افغانستان؛ ۳۷ سال پس از تجاوز ارتش سرخ

افغانستان؛ ۳۷ سال پس از تجاوز ارتش سرخ

خبرگزاری فارس: افغانستان؛ 37 سال پس از تجاوز ارتش سرخ

افق نیوز/«بصیراحمد حسین زاده» نویسنده و روزنامه‌نگار افغانستانی طی یک یاداشت اختصاصی پیرامون اشغال افغانستان توسط شوروی و بررسی حوادث آن سال‌ها پرداخت.

در این یادداشت آمده است: قیام ۲۴  اسفند ۱۳۵۷ مردم هرات، رژیم دست نشانده روس‌ها را سخت آشفته و هراسان کرد و تا روز ۶ دی ۱۳۵۸ که شوروی به افغانستان حمله نظامی کرد، دولت افغانستان مکرراً از روس‌ها تقاضا می‌کرد که برای کمک به «انقلاب ثور» نیروهای نظامی خود را به افغانستان اعزام کند.

بعد از قیام خونین مردم هرات «نور محمد تره کی» رئیس حکومت کودتا، به هر ترفندی متوسل شد تا شوروی را وادار کند که به افغانستان نیروی نظامی بفرستد و حتی در تماسی که با «کاسیگین» نخست وزیر شوروی داشت به دروغ ادعا کرد که ۴ هزار نیروی نظامی ایران با لباس غیر نظامی وارد هرات شدند.

متن گفت‌وگوی تلفنی نوره محمد تره کی با کاسیگین و التماس وی از مقامات شوروی بیان کننده همه چیز است: «اوضاع خوب نیست. رو به خرابی می‌رود. طی یک‌ ماه و نیم گذشته از سوی ایران نزدیک به ۴ هزار نفر نظامی با لباس غیر نظامی به افغانستان فرستاده شدند. حالا تمام لشکر ۱۷ پیاده همراه با واحدهای توپخانه و دفاع هوایی که به روی هواپیماهای ما آتش گشودند، در دست آنان است. در شهر جنگ در جریان است.»

و وقتی که کاسیگین در پاسخ درخواست تره کی می‌گوید: شما در رابطه با این مسأله چه پشنهادهایی برای ما دارید؟ تره کی به صراحت می‌گوید «ما به نیروهای انسانی و تسلیحاتی شوروی به شدت نیاز داریم.»

«ژنرال گروموف» فرمانده کل نیروهای نظامی شوروی نیز در همان ایام اعلام کرد که «پس از نقل مکرر درخواست‌های تره کی و «حفیظ الله امین»، جلسه دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی به صورت فوق العاده دایر شد تا در مورد اعزام نیروهای شوروی به افغانستان تصمیم گیری شود که سرانجام فقط با کمک تسلحیاتی موافقت می‌شود و فوری امکانات نظامی فروانی به افغانستان فرستاده می‌شود.»

نور محمد تره کی در شهریور ۱۳۵۸ برای شرکت در کنفرانس غیر متعهدها به «هاوانا» سفر کرد و در مسیر بازگشت خود به شوروی رفت و با «برژنیف» رئیس جمهور شوروی دیدار کرد.

در این دیدار روس‌ها از خشونت بیش از حد حفیظ الله امین به تره کی هشدار دادند و از طرفی شایع بود که امین به آمریکایی‌ها نزدیک شده، بر اساس شواهد موجود روس‌ها در این ملاقات به تره کی چراغ سبزی را نشان دادند که می‌تواند حفیظ الله امین را از صحنه حذف کند.

جاسوسان امین که در میان هیأت اعزامی افغانستان به شوروی حضور داشتند، وی را از نتیجه این مذاکرات مطلع می‌کردند و امین بعد از این جریان و در وقت ورود تره کی به افغانستان وی را از قدرت خلع و سپس به قتل می‌رساند و تره کی آرزوی حضور سربازان شوروی به افغانستان را با خود به گور می‌برد.

بعد از قتل تره کی، حفیظ الله امین قدرت را در دست می‌گیرد و روس‌ها در نهایت به این نتیجه می‌رسند که شاید وی با آمریکایی‌ها و پاکستان ارتباط داشته باشد و لذا تصمیم به حذف وی می‌گیرند و «ببرک کارمل» را آماده می‌کنند که جایگزین وی شود.

سرانجام در ۶ دی ۱۳۵۸ نیروهای شوروی به خاک افغانستان با تمام امکانات، تجاوز نظامی می‌کنند و تمام مراکز حساس و فرودگاه‌ها را به تصرف خود در می‌آورند و هواپیماهای روسی یکی پس از دیگری در کابل و برخی دیگر از شهرهای افغانستان به زمین می‌نشیند.

حفیظ الله امین در قصر تاج بیگ که از ساعتی قبل از حمله، به وسیله آشپز روسی قصر مسموم شده بود در جلو چشم همسر و فرزندانش با رگبار حمله سربازان روس کشته می‌شود و جسد وی را در یکی از قالی‌های کاخ پیچینده و در کنار قصر به خاک می‌سپارند و هیج لوح و نشانی نیز بر قبر وی نمی‌گذارند.

بعد از قتل امین، ببرک کارمل به دستور روس‌ها به قدرت می‌رسد و وی در نخستین سخنرانی خود که از یک رادیو در داخل خاک شوروی پخش می‌شد خبر قتل امین و حضور خود در افغانستان را اعلام کرد و گفت: این جانب ببرک کارمل، به مناسبت سقوط حکومت مرگبار و واژگون شدن رژیم فاشیستی امین این جاسوس سفاک امپریالیسم آمریکا و دیکتاتور جبار و عوام فریب، به شما وطنداران عذاب دیده، مسلمانان مستضعف افغانستان که تاکنون در زیر یوغ جلاد آدمکش و شیاد تاریخ حفیظ الله امین و امینی‌ها قرار داشتید درود می‌فرستم و شادباش می‌گویم.

با به قدرت رسیدن ببرک کارمل و تجاوز ارتش سرخ شوروی به افغانستان فصل سیاهی که از کودتای ۷ ادیبهشت ۱۳۵۷ و به قدرت رسیدن نور محمد تره کی آغاز شده بود ادامه یافت و ۱۴ سال حضور نظامی شوروی در افغانستان قربانی‌های فروانی از این مردم ستمدیده گرفت.

فارس/در طول ۱۴ سال حضور نیروهای شوروی در افغانستان جنایات سنگینی از طرف سربازان روسی صورت گرفت که امروزه بسیاری از آن سربازان به جنایت خود و آنچه بر مردم افغانستان روا داشتند اعتراف دارند.

به تازگی در کتاب «پسرانی از جنس روی» که توسط نویسنده روسی نوشته شده حکایت‌های تکان دهنده‌ای از حضور سربازان شوروی در افغانستان روایت شده است.

یکی از سربازان شوروی که به اسم دفاع از انقلاب خودش را به افغانستان رسانده اعتراف می‌کند که مردم بی گناه را به نام دفاع از انقلاب کشته است: «…حالا خودم را ناظر بیرونی می‌دانم و به آن گذشته از دید امروزی نگاه می‌کنم و هنوز به این سوال پاسخ ندادم که چطور شد که به افغانستان رفتم؟

راستش من خودم درخواست کردم که مرا به آنجا اعزام کنند تا مردم افغانستان را نجات دهم ولی اولین مرده‌ای که دیدم پسرکی افغانستانی بود که شاید ۷ سال داشت… دست‌هایش را روی سینه‌اش گذاشته بود، انگار خوابیده است و کنارش اسبی بود که شکمش پاره شده بود. کودکان و حیوانات چه گناهی کرده بودند؟… چرا دسته نظامی حمله کرد و همه را با رگبار مسلسل درو کرد؟

حال که ۳۷ سال از آن ماجرا می‌گذرد و امپرطوری ارتش سرخ فرو پاشیده است، روس‌ها بیش از هر کس دیگری به شکست در جنگ افغانستان اعتراف می‌کنند.

«هیچ چیز قهرمانه‌ای در این جنگ وجود نداشت، ما جنگ را باختیم و اصلا چه کسی به این جنگ نیاز داشت؟ برژنف و ژنرال‌هایش؟ دوستان ما در شوروی برای هیچ و پوچ مردند.»

افغانستان؛ ۳۷ سال پس از تجاوز ارتش سرخ

(image)

افق نیوز/«بصیراحمد حسین زاده» نویسنده و روزنامه‌نگار افغانستانی طی یک یاداشت اختصاصی پیرامون اشغال افغانستان توسط شوروی و بررسی حوادث آن سال‌ها پرداخت.

در این یادداشت آمده است: قیام ۲۴  اسفند ۱۳۵۷ مردم هرات، رژیم دست نشانده روس‌ها را سخت آشفته و هراسان کرد و تا روز ۶ دی ۱۳۵۸ که شوروی به افغانستان حمله نظامی کرد، دولت افغانستان مکرراً از روس‌ها تقاضا می‌کرد که برای کمک به «انقلاب ثور» نیروهای نظامی خود را به افغانستان اعزام کند.

بعد از قیام خونین مردم هرات «نور محمد تره کی» رئیس حکومت کودتا، به هر ترفندی متوسل شد تا شوروی را وادار کند که به افغانستان نیروی نظامی بفرستد و حتی در تماسی که با «کاسیگین» نخست وزیر شوروی داشت به دروغ ادعا کرد که ۴ هزار نیروی نظامی ایران با لباس غیر نظامی وارد هرات شدند.

متن گفت‌وگوی تلفنی نوره محمد تره کی با کاسیگین و التماس وی از مقامات شوروی بیان کننده همه چیز است: «اوضاع خوب نیست. رو به خرابی می‌رود. طی یک‌ ماه و نیم گذشته از سوی ایران نزدیک به ۴ هزار نفر نظامی با لباس غیر نظامی به افغانستان فرستاده شدند. حالا تمام لشکر ۱۷ پیاده همراه با واحدهای توپخانه و دفاع هوایی که به روی هواپیماهای ما آتش گشودند، در دست آنان است. در شهر جنگ در جریان است.»

و وقتی که کاسیگین در پاسخ درخواست تره کی می‌گوید: شما در رابطه با این مسأله چه پشنهادهایی برای ما دارید؟ تره کی به صراحت می‌گوید «ما به نیروهای انسانی و تسلیحاتی شوروی به شدت نیاز داریم.»

«ژنرال گروموف» فرمانده کل نیروهای نظامی شوروی نیز در همان ایام اعلام کرد که «پس از نقل مکرر درخواست‌های تره کی و «حفیظ الله امین»، جلسه دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی به صورت فوق العاده دایر شد تا در مورد اعزام نیروهای شوروی به افغانستان تصمیم گیری شود که سرانجام فقط با کمک تسلحیاتی موافقت می‌شود و فوری امکانات نظامی فروانی به افغانستان فرستاده می‌شود.»

نور محمد تره کی در شهریور ۱۳۵۸ برای شرکت در کنفرانس غیر متعهدها به «هاوانا» سفر کرد و در مسیر بازگشت خود به شوروی رفت و با «برژنیف» رئیس جمهور شوروی دیدار کرد.

در این دیدار روس‌ها از خشونت بیش از حد حفیظ الله امین به تره کی هشدار دادند و از طرفی شایع بود که امین به آمریکایی‌ها نزدیک شده، بر اساس شواهد موجود روس‌ها در این ملاقات به تره کی چراغ سبزی را نشان دادند که می‌تواند حفیظ الله امین را از صحنه حذف کند.

جاسوسان امین که در میان هیأت اعزامی افغانستان به شوروی حضور داشتند، وی را از نتیجه این مذاکرات مطلع می‌کردند و امین بعد از این جریان و در وقت ورود تره کی به افغانستان وی را از قدرت خلع و سپس به قتل می‌رساند و تره کی آرزوی حضور سربازان شوروی به افغانستان را با خود به گور می‌برد.

بعد از قتل تره کی، حفیظ الله امین قدرت را در دست می‌گیرد و روس‌ها در نهایت به این نتیجه می‌رسند که شاید وی با آمریکایی‌ها و پاکستان ارتباط داشته باشد و لذا تصمیم به حذف وی می‌گیرند و «ببرک کارمل» را آماده می‌کنند که جایگزین وی شود.

سرانجام در ۶ دی ۱۳۵۸ نیروهای شوروی به خاک افغانستان با تمام امکانات، تجاوز نظامی می‌کنند و تمام مراکز حساس و فرودگاه‌ها را به تصرف خود در می‌آورند و هواپیماهای روسی یکی پس از دیگری در کابل و برخی دیگر از شهرهای افغانستان به زمین می‌نشیند.

حفیظ الله امین در قصر تاج بیگ که از ساعتی قبل از حمله، به وسیله آشپز روسی قصر مسموم شده بود در جلو چشم همسر و فرزندانش با رگبار حمله سربازان روس کشته می‌شود و جسد وی را در یکی از قالی‌های کاخ پیچینده و در کنار قصر به خاک می‌سپارند و هیج لوح و نشانی نیز بر قبر وی نمی‌گذارند.

بعد از قتل امین، ببرک کارمل به دستور روس‌ها به قدرت می‌رسد و وی در نخستین سخنرانی خود که از یک رادیو در داخل خاک شوروی پخش می‌شد خبر قتل امین و حضور خود در افغانستان را اعلام کرد و گفت: این جانب ببرک کارمل، به مناسبت سقوط حکومت مرگبار و واژگون شدن رژیم فاشیستی امین این جاسوس سفاک امپریالیسم آمریکا و دیکتاتور جبار و عوام فریب، به شما وطنداران عذاب دیده، مسلمانان مستضعف افغانستان که تاکنون در زیر یوغ جلاد آدمکش و شیاد تاریخ حفیظ الله امین و امینی‌ها قرار داشتید درود می‌فرستم و شادباش می‌گویم.

با به قدرت رسیدن ببرک کارمل و تجاوز ارتش سرخ شوروی به افغانستان فصل سیاهی که از کودتای ۷ ادیبهشت ۱۳۵۷ و به قدرت رسیدن نور محمد تره کی آغاز شده بود ادامه یافت و ۱۴ سال حضور نظامی شوروی در افغانستان قربانی‌های فروانی از این مردم ستمدیده گرفت.

فارس/در طول ۱۴ سال حضور نیروهای شوروی در افغانستان جنایات سنگینی از طرف سربازان روسی صورت گرفت که امروزه بسیاری از آن سربازان به جنایت خود و آنچه بر مردم افغانستان روا داشتند اعتراف دارند.

به تازگی در کتاب «پسرانی از جنس روی» که توسط نویسنده روسی نوشته شده حکایت‌های تکان دهنده‌ای از حضور سربازان شوروی در افغانستان روایت شده است.

یکی از سربازان شوروی که به اسم دفاع از انقلاب خودش را به افغانستان رسانده اعتراف می‌کند که مردم بی گناه را به نام دفاع از انقلاب کشته است: «…حالا خودم را ناظر بیرونی می‌دانم و به آن گذشته از دید امروزی نگاه می‌کنم و هنوز به این سوال پاسخ ندادم که چطور شد که به افغانستان رفتم؟

راستش من خودم درخواست کردم که مرا به آنجا اعزام کنند تا مردم افغانستان را نجات دهم ولی اولین مرده‌ای که دیدم پسرکی افغانستانی بود که شاید ۷ سال داشت… دست‌هایش را روی سینه‌اش گذاشته بود، انگار خوابیده است و کنارش اسبی بود که شکمش پاره شده بود. کودکان و حیوانات چه گناهی کرده بودند؟… چرا دسته نظامی حمله کرد و همه را با رگبار مسلسل درو کرد؟

حال که ۳۷ سال از آن ماجرا می‌گذرد و امپرطوری ارتش سرخ فرو پاشیده است، روس‌ها بیش از هر کس دیگری به شکست در جنگ افغانستان اعتراف می‌کنند.

«هیچ چیز قهرمانه‌ای در این جنگ وجود نداشت، ما جنگ را باختیم و اصلا چه کسی به این جنگ نیاز داشت؟ برژنف و ژنرال‌هایش؟ دوستان ما در شوروی برای هیچ و پوچ مردند.»

افغانستان؛ ۳۷ سال پس از تجاوز ارتش سرخ

قتل در افغانستان؛ انتقام در ایران!

قتل در افغانستان؛ انتقام در ایران!

به گزارش جهان به نقل از تسنیم، ساعت 7:30 دیروز از طریق مرکز فوریت‌های پلیسی  وقوع یک فقره فوت ناشی از اصابت جسم تیز  قتل در بیمارستان شهید ضیائیان‌، به کلانتری 161 ابوذر اعلام شد.

با حضور مأموران کلانتری در محل بیمارستان و انجام تحقیقات اولیه مشخص شد که یک جوان افغانستانی به نام عبدالباری 22 ساله به علت اصابت ضربه چاقو به قسمت قفسه سینه و ایجاد جراحت شدید در قلبش جانش را از دست داده است.

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمـد و به دستور قاضی مرادی؛ بازپرس ویژه قتل پایتخت، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

با حضور کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در بیمارستان، جوانی افغانستانی به نام اسلام با مراجعه به کارآگاهان خودش را برادر مقتول معرفی و عنوان داشت: ساعت یک صبح  برادرم به منزل ما در منطقه فلاح مراجعه و پس از زدن زنگ خانه  از من خواست تا به در منزل مراجعه کنم. در کمتر از چند دقیقه به در خانه مراجعه کردم که ناگهان با بدن نیمه جان برادرم روبه‌رو شدم که روی زمین افتاده و خون زیادی از وی رفته بود.

با توجه به اظهارات این شخص، کارآگاهان به محل زندگی اسلام در منطقه فلاح مراجعه و در تحقیقات از همسر اسلام ، وی نیز اظهارات همسرش را تأیید کرد.
در ادامه رسیدگی به پرونده کارآگاهان با مراجعه به محل کار مقتول در یک مغازه مرغ فروشی واقع در منطقه سه راه آذری به تحقیق از صاحب مغازه پرداخته و اطلاع پیدا کردند که مقتول در ساعت 21:30‌ با پسرعمویش به نام ذبیح از مغازه خارج شده است.

در تحقیقات از پسرعموی مقتول وی ضمن تأیید اظهارات صاحبکار عبدالباری مبنی بر مراجعه وی به مغازه جهت ملاقات با مقتول عنوان داشت که مقتول را در مقابل مغازه محل کارش ملاقات کرده اما پس از آن خبری از وی ندارد‌.

در ادامه تحقیقات‌، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که مقتول به همراه چند افغانستانی دیگر در خانه‌ای مجردی در منطقه فلاح زندگی می‌کرد.  با شناسایی این محل‌، کارآگاهان اداره دهم به محل مراجعه و در همان تحقیقات اولیه اطلاع پیدا کردند که پسرعموی مقتول ذبیح ‌به همراه فرد دیگری به نام ضیاءالدین در این خانه زندگی می‌کرده اما وی از بیان این موضوع به کارآگاهان خودداری ‌و دیگر هم اتاقی آنها نیز ‌گوشی تلفن همراهش را خاموش کرده و مراجعتی به محل سکونتش نداشته است.

در تحقیقات میدانی از محل زندگی مقتول کارآگاهان به نحوه چیدمان وسایل منزل در این خانه مجردی مشکوک شده لذا اقدامات علمی کشف جرم در دستور کار قرار گرفت و در بررسی دقیق محل کارآگاهان موفق به کشف آثار به جای مانده از ‌درگیری منجر به جنایت در محل شدند.

با توجه به اطلاعات به دست آمده و شناسایی محل وقوع جنایت،کذب بودن اظهارات اسلام مبنی بر وقوع جنایت در منطقه فلاح محرز‌، لذا وی دستگیر و  برای تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد.

با انتقال همزمان اسلام و ذبیح به اداره دهم و در تحقیات پلیسی به عمل آمده مشخص شد که اسلام نیز به دروغ خودش را برادر مقتول معرفی کرده و هیچ نسبت خانوادگی یا فامیلی با مقتول ندارد. ذبیح نیز به ناچار لب به اعتراف گشود و صراحتاً اعتراف کرد که در زمان وقوع جنایت‌، در خانه در حال استراحت بوده اما جنایت توسط دیگر هم اتاقی آنها یعنی ضیاءالدین انجام شده و آنها ‌ذبیح و اسلام  قصد داشتند تا با ارائه اطلاعات نادرست به کارآگاهان و ایجاد انحراف در مسیر تحقیقات‌، زمینه  فرار ضیاءالدین از کشور را فراهم کنند.

با توجه به اطلاعات به دست آمده و شناسایی دقیق قاتل‌، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که وی قصد دارد تا به مقصد مرزهای شرقی کشور از تهران خارج و از آنجا به افغانستان متواری شود  لذا با شناسایی محل دقیق تردد متهم در محدوده میدان آزادی‌، ضیا‌ءالدین ساعت 6 صبح امروز (دوشنبه) دستگیر و پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی صراحتاً به ارتکاب جنایت اعتراف کرد.

متهم در اعترافاتش در خصوص انگیزه خود از انجام جنایت و نحوه انجام آن به کارآگاهان گفت: سال گذشته و در یک نزاع و درگیری‌، عموی بنده توسط تعدادی از بستگان نزدیک مقتول به قتل رسید. امسال پس از آمدن به ایران با مقتول هم اتاقی شدم. طی این مدت همچنان کینه ‌کشته شدن عمویم توسط بستگان مقتول را به همراه داشتم تا اینکه تصمیم گرفتم تا با کشتن مقتول انتقام مرگ عموی خود را بگیرم به همین علت‌، شب قبل از جنایت با محل کار خود تسویه حساب کامل کرده و پس از آن در شب جنایت و زمانی که ذبیح و مقتول خواب بودند، با یک ضربه چاقو اقدام به کشتن  عبدالباری کر‌دم‌ و از محل متواری شدم.

قتل در افغانستان؛ انتقام در ایران!

به گزارش جهان به نقل از تسنیم، ساعت 7:30 دیروز از طریق مرکز فوریت‌های پلیسی  وقوع یک فقره فوت ناشی از اصابت جسم تیز  قتل در بیمارستان شهید ضیائیان‌، به کلانتری 161 ابوذر اعلام شد.

با حضور مأموران کلانتری در محل بیمارستان و انجام تحقیقات اولیه مشخص شد که یک جوان افغانستانی به نام عبدالباری 22 ساله به علت اصابت ضربه چاقو به قسمت قفسه سینه و ایجاد جراحت شدید در قلبش جانش را از دست داده است.

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمـد و به دستور قاضی مرادی؛ بازپرس ویژه قتل پایتخت، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

با حضور کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در بیمارستان، جوانی افغانستانی به نام اسلام با مراجعه به کارآگاهان خودش را برادر مقتول معرفی و عنوان داشت: ساعت یک صبح  برادرم به منزل ما در منطقه فلاح مراجعه و پس از زدن زنگ خانه  از من خواست تا به در منزل مراجعه کنم. در کمتر از چند دقیقه به در خانه مراجعه کردم که ناگهان با بدن نیمه جان برادرم روبه‌رو شدم که روی زمین افتاده و خون زیادی از وی رفته بود.

با توجه به اظهارات این شخص، کارآگاهان به محل زندگی اسلام در منطقه فلاح مراجعه و در تحقیقات از همسر اسلام ، وی نیز اظهارات همسرش را تأیید کرد.
در ادامه رسیدگی به پرونده کارآگاهان با مراجعه به محل کار مقتول در یک مغازه مرغ فروشی واقع در منطقه سه راه آذری به تحقیق از صاحب مغازه پرداخته و اطلاع پیدا کردند که مقتول در ساعت 21:30‌ با پسرعمویش به نام ذبیح از مغازه خارج شده است.

در تحقیقات از پسرعموی مقتول وی ضمن تأیید اظهارات صاحبکار عبدالباری مبنی بر مراجعه وی به مغازه جهت ملاقات با مقتول عنوان داشت که مقتول را در مقابل مغازه محل کارش ملاقات کرده اما پس از آن خبری از وی ندارد‌.

در ادامه تحقیقات‌، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که مقتول به همراه چند افغانستانی دیگر در خانه‌ای مجردی در منطقه فلاح زندگی می‌کرد.  با شناسایی این محل‌، کارآگاهان اداره دهم به محل مراجعه و در همان تحقیقات اولیه اطلاع پیدا کردند که پسرعموی مقتول ذبیح ‌به همراه فرد دیگری به نام ضیاءالدین در این خانه زندگی می‌کرده اما وی از بیان این موضوع به کارآگاهان خودداری ‌و دیگر هم اتاقی آنها نیز ‌گوشی تلفن همراهش را خاموش کرده و مراجعتی به محل سکونتش نداشته است.

در تحقیقات میدانی از محل زندگی مقتول کارآگاهان به نحوه چیدمان وسایل منزل در این خانه مجردی مشکوک شده لذا اقدامات علمی کشف جرم در دستور کار قرار گرفت و در بررسی دقیق محل کارآگاهان موفق به کشف آثار به جای مانده از ‌درگیری منجر به جنایت در محل شدند.

با توجه به اطلاعات به دست آمده و شناسایی محل وقوع جنایت،کذب بودن اظهارات اسلام مبنی بر وقوع جنایت در منطقه فلاح محرز‌، لذا وی دستگیر و  برای تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد.

با انتقال همزمان اسلام و ذبیح به اداره دهم و در تحقیات پلیسی به عمل آمده مشخص شد که اسلام نیز به دروغ خودش را برادر مقتول معرفی کرده و هیچ نسبت خانوادگی یا فامیلی با مقتول ندارد. ذبیح نیز به ناچار لب به اعتراف گشود و صراحتاً اعتراف کرد که در زمان وقوع جنایت‌، در خانه در حال استراحت بوده اما جنایت توسط دیگر هم اتاقی آنها یعنی ضیاءالدین انجام شده و آنها ‌ذبیح و اسلام  قصد داشتند تا با ارائه اطلاعات نادرست به کارآگاهان و ایجاد انحراف در مسیر تحقیقات‌، زمینه  فرار ضیاءالدین از کشور را فراهم کنند.

با توجه به اطلاعات به دست آمده و شناسایی دقیق قاتل‌، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که وی قصد دارد تا به مقصد مرزهای شرقی کشور از تهران خارج و از آنجا به افغانستان متواری شود  لذا با شناسایی محل دقیق تردد متهم در محدوده میدان آزادی‌، ضیا‌ءالدین ساعت 6 صبح امروز (دوشنبه) دستگیر و پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی صراحتاً به ارتکاب جنایت اعتراف کرد.

متهم در اعترافاتش در خصوص انگیزه خود از انجام جنایت و نحوه انجام آن به کارآگاهان گفت: سال گذشته و در یک نزاع و درگیری‌، عموی بنده توسط تعدادی از بستگان نزدیک مقتول به قتل رسید. امسال پس از آمدن به ایران با مقتول هم اتاقی شدم. طی این مدت همچنان کینه ‌کشته شدن عمویم توسط بستگان مقتول را به همراه داشتم تا اینکه تصمیم گرفتم تا با کشتن مقتول انتقام مرگ عموی خود را بگیرم به همین علت‌، شب قبل از جنایت با محل کار خود تسویه حساب کامل کرده و پس از آن در شب جنایت و زمانی که ذبیح و مقتول خواب بودند، با یک ضربه چاقو اقدام به کشتن  عبدالباری کر‌دم‌ و از محل متواری شدم.

قتل در افغانستان؛ انتقام در ایران!

اس ام اس جدید