آخرین وضعیت آب و هوای کشور

 به گزارش جهان به نقل از فار‌س، بر اساس تحلیل داده‌ها و الگوهای پیش‌یابی هواشناسی ‌روز آینده بارش‌ها در دامنه‌های زاگرس برخی مناطق جنوب نواحی مرکزی سواحل دریای خزر، شمال شرق و به صورت پراکنده در شمال غرب، غرب، شرق و دامنه‌های البرز ادامه خواهد داشت.
 
از بعد از ظهر روز آینده در جنوب غرب و جنوب کشور از ناپایداری‌ها کاسته شده و با نفوذ جریان‌های شمالی بر مقدار بارش‌ها بر سواحل دریای خزر افزوده می‌شود.
 
همچنین‌ روز دوشنبه بارش‌ها در شمال بوشهر، غرب فارس، شرق خوزستان، شمال خراسان رضوی، اردبیل و گیلان شدت خواهد داشت و دریای خزر مواج خواهد شد.
 
روز سه‌شنبه هفته جاری بارش‌ها در سواحل دریای خزر، شمال غرب، ارتفاعات البرز و شمال شرق و برخی مناطق غرب کشور ادامه خواهد داشت و هوای سرد نیمه غربی و نیمه شمالی کشور را فرا می‌گیرد.
 
آسمان استان تهران روز آینده نیمه ابری در برخی ساعات بارش پراکنده همراه با رعد و برق و در ارتفاعات بارش برف پیش‌بینی می‌شود؛ بیشینه و کمینه دما در این استان فردا به ترتیب 12 و 4 درجه است؛ همچنین روز سه‌شنبه هفته جاری آسمان استان تهران نیمه ابری همراه با وزش باد و در اواخر وقت ابری به همراه بارش پراکنده پیش‌بینی می‌شود.
 
استان‌های اردبیل با دمای 8 درجه زیر صفر و زنجان، کردستان و همدان با دمای 5 درجه زیر صفر روز آینده سردترین استان کشور و استان‌‌های بوشهر با دمای 20 درجه بالای صفر، سیستان و بلوچستان با دمای 21 درجه بالای صفر و هرمزگان با دمای 26 درجه بالای صفر، فردا گرم‌ترین استان کشور خواهند بود.

دانلود سریال و آهنگ

شبکه خانگی

سرافراز:اصلاح ساختار ادامه دارد

به گزارش جهان به نقل از فارس، سرافراز در این نشست به برگزاری انتخابات در سال‌های پس از انقلاب اشاره کرد و گفت: در این 37 سال با وجود تمام فرازو فرودها تقریبا هر سال یک انتخابات برگزار شده که در دنیا بی‌نظیر است.
 
وی با بیان اینکه مدل حکومتی کشور ما در مقابل مدل‌های لیبرال دموکراسی غرب مدلی بی‌بدیل و بی رقیب است، گفت: در مدل لیبرال دموکراسی غرب اصل بر مشارکت حزبی است و مردم به آنچه احزاب تعیین می‌کنند رأی می‌دهند و کسی نمی‌تواند خارج چارچوب احزاب وارد رقابت شود.
 
وی با بیان اینکه در چنین شرایطی احزاب آرای مردم را سوزنبانی می‌کنند، گفت: در چنین کشورهایی نقش اصلی برعهده احزاب است.
 
سرافراز با اشاره به دعوت مقام معظم رهبری از مردم و حتی مخالفان نظام به مشارکت در انتخابات گفت: این دعوت مؤید ترویج مشارکت در تمام سطوح است و به معنای آن نیست که مخالفان بتوانند وارد مجلس شوند.
 
وی با بیان اینکه به فراخور حضور نامزدها و تعداد آن‌ها در حوزه‌های انتخابیه، انتخاب پیچیده تر می‌شود، گفت: معتمدان در کنار دیگر گروه‌های مرجع می‌توانند به مردم در انتخاب کمک کنند.
 
رئیس رسانه ملی سپس به بیان آسیب‌های مشارکت‌های انحصاراً حزبی پرداخت و گفت: در کشورهای غیر اروپایی احزاب فصلی هستند و به مناسبت انتخابات ظهور و بروز پیدا می‌کنند، در حالی که اگر احزاب بخواهند با کارکرد مثبتشان ایفای نقش کنند باید برای اداره کشور برنامه‌هایشان را ارائه دهند و مردم با بررسی این برنامه‌ها تصمیم بگیرند. همچنین احزاب باید توانایی کادرسازی داشته باشند و اگر حزبی قدرت را در دست گرفت باید بتواند اعضای خود را از میان کادرش انتخاب کند.
 
سرافراز آسیب دیگر مشارکت های حزبی در کشورهای غیر اروپایی را ایجاد اختلاف در رقابت احزاب دانست و گفت: معمولا این رقابت‌ها به اختلاف، اختلاف‌ها به منازعه، و منازعه به درگیری‌های ساختارشکنانه منجر می‌شود که آفت دیگر انحصار حزبی است و شاید علت نبودن حزبی قوی در کشور که با مقبولیت و قدرت زیاد فعالیت کند همین آفت باشد.
 
سرافراز سپس از تدارک دشمن برای این انتخابات سخن گفت و افزود: یکی از راهبردهای دشمن برای نفوذ در کشور، نفوذ به سطوح مختلف حاکمیت است که می‌تواند با بهره‌مندی از توانایی خود در تبلیغات، یکی از تهدیدات جدی در این زمینه باشد.
 
وی یکی از راهبردهای دشمن برای دستیابی به اهداف خود را ایجاد دو قطبی در کشور دانست و گفت:دشمن می‌کوشد وجود دو قطب افراطی و اعتدالگرا در کشور را به مردم القا کند.
 
وی افزود: این حرکت از اول سال آغاز شد و با کمک رسانه‌های آمریکایی به داخل کشور تسری یافت.
 
رئیس رسانه ملی با اشاره به راهبردهای جدید دشمن در اعمال فشار به کشورمان گفت: پس از توافق هسته‌ای و برجام، دشمن می‌کوشد با پایان دادن به تحریم‌های مستقیم و همه جانبه و به قول خودشان فلج کننده، تحریم‌های هوشمندی را آغاز و در آینده تشدید کند.
 
وی گفت: القای دو قطبی با دسته بندی‌هایی چون موافق برجام و مخالف برجام، موافق تعامل با آمریکا و مخالف تعامل با آمریکا و …به نتیجه خاصی نرسیده است.
 
سرافراز افراد خوش‌بین به آمریکا و کسانی را که به آن اعتماد می‌کنند افرادی افراطی خواند و گفت: از نظر من کسی که به توان و اقتدار ملی ایمان و امید دارد معتدل واقعی است و واقع‌بین کسی است که در کنار دیپلماسی مذاکره به دیپلماسی اقتدار ایمان دارد.
 
رئیس سازمان صداوسیما با تاکید بر اینکه اکنون نیاز اصلی کشور قطب نیروهای انقلاب است، گفت: آنچه کشور در شرایط کنونی به آن نیاز دارد قطب نیروهای انقلاب است که در مقابل نیروهای ضد انقلاب و لیبرال قرار دارد.
 
وی با بیان اینکه اکنون باید این تقسیم بندی تبیین شود، گفت: گفتمان انقلاب اسلامی باید تعریف شود و رسانه ملی باید حرکتش را بر مبنای تعریف این گفتمان ترسیم کند.
 
سرافراز با بیان اینکه رسانه ملی باید شاخص‌های انقلابی بودن را تعریف کند، تصریح کرد: مهم‌ترین شاخصه انقلابی بودن متعلق به کسانی است که به اینکه ما می‌توانیم مشکلات کشورمان را خودمان حل کنیم ایمان داشته باشند.
 
وی افزود: ایمان به توان دفاعی کشور، توان علمی، و ایمان به توانایی در حل مشکلات اقتصادی با اتکا به سرمایه‌های داخلی، می‌تواند کشور ما را از قدرت منطقه‌ای به قدرتی جهانی تبدیل کند.
 
رئیس سازمان صداوسیما با اشاره به ناکامی  دشمن در طرح‌هایی نظیر طرح سقوط بشار اسد در سوریه، تجزیه عراق، سقوط انصارالله در یمن و…گفت: دشمن، اقتدار جمهوری اسلامی ایران را عامل اصلی این شکست‌ها می‌داند و این نکته مهمی است که باید به آن توجه کرد.
 
وی با اشاره به تأکید رهبر معظم انقلاب بر رویکرد اقتصاد مقاومتی و توجه به دو عامل اقتصاد مردمی و اقتصاد دانش بنیان گفت: نباید به امید سرمایه‌گذاران خارجی نشست، بلکه باید با اتکا به اقتصاد مردمی و سرمایه‌گذاری‌های زودبازده، موتور اشتغال را روشن کرد و بسیاری از مشکلات اجتماعی و فرهنگی را که معلول خاموش بودن این موتور است  از سر راه برداشت و درکنار آن باید با استفاده از افراد تحصیل کرده و نخبه، زمینه اقتصاد مقاومتی دانش بنیان را فراهم کرد.
 
رئیس رسانه ملی از سرمایه‌گذاری آمریکا برای اثرگذاری بیشتر در کشورمان اشاره کرد و گفت: این کشور در بودجه سال جدیدش مبلغ 308میلیون دلار بودجه به عنوان “دموکراسی در ایران” اختصاص داده است که دخالت مستقیم در امور یک کشور به شمار می‌رود و این خلاف منشور سازمان بین‌الملل و نشان دهنده برنامه‎ریزی آنها برای براندازی نظام جمهوری اسلامی است.
 
سرافراز در ادامه به وظیفه رسانه ملی در مقابل این سیاست‌ها و سیاست‌های غرب پرداخت و گفت: در این مقطع، صداوسیما باید سواد رسانه‌ای مردم را افزایش دهد و با استفاده از روش‌های نوین، آگاهی رسانه‌ای و انتخاباتی مردم را بالا ببرد. وی بر استفاده از اینفوگرافی و موشن گرافیک‌ها برای ارائه اطلاعات به مخاطبان به شکلی موجز و سریع تأکید کرد و یادآور شد: با تکرار، پیام‌ها در ذهن مردم نهادینه می‌شود.
 
رئیس صداوسیما تشویق مردم به شرکت در انتخابات را از مهم‌ترین کارهای صداوسیما برشمرد و با اشاره به برگزاری هم‌زمان دو انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی گفت: در انتخابات مجلس خبرگان باید مردم را به شناسایی افراد شایسته و کسانی که به عنوان لنگرگاهی برای انقلاب در طوفان‌ها هستند دعوت کرد.
 
وی با اشاره به تعداد بسیار زیاد ثبت‌نام کنندگان، ردصلاحیت شده‌ها و کسانی که صلاحیت آن‌ها هنوز احراز نشده، گفت: ثبت نام این تعداد در تمام انتخاباتی که تاکنون برگزار شده بی‌سابقه بوده و پیش‌بینی می‌شود برای هر کرسی مجلس شورای اسلامی 16 نامزد انتخاباتی رقابت کنند.
 
رئیس رسانه ملی سپس به بیان شرایط کنونی سازمان صداوسیما پرداخت و گفت: یکی از حرکت‌هایی که در دور جدید آغاز شده و تداوم دارد اصلاح ساختار سازمان است و در دو مرحله یکی اصلاح ساختار سازمان از نگاه کلان و دیگری اصلاح الگوی نیروی انسانی دنبال می‌شود.
 
وی افزود: اصلاح روندها، فرآیندها و گردش کارها گام دیگری است که همه کارکنان و مدیران می‌توانند در آن مشارکت کنند.
 
سرافراز اصلاح آیین نامه‌ها، بخشنامه‌ها و ضوابط را از دیگر الزاماتی برشمرد که باید با بازنگری در قوانین و متناسب با شرایط کنونی به انجام برسد.
 
وی سپس با اشاره به کمبود منابع مالی سازمان، بر توزیع بودجه براساس اولویت‌ها و بر مبنای برنامه تأکید کرد و گفت: باید با استفاده بهینه از منابع موجود، بودجه سال آینده را برنامه‌ای طراحی کرد.
 
رئیس رسانه ملی در ادامه گفت: در حوزه فنی ما برای استفاده و به کارگیری فناوری های نوین عقب ماندگی داریم و به هر حال، این حوزه ای است که در دنیا خیلی سریع پیش رفته  و گسترده است و باید این عقب ماندگی را جبران کنیم.
 
وی با بیان اینکه در محیط وب باید حضور جدی و آراسته‌ای داشته باشیم، گفت: باید به حوزه تلویزیون تعاملی و شبکه های اجتماعی پیام رسان، سریع‌تر وارد شویم.
 
سرافراز با بیان اینکه در حوزه خبر، در سطح کارهای خوبی شده است که باید به عمق نفوذ پیدا کند، افزود: در شبکه خبر تحولات زیادی صورت گرفته و مخاطبانش رشد فزاینده‌ای پیدا کرده اند که به نسبت شبکه های دیگر برجسته است.
 
رئیس رسانه ملی با بیان اینکه در حوزه سیما کار سخت‌تر است، گفت: باید تلاش بیشتری شود این حوزه های جدا از هم را به هم پیوند دهیم تا به ساحل نجات برسیم.
 
سرافراز ساماندهی در معاونت برون مرزی را مطلوب خواند و تصریح کرد: شبکه‌های برون مرزی تأثیرات خود را حفظ کرده‌اند و میزان مخاطبانشان افزایش پیدا کرده که این روند قابل قبول است.
 
رئیس رسانه ملی در ادامه با قدردانی از آبروانی معاون صدا یادآورشد: در این مدت دو رادیوی تأثیرگذار راه‌اندازی شده است یکی رادیو اربعین و دیگری رادیو انقلاب  که در چند روز گذشته افتتاح شد و رادیو اربعین با رویکردهایی که اعمال شد توانست تأثیرات عمیق خود را در این مقطع حساس بگذارد. البته در کنار آن رادیوهایی که ضعیف بودند و کارکرد رادیویی نداشتند را حذف کردیم و تحت تأثیر حاشیه‌ها و حاشیه سازی‌ها قرار نگرفتیم.
 
سرافراز در پایان با بیان اینکه در این مقطع حساس و سرنوشت ساز که پیش بینی می شود با مسائل و موضوعات داخلی و منطقه ای مواجه شویم و نقشه های زیادی برای کشور از درون و بیرون کشیده می شود، گفت: باید بتوانیم وظیفه خود را در رسانه ملی به نحو احسن انجام دهیم و نقش تاریخی خود را در این مقطع ایفا کنیم.

اتوبیوگرافی

اخبار کارگران

برنامه هسته ای ایران به سرنوشت کره شمالی دچار می شود؟!

به گزارش جهان، آنچه در گزارش پیش روی به آن پرداخته شده، حاصل پژوهش گروه مطالعات آمریکای خبرگزاری بسیج است که با مستندات دقیق به بررسی این موضوع پرداخته که توافق هسته‌اي دولت آمريكا با كره شمالي، چگونه در دولت بعدي نقض شد! شباهت این مساله به توافق هسته‌ای ایران و این دغدغه که سرنوشت «برجام» در دولت بعدی آمریکا چطور خواهد بود مهم‌ترین بهانه برای بررسی شواهد برهم خوردن توافق کره شمالی در دولت بعدی آمریکا بوده است.
 
 اشاره

رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها در سخنان حکیمانه این دو سال اخیرشان، بر ضرورت هوشیاری مسئولان و خواص و رسانه‌ها و نخبگان و بالاخره آحاد جامعه نسبت به خدعه و بدعهدی نظام سلطه به رهبری آمریکا تصریح و تاکید فرموده‌اند. اما آیا مسئولان ذیربط به اوامر دقیق و مستند رهبری توجه لازم را داشته‌اند؟ مطابق با نص نامه سیدناالامام خطاب به ریاست محترم جمهوری که در پاسخ به نامه تبریک رئیس جمهوری به مناسبت اجرائی شدن برجام مرقوم فرموده بودند؛ به چند نکته بسیار مهم اساسی به عنوان تذکرات کلیدی اشاره شده است.

 

معظم له می‌فرمایند: مراقبت شود كه طرف مقابل تعهدات خود را به‌طور كامل انجام دهد. اظهارات برخي از سياستمداران امريكائي در اين دو سه روز كاملاً موجب بدگماني است… در تبليغات توجه شود كه در برابر آنچه در اين معامله به دست آمده، هزينه‌هاي سنگيني پرداخت شده است. نوشته‌ها و گفته‌هائي كه سعي مي‌كنند اين حقيقت را ناديده گرفته و خود را ممنون طرف غربي وانمود كنند با افكار عمومي ملت، صادقانه رفتار نمي‌كنند.

این گزارش، واگویه‌ای مستند از علل نگرانی اهل بصیرت و در راس آنها حضرت امام خامنه‌ای نسبت به خطر بدعهدی شیاطین عالم در چنین معامله پرهزینه و خطرناکی است. این گزارش صرفا به یکی از نمونه‌های بدعهدی و خیانت آمریکا در معامله با دیگر دولتها پرداخته و بی‌شک اگر قرار بر بررسی دقیق و موشکافانه و مستند خیانتهای آمریکایی باشد، لاجرم مثنوی، هفتاد من کاغذ شود!

اما از باب عبرت و هوشیاری و دشمن‌شناسی، در ادامه گزارشی مستند از بازی کثیف آمریکایی‌ها در برجام نافرجامی که با کره شمالی به امضا رساندند، خصوصا تقدیم کسانی می‌شود که متاسفانه متصل به ماشین عملیات روانی دولت محترم هستند و رهبری انقلاب نسبت به خطر بی‌صداقتی آنان با ملت شریف ایران به رئیس جمهور محترم تذکر اکید داده‌اند. اما اصل ماجرا…

……………………………………………………………………….

آزمايش بمب هيدروژني كره شمالي طی هفته‌های گذشته بار ديگر بحث بر سر پرونده هسته‌اي اين كشور را در صدر اخبار جهان قرار داد و به طرح برخي بحث‌ها درباره تاريخچه اين برنامه و نحوه حركت «پيونگ‌يانگ» به سمت آزمايش سلاح‌هاي اتمي منجر شد.

در اين ميان، در كشور آمريكا، نامزدهاي انتخابات رياست‌جمهوري اين كشور چهارمين آزمايش هسته‌اي كره شمالي را دستاويزي براي تكرار اتهامات تأييد نشده قبلي درباره برنامه هسته‌اي ايران استفاده كرده و با مقايسه «برجام» با توافق هسته‌اي واشنگتن و پيونگ‌يانگ در سال 1994، ضرورت پيگيري سياست فشار بر تهران همزمان با اجراي توافق را مورد تأكيد قرار دادند.

به عنوان مثال، سناتور «تد كروز»، نامزد جمهوري‌خواه انتخابات روز چهارشنبه، ساعاتي بعد از اعلام آزمايش هسته‌اي كره شمالي از «وندي‌شرمن»، كه هم در مذاكرات هسته‌اي ايران و هم در مذاكرات كره شمالي نقش داشت، انتقاد كرد و گفت: «وقتي به كره شمالي نگاه مي‌كنيم، مثل آينه نشان مي‌دهد كه اگر ما اين مسير نادرست با ايران (توافق هسته‌اي) را ادامه بدهيم، كار به كجا مي‌كشد.» (هافينگتون‌پست، 6 ژانويه)

سناتور «كروز»، البته تنها سياستمداري در آمريكا نيست كه ديپلماسي با ايران و كره شمالي را به جهت اينكه آن را «مماشات» مي‌دانند نادرست و غلط قلمداد مي‌كنند. در واقع، در حال حاضر، اكثر كساني كه براي شركت در انتخابات رياست‌جمهوري آمريكا اعلام آمادگي كرده‌اند و عده زيادي از نمايندگان كنگره، همين عقيده را دارند.

به عنوان نمونه، در زمان انجام مذاكرات هسته‌اي بين ايران و گروه 1+5، نمايندگان كنگره آمريكا بارها هشدار ‌مي‌دادند كه دولت «باراك اوباما» در حال تكرار همان اشتباهاتي است كه «بيل كلينتون»، رئيس‌جمهور اسبق در سال 1994 در جريان مذاكره با كره شمالي مرتكب شده بود و «برجام» نيز لاجرم به همان سرنوشتي دچار خواهد شد كه «چارچوب مورد توافق!» (توافق هسته‌اي آمريكا و كره شمالي).

رسانه‌هاي غربي معمولاً كمتر به دلايل شكست توافق هسته‌اي كره شمالي نوشته و مي‌پردازند. لذا، اين خط استدلال آمريكايي‌ها كه دليل شكست اين توافق، غيرقابل اعتماد و غيرمنطقي بودن «پيونگ‌يانگ» بوده در ميان افكار عمومي آمريكايي‌ها و مردمان ساير كشورها هم جا افتاده است.

با اين حال، بررسي موشكافانه پرونده توافق هسته‌اي آمريكا و كره شمالي نشان مي‌دهد اين باور عمومي شكل‌داده شده در پرتو اطلاعات اندك، چندان صحيح نيست. در واقع، چنانكه «كلارك سورنسون»، تحليلگر آمريكايي دانشگاه مطالعات بين‌المللي «جكسون»، سال 2003 در تحليلي نوشته، رفتارهاي كره شمالي، ريشه در بي‌اعتمادي‌ها و بحران‌هايي دارد كه روز به روز شكل گرفته‌اند.

او مي‌نويسد:

مردم اغلب از من مي‌پرسند چرا كره شمالي اين اقدامات وحشتناك را انجام مي‌دهد؟ پاسخ به اين سوال در يك يا دو جمله كار راحتي نيست. اين مسائل، طي زمان طولاني شكل گرفته‌اند و بنابراين، آنها را تنها مي‌توان در بستر تاريخي‌شان به درستي درك كرد. مسئله اينجاست كه در اخبار به ندرت به مسائل كره شمالي يا كره جنوبي پرداخته مي‌شود، مگر در مواردي كه بحراني بروز مي‌كند. بنابراين، وقايع روزانه‌اي كه آن بحران‌ها را به وجود مي‌آورند، اغلب در ذهن مردم نيستند. بخش اعظم كاري كه كره شمالي انجام مي‌دهد، واكنش به اقدامات يا سياست‌هاي آمريكا است، اما اغلب اقدامات و سياست‌هايي كه كره شمالي ر آشفته مي‌كند يا در رسانه‌ها گزارش نمي‌شوند و يا در لابه‌لاي سندهايي مدفون مي‌شوند كه آنها را يا آدم‌هاي خيلي بيكار مي‌خوانند يا خود كره‌اي‌ها. نتيجه اين وضعيت اين است كه بخش زيادي از كارهايي كه كره‌اي‌ها انجام مي‌دهند، از ديد خودشان در واقع منطقي و نظام‌مند است اما حتي از ديد يك آمريكايي آگاه به اخبار، تحريك‌آميز و احمقانه است.

در اين گزارش، نگاهي خواهيم داشت به وقايع و رفتارهايي كه به شكست توافق هسته‌اي آمريكا و كره شمالي منجر شدند. بررسي اين موضوع، از اين حيث كه آمريكا يكي از طرف‌هاي ايران در توافق هسته‌اي «برجام» است، اهميتي دو چندان دارد.

هر چند سياست‌هاي كلي هسته‌اي نظام جمهوري اسلامي ايران بر اساس فتواي رهبر معظم انقلاب درباره حرام بودن استفاده از سلاح‌هاي اتمي، مسير نهايي پرونده هسته‌اي كشورمان را حتي در صورت لغو «برجام» به كل از كره شمالي جدا مي‌كند، اما رفتارهاي اين روزهاي هيئت حاكمه آمريكا شباهت‌هاي زيادي با تصميمات و اقدامات سياستمداران اين كشور بعد از امضاي توافق موسوم به «چارچوب مورد توافق» با كره شمالي دارد.

تهديدهاي هسته‌اي واشنگتن؛ گام‌هاي تسليحاتي پيونگ‌يانگ

دولت آمريكا از بدو تأسيس كره شمالي نقش زيادي در انزواي اين كشور داشته و با مواضع خصمانه، «پيونگ‌يانك» را به سمت اتخاذ تصميم‌هاي مناقشه‌آميزتر سوق داده است. بين سالهاي 1957 و 1958 آمريكا بر خلاف بند 13 (د) قرارداد آتش‌بس كره، تسليحات هسته‌اي در خاك كره جنوبي مستقر كرد. (نقل از كتاب «جنگ و تروريسم دولتي»، نوشته مارك سلدين، 2004) در آن زمان، فشارهاي شوروي و هم‌پيمانان اين كشور براي متقاعد كردن آمريكا به صرفنظر از اين تصميم به جايي نرسيد. «پيونگ‌يانگ»، اين اقدام آمريكا را تلاش براي بر هم زدن پيمان دو كره و تبديل كردن كره به يك منطقه جنگ هسته‌اي دانست. كره شمالي در سال 1963 از شوروي براي دست‌يابي به تكنولوژي و تسليحات هسته‌اي كمك خواست. شوروي با اين درخواست موافقت نكرد، اما پذيرفت كه به برنامه صلح‌آميز هسته‌اي كره شمالي كمك كند.

در خلال دهه‌هاي هفتاد و هشتاد ميلادي، برنامه هسته‌اي كره شمالي، رشد قابل توجهي كرد. به همين دليل، آمريكا شوروي را براي تجديد نظر در همكاري‌هاي هسته‌اي با پيونگ‌يانگ تحت فشار گذاشت. در نهايت، كره شمالي توافق پادماني سه‌جانبه‌اي با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي و شوروي در سال 1977 امضا كرد تا تأسيسات هسته‌ايش را زير نظارت آژانس قرار دهد. كره شمالي، علاوه بر اين، در سال 1985، معاهده «منع گسترش سلاح‌هاي هسته‌اي» (ان‌پي‌تي) را امضا كرد.

در همين اثنا، مذاكرات بين كره شمالي و جنوبي كه از سال 1990 آغاز شده بود، در سال 1992 به امضاي «بيانيه مشترك هسته‌ايي‌زدايي از شبه جزيره كره» منجر شد. با اين وجود، مداخله‌جويي‌هاي آمريكا در شبه‌جزيره كره و تحريم‌هاي اين كشور عليه كره شمالي در سال 1992، به گونه‌اي پيش رفت كه اين توافق بارها نقض شد.

بين سال‌هاي 1993 و 1994، دولت آمريكا آژانس را به انجام «بازرسي‌هاي ويژه» از سايت‌هاي نظامي تحريك كرد. آمريكا در همين زمان تصميم گرفته بود رآكتور هسته‌اي «يانگ‌بين» در كره شمالي را بمباران كند. كره به همين دليل در سرتاسر كشور آماده‌باش نظامي اعلام كرد و با استناد به بند ملاحضات امنيت ملي در «ان‌پي‌تي»، از تصميم به خروج از اين معاهده ظرف 90 روز آينده خبر داد. (سايت «انجمن كنترل تسليحاتي آمريكا»)

در چنين شرايطي بود كه در ژوئن 1993، آمريكا پذيرفت پايان دادن به مناقشات با كره شمالي مذاكره كند. اين مذاكرات سرانجام به بار نشست و دو كشور در سال 1994 سند موسوم به «چارچوب مورد توافق» را امضا كردند. اما به مرور آشكار شد طرف آمريكايي، اين توافق را بر مبناي محاسبات و معادلاتي در تحولات سياسي داخلي كره شمالي امضا كرده بود كه بعد از آنكه مشخص شد اين محاسبات درست نبوده‌اند به تعهداتش عمل نكرد.

امضاي «چارچوب‌ توافق شده»

توافق هسته‌اي موسوم به «چارچوب توافق شده» در تاريخ 21 اكتبر سال 1994 ميان دولت «بيل كلينتون»، رئيس‌جمهور وقت آمريكا و كره شمالي امضا شد. اين توافق، به تأييد مجلس سناي آمريكا نرسيده بود و به همين دليل، معاهده محسوب نمي‌شد.

«پيونگ‌يانگ» در «چارچوب توافق‌شده» ملزم شده بود نيروگاه هسته‌اي بومي‌اش را با رآكتورهاي آب سبك مقاوم‌تر در برابر اشاعه هسته‌اي جايگزين كند. واشنگتن در مقابل متعهد شد رآكتورهاي آب سبك با ظرفيت توليد حدود 2000 مگاوات برق هسته‌اي براي كره فراهم كند. (سايت «انجمن كنترل تسليحاتي آمريكا»)

در برابر توقف برنامه هسته‌اي و موافقت با بازرسي‌هاي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي از تأسيسات، آمريكا همچنين تعهد كرده بود به كره شمالي نفت سوختی با نرخی برابر با 500 هزار تن در سال تحويل دهد. (سايت «انجمن كنترل تسليحاتي آمريكا»)

«چارچوب مورد توافق»، همچنين آمریکا را از هر گونه «تهديد يا استفاده از سلاح‌هاي هسته‌اي» عليه كره شمالي منع كرده بود و دو طرف متعهد شدند در راستاي عادي‌سازي روابط سياسي و اقتصادي گام بردارند. (سايت «انجمن كنترل تسليحاتي آمريكا»)

 

مخالفت‌هاي داخلي و توافقي «يتيم‌شده» از آغاز

بعد از امضاي اين سند، مخالفت‌ها در داخل آمريكا با آن شروع شد. نمايندگان كنگره، اعم از قانونگذاران مجلس نمايندگان و مجلس سنا كه «چارچوب توافق» را مماشات در برابر «رژيمي سركش» قلمداد مي‌كردند، شروع به وضع قانون‌ها و مصوباتي كردند كه اجراي توافق را روز به روز با دشواري‌هاي بيشتر مواجه مي‌كرد. از آنجا كه مهم‌ترين بخش‌هاي تعهدات آمريكا نياز به بودجه داشت موجي از طرح‌ها و قطعنامه‌هايي كه تخصيص اعتبار براي «چارچوب توافق» را با محدوديت مواجه مي‌كردند، آغاز شد. (به عنوان مثال ببينيد اينجا، اينجا، اينجا). تحقيق نگارنده نشان مي‌دهد، كنگره صد و چهارم آمريكا كه در سال 1995 تا 1996، يعني از چند ماه بعد از توافق كره شمالي با اكثريت جمهوري‌خواه تشكيل شد، در مجموع 52 طرح درباره اين كشور معرفي كرده كه از ميان آنها، 12 طرح به قانون تبديل شد.

در دوره‌هاي بعد و سال‌هاي بعد هم همين روال ادامه پيدا كرد. ميزان اين كارشكني‌ها به حدي بود كه «استفان باسورث»، رئيس سازمان «كيدو» (سازماني بين‌المللي كه براي نظارت بر اجراي «چارچوب مورد توافق» تشكيل شده بود)، بعدها در مصاحبه‌اي درباره همين اقدام آمريكايي‌ها گفت: «اين سند، دو هفته بعد از امضاي آن، يك يتيم سياسي بود.» (پايگاه لوب‌لاگ)

كارشنكي‌هاي كنگره موجب شده بود تعهد آمريكا براي تحويل نفت سوختي تعهد شده، اغلب با تأخيرهايي همراه باشد كه اين موضوع همواره كره شمالي را عصباني مي‌كرد.

در حوزه‌هاي ديگر هم وضع به همين منوال بود؛ لئون سيگال، تحليلگر، «مركز مطالعات بين‌المللي دانشگاه ام‌آي‌تي»، در مقاله‌اي ناعهدي‌هاي آمريكا را اينطور توصيف مي‌كند: «آمريكا به هر آنچه خواسته بود رسيده بود، يعني توقف برنامه پلوتونيوم كره شمالي كه تا آن زمان مي‌توانست پلوتونيوم كافي براي ساخت 50 بمب اتمي را توليد كند. اما واشنگتن به تعهداتش پايبند نماند و … رئيس‌جمهور كلينتون، در اجراي اين توافق كوتاهي كرد. او تا سال 2000، كار چنداني براي رفع تحريم‌ها انجام نداده بود. واشنگتن متعهد به فراهم كردن دو نيروگاه برق هسته‌اي تا سال 2003 شده بود، اما بتن‌هاي مربوط به زيربناي نيروگاه اول تا آگوست 2002 هنوز ريخته نشده بود. سوخت نفتي، تحويل شد، اما اين كار به ندرت، سروقت انجام مي‌شد. مهم‌تر از همه، واشنگتن به تعهدش در بند 2 چارچوب توافق‌شده كه خواستار اقدام در راستاي عادي‌سازي كامل روابط سياسي و اقتصادي و پايان دادن به خصومت‌ها و رفع تحريم‌ها بود، عمل نكرد.» (منبع)

دوران جورج بوش و توافق هسته‌اي

با روي كارآمدن «جورج دبليو بوش» پسر در سال 2001، اوضاع توافق هسته‌اي آمريكا و كره شمالي، بسيار بدتر از قبل شد. «جورج بوش»، در وعده‌هاي تبليغات انتخاباتي، صراحتاً گفته بود كه اين توافق را باطل خواهد كرد.

به همين دليل بود كه بعد از روي كار آمدن «بوش»، «كيم دائه جونگ»، رئيس‌جمهور وقت كره جنوبي، كه به خاطر تلاشهاي مثبت در عادي‌سازي روابط با كره شمالي برنده جايزه صلح نوبل شده بود، به كاخ سفيد رفت تا مطمئن شود رئيس‌جمهور آمريكا گفت‌وگو با كره شمالي و اجراي توافق هسته‌اي را ادامه خواهد داد. اما چنانكه مجله تايم مي‌نويسد: «وقتي بوش با كيم ملاقات كرد، تمام اميدهاي رهبر كره جنوبي را بر باد داد و گفت اميدي به اينكه كره شمالي به توافقش پايبند بماند، نيست.» (تايم، 7 ژانويه 2003)

«جورج دبليو بوش» مدت كوتاهي بعدتر در يك سخنراني در سال 2001، گفت كه دولتش قصد بازنگري در سياست‌هايش در قبال كره شمالي دارد. چند ماه بعد، او گفت كه گفت‌وگوهاي موشكي با اين كشور را قطع كرده است.

كره شمالي، در واكنش به سياست‌هاي جديد واشنگتن، در مارس سال 2001، اين كشور را به انتقام تهديد كرد. «پيونگ‌يانگ»، سياست‌هاي واشنگتن را «خصمانه» توصيف و اعلام كرد هم براي گفت‌وگو آماده است و هم جنگ. (منبع: سايت انجمن كنترل تسليحاتي آمريكا)

تنش در روابط دو كشور در ماه‌هاي بعد، تنها بيشتر از قبل شد. علي‌رغم آنكه آمريكا در «چارچوب توافق‌شده» به برداشتن گام‌هايي براي عادي‌سازي روابط و اجتناب از تهديد كره شمالي متعهد شده بود، ظاهراً دولت بوش تعمداً مسيري متفاوت را دنبال مي‌كرد. سخنراني سالانه بوش در ژانويه سال 2002 بوش و اسم بردن از كره شمالي، همراه با ايران و عراق، به عنوان سه «محور شرارت» تقريباً همه را به اين نتيجه رساند كه چشم‌اندازي براي اجراي توافق هسته‌اي وجود ندارد و تغيير نظام حاكم در «پيونگ‌يانك» آن چيزي است كه «جورج بوش» براي پيگيري كردن آن روي كار آمده است.

«تغيير رژيم؛ روي ديگر سكه توافق»

البته مطالبه تغيير رژيم كره شمالي تنها، خواسته دولت جمهوري‌خواه «بوش» نبود و شايد گفتن اينكه اين سياست در واقع ادامه بخش ديگري از همان سياستي بود كه دولت دموكرات قبلي به دنبال آن بود، تعجب‌آور باشد. تنها در سال‌هاي بعد بود كه آشكار شد دموكرات‌هاي دولت «بيل كلينتون» كه از در آشتي‌جويي با كره شمالي وارد شده‌ بودند دقيقاً به دنبال همان چيزي بودند كه جمهوري‌خواهان اكنون از رهگذر سياست مخاصمه براي دست‌يابي به آن تلاش مي‌كردند: تغيير رژيم در كره شمالي.

اولين بار، يك مقام كره شمالي، در مصاحبه‌اي در سال 2003 به صورت سربسته به اين موضوع اشاره كرد.

«سين يو سانگ»، معاون وزير نيروي كره شمالي در آن زمان گفت: «آمريكا مي‌گويد كه در سال‌هاي گذشته سالانه 500 هزار تن سوخت سنگين براي ما تأمين كرده، اما اين اقدام، معمولاً پس از موعد مقرر انجام شده است. علي‌رغم اينكه شرايط مختلفي وجود داشته كه بر اساس آن آمريكا نمي‌توانسته سوخت سنگين را در يك موعد مشخص تحويل بدهد، اما فكر مي‌كنم اين تأخيرها، يكي از ترفندهاي آمريكا است.»

«سانگ» براي توضيح بيشتر گفت: «سال 1994، آمريكا به كره شمالي وعده ساخت دو رآكتور آب سبك و تأمين سوخت سنگين را داد، اما واشنگتن اين وعده را بر اساس پيش‌بيني فروپاشي زودهنگام كره شمالي داده بود. ما در آن زمان، از اين توطئه آمريكا آگاه شده بوديم.» (منبع، اينجا)

اظهارات اين مقام كره شمالي، در كنار اطلاعاتي كه در سال‌هاي بعد به دست آمدند اين احتمال كه دولت «بيل كلينتون» به اميد صبر براي فروپاشي دولت كره شمالي در اجراي تعهداتش تعلل كرده باشد را تقويت مي‌كند.

سال 2005 روزنامه واشنگتن‌پست اين موضوع را افشا كرد: «مقام‌هاي دولت كلينتون در محافل خصوصي گفته‌اند تنها دليل موافقتشان با اين طرح (ساخت رآكتورهاي آب سبك در كره شمالي) در سال 1994 اين بوده كه تصور مي‌كرده‌اند دولت كره شمالي قبل از تكميل پروژه سقوط خواهد كرد.» (اينجا) (اين روزنامه مارس 2015 هم نوشته است: «برخي از مقامات اسبق در دولت كلينتون گفته‌اند كه آنها هرگز تصور نمي‌كرده‌اند مجبور به ساخت رآكتورهاي آب سبك باشند، چون فرض آنها، كه البته اشتباه بود اين بوده كه اين رژيم قبل از ساخت رآكتورهاي مورد نظر فروخواهد پاشيد. اينجا)

بنابراين، «جورج دبليو بوش» در شرايطي روي كار مي‌آمد كه يكي از محاسبات اصلي مقام‌هاي دولت قبلي يعني سقوط كره شمالي محقق نشده بود. بر همين اساس، واشنگتن استفاده از سناريوي جايگزين را پيش گرفت.

در همين راستا، بوش در ماه‌هاي پاياني سال 2002 سياست تنش‌افزايي با كره شمالي را به اوج رساند. گفته شد كه نهادهاي اطلاعاتي آمريكا شواهدي در دست دارند كه نشان مي‌دهند كره شمالي برنامه‌اي مخفيانه براي غني‌سازي اورانيوم و دسترسي به سلاح اتمي از اين مسير دارد. (منبع: واشنگتن‌پست) بوش در يك كنفرانس خبري گفت: «ما كشف كرديم كه آنها بر خلاف توافقي كه با آمريكا داشتتند در حال غني‌سازي اورانيوم، با هدف ساخت سلاح اتمي هستند.» (اينجا)

پس از اين ادعا، «جيمز كلي»، از مقام‌هاي ارشد وزارت خارجه آمريكا راهي پيونگ‌يانگ شد و در بازگشت در يك كنفرانس خبري گفت كه كره شمالي به داشتن برنامه مخفيانه اورانيوم اعتراف كرده است.

بوش، بر همين اساس اعلام كرد كه آمريكا ديگر تعهدي به «چارچوب مورد توافق» ندارد و ارسال نفت سوختي به كره شمالي، متوقف مي‌شود.

كره شمالي، در پاسخ به اين اقدام، بازرسان آژانس را از تأسيسات اين كشور اخراج و اعلام كرد با بازفراوري ميله‌هاي سوختي كه تا اين زمان تحت نظارت شديد آژانس بود، ساخت سلاح‌هاي هسته‌اي را به عنوان اقدامي دفاعي در برابر سياست‌هاي واشنگتن از سر مي‌گيرد.

پس از ابطال «چارچوب مورد توافق»، كره شمالي به انباشت ذخاير پلوتونيوم براي ساخت ده سلاح‌هاي اتمي اقدام كرد.

اما مهم‌ترين سوال، در اينجا اين است كه ادعاي آمريكا درباره مسير اورانيوم كره شمالي براي دسترسي به سلاح‌هاي هسته‌اي تا چه اندازه صحت داشتند و در سال‌هاي بعد در اين مورد چه اسناد و مداركي به دست آمد؟

«پاك نام سان»، وزير خارجه اسبق كره شمالي در سال 2003 به شدت ادعاهاي مقام وزارت خارجه آمريكا درباره اينكه كره شمالي به داشتن برنامه اورانيوم مخفيانه اعتراف كرده را تكذيب كرد و گفت كه معاونش تعمداً به سوال «جيمز كلي» در اين باره با لحني مبهم جواب داده و گفته كه كره شمالي براي جلوگيري از حمله پيش‌دستانه آمريكا داشتن چنين برنامه‌اي و حتي قوي‌تر از آن را حق خودش مي‌داند. (منبع: فارن‌افرز)

وزير خارجه اسبق كره شمالي علاوه بر اين، سياست “نه تأييد و نه تكذيب” كره شمالي در پاسخ به سوالاتي درباره توانمندي‌هاي هسته‌اي كشورش را حق پيونگ‌يانگ دانسته بود، درست همان‌طور كه آمريكا براي خودش اين حق را قائل است.

علاوه بر اظهارات «جيمز كلي»، ادعاهاي نهادهاي اطلاعاتي آمريكا درباره برنامه هسته‌اي كره شمالي، به كل نادرست از آب درآمد تا آنجا كه حتي دست‌راستي‌ترين تحليل‌گران در داخل خود آمريكا آن را با ادعاهاي دولت بوش درباره سلاح‌هاي كشتار جمعي عراق در سال 2003 مقايسه كردند. (به عنوان مثال، «ديود آلبرايت»، بازرس اسبق آژانس و مدير موسسه علوم و امنيت بين‌الملل سال 2007 در گزارشي با انجام اين مقايسه نوشته بود: «تحليل‌هاي اطلاعاتي دولت بوش درباره برنامه (غني‌سازي اورانيوم) كره شمالي هم ظاهراً نادرست بوده‌اند.»منبع: اينجا )

مارس 2007، يك مقام اطلاعاتي دولت بوش اعتراف كرد برنامه غني‌سازي اورانيوم كره شمالي وجود نداشته است.

واشنگتن‌پست، پنجشنبه 1 مارس، اعتراف دولت آمريكا را منتشر كرد. خواندن اين مقاله كه خلاصه‌اي از اقدامات آمريكا براي نقض توافق و شكل گرفتن بحران هسته‌اي كره شمالي را نشان مي‌دهد خالي از لطف نيست:

«دولت بوش، از ادعاهاي ديرينه‌اش مبني بر اينكه كره شمالي برنامه‌ مخفيانه‌اي براي غني‌سازي اورانيوم داشته عقب نشست تا برخي از كارشناسان را به اين نتيجه برساند كه تحليل‌هاي اطلاعاتي آغازگر بحران‌هاي مربوط به برنامه هسته‌اي كره شمالي، غلط بوده‌اند.

«ژوزف دي‌تراني»، مسئول امور اطلاعاتي كره شمالي (در دولت آمريكا) روز سه‌شنبه به كنگره گفت علي‌رغم اطمينان زياد از اقدام كره شمالي در خريداري موادي كه مي‌توانند براي استفاده در برنامه‌اي جهت‌ توليد اورانيوم به كار گرفته شوند، درباره اينكه چنين برنامه‌اي اصلا وجود دارد، اطمينان كافي وجود ندارد. در همين حال، «كريستوفر هيل»، مذاكره‌كننده اصلي گفت‌وگوهاي خلع سلاح هفته گذشته در كنفرانسي در واشنگتن گفت مشخص نيست كه اصلا كره شمالي به تكنيك‌هاي لازم براي چنين برنامه‌‌اي رسيده باشد.

«هيل» گفت: «اگر موادي كه كره شمالي خريداري كرده در برنامه غني‌سازي اورانيوم به كار گرفته نشده‌اند، حتما بايد جاي ديگري رفته باشند. خب. بايد بحث كنيم ببينيم آنها كجا هستند و كجا رفته‌اند.»

موضع اين روزهاي دولت آمريكا، كاملاً با اطمينان مقام‌هاي ارشد كشور در سال 2002 در تناقض است. در آن زمان، دولت آمريكا با قاطعيت پيونگ‌يانك را به داشتن برنامه اورانيوم مخفيانه متهم كرد و خواستار نابودي سريع آن شد.

اين اتهامات درباره برنامه اورانيوم ادعايي كره شمالي، نتيجه عكس داد و با دامن زدن به سيري از حوادث، در نهايت به اولين آزمايش هسته‌اي كره شمالي حدود پنج ماه پيش – البته با استفاده از يك ماده ديگر به نام پلوتونيوم – ختم شد.

سال 2002، آمريكا انتقال نفت سوختي وعده داده شده به پيونگ‌يانگ ذيل توافق سال 1994 كه تأسيسات پلوتونيوم كره شمالي را تعطيل كرده بود، متوقف كرد. ابطال توافق سال 1994 دست كره شمالي را براي ذخيره پلوتونيوم كافي براي ساخت 12 سلاح هسته‌اي باز كرد. پيونگ‌يانگ آزمايشش را با بخشي از آن پلوتونيوم انجام داد- در حالي كه از اهميت تأسيسات اورانيوم مورد ادعا كاسته شد.

پلوتونيوم و اورانيوم غني‌شده مسيرهاي متفاوتي براي ساخت سلاح‌هاي هسته‌اي فراهم مي‌آورند. كره شمالي سال گذشته قادر شد با بازفرآوري پسماندهاي ميله‌هاي سوختي – كه در توافق 1994 تحت نظارت سازمان ملل بودند – به پلوتونيوم سطح تسليحاتي براي آزمايش هسته‌اي در سال گذشته دست پيدا كند. برنامه غني‌سازي اورانيوم، مستلزم اين بود كه پيونگ‌يانگ تأسيساتي با هزاران سانتريفيوژ جهت دست‌يابي به اورانيوم با غناي بالا جهت استفاده در سلاح اتمي بسازد.

وقتي بوش سال 2001 روي كار آمد، عده‌اي از مقام‌هاي ارشد دولت، به صراحت درباره توافق سال 1994 كه دولت كلينتون آن را انجام داده بود ابراز ترديد كرده اطلاعات موجود درباره اين تأسيسات اورانيوم را دستاويزي براي پايان دادن به آن قرارداد قرار دادند. سازمان سيا نوامبر 2002 در يك ارزيابي غيرمحرمانه به كنگره خاطرنشان كرده بود كه كره شمالي ساخت نيروگاهي براي توليد اورانيوم تسليحاتي كافي جهت ساخت يك يا دو سلاح اتمي در سال را آغاز كرده است.

ديويد آلبرايت، بازرس سابق تسليحاتي سازمان ملل و رئيس موسسه علوم و امنيت بين‌الملل هفته گذشته در گزارشي اطلاعات مربوط به تأسيسات اورانيوم كره شمالي را به اطلاعات غيرمعتبر قبل از حمله به عراق تشبيه كرد.

«جوئل ويت»، يكي از مقام‌هاي اسبق وزارت خارجه آمريكا كه اخيراً همراه با «آلبريات» ديداري با مقام‌هاي كره شمالي در پيونگ‌يانگ داشته هم در شماره آينده «واشنگتن كوارترلي» درباره اين برآوردهاي اطلاعاتي ابراز ترديد كرده است.  
منبع:خبرگزاری بسیج

خبرگذاری اصفحان

قرآن

لبنان هرگز زیر قیمومیت آل سعود نخواهد رفت

به گزارش جهان، تسنیم به نقل از خبرگزاری رسمی لبنان خبرداد: شیخ نبیل قاووق معاون رئیس شورای اجرایی حزب الله اظهار داشت ما امروز در یک لحظه تاریخی به سر می‌بریم، باید با جنایات و اشتباهات آل سعود در دوره خود مقابله کنیم، بزرگترین اشتباهات این رژیم این است که روابط و تماس‌ها با رژیم اسرائیل را آغاز کرده‌اند، اظهارات نتانیاهو(نخست وزیر رژیم صهیونیستی) برای محکومیت آل سعود کافی است،‌چرا که وی دو روز پیش این رژیم را همپیمان اسرائیل توصیف کرد به همین سبب ما حق داریم که از حزب المستقبل لبنان سئوال کنیم موضع خود را درباره تماس‌ها و روابط سعودی‌ها با اسرائیل و حمایت مستمر آنها از باندهای مسلح در سوریه اعلام کنند، باندهایی که از حمایت اسرائیل هم برخوردار هستند. این حق ما  است که از رسانه‌های المستقبل سئوال کنیم که چرا حملات داعش به دیرالزور را حملات انقلابیون می‌خوانند؟ البته آنها پیشتر و زمانی که داعش به موصل در عراق حمله کرد،‌آنها را انقلابیون خواند، این  امر نشان می‌دهد که این افراد(طیف المستقبل) اصرار دارند بر جنایات داعش در عراق و سوریه سرپوش بگذارند، آنها همچنین بر جنایات سعودی‌ها در یمن، سوریه و عراق سرپوش می‌گذارند.
 
قاووق که در مراسم بزرگداشت شهید احمد محمد الشعار در شهر صور لبنان سخن می‌گفت، افزود رژیم سعودی، به مزدوران خود در لبنان پول می‌دهد تا دست به تحریک علیه مقاومت بزنند، زیرا مقاومت، آنها را رسوا کرده و طرح‌های تکفیری بزرگ در منطقه را با شکست روبرو کرده است، مزدوران سعودی‌ در لبنان با این دروغگویی‌ها و اقدامات تحریک‌آمیز سیاسی و رسانه‌ای علیه مقاومت گمان می‌:نند که می‌توانند ما را مرعوب خود کنند تا ما موضع خود را در سوریه تغییر دهیم یا در برابر جنایات آل سعود در یمن، عراق، سوریه و بحرین سکوت کنیم، ولی ما هرگز مردمی نیستیم که رژیم سعودی قادر باشد آنها را مرعوب یا ساکت کند.
 
وی تاکید کرد لبنان هرگز حتی برای یک روز هم تحت قیمومیت سعودی نخواهد رفت و یا چراگاه سعودی‌ها نخواهد بود و هر کس چنین گمانی ببرد، در توهم است، هر کس بر این مسئله شرط ببند که لبنان میدان حلالی برای امارت‌های تکفیری باشد، در توهم است، لبنان هرگز گذرگاه و یا مقر تکفیری‌ها و دنباله‌رو و گروگان آل سعود نخواهد بود، بلکه همچنان با خطر تکفیری و اربابانش و نیز با خطر اسرائیلی و مزدورانش مقابله خواهد کرد.
 
شیخ قاووق گفت علت هجمه رسانه‌ای جدید علیه مقاومت،‌خشم و نارضایتی آنها از دستاوردهای میدانی کنونی است که میادین نبرد شاهد آن است، آنها هر اندازه حرف بزنند و به ما ناسزا بگویند، هرگز قادر به تغییر جزئی در معادلات و دستاوردهای میدانی نخواهند بود،‌زیرا دستاوردهای میدانی مقاومت بسیار بزرگ‌تر و تاثیرگذارتر از تمام هجمه‌های رسانه‌‌ای و اظهارات خصمانه علیه ما است.
 
معاون رئیس شورای اجرایی حزب‌الله تاکید کرد رژیم سعودی از تکفیری‌های آدمکش در سوریه و باندهای مسلح در جولان که اسرائیل هم حامی آنهاست، حمایت می‌کند، این رژیم مسئول ریختن خون‌ها در سوریه است، زیرا همچنان در برابر راهکارهای سیاسی بحران کارشکنی و سنگ‌اندازی می‌کند، تنش و بحرانی که منطقه در حال حاضر شاهد آن  است، به سبب شکست رژیم سعودی در رسیدن به اهداف اعلام شده‌ اش در یمن، سوریه و عراق یعنی سقوط صنعاء، دمشق و بغداد است که این شکست‌ها این رژیم را وادار کرده است در موضع انفعالی، تنش، سرخوردگی و آشفتگی در مواضع به سر ببرد و این رژیم با این حالات انفعالی و تشدید تنش سیاسی و نظامی در کشورهای مختلف، از ماهیت و چهره واقعی خود پرده برداشته است، چرا که قبلا مردم را فریب می‌داد، ولی اکنون با اعدام‌ها و جنایت‌ها،‌ماهیت واقعی‌اش آشکار شده است و با این جنایات، دروغ بودن تمام شعارهای اعتدال و میانه‌روی اثبات شده و چهره واقعی خونینی که پادشاهی اول،‌ دوم و سوم آل سعود بر آن بنا شد، آشکار شده است.

cars

ورزش و زندگی

از شادی افراطی پرسپولیسی ها در روز پر کشیدن سرطلایی تا بی محلی استقلالی ها به احدی و پورحیدری

به گزارش کاپ،وقتی هوادار پرسپولیس در خلال بازی این تیم با نفت فوت می کند، انتظار نداشتیم سرخ ها از داور بخواهند همچون تیم های اروپایی بازی را متوقف و نیمه کاره بگذارد اما جای تعجب فراوان دارد که در مراسم های تشییع و تدفین و ترحیم این هوادار قدیمی نه تنها مدیریت باشگاه بلکه هیچ یک از مربیان، بازیکنان و دیگر اعضای تیم شرکت نکرده و تسلیت و ابراز همدردی خود را از خانواده یک هوادار به رغم انتقادات صریح برنامه ۹۰ و دیگر رسانه ها دریغ کرده اند.

تاسف بار است که دقیقا ساعاتی پس از درگذشت رضا احدی ستاره اسبق تیم ملی و استقلال که پیشکسوت پرسپولیس نیز محسوب می شود جشن تولد بازیکن پرسپولیس در رختکن تیم برگزار شده و سرخ ها در پی انتقاداتی که بلافاصله در فصای مجازی مطرح شد شروع کردند به انتشار پست هایی برای عرض تسلیت به خانواده احدی.

از آن سو و از جمع بازیکنان استقلال نیر فقط چهار بازیکن تیم افتخار دادند که در مراسم تشییع پیکر احدی حضور یابند و دیگر بازیکنان تیم که میلیاردی قرارداد بسته اند حاصر نشدند برای ادای احترام به یک پیشکسوت پرافتخار تاریخ استقلال در مراسم تشییع و حتی ترحیم شرکت کنند، چرا که در مراسم ترحیم نیز همان نفراتی که در روز تدفین به امجدیه رفته بودند به اتفاق دو سه بازیکن دیگر در مراسم ترحیمی شرکت کردند که حتی ورزشکاران دیگر رشته های ورزشی نیز حضور یافته بودند.

چگونه می شود همایون بهزادی به رغم کسالت شدید دو بار برای عیادت از منصور پورحیدری به بیمارستان ایرانمهر رفته و یکبار هم مجددا از سر دلواپسی به منزل منصورخان می رود اما به رقم انتقاد و درخواست مکرر رسانه ها کمتر بازیکنی از تیم استقلال برای عیادت از احدی و پورحیدری راهی بیمارستان می شود.

آن هم در حالی که پورحیدری به عنوان مدیر و سرپرست تیم هر روز بالای سرهمین بازیکنان بوده و با دلسوزی های پدرانه خود مدام برای حل و فصل مشکلات همین بازیکنان خودش را به زحمت انداخته است.

باعث تاسف است وقتی می شنویم در دیدار تدارکاتی استقلال و تیم ملی دانشجویان حریف آبی ها با بازوبند مشکی به میدان رفته اما تیم استقلال…

آیا باید برویم و با کمی جستجو در اینترنت ده ها نمونه از اقدامات و واکنش های مدیران باشگاه ها و مربیان و بازیکنان تیم اروپایی پس از درگذشت یک هوادار، ستاره و اسطوره را استخراج کرده و آنها را با این رسته گل به آب دادن دو باشگاه فرهنگی و پرطرفدار پایتخت قیاس کنیم تا به این نتیجه برسیم که برخلاف تصورات این ما هستیم که عاطفه و احساس کمتری نسبت به آنها داشته و از قافله حفط احترام و حرمت ها جا مانده ایم؟

وقتی همایون بهزادی یکی از مفاخر فوتبال آسیا دار فانی را وداع گفت کمترین انتظار به میدان رفتن پرسپولیس با پیراهن یکدست مشکی یا برخی اقدامات خاص دیگر برای ادای احترام هر چه بیشتر باشگاه و تیم پرسپولیس به اسطوره پرافتخاری بود که یکی از اصلی ترین بانیان برگزاری پرسپولیس محسوب می شود اما همه اقدامات این تیم در روز فوت اسطوره به ورود بازیکنان با یک قاب عکس سرطلایی و بستن بازوبند مشکی ختم شد.

بازیکنانی که متاسفانه برخی از آنها در نیمه دوم این بازوبند را بر بازو نداشته و پس از سه بار باز کردن دروازه سایپا شادی گل هایی افراطی و زیاده از حد داشته و انگار پس از گلزنی در یک بازی فوق العاده حساس و رسمی و سرنوشت ساز سراز پا نمی شناختند.

بازیکنانی که حتی یک نفر آنها پس از اتمام بازی راهی منزل سرطلایی نشدند تا به خانواده اش تسلیت بگویند و عجیب اینکه از جمع ۲۵ بازیکن تیم فقط دو سرخپوش با تجربه به انتشار پیام تسلیتی اکتفا کرده بودند.

درست مثل آبی ها که در این تیم نیز فقط نفرات باسابقه به عیادت پورحیدری رفته و در مراسم وداع با احدی شرکت کردند. این وسط چندان به مدیران باشگاه و تیم و نقش و مسئولیت آنها در بروز چنین اتفاقاتی اشاره نکردیم.

سخن به درازا کشیده شد. حرف بسیار است و درد دل زیاد. برای نسل جدید فوتبال ایران و ستاره هایش و برای مدیران و مسئولانی که در این هفته های تلخ و عم انگیز سرخابی امتحان خوبی پس ندادند آرزو می کنیم بدانند به کجا می روند و چه قصوری داشته اند.

آرزو می کنیم عاطفه و احساس ما ایرانی ها که همواره به آن می بالیدیم … چه روزگاری شده. به کجا می رویم ما و نسل جدید فوتبال پولکی ما دقیقا به کجا می رود؟ ناکجا آباد؟

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

دانلود موزیک

جرایم ضد عفت و اخلاق عمومی کدامند؟

به گزارش جهان، مدعی‌العموم می‌تواند در جرائم خلاف عفت عمومی شخصا براساس قانون مجازات اسلامی به این دست از جرائم ورود کند.

به گزارش میزان دادستان تهران در هفته جاری از دستگیری 8 نفر در حوزه نقض مسائل خلاف عفت عمومی خبر داد و همچنین به مروجان مسائل علیه اخلاق و عفت عمومی در شبکه‌های اجتماعی هشدار داد و تصریح کرد: کسانی که در شبکه‌های اجتماعی ترویج فساد علیه اخلاق و عفت عمومی می‌کنند از طریق ضابطین تحت نظارت قرار می گیرند و در این رابطه افرادی که خلاف قوانین و موازین شرعی و اسلامی اقدام کرده بودند شناسایی و دستگیر شدند.

حوزه  نقض مسائل خلاف عمومی مواردی چون اشاعه فحشاء و منکرات، تحریک، تشویق، ترغیب، تهدید یا دعوت به فساد و فحشاء و ارتکاب جرایم منافی عفت یا انحرافات جنسی، انتشار، توزیع و معامله محتوای خلاف عفت عمومی (مبتذل و مستهجن) و… را در برمی‌گیرد و مدعی‌العموم می‌تواند در جرائم خلاف عفت عمومی شخصا  براساس  قانون مجازات اسلامی به این دست از جرائم ورود کند.

بر اساس ماده 637 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392، هر گاه زن و مردی که بین آنها علقه زوجیت نباشد مرتکب روابط نامشروع یا عمل منافی عفت غیر از زنا از قبیل تقبیل یا مضاجعه شوند، به شلاق تا نود و نه ضربه محکوم خواهند شد و اگر عمل یا عنف و اکراه باشد فقط اکراه کننده تعزیر می شود.

همچنین بر اساس ماده 638 این قانون هر کس علنا در انظار و اماکن عمومی و معابر تظاهر به عمل حرامی نماید علاوه بر کیفر عمل به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا (74) ضربه شلاق محکوم می گردد و در صورتی که مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نمی باشد ولی عفت عمومی را جریحه دار نماید فقط به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا (74) ضربه شلاق محکوم خواهند شد.

ماده 639 قانون مجازات نیز تصریح می کندکه افراد زیر به حبس از یک تا ده سال محکوم می شوند و در مورد بند “الف” علاوه بر مجازات مقرر محل مربوطه به طور موقت با نظر دادگاه بسته خواهد شد:

الف- کسی که مرکز فساد و یا فحشا دایر یا اداره کند.

ب- کسی که مردم را به فساد یا فحشا تشویق نموده یا موجبات آن را فراهم نماید.

ماده 640 این قانون می‌گوید: اشخاص ذیل به حبس از سه ماه تا یک سال و جزای نقدی از یک میلیون و پانصد هزار ریال تا شش میلیون ریال و تا (74) ضربه شلاق یا به یک یا دو مجازات مذکور محکوم خواهند شد.

1- هر کس نوشته یا طرح، گراور، نقاشی، تصاویر، مطبوعات، اعلانات، علایم، فیلم، نوار،سینما و یا به طور کلی هر چیز که عفت و اخلاق عمومی را جریحه دار نماید برای تجارت یا توزیع به نمایش و معرض انظار عمومی گذارد یا بسازد یا برای تجارت و توزیع نگاهدارد.

2- هر کس اشیا مذکور را به منظور اهداف فوق شخصا یا به وسیله دیگری وارد یا صادر کند و یا به نحوی از انحاء متصدی یا واسطه تجارت و یا هر قسم معامله دیگر شود یا از کرایه دادن آنها تحصیل مال نماید.

3- هر کس اشیا فوق را به نحوی از انحاء منتشر نماید یا آنها را به معرض انظار عمومی بگذارد.

4- هر کس برای تشویق به معامله اشیای مذکور در فوق و یا ترویج آن اشیا به نحوی از انحاء اعلان و یا فاعل یکی از اعمال ممنوعه فوق و یا محل به دست آوردن آن را معرفی نماید.

تبصره 1- مفاد این ماده شامل اشیایی نخواهد بود که با رعایت موازین شرعی و برای مقاصد علمی یا هر مصلحت حلال عقلایی دیگر تهیه یا خرید و فروش و مورد استفاده متعارف علمی قرار می گیرد.

تبصره 2- اشیای مذکور ضبط و محو آثار می گردد و جهت استفاده لازم به دستگاه دولتی ذی ربط تحویل خواهد شد.

همچنین ماده 641 قانون مجازات اسلامی تصریح می کند هر گاه کسی به وسیله تلفن یا دستگاه های مخابراتی دیگر برای اشخاص ایجاد مزاحمت نماید علاوه بر اجرای مقررات خاص شرکت مخابرات مرتکب به حبس از یک تا شش ماه محکوم خواهد شد.

گوشی

آپدیت نود 32

جدول/ قیمت انواع خودروهای داخلی

قیمت انواع خودرو های داخلی به شرح زیر می باشد.
 

خودرو

قیمت بازار

قیمت کارخانه

سمندSE

27 میلیون و300 هزار تومان

27 میلیون و 439 هزار تومان

سمندLX

30میلیون و 300 هزار تومان

29 میلیون و 844 هزار تومان

سمند سورنELX

36 میلیون و 200 هزار تومان

36 میلیون و 123 هزار تومان

پژو پارس سال دوگانه سوز

37 میلیون و300هزار تومان

36 میلیون و770هزار تومان

پژو 206 تیپ 2

32 میلیون و 800هزار تومان

32 میلیون و 517 هزار تومان

راناLX

31 میلیون و 500 هزار تومان

33 میلیون و 233 هزار تومان

سوزوکی ویتارا دنده ای کلاس 5

120 میلیون تومان

124 میلیون و 862 هزار تومان

سایپاSE 111

20 میلیون و500هزار تومان

20 میلیون و 350 هزار تومان

سایپاLE 151

17 میلیون و 600 هزار تومان

17 میلیون و 920 هزار تومان

تیباSXیورو 4

23میلیون و 500 هزار تومان

23میلیون و 500 هزار تومان

تیبا 2 هاچ بکSX

26 میلیون و 700 هزار تومان

27 میلیون و 170 هزار تومان

چانگان ایدو

64 میلیون تومان

64 میلیون و 950 هزار تومان

کیا سراتو 2000 اتوماتیک

85 میلیون تومان

90 میلیون و 790 هزار تومان

برلیانس ‌H230دستی

38 میلیون و 200هزار تومان

38 میلیون تومان

رنو تندرE2دو ایربگ

39 میلیون و 200 هزار تومان

37 میلیون و 290 هزار تومان

لیفانX50دنده ای

46میلیون و 500 هزار تومان

48 میلیون و 300 هزار تومان

جکJ5

49 میلیون و700هزار تومان

49 میلیون و 700 هزار تومان

مزدا 3 تیپ 3 صندوقدار

107 میلیون تومان

MVM550اتوماتیک

54 میلیون تومان

57 میلیون و 560 هزار تومان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
 

 

سایت استخدامی

آپدیت نود 32