رمان گود؛ روایت یک داستان 50 ساله‌ ایرانی-تهرانی

رمان گود؛ روایت یک داستان 50 ساله‌ ایرانی-تهرانی

به گزارش جهان، رمان «گود» که به‌تازگی از سوی نشر چشمه روانه بازار شده، در میان رمان‌های ایرانی که بیشتر درگیر روزمرگی‌های زندگی هستند یک اتفاق است. رمانی که از 15 خرداد 42 و حتی قبل از آن‌یک رشته حوادث را دنبال می‌کند تا به امروز.

بستر روایتی که «مهدی افشار نیک» که سابقه سال‌ها روزنامه‌نگاری دارد برای این رمان انتخاب کرده، توجه به محله‌های قدیمی و خاص تهران است که امروز به‌نوعی هم ازدست‌رفته هستند: بازارچه نایب‌السلطنه و محله‌های آب منگل و ادیب.

در بستر مکانی روایت، هم بازارچه مهم است که سقف قدیمی آن همیشه موردتوجه همگان و کاسبان آن بوده و هست و هم زورخانه‌ای که «گود» آن «بو» گرفته است. بوی بد به‌عمد چندین سال اصلاً موردتوجه قرار نمی‌گرد، حتی وقتی «ناظم پهلوون زورخونه» از  بوی گود شکایت می‌کند، متولیان زورخانه خیلی این شکوه را جدی کمی گیرند. در اصل نویسنده به ظرافت نقدی به پهلوانی و زورخانه وارد می‌کند که در جریان کودتای 28 مرداد همراه با کودتاچیان شده و خانه مصدق را غارت کردند. پشیمانی «سید ناظم» از همراهی با «شعبون بی‌مخ»؛ شعبان جعفری؛ در آن روز و بوی بد گود زورخانه، مظهر و نماد این جریان است.

 دومین عنصر ساختاری در رمان «گود» سقف بازارچه است که زیر آن کاسبان هم به کسب مشغول‌اند و هم به وقتش به عزاداری و مناسک آیینی. بر این بستر، روایت 4 دختر چریک مجاهد شکل می‌گیرد که کشاکش اصلی داستان به ماجرای سال 54 و تغییر ایدئولوژیک آن می‌پردازد.

رمان هم به اتفاق‌های واقعی مثل ربودن پسر اشرف و ترور مجید شریف واقفی و دستگیری وحید افراخته نظر دارد و آن‌ها را وارد متن داستان می‌کند؛ هم اینکه خود رمان، به خلق روایتی درون‌متنی از ماجراهای ترورهای درون‌سازمانی می‌پردازد که یکی از صحنه‌های درخشان  این رمان است.

اما ضعفی که شاید برای گود بتوان متصور شد ساختار زبانی و محاوره‌ای رمان است. نوع کلام در فصل‌های اول این تصویر را به خواننده می‌دهد که با یک رمان جنوب شهری و پهلوونی و تهران قدیمی روبه‌روست؛ اما وقتی روایت‌های سیاسی رمان شکل‌ می‌گیرد شکافی بین زبان و لحن داستان اتفاق می‌افتد. درواقع خواننده انتظار ندارد رمانی به‌شدت سیاسی را با زبانی جنوب شهری بخواند.

البته شاید نویسنده که خود متولد محله «دولاب» است، خواسته با این لحن، جلوه‌ای تازه به ادبیات جنوب شهری که صرفاً محدود به «مرام بازی و لوطی منشی» شده بود ببخشد؛ تلاشی که شاید برخی آن را نپسندند. به‌خصوص این‌که داستان پرش‌های زیادی از متن به زمان‌های مختلف در 18 فصل کتاب دارد: چنانچه فصل اول در سال 42 است، فصل دوم در سال 84، فصل سوم در سال 59، فصل چهارم در سال 49!

از نکات قابل‌تأمل دیگری که بر این رمان می‌توان متصور شد تعدد شخصیت‌هاست. خواننده باید به صفحات قبل رجوع کند تا نخ شخصیت‌ها از دستش نرود. شاید رمانی که نزدیک به 500 صفحه است باید شخصیت زیاد داشته باشد تا کشش داستان حفظ شود! به نظر گود شبیه همان بازارچه نایب‌السلطنه در اوج وقت کاری و کاسبی است.

 رمان «گود» در خلق صحنه‌هایی از تاریخ سیاسی ایران به‌خوبی موفق شده است. صحنه ترور «مجید شریف واقفی» بااینکه عین روایت تاریخی است اما در دل داستان خودی و حک‌شده است و در متن روایت قرار دارد.

نویسنده در این‌که به ماجراهای واقعی و رخ‌داده، بار دراماتیک بخشیده موفق عمل کرده است. ازاین‌دست روایت‌ها در داستان زیاد است؛ به‌عنوان نمونه: صحنه آوردن کشته‌های جنگ ظفار به همراه  تلویزیون‌های قاچاق، صحنه دستگیری محمدرضا سعادتی، صحنه شروع جنگ و بمباران تهران، صحنه آزادسازی خرمشهر و درد و دل صائب با بیت‌الله، صحنه رویارویی مستانه و مریم در تنگه پاتاق و بعدازآن در پاریس؛ این‌ها همه از دل واقعیت‌ها برآمده است اما جنبه ادبی و هنری پیداکرده است و خواننده نه به‌عنوان گزارشی تاریخی که به‌عنوان یک اتفاق ادبی آن را دنبال می‌کند.

«گود» در سرک کشی به احوالات مجاهدین (منافقین) قبل از تغییر ایدئولوژی و پس‌ازآن و تحولات سال‌های اول انقلاب و این‌که چطور دوستی‌های نزدیک به دشمنی‌های عمیق بدل شد و نفرتی که از تغییر ایدئولوژی در بین مبارزان علیه شاه ایجاد شد و تأثیراتی که بعدها گذاشت، موفق عمل کرده است.

درواقع «مهدی افشار نیک» نه گزارشی تاریخی که برشی ادبی از تاریخ سیاسی زده است و آدم‌هایی از دل تاریخ برای خود برگزیده و ساخته است که به زبان و بیان او ماجراها را روایت می‌کنند. از طرفی هم باید به درونی کردن برخی شخصیت‌ها در این رمان توجه داشت که مهم‌ترین درونی سازی شخصیت‌های واقعی؛ روایت «پرویز ثابتی» معاون امنیت داخلی ساواک است. ثابتی در خاطرات و ادعاهایش را در قالب گفت‌وگو با عرفان قانعی فر چند سال پیش منتشر کرده که با واکنش‌های فراوانی روبرو شد.

نویسنده‌ی رمان «گود» با طنازی سعی کرده اضافه‌کاری برای ثابتی به تراشد و او را رئیس و گرداننده چندین فاحشه‌خانه در تهران کرده که زن‌های زیادی به‌فرمان او این‌سو و آن‌سو می‌روند. ثابتی در خاطراتش به استفاده از این زنان برای مهار برخی روحانیون اشاره‌کرده است.

داستان بعد از فرازوفرودهای بسیار درحالی‌که معمای «بوی بد» گود حل‌شده به سمت اتفاقی در سقف بازارچه پیش می‌رود؛ جایی داستان تمام می‌شود؛ که گویی تازه اول قصه است. گود روایت آغاز یک داستان 50 ساله‌ی ایرانی-تهرانی است.
صادق حسنی
منبع:خبرآنلاین
 

رمان گود؛ روایت یک داستان 50 ساله‌ ایرانی-تهرانی

به گزارش جهان، رمان «گود» که به‌تازگی از سوی نشر چشمه روانه بازار شده، در میان رمان‌های ایرانی که بیشتر درگیر روزمرگی‌های زندگی هستند یک اتفاق است. رمانی که از 15 خرداد 42 و حتی قبل از آن‌یک رشته حوادث را دنبال می‌کند تا به امروز.

بستر روایتی که «مهدی افشار نیک» که سابقه سال‌ها روزنامه‌نگاری دارد برای این رمان انتخاب کرده، توجه به محله‌های قدیمی و خاص تهران است که امروز به‌نوعی هم ازدست‌رفته هستند: بازارچه نایب‌السلطنه و محله‌های آب منگل و ادیب.

در بستر مکانی روایت، هم بازارچه مهم است که سقف قدیمی آن همیشه موردتوجه همگان و کاسبان آن بوده و هست و هم زورخانه‌ای که «گود» آن «بو» گرفته است. بوی بد به‌عمد چندین سال اصلاً موردتوجه قرار نمی‌گرد، حتی وقتی «ناظم پهلوون زورخونه» از  بوی گود شکایت می‌کند، متولیان زورخانه خیلی این شکوه را جدی کمی گیرند. در اصل نویسنده به ظرافت نقدی به پهلوانی و زورخانه وارد می‌کند که در جریان کودتای 28 مرداد همراه با کودتاچیان شده و خانه مصدق را غارت کردند. پشیمانی «سید ناظم» از همراهی با «شعبون بی‌مخ»؛ شعبان جعفری؛ در آن روز و بوی بد گود زورخانه، مظهر و نماد این جریان است.

 دومین عنصر ساختاری در رمان «گود» سقف بازارچه است که زیر آن کاسبان هم به کسب مشغول‌اند و هم به وقتش به عزاداری و مناسک آیینی. بر این بستر، روایت 4 دختر چریک مجاهد شکل می‌گیرد که کشاکش اصلی داستان به ماجرای سال 54 و تغییر ایدئولوژیک آن می‌پردازد.

رمان هم به اتفاق‌های واقعی مثل ربودن پسر اشرف و ترور مجید شریف واقفی و دستگیری وحید افراخته نظر دارد و آن‌ها را وارد متن داستان می‌کند؛ هم اینکه خود رمان، به خلق روایتی درون‌متنی از ماجراهای ترورهای درون‌سازمانی می‌پردازد که یکی از صحنه‌های درخشان  این رمان است.

اما ضعفی که شاید برای گود بتوان متصور شد ساختار زبانی و محاوره‌ای رمان است. نوع کلام در فصل‌های اول این تصویر را به خواننده می‌دهد که با یک رمان جنوب شهری و پهلوونی و تهران قدیمی روبه‌روست؛ اما وقتی روایت‌های سیاسی رمان شکل‌ می‌گیرد شکافی بین زبان و لحن داستان اتفاق می‌افتد. درواقع خواننده انتظار ندارد رمانی به‌شدت سیاسی را با زبانی جنوب شهری بخواند.

البته شاید نویسنده که خود متولد محله «دولاب» است، خواسته با این لحن، جلوه‌ای تازه به ادبیات جنوب شهری که صرفاً محدود به «مرام بازی و لوطی منشی» شده بود ببخشد؛ تلاشی که شاید برخی آن را نپسندند. به‌خصوص این‌که داستان پرش‌های زیادی از متن به زمان‌های مختلف در 18 فصل کتاب دارد: چنانچه فصل اول در سال 42 است، فصل دوم در سال 84، فصل سوم در سال 59، فصل چهارم در سال 49!

از نکات قابل‌تأمل دیگری که بر این رمان می‌توان متصور شد تعدد شخصیت‌هاست. خواننده باید به صفحات قبل رجوع کند تا نخ شخصیت‌ها از دستش نرود. شاید رمانی که نزدیک به 500 صفحه است باید شخصیت زیاد داشته باشد تا کشش داستان حفظ شود! به نظر گود شبیه همان بازارچه نایب‌السلطنه در اوج وقت کاری و کاسبی است.

 رمان «گود» در خلق صحنه‌هایی از تاریخ سیاسی ایران به‌خوبی موفق شده است. صحنه ترور «مجید شریف واقفی» بااینکه عین روایت تاریخی است اما در دل داستان خودی و حک‌شده است و در متن روایت قرار دارد.

نویسنده در این‌که به ماجراهای واقعی و رخ‌داده، بار دراماتیک بخشیده موفق عمل کرده است. ازاین‌دست روایت‌ها در داستان زیاد است؛ به‌عنوان نمونه: صحنه آوردن کشته‌های جنگ ظفار به همراه  تلویزیون‌های قاچاق، صحنه دستگیری محمدرضا سعادتی، صحنه شروع جنگ و بمباران تهران، صحنه آزادسازی خرمشهر و درد و دل صائب با بیت‌الله، صحنه رویارویی مستانه و مریم در تنگه پاتاق و بعدازآن در پاریس؛ این‌ها همه از دل واقعیت‌ها برآمده است اما جنبه ادبی و هنری پیداکرده است و خواننده نه به‌عنوان گزارشی تاریخی که به‌عنوان یک اتفاق ادبی آن را دنبال می‌کند.

«گود» در سرک کشی به احوالات مجاهدین (منافقین) قبل از تغییر ایدئولوژی و پس‌ازآن و تحولات سال‌های اول انقلاب و این‌که چطور دوستی‌های نزدیک به دشمنی‌های عمیق بدل شد و نفرتی که از تغییر ایدئولوژی در بین مبارزان علیه شاه ایجاد شد و تأثیراتی که بعدها گذاشت، موفق عمل کرده است.

درواقع «مهدی افشار نیک» نه گزارشی تاریخی که برشی ادبی از تاریخ سیاسی زده است و آدم‌هایی از دل تاریخ برای خود برگزیده و ساخته است که به زبان و بیان او ماجراها را روایت می‌کنند. از طرفی هم باید به درونی کردن برخی شخصیت‌ها در این رمان توجه داشت که مهم‌ترین درونی سازی شخصیت‌های واقعی؛ روایت «پرویز ثابتی» معاون امنیت داخلی ساواک است. ثابتی در خاطرات و ادعاهایش را در قالب گفت‌وگو با عرفان قانعی فر چند سال پیش منتشر کرده که با واکنش‌های فراوانی روبرو شد.

نویسنده‌ی رمان «گود» با طنازی سعی کرده اضافه‌کاری برای ثابتی به تراشد و او را رئیس و گرداننده چندین فاحشه‌خانه در تهران کرده که زن‌های زیادی به‌فرمان او این‌سو و آن‌سو می‌روند. ثابتی در خاطراتش به استفاده از این زنان برای مهار برخی روحانیون اشاره‌کرده است.

داستان بعد از فرازوفرودهای بسیار درحالی‌که معمای «بوی بد» گود حل‌شده به سمت اتفاقی در سقف بازارچه پیش می‌رود؛ جایی داستان تمام می‌شود؛ که گویی تازه اول قصه است. گود روایت آغاز یک داستان 50 ساله‌ی ایرانی-تهرانی است.
صادق حسنی
منبع:خبرآنلاین
 

رمان گود؛ روایت یک داستان 50 ساله‌ ایرانی-تهرانی

خرید بک لینک

ستاره ۲۰ ساله آلمانی رکورد مسی را زد

ستاره ۲۰ ساله آلمانی رکورد مسی را زد

به گزارش جهان به نقل از فارس، مائوریس لیتکا، هافبک تیم سن‌پائولی آلمان در یکی از جلسات تمرینی کاری بزرگ انجام داد. وی با همکاری یک شرکت ورزشی تحقیقاتی که اقدام به سنجش توانایی‌های سرعتی و تکنیکی بازیکنان حرفه‌ای فوتبال جهان می‌کند، حرکتی انجام داد که حتی از رکورد لیونل مسی فراتر رفت.

این بازیکن در مسیری 7 متر و 80 سانتی‌متری که پر از مانع‌های پلاستیکی مخصوص تمرینات فوتبال بود، اقدام به حرکت مارپیچ با توپ کرد و سرعت، انعطاف بدنی و قابلیت‌های فنی خود را نشان داد.

 

در این تست لیونل مسی قبلا رکورد 5 ثانیه و 125 صدم ثانیه به جای گذاشته بود. اما لیتکا 20 ساله این حرکت را در مدت 5 ثانیه و یک صدم ثانیه انجام داد.

بازیکن سن‌پائولی حتی بهتر از بزرگانی همچون دراکسلر، شقیری، دانته یا مارکو مارین نمره گرفت.

ستاره ۲۰ ساله آلمانی رکورد مسی را زد

به گزارش جهان به نقل از فارس، مائوریس لیتکا، هافبک تیم سن‌پائولی آلمان در یکی از جلسات تمرینی کاری بزرگ انجام داد. وی با همکاری یک شرکت ورزشی تحقیقاتی که اقدام به سنجش توانایی‌های سرعتی و تکنیکی بازیکنان حرفه‌ای فوتبال جهان می‌کند، حرکتی انجام داد که حتی از رکورد لیونل مسی فراتر رفت.

این بازیکن در مسیری 7 متر و 80 سانتی‌متری که پر از مانع‌های پلاستیکی مخصوص تمرینات فوتبال بود، اقدام به حرکت مارپیچ با توپ کرد و سرعت، انعطاف بدنی و قابلیت‌های فنی خود را نشان داد.

 

در این تست لیونل مسی قبلا رکورد 5 ثانیه و 125 صدم ثانیه به جای گذاشته بود. اما لیتکا 20 ساله این حرکت را در مدت 5 ثانیه و یک صدم ثانیه انجام داد.

بازیکن سن‌پائولی حتی بهتر از بزرگانی همچون دراکسلر، شقیری، دانته یا مارکو مارین نمره گرفت.

ستاره ۲۰ ساله آلمانی رکورد مسی را زد

خرید بک لینک

محرومیت 4 ساله برای جودوکار تیم ملی

محرومیت 4 ساله برای جودوکار تیم ملی

به گزارش جهان به نقل از فارس، دکتر غلامرضا نوروزی رئیس فدراسیون پزشکی امروز(یک شنبه)، مثبت اعلام شدن تست دوپینگ سه ورزشکار را تایید کرد که (م-ح) جودوکار حاضر در اردوی تیم ملی یکی از این سه ورزشکار دوپینگی است.

جودوکار دوپینگی در حال حاضر نیز به عنوان حریف تمرینی در اردوها حضور دارد که در صورت صادر شدن رای نهایی وی نیز به مدت چهار سال از تمام فعالیت‌های ورزشی محروم خواهد شد.

محرومیت 4 ساله برای جودوکار تیم ملی

به گزارش جهان به نقل از فارس، دکتر غلامرضا نوروزی رئیس فدراسیون پزشکی امروز(یک شنبه)، مثبت اعلام شدن تست دوپینگ سه ورزشکار را تایید کرد که (م-ح) جودوکار حاضر در اردوی تیم ملی یکی از این سه ورزشکار دوپینگی است.

جودوکار دوپینگی در حال حاضر نیز به عنوان حریف تمرینی در اردوها حضور دارد که در صورت صادر شدن رای نهایی وی نیز به مدت چهار سال از تمام فعالیت‌های ورزشی محروم خواهد شد.

محرومیت 4 ساله برای جودوکار تیم ملی

بک لینک

جزییات تعرض کارگردان مشهور به دختر ۲۰ ساله/ روز دادگاه ادعا کرد صیغه اش هستم

به گزارش سینماژورنال انتشار آن خبر از یک طرف مواجه شد با کامنتهای بسیاری از مخاطبان که می‌خواستند از هویت فرد محکوم که نام و نام‌خانوادگی احتمالی‌اش در شبکه های اجتماعی منتشر شده بود اطمینان پیدا کنند و از طرف دیگر نیز برخی مخاطبان به طرح پرسش درباره آنچه فریب دختر جوان قلمداد شده بود پرداخته بودند.

 

سوال این مخاطبان این بود که چطور می شود دختری جوان و دانشجو آن هم در روزگار ما به راحتی  این چنین به سبک داستان پاورقی های دهه‌های پیش فریب  داده شود؟! برای رسیدن به پاسخ این سوال به سراغ این دختر جوان رفتیم.

 

این دختر شاکیه که از اینجا به بعد وی را “ع.” می‌نامیم در جواب سوال ما که از ناباوری مخاطبانمان حکایت داشت کوشید با اشاره به خاستگاه خانوادگیش و البته چگونگی آشنایی با فرد موردنظر، به این پرسش پاسخ دهد.

 

یک دهه هفتادی هستم

وی گفت: من یک دهه هفتادی هستم و متولد ۱۳۷۴ در یکی از شهرهای جنوبی کشور. پدرم مردی معتقد است و خانواده ای مذهبی دارم که همواره ما را به رعایت اصول اخلاقی تشویق کرده اند. به دلیل شغل پدرم و به دلیل سکنی گزیدن در یک مجتمع ارگانی حتی در خانه پدری ام ماهواره هم نداشتیم.

 

وی ادامه داد: من از نوجوانی با فضای هنر و ادبیات مأنوس بودم و بعد از آن که در سال ۹۳ در رشته حسابداری در دانشگاه آزاد شهری حوالی تهران پذیرفته شدم در خوابگاه دانشجویی مستقر شدم و در کنار تحصیل بد ندیدم علاقه خودم به بازیگری را هم از طریق آکادمیک دنبال کنم.

 

پدرم بعد از تحقیق در آموزشگاههای مختلف مرا در آموزشگاه آقای بازیگر ثبت نام کرد

 

این دختر جوان با اشاره به عدم موافقت ابتدایی پدرش با تحصیل بازیگری اش بیان کرد: به هر حال نگاه خانواده من طوری بود که در ابتدا موافق حضور من در این حیطه نبودند اما بعد از مدتها گفتگو با پدرم بالاخره ایشان را راضی کردم و ایشان هم بعد از آمدن به تهران و تحقیق در میان آموزشگاههای مختلف به سراغ آموزشگاه آقای بازیگر رفت و در آنجا ثبت نام کردیم؛{منظور از آقای بازیگر همان بازیگر برخی از آثار تاریخی سالهای ابتدای انقلاب و آثار مناسبتی سالهای اخیر است}

 

هنگام اجرای یک تئاتر در آموزشگاه موردنظر سروکله ی فرد موردنظر پیدا شد

 

“ع” درباره آشنایی خود با کارگردان موردنظر به سینماژورنال اظهار داشت: در این آموزشگاه سه ترم تحصیل کردم. ترم آخر تحصیل در آموزشگاه که مقارن ابتدای سال ۹۴ بود مشغول اجرای تئاتری بودم که آن فرد برای دیدن اجرا ی ما آمد و بعد از تماشای اجرا گفت برای بازی در پروژه جدیدش که “قو” نام داشت قصد دارد از من استفاده کند و این ابتدای آشنایی ما بود.

 

استادمان در آموزشگاه این کارگردان را تأیید کرد

وقتی از این دختر جوان پرسیدیم که آیا درباره این کارگردان با مدیر آموزشگاهش یعنی همان آقای بازیگر مشورت نکرده وی به سینماژورنال گفت: اتفاقا هم با مشاور ایشان در آموزشگاه و هم با استادمان در آموزشگاه که یکی از چهره های بنام تئاتر است درباره این فرد صحبت کردم و هر دو ایشان را تأیید کردند و مرا تشویق کردند به همکاری وگرنه من هم که آدمی نبودم بی تحقیق درباره سوابق کارگردان پاسخ مثبت دهم.

 

برای صحبت درباره فیلمنامه مرتب در جلسات مختلف حضور داشتم

او سپس با بیان مراودات بعدی خود با این فرد اظهار داشت: به واسطه فیلمنامه “قو” که ایشان بنا بود با مضمون میزان امنیت در ایران آن را بسازد مرتب در جلسات مختلفی حضور داشتم که به  غیر از وی بازیگران دیگری هم در آن حضور داشتند از جمله فرزند یکی از کارگردانان شناخته شده ژانر تاریخی.

 

وی ادامه داد: مرتب به بهانه آشنایی با کاراکتر و دورخوانی فیلمنامه دور هم جمع می شدیم و در این مدت ایشان مرتب مرا به عنوان بازیگر اصلی فیلم “قو” معرفی می کرد؛ فیلمی که طبق ادعای ایشان بنا بود با سرمایه گذاری یک آلمانی تولید شود! در نهایت نیز به بهانه یکی از همین جلسات کاری، آن اتفاق برایم رقم خورد.

 

تولید فیلمنامه ای که وجود امنیت در ایران را زیر سوال می برد با سرمایه گذاری یک آلمانی!

“ع” با اشاره به اینکه فیلمنامه “قو” درباره دختر جوانی بوده که از آلمان به ایران می آید و در این بین کشمکشی صورت می‌گیرد میان وی و نامزدی که بزرگ شده ایران است درباره میزان امنیت در داخل کشور به سینماژورنال گفت: فیلمنامه این کار ماهیتی ضدایرانی داشت و در طول فیلمنامه سعی می شد القاء شود زنان در ایران امنیت ندارند. شاید یکی از دلایلی که فیلم سرمایه گذار ایرانی پیدا نکرده بود همین بود و البته دلیل دیگرش به سوابق این کارگردان در تولید دو فیلم توقیفی قبلی بازمی گشت.

 

از او پرسیدیم که آیا همین مضمون شما را به نگرفتن پروانه ساخت توسط وی مشکوک نکرده بود، او اظهار داشت: در ابتدا که مرتب می‌گفت ظرف روزهای آینده پروانه ساخت خواهیم گرفت ولی در نهایت هم پروانه ساخت نگرفت.

 

من در خانواده معتقدی بزرگ شده بودم

“ع” درباره ماجراهای پس از آن حادثه بیان داشت: من در خانواده معتقدی بزرگ شده بودم و برای همین از هر گونه رابطه قبل از ازدواج پرهیز می کردم و فعلی که از ایشان رخ داد مصداق بارز تعرض بود. ضمن اینکه پیگیری قضایی هم از طریق پزشکی قانونی و هم آزمایش دی.ان.ای تأیید این امر بود.

“ع” با اشاره به وضعیت روحی خرابش در روزهای بعد از آن اتفاق به سینماژورنال گفت: بعد از آن اتفاق حدودا ده روزی طول کشید تا از ایشان شکایت کنم؛ دلیل اش هم این بود که در شوک روحی بدی به سر می بردم و واقعا قدرت تحلیل این شرایط را نداشتم. بعد از آن اما خیلی زود از ایشان شکایت کردم و وی هم بلافاصله بعد از تأییدیه پزشکی قانونی احضار شد اما منکر قضیه شد و به دنبال آن دستور انجام آزمایش دی.ان.ای صادر شد. انجام این آزمایش حدودا ۶ ماه طول کشید و در این مدت ایشان مرتب برای من پیغام می فرستاد.
او در ادامه گفت: ابتدا پیغام ها از جنس  تطمیع بود و وعده های مالی و ازدواج اما بعد کار به پیغامهای تهدیدآمیز رسید که همین مرا در پیگیری قضیه راسختر کرد.

 

در روز دادگاه ادعا کرد من صیغه‌اش بوده‌ام

وی افزود: در نهایت اواخر دی ماه به دادگاه رفتیم و نتیجه آزمایش دی.ان.ای که علیه ایشان بود به او ابلاغ شد. یادم می‌آید در آن جلسه به ایشان تأکید شد که اگر صادقانه برخورد کند به ایشان تخفیف مجازات میخورد اما ایشان باز هم ماجرا را کتمان کرد و وقتی نتیجه دی.ان.ای به او ابلاغ شد ادعا که من همسر صیغه‌ای اش بوده‌ام! اینجا بود که به ایشان تأکید شد دوشیزه بدون اذن پدر نمی‌تواند حتی صیغه کسی شود که مجددا وی سفسطه کرد و از این گفت که مرا صیغه کرده بود تا حین همکاری به گناه نیفتم که البته هیچ کدام از این گفته ها هم کارگر نیفتد و در نهایت همان روز دادگاه ایشان را بازداشت کردند.

 

صفحه اجتماعی‌اش را از طریق برادرش به‌روز می کرد که کسی شک نکند در زندان است

“ع” خاطرنشان ساخت: از اواخر دی ماه تا اواخر بهمن ماه که حکم صادر شود فرد موردنظر در بازداشت موقت به سر می برد اما سعی می‌کرد صفحه اجتماعی اش را از طریق  برادرش به روزکند تاکسی متوجه ماجرای محکومیتش نشود.

اعتراض کردم چون فکر می‌کردم آسیبی که ایشان به من زده به شدت بالاتر از حکم است

او درباره چرایی اعتراضش به حکم صادره که ۱۰۰ ضربه شلاق و دو سال محرومیت از فعالیتهای هنری است به سینماژورنال گفت: اعتراض کردم چون فکر می کردم آسیبی که ایشان به من زده به شدت بالاتر است. ایشان نه تنها با آبروی من بازی کرد که با آبروی پدر و خانواده ام هم بازی کرد. حتی در خوابگاه دانشجویی هم از آزارهای ایشان در امان نبودم. این را بگذارید کنار تهدیدات مختلفی که از جانب ایشان حین آغاز پیگیری قضایی شکل گرفت.

 

“ع” تأکید کرد: من به لحاظ روحی به شدت آسیب دیده ام و این آسیب دیدگی حالا حالاها با من است پس نباید به من خرده بگیرند که چرا در پیگیری شکایتم این قدر راسخ هستم.

 

یک کارگردان زن صاحب‌نام از جسارتم تشکر کرد

او درباره برخورد اهالی هنر با این ماجرا هم روایت جالبی را به سینماژورنال ارائه داده است. وی گفت: اخیرا تماسی با یکی از کارگردانان زن صاحب نام که در همین سالهای اخیر فیلمی درباره تجاوز به دختران ساخته است داشتم و ایشان به شدت از من تشکر کرد که جسارت به خرج داده ام و جلوی این اتفاق ایستاده ام. وی صراحتا به من گفت راهم درست است. با این حال بودند برخی چهره های نه چندان مطرح هم که مرا از عاقبت پیگیری قضایی ترساندند که خوشبختانه حرفهای آنها خللی در اراده من ایجاد نکرد./ پایش

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

عکس

هنر

معارفه ستاره ۱۸ ساله ایران در روسیه +تصاویر

 

سعید عزت اللهی معارفه ستاره 18 ساله ایران در روسیه + عکسهافک دفاعی تیم ملی در نیم فصل دوم شماره ۶ روستوف را به تن خواهد کرد.
سعید عزت اللهی با آنکه در تابستان به باشگاه روستوف ملحق شد، اما به خاطر صادر نشدن کارت ITCاش نتوانست بازیکن رسمی این باشگاه روسی باشد. سعید اما در زمستان توانست مشکل خود را رفع کند و حالا حتی شماره ۶ روستوف را به دست آورده است. سرانجام مراسم معارفه این ستاره ۱۸ ساله تیم ملی در روسیه برگزار شد. در مراسم باشکوهی که روستوف با حضور هوادارانش برگزار کرده بود، سعید هم به هواداران معرفی شد و از این پس شماره ۶ تیمش را به تن خواهد کرد. این هم تصاویری از مراسم معارفه او.

فرادید

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

world press news

صبحانه

پشت پرده عقد قرارداد سه ساله کاپیتان با استقلال؛ رحمتی زرنگ تر از این حرف هاست!

به گزارش سرویس ورزشی جام نیـوز، سید مهدی رحمتی در اقدامی ناگهانی سه سال دیگر قرارداد خود را با باشگاه استقلال تمدید کرد تا همه هواداران این تیم را شگفت زده کند.

در حالی که خودمان هم از شنیدن این خبر عجیب تعجب کرده بودیم یک منبع آگاه و نزدیک به باشگاه استقلال ما را ملتفت کرد!

ظاهرا تمدید قرارداد رحمتی بی ارتباط با سقف قرارداد جدید سازمان لیگ برای فصل آینده نیست. به تازگی حجت الاسلام علیپور رئیس کمیته صیانت از اخلاق حرفه ای در فوتبال سازمان لیگ خبر داده که در لیگ شانزدهم بازیکنان و مربیان می توانند به ترتیب تا سقف ۵۰۰ و ۴۰۰ میلیون تومان دریافت کنند.

بر همین اساس رحمتی که بازیکن باتجربه و زبر و زرنگی است بلافاصله دست به کار شده و پیشنهاد تمدید سه ساله قرارداد خود را به مسئولان استقلال ارائه داده است.

مدیران آبی هم که از خدا خواسته وارد این بازی شدند تا رحمتی با قراردادی به مراتب بالاتر از ۵۰۰ میلیون تومان سه سال دیگر قراردادش را تمدید کند.

البته از انصاف نگذریم ستاره ای مثل رحمتی به مراتب بیش از ۵۰۰ میلیون تومان می ارزد.

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

گوشی

موبایل دوستان

نوجوان ۱۲ ساله فرمانده آتشنشانی شد!

به گزارش جهان به نقل از مهر، این بار قرعه به نام محسن بیت غریب کودک سرطانی افتاد تا به آرزوی خود برسد. آرزویی که از ذهن محسن پا به واقعیت گذاشت و خارج از رویا لباس حقیقت را به تن کرد.

محسن ۱۲ ساله حتی فکرش را هم نمی کرد که آرزویش روزی رنگ واقعیت به خود بگیرد و آتش نشان شود؛ اما روز گذشته این اتفاق در عالم واقعیت و با همت مؤسسه مردم نهاد «پنجمین فصل قشنگ» و همکاری آتش نشانی اهواز رخ داد.

در مراسمی نمادین لباس آتش نشانی بر تن محسن نشست و کودک سرطانی فرمان اطفای حریق داد تا رویای کودکیش رنگ واقعیت به خود گرفته باشد.ز همه جمع شده بودند تا محسن را به آرزویش برسانند. ایستگاه آتش نشانی گلستان و آتش نشانان در انتظار محسن بودند. محسن خیلی ساده با تنی رنجور از شیمی درمانی اما با یک دنیا امید و لبی خندان آمده بود.

اشک در چشمان  ماموران حلقه زده بود ؛اخر محسن آمده بود تا آتش را گلستان کند. کاروان خودروهای آتش نشانی از ایستگاه گلستان به سمت ایستگاه آتش نشانی استانداری راه افتادند و از آنجا عازم محل آتش سوزی فرضی در کیانپارس روبروی کتابخانه مرکزی شدند تا فرمانده محسن فرمان اطفای حریق دهد و آتش گلستان شود.

 حالا محسن به صحنه عملیات رسیده و ماموران آتش نشانی در انتظار فرمان فرمانده هستند. بی سیم به دست محسن رسید و با فرمان «فرمانده محسن» آتش اطفا شد و محسن اینگونه بود که دیگر آتش نشان شده بود.

آرزویی که شیما و هدی رشیدی از یک طرف و مقصود حق شناس مسئول روابط عمومی آتش نشانی اهواز هر کدام سهمی در برآورده شدن آن و رساندن محسن بیت غریب کودک سرطانی به آرزویش داشتند.

معاون آموزش و پیشگیری سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری اهواز در حاشیه مراسم نمادین آتش نشان شدن کودک سرطانی در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: آتش نشانی در طول سال، برنامه ای به نام آتش نشانان داوطلب را برای مشارکت و همیاری شهروندان در حوادث اجرا می کند.

علی تراب پور افزود: حرکت نمادین امروز نشان دهنده حس انساندوستی و همدردی تمام پرسنل آتش نشانی با کودکانی است که به سرطان و بیماری های صعب العلاج مبتلا هستند.

وی با اشاره به تاثیر این حرکت بر کودک سرطانی تصریح کرد: قطعا این حرکت روحیه دوچندانی را به این کودک می دهد و وقتی این ماجرا را برای دوستانش تعریف می کند هم تاثیر مثبتی نیز بر آنها می گذارد.

معاون آموزش و پیشگیری آتش نشانی اهواز اضافه کرد: هر فرد در هر خانه می تواند یک آتش نشان داوطلب باشد و ایمنی و امنیت را برای خانواده اش به ارمغان بیاورد.

به سراغ شیما رشیدی هم می روم که یکی از بانیان این برنامه است، شیما آرام و قرار ندارد و برای آمدن محسن هماهنگی می کند. آن طور که شیما می گوید پیش از این قرار بر این بوده که چند کودک باشند اما با وخامت حال دو کودک و اعزام آنها به تهران و  ادامه شیمی درمانی، حالا تنها این محسن است که قرار است به آرزویش برسد.

شیما رشیدی در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: این برنامه را به این نیت اجرا می کنیم تا بچه های سرطانی را به جامعه پزشکی بشناسانیم چون آنها بچه ها را «دی سی» اعلام می کنند یعنی اینکه بدن آنها دیگر به درمان جواب نمی دهد و پذیرای درمان نیست و ماهم به دنبال روش های جدید برای کمک به درمان هستیم.

وی عنوان کرد: هم اینکه بتوانیم واقعا اگر این کودکان دی سی هستند آنها را به آرزویشان برسانیم چون ممکن است هیچگاه به آرزویشان نرسند و چشمشان این وضعیت را نبیند.

این فعال اجتماعی اهوازی تصریح می کند: به همین خاطر از توان سازمان های دولتی استفاده می کنیم و بر اساس نوع آرزوی هر کودک دست به دست هم دادیم تا این بچه ها را به آرزویشان برسانیم.

رشیدی عنوان کرد: نماینده مؤسسه همیاران که عضو محک و در بیمارستان شفا مستقر است از طریق کشیدن نقاشی توسط کودکان آرزوهای آنها را شناسایی می کنند و پس از کشیدن نقاشی هم بر اساس اولویت ها و توانایی خود برنامه ریزی و با همکاری سازمان های دولتی کودکان را به آرزوهایشان می رسانیم.

عضو مؤسسه فرهنگی و هنری «پنجمین فصل قشنگ» درباره جنبه های احساسی این برنامه گفت: اکنون احساسات درگیر شده و واقعا همه از لحاظ انسانی جذب این قضیه شدند که از کمک کردن لذت برده و هدف اصلی از این حرکت هم تجهیز اتاق بازی کودکان سرطانی در تنها بیمارستان مخصوص کودکان سرطانی است.

وی با بیان اینکه اهواز برای اولین بار به سازمان جهانی سرطان وصل و عضو فهرست آن شده است، گفت: می خواهیم بر اساس استانداردهای جهانی از نظر سلامت، بهداشت و ایمنی این اتاق را تجهیز کنیم تا حداقل کودکانی که با سرطان به دنیا می آیند و تمام عمرشان را با آن سر می کنند بتوانند کودکی کنند و این حداقل کاری است که می توانیم برای آنها انجام دهم.

رشیدی درباره آثار این حرکت بر کودک سرطانی ادامه می دهد: این حرکت امید را در دل کودک سرطانی زنده کرد.

مادر محسن هم در تمام طول مراسم ساکت و آرام در گوشه به تماشای به بار نشستن درخت آرزوی فرزند بیمارش نشسته است.

محسن لبخندی ملیح می زند، لبخندی که معصومیت محسن و محسن ها را دو چندان می کند. از محسن درباره احساسش از رسیدن به آرزویش می پرسم و او با همان لبخند معصومانه جواب می دهد: «خیلی خوشحالم» و این تنها حس محسن است که به زبان می آورد. قبل از اینکه محسن به مراسم بیاید  شیمی درمانی کرده است.

از مادر محسن می پرسم چه احساسی داری که پسرت به آرزویش رسیده و او گفت: خیلی خوشحالم و امیدوارم خدا او را شفا دهد.

وی افزود: از روز اول تولد، دوست داشتم پسرم آتش نشان شود.

دیروز عباس و امروز محسن

دیروز عباس با پوشیدن لباس پلیس به آرزویش رسید و امروز نوبت به محسن ۱۲ ساله بود که با پوشیدن لباس آتش نشانی به آرزوی خود برسد. آرزوهای کودکان این سرزمین رنگ پلیس شدن، آتش نشان و خلبان شدن داشته و آرزوی ما سلامتی آنها و تمام کودکان این سرزمین است.

تکنولوژی جدید

قرآن

احتمال انقراض شرکت نفتی ۱۲۰ ساله

به گزارش جهان به نقل از تسنیم، محمدرضا باهنر در دومین همایش ملی مدیریت جهادی افزود: اگر بخواهیم سالی یک میلیون شغل ایجاد کنیم تا فقط نرخ بیکاری ثابت بماند امکان پذیر نیست مگر با مدیریت جهادی، زیرا با محاسبات موجود، این امر امکان پذیر نیست.

وی افزود: در دوره قبل از رفع تحریم ها 30 تا 40 درصد از مشکلات به تحریم ارتباط داشت، مابقی به بی توجهی، شتاب زدگی و عملکرد ناقص بنده و امثال بنده اختصاص داشت.

باهنر گفت: در اوج تحریم ها، ما روزانه 700 هزار بشکه نفت می فروختیم که با احتساب قیمت بشکه ای 100 دلار، 700 میلیون دلار درآمد داشتیم، در شرایط فعلی اگر همه عوامل همت کنند و ما با قیمت بشکه ای 25 دلار، دو میلیون بشکه صادرات داشته باشیم، درآمد ما به 50 میلیون دلار در دوره پساتحریم می رسد و اداره کشور در این شرایط که متکی به اقتصاد نفتی است، فقط یک راه دارد، آن هم اقتصاد مقاومتی است.

وی افزود: اقتصاد کشور بنا بر فرمایشات مقام معظم رهبری باید برونزا و برونگرا باشد یعنی هزینه دولت کاهش یافته و بخش خصوصی به میدان بیاید.

نایب رئیس دوم مجلس گفت: در برنامه ششم توسعه نیز آمده که دولت زمینه های شکل گیری دو شرکت نفتی در بخش خصوصی که امکان اکتشاف تا فروش را داشته باشند، فراهم کند.

باهنر افزود: 120 سال شرکت ملی پالایش و پخش فعالیت کرد و دیگر بس است.

وی گفت: یکی از صندوق های بازنشستگی در کشور 4 ماه است حقوق بخشی از کارکنانش عقب افتاده اما اگر پرداخت حقوق مدیران آن که میلیون ها تومان است قدری عقب بیفتد به هیچ عنوان این شرایط را تاب نمی آورند، این با روح اقتصاد مقاومتی در تضاد است.

باهنر افزود: در دوران تحریم هم در همان بخش هایی که 100 درصد تحریم بودیم به موفقیت های چشمگیری دست یافتیم.

اس ام اس جدید

ترانه

دلتنگی بازیکن ۳۲ ساله برای استقلال+ عکس

پیش از آغاز رقابت‌های لیگ برتر برخی از بازیکنان باتجربه و ملی‌پوش استقلال مجبور به جدایی از تیم خود شدند. هاشم بیک‌زاده یکی از بازیکنانی بود که در آخرین فصل حضور قلعه‌نویی در جمع آبی‌پوشان با حواشی زیادی مواجه شد و بازی نکردنش در دربی سروصدای زیادی هم به پا کرد.

بیک زاده دلتنگی بازیکن 32 ساله برای استقلال

هاشم که پس از جدایی از صبا به ذوب‌آهن پیوسته روز گذشته برابر تیم سابقش به میدان رفت اما رحمتی مانع گلزنی او شد.

 

بازیکن ۳۲ ساله ذوبی‌ها در مصاحبه‌ای از دلتنگی برای آبی‌ها گفته و مثل همیشه اعتماد به نفس بالایش را نشان داده است. قسمتی از اظهارات بیک زاده را می‌خوانید: “همه من را دوست دارند و ابراز محبت می‌کنند. استقلال تیم سابقم است، اما خوشحالم در تیم خوب ذوب‌آهن حضور دارم. استقلال دیروز حرفی برای گفتن نداشت و ذوب‌آهن بهتر بازی کرد. همان‌طور که گفتم تیم ما لیاقت قهرمانی دارد.”

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

free download movie

روزنامه قانون

قرارداد مخفی ۲٫۵ ساله پرسپولیس با دروازه بان نفت

در حالی که علی محسن زاده از طریق مدیر برنامه خود با باشگاه پرسپولیس قرارداد دو سال و نیمه امضا کرده است اما باشگاه نفت از این بازیکن حق رشد می خواهد.

این در حالی است که این بازیکن چنین اعتقادی ندارد و تاکید می کند نباید حق رشدی به باشگاه نفت بدهد.

در همین حال، باشگاه پرسپولیس هم که با محسن زاده به توافق رسیده است فعلا این خبر را به صورت رسمی اعلام نکرده تا پس از عقد قرارداد با لوبانف ازبک رسما از دو دروازه بان جدید خود رونمایی کند.

البته گفته می شود که پس از صحبت های روز گذشته احمدرضا عابدزاده با علی اکبر طاهری، وی متقاعد شده که امیر عابدزاده را به عنوان دروازه بان دوم پرسپولیس جذب کند، هر چند تصمیم نهایی در این خصوص بر عهده برانکو ایوانکوویچ است.

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

اتوبیوگرافی

یوزر نود 32