خودمان‌را گول نزنیم، استقلال شانس قهرمانی ندارد

خودمان‌را گول نزنیم، استقلال شانس قهرمانی ندارد

به گزارش جهان نیوز؛

ووریا غفوری با حضور در شبکه ورزش سیما در خصوص وضعیت تیم ملی فوتبال ایران گفت: این روزها در شرایط خوبی به سر می‌بریم و خدا را شکر که با حمایت مردم دو برد پیاپی به دست آوردیم و توانستیم دل آنها را شاد کنیم. فکر می‌کنم شرایط جدول خودش گویای همه چیز است.
وی در خصوص در دو بازی اخیر تیم ملی و حضورش به عنوان یار ثابت، گفت: خدا را شکر تیم ملی به ساختاری رسیده که نبود یک یا دو بازیکن تأثیر زیادی ندارد. کی‌روش کاری کرده که حتی اگر 4-3 نفر هم در ترکیب تیم نباشند، مشکلی به وجود نمی‌آید.
غفوری در خصوص پیوستنش به استقلال و دلایل آن اظهار داشت: من استقلال را از بچگی دوست داشتم و هیچ وقت نمی‌توانستم این موضوع را بگویم، چون فوتبال حرفه‌ای است، اما حالا که به این تیم اضافه شده‌ام راحت‌تر می‌توانم بگویم استقلالی بوده‌ام.
مدافع تیم ملی در خصوص نگاه کی‌روش به عملکرد بازیکنان گفت: او یک مربی کاملاً مصمم است و جدیت را به همه انتقال می‌دهد. کل بازیکنان تیم ملی می‌دانند که باید با جدیت در تمرینات شرکت کنند و باور کنید تمرینات ما بعضی مواقع از بازی‌ها هم سخت‌تر می‌شود. مسئولیت‌پذیری مهم‌ترین توصیه کی‌روش به بازیکنان است.
وی در خصوص دربی و حساسیت‌های این مسابقه افزود: از نظر هواداران این بازی خیلی مهم است و خدا را شکر می‌کنم که در بازی آخر ما برنده شدیم.
مدافع استقلال درخصوص اینکه شهرتش از حضور در شهرداری تبریز آغاز شد یا گلی که به رحمتی زد، خاطرنشان کرد: من در شهرداری به پرسپولیس گل زده بودم، ولی بازی‌هایم دیده نمی‌شد، اما فکر می‌کنم گلی که از فاصله دور به رحمتی زدم استارت شهرتم بود و مزد زحماتم را با آن گل گرفتم.
غفوری در خصوص دلایل مصدومیت‌هایش گفت: امسال دهمین سال است که در لیگ برتر حضور دارم و در 8 سال گذشته اصلاً نمی‌دانستم مصدومیت چیست. زمانی که در سپاهان بودم به تیم ملی هم دعوت شدم و فکر می‌کنم ریکاوری خوبی نداشتم، چون بازی‌ها فشرده بود. یک مشکل هم در زانویم به وجود آمد که در سپاهان آن را تشخیص ندادند، ولی خدا را شکر امسال آن را عمل کردم، ولی باور کنید فشار بازی‌ها آنقدر زیاد است هنوز نتوانسته‌ام به آن آمادگی دلخواه خود برسم.
وی در خصوص سبک کار علیرضا منصوریان اظهار داشت: او مربی‌ای است که لیاقت خود را ثابت کرده و فصل گذشته هم می‌توانست در نفت موفق شود، اما مقداری کارش را دیر شروع کرد و با وجود اینکه امسال هم در نیم‌فصل اول شروع خوبی نداشتیم، ولی حالا به شرایط خوبی رسیدیم و به نظرم او سبک جدیدی در مربیگری را در ایران آغاز کرده است، به‌خصوص در ریکاوری‌ها برنامه‌های نویی دارد و خیلی جدی کارش را دنبال می‌کند.
مدافع استقلال درخصوص اینکه آیا شانسی برای لژیونر شدنش قائل است یا خیر، گفت: من 29 سال سن دارم و فکر می‌کنم برای لژیونر شدن کمی دیر باشد چون در فوتبال اروپا همه به دنبال بازیکن 20 ساله هستند. انتخابات اشتباه هم باعث شد تا به آرزوی فوتبالی‌ام نرسم، ولی امیدوارم تیم ملی به جام جهانی برود و ما از حضور در جام جهانی لذت ببریم.
وی درپاسخ به این سوال که دوست دارد مقابل چه تیم هایی بازی کند، گفت: دوست دارم مقابل تیمی مثل اسپانیا در جام جهانی بازی کنیم و دو تیم دیگر گروهمان هم آسان باشند.
غفوری در پاسخ به این سوال که دوست داشت در کدام تیم اروپایی بازی کند، افزود: دوست داشتم در منچستر بازی کنم.
وی در خصوص با کیفیت‌ترین تیم فوتبال ایران در سال 95 نیز تأکید کرد: بازیکن باکیفیت زیاد است ولی وحید امیری که من موفق نشدم مقابلش بازی کنم و مهدی ترابی از بازیکنان باکیفیت سال 95 بودند.
به گزارش فارس، ووریا غفوری در پاسخ به این سوال که آیا استقلال می‌تواند از رده سوم بالاتر برود، گفت: صد درصد. نمی‌توانیم برای قهرمانی خودمان را گول بزنیم چون دیر جنبیدیم، ولی مطمئناً می‌توانیم نایب قهرمان شویم.
مدافع استقلال در خصوص برنامه این تیم در آسیا نیز گفت: ما طوری برنامه‌ریزی کرده‌ایم که ان‌شاءالله تا فینال لیگ قهرمانان اسیا پیش برویم.
غفوری در خصوص بزرگ‌ترین نقطه قوت استقلال در فصل اخیر تأکید کرد: به نظر من یکدست بودن بزرگ‌ترین نقطه قوت استقلال محسوب می‌شد.
وی در خصوص اینکه آیا مصدومیت‌ها مانع از موفقیت و صدرنشینی استقلال شد یا خیر، گفت: منصوریان کلاً اعتقادی به این ندارد که فقط 11 بازیکن بازی کند. او می‌گوید دوست دارد آخر فصل اکثر بازیکنان بازی کرده باشند و اگر یک زمان تیم دچار مشکل شد، او از لحاظ بازیکن لنگ نماند.
مدافع استقلال درخصوص اینکه چرا سپاهان دچار مشکل شده است، افزود: بزرگ‌ترین مشکل از نظر من ضعف مدیریت است و شاید به خاطر این حرف از من ناراحت شوند، اما ضعف مدیریتی باعث بروز چنین مشکلاتی شد.
منبع:فارس

خودمان‌را گول نزنیم، استقلال شانس قهرمانی ندارد

به گزارش جهان نیوز؛

ووریا غفوری با حضور در شبکه ورزش سیما در خصوص وضعیت تیم ملی فوتبال ایران گفت: این روزها در شرایط خوبی به سر می‌بریم و خدا را شکر که با حمایت مردم دو برد پیاپی به دست آوردیم و توانستیم دل آنها را شاد کنیم. فکر می‌کنم شرایط جدول خودش گویای همه چیز است.
وی در خصوص در دو بازی اخیر تیم ملی و حضورش به عنوان یار ثابت، گفت: خدا را شکر تیم ملی به ساختاری رسیده که نبود یک یا دو بازیکن تأثیر زیادی ندارد. کی‌روش کاری کرده که حتی اگر 4-3 نفر هم در ترکیب تیم نباشند، مشکلی به وجود نمی‌آید.
غفوری در خصوص پیوستنش به استقلال و دلایل آن اظهار داشت: من استقلال را از بچگی دوست داشتم و هیچ وقت نمی‌توانستم این موضوع را بگویم، چون فوتبال حرفه‌ای است، اما حالا که به این تیم اضافه شده‌ام راحت‌تر می‌توانم بگویم استقلالی بوده‌ام.
مدافع تیم ملی در خصوص نگاه کی‌روش به عملکرد بازیکنان گفت: او یک مربی کاملاً مصمم است و جدیت را به همه انتقال می‌دهد. کل بازیکنان تیم ملی می‌دانند که باید با جدیت در تمرینات شرکت کنند و باور کنید تمرینات ما بعضی مواقع از بازی‌ها هم سخت‌تر می‌شود. مسئولیت‌پذیری مهم‌ترین توصیه کی‌روش به بازیکنان است.
وی در خصوص دربی و حساسیت‌های این مسابقه افزود: از نظر هواداران این بازی خیلی مهم است و خدا را شکر می‌کنم که در بازی آخر ما برنده شدیم.
مدافع استقلال درخصوص اینکه شهرتش از حضور در شهرداری تبریز آغاز شد یا گلی که به رحمتی زد، خاطرنشان کرد: من در شهرداری به پرسپولیس گل زده بودم، ولی بازی‌هایم دیده نمی‌شد، اما فکر می‌کنم گلی که از فاصله دور به رحمتی زدم استارت شهرتم بود و مزد زحماتم را با آن گل گرفتم.
غفوری در خصوص دلایل مصدومیت‌هایش گفت: امسال دهمین سال است که در لیگ برتر حضور دارم و در 8 سال گذشته اصلاً نمی‌دانستم مصدومیت چیست. زمانی که در سپاهان بودم به تیم ملی هم دعوت شدم و فکر می‌کنم ریکاوری خوبی نداشتم، چون بازی‌ها فشرده بود. یک مشکل هم در زانویم به وجود آمد که در سپاهان آن را تشخیص ندادند، ولی خدا را شکر امسال آن را عمل کردم، ولی باور کنید فشار بازی‌ها آنقدر زیاد است هنوز نتوانسته‌ام به آن آمادگی دلخواه خود برسم.
وی در خصوص سبک کار علیرضا منصوریان اظهار داشت: او مربی‌ای است که لیاقت خود را ثابت کرده و فصل گذشته هم می‌توانست در نفت موفق شود، اما مقداری کارش را دیر شروع کرد و با وجود اینکه امسال هم در نیم‌فصل اول شروع خوبی نداشتیم، ولی حالا به شرایط خوبی رسیدیم و به نظرم او سبک جدیدی در مربیگری را در ایران آغاز کرده است، به‌خصوص در ریکاوری‌ها برنامه‌های نویی دارد و خیلی جدی کارش را دنبال می‌کند.
مدافع استقلال درخصوص اینکه آیا شانسی برای لژیونر شدنش قائل است یا خیر، گفت: من 29 سال سن دارم و فکر می‌کنم برای لژیونر شدن کمی دیر باشد چون در فوتبال اروپا همه به دنبال بازیکن 20 ساله هستند. انتخابات اشتباه هم باعث شد تا به آرزوی فوتبالی‌ام نرسم، ولی امیدوارم تیم ملی به جام جهانی برود و ما از حضور در جام جهانی لذت ببریم.
وی درپاسخ به این سوال که دوست دارد مقابل چه تیم هایی بازی کند، گفت: دوست دارم مقابل تیمی مثل اسپانیا در جام جهانی بازی کنیم و دو تیم دیگر گروهمان هم آسان باشند.
غفوری در پاسخ به این سوال که دوست داشت در کدام تیم اروپایی بازی کند، افزود: دوست داشتم در منچستر بازی کنم.
وی در خصوص با کیفیت‌ترین تیم فوتبال ایران در سال 95 نیز تأکید کرد: بازیکن باکیفیت زیاد است ولی وحید امیری که من موفق نشدم مقابلش بازی کنم و مهدی ترابی از بازیکنان باکیفیت سال 95 بودند.
به گزارش فارس، ووریا غفوری در پاسخ به این سوال که آیا استقلال می‌تواند از رده سوم بالاتر برود، گفت: صد درصد. نمی‌توانیم برای قهرمانی خودمان را گول بزنیم چون دیر جنبیدیم، ولی مطمئناً می‌توانیم نایب قهرمان شویم.
مدافع استقلال در خصوص برنامه این تیم در آسیا نیز گفت: ما طوری برنامه‌ریزی کرده‌ایم که ان‌شاءالله تا فینال لیگ قهرمانان اسیا پیش برویم.
غفوری در خصوص بزرگ‌ترین نقطه قوت استقلال در فصل اخیر تأکید کرد: به نظر من یکدست بودن بزرگ‌ترین نقطه قوت استقلال محسوب می‌شد.
وی در خصوص اینکه آیا مصدومیت‌ها مانع از موفقیت و صدرنشینی استقلال شد یا خیر، گفت: منصوریان کلاً اعتقادی به این ندارد که فقط 11 بازیکن بازی کند. او می‌گوید دوست دارد آخر فصل اکثر بازیکنان بازی کرده باشند و اگر یک زمان تیم دچار مشکل شد، او از لحاظ بازیکن لنگ نماند.
مدافع استقلال درخصوص اینکه چرا سپاهان دچار مشکل شده است، افزود: بزرگ‌ترین مشکل از نظر من ضعف مدیریت است و شاید به خاطر این حرف از من ناراحت شوند، اما ضعف مدیریتی باعث بروز چنین مشکلاتی شد.
منبع:فارس

خودمان‌را گول نزنیم، استقلال شانس قهرمانی ندارد

وزیر خارجه آمریکا، روسیه را به «تجاوزگری در اوکراین» متهم کرد

وزیر خارجه آمریکا، روسیه را به «تجاوزگری در اوکراین» متهم کرد

خبرگزاری فارس: وزیر خارجه آمریکا، روسیه را به «تجاوزگری در اوکراین» متهم کرد

 

به گزارش افق نیوز، رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا امروز جمعه روسیه را به «اشغالگری در اوکراین و جاهای دیگر» متهم کرده است.

در حالی که در آمریکا جنجال بر سر آنچه «تماسها و ارتباطات تیم انتخاباتی دونالد ترامپ با روسیه» ادامه دارد، وزیر خارجه ایالات متحده به شدت از مواضع مسکو در قبال اوکراین انتقاد کرده است.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، رکس تیلرسون امروز جمعه آنچه که «اشغالگری روسیه در اوکراین و دیگر جاها» خوانده، را تقبیح کرده است.

وزیر خارجه آمریکا در بدو ورود به بروکسل برای حضور در نشست وزرای خارجه کشورهای عضو ناتو افزود: «ما خواهان صحبت درباره رویکرد ناتو در اروپا به طور خاص در شرق اروپا در پاسخ به تجاوزگری روسیه در اوکراین و دیگر جاها هستیم».

این اولین باری نیست که دولت دونالد ترامپ در اظهارنظر درباره مواضع روسیه در قبال اوکراین، از مسکو به دلیل مواضعش در قبال بحران اوکراین انتقاد کرده است.

پیش از این، سخنگوی کاخ سفید هم در اظهارنظری در جمع خبرنگاران گفته بود که روسیه، «کریمه اوکراین را اشغال کرده است».

وزیر خارجه آمریکا، روسیه را به «تجاوزگری در اوکراین» متهم کرد

(image)

 

به گزارش افق نیوز، رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا امروز جمعه روسیه را به «اشغالگری در اوکراین و جاهای دیگر» متهم کرده است.

در حالی که در آمریکا جنجال بر سر آنچه «تماسها و ارتباطات تیم انتخاباتی دونالد ترامپ با روسیه» ادامه دارد، وزیر خارجه ایالات متحده به شدت از مواضع مسکو در قبال اوکراین انتقاد کرده است.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، رکس تیلرسون امروز جمعه آنچه که «اشغالگری روسیه در اوکراین و دیگر جاها» خوانده، را تقبیح کرده است.

وزیر خارجه آمریکا در بدو ورود به بروکسل برای حضور در نشست وزرای خارجه کشورهای عضو ناتو افزود: «ما خواهان صحبت درباره رویکرد ناتو در اروپا به طور خاص در شرق اروپا در پاسخ به تجاوزگری روسیه در اوکراین و دیگر جاها هستیم».

این اولین باری نیست که دولت دونالد ترامپ در اظهارنظر درباره مواضع روسیه در قبال اوکراین، از مسکو به دلیل مواضعش در قبال بحران اوکراین انتقاد کرده است.

پیش از این، سخنگوی کاخ سفید هم در اظهارنظری در جمع خبرنگاران گفته بود که روسیه، «کریمه اوکراین را اشغال کرده است».

وزیر خارجه آمریکا، روسیه را به «تجاوزگری در اوکراین» متهم کرد

نظامیان ترکیه 10 کشاورز سوری را بازداشت کردند

نظامیان ترکیه 10 کشاورز سوری را بازداشت کردند

به گزارش جهان نیوز به نقل از ایرنا فعالان اجتماعی و کاربران سوری در فضای مجازی اعلام کردند که این کشاورزان به تخریب زمین های زراعی خود توسط نظامیان ترکیه معترض بودند.
مرکز رسانه ای جسرالشغور نیز اعلام کرد که نظامیان ترکیه با چند ماشین راهسازی درحال تخریب زمین های کشاورزی برای ساخت دیوار بتونی در مرز دو کشور بودند که با اعتراض کشاورزان روستای هتیا (الحسانیه) در حومه شمالی جسرالشغور روبرو شدند.
نظامیان ترکیه با تیراندازی به سوی کشاورزان خشمگین، 10 تن از آن ها را دستگیر کردند.
هیاتی از ساکنان منطقه تلاش کرد با گفت و گو با مسئولان و نظامیان ترکیه، از تخریب زمین های کشاورزی جلوگیری کند که این مذاکرات به نتیجه نرسید.
بلدوزرهای ترکیه از ابتدای مارس 2017، تخریب زمین های کشاورزی مرزی شهرک درکوش تا روستاهای الزوف و هتیا در شمال جسرالشغور را آغاز کردند.
ترکیه 25 فوریه از پایان احداث نیمی از دیوار حائل مرزی خود با سوریه خبر داد. کار ساخت این دیوار از ژوئن 2015 آغاز شده است.

نظامیان ترکیه 10 کشاورز سوری را بازداشت کردند

به گزارش جهان نیوز به نقل از ایرنا فعالان اجتماعی و کاربران سوری در فضای مجازی اعلام کردند که این کشاورزان به تخریب زمین های زراعی خود توسط نظامیان ترکیه معترض بودند.
مرکز رسانه ای جسرالشغور نیز اعلام کرد که نظامیان ترکیه با چند ماشین راهسازی درحال تخریب زمین های کشاورزی برای ساخت دیوار بتونی در مرز دو کشور بودند که با اعتراض کشاورزان روستای هتیا (الحسانیه) در حومه شمالی جسرالشغور روبرو شدند.
نظامیان ترکیه با تیراندازی به سوی کشاورزان خشمگین، 10 تن از آن ها را دستگیر کردند.
هیاتی از ساکنان منطقه تلاش کرد با گفت و گو با مسئولان و نظامیان ترکیه، از تخریب زمین های کشاورزی جلوگیری کند که این مذاکرات به نتیجه نرسید.
بلدوزرهای ترکیه از ابتدای مارس 2017، تخریب زمین های کشاورزی مرزی شهرک درکوش تا روستاهای الزوف و هتیا در شمال جسرالشغور را آغاز کردند.
ترکیه 25 فوریه از پایان احداث نیمی از دیوار حائل مرزی خود با سوریه خبر داد. کار ساخت این دیوار از ژوئن 2015 آغاز شده است.

نظامیان ترکیه 10 کشاورز سوری را بازداشت کردند

دعوت نمایندگان از کاندیداهای اصلاح‌طلب شوراها برای پیوستن به “کمپین انصراف”

دعوت نمایندگان از کاندیداهای اصلاح‌طلب شوراها برای پیوستن به “کمپین انصراف”

شورای شهر

به گزارش افق نیوز، در این نامه که به امضای ۱۳ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی رسیده، آمده است:

«بسمه تعالی
با سلام و درود و احترام خدمت مردم شریف و بزرگوار ایران عزیز اسلامی …

اقدام تحسین برانگیز هموطنانمان در احساس تکلیف برای حضور در صحنه‌ی انتخابات شورای شهر در روزهای اخیر، نماد بارزی از موفقیت گفتمانی و عملیاتی مردم سالاری دینی در جمهوری اسلامی و نشان بلوغ سیاسی و پویایی این جامعه ی رو به رشد و تعالی است. همانگونه که پیش از این هم دیده بودیم، مردم به بهترین شکل ممکن درانتخابات ۹۲ و ۹۴، با انتخاب بهترین گزینه های ممکن، شعور و درک سیاسی خود از شرایط مملکت را نشان دادند.

در شرایط فعلی نیز با عنایت به امیدهای ایجاد شده در دو گام مذکور که در واقع کمک تثبیت‌گرِ عقلانیت، پیروی از خرد جمعی و کار تشکیلاتی بود، مردم ما بیش از پیش انتظار دارند که حرکات، تصمیم سازی‌ها و تصمیم گیری‌های کنشگران عرصه‌  سیاست، تکمیل کننده بلوغ سیاسی شکل گرفته در گام سوم باشد. بدون شک این مهم، با عنایت به استقبال بالا و تحسین برانگیز کاندیداهای شورای شهر خصوصاً در کلان شهر تهران و دیگر کلانشهرها، محقق نخواهد شد مگر با رسیدن به ” لیست واحد “.

مردم رفتار و کنش سیاسی و تشکیلاتی امروز ما را با دقت و حساسیتِ بیشینه، رصد کرده و دل در گرو تدبیر عقلانی ما دارند و در این شرایط بی بدیل هر حرکتی که انسجام تشکیلاتی و یکپارچگی جریان اصلاح‌طلبی را برهم بزند و یا خدشه‌دار سازد، قطعا اقدامی نابخشودنی خواهد بود و صد البته از یاد نبریم که حفاظت و حراست از شرایط موجود وظیفه ی یکایک ماست.

لذا ما وکلای ملت ضمن احترام به شایستگی نامزدهای محترم برای نشستن بر صندلی شورای شهر، انتظار داریم در راستای تقویت حرکت جمعی با هدف رسیدن به “لیست واحد ” با حضور در ” کمپین انصراف ” مسیر را برای به بار نشستن دوباره «حماسه امید» مهیا سازند. بی شک گذشت تصمیم سازان و پیشگامی آنان برای حضور در کمپین مذکور، تاثیرات سیاسی و فرهنگی دو چندانی داشته و اسباب پیروی سایرین را میسر نموده و همگی اثبات خواهند کرد که فضیلت انصراف در راستای اتحاد و کار جمعی بی شک بالاتر از ماندن و دستیابی به پیروزی فردی است. انصراف دهندگانی که برای زدودن هرگونه ابهام از روند تهیه لیست واحد اصلاح‌طلبان، از حق نامزدی خود بگذرند، به  یقین برای همیشه در قلب و ذهن ملت ایران، به نیکی ماندگار خواهند شد.

محمد علی وکیلی
الیاس حضرتی
عبدالکریم حسین زاده
محمد جواد فتحی
سیده حمیده زرابادی
محمد کاظمی
علی نجفی خوشرودی
رضا انصاری
سیده فاطمه حسینی
فاطمه سعیدی
شهاب الدین بیمقدار
رمضانعلی سبحانی فر
سید فرید موسوی»

ایسنا

دعوت نمایندگان از کاندیداهای اصلاح‌طلب شوراها برای پیوستن به “کمپین انصراف”

(image)

به گزارش افق نیوز، در این نامه که به امضای ۱۳ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی رسیده، آمده است:

«بسمه تعالی
با سلام و درود و احترام خدمت مردم شریف و بزرگوار ایران عزیز اسلامی …

اقدام تحسین برانگیز هموطنانمان در احساس تکلیف برای حضور در صحنه‌ی انتخابات شورای شهر در روزهای اخیر، نماد بارزی از موفقیت گفتمانی و عملیاتی مردم سالاری دینی در جمهوری اسلامی و نشان بلوغ سیاسی و پویایی این جامعه ی رو به رشد و تعالی است. همانگونه که پیش از این هم دیده بودیم، مردم به بهترین شکل ممکن درانتخابات ۹۲ و ۹۴، با انتخاب بهترین گزینه های ممکن، شعور و درک سیاسی خود از شرایط مملکت را نشان دادند.

در شرایط فعلی نیز با عنایت به امیدهای ایجاد شده در دو گام مذکور که در واقع کمک تثبیت‌گرِ عقلانیت، پیروی از خرد جمعی و کار تشکیلاتی بود، مردم ما بیش از پیش انتظار دارند که حرکات، تصمیم سازی‌ها و تصمیم گیری‌های کنشگران عرصه‌  سیاست، تکمیل کننده بلوغ سیاسی شکل گرفته در گام سوم باشد. بدون شک این مهم، با عنایت به استقبال بالا و تحسین برانگیز کاندیداهای شورای شهر خصوصاً در کلان شهر تهران و دیگر کلانشهرها، محقق نخواهد شد مگر با رسیدن به ” لیست واحد “.

مردم رفتار و کنش سیاسی و تشکیلاتی امروز ما را با دقت و حساسیتِ بیشینه، رصد کرده و دل در گرو تدبیر عقلانی ما دارند و در این شرایط بی بدیل هر حرکتی که انسجام تشکیلاتی و یکپارچگی جریان اصلاح‌طلبی را برهم بزند و یا خدشه‌دار سازد، قطعا اقدامی نابخشودنی خواهد بود و صد البته از یاد نبریم که حفاظت و حراست از شرایط موجود وظیفه ی یکایک ماست.

لذا ما وکلای ملت ضمن احترام به شایستگی نامزدهای محترم برای نشستن بر صندلی شورای شهر، انتظار داریم در راستای تقویت حرکت جمعی با هدف رسیدن به “لیست واحد ” با حضور در ” کمپین انصراف ” مسیر را برای به بار نشستن دوباره «حماسه امید» مهیا سازند. بی شک گذشت تصمیم سازان و پیشگامی آنان برای حضور در کمپین مذکور، تاثیرات سیاسی و فرهنگی دو چندانی داشته و اسباب پیروی سایرین را میسر نموده و همگی اثبات خواهند کرد که فضیلت انصراف در راستای اتحاد و کار جمعی بی شک بالاتر از ماندن و دستیابی به پیروزی فردی است. انصراف دهندگانی که برای زدودن هرگونه ابهام از روند تهیه لیست واحد اصلاح‌طلبان، از حق نامزدی خود بگذرند، به  یقین برای همیشه در قلب و ذهن ملت ایران، به نیکی ماندگار خواهند شد.

محمد علی وکیلی
الیاس حضرتی
عبدالکریم حسین زاده
محمد جواد فتحی
سیده حمیده زرابادی
محمد کاظمی
علی نجفی خوشرودی
رضا انصاری
سیده فاطمه حسینی
فاطمه سعیدی
شهاب الدین بیمقدار
رمضانعلی سبحانی فر
سید فرید موسوی»

ایسنا

دعوت نمایندگان از کاندیداهای اصلاح‌طلب شوراها برای پیوستن به “کمپین انصراف”

اینجا خانه «تولستوی» است

اینجا خانه «تولستوی» است

به گزارش جهان نیوز، وارد خیابان «تولستوی» می‌شوم که از ایستگاه متروی «پارک کولتوری» ۱۰ دقیقه‌ای فاصله دارد. خیابان تر و تمیزی است؛ پر از ساختمان‌های اداری طراز اول، از جمله دفتر «یاندکس» که از بزرگترین شرکت‌های روس فعال در زمینه فناوری اطلاعات محسوب می‌شود.
می‌رسم به نرده‌های نارنجی‌رنگی که یک خانه دوطبقه به همان رنگ، با شیروانی سبز را در دل خود جای داده‌اند. آن سوی ساختمان اصلی،‌ باغی کوچک است که ماکتی بزرگ از «تولستوی» و کنتس «سوفیا» من را به دیدن آن دعوت می‌کند. اما آن را می‌گذارم برای بعد از سفر به درون خانه تاریخی و اسرارآمیز نویسنده‌ی «آنا کارنینا».

وارد که می‌شوم، خانم میانسالی پشت میز نشسته و مثل همه متصدیان اماکن توریستی تماما روسی حرف می‌زند و پاپوش‌های نایلونی را تحویلم می‌دهد. ورودی این خانه ـ موزه، نفری ۲۰۰ روبل (معادل ۱۳ هزار تومن) است و برای این که اجازه عکس‌برداری داشته باشی، باید ۲۰۰ روبل دیگر بپردازی. کارتی به من داده شد که به گردن آویزان کردم تا مشخص باشد اجازه عکاسی دارم.
در همان بدو ورود، شیفته‌ی آینه چوبی زیبایی شدم که احتمالا روزی «تولستوی» خودش را در آن نگاه کرده است. پای آینه، گل‌های طبیعی زردرنگ و زیبایی گذاشته بودند که نویدبخش بازدید از مکانی خاطره‌انگیز را به من می‌داد.

«تولستوی» ۱۹ زمستان را در این خانه سپری کرد؛ یعنی از سال ۱۸۸۲ تا ۱۹۲۱. سالانه حدود ۵۷ هزار نفر از این موزه بازدید می‌کنند. این خانه‌ی دو طبقه، ۱۶ اتاق دارد که به خوبی در گذر سالیان از آن‌ها نگهداری شده. تنها چیزی که طی ۱۰۰ سال اخیر به آن اضافه شده، سیستم برق‌رسانی است.
در ورودی را که باز می‌کنم،‌ با غذاخوری خانواده «تولستوی» روبه‌رو می‌شوم، ‌اتاقی با یک میز ناهارخوری ۱۲ نفره از چوب گردو در وسط که کل خانواده را برای صرف شام دور خود جمع می‌کرده. روی دیوار این اتاق، یک ساعت کوکوی آلمانی و پرتره‌ای که «تاتیانا» دختر بزرگ‌ خانه در سال ۱۸۹۳ از خواهرش «ماریا» کشیده، خودنمایی می‌کند.

«تولستوی»ها معمولا صبحانه را جدا جدا میل می‌کردند اما شام خوردن دورِ هم، سنتی ثابت در این خانه بوده که سر ساعت شش عصر انجام می‌شده است. «نیکلای گی»، «ایلیا رپین»، «آنتوان چخوف» و «ولادمیر سولوی‌یف» اغلب برای شام سر این میز میهمان «تولستوی» بودند.
جایگاه اصلی میز شام همیشه از آنِ «سوفیا» همسر وفادار «لئو» که او هم ریشه در طبقه اشراف‌زاده جامعه داشته و عنوان «کنتس» را یدک می‌کشیده، بوده است. «سوفیا» مادر ۱۳ فرزند «تولستوی» بوده و به خوبی امور خانه را مدیریت می‌کرده است.

اتاق بعدی در هر دوره‌ متعلق به افراد مختلف خانواده بوده؛ «سرگئی»، «ایلیا»، «لئو» ـ پسران بزرگتر، «‌ماریا» و همسرش و یا  خواهر «لئو تولستوی». اعضای خانواده معمولا اینجا جمع می‌شدند و به پیانونوزای «سرگئی» و گه‌گاه پدر خانواده گوش می‌کردند. فرزندان کوچک‌تر اینجا بیلیارد چینی بازی می‌کردند.

اتاق خواب «تولستوی» و همسرش هم در همین طبقه واقع شده؛ اتاقی گرم و روشن که پنجره‌ای رو به باغ دارد و با یک پارتیشن از نشیمنی کوچک جدا می‌شود. این اتاق که به بالکن و باغ پشت خانه راه دارد،‌ از سال ۱۸۸۸ پس از به دنیا آمدن «ایوان»، به اتاق خواب والدین تبدیل شد. وقتی تخت‌خواب «تولستوی» را دیدم، برایم این سوال پیش آمد که این نویسنده‌ی درشت‌اندام روس چطور در این تخت به این کوچکی جا می‌شده؟ با توجه به عکس‌ها و توصیفات تاریخی که از جثه «لئو تولستوی» در دست است، به نظرم طول تخت واقعا کم بود!

کنتس میهمانان بسیار نزدیکش را در همین اتاق کناری پذیرایی می‌کرد. کمی آن‌طرف‌تر، میز تحریری است که او تا ساعت سه یا چهار صبح روی دست‌نوشته‌های همسر نویسنده‌اش کار می‌کرده، به پاک‌نویسی آن‌ها می‌پرداخته و صحت اشارات تاریخی آن‌ها را چک می‌کرده است. همسران برخی از نویسندگان نقش مهمی در بازنویسی، ‌نگهداری و انتشار شاهکارهای آن‌ها داشته‌اند و «سوفیا تولستوی» یکی از آن‌ها بوده. «سوفیا» خودش هم در داستان‌نویسی دستی داشته و به موسیقی، ‌نقاشی و عکاسی هم علاقه‌مند بوده است.

اتاق کناری، اتاق کودکان کم سن و سال‌تر خانواده بوده. «الکسی» که تنها چهار سال عمر می‌کند، «الکساندر» و «ایوان» اینجا همسایه والدین خود بودند. در اینجا تخت‌خواب، اسب چوبی و برخی از اسباب‌بازی‌های «الکساندرا» سیزدهمین فرزند و کوچکترین عضو خانواده را می‌توانید ببینید که همه با محبت او را «وانچکا» صدا می‌زدند. «وانچکا» فرزندی بود که دل پدر را ربوده و از توجه خاص همه اعضای خانواده برخوردار بود اما… پیش از رسیدن به هفت سالگی در اثر ابتلا به تب سرخ می‌میرد و برای همیشه زندگی «تولستوی» و همسرش را به دو بخش پیش و پس از حضور پرشور خود تقسیم می‌کند.
«سوفیا» در کتاب خاطرات خود آورده که این کودک شباهت‌های ظاهری زیادی به پدرش داشته و «تولستوی» تصور می‌کرده اگر یکی از فرزندانش راه او را به کمال ادامه دهد، او همان «وانچکا» خواهد بود. همه بازدیدکنندگان پس از خواندن توضیحات این اتاق که به دو زبان روسی و انگلیسی تهیه شده،‌ آهی می‌کشند و با خاطری غمگین عکس‌های پسرک دوست‌داشتنی «تولستوی»،‌ اسب چوبی او، مدادها، نقاشی‌ها و داستانکی را که مادرش از زبان او در مجله کودکان چاپ کرده، تماشا می‌کنند.

سمت چپ اتاق کودکان، کلاس درس است؛ بچه‌ها اینجا تکالیف‌شان را انجام می‌دادند و زبان‌های خارجی را یاد می‌گرفتند. «سوفیا»، یا معلم‌ها را از خارج دعوت می‌کرد و یا خود به فرزندانش آموزش می‌داده. زبان‌ آلمانی یکی از آن‌هایی بوده که همسر «تولستوی» خود عهده‌دار آموزش آن به بچه‌ها بوده است. اکثر گلدوزی‌های روی روتختی‌ها و صندلی‌ها از جمله روکش صندلی راکی که در این اتاق است، کار خانم همه فن حریف خانه بوده است.

اتاق بعدی از آنِ خدمتکارها بوده که در آن کارهایی مثل شست‌وشو و رفوی لباس، اتو کردن و… را انجام می‌دادند و جایی بوده برای خستگی در کردن و چای خوردن. «ماریا ساورُوا» بیش از دیگر خدمتکارها در این اتاق ساکن بود و بعدها با «سمیون رومیانستف» آشپزِ خانه ازدواج می‌کند و با هم به اتاقی در کنار آشپزخانه نقل مکان می‌کنند.

اتاق پسرها نورگیر است و ساده. «آندره» و «میخاییل» که از فرزندان وسط محسوب می‌شدند و در مدرسه خصوصی درس می‌خواندند، در این اتاق سکونت داشتند. وجود چندین کتاب تمرین و نوشته‌های درون آن‌ها، نشان می‌دهد پسرها برخلاف اعضای دیگر خاندان «تولستوی» استعداد و پشتکار چندانی در زمینه‌های تحصیلی نداشتند. با این حال استعدادشان در نواختن ویولا، بالالایکا (سازی شبیه گیتار) و ارغنون همیشه میهمانان خانوادگی را سرگرم می‌کرده است. یکی از جالب‌ترین بخش‌های مربوط به نگهداری این خانه ـ موزه، قرار دادن گلدان‌های گل طبیعی و تازه روی تمام میزهاست. گل‌ها حس زنده بودن را در فضا پخش می‌کنند.

رنگ‌های تند و روشنی که در اتاق «تاتیانا» دختر بزرگ خانه به چشم می‌خورد، ‌نشان از روحیه هنری و پر شر و شور او دارد. «تاتیانا» نقاش پرتره بود و روی دیوار اتاقش پر است از تابلوهای الوان که فضا را به یک گالری کوچک شبیه کرده. رهایی و سرزندگی روحیه «تاتیانا» که باعث می‌شد همه بچه‌ها جذبش شوند را می‌شود از دکوراسیون اتاق متوجه شد. او تنها فرزندی بوده که ناآرامی‌های رابطه پدر و مادرش را سر و سامان می‌داده. «تاتیانا» با هنرمندانی چون «نیکولای گی»،‌ «ایلیا رپین» و «نیکولای کازاتکین» آمد و شد داشته.

یکی از یادگاری‌های جالب در این اتاق، رومیزی پارچه‌ای است که روی آن امضای اشخاص مشهور و خانواده «تولستوی» گلدوزی شده است. این رومیزی هم کار «تاتینا»ی زنده‌دل است که امضای اعضای خانواده و میهمان‌های مشهور خانه را که حدود ۷۰ تن می‌شدند، ابتدا با گچ روی این پارچه ثبت کرده و بعدا آن را گلدوزی کرده است.

قبل از بالا رفتن از پله‌ها و رسیدن به طبقه فوقانی، از بوفه که محل آماده کردن غذا بوده، عبور می‌کنم. یکی از خدمه صبح‌ها در این مکان قهوه بلوط و پوره جوی «لئو تولستوی» را آماده می‌کرده، البته گاهی هم نویسنده «آنا کارنینا» خود این کار را انجام می‌داده است.
کنار پله‌ها در یک محفظه شیشه‌ای، پالتو پوست معروف «تولستوی» قرار دارد و در پاگرد طبقه دوم، خرسی تاکسیدرمی شده و ۱۲ ضربه ساعت دیواری انتظارم را می‌کشد.  

پیش از ورود به هال بزرگ، به فضایی کوچک می‌رسم که محل تمرین نقاشی «تاتیانا» و دوستانش بوده. روی دیوار دو نقاشی آبرنگ آویخته شده که «نیکولای سورچکوف» در سال ۱۸۸۷ برای دو رمان کوتاه «خولستومر در جوانی» و «خولستومر در سالخوردگی» (که با عنوان «سرگذشت یک اسب» در ایران ترجمه شده) نوشته «تولستوی» کشیده و به او هدیه کرده است. در طول روز بچه‌ها در این پاگرد بازی می‌کردند؛ روی سینی‌ها فلزی می‌نشستند و روی پله‌ها سُر می‌خوردند.

وارد هال که می‌شوم، دو چیز توجهم را پیش از بقیه دیدنی‌ها به خود جمع می‌کند؛ قفسه‌ای چوبی از کتاب‌های نُت که نام «شوپن» و «بتهوون» روی آن‌ها حک شده و پوست ماده خرسی که زیر پیانوی بزرگ مشکی‌رنگ پهن شده. «تولستوی» این خرس را در سال ۱۸۵۸ شکار کرد، شکاری سخت که این رمان‌نویس قوی‌هیکل روس را تا آستانه مرگ پیش برد.

اینجا بزرگترین اتاق خانه است که سه پنجره رو به باغ، کفپوشی از چوب درخت بلوط و کاغذدیواری‌های مرمرین دارد. افراد خانواده و میهمانان برای گوش دادن به موسیقی و بحث‌های ادبی در این فضا گرد هم جمع می‌شدند. «الکساندر اسکریابین»، «سرگئی راخمانینف»، «نیکلای ریمسکی ـ کورساکوف» و «سرگئی تانیف» از افرادی بودند که پشت پیانوی خانه «تولستوی»ها هنرنمایی می‌کردند. «فئودور شالیاپین» هم برای‌شان آواز می‌خواند.
آقای نویسنده پشت میز بیضی‌شکل ماهوگانی می‌نشسته و از روی دست‌نوشته‌هایش برای خانواده و دوستان نزدیک خود می‌خوانده است. «تولستوی» گاهی پشت همین میز، شطرنج هم بازی می‌کرده. «آنتوان چخوف»،‌ «نیکولای لسکوف»،‌ «الکساندر استروفسکی» «ایوان بونین» و «ماکسیم گورکی» اغلب میهمان خانواده «تولستوی‌» بودند.

آن‌سوی هال، میز غذاخوری بزرگی است که عکسی از آن روی تاقچه دیده می‌شود. در عکسی که روز عید پاک ۱۸۹۸ گرفته شده، «تولستوی» در میان میهمانانش پشت میز نشسته، و کنتس «سوفیا» در کنارش ایستاده. «تاتیانا» و «سرگئی» هم از دیگر اعضای خانواده هستند که در این عکس حاضرند.

سمت راست میز ناهارخوری، اتاقی با فضایی کاملا رسمی قرار دارد که روی درش نوشته: «اتاق نقاشی بزرگ». کف اتاق با فرش پوشیده شده و مبلمان مشکی ـ قرمز و گرانقیمت، ‌فضا را تجملاتی کرده. خانم خانه میهمان‌های رسمی‌اش را برای گفت‌وگو به این اتاق دعوت می‌کرده اما «تولستوی» آن را “اتاق نقاشی تاریک” می‌خوانده است.
«سوفیا» کارهای نوشتاری مربوط به امور خانه و آثار همسرش را در کنار پنجره همین اتاق انجام می‌داده. کنار ورودی، قاب عکسی چرمی روی میز قرار دارد که عکس همه اعضای خانواده در آن کنار هم دیده می‌شود. این قاب خاطره‌انگیز، هدیه بچه‌ها به پدر و مادرشان به مناسبت سی‌امین سالگرد ازوداجشان (۱۸۹۲) بوده است.

این اتاق، اتاق دردانه پدر است. «ماریا» دختر وسطی «تولستوی» و نزدیک‌ترین آن‌ها از نظر اخلاقی به اوست. مهربانی‌اش زبانزد است و سادگی‌اش را می‌توان از چیدمان اتاقش هم فهمید. «تولستوی» که خیلی اهل ابراز کلامی احساساتش نبوده، اقرار کرده «ماریا» را خیلی دوست دارد و علاقه زیادی به او دارد. او در مدرسه‌ای که پدرش در یاسنایا پولیانا تاسیس کرده بود، به بچه‌های رعیت‌ آموزش می‌داد، دست‌نوشته‌های پدرش را پاک‌نویسی می‌کرد، به نامه‌های او پاسخ می‌داد و زیر نظر پدرش از فرانسه کتاب ترجمه می‌کرد. روی پارچه سفیدی که روی میز بیضی‌شکل اتاقش انداخته شده، ۱۶ امضا از اعضای خانواده «تولستوی» گلدوزی شده است.

اتاق بعدی محل استراحت و خوابِ خدمتکارها و خیاط خانه است. «دونیاشا» طولانی‌ترین سابقه خدمت برای «تولستوی»ها را داشت. او ۳۰ سال در این خانه کار کرد و از اعتماد زیاد «سوفیا» برخوردار بود. او مسئول غذاخوری‌ها، روتختی‌ها و مواد غذایی بود. خیاطِ خانه، هم‌اتاق او بود. این خانه در کل ۱۰ خدمتکار داشت، و کارشان آماده کردن غذا، تمیز نگه داشتن محوطه خانه و باغ، مراقبت از بچه‌ها و کمک در دیگر کارها بود.‌

«والِت ایلیا سیدورکوف» ساکن این اتاق بوده؛ او خدمتکار مردی بود که از توجه خاص آقای خانه بهره می‌برد. وظایف «والت»، سرو غذا، اعلام ورود میهمانان، تعمیر چراغ‌های پیه‌سوز و همراهی کردن کنتس «سوفیا» و فرزندان تا مجالس رقص بود. او کسی بود که در هنگام بیماری از «تولستوی» مراقبت می‌کرد. البته ناگفته نماند که نویسنده «جنگ و صلح» به طور کلی از کمک گرفتن از خدمتکاران خودداری می‌کرد، چون عقیده داشت این کار از لحاظ اخلاقی برای افراد مضر است. پرتره‌ای را که روی دیوار است، «ادوارد سینت» در سال ۱۸۹۹ از چهره «والت» کشیده است.

می‌رسم به مهم‌ترین اتاقِ این خانه دلنشین؛‌ اتاق مطالعه و کار «لئو تولستوی» بزرگ… سقف کوتاهی دارد، دیوارها رنگ شده‌اند و مبلمان سنگین اتاق به فضای نسبتا کوچک آن نمی‌خورد. اینجا مکانی است که «تولستوی» هر روز از ساعت ۹-۱۰ صبح تا ۳-۴ عصر پشت این میز لبه‌دار می‌نشست و قلم می‌زد. روی میز کار جناب نویسنده، سه قلم از جنس چوب درخت گیلاس، دواتی از مرمر سبز، ‌جوهرخشک‌کن، خط‌کش، کاغذنگهدار و دو شمعدان برنجی دیده می‌شود. «تولستوی» نزدیک‌بین بود و برای این که نوشته‌ها را بهتر ببیند، خود پایه‌های صندلی‌اش را کوتاه کرده بود. این صندلی هنوز پشت همان میز چوبی جا خوش کرده.

«تولستوی» به عنوان جایزه به خودش داستان می‌نوشت؛ «رستاخیز»، «مرگ ایوان ایلیچ»، «پدر سرگی» و نمایشنامه «جسد زنده» از جمله آثاری هستند که در همین اتاق کوچک خلق شده‌اند. در آن زمان «تولستوی» بیشتر به ژانر مقاله و آثاری در باب مسائل روز همچون «درباره زندگی»، «چه باید کرد؟»، «من به چه باور دارم؟» و «پادشاهی خداوند در درون شماست» توجه می‌کرد. وقتی در سال ۱۹۰۱، شورای کلیسا «تولستوی» ۷۳ ساله را مرتد خواند، او آخرین اثرش در مسکو را با عنوان «پاسخ من در شورای کلیسا» به نگارش درآورد. 

از اتاق که سر برمی‌گردانم، دوچرخه قدیمی «لئو تولستوی» را می‌بینم و به این فکر می‌کنم که خالق برخی از بزرگترین رمان‌های تاریخ، روی زین آن می‌نشسته و حالا این چرخ‌ها پس از گذر از یک قرن و یک دنیا خاطره، بی‌حرکت اینجا ایستاده‌اند. در محفظه‌ای شیشه‌ای تعدادی از لباس‌ها، ‌کفش‌ها، کلاه‌ها، ابزار و در کنار آن،‌ وسایل دست و روشویی «تولستوی» قرار دارد.‌
سفر هنوز تمام نشده؛ از پله پایین می‌آیم،‌ از خانه خارج می‌شوم و به سمت باغ پشت ساختمان می‌روم. «تولستوی» و کنتس «سوفیا» با لبخندی شیرین بر سر دوراهی زیبای باغ ایستاده‌اند. اتاقکی در سمت چپ ساختمان اصلی قرار دارد که احتمالا برای چای‌ خوردن و گپ و گفت عصرانه در فضای باغ تعبیه شده است. باغ زیبا و سرسبزی است، با گونه‌های گیاهی مختلف که نام هر یک را زیر آن نوشته‌اند.

در انتهای باغ تپه کوچکی قرار دارد و روی آن یک نیمکت تنها. بالا می‌روم، می‌نشینم و به منظره خانه صد و اندی ساله خانواده «تولستوی» خیره می‌شوم. به این فکر می‌کنم که بر ساکنان این خانه نارنجی‌رنگ و خاطره‌انگیز چه گذشته، چه زندگی‌ها که در آن نکرده‌اند، ‌چه روزهای تلخ و شیرینی که از سر نگذرانده‌اند… گویی «تولستوی» بخشی از روح خود را در این فضا جا گذاشته، انگار اصلا این نیمکت را برای رسیدن به همین فکرها اینجا گذاشته‌اند… به نجوای زمان گوش می‌سپارم و با قدم‌هایی سنگین به سمت در خروج حرکت می‌کنم، می‌روم اما تکه‌ای از خودم را در خانه خیابان «لئو تولستوی» جا می‌گذارم…
مهری محمدی مقدم ـ ایسنا

اینجا خانه «تولستوی» است

به گزارش جهان نیوز، وارد خیابان «تولستوی» می‌شوم که از ایستگاه متروی «پارک کولتوری» ۱۰ دقیقه‌ای فاصله دارد. خیابان تر و تمیزی است؛ پر از ساختمان‌های اداری طراز اول، از جمله دفتر «یاندکس» که از بزرگترین شرکت‌های روس فعال در زمینه فناوری اطلاعات محسوب می‌شود.
می‌رسم به نرده‌های نارنجی‌رنگی که یک خانه دوطبقه به همان رنگ، با شیروانی سبز را در دل خود جای داده‌اند. آن سوی ساختمان اصلی،‌ باغی کوچک است که ماکتی بزرگ از «تولستوی» و کنتس «سوفیا» من را به دیدن آن دعوت می‌کند. اما آن را می‌گذارم برای بعد از سفر به درون خانه تاریخی و اسرارآمیز نویسنده‌ی «آنا کارنینا».

وارد که می‌شوم، خانم میانسالی پشت میز نشسته و مثل همه متصدیان اماکن توریستی تماما روسی حرف می‌زند و پاپوش‌های نایلونی را تحویلم می‌دهد. ورودی این خانه ـ موزه، نفری ۲۰۰ روبل (معادل ۱۳ هزار تومن) است و برای این که اجازه عکس‌برداری داشته باشی، باید ۲۰۰ روبل دیگر بپردازی. کارتی به من داده شد که به گردن آویزان کردم تا مشخص باشد اجازه عکاسی دارم.
در همان بدو ورود، شیفته‌ی آینه چوبی زیبایی شدم که احتمالا روزی «تولستوی» خودش را در آن نگاه کرده است. پای آینه، گل‌های طبیعی زردرنگ و زیبایی گذاشته بودند که نویدبخش بازدید از مکانی خاطره‌انگیز را به من می‌داد.

«تولستوی» ۱۹ زمستان را در این خانه سپری کرد؛ یعنی از سال ۱۸۸۲ تا ۱۹۲۱. سالانه حدود ۵۷ هزار نفر از این موزه بازدید می‌کنند. این خانه‌ی دو طبقه، ۱۶ اتاق دارد که به خوبی در گذر سالیان از آن‌ها نگهداری شده. تنها چیزی که طی ۱۰۰ سال اخیر به آن اضافه شده، سیستم برق‌رسانی است.
در ورودی را که باز می‌کنم،‌ با غذاخوری خانواده «تولستوی» روبه‌رو می‌شوم، ‌اتاقی با یک میز ناهارخوری ۱۲ نفره از چوب گردو در وسط که کل خانواده را برای صرف شام دور خود جمع می‌کرده. روی دیوار این اتاق، یک ساعت کوکوی آلمانی و پرتره‌ای که «تاتیانا» دختر بزرگ‌ خانه در سال ۱۸۹۳ از خواهرش «ماریا» کشیده، خودنمایی می‌کند.

«تولستوی»ها معمولا صبحانه را جدا جدا میل می‌کردند اما شام خوردن دورِ هم، سنتی ثابت در این خانه بوده که سر ساعت شش عصر انجام می‌شده است. «نیکلای گی»، «ایلیا رپین»، «آنتوان چخوف» و «ولادمیر سولوی‌یف» اغلب برای شام سر این میز میهمان «تولستوی» بودند.
جایگاه اصلی میز شام همیشه از آنِ «سوفیا» همسر وفادار «لئو» که او هم ریشه در طبقه اشراف‌زاده جامعه داشته و عنوان «کنتس» را یدک می‌کشیده، بوده است. «سوفیا» مادر ۱۳ فرزند «تولستوی» بوده و به خوبی امور خانه را مدیریت می‌کرده است.

اتاق بعدی در هر دوره‌ متعلق به افراد مختلف خانواده بوده؛ «سرگئی»، «ایلیا»، «لئو» ـ پسران بزرگتر، «‌ماریا» و همسرش و یا  خواهر «لئو تولستوی». اعضای خانواده معمولا اینجا جمع می‌شدند و به پیانونوزای «سرگئی» و گه‌گاه پدر خانواده گوش می‌کردند. فرزندان کوچک‌تر اینجا بیلیارد چینی بازی می‌کردند.

اتاق خواب «تولستوی» و همسرش هم در همین طبقه واقع شده؛ اتاقی گرم و روشن که پنجره‌ای رو به باغ دارد و با یک پارتیشن از نشیمنی کوچک جدا می‌شود. این اتاق که به بالکن و باغ پشت خانه راه دارد،‌ از سال ۱۸۸۸ پس از به دنیا آمدن «ایوان»، به اتاق خواب والدین تبدیل شد. وقتی تخت‌خواب «تولستوی» را دیدم، برایم این سوال پیش آمد که این نویسنده‌ی درشت‌اندام روس چطور در این تخت به این کوچکی جا می‌شده؟ با توجه به عکس‌ها و توصیفات تاریخی که از جثه «لئو تولستوی» در دست است، به نظرم طول تخت واقعا کم بود!

کنتس میهمانان بسیار نزدیکش را در همین اتاق کناری پذیرایی می‌کرد. کمی آن‌طرف‌تر، میز تحریری است که او تا ساعت سه یا چهار صبح روی دست‌نوشته‌های همسر نویسنده‌اش کار می‌کرده، به پاک‌نویسی آن‌ها می‌پرداخته و صحت اشارات تاریخی آن‌ها را چک می‌کرده است. همسران برخی از نویسندگان نقش مهمی در بازنویسی، ‌نگهداری و انتشار شاهکارهای آن‌ها داشته‌اند و «سوفیا تولستوی» یکی از آن‌ها بوده. «سوفیا» خودش هم در داستان‌نویسی دستی داشته و به موسیقی، ‌نقاشی و عکاسی هم علاقه‌مند بوده است.

اتاق کناری، اتاق کودکان کم سن و سال‌تر خانواده بوده. «الکسی» که تنها چهار سال عمر می‌کند، «الکساندر» و «ایوان» اینجا همسایه والدین خود بودند. در اینجا تخت‌خواب، اسب چوبی و برخی از اسباب‌بازی‌های «الکساندرا» سیزدهمین فرزند و کوچکترین عضو خانواده را می‌توانید ببینید که همه با محبت او را «وانچکا» صدا می‌زدند. «وانچکا» فرزندی بود که دل پدر را ربوده و از توجه خاص همه اعضای خانواده برخوردار بود اما… پیش از رسیدن به هفت سالگی در اثر ابتلا به تب سرخ می‌میرد و برای همیشه زندگی «تولستوی» و همسرش را به دو بخش پیش و پس از حضور پرشور خود تقسیم می‌کند.
«سوفیا» در کتاب خاطرات خود آورده که این کودک شباهت‌های ظاهری زیادی به پدرش داشته و «تولستوی» تصور می‌کرده اگر یکی از فرزندانش راه او را به کمال ادامه دهد، او همان «وانچکا» خواهد بود. همه بازدیدکنندگان پس از خواندن توضیحات این اتاق که به دو زبان روسی و انگلیسی تهیه شده،‌ آهی می‌کشند و با خاطری غمگین عکس‌های پسرک دوست‌داشتنی «تولستوی»،‌ اسب چوبی او، مدادها، نقاشی‌ها و داستانکی را که مادرش از زبان او در مجله کودکان چاپ کرده، تماشا می‌کنند.

سمت چپ اتاق کودکان، کلاس درس است؛ بچه‌ها اینجا تکالیف‌شان را انجام می‌دادند و زبان‌های خارجی را یاد می‌گرفتند. «سوفیا»، یا معلم‌ها را از خارج دعوت می‌کرد و یا خود به فرزندانش آموزش می‌داده. زبان‌ آلمانی یکی از آن‌هایی بوده که همسر «تولستوی» خود عهده‌دار آموزش آن به بچه‌ها بوده است. اکثر گلدوزی‌های روی روتختی‌ها و صندلی‌ها از جمله روکش صندلی راکی که در این اتاق است، کار خانم همه فن حریف خانه بوده است.

اتاق بعدی از آنِ خدمتکارها بوده که در آن کارهایی مثل شست‌وشو و رفوی لباس، اتو کردن و… را انجام می‌دادند و جایی بوده برای خستگی در کردن و چای خوردن. «ماریا ساورُوا» بیش از دیگر خدمتکارها در این اتاق ساکن بود و بعدها با «سمیون رومیانستف» آشپزِ خانه ازدواج می‌کند و با هم به اتاقی در کنار آشپزخانه نقل مکان می‌کنند.

اتاق پسرها نورگیر است و ساده. «آندره» و «میخاییل» که از فرزندان وسط محسوب می‌شدند و در مدرسه خصوصی درس می‌خواندند، در این اتاق سکونت داشتند. وجود چندین کتاب تمرین و نوشته‌های درون آن‌ها، نشان می‌دهد پسرها برخلاف اعضای دیگر خاندان «تولستوی» استعداد و پشتکار چندانی در زمینه‌های تحصیلی نداشتند. با این حال استعدادشان در نواختن ویولا، بالالایکا (سازی شبیه گیتار) و ارغنون همیشه میهمانان خانوادگی را سرگرم می‌کرده است. یکی از جالب‌ترین بخش‌های مربوط به نگهداری این خانه ـ موزه، قرار دادن گلدان‌های گل طبیعی و تازه روی تمام میزهاست. گل‌ها حس زنده بودن را در فضا پخش می‌کنند.

رنگ‌های تند و روشنی که در اتاق «تاتیانا» دختر بزرگ خانه به چشم می‌خورد، ‌نشان از روحیه هنری و پر شر و شور او دارد. «تاتیانا» نقاش پرتره بود و روی دیوار اتاقش پر است از تابلوهای الوان که فضا را به یک گالری کوچک شبیه کرده. رهایی و سرزندگی روحیه «تاتیانا» که باعث می‌شد همه بچه‌ها جذبش شوند را می‌شود از دکوراسیون اتاق متوجه شد. او تنها فرزندی بوده که ناآرامی‌های رابطه پدر و مادرش را سر و سامان می‌داده. «تاتیانا» با هنرمندانی چون «نیکولای گی»،‌ «ایلیا رپین» و «نیکولای کازاتکین» آمد و شد داشته.

یکی از یادگاری‌های جالب در این اتاق، رومیزی پارچه‌ای است که روی آن امضای اشخاص مشهور و خانواده «تولستوی» گلدوزی شده است. این رومیزی هم کار «تاتینا»ی زنده‌دل است که امضای اعضای خانواده و میهمان‌های مشهور خانه را که حدود ۷۰ تن می‌شدند، ابتدا با گچ روی این پارچه ثبت کرده و بعدا آن را گلدوزی کرده است.

قبل از بالا رفتن از پله‌ها و رسیدن به طبقه فوقانی، از بوفه که محل آماده کردن غذا بوده، عبور می‌کنم. یکی از خدمه صبح‌ها در این مکان قهوه بلوط و پوره جوی «لئو تولستوی» را آماده می‌کرده، البته گاهی هم نویسنده «آنا کارنینا» خود این کار را انجام می‌داده است.
کنار پله‌ها در یک محفظه شیشه‌ای، پالتو پوست معروف «تولستوی» قرار دارد و در پاگرد طبقه دوم، خرسی تاکسیدرمی شده و ۱۲ ضربه ساعت دیواری انتظارم را می‌کشد.  

پیش از ورود به هال بزرگ، به فضایی کوچک می‌رسم که محل تمرین نقاشی «تاتیانا» و دوستانش بوده. روی دیوار دو نقاشی آبرنگ آویخته شده که «نیکولای سورچکوف» در سال ۱۸۸۷ برای دو رمان کوتاه «خولستومر در جوانی» و «خولستومر در سالخوردگی» (که با عنوان «سرگذشت یک اسب» در ایران ترجمه شده) نوشته «تولستوی» کشیده و به او هدیه کرده است. در طول روز بچه‌ها در این پاگرد بازی می‌کردند؛ روی سینی‌ها فلزی می‌نشستند و روی پله‌ها سُر می‌خوردند.

وارد هال که می‌شوم، دو چیز توجهم را پیش از بقیه دیدنی‌ها به خود جمع می‌کند؛ قفسه‌ای چوبی از کتاب‌های نُت که نام «شوپن» و «بتهوون» روی آن‌ها حک شده و پوست ماده خرسی که زیر پیانوی بزرگ مشکی‌رنگ پهن شده. «تولستوی» این خرس را در سال ۱۸۵۸ شکار کرد، شکاری سخت که این رمان‌نویس قوی‌هیکل روس را تا آستانه مرگ پیش برد.

اینجا بزرگترین اتاق خانه است که سه پنجره رو به باغ، کفپوشی از چوب درخت بلوط و کاغذدیواری‌های مرمرین دارد. افراد خانواده و میهمانان برای گوش دادن به موسیقی و بحث‌های ادبی در این فضا گرد هم جمع می‌شدند. «الکساندر اسکریابین»، «سرگئی راخمانینف»، «نیکلای ریمسکی ـ کورساکوف» و «سرگئی تانیف» از افرادی بودند که پشت پیانوی خانه «تولستوی»ها هنرنمایی می‌کردند. «فئودور شالیاپین» هم برای‌شان آواز می‌خواند.
آقای نویسنده پشت میز بیضی‌شکل ماهوگانی می‌نشسته و از روی دست‌نوشته‌هایش برای خانواده و دوستان نزدیک خود می‌خوانده است. «تولستوی» گاهی پشت همین میز، شطرنج هم بازی می‌کرده. «آنتوان چخوف»،‌ «نیکولای لسکوف»،‌ «الکساندر استروفسکی» «ایوان بونین» و «ماکسیم گورکی» اغلب میهمان خانواده «تولستوی‌» بودند.

آن‌سوی هال، میز غذاخوری بزرگی است که عکسی از آن روی تاقچه دیده می‌شود. در عکسی که روز عید پاک ۱۸۹۸ گرفته شده، «تولستوی» در میان میهمانانش پشت میز نشسته، و کنتس «سوفیا» در کنارش ایستاده. «تاتیانا» و «سرگئی» هم از دیگر اعضای خانواده هستند که در این عکس حاضرند.

سمت راست میز ناهارخوری، اتاقی با فضایی کاملا رسمی قرار دارد که روی درش نوشته: «اتاق نقاشی بزرگ». کف اتاق با فرش پوشیده شده و مبلمان مشکی ـ قرمز و گرانقیمت، ‌فضا را تجملاتی کرده. خانم خانه میهمان‌های رسمی‌اش را برای گفت‌وگو به این اتاق دعوت می‌کرده اما «تولستوی» آن را “اتاق نقاشی تاریک” می‌خوانده است.
«سوفیا» کارهای نوشتاری مربوط به امور خانه و آثار همسرش را در کنار پنجره همین اتاق انجام می‌داده. کنار ورودی، قاب عکسی چرمی روی میز قرار دارد که عکس همه اعضای خانواده در آن کنار هم دیده می‌شود. این قاب خاطره‌انگیز، هدیه بچه‌ها به پدر و مادرشان به مناسبت سی‌امین سالگرد ازوداجشان (۱۸۹۲) بوده است.

این اتاق، اتاق دردانه پدر است. «ماریا» دختر وسطی «تولستوی» و نزدیک‌ترین آن‌ها از نظر اخلاقی به اوست. مهربانی‌اش زبانزد است و سادگی‌اش را می‌توان از چیدمان اتاقش هم فهمید. «تولستوی» که خیلی اهل ابراز کلامی احساساتش نبوده، اقرار کرده «ماریا» را خیلی دوست دارد و علاقه زیادی به او دارد. او در مدرسه‌ای که پدرش در یاسنایا پولیانا تاسیس کرده بود، به بچه‌های رعیت‌ آموزش می‌داد، دست‌نوشته‌های پدرش را پاک‌نویسی می‌کرد، به نامه‌های او پاسخ می‌داد و زیر نظر پدرش از فرانسه کتاب ترجمه می‌کرد. روی پارچه سفیدی که روی میز بیضی‌شکل اتاقش انداخته شده، ۱۶ امضا از اعضای خانواده «تولستوی» گلدوزی شده است.

اتاق بعدی محل استراحت و خوابِ خدمتکارها و خیاط خانه است. «دونیاشا» طولانی‌ترین سابقه خدمت برای «تولستوی»ها را داشت. او ۳۰ سال در این خانه کار کرد و از اعتماد زیاد «سوفیا» برخوردار بود. او مسئول غذاخوری‌ها، روتختی‌ها و مواد غذایی بود. خیاطِ خانه، هم‌اتاق او بود. این خانه در کل ۱۰ خدمتکار داشت، و کارشان آماده کردن غذا، تمیز نگه داشتن محوطه خانه و باغ، مراقبت از بچه‌ها و کمک در دیگر کارها بود.‌

«والِت ایلیا سیدورکوف» ساکن این اتاق بوده؛ او خدمتکار مردی بود که از توجه خاص آقای خانه بهره می‌برد. وظایف «والت»، سرو غذا، اعلام ورود میهمانان، تعمیر چراغ‌های پیه‌سوز و همراهی کردن کنتس «سوفیا» و فرزندان تا مجالس رقص بود. او کسی بود که در هنگام بیماری از «تولستوی» مراقبت می‌کرد. البته ناگفته نماند که نویسنده «جنگ و صلح» به طور کلی از کمک گرفتن از خدمتکاران خودداری می‌کرد، چون عقیده داشت این کار از لحاظ اخلاقی برای افراد مضر است. پرتره‌ای را که روی دیوار است، «ادوارد سینت» در سال ۱۸۹۹ از چهره «والت» کشیده است.

می‌رسم به مهم‌ترین اتاقِ این خانه دلنشین؛‌ اتاق مطالعه و کار «لئو تولستوی» بزرگ… سقف کوتاهی دارد، دیوارها رنگ شده‌اند و مبلمان سنگین اتاق به فضای نسبتا کوچک آن نمی‌خورد. اینجا مکانی است که «تولستوی» هر روز از ساعت ۹-۱۰ صبح تا ۳-۴ عصر پشت این میز لبه‌دار می‌نشست و قلم می‌زد. روی میز کار جناب نویسنده، سه قلم از جنس چوب درخت گیلاس، دواتی از مرمر سبز، ‌جوهرخشک‌کن، خط‌کش، کاغذنگهدار و دو شمعدان برنجی دیده می‌شود. «تولستوی» نزدیک‌بین بود و برای این که نوشته‌ها را بهتر ببیند، خود پایه‌های صندلی‌اش را کوتاه کرده بود. این صندلی هنوز پشت همان میز چوبی جا خوش کرده.

«تولستوی» به عنوان جایزه به خودش داستان می‌نوشت؛ «رستاخیز»، «مرگ ایوان ایلیچ»، «پدر سرگی» و نمایشنامه «جسد زنده» از جمله آثاری هستند که در همین اتاق کوچک خلق شده‌اند. در آن زمان «تولستوی» بیشتر به ژانر مقاله و آثاری در باب مسائل روز همچون «درباره زندگی»، «چه باید کرد؟»، «من به چه باور دارم؟» و «پادشاهی خداوند در درون شماست» توجه می‌کرد. وقتی در سال ۱۹۰۱، شورای کلیسا «تولستوی» ۷۳ ساله را مرتد خواند، او آخرین اثرش در مسکو را با عنوان «پاسخ من در شورای کلیسا» به نگارش درآورد. 

از اتاق که سر برمی‌گردانم، دوچرخه قدیمی «لئو تولستوی» را می‌بینم و به این فکر می‌کنم که خالق برخی از بزرگترین رمان‌های تاریخ، روی زین آن می‌نشسته و حالا این چرخ‌ها پس از گذر از یک قرن و یک دنیا خاطره، بی‌حرکت اینجا ایستاده‌اند. در محفظه‌ای شیشه‌ای تعدادی از لباس‌ها، ‌کفش‌ها، کلاه‌ها، ابزار و در کنار آن،‌ وسایل دست و روشویی «تولستوی» قرار دارد.‌
سفر هنوز تمام نشده؛ از پله پایین می‌آیم،‌ از خانه خارج می‌شوم و به سمت باغ پشت ساختمان می‌روم. «تولستوی» و کنتس «سوفیا» با لبخندی شیرین بر سر دوراهی زیبای باغ ایستاده‌اند. اتاقکی در سمت چپ ساختمان اصلی قرار دارد که احتمالا برای چای‌ خوردن و گپ و گفت عصرانه در فضای باغ تعبیه شده است. باغ زیبا و سرسبزی است، با گونه‌های گیاهی مختلف که نام هر یک را زیر آن نوشته‌اند.

در انتهای باغ تپه کوچکی قرار دارد و روی آن یک نیمکت تنها. بالا می‌روم، می‌نشینم و به منظره خانه صد و اندی ساله خانواده «تولستوی» خیره می‌شوم. به این فکر می‌کنم که بر ساکنان این خانه نارنجی‌رنگ و خاطره‌انگیز چه گذشته، چه زندگی‌ها که در آن نکرده‌اند، ‌چه روزهای تلخ و شیرینی که از سر نگذرانده‌اند… گویی «تولستوی» بخشی از روح خود را در این فضا جا گذاشته، انگار اصلا این نیمکت را برای رسیدن به همین فکرها اینجا گذاشته‌اند… به نجوای زمان گوش می‌سپارم و با قدم‌هایی سنگین به سمت در خروج حرکت می‌کنم، می‌روم اما تکه‌ای از خودم را در خانه خیابان «لئو تولستوی» جا می‌گذارم…
مهری محمدی مقدم ـ ایسنا

اینجا خانه «تولستوی» است

ثبت نام ۳ هزار داوطلب در پنجمین دوره انتخابات شورای شهر تهران

ثبت نام ۳ هزار داوطلب در پنجمین دوره انتخابات شورای شهر تهران

به گزارش افق نیوز/علی جنگروی رئیس کمیته اطلاع رسانی ستاد انتخابات شهرستان تهران با حضور در جمع خبرنگاران درخصوص آمار نهایی ثبت نام کنندگان در انتخابات شورای شهر تهران گفت: ۳ هزار داوطلب با حضور در فرمانداری تهران در پنجمین دوره انتخابات شورای شهر تهران ثبت نام کردند.

وی افزود: در روز آخر ثبت نام تعداد ۱۰۱۰ داوطلب ثبت نام کردند که از آن تعدا ۸۳۳ داوطلب مرد و ۱۷۷ داوطلب زن بودند.
فارس

ثبت نام ۳ هزار داوطلب در پنجمین دوره انتخابات شورای شهر تهران

به گزارش افق نیوز/علی جنگروی رئیس کمیته اطلاع رسانی ستاد انتخابات شهرستان تهران با حضور در جمع خبرنگاران درخصوص آمار نهایی ثبت نام کنندگان در انتخابات شورای شهر تهران گفت: ۳ هزار داوطلب با حضور در فرمانداری تهران در پنجمین دوره انتخابات شورای شهر تهران ثبت نام کردند.

وی افزود: در روز آخر ثبت نام تعداد ۱۰۱۰ داوطلب ثبت نام کردند که از آن تعدا ۸۳۳ داوطلب مرد و ۱۷۷ داوطلب زن بودند.
فارس

ثبت نام ۳ هزار داوطلب در پنجمین دوره انتخابات شورای شهر تهران

می خواهند بین من و هواداران پرسپولیس شکاف ایجاد کنند  

می خواهند بین من و هواداران پرسپولیس شکاف ایجاد کنند  

می خواهند بین من و هواداران پرسپولیس شکاف ایجاد کنند

افق نیوز/اینستاگرام یکی از فضاهای مجازی محبوب بین ورزشکاران است و همین موضوع باعث شده تا بعضا اتفاقات بامزه، حواشی و جنجال‌های زیادی ایجاد کند. برخی از مهمترین اتفاقات اینستاگرام در سال ۹۵ را در بانک ورزش مرور می‌کنیم.

علی دایی، سرمربی سابق تیم ملی و پرسپولیس که صحبت‌هایش در نشست خبری پیش از دیدار برابر استقلال خوزستان مبنی بر خواسته‌ای برای قهرمانی استقلال و پرسپولیس به سوژه اصحاب رسانه و هواداران دو تیم تبدیل شده بود، در صفحه شخصی خود اعلام کرد این اتفاق یک سوء برداشت  بوده است. متن یادداشت او به شرح زیر است:

«با سلام خدمت دوستان عزیز. آرزوی موفقیت دارم برای تیم پرسپولیس که با شایستگی تمام در لیگ می جنگد . امیدوارم با کمک بازیکنان و کادرفنی خوب  خود، همین نتایج درخشان را در لیگ قهرمانان آسیا هم تکرار کند تا باعث خوشحالی مردم ایران شود. متاسفانه از صحبت های من سوء برداشت شده و بعضی ها آن را به نفع خود به گونه های مختلف تعبیر کرده اند تا بین من و هواداران پرسپولیس شکاف ایجاد نمایند.  کارهای زشت و نخ نمایی که گویا تمامی ندارد، بدون شک جایگاه فعلی پرسپولیس شایسته این تیم و هوادارانش است. در پایان از همه شما عزیزان و دوستانی که در صفحات مختلف تولد من را تبریک گفتند تشکر می کنم و برای همه بهترین ها را آرزو می کنم.»

این از معدود دفعاتی است که دایی در مورد کاری توضیح ارائه می کند. او همواره مور محبت سرخپوشان قرار گرفته اما به محض بازی رو در رو، حرکاتی در استادیوم انجام داده یا مصاحبه ای کرده که خشم آنها را برانگیخته. البته پس از حضور برانکو سرخپوشان قدرت کافی به دست آورده اند تا دایی کمتر رنگ برد را مقابل این تیم ببیند و بخواهد مشت هایش را به سوی آسمان بگیرد.

بانک ورزش

می خواهند بین من و هواداران پرسپولیس شکاف ایجاد کنند  

(image)

افق نیوز/اینستاگرام یکی از فضاهای مجازی محبوب بین ورزشکاران است و همین موضوع باعث شده تا بعضا اتفاقات بامزه، حواشی و جنجال‌های زیادی ایجاد کند. برخی از مهمترین اتفاقات اینستاگرام در سال ۹۵ را در بانک ورزش مرور می‌کنیم.

علی دایی، سرمربی سابق تیم ملی و پرسپولیس که صحبت‌هایش در نشست خبری پیش از دیدار برابر استقلال خوزستان مبنی بر خواسته‌ای برای قهرمانی استقلال و پرسپولیس به سوژه اصحاب رسانه و هواداران دو تیم تبدیل شده بود، در صفحه شخصی خود اعلام کرد این اتفاق یک سوء برداشت  بوده است. متن یادداشت او به شرح زیر است:

«با سلام خدمت دوستان عزیز. آرزوی موفقیت دارم برای تیم پرسپولیس که با شایستگی تمام در لیگ می جنگد . امیدوارم با کمک بازیکنان و کادرفنی خوب  خود، همین نتایج درخشان را در لیگ قهرمانان آسیا هم تکرار کند تا باعث خوشحالی مردم ایران شود. متاسفانه از صحبت های من سوء برداشت شده و بعضی ها آن را به نفع خود به گونه های مختلف تعبیر کرده اند تا بین من و هواداران پرسپولیس شکاف ایجاد نمایند.  کارهای زشت و نخ نمایی که گویا تمامی ندارد، بدون شک جایگاه فعلی پرسپولیس شایسته این تیم و هوادارانش است. در پایان از همه شما عزیزان و دوستانی که در صفحات مختلف تولد من را تبریک گفتند تشکر می کنم و برای همه بهترین ها را آرزو می کنم.»

این از معدود دفعاتی است که دایی در مورد کاری توضیح ارائه می کند. او همواره مور محبت سرخپوشان قرار گرفته اما به محض بازی رو در رو، حرکاتی در استادیوم انجام داده یا مصاحبه ای کرده که خشم آنها را برانگیخته. البته پس از حضور برانکو سرخپوشان قدرت کافی به دست آورده اند تا دایی کمتر رنگ برد را مقابل این تیم ببیند و بخواهد مشت هایش را به سوی آسمان بگیرد.

بانک ورزش