با این منش سلطنتی روحانی اگر دوباره احمدی‌نژاد رأی آورد تعجب نکنید!

با این منش سلطنتی روحانی اگر دوباره احمدی‌نژاد رأی آورد تعجب نکنید!

حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا زائری روزنامه‌نگار و کارشناس مسائل فرهنگی با انتشار مطلبی در صفحه شخصی خود در اینستاگرام به انتقاد از رویکرد اشرافی هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی پرداخت و از رئیس جمهور خواست سرنوشت رئیس دولت سازندگی را مایه عبرت خویش قرار دهد.

 

او در این پست اینستاگرامی نوشت:

۳۷ سال پیش در ۱۲ فروردین ماه مردم با برچیدن تومار شاهنشاهی به‌نفع روحیه و رفتار ضدطاغوتی رأی دادند. دوران سلطنت پایان یافت و روزگار جمهوری اسلامی آغاز شد. اما انگار بعضی هنوز پایان آن دوره را باور نکرده و فکر می‌کنند که پادشاهی به‌جای پادشاهی نشسته و مثلاً سلسله هاشمیه و روحانیه به‌جای پهلویه و قاجاریه آمده است!

 

اوایل انقلاب برخی به‌شوخی می‌گفتند دیگر اثر جاودان فردوسی را باید امام‌نامه بنامیم نه شاهنامه! چون شاه رفته و امام آمده اما حقیقت این است که دیگر نه «مملکت» و نه «پایتخت» داریم بلکه باید بگوییم کشور ایران و مرکز سیاسی کشور؛ «مملکت» یعنی کشور پادشاهی و «پایتخت» یعنی منطقه حوالی تخت سلطنت! در حالی که از ۱۲ فروردین ۵۸ منش و مشی تفوّق و سلطه‌گری نفی شده و دیگر نه عمامه داریم به‌جای تاج و نه پای‌منبر به‌جای پایتخت!

 

روزگار «بله قربان» و «اعلی‌حضرت» و «مقام عالی وزارت» و … گذشته و دوران خدمت و دینمداری رسیده است و کاش این را جناب شیخ حسن روحانی بفهمد و خطر اطرافیانی که برای منافع خودشان نفسانیت او را پروار می‌کنند، دریابد. البته هنوز هم برای بیدار شدن دیر نشده وگرنه او هم حال و روز آقای هاشمی را پیدا می‌کند که پس از عمری خدمت و مجاهدت، عاقبت حال و روز پیرمردی بلاتکلیف و رقت‌انگیز را پیدا کرده است.

 

ظاهراً خدمتی که هاشمی رفسنجانی در دوره قبل به احمدی‌نژاد کرد و باعث رأی آوردن او شد، در این دوره آقای روحانی می‌خواهد بکند؛ از ما گفتن! با این منش سلطنتی آقای روحانی و اطرافیانش اگر دوباره احمدی‌نژاد رأی آورد تعجب نکنید!

با این منش سلطنتی روحانی اگر دوباره احمدی‌نژاد رأی آورد تعجب نکنید!

حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا زائری روزنامه‌نگار و کارشناس مسائل فرهنگی با انتشار مطلبی در صفحه شخصی خود در اینستاگرام به انتقاد از رویکرد اشرافی هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی پرداخت و از رئیس جمهور خواست سرنوشت رئیس دولت سازندگی را مایه عبرت خویش قرار دهد.

 

او در این پست اینستاگرامی نوشت:

۳۷ سال پیش در ۱۲ فروردین ماه مردم با برچیدن تومار شاهنشاهی به‌نفع روحیه و رفتار ضدطاغوتی رأی دادند. دوران سلطنت پایان یافت و روزگار جمهوری اسلامی آغاز شد. اما انگار بعضی هنوز پایان آن دوره را باور نکرده و فکر می‌کنند که پادشاهی به‌جای پادشاهی نشسته و مثلاً سلسله هاشمیه و روحانیه به‌جای پهلویه و قاجاریه آمده است!

 

اوایل انقلاب برخی به‌شوخی می‌گفتند دیگر اثر جاودان فردوسی را باید امام‌نامه بنامیم نه شاهنامه! چون شاه رفته و امام آمده اما حقیقت این است که دیگر نه «مملکت» و نه «پایتخت» داریم بلکه باید بگوییم کشور ایران و مرکز سیاسی کشور؛ «مملکت» یعنی کشور پادشاهی و «پایتخت» یعنی منطقه حوالی تخت سلطنت! در حالی که از ۱۲ فروردین ۵۸ منش و مشی تفوّق و سلطه‌گری نفی شده و دیگر نه عمامه داریم به‌جای تاج و نه پای‌منبر به‌جای پایتخت!

 

روزگار «بله قربان» و «اعلی‌حضرت» و «مقام عالی وزارت» و … گذشته و دوران خدمت و دینمداری رسیده است و کاش این را جناب شیخ حسن روحانی بفهمد و خطر اطرافیانی که برای منافع خودشان نفسانیت او را پروار می‌کنند، دریابد. البته هنوز هم برای بیدار شدن دیر نشده وگرنه او هم حال و روز آقای هاشمی را پیدا می‌کند که پس از عمری خدمت و مجاهدت، عاقبت حال و روز پیرمردی بلاتکلیف و رقت‌انگیز را پیدا کرده است.

 

ظاهراً خدمتی که هاشمی رفسنجانی در دوره قبل به احمدی‌نژاد کرد و باعث رأی آوردن او شد، در این دوره آقای روحانی می‌خواهد بکند؛ از ما گفتن! با این منش سلطنتی آقای روحانی و اطرافیانش اگر دوباره احمدی‌نژاد رأی آورد تعجب نکنید!

با این منش سلطنتی روحانی اگر دوباره احمدی‌نژاد رأی آورد تعجب نکنید!

خرید بک لینک

استقلال به سوئد می رود حتی اگر مظلومی نخواهد +تصویر

روزنامه ایران ورزشی استقلال به سوئد می رود حتی اگر مظلومی نخواهد (ایران ورزشی)

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

دانلود فیلم و سریال تلویزیونی

مجله اینترنتی

اگر حرف های علی دایی راست باشد باید این فوتبال را آتش زد

خداداد عزیزی اگر حرف های علی دایی راست باشد باید این فوتبال را آتش زدصحبت با برخی از بازیکنان فوتبال جذابیت‌های خاصی دارد چرا که آنها هم فن بیان خوبی دارند و هم مطالب‌شان را با طنز بیان می‌کنند. یکی از این بازیکنان خداداد عزیزی یا همان غزال تیزپای آسیاست که شاید نام او همه را به یاد حماسه ملبورن بیندازد.

عزیزی از هر دری صحبت کرد. از مسائل شخصی گرفته تا اتفاقاتی که در تیم ملی برایش رخ داد.

متن کامل حرف های عزیزی را در زیر می‌خوانید:

* سال ۹۴ برای خداداد عزیزی چگونه گذشت؟

– برای ما همیشه خوب بوده است. امسال هم مانند سال‌های گذشته شرایط خوبی داشتیم. نمی‌دانم موفقیت را به چیزی می‌گویید اما من همیشه آدم راضی‌ هستم و خدا را شکر قانع‌ام. خوشبختانه در این سال ناراحتی برای من پیش نیامد و اتفاق خاصی برایم رخ نداد.

* فکر می‌کنم اگر بخواهیم از شما بهترین خاطره را بپرسیم همان بازی استرالیا را خواهید گفت.

– بله صد در صد.

* بدترین خاطره شما چیست؟

– بدترین خاطره من به اسفند سال ۱۳۶۹ برمی‌گردد که مادر خود را از دست دادم. در آن زمان من تنها ۱۹ سالم بود و هنوز آنطوری که باید و شاید تجربه پیدا نکرده بودم. شاید آن موقع هنوز ارزش پدر و مادر را به این اندازه نمی‌دانستم. در مورد مادرم چیز زیادی یادم نمی‌آید که بخواهم در مورد آن صحبت کنم. اما واقعا اگر بخواهم بدترین اتفاق زندگی‌ام را بگویم همیشه از دست دادن مادرم را خواهم گفت.

* زندگی پس از آن برایتان سخت شد؟

– صد در صد اینگونه است. البته ما از سال ۷۳ و ۷۴ شرایط سخت زندگی‌مان از بین رفت و هم برای پدر و هم برای خانواده‌امان شرایط تغییر کرد. همین موضوع ناراحتی من را بیشتر می‌کند چرا که به یاد می‌آورم مادرم دوران بسیار سختی را سپری کرد و این روزها را ندید. او اگر زنده بود می‌توانست دوران راحت و خوب را نیز تجربه کند. دوست ندارم زیاد در مورد این موضوع صحبت کنم.

* چه اتفاقی رخ داد که خداداد عزیزی فوتبالی شد؟

– ما از بچگی در مناطق جنوب شهر مشهد در کوچه و خیابان فوتبال بازی می‌کردیم. در زمان‌های قدیم شرایط فرق می‌کرد و دائم بچه‌ها در کوچه و خیابان بودند اما هم اکنون اجازه نمی‌دهم پسرم برای فوتبال بازی کردن به کوچه و خیابان برود.

* چرا!؟

– به هر حال شرایط فرق می‌کرد. هم اکنون بچه در کوچه و خیابان چه کاری انجام دهد؟! در آن زمان همه بچه‌ها در کوچه و خیابان بودند و خود من هم با توجه به شرایط جوی که در محله‌مان وجود داشت به سمت فوتبال آمدم و اجبارا فوتبالیست شدم. از همان دوران بچگی با توپ‌های دولایه پلاستیکی کار را شروع کردیم و حالا خدا لطف داشت و استعدادی هم به ما داد که به سمت فوتبال آمدیم. در دوران بچگی هم جزو فوتبالیست‌های خوب محله‌مان بودم. شاید اگر در محله دیگری بودم فوتبالیست نمی‌شدم. طبیعی بود که در آن زمان تنها سرگرمی بچه‌ها فوتبال بود. در حالی که هم اکنون بچه‌ها با وسایل کامپیوتری سرگم هستند. البته بچه‌ من فوتبال را زیاد دوست دارد اما واقعا تفریح اول‌شان پلی استیشن و چی‌چی ایکس باکس و اینترنت و لپ‌تاپ و موبایل و کلش و… است. من خودم از این وسایل تعجب می‌کنم و نمی‌دانم چیست.

* چند فرزند دارید؟

– سه فرزند دارم که اسم پسرم امیرحسین و اسم دخترانم فاطمه و معصومه است.

* آنها را تشویق می‌کنید به سمت فوتبال بروند؟

– من آدمی نیستم که بخواهم برای فرزندانم تعیین تکلیف کنم. همه چیز را در زندگی‌ام تجربه کردم. با دیکتاتوری کاملا مخالفم. بچه باید توانایی و استعداد لازم را داشته باشد و خودش هم بخواهد تلاش لازم را انجام دهد تا به جایی برسد. پسرم فوتبال را خیلی دوست دارد و دائم دنبال این رشته است اما خود من خیلی اصراری به این مسئله ندارم و تنها یک بار او را به فوتبال رساندم. به هر حال اگر او می‌خواهد فوتبالیست، والیبالیست، کشتی‌گیر، درسخوان و هر سرنوشتی را برای خودش انتخاب کند من اجبار نمی‌کنم.

* اولین تیمی که در آن به میدان رفتید چه تیمی بود؟

– در سن ۱۲- ۱۳ سالگی یک تیم محلی داشتیم که به دسته سه رفت و در سن ۱۶-۱۷ سالگی به جوانان خراسان دعوت شدم و پس از آن به ابومسلم رفتم.

* خداداد عزیزی در اوقات فراغت چه کارهایی انجام می‌دهد؟ آیا اهل سینما، کنسرت، تئاتر و موسیقی هم هست؟

– شرایط ما به گونه‌ای نیست که بتوانیم به سینما و کنسرت برویم. چون نه اجازه می‌دهند ما فیلم ببینیم و نه خودشان فیلم می‌بینند. البته این محبت مردم است که به ما لطف دارند اما به هر حال یکی می‌خواهد عکس بگیرد یکی می‌خواهد سؤال بپرسد و این موضوع باعث می‌شود تا فیلم یا موسیقی را متوجه نشویم. البته موسیقی را دوست دارم و ترانه‌هایی گوش می‌دهم. در مورد فیلم‌های سینمایی هم باید بگویم از قدیم فیلم‌های آمریکایی را دنبال می‌کنم و فیلم‌های اکشن را دوست دارم.

* در مورد فیلم‌های ایرانی چه؟

– آخرین فیلم ایرانی که دیده‌ام فیلمی بود که محمدرضا شریفی‌نیا با الناز شاکردوست بازی می‌کرد. یک فیلم دیگر هم دیده‌ام که یکی به من زنگ زد و پیشنهاد داد فیلم “خوابم می‌آید” رضا عطاران که در یک صحنه خودم بازی کرده‌ام را ببینم. خیلی وقت است فیلم ایرانی ندیدم. البته سریال‌های طنز ایرانی همچون سریال‌های مهران مدیری، ‌رضا عطاران و جواد رضویان را حتما می‌بینم.

* خداداد عزیزی خودش هم در صحبت‌هایش زیاد مزاح می‌کند.

– این موضوع را دوست دارم. خیلی‌ها هم به من می‌گویند زیاد می‌خندم و زیاد شوخی می‌کنم. معتقدم خندیدن بهتر از ناراحتی است و هر وقت با دوستانم هم هستم سعی می‌کنیم با خنده زمان را سپری کنیم. در خانواده هم با همسر و فرزندانم سعی می‌کنم چنین رفتاری را داشته باشم. در مورد پدرم که شرایط متفاوت است، من هر روز وقتی از خواب بیدار می‌شوم اولین جایی که می‌روم به دیدار پدرم است و سعی می‌کنم با او شوخی کنم چرا که او ۸۲ سالش است و خنده برایش خوب است. حتی به پدرم هم می‌گویم که به پیش او می‌روم تا دلقک بازی دربیاورم تا او بخندد. من خندیدن و مسخره بازی را دوست دارم البته توهین و مسخره کردن دیگران را نمی‌پسندم.

* خیلی‌ها می‌گویند شما شباهت زیادی به جکی چان دارید.

– نمی‌دانم. خودم که نمی‌توانم بگویم. نمی‌دانم شباهت‌مان چیست؟! خیلی برایم اتفاق افتاده که چنین حرفی را زده باشند. بعضی‌ها حتی با آن اسم مرا صدا می‌کنند.

* واکنش شما به این مسئله چیست؟

– تا وقتی که توهینی صورت نگیرد ناراحت نمی‌شوم. به لطف خدا و محبتی که مردم دارند، معمولا توهینی به من صورت نمی‌گیرد. به هر حال مردم دوست دارند به گونه‌ای ابراز احساسات کنند و با آدم ارتباط برقرار کنند. هر کسی در این زمینه راهی را انتخاب می‌کند. یکی تصمیم می‌گیرد عکس بگیرد و یکی می‌خواهد مزه بریزد. به هر حال یک راه ارتباط برقرار کردن است.

* کمی به گذشته بازگردیم و از اتفاقاتی که در تیم ملی برایت رخ داد صحبت کنیم. در دوران اوج کنار گذاشته شدی و از تیم ملی رفتی.

– بعد از جام جهانی ۹۸ فوتبال ما سیاسی شد. یک دفعه کسی که رئیس دفتر رئیس‌جمهور در ستاد انتخاباتی‌اش بود، رئیس فدراسیون فوتبال شد که اصلا نمی‌دانست فوتبال چیست. عده‌ای اعتقاد دارند آقای صفایی‌ فراهانی خوب مدیریت کرد اما فوتبال همه‌اش مدیریت نیست. اینکه بخواهند بگویند در زمان جنگ مدیر فلان جا بوده اهمیتی ندارد چرا که فوتبال جنگ نیست که بخواهند برای آن تسهیلات بگیرند. به علت برخوردهای دیکتاتورمآبانه با مجموعه بازیکنان باعث شد که من نتوانم با او کنار بیایم. اولین درگیری من با او هم در جام جهانی فرانسه بود. در آن مسابقات من معتقد بودم پولی که فدراسیون دریافت کرده متعلق به بازیکنان است. ۳۲ تیم در جام جهانی حضور داشتند که بلا استثنا تمامی تیم‌ها درصدی از پولی که از فدراسیون دریافت کرده بودند را به بازیکنان دادند. آمریکا ۶۰ درصد، یوگسلاوی ۴۰ درصد اما یک قرانی به بازیکنان ما ندادند. من در آن زمان به این پول‌ها نیاز نداشتم و گفتم که درآمدم در آلمان خیلی بیشتر از آن چیزی است که فکر می‌کنید، اما معتقد بودم که بازیکنانی چون علی لطیفی و سیروس دین‌محمدی که در آن زمان خانه‌ای هم نداشتند باید این پول را دریافت کنند. به هر حال وقتی بخواهند دیکتاتورگونه رفتار کنند و فقط حرف خود را به کرسی بنشانند، این اتفاقات رخ می‌دهد. بعد از جام جهانی تیم ملی برای بازی دوستانه به کویت رفت که در آنجا گفتند خداداد با شورت ورزشی به لابی هتل آمده و بی‌انضباطی کرده است. پس از آن بود که حدود ۲۰ ماه مرا به تیم ملی دعوت نکردند. در آن زمان من به آلمان رفتم و کارم را دنبال کردم.

* اما پس از حضور جلال طالبی به تیم ملی دعوت شدید.

– طالبی در آن زمان به آلمان آمد و به من گفت که سوءتفاهمات برطرف شده و می‌خواهیم تو را به تیم ملی دعوت کنیم. من همان موقع گفتم که سوءتفاهمی با کسی ندارم و اگر مرا به تیم ملی دعوت کنید می‌آیم. باز هم این دعوت بو می‌داد. پس از اینکه ما بازی دوستانه مقابل آمریکا را برگزار کردیم متوجه شدیم که قراردادی فیمابین فدراسیون ایران و آمریکا بسته شده بود که قرار بود ایران ۸۰۰ هزار دلار پول از آمریکا بگیرد اما یکی از شرایط آنها این بود که من، علی دایی و مهدی مهدوی‌کیا حضور داشته باشیم. یکی از تبصره‌های اصلی که بخواهند این ۸۰۰ هزار دلار را پرداخت کنند، حضور ما سه بازیکن بود. من با تیم ملی به بازی‌های آسیایی لبنان رفتم و مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ را هم بودم. این اتفاقات در حالی رقم خورد که دوران بسیار خوب من بود. سرحال بودم و با تجربه بالا می‌توانستم به تیم کمک کنم.

* فکر می‌کنید هنوز می‌توانستید به دوران حضورت در میدان ادامه دهید؟

– من زود از فوتبال رفتم. در سن ۳۴ سالگی از فوتبال خداحافظی کردم. البته در زمان برانکو به تیم ملی دعوت شدم و سال قبل از آن هم بهترین بازیکن لیگ شده بودم. نیازی به پول و شهرت این فوتبال ندارم و وقتی یکسری آدم‌ها در فوتبال تصمیم‌گیرنده هستند که سرشان به تنشان نمی‌ارزد چرا بی‌مورد با آنها کل‌کل کنم و کلا از فوتبال خداحافظی کردم.

* در بحث مربیگری هم زیاد فعالیت نکردید؟

– سعی خود را انجام دادم اما این موضوع سلیقه‌ای است. در فوتبال ما علاوه بر سلیقه بودن رابطه هم خیلی مؤثر است. واقعیت این است که من زیاد اهل رابطه نیستم. خودم را به این ور و آن ور نمی‌زنم که بتوانم در این فوتبال باشم. البته این موضوع توهینی به دوستانی که در حال فعالیت هستند، نیست. به هر حال آنها لیاقت دارند که کار می‌کنند. سلیقه مدیران عامل باشگاه‌ها این است که یک فرد غیرفوتبالی حضور داشته باشد. من دوست ندارم تحت هر شرایطی مربی باشم. کار کردن در فوتبال ما خیلی راحت و آسان است اما کار کردن متفاوت است و هر کسی راهی را انتخاب می‌کند. متاسفانه مسئولان غیرفوتبالی در ورزش وارد شدند. در همین ابومسلم من با سه مدیرعامل کار کردم و دو مدیرعامل فقط به دنبال این بودند که یک پولی از ابومسلم ببرند به جای اینکه پولی به باشگاه بیاورند. البته خوب هم پول بردند و هم اکنون معلوم نیست کجا هم هستند. در فوتبال ما پولی نمانده است. اندک پولی هم که هست دست تیم‌های دولتی چون سپاهان، ذوب‌آهن، فولاد و تیم‌های صنعتی و دولتی است.

* با توجه به این مسائلی که به وجود آمد از اتفاقات رخ داده پشیمان نیستید؟

– من بابت کارهایی که انجام دادم هیچ وقت پشیمان نیستم. بعضی وقت‌ها یک کاری انجام می‌دهیم و در خلوت متوجه می‌شویم که اشتباه کرده‌ایم. هر آدمی در خلوت خودش وجدانی دارد که ببیند حق کسی را ضایع کرده است یا خیر. اما من اصلا پشیمان نیستم و صحبتی که با آقای صفایی‌ در جام جهانی فرانسه کردم یک بحث معمولی بود. تیم‌هایی چون رومانی و آلمان نمایندگانی در بحث اسپانسر دارند و بازیکنان‌شان در جلسات حاضر می‌شوند. همه تیم‌ها اینگونه است.

* در جام جهانی ۱۹۹۸ نادر محمدخانی و احمدرضا عابدزاده کاپیتان تیم ملی بودند. چرا آنها اعتراضی نداشتند؟

– حالا شاید آنها از این موضوع اطلاعی نداشتند. کاری به این ندارم که چرا آنها چیزی نگفتند. خیلی اتفاقات افتاد که آقایان چیزی نگفتند. مثل جایی که برای ما گرفته بودند. من اولین نفری بودم که بابت این موضوع اعتراض کردم. ما به جام جهانی رفته بودیم اما مسئولان ما را به یک خانه بزرگی بردند که همانند فیلم‌های آمریکایی بود که در مورد دراکولا می‌سازند. خانه‌ای همانند خانه دراکولا بود که اول باید ۴۰۰ پله بالا می‌رفتیم تا به اتاق‌ها برسیم! اتاق‌های دو در سه‌ای که خیلی کوچک بود و برای رفتن به رستوران هم باید دائم بالا و پایین می‌رفتیم. وقتی هم ما اعتراض کردیم سفیر وقت آن موقع به ما می‌گفت شما بگویید خوب است سایر بچه‌ها هم می‌گویند خوب است در حالی که ما چرا باید چنین چیزی را بگوییم. هر حرفی زدم حق‌مان بوده و هم اکنون هم ناراحت نیستم. حالا اگر بازی‌های ملی من در این دو سال قرار بود از ۴۶ به ۶۶ برسد، اتفاق خاصی هم رخ نمی‌داد.

* در دوران مربیگری هم خیلی زود عصبانی می‌شدید و از کوره درمی‌رفتید.

– درست است. هر کسی یک خصلتی دارد. وقتی ببینم کسی به من حرف زور می‌زند از کوره درمی‌روم. اگر حرف منطقی بزنند من هیچ واکنشی نشان نمی‌دهم. در آن سال که در استقلال اهواز بودم و آقایان شفیع‌زاده تیم را رهبری می‌کردند سر یک موضوع با یکدیگر بحث کردیم. من به آنها گفتم این که شما می‌گویید اگر فلان بازیکن، بازی می‌کرد بهتر بود، را قبول ندارم چرا که اهل این کارها نیستم. به آنها گفتم که اگر می‌خواهند مربی‌ای بازیکن آنها را به میدان بفرستد از شخص دیگری استفاده کنند. پس از اینکه این اتفاق افتاد من استعفا دادم و رفتم. حق مسلم مدیرعامل است که به سرمربی بگوید برود یا بماند. اگر کسی بیشتر از حقش بخواهد صحبت کند، من نیستم و واکنش نشان می‌دهم. نمونه آن هم در زمان حضور آقای ناصر شفق در ابومسلم بود که بهترین دوران مربیگری‌ام را سپری می‌کردم. در هفته یازدهم که من رفتم ابومسلم چهارم بود. خودم تیم را بسته بودم و دیوانه نبودم که بروم اما وقتی مسئولان باشگاه پول بازیکن را نمی‌دهند چگونه من تحمل کنم. البته یکسری از مربیان تحمل می‌کنند. من خودم یک مربی را سراغ دارم که جایی رفته بود و با خودش ۱۰-۱۲ کمک هم برده بود. همه پول را بابت خودش و مربیانش را گرفته بود. از همه پولی که گرفته بود ۲۰۰ میلیون را بین ۱۰ نفر تقسیم کرد و مابقی را برای خودش برداشته بود. مثلا به سایر نفرات نفری ۲۰ میلیون می‌رسید و برای خودش یک میلیارد کنار گذاشته بود. یک عده فقط جایگاه و شخصیت خودشان برایشان اهمیت دارد. پس از اینکه مسئولان باشگاه پول بازیکنان را پرداخت نکردند من در رختکن با ناصر شفق بحثم شد. او وقتی مقابل بازیکن به من می‌گوید دروغگو من باید جواب او را می‌دادم و پس از آن، آن درگیری به وجود آمد.

* در مورد اختلافاتی که با بلاژویچ هم داشتید، صحبت می‌کنید؟

– آقای فائقی و کتیرایی من را پیش صفایی‌فراهانی بردند و گفتند که خداداد را آشتی بدهیم زیرا او می‌تواند کمک زیادی به تیم ملی کند. در حضور آقای صفایی‌فراهانی او به من گفت که بلاژویچ در روز اولی که به ایران آمده بود اعلام کرد که تیم ملی یک شماره ۱۱ دارد که خیلی یاغی و سرکش است. می‌خواهم بگویم عده‌ای دوست نداشتند من در تیم ملی باشم. من هم از آن دسته آدم‌ها نیستم که برای اینکه بازی‌های ملی‌ام زیاد شود به کسی آویزان شوم. هم اکنون هیچ یاد و خاطره و جامی از حضور در فوتبالم ندارم. یک پیراهن از حضور در کلن آلمان و آمریکا ندارم.

* علت این موضوع چیست؟

– من با گذشته زندگی نمی‌کنم. من دو جام بسیار خوب را از آن خود کردم. یکی بهترین بازیکن سال آسیا شدم و یکی بهترین بازیکن جام ملت‌های آسیا که هر دوی آنها در موزه‌های آستان قدس و جماران هستند. یک لباس از تیم ملی ندارم. هیچ چیزی از دوران بازیگری‌ام ندارم زیرا برایم مهم نیست و با آنها زندگی نمی‌کنم. اتفاقاتی بودند که در دوره‌ای افتاده و تمام شده است.

* در صحبت‌هایتان به حضور افراد سیاسی در فوتبال اشاره کردید و معتقد بودید که افت فوتبال ما به همین دلیل بوده است.

– بله. همین طور است. آنها با استفاده از قدرت‌شان کارهایی انجام می‌دادند که به هیچ عنوان درست نبود. هیچ موقع برخورد صفایی‌فراهانی در آمریکا با احمد سجادی مربی گلرهای تیم ملی را فراموش نمی‌کنم. او سر بلیت بازی ایران و آمریکا به گونه‌ای به مربی تیم پرید که هیچ موقع فراموش نمی‌کنم. از آن زمان فوتبال سیاسی شد و عده‌ای فکر کردند که این رشته برای آنهاست. در حالی که نمی‌دانستند و اطلاعاتی نداشتند که فوتبال بدترین بیزینس برای آدم‌هایی است که قصد دارند آنها را به زمین بزند. فوتبال ما فوتبالی‌ها را نمی‌تواند زمین بزند زیرا برای ماست. می‌توانند برای مدتی روی اسم خداداد عزیزی قلم بگیرند اما نمی‌توانند بگویند من فوتبالیست نیستم اما برای امثال صفایی‌فراهانی اینگونه نیست. یک بار آقایی به من گفت که خداداد عزیزی باید از فوتبال محو شود اما خودش یک دفعه محو شد. پس از آن هم این موضوع را منکر شد و گفت من چنین حرفی را نزده‌ام. اشخاصی که به دنبال شهرت و پست هستند، وقتی آنها را از سمت‌شان برمی‌دارند دیگر فامیل‌هایشان هم آنها را نمی‌شناسند، حالا چه برسد به مردم.

* معتقدید که پیش از جام جهانی ۹۸ این مسئله‌ در فوتبال ما حاکم نبود؟

– من از سال ۶۷-۶۸ در فوتبال ایران هستم. رؤسای و دبیرکل‌های فدراسیون‌ها معمولا آدم‌های فوتبالی‌تری بودند اما پس از جام جهانی ۹۸ کاملا غیرفوتبالی‌ها حاکم شدند و یک سایه سنگین روی فوتبال انداختند. بعد هم می‌گویند چرا نسل طلایی فوتبال ما تکرار نمی‌شود. شما در فوتبال به من آدم فوتبالی نشان دهید. در همین برنامه‌های تلویزیونی دو کارشناس به من نشان دهید. بعد بیایید بگویید چرا فوتبال ما ایراد دارد. در برنامه‌های تلویزیونی دنیا امثال رود گولیت و گری نیکر نظر می‌دهند. یک بار دیدم یکی از این آقایان کارشناس می‌گوید روی صندلی ورزشگاه نیوکمپ نشسته است. خب همه روی صندلی نیوکمپ می‌نشینند، این که نشد کارشناس. یکی دیگر شوهر خواهرش بازیگر سینماست و بعد می‌آیند و بازیکن فوتبال را مورد نقد قرار می‌دهند. بعد من خدادادعزیزی چه چیزی بگویم؟! من دوست دارم یک چیزی به جوان یاد بدهم. بتوانم بگویم من مهاجم تیم ملی بودم و تجربیاتم را در اختیار او قرار بدهم. مثلا بگویم وقتی بازیکن با دفاع حریف روبرو می‌شود چه حرکتی باید انجام دهد که مدافع را جا بگذارد اما فردی که یک بار روی صندلی نیوکمپ نشسته باید بیاید به این بازیکن بگوید که چگونه روی صندلی نیوکمپ بنشیند. او نمی‌تواند بگوید که در فشار روحی روانی بازیکن چه کاری باید انجام دهد. بعد می‌گویند درد فوتبال ما چیست. فوتبال ما هزار درد دارد.

* رابطه شما با علی دایی چگونه بود و هست؟

– رابطه من با دایی همیشه خوب بوده است. البته دو بار با او حرفم شده است. به هر حال وقتی شما در یک خانواده زندگی می‌کنید طبیعی است که دعوا و کتک‌کاری هم صورت بگیرد. من از سال ۷۴ تا ۸۳ یعنی ۹ سال در یک خانواده با علی دایی بودم. به هر حال هر کدام هم برای خودمان یال و کوپالی داشتیم. من یادم نمی‌آید که با سایر بازیکنان تیم ملی بحثم شده باشد. با جمیع فوتبالیست‌ها حتی هم اکنون هم ارتباط خوبی دارم. با علی دایی هم رابطه بسیار خوبی داشتم اما حالا دو بار سر مسائلی با یکدیگر بحث کردیم که یک بار سر نوار کاست بود و بار دیگر هم به خاطر این بود که من بلندتر خندیدم یا علی در آن روز ناراحت بود و بحث‌مان شد. دعوایی صورت نگرفته که بخواهیم بگوییم زد و خوردی شده باشد. اصلا من دستم به علی دایی می‌رسد که بخواهم زد و خوردی داشته باشم!

* در فوتبال کسی هست که از او دلخور باشید؟

– شاید از برخی‌ها دلخور باشم.

* صفایی‌فراهانی یا بلاژویچ از جمله این افراد هستند؟

– خیر. صفایی‌فراهانی آدم بسیار خوب و البته سیاسی است. توقعی از او نداشتم. از بلاژویچ هم دلخور نیستم. او گناهی نداشت. او آمد پولش را بگیرد و برود. حالا یک عده این وسط مسائلی را به او گفتند و او هم پذیرفت. شاید از اینکه چرا او این مسائل را پذیرفت من ناراحت شده باشم چرا که بلاژویچ متضرر نشد فوتبال ما ضرر کرد که به جام جهانی نرفت. شاید من می‌توانستم در ۸ بازی مقدماتی یک امتیاز برای تیم ملی کسب کنم. اگر تیم ملی ما یک امتیاز هم می‌گرفت به جام جهانی می‌رفت.

* پس از چه کسانی ناراحتید؟

– آدم‌هایی هستند که از آنها ناراحتم اما اسم شان را نمی‌آورم چرا که ارزش اسم بردن ندارند. آنها مردانگی را زیر پا گذاشتند. مثلا من با یک مربی قرارداد سفید امضا کردم اما او کوتاهی کرد و نتوانست به آن حرفی که زده، عمل کند یا نخواست یا تحت فشار مدیرعامل قرار گرفت و زیر حرفش زد. از او دلخور و گله‌مندم چرا که به خاطر او قرارداد سفید امضا کردم. یا دوستانی که در فوتبال بودند و من با تمام توان از آنها حمایت کردم اما بعدها شنیدم که پشت سرم حرف‌هایی زده‌اند. به هر حال من که در فوتبال همه جور آدمی می‌بینم دلخوری هم برای به وجود می‌آید. در فوتبال همیشه از بالا نگاه کرده‌ام و سعی می‌کنم که دلخوری نداشته باشم.

* خداداد عزیزی به چه چیزی دوست داشته برسد اما نتوانسته آن را تجربه کند؟

– من هر چیزی که می‌خواستم خدا به من داده است. من آدم پرتوقعی نیستم. با حداقل‌ها زندگی کرده‌ام و همین الان هم اگر برایم اتفاقی بیفتد با حداقل‌ها زندگی می‌کنم. اهل تجملات نیستم. برایم هم اهمیتی ندارد که چه کسی چه کاری می‌کند، چه چیزی دارد. برای همین است که برای رسیدن به جایگاهی به هر دری نمی‌زنم. این کاره نیستم که بخواهم زیرآب کسی را بزنم و پشت یکی حرف بزنم. به این و آن زنگ بزنم. از پدرم یاد گرفته‌ام که در زندگی‌ام آدم قانعی باشم. هیچ آرزویی ندارم و معتقدم این چیزهایی که از فوتبال به دست آوردم از سرم هم زیاد است. زیادی من هم هست. خدا را هم شکر می‌کنم.

* حداقل از لحاظ فوتبالی خیلی‌ها می‌گویند خداداد عزیزی به آن چیزی که حقش بوده، نرسیده است.

– شاید خود من هم این موضوع را قبول داشته باشم اما این مسئله چیزی بوده که خدا برای من در نظر گرفته است. آدم معتقدی هستم و به همین دلیل هم قناعت می‌کنم. چون آدم قانعی هستم زیاد سخت نمی‌گیرم.

* در صحبت‌هایتان اشاره‌ای به فساد در فوتبال داشتید. یعنی معتقدید که این اتفاقات در فوتبال ما رخ می‌دهد؟

– شدیدا این مسائل به وجود آمده است. وقتی کفاشیان در برنامه ۹۰ حاضر شده بود و صحبت از پاکی در فوتبال می‌کرد برایم جالب بود. فساد در فوتبال ما بیداد می‌کند؛ بیداد! اگر فساد در جاهای مختلف اتفاق می‌افتد را کنار بگذاریم و فوتبال را در کفه ترازوی مقابل آن قرار دهید مطمئن باشید کفه ترازوی فوتبال سنگین‌تر خواهد بود.

* مصداق‌هایی هم در این زمینه داشته‌اید؟

– برای همه وجود دارد. از سال ۸۵ که در کار مربیگری وارد شده‌ام این مسائل وجود داشت. از همان سال‌ها من دائم به این مسائل اشاره می‌کردم. سال ۸۷ به من می‌گفتند که با ۲۰ تومان بازی را می‌خرند. ۲ تومان به گلر می‌دادند تا پنالتی بدهد. یک تومان به دفاع چپ می‌دهند تا اخراج شود. یک تومان به دفاع وسط می‌دهند تا آفساید را پر کند. فلان تومان به مربی می‌دهند که بازیکن را در ترکیب قرار ندهد. فساد در فوتبال ما وجود دارد. هم‌اکنون شرایط بسیار بدتر از گذشته شده است. در آن زمان قراردادها میلیونی بود که الان که قراردادها میلیاردی شده طبیعی است که رقم اینگونه موارد ۱۰ برابر شده باشد.

* اخیرا صحبت‌هایی مطرح شده و علی دایی معتقد است که در جام جهانی ۲۰۰۶ بازیکنان به چشم‌های او نگاه می‌کردند و به او پاس نمی‌دادند اما برانکو این مسئله را رد کرده است. درست است که شما در جام جهانی نبودید اما با توجه به اینکه در مسابقات مقدماتی حضور داشتید آیا چنین مسائلی به وجود آمده بود؟

– با علی دایی قبل از جام جهانی هم اتاق بودم. او در آن موقع هم این حرف را به من زد. او معتقد بود که در بازی‌های آسیایی چین هم این اتفاقات افتاده و بازیکنان به او پاس نمی‌دادند. در همان موقع گفتم علی امکان ندارد بازیکن ملی که برای یک مملکت فوتبال بازی می‌کند مشکلات شخصی‌اش را به داخل زمین بیاورد. او قسم می‌خورد که چنین اتفاقی افتاده است. من ۲۰۰۶ نبودم اما اگر واقعا این اتفاقات رخ داده برای آنهایی که در این فوتبال دم از پاکی و صداقت می‌زنند، متاسفم. علی آدم کوچکی نیست که بخواهند به او نگاه کنند اما پاس ندهند. فکر می‌کنم اگر این اتفاق رخ داده باید این فوتبال را آتش زد.

* در پایان اسم چند شخص را می‌آورم و خیلی کوتاه در مورد آنها توضیح دهید.

– علی کفاشیان: خندان بی‌خیال

– علی دایی: شناسنامه فوتبال

– جلال طالبی: مردی که هیچ وقت عصبانی نمی‌شد

– ویرا: (با مکث) پیرمردی که مورد ظلم قرار گرفت

– بلاژویچ: سیاه‌کار معروف با شال گردن معروف

– غزال تیزپا: نمی‌شناسم!

– عادل فردوسی‌پور: حاشیه

– فوتبال ایران: سراشیبی

– فوتبال مشهد: نابود شده

بخش های مهم صحبت‌های عزیزی را به صورت تیتروار در زیر می‌خوانید:

– اجبارا به سمت فوتبال آمدم

– اجازه نمی‌دهم پسرم برای فوتبال بازی کردن به کوچه و خیابان برود

– شاید اگر در محله دیگری به دنیا می‌آمدم فوتبالیست نمی‌شدم

– به سینما بروم نه خودم می‌توانم فیلم ببینم نه مردم

– هر روز به ملاقات پدرم می‌روم و برای او دلقک‌ بازی درمی‌آورم

– نمی‌دانم با جکی چان شباهت دارم یا نه

– به خاطر برخوردهای دیکتاتورمآبانه صفایی نتوانستم کنار او بمانم

– مرا برای ۸۰۰ هزار دلار به تیم ملی دعوت کردند

– عده‌ای دوست نداشتند من در تیم ملی باشم

– برای اینکه بازی‌های ملی‌ام بیشتر شود آویزان کسی نشدم

– یک عکس و یک پیراهن از تیم ملی را هم نگه نداشتم

– سیاسیون از قدرت‌شان در فوتبال استفاده کردند

– هیچ گاه برخورد صفایی‌فراهانی با مربی گلرهای تیم ملی را فراموش نمی‌کنم

– کسانی که دنبال پست هستند پس از برکناری فامیل‌هایشان هم آنها را نمی‌شناسند

– بعد از جام جهانی ۹۸ سایه سیاسیون در فوتبال سنگین شد

– نیازی به پول و شهرت فوتبال ندارم

– چرا در فوتبالی باشم که افرادی تصمیم می‌گیرند که سرشان به تنشان نمی‌ارزد

– دو مدیرعامل در ابومسلم فقط برای بردن پول آمدند

– در جام جهانی در خانه‌ دراکولا بودیم!

– حرف زور را نمی‌توانم تحمل کنم

– از بین بازیکنان فقط با دایی بحثم شد

– دستم به دایی نمی‌رسید که بخواهم زد و خوردی داشته باشم

– بلاژویچ فقط آمد که پولش را بگیرد و برود

– شاید اگر من در تیم ملی بودم به جام جهانی ۲۰۰۲ صعود می‌کردیم

– از دست کسانی ناراحتم اما ارزش ندارد اسم‌شان را هم بیاورم

– چیزهایی که در فوتبال به آن رسیدم از سرم هم زیادی است

– فساد در فوتبال ما بیداد می‌کند

– دایی در سال ۲۰۰۶ به من گفت که بازیکنان به او پاس نمی‌دهند

فارس

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

دانلود فیلم خارجی

اسکای نیوز

توصیه حاج احمدآقا به منسوبین/ اگر امام نبود ما را نمی‌شناختند

به گزارش جهان به نقل پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در گرامی‌داشت سالروز بازگشت حضرت امام خمینی(ره) به میهن٬ هاشمی‌رفسنجانی طی سخنانی با انتقاد از روند بررسی صلاحیت سیدحسن خمینی گفت: «صلاحیت شخصیتی كه اشبه به جدش امام خمینی است را قبول نمی‌كنید؛ شما صلاحیت خود را از كجا آورده‌اید؟ چه كسی به شما اجازه داده است كه قضاوت كنید؟ چه كسی به شما اجازه داد كه یكجا بنشینید و داوری كنید؟ برای مجلس و دولت و جاهای دیگر و اختیارات را در دست بگیرید؟ چه كسی اجازه داد كه اسلحه برای شما باشد و تریبون‌ها برای شما باشد؟ چه كسی اجازه داد كه تربیون‌های نماز برای شما باشد و صداوسیما برای شما باشد؟ چه كسی به شما این‌ها را داد؟ اگر امام خمینی و نهضت ایشان و اراده عمومی مردم نبود هیچ‌كدام از این‌ها نبودند. زمانی كه باید همه به هم تبریك بگوییم هدیه بدی به بیت امام دادید.»

مركز اسناد انقلاب اسلامی با توجه به رسالت خود در زمینه ثبت تاریخ انقلاب اسلامی و جلوگیری از تحریف آن، اقدام به انتشار گزیده‌ای از مصاحبه مطبوعاتی  مرحوم حجت الاسلام سید احمد خمینی درخصوص منسوبین حضرت امام(ره) و جایگاه آنان در نظام اسلامی می‌كند.

سید احمد خمینی: ما كه كسی نیستیم؛ اگر امام نبود كسی ما را نمی‌شناخت

در این مصاحبه كه در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۳۶۰ برگزار شده است٬ سید احمد خمینی قبل از طرح سوال خبرنگاران گفت: ابتدا لازم می‌دانم یكی دو مسئله را تذكر دهم: اول این كه منسوبین حضرت امام باید توجه داشته باشیم كه فقط به علت نزدیكی با ایشان است كه با ما مصاحبه می‌شود و یا به ما احترام می‌شود والا خود ما كه چیزی نیستیم و ویژگی‌هایی نداریم.

وی ادامه داد: نه زندان رفته‌ایم و نه شكنجه شده‌ایم و نه در فلسفه غرب و شرق اهل نظریم و نه در فقه و اصول مجتهد، نه ادیبیم و نه منطقی فقط و فقط منسوب امامیم. پس باید دقیقا توجه كنیم كه اگر امام نبودند هرگز كسی ما را بدان صورت نمی‌شناخت تا با ما مصاحبه كند پس من من نكنیم كه هیچیم. من چون فرزند امام هستم می‌آیند و با من مصاحبه می‌كنند چاپ می‌كنند و آن را تیتر می‌كنند والا از قبیل من زیادند و از من بهتر بسیار و در حوزه‌های علمیه سراسر ایران از قبیل ما فراوان كه كسی با آنان مصاحبه نمی‌كند.

سوء استفاده از انتساب به امام خلاف شرع مبین است

سید احمد خمینی ادامه داد: لذا باید توجه كنیم كه از این انتساب سوء‌استفاده نكنیم كه خلاف شرع مبین است.

وی گفت: مسئله دیگر این كه اگر هم بگوئیم كه من كاری با امام ندارم و من خودم هستم و حرف‌های من، حرف‌های من است و به امام مربوط نمی‌شود كما این كه از روی عدم آگاهی قبلا گفته شده بود این خدعه و فریب است زیرا تنها با عنوان فرزند امام و …است كه می‌توانند لی لی به لالامان بگذارند و الا كسی هستی تا كسی تو را بشناسد!؟ چه رسد به این كه با تو صحبت كند و تیتر كند و هر كس استفاده خودش را بكند!؟ خودت را بكشی فرزند امامی و با این ژست كه: نه خیر من با امام كاری ندارم و فقط حرف‌های خودم را می‌زنم كار تمام نمی‌شود.

یا باید حرف نزنی یا حرفت صد درصدر مورد رضایت امام باشد

سید احمد خمینی ادامه داد: پس یا باید مصاحبه نكنی و یا وقتی مصاحبه می‌كنی صد در صد امام راضی باشد و الا سوء‌استفاده چی هستی چون چیزی نیستی. تو را به خدا به خودمان رجوع كنیم: آیا غیر از این است!؟ پس سعی كنیم خلاف نكنیم چون می‌دانیم از قبیل ما هزاران هزار هستند پس چرا نمی روند با آنان مصاحبه كنند؟

وی درباره نظرات سیدحسین خمینی نیز گفت: من صریحا می‌گویم كه مواضع وی را قبول ندارم این مواضع نه به من مربوط است و نه به شخص امام و ایشان یا عصبانی شده و یك حرف‌هایی را زده و یا فكر كرده و منطقا به این مواضع رسیده است.

سید احمد درباره مواضع عموی خود آیت الله پسندیده نیز گفت: من با مواضع ایشان مخالف هستم ولی به ایشان شدیدا احترام می گذارم. ما نباید زحمات زیاد ایشان را فراموش كنیم.

میهن دانلود

آگهی استخدام

اما و اگر تکلم کودک با تخـم کبوتر

به گزارش جهان به نقل از تسنیم، مریم کوشا درباره روند ‏یادگیری زبان و زمان مناسب تکلم خردسالان اظهار داشت: ‏یادگیری زبان روندی است که از بدو تولد آغاز می‌شود، ‏در ابتدا نوزاد سرنخ‌های کلامی مانند خوشحالی یا ناراحتی ‏را از چهره مادر دریافت می‌کند، پس از آن کودک ‏سیگنال‌های کلامی مانند محبت کردن، آفرین گفتن را ‏درک خواهد کرد در واقع نوزاد به مرور متوجه کلام ‏می‌شود و پس از درک کردن، کلمات را بیان می‌کند. ‏
 
وی در ادامه افزود: در حدود 7 تا 8 ماهگی کودک ‏سیلابی مانند بابابا، ماماما را تکرار می‌کند که به آن در اصطلاح “قان و ‏قون کردن” گفته می‌شود، البته معمولاً اصوات هدفمند هستند ‏اما معنای خاصی ندارد و در واقع یک نوع ارتباط ‏برقرار کردن کلامی هستند، پس از این مرحله معمولاً در ‏حدود یک سالگی کودک سه کلمه هدفمند را بیان می‌کند. ‏
 
این روانپزشک کودک و نوجوان با بیان اینکه یک و نیم ‏سالگی می‌تواند سن مناسبی برای بیان کلمه در کودک ‏باشد، افزود: اگر کودک سن یک و نیم سالگی را پشت ‏سر بگذراند و هیچ کلام هدفمندی را بر زبان نیاورد این ‏موضوع باید از طربق پزشک بررسی شود. ‏
 
بیان عبارت دو کلمه‌ای توسط کودک در دو سالگی
 
کوشا، تاکید کرد: معمولاً کودک در حدود دو سالگی عبارت ‏دو کلمه‌ای به عنوان مثال آب بده را بر زبان می‌آورد و اگر ‏سه سالگی کودک سپری شود و عبارات دو کلمه‌ای را بیان ‏نکند این موضوع باید ارزیابی شود به این دلیل که ممکن ‏است تاخیر کلی در تکلم وجود داشته باشد. ‏
 
نوزاد در بدو تولد صدای مادر خود را از صداهای دیگر ‏تشخیص می‌دهد
 
وی با بیان اینکه شنیدن اصوات توسط جنین در دوران ‏بارداری مادر می‌تواند بر روند یادگیری زبان در کودک ‏تاثیرگذار باشد، خاطرنشان کرد: تحقیقات نشان داده که ‏وقتی آهنگ خاصی در دوران بارداری توسط جنین شنیده ‏شده باشد پس از گذشت این مرحله کودک به آن واکنش ‏نشان می‌دهد و پس از تولد نوزاد صدای مادر را از ‏صداهای دیگر مجزا می‌کند. ‏
 
این دانشیار دانشگاه علوم پزشکی گیلان تصریح کرد: هر ‏چقدر مادر در دوران پس از تولد نوزاد با وی بیشتر ‏صحبت کند نوزاد زود‌تر زبان باز خواهد کرد. ‏
 
تفاوتی میان زمان آغاز تکلم در کودک دختر و پسر وجود ‏ندارد
 
وی درباره تفاوت زمان شروع تکلم در دختر و پسر بیان ‏کرد: مردم فکر می‌کنند که میان دختر و پسر در زمان ‏آغاز تکلم تفاوت وجود دارد اما در واقع اینگونه نیست و ‏این موضوع جایگاه علمی ندارد. ‏
 
کوشا، درباره خوردن تخم کبوتر برای سرعت بخشیدن به ‏تکلم کودک به بسیج پزشکی عنوان کرد: تغذیه خوب و مصرف تخم پرندگان ‏به دلیل بالا بودن پروتئین بر رشد کلی کودک موثر است و ‏از نظر انرژی منبع خوب غذایی محسوب می‌شود اما ‏اینگونه نیست که تخم کبوتر خاصیت وِیژه‌ای داشته باشد و ‏باعث سریع‌تر صحبت کردن کودک شود در واقع این ‏موضوع جنبه علمی ندارد.
 
به زور به کودک غذا ندهید
 
این روانپزشک کودک و نوجوان درباره شیوه آغاز مکمل ‏غذایی پس از 6 ماهگی برای کودکانی که از غذا خوردن ‏امتناع می‌کنند، اظهار کرد: در ابتدا باید اجازه داد که ‏کودک گرسنه شود و نیاز به غذا خوردن را احساس کند ‏نکته دیگر اینکه باید به کودک قدرت انتخاب داده شود به ‏این دلیل که کودکان در حدود دو سالگی علاقمند هستند که ‏خود کار‌هایشان را نجام دهند. ‏
 
این دانشیار دانشگاه علوم پزشکی گیلان خاطرنشان کرد: بهتر ‏است که کودک را در انجام امور مشارکت دهیم و به ‏هنگام غذا خوردن از نظر نظافت بر روی کودک ‏حساسیت به خرج ندهیم همچنین باید غذاهایی که خوردن ‏آن برای کودک سخت نباشد را در اختیار وی قرار دهیم ‏اما اگر به دنبال این باشیم که به زور به کودک غذا دهیم ‏کودک مقاومت خواهد کرد و در صورت نیاز، مکمل‌های ‏دارویی باید با دستور پزشک مصرف شود. ‏

خبر جدید

آپدیت نود 32

قراردادهای نفتی IPC عقب نشینی غیر عزتمندانه به دوران قبل از انقلاب است/ اگر دوباره تحریم شویم باید هزینه‌های شرکتهای غربی را بپردازیم!

گروه اقتصاد جهان نیوز ـ درحالیکه سال‌هاست که عدم خام فروشی نفت و  افزایش ارزش افزوده مورد توجه رهبر معظم انقلاب و سیاست‌های کلی نظام است و با توجه به اینکه قراردادهای جدید نفتی موسوم به IPC دارای ضعف های جدی هستند که می تواند منافع ملی و عزت ملی را در بلند مدت تحت تاثیر قرار دهند و آثار بلند مدت مشهودی را در درآمدهای نفتی در حدود بیش از بیست سال دارند، برنامه ثریا برنامه‌ای را به آسیب شناسی نقاط ضعف و قوت این برنامه اختصاص داد تا برای اصلاح این قراردادها زنگ خطر و هشدار را برای مسئولین وزارت نفت به صدا در بیاورد اما مسئولین وزارت نفت خودشان را پاسخگو نداستند.

‌علی‌رغم پیگیری‌های‌ برنامه ثریا، مسئولین وزارت نفت حاضر به پاسخگویی شدند!

محسن مقصودی، مجری برنامه در ابتدای برنامه خاطر نشان کرد: باتوجه به اینکه وزارت نفت متولی تنظیم قراردادهای جدید نفتی است، عوامل برنامه ثریا از ابتدای هفته تلاش کردند از کمیته باز نگری و طراحی این قراردادها دعوت کنند تا در برنامه حضور یابند اما علی‌رغم پیگیری‌هایی که انجام شد و همچنین شرایطی که مسئولین وزارت نفت حتی برای عدم حضور برخی از کارشناسان و منتقدین سرشناس قراردادهای IPC در برنامه ثریا داشتند و با وجود اینکه ما همه این شرایط را پذیرفتیم تا دوستان برای پاسخگویی حاضر شوند، اما شب گذشته طی تماسی گفتند که ما برای حضور در این برنامه به جمع‌بندی نرسیدیم که این امر جای تامل و گلایه دارد.

مهندس محمدرضا اکبری، مدیر گروه نفت اندیشکاه تحلیلگران انرژی در خصوص اهمیت این قراردادهای جدید نفتی اظهار داشت: ما بخواهیم یا نخواهیم کشوری داریم که از ذخایر عظیم نفت و گاز بهره‌مند است و این نفت و گاز از زمان اکتشاف تا کنون در تمام مناسبات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ما نقش موثری را ایفا کرده است. اگر بخواهیم تاریخ نفت را مرور کنیم باید گفت در این صد سالی که از اکتشاف نفت می‌گذرد، می‌بینیم که بسیاری از تحولات سیاسی و اقتصادی برپایه همین مباحث نفتی بوده است؛ قراردادهایی مانند رویترز و دارسی گواه بر اهمیت قابل توجه این امر است.

وی در ادامه افزود: یکی از مباحث مهم در قراردادهای نفتی طول زمان قرار داد است که اهمیت بسیار زیادی دارد چراکه مقدار تولیدی که داریم بر اساس مدت زمان قرارداد بسته می‌شود و هرچقدر این مدت زمانه‌ها طولانی‌تر باشد حساسیت این امر بیشتر می‌شود.

ایران، زخم خورده‌ قراردادهای نفتی مانند رویترز و دارسی است

مهندس اکبری با ارائه‌ تاریخچه‌ای درخصوص قراردادهای نفتی خاطر نشان کرد: ما سه دسته نظام قراردادی داریم؛ در نظام امتیازی که از سنتی‌ترین نظام‌های قراردادی هستند می‌توان از دو نظام امتیازی قدیم وجدید یاد کرد که فلسفه این نوع سیستم‌های قراردادی این بود که ما امتیاز بهره‌برداری از یک میدان نفتی را در یک مدت زمان مشخص یا نا مشخص به طرف مقابل واگذار می‌کردیم که از نمونه‌های آن می‌توان به قرارداد رویترز اشاره کرد که محدوده‌ وسیع، زمان طولانی و بهره مالکانه اندک، و عدم پرداخت مالیات به کشور مالک را داشت در صورتیکه در سطح قراردادهای امتیازی جدید این شرایط اصلاح شد؛ نظام امتیازی به دلیل ویژگی‌هایی که دارد از سمت قانون اساسی ما مشکل دارد چراکه ما طبق قانون اساسی نفت و گاز را انفال می‌دانیم و نمی‌توانیم امتیاز بهره‌برداری را واگذار کنیم و همچنین کشور ما زخم خورده چنین قراردادهایی هستند.

وی در ادامه گفت: هیچ قراردادی “بماهو” نه بسیار خوب است و نه بسیار بد است بلکه این مفاد و بندهای قرارداد هستند که می‌توانند تعین کنند که قرارداد شما قرارداد خوب یا بدی است؛ می‌توانیم همین الان در دنیا قراردادهای امتیازی را نام ببریم که بسیار زیاد منافع کشور مالک را درنظر گرفته است و بالعکس لذا بیشتر بحث ما درخصوص مفاد قرارداد و نحوه اجرای این مفاد است چرا که گاهی اوقات مفاد خوبی را در نظر می‌گیریم اما در اجرا خوب عمل نمی‌کنیم و این باعث عدم‌النفع قابل توجهی می‌شود.

از بعد از انقلاب درگیر قراردادهایی در قالب “بیع‌متقابل” هستیم!

اکبری ادامه داد: دو ساختار قراردادی دیگر داریم که قراردادهای مشارکتی و خدماتی هستند؛ در قرار داد‌های مشارکتی ، مشارکت در تولید، عملیات و سود را داریم که ساختار این قرارداد به این شرح است که آن کشوری که مالک  میدان است با یک شرکت خصوصی یا بین‌المللی وارد عقد قرار داد می‌شود و یک قراردادی را می‌بندد و بابت برداشت از آن میدان سهمی را تعیین می‌کنند یعنی آن شرکتی که توسعه‌ دهنده است در نفت آن میدان شریک می‌شود و می‌تواند این نفت را در مجامع بین‌المللی در ذخایر خودش مطرح کند.

این پژوهشگر حوزه نفت گفت: نوع دیگری که در کشورمان بعد از انقلاب با آن درگیر بودیم قراردادهای خدماتی هستند که در قالب بیع متقابل با آن درگیر بوده‌ایم که آن‌هم در قالب قراردادهای ساده، خدماتی، همراه باریسک و ترکیبی است که بیشتر روی قراردادهای خدماتی متمرکز هستیم.

وی افزود: ما از ابتدای دهه 70 نسل اول قراردادهای بیع متقابل را داشته‌ایم که در این قراردادها سقف هزینه ثابت بود و ساختار این قرارداد به این صورت است ما یک خدمتی را از شرکت توسعه دهنده میدان می گیریم و آن شرکت هیچ مالکیت و حقی را در میدان ندارد و فقط بابت توسعه آن میدان هزینه‌هایی انجام می‌دهد که بابت این کار و هزینه‌ها یک قراردادی با آن تنظیم می‌شود که بعد از اینکه میدان را به تولید رساند، ما هزینه را به آن برمی‌گردانیم.

اکبری در ادامه اظهار داشت: در قراردادهای نسل اول بحث سقف هزینه ثابت و شرح کار ثابت را داشتیم که در اوایل دهه هفتاد این بحث مطرح شد؛ در نسل دوم سقف هزینه ثابت باقی مانده بود، بحث اکتشاف مطرح شد که شرکت‌ها بتوانند در حوزه اکتشاف هم وارد بشوند و اگر شرکتی می‌توانست میدانی را کشف کند یک حق اولویت ترجیحی در این بحث داشت که این امر در ابتدای دهه 80 مطرح شد؛ در نسل سوم  سقف هزینه را برداشتند و یک پاداشی هم بابت تولید تعلق می‌گرفت.

در قراردادهای بیع متقابل تمام تلاش شرکت خارجی این بود تا میدان را به سقف تولید برساند و اصلا به انتقال فناوری و نوع برنامه‌ها هیچ توجهی نشده بود!

مهندس محمدرضا اکبری افزود: در قراردادهای بیع متقابل انتقادات زیادی توسط جاهای مختلف مطرح شده است؛ بسیاری از کارشناسان، اساتید، مراجع حقوقی  و بدنه صنعت نفت روی این قراردادها بحث کرده‌اند و ما بطور خلاصه اگر بخواهیم جمعبندی از ایرادات قرارداد بیع متقابل داشته باشیم باید به کوتا مدت بودن، غیرصیانتی بودن تولید، نحوه بازپرداخت و انعطاف پذیری مالی اشاره کنیم.

وی همچنین افزود: از آنجا که خواسته این قراردادها این بود که در یک مدت محدودی برداشت داشته باشیم و به یک سقف تولید برسیم و آن شرکت بعد از یک ماه آن میدان را به شرکت بهره‌بردار داخلی خودمان واگذار می‌کرد لذا تمام تمهیدات و برنامه‌هایش این بود که فقط همین شرایط را اعمال بکند؛ حالا اینکه در بلند مدت برای این تولیدات اتفاقی بیافتد یا خیر یا تجهیزاتی و یا نوع برنامه‌ای که برای این میدان استفاده می کند، همه ایراداتی بود که در بیع متقابل بود و شاید یکی از دلایلی بود که مطرح شد و به سمت سبک جدید مدل‌های قراردادهای نفتی رفتیم.

مسئولین وزارت نفت باید مراقب باشند از “چاله” بیع متقابل به “چاه” IPC نیفتیم!

محسن مقصودی در ادامه گفت: در ادامه به بررسی نقاط ضعف و قوت قراردادهای جدید نفتی خواهیم پرداخت که از چاله قراردادهای بیع متقابل به چاه قراردادهای IPC نیفتیم.

در این بخش از برنامه بخشی از توضیحات مهندس سید مهدی حسینی، طراح قراردادهای IPC در خصوص قراردادهای جدید نفتی در دانشگاه امیر کبیر پخش شد.    

قراردادهای IPC یک عقب نشینی غیر عزتمندانه است!!

فرشید فرحناکیان، وکیل پایه یک دادگستری و دانشجوی دکتری حقوق نفت وگاز با بیان اینکه خیلی مایل بودیم تا مسئولین در برنامه حضور داشتند و بحث دوطرفه می‌شد، گفت: اگر بخواهیم این قراردادهای جدید را از منظر حقوقی بررسی کنیم باید بگوییم که مثلث نفت سه ضلع دارد که ضلع سیاست در راس آن، ضلع اقتصاد و ضلع حقوق بقیه اجزای آن هستند، درواقع وقتی از نفت صحبت می‌کنیم این سه بحث پیش می‌آید؛ حقوق تنظیم کننده روابط بین سیاست نفت و اقتصاد نفت در درون متن است و وقتی درخصوص حقوق نفت صحبت می‌کنید هرچقدر بخواهید خودتان را از حوزه سیاست و اقتصاد خارج کنید بازهم بالاجبار وارد آن می‌شوید.

وی با بیان اینکه می‌خواهم بحث فرامتنی IPC را مطرح کنم و بعد وارد متن آن بشوم گفت: از نظر من طراحی مدل جدید قراردادهای نفتی و ارائه آن در سال 94 نوعی عقب نشینی به علاوه عدم حفظ عزت ملی است یعنی می‌خواهم بگویم که عقب نشینی غیرعزتمندانه است  که این یک بحث فرامتنی است.

اگر قراردادهای IPC روال خودش را طی کند، ایران یک خام فروش خوب می‌شود!

مهندس اکبری گفت: نکته‌ای که وجود دارد این است که هدف ما این است که کمک دولت  کنیم و باید دیدگاه‌های سیاسی را کنار بگذاریم چراکه در این بحث منافع ملی ما مورد توجه است؛ اگر بخواهیم بطور کلان به این بحث نگاه کنیم باید بگوییم که چرا علی‌رغم همه تاکیداتی که مقام معظم رهبری روی بحث تکمیل زنجیره ارزش، افزایش بهره‌وری، اشتغال‌زایی بیشتر و جلوگیری از خام فروشی دارند، در این یکی، دوسال فقط روی قراردادها و آنهم دربالا دست تمرکز کرده‌ایم؟

مقصودی گفت: دولت می‌توانست بجای تمرکز روی تنظیم این قراردادها و اینکه فقط شرکت‌های خارجی برگردند، روی صنایع پایین دستی تمرکز کند.

اکبری تصریح کرد: اگر با همین روالی که در این قراردادهای جدید جلو برویم و حتی هیچ مشکلی هم ایجاد نشود، نهایتا به یک کشوری تبدیل می‌شویم که تولید  نفت و گاز زیادی خواهیم داشت و یک خام فروش خوب می‌شویم و از این 1.5 میلیون بشکه‌ای که صادر می‌کنیم می‌خواهیم به 3 میلیون بشکه برسیم و بجای واردات 20 میلیون لیتر بنزین 40 میلیون لیتر وارد کنیم؛ بحث ما این است که باتوجه به تاکیداتی روی عدم خام فروشی وجود دارد چرا کلان‌تر به این موضوع نگاه نکرده‌ایم.

با اینکه در میادین مشترک روزانه چند صد میلیارد عدم‌النفع داریم، در قراردادهای IPC روی میادین مستقل تمرکز شده است!

محمدرضا اکبری در خصوص ابعاد فنی قراردادهای جدید گفت: یک بحثی که مطرح است انتخاب پروژه‌های هدف است؛ اعتقاد ما این است که اگر قرار باشد مدل‌های جدید قراردادی در کشور شکل بگیرد، یکی از خواستگاه‌ها و نیازهای ما در میادین مشترک است چراکه آمارهای فاجعه‌ای در این میادین مشترک داریم و اگر بخواهیم حساب و کتاب‌های عدم‌النفعی از این میادین را مدنظر قرار بدهیم باید بگوییم که روزانه چندصد میلیارد تومان ضرر می‌دهیم و بعبارتی چندین برابر یارانه ماهانه کل مردم ایران عدم‌النفع می‌دهیم.

وی در ادامه گفت: ما که به این مقدار قابل توجه در پروژ‌ه‌های میادین مشترک ضرر می‌دهیم، چه لزومی دارد پروژه‌هایی را انتخاب کنیم که به میادین مستقل مربوط می‌شود؟! وقتی میادین مشترک ما روی زمین مانده است و کشور رقیب به شدت بهره‌برداری می‌کند چه لزومی دارد که میدان مستقل ما واگذار بشود؟

بیش از نیمی از میادین مستقل را در اختیار شرکت‌های خارجی گذاشته‌ایم حال آنکه می‌توانستیم با توان داخلی از آنها بهره‌برداری کنیم!

اکبری باارائه اسلایدی درخصوص میادین مستقل و مشترک گفت: از 50 میدانی که واگذار شده است بیش از نیمی از آنها میادین مستقل هستند؛ همچنین میدانی مثل “فرزاد بی” که مشترک است از لیست حذف شده است یعنی میدانی که مشترک هست را از لیست واگذاری بیرون آورده‌ایم و میدان مستقلی که اگر تا 20 سال دیگر هم آن را توسعه ندهیم چیزی از منابع آن کم نمی‌شود را در لیست واگذاری قرارداده‌ایم.

مقصودی در خصوص تقسیم‌بندی میادین مستقل و مشترک گفت: میادین نفتی دودسته هستند؛ یکی میادینی هستند که کاملا کشورمان واقع‌شده‌اند و دیگری میادینی هستند که مشترک با کشورهای همسایه هستند که عمدتا در دریا قرار دارند و اگر ما از آنها استفاده نکنیم کشور رقیب از آنها استفاده می‌کند.

دولت در مهرماه 94 تصمیمی گرفت که ما را به سال 1353 برگرداند!

دکتر فرحناکیان برای اثبات ادعایی برای در خصوص عقب نشینی در این قراردادها داشت، گفت: عملیات بالادستی نفت در یک تقسیم بندی ساده به سه قسمت اکتشاف، توسعه و استخراج تقسیم می‌شود؛ کشورها بر اساس توان اقتصادی و سیاسی‌شا هرچقدر بر این چرخه را مسلط‌تر باشند، کشور بهتری هستند و هرچقدر کشور ضعیف‌تر باشد تسلطش روی این چرخه کمتر می‌شود.

وی ادامه داد: در سال 1353 یعنی در زمان پهلوی دوم تصمیم گرفتیم که دیگر مرحله سوم یا تولید را به دست خارجی‌ها ندهیم؛ از سال 57 انقلاب شده و تصمیم داشتیم که خودمان  تولید را انجام بدهیم و ممکن بود در اکتشاف و توسعه ضعف داشته باشیم اما به دنبال این بودیم تا خودمان تولید را انجام بدهیم اما در مهرماه 94 یکدفعه تصمیم گرفتیم که علاوه بر اکتشاف و توسعه تولید را دوباره به خارجی‌ها بدهیم؛ با هر بیان سیاسی و اقتصادی این حرکت توجیه بشود  قطعا اسم آن را عقب نشینی می‌گذاریم؛ ما تصمیم گرفتیم که یک چرخه از این سه چرخه را در اختیار داشته باشیم اما حالا آن را دوباره به خارجی‌ها بر‌می‌گردانیم.

وی در پاسخ به این سوال که آیا این اقدام دولت به لحاظ حقوقی هم با قوانین ما تناقض داشته است یاخیر، اظهار داشت: ما یک اصل 44 قانون اسای داشتیم و براساس سیاست‌های کلی اصل 44، قانون اصل 44 را نوشته‌ایم و در آنجا تصریح کرده‌ایم که در شرکت‌های استخراج نفت و گاز ومعادن نفت و گاز چه مالکیت، چه مدیریت و چه سرمایه‌گذاری‌شان دولتی است و این قانون مصوب سال 86 است.

طراحان  IPC بدون پشتوانه حقوقی قانون اصل 44قانون اساسی، سیاست‌های کلی اصل 44 و قانون اصل 44 را منسوخ کرده‌اند!

فرحناکیان ادامه داد: در سال 89قانون برنامه پنجم توسعه بدون هیچ اشاره‌ای به شرکت‌ها و معادن نفت و گاز می‌گوید که دولت و وزارت نفت اجازه خواهد داشت که از شرکت‌های صاحب صلاحیت کمک بگیرد؛ درسال 91 باز در قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت اصطلاح شرکت‌های صاحب صلاحیت بدون تصریح به نوع آن تبدیل به اشخاص حقوقی صلاحیت‌دار می‌شود؛ این دو تصریحی‌ای که در قانون برنامه پنجم توسعه و قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت مبنی بر صلاحیت شرکت‌ یا اشخاص حقوقی واجد صلاحیت بدون تعیین نوع آن آمده است، طراحان IPC را به این نتیجه رسانده است که این دو قانون اصل 44قانون اساسی، سیاست‌های کلی اصل 44 و قانون اصل 44 را منسوخ کرده است در صورتیکه نسخ شرایط خودش را دارد و لازمه اینکه یک حکمی حکم قبلی خودش را نسخ کند ایجاد تباین کلی است؛ عمومیت قانون پنجم توسعه و قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت راجع‌به ذکر شرکت‌های صاحب صلاحیت، توان نسخ قانون اصل 44 که صراحتا به “شرکت‌های دولتی” تاکید دارد را ندارد.

طراحان  IPC  نمی‌دانستند که عمومیت قانون برنامه پنجم توسعه و قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت، اصل 44،سیاست کلی آن و قانون اصل 44 را منسوخ نمی‌کند!

این وکیل پایه یک دادگستری گفت: اساسا IPC با فرض منسوخ شدن قانون اصل 44 مجوز ورود شرکت‌های بخش خصوصی به موجب دو قانون لاحق به مرحله استخراج طراحی شده است درحالیکه قانون ما چنین اجازه‌ای را نداده؛ عمومیت قانون برنامه پنجم توسعه و قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت، اصل 44،سیاست کلی آن و قانون اصل 44 را منسوخ نمی‌کند بلکه این تخصیص قانون مقدم است که بر عامیت قانون موخر حاکم می‌شود نه عامیت قانون موخر بر تخصیص قانون قبلی.

وی تصریح کرد: در اصول فقه ما قاعده‌ای داریم که می‌گوید خاص مقدم، عام موخر را تخصیص می‌زند؛ آقایان برای اینکه می‌دانستند اگر در قوانین بعد از تصویب سیاست‌های کلی اصل44 به جای عبارت کلی شرکت، می‌نوشتند شرکت خارجی یا خارجی، شورای نگهبان رد می کرد، نوشته‌اند اعم شرکت، شرکت‌های واجد صلاحیت و اشخاص حقوقی ذی‌صلاح و بعد با همین عبارات کلی نتیجه گرفته اند که قانون اصل 44 که ورود اشخاص بخش خصوصی را به بخش تولید ممنوع کرده است، منسوخ شده در حالیکه عمومیت دو قانون عادی موخر، اجازه ندارد قانونی را منسوخ کند که مستظهر به اصل 44  و سیاست‌های ابلاغی آن است در واقع این قوانین بعدی نیستند که قانون اصل44 را منسوخ می‌کنند بلکه این قانون اصل 44 است که قوانین بعدی را تخصیص می‌زند پس شما در اکتشاف و توسعه می‌توانید از شرکت‌های  خصوصی یا خارجی استفاده کنید ولی نمی‌توانید در تولید از آنها استفاده کنید یعنی قوانین ما اعتباره خودش را داشته است و قانون اساسی، سیاست‌های کلی اصل 44 و قانون اصل44 سرجای خودشان هستند اما یکدفعه با دوتا قانون کلی تصویب شده ادعای منسوخ شدن می‌کنند.

در IPC هم مدیریت، هم سرمایه‌گذاری و هم مالکیت برای بخش خصوصی چه داخلی و خارجی مجاز دانسته شده است!

فرحناکی تصریح کرد: ممکن است سوال کنند اگر قرار بود وضعیت مانند حالت قبل باشد چرا دوتا قانون را بعدا تصویب کرده‌اند؟ در جواب باید گفت که بخاطر اینکه فکر می‌کردند اگر قانون را تصویب کنند می‌توانند با عام بودن این قوانین استناد کنند و قوانین قبلی را منسوخ بدانند در حالیکه نمی‌داستند که اینجا قاعده نسخ جاری نیست بنابراین همچنان قانون اصل 44 جاری است و مدیریت، سرمایه‌گذاری و مالکیت شرکت‌های استخراج معادن نفت و گاز کشور برعهده دولت است اما در IPC هم مدیریت، هم سرمایه‌گذاری و هم مالکیت برای بخش خصوصی چه داخلی و خارجی مجاز دانسته شده است؛ به این ترتیب دادن تولید به خارجی‌ها عقب نشینی است و قانون چنین مجوزی را نداده است بلکه تفسیر دوستان از قانون چنین مجوزی را ایجاد کرده است!

قوانین بالادستی دور خورده‌اند!

وی گفت: باید از مجلس سوال کنند که شما که این قوانین را تصویب کرده‌ای منظورت چنین مجوزی بوده است؟! و اگر نمی‌خواهید از مجلس سوال کنید و می‌خواهید تفسیر غالب خودتان را داخل بحث ببرید، آن موقع من هم استدلال می‌کنم که خاص مقدم عام موخر را تخصیص می‌زند.

محسن مقصودی، مجری ثریا تصریح کرد: به نوعی قانون‌های بالادستی دور خورده است!

کمپانی‌های خارجی متن قراردادهای  IPC را دارند اما نخبگان داخلی خیر!

مقصودی همچنین با بیان اینکه مهندس حسینی گفته‌اند که این قراردادها را در دانشگاه‌های مختلف ارائه داده‌اند، خاطر نشان کرد: انتقاد پژوهشگران و کارشناسان این است که متن اصلی قرارداد که یک متن 70، 80 صفحه‌ای است منتشر نشده است و محرمانه تلقی شده است؛ همچنین هیئت دولت بیانیه داده است که از انتقادها استقبال می‌کنیم اما متن قرارداد را منتشر نکرده است درصورتی‌که کمپانی‌های خارجی این متن را دارند! لذا ضرورت دارد که برای بحث کارشناسی دقیقتر متن اصلی قرارداد با جزییات منتشر شود تا اندیشمندان بتوانند با نقدهایشان به دولت در این موضوع مهم کمک کنند.

شرکت‌های داخلی که تجربه صدساله در بهره‌برداری دارند در IPC خلع ید می‌شوند

مهندس محمدرضا اکبری در خصوص مهمترین ایرادات فنی گفت: یکی از معضلاتی که در این قرارداد وجود دارد این است که ترتیبات عقد قرارداد را با شرکت‌های طرف دوم خودش مطرح کرده است یعنی مشکل در اینجا تضعیف حاکمیت است که یک شرکتی در قالب یک شرکت خصوصی تابعیت ایرانی تشکیل می‌شود که متشکل از یک شرکت خصوصی دیگر و یک شرکت خارجی می‌شود؛ سوالی که مطرح است این است که واقعا شرکت‌های بهره‌بردار کشور خودمان که سابقه بهره‌برداری صدساله از میدان را دارند، اگر بخواهند در این فعالیت ورود پیدا کنند باید چه سازوکاری را طی کنند؟ به نوعی می‌توان گفت که از نظر حقوقی یک مشکل جدی پیش‌ آمده است و احتمال زیاد شرکت‌های بهره‌بردار خلع ید می‌شوند اما شرکت‌های خارجی که عمدتا طرف قرارداد هستند، فعال می‌شوند.

در قراردادها‌ی  IPC مثل برجام مشکل داوری داریم!

وی با بیان اینکه همچنین ابهامی در اختلافات بوجود آمده داریم، تصریح کرد: یکی از بحث‌هایی که در بندهای قراردادی مطرح می‌کنند این است که قرار است یک کمیته مشترکی تشکیل بشود که اعضای این کمیته مساوی است؛ بحث این است که این ترکیب مساوی و برابر است و اگر اختلافی در مباحث فنی بوجود بیاید که قطعا هم بخاطر تفاوت در دیدگاه‌ها و تنوع مباحث فنی به‌ وجود می‌آید، چه راهکاری برای حل این اختلافات ارائه شده است و اگر قرار باشد کسی حرف آخر را بزند چه کسی این حرف را می‌زند؟ نهایتا اگر بین این کمیته اختلاف  ایجاد شد بحث بین مدیران ارشد شرکت‌ها کشیده می‌شود و مدیران ارشد هم دو نفر هستند! بعبارتی مثل برجام مشکل داوری را خواهیم داشت ضمن اینکه می‌توانند این داوری رابه خارج  از کشور ما ببرند.

در IPC اگر شرکت خارجی به تعداتش عمل نکند، جریمه نمی‌شود!

 این پژوهشگر حوزه نفت افزود: مشکل دیگر عدم شفافیت نظام پاداش و جریمه‌ است؛ در این قراردادها یک فرمولی در نظر گرفته شده است که بابت هر بشکه‌ای که برای میادین GREEN و  BROWN استخراج شود یک دستمزد و پاداشی را بگیرند اما این شرکتی که قرار است توسعه بدهد به آن سطح تولید مدنظر نرسد هیچ جریمه‌ای نمی‌شود و استدلالی که مسئولین ما دارند این است که همین که این‌ها پاداش نمی‌گیرند، خودش جریمه است در صورتیکه وقتی شرکت به تعهدش عمل نکرده است چرا نباید جریمه بشود؟!

در IPC سود قابل توجه نصیب شرکت پیمانکار خارجی می‌شود و در کاهش قیمت‌ها ضرر آن نصیب کشورمان می‌شود!
مهندس اکبری افزود: یکی دیگر از مشکلات فرمول نامناسبی است که داریم؛ دوستان می‌گویند قراردادهای IPC مدل خدماتی است که آمده‌ایم ریسک قیمت نفت را در آن دخیل کرده‌ایم یعنی اگر قیمت نفت بیش از 50 درصد افزایش پیدا کند، “فی” شرکت توسعه دهند افزایش پیدا می‌کند و بازهم در اینجا توزیع ریسک خوب دیده نشده است و درجاهایی که افزایش قیمت نفت داریم، سود قابل توجهی نصیب شرکت پیمانکار می‌شود و در کاهش قیمت‌ها ضرر آن نصیب کشورمان می‌شود.

طراحی قراردادهای جدید به گونه‌ای است که در شرایط تحریم نمی‌تواند منافع ملی را حفظ کند

اکبری خاطر نشان کرد: در این قراردادها اگر شرایط فورس ماژور ایجاد شود و ما کاهش تکلیفی داشته باشیم (که این کاهش تکلیفی می‌تواند بخاطر دلایل مختلفی از جمله تصمیمات اوپک مبنی براینکه باید 2میلیون بشکه کاهش داشته باشیم، باشد) در قراردادهای جدید گفته‌اند ما میادینی که دست خودمان هست را کاهش می‌‌دهیم و نمی‌گذاریم میادینی که دست شرکت خارجی هست کاهش پیدا کند و اگرهم مجبور شدیم این کار را بکنیم ضرر و زیان آنها را می‌دهیم درصورتیکه در مدل‌ قراردادی عراق این بحث را تعدیل کرده‌اند و گفته‌اند که همه به یک نسبت کاهش پیدا می‌کند؛ یکی از اهدافی که در قراردادهای ipc مطرح می کنند این است که منافع شرکت‌های خارجی در ایران گره‌ بخورد و این باعث جلوگیری از تحریم‌هایی بشود که ممکن است بعدا برای ما رخ بدهد و می‌توانستیم بسیار بهتر از این قراردادها استفاده کنیم؛ قطعا در اجرای برجام در ده سال آینده به مشکل می‌خوریم و با غربی ها در خصوص ایجاد تحریم های جدید داستان خواهیم داشت و این شرکت‌های  بزرگ نفتی که شرکت‌های بین‌المللی هستند در کشورشان قطعا صاحب نفوذ هستند، توتال قطعا در دولت فرانسه و شل در دولت انگلستان نفوذ دارند و اگر ما این بند را اضافه می‌کردیم که اگر بخاطر تحریم‌ها تمام عواید شما را قطع می‌کردیم، کل کشور منافع آن را می‌برد و این شرکت‌ها فشار می‌آوردند که اگر شما ایران را تحریم کنید ما منفع‌مان را از دست می‌دهیم ولی ما در این قراردادهاگفته‌ایم اگر بخاطر دلایل فرس ماژور اتفاقی رخ بدهد ایران هزینه شما را می‌دهد که متضرر نشوید.

عراق قراردادهای نفتی‌اش را محکم‌ تر از IPC اعمال کرده‌ است!

مهندس اکبری در خصوص مقایسه این قراردادها با قراردادهای نفتی کشور عراق اظهار داشت: بهتر است که ما در بحث عراق وارد نشویم چراکه عراق کشوری است که چندین سال درگیر جنگ است و هیچ زیرساخت نظارتی و تولیدی نداشته است اما با این حال آنها قراردادهایی دارند که محکم‌تر از قراردادهای ایران است و برای مثال آنها از شرکتهای نفتی خارجی مالیات سنگین می گیرند اما ما مالیات هم نمی گیریم!

شرکت‌های داخلی نیازی به مجوز ندارند اما شرکت‌های داخلی برای بهره‌برداری باید به دنبال مجوز باشند و این عین تحقیر ملی است!

دکتر فرشید فرحناکیان درخصوص اینکه این قرادادها عزت ملی  ایران را خدشه‌دار می‌کنند، گفت: بصورت درون متنی استدلال می‌کنم؛ تبصره بند الف ماده یازده می‌گوید که اگر شرکت ملی نفت برای میادینی که در حال بهره‌برداری است تصمیمی گرفت که این بهره‌برداری را به یکی از شرکت‌های ملی خودمان بدهد باید از وزارت نفت مجوز بگیرد! سوال این است که اگر مجوز ضروری است، چرا برای آن زمانی که قرار است با خارجی‌ها قرارداد امضا کنیم مجوز لازم نیست؟! و چرا وقتی می‌خواهیم با شرکت ملی خودمان قرارداد امضا بکنیم باید از وزارت نفت مجوز بگیریم؟! اگر مجوز لازم است پس آنجاهم باید باشد و اگر مجوز لازم نیست این تحقیر شرکت ملی کشور من است که بعد از این همه سال شرکت ملی نفت داخلی اجازه نداشته باشد با شرکت تابعم قرارداد ببندم و از وزارت نفت اجازه بگیرم.

قراردادهای  IPC طوری طراحی شده است که گویا شرکت‌های داخلی هیچ فهمی ندارند و کاملا باید تحت نظارت باشند!

 وی در پایان گفت: قرارداد می‌گوید که آن شرکت ملی بهره‌برداری که وزارت نفت موافقت کرد تا بهره‌برداری کند بایستی تحت نظارت کامل فنی، مالی، حقوقی و تخصصی دوم قرارداد باشد؛ این چه اعمال حاکمیتی روی انفال از جانب مردم و توسعه پایدار است؟! یعنی شرکت ملی بهره‌بردار من خودش هیچ فهمی ندارد و تماما باید تحت نظارت باشد؟! همچنین باید تحت نظارت دستورالعمل‌های فنی، حرفه‌ای و برنامه‌ عملیاتی خارجی‌ها را رعایت کند، آیا این تحقیر نیست؟! آخرین مورد؛ اگر شرکت خارجی نظارت کرد و دستور شرکت خارجی هم رعایت شد و شرکت داخلی فرامین آن را گوش نکرد، نقض تعهدات قراردادی محسوب می‌شود! در کجای دنیا یک هیئت دولت متنی را تصویب می‌کند، تا خودش را جلو، جلو در آن مقصر کند؟! وقتی ما در شرایط عادی بعنوان کارفرما پرونده هایمان به داوری خارجی می رود، بازنده می‌شویم، وای به حال اینکه اکنون در متن هم بیاوریم ما اگر حرف شما را گوش نکرده‌ایم، باخته‌ایم.

مقصودی بعنوان جمع‌بندی گفت: این قراردادها برای میادین مستقل بسیار خطرناک هستند و برای برخی از میادین مشترک که ریسک بسیار بالایی دارند، با اصلاحات جدی قابل استفاده خواهد بود.

روزنامه قانون

آپدیت نود 32