بدبوترین گل جهان
بدبوترین گل جهان
بدبوترین گل جهان
شبیهسازی حمله داعش در کن
شبیهسازی حمله داعش در کن
کنایه جالب حسین شریعتمداری به روحانی در مورد برجام
| به گزارش جهان، حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان در گفت و گو با فارس و در واکنش به اظهارات حسن روحانی رئیس جمهور در سمنان مبنی بر اینکه برجام دستاوردهای فراوانی برای کشور داشته است، گفت: آقای روحانی در حالی از دستاوردهای فراوان برجام سخن می گویند و منتقدان را به خاطر نادیده گرفتن این دستاوردها ملامت می کنند که از برجام نه فقط در عرصه واقعیات غیر از خسارت محض و تحقیر کشورمان چیزی دیده نمی شود، بلکه دولتمردان دست اندرکار و مسئول نیز بر ناکامی برجام تاکید می ورزند.
وی اظهار داشت: تازه ترین نمونه این ابراز ناکامی، اظهارات آقای سیف است که دستاوردهای برجام را «تقریبا هیچ» ارزیابی کردند.
|
| به گزارش جهان، حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان در گفت و گو با فارس و در واکنش به اظهارات حسن روحانی رئیس جمهور در سمنان مبنی بر اینکه برجام دستاوردهای فراوانی برای کشور داشته است، گفت: آقای روحانی در حالی از دستاوردهای فراوان برجام سخن می گویند و منتقدان را به خاطر نادیده گرفتن این دستاوردها ملامت می کنند که از برجام نه فقط در عرصه واقعیات غیر از خسارت محض و تحقیر کشورمان چیزی دیده نمی شود، بلکه دولتمردان دست اندرکار و مسئول نیز بر ناکامی برجام تاکید می ورزند.
وی اظهار داشت: تازه ترین نمونه این ابراز ناکامی، اظهارات آقای سیف است که دستاوردهای برجام را «تقریبا هیچ» ارزیابی کردند.
|
کنایه جالب حسین شریعتمداری به روحانی در مورد برجام
اما و اگرهای بازگشت فرش ایرانی به آمریکا
| به گزارش جهان، خبرها حکایت از آن دارد که آمریکا به عنوان یک بازار صادراتی بزرگ در آستانه معاملات جدید با ایران در بخش غیرنفتی قرار دارد، اما آیا جایگاه از دست رفته ایران به ویژه در بخش صادرات فرش قابل ترمیم خواهد بود؟ بالاخره پس از چندین سال هیاهو و جدال سیاسی، سفره تحریم ها از سر اقتصاد ایران برچیده شد و اقتصاد کشورمان خود را مهیای روزهای بهای و پررونق می کند. انتظارات اقتصادی برای تغییر چهره ایران در شرایط پساتحریم متعدد است. بخشی از این انتظارات معطوف به کاهش اتکای ایران به صادرات نفتی و توسعه صادرات غیرنفتی است. بدون تردید ایران برای بازگشت به شرایط پیش از تحریم، مسیر پررقیب و دشواری در پیش دارد. خبرها حکایت از آن دارد که آمریکا به عنوان یک بازار صادراتی بزرگ و پررونق در آستانه معاملات جدید با ایران در بخش غیرنفتی قرار دارد، اما ایران تا چه حد می تواند روی این بازار حساب بازر کند و اساسا آیا جایگاه از دست رفته ایران به ویژه در بخش صادرات فرش قابل ترمیم خواهد بود؟ طی یکی دو ماه اخیر صحبت از آغاز صادرات فرش دستباف ایرانی به آمریکا مطرح بوده است. اما در این میان اما و اگرهای بسیاری وجود دارد. در سال هایی که صادرات فرش دستباف ایرانی به آمریکا تحت تاثیر تحریم های اعمالی بود، چندین کشور همچون چین، هند و پاکستان توانستند از جای خالی ایران در این بازار نهایت استفاده را ببرند. اما اکنون و در شرایط پساتحریم ایران آماده یک جهش در بخش صادرات اقلام غیرنفتی و به ویژه فرش قرار گرفته است. باید بپذیریم که بازگشت ایران به این بازار بسیار دشوار خواهد بود، زیرا طی سال های تحریم کشورهایی مانند چین، هند و پاکستان با قیمت های بسیار پایین فرش دستباف خود را به آمریکا صادر کردند. این در حالی است که هزینه تولید و بافت فرش در این کشورها بسیار پایین و در مقابل هزینه های بافت و تولید فرش در ایران بسیار بالاست. در چنین شرایطی ورود دوباره به ایران به بازار آمریکا نیازمند زمان و همت بسیار زیاد است. صنعت فرش ما باید به سمتی برود که قیمت تمام شده بافت و تولید فرش کاهش پیدا کند. به اعتقاد کارشناسان، کیفیت فرش دستباف کشورهای رقیب مان به هیچ وجه به پای کیفیت فرش دستباف ایرانی نمی رسد و فرش ایرانی به تمام معنا هنری است. باید این را بدانیم که هندی ها و چینی ها فرش دستباف خود را به نام فرش ایرانی در بازار آمریکا عرضه می کنند و این موضوع دلیل محکمی است که نه فقط در آمریکا، بلکه در تمام نقاط دنیا فرش دستباف ایرانی دارای طرفداران طرفداران بسیار زیادی است. مساله دیگر این است که باید در بحث تبلیغات در بازار آمریکا تلاش بیشتری داشته باشیم. جای خالی فرش ایران در مجلات مدرن و مطرح دکوراسیون دنیا بسیار خالی است. نکته دیگر این که در حال حاضر شبکه فروش فرش دستباف ایرانی در دنیا در حال از بین رفتن است و بسیاری از فروشندگان فرش به سوی مشاغل دیگری رفته اند. اگر در این زمینه اقدامات لازم انجام شود، فروش فرش برای ما می تواند به مثابه یک شناسنامه باشد که نقش بسیاری در شناساندن هویت ایرانی به سایر فرهنگ ها و کشورها دارد. ما باید به طور دقیق بر روی این موضوع کار کنیم و چنانچه اقدامات لازم را در این زمینه انجام دهیم، فرش دستباف ایرانی هیچ مشکلی در رابطه با فروش و صادرات نخواهد داشت. کیفیت فرش ایرانی و نوع پشم آن که ویژگی ارتجاعی دارد، یکی از مهم ترین مزایای آن است. همچنین فرش ایرانی دارای اصالت است که هیچ یک از فرش های دنیا دارای این خاصیت نیستند. در سال هایی که ما تحت تاثیر تحریم ها قرار داشتیم، از نیازها و سلایق آمریکایی ها در مورد فرش دستباف دور مانده ایم و بخشی از نیازها و سلایق آنها با تولیدات قبلی ما تفاوت اساسی دارد. پس باید یک بار دیگر بازار آمریکا و نیازهایش را به دقت مرور و بررسی کنیم که بتوانین نظر خریداران را جلب کنیم.
|
| به گزارش جهان، خبرها حکایت از آن دارد که آمریکا به عنوان یک بازار صادراتی بزرگ در آستانه معاملات جدید با ایران در بخش غیرنفتی قرار دارد، اما آیا جایگاه از دست رفته ایران به ویژه در بخش صادرات فرش قابل ترمیم خواهد بود؟ بالاخره پس از چندین سال هیاهو و جدال سیاسی، سفره تحریم ها از سر اقتصاد ایران برچیده شد و اقتصاد کشورمان خود را مهیای روزهای بهای و پررونق می کند. انتظارات اقتصادی برای تغییر چهره ایران در شرایط پساتحریم متعدد است. بخشی از این انتظارات معطوف به کاهش اتکای ایران به صادرات نفتی و توسعه صادرات غیرنفتی است. بدون تردید ایران برای بازگشت به شرایط پیش از تحریم، مسیر پررقیب و دشواری در پیش دارد. خبرها حکایت از آن دارد که آمریکا به عنوان یک بازار صادراتی بزرگ و پررونق در آستانه معاملات جدید با ایران در بخش غیرنفتی قرار دارد، اما ایران تا چه حد می تواند روی این بازار حساب بازر کند و اساسا آیا جایگاه از دست رفته ایران به ویژه در بخش صادرات فرش قابل ترمیم خواهد بود؟ طی یکی دو ماه اخیر صحبت از آغاز صادرات فرش دستباف ایرانی به آمریکا مطرح بوده است. اما در این میان اما و اگرهای بسیاری وجود دارد. در سال هایی که صادرات فرش دستباف ایرانی به آمریکا تحت تاثیر تحریم های اعمالی بود، چندین کشور همچون چین، هند و پاکستان توانستند از جای خالی ایران در این بازار نهایت استفاده را ببرند. اما اکنون و در شرایط پساتحریم ایران آماده یک جهش در بخش صادرات اقلام غیرنفتی و به ویژه فرش قرار گرفته است. باید بپذیریم که بازگشت ایران به این بازار بسیار دشوار خواهد بود، زیرا طی سال های تحریم کشورهایی مانند چین، هند و پاکستان با قیمت های بسیار پایین فرش دستباف خود را به آمریکا صادر کردند. این در حالی است که هزینه تولید و بافت فرش در این کشورها بسیار پایین و در مقابل هزینه های بافت و تولید فرش در ایران بسیار بالاست. در چنین شرایطی ورود دوباره به ایران به بازار آمریکا نیازمند زمان و همت بسیار زیاد است. صنعت فرش ما باید به سمتی برود که قیمت تمام شده بافت و تولید فرش کاهش پیدا کند. به اعتقاد کارشناسان، کیفیت فرش دستباف کشورهای رقیب مان به هیچ وجه به پای کیفیت فرش دستباف ایرانی نمی رسد و فرش ایرانی به تمام معنا هنری است. باید این را بدانیم که هندی ها و چینی ها فرش دستباف خود را به نام فرش ایرانی در بازار آمریکا عرضه می کنند و این موضوع دلیل محکمی است که نه فقط در آمریکا، بلکه در تمام نقاط دنیا فرش دستباف ایرانی دارای طرفداران طرفداران بسیار زیادی است. مساله دیگر این است که باید در بحث تبلیغات در بازار آمریکا تلاش بیشتری داشته باشیم. جای خالی فرش ایران در مجلات مدرن و مطرح دکوراسیون دنیا بسیار خالی است. نکته دیگر این که در حال حاضر شبکه فروش فرش دستباف ایرانی در دنیا در حال از بین رفتن است و بسیاری از فروشندگان فرش به سوی مشاغل دیگری رفته اند. اگر در این زمینه اقدامات لازم انجام شود، فروش فرش برای ما می تواند به مثابه یک شناسنامه باشد که نقش بسیاری در شناساندن هویت ایرانی به سایر فرهنگ ها و کشورها دارد. ما باید به طور دقیق بر روی این موضوع کار کنیم و چنانچه اقدامات لازم را در این زمینه انجام دهیم، فرش دستباف ایرانی هیچ مشکلی در رابطه با فروش و صادرات نخواهد داشت. کیفیت فرش ایرانی و نوع پشم آن که ویژگی ارتجاعی دارد، یکی از مهم ترین مزایای آن است. همچنین فرش ایرانی دارای اصالت است که هیچ یک از فرش های دنیا دارای این خاصیت نیستند. در سال هایی که ما تحت تاثیر تحریم ها قرار داشتیم، از نیازها و سلایق آمریکایی ها در مورد فرش دستباف دور مانده ایم و بخشی از نیازها و سلایق آنها با تولیدات قبلی ما تفاوت اساسی دارد. پس باید یک بار دیگر بازار آمریکا و نیازهایش را به دقت مرور و بررسی کنیم که بتوانین نظر خریداران را جلب کنیم.
|
اما و اگرهای بازگشت فرش ایرانی به آمریکا
قدرت نمایی روسیه در خاور دور
قدرت نمایی روسیه در خاور دور
پرسپولیس دوباره برد و صدرنشین باقی ماند
| به گزارش جهان به نقل از فارس، دیدار دو تیم پرسپولیس و استقلال اهواز که قرار بود ساعت 18 و 10 دقیقه در ورزشگاه تختی اهواز آغاز شود به دلیل پرتاب سنگ از سوی تماشاگران اهوازی و نبود امنیت با 30 دقیقه تاخیر آغاز شد. مسابقه با نتیجه 2 بر صفر به سود پرسپولیس به پایان رسید.
در دقیقه 2 مسابقه استقلال اهواز صاحب یک ضربه کرنر شد که پرتاب سنگ باعث شد دوباره بازی با وقفه مواجه شود. در دقیقه 6 علیپور از داخل محوطه جریمه شوت کرد که دروازهبان استقلال اهواز توپ را به کرنر فرستاد. ضربه کرنر حاصلی برای سرخپوشان نداشت. در دقیقه 10 ارسال امید عالیشاه به صورت خطرناکی از کنار دروازه استقلال اهواز به بیرون رفت. در دقیقه 12 پاس دقیق کمال کامیابینیا درون محوطه جریمه به فرشاد احمدزاده رسید و شوت او از کنار دروازه به بیرون رفت. در دقیقه 19 علیپور روی دروازه استقلال اهواز ارسال خطرناکی کرد که مدافعان توپ را برگشت دادند. در دقیقه 24 هادی نوروزی تشویق شد. در دقیقه 27 ضربه سر بنگستون را دروازهبان استقلال اهواز مهار کرد. در دقیقه 33 تماشاگران مهرداد اولادی را تشویق کردند. در دقیقه 35 پرسپولیس صاحب یک ضربه کاشته شد که این ضربه حاصلی برای پرسپولیس نداشت. در دقیقه 36 شوت حسین بهرامی از کنار دروازه پرسپولیس به بیرون رفت. در دقیقه 37 محسن بنگر دچار مصدومیت شد و در دقیقه 40 جای خود را به مایکل اومانیا داد. بنگر به دلیل تکلی که بازیکن استقلال اهواز روی پایش زد مصدوم شد اما داور این صحنه را خطا تشخیص نداد. در دقیقه 43 استقلال اهواز صاحب یک ضربه کرنر شد که وقتی بازیکن استقلال اهواز قصد زدن ضربه را داشت بازهم به سمت او سنگ پرتاب شد. بعد از زدن ضربه توپ روی سر عادل کلاه کج فرود آمد که ضربه او با اختلاف کمی از کنار دروازه به بیرون رفت. در دقیقه 44 شوت بازیکن استقلال اهواز را سوشا مکانی مهار کرد. نیمه دوم: نیمه دوم هم با مصدومیت لوکا ماریچ آغاز شد و سر این مدافع شکست و چند لحظهای بازی متوقف شد. در دقیقه 52 شوت عادل کلاه کج از کنار دروازه پرسپولیس با اختلاف کمی به بیرون رفت. در دقیقه 54 شوت علیپور تبدیل به کرنر شد که این ضربه کرنر را محسن مسلمان روی دروازه ارسال کرد و ضربه سر عالیشاه با اختلاف کمی از کنار دروازه استقلال اهواز به بیرون رفت. گل پرسپولیس: در دقیقه 56 علیپور توپ را به عالیشاه در جناح چپ رساند او هم یک ارسال دقیق روی دروازه استقلال اهواز انجام داد تا بنگستون با یک ضربه سر گل سرخپوشان را به ثمر برساند. در دقیقه 57 به دلیل پرتاب سنگ از سوی تماشاگران اهوازی بازهم چند لحظهای بازی متوقف شد. در دقیقه 70 بنگستون صاحب موقعیت گلزنی شد که دروازهبان استقلال اهواز زودتر توپ را تصاحب کرد. در دقیقه 74 شوت فرشاد احمدزاده از بالای دروازه استقلال اهواز به بیرون رفت. در دقیقه 76 یک جیمی جامپ با لباس قرمز به وسط زمین پرید که ماموران انتظامی او را به بیرون هدایت کردند. در دقیقه 78 استقلال اهواز صاحب یک ضربه کرنر شد که این کرنر حاصلی برای سرخپوشان نداشت. در دقیقه 82 شوت بازیکن استقلال اهواز به صورت فرشاد احمدزاده برخورد کرد و بازیکن پرسپولیس دچار مصدومیت شد. پنالتی و گل دوم پرسپولیس: در دقیقه 85 بازیکنان استقلال اهواز روی علی علیپور مرتکب خطای پنالتی شد و بنگستون این ضربه را تبدیل به گل دوم پرسپولیس کرد. در دقیقه 90 شماری از تماشاگران وارد زمین شدند که داور دستور به توقف بازی داد این در حالی است که داور 3 دقیقه برای نیمه دوم وقت اضافه اعلام کرده بود. داور سوت پایان بازی را نزد تا بازی نیمه تمام ماند. پرسپولیس در این بازی مهدی طارمی را به دلیل سه اخطاره بودن در اختیار نداشت. او با 16 گل زده در صدر جدول گلزنان لیگ است. تیم پرسپولیس با این پیروزی 51 امتیازی شد و همچنان صدرنشین باقیماند در این بازی پرسپولیس رکوردشکست ناپذیری جدیدی به نام خود ثبت کرد و 21 بازی بدون باخت را سپری کرد. سرخپوشان با این برد شنل قهرمانی را برای خود در فاصله سه هفته مانده به پایان رقابتهای لیگ برتر سفارش دادند. استقلال اهواز پیش از پایان این مسابقه به دلیل برد ملوان مقابل سایپا سقوطش به لیگ دسته اول قطعی شده بود و در این بازی هم هجدهمین شکست خود را پذیرفت. پرسپولیس هفته گذشته تیم استقلال تهران را هم 4 بر 2 شکست داده بود. سیدمهدی سیدعلی داور مسابقه به رامین رضائیان از پرسپولیس و طالب ریکانی از استقلال اهواز کارت زرد نشان داد. ترکیب تیم استقلال اهواز: احسان مرادیان، مهدی اسلامی، مکی شریفی، علی هلیچی( از دقیقه 65 حمزه خضیراوی)،حسین بهرامی، میلاد ربانیفرد، میلاد پاکپرور( از دقیقه 80 علی بیگلدلی) از دقیقه 79 پدرام اردلانی، عادل کلاهکج، طالب ریکانی و حسین ساکی( از دقیقه 88 عادل مسعودفر) سرمربی: سیاوش بختیاری زاده ترکیب تیم پرسپولیس: سوشا مکانی، محسن بنگر (از دقیقه 40 مایکل اومانیا)، لوکا ماریچ، محمد انصاری، رامین رضاییان، کمال کامیابی نیا، محسن مسلمان(بابک حاتمی دقیقه 90+2)، علی علیپور، امید عالیشاه، جری بنگستون و فرشاد احمدزاده( از دقیقه 89 احمد نورالهی) سرمربی: برانکو ایوانکوویچ |
| به گزارش جهان به نقل از فارس، دیدار دو تیم پرسپولیس و استقلال اهواز که قرار بود ساعت 18 و 10 دقیقه در ورزشگاه تختی اهواز آغاز شود به دلیل پرتاب سنگ از سوی تماشاگران اهوازی و نبود امنیت با 30 دقیقه تاخیر آغاز شد. مسابقه با نتیجه 2 بر صفر به سود پرسپولیس به پایان رسید.
در دقیقه 2 مسابقه استقلال اهواز صاحب یک ضربه کرنر شد که پرتاب سنگ باعث شد دوباره بازی با وقفه مواجه شود. در دقیقه 6 علیپور از داخل محوطه جریمه شوت کرد که دروازهبان استقلال اهواز توپ را به کرنر فرستاد. ضربه کرنر حاصلی برای سرخپوشان نداشت. در دقیقه 10 ارسال امید عالیشاه به صورت خطرناکی از کنار دروازه استقلال اهواز به بیرون رفت. در دقیقه 12 پاس دقیق کمال کامیابینیا درون محوطه جریمه به فرشاد احمدزاده رسید و شوت او از کنار دروازه به بیرون رفت. در دقیقه 19 علیپور روی دروازه استقلال اهواز ارسال خطرناکی کرد که مدافعان توپ را برگشت دادند. در دقیقه 24 هادی نوروزی تشویق شد. در دقیقه 27 ضربه سر بنگستون را دروازهبان استقلال اهواز مهار کرد. در دقیقه 33 تماشاگران مهرداد اولادی را تشویق کردند. در دقیقه 35 پرسپولیس صاحب یک ضربه کاشته شد که این ضربه حاصلی برای پرسپولیس نداشت. در دقیقه 36 شوت حسین بهرامی از کنار دروازه پرسپولیس به بیرون رفت. در دقیقه 37 محسن بنگر دچار مصدومیت شد و در دقیقه 40 جای خود را به مایکل اومانیا داد. بنگر به دلیل تکلی که بازیکن استقلال اهواز روی پایش زد مصدوم شد اما داور این صحنه را خطا تشخیص نداد. در دقیقه 43 استقلال اهواز صاحب یک ضربه کرنر شد که وقتی بازیکن استقلال اهواز قصد زدن ضربه را داشت بازهم به سمت او سنگ پرتاب شد. بعد از زدن ضربه توپ روی سر عادل کلاه کج فرود آمد که ضربه او با اختلاف کمی از کنار دروازه به بیرون رفت. در دقیقه 44 شوت بازیکن استقلال اهواز را سوشا مکانی مهار کرد. نیمه دوم: نیمه دوم هم با مصدومیت لوکا ماریچ آغاز شد و سر این مدافع شکست و چند لحظهای بازی متوقف شد. در دقیقه 52 شوت عادل کلاه کج از کنار دروازه پرسپولیس با اختلاف کمی به بیرون رفت. در دقیقه 54 شوت علیپور تبدیل به کرنر شد که این ضربه کرنر را محسن مسلمان روی دروازه ارسال کرد و ضربه سر عالیشاه با اختلاف کمی از کنار دروازه استقلال اهواز به بیرون رفت. گل پرسپولیس: در دقیقه 56 علیپور توپ را به عالیشاه در جناح چپ رساند او هم یک ارسال دقیق روی دروازه استقلال اهواز انجام داد تا بنگستون با یک ضربه سر گل سرخپوشان را به ثمر برساند. در دقیقه 57 به دلیل پرتاب سنگ از سوی تماشاگران اهوازی بازهم چند لحظهای بازی متوقف شد. در دقیقه 70 بنگستون صاحب موقعیت گلزنی شد که دروازهبان استقلال اهواز زودتر توپ را تصاحب کرد. در دقیقه 74 شوت فرشاد احمدزاده از بالای دروازه استقلال اهواز به بیرون رفت. در دقیقه 76 یک جیمی جامپ با لباس قرمز به وسط زمین پرید که ماموران انتظامی او را به بیرون هدایت کردند. در دقیقه 78 استقلال اهواز صاحب یک ضربه کرنر شد که این کرنر حاصلی برای سرخپوشان نداشت. در دقیقه 82 شوت بازیکن استقلال اهواز به صورت فرشاد احمدزاده برخورد کرد و بازیکن پرسپولیس دچار مصدومیت شد. پنالتی و گل دوم پرسپولیس: در دقیقه 85 بازیکنان استقلال اهواز روی علی علیپور مرتکب خطای پنالتی شد و بنگستون این ضربه را تبدیل به گل دوم پرسپولیس کرد. در دقیقه 90 شماری از تماشاگران وارد زمین شدند که داور دستور به توقف بازی داد این در حالی است که داور 3 دقیقه برای نیمه دوم وقت اضافه اعلام کرده بود. داور سوت پایان بازی را نزد تا بازی نیمه تمام ماند. پرسپولیس در این بازی مهدی طارمی را به دلیل سه اخطاره بودن در اختیار نداشت. او با 16 گل زده در صدر جدول گلزنان لیگ است. تیم پرسپولیس با این پیروزی 51 امتیازی شد و همچنان صدرنشین باقیماند در این بازی پرسپولیس رکوردشکست ناپذیری جدیدی به نام خود ثبت کرد و 21 بازی بدون باخت را سپری کرد. سرخپوشان با این برد شنل قهرمانی را برای خود در فاصله سه هفته مانده به پایان رقابتهای لیگ برتر سفارش دادند. استقلال اهواز پیش از پایان این مسابقه به دلیل برد ملوان مقابل سایپا سقوطش به لیگ دسته اول قطعی شده بود و در این بازی هم هجدهمین شکست خود را پذیرفت. پرسپولیس هفته گذشته تیم استقلال تهران را هم 4 بر 2 شکست داده بود. سیدمهدی سیدعلی داور مسابقه به رامین رضائیان از پرسپولیس و طالب ریکانی از استقلال اهواز کارت زرد نشان داد. ترکیب تیم استقلال اهواز: احسان مرادیان، مهدی اسلامی، مکی شریفی، علی هلیچی( از دقیقه 65 حمزه خضیراوی)،حسین بهرامی، میلاد ربانیفرد، میلاد پاکپرور( از دقیقه 80 علی بیگلدلی) از دقیقه 79 پدرام اردلانی، عادل کلاهکج، طالب ریکانی و حسین ساکی( از دقیقه 88 عادل مسعودفر) سرمربی: سیاوش بختیاری زاده ترکیب تیم پرسپولیس: سوشا مکانی، محسن بنگر (از دقیقه 40 مایکل اومانیا)، لوکا ماریچ، محمد انصاری، رامین رضاییان، کمال کامیابی نیا، محسن مسلمان(بابک حاتمی دقیقه 90+2)، علی علیپور، امید عالیشاه، جری بنگستون و فرشاد احمدزاده( از دقیقه 89 احمد نورالهی) سرمربی: برانکو ایوانکوویچ |
پرسپولیس دوباره برد و صدرنشین باقی ماند
توقف استقلال خوزستان مقابل گسترش فولاد
| به گزارش جهان به نقل از فارس، هفته بیست و هفتم رقابتهای لیگ برتر از ساعت 17:30 امروز با برگزاری 3 دیدار آغاز شد که در پایان این دیدارها نتایج دو دیدار به شرح زیر است:
گسترش فولاد صفر – استقلال خوزستان صفر راهآهن 3 – پدیده یک گلها: بهادر عبدی (43) و مهرداد محمدی (47 – از روی نقطه پنالتی) و (85) برای راهآهن – محسن بیات (61) برای پدیده اخراج: احمد آلنعمه از پدیده ( ۴۶) با این نتایج استقلال خوزستان موقتاً به خاطر تفاضل گل بهتر نسبت به پرسپولیس با یک بازی بیشتر صدرنشین شد. دیدار تیمهای ملوان و سایپا با وجود اینکه به صورت همزمان با این دو دیدار آغاز شد، همچنان با برتری 3 بر 2 ملوان ادامه دارد. |
| به گزارش جهان به نقل از فارس، هفته بیست و هفتم رقابتهای لیگ برتر از ساعت 17:30 امروز با برگزاری 3 دیدار آغاز شد که در پایان این دیدارها نتایج دو دیدار به شرح زیر است:
گسترش فولاد صفر – استقلال خوزستان صفر راهآهن 3 – پدیده یک گلها: بهادر عبدی (43) و مهرداد محمدی (47 – از روی نقطه پنالتی) و (85) برای راهآهن – محسن بیات (61) برای پدیده اخراج: احمد آلنعمه از پدیده ( ۴۶) با این نتایج استقلال خوزستان موقتاً به خاطر تفاضل گل بهتر نسبت به پرسپولیس با یک بازی بیشتر صدرنشین شد. دیدار تیمهای ملوان و سایپا با وجود اینکه به صورت همزمان با این دو دیدار آغاز شد، همچنان با برتری 3 بر 2 ملوان ادامه دارد. |
توقف استقلال خوزستان مقابل گسترش فولاد
مسابقه خودروهای خورشیدی
مسابقه خودروهای خورشیدی
پول بدهید تا چهره ماندگار پزشکی شوید!
| به گزارش جهان به نقل از ایسنا، طبق این تعرفهها، پزشکان برای دریافت گواهینامه “بنیاد چهرههای ماندگار”، سخنرانی، تصویربرداری اختصاصی، عضویت در باشگاه نوابغ مدیریت ایران، دریافت تندیس زرین سلامت، اکران فیلم سخنرانی در سایتهای آپارات و یوتیوب و … باید مبالغی از دو میلیون و ۹۰۰ هزار تومان تا هشت میلیون و ۸۹۰ هزار تومان بپردازند.
لاریپور، رییس روابط عمومی سازمان نظام پزشکی کشور، با تاکید بر اینکه این کنگرهها از نظر ما غیر قابل قبول هستند، گفت: اخیرا مطلبی در شبکههای مجازی در خصوص برگزاری کنگره چهرههای نام آشنای درمان ایران منتشر شده است که طبق آن، با پرداخت مبلغی عنوان چهره ماندگار به شما تعلق میگیرد، تندیس سر شما ساخته و نامتان در کتابچه ای ثبت میشود. وی با بیان اینکه از طرف وزارت بهداشت و سازمانهای متولی امور درمان، نامهای مبنی بر تایید این کنگره منتشر نشده است، افزود: هیچ گونه ارتباطی بین سازمان نظام پزشکی کشور و کنگرههایی از این دست وجود ندارد. به گفته لاریپور، تقدیر از چهرههای نام آشنای درمان براساس معیارها و ضوابطی توسط متولیان امر درمان، سازمان نظام پزشکی، وزارت بهداشت و یا بخش خصوصی انجام میشود. ضمن اینکه هزینهای هم بابت آن دریافت نمی شود. افراد برای انتخاب به عنوان چهره ماندگار قطعا باید رزومهای خوب و فعالیت مثمرثمر داشته باشند. لاریپور تاکید کرد: این کنگرهها از نظر ما غیر قابل قبول هستند. |
| به گزارش جهان به نقل از ایسنا، طبق این تعرفهها، پزشکان برای دریافت گواهینامه “بنیاد چهرههای ماندگار”، سخنرانی، تصویربرداری اختصاصی، عضویت در باشگاه نوابغ مدیریت ایران، دریافت تندیس زرین سلامت، اکران فیلم سخنرانی در سایتهای آپارات و یوتیوب و … باید مبالغی از دو میلیون و ۹۰۰ هزار تومان تا هشت میلیون و ۸۹۰ هزار تومان بپردازند.
لاریپور، رییس روابط عمومی سازمان نظام پزشکی کشور، با تاکید بر اینکه این کنگرهها از نظر ما غیر قابل قبول هستند، گفت: اخیرا مطلبی در شبکههای مجازی در خصوص برگزاری کنگره چهرههای نام آشنای درمان ایران منتشر شده است که طبق آن، با پرداخت مبلغی عنوان چهره ماندگار به شما تعلق میگیرد، تندیس سر شما ساخته و نامتان در کتابچه ای ثبت میشود. وی با بیان اینکه از طرف وزارت بهداشت و سازمانهای متولی امور درمان، نامهای مبنی بر تایید این کنگره منتشر نشده است، افزود: هیچ گونه ارتباطی بین سازمان نظام پزشکی کشور و کنگرههایی از این دست وجود ندارد. به گفته لاریپور، تقدیر از چهرههای نام آشنای درمان براساس معیارها و ضوابطی توسط متولیان امر درمان، سازمان نظام پزشکی، وزارت بهداشت و یا بخش خصوصی انجام میشود. ضمن اینکه هزینهای هم بابت آن دریافت نمی شود. افراد برای انتخاب به عنوان چهره ماندگار قطعا باید رزومهای خوب و فعالیت مثمرثمر داشته باشند. لاریپور تاکید کرد: این کنگرهها از نظر ما غیر قابل قبول هستند. |
پول بدهید تا چهره ماندگار پزشکی شوید!
اعظم زنده است…
| به گزارش جهان به نقل از ایسنا، اعظم هر شب که میخواهد بخوابد تمام ۲۱ روز شکنجه را در خاطراتش مرور میکند، مرور میکند که چگونه شوهرش توانسته او را با چاقو آزار دهد، مرور میکند که وقتی آب را به زور در دهانش میریخته چقدر دیگر میتوانسته نفس بکشد، او هر شب که میخوابد به یاد شبهایی میافتد که درون یک صندوق فلزی بدون اکسیژن و در بسته قرار میگرفته و پاهایش میسوخته به دلیل اینکه شوهرش زیر صندوق آتش روشن میکرده است.
اعظم میخواهد بخوابد، اما خیال دخترانش نمیگذارد؛ او حالا که میتواند بدون ترس از کسی به راحتی نفس بکشد، به یاد خفه شدن دخترش با دستان شوهرش میافتد، اعظم شبها صدای گریههای هدیه را به یاد میآورد و فقط گریه میکند. این روزها کمی که در سایتهای خبری میچرخیم، اخباری را در خصوص خشونتهای بسیار پیشرفته علیه زنان میبینیم؛ سمیه زنی بود در یکی از روستاهای بم که توسط شوهرش مورد اسیدپاشی قرار گرفت و بعد از یک سال درمان، درگذشت؛ ستایش دختر شش سالهای بود که هنوز داغ نبودنش بر دل خانواده تازه باقی مانده و همین چند روز پیش بود که در ورامین توسط پسری ۱۷ ساله مورد تعرض قرار گرفت و به شکل وحشتناکی به قتل رسید و حالا اعظم زنی است که اگر نیروی انتظامی دیرتر به دادش میرسید، او نیز مرده بود، اعظم زنده است، اما زندگیاش به تصمیم دادگاه بستگی دارد به دلیل اینکه دادگاه اعلام کرده اگر حتی وثیقه ۲۰ میلیون تومانی برای شوهرش بیاورند، او از زندان آزاد میشود. روایت «اعظم»… اعظم یک زن ۳۰ ساله با دیپلم انسانی، یکی از مثالهای تمام زنانی است که مورد خشونتهای وحشتناک شوهر معتادش قرار گرفته و حالا منتظر است تا ببیند دادگاه در مورد شوهر او چه تصمیمی میگیرد. او وقتی دارد با من صحبت میکند دستانش را با روسری بلندی که دارد، میپوشاند، نمیخواهد من برشهای عمیق دستش را که شوهرش با لبه شکسته سینی فلزی به وجود آورده، ببینم، او نحیف و لاغر است و ترس عجیبی صدا و نگاه او را فراگرفته است؛ چهرهاش مات و مبهوت مانده، چشمانش خیره به روبهرو و ذهنش در دنیای دیگری سیر میکند، به سختی میتواند با ما ارتباط برقرار کند. صورت و گردنش پر است از علائم سوختگی که حالا بعد از ۱۰ روز فاصله از شکنجه ۲۱ روزه، هنوز نیز خوب نشدهاند؛ اعظم سه و دخترانش یک شبانهروز به علت جراحات وارده در بیمارستان بستری بودهاند؛ در توصیف اینکه چگونه حرف میزند تنها کافیست بگویم حرف که میزند، بعید است «بغض» نکند. اعظم و شوهرش ۱۲ سال است که با هم زندگی میکنند و در این مدت انواع خشونتها را نسبت به اعظم انجام داده تا حدی که پیش از این اتفاق، اعظم سه بار مدرک پزشکی قانونی گرفته و اقدام به شکایت کرده است، اما بعد از آن به علت ترس از تهدیدات شوهرش و بی پدر شدن بچههایش، شکایتهای خود را پس گرفته است. به گفته اعظم، شوهرش از ابتدای ازدواج مواد مصرف میکرده است، در اوایل تریاک و بعد از آن کریستال و شیشه. روز دوم فروردین همین امسال بوده که پدرشوهر اعظم که با آنان زندگی میکرده است، برای سفر کوتاهی به قوچان رفته و بعد هم شوهر اعظم، زن و بچههای خود را به طبقه پایین خانه برده، پردهها را کشیده و شروع به تهدید، آزار و اذیت آنان میکند، او زنش را به میله گازی در اتاق پشتی میبندد و دست و دهانش را نیز با دستمال میبندد تا صدایی از او به گوش همسایهها نرسد. در مدت ۲۱ روزی که اعظم و دخترانش در خانه محبوس بودند، هیچ غذایی نبوده که حتی دختران از آن بخورند، پدر بچهها هم وقتی از خانه بیرون میرفته است، در را قفل میکرده تا کسی نتواند به خانه وارد یا از آن خارج شود. به گفته خود اعظم شکنجهها و آزارهایی که توسط شوهرش دیده است بسیار وحشتناک بوده و اصلا کار یک انسان با روان سالم نبوده است، شوهرش او را داخل صندوق فلزی میانداخته و درش را قفل میکرده تا از نبود اکسیژن خفه شود. گاهی اوقات نیز زیر صندوق، اجاق گازی را روشن میکرده و پاهایش را میسوزانده، یکی دیگر از شکنجههایش این بوده که پارچهای را آتش میزده و بر روی بدن برهنه همسرش میانداخته است؛ با چاقو تمام بدن اعظم را برش میزده و بعد او را بر روی سیمان پشتبام خانه میکشیده تا حدی که لباسش پاره میشده و جراحتهای بدی برمیداشته است. در مجموع، این ۲۱ روز میگذرد و یک شب شوهرش مردی غریبه را به خانه میآورد، او که توهم خیانت داشته است به مرد غریبه میگوید که تو همسرم را میشناسی و با هم رابطه داشتهاید، مرد که اوضاع زن و بچهها را میبیند به بیرون رفته و به پلیس زنگ میزند؛ به هر حال بعد از پنهان شدن و فرار کردن شوهر اعظم، پلیس او را گرفته و به بازداشتگاه میبرد، اعظم و دو دختر نیز توسط اورژانس اجتماعی به بهزیستی واگذار میشوند. اعظم وقتی دارد از تهمت شوهرش به خود، حرف میزند، انگار درد بیشتری میکشد، انگار نمیتواند با این موضوع کنار بیاید و میگوید فقط خدا شاهد است که چه اتفاقاتی افتاده، میگوید:«از ابتدای ازدواج هر زمان که به بیرون میرفت در خانه را قفل میکرد، دیگر نمیدام چه بگویم». «هانیه» و «هدیه» هانیه دختر بزرگتر اعظم تازه وارد هشت سال شده است و هدیه دختر کوچکترش پنج سال دارد، هانیه باید امسال کلاس اول خود را میگذراند، اما بعد از اینکه دو ماه به مدرسه رفته، پدرش دیگر به او اجازه مدرسه رفتن نداده است. فک و سه دندان هانیه در مدت زندانی بودن در خانه، توسط کسی که شاید به تردید آن را پدر خود بداند، شکسته است، هدیه هم توسط پدرش کتکهای زیادی خورده است؛ به گفته مادرشان، این دو دختر در زمان ۲۱ روز زندانی بودن، هیچ غذایی نخورده بودند، پس از دستگیر شدنشان توسط پلیس و مداخله اورژانس اجتماعی، به حمایت و موافقت سازمان بهزیستی خراسان رضوی، این دو دختر به یک مرکز خیریه نگهداری از کودکان بیسرپرست به نام«سراج رضوی توس» منتقل میشوند. علی صدری، یکی از اعضاء هیات مدیره مرکز نگهداری سراج رضوی توس است، خوشبختانه او این خانواده را از قبل میشناخته و توسط او و حمایتهای بهزیستی استان، کارهای اداری انتقال و نگهداری دختران و رسیدگی به اعظم سریعتر انجام شده است، به گفته صدری، دختران بعد از آزاد شدن از خانه به مرکز نگهداری رفته و تحت رواندرمانی قرار گرفتهاند. او میگوید که حال دختران از نظر روحی بهتر شده، اما هنوز وقتی صدای در را میشنوند، از اینکه شاید پشت در کابوس پدر در انتظارشان باشد، میترسند، هانیه و هدیه وقتی به پارک میروند، از اینکه ممکن است پدرشان را ببینند واهمه دارند. این دو دختر قرار است مادران آینده سرزمین ما باشند، در مجموع روح دختران، به ظرافت و حساس بودن معروف است؛ زمانی که یک دختر در پنج یا هشت سالگی اینگونه صحنهها را ببیند و با این اتفاقات مواجه شود، چقدر میتواند در آینده از نظر روحی سالم باشد؟ روح این دو دختر در مدت شکنجه با ترس و وحشت عجین شده بود و وقتی ذرهای امنیت از وجود پدر حس نکردهاند، چطور میتوانند به همسر و زندگی آینده فکر کنند؟ اگر برادرم بفهمد اعظم اینجاست، من و فرزندانم را میکُشد «اگر برادرم بفهمد اعظم اینجاست و ما از او نگهداری میکنیم، حتما هم من و هم فرزندانم را میکُشد، او رحم ندارد، تنها کسی است در خانواده که موجب سرافکندگی ما شده است، آنقدر مادرم را کتک زد، که او را هم کشت؛ پدرم را هم میزند و همه را تهدید به قتل میکند، اینها سخنان نسرین، خواهرشوهر اعظم است، البته «نسرین» اسم مستعار است زیرا از اینکه حتی نام کوچکش در گزارش بیاید واهمه دارد، او تنها نفری است که حاضر شده به اعظم کمک کند و از او نگهداری کند. نسرین اظهار میکند: «پدر و مادر اعظم فوت کردهاند؛ چند روز پیش به برادر اعظم زنگ زدم و گفتم اینچنین اتفاقی برایش افتاده است، برادرش در مقابل حرفهای من نه اینکه کاری نکرد بلکه گفت فرض کنید من مردهام و بعد گوشی تلفن را قطع کرد»، نسرین علاوه بر اینکه خواهرشوهر اعظم است، دخترعمه او نیز هست. او میگوید: یک بار که اعظم برای قهر به خانه آنان آمده بود، شوهر اعظم برای آشتی کتابی را کادوپیچ کرده و فرستاده بود، اما زمانی که کتاب را بازکردیم در میانش چاقویی را به نشانه تهدید دیدیم. نسرین معتقد است برادرش به خاطر موادی که مصرف میکند دچار توهم شده است، میگوید یک بار که با من تماس گرفته بود، اصرار داشت بگوید مردی غریبه پیش من است و با من ارتباط دارد، او در خصوص «وحشیگریهای برادرش» میگوید که شوهر اعظم بینی او را شکسته و حتی مقعد او را با چاقو پاره کرده است، با اینکه در خانه قفل بوده، از هانیه دختر بزرگش میپرسیده وقتی من نبودم، چه کسی به خانه آمده، وقتی هم که جوابی از او دریافت نمیکرده گلوی او را تا حدی فشار میداده که به خفگی و کبودی میرسیده است. نسرین ادامه میدهد: «وقتی میخواستیم اعظم را به بیمارستان ببریم، متوجه شدیم که شوهرش تمام مدارک شناسایی او را سوزانده، شوهر اعظم به دوستانش گفته است که شب آخر میخواستم هر سهشان را بکشم، در چاه بیندازم و آتش بزنم بعد هم بگویم که خودشان از خانه رفتهاند و قهر کردهاند». نسرین هنوز نگران است از اینکه برادرش چند روز آینده از بازداشت آزاد میشود زیرا در طی روزهای گذشته یکی از دوستانش برای آزادی او وثیقهای را تهیه کرده بود، اما خوشبختانه دادگاه این وثیقه را نپذیرفته بود. به گزارش ایسنا، اعظم و دخترانش سه وکیل برای دفاع از حق خویش دارند، این وکلا در تلاشند تا پرونده را از دادگاه کیفری به جنایی منتقل کنند تا در خصوص جرم او، مجازات سنگینتری تعلق بگیرد، در غیر این صورت، شوهر اعظم با یک وثیقه ۲۰ میلیون تومانی آزاد میشود. علاوه بر خلاء قانونی در خصوص حقوق زنان، متاسفانه زنان ایرانی همیشه به دلیل دلسوزیهای خود که گاه نابهجا است، موجب میشوند این خشونتها روز به روز بیشتر و خطرناکتر شوند، در بسیاری از موارد ترس و بیپناهی زنان موجب خشونت بر علیه آنان میشود؛ علاوه بر ترس از خشونتهای بعدی، ترسهای بیجا و بیآبرویی نیز بر افزایش و گسترش خشونت علیه زنان، دامن میزند. خشونت علیه زنان امری پنهان است زیرا بسیاری از زنان در جوامع مختلف به دلایلی نظیر مجازات سخت و عدم حمایتهای قانونی از ابراز آن خودداری میکنند، خشونت علیه زنان مرز نمیشناسد، محدود به جوامع عقبمانده نیست و در همه جای دنیا زنان کم و بیش مورد انواع خشونتهای جسمی، جنسی و کلامی واقع میشوند. زنان و دختران هر جامعه از جمله قشرهای آسیبپذیری هستند که باید قوانین حمایتی برای زندگی و آرامش آنان وجود داشته باشد، باید قوانینی باشد تا هرکسی، حتی همسر، حق خشونت بر زنش را به خود ندهد، در صورتی که در حال حاضر اینگونه نیست و بسیار مردان، پدران، همسران و برادرانی هستند که حق خشونت بر جنس مونث را به خود میدهند، این زنان، جامعه ما و آینده جامعه ما را میسازند؛ ایجاد آرامش روحی و جسمی برای آنان یقینا سلامت جامعه آینده ما را تضمین میکند. اعظم مانند تمام مادران این سرزمین، امید زندگی فرزندان خود بوده است، اما در مقابل همین فرزندان آرام آرام پرپر شده و سوخته؛ در دنیای امروز که شاید کمتر کسی حاضر شود حتی خستگی مادر خود را ببیند، دو دختر کوچک اعظم مجبور بودهاند سوختن مادرشان را نگاه کنند و دم نزنند… او مانند تمام زنان این سرزمین، زیبایی خاص خود را داشته، اما حالا به دلیل خشونتهای شوهرش باید صورت سوخته خود را تا آخر عمر به همراه داشته باشد… اعظم مانند تمام خواهران این سرزمین، برادری داشته که امیدش بوده، اما همان برادر حاضر است خود را مرده فرض کند و به کمک خواهرش نیاید؛ اعظم بیپناهتر از همیشه است و تنها امیدش به تصمیم دادگاه بستگی دارد… امیدواریم روزی برسد که هیچ اعظمی از ترس پدر بچههایش، آنها را به بهزیستی نسپارد… روزی برسد که هیچ خواهری آرزوی مرگ برادرش را نکند… روزی برسد که هیچ دختری از پدرش واهمه نداشته باشد بلکه مشتاق آمدنش به خانه باشد… روزی برسد که هیچ زنی به خاطر جنسیتش مجبور نباشد که دیگر رنگ آرامش را به فراموشی بسپارد… و امیدواریم روزی برسد که همه مردان، مامن زنان و دختران و مادران خود باشند نه موجودی برای ترسیدن… |
| به گزارش جهان به نقل از ایسنا، اعظم هر شب که میخواهد بخوابد تمام ۲۱ روز شکنجه را در خاطراتش مرور میکند، مرور میکند که چگونه شوهرش توانسته او را با چاقو آزار دهد، مرور میکند که وقتی آب را به زور در دهانش میریخته چقدر دیگر میتوانسته نفس بکشد، او هر شب که میخوابد به یاد شبهایی میافتد که درون یک صندوق فلزی بدون اکسیژن و در بسته قرار میگرفته و پاهایش میسوخته به دلیل اینکه شوهرش زیر صندوق آتش روشن میکرده است.
اعظم میخواهد بخوابد، اما خیال دخترانش نمیگذارد؛ او حالا که میتواند بدون ترس از کسی به راحتی نفس بکشد، به یاد خفه شدن دخترش با دستان شوهرش میافتد، اعظم شبها صدای گریههای هدیه را به یاد میآورد و فقط گریه میکند. این روزها کمی که در سایتهای خبری میچرخیم، اخباری را در خصوص خشونتهای بسیار پیشرفته علیه زنان میبینیم؛ سمیه زنی بود در یکی از روستاهای بم که توسط شوهرش مورد اسیدپاشی قرار گرفت و بعد از یک سال درمان، درگذشت؛ ستایش دختر شش سالهای بود که هنوز داغ نبودنش بر دل خانواده تازه باقی مانده و همین چند روز پیش بود که در ورامین توسط پسری ۱۷ ساله مورد تعرض قرار گرفت و به شکل وحشتناکی به قتل رسید و حالا اعظم زنی است که اگر نیروی انتظامی دیرتر به دادش میرسید، او نیز مرده بود، اعظم زنده است، اما زندگیاش به تصمیم دادگاه بستگی دارد به دلیل اینکه دادگاه اعلام کرده اگر حتی وثیقه ۲۰ میلیون تومانی برای شوهرش بیاورند، او از زندان آزاد میشود. روایت «اعظم»… اعظم یک زن ۳۰ ساله با دیپلم انسانی، یکی از مثالهای تمام زنانی است که مورد خشونتهای وحشتناک شوهر معتادش قرار گرفته و حالا منتظر است تا ببیند دادگاه در مورد شوهر او چه تصمیمی میگیرد. او وقتی دارد با من صحبت میکند دستانش را با روسری بلندی که دارد، میپوشاند، نمیخواهد من برشهای عمیق دستش را که شوهرش با لبه شکسته سینی فلزی به وجود آورده، ببینم، او نحیف و لاغر است و ترس عجیبی صدا و نگاه او را فراگرفته است؛ چهرهاش مات و مبهوت مانده، چشمانش خیره به روبهرو و ذهنش در دنیای دیگری سیر میکند، به سختی میتواند با ما ارتباط برقرار کند. صورت و گردنش پر است از علائم سوختگی که حالا بعد از ۱۰ روز فاصله از شکنجه ۲۱ روزه، هنوز نیز خوب نشدهاند؛ اعظم سه و دخترانش یک شبانهروز به علت جراحات وارده در بیمارستان بستری بودهاند؛ در توصیف اینکه چگونه حرف میزند تنها کافیست بگویم حرف که میزند، بعید است «بغض» نکند. اعظم و شوهرش ۱۲ سال است که با هم زندگی میکنند و در این مدت انواع خشونتها را نسبت به اعظم انجام داده تا حدی که پیش از این اتفاق، اعظم سه بار مدرک پزشکی قانونی گرفته و اقدام به شکایت کرده است، اما بعد از آن به علت ترس از تهدیدات شوهرش و بی پدر شدن بچههایش، شکایتهای خود را پس گرفته است. به گفته اعظم، شوهرش از ابتدای ازدواج مواد مصرف میکرده است، در اوایل تریاک و بعد از آن کریستال و شیشه. روز دوم فروردین همین امسال بوده که پدرشوهر اعظم که با آنان زندگی میکرده است، برای سفر کوتاهی به قوچان رفته و بعد هم شوهر اعظم، زن و بچههای خود را به طبقه پایین خانه برده، پردهها را کشیده و شروع به تهدید، آزار و اذیت آنان میکند، او زنش را به میله گازی در اتاق پشتی میبندد و دست و دهانش را نیز با دستمال میبندد تا صدایی از او به گوش همسایهها نرسد. در مدت ۲۱ روزی که اعظم و دخترانش در خانه محبوس بودند، هیچ غذایی نبوده که حتی دختران از آن بخورند، پدر بچهها هم وقتی از خانه بیرون میرفته است، در را قفل میکرده تا کسی نتواند به خانه وارد یا از آن خارج شود. به گفته خود اعظم شکنجهها و آزارهایی که توسط شوهرش دیده است بسیار وحشتناک بوده و اصلا کار یک انسان با روان سالم نبوده است، شوهرش او را داخل صندوق فلزی میانداخته و درش را قفل میکرده تا از نبود اکسیژن خفه شود. گاهی اوقات نیز زیر صندوق، اجاق گازی را روشن میکرده و پاهایش را میسوزانده، یکی دیگر از شکنجههایش این بوده که پارچهای را آتش میزده و بر روی بدن برهنه همسرش میانداخته است؛ با چاقو تمام بدن اعظم را برش میزده و بعد او را بر روی سیمان پشتبام خانه میکشیده تا حدی که لباسش پاره میشده و جراحتهای بدی برمیداشته است. در مجموع، این ۲۱ روز میگذرد و یک شب شوهرش مردی غریبه را به خانه میآورد، او که توهم خیانت داشته است به مرد غریبه میگوید که تو همسرم را میشناسی و با هم رابطه داشتهاید، مرد که اوضاع زن و بچهها را میبیند به بیرون رفته و به پلیس زنگ میزند؛ به هر حال بعد از پنهان شدن و فرار کردن شوهر اعظم، پلیس او را گرفته و به بازداشتگاه میبرد، اعظم و دو دختر نیز توسط اورژانس اجتماعی به بهزیستی واگذار میشوند. اعظم وقتی دارد از تهمت شوهرش به خود، حرف میزند، انگار درد بیشتری میکشد، انگار نمیتواند با این موضوع کنار بیاید و میگوید فقط خدا شاهد است که چه اتفاقاتی افتاده، میگوید:«از ابتدای ازدواج هر زمان که به بیرون میرفت در خانه را قفل میکرد، دیگر نمیدام چه بگویم». «هانیه» و «هدیه» هانیه دختر بزرگتر اعظم تازه وارد هشت سال شده است و هدیه دختر کوچکترش پنج سال دارد، هانیه باید امسال کلاس اول خود را میگذراند، اما بعد از اینکه دو ماه به مدرسه رفته، پدرش دیگر به او اجازه مدرسه رفتن نداده است. فک و سه دندان هانیه در مدت زندانی بودن در خانه، توسط کسی که شاید به تردید آن را پدر خود بداند، شکسته است، هدیه هم توسط پدرش کتکهای زیادی خورده است؛ به گفته مادرشان، این دو دختر در زمان ۲۱ روز زندانی بودن، هیچ غذایی نخورده بودند، پس از دستگیر شدنشان توسط پلیس و مداخله اورژانس اجتماعی، به حمایت و موافقت سازمان بهزیستی خراسان رضوی، این دو دختر به یک مرکز خیریه نگهداری از کودکان بیسرپرست به نام«سراج رضوی توس» منتقل میشوند. علی صدری، یکی از اعضاء هیات مدیره مرکز نگهداری سراج رضوی توس است، خوشبختانه او این خانواده را از قبل میشناخته و توسط او و حمایتهای بهزیستی استان، کارهای اداری انتقال و نگهداری دختران و رسیدگی به اعظم سریعتر انجام شده است، به گفته صدری، دختران بعد از آزاد شدن از خانه به مرکز نگهداری رفته و تحت رواندرمانی قرار گرفتهاند. او میگوید که حال دختران از نظر روحی بهتر شده، اما هنوز وقتی صدای در را میشنوند، از اینکه شاید پشت در کابوس پدر در انتظارشان باشد، میترسند، هانیه و هدیه وقتی به پارک میروند، از اینکه ممکن است پدرشان را ببینند واهمه دارند. این دو دختر قرار است مادران آینده سرزمین ما باشند، در مجموع روح دختران، به ظرافت و حساس بودن معروف است؛ زمانی که یک دختر در پنج یا هشت سالگی اینگونه صحنهها را ببیند و با این اتفاقات مواجه شود، چقدر میتواند در آینده از نظر روحی سالم باشد؟ روح این دو دختر در مدت شکنجه با ترس و وحشت عجین شده بود و وقتی ذرهای امنیت از وجود پدر حس نکردهاند، چطور میتوانند به همسر و زندگی آینده فکر کنند؟ اگر برادرم بفهمد اعظم اینجاست، من و فرزندانم را میکُشد «اگر برادرم بفهمد اعظم اینجاست و ما از او نگهداری میکنیم، حتما هم من و هم فرزندانم را میکُشد، او رحم ندارد، تنها کسی است در خانواده که موجب سرافکندگی ما شده است، آنقدر مادرم را کتک زد، که او را هم کشت؛ پدرم را هم میزند و همه را تهدید به قتل میکند، اینها سخنان نسرین، خواهرشوهر اعظم است، البته «نسرین» اسم مستعار است زیرا از اینکه حتی نام کوچکش در گزارش بیاید واهمه دارد، او تنها نفری است که حاضر شده به اعظم کمک کند و از او نگهداری کند. نسرین اظهار میکند: «پدر و مادر اعظم فوت کردهاند؛ چند روز پیش به برادر اعظم زنگ زدم و گفتم اینچنین اتفاقی برایش افتاده است، برادرش در مقابل حرفهای من نه اینکه کاری نکرد بلکه گفت فرض کنید من مردهام و بعد گوشی تلفن را قطع کرد»، نسرین علاوه بر اینکه خواهرشوهر اعظم است، دخترعمه او نیز هست. او میگوید: یک بار که اعظم برای قهر به خانه آنان آمده بود، شوهر اعظم برای آشتی کتابی را کادوپیچ کرده و فرستاده بود، اما زمانی که کتاب را بازکردیم در میانش چاقویی را به نشانه تهدید دیدیم. نسرین معتقد است برادرش به خاطر موادی که مصرف میکند دچار توهم شده است، میگوید یک بار که با من تماس گرفته بود، اصرار داشت بگوید مردی غریبه پیش من است و با من ارتباط دارد، او در خصوص «وحشیگریهای برادرش» میگوید که شوهر اعظم بینی او را شکسته و حتی مقعد او را با چاقو پاره کرده است، با اینکه در خانه قفل بوده، از هانیه دختر بزرگش میپرسیده وقتی من نبودم، چه کسی به خانه آمده، وقتی هم که جوابی از او دریافت نمیکرده گلوی او را تا حدی فشار میداده که به خفگی و کبودی میرسیده است. نسرین ادامه میدهد: «وقتی میخواستیم اعظم را به بیمارستان ببریم، متوجه شدیم که شوهرش تمام مدارک شناسایی او را سوزانده، شوهر اعظم به دوستانش گفته است که شب آخر میخواستم هر سهشان را بکشم، در چاه بیندازم و آتش بزنم بعد هم بگویم که خودشان از خانه رفتهاند و قهر کردهاند». نسرین هنوز نگران است از اینکه برادرش چند روز آینده از بازداشت آزاد میشود زیرا در طی روزهای گذشته یکی از دوستانش برای آزادی او وثیقهای را تهیه کرده بود، اما خوشبختانه دادگاه این وثیقه را نپذیرفته بود. به گزارش ایسنا، اعظم و دخترانش سه وکیل برای دفاع از حق خویش دارند، این وکلا در تلاشند تا پرونده را از دادگاه کیفری به جنایی منتقل کنند تا در خصوص جرم او، مجازات سنگینتری تعلق بگیرد، در غیر این صورت، شوهر اعظم با یک وثیقه ۲۰ میلیون تومانی آزاد میشود. علاوه بر خلاء قانونی در خصوص حقوق زنان، متاسفانه زنان ایرانی همیشه به دلیل دلسوزیهای خود که گاه نابهجا است، موجب میشوند این خشونتها روز به روز بیشتر و خطرناکتر شوند، در بسیاری از موارد ترس و بیپناهی زنان موجب خشونت بر علیه آنان میشود؛ علاوه بر ترس از خشونتهای بعدی، ترسهای بیجا و بیآبرویی نیز بر افزایش و گسترش خشونت علیه زنان، دامن میزند. خشونت علیه زنان امری پنهان است زیرا بسیاری از زنان در جوامع مختلف به دلایلی نظیر مجازات سخت و عدم حمایتهای قانونی از ابراز آن خودداری میکنند، خشونت علیه زنان مرز نمیشناسد، محدود به جوامع عقبمانده نیست و در همه جای دنیا زنان کم و بیش مورد انواع خشونتهای جسمی، جنسی و کلامی واقع میشوند. زنان و دختران هر جامعه از جمله قشرهای آسیبپذیری هستند که باید قوانین حمایتی برای زندگی و آرامش آنان وجود داشته باشد، باید قوانینی باشد تا هرکسی، حتی همسر، حق خشونت بر زنش را به خود ندهد، در صورتی که در حال حاضر اینگونه نیست و بسیار مردان، پدران، همسران و برادرانی هستند که حق خشونت بر جنس مونث را به خود میدهند، این زنان، جامعه ما و آینده جامعه ما را میسازند؛ ایجاد آرامش روحی و جسمی برای آنان یقینا سلامت جامعه آینده ما را تضمین میکند. اعظم مانند تمام مادران این سرزمین، امید زندگی فرزندان خود بوده است، اما در مقابل همین فرزندان آرام آرام پرپر شده و سوخته؛ در دنیای امروز که شاید کمتر کسی حاضر شود حتی خستگی مادر خود را ببیند، دو دختر کوچک اعظم مجبور بودهاند سوختن مادرشان را نگاه کنند و دم نزنند… او مانند تمام زنان این سرزمین، زیبایی خاص خود را داشته، اما حالا به دلیل خشونتهای شوهرش باید صورت سوخته خود را تا آخر عمر به همراه داشته باشد… اعظم مانند تمام خواهران این سرزمین، برادری داشته که امیدش بوده، اما همان برادر حاضر است خود را مرده فرض کند و به کمک خواهرش نیاید؛ اعظم بیپناهتر از همیشه است و تنها امیدش به تصمیم دادگاه بستگی دارد… امیدواریم روزی برسد که هیچ اعظمی از ترس پدر بچههایش، آنها را به بهزیستی نسپارد… روزی برسد که هیچ خواهری آرزوی مرگ برادرش را نکند… روزی برسد که هیچ دختری از پدرش واهمه نداشته باشد بلکه مشتاق آمدنش به خانه باشد… روزی برسد که هیچ زنی به خاطر جنسیتش مجبور نباشد که دیگر رنگ آرامش را به فراموشی بسپارد… و امیدواریم روزی برسد که همه مردان، مامن زنان و دختران و مادران خود باشند نه موجودی برای ترسیدن… |
اعظم زنده است…