عکسی که بهاره رهنما در واکنش به شایعه جدایی اش منتشر کرد

عکسی که بهاره رهنما در واکنش به شایعه جدایی اش منتشر کرد

پشت می‌کنم به همه مزخرفات و قضاوت‌های این روزها، با آتش زندگی و مهر آدم‌هایی که دوستم دارند و دوستشان دارند گرم می‌شوم و همچنان به مسیرم ادامه می‌دهم. بعد از بیست و چهار سال تلاش در عرصه کار هنری و اخذ دو لیسانس و دو فوق لیسانس از دانشگاه‌های معتبر کشورم، بی شک عقل و درایت کافی برای تصمیمات مهم زندگی‌ام دارم، پیمان قاسم‌خانی هم همیشه بهترین دوست و آدم عزیز زندگی من هست و خواهد بود و بی اندازه بزرگ و محترم
آن دسته بیمارین روحی که منتظر جنگ بین ما و آزار فرزندمان هستند هم بی شک در حسرت این آرزو خواهند ماند، به گمانم هر آدم معروفی مثل هر انسانی حق دارد بخش‌هایی از زندگیش را که دوست دارد در فضای مجازی به تماشای عموم بگذارد و بخش‌هایی را نه، هرگز با دروغ و دغل زندگی نکردم و نمی‌کنم و همچنان به روش تلاش و کوشش و جلو رفتنم در مسیری که دوست دارم تا زنده‌ام ادامه خواهم داد، کسانی را هم که من و ما را قضاوت می‌کنند و قصد دارند تمام تلاش‌هایمان در عرصه کار و اجتماع را ندیده بگیرند و ما را شکست‌خورده بنامند، به خداوند بزرگ واگذار کردم و امیدوارم در سال نود و پنج با سخت‌ترین تغیرات و چالش‌های زندگیشان مواجه بشوند تا دست از قضاوت آدم‌ها بردارند، خوشبختی احساس درون ماست.
من بهاره رهنما در این بهار هزار و سیصد و نود و پنج خودم را زن خوشبخت و پر تلاشی می‌دانم که تغیرات زندگی رابا جرات و آغوش باز می‌پذیرد و هرگز کسی را مقصر اتفاقات شخصی عمرش نمی‌داند، این اولین و اخرین پیام من درباره این تنش‌های اخیر بود و هست، حالا بیماران بیکار بروند تا ماه‌ها این نوشته مرا تحلیل کنند! خدا را شکر به آمار اشتغال کشور با این جوابم أضافه کردم! من بعد به بازی احمقانه‌نون به نرخ روزخورهای اینترنی به هیچ عنوان تن نخواهم داد و در مقابل این افراد مجازی و فضای مجازی در این گونه موارد و سرک کشیدن‌ها سکوت می‌کنم، در برخورد با آدم‌های حقیقی هم همچنان بدون دروغ و ریا خود واقعی، سرزنده و خوشحال خودم هستم.

منبع:

عکسی که بهاره رهنما در واکنش به شایعه جدایی اش منتشر کرد

پشت می‌کنم به همه مزخرفات و قضاوت‌های این روزها، با آتش زندگی و مهر آدم‌هایی که دوستم دارند و دوستشان دارند گرم می‌شوم و همچنان به مسیرم ادامه می‌دهم. بعد از بیست و چهار سال تلاش در عرصه کار هنری و اخذ دو لیسانس و دو فوق لیسانس از دانشگاه‌های معتبر کشورم، بی شک عقل و درایت کافی برای تصمیمات مهم زندگی‌ام دارم، پیمان قاسم‌خانی هم همیشه بهترین دوست و آدم عزیز زندگی من هست و خواهد بود و بی اندازه بزرگ و محترم
آن دسته بیمارین روحی که منتظر جنگ بین ما و آزار فرزندمان هستند هم بی شک در حسرت این آرزو خواهند ماند، به گمانم هر آدم معروفی مثل هر انسانی حق دارد بخش‌هایی از زندگیش را که دوست دارد در فضای مجازی به تماشای عموم بگذارد و بخش‌هایی را نه، هرگز با دروغ و دغل زندگی نکردم و نمی‌کنم و همچنان به روش تلاش و کوشش و جلو رفتنم در مسیری که دوست دارم تا زنده‌ام ادامه خواهم داد، کسانی را هم که من و ما را قضاوت می‌کنند و قصد دارند تمام تلاش‌هایمان در عرصه کار و اجتماع را ندیده بگیرند و ما را شکست‌خورده بنامند، به خداوند بزرگ واگذار کردم و امیدوارم در سال نود و پنج با سخت‌ترین تغیرات و چالش‌های زندگیشان مواجه بشوند تا دست از قضاوت آدم‌ها بردارند، خوشبختی احساس درون ماست.
من بهاره رهنما در این بهار هزار و سیصد و نود و پنج خودم را زن خوشبخت و پر تلاشی می‌دانم که تغیرات زندگی رابا جرات و آغوش باز می‌پذیرد و هرگز کسی را مقصر اتفاقات شخصی عمرش نمی‌داند، این اولین و اخرین پیام من درباره این تنش‌های اخیر بود و هست، حالا بیماران بیکار بروند تا ماه‌ها این نوشته مرا تحلیل کنند! خدا را شکر به آمار اشتغال کشور با این جوابم أضافه کردم! من بعد به بازی احمقانه‌نون به نرخ روزخورهای اینترنی به هیچ عنوان تن نخواهم داد و در مقابل این افراد مجازی و فضای مجازی در این گونه موارد و سرک کشیدن‌ها سکوت می‌کنم، در برخورد با آدم‌های حقیقی هم همچنان بدون دروغ و ریا خود واقعی، سرزنده و خوشحال خودم هستم.

(image)

منبع:

عکسی که بهاره رهنما در واکنش به شایعه جدایی اش منتشر کرد

شهر خبر

مد روز

سیاستمدار خوش چهره‌ای که زیاد می‌دانست

سیاستمدار خوش چهره‌ای که زیاد می‌دانست

به گزارش جهان، «شب خوابید و ۲ اسفند دیگر بیدار نشد. لابد ایست قلبی بوده. چهره‌اش هم خیلی آرام و باعزت بود.» این را عدنان از مرگ پدرش روایت می‌کند؛ از شبی که صادق طباطبایی یک ماه مانده به تولد ۷۲سالگی‌اش چشم‌هایش را بست و دیگر باز نکرد. تاریخ اما هنوز برای مرور زوایای زندگی این مرد راه زیادی دارد؛ مردی که جوانی‌اش به علم‌اندوزی گذشت، میانسالی‌اش به سیاست و مبارزه، و سال‌های پایانی عمرش، به نوشتن و روایت تاریخ شفاهی انقلاب.

پرده اول؛ خوش‌چهره‌ترین سیاستمدار ایران

صادق طباطبایی، شیک پوش ترین و خوش چهره ترین سیاستمدار در عرصه سیاست ایران؛ معاونت وزارت کشور و سخنگویی دولت را تجربه کرد، بعد از استعفای مهندس بازرگان و تا شروع نخست‌وزیری شهید رجایی، سرپرست نخست‌وزیری بود و در زمان جنگ ایران و عراق از سوی امام خمینی (ره) مسئولیت تهیه اسلحه را برای ایران به عهده گرفت. او بعد‌ها، وقتی فراغت بیشتری پیدا کرد، به نگارش کتاب روی آورد و خاطرات سیاسی ‌اجتماعی‌اش را از مبارزات دوران انقلاب، در سه جلد منتشر کرد. «طلوع ماهواره و افول فرهنگ»، «تکنوپولی»، «زندگی در عیش، مردن در خوشی» و «نقش رسانه‌های تصویری در زوال دوران کودکی» کتاب‌های دیگری هستند که از دکتر صادق طباطبایی به یادگار مانده‌اند.

پرده دوم؛ ایران میدان مبارزه است

در زندگی سید صادق طباطبایی، تحصیل حرف اول را می‌زد. آنقدر که توانست در ۳۲سالگی استاد دانشگاه بوخوم آلمان شود. فرزند آیت‌الله سلطانی طباطبایی (ره) و خواهر‌زاده امام موسی صدر بودن، کافی بود تا او حتی خارج از ایران هم نتواند از دنیای سیاست دور باشد. به محض ورود به آلمان به عضویت انجمن اسلامی درآمد و در فضای مسمومی که برای فعالیت‌های دانشجویی احساس می‌کرد، انجمن اسلامی دانشجویان آخن را بنیان گذاشت. سیدصادق در بخشی از خاطراتش گفته بود: «شرط ما برای اعضای انجمن این بود که در وهله اول باید درسشان را بخوانند، چون قرار نیست برای همیشه در خارج بمانند. میدان مبارزه ایران است. برخلاف شعار کنفدراسیون دانشجویان ایرانی که درس خواندن را خیانت به انقلاب می‌دانست.»

پرده سوم؛ ۲۵روز تا رفراندوم

در سال ۱۳۴۴ وقتی ۲۲ساله بود با دختر خاله خود «فاطمه صدرعاملی» ازدواج کرد. ۴سال بعد، یعنی در سال ۱۳۴۸ ازدواج خواهرش با احمد خمینی، زندگی شخصی او را بیش از گذشته در سیاست تنید. «سال ۵۷ که به ایران آمدم از طرف آقای صدر حاج سید جوادی (وزیر کشور وقت) به کار در وزارت کشور دعوت شدم.»

«روز ۱۶ اسفند بود که حاج احمد آقا (خمینی) تلفن کرد که امام (ره) می‌گویند زود همه‌پرسی را برگزار کنید. گفتم: من می‌روم قم خدمتشان عرض می‌کنم که برای چی همه‌پرسی برگزار کنیم؟ برگزاری رفراندوم، تشکیلات و سازمان می‌خواهد که ما نداریم. پاسبان‌ها می‌گویند ما نمی‌توانیم سرچهارراه‌ها بایستیم چون این لباس را که مردم می‌بینند یاد گذشته می‌افتند و باید لباس‌ها عوض شود. حاج احمد آقا گفت: امام اصرار بر همه‌پرسی دارند. رفتم قم و به امام عرض کردم که دنیا شما را پذیرفته و حالا هم شما اعلام جمهوری اسلامی بکنید. امام گفتند: نه! همه‌پرسی باید برگزار بشود. شما الان نمی‌فهمید. ۵۰سال دیگر خواهند گفت که از احساسات مردم سوءاستفاده شده و چه درست بود پیش‌بینی امام.

پرده چهارم؛ حرف‌هایت را به نام دولت بگو

در دوران پس از رفراندوم، مهندس بازرگان که نخست‌وزیری دولت موقت را به عهده داشت، از سیدصادق طباطبایی خواست تا سخنگوی دولت شود. دکتر طباطبایی روایت سخنگو شدنش را اینطور گفته بود: «حاج مهدی عراقی (خدا رحمتش کند) برای بعضی از جلسات در مساجد بازار از من دعوت به سخنرانی کرد. زیرا حالتی در جامعه به وجود آمده بود که تبیین مسائل دینی از زبان امثال من برای مردم و به‌خصوص جوانان خوشایند‌تر شده بود. عصر یکی از روزهای اوایل تیرماه ۵۸ من در وزارت کشور بودم که از دفتر مهندس بازرگان به من زنگ زدند و گفتند نخست‌وزیر با شما کار دارد. برای روز بعد قرار گذاشتیم. آقای بازرگان گفت که ماشاءالله بازار سخنرانی‌های شما در روزنامه‌ها و رادیو و تلویزیون گرم است، قطب‌زاده هم که رفیقت است و چک سفید امضا داری. اشاره کنم که قطب‌زاده با دولت موقت خیلی بد بود.»

این عبارت طنز آقای بازرگان پرمعنی بود. خلاصه ایشان گفت: حالا که روزنامه‌ها و رادیو و تلویزیون حرف‌هایت را منتشر می‌کنند، این حرف‌ها را به نام دولت بگو. پرسیدم: حرف‌هایی که من تا الان زده‌ام، عقاید خودم است. آیا دولت هم آن‌ها را قبول دارد؛ گفت: بله. به این ترتیب من شدم سخنگوی دولت و البته شرط گذاشتم که اگر در جایی ضعف ببینم، مطرح خواهم کرد. او هم پذیرفت و من از اواسط تیرماه به نخست‌وزیری رفتم.

پرده پنجم؛ میانجی‌گری برای آزادی گروگان‌ها

بعد از ۱۳آبان و تسخیر سفارت آمریکا که منجر به گروگان‌گیری آمریکایی‌ها به دست دانشجویان شد، صادق طباطبایی سعی کرد از نفوذ خود برای خاتمه دادن به ماجرا استفاده کند. صادق طباطبایی به دیدار حاج احمد خمینی رفت و سعی کرد راهی برای حل مساله پیدا کند: «رفتم به دیدن احمدآقا و گفتم که شما گویا مشکل گروگان‌ها را فراموش کرده‌اید و اگرچه امام موضوع را به مجلس واگذار کرده‌اند اما مجلس درگیر کارهای خودش است. احمد آقا گفت‌ که واقعیت این است که ما بریده‌ایم. تو می‌گویی که چه کار کنیم؟ به او گفتم که باید ببینیم حداکثر و حداقل خواسته‌هایمان چیست؟ می‌توانیم بر اساس آن با آمریکایی‌ها مذاکره کنیم. وقتی شروط آزادی گروگا‌ن‌ها به توافق دو طرف منجر شد، می‌توان آن را در اختیار مجلس گذاشت تا آن را بر اساس مصالح کشور به تصویب رساند.»

با تایید امام، دکتر طباطبایی با سفیر آلمان در تهران وارد مذاکره شد تا از طریق وزیر خارجه این کشور، پیام ایران را به کاخ سفید برساند. چند ساعت بیشتر نگذشته بود که خبر رسید کار‌تر از این پیشنهاد خیلی استقبال کرده و خواستار مذاکرات بیشتر است. قرار مذاکره گذاشته می‌شود، صادق طباطبایی به «بن» می‌رود و با هیات آمریکایی دیدار می‌کند.

«همیلتون جردن»، سخنگوی کاخ سفید، بعد‌ها در خاطراتش نوشت: «فکر می‌کردم با یک فرد ریشو و اورکت پوشیده و یا یک فرد روحانی روبه‌رو می‌شوم اما با فردی مواجه شدم شبیه جنتلمن‌های فرانسوی، با کت و شلوار ابریشمی و کراوات که با زبان انگلیسی با من خوش و بش کرد. من بر روی یک فرش ایرانی ایستاده بودم و با مردی مودب و خندان روبه‌رو شده بودم.»  کار‌تر اگرچه با تمام شروط ایران برای آزادسازی گروگان‌ها موافقت کرد اما در ادامه، مسیر کار طوری عوض شد که صادق طباطبایی از این مذاکرات حذف و کار دوباره از طریق الجزایر پیگیری شد.

پرده ششم؛ سال‌هایی که از سیاست دور نبود

صادق طباطبایی در دل سیاست به دنیا آمد. نوه پسری مرحوم آیت الله حاج سید صدرالدین صدر و خواهرزاده امام موسی صدر بودن، و را وارد دنیایی کرد که حتی اگر م یخواست هم نم یتوانستا ز سیاست دور بماند. بعدتر، ازدواج خواهرش با سیداحمد خمینی او را با خاندانا مام فامیل کرد تا او دایی سید حسن خمینی شود. به جز این، سید صادق طباطبایی، عموی هدی طباطبایی، عروس محسن رضایی و پسرخاله زهره صادقی، همسر سید محمد خاتمی هم بود. شاید همین پیوند خانوادگی باعث شد تا در انتخابات 84 پیشنهاد محسن رضایی را برای مشاوره بپذیرد و پس از سالهای زیادی که نام او در فعالیت های سیاسی به گوش نمی رسید، دوباره مسئولیتی را به عهده بگیرد. اگرچه در همان زمان، بعض یها به او می گفتند کاندیدای ریاست جمهوری شود اما صادق طباطبایی نپذیرفت و به مشاور محسن رضایی بودن بسنده کرد. رابطه دکتر طباطبایی با سید محمدخاتمی اما فراترا ز نسبت فامیلی بود. آنقدر که وقتی برای ادامه درمانش به دوراهی رسید، از خاتمی خواست تا برایش استخاره بگیرد و در روزهای آخر عمرش، به فرزندش وصیت کرد تا پس از مرگش سید محمد خاتمی بر پیکرش نماز بخواند. عدنان طباطبایی ماجرا را این طور روایت میکند: «پدرم وقتی در بیمارستان بودند، به خواهرم غزاله در ای نباره گفته بودند و این درخواست در قالب وصیت ایشان هم مطرح بود و خوشبختانه میسر شد. برای ماهم این ماجرا مایه افتخار بود؛ به ویژه اینکه وصیت پدرم انجام شد.»

همسر دکتر طباطبایی درباره روابط او با سیدمحمد خاتمی می گوید: «دکتر با آقای خاتمی همیشه در ارتباط بود. درواقع معمولا با شخصیت ها و طیفهای مختلف سیاسی ارتباط داشت. در دولت اصلاحات مشاوره هایی می داد. اما بخشی از هماهنگی ها در سفر خاتمی به آلمان را دکتر طباطبایی انجام داد. مثلا سخنرانی در دانشگاه فرایبورگ.»

همچنین از مشغولیت های دکتر طباطبایی در دهه ۷۰ و ۸۰ ، تدریس در دانشگاه بوخوم، مشاوره دایره المعارف اسلامی و همچنین ترجمه کتابهای نیل پستمن (منتقد، نویسنده، نظریه پردازا رتباطات وا ستاد دانشگاه نیویورک) بودها ست.

پرده هفتم؛ رو در رو با سرطان

سیدصادق، بعد از جنگ ایران و عراق و حواشی‌ که برایش ایجاد شد، کم‌کم از دنیای سیاست فاصله گرفت. هرچند خودش می‌گفت هیچگاه صحنه سیاسی را ترک نکرده بلکه فقط از کار اجرایی فاصله گرفته است، اما حالا کتاب و موسیقی دو بخش پررنگ زندگی او بودند.

آرامش زندگی او در دنیای کتاب و موسیقی اما در سال ۱۳۹۲ پایان یافت. سرطان ریه این بار عرصه جدیدی را برای مبارزه رو به روی صادق طباطبایی گذاشته بود. او که در بهمن ماه۹۲ برای تولد ۴۰سالگی دخترش غزاله به آلمان رفته بود، دچار مشکل تنفسی شد و پزشکان بیماری او را سرطان بدخیم ریه تشخیص دادند. دوره‌های شیمی‌درمانی پس از آن، حال دکتر طباطبایی را بهتر کرد. خودش در گفت‌و‌گویی که مدتی قبل از مرگ داشت، می‌گفت: «از‌‌ همان ابتدا مطمئن بودم من این بیماری را حل خواهم کرد. احساسی به من می‌گفت مداوا خواهم شد. گذشت؛ اما سخت بود. خیلی سخت.» نتیجه این مبارزه اما چندماه بعد به نفع سرطان چرخید. بیماری بقیه اندام‌های داخلی را هم درگیر کرد و با گرفتارشدن کبد، پزشکان پیشنهاد توقف شیمی‌درمانی را دادند. دارو‌ها قطع شد، سید صادق به خانه‌اش رفت و چندروز بعد، در بسترش برای همیشه به خواب رفت.

سیاستمدار خوش چهره‌ای که زیاد می‌دانست

به گزارش جهان، «شب خوابید و ۲ اسفند دیگر بیدار نشد. لابد ایست قلبی بوده. چهره‌اش هم خیلی آرام و باعزت بود.» این را عدنان از مرگ پدرش روایت می‌کند؛ از شبی که صادق طباطبایی یک ماه مانده به تولد ۷۲سالگی‌اش چشم‌هایش را بست و دیگر باز نکرد. تاریخ اما هنوز برای مرور زوایای زندگی این مرد راه زیادی دارد؛ مردی که جوانی‌اش به علم‌اندوزی گذشت، میانسالی‌اش به سیاست و مبارزه، و سال‌های پایانی عمرش، به نوشتن و روایت تاریخ شفاهی انقلاب.

پرده اول؛ خوش‌چهره‌ترین سیاستمدار ایران

صادق طباطبایی، شیک پوش ترین و خوش چهره ترین سیاستمدار در عرصه سیاست ایران؛ معاونت وزارت کشور و سخنگویی دولت را تجربه کرد، بعد از استعفای مهندس بازرگان و تا شروع نخست‌وزیری شهید رجایی، سرپرست نخست‌وزیری بود و در زمان جنگ ایران و عراق از سوی امام خمینی (ره) مسئولیت تهیه اسلحه را برای ایران به عهده گرفت. او بعد‌ها، وقتی فراغت بیشتری پیدا کرد، به نگارش کتاب روی آورد و خاطرات سیاسی ‌اجتماعی‌اش را از مبارزات دوران انقلاب، در سه جلد منتشر کرد. «طلوع ماهواره و افول فرهنگ»، «تکنوپولی»، «زندگی در عیش، مردن در خوشی» و «نقش رسانه‌های تصویری در زوال دوران کودکی» کتاب‌های دیگری هستند که از دکتر صادق طباطبایی به یادگار مانده‌اند.

پرده دوم؛ ایران میدان مبارزه است

در زندگی سید صادق طباطبایی، تحصیل حرف اول را می‌زد. آنقدر که توانست در ۳۲سالگی استاد دانشگاه بوخوم آلمان شود. فرزند آیت‌الله سلطانی طباطبایی (ره) و خواهر‌زاده امام موسی صدر بودن، کافی بود تا او حتی خارج از ایران هم نتواند از دنیای سیاست دور باشد. به محض ورود به آلمان به عضویت انجمن اسلامی درآمد و در فضای مسمومی که برای فعالیت‌های دانشجویی احساس می‌کرد، انجمن اسلامی دانشجویان آخن را بنیان گذاشت. سیدصادق در بخشی از خاطراتش گفته بود: «شرط ما برای اعضای انجمن این بود که در وهله اول باید درسشان را بخوانند، چون قرار نیست برای همیشه در خارج بمانند. میدان مبارزه ایران است. برخلاف شعار کنفدراسیون دانشجویان ایرانی که درس خواندن را خیانت به انقلاب می‌دانست.»

پرده سوم؛ ۲۵روز تا رفراندوم

در سال ۱۳۴۴ وقتی ۲۲ساله بود با دختر خاله خود «فاطمه صدرعاملی» ازدواج کرد. ۴سال بعد، یعنی در سال ۱۳۴۸ ازدواج خواهرش با احمد خمینی، زندگی شخصی او را بیش از گذشته در سیاست تنید. «سال ۵۷ که به ایران آمدم از طرف آقای صدر حاج سید جوادی (وزیر کشور وقت) به کار در وزارت کشور دعوت شدم.»

«روز ۱۶ اسفند بود که حاج احمد آقا (خمینی) تلفن کرد که امام (ره) می‌گویند زود همه‌پرسی را برگزار کنید. گفتم: من می‌روم قم خدمتشان عرض می‌کنم که برای چی همه‌پرسی برگزار کنیم؟ برگزاری رفراندوم، تشکیلات و سازمان می‌خواهد که ما نداریم. پاسبان‌ها می‌گویند ما نمی‌توانیم سرچهارراه‌ها بایستیم چون این لباس را که مردم می‌بینند یاد گذشته می‌افتند و باید لباس‌ها عوض شود. حاج احمد آقا گفت: امام اصرار بر همه‌پرسی دارند. رفتم قم و به امام عرض کردم که دنیا شما را پذیرفته و حالا هم شما اعلام جمهوری اسلامی بکنید. امام گفتند: نه! همه‌پرسی باید برگزار بشود. شما الان نمی‌فهمید. ۵۰سال دیگر خواهند گفت که از احساسات مردم سوءاستفاده شده و چه درست بود پیش‌بینی امام.

پرده چهارم؛ حرف‌هایت را به نام دولت بگو

در دوران پس از رفراندوم، مهندس بازرگان که نخست‌وزیری دولت موقت را به عهده داشت، از سیدصادق طباطبایی خواست تا سخنگوی دولت شود. دکتر طباطبایی روایت سخنگو شدنش را اینطور گفته بود: «حاج مهدی عراقی (خدا رحمتش کند) برای بعضی از جلسات در مساجد بازار از من دعوت به سخنرانی کرد. زیرا حالتی در جامعه به وجود آمده بود که تبیین مسائل دینی از زبان امثال من برای مردم و به‌خصوص جوانان خوشایند‌تر شده بود. عصر یکی از روزهای اوایل تیرماه ۵۸ من در وزارت کشور بودم که از دفتر مهندس بازرگان به من زنگ زدند و گفتند نخست‌وزیر با شما کار دارد. برای روز بعد قرار گذاشتیم. آقای بازرگان گفت که ماشاءالله بازار سخنرانی‌های شما در روزنامه‌ها و رادیو و تلویزیون گرم است، قطب‌زاده هم که رفیقت است و چک سفید امضا داری. اشاره کنم که قطب‌زاده با دولت موقت خیلی بد بود.»

این عبارت طنز آقای بازرگان پرمعنی بود. خلاصه ایشان گفت: حالا که روزنامه‌ها و رادیو و تلویزیون حرف‌هایت را منتشر می‌کنند، این حرف‌ها را به نام دولت بگو. پرسیدم: حرف‌هایی که من تا الان زده‌ام، عقاید خودم است. آیا دولت هم آن‌ها را قبول دارد؛ گفت: بله. به این ترتیب من شدم سخنگوی دولت و البته شرط گذاشتم که اگر در جایی ضعف ببینم، مطرح خواهم کرد. او هم پذیرفت و من از اواسط تیرماه به نخست‌وزیری رفتم.

پرده پنجم؛ میانجی‌گری برای آزادی گروگان‌ها

بعد از ۱۳آبان و تسخیر سفارت آمریکا که منجر به گروگان‌گیری آمریکایی‌ها به دست دانشجویان شد، صادق طباطبایی سعی کرد از نفوذ خود برای خاتمه دادن به ماجرا استفاده کند. صادق طباطبایی به دیدار حاج احمد خمینی رفت و سعی کرد راهی برای حل مساله پیدا کند: «رفتم به دیدن احمدآقا و گفتم که شما گویا مشکل گروگان‌ها را فراموش کرده‌اید و اگرچه امام موضوع را به مجلس واگذار کرده‌اند اما مجلس درگیر کارهای خودش است. احمد آقا گفت‌ که واقعیت این است که ما بریده‌ایم. تو می‌گویی که چه کار کنیم؟ به او گفتم که باید ببینیم حداکثر و حداقل خواسته‌هایمان چیست؟ می‌توانیم بر اساس آن با آمریکایی‌ها مذاکره کنیم. وقتی شروط آزادی گروگا‌ن‌ها به توافق دو طرف منجر شد، می‌توان آن را در اختیار مجلس گذاشت تا آن را بر اساس مصالح کشور به تصویب رساند.»

با تایید امام، دکتر طباطبایی با سفیر آلمان در تهران وارد مذاکره شد تا از طریق وزیر خارجه این کشور، پیام ایران را به کاخ سفید برساند. چند ساعت بیشتر نگذشته بود که خبر رسید کار‌تر از این پیشنهاد خیلی استقبال کرده و خواستار مذاکرات بیشتر است. قرار مذاکره گذاشته می‌شود، صادق طباطبایی به «بن» می‌رود و با هیات آمریکایی دیدار می‌کند.

«همیلتون جردن»، سخنگوی کاخ سفید، بعد‌ها در خاطراتش نوشت: «فکر می‌کردم با یک فرد ریشو و اورکت پوشیده و یا یک فرد روحانی روبه‌رو می‌شوم اما با فردی مواجه شدم شبیه جنتلمن‌های فرانسوی، با کت و شلوار ابریشمی و کراوات که با زبان انگلیسی با من خوش و بش کرد. من بر روی یک فرش ایرانی ایستاده بودم و با مردی مودب و خندان روبه‌رو شده بودم.»  کار‌تر اگرچه با تمام شروط ایران برای آزادسازی گروگان‌ها موافقت کرد اما در ادامه، مسیر کار طوری عوض شد که صادق طباطبایی از این مذاکرات حذف و کار دوباره از طریق الجزایر پیگیری شد.

پرده ششم؛ سال‌هایی که از سیاست دور نبود

صادق طباطبایی در دل سیاست به دنیا آمد. نوه پسری مرحوم آیت الله حاج سید صدرالدین صدر و خواهرزاده امام موسی صدر بودن، و را وارد دنیایی کرد که حتی اگر م یخواست هم نم یتوانستا ز سیاست دور بماند. بعدتر، ازدواج خواهرش با سیداحمد خمینی او را با خاندانا مام فامیل کرد تا او دایی سید حسن خمینی شود. به جز این، سید صادق طباطبایی، عموی هدی طباطبایی، عروس محسن رضایی و پسرخاله زهره صادقی، همسر سید محمد خاتمی هم بود. شاید همین پیوند خانوادگی باعث شد تا در انتخابات 84 پیشنهاد محسن رضایی را برای مشاوره بپذیرد و پس از سالهای زیادی که نام او در فعالیت های سیاسی به گوش نمی رسید، دوباره مسئولیتی را به عهده بگیرد. اگرچه در همان زمان، بعض یها به او می گفتند کاندیدای ریاست جمهوری شود اما صادق طباطبایی نپذیرفت و به مشاور محسن رضایی بودن بسنده کرد. رابطه دکتر طباطبایی با سید محمدخاتمی اما فراترا ز نسبت فامیلی بود. آنقدر که وقتی برای ادامه درمانش به دوراهی رسید، از خاتمی خواست تا برایش استخاره بگیرد و در روزهای آخر عمرش، به فرزندش وصیت کرد تا پس از مرگش سید محمد خاتمی بر پیکرش نماز بخواند. عدنان طباطبایی ماجرا را این طور روایت میکند: «پدرم وقتی در بیمارستان بودند، به خواهرم غزاله در ای نباره گفته بودند و این درخواست در قالب وصیت ایشان هم مطرح بود و خوشبختانه میسر شد. برای ماهم این ماجرا مایه افتخار بود؛ به ویژه اینکه وصیت پدرم انجام شد.»

همسر دکتر طباطبایی درباره روابط او با سیدمحمد خاتمی می گوید: «دکتر با آقای خاتمی همیشه در ارتباط بود. درواقع معمولا با شخصیت ها و طیفهای مختلف سیاسی ارتباط داشت. در دولت اصلاحات مشاوره هایی می داد. اما بخشی از هماهنگی ها در سفر خاتمی به آلمان را دکتر طباطبایی انجام داد. مثلا سخنرانی در دانشگاه فرایبورگ.»

همچنین از مشغولیت های دکتر طباطبایی در دهه ۷۰ و ۸۰ ، تدریس در دانشگاه بوخوم، مشاوره دایره المعارف اسلامی و همچنین ترجمه کتابهای نیل پستمن (منتقد، نویسنده، نظریه پردازا رتباطات وا ستاد دانشگاه نیویورک) بودها ست.

پرده هفتم؛ رو در رو با سرطان

سیدصادق، بعد از جنگ ایران و عراق و حواشی‌ که برایش ایجاد شد، کم‌کم از دنیای سیاست فاصله گرفت. هرچند خودش می‌گفت هیچگاه صحنه سیاسی را ترک نکرده بلکه فقط از کار اجرایی فاصله گرفته است، اما حالا کتاب و موسیقی دو بخش پررنگ زندگی او بودند.

آرامش زندگی او در دنیای کتاب و موسیقی اما در سال ۱۳۹۲ پایان یافت. سرطان ریه این بار عرصه جدیدی را برای مبارزه رو به روی صادق طباطبایی گذاشته بود. او که در بهمن ماه۹۲ برای تولد ۴۰سالگی دخترش غزاله به آلمان رفته بود، دچار مشکل تنفسی شد و پزشکان بیماری او را سرطان بدخیم ریه تشخیص دادند. دوره‌های شیمی‌درمانی پس از آن، حال دکتر طباطبایی را بهتر کرد. خودش در گفت‌و‌گویی که مدتی قبل از مرگ داشت، می‌گفت: «از‌‌ همان ابتدا مطمئن بودم من این بیماری را حل خواهم کرد. احساسی به من می‌گفت مداوا خواهم شد. گذشت؛ اما سخت بود. خیلی سخت.» نتیجه این مبارزه اما چندماه بعد به نفع سرطان چرخید. بیماری بقیه اندام‌های داخلی را هم درگیر کرد و با گرفتارشدن کبد، پزشکان پیشنهاد توقف شیمی‌درمانی را دادند. دارو‌ها قطع شد، سید صادق به خانه‌اش رفت و چندروز بعد، در بسترش برای همیشه به خواب رفت.

سیاستمدار خوش چهره‌ای که زیاد می‌دانست

خرید غذا

خرید غذا

مُرسی، نتیجه جلب رضایت آمریکا را دید/ آمریکا، کاری که در برجام 1 با ایران کرد، در برجام‌های بعدی تکرار خواهد کرد

گروه سیاست جهان نیوز ـ محمد دهقان نماینده مردم طرقبه و چناران و عضو هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با فارس با اشاره به فرمایشات رهبر معظم انقلاب مبنی بر تلاش آمریکا برای تحمیل برجام‌های 2 و 3 به ایران، اظهار داشت: رویکردی از ابتدای انقلاب در کشور وجود داشته که همچنان هم وجود دارد و آن این است که ما در جامعه جهانی باید هضم شویم و آنچه که قدرت‌های بزرگی مانند آمریکا می‌گویند را قبول کنیم و چالشی با دنیا نداشته باشیم.

وی افزود: این رویکرد از ابتدای انقلاب توسط برخی از افراد انقلابی هم بیان می‌شد و وجود داشت و معتقد بودند که ما نمی‌توانیم با آمریکا درگیر شویم لذا باید مسیر همزیستی مسالمت‌آمیز با آمریکا را طی کنیم و بالاخره به بخشی از خواسته‌های آمریکا عمل کنیم و خودمان را با این غولی که در دنیا وجود دارد و هر جنایتی از دستش برمی‌آید و می‌تواند فشار بیاورد، هماهنگ کنیم و با او درنیفتیم تا او را نسبت به خودمان آرام نماییم و این غول و قدرت بزرگ مرتب ما را تحت فشار قرار ندهد و ما را اذیت نکند.

این عضو هیأت رئیسه مجلس در ادامه تصریح کرد: برخی صادقانه چنین نظری دارند اما تعدادی هم هستند که کاملاً عامل آمریکا و دشمن هستند و این رویکرد را تقویت می‌کنند، ما در طول سالیان متمادی در همه زمان‌ها با این رویکرد مواجه بودیم که البته مغایر با نظر امام(ره) و مقام معظم رهبری بوده و هست و انقلابیون واقعی این رویکرد را قبول نداشتند و آن را خطرناک می‌دانستند چون زمینه از بین رفتن تمام آرمان‌های انقلاب را فراهم می‌کرد و باعث می‌شد آمریکا که از قبل توسط ملت ایران و انقلابیون بیرون رانده شده بود از پنجره برگردد.

وی تأکید کرد: آمریکا یک کشور قدرتمند است که توان دیپلماسی قوی دارد و پول و قدرت رسانه‌ای بزرگ و در واقع یک امپراطوری خبری بزرگی را در اختیار دارد و کشورهای مختلف تحت نفوذ این کشور قرار دارند، البته دارای قدرت اقتصادی هم است، لذا باید بدانیم آمریکا خوی استکباری دارد که به هیچ وجه به کم راضی نیست و جز با مزدور شدن برای او و جز با اینکه کشوری را کاملاً در اختیار بگیرد و بر مقدرّات‌ آن کشور مسلط شود، راضی نمی‌شود.

دهقان یادآور شد: آمریکا نشان داده که به کمتر از این قانع نیست، در همین سال‌های اخیر کشور مصر انقلاب کرد و مُرسی رئیس‌جمهور قانونی مردم مصر شد، اما رویکردش یک رویکرد ضعیف بود و به ملاقات رئیس‌جمهور آمریکا و پادشاه عربستان رفت و با انقلابیون منطقه مانند ایران رابطه‌ای برقرار نکرد، او می‌خواست آمریکا را نسبت به خودش راضی نگه دارد تا با او کاری نداشته باشد، اما دیدیم ظرف یکسال همان آمریکا و عربستان زمینه کودتایی را فراهم و مُرسی را برکنار کردند و ژنرالی را بر کشور مصر حاکم نمودند و عملاً انقلاب مصر به شکست کشانده شد، بنابراین رویکرد جلب رضایت آمریکا این یک کار تجربه شده است.

وی متذکر شد: در کشورهای دیگر هم می‌بینیم که ادعای استقلال دارند، اما تا زمانی آمریکا به این کشورها کاری ندارد که کاملاً در خدمت منافع آمریکا قرار گیرند، این کشورها همین که از خدمت منافع آمریکا سر باز زنند و بیرون از گردونه خدمت‌کنندگان به آمریکا بیایند، آمریکا شروع به اذیت کردن آن کشورها می‌کند، این کشورها هم جرأت نمی‌کنند از درخواست‌های آمریکا طفره روند، مگر اینکه یک کشوری کاملاً قوی و ابرقدرت شده باشد یعنی کاملاً به استقلال واقعی در همه جوانب رسیده باشد و آمریکا کاری نتواند با آن کشورها انجام دهد وگرنه کشورهایی که ضعیف باشند یا کشورهایی که سیاستمداران ضعیفی داشته باشند، کاملاً در خدمت منافع آمریکا قرار می‌گیرند.

دهقان ادامه داد: این موضوع فرمول کاملاً روشنی در دنیاست و اگر کسی ذره‌ای سیاست داشته باشد، کاملاً موضوع روشن است، آقایانی که در داخل کشور از ابتدای انقلاب تاکنون می‌گفتند ما باید مشکل‌مان را با آمریکا حل کنیم و دوره‌ای هم در گذشته بر کشور حاکم شده بودند و رفتند که مشکل را حل کنند و تمام صنعت هسته‌ای ما را تعطیل کردند و رفتند به آمریکا لبخند زدند و مراوداتی را هم با آمریکا ایجاد کردند، به خاطر خوشایند آمریکا آرمان‌های جمهوری اسلامی را یکی یکی زیر پا گذاشتند، خودشان به خاطر اینکه آمریکا را راضی کنند علیه ارزش‌های اسلامی، دینی و انقلابی و حتی علیه ارزش‌های دفاع مقدس در روزنامه‌هایشان مطلب نوشتند و خودشان به یک اپوزیسیون علیه نظام تبدیل شدند تا بدین وسیله رضایت آمریکا را به دست آورند.

وی اضافه کرد: با تعطیل کردن صنعت هسته‌ای و هماهنگ شدن با منافع آمریکا در منطقه در یک دوره‌ای که جریان لیبرال بر کشور حاکم شد، در همه مسائل تلاش کردند خودشان را با آمریکا هماهنگ نمایند و حتی به این قیمت تمام شد که علیه نظام صف‌آرایی کنند، ولی دیدیم که آمریکا در همان دوره گفت که «ایران محور شرارت در منطقه است»، در همان دوره آمریکا جنگ‌های متعددی را در منطقه ایجاد کرد و توقع داشت ایران هم در خدمت آمریکا قرار گیرد، چون ایران نمی‌توانست در این زمینه‌ها با رفتارهای جنگ‌طلبانه آمریکا در منطقه هماهنگ شود، «محور شرارت» نام گرفت.

نماینده طرقبه و چناران در مجلس بر همین اساس خاطرنشان کرد: متأسفانه این رویکرد همچنان وجود دارد و این جریان دنبال آن است که موضع ایران را نسبت به آمریکا تغییر دهد و رضایت آمریکا را در داخل کشور به نوعی جلب کند و موضع آمریکا را از سر ناسازگاری با ایران پایین بیاورد و خلاصه آمریکا را از ایران راضی کند، از طرفی می‌گویند بهتر است در این شرایط با واردات کالا رضایت مردم را هم جلب کنند، این نظر الان در داخل کشور هم وجود دارد که فشار می‌آورد و قدرت هم دارند.

وی همچنین گفت: عده‌ای امروز همین رویکرد را ادامه می‌دهند، در موضوع هسته‌ای همین رویکرد را اتخاذ کردند و انجام دادند و رفتند آمریکا را راضی کنند و آمریکا با همه مصلحت‌اندیشی‌هایی که داشت، به این راضی شد که ما عملاً فعالیت هسته‌ای خودمان را تعطیل کنیم، مثلاً اراک را بتن‌ریزی کردند و تقریباً تعطیل شد و نطنز هم به نوع دیگری نیمه‌تعطیل کردند و تعهد دادیم که طی 15 سال آینده به حالت نیمه تعطیل یا تعلیق دربیاوریم و عملاً فعالیت هسته‌ای نداشته باشیم، البته آمریکایی‌ها هم در این میان وعده‌های سر خرمنی را به ما داده‌اند و مثلاً گفته‌اند در آینده چنین می‌کنیم، چنان می‌کنیم و کمک‌تان می‌کنیم رآکتور اراک را بازطراحی کنید، از این حرف‌ها روی کاغذ مطرح کردند و در قبال آن تعهد دادند دارایی‌های ما را آزاد کنند، تحریم‌ها را لغو نمایند اما همانطور که ملت ایران می‌دانند الان 2 سال است کشور را معطل مذاکرات کردیم و چند ماهی است که برجام به فرجام رسیده ولی نه تنها دارایی‌های ما را آزاد نکردند و تحریم‌ها را لغو نکردند، بلکه امروز به بهانه فعالیت موشکی ایران در داخل کشور به دنبال فشار آوردن مجدد به ایران هستند.

دهقان افزود: در حالی که به هیچ وجه در برجام طبق گفته رئیس‌جمهور و وزیر خارجه بحث موشکی مطرح نشده است، ولی آنان به این بهانه که ما در داخل کشورمان آزمایش موشکی انجام می‌دهیم، دوباره تحریم‌های جدیدی را هر روز علیه ما طراحی و ما را مرتب تهدید می‌کنند و پرونده ما را در قضیه موشکی به شورای امنیت بردند و اگر چین و روسیه مخالفت نمی‌کردند، دوباره علیه ما قطعنامه صادر می‌کردند، این موارد نشان می‌دهد که خواسته‌های آمریکا حد یقف ندارد و اینگونه نیست که اگر ما در موضوع هسته‌ای کوتاه آمدیم، آنها دیگر در موضوع دیگری ما را اذیت نکنند، خواسته‌های آنان کاملاً روشن است.

وی همچنین یادآور شد: خواسته اصلی آنان این است که ما قدرت نداشته باشیم و به کشوری در خدمت منافع آمریکا تبدیل شویم، فعالیت موشکی ما یک آزمون است، هم برای رویکردی که به دنبال جلب رضایت آمریکاست و هم برای ملت بزرگ ایران که بار دیگر پی به غیرقابل اعتماد بودن آمریکا ببرد و بداند این آمریکا همان آمریکای 37 سال پیش است که هرگز به تعهداتش عمل نکرده و نمی‌کند و مدام به دنبال مقابله با اصل نظام و انقلاب است، آمریکا هنوز هم با وجود امضای برجام مرتب علیه ایران جوسازی می‌کند و به ما فشار می‌آورد تا ما را وادار کند حتی در زمینه دفاعی هم فعالیت نکنیم تا بتواند کاملاً بر کشور ما مسلط شود.

این عضو هیأت رئیسه مجلس با بیان اینکه خواسته‌های آمریکا باز هم به این جا ختم نمی‌شود، گفت: مهم‌ترین درخواست آمریکا این است که ایران در منطقه در مسیر سیاست‌ها و برنامه‌های آنان حرکت کند، اگر ما به این خواسته اصلی و مهم آنان عمل نکنیم، حتما دوباره بر ما فشار می‌آورند، درخواست اصلی آنان این است که در قضیه سوریه جریان وابسته به آمریکا بر سوریه مسلط شود تا منافع اسرائیل تأمین و به قول خودشان امنیت رژیم صهیونیستی حفظ شود که این با خواسته ما در سوریه 180 درجه متفاوت است.

وی تصریح کرد: ما می‌گوییم سوریه کشوری مستقل است و باید مستقل باقی بماند و جزء مجموعه کشورهای مقاوم در برابر زیاده‌خواهی‌ها و جنایت‌های رژیم صهیونیستی است، این کشور باید همچنان در محور مقاومت قرار گیرد و مستقل باشد، فرض کنید ما برویم یک برجامی هم با آمریکا در زمینه مسائل منطقه امضا کنیم، یک برجام در زمینه هسته‌ای امضا کردیم و دیدیم که آنان به تعهدات‌شان عمل نکردند، حالا یک برجام هم در مسائل منطقه امضا کنیم، چه اتفاقی می‌افتد؟ باز هم این ما هستیم که باید عقب‌نشینی کنیم و کوتاه بیاییم.

محمد دهقان تأکید کرد: کدام سیاست‌مداری در دنیا قبول می‌کند که ‌آمریکا در مسئله اسرائیل ذره‌ای عقب‌نشینی کند، رؤسای جمهور آمریکا و سیاستمداران این کشور کاملاً تحت نفوذ اسرائیل هستند، صهیونیست‌ها در آمریکا قدرت دارند، امپراطوری خبری در دست آنهاست و بخش مهمی از ثروت آمریکا و کارخانجات این کشور در خدمت صهیونیست‌هاست، اینگونه نیست که رؤسای جمهور آمریکا آزاد باشند و بتوانند از منافع اسرائیل عبور کنند، به همین خاطر می‌بینیم هر کسی که کاندیدای ریاست جمهوری در آمریکا می‌شود با هم در دفاع کورکورانه و مضحک از رژیم صهیونیستی مسابقه می‌گذارند.

وی با یادآوری اینکه آمریکایی‌ها در خصوص مسائل اسرائیل هرگز کوتاه نمی‌آیند، عنوان کرد: هر کسی قدری سیاست داشته باشد باید متوجه شود که اسرائیل خط قرمز‌ آمریکاست و او کوتاه نمی‌آید، وقتی امنیت اسرائیل برای آمریکا خط قرمز است و منطقه هم به نوعی با امنیت اسرائیل گره خورده، طبیعتاً در قضیه سوریه آمریکا کوتاه نمی‌آید، بنابراین اگر بخواهیم مذاکره‌ای درباره موضوعات مختلف مانند سوریه انجام دهیم، باز این ما هستیم که باید کوتاه بیاییم تا رضایت خاطر آمریکا جلب شود.

دهقان اضافه کرد: یکسال است عربستان کاملاً با چراغ سبز آمریکا «یمن» را به خاک و خون می‌کشد، آمریکا سال‌هاست یمن را تحت سیطره خودش دارد، آمریکا کاری که در برجام یک با ایران کرد همان را در برجام‌های بعدی هم تکرار خواهد کرد، لذا به نظرم نوعی ساده‌اندیشی در این رویکرد نهفته است، یا اینکه کسانی که این رویکرد را دنبال می‌کنند واقعاً از آرمان‌های نظام و امام برگشته‌اند و فکر می‌کنند ما هیچ راهی نداریم و باید در خدمت آمریکا قرار گیریم و مثل کشورهای حقیری که در خدمت آمریکا هستند، ما هم برویم به خدمت آمریکا دربیاییم.

این عضو هیأت رئیسه مجلس با بیان اینکه متأسفانه امروز برخی از سیاستمداران ما هم این نظر را دارند، گفت: کسانی که پیش از این انقلابی بودند اما الآن از مبارزه خسته شدند، به دنبال ایجاد رابطه با آمریکا هستند، خطری که امروز کشور را تهدید می‌کند این است که آمریکا به کشور ما نفوذ کند، این رویکرد در داخل کشور بعضاً توسط برخی دوستان انقلاب یا به ظاهر دوست‌نمایان انقلاب اسلامی که در کنار ما زندگی می‌کنند و برخی از سیاست‌مداران ما هم هستند، دنبال می‌شود، البته این رویکرد از سوی تمام ضدانقلاب‌های خارج از کشور هم حمایت می‌شود، تمام رسانه‌های آمریکا و انگلیسی از این رویکرد حمایت می‌کنند، معلوم می‌شود سیاست آمریکا این است که این رویکرد را تقویت کند چون تقویت آن موجب می‌شود آمریکایی‌ها با هزینه کم و بدون جنگ و خونریزی و پرداخت هزینه‌های جنگ عراق و افغانستان به راحتی با استفاده از عوامل داخلی و برخی از سیاست‌مداران بر کشور ما مسلط شوند.

وی ادامه داد: نوعی فریبکاری در داخل کشور هست که یا باید فشار اقتصادی را تحمل کنیم یا در برابر آمریکا کوتاه بیاییم، این یک دو راهی دروغین است و ما ملزم به قبول آن نیستیم، آمریکایی‌ها بیش از 37 سال است که بر ایران فشار می‌آورند، باید تولید داخلی را تقویت کنیم، اگر مسئولان وقت بگذارند و نیروهای نخبه داخلی را وسط میدان بیاورند مشکلات حل می‌شود، تنها راه آمریکا برای به زانو درآوردن ایران این است که از نظر اقتصادی بر ما فشار بیاورند در حالی که ما می‌توانیم با بسیج امکانات داخلی‌مان و استفاده حداکثری از منابع داخلی و سپردن امور به جوانان شایسته کشور، تمام مشکلات اقتصادی را حل کنیم.

نماینده طرقبه و چناران در مجلس تصریح کرد: صاحبان همان رویکرد جلب رضایت‌ آمریکا، کسانی هستند که دروازه‌های کشور را به روی واردات کالاهای خارجی باز کردند و جلوی قاچاق بی‌رویه کالاها را نمی‌گیرند، در حالی که ما قوانین و مقررات مترقی برای جلوگیری از قاچاق کالا داریم حتی برخی آیین‌نامه‌های اجرایی این قوانین را نمی‌نویسند و حتی به دنبال آن هستند که این قوانین مترقی را تغییر دهند.

وی در پایان خاطرنشان کرد: باید با مجاهدت جلوی ده‌ها هزار میلیارد تومان قاچاق کالا گرفته شود، این شدنی است و ثروت و سرمایه ملی باید صرف اولویت‌های امروزمان شود، ما نیازمند یک اقدام واقعی در اقتصاد مقاومتی هستیم، چون اجرای اهداف اقتصاد مقاومتی تنها راه نجات ماست تا روز به روز در برابر آمریکا عقب‌نشینی نکنیم و کوتاه نیاییم، قدرتمند شدن کشور با لبخند زدن به آمریکا و کوتاه آمدن در برابر او و واردات بی‌رویه کالاهای خارجی محقق نمی‌شود.

اسکای نیوز

سیستم اطلاع رسانی

اظهارات زنی که توسط ستاره فوتبال بی‌هوش شد +تصویر

لیونل مسی اظهارات زنی که توسط ستاره فوتبال بی‌هوش شد +عکس

 در دقیقه ی ۱۵ بازی ویارئال و بارسلونا پس از برخورد توپ قدرتمند مسی به راشل او از هوش رفت.  در واقع او درست پشت دروازه ی ویارئال بود و بدشانسی آورد.

 

 

راشل گفت:من به عنوان هوادار رئال مادرید از مادرید برای تماشای این مسابقه آمده بودم؛تا قبل این مسابقه از مسی خوشم نمی آمد اما این ضربه باعث شد نسبت به او احساس بدتری پیدا کنم.من در قسمتی از ورزشگاه بودم که نور خورشید زیاد بود، متوجه شوت مسی شدم و دیدم به سمت سرم میاد و خواستم با دستم مانع برخورد به سرم بشم که فهمیدم ضربه سنگینی به دستم وارد شده؛به خاطر سرگیجه که داشتم نفهمیدم چی شد بعد از آن در بیمارستان بودم و یادم هست که پزشکان میگفتند دستت شکسته.و باید تا ۱ماه در گچ باشد. بعد از آن از باشگاه بارسلونا با من تماس هایی برای عذرخواهی شد و از من چیزهایی که نیاز داشتم پرسیدند. منم فکر میکنم بلیط الکلاسیکو تنها چیزی باشد که بتونند برام فراهم کنند.

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

میهن دانلود

روزنامه قانون

ویلچرنشینی که کابوس صهیونیست‌ها بود

به گزارش جهان به نقل از تسنیم، شیخ احمد یاسین در سال 1936م در روستای «الجوره» فلسطین به دنیا آمد. پدر شیخ فرد محترمی بود که نمایندگی روستاییان را در گروه‌های سیاسی ــ اجتماعی به‌عهده داشت. زمانی که پدر زندگی را به‌درود گفت، شیخ احمد سه سال بیشتر نداشت، ولی با این حال برای امرار معاش خانواده به برادرانش کمک می‌کرد و در فروختن میوه و شیرینی آنها را یاری می‌داد. شیخ احمد یاسین هنگامی که به سن مدرسه رسید، در مدرسه ابتدایی «الجوره» ثبت نام کرد. او در مقطع ابتدایی همیشه جزو پنج نفر اول کلاس بود.

آغاز درگیری‌ها و مهاجرت به غزه

خانواده شیخ احمد یاسین با شروع درگیری در سال 1946، به‌اجبار به شهر غزه در مجاورت الجوره مهاجرت کردند و برادران او هر کدام در حرفه‌های مختلف مشغول به کار شدند. احمد هم با وجود سن کم، در رستورانی شروع به کار کرد. او پس از گذشت شش ماه، از برادرانش خواست رستورانی برای او احداث کنند. آنها این کار را انجام دادند و شیخ احمد چند ماه در آنجا مشغول به کار شد، ولی پس از مدتی، تصمیم گرفت دوباره به مدرسه بازگردد. از این رو، برادرش ابونسیم او را در مدرسه راهنمایی ثبت نام کرد و او به تحصیل ادامه داد.

آغاز حیات سیاسی از دبیرستان

شیخ احمد یاسین پس از گذراندن دوره راهنمایی، وارد دبیرستان فلسطین شد که در فاصله یک‌کیلومتری منزلش قرار داشت. در آن زمان، طرحهای اسکان آوارگان و حل مشکل مسئله همه جا مطرح بود و دبیرستان‌ها نیز درگیر این مسائل بودند. در میان جنبش‌های فعال، جنبش «اخوان المسلمین» از فعال‌ترین جنبش‌های نوار غزه به شمار می‌آمد که تعداد زیادی از دانش آموزان عضو آن بودند. این جنبش، برنامه‌های سازمان یافته تربیتی، فرهنگی و ورزشی برای جوانان داشت که توجه شیخ احمد یاسین را نیز به خود جلب کرد. از این رو، به این جنبش پیوست و سال‌های نخستین جوانی خود را در این فعالیت‌های شدید فکری و سیاسی گذراند. او همواره برای حضور در جلسات اجتماعات اخوان المسلمین، به مسجد «ابوخضره» می‌رفت.

معلولیت و آغاز به کار در حرفه معلمی

شیخ احمد یاسین، در نوجوانی بر اثر تمرین یک حرکت ورزشی، دچار معلولیت شد، اما معلولیت نتوانست جلوی اراده آهنین او را بگیرد.

شیخ احمد با اعتماد به نفس به تحصیلات خود ادامه داد و در سال 1958 دبیرستان را به پایان رساند و پس از آن تصمیم گرفت به معلمی بپردازد. از این رو، درخواستی به رئیس آموزش و پرورش تقدیم کرد، ولی با توجه به وضعیت جسمی‌اش، خیلی بعید بود او را بپذیرند. شیخ در بین متقاضیان تدریس زبان عربی جزو ده نفر اول بود. اعضای کمیته اگرچه به توانایی‌های ممتاز و درجات علمی او آگاه بودند، ولی به‌علت معلولیتش، نامه‌ای به فرماندارکل نوشتند و مسئله را متذکر شدند، ولی فرماندار، به‌خلاف انتظار همگان، با تدریس شیخ موافقت کرد. به این ترتیب، شیخ احمد یاسین در دبستان «الرمال» به‌عنوان معلم مشغول به کار شد.

تشکیل حلقه‌های تدریس قرآن

شیخ احمد یاسین به‌دلیل معلولیتی که داشت، چندان مورد توجه دستگاه‌های امنیتی نبود. بر این اساس، از این فضا به‌خوبی بهره برداری و فعالیت خود را در میان جوانان آغاز کرد. او حلقه‌های تدریس قرآن را در اردوگاه الشاطی روی ماسه‌ها کنار مسجد شمالی تشکیل داد؛ مسجدی که با کمک خود شیخ و همت اهالی الشاطی به‌صورت بسیار ساده‌ای ساخته شد.

البته فعالیت‌های شیخ در مدرسه و مسجد خلاصه نمی‌شد، بلکه او در خانه هم مشغول فعالیت بود. همفکران شیخ می‌گویند: خانه شیخ مانند کندوی زنبوری بود که پیوسته مردم به آنجا رفت و آمد داشتند.

فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی

شیخ احمد یاسین با ظرافت و درایت و همچنین قدرت سخنوری بسیار بالا، مردم را مجذوب می‌کرد. بعدها شیخ در کنار مسجد شمالی، مساجد دیگری چون غربی، الوحده و الابیض را به پایگاه‌های دیگری برای خود تبدیل کرد. شیخ به ورزش هم به‌عنوان یکی از راه‌های تبلیغ دین اهمیت ویژه‌ای می‌داد؛ از این رو، باشگاه کوچکی بنا نهاد. شیخ جوانانی را برای تبلیغ اسلام پرورش داد و آنان را به مساجد مناطق نوار غزه فرستاد تا نسلهای دیگری را تربیت کنند.

نخستین درگیری با رژیم غاصب

هنگامی که نیروهای اشغالگر قدس به‌علت بروز مشکل امنیتی در اردوگاه الشاطی، آن را به‌مدت یک ماه محاصره کردند، وحشیانه‌ترین اقدامات را بر ضد ساکنان آن مرتکب شدند. آنها به جوانان حمله می‌کردند، مردم را گرسنه نگاه می‌داشتند و آنان را تحقیر می‌نمودند، ولی با وجود این، مردم هیچ اقدامی در مقابل آنان انجام نمی‌دادند و صرفاً ابراز تأسف می‌کردند، تا اینکه یک روز جمعه، شیخ احمد یاسین بالای منبر مسجد العباس رفت و خطبه‌ای حماسی برای مردم ایراد کرد که جانهای بیدار را تحریک نمود و تظاهراتی در محکومیت اقدامات صهیونیست‌ها برگزار شد که اثر مستقیمی از خود به جا گذاشت.

هنوز سه روز از تظاهرات نگذشته بود که اشغالگران برای جلوگیری از گسترش اعتراض‌ها و حفظ آرامش به محاصره اردوگاه پایان دادند. در مقابل، شیخ را فراخواندند و به او هشدار دادند که «زبان سرخ سرِ سبز می‌دهد بر باد»، ولی شیخ در پاسخ به آنان گفت: خودم این را به‌خوبی می‌دانم.

ویژگی‌های شخصیتی شیخ شهید

در شخصیت شیخ احمد یاسین، ویژگی‌هایی جمع شده بود که می‌توانست عده زیادی را با خود همراه سازد و آنان را با گفتار و رفتار خود قانع کند. او همیشه آرام و باوقار بود و برای واکنش نشان دادن در برابر هیچ مسئله‌ای عجله نمی‌کرد. اگر از شیخ چیزی پرسیده می‌شد، پس از مدتی اندیشیدن، بسیار آرام به آن پاسخ می‌داد. کسی نیست که شیخ را شناخته باشد، ولی با او به تفاهم فکری نرسیده باشد. او مردی بود که هیچ کس در صلاحیت و تقوایش تردیدی نداشت. شیخ احمد نمونه، شکیبا، هوشیار و آینده‌نگر بود.

جهاد تنها راه تغییر وضعیت مسلمانان

شیخ احمد یاسین، جهاد را تنها راه تغییر وضعیت اعراب و مسلمانان می‌دانست، ولی برای انجام تصمیمش با دو مسئله روبه‌رو بود؛ آغاز عملیات جهادی و فراهم آوردن زمینه‌های ایمانی لازم برای آن. شیخ هم‌زمان در هر دو مسیر گام برداشت. او کمیته‌ای سه‌نفره تشکیل داد تا روشهایی را که به‌وسیله آن می‌توان به سلاح دست یافت و از آن استفاده کرد مشخص کنند. این سه نفر تلاش زیادی کردند، ولی نیروهای امنیتی اسرائیل متوجه شدند که قرار است عملیاتی انجام شود و با دستگیری بعضی از افراد، اطلاعات فراوانی به دست آوردند. در این زمان، شیخ احمد یاسین به‌همراه پنج نفر متهم شناخته شدند.

اولین انتفاضه فلسطین و تشکیل حماس

انتفاضه مردمی که در دسامبر سال 1987 پدید آمد، از ثمرات فکری شیخ احمد یاسین بود. او در همه دیدارها، می‌گفت “باید انتفاضه را ادامه دهیم تا آنکه صهیونیست‌ها، نوار غزه و کرانه باختری را ترک کنند”. تصمیم برای آغاز انتفاضه، هم‌زمان با تشکیل حرکت مقاومت اسلامی گرفته شد که با نام اختصاری «حماس» شناخته می‌شود.

احمد یاسین و دولت فلسطین

شیخ احمد یاسین در مصاحبه‌ای تصریح کرد: «دولت فلسطینی می‌خواهد مرزهای آن، مرزهای معروف فلسطین باشد، به همین دلیل تا اتمام مرحله آزاد سازی فلسطین، به وظیفه خود ادامه می‌دهیم». او در جای دیگری گفت: «وجود دو دولت در فلسطین محال است؛ راه حل، فقط تأسیس یک دولت اسلامی فلسطینی به‌رهبری مسلمانان در همه خاک فلسطین است که عرب و یهود و مسیحی در آن زندگی کنند». او معتقد بود اگر دو دولت اسلامی و یهودی در فلسطین تأسیس شود، هیچ فایده‌ای ندارد؛ زیرا پس از مدتی، درگیری دوباره به‌صورت گسترده‌تری آغاز می‌شود. راه حل، فقط زندگی مسالمت آمیز در زیر سایه یک دولت است.

شهادت شیخ انتفاضه

شیخ احمد یاسین، رهبر روحانی مردم فلسطین و بنیان‌گذار جنبش مقاومت اسلامی «حماس»، در روز دوشنبه بیست و دوم مارس 2004، برابر با دوم فروردین 1383 به‌هنگام ترک مسجد، در حمله هوایی بالگردهای رژیم صهیونیستی به غزه به شهادت رسید. در این حمله، 9 تن دیگر، از جمله یکی از فرزندان شیخ و دو تن از محافظان او شهید شدند. خبرگزاری فرانسه به‌نقل از رادیو اسرائیل اعلام کرد: «آریل شارون» نخست وزیر این رژیم، شخصاً بر عملیات ترور شیخ احمد یاسین نظارت داشته است. بیشتر کشورها و مجامع بین المللی، از جمله سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا، اتحادیه عرب، سازمان جهانی حقوق بشر، واتیکان و حتی مجامع مختلف یهودیان، رژیم صهیونیستی را به‌دلیل این ترور محکوم کردند.

بازی آزاد

میهن دانلود

خانم کاندیدایی که با «نورافکن» آمده بود، به دیدار اصلاح‌طلبان رفت

به گزارش جهان به نقل از مشرق، پس از اعلام نتایج انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در سراسر کشور، مشخص شد تعداد 138 کاندیدا برای کسب 69 کرسی مجلس در دور دوم با هم رقابت می‌کنند.

در این میان جریانات سیاسی برای جذب افراد راه‌یافته به دور دوم دست‌به‌کار شده و برنامه‌هایی برای این مقصود در نظر گرفته‌اند که ازجمله آن می‌توان به برنامه اصلاح‌طلبان برای کسب 45 کرسی دور دوم مجلس اشاره کرد.

دراین‌باره، حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران با طرح این ادعا که ما در مرحله اول انتخابات ۱۲۴ کرسی مجلس دهم را کسب کرده‌ایم، گفت: احتمال می‌دهیم که ۴۵ کرسی را در مرحله دوم به دست بیاوریم.[1]

همچنین شنیده‌شده است در روزهای اخیر آقای حسین مرعشی رئیس کمیته پشتیبانی ستاد مرکزی ائتلاف اصلاح‌طلبان[2] و از اعضای حزب کارگزاران با کاندیداهای مستقل راه‌یافته به مجلس تماس گرفته و آن‌ها را به تهران دعوت کرده و هزینه‌هایی را برای تبلیغات دور بعد آن‌ها تقبل کرده است.

ازجمله این افراد می‌توان به خانم دکتر ربیعی[3] (نامزدی که در تبلیغات اعلام کرده بود با نورافکن آمده است) اشاره کرد که از بروجن کاندیدای مجلس شده و جالب آنجاست که این خانم اصلاً گرایش سیاسی نداشته است، ولی این افراد او را هم دعوت کردند.

شعار انتخاباتی خانم ربیعی: “دکتر خدیجه ربیعی با نور افکن می‌آید”

وی همچنین دیداری نیز با رسول منتجب نیا[4] قائم‌مقام حزب اعتماد ملی و مبدع دروغ انتقال یک‌میلیون نفر توسط اصولگرایان به تهران برای شرکت در انتخابات داشته که در این جلسه مسائلی در رابطه با برنامه‌ریزی نحوه حضور در انتخابات دور دوم مجلس مطرح‌شده است.

این کمک‌ها در حالی است که برای اکثر فعالین سیاسی منابع درآمدی حزب کارگزاران به‌عنوان پشتیبان مالی ائتلاف اصلاح‌طلبان همواره مورد نقد قرار داشته و عده زیادی این پول‌ها را ناشی از فسادهای مالی و اختلاس‌های زمان مدیریت غلامحسین کرباسچی در شهرداری تهران و همچنین اتهامات مالی حسین مرعشی در زمان استانداری و ریاست بر صندوق قرض‌الحسنه مولی‌الموحدین می‌دانند.[5]
 

[1]- http://www.khabaronline.ir/detail/518612/root/Politics

[2]- http://www.asriran.com/fa/news/28695

[3]- http://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/12/08/1012851

[4]- ایلنا؛ کد خبر 349529

[5]- http://www.daqianus.com/54244

آلرژی و تغذیه

افق

بازیگری که در عروسی آهنگران حضور داشت +تصویر

آهنگران بازیگری که در عروسی آهنگران حضور داشت +عکس

صادق آهنگران متولد در سال ۱۳۳۶ در اهواز به دنیا آمد و یکی از مداحان اهل بیت است. وی مداحی را از نوجوانی و با خواندن در هیات‌ها آغاز کرد و در ۲۳ سالگی ازدواج کرده است و سه پسر و یک دختر دارد. وی درجبهه به خواندن دعاهای بین نماز٬ دعاهای کمیل، خواندن در سینه‌زنی‌ها و خواندن در هنگام عملیات‌ها می‌پرداخت.
اولین نوحه‌ای که از وی بطور سراسری پخش شد٬ نوحه‌ی «ای شهیدان به خون غلتان خوزستان درود» سروده ی حبیب الله معلمی بود که در جماران و در حضور امام خمینی (ره) خوانده شد و در همان‌روز چندبار از تلویزیون پخش شد.

 

در عکس زیر حسین پناهی را در مراسم عروسی صادق آهنگران می توانید مشاهده کنید.

 

۱۰۵۹

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

دانلود فیلم

فستیوال فیلم

آیا دولت روحانی پذیرفته که رحم اجاره‌ای اصلاح‌طلبان است؟

به گزارش جهان، تلاش روحانی بر تطهیر چهره یک فتنه‌گر در سفر به یزد، تایید «رحم اجاره‌ای» بودن دولت است.

هفته‌نامه 9 دی نوشت: درست یک روز قبل از سفر اتفاقی (!) روحانی به یزد، نشست خبری رئیس‌جمهور، خنثی و تنها با سوال یک منتقد جدی برگزار می‌شود. خبرنگار روزنامه اصلاح‌طلب شرق سوال تکراری سال گذشته خبرگزاری اصلاح‌طلب ایلنا را مطرح می‌کند. پاسخ رئیس‌جمهور، قندی در دل جریان فتنه آب می‌کند که با استناد به ادعای روحانی می‌توانیم عکس آقای عبا شکلاتی را چاپ کنیم و برای او هورا بکشیم؛ «حضرت آقای» فتنه بر زبان رئیس دولت امنیتی‌ها جاری می‌شود؛ این نشست خنثی – که تنها سوال یک منتقد در آن مطرح می‌شود (که همان هم گریبان گیر دولت شده است) – پایان می‌یابد. روحانی به یزد سفر می‌کند و در سخنرانی خود از جایگاه «ملی» ریاست‌جمهوری، برای تطهیر یک عنصر فتنه استفاده می‌کند.

بعد از شنیدن سخنرانی روحانی، بی‌درنگ جمله ابراهیم اصغرزاده و تعبیر او از دولت روحانی در ذهنها تداعی شد. اصلاح‌طلبان، دولت روحانی را رحم استیجاری می‌دانند و این را صراحتا بیان کرده‌اند. ابراهیم اصغرزاده اسفندماه سال 92 یعنی دقیقا دو سال پیش در مصاحبه با روزنامه قانون در مورد نوع مواجهه اصلاح طلبان با دولت می‌گوید: «چند وقت پیش به دوستان گفتم این رحم اجاره‌ای برای پرورش یک نطفه است.» آقای روحانی اما با سخنرانی خود در یزد خواسته یا ناخواسته این ادعای توهین‌آمیز اصلاح‌طلبان را تایید کرد. سخنرانی روحانی مفهومی جز این نداشت که من می‌دانم رئیس دولت دوران‌گذار هستم؛ می‌دانم پایگاه مستقل اجتماعی ندارم و در زمین اختلاف رقیب مقابل و با دوپینگ منتهی الیه راست سنتی با منتهی‌الیه چپ و با تنها هفت دهم درصد توانستم رئیس‌جمهور شوم.

تعطیلی حوزه علمیه یزد در اعتراض به روحانی و تجمع طلاب و دانشجویان و اقشار مختلف مردم، از جمله واکنش‌هایی است که طی روزهای گذشته نسبت به قبح‌شکنی در تطهیر عنصر فتنه شروع شده و قطعا ادامه‌دار خواهد بود. افول محبوبیت رئیس‌جمهوری که در اولین دوره و در اواسط نیمه دوم عمر دولتش قرار دارد مسئله‌ای است که می‌توان ساعت‌ها راجع به آن بحث علمی کرد.

اما اگر به میان مردم کف خیابان بیاییم و فارغ از همه اصول علمی هم بخواهیم بحث کنیم تمام این ساعت‌ها بحث را در یک عبارت می‌توان خلاصه کرد؛ حسن روحانی با بحران کاهش روزانه محبوبیت مواجه است. همانطور که در ابتدا اشاره شد، دو سال و نیم بدون اینکه حتی یک روز، سیاه‌نمایی علیه دولت قبل فراموش شود، اتمام برجام به عنوان رگ حیات دولت، ملاقات‌های پی‌درپی با یانکی‌ها و انداختن مشکلات بشر از صدر خلقت آدم تا حتی سالهای بعد! به دولت گذشته نیز نتوانسته حتی کمترین التیامی بر این بحران داشته باشد.

ماه‌عسل برجام رو به اتمام است. اگرچه در بخشی از افکار عمومی مدتهاست تمام شده است. روحانی باید به جای برجامیزه کردن همه امور مملکت، توسل به فتنه، بازی در تئوری رحم استیجاری و حمله به منتقدان، فکری برای وعده‌های معیشتی خود کند. یعنی همان وعده‌‌هایی که با توسل به آن و تشکیل دوگانه «عزت-معیشت» و دو قطبی «چرخ سانتریفیوژ  – چرخ کارخانه» از مردم رای گرفت و رئیس دولت هفت دهم درصدی شد. مردم منتظر تحول در معیشت بودند اما این روزها داشته‌هایشان هم یک روز در میان تهدید می‌شود. یک روز با یارانه و روز دیگر با مسکن مهر؛ وام ازدواج و اشتغال و رکود کارخانه‌ها هم که قصه مفصل خود را دارد.

مرجع سلامتی

خرم خبر

عکس/ اتفاقی که پرسپولیسی‌ها به‌ندرت می‌بینند

طارمی عکس/ اتفاقی که پرسپولیسی‌ها به‌ندرت می‌بینند

اتفاق جالب دیدار پرسپولیس در قم، نیمکت‌نشینی مهدی طارمی برابر صبای علی دایی بود. همانطور که شب گذشته نیز نوشتیم، این مهاجم بوشهری که در صدر جدول گلزنان لیگ قرار دارد، در ترکیب اصلی به میدان نرفت؛ موضوعی که برانکو هم به آن اشاره کرد و گفت به دلیل «عدم آمادگی مناسب» از ابتدا به میدان نرفت. در هر صورت سرخ‌ها عدات ندارند طارمی را روی نیمکت ببیند؛ اتفاقی که پیش از دربی رفت پایتخت نیز رخ داده بود.

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

سپهر نیوز

ابزار رسانه

عکس بازیگری که به کاخ سفید راه یافت

نانسی ریگان، همسر رونالد ریگان، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا ۱۶ اسفند در سن ۹۴ سالگی درگذشت.

او در دهه ۴۰ تا ۵۰ میلادی در سینمای هالیوود به عنوان بازیگر مشغول فعالیت بود.

نانسی به همراه همسرش در کالیفرنیا زندگی می‌کرد و تا زمان مرگ وی در سال ۲۰۰۴ از او پرستاری کرد.

او پس از مرگ ریگان نیز بیشتر وقت خود را صرف کتابخانه ریگان کرد./ مشرق

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

تکنولوژی جدید

لردگان