هاشمی:قشر مرفه ضد انقلاب خوشحال باشد که اجازه‌دادیم در جامعه بمانند

هاشمی:قشر مرفه ضد انقلاب خوشحال باشد که اجازه‌دادیم در جامعه بمانند

به گزارش جهان، تناقضات رفتاری و عملی هاشمی رفسنجانی و تندروی‌های دهه شصتی وی، موضوعی نیست که قابل کتمان باشد، از دزد و ضدانقلاب خطاب کردن بدحجاب‌ها تا مستکبر خواندن مردم و اهالی شمیرانات.

آنچه در ادامه می‌خوانید، برگی دیگر از اظهاراتی است که شاید هاشمی در حال حاضر معتقد به آن‌ها نباشد.

وی در خطبه‌های نماز جمعه، با حمله به قشر مرفه، آن‌ها را به‌نوعی همکاران دشمن خطاب می‌کند و می‌گوید: (قشر مرفه) خیلی خوشحال باشند که ما اجازه داده‌ایم که در جامعه مانده‌اند و دارند زندگی می‌کنند.

«این‌ها بیشتر توجهشان به قشر مرفه است. ضدانقلاب را مأمور کرده‌اند که با قشر مرفه جامعه ما همکاری کنند؛ آن‌هایی که به صورت ظاهر تحمل بعضی از مشکلات این تهاجم اقتصادی را ندارند و هیچ‌وقت هم برای آن‌ها مشکل پیش نمی‌آید، چون آن‌ها از همه امکانات برخوردارند… این انقلاب متکی به خیلی چیزهای دیگری است. این مردمی که برای انقلابشان بچه‌های عزیز خودشان و شاگردان اول دانشگاه‌های خودشان و نور چشمان خودشان و مردم فقیر و بی‌بضاعت ما سهمیه کوپنشان را که می‌گیرند و گوشواره‌ها و انگشتری‌های دوران نامزدی خودشان و هدایای بهترین روزهای خودشان را برای جنگ می‌آورند و تقدیم می‌کنند و این‌همه دارند در راه انقلاب خون می‌دهند، … شما ببینید که با چه کسی می‌خواهید برخورد کنید.

آن‌هایی که از این حرف‌ها غصه‌شان می‌شود، نه هیچ‌گاه تکیه‌گاه این انقلاب بودند و نه ما هیچ‌وقت روی آن‌ها حساب می‌کردیم، خیلی خوشحال باشند که ما اجازه داده‌ایم که در جامعه مانده‌اند و دارند زندگی می‌کنند. در مورد آن‌ها بحثی نیست.»[1]

[1] – خطبه‌های نماز جمعه تهران؛ 27/4/1365

منبع:مشرق

هاشمی:قشر مرفه ضد انقلاب خوشحال باشد که اجازه‌دادیم در جامعه بمانند

به گزارش جهان، تناقضات رفتاری و عملی هاشمی رفسنجانی و تندروی‌های دهه شصتی وی، موضوعی نیست که قابل کتمان باشد، از دزد و ضدانقلاب خطاب کردن بدحجاب‌ها تا مستکبر خواندن مردم و اهالی شمیرانات.

آنچه در ادامه می‌خوانید، برگی دیگر از اظهاراتی است که شاید هاشمی در حال حاضر معتقد به آن‌ها نباشد.

وی در خطبه‌های نماز جمعه، با حمله به قشر مرفه، آن‌ها را به‌نوعی همکاران دشمن خطاب می‌کند و می‌گوید: (قشر مرفه) خیلی خوشحال باشند که ما اجازه داده‌ایم که در جامعه مانده‌اند و دارند زندگی می‌کنند.

«این‌ها بیشتر توجهشان به قشر مرفه است. ضدانقلاب را مأمور کرده‌اند که با قشر مرفه جامعه ما همکاری کنند؛ آن‌هایی که به صورت ظاهر تحمل بعضی از مشکلات این تهاجم اقتصادی را ندارند و هیچ‌وقت هم برای آن‌ها مشکل پیش نمی‌آید، چون آن‌ها از همه امکانات برخوردارند… این انقلاب متکی به خیلی چیزهای دیگری است. این مردمی که برای انقلابشان بچه‌های عزیز خودشان و شاگردان اول دانشگاه‌های خودشان و نور چشمان خودشان و مردم فقیر و بی‌بضاعت ما سهمیه کوپنشان را که می‌گیرند و گوشواره‌ها و انگشتری‌های دوران نامزدی خودشان و هدایای بهترین روزهای خودشان را برای جنگ می‌آورند و تقدیم می‌کنند و این‌همه دارند در راه انقلاب خون می‌دهند، … شما ببینید که با چه کسی می‌خواهید برخورد کنید.

آن‌هایی که از این حرف‌ها غصه‌شان می‌شود، نه هیچ‌گاه تکیه‌گاه این انقلاب بودند و نه ما هیچ‌وقت روی آن‌ها حساب می‌کردیم، خیلی خوشحال باشند که ما اجازه داده‌ایم که در جامعه مانده‌اند و دارند زندگی می‌کنند. در مورد آن‌ها بحثی نیست.»[1]

[1] – خطبه‌های نماز جمعه تهران؛ 27/4/1365

منبع:مشرق

هاشمی:قشر مرفه ضد انقلاب خوشحال باشد که اجازه‌دادیم در جامعه بمانند

نود32 آپدیت ورژن 9

سپهر نیوز

ماجرای حقوق ۴۰۰ هزار تومانی برخی معلمان

ماجرای حقوق ۴۰۰ هزار تومانی برخی معلمان

 علی‌اصغر فانی در برنامه گفت‌وگوی ویژه خبری درخصوص پایین‌ترین و بالاترین حقوق معلمان اظهار داشت: مشکل معیشت فرهنگیان طی دو یا سه سال اخیر ایجاد نشده است و این موضوع را حتی قبل از پیروزی انقلاب شاهد بودیم به گونه‌ای که هر سال مشکلات وجود داشته و انباشت می‌شود، فرهنگیان نیز انتظار ندارند دولتی که ۲٫۵ سال از عمر آن می‌گذرد، تمام مشکلات را حل کند.

وی افزود: بنده اواخر مرداد سال ۹۲ به آموزش و پرورش آمدم، در آن زمان میانگین دریافتی فرهنگیان یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان بود که این رقم در اسفند سال ۹۴ به دو میلیون و ۸۰ هزار تومان رسید یعنی به طور میانگین طی این دو سال حقوق فرهنگیان ۷۰۰ هزار تومان افزایش یافته است.

وزیر آموزش و پرورش گفت این افزایش حقوق در حد بضاعت دولت بود، باید توجه داشت که در سال ۹۴ شرایط مالی دولت مناسب نبود اما با این وجود آموزش و پرورش ۱۰۸ درصد بودجه از دولت تخصیص گرفت. بودجه سال ۹۴ حدود ۲۵ هزار میلیارد تومان بود اما دولت حدود ۲۶ هزار میلیارد تومان تامین و به آموزش و پرورش پرداخت کرد.

**حداقل و حداکثرحقوق معلمان

فانی ادامه داد:‌حداقل حقوق معلمان حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومان و حداکثر آن حدود ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان است.

** ماجرای حقوق ۴۰۰ هزارتومانی معلمان

وی در پاسخ به این پرسش که برخی معلمان اعلام می‌کنند حقوق دریافتی آنها ماهانه ۳۰۰ یا ۴۰۰ هزار تومان است، بیان کرد: کارمندان رسمی آموزش و پرورش حقوق  ۳۰۰ یا ۴۰۰ هزار تومانی ندارند و این موضوع اصلاً در قوانین کشور وجود ندارد. اما بخشی از فرهنگیان به صورت حق‌التدریس در آموزش و پرورش فعالیت می‌کنند و متناسب با زمان کار خود حقوق دریافت می‌کنند که این افراد جزء کارکنان رسمی این وزارتخانه نیستند.

** دو گروه از معلمانی که حقوق آنها با تأخیر پرداخت می‌شود

وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش معلمان حق‌التدریسی که از مهر سال ۹۴ وارد آموزش و پرورش شده‌اند تاکنون حقوقی دریافت نکردند، علت این موضوع چیست؟ گفت: کارمندان رسمی آموزش و پرورش حقوق خود را آخر هر ماه دریافت می‌کنند اما دو گروه هستند که دریافتی آنها با تاخیر صورت می‌گیرد. گروه نخست مربیان پیش‌دبستانی که براساس قانون مصوب مجلس از مهر ۹۴ آموزش و پرورش ملزم به جذب آنها شد و گروه دوم معلمانی هستند که علاوه بر ساعات موظف خود اضافه تدریس دارند.

فانی در پاسخ به این پرسش که چرا آموزش و پرورش همواره کسری بودجه دارد؟ مطرح کرد:‌ سال گذشته این وزارتخانه ۱۰۸ درصد اعتبارات خود را تخصیص گرفت که این رقم بیش از اعتبارات مصوب بود اما کافی نیست. در سال ۹۵ با توجه به نیازهای آموزش و پرورش، تقاضای بودجه ۳۷ هزار میلیارد تومانی را داشتیم که دولت بودجه ۳۱ هزار میلیارد تومانی را برای آموزش و پرورش پیشنهاد کرد و این موضوع در مجلس مصوب شد با این روال در سال ۹۵ نیز ۶ هزار میلیارد تومان کسری اعتبار خواهیم داشت.

* تنها ۲ درصد از بودجه آموزش و پرورش را مدیریت می‌کنیم.

وی گفت: ۹۸ درصد از اعتبارات آموزش و پرورش صرف پرداخت حقوق می‌شود که این موضوع جزو پرداخت‌های اجتناب‌ناپذیر است و ما صرفاً دو درصد از بودجه آموزش و پرورش را مدیریت می‌کنیم.

وزیر آموزش‌وپرورش مطرح کرد: حق‌التدریس معلمان تا آخر اسفندماه پرداخت شده است همچنین حق‌الزحمه امتحانات خردادماه و حقوق سربازمعلمان نیز پرداخت شدو با ابلاغ بودجه سال ۹۵ پاداش پایان خدمت بازنشستگان سال ۹۴ را پرداخت خواهیم کرد.

فانی اظهار داشت: اعتبارات مربوط به حقوق و مزایای کارکنان دولت توسط سازمان مدیریت به خزانه ابلاغ و از آنجا در اختیار دستگاه‌ها قرار می‌گیرد. سال ۹۴ دولت در تامین منابع با مشکلات جدی مواجه بود و همزمان که اعتبارات سایر دستگاه‌ها از سوی خزانه پرداخت می‌شد اعتبارات آموزش و پرورش نیز تامین می‌شد؛ پرداخت حقوق کارکنان آموزش و پرورش از بیست و پنجم تا آخر هر ماه است اما در اسفند ۹۴ به دلیل کمبود منابع در خزانه حقوق فرهنگیان ۲۷ اسفند پردخت شد این در حالی بود که حقوق بازنشستگان کشوری ۲۸ یا ۲۸ اسفند پرداخت شد و این بدان معناست که باید منابع درآمدی برای دولت تعریف شود تا پرداخت‌ها صورت بگیرد. به هر حال اگر مشکلی وجود نداشته باشد حقوق کارکنان آموزش و پرورش از بیست و پنجم تا آخر هر ماه پرداخت می‌شود.

وی در خصوص اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش افزود: مرداد سال ۹۴ در اجلاس روسای آموزش و پرورش، نقشه راه سند تحول بنیادین رونمایی شد که این نقشه برای اجرا نیازی به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش ندارد.

وزیر آموزش و پرورش ادامه داد: نقشه راه، برنامه زمانبندی اجرای مرحله به مرحله سند تحول بنیادین است. هم اکنون برنامه‌های سال ۹۵ این وزارتخانه براساس نقشه راه سند تحول طراحی می‌شود و ۱۵۰ برنامه‌ در بخش‌های مختلف آموزش و پرورش آماده شده است.

فانی با تاکید بر اینکه سند تحول بنیادین مبنای برنامه ششم توسعه در بخش آموزش و پرورش است،گفت: یکی از مواد نقشه راه این سند، ترویج فرهنگ تحول است و در این رابطه اسفند سال ۹۴ جلسه‌ای را با رئیس سازمان صدا و سیما داشتیم و از آنها درخواست شد تا برای آشنایی بیشتر معلمان و خانواده‌ها با سند تحول بنیادین، آموزش و پرورش را همراهی کنند.

وی در پاسخ به این پرسش که در برنامه ششم توسعه صرفاً یک بند مربوطه به آموزش و پرورش است و آن نیز در خصوص خرید خدمات از بخش خصوصی است، عنوان کرد: برنامه ششم توسعه با برنامه‌های توسعه قبل تفاوت اساسی دارد و آن این است، پیشنهادهایی از سوی دولت برای برنامه ششم توسعه  به مجلس ارائه می‌شود که نیازمند تصویب قانون است. برنامه ششم در دولت چاپ شده است و در بخش آموزش و پرورش برنامه‌های راهبردی برای اجرایی شدن تا سال ۹۹ مشخص است.

وزیر آموزش و پرورش تاکید کرد: در سال ۹۵ هیچ برنامه‌ای در آموزی و پرورش اجرا نمی‌شود مگر آنکه مطابق با تحول بنیادین باشد.

فانی در خصوص خرید خدمات از بخش خصوصی و در تضاد بودن این موضوع با عدالت آموزشی گفت: فرآیند تعلیم و تربیت موضوعی نیست که داخل وزارت آموزش و پرورش محبوس شود و باید از تمام امکانات کشور در این رابطه استفاده کرد. برهمین اساس در سال ۹۳ با بخش غیردولتی وارد مذاکره شدیم که یکی از اقدامات استفاده از ظرفیت خالی مدارس در این بخش بود.

وی ادامه داد: تعدادی از دانش‌آموزان مدارس دولتی پرجمعیت به مدارس غیردولتی اعزام شدند که پرداخت هزینه‌ها نیز از سوی آموزش و پرورش بود و این طرح کمک کرد که کلاس‌های درس شلوغ در مدارس دولتی خلوت‌تر شود.

وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش که آموزش و پرورش تا چه میزان قدرت نظارت بر مدارس غیردولتی رادارد، بیان کرد: سال ۶۷ قانون تاسیس مدارس غیرانتفاعی به تصویب مجلس رسید و هم اکنون بیش از۲۷ سال است که از تاسیس این مدارس می‌گذرد و ۱۲ هزار مدرسه غیردولتی در کشور فعال است که ممکن است بخشی از آنها نیز تخلفاتی را داشته باشند اما باید توجه داشت که تخلف در مدرسه دولتی نیز صورت می‌گیرد که باید با آن برخورد کرد.

فانی ادامه داد: نمی‌توان مشارکت مردم در اداره تعلیم و تربیت را از دست داد و باید از بخش دولتی و غیردولتی در ارتقای سطح آموزش و پرورش کشور استفاده کرد. همچنین می‌پذیریم که وظیفه آموزش و پرورش ارتقای کیفیت مدارس دولتی است اما طی چند سال اخیر با متنوع کردن انواع مدارس توجه به مدارس دولتی کم شد.

وی در پاسخ به پرسشی درخصوص شایعات برکناری‌اش از وزارت آموزش‌وپرورش گفت: زمانی که به دیدار خانواده «گنگوزهی» معلم اهل خاش رفتم نیز این شایعات مطرح شده بود این مباحث شایعه است و امیدوارم در مدت یک سال باقی مانده تا پایان عمر دولت یازدهم در این وزارتخانه توفیق خدمت داشته باشم.

** وضعیت بازنشستگی پیش از موعد زنان فرهنگی

وی در پاسخ به این پرسش که چرا زنان فرهنگی با ۲۵ سال سابقه نمی‌توانند بازنشسته شوند عنوان کرد:‌در سال ۹۳ این کار را انجام دادیم و افرادی را که امکان موافقت با بازنشستگی پیش از موعد آنها وجود داشت شناسایی و لیست آن را به سازمان بازنشستگی ارائه کردیم اما هم اکنون مشکل مربوط به سازمان بازنشستگی است.

وزیر آموزش و پرورش ادامه داد: برخی از مسائل که مربوط به آموزش و پرورش است را پیگیری می‌کنیم یعنی اگر همکاران زن با ۲۵ سال سابقه تقاضای بازنشستگی دارند می‌توانند درخواست خود را به آموزش و پروش مناطق ارائه و از آنجا به وزارتخانه ارسال و ما نیز به سازمان بازنشستگی ارائه می‌کنیم اما این سازمان به دلیل محدودیت در پرداخت‌ها با این موضوع مخالفت می‌کند.

وی در خصوص رتبه‌بندی معلمان در سال ۹۵ مطرح کرد:‌ سند تحول بنیادین رتبه‌بندی و نظام سنجش صلاحیت حرفه‌ای  را ذکر کرده است  و یکی از برنامه‌های ما در سالهای ۹۵ و ۹۶ راه‌اندازی مراکز سنجش حرفه‌ای معلمان است تا آنها بررسی و در رتبه‌های مربوط قرار بگیرند اما این رتبه‌ها نیاز به قانون مجلس دارد.

فانی بیان کرد: برای اینکه سریعتر به نتیجه برسیم از مهر ۹۴ با استفاده از قانون مدیریت خدمات کشوری طرح رتبه‌بندی را اجرا کردیم که براین اساس میانگین دریافتی معلمان ۳۰۰ هزار تومان افزایش یافت و امیدواریم با اجرای سند تحول بنیادین نظام ارزیابی حرفه‌ای معلمان طراحی و اجرا شود.

منبع:

ماجرای حقوق ۴۰۰ هزار تومانی برخی معلمان

(image)

 علی‌اصغر فانی در برنامه گفت‌وگوی ویژه خبری درخصوص پایین‌ترین و بالاترین حقوق معلمان اظهار داشت: مشکل معیشت فرهنگیان طی دو یا سه سال اخیر ایجاد نشده است و این موضوع را حتی قبل از پیروزی انقلاب شاهد بودیم به گونه‌ای که هر سال مشکلات وجود داشته و انباشت می‌شود، فرهنگیان نیز انتظار ندارند دولتی که ۲٫۵ سال از عمر آن می‌گذرد، تمام مشکلات را حل کند.

وی افزود: بنده اواخر مرداد سال ۹۲ به آموزش و پرورش آمدم، در آن زمان میانگین دریافتی فرهنگیان یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان بود که این رقم در اسفند سال ۹۴ به دو میلیون و ۸۰ هزار تومان رسید یعنی به طور میانگین طی این دو سال حقوق فرهنگیان ۷۰۰ هزار تومان افزایش یافته است.

وزیر آموزش و پرورش گفت این افزایش حقوق در حد بضاعت دولت بود، باید توجه داشت که در سال ۹۴ شرایط مالی دولت مناسب نبود اما با این وجود آموزش و پرورش ۱۰۸ درصد بودجه از دولت تخصیص گرفت. بودجه سال ۹۴ حدود ۲۵ هزار میلیارد تومان بود اما دولت حدود ۲۶ هزار میلیارد تومان تامین و به آموزش و پرورش پرداخت کرد.

**حداقل و حداکثرحقوق معلمان

فانی ادامه داد:‌حداقل حقوق معلمان حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومان و حداکثر آن حدود ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان است.

** ماجرای حقوق ۴۰۰ هزارتومانی معلمان

وی در پاسخ به این پرسش که برخی معلمان اعلام می‌کنند حقوق دریافتی آنها ماهانه ۳۰۰ یا ۴۰۰ هزار تومان است، بیان کرد: کارمندان رسمی آموزش و پرورش حقوق  ۳۰۰ یا ۴۰۰ هزار تومانی ندارند و این موضوع اصلاً در قوانین کشور وجود ندارد. اما بخشی از فرهنگیان به صورت حق‌التدریس در آموزش و پرورش فعالیت می‌کنند و متناسب با زمان کار خود حقوق دریافت می‌کنند که این افراد جزء کارکنان رسمی این وزارتخانه نیستند.

** دو گروه از معلمانی که حقوق آنها با تأخیر پرداخت می‌شود

وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش معلمان حق‌التدریسی که از مهر سال ۹۴ وارد آموزش و پرورش شده‌اند تاکنون حقوقی دریافت نکردند، علت این موضوع چیست؟ گفت: کارمندان رسمی آموزش و پرورش حقوق خود را آخر هر ماه دریافت می‌کنند اما دو گروه هستند که دریافتی آنها با تاخیر صورت می‌گیرد. گروه نخست مربیان پیش‌دبستانی که براساس قانون مصوب مجلس از مهر ۹۴ آموزش و پرورش ملزم به جذب آنها شد و گروه دوم معلمانی هستند که علاوه بر ساعات موظف خود اضافه تدریس دارند.

فانی در پاسخ به این پرسش که چرا آموزش و پرورش همواره کسری بودجه دارد؟ مطرح کرد:‌ سال گذشته این وزارتخانه ۱۰۸ درصد اعتبارات خود را تخصیص گرفت که این رقم بیش از اعتبارات مصوب بود اما کافی نیست. در سال ۹۵ با توجه به نیازهای آموزش و پرورش، تقاضای بودجه ۳۷ هزار میلیارد تومانی را داشتیم که دولت بودجه ۳۱ هزار میلیارد تومانی را برای آموزش و پرورش پیشنهاد کرد و این موضوع در مجلس مصوب شد با این روال در سال ۹۵ نیز ۶ هزار میلیارد تومان کسری اعتبار خواهیم داشت.

* تنها ۲ درصد از بودجه آموزش و پرورش را مدیریت می‌کنیم.

وی گفت: ۹۸ درصد از اعتبارات آموزش و پرورش صرف پرداخت حقوق می‌شود که این موضوع جزو پرداخت‌های اجتناب‌ناپذیر است و ما صرفاً دو درصد از بودجه آموزش و پرورش را مدیریت می‌کنیم.

وزیر آموزش‌وپرورش مطرح کرد: حق‌التدریس معلمان تا آخر اسفندماه پرداخت شده است همچنین حق‌الزحمه امتحانات خردادماه و حقوق سربازمعلمان نیز پرداخت شدو با ابلاغ بودجه سال ۹۵ پاداش پایان خدمت بازنشستگان سال ۹۴ را پرداخت خواهیم کرد.

فانی اظهار داشت: اعتبارات مربوط به حقوق و مزایای کارکنان دولت توسط سازمان مدیریت به خزانه ابلاغ و از آنجا در اختیار دستگاه‌ها قرار می‌گیرد. سال ۹۴ دولت در تامین منابع با مشکلات جدی مواجه بود و همزمان که اعتبارات سایر دستگاه‌ها از سوی خزانه پرداخت می‌شد اعتبارات آموزش و پرورش نیز تامین می‌شد؛ پرداخت حقوق کارکنان آموزش و پرورش از بیست و پنجم تا آخر هر ماه است اما در اسفند ۹۴ به دلیل کمبود منابع در خزانه حقوق فرهنگیان ۲۷ اسفند پردخت شد این در حالی بود که حقوق بازنشستگان کشوری ۲۸ یا ۲۸ اسفند پرداخت شد و این بدان معناست که باید منابع درآمدی برای دولت تعریف شود تا پرداخت‌ها صورت بگیرد. به هر حال اگر مشکلی وجود نداشته باشد حقوق کارکنان آموزش و پرورش از بیست و پنجم تا آخر هر ماه پرداخت می‌شود.

وی در خصوص اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش افزود: مرداد سال ۹۴ در اجلاس روسای آموزش و پرورش، نقشه راه سند تحول بنیادین رونمایی شد که این نقشه برای اجرا نیازی به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش ندارد.

وزیر آموزش و پرورش ادامه داد: نقشه راه، برنامه زمانبندی اجرای مرحله به مرحله سند تحول بنیادین است. هم اکنون برنامه‌های سال ۹۵ این وزارتخانه براساس نقشه راه سند تحول طراحی می‌شود و ۱۵۰ برنامه‌ در بخش‌های مختلف آموزش و پرورش آماده شده است.

فانی با تاکید بر اینکه سند تحول بنیادین مبنای برنامه ششم توسعه در بخش آموزش و پرورش است،گفت: یکی از مواد نقشه راه این سند، ترویج فرهنگ تحول است و در این رابطه اسفند سال ۹۴ جلسه‌ای را با رئیس سازمان صدا و سیما داشتیم و از آنها درخواست شد تا برای آشنایی بیشتر معلمان و خانواده‌ها با سند تحول بنیادین، آموزش و پرورش را همراهی کنند.

وی در پاسخ به این پرسش که در برنامه ششم توسعه صرفاً یک بند مربوطه به آموزش و پرورش است و آن نیز در خصوص خرید خدمات از بخش خصوصی است، عنوان کرد: برنامه ششم توسعه با برنامه‌های توسعه قبل تفاوت اساسی دارد و آن این است، پیشنهادهایی از سوی دولت برای برنامه ششم توسعه  به مجلس ارائه می‌شود که نیازمند تصویب قانون است. برنامه ششم در دولت چاپ شده است و در بخش آموزش و پرورش برنامه‌های راهبردی برای اجرایی شدن تا سال ۹۹ مشخص است.

وزیر آموزش و پرورش تاکید کرد: در سال ۹۵ هیچ برنامه‌ای در آموزی و پرورش اجرا نمی‌شود مگر آنکه مطابق با تحول بنیادین باشد.

فانی در خصوص خرید خدمات از بخش خصوصی و در تضاد بودن این موضوع با عدالت آموزشی گفت: فرآیند تعلیم و تربیت موضوعی نیست که داخل وزارت آموزش و پرورش محبوس شود و باید از تمام امکانات کشور در این رابطه استفاده کرد. برهمین اساس در سال ۹۳ با بخش غیردولتی وارد مذاکره شدیم که یکی از اقدامات استفاده از ظرفیت خالی مدارس در این بخش بود.

وی ادامه داد: تعدادی از دانش‌آموزان مدارس دولتی پرجمعیت به مدارس غیردولتی اعزام شدند که پرداخت هزینه‌ها نیز از سوی آموزش و پرورش بود و این طرح کمک کرد که کلاس‌های درس شلوغ در مدارس دولتی خلوت‌تر شود.

وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش که آموزش و پرورش تا چه میزان قدرت نظارت بر مدارس غیردولتی رادارد، بیان کرد: سال ۶۷ قانون تاسیس مدارس غیرانتفاعی به تصویب مجلس رسید و هم اکنون بیش از۲۷ سال است که از تاسیس این مدارس می‌گذرد و ۱۲ هزار مدرسه غیردولتی در کشور فعال است که ممکن است بخشی از آنها نیز تخلفاتی را داشته باشند اما باید توجه داشت که تخلف در مدرسه دولتی نیز صورت می‌گیرد که باید با آن برخورد کرد.

فانی ادامه داد: نمی‌توان مشارکت مردم در اداره تعلیم و تربیت را از دست داد و باید از بخش دولتی و غیردولتی در ارتقای سطح آموزش و پرورش کشور استفاده کرد. همچنین می‌پذیریم که وظیفه آموزش و پرورش ارتقای کیفیت مدارس دولتی است اما طی چند سال اخیر با متنوع کردن انواع مدارس توجه به مدارس دولتی کم شد.

وی در پاسخ به پرسشی درخصوص شایعات برکناری‌اش از وزارت آموزش‌وپرورش گفت: زمانی که به دیدار خانواده «گنگوزهی» معلم اهل خاش رفتم نیز این شایعات مطرح شده بود این مباحث شایعه است و امیدوارم در مدت یک سال باقی مانده تا پایان عمر دولت یازدهم در این وزارتخانه توفیق خدمت داشته باشم.

** وضعیت بازنشستگی پیش از موعد زنان فرهنگی

وی در پاسخ به این پرسش که چرا زنان فرهنگی با ۲۵ سال سابقه نمی‌توانند بازنشسته شوند عنوان کرد:‌در سال ۹۳ این کار را انجام دادیم و افرادی را که امکان موافقت با بازنشستگی پیش از موعد آنها وجود داشت شناسایی و لیست آن را به سازمان بازنشستگی ارائه کردیم اما هم اکنون مشکل مربوط به سازمان بازنشستگی است.

وزیر آموزش و پرورش ادامه داد: برخی از مسائل که مربوط به آموزش و پرورش است را پیگیری می‌کنیم یعنی اگر همکاران زن با ۲۵ سال سابقه تقاضای بازنشستگی دارند می‌توانند درخواست خود را به آموزش و پروش مناطق ارائه و از آنجا به وزارتخانه ارسال و ما نیز به سازمان بازنشستگی ارائه می‌کنیم اما این سازمان به دلیل محدودیت در پرداخت‌ها با این موضوع مخالفت می‌کند.

وی در خصوص رتبه‌بندی معلمان در سال ۹۵ مطرح کرد:‌ سند تحول بنیادین رتبه‌بندی و نظام سنجش صلاحیت حرفه‌ای  را ذکر کرده است  و یکی از برنامه‌های ما در سالهای ۹۵ و ۹۶ راه‌اندازی مراکز سنجش حرفه‌ای معلمان است تا آنها بررسی و در رتبه‌های مربوط قرار بگیرند اما این رتبه‌ها نیاز به قانون مجلس دارد.

فانی بیان کرد: برای اینکه سریعتر به نتیجه برسیم از مهر ۹۴ با استفاده از قانون مدیریت خدمات کشوری طرح رتبه‌بندی را اجرا کردیم که براین اساس میانگین دریافتی معلمان ۳۰۰ هزار تومان افزایش یافت و امیدواریم با اجرای سند تحول بنیادین نظام ارزیابی حرفه‌ای معلمان طراحی و اجرا شود.

منبع:

ماجرای حقوق ۴۰۰ هزار تومانی برخی معلمان

آپدیت همیشگی نود 32

تکنولوژی جدید

عارف یا لاریجانی؛ کدامیک به اصلاح طلبان باج می دهند؟!

عارف یا لاریجانی؛ کدامیک به اصلاح طلبان باج می دهند؟!

به گزارش جهان، رأي به دولت يازدهم نشان داد كه به احتمال زياد دولت روحاني و اصلاح‌طلبان نيز نمايندگان خود را در مجلس زياد كنند. با اين حال در اين دوره از انتخابات با توجه به ورود جدي افراد مستقل به عرصه رقابت‌ها و كسب دهها كرسي توسط آنان مرز بين دو جناح تا حدودي شكسته است و همين مسئله سبب ارائه آمار متفاوتي از سوي رسانه‌هاي گوناگون شد.

با تمام اين تفاصيل حالا بايد انتخاب‌هاي اساسي و حساس در مجلس شوراي اسلامي صورت بگيرد. انتخابي كه مي‌تواند در دوره رياست جمهوري سال 96 نيز به شدت تأثيرگذار باشد. طبيعي است كه انتخاب رئیس  مجلس شوراي اسلامي پيش از آغاز مجلس و در لابي‌هاي پشت پرده نهايي خواهد شد.

در اين ميان اصلاح‌طلبان با كار سختي روبه‌رو هستند. از يك‌سو گذشتن از رياست عارف بر مجلس شوراي اسلامي عملاً پشت پا زدن به تمام تبليغات گذشته است و از سوي ديگر عارف نيز عملاً ظرفيت لازم براي رياست مجلس را در اختيار ندارد.
   
رنجيده از خرداد 94
شايد نكته اول در اين‌باره رابطه دولت با عارف باشد. نمي‌توان از نقش دولت در انتخاب رئيس مجلس گذشت و اين مسئله كمي رياست عارف بر مجلس يازدهم را غيرقابل باور مي‌كند.

از همان روزي که معلوم شد عارف در دولت يازدهم نه معاون اول مي‌­شود و نه وزير و پس از روزي که عارف پيشنهاد هاشمي براي پذيرفتن رياست مرکز تحقيقات استراتژيک مجمع را هم رد کرد، همه چيز مسلم شد که قصد او شرکت در انتخابات مجلس دهم است، اما چند نکته اساسي درباره ورود عارف به انتخابات مجلس دهم وجود دارد.

 نکته اول اينکه به نظر مي‌رسد که عارف در انتخابات رياست جمهوري از خاتمي و هاشمي به خاطر حمايت‌شان از روحاني دلگير شد و پس از انتخابات گلايه‌­هايي را نسبت به کميته هفت نفره اصلاح‌طلبان و خاتمي مطرح کرد.

نکته دوم اينکه عارف با نپذيرفتن هيچ سمتي در دولت و برخي گلايه‌ها از دولت روحاني، رابطه خوبي با دولت فعلي ندارد و حتي در مصاحبه­‌اي اعلام کرد که با وزير اقتصاد که قبلاً عضو ستاد وي بوده شش ماه است که هيچ ملاقاتي نداشته است. عارف در اين باره گفته است: «يکي از وزرا عضو ستاد ما بودند، منتها در مدت زماني که ايشان وزير شدند، من تنها يک ملاقات در شهريور ماه در دفترم با ايشان داشتم و ديگر هم هيچ ارتباطي- نه تلفني و نه حضوري- با ايشان نداشتم. مطرح شده است که ايشان ديدگاه‌هاي ما را در دولت طرح مي­‌کند. بايد بگويم چنين نيست و نبايد هم باشد. وزير بايد ديدگاه خودش را مطرح کند، زيرا در قبال دولت و رئيس‌جمهور متعهد است نه هيچ کس ديگر. من از شهريورماه تاکنون با ايشان ملاقاتي نداشتم.»

اين اختلافات نيز نشان مي­‌دهد که دولت با عارف رابطه نزديکي ندارد و به دنبال گزينه‌هاي ديگري براي رياست مجلس است. البته روشن است كه لاريجاني گزينه‌اي بهتر نسبت به عارف است و شايد هنوز دين تصويب 15 دقيقه‌اي برجام بر دوش روحاني سنگيني مي‌كند و روحاني بايد بتواند آن را به بهترين شكل ممكن جواب دهد.
   
عارف اصلاح‌طلب بدلي
مشكل ديگر عارف در اينجاست كه حتي برخي از اصلاح‌طلبان نيز دل‌ خوشي از عارف ندارند. واقعيت صحنه سياسي امروز آن چيزي نيست كه شخصيت‌ها و رسانه‌هاي اصلاح‌طلب وانمود مي‌كنند چراكه تا چند هفته قبل اين جماعت شخصيت‌هايي نظير محمدرضا عارف را اصلاح‌طلب  بدلي مي‌دانستند كه رويكرد و مواضع‌شان كمترين شباهتی با اهداف و خواسته‌هاي رهبران تجديدنظرطلب ندارد. خردادماه سال گذشته بود كه همين روزنامه آرمان در يكي از مطالب خود با عنوان «مراقب اصلاح‌طلبان بدلي باشيد» به مانند ساير همفكران خود تلاش كرد برخي از افراد و گروه‌هاي مستقل را كه با تندروي و افراطي‌‌گري رابطه مناسبي ندارند تخريب و از ورود آنها به عرصه انتخابات جلوگيري كند. در بخشي از اين مطلب آمده بود: «در چنين فضايي اقليتي كه طي چند سال سكوت اصلاحات براي خود جايگاهي به اين عنوان تعريف كرده بودند، اكنون به دنبال تصاحب اكثريت كرسي‌هاي انتخاباتي هستند و مشخص نيست بر چه اساس خود را بيشتر از تشكل‌هاي اصيل جريان اصلاحات ذي‌نفع مي‌دانند. تقسيم اصلاح‌طلبان به دو طيف اصلي- بدلي ناخودآگاه بيانيه حزب منحله مشاركت را در آستانه انتخابات 92 – كه اول بار در بي‌بي‌سي منتشر شد – تداعي مي‌كند، اعضاي اين حزب در آن مقطع زماني به دليل حمايت محمدرضا عارف از فلسطين و لبنان وي را «اصلاح‌طلب بدلي» خواندند و به شدت به سخنان وي واكنش منفي نشان دادند. به باور تندرو‌هاي جريان تجديدنظرطلب سخنان عارف، خواسته يا ناخواسته، شعار «نه غزه، نه لبنان» جريان فتنه را رد و موضع تهاجمي اين جريان نسبت به حاكميت را تعديل مي‌كرد. در مقطعي ديگر افراطيون جناح مدعي اصلاح‌طلبي، مسعود پزشكيان كه تصور مي‌كردند قصد حضور در عرصه انتخابات را دارد، تخريب كردند و وي را اصلاح‌طلب بدلي نام گذاشتند.

حالا به اين ترتيب با رياست عارف بر مجلس شوراي اسلامي عملاً عارف به عنوان يك اصلاح‌طلب تمام‌عيار به رسميت شناخته مي‌شود و حتي مي‌تواند زعامت اين جريان را برعهده بگيرد.
   
رياست عارف هدف يا وسيله
با اين حال طي چند روز اخير و به خصوص پس از دور دوم انتخابات مجلس تلاش‌هاي جديدي از سوي اصلاح‌طلبان براي جايگزيني عارف به جاي لاريجاني صورت گرفته است. از جمله اين مسائل مي‌توان به انتشار خبري اشاره كرد كه از امضاي ميثاق‌نامه‌اي براي رأي به عارف خبر مي‌داد. در اين ميان کاظم جلالي در گفت‌وگو با تسنيم در پاسخ به سؤالي درباره اخبار منتشر شده مبني بر امضاي ميثاق‌نامه بين 30 منتخب ليست اميد براي حمايت از رياست عارف، با ابراز بي‌اطلاعي از وجود چنين ميثاق‌‌نامه‌اي، گفت: ميثاق‌نامه‌اي را تاکنون نديده‌ام و کسي هم از ما امضايي نخواسته و من هم هيچ چيزي را امضا نکردم. وي درباره تعيين رياست مجلس در فراکسيون اميد يا رهروان ولايت، افزود: رياست مجلس را کل نمايندگان تعيين مي‌کنند، اما بايد به يک فرآيند عاقلانه‌اي که شکاف ايجاد نکند، رسيد. به نظرم نمايندگان مجلس بايد هيئت‌رئيسه را به سمت همکاري جهت حل مشکلات مردم ببرند. جلالي تصريح کرد: برخي از نمايندگان هنوز شناخت کامل و کافي براي تعيين مسير فراکسيون و آينده کاري مجلس ندارند، لذا بايد اين مسائل(رياست مجلس) را به بعد از هشتم  خرداد محول کرد. محمود صادقي، ديگر منتخب مردم تهران در مجلس دهم در پاسخ به سؤالي درباره اينکه گفته مي‌شود محمدرضا تابش در حمايت از رياست عارف در مجلس دهم 150 امضا جمع کرده است، گفت: اگر قرار به امضاي نامه‌اي يا از اين قبيل موارد بود اعضاي ليست اميد در اولويت بودند و تاکنون اين اتفاق نيفتاده و اعضا ليست يا نامه‌اي در جهت حمايت از عارف براي تصدي رياست مجلس امضا نکرده‌اند.

به اين ترتيب به نظر مي‌رسد كه انتشار چنين اخباري با يك هدف انجام مي‌شود. لاريجاني براي دريافت رأي اصلاح‌طلبان بايد امتيازهاي بيشتري به آنان بدهد؛ مسئله‌اي كه بارها و بارها از سوي برخي رسانه‌هاي اصلاح‌طلب اعلام شد. لاريجاني كسي است كه مي‌تواند برخي از مشكلات آنان را با حاكميت حل كند و اين مسئله‌اي است كه عارف توان آن را ندارد.

نكته اصلي اينجاست كه بايد فرجام اين مسئله را در روزهاي آينده مشاهده كرد. آيا لاريجاني مي‌تواند با اصلاح‌طلبان به توافق برسد يا اينكه نبرد عارف و لاريجاني به نقطه حساس خود مي‌رسد. هدف يا وسيله مقوله حساسي است كه براي رياست عارف در مجلس شوراي اسلامي مقابل روي اصلاح‌طلبان قرار گرفته است.

پاسخ اين سؤال به طور حتم در روزهاي آينده مشخص مي‌شود.

منبع : روزنامه جوان

عارف یا لاریجانی؛ کدامیک به اصلاح طلبان باج می دهند؟!

به گزارش جهان، رأي به دولت يازدهم نشان داد كه به احتمال زياد دولت روحاني و اصلاح‌طلبان نيز نمايندگان خود را در مجلس زياد كنند. با اين حال در اين دوره از انتخابات با توجه به ورود جدي افراد مستقل به عرصه رقابت‌ها و كسب دهها كرسي توسط آنان مرز بين دو جناح تا حدودي شكسته است و همين مسئله سبب ارائه آمار متفاوتي از سوي رسانه‌هاي گوناگون شد.

با تمام اين تفاصيل حالا بايد انتخاب‌هاي اساسي و حساس در مجلس شوراي اسلامي صورت بگيرد. انتخابي كه مي‌تواند در دوره رياست جمهوري سال 96 نيز به شدت تأثيرگذار باشد. طبيعي است كه انتخاب رئیس  مجلس شوراي اسلامي پيش از آغاز مجلس و در لابي‌هاي پشت پرده نهايي خواهد شد.

در اين ميان اصلاح‌طلبان با كار سختي روبه‌رو هستند. از يك‌سو گذشتن از رياست عارف بر مجلس شوراي اسلامي عملاً پشت پا زدن به تمام تبليغات گذشته است و از سوي ديگر عارف نيز عملاً ظرفيت لازم براي رياست مجلس را در اختيار ندارد.
   
رنجيده از خرداد 94
شايد نكته اول در اين‌باره رابطه دولت با عارف باشد. نمي‌توان از نقش دولت در انتخاب رئيس مجلس گذشت و اين مسئله كمي رياست عارف بر مجلس يازدهم را غيرقابل باور مي‌كند.

از همان روزي که معلوم شد عارف در دولت يازدهم نه معاون اول مي‌­شود و نه وزير و پس از روزي که عارف پيشنهاد هاشمي براي پذيرفتن رياست مرکز تحقيقات استراتژيک مجمع را هم رد کرد، همه چيز مسلم شد که قصد او شرکت در انتخابات مجلس دهم است، اما چند نکته اساسي درباره ورود عارف به انتخابات مجلس دهم وجود دارد.

 نکته اول اينکه به نظر مي‌رسد که عارف در انتخابات رياست جمهوري از خاتمي و هاشمي به خاطر حمايت‌شان از روحاني دلگير شد و پس از انتخابات گلايه‌­هايي را نسبت به کميته هفت نفره اصلاح‌طلبان و خاتمي مطرح کرد.

نکته دوم اينکه عارف با نپذيرفتن هيچ سمتي در دولت و برخي گلايه‌ها از دولت روحاني، رابطه خوبي با دولت فعلي ندارد و حتي در مصاحبه­‌اي اعلام کرد که با وزير اقتصاد که قبلاً عضو ستاد وي بوده شش ماه است که هيچ ملاقاتي نداشته است. عارف در اين باره گفته است: «يکي از وزرا عضو ستاد ما بودند، منتها در مدت زماني که ايشان وزير شدند، من تنها يک ملاقات در شهريور ماه در دفترم با ايشان داشتم و ديگر هم هيچ ارتباطي- نه تلفني و نه حضوري- با ايشان نداشتم. مطرح شده است که ايشان ديدگاه‌هاي ما را در دولت طرح مي­‌کند. بايد بگويم چنين نيست و نبايد هم باشد. وزير بايد ديدگاه خودش را مطرح کند، زيرا در قبال دولت و رئيس‌جمهور متعهد است نه هيچ کس ديگر. من از شهريورماه تاکنون با ايشان ملاقاتي نداشتم.»

اين اختلافات نيز نشان مي­‌دهد که دولت با عارف رابطه نزديکي ندارد و به دنبال گزينه‌هاي ديگري براي رياست مجلس است. البته روشن است كه لاريجاني گزينه‌اي بهتر نسبت به عارف است و شايد هنوز دين تصويب 15 دقيقه‌اي برجام بر دوش روحاني سنگيني مي‌كند و روحاني بايد بتواند آن را به بهترين شكل ممكن جواب دهد.
   
عارف اصلاح‌طلب بدلي
مشكل ديگر عارف در اينجاست كه حتي برخي از اصلاح‌طلبان نيز دل‌ خوشي از عارف ندارند. واقعيت صحنه سياسي امروز آن چيزي نيست كه شخصيت‌ها و رسانه‌هاي اصلاح‌طلب وانمود مي‌كنند چراكه تا چند هفته قبل اين جماعت شخصيت‌هايي نظير محمدرضا عارف را اصلاح‌طلب  بدلي مي‌دانستند كه رويكرد و مواضع‌شان كمترين شباهتی با اهداف و خواسته‌هاي رهبران تجديدنظرطلب ندارد. خردادماه سال گذشته بود كه همين روزنامه آرمان در يكي از مطالب خود با عنوان «مراقب اصلاح‌طلبان بدلي باشيد» به مانند ساير همفكران خود تلاش كرد برخي از افراد و گروه‌هاي مستقل را كه با تندروي و افراطي‌‌گري رابطه مناسبي ندارند تخريب و از ورود آنها به عرصه انتخابات جلوگيري كند. در بخشي از اين مطلب آمده بود: «در چنين فضايي اقليتي كه طي چند سال سكوت اصلاحات براي خود جايگاهي به اين عنوان تعريف كرده بودند، اكنون به دنبال تصاحب اكثريت كرسي‌هاي انتخاباتي هستند و مشخص نيست بر چه اساس خود را بيشتر از تشكل‌هاي اصيل جريان اصلاحات ذي‌نفع مي‌دانند. تقسيم اصلاح‌طلبان به دو طيف اصلي- بدلي ناخودآگاه بيانيه حزب منحله مشاركت را در آستانه انتخابات 92 – كه اول بار در بي‌بي‌سي منتشر شد – تداعي مي‌كند، اعضاي اين حزب در آن مقطع زماني به دليل حمايت محمدرضا عارف از فلسطين و لبنان وي را «اصلاح‌طلب بدلي» خواندند و به شدت به سخنان وي واكنش منفي نشان دادند. به باور تندرو‌هاي جريان تجديدنظرطلب سخنان عارف، خواسته يا ناخواسته، شعار «نه غزه، نه لبنان» جريان فتنه را رد و موضع تهاجمي اين جريان نسبت به حاكميت را تعديل مي‌كرد. در مقطعي ديگر افراطيون جناح مدعي اصلاح‌طلبي، مسعود پزشكيان كه تصور مي‌كردند قصد حضور در عرصه انتخابات را دارد، تخريب كردند و وي را اصلاح‌طلب بدلي نام گذاشتند.

حالا به اين ترتيب با رياست عارف بر مجلس شوراي اسلامي عملاً عارف به عنوان يك اصلاح‌طلب تمام‌عيار به رسميت شناخته مي‌شود و حتي مي‌تواند زعامت اين جريان را برعهده بگيرد.
   
رياست عارف هدف يا وسيله
با اين حال طي چند روز اخير و به خصوص پس از دور دوم انتخابات مجلس تلاش‌هاي جديدي از سوي اصلاح‌طلبان براي جايگزيني عارف به جاي لاريجاني صورت گرفته است. از جمله اين مسائل مي‌توان به انتشار خبري اشاره كرد كه از امضاي ميثاق‌نامه‌اي براي رأي به عارف خبر مي‌داد. در اين ميان کاظم جلالي در گفت‌وگو با تسنيم در پاسخ به سؤالي درباره اخبار منتشر شده مبني بر امضاي ميثاق‌نامه بين 30 منتخب ليست اميد براي حمايت از رياست عارف، با ابراز بي‌اطلاعي از وجود چنين ميثاق‌‌نامه‌اي، گفت: ميثاق‌نامه‌اي را تاکنون نديده‌ام و کسي هم از ما امضايي نخواسته و من هم هيچ چيزي را امضا نکردم. وي درباره تعيين رياست مجلس در فراکسيون اميد يا رهروان ولايت، افزود: رياست مجلس را کل نمايندگان تعيين مي‌کنند، اما بايد به يک فرآيند عاقلانه‌اي که شکاف ايجاد نکند، رسيد. به نظرم نمايندگان مجلس بايد هيئت‌رئيسه را به سمت همکاري جهت حل مشکلات مردم ببرند. جلالي تصريح کرد: برخي از نمايندگان هنوز شناخت کامل و کافي براي تعيين مسير فراکسيون و آينده کاري مجلس ندارند، لذا بايد اين مسائل(رياست مجلس) را به بعد از هشتم  خرداد محول کرد. محمود صادقي، ديگر منتخب مردم تهران در مجلس دهم در پاسخ به سؤالي درباره اينکه گفته مي‌شود محمدرضا تابش در حمايت از رياست عارف در مجلس دهم 150 امضا جمع کرده است، گفت: اگر قرار به امضاي نامه‌اي يا از اين قبيل موارد بود اعضاي ليست اميد در اولويت بودند و تاکنون اين اتفاق نيفتاده و اعضا ليست يا نامه‌اي در جهت حمايت از عارف براي تصدي رياست مجلس امضا نکرده‌اند.

به اين ترتيب به نظر مي‌رسد كه انتشار چنين اخباري با يك هدف انجام مي‌شود. لاريجاني براي دريافت رأي اصلاح‌طلبان بايد امتيازهاي بيشتري به آنان بدهد؛ مسئله‌اي كه بارها و بارها از سوي برخي رسانه‌هاي اصلاح‌طلب اعلام شد. لاريجاني كسي است كه مي‌تواند برخي از مشكلات آنان را با حاكميت حل كند و اين مسئله‌اي است كه عارف توان آن را ندارد.

نكته اصلي اينجاست كه بايد فرجام اين مسئله را در روزهاي آينده مشاهده كرد. آيا لاريجاني مي‌تواند با اصلاح‌طلبان به توافق برسد يا اينكه نبرد عارف و لاريجاني به نقطه حساس خود مي‌رسد. هدف يا وسيله مقوله حساسي است كه براي رياست عارف در مجلس شوراي اسلامي مقابل روي اصلاح‌طلبان قرار گرفته است.

پاسخ اين سؤال به طور حتم در روزهاي آينده مشخص مي‌شود.

منبع : روزنامه جوان

عارف یا لاریجانی؛ کدامیک به اصلاح طلبان باج می دهند؟!

آپدیت نود 32 هفتگی

سپهر نیوز

بازدید سرزده وزیر صنعت، معدن و تجارت از مجموعه تولیدی سام (کارخانجات سامسونگ)

بازدید سرزده وزیر صنعت، معدن و تجارت از مجموعه تولیدی سام (کارخانجات سامسونگ)

به گزارش افق طی این بازدید، محمدرضا نعمت زاده نکات مختلفی را به مدیران این شرکت بیان و راهکارهایی در رابطه با افزایش عمق تولید و بومی سازی فناوری ارائه شد. در این مجموعه تولیدی بیش از ۲۵۰۰ نفر نیروی متخصص ایرانی مشغول به کار بوده که در کنار آنها برای نزدیک به ۳۰.۰۰۰ نفر بطور غیرمستقیم اشتغالزایی شده است.

طی این بازدید سرزده، وزیر محترم، از سرمایه‌گذاری های صورت گرفته در رابطه با ماشین آلات خطوط تولیدی ابراز رضایت نموده و خواستار اهتمام افزونتر  مدیران در افزایش عمق تولید، انتقال تکنولوژی و بومی سازی آن شدند. این گروه تولیدی در سالهای گذشته اقدامات موثری در راستای افزایش اشتغال و تولید با استاندارد های روز دنیا نموده و مدیران آن، در این بازدید متعهد شدند که تلاش افزونتر خود را در این موارد بکار گیرند.

ضمنا با توجه به برنامه از پیش اعلام شده به وزارت صنعت معدن و تجارت در راستای افزایش عمق تولید محصولات خانگی، این شرکت اقدام به خرید تجهیزات و ماشین آلات بروز دنیا برای تولید انواع یخچال فریزر و ساید بای ساید نموده که روند نصب، راه اندازی و بهره برداری از آنها در ماه های پیش رو انجام خواهد شد.

منبع: شمانیوز

بازدید سرزده وزیر صنعت، معدن و تجارت از مجموعه تولیدی سام (کارخانجات سامسونگ)

به گزارش افق طی این بازدید، محمدرضا نعمت زاده نکات مختلفی را به مدیران این شرکت بیان و راهکارهایی در رابطه با افزایش عمق تولید و بومی سازی فناوری ارائه شد. در این مجموعه تولیدی بیش از ۲۵۰۰ نفر نیروی متخصص ایرانی مشغول به کار بوده که در کنار آنها برای نزدیک به ۳۰.۰۰۰ نفر بطور غیرمستقیم اشتغالزایی شده است.

طی این بازدید سرزده، وزیر محترم، از سرمایه‌گذاری های صورت گرفته در رابطه با ماشین آلات خطوط تولیدی ابراز رضایت نموده و خواستار اهتمام افزونتر  مدیران در افزایش عمق تولید، انتقال تکنولوژی و بومی سازی آن شدند. این گروه تولیدی در سالهای گذشته اقدامات موثری در راستای افزایش اشتغال و تولید با استاندارد های روز دنیا نموده و مدیران آن، در این بازدید متعهد شدند که تلاش افزونتر خود را در این موارد بکار گیرند.

ضمنا با توجه به برنامه از پیش اعلام شده به وزارت صنعت معدن و تجارت در راستای افزایش عمق تولید محصولات خانگی، این شرکت اقدام به خرید تجهیزات و ماشین آلات بروز دنیا برای تولید انواع یخچال فریزر و ساید بای ساید نموده که روند نصب، راه اندازی و بهره برداری از آنها در ماه های پیش رو انجام خواهد شد.

(image)
(image)
(image)
(image)
(image)
(image)
(image)
(image)
(image)
(image)
منبع: شمانیوز

بازدید سرزده وزیر صنعت، معدن و تجارت از مجموعه تولیدی سام (کارخانجات سامسونگ)

آپدیت نود 32 نسخه 6

دانلود فیلم جدید

مردم ایران عمدتاً مسمومند!

مردم ایران عمدتاً مسمومند!

به گزارش جهان به نقل از تسنیم، چندی است بحث درباره محصولات دستکاری شده ژنتیک (تراریخته)، و چالشهایی که برای سلامتی، محیط زیست و امنیت ملی ایجاد می‌کند، مورد بررسی کارشناسان و متخصصین امر قرار گرفته است. عبدالمجید شیخی دکترای اقتصاد و پژوهشگر حوزه کشاورزی است. از نیروهای قدیمی و به‌قول خودش «بدواً ورود» به جهاد سازندگی بوده است. او سه دهه در جهاد سازندگی و وزارت جهاد کشاورزی، مشغول به فعالیت بوده و در مورد نوع فعالیتش می‌گوید «انواع خدمتها را کرده‌ام؛ الآن در دانشگاه مشغول هستم، و کارهای پژوهشی و آموزشی انجام می‌دهم؛ و بیشتر تحقیقات بنده هم در حوزه کشاورزی بوده است.» آخرین اثر این استاد دانشگاه کتابی با عنوان «شاخصهای امنیت غذایی با رویکرد پدافند غیرعامل» است،که در هفته پدافند غیرعامل رونمایی شد.

وی پرونده محصولات دستکاری ژنتیک (تراریخته) را از سالها قبل دنبال می‌کند؛ و به همین سبب اطلاعات ذی‌قیمتی دارد. شیخی در بخشهای قبلی از این مصاحبه، به نکات مهمی در مورد سوابق تراریخته، و بانیان آن اشاره کرد. این استاد دانشگاه متصدیان این امر را همانهایی می‌داند که به بهانه افزایش تولید، گیاه آزولا را در تالاب انزلی رها کردند، که در حال نابودکردن این مرداب است.

در پی تحقیقات گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم روز گذشته اسناد مبسوط و متقن ارتباط مسئله‌دار و تأمین مالی کمپانی صهیونیستی راکفلر با نفرات اصلی مروج تراریخته در ایران رسانه‌ای شد. {اینجا} بخش سوم این مصاحبه تقدیم خوانندگان می‌شود.

** مشکل کشاورزی ما هرگز با تراریخته حل نمی‌شود

– آقای دکتر؛ ممکن است بعد از 20 سال به این نتیجه برسیم که فلان محصول تراریخته واقعاً ضرری نداشته است. آن وقت آیا می‌شود جوابگوی عقب‌ماندگی طی این مدت بود؟

ببینید؛ مشکل کشاورزی سرزمین ما از جای دیگری ناشی می‌شود. نظام فعلی بهره‌برداری محصولات کشاورزی ما بر بنیانی از «هزینه‌کرد» و «عدم بهره‌وری» استوار است. آنچه باید در اولویت اصلاح قرار بگیرد این است. نگاهی به تجربه غرب بیندازید؛ غربیها زمانی کشت تراریخته را مطرح کردند که در بهره‌وری منابع به مرحله اشباع رسیدند؛ یعنی در نظامات کنونی بهره‌برداری درحوزه کشاورزی به اشباع رسیدند؛ تمام زمینهایشان زیر کشت است؛ حداکثر بهره‌وری در نهاده‌ها اتفاق افتاده است؛ نهایت بهره‌وری از  کود و سم و آب اتفاق افتاده است. آیا ما می توانیم ادعا کنیم که ما هم به ظرفیت بهره‌وری 90 درصد رسیده‌ایم که فاز تولید را عوض کنیم و وارد فاز جدیدی شویم؟

در وضعیت کنونی کشاورزی ما نه الگوی کشت دارد؛ نه الگوی آب دارد؛ نه طرح مستند متکی به «کاداستر» دارد؛ نه کشاورزان ما باسواد شده‌اند؛ نه فارغ‌التحصیلان کشاورزی ما به‌کار گماشته شده‌اند؛ نه مکانیزاسیون ما به 100 درصد رسیده است؛ نه آب و کود ما به بهره‌وری قابل قبولی درصد رسیده است؛ نه سم ما به بهره‌وری 100 درصد رسیده است؛ نه فناوری ما به بهره‌وری لازم رسیده است؛ هیچ‌کدام به نهایت بهره‌وری نرسیده‌اند.

از آن بدتر و مهمتر زمینهای ما خرد و خردتر شد؛ به‌رغم قانون ممانعت از خرد شدن اراضی، هنوز هم این روند ادامه دارد. متأسفانه قانونی هم برای تجمیع قطعات خرد شده نداریم. خوب؛ کدام عاقل می‌آید در این شرایطی که هنوز وضع موجودش قابل اصلاح است، یک‌دفعه ساز دیگری بزند و همه رشته‌های معقول گذشته را پنبه کند؟ آن هم چه راهی؟ راهی که نسل کنونی و آینده را هلاک کند؛ غذای ناسالم به خورد امت رسول الله بدهد! این دقیقاً همان مسیری است که صهیونیستها دنبال می‌کنند!

این شرایط مثل این است که یک بنّا بیاید در یک جا یک فونداسیون بزند؛ بعد آن را رها کند و دوباره برود در جای دیگری فونداسیون بزند؛ خوب؛ همه عقلا به او می‌خندند. چطور اجازه می‌دهیم یک جایی را که تیشه زدیم و زخمی کردیم و فونداسیون زدیم دوباره رها کنیم؟ این اصلاً معقول نیست.

این ظرفیتهای کنونی را به صد درصد بهره برداری برسانید؛ الگوی آب را پیاده کنید؛ طرح کاداستر را پیاده کنید؛ الگوی آب و کشت را هم براساس بانک جامع اطلاعاتی سنجش از راه دور آن تدوین کنید؛ آمایش متر به متر مزارع را پیاده کنید؛ آمایش سرزمین را با مکان‌یابی مزارع محصولات خاص،راهبردی و منطبق با اکولوژی انجام دهید، در مناطق خاص، الگوی کشت را پیاده کنید؛ وقتی به نقطه اوج بهره‌وری رسیدید و دیدید توان تغذیه جمعیت را ندارید، آن‌وقت به فاز جدید فکر کنید.

** با «علم» و «کار آزمایشگاهی» موافقیم؛ با «رهاسازی» مخالفیم / ممیزیها در دنیا دچار اشکالات جدی است

– با کار آزمایشگاهی در زمینه تراریخته‌ها مخالفید؟

به هیچ وجه؛ تکلیف تحقیقات از ترویج سر مزرعه جداست. لازمه مبارزه با زهر، تولید پادزهر است؛ و لازمه تولید پادزهر شناخت زهر است. ما برای اینکه بخواهیم با تبعات آثار سوء تراریخته مقابله کنیم نیازمند سلاح دانش برای تولید پادزهر تراریختگی هستیم. الآن در حوزه‌های علمیه هم علوم غریبه آموزش داده می‌شود؛ برای اینکه با حملات منحرفین مقابله شود. جفر، رمالی، سحر و اینها را آموزش می‌دهند؛ برای اینکه بتوانند با این عوامل شیطانی مقابله کنند. ما نفی نمی‌کنیم که علم دنبال شود. تحقیق لازم است؛ اما با بردن سر مزرعه به‌شدت مخالفیم.

– چرا به‌شدت مخالفید؟

چون زیان دارد.

– از کجا می‌شود فهمید که زیان‌آور است؟ چون موافقین می‌گویند ما انواع تراریخته داریم؛ الآن ممکن است شما بگویید به این نوع تراریخته فلان ژن را وارد کردیم، ایراد دارد؛ ولی انواع دیگری که شما به آن علم ندارید، برای چه مخالفت می‌کنید و می‌گویید که ایراد دارد؟ یعنی ممکن است مثلاً یک‌گونه از برنج تراریخته ایراد داشته باشد؛ خیلی خوب؛ ما با آن کاری نداریم؛ اما وقتی ثابت نشده، یعنی من یک نوع خاصی را سه ماه است تولید کردم، و ثابت نشده که این نوع خاص ایراد دارد؛ چرا می‌گویید ایراد دارد؟

اولاً از اطلاعاتی که از آزمایشگاهها بیرون آمده، نسبت به قدمت و حجم کشت تراریخته، سهم ناچیزی دارد. اطلاعات جامعی از آزمایشگاهها بیرون نیامده است. دائم هم می‌گویند اطلاعات محرمانه است! این چه اطلاعات علمی است که قابل ارزیابی نیست و محرمانه است؟

بعد هم یکی دو ماه پیش از این یکی از متخصصین روش ممیزی سازمان غذا و داروی امریکا (FDA) را فاش کرد. {اینجا} این سازمان هیچ ممیزی برای تراریخته‌ها ندارد، و به «خوداظهاری» سازنده‌های تراریخته اکتفا می‌کند. این سازمان در همه مجوزهایش – که در اینترنت هم قابل مشاهده است – قید می‌کند «فلان کمپانی تولید کننده (مثلاً مونسانتو) خوداظهاری کرده و گفته ظرف سه ماهی که من تست کردم این محصول ایرادی نداشته است.» در انتها هم می‌گوید «اگر بعدها و طی زمان عوارض یا مسائل حقوقی پیش آمد، آن شرکت مسئولیتش را می‌پذیرد.»

خوب؛ این چه روشی است؟ چه کسی می‌گوید کار من خطا دارد؟ اگر حرف راست بزند که نفعش را از دست می‌دهد؛ باید بساطش را جمع کند؛ کس دیگری باید نظارت داشته باشد. اینها با روشی که عرض شد، خوداظهاری می‌کنند و می‌گویند ما در آزمایشاتمان دیدیم که ضرر ندارد! ما می‌گوییم اصلاً شما را به‌عنوان مرجع ممیزی قبول نداریم. اگر به تبعات کارها توجه شود خیلی زوایا بر انسان آشکار می شود.

** روی محصولی که آینده‌اش مشخص نیست نباید ریسک کرد

– پس تا اینجا یعنی به نظر شما ممیزیها، حتی در FDA اشکال جدی دارد؟ بنابراین می‌فرمایید ممکن است این محصولات دچار مشکل باشد؟

بله؛ اما موارد دیگری هم هست. مسئله بعد این است که برای چیزی که هنوز آینده‌اش مشخص نیست نباید ریسک کرد؛ مثالی می‌زنم؛ من به شما می‌گویم اگر از این دالان عبور کنید به احتمال 50 درصد، آب به لباس شما ترشح می‌کند، و لباس شما کثیف خواهد شد؛ شما می‌گویید خوب؛ ممکن است این اتفاق بیفتد؛ اما نهایتش این است که هزار تومان خرج شستن لباسم شود. اما فرض کنید به شما بگویم اگر سوار این هواپیما شدی به احتمال یک درصد این هواپیما سقوط خواهد کرد؛ شما سوار نمی‌شوید؛ چون خسارتی که در عقبه این اتفاق وجود دارد  بسیار سنگین است؛ پس وزن این خسارت بسیار سنگین است. اگر تراریختگی ضرر داشته باشد ممکن است نسلهای آینده را نابود کند؛ نسل ما را عقیم کند؛ سرطانزا باشد؛ بیماریهای صعب‌العلاج به‌وجود بیاورد. آیا با وجود این خطر عظیم و جبران ناپذیر کسی می‌پذیرد چنین ریسکی انجام شود؟

– با این منطق که هرگز نباید از این موارد استفاده کنیم. چون اگر 30 سال هم بگذرد، می شود گفت، این محصولات ممکن است در دو نسل بعد ما تأثیر بگذارد.

ما می‌گوییم چرا اینقدر عجله می‌کنید؟ فعلاً تحقیق کنید؛ آماده باشید؛ جلو بروید؛ اجازه بدهید لااقل ببینیم برای آن مردم و کشورهایی که موش آزمایشگاهی تولیدکننده‌های این محصولات شدند، چه اتفاقی می‌افتد؟ روی آثار این محصولات در آزمایشگاهها تحقیق کنید؛ روی حیوانات بررسی کنید؛ روی موش؛ روی خرگوش؛ روی خوکچه‌های هندی آزمایش کنید؛ نه انسانها! عقل حکم می‌کند که صبر کنیم؛ باید ببینیم در آینده چه اتفاقی می‌افتد. اگر به نتیجه قطعی و یقینی رسیدیم که ضرر ندارد؛ اگر به مرحله حداکثر بهره‌وری از نظام کنونی کشاورزی رسیدیم؛ اگر راهبرد ملی امنیت نظام اقتضا کرد؛ اگر دیدیم که دیگر جمعیت بیش از این را نمی‌توانیم سیر کنیم، آن زمان باید شورای امنیت ملی مجوز صادر کند که محصول تراریخته به مزرعه برود. اگر ریگی در کفششان نباشد این منطق را می‌پذیرند.

– یعنی الآن این فناوری را معطل بگذاریم؟

موضوع اصلاً فناوری نیست. عرض من این است که استفاده از این محصولات مشکوک و خطرناک، الآن اصلاً مشکلی را حل نمی‌کند. پس چرا ریسک کنیم؟ مگر الآن ما به نهایت بهره‌وری در نظام کشاورزی رسیده‌ایم؟ به‌هیچ‌وجه نرسیدیم. بهره‌وری در کشاورزی ما الآن زیر 30 درصد ظرفیت است. حتی بلکه این آمار هم اشتباه است؛ به نظرم اگر واقعی نگاه کنیم مجموعاً با بهره‌وری زیر 10 درصد کشت می‌کنیم. اصلاً نمی‌دانیم بهره‌وری آب یعنی چه؛ از سدها بگیرید تا مصرف نهایی و چرخه بازیافت آب. حتی این همه سد روسطحی هم ضرورتی ندارد و اکولوژی را ویران می‌کند. مهار آب با روشهای بومی آبخوان‌داری و آبخیزداری بهره‌وری بیش از 5 برابری دارد.

– درست می‌فرمایید؛ شاید حتی بیش از این باشد؛ یک کشاورزی در یک نمونه پژوهشی در خراسان شمالی، آبیاری زمینش را بهینه کرد؛ فقط ابتکاری به خرج داد و لوله را به‌جای روی زمین، به زیر زمین منتقل کرد و به این صورت از هدر رفت آب جلوگیری بیشتری کرد. با این ابتکار ساده مصرف آب به حدود 10 درصد حالت عادی رسید.

خوب؛ با این اوصاف، بهانه «کم آبی» برای رهاسازی محصولات کشاورزی تراریخته پذیرفتنی است؟ آیا ما امکان تولید تجهیزات آبیاری نوین را نداریم؟ باید آبیاری سر مزرعه به شکل نوین اجرایی شود. باید این روش را دنبال کنند؛ نه بروند سراغ تراریخته. اما اینها گوششان بدهکار نیست؛ دنبال پر کردن جیبشان هستند؛ دنبال واردات و «تولید وابسته به واردات» هستند؛ چرا؟ چون خود مسئله کشت تراریخته بهانه‌ای برای وابسته کردن کشور به واردات بذرها و نهاده‌ها،آفت‌کشها،کودها و … مخصوص این محصولات از کشورها و بنگاههای تروریستی می‌شود و زمینه‌ای برای پروژه نفوذ اجانب، همچون کمپانیهای جنایتکار راکفلر و مونسانتو است. می‌خواهند کشور را بیمار کنند؛ می‌خواهند راه را برای منافع خودشان باز کنند.

**‌ تا سطوح تصمیم‌ساز نفوذ کرده‌اند

– این افراد تا چه سطحی نفوذ دارند؟

در سطوح تصمیم‌ساز حضور دارند؛ برای پاسخ به شما یک مثالی می‌زنم. اخیراً سازمان حمایت با افزایش قیمت بلیط قطار مخالفت کرد. اینها گارد گرفتند؛ حتی وزیر علیه این سازمان حرف زد، و بقیه هم «دَم» گرفتند. من مصاحبه رادیویی داشتم؛ از اتاق بازرگانی هم آمده بودند؛ آنجا دقیقاً دیدم که حرف وزیر حرف اینهاست؛ چون اینها به دنبال واردات هستند، و می‌خواهند به هر قیمتی کالاهای وارداتی را به کشور بیاورند و آب کنند. می‌خواهند این موانع را از سر راهشان بردارند. سازمان حمایت یک مانعی بر سر واردات و قیمت‌گذاری بی‌حساب و کتاب است. الآن دلالها در بازار قیمت‌گذار و چانه‌زن هستند؛ در اصطلاح اقتصادی «چانه‌گذار» هستند، و دولت در برابر این افراد مرعوب، قیمت‌پذیر و «چانه‌پذیر» است.

– یعنی دولت را در این زمینه منفعل می‌بینید؟

می‌بینید که دولت هیچ مدیریتی برای بازار ندارد؛ هیچ طرحی برای تنظیم بازار ندارد؛ برای همین است که تولید داخلی شکر زمین می‌خورد؛ تولید داخلی برنج زمین می‌خورد؛ گوشت زمین می‌خورد؛ لبنیات زمین می‌خورد؛ گوجه‌فرنگی به‌زودی زمین می‌خورد؛ اینها همه به‌خاطر رویکرد اشتباه دولت است؛ حتی در برهه‌ای قیمت پیاز به کیلویی4500 تومان رسید. برای اینکه مدیریت و تنظیم بازار نداریم. سوءمدیریت داریم؛ چون افرادی بر هیئت دولت نفوذ دارند، دلال محور هستند. رکن رکین امنیت ملی، امنیت غذایی است که الآن به‌شدت زیر سؤال رفته و خطر بسیار بزرگی متوجه کشور است.

**‌دشمن می‌خواهد از طریق «بایوتروریسم» نسل ما را نابود کند / مردم ایران از طریق غذا مسموم شده‌اند

– از کجا می‌گویید امنیت کشور زیر سؤال رفته است؟

دشمن الآن از طریق غذا به کشورهای جهان سوم در حال هجوم است. از طریق «بایوتروریسم» می‌خواهد نسل ما را نابود کند. از طریق میکروب، ویروس،آلودگی شیمیایی و سم، مشکلات غذایی، و مانند آن می‌خواهد نسل ما را نابود کند. به همین دلیل ما شاخص امنیت غذایی نوشتیم. ما می‌گوییم رکن رکین امنیت کشور، امنیت غذایی است.

– انطباق این موضوع را با تراریخته چطور توضیح می‌دهید؟

به‌خاطر اینکه آن هم یک نوع آفت و مشکل است؛ چرا که نسل را از بین می‌برد؛ روی اکوسیستم اثر سوء دارد؛ روی سیستم بدن اثر سوء دارد؛ سرطان به‌وجود می‌آورد؛ نسل را عقیم می‌کند؛ عقیمی در ایران بالای 20 درصد است؛ در حالیکه این رقم در دنیا بین 12 تا 15 درصد است.

پرفسور ابوالقاسم متین، استاد باسابقه و ذوالفنون تغذیه، طب سنتی، طب جدید، طب سوزنی و گیاهان دارویی و صاحب بیش از سی رساله و کتاب هستند. به بنده می‌فرمودند به‌شدت مخالف تراریخته هستند. فرمودند مردم ایران عمدتاً مسمومند؛ مریض نیستند. ایشان بسیار فنی، متعهدانه و غیرسیاسی است.

– بعنی می‌فرمایید مردم از طریق غذا مسموم شده‌اند؟

بله؛ آن‌موقع که جشنواره و همایش محصولات سالم و ارگانیک زیر نظر سازمان میادین میوه و تره بار برقرار می‌شد، رئیس این سازمان دستور داد که نمونه محصولاتی که در میادین بین مردم توزیع می‌شود را به آزمایشگاه مؤسسه گیاه‌پزشکی ببرند. 25 نوع عمده از محصولاتی که مردم مصرف می‌کنند را نمونه‌برداری کردند؛ دیدند اکثراً آلوده است. یکی دسته سبزیها بود؛ سندش را هم دارم. نتایج آزمایش نشان داد که اکثر این محصولات مسموم هستند.

اینها چرا دنبال حل این مشکل نمی‌روند؟ چرا محصول سالم و ارگانیک تولید نمی‌کنند؟ علمش را داریم؛ توانش را داریم؛ مؤسسات تحقیقاتی ما مبارزه بیولوژیک با آفتها را آغاز کردند؛ متخصصان نخبه‌ای در این زمینه داریم که بعضاً الآن بی‌کارند!

**‌ چرا مراجع امنیتی و قضایی ورود نمی‌کنند؟

– اگر بحث امنیت غذایی است، پس شورایعالی امنیت ملی باید از این منظر ورود پیدا کند؟

بله؛ امنیت مردم در خطر است این شورا باید ورود کند؛ سازمان محیط زیست باید ورود کند؛ مجلس باید ورود کند؛ قوه قضائیه که مسئول جرم شناسی است، و مسئول محاکمه مجرمین است، باید ورود کند.

برنج تراریخته را به‌صورت غیرقانونی به مزارع بردند و پخش کردند. سندش را دارم. حتی در سال 1386 بانی برنج تراریخته سر مزارع را که با کشاورزان قرارداد بسته بود محاکمه کردیم؛ یعنی همان کسی که آزولا را هم به مرداب انزلی ریخته بود محاکمه کردیم؛ مدعی‌العموم باید سازمان محیط زیست باشد؛ مدعی العموم باید قوه قضائیه باشد؛ باید دستگاه قضا این پرونده را تحویل بگیرد و محاکمه کند.

– محاکمه کردید چه شد؟

هیچ! چون دستگاه محاکمه کننده دولتی بود و دستگاه قضائی نبود؛ اعمال نفوذ کردند؛ مسئولین وقت هم محافظه‌کاری کردند و هیچ اتفاقی نیفتاد؛ هیچ اقدامی نکردند. آنقدر ماند تا دولت عوض شد. البته آنجا محکومشان کردیم؛ هیأت تجدیدنظر هم رأی ما را قبول کرد؛ ولی کسی از عهده اجرایش برنیامد؛ لابی‌هایی در بین همین عناصر دولت کنونی داشت و توان اجرای حکمش را نداشتند. محکوم شد که تبعید شود. اطلاعاتش را از … بگیرید .این فرد محکومیتهای دیگر هم دارد.

نهادهای اجتماعی، ان‌جی‌اوها، علما، حوزه، مراجع، این نهادها باید ورود کنند. مراجع معظم تقلید مثل حضرت آقا یک مرکز موضوع‌شناسی تأسیس کنند، یا از مرکز موضوع‌شناسی آقا استفاده کنند، که آقای فلاح‌زاده مسئولش است.

– چرا موضوع محاکمه را به آنها انتقال نمی‌دهید؟

شما انتقال بدهید؛ من که تشکیلاتی ندارم که اقدام خاصی کنم. باید توجه کنیم اگرغذای مردم مسموم شود یعنی هستی ودین مردم هم رفته است. چطور می‌خواهید دین مردم را حفظ کنید؟

** جمع‌بندی

– ممکن است از بحث یک جمع‌بندی داشته باشید؟

من در مجموعه اقتصاددانان حوزه کشاورزی که اکثریت قریب به اتفاق آنها و افراد مطرح را تقریباً می‌شناسم و با بسیاری ازآنها دوست هستم؛ از بین اینها هیچ‌کس را موافق طرح تراریخته نمی‌بینم؛ البته ممکن است از ترس سکوت کنند؛ همان‌طور که با فشار برای طرح نکاشت فضای سکوت را حاکم کردند، متأسفانه در موضوع تراریخته هم یک خفقانی ایجاد کرده‌اند؛  به هیچ‌کس اجازه مصاحبه نمی‌دهند. مکرر تهدید کرده‌اند؛ حتی در رسانه‌ها هم بارها تهدید کرده‌اند؛ تهدید به دادگاه؛ تهدید به اخراج؛ تهدید به مرگ؛ حتی در رسانه شما هم چند نوبت این تهدیدات را دیده‌ام؛ حتی برخی از اعضاء هیأت علمی را که مدارج بالای علمی هم دارند اخراج کرده‌اند. ما اعتراض داریم؛ چرا نهادهای امنیتی به این مسأله ورود نمی‌کنند. کار به جایی رسیده که در ملأ عام تهدید می‌کنند. چرا دستگاه قضا و مراجع امنیتی به اینهایی که از صهیونیستها تأمین مالی می‌شوند تا مردم را مسموم کنند، امنیت کشور را به خطر بیندازند، اکوسیستمها را بر هم بزنند ورود نمی‌کند؟

– ممنونیم از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.

بنده هم به‌نوبه خودم از شما ممنونم.

مردم ایران عمدتاً مسمومند!

به گزارش جهان به نقل از تسنیم، چندی است بحث درباره محصولات دستکاری شده ژنتیک (تراریخته)، و چالشهایی که برای سلامتی، محیط زیست و امنیت ملی ایجاد می‌کند، مورد بررسی کارشناسان و متخصصین امر قرار گرفته است. عبدالمجید شیخی دکترای اقتصاد و پژوهشگر حوزه کشاورزی است. از نیروهای قدیمی و به‌قول خودش «بدواً ورود» به جهاد سازندگی بوده است. او سه دهه در جهاد سازندگی و وزارت جهاد کشاورزی، مشغول به فعالیت بوده و در مورد نوع فعالیتش می‌گوید «انواع خدمتها را کرده‌ام؛ الآن در دانشگاه مشغول هستم، و کارهای پژوهشی و آموزشی انجام می‌دهم؛ و بیشتر تحقیقات بنده هم در حوزه کشاورزی بوده است.» آخرین اثر این استاد دانشگاه کتابی با عنوان «شاخصهای امنیت غذایی با رویکرد پدافند غیرعامل» است،که در هفته پدافند غیرعامل رونمایی شد.

وی پرونده محصولات دستکاری ژنتیک (تراریخته) را از سالها قبل دنبال می‌کند؛ و به همین سبب اطلاعات ذی‌قیمتی دارد. شیخی در بخشهای قبلی از این مصاحبه، به نکات مهمی در مورد سوابق تراریخته، و بانیان آن اشاره کرد. این استاد دانشگاه متصدیان این امر را همانهایی می‌داند که به بهانه افزایش تولید، گیاه آزولا را در تالاب انزلی رها کردند، که در حال نابودکردن این مرداب است.

در پی تحقیقات گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم روز گذشته اسناد مبسوط و متقن ارتباط مسئله‌دار و تأمین مالی کمپانی صهیونیستی راکفلر با نفرات اصلی مروج تراریخته در ایران رسانه‌ای شد. {اینجا} بخش سوم این مصاحبه تقدیم خوانندگان می‌شود.

** مشکل کشاورزی ما هرگز با تراریخته حل نمی‌شود

– آقای دکتر؛ ممکن است بعد از 20 سال به این نتیجه برسیم که فلان محصول تراریخته واقعاً ضرری نداشته است. آن وقت آیا می‌شود جوابگوی عقب‌ماندگی طی این مدت بود؟

ببینید؛ مشکل کشاورزی سرزمین ما از جای دیگری ناشی می‌شود. نظام فعلی بهره‌برداری محصولات کشاورزی ما بر بنیانی از «هزینه‌کرد» و «عدم بهره‌وری» استوار است. آنچه باید در اولویت اصلاح قرار بگیرد این است. نگاهی به تجربه غرب بیندازید؛ غربیها زمانی کشت تراریخته را مطرح کردند که در بهره‌وری منابع به مرحله اشباع رسیدند؛ یعنی در نظامات کنونی بهره‌برداری درحوزه کشاورزی به اشباع رسیدند؛ تمام زمینهایشان زیر کشت است؛ حداکثر بهره‌وری در نهاده‌ها اتفاق افتاده است؛ نهایت بهره‌وری از  کود و سم و آب اتفاق افتاده است. آیا ما می توانیم ادعا کنیم که ما هم به ظرفیت بهره‌وری 90 درصد رسیده‌ایم که فاز تولید را عوض کنیم و وارد فاز جدیدی شویم؟

در وضعیت کنونی کشاورزی ما نه الگوی کشت دارد؛ نه الگوی آب دارد؛ نه طرح مستند متکی به «کاداستر» دارد؛ نه کشاورزان ما باسواد شده‌اند؛ نه فارغ‌التحصیلان کشاورزی ما به‌کار گماشته شده‌اند؛ نه مکانیزاسیون ما به 100 درصد رسیده است؛ نه آب و کود ما به بهره‌وری قابل قبولی درصد رسیده است؛ نه سم ما به بهره‌وری 100 درصد رسیده است؛ نه فناوری ما به بهره‌وری لازم رسیده است؛ هیچ‌کدام به نهایت بهره‌وری نرسیده‌اند.

از آن بدتر و مهمتر زمینهای ما خرد و خردتر شد؛ به‌رغم قانون ممانعت از خرد شدن اراضی، هنوز هم این روند ادامه دارد. متأسفانه قانونی هم برای تجمیع قطعات خرد شده نداریم. خوب؛ کدام عاقل می‌آید در این شرایطی که هنوز وضع موجودش قابل اصلاح است، یک‌دفعه ساز دیگری بزند و همه رشته‌های معقول گذشته را پنبه کند؟ آن هم چه راهی؟ راهی که نسل کنونی و آینده را هلاک کند؛ غذای ناسالم به خورد امت رسول الله بدهد! این دقیقاً همان مسیری است که صهیونیستها دنبال می‌کنند!

این شرایط مثل این است که یک بنّا بیاید در یک جا یک فونداسیون بزند؛ بعد آن را رها کند و دوباره برود در جای دیگری فونداسیون بزند؛ خوب؛ همه عقلا به او می‌خندند. چطور اجازه می‌دهیم یک جایی را که تیشه زدیم و زخمی کردیم و فونداسیون زدیم دوباره رها کنیم؟ این اصلاً معقول نیست.

این ظرفیتهای کنونی را به صد درصد بهره برداری برسانید؛ الگوی آب را پیاده کنید؛ طرح کاداستر را پیاده کنید؛ الگوی آب و کشت را هم براساس بانک جامع اطلاعاتی سنجش از راه دور آن تدوین کنید؛ آمایش متر به متر مزارع را پیاده کنید؛ آمایش سرزمین را با مکان‌یابی مزارع محصولات خاص،راهبردی و منطبق با اکولوژی انجام دهید، در مناطق خاص، الگوی کشت را پیاده کنید؛ وقتی به نقطه اوج بهره‌وری رسیدید و دیدید توان تغذیه جمعیت را ندارید، آن‌وقت به فاز جدید فکر کنید.

** با «علم» و «کار آزمایشگاهی» موافقیم؛ با «رهاسازی» مخالفیم / ممیزیها در دنیا دچار اشکالات جدی است

– با کار آزمایشگاهی در زمینه تراریخته‌ها مخالفید؟

به هیچ وجه؛ تکلیف تحقیقات از ترویج سر مزرعه جداست. لازمه مبارزه با زهر، تولید پادزهر است؛ و لازمه تولید پادزهر شناخت زهر است. ما برای اینکه بخواهیم با تبعات آثار سوء تراریخته مقابله کنیم نیازمند سلاح دانش برای تولید پادزهر تراریختگی هستیم. الآن در حوزه‌های علمیه هم علوم غریبه آموزش داده می‌شود؛ برای اینکه با حملات منحرفین مقابله شود. جفر، رمالی، سحر و اینها را آموزش می‌دهند؛ برای اینکه بتوانند با این عوامل شیطانی مقابله کنند. ما نفی نمی‌کنیم که علم دنبال شود. تحقیق لازم است؛ اما با بردن سر مزرعه به‌شدت مخالفیم.

– چرا به‌شدت مخالفید؟

چون زیان دارد.

– از کجا می‌شود فهمید که زیان‌آور است؟ چون موافقین می‌گویند ما انواع تراریخته داریم؛ الآن ممکن است شما بگویید به این نوع تراریخته فلان ژن را وارد کردیم، ایراد دارد؛ ولی انواع دیگری که شما به آن علم ندارید، برای چه مخالفت می‌کنید و می‌گویید که ایراد دارد؟ یعنی ممکن است مثلاً یک‌گونه از برنج تراریخته ایراد داشته باشد؛ خیلی خوب؛ ما با آن کاری نداریم؛ اما وقتی ثابت نشده، یعنی من یک نوع خاصی را سه ماه است تولید کردم، و ثابت نشده که این نوع خاص ایراد دارد؛ چرا می‌گویید ایراد دارد؟

اولاً از اطلاعاتی که از آزمایشگاهها بیرون آمده، نسبت به قدمت و حجم کشت تراریخته، سهم ناچیزی دارد. اطلاعات جامعی از آزمایشگاهها بیرون نیامده است. دائم هم می‌گویند اطلاعات محرمانه است! این چه اطلاعات علمی است که قابل ارزیابی نیست و محرمانه است؟

بعد هم یکی دو ماه پیش از این یکی از متخصصین روش ممیزی سازمان غذا و داروی امریکا (FDA) را فاش کرد. {اینجا} این سازمان هیچ ممیزی برای تراریخته‌ها ندارد، و به «خوداظهاری» سازنده‌های تراریخته اکتفا می‌کند. این سازمان در همه مجوزهایش – که در اینترنت هم قابل مشاهده است – قید می‌کند «فلان کمپانی تولید کننده (مثلاً مونسانتو) خوداظهاری کرده و گفته ظرف سه ماهی که من تست کردم این محصول ایرادی نداشته است.» در انتها هم می‌گوید «اگر بعدها و طی زمان عوارض یا مسائل حقوقی پیش آمد، آن شرکت مسئولیتش را می‌پذیرد.»

خوب؛ این چه روشی است؟ چه کسی می‌گوید کار من خطا دارد؟ اگر حرف راست بزند که نفعش را از دست می‌دهد؛ باید بساطش را جمع کند؛ کس دیگری باید نظارت داشته باشد. اینها با روشی که عرض شد، خوداظهاری می‌کنند و می‌گویند ما در آزمایشاتمان دیدیم که ضرر ندارد! ما می‌گوییم اصلاً شما را به‌عنوان مرجع ممیزی قبول نداریم. اگر به تبعات کارها توجه شود خیلی زوایا بر انسان آشکار می شود.

** روی محصولی که آینده‌اش مشخص نیست نباید ریسک کرد

– پس تا اینجا یعنی به نظر شما ممیزیها، حتی در FDA اشکال جدی دارد؟ بنابراین می‌فرمایید ممکن است این محصولات دچار مشکل باشد؟

بله؛ اما موارد دیگری هم هست. مسئله بعد این است که برای چیزی که هنوز آینده‌اش مشخص نیست نباید ریسک کرد؛ مثالی می‌زنم؛ من به شما می‌گویم اگر از این دالان عبور کنید به احتمال 50 درصد، آب به لباس شما ترشح می‌کند، و لباس شما کثیف خواهد شد؛ شما می‌گویید خوب؛ ممکن است این اتفاق بیفتد؛ اما نهایتش این است که هزار تومان خرج شستن لباسم شود. اما فرض کنید به شما بگویم اگر سوار این هواپیما شدی به احتمال یک درصد این هواپیما سقوط خواهد کرد؛ شما سوار نمی‌شوید؛ چون خسارتی که در عقبه این اتفاق وجود دارد  بسیار سنگین است؛ پس وزن این خسارت بسیار سنگین است. اگر تراریختگی ضرر داشته باشد ممکن است نسلهای آینده را نابود کند؛ نسل ما را عقیم کند؛ سرطانزا باشد؛ بیماریهای صعب‌العلاج به‌وجود بیاورد. آیا با وجود این خطر عظیم و جبران ناپذیر کسی می‌پذیرد چنین ریسکی انجام شود؟

– با این منطق که هرگز نباید از این موارد استفاده کنیم. چون اگر 30 سال هم بگذرد، می شود گفت، این محصولات ممکن است در دو نسل بعد ما تأثیر بگذارد.

ما می‌گوییم چرا اینقدر عجله می‌کنید؟ فعلاً تحقیق کنید؛ آماده باشید؛ جلو بروید؛ اجازه بدهید لااقل ببینیم برای آن مردم و کشورهایی که موش آزمایشگاهی تولیدکننده‌های این محصولات شدند، چه اتفاقی می‌افتد؟ روی آثار این محصولات در آزمایشگاهها تحقیق کنید؛ روی حیوانات بررسی کنید؛ روی موش؛ روی خرگوش؛ روی خوکچه‌های هندی آزمایش کنید؛ نه انسانها! عقل حکم می‌کند که صبر کنیم؛ باید ببینیم در آینده چه اتفاقی می‌افتد. اگر به نتیجه قطعی و یقینی رسیدیم که ضرر ندارد؛ اگر به مرحله حداکثر بهره‌وری از نظام کنونی کشاورزی رسیدیم؛ اگر راهبرد ملی امنیت نظام اقتضا کرد؛ اگر دیدیم که دیگر جمعیت بیش از این را نمی‌توانیم سیر کنیم، آن زمان باید شورای امنیت ملی مجوز صادر کند که محصول تراریخته به مزرعه برود. اگر ریگی در کفششان نباشد این منطق را می‌پذیرند.

– یعنی الآن این فناوری را معطل بگذاریم؟

موضوع اصلاً فناوری نیست. عرض من این است که استفاده از این محصولات مشکوک و خطرناک، الآن اصلاً مشکلی را حل نمی‌کند. پس چرا ریسک کنیم؟ مگر الآن ما به نهایت بهره‌وری در نظام کشاورزی رسیده‌ایم؟ به‌هیچ‌وجه نرسیدیم. بهره‌وری در کشاورزی ما الآن زیر 30 درصد ظرفیت است. حتی بلکه این آمار هم اشتباه است؛ به نظرم اگر واقعی نگاه کنیم مجموعاً با بهره‌وری زیر 10 درصد کشت می‌کنیم. اصلاً نمی‌دانیم بهره‌وری آب یعنی چه؛ از سدها بگیرید تا مصرف نهایی و چرخه بازیافت آب. حتی این همه سد روسطحی هم ضرورتی ندارد و اکولوژی را ویران می‌کند. مهار آب با روشهای بومی آبخوان‌داری و آبخیزداری بهره‌وری بیش از 5 برابری دارد.

– درست می‌فرمایید؛ شاید حتی بیش از این باشد؛ یک کشاورزی در یک نمونه پژوهشی در خراسان شمالی، آبیاری زمینش را بهینه کرد؛ فقط ابتکاری به خرج داد و لوله را به‌جای روی زمین، به زیر زمین منتقل کرد و به این صورت از هدر رفت آب جلوگیری بیشتری کرد. با این ابتکار ساده مصرف آب به حدود 10 درصد حالت عادی رسید.

خوب؛ با این اوصاف، بهانه «کم آبی» برای رهاسازی محصولات کشاورزی تراریخته پذیرفتنی است؟ آیا ما امکان تولید تجهیزات آبیاری نوین را نداریم؟ باید آبیاری سر مزرعه به شکل نوین اجرایی شود. باید این روش را دنبال کنند؛ نه بروند سراغ تراریخته. اما اینها گوششان بدهکار نیست؛ دنبال پر کردن جیبشان هستند؛ دنبال واردات و «تولید وابسته به واردات» هستند؛ چرا؟ چون خود مسئله کشت تراریخته بهانه‌ای برای وابسته کردن کشور به واردات بذرها و نهاده‌ها،آفت‌کشها،کودها و … مخصوص این محصولات از کشورها و بنگاههای تروریستی می‌شود و زمینه‌ای برای پروژه نفوذ اجانب، همچون کمپانیهای جنایتکار راکفلر و مونسانتو است. می‌خواهند کشور را بیمار کنند؛ می‌خواهند راه را برای منافع خودشان باز کنند.

**‌ تا سطوح تصمیم‌ساز نفوذ کرده‌اند

– این افراد تا چه سطحی نفوذ دارند؟

در سطوح تصمیم‌ساز حضور دارند؛ برای پاسخ به شما یک مثالی می‌زنم. اخیراً سازمان حمایت با افزایش قیمت بلیط قطار مخالفت کرد. اینها گارد گرفتند؛ حتی وزیر علیه این سازمان حرف زد، و بقیه هم «دَم» گرفتند. من مصاحبه رادیویی داشتم؛ از اتاق بازرگانی هم آمده بودند؛ آنجا دقیقاً دیدم که حرف وزیر حرف اینهاست؛ چون اینها به دنبال واردات هستند، و می‌خواهند به هر قیمتی کالاهای وارداتی را به کشور بیاورند و آب کنند. می‌خواهند این موانع را از سر راهشان بردارند. سازمان حمایت یک مانعی بر سر واردات و قیمت‌گذاری بی‌حساب و کتاب است. الآن دلالها در بازار قیمت‌گذار و چانه‌زن هستند؛ در اصطلاح اقتصادی «چانه‌گذار» هستند، و دولت در برابر این افراد مرعوب، قیمت‌پذیر و «چانه‌پذیر» است.

– یعنی دولت را در این زمینه منفعل می‌بینید؟

می‌بینید که دولت هیچ مدیریتی برای بازار ندارد؛ هیچ طرحی برای تنظیم بازار ندارد؛ برای همین است که تولید داخلی شکر زمین می‌خورد؛ تولید داخلی برنج زمین می‌خورد؛ گوشت زمین می‌خورد؛ لبنیات زمین می‌خورد؛ گوجه‌فرنگی به‌زودی زمین می‌خورد؛ اینها همه به‌خاطر رویکرد اشتباه دولت است؛ حتی در برهه‌ای قیمت پیاز به کیلویی4500 تومان رسید. برای اینکه مدیریت و تنظیم بازار نداریم. سوءمدیریت داریم؛ چون افرادی بر هیئت دولت نفوذ دارند، دلال محور هستند. رکن رکین امنیت ملی، امنیت غذایی است که الآن به‌شدت زیر سؤال رفته و خطر بسیار بزرگی متوجه کشور است.

**‌دشمن می‌خواهد از طریق «بایوتروریسم» نسل ما را نابود کند / مردم ایران از طریق غذا مسموم شده‌اند

– از کجا می‌گویید امنیت کشور زیر سؤال رفته است؟

دشمن الآن از طریق غذا به کشورهای جهان سوم در حال هجوم است. از طریق «بایوتروریسم» می‌خواهد نسل ما را نابود کند. از طریق میکروب، ویروس،آلودگی شیمیایی و سم، مشکلات غذایی، و مانند آن می‌خواهد نسل ما را نابود کند. به همین دلیل ما شاخص امنیت غذایی نوشتیم. ما می‌گوییم رکن رکین امنیت کشور، امنیت غذایی است.

– انطباق این موضوع را با تراریخته چطور توضیح می‌دهید؟

به‌خاطر اینکه آن هم یک نوع آفت و مشکل است؛ چرا که نسل را از بین می‌برد؛ روی اکوسیستم اثر سوء دارد؛ روی سیستم بدن اثر سوء دارد؛ سرطان به‌وجود می‌آورد؛ نسل را عقیم می‌کند؛ عقیمی در ایران بالای 20 درصد است؛ در حالیکه این رقم در دنیا بین 12 تا 15 درصد است.

پرفسور ابوالقاسم متین، استاد باسابقه و ذوالفنون تغذیه، طب سنتی، طب جدید، طب سوزنی و گیاهان دارویی و صاحب بیش از سی رساله و کتاب هستند. به بنده می‌فرمودند به‌شدت مخالف تراریخته هستند. فرمودند مردم ایران عمدتاً مسمومند؛ مریض نیستند. ایشان بسیار فنی، متعهدانه و غیرسیاسی است.

– بعنی می‌فرمایید مردم از طریق غذا مسموم شده‌اند؟

بله؛ آن‌موقع که جشنواره و همایش محصولات سالم و ارگانیک زیر نظر سازمان میادین میوه و تره بار برقرار می‌شد، رئیس این سازمان دستور داد که نمونه محصولاتی که در میادین بین مردم توزیع می‌شود را به آزمایشگاه مؤسسه گیاه‌پزشکی ببرند. 25 نوع عمده از محصولاتی که مردم مصرف می‌کنند را نمونه‌برداری کردند؛ دیدند اکثراً آلوده است. یکی دسته سبزیها بود؛ سندش را هم دارم. نتایج آزمایش نشان داد که اکثر این محصولات مسموم هستند.

اینها چرا دنبال حل این مشکل نمی‌روند؟ چرا محصول سالم و ارگانیک تولید نمی‌کنند؟ علمش را داریم؛ توانش را داریم؛ مؤسسات تحقیقاتی ما مبارزه بیولوژیک با آفتها را آغاز کردند؛ متخصصان نخبه‌ای در این زمینه داریم که بعضاً الآن بی‌کارند!

**‌ چرا مراجع امنیتی و قضایی ورود نمی‌کنند؟

– اگر بحث امنیت غذایی است، پس شورایعالی امنیت ملی باید از این منظر ورود پیدا کند؟

بله؛ امنیت مردم در خطر است این شورا باید ورود کند؛ سازمان محیط زیست باید ورود کند؛ مجلس باید ورود کند؛ قوه قضائیه که مسئول جرم شناسی است، و مسئول محاکمه مجرمین است، باید ورود کند.

برنج تراریخته را به‌صورت غیرقانونی به مزارع بردند و پخش کردند. سندش را دارم. حتی در سال 1386 بانی برنج تراریخته سر مزارع را که با کشاورزان قرارداد بسته بود محاکمه کردیم؛ یعنی همان کسی که آزولا را هم به مرداب انزلی ریخته بود محاکمه کردیم؛ مدعی‌العموم باید سازمان محیط زیست باشد؛ مدعی العموم باید قوه قضائیه باشد؛ باید دستگاه قضا این پرونده را تحویل بگیرد و محاکمه کند.

– محاکمه کردید چه شد؟

هیچ! چون دستگاه محاکمه کننده دولتی بود و دستگاه قضائی نبود؛ اعمال نفوذ کردند؛ مسئولین وقت هم محافظه‌کاری کردند و هیچ اتفاقی نیفتاد؛ هیچ اقدامی نکردند. آنقدر ماند تا دولت عوض شد. البته آنجا محکومشان کردیم؛ هیأت تجدیدنظر هم رأی ما را قبول کرد؛ ولی کسی از عهده اجرایش برنیامد؛ لابی‌هایی در بین همین عناصر دولت کنونی داشت و توان اجرای حکمش را نداشتند. محکوم شد که تبعید شود. اطلاعاتش را از … بگیرید .این فرد محکومیتهای دیگر هم دارد.

نهادهای اجتماعی، ان‌جی‌اوها، علما، حوزه، مراجع، این نهادها باید ورود کنند. مراجع معظم تقلید مثل حضرت آقا یک مرکز موضوع‌شناسی تأسیس کنند، یا از مرکز موضوع‌شناسی آقا استفاده کنند، که آقای فلاح‌زاده مسئولش است.

– چرا موضوع محاکمه را به آنها انتقال نمی‌دهید؟

شما انتقال بدهید؛ من که تشکیلاتی ندارم که اقدام خاصی کنم. باید توجه کنیم اگرغذای مردم مسموم شود یعنی هستی ودین مردم هم رفته است. چطور می‌خواهید دین مردم را حفظ کنید؟

** جمع‌بندی

– ممکن است از بحث یک جمع‌بندی داشته باشید؟

من در مجموعه اقتصاددانان حوزه کشاورزی که اکثریت قریب به اتفاق آنها و افراد مطرح را تقریباً می‌شناسم و با بسیاری ازآنها دوست هستم؛ از بین اینها هیچ‌کس را موافق طرح تراریخته نمی‌بینم؛ البته ممکن است از ترس سکوت کنند؛ همان‌طور که با فشار برای طرح نکاشت فضای سکوت را حاکم کردند، متأسفانه در موضوع تراریخته هم یک خفقانی ایجاد کرده‌اند؛  به هیچ‌کس اجازه مصاحبه نمی‌دهند. مکرر تهدید کرده‌اند؛ حتی در رسانه‌ها هم بارها تهدید کرده‌اند؛ تهدید به دادگاه؛ تهدید به اخراج؛ تهدید به مرگ؛ حتی در رسانه شما هم چند نوبت این تهدیدات را دیده‌ام؛ حتی برخی از اعضاء هیأت علمی را که مدارج بالای علمی هم دارند اخراج کرده‌اند. ما اعتراض داریم؛ چرا نهادهای امنیتی به این مسأله ورود نمی‌کنند. کار به جایی رسیده که در ملأ عام تهدید می‌کنند. چرا دستگاه قضا و مراجع امنیتی به اینهایی که از صهیونیستها تأمین مالی می‌شوند تا مردم را مسموم کنند، امنیت کشور را به خطر بیندازند، اکوسیستمها را بر هم بزنند ورود نمی‌کند؟

– ممنونیم از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.

بنده هم به‌نوبه خودم از شما ممنونم.

مردم ایران عمدتاً مسمومند!

آپدیت نود 32 نسخه 8

دانلود فیلم جدید

توافق پنهانی پرسپولیس با دروازه بان یک میلیاردی برای فصل بعد

توافق پنهانی پرسپولیس با دروازه بان یک میلیاردی برای فصل بعد

به نظر می رسد پس از سوتی های سوشا مکانی در بازی اخیر پرسپولیس برابر نفت تهران باید جدایی این دروازه بان از پرسپولیس را قطعی دانست.

در این راستا شنیدیم مذاکرات پنهانی مسئولان پرسپولیس با علیرضا بیرانوند آغاز شده و حتی به توافقات مالی نیز انجامیده است.

اخبار تکمیلی حکایت از آن دارد که باشگاه پرسپولیس با بیرانوند به توافق رسیده است تا درازای قراردادی یک میلیارد تومانی فصل آینده را دراین تیم پرطرفدار توپ بزند.

گفتنی است قرارداد بیرانوند با نفت در پایان لیگ پانزدهم به اتمام می رسد و او می تواند آزادانه به هر تیمی که خواست ملحق شود.

توافق پنهانی پرسپولیس با دروازه بان یک میلیاردی برای فصل بعد

به نظر می رسد پس از سوتی های سوشا مکانی در بازی اخیر پرسپولیس برابر نفت تهران باید جدایی این دروازه بان از پرسپولیس را قطعی دانست.

در این راستا شنیدیم مذاکرات پنهانی مسئولان پرسپولیس با علیرضا بیرانوند آغاز شده و حتی به توافقات مالی نیز انجامیده است.

اخبار تکمیلی حکایت از آن دارد که باشگاه پرسپولیس با بیرانوند به توافق رسیده است تا درازای قراردادی یک میلیارد تومانی فصل آینده را دراین تیم پرطرفدار توپ بزند.

گفتنی است قرارداد بیرانوند با نفت در پایان لیگ پانزدهم به اتمام می رسد و او می تواند آزادانه به هر تیمی که خواست ملحق شود.

توافق پنهانی پرسپولیس با دروازه بان یک میلیاردی برای فصل بعد

نود32 آپدیت ورژن 9

اس ام اس جدید

افزایش ۲۰ درصدی حقوق نیازمندان

افزایش ۲۰ درصدی حقوق نیازمندان

به گزارش جهان، حسینعلی حاجی‌دلیگانی نماینده مردم شاهین‌شهر در گفت‌وگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، گفت: کمیسیون تلفیق برنامه ششم توسعه در جلسه امروز خود مصوب کرد تا وزارت تعاون،‌ کار و رفاه اجتماعی به 6 میلیون از افراد نیازمند در جامعه مستمری پرداخت کند.
 
وی افزود: وزارت کار موظف شد تا پس از یک سال از تصویب این قانون آن را اجرایی کند و ضوابط مربوط به تشخیص افراد نیازمند برای دریافت مستمری باید ظرف 6 ماه توسط کمیته امداد و سازمان بهزیستی مشخص و برای تصویب به هیأت دولت ارائه شود.
 
دبیر کمیسیون تلفیق برنامه ششم توسعه اظهار داشت: بر این اساس افراد نیازمندی که سرپرست خانوار هستند به میزان 20 درصد حداقل حقوق ماهیانه کارگری را مستمری دریافت می‌کنند و این میزان در مورد هر یک از افراد خانواده 10 درصد است و در صورتی که خانواده دارای فرزند معلول باشند 10 درصد در مجموع به مستمری خانواده اضافه می‌شود.

افزایش ۲۰ درصدی حقوق نیازمندان

به گزارش جهان، حسینعلی حاجی‌دلیگانی نماینده مردم شاهین‌شهر در گفت‌وگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، گفت: کمیسیون تلفیق برنامه ششم توسعه در جلسه امروز خود مصوب کرد تا وزارت تعاون،‌ کار و رفاه اجتماعی به 6 میلیون از افراد نیازمند در جامعه مستمری پرداخت کند.
 
وی افزود: وزارت کار موظف شد تا پس از یک سال از تصویب این قانون آن را اجرایی کند و ضوابط مربوط به تشخیص افراد نیازمند برای دریافت مستمری باید ظرف 6 ماه توسط کمیته امداد و سازمان بهزیستی مشخص و برای تصویب به هیأت دولت ارائه شود.
 
دبیر کمیسیون تلفیق برنامه ششم توسعه اظهار داشت: بر این اساس افراد نیازمندی که سرپرست خانوار هستند به میزان 20 درصد حداقل حقوق ماهیانه کارگری را مستمری دریافت می‌کنند و این میزان در مورد هر یک از افراد خانواده 10 درصد است و در صورتی که خانواده دارای فرزند معلول باشند 10 درصد در مجموع به مستمری خانواده اضافه می‌شود.

افزایش ۲۰ درصدی حقوق نیازمندان

آپدیت نود 32 نسخه 6

موزیک سرا

جهان فاسد نئولیبرالیسم: پولشویی و لابی گری شرکتی

جهان فاسد نئولیبرالیسم: پولشویی و لابی گری شرکتی

خبرگزاری فارس: جهان فاسد نئولیبرالیسم: پولشویی و لابی گری شرکتی

شاید افشاگری های اسناد پاناما درباره پنهان کردن میلیاردها دلار پول اعلام نشده پنهان در بهشت های مالیاتی «فراساحلی» از سوی ثروتمندان و صاحبان قدرت تکان دهنده باشد، اما به سختی می تواند کسی را که از این اولین ویژگی مربوط به نحوه کارکرد کسب و کارهای بزرگ باخبر است به شگفتی بیندازد. ما در توفانی از اخبار و مجادلات بر سر فساد به سر می بریم.

تنها ظرف چند سال ما شاهد این موارد بوده ایم:

ـ افشاگری های اسناد پاناما در این باره که صدها شرکت و هزاران شخص از جمله ۷۲ درصد از سران سابق دولت ها، ثروت هایشان را در بهشت های فراساحلی پنهان کرده اند.

 ـ افشاگری های «درز کرده» در باره دسیسه دوک بزرگ لوگزامبورگ با کسب و کارهای بزرگ برای پولشویی سودهای حاصله آنها از طریق لوگزامبورگ که در آن نرخ های مالیاتی حداقلی است و اینکه چگونه شرکت های بزرگی چون آمازون و استارباکز، سودهای انگلیسی خود را به لوگزامبورگ منتقل کرده اند و مالیات اندکی پرداخته اند یا اصلا مالیاتی نپرداخته اند.

– افشاگری در این باره که بانکداران در بریتانیا برای تثبیت نرخ« لیبور» – نرخ وام دهی بین بانکی- دسیسه کرده اند تا بانک هایشان بتوانند از تجارت سود ببرند و این احساس را به وجود آورند که این بانک ها ارزشی بیشتر از ارزش واقعی خود دارند.

– فساد در ورزش، ازجمله فوتبالیست ها، تنیس و کریکت یا با تعیین پیشاپیش نتیجه بازی یا اثرگذاری ناعادلانه بر نتایج بازی ها از طریق استفاده از دارو.

– این اتهامات که سیاستمداران برجسته ای از جمله جاکوب زوما رئیس جمهور آفریقای جنوبی و رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه، از میزان هنگفتی از پول های دولتی در ساخت اقامتگاه های بزرگ استفاده کرده اند.

– معلوم شده که بانک انگلیسی اچ اس بی سی در سال ۲۰۱۲ دهها میلیارد دلار را به شکل سرمایه گذاری از کارتل مواد مخدر مکزیکی سینالوآ دریافت کرده است.

چندین و چند مورد دیگر را می توان به این فهرست افزود. به نظر می رسد که جهان غرق در فساد است. اما به راستی این خبرها چه معنایی دارد؟

نسخه های بسیار  بهداشتی شده این خبر در بی بی سی، این تاثیر را در شما می گذارد که چند سیب گندیده درمیان انبار وجود دارند که در حال بدنام کردن کسب و کارها و شرکت های مالی بین المللی هستند که البته هیچ ربطی با حقیقت ندارد. فساد در سرمایه داری نئولیبرال امری شایع است. فساد درچرخش چرخ های این سیستم امری بنیادین محسوب می شود و شیوه ای است که از طریق آن تریلیون ها دلار از فقرا به سرقت می رود و به ثروتمندان داده می شود. چرایی و چگونگی آن به این ترتیب است:

اثرات نئولیبرالیسم: سرقت سالاری

فساد همیشه در سرمایه داری وجود داشته است اما نئولیبرالیسم، سیستم «بازار آزاد»ی که در دهه ۱۹۸۰ آغاز شد، به دو دلیل دامنه آن را به پهنه ای وسیع کشاند:

۱٫ قانون زدایی و خصوصی سازی نئولیبرال، سلطه سرمایه مالی را به بهای تضعیف صنایع و دولت ترویج کرد. رشد نفوذ و ثروت نهادهای مالی و مالیات پایین سود سرمایه، شرکت ها و موجودیت های بزرگ را به بانک هایی عملی با ثروت هایی هنگفت تبدیل کرد که در پی به حداکثر رساندن بهره پول های خود و به حداقل رساندن مالیات این پول هایند. چرا که سرمایه مالی اساسا امری مربوط به کلاهبرداری است. چیزی که مردمان طبقه متوسط به آن «رباخواری» می گویند

۲٫ چرخش به سمت اقتصادهای سوسیالیستی فرمایشی در هم شکسته و تضعیف دولت های ناسیونالیست در جهان سوم، موجب جایگزینی دولت های نئولیبرال اقتدار گرا به همراه فساد و رباخواری  شد. در دست گرفتن تشکیلات دولتی، به شاهراهی به سمت تصاحب ابرثروت ها برای چند ده دیکتاتور و همپالگی هایشان از طریق سرقت آشکار تبدیل گردید.

بانک های اروپایی و آمریکایی هر سال میلیاردها دلار را از مافیاهای بین المللی به ویژه قاچاقچیان مواد مخدردریافت (بخوانید پولشویی) می کنند. گاهی اوقات بر حسب تصادف برخی از این موارد از پرده بیرون می افتد. در سال ۲۰۰۶ سربازان مکزیکی یک محموله مواد مخدر را که عازم سیوداد دل کامروز بود کشف کردند و پوشه مدارکی را یافتند که نشان می داد کارتل مواد مخدر سینالوآ ۳۷۸ میلیارد دلار را به بانک آمریکایی واچوویا که یکی از زیرمجموعه های غول مالی والس فراگو است، پرداخت کرده اند.

روبرتو ساویانو نویسنده کتاب پر فروش «گومورا» که فعالیت های گومورا، سازمان جنایی مستقر در ناپل را فاش کرده، ادعا می کند که لندن در مرکز پولشویی سودهای مواد مخدر آمریکای لاتین قرار دارد. حتی اداره جرایم ملی انگلیس می گوید: «ما تقریبا با حتمیت ارزیابی می کنیم که هر ساله صدها میلیارد دلار آمریکا از پول های مجرمانه، از طریق بانک های انگلیسی شستشو می شود.»

ساویانو می گوید که مکزیک «قلب» تجارت مواد مخدر و لندن «سر» آن است. آنتونیو ماریا کاستا رئیس اداره جرایم و مواد مخدر سازمان ملل می گوید که در سال ۲۰۰۸ قاچاقچیان مواد مخدر ۳۵۲ میلیارد دلار در بانک های غربی سرمایه گذاری کرده اند که این امر، کلید جلوگیری از فروپاشی برخی از بانک های بزرگ بود.

بنابراین فساد – دریافت پول از کارتل های جرم و جنایت و مواد مخدر- عمیقا در فرهنگ  بانک های آمریکایی و اروپایی عجین است و با توجه به سودهای کلانی که از این طریق به دست می آید، این شیوه را توقفی نیست.

کنترل دولت و تاراج دارایی های آن

دولت سرقت سالار داستان کهنه ای است. چنین گفته می شود که هیچ یک از روسای جمهور مکزیک بدون کمتر از ۱۰۰ میلیون دلار عایدی دوره ریاست جمهوری خود را به پایان نمی رسانند. متحدان غربی کلیدی از دهه های ۶۰ و ۷۰  نظیر موبوتو رئیس جمهور زئیر از سال ۱۹۶۵ تا ۹۷ و سوهارتو رئیس جمهور اندونزی از سال ۱۹۶۷ تا ۹۸ هر دو رژیم های خون آشامی را سازمان دادند و به شکلی نظام مند، میلیاردها دلار از مردم خود تاراج کردند.

اما این ها مواردی نوعی بودند. اکنون تاراج دولتی توسط رژیم های دست راستی و غالبا رژیم تحت کنترل ارتش، به امری شایع تبدیل شده است.

نیجریه امروز نمونه ای کلاسیک از این وضع است. بر اساس یکی از گزارش های سازمان دیدبان قیمت های کوپرز ۱۰۰ میلیارد دلار از پول های دولتی که عمده آن از محل درآمدهای نفتی است در سال ۲۰۱۴ توسط سیاستمداران و مقامات فاسد به سرقت رفته است. نتیجه این سرقت گسترده این است که ۶۲ درصد از مردم این کشور ثروتمند، در فقر مطلق زندگی می کنند.

در نیجریه فساد در اوج خود قرار دارد و با حمایت ارتش، فساد در سطح جامعه ترویج می شود. هیچ کاری بدون پرداخت رشوه به این یا آن مقام انجام شدنی نیست. کسانی که پولی برای پرداخت رشوه ندارند در قعر فقر باقی می مانند. مقامات دولتی فاسد نیجریه هیچ مشکلی در یافتن یک بانک برای شستشوی پول هایشان ندارند، اما اگر شک داشته باشند، بازار مناسب لندن گزینه خوبی است. جیمز ایبوری یک فرماندار دولت در کشور خود، ۲۵۰ میلیون دلار از نیجریه دزدید و بخش بیشتر آن را از طریق انگلیس شستشو و برای خود زندگی مجللی دست و پا کرد. او زنجیره ای از  املاک گران قیمت را در مرکز لندن خریداری کرده است.

مکزیک یک نمونه دیگر ارتباط تنگاتنگ بین روندهای مجرمانه، فساد دولتی و بانک های بین المللی است. تقریبا تمام مواد مخدر تولید شده در آمریکای لاتین برای رسیدن به ایالات متحده به شکلی از طریق  مکزیک منتقل می شود.

جز در مورد جنگ های  بین کارتل های مواد مخدر، محموله های مواد از سوی پلیس و ارتش حفاظت می شود و مقامات دولت مکزیک و سیاستمداران ارشد در دولت ملی همگی سهم خود را در این میان دریافت می کنند. دولت ملی مکزیک از صدر تا ذیل با پول های مواد مخدر به فساد کشیده شده است. این دولت به معنای اخص کلمه یک دولت مواد مخدری است. نتیجه این است که حتی مقامات قضایی نیز نگاهشان را برمی گردانند. مرزبانان و پرسنل جزء پلیس و ارتش دو گزینه پیش رو دارند و مجبور به انتخاب یکی از آنها هستند: یک رشوه کوچک برای برگرداندن نگاه خود یا شکنجه و بعد خالی شدن یک گلوله در مغز؟ وقتی همه در صدر فاسد هستند، مقامات محلی و جزء دیگر فاقد قدرت می شوند.

نفوذ دولت

فساد مستقیم دولت یک چیز است و نفوذ یک چیز دیگر. در دمکراسی های غربی نفوذ به نفع ثروتمندان و قدرتمندان به کار گرفته می شود. در ایالات متحده و به شکلی فزاینده در انگلیس، این لابی گران حرفه ای هستند که از مواضع و منافع خود دفاع می کنند. مجله آتلانتیک در آمریکا اشاره می کند که: «اکنون شرکت ها حدود ۲ تا ۶ میلیارد دلار را در سال صرف هزینه های لابی کردن می کنند؛ یعنی بیشتر از ۲ میلیارد دلاری که برای مجلس نمایندگان (با یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار) و سنا (با ۸۶۰ میلین دلار) هزینه می کنیم. این شکافی است که از زمان آغاز لابیگری شرکتی به شکل منظم تعمیق شد و هزینه آن از مجموع هزینه های مجلس و سنا در اوایل دهه ۲۰۰۰ پیشی گرفته است.

امروز شرکت های بزرگ  بالغ بر ۱۰۰ لابی گر دارند که آنها را نمایندگی می کنند و به آنها اجازه می دهند که تمام مدت در همه جا باشند. برای هر دلاری که اتحادیه های کارگری و گروه های طرفدار منافع مردم روی هم دیگر صرف می کنند، شرکت های بزرگ و وابسته هایشان اکنون ۳۴ دلار هزینه می کنند. از ۱۰۰ سازمانی که بیشترین مبالغ را صرف لابی گری می کنند، ۹۵ شرکت منظما نماینده کسب و کارهای شرکتی هستند.

گزارش بالا شامل پرداخت های مستقیم و دیگر هدایای پرداختی به اعضای کنگره از طرف شرکت ها نمی شود، مثل شرکت های بیمه های درمانی و مراقبت های درمانی که مدت ها چنین موفقیت آمیز علیه یک سیستم مراقبت های درمانی همگانی در آمریکا جنگیدند.

بریتانیا نیز به همین سو می رود. همچون وضعیتی که در آمریکا وجود دارد، کسب و کارها معمولا درهای گردانی با عضویت وزرای سابق در هیئت مدیره های شرکت هایی هستند که وقتی در قدرت بودند با آنها سروکار داشتند. سیماس میلن می گوید: «بخش اعظمی از حزب محافظه کار غلام حلقه به گوش منطقه سیتی در لندن است و بیشتر از نیمی از درآمد این حزب از سوی بانکداران و صندوق های احتیاطی و معامله گران سهام خصوصی تامین می شود. کسانی که کمک های مالی شش رقمی کرده اند با واگذار کردن مشاغل دولتی پاداش گرفته اند.»

«اما فساد واقعی که تا قلب زندگی اجتماعی انگلیس رسوخ کرده در حال محکم کردن قبضه شرکتی بر دولت و نهادهای دولتی است؛ نه تنها از سوی لابی گرها، بلکه از سوی سیاستمداران،  کارکنان مدنی، بانکداران و مشاوران شرکتی که هر چه می گذرد مشاغل، منافع و اطلاعات داخلی بیشتری را می بلعند و به ناگزیر منافع خود را به شکل دوجانبه و تعامل متقابل می بینند.»

فساد قانونی شده؟

فساد در همه جا بر انتقال مبالغ هنگفتی از ثروت ها از فقرا به ثروتمندان اثر می گذارد. اگر افراد فقیر مستقیما مورد سرقت قرار نگیرند، در این صورت وضعیت اقتصادی آنها، خدمات اجتماعی، خدمات درمانی، حمل و نقل، تحصیلات، تمام این ها وقتی که از پرداخت مالیات خودداری شود، مورد سرقت قرار می گیرند.

امروز نمی توان تنها با نگاه کردن به فعالیت های غیرقانونی فساد را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. بیشتر اقداماتی که در کشورهای ثروتمند و فقیر رخ می دهد قانونی هستند یا در منطقه خاکستری قرار دارند که دشوار می توان مجرمانه یا قانونی بودنشان را تشخیص داد.

مثلا بخش معاملات املاک در انگلیس عمیقا فاسد است. بهای مسکن در لندن (و در نتیجه غیرمستقیم در کل کشور) زیر فشار مبالغ کلان پول های الیگارش های فاسد و تبهکاران  چند ملیتی جورواجور تعیین می شود که در قسمت گران قیمت بازار سرمایه گذاری کرده اند. اما در این میان  تا جایی که به خرید مسکن در انگلیس مربوط می شود، هیچ چیز غیرقانونی نیست. فقط نکته اینجاست که این خانه ها با پول های فاسد خریداری شده اند و هزینه های زندگی را برای میلیون ها نفر از مردم معمولی انگلیس بالا برده اند.

به خرید مواد معدنی نادر از کنگو که از اجزای اصلی ساخت رایانه ها و گوشی های همراه هستند نگاه کنید. بخش عمده ای از ثروت های معدنی این کشور در کنترل ارتش های جنگ سالاری قرار دارد که  مرتکب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت شده اند. شرکت هایی که  فرآورده های معدنی را که آنها در کنترل دارند خریداری می کنند به هیچ وجه تماسی با آنها ندارند. معامله گران در این بین نقش ضربه گیر را بازی می کنند و از طریق معاملات – کاملا قانونی- آنهاست که ثروت مبتنی بر تجاوز و قتل به شکلی معجزه آسا پاک و تمیز می شود.

تمام این نمونه ها اثر مشابهی دارند: سرقت از فقرا برای ثروتمندتر کردن اغنیا.

فساد در ورزش

اما چرا با این حجم از ادعاها و افشاگری ها درباره فساد در ورزش مواجه می شویم؟ پولی که از  طریق معامله های تلویزیونی و حامیان مالی به بخش ورزش سرازیر می شود، به راستی هنگفت است.

فساد در حاشیه ورزش های گران قیمت همیشه وجود داشته است. برای مثال به مبالغ مسموم کننده ای فکر کنید که از طریق نمایندگان بازیکنانی که به تیمی انتقال داده می شوند، از برخی باشگاه های فوتبال دریافت می شود، مسئله ای که در مواردی رد پای مدیران باشگاه ها نیز در آنها دیده می شود.

اما امروز سودهای حاصل از برنده شدن در ورزش حیرت انگیز است. مثلا ماریا شاراپوا را در نظر بگیرید. آنچه که او در صورت پیروزی در زمین تنیس دریافت می کند در مقایسه با معامله های حمایت مالی که از پورشه، تی ای جی هوئر، نایک و اویان به دست می آورد، بسیار ناچیز است. اگر در صدر جدول پولسازان ورزشی قرار داشته باشید، استفاده از داروهای انرژی زا قطعا به خطرات آن می ارزد. تمام ورزشکاران، مربیان و مدیرانشان در پی آن هستند تا سهم خود را از پول نقدی که به ورزش سرازیر می شود،  به حداکثر برسانند.

ماجرای فیفا و سپ بلاتر چیز دیگری است. فوتبال ثروتمندترین ورزش است. فیفا  توانایی ثروتمند ساختن افراد از طریق تخصیص قراردادها و رقابت ها را دارد و از این رو همیشه هدف شماره اول رشوه خواری قرار دارد. اما پرسش بزرگ تر این است که چرا این فساد  در چنین شکل گسترده ای مورد پذیرش قرار گرفته یا تحمل می شود.

جواب را باید در روح زمانه جستجو کرد. ما در جهانی زندگی می کنیم که در آن ثروت و تجمل پرستش می شود، که داشتن پول برای همگان اهمیت دارد، که یک چهره سرشناس یا ستاره ورزشی بزرگ  مورد پرستش قرار می گیرد. جهانی که در آن رقابت برای ثروت و شهرت همگانی است و ثروتمندان تقریبا همیشه مشتاق باز هم ثروتمندتر شدن هستند. جهانی که در آن اگر ثروتمند نباشی یعنی هیچ چیز نیستی.

هیچ چیز این وضعیت را بهتر از ساک های هدایایی که از طرف شرکت های بزرگ برای نامزدهای اسکار ترتیب داده می شود به تصویر نمی کشد. ستاره هایی به ارزش ده ها میلیون دلار زیر سنگینی دوربین ها، ساعت ها، جواهرات و کالاهای الکترونیکی رایگانی که در این مراسم به آنها داده شده تلوتلو می خورند. وقتی ثروتمند بودن یا یکی از «اربابان بشریت» بودن تنها چیزی است که اهمیت دارد، آنگاه اینکه ثروت خود را چگونه به دست می آورید و حفظ می کنید یا این کار به بهای رنج و حرمان چه کسانی می شود، کمترین اهمیتی ندارد.

نوشته : فیل هیرز*

ترجمه: محمود سبزواری

منبع:

http://www.globalresearch.ca/neoliberalisms-world-of-corruption-money-laundering-corporate-lobbying-drug-money/5519907

* Phil Hearse روزنامه نگار

جهان فاسد نئولیبرالیسم: پولشویی و لابی گری شرکتی

(image)

شاید افشاگری های اسناد پاناما درباره پنهان کردن میلیاردها دلار پول اعلام نشده پنهان در بهشت های مالیاتی «فراساحلی» از سوی ثروتمندان و صاحبان قدرت تکان دهنده باشد، اما به سختی می تواند کسی را که از این اولین ویژگی مربوط به نحوه کارکرد کسب و کارهای بزرگ باخبر است به شگفتی بیندازد. ما در توفانی از اخبار و مجادلات بر سر فساد به سر می بریم.

تنها ظرف چند سال ما شاهد این موارد بوده ایم:

ـ افشاگری های اسناد پاناما در این باره که صدها شرکت و هزاران شخص از جمله ۷۲ درصد از سران سابق دولت ها، ثروت هایشان را در بهشت های فراساحلی پنهان کرده اند.

 ـ افشاگری های «درز کرده» در باره دسیسه دوک بزرگ لوگزامبورگ با کسب و کارهای بزرگ برای پولشویی سودهای حاصله آنها از طریق لوگزامبورگ که در آن نرخ های مالیاتی حداقلی است و اینکه چگونه شرکت های بزرگی چون آمازون و استارباکز، سودهای انگلیسی خود را به لوگزامبورگ منتقل کرده اند و مالیات اندکی پرداخته اند یا اصلا مالیاتی نپرداخته اند.

– افشاگری در این باره که بانکداران در بریتانیا برای تثبیت نرخ« لیبور» – نرخ وام دهی بین بانکی- دسیسه کرده اند تا بانک هایشان بتوانند از تجارت سود ببرند و این احساس را به وجود آورند که این بانک ها ارزشی بیشتر از ارزش واقعی خود دارند.

– فساد در ورزش، ازجمله فوتبالیست ها، تنیس و کریکت یا با تعیین پیشاپیش نتیجه بازی یا اثرگذاری ناعادلانه بر نتایج بازی ها از طریق استفاده از دارو.

– این اتهامات که سیاستمداران برجسته ای از جمله جاکوب زوما رئیس جمهور آفریقای جنوبی و رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه، از میزان هنگفتی از پول های دولتی در ساخت اقامتگاه های بزرگ استفاده کرده اند.

– معلوم شده که بانک انگلیسی اچ اس بی سی در سال ۲۰۱۲ دهها میلیارد دلار را به شکل سرمایه گذاری از کارتل مواد مخدر مکزیکی سینالوآ دریافت کرده است.

چندین و چند مورد دیگر را می توان به این فهرست افزود. به نظر می رسد که جهان غرق در فساد است. اما به راستی این خبرها چه معنایی دارد؟

نسخه های بسیار  بهداشتی شده این خبر در بی بی سی، این تاثیر را در شما می گذارد که چند سیب گندیده درمیان انبار وجود دارند که در حال بدنام کردن کسب و کارها و شرکت های مالی بین المللی هستند که البته هیچ ربطی با حقیقت ندارد. فساد در سرمایه داری نئولیبرال امری شایع است. فساد درچرخش چرخ های این سیستم امری بنیادین محسوب می شود و شیوه ای است که از طریق آن تریلیون ها دلار از فقرا به سرقت می رود و به ثروتمندان داده می شود. چرایی و چگونگی آن به این ترتیب است:

اثرات نئولیبرالیسم: سرقت سالاری

فساد همیشه در سرمایه داری وجود داشته است اما نئولیبرالیسم، سیستم «بازار آزاد»ی که در دهه ۱۹۸۰ آغاز شد، به دو دلیل دامنه آن را به پهنه ای وسیع کشاند:

۱٫ قانون زدایی و خصوصی سازی نئولیبرال، سلطه سرمایه مالی را به بهای تضعیف صنایع و دولت ترویج کرد. رشد نفوذ و ثروت نهادهای مالی و مالیات پایین سود سرمایه، شرکت ها و موجودیت های بزرگ را به بانک هایی عملی با ثروت هایی هنگفت تبدیل کرد که در پی به حداکثر رساندن بهره پول های خود و به حداقل رساندن مالیات این پول هایند. چرا که سرمایه مالی اساسا امری مربوط به کلاهبرداری است. چیزی که مردمان طبقه متوسط به آن «رباخواری» می گویند

۲٫ چرخش به سمت اقتصادهای سوسیالیستی فرمایشی در هم شکسته و تضعیف دولت های ناسیونالیست در جهان سوم، موجب جایگزینی دولت های نئولیبرال اقتدار گرا به همراه فساد و رباخواری  شد. در دست گرفتن تشکیلات دولتی، به شاهراهی به سمت تصاحب ابرثروت ها برای چند ده دیکتاتور و همپالگی هایشان از طریق سرقت آشکار تبدیل گردید.

بانک های اروپایی و آمریکایی هر سال میلیاردها دلار را از مافیاهای بین المللی به ویژه قاچاقچیان مواد مخدردریافت (بخوانید پولشویی) می کنند. گاهی اوقات بر حسب تصادف برخی از این موارد از پرده بیرون می افتد. در سال ۲۰۰۶ سربازان مکزیکی یک محموله مواد مخدر را که عازم سیوداد دل کامروز بود کشف کردند و پوشه مدارکی را یافتند که نشان می داد کارتل مواد مخدر سینالوآ ۳۷۸ میلیارد دلار را به بانک آمریکایی واچوویا که یکی از زیرمجموعه های غول مالی والس فراگو است، پرداخت کرده اند.

روبرتو ساویانو نویسنده کتاب پر فروش «گومورا» که فعالیت های گومورا، سازمان جنایی مستقر در ناپل را فاش کرده، ادعا می کند که لندن در مرکز پولشویی سودهای مواد مخدر آمریکای لاتین قرار دارد. حتی اداره جرایم ملی انگلیس می گوید: «ما تقریبا با حتمیت ارزیابی می کنیم که هر ساله صدها میلیارد دلار آمریکا از پول های مجرمانه، از طریق بانک های انگلیسی شستشو می شود.»

ساویانو می گوید که مکزیک «قلب» تجارت مواد مخدر و لندن «سر» آن است. آنتونیو ماریا کاستا رئیس اداره جرایم و مواد مخدر سازمان ملل می گوید که در سال ۲۰۰۸ قاچاقچیان مواد مخدر ۳۵۲ میلیارد دلار در بانک های غربی سرمایه گذاری کرده اند که این امر، کلید جلوگیری از فروپاشی برخی از بانک های بزرگ بود.

بنابراین فساد – دریافت پول از کارتل های جرم و جنایت و مواد مخدر- عمیقا در فرهنگ  بانک های آمریکایی و اروپایی عجین است و با توجه به سودهای کلانی که از این طریق به دست می آید، این شیوه را توقفی نیست.

کنترل دولت و تاراج دارایی های آن

دولت سرقت سالار داستان کهنه ای است. چنین گفته می شود که هیچ یک از روسای جمهور مکزیک بدون کمتر از ۱۰۰ میلیون دلار عایدی دوره ریاست جمهوری خود را به پایان نمی رسانند. متحدان غربی کلیدی از دهه های ۶۰ و ۷۰  نظیر موبوتو رئیس جمهور زئیر از سال ۱۹۶۵ تا ۹۷ و سوهارتو رئیس جمهور اندونزی از سال ۱۹۶۷ تا ۹۸ هر دو رژیم های خون آشامی را سازمان دادند و به شکلی نظام مند، میلیاردها دلار از مردم خود تاراج کردند.

اما این ها مواردی نوعی بودند. اکنون تاراج دولتی توسط رژیم های دست راستی و غالبا رژیم تحت کنترل ارتش، به امری شایع تبدیل شده است.

نیجریه امروز نمونه ای کلاسیک از این وضع است. بر اساس یکی از گزارش های سازمان دیدبان قیمت های کوپرز ۱۰۰ میلیارد دلار از پول های دولتی که عمده آن از محل درآمدهای نفتی است در سال ۲۰۱۴ توسط سیاستمداران و مقامات فاسد به سرقت رفته است. نتیجه این سرقت گسترده این است که ۶۲ درصد از مردم این کشور ثروتمند، در فقر مطلق زندگی می کنند.

در نیجریه فساد در اوج خود قرار دارد و با حمایت ارتش، فساد در سطح جامعه ترویج می شود. هیچ کاری بدون پرداخت رشوه به این یا آن مقام انجام شدنی نیست. کسانی که پولی برای پرداخت رشوه ندارند در قعر فقر باقی می مانند. مقامات دولتی فاسد نیجریه هیچ مشکلی در یافتن یک بانک برای شستشوی پول هایشان ندارند، اما اگر شک داشته باشند، بازار مناسب لندن گزینه خوبی است. جیمز ایبوری یک فرماندار دولت در کشور خود، ۲۵۰ میلیون دلار از نیجریه دزدید و بخش بیشتر آن را از طریق انگلیس شستشو و برای خود زندگی مجللی دست و پا کرد. او زنجیره ای از  املاک گران قیمت را در مرکز لندن خریداری کرده است.

مکزیک یک نمونه دیگر ارتباط تنگاتنگ بین روندهای مجرمانه، فساد دولتی و بانک های بین المللی است. تقریبا تمام مواد مخدر تولید شده در آمریکای لاتین برای رسیدن به ایالات متحده به شکلی از طریق  مکزیک منتقل می شود.

جز در مورد جنگ های  بین کارتل های مواد مخدر، محموله های مواد از سوی پلیس و ارتش حفاظت می شود و مقامات دولت مکزیک و سیاستمداران ارشد در دولت ملی همگی سهم خود را در این میان دریافت می کنند. دولت ملی مکزیک از صدر تا ذیل با پول های مواد مخدر به فساد کشیده شده است. این دولت به معنای اخص کلمه یک دولت مواد مخدری است. نتیجه این است که حتی مقامات قضایی نیز نگاهشان را برمی گردانند. مرزبانان و پرسنل جزء پلیس و ارتش دو گزینه پیش رو دارند و مجبور به انتخاب یکی از آنها هستند: یک رشوه کوچک برای برگرداندن نگاه خود یا شکنجه و بعد خالی شدن یک گلوله در مغز؟ وقتی همه در صدر فاسد هستند، مقامات محلی و جزء دیگر فاقد قدرت می شوند.

نفوذ دولت

فساد مستقیم دولت یک چیز است و نفوذ یک چیز دیگر. در دمکراسی های غربی نفوذ به نفع ثروتمندان و قدرتمندان به کار گرفته می شود. در ایالات متحده و به شکلی فزاینده در انگلیس، این لابی گران حرفه ای هستند که از مواضع و منافع خود دفاع می کنند. مجله آتلانتیک در آمریکا اشاره می کند که: «اکنون شرکت ها حدود ۲ تا ۶ میلیارد دلار را در سال صرف هزینه های لابی کردن می کنند؛ یعنی بیشتر از ۲ میلیارد دلاری که برای مجلس نمایندگان (با یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار) و سنا (با ۸۶۰ میلین دلار) هزینه می کنیم. این شکافی است که از زمان آغاز لابیگری شرکتی به شکل منظم تعمیق شد و هزینه آن از مجموع هزینه های مجلس و سنا در اوایل دهه ۲۰۰۰ پیشی گرفته است.

امروز شرکت های بزرگ  بالغ بر ۱۰۰ لابی گر دارند که آنها را نمایندگی می کنند و به آنها اجازه می دهند که تمام مدت در همه جا باشند. برای هر دلاری که اتحادیه های کارگری و گروه های طرفدار منافع مردم روی هم دیگر صرف می کنند، شرکت های بزرگ و وابسته هایشان اکنون ۳۴ دلار هزینه می کنند. از ۱۰۰ سازمانی که بیشترین مبالغ را صرف لابی گری می کنند، ۹۵ شرکت منظما نماینده کسب و کارهای شرکتی هستند.

گزارش بالا شامل پرداخت های مستقیم و دیگر هدایای پرداختی به اعضای کنگره از طرف شرکت ها نمی شود، مثل شرکت های بیمه های درمانی و مراقبت های درمانی که مدت ها چنین موفقیت آمیز علیه یک سیستم مراقبت های درمانی همگانی در آمریکا جنگیدند.

بریتانیا نیز به همین سو می رود. همچون وضعیتی که در آمریکا وجود دارد، کسب و کارها معمولا درهای گردانی با عضویت وزرای سابق در هیئت مدیره های شرکت هایی هستند که وقتی در قدرت بودند با آنها سروکار داشتند. سیماس میلن می گوید: «بخش اعظمی از حزب محافظه کار غلام حلقه به گوش منطقه سیتی در لندن است و بیشتر از نیمی از درآمد این حزب از سوی بانکداران و صندوق های احتیاطی و معامله گران سهام خصوصی تامین می شود. کسانی که کمک های مالی شش رقمی کرده اند با واگذار کردن مشاغل دولتی پاداش گرفته اند.»

«اما فساد واقعی که تا قلب زندگی اجتماعی انگلیس رسوخ کرده در حال محکم کردن قبضه شرکتی بر دولت و نهادهای دولتی است؛ نه تنها از سوی لابی گرها، بلکه از سوی سیاستمداران،  کارکنان مدنی، بانکداران و مشاوران شرکتی که هر چه می گذرد مشاغل، منافع و اطلاعات داخلی بیشتری را می بلعند و به ناگزیر منافع خود را به شکل دوجانبه و تعامل متقابل می بینند.»

فساد قانونی شده؟

فساد در همه جا بر انتقال مبالغ هنگفتی از ثروت ها از فقرا به ثروتمندان اثر می گذارد. اگر افراد فقیر مستقیما مورد سرقت قرار نگیرند، در این صورت وضعیت اقتصادی آنها، خدمات اجتماعی، خدمات درمانی، حمل و نقل، تحصیلات، تمام این ها وقتی که از پرداخت مالیات خودداری شود، مورد سرقت قرار می گیرند.

امروز نمی توان تنها با نگاه کردن به فعالیت های غیرقانونی فساد را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. بیشتر اقداماتی که در کشورهای ثروتمند و فقیر رخ می دهد قانونی هستند یا در منطقه خاکستری قرار دارند که دشوار می توان مجرمانه یا قانونی بودنشان را تشخیص داد.

مثلا بخش معاملات املاک در انگلیس عمیقا فاسد است. بهای مسکن در لندن (و در نتیجه غیرمستقیم در کل کشور) زیر فشار مبالغ کلان پول های الیگارش های فاسد و تبهکاران  چند ملیتی جورواجور تعیین می شود که در قسمت گران قیمت بازار سرمایه گذاری کرده اند. اما در این میان  تا جایی که به خرید مسکن در انگلیس مربوط می شود، هیچ چیز غیرقانونی نیست. فقط نکته اینجاست که این خانه ها با پول های فاسد خریداری شده اند و هزینه های زندگی را برای میلیون ها نفر از مردم معمولی انگلیس بالا برده اند.

به خرید مواد معدنی نادر از کنگو که از اجزای اصلی ساخت رایانه ها و گوشی های همراه هستند نگاه کنید. بخش عمده ای از ثروت های معدنی این کشور در کنترل ارتش های جنگ سالاری قرار دارد که  مرتکب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت شده اند. شرکت هایی که  فرآورده های معدنی را که آنها در کنترل دارند خریداری می کنند به هیچ وجه تماسی با آنها ندارند. معامله گران در این بین نقش ضربه گیر را بازی می کنند و از طریق معاملات – کاملا قانونی- آنهاست که ثروت مبتنی بر تجاوز و قتل به شکلی معجزه آسا پاک و تمیز می شود.

تمام این نمونه ها اثر مشابهی دارند: سرقت از فقرا برای ثروتمندتر کردن اغنیا.

فساد در ورزش

اما چرا با این حجم از ادعاها و افشاگری ها درباره فساد در ورزش مواجه می شویم؟ پولی که از  طریق معامله های تلویزیونی و حامیان مالی به بخش ورزش سرازیر می شود، به راستی هنگفت است.

فساد در حاشیه ورزش های گران قیمت همیشه وجود داشته است. برای مثال به مبالغ مسموم کننده ای فکر کنید که از طریق نمایندگان بازیکنانی که به تیمی انتقال داده می شوند، از برخی باشگاه های فوتبال دریافت می شود، مسئله ای که در مواردی رد پای مدیران باشگاه ها نیز در آنها دیده می شود.

اما امروز سودهای حاصل از برنده شدن در ورزش حیرت انگیز است. مثلا ماریا شاراپوا را در نظر بگیرید. آنچه که او در صورت پیروزی در زمین تنیس دریافت می کند در مقایسه با معامله های حمایت مالی که از پورشه، تی ای جی هوئر، نایک و اویان به دست می آورد، بسیار ناچیز است. اگر در صدر جدول پولسازان ورزشی قرار داشته باشید، استفاده از داروهای انرژی زا قطعا به خطرات آن می ارزد. تمام ورزشکاران، مربیان و مدیرانشان در پی آن هستند تا سهم خود را از پول نقدی که به ورزش سرازیر می شود،  به حداکثر برسانند.

ماجرای فیفا و سپ بلاتر چیز دیگری است. فوتبال ثروتمندترین ورزش است. فیفا  توانایی ثروتمند ساختن افراد از طریق تخصیص قراردادها و رقابت ها را دارد و از این رو همیشه هدف شماره اول رشوه خواری قرار دارد. اما پرسش بزرگ تر این است که چرا این فساد  در چنین شکل گسترده ای مورد پذیرش قرار گرفته یا تحمل می شود.

جواب را باید در روح زمانه جستجو کرد. ما در جهانی زندگی می کنیم که در آن ثروت و تجمل پرستش می شود، که داشتن پول برای همگان اهمیت دارد، که یک چهره سرشناس یا ستاره ورزشی بزرگ  مورد پرستش قرار می گیرد. جهانی که در آن رقابت برای ثروت و شهرت همگانی است و ثروتمندان تقریبا همیشه مشتاق باز هم ثروتمندتر شدن هستند. جهانی که در آن اگر ثروتمند نباشی یعنی هیچ چیز نیستی.

هیچ چیز این وضعیت را بهتر از ساک های هدایایی که از طرف شرکت های بزرگ برای نامزدهای اسکار ترتیب داده می شود به تصویر نمی کشد. ستاره هایی به ارزش ده ها میلیون دلار زیر سنگینی دوربین ها، ساعت ها، جواهرات و کالاهای الکترونیکی رایگانی که در این مراسم به آنها داده شده تلوتلو می خورند. وقتی ثروتمند بودن یا یکی از «اربابان بشریت» بودن تنها چیزی است که اهمیت دارد، آنگاه اینکه ثروت خود را چگونه به دست می آورید و حفظ می کنید یا این کار به بهای رنج و حرمان چه کسانی می شود، کمترین اهمیتی ندارد.

نوشته : فیل هیرز*

ترجمه: محمود سبزواری

منبع:

http://www.globalresearch.ca/neoliberalisms-world-of-corruption-money-laundering-corporate-lobbying-drug-money/5519907

* Phil Hearse روزنامه نگار

جهان فاسد نئولیبرالیسم: پولشویی و لابی گری شرکتی

آپدیت نود 32 جدید امروز

فانتزی

بادیگارد از مرز ۶ میلیارد گذشت

بادیگارد از مرز ۶ میلیارد گذشت

به گزارش جهان به نقل از فارس، با تصمیم شورای صنفی نمایش از 15 اردیبهشت ماه نمایش فیلم «بادیگارد» در سرگروه سینمایی فیلم (سینما استقلال) متوقف می‌شود. علی سرتیپی مدیرعامل دفتر پخش فیلمیران در گفت‌وگو با خبرنگار سینما و تئاتر فارس درباره استقبال مخاطب از فیلم توضیح داد: هم اینک فروش فیلم سینمایی «بادیگارد» از مرز 6 میلیارد گذشت.  فکر می‌کنیم با فروش خوبی که در تهران و شهرستان‌ها دارد اگر اکران فیلم در سرگروه سینمایی فیلم متوقف شود نیز همچنان مخاطبین از فیلم در تهران و شهرستان استقبال می‌کنند و فروش فیلم ادامه خواهد داشت.
 
وی ادامه داد: با توجه به این مهم که این فیلم تبلیغات غیرمجاز و شبکه‌های ماهواره ای نداشته، شاهد فروش بسیار خوب و استثنایی است و امیدواریم در ادامه نیز اقبال مخاطب باعث فروش خوب فیلم باشد.
 
مدیرعامل فیلمیران درباره اقبال مخاطبین در شهرستان گفت: فیلم در اکثر سالن‌های سینما در شهرستان به نمایش درآمده است و اکثر سینماها و مراکز استان‌ها فیلم با اقبال خوبی مواجه شده است. من فکر می‌کنم این روند ادامه پیدا می‌‌کند.
 
سرتیپی در پاسخ به این سوال که با حذف سرگروه در فروش فیلم تغییری ایجاد می‌شود یا خیر گفت: با تغییر سرگروه یک درصدی فروش تغییر خواهد کرد اما فیلم لطمه نمی‌خورد، فیلم در  تعداد بسیار زیادی از شهرهای بدون سینما اکران شده در  سالن‌های فرهنگی، سالن‌های ارشاد، سالن دانشگاه‌ها و این روند ادامه خواهد داشت.

بادیگارد از مرز ۶ میلیارد گذشت

به گزارش جهان به نقل از فارس، با تصمیم شورای صنفی نمایش از 15 اردیبهشت ماه نمایش فیلم «بادیگارد» در سرگروه سینمایی فیلم (سینما استقلال) متوقف می‌شود. علی سرتیپی مدیرعامل دفتر پخش فیلمیران در گفت‌وگو با خبرنگار سینما و تئاتر فارس درباره استقبال مخاطب از فیلم توضیح داد: هم اینک فروش فیلم سینمایی «بادیگارد» از مرز 6 میلیارد گذشت.  فکر می‌کنیم با فروش خوبی که در تهران و شهرستان‌ها دارد اگر اکران فیلم در سرگروه سینمایی فیلم متوقف شود نیز همچنان مخاطبین از فیلم در تهران و شهرستان استقبال می‌کنند و فروش فیلم ادامه خواهد داشت.
 
وی ادامه داد: با توجه به این مهم که این فیلم تبلیغات غیرمجاز و شبکه‌های ماهواره ای نداشته، شاهد فروش بسیار خوب و استثنایی است و امیدواریم در ادامه نیز اقبال مخاطب باعث فروش خوب فیلم باشد.
 
مدیرعامل فیلمیران درباره اقبال مخاطبین در شهرستان گفت: فیلم در اکثر سالن‌های سینما در شهرستان به نمایش درآمده است و اکثر سینماها و مراکز استان‌ها فیلم با اقبال خوبی مواجه شده است. من فکر می‌کنم این روند ادامه پیدا می‌‌کند.
 
سرتیپی در پاسخ به این سوال که با حذف سرگروه در فروش فیلم تغییری ایجاد می‌شود یا خیر گفت: با تغییر سرگروه یک درصدی فروش تغییر خواهد کرد اما فیلم لطمه نمی‌خورد، فیلم در  تعداد بسیار زیادی از شهرهای بدون سینما اکران شده در  سالن‌های فرهنگی، سالن‌های ارشاد، سالن دانشگاه‌ها و این روند ادامه خواهد داشت.

بادیگارد از مرز ۶ میلیارد گذشت

آپدیت نود 32 بروز

اخبار دنیای موبایل و تکنولوژی

ائتلاف آمریکا با شکست مواجه شده است

ائتلاف آمریکا با شکست مواجه شده است

به گزارش جهان به نقل از فارس از رشت، سرلشکر سید یحیی رحیم‌صفوی امشب در حاشیه برگزاری نخستین کنگره ملی 8 هزار شهید گیلان در برنامه خبری «در یک نگاه» شبکه باران با اشاره به تشکیل دو ائتلاف در منطقه، اظهار کرد: یک ائتلاف به رهبری آمریکا، صهیونیست‌ها و برخی از کشورهای عربی و ترکیه به طور ویژه در مسائل سوریه به‌دنبال سرنگونی رژیم بشار اسد و تجزیه این کشور است.
 
وی به تشکیل ائتلاف دیگری به رهبری ایران، روسیه، سوریه، عراق و حزب‌الله لبنان در منطقه اشاره کرد و افزود: در مدت پنج سال گذشته ائتلاف به رهبری آمریکا نتوانسته به اهداف خود برسد.
 
دستیار ویژه و مشاور عالی مقام معظم رهبری در امور نظامی با بیان اینکه تعداد 200 تا 300 هزار نفر از مردم بی‌گناه سوریه در سال‌های گذشته کشته شدند، تصریح کرد: کشتار مردم مسلمان به نفع رژیم صهیونیستی است ضمن اینکه بازارهای اسلحه آمریکا و اروپا تقویت می‌شود.
 
رحیم‌صفوی بر تقویم محور مقاومت در منطقه تأکید کرد و گفت: ایران به‌دنبال این موضوع است تغییراتی در کشورهای سوریه، عراق و لبنان که محور مقاومت هستند، ایجاد نشود.
 
وی با اشاره به اینکه مردم سوریه حکومت خود را دوست دارند، بیان کرد: در انتخابات اخیر پارلمانی سوریه مشاهده کردیم درصد بالایی از مردم سوریه حتی از اهل تسنن به نظام سیاسی کنونی این کشور وفادار هستند.
 
*ایران به‌دنبال تثبیت وضعیت عراق و سوریه است
 
دستیار ویژه و مشاور عالی مقام معظم رهبری در امور نظامی، هدف ایران را تثبیت وضعیت و امنیت در عراق و سوریه دانست و خاطرنشان کرد: به‌دنبال حفظ پایداری کشورهای مقاومت در منطقه هستیم.
 
رحیم‌صفوی با تأکید براینکه مخالف تجزیه عراق و سوریه هستیم، یادآور شد: تجزیه کشورهای اسلامی را به ضرر ملت‌ها و دولت‌های اسلامی می‌دانیم.
 
وی متذکر شد: تصور می‌کنم ائتلاف نخست به رهبری آمریکا با شکست مواجه شده و ائتلاف به رهبری ایران، سوریه، عراق و حزب‌الله لبنان در حال به پیروزی رسیدن است.
 
دستیار ویژه و مشاور عالی مقام معظم رهبری در امور نظامی خواستار به پایان رسیدن جنگ خانمان‌سوز و کشتار مردم مظلوم سوریه و عراق شد و اظهار کرد: بیشتر مردمی که در سوریه و عراق کشته می‌شوند از اهل تسنن هستند و بیشترین خسارت به آنها وارد شده است.
 
رحیم‌صفوی با اشاره به اینکه اهل سنت در عراق و سوریه نسبت به ناموس و وطن خود غیرت دارند، بیان کرد: فجایعی که در عراق و سوریه اتفاق می‌افتد با روح اسلام و انسانیت سازگاری ندارد.
 
وی، گروه‌های تروریستی و داعش را دست‌پرورده سازمان‌های اطلاعاتی غرب خواند و افزود: بیش از یک‌هزار زن و دختر سوری را در ترکیه به کشورهای جنوبی حاشیه خلیج فارس فروختند و در هیچکدام از مکتب‌های انسانی این فجایع جایگاهی ندارد.
 
دستیار ویژه و مشاور عالی مقام معظم رهبری در امور نظامی با بیان اینکه ایران با رفتار گروه‌های تروریستی مخالف است، تصریح کرد: کمک‌های معنوی و مادی ایران و حتی عزیزانی که جان خود را برای دفاع از حرم زینب(س) فدا می‌کنند در راستای فلسفه مذکور است و امیدواریم ائتلاف ایران به پیروزی برسد و ائتلاف آمریکا با شکست مواجه شود.
 
رحیم‌صفوی به خرید 30 میلیارد دلار سلاح توسط عربستان سعودی از آمریکا و کشورهای غربی از سال 2010 تا 2014 میلادی اشاره کرد و گفت: حتی یک گلوله از سلا‌ح‌های خریداری شده به طرف رژیم صهیونیستی شلیک نشده است و بمب‌ها روی سر مردم مظلوم یمن ریخته می‌شود.
 
وی با اشاره به مدیریت آمریکا و رژیم صهیونیستی در جنگ‌افروزی در منطقه، خاطرنشان کرد: کشورهایی که موجب ایجاد ناامنی در عراق، سوریه، یمن و بحرین شدند در حقیقت تحت مدیریت آمریکا حرکت می‌کنند در حالی که اسلام از رفتار خشن غیر انسانی و غیر اسلامی بیزار است.

ائتلاف آمریکا با شکست مواجه شده است

به گزارش جهان به نقل از فارس از رشت، سرلشکر سید یحیی رحیم‌صفوی امشب در حاشیه برگزاری نخستین کنگره ملی 8 هزار شهید گیلان در برنامه خبری «در یک نگاه» شبکه باران با اشاره به تشکیل دو ائتلاف در منطقه، اظهار کرد: یک ائتلاف به رهبری آمریکا، صهیونیست‌ها و برخی از کشورهای عربی و ترکیه به طور ویژه در مسائل سوریه به‌دنبال سرنگونی رژیم بشار اسد و تجزیه این کشور است.
 
وی به تشکیل ائتلاف دیگری به رهبری ایران، روسیه، سوریه، عراق و حزب‌الله لبنان در منطقه اشاره کرد و افزود: در مدت پنج سال گذشته ائتلاف به رهبری آمریکا نتوانسته به اهداف خود برسد.
 
دستیار ویژه و مشاور عالی مقام معظم رهبری در امور نظامی با بیان اینکه تعداد 200 تا 300 هزار نفر از مردم بی‌گناه سوریه در سال‌های گذشته کشته شدند، تصریح کرد: کشتار مردم مسلمان به نفع رژیم صهیونیستی است ضمن اینکه بازارهای اسلحه آمریکا و اروپا تقویت می‌شود.
 
رحیم‌صفوی بر تقویم محور مقاومت در منطقه تأکید کرد و گفت: ایران به‌دنبال این موضوع است تغییراتی در کشورهای سوریه، عراق و لبنان که محور مقاومت هستند، ایجاد نشود.
 
وی با اشاره به اینکه مردم سوریه حکومت خود را دوست دارند، بیان کرد: در انتخابات اخیر پارلمانی سوریه مشاهده کردیم درصد بالایی از مردم سوریه حتی از اهل تسنن به نظام سیاسی کنونی این کشور وفادار هستند.
 
*ایران به‌دنبال تثبیت وضعیت عراق و سوریه است
 
دستیار ویژه و مشاور عالی مقام معظم رهبری در امور نظامی، هدف ایران را تثبیت وضعیت و امنیت در عراق و سوریه دانست و خاطرنشان کرد: به‌دنبال حفظ پایداری کشورهای مقاومت در منطقه هستیم.
 
رحیم‌صفوی با تأکید براینکه مخالف تجزیه عراق و سوریه هستیم، یادآور شد: تجزیه کشورهای اسلامی را به ضرر ملت‌ها و دولت‌های اسلامی می‌دانیم.
 
وی متذکر شد: تصور می‌کنم ائتلاف نخست به رهبری آمریکا با شکست مواجه شده و ائتلاف به رهبری ایران، سوریه، عراق و حزب‌الله لبنان در حال به پیروزی رسیدن است.
 
دستیار ویژه و مشاور عالی مقام معظم رهبری در امور نظامی خواستار به پایان رسیدن جنگ خانمان‌سوز و کشتار مردم مظلوم سوریه و عراق شد و اظهار کرد: بیشتر مردمی که در سوریه و عراق کشته می‌شوند از اهل تسنن هستند و بیشترین خسارت به آنها وارد شده است.
 
رحیم‌صفوی با اشاره به اینکه اهل سنت در عراق و سوریه نسبت به ناموس و وطن خود غیرت دارند، بیان کرد: فجایعی که در عراق و سوریه اتفاق می‌افتد با روح اسلام و انسانیت سازگاری ندارد.
 
وی، گروه‌های تروریستی و داعش را دست‌پرورده سازمان‌های اطلاعاتی غرب خواند و افزود: بیش از یک‌هزار زن و دختر سوری را در ترکیه به کشورهای جنوبی حاشیه خلیج فارس فروختند و در هیچکدام از مکتب‌های انسانی این فجایع جایگاهی ندارد.
 
دستیار ویژه و مشاور عالی مقام معظم رهبری در امور نظامی با بیان اینکه ایران با رفتار گروه‌های تروریستی مخالف است، تصریح کرد: کمک‌های معنوی و مادی ایران و حتی عزیزانی که جان خود را برای دفاع از حرم زینب(س) فدا می‌کنند در راستای فلسفه مذکور است و امیدواریم ائتلاف ایران به پیروزی برسد و ائتلاف آمریکا با شکست مواجه شود.
 
رحیم‌صفوی به خرید 30 میلیارد دلار سلاح توسط عربستان سعودی از آمریکا و کشورهای غربی از سال 2010 تا 2014 میلادی اشاره کرد و گفت: حتی یک گلوله از سلا‌ح‌های خریداری شده به طرف رژیم صهیونیستی شلیک نشده است و بمب‌ها روی سر مردم مظلوم یمن ریخته می‌شود.
 
وی با اشاره به مدیریت آمریکا و رژیم صهیونیستی در جنگ‌افروزی در منطقه، خاطرنشان کرد: کشورهایی که موجب ایجاد ناامنی در عراق، سوریه، یمن و بحرین شدند در حقیقت تحت مدیریت آمریکا حرکت می‌کنند در حالی که اسلام از رفتار خشن غیر انسانی و غیر اسلامی بیزار است.

ائتلاف آمریکا با شکست مواجه شده است

آپدیت نود 32 دوشنبه

سپهر نیوز