به گزارش جهان، هفته نامه مثلث در شماره 298خود گفت وگویی با دکتر علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی کشور پیرامون وقایع تصویب برجام در مجلس و زوایای پنهان از پرونده هسته ای و سیاست خارجی در دولت قبل داشته است. آقای دکتر اگر موافق باشید گفت و گو را از ماجرای اضافه شدن شما به تیم مذاکره کننده هسته ای اغاز کنیم.قبلا در این مورد توضیحاتی داده اید اما می خواهیم بدانیم اولین بار چه کسی پیشنهاد داد که شما به این تیم اضافه شوید؟ وقتی مذاکرات هسته ای در دولت یازدهم شروع شد و مسئولت مذاکرات از دبیرخانه شواری عالی امنیت ملی به وزارت امور خارجه انتقال یافت شرایط جدیدی در شیوه مذاکرات و ترتیب مذاکره کنندگان ایجاد شد.البته انتقال مسئولیت از دبیرخانه به وزارتخانه به این مفهوم نیست که دبیرخانه کنار گذاشته شده باشد.دبیرخانه همچنان وظیفه هماهنگی بین دستگاه های مختلف را ادامه می دهد ولی مسئولیت اصلی بر عده وزارت امور خارجه قرار گرفت.وزارت امور خارجه کار را شروع و ترتیب مذاکره کنندگان را هم مشخص کرد.این نکته را هم باید یادآوری کنم که مذاکره کنندگان فق آن تعدادی نبودند که از طریق رسانه به افکار عمومی داخلی و خارجی معرفی شدند.تعداد قابل توجهی از عزیزان هم وجود داشتند که پشت صحنه بودند و وظیفه سنگینی را هم به عهده داشتند. خیر حضرت آقا کمیته ای را از مقامات ارشد نظام تشکیل داده بودند که قبل از اینکه تیم به مذاکره برود در آن کمیته بعد از بحث وگفت و گو چارچوب تعیین می شد و تیم مذاکره کننده در آن چارچوب حرکت می کرد .در آن جلسه بعد از اینکه آقای دکتر ظریف گزارش خود را ارائه کردند گفتند که ما به بن بست رسیدیم و دیگر کاری نمی توان کرد.آمریکایی ها روی چیدمان اصرار داشتند. البته تعداد هم تعیین کرده بودند که مقبول نظام نبود و مقام معظم رهبری هم با صراحت مخالفت فرموده بودند.جناب آقای دکتر ظریف در جلسه گفتند که باید چاره ای اندیشید چرا که در بن بست کامل هستیم. بالاخره تا مسائل فنی حل نشود مسائل سیاسی و حقوقی هم به تبع نمی تواند حل بشود.بعد از گزارش مفصل جناب آقای دکتر ظریف جناب آقای دکتر لاریجانی برای اولین بار پیشنهاد کردند که بنده در مذاکره حضور پیدا کنم. خیر من خدمت مقام معظم رهبری نرسیدم ولی آن کمیته ای که حضور داشتم مقامات ارشد نظام بودند که از جانب مقام معظم رهبری منصوب شده بودند و آنها نتایج جلسات خود را به حضرت آقا منعکس می کردند و در صورت تایید ایشان به عنوان مصوبه تلقی می شد و گروه مذاکره کننده در چارچوب آن حرکت می کردند.بنابراین قبل از مذاکره ملاقات حضوری با حضرت آقا نداشتم ولی بعد از آن توفیق ملاقات با مقام معظم رهبری برای ما فراهم شد. خیر بعد از لوزان در جلسه ای همراه جناب آقای ظریف خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم. من وقتی به تیم اضافه شدم به خاطر اینکه سابقه مساله هسته ای را کاملا می دانستم دیرپاترین فرد در این قضیه به شمار می آمدم.وقتی این قضایا شکل گرفت من وین بودم درحالی که آقای دکتر روحانی هنوز مسئولیت این امر را نداشتند و این مساله آن موقع شروع شد.آرام آرام که جلو رفتیم آقای دکتر روحانی و دکتر ظریف و بعد از آن آقای دکتر لاریجانی وارد شدند ولی آن روزهای اول اصلا این مساله به این شکل مطرح نبود.بنابراین از آنجا که از ابتدای کلید خوردن این قضیه حضور داشتم کاملا در جریان هستم و سوابق تاریخی سیر تحولات و ابعاد فنی موضوع را می دانم.اشراف نسبتا کاملی در بعد سیاسی حقوقی و فنی این پرونده به اعتبار مسئولیت هایی که داشتم، دارم.ازطرف دیگر به منویات مقام معظم رهبری هم آشنایی داشتم.بنابراین با اختیار کامل رفته بودم و چیزی نبود که بخواهم اجازه بگیرم.بنده کلیات و حدودو ثغور کار را می دانستم و همچنین می دانستم که منافع ملی ما کجا قرار گرفته است.از چارچوب اصلی آگاه بودم و سعی می کردم نسبت به حداقل هایی که تعیین کرده بودند خیلی بیشتر امتیاز بگیریم. ببینید.آقای مونیز یک شخصیت اساسا دانشگاهی است مثل بنده .یعنی یک شخصیت سیاسی صرف نیست.یک دانشگاهی است که در پست سیاسی قرار گرفته است.مثل من که یک دانشگاهی هستم و در پست سیاسی قرار گرفته ام.آدم بسیار باهوشی است.قطعا به دنبال کسب حداکثر امتیازات و تامین منافع ملی کشورش از دیدگاه خودش بوده است که طبیعی است.ما انتظار نداریم که طرف مذاکره مان بگوید شما دیگر چه امر و خواهش دیگری دارید که ما برایتان تامین کنیم؟او هم دلش می خواهد امتیازش را بگیرد.ولی با اخلاق بود.ما با خیلی ها مذاکره کردیم.برخی تند خو هستند و خوش اخلاق نیستند.در جلسات با جدیت بسیار بالایی که به تلخی متمایل می شد حضور می یافتند.ولی ایشان در مجموع آدم اخلاق مداری هستند و واقعا خیلی محترمانه و منطقی مباحث را مطرح می کردند.وقتی در بعد فنی استدلال می کردیم ایشان در برابر استدلال های محکم و منطقی مقاومت نمی کرد. نه او هم وزیر است و تمام تصمیمات فنی را بنده و ایشان گرفتیم.بنابراین او را ادم بسیار محترم و البته باهوش و زیرکی یافتم.اگر باهوش و زیرک نبود نه استاد ام آی تی می شد و نه وزیر انرژی آمریکا.درحالی که برخی انتظار دارند که طرف این خصوصیات را نداشته باشد .خیلی با هوش و زیرک و تواناو با تجربه ولی در ضمن خیلی منطقی بود.یعنی تا انجا که امکان داشت منطق در مذاکرات ما حاکم بود.منطق و استدلال علمی باید قوی باشد و بدانی چه می خواهی و حواست را جمع کنی چون مثل یک بازی شطرنج است.باید حواستان باشد در صورتی که پیشنهادتان رد شد آماده ارائه پیشنهاد بعدی باشید.این مذاکرات مانند شطرنج بود. درست مانند اینکه داریم شطرنج بازی می کنیم نباید خودمان را در یک وضعیت کیش و مات قرار دهیم.خیلی سخت است و باد همه جوانب را بدانید.ضمن اینکه با منطق و استدلال جلو می روید.این کار را خیلی سخت می کند چرا که بحث علمی است و نه تعارفات پروتکلی.درواقع شاکله و کل صنعت هسته ای ما را در بر می گیرد و ما مجاز نبودیم که صنعت هسته ای مان را با کندی روبرو کنیم یا خدای نکرده متوقف کنیم.این صنعت باید پابر جا بماند و روبه جلو هم باشد.من فکر می کنم که این موارد تامین شد. بله. این را از روی تعارف نمی گویم.ملت هم طرز صحبت و مواضع سیاسی مرا می شناسد .بنده اهل مداهنه نیستم.از نظر من آنهایی که انتقاد داشتند دو دسته هستند.یک دسته انتقاد را بر مبنای خواسته سیاسی مطرح می کردند و یک دسته هم انتقاد را بر مبنای ان برداشت فنی و علمی خود مطرح می کردند که این واقعا قابل تقدیر است.در شورای عالی امنیت ملی عزیزانی که انتقاد می کردند واقعا زحمت کشیده بودند.کلمه به کلمه را خوانده بودند و از دید خودشان نقاط ضعف و قوت را استخراج کرده بودند و نقاط ضعف را بیان می کردند.در مواردی نقاط ضعف پاسخ داده شد چون استنباط استنباط درستی نبود.ولی در نهایت رای غالب به تایید برجام تعلق گرفت. در شورای عالی امنیت ملی خیلی سخت نگرفتند. خیلی جالب است.قرار نبود آن روز به مجلس بروم.نماینده دولت جناب آقای دکترانصاری معاون محترم رئیس جمهور در امور مجلس و جناب آقای دکتر ظریف بودند.من در تشییع سردارشهید دکتر همدانی حضور داشتم.کسی به من نگفته بود که به مجلس بروم و اصلا در برنامه ام نبود.زنگ زدند که اقای صالحی بیا مجلس.اقای کمالوندی زنگ زدند که اقای انصاری می گویندبه مجلس تشریف بیاورید.گفتم الان در مراسم تشییع هستم و بعد از آن هم چند برنامه دارم اگر امکان دارد بنده در مجلس حضور پیدا نکنم.جناب آقای انصاری زنگ زدند که آقای دکتر صالحی حتما بیا.من هم وسط مراسم تشییع جنازه به مجلس رفتم و دیدم در مجلس هنگامه ای بر پا شده است.واقعا حکایتی بود.اولا دوسالنی که به هرحال در طرف مقابل بودند خیلی خوب یارگیری کرده بودند و جای تقدیر دارد.همه جا در شرق غرب شمال و جنوب مجلس در جایگاه هیئت رئیسه و همه جا حضور داشتند.مثل بازی فوتبال تقسیم کار کرده بودندتا هرکسی پاس بدهد و منجر به گل شود.واقعا تقسیم کار زیبایی صورت گرفته بود.انصافا دستشان درد نکند.پیامک هایی بود که به صورت انبوه برای نمایندگان مجلس در این خصوص می آمد.تعجب کرده بودم که این همه پیامک از کجا می رسید؟در این میان وقتی به مجلس رسیدم خدمت جناب آقای دکتر ظریف و جناب اقای دکتر انصاری نشسته بودم.دوستان می آمدند که عده ای موافق در تایید و خسته نباشید و عده ای مخالف در رد و اینکه شما کار نادرستی کردید.من عموما عصبانی نمی شوم البته انسان همیشه عصبانی می شود ولی سعی می کنم عصبانیتم را همیش در درون خودم داشته باشم. حضرت علی (ع) گاه از برخی رفتار ها عصبانی می شدند.ایشان می فرمودند شقشقه هدرت ثم قرت(البته بلا تشبیه).آن دوستان می گفتند که شما برو کنار.در جوابشان گفتم مگر من سرخود امدم که کنار بروم و این چه حرفی است که شما می زنید؟مگر من چه کاره ام؟بنده یک مسئول هستم و نظام مسئولیت مرا مشخص کرده لست.آن وقت من همینطوری بلند شوم و کنار بروم؟یعنی چی برو کنار؟یعنی از پروژه برجام خودت را کنار بکش.گفتم مگر من سر خود به پروژه برجام آمدم که سر خود کنار بروم.بنده مسئول سازمان انرژی اتمی هستم و اگر مسئولان تشخیص دهند مرا کنار می گذارند ولی این شیوه شما درست نیست.بالاخره اگر وارد مذاکره شدم هم همینطوری نبوده است.عده ای دیگر از دوستان آمدند و فضا شلوغ شد.با لفظ های دون شان و تند صحبت کردند که خیانت می کنید و …..گفتم این حرف ها را نگویید درست نیست.من از قبل از انقلاب عضو هیئت علمی دانشگاه بودم بعد از انقلاب از روز اول انقلاب تا حالا مسئولیت داشتم و 37 سال است در این کشور مسئولیت داشته ام.حالا می خوام خیانت بکنم؟آخر این چه اتهاماتی است که می زنید؟اخرخانم و آقای عزیز شما از هسته ای بیشتر از من میدانید؟ نه شاید در عمرم به تعداد انگشتان یک دست به تئاتر رفته ام که هر 10 سال یکبار می شود.آخرین شب تئاتر امیرکبیر بود بنده و همسرم را برای حضور دعوت کرده بودند.آرزو به دل مانده ایم که یکبار به جشنواره فیلم برویم همیشه کار داشته ام.همیشه هم از همسرم می پرسیدم که آمادگی اش را دارد او هم استقبال می کرد اما تا از سر کار می رسیدیم منزل تمام شده بود.شاید 15 سال پیش یکبار توانستیم به جشنواره فیلم برویم .همیشه جشنواره در اوج کار ماست.گفتیم تئاتر امیر کبیر است .تعریف می کنند.اگر همسرم می گفت که نمی آید من هم نمی رفتم.من هم قبول کردم که بروم اما خانمم به مسافرت رفت و من تنها ماندم.از پسرم خواستم که با من بیاید.بنده درزمان ریاست جمهوری آقای خاتمی به عنوان نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی فعالیت می کردم.ایشان رئیس جمهور من بوده است.بنده آقای خاتمی را می بینم باید چه کار کنم؟باید پشتم را بکنم؟البته مسائل سیاسی بحث جداگانه ای است که در جای خود بحث می شود اما در بحث شخصی عداوت شخصی وجود ندارد.جناب آقای خاتمی هم آنجا بودند و بازیگران هم خواستند که عکس یادگاری بگیریم.اتفاقا آقای خاتمی گفت:عکسی که گرفتید را چاپ نکنید اما آقایان رفتند و چاپ کردند.شنیدم که آقای نبویان هم به جناب اقای دکتر روحانی تذکر دادند که ما به تئاتر نرویم.چشم اگر در خیابان دیدیم چه کار کنیم؟در فروشگاه یکباره روبرو شدیم چه کار کنیم؟در رستوران یا در هواپیما باید صندلی مان را جای دیگر بگذاریم؟هر چیزی جای خودش نیکوست.نباید قواعد و موازین اخلاقی را با مشکلات سیاسی پیوند دهیم. بنده نمی توانم به بزرگتر از خودم پدر و مادر یا استاد یا مسئول بالای دستم بی احترامی کنم.من اختلاف شخصی با کسی ندارم.در زمان آقای دکتر احمدی نژاد عزیزی از بستگان آقای خاتمی به رحمت خدا رفتند و من در مجلس ترحیم حضور پیدا کردم.در زمان جناب اقای دکتر روحانی اگر فرصتی بوده یکی دوبار به دیدن آقای احمدی نژاد رفته ام.بیمار هم بودم همه به عیادتم آمدند.آیا باید با همه دعوا کنیم؟البته من رای سیاسی خودم را دارم و همه هم خط و مشی سیاسی مرا می دانند.من به ولایت فقیه و نظام اعتقاد دارم.اعتقاد دارم اگر ولایت فقیه نبود تا کنون هزار بار این نظام از بین رفته بود.خودم را بیخود وارد این دسته بندی ها و گرایش های سیاسی نمی کنم.همین چند وقت پیش موردی بود که دعوت صورت گرفت اما نپذیرفتم چرا که امکان داشت برداشت سیاسی بشود.نمی خواهم خودم را وابسته به یک جناح سیاسی بدانم.من خودم را تابع نظام و ولی فقیه می دانم.از روی اعتقادم و عقلم ولایت فقیه را قبول دارم.من دنیا را دیده ام و زندگی کرده ام می دانم ولی فقیه و شاکله حکومت اسلامی یعنی چی؟حسنی هم که دارم اینکه حرفم را می زنم و اگر نظری داشته باشم بیان می کنم حتی ممکن است باب میل برخی ها هم نباشد. خیر کنار نکشیده بود.ولی روی این مسیر خیلی روی خوش نشان نمی داد ولی گفت توصیه می کنم به شما که خودت را کنار بکش و این کار را نکن و حتی گفتند که ممکن است برایت سنگین تمام شود.گفتم مگر ما می خواهیم چه کار کنیم؟یا موفق می شویم یا نمی شویم.اگر موفق شدیم که گرهی گشوده شده است و اگر هم نشدیم هم کار بدی نکرده ایم.مهم تر از همه اینکه حضرت آقا اجازه دادند.بنا شد با دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی هماهنگی پیدا کنیم چرا که اقای احمدی نژاد ورود پیدا نکردند و اگر ورود پیدا می کردند کار در بهترین شرایط تمام شده بود و اصلا شرایط به گونه ای دیگر بود.مستندات و نامه هایش موجود است.ان زمان قرار بود رئیس جمهور امریکا برای بار دوم انتخاب شود.رقیب سرسختی داشت و تاینها نگران شده بودند و می خواستند از این تفاهم احتمالی به عنوان یک دستاورد و برگ برنده استفاده شود.شرایط خیلی خوبی بود چون بعد از ان نامه نگاری هایی می شد و فقط جلسات حضوری نبود بلکه از طریق عمان نامه نگاری به صورت غیر رسمی می شد.پیشنهادات خوبی مطرح بود.ما باید با شورای عالی امنیت ملی هماهنگی می کردیم و قصد نداشتیم مسیر خودمان را بی توجه به دیگر نهاد های مسئول طی کنیم.در دبیرخانه نظرات خاصی بود و خیلی در این امر مشوق نبودند. خیلی ناراحت بود.آقا هم خیلی نا راحت بودند.بنده برای سازمان کنفرانس اسلامی دعوت شده بودم .برخی سفارتخانه ها در دمشق پایتخت سوریه مورد تهاجم واقع شده بود. سازمان کنفرانس اسلامی یک جلسه اضطراری گذاشتند که سوریه را مورد بازخواست قرار دهند که چرا سفارتخانه ها نا امن است؟وزیر امور خارجه سوریه به من می گفت که حتما باش ما نیاز به همکاری و حمایت شما داریم.ما رفتیم که ازسوریه دفاع کنیم.در مسیر بودیم که یکباره زنگ زدند و گفتند چه نشسته ای سفارت انگلیس را گرفتند.به یک مقام مسئول در نیروی انتظامی وقت زنگ زدم و خدمت ایشان گفتم این چه وضعی است؟گفتند ما نمی توانستیم.برایم تعجب داشت که این چه بساطی است و باید چه کار می کردیم؟به دفترم در وزارت امور خارجه زنگ زدم و گفتم حتما چند نفر به سفارت انگلیس بوند و همراه سفیر و دیگران باشند که یکباره اسیبی به کارمندان نرسد و اگر می توانید ماجرا را حل کنید. من قبلا توفیق آشنایی با ایشان را نداشتم.در دانشگاه شهید بهشتی در زمینه خاصی کار می کردند ولی در مباحث هسته ای به آ ن مفهوم که دست اندر کار فعالیت های بخش رآکتور و غنی سازی آب سنگین باشند گمان نمی کنم.ظاهرا در بحث آشکارسازی کار می کردند قبل از اینکه ایشان مورد سوء قصد قرار بگیرند با ایشان آشنایی نداشتم. آقای دکتر اجرای برجام در روز آخربا کمی تاخیر مواجه شد مساله ای وجود داشت؟ تقریبا همه مسائل حل شده بود.فرانسوی ها یک مقدار انگشت روی مسائلی گذاشته بودند که از نظر ما بی معنی بود.طوری که دیگر طرف های درگیر در موضوع هم کمی عصبانی شده بودند چون زمان می گذشت.تصور ما این بود که می رویم و دو یا سه ساعت بعد کار تمام است.یکباره دیدیم که نماینده یکی از کشورها می خواست اینگونه عنوان کند که تایید نهایی با آنهاست.تماس تلفنی آقای کری و خانم موگرینی با طرف مورد نظر و صحبت های آقای ظریف باعث شد که قضیه جمع شود. |