تبانی به این بزرگی اتفاق افتاده و کسی متوجه نشده؟/ نمی شود که روی هوا حرف زد

جهانبازی در بندی از این اساسنامه که اشاره به تبانی یک داور و سرپرست و کاپیتان یک تیم دارد گفت: قطعا این موضوع را رد می کنم، می گویند به داور چک داده شده، خب این چک کی نقد شده؟ از کجا نقد شده؟ یک شارژ دو هزارتومانی هم بخواهید بخرید اس ام اس آن برایتان ارسال می شود بعد تبانی به این بزرگی اتفاق افتاده و کسی متوجه نشده است؟ نمی شود که یک حرفی روی هوا زد، باید با سند و مدرک صحبت کنیم.

 

جهانبازی درباره قشر داوران گفت: واقعا نمی دانم چه بگویم، باور کنید داوری ما سالم است و هیچ مشکلی ندارد، من نمی دانم چرا این بحث ها را مطرح می کنند.

 

داور بین المللی کشورمان درباره واکنش داوران به این موضوع گفت: من این بند از گزارش را از زبان شما شنیدم، واقعا عجیب است، اجازه بدهید در روزهای آتی درباره این موضوع تصمیم گیری کنیم.

 

بانک ورزش

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

مرکز فیلم

خبر اسلامی

روایت بامزه همسر وحید طالب لو از یک ماجرای عجیب/ نمی دانم آن دختر خانم موفق شد یا خیر

سوگل، همسر وحید طالب لو روز گذشته روایت بامزه ای را درباره سرماخوردگی گلر استقلال در اینستاگرامش منتشر کرد. او نوشت: نزدیک هاى صبح از خواب پریدم. دیدم آقامون نفسش بالا نمیاد، چشمهاش قرمز شده و با صدایى گرفته از اعماق قلبش فریاد میزنه حالم بده. اول فکر کردم خواب میبینم دوباره خوابیدم. بعد شى تیزى دستم را سوراخ کرد بلند شدم دیدم خودکارمه که هر شب با یه کاغذ مى ذارم بالا سرم. همسر جان از خودکار براى بیدار کردنم کمک گرفته بود. چشمهایم را باز کردم این دفعه خودش بود همسر محترم با حالى آشفته. ناخوش بود. منم که از مادر جان خوب یاد گرفته ام در مواقع اضطرار خودم را نبازم پریدم و در عرض ٢۵ دقیقه حاضر شدم ( در موارد عادى ١ ساعت ٢۵ دقیقه طول میکشه) شیرجه زدم پشت فرمون و پس از ندیدن پنج عدد دست انداز و خوشبختانه بدون هیچ گونه شکستگى سر و بدنِ همسر، رسیدیم کلینیک. کلینیک خیلى شلوغ بود فکر کردم ساعت را اشتباه دیدم. دقتم را افزایش دادم دیدم نخیر ساعت ۴ صبح است. اورژانس یک عدد ویلچر داد دست بنده تا همسر راحت تر باشد. نشستن روى ویلچر همانا و سرازیر شدن مردم سحر خیز براى عکاسى همان. همسر دستش را گذاشت رو صورتش که نشان بدهد خیلى راحت نیست ولى مردم عزیز با اراده بیشتر ادامه دادن. فقط نفهمیدم اون دختر خانومى که اصرار داشت سلفى دو نفره بگیرد موفق شد یا اینکه بودن من پشت ویلچر عکس سلفیش را خراب کرد. دوست عزیز اگر مطلب بنده را میخوانید از همین جا عذر خواهى من را پذیرا باشید ! بالاخره همسر روى تخت کلینیک خوابید و اکسیژن به دادش رسید. کنار تخت خوابم برد. یک لحظه احساس کردم طناب دار دور گردنم پیچیده شده. پریدم. خانوم مسنى روسریم را میکشید. سوال کرد: دخترم اون آقا، وحید طالب لو هستش ؟ من که هراسون شده بودم گفتم بله بله فکر کنم خودشه. گفت: طفلى. مگه ورزشکارها هم مریض میشن؟ حالا چش شده. نکنه خودکشى کرده؟ گفتم نه به خدا. باور کنید یه بیمارى معمولیه. از اونا که همه مردم دچارش میشوند. الان هم آقامون حالش خوبه و مشغول کارِ سخت استراحت کردن هستند. خوشبختانه خانم هاى با درایت با اتکا به اکالیپتوس، آب پرتقال و لیمو شیرین دلیل خوب شدنه سریع همسرشون هستند!

پ.ن: مطلب صرفا جهت یه ریزه خندیدن نوشته شده. هیچ معنى و مفهوم جدى و قانونى ندارد.

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

خبر جدید

آپدیت نود 32