نیلی:ارشاد در بحث محتوا تسامح می‌کند

نیلی:ارشاد در بحث محتوا تسامح می‌کند

به گزارش جهان به نقل از فارس، «میثم نیلی» مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی امشب با حضور در برنامه متن – حاشیه شبکه 3 سیما، اظهار داشت: برای ارزیابی نمایشگاه کتاب تهران شاید هنوز به چند روز دیگر نیاز داشته باشیم. امروز روز چهارم نمایشگاه بود و هنوز تا پایان نمایشگاه کتاب 6 روز دیگر مانده است اما در ارزیابی اولیه چند نکته را باید متذکر شد.
 
وی افزود: اول در مورد مشکلات نمایشگاه که از دو بعد باید نگاه کنیم یکی زیرساختی که عموماً ناشران و مردم با آن درگیر هستند. نبود برق در روزهای اولیه یا آب آشامیدنی یا نبود امکانات رسانه‌ای و اینترنت که شاید اینها به دلیل برگزاری سال اول در این محل طبیعی بود و شهرداری با اهتمام ویژه این کار را آغاز کرد و به نتیجه رساند.
 
وی افزود:‌اما 9 سال در مصلای تهران نمایشگاه کتاب برگزار شد اگر 10 سال هم می‌شد اتفاقی نمی‌افتاد و زیرساخت‌ها فراهم می‌آمد و مردم با اطمینان خاطر بیشتر وارد نمایشگاه می‌شدند و مکان نیز شناخته‌تر می‌شد اما از زحمات شهرداری تشکر می‌کنیم.
 
وی پیرامون مزایای شهر آفتاب نسبت به مصلی گفت: امسال اینگونه نبود آنهایی که این حرف را می‌زنند ناظر به آینده می‌گویند چون برای نمایشگاه این محل تدارک شده و قطعاً زیرساخـت‌ها کامل‌تر می‌شود.
 
مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی ضمن بیان اینکه بخشی از مشکلات نمایشگاه مربوط به ناشران است، گفت: شهرداری تهران درباره نمایشگاه امسال و سال‌های آینده وزارت ارشاد را از پرداخت اجاره بها  معاف کرد این کار مثبت بود اما این اتفاق در واقع برای ناشران مابه‌ازا نداشت. یعنی توقع این بود ناشران مثل سال‌های قبل پرداخت هزینه نداشته باشند هرچند بعضاً شنیده می‌شد بیشتر از سال‌های قبل اجاره هم پرداخت شده است.
 
نیلی به نکته‌ای دیگر اشاره کرد و گفت: آیا نمایگشاه کتاب تهران در محیط شهر آفتاب رو به جلو است و به سمت نمایشگاه مطلوب حرکت می‌کنیم؟ یا اینکه لوکیشن نمایشگاه جابه‌جا شده است. به نظرم الان تغییر محسوسی دیده نمی‌شود فقط جایابی تغییر کرده است همان کاکردها باقی است البته با فضای کمتر است.
 
به گفته وی، امسال متأسفانه 230 ناشر نتوانستند غرفه بگیرند آن هم به دلیل مشکلات کمبود جا که امیدواریم در سال آتی برطرف شود اما مشکل اصلی به نظر من در بحث محتوایی و فرهنگی است که البته این مسئله مربوط به اکنون نیست و سالیان سال است ادامه دارد و هنوز به آن ترتیب حل نشده باقی مانده است.
 
مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی تصریح کرد: در این سال‌های اخیر با رویکرد دولت جدید محترم ماجراها کمی تشدید هم شده است یک نوعی از تساهل و تسامح در بحث محتوایی ارشاد به شکل کلی دیده می‌شود این یکی از عوامل بازدارنده مردم در خرید کتاب است چون مردم دوست دارند کتابی سالم و سلامت بخرند و به خانواده‌هایشان هدیه دهند و یا به دیگران توصیه به خوانش کنند اما آنچه تساهل در بحث محتوایی است گاهی می‌بینیم که اتفاق می‌افتد.
 
نیلی در ادامه با بیان این مثال که متأسفانه برای چندمین سال شاهد حضور برخی کتاب‌های ضد خانواده در نمایشگاه هستیم، گفت: دوستان ارشاد باید توضیح دهند که چطور می‌شود که ما در مورد یک ناشر خارجی که مجموعه‌ دلالان کتاب‌های خارجی آنها را به اسم ناشر خارجی در نمایشگاه عرضه می‌کنند درباره وهابیت که جذابیتی در ایران ندارد حساسیت نشان می‌دهند تا اندازه‌ای اما در باره انبوه‌ کتاب‌هایی که بی‌‌اخلاقی، نهلیسم، لیبرالیسم هستند هیچ واکنشی را نشان نمی‌دهند.
 
وی گفت: این موضوع جای بحث دارد امیدوارم با برطرف کردن این مشکلات شاهد شکوفایی در کتابخوانی باشیم.
 
«حسین نوش‌آبادی» سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در این برنامه و در پاسخ به اظهارات نیلی گفت: نگاه آقای نیلی و نگاه‌های مشابه ایشان ناشی از عدم اطلاعات دقیق و کاملی است که در این رابطه وجود دارد.
 
وی گفت: بنده به صراحت اعلام می‌کنم هیچ تساهل  و تسامحی نسبت به محتوای کتاب‌ها وجود ندارد. ما دقیقاً سیاست‌های شورای عالی انقلاب فرهنگی را در ارتباط با محتوای کتاب‌ها اعمال می‌کنیم. تشکیل هیأت‌های نظارت بر محتوای کتاب به شکل مستمر و کمیته‌های تخصصی نظارت بر محتوای کتاب هم وجود دارد.
 
سخنگوی ارشاد ادامه داد: نه تنها در بحث نمایشگاه کتاب که به صورت نمادین برگزار می‌شود بلکه در طول سال ما براساس سیاست‌ها و راهبردهایی که شورا مصوب کرده عمل می‌کنیم. ما نقش نظارتی داریم و برای اجرای سیاست‌های شورای بالا دستی از هیچ کوششی دریغ نمی‌کنیم. بنابراین نگاه تسامح‌آمیز وجود ندارد.
 
وی گفت: نظارت بر کتاب در بخش داخلی و خارجی وجود دارد گرچه بسیاری از کتاب‌هایی که آمده مجوز چاپ داشتند. ممکن است در خلال این مجوزهای رسمی کتاب‌هایی هم عرضه شود که خارج از چارچوب مجوز رسمی است. که ما قطعاً با آن برخورد می‌کنیم.
 
در ادامه نیلی در پاسخ به سخنان نوش‌آبادی گفت: بنده به آقای نوش‌آبادی حق می‌دهم چون ایشان معاون فرهنگی و دخیل در امور کتاب و مسائل معاونت نیست. ما کارمان کتاب و خواندن کتاب و ترویج آن است وقتی کتاب می‌خوانیم و می‌خواهیم توصیه کنیم، می‌بینیم کتاب ضد اخلاق و فرهنگ ایرانی و اسلامی است نمی‌توانیم آن را ترویج کنیم. بنده کاری به کتاب‌های خارجی ندارم.
 
وی افزود:‌ سال گذشته برخی ناشران کتاب‌هایی تولید کردند که پس از 7 یا 8 ماه توسط وزارت ارشاد کتاب‌‌ها لغو مجوز شدند که تعداد این دست آثار بیش از 50 تا 60 عنوان است آنهایی که ارشاد به این موضوع رسید و برخورد کرد این طور بود اما چطور آن ناشری که کتاب ضداخلاق و خانوده، اسلام و امام‌ عصر تولید کرده امسال متراژ بیشتری در نمایشگاه می‌گیرد.
 
نیلی با ذکر مثالی ادامه داد:وقتی با یک ساندویچ فروشی که ساندویچ مسموم عرضه کرده است، مواجه می‌شویم؛آیا فقط با ساندویچ برخورد می‌کنیم! یا با ساندویچ‌فروشی و ساندویچ‌فروش. چطور است ناشری که 10 تا 12 کتاب ضد اخلاقی، مروج خیانت زن به شوهر و بالعکس و مروج اخلاق غربی در این کشور منتشر می‌کند و در نمایشگاه پارسال آن را عرضه می‌کند اما با ناشر برخورد نمی‌شود و تازه در نمایشگاه سال جاری جای فراخ‌تری برای ناشر اختصاص می‌دهند!
 
نوش‌آبادی گفت: سال گذشته تعدادی از ناشرین که تخلف کرده بودند با آنها برخورد شد ما قصوری نکردیم اما باید اطلاعات‌ جزیی را از مسئولان ذی‌ربط بخواهید. هیأت‌های نظارت ما در ارشاد دقیقاً در حوزه‌های مختلف نظارت دارند.
 
وی در پاسخ به این سؤال که حدود 3 سال از مدیریت جدید ارشاد می‌گذرد اما موضع مشخصی در ممیزی کتاب اعلام نکرده اید چنانکه رئیس جمهور اعلام می‌کند تمایل دارد این موضوع به انجمن نویسندگان و ناشران سپرده شود اما اتفاقی که در ارشاد می‌افتد چیز دیگری است. پاسخ شما چیست، گفت: نگاه آقای رئیس جمهور واگذاری همه بخش‌ها نبود چرا که در حوزه اجرا و تصدی‌گری ما این کار را انجام می‌دهیم. مثل برگزاری نمایشگاه کتاب. اما در محتوا و نظارت کیفی قطعاً باید نظر حاکمیتی اعمال شود و ما نمی‌توانیم حق حاکمیتی را به کس دیگری واگذار کنیم هرچند خود ناشران هم این موضوع را نپذیرفتند.
 
وی در پایان پیرامون نامه وزیر ارشاد به رهبر معظم انقلاب جهت بازدید از نمایشگاه کتاب عنوان کرد: زمان بازدید مقام معظم رهبری از نمایشگاه کتاب اعلام نشده طبیعی است این درخواست هر ساله برای دعوت از معظم‌له صورت می‌گیرد. امیدواریم امسال نیز مقام معظم رهبری با قدوم خویش نمایشگاه را مزین کنند.

نیلی:ارشاد در بحث محتوا تسامح می‌کند

به گزارش جهان به نقل از فارس، «میثم نیلی» مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی امشب با حضور در برنامه متن – حاشیه شبکه 3 سیما، اظهار داشت: برای ارزیابی نمایشگاه کتاب تهران شاید هنوز به چند روز دیگر نیاز داشته باشیم. امروز روز چهارم نمایشگاه بود و هنوز تا پایان نمایشگاه کتاب 6 روز دیگر مانده است اما در ارزیابی اولیه چند نکته را باید متذکر شد.
 
وی افزود: اول در مورد مشکلات نمایشگاه که از دو بعد باید نگاه کنیم یکی زیرساختی که عموماً ناشران و مردم با آن درگیر هستند. نبود برق در روزهای اولیه یا آب آشامیدنی یا نبود امکانات رسانه‌ای و اینترنت که شاید اینها به دلیل برگزاری سال اول در این محل طبیعی بود و شهرداری با اهتمام ویژه این کار را آغاز کرد و به نتیجه رساند.
 
وی افزود:‌اما 9 سال در مصلای تهران نمایشگاه کتاب برگزار شد اگر 10 سال هم می‌شد اتفاقی نمی‌افتاد و زیرساخت‌ها فراهم می‌آمد و مردم با اطمینان خاطر بیشتر وارد نمایشگاه می‌شدند و مکان نیز شناخته‌تر می‌شد اما از زحمات شهرداری تشکر می‌کنیم.
 
وی پیرامون مزایای شهر آفتاب نسبت به مصلی گفت: امسال اینگونه نبود آنهایی که این حرف را می‌زنند ناظر به آینده می‌گویند چون برای نمایشگاه این محل تدارک شده و قطعاً زیرساخـت‌ها کامل‌تر می‌شود.
 
مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی ضمن بیان اینکه بخشی از مشکلات نمایشگاه مربوط به ناشران است، گفت: شهرداری تهران درباره نمایشگاه امسال و سال‌های آینده وزارت ارشاد را از پرداخت اجاره بها  معاف کرد این کار مثبت بود اما این اتفاق در واقع برای ناشران مابه‌ازا نداشت. یعنی توقع این بود ناشران مثل سال‌های قبل پرداخت هزینه نداشته باشند هرچند بعضاً شنیده می‌شد بیشتر از سال‌های قبل اجاره هم پرداخت شده است.
 
نیلی به نکته‌ای دیگر اشاره کرد و گفت: آیا نمایگشاه کتاب تهران در محیط شهر آفتاب رو به جلو است و به سمت نمایشگاه مطلوب حرکت می‌کنیم؟ یا اینکه لوکیشن نمایشگاه جابه‌جا شده است. به نظرم الان تغییر محسوسی دیده نمی‌شود فقط جایابی تغییر کرده است همان کاکردها باقی است البته با فضای کمتر است.
 
به گفته وی، امسال متأسفانه 230 ناشر نتوانستند غرفه بگیرند آن هم به دلیل مشکلات کمبود جا که امیدواریم در سال آتی برطرف شود اما مشکل اصلی به نظر من در بحث محتوایی و فرهنگی است که البته این مسئله مربوط به اکنون نیست و سالیان سال است ادامه دارد و هنوز به آن ترتیب حل نشده باقی مانده است.
 
مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی تصریح کرد: در این سال‌های اخیر با رویکرد دولت جدید محترم ماجراها کمی تشدید هم شده است یک نوعی از تساهل و تسامح در بحث محتوایی ارشاد به شکل کلی دیده می‌شود این یکی از عوامل بازدارنده مردم در خرید کتاب است چون مردم دوست دارند کتابی سالم و سلامت بخرند و به خانواده‌هایشان هدیه دهند و یا به دیگران توصیه به خوانش کنند اما آنچه تساهل در بحث محتوایی است گاهی می‌بینیم که اتفاق می‌افتد.
 
نیلی در ادامه با بیان این مثال که متأسفانه برای چندمین سال شاهد حضور برخی کتاب‌های ضد خانواده در نمایشگاه هستیم، گفت: دوستان ارشاد باید توضیح دهند که چطور می‌شود که ما در مورد یک ناشر خارجی که مجموعه‌ دلالان کتاب‌های خارجی آنها را به اسم ناشر خارجی در نمایشگاه عرضه می‌کنند درباره وهابیت که جذابیتی در ایران ندارد حساسیت نشان می‌دهند تا اندازه‌ای اما در باره انبوه‌ کتاب‌هایی که بی‌‌اخلاقی، نهلیسم، لیبرالیسم هستند هیچ واکنشی را نشان نمی‌دهند.
 
وی گفت: این موضوع جای بحث دارد امیدوارم با برطرف کردن این مشکلات شاهد شکوفایی در کتابخوانی باشیم.
 
«حسین نوش‌آبادی» سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در این برنامه و در پاسخ به اظهارات نیلی گفت: نگاه آقای نیلی و نگاه‌های مشابه ایشان ناشی از عدم اطلاعات دقیق و کاملی است که در این رابطه وجود دارد.
 
وی گفت: بنده به صراحت اعلام می‌کنم هیچ تساهل  و تسامحی نسبت به محتوای کتاب‌ها وجود ندارد. ما دقیقاً سیاست‌های شورای عالی انقلاب فرهنگی را در ارتباط با محتوای کتاب‌ها اعمال می‌کنیم. تشکیل هیأت‌های نظارت بر محتوای کتاب به شکل مستمر و کمیته‌های تخصصی نظارت بر محتوای کتاب هم وجود دارد.
 
سخنگوی ارشاد ادامه داد: نه تنها در بحث نمایشگاه کتاب که به صورت نمادین برگزار می‌شود بلکه در طول سال ما براساس سیاست‌ها و راهبردهایی که شورا مصوب کرده عمل می‌کنیم. ما نقش نظارتی داریم و برای اجرای سیاست‌های شورای بالا دستی از هیچ کوششی دریغ نمی‌کنیم. بنابراین نگاه تسامح‌آمیز وجود ندارد.
 
وی گفت: نظارت بر کتاب در بخش داخلی و خارجی وجود دارد گرچه بسیاری از کتاب‌هایی که آمده مجوز چاپ داشتند. ممکن است در خلال این مجوزهای رسمی کتاب‌هایی هم عرضه شود که خارج از چارچوب مجوز رسمی است. که ما قطعاً با آن برخورد می‌کنیم.
 
در ادامه نیلی در پاسخ به سخنان نوش‌آبادی گفت: بنده به آقای نوش‌آبادی حق می‌دهم چون ایشان معاون فرهنگی و دخیل در امور کتاب و مسائل معاونت نیست. ما کارمان کتاب و خواندن کتاب و ترویج آن است وقتی کتاب می‌خوانیم و می‌خواهیم توصیه کنیم، می‌بینیم کتاب ضد اخلاق و فرهنگ ایرانی و اسلامی است نمی‌توانیم آن را ترویج کنیم. بنده کاری به کتاب‌های خارجی ندارم.
 
وی افزود:‌ سال گذشته برخی ناشران کتاب‌هایی تولید کردند که پس از 7 یا 8 ماه توسط وزارت ارشاد کتاب‌‌ها لغو مجوز شدند که تعداد این دست آثار بیش از 50 تا 60 عنوان است آنهایی که ارشاد به این موضوع رسید و برخورد کرد این طور بود اما چطور آن ناشری که کتاب ضداخلاق و خانوده، اسلام و امام‌ عصر تولید کرده امسال متراژ بیشتری در نمایشگاه می‌گیرد.
 
نیلی با ذکر مثالی ادامه داد:وقتی با یک ساندویچ فروشی که ساندویچ مسموم عرضه کرده است، مواجه می‌شویم؛آیا فقط با ساندویچ برخورد می‌کنیم! یا با ساندویچ‌فروشی و ساندویچ‌فروش. چطور است ناشری که 10 تا 12 کتاب ضد اخلاقی، مروج خیانت زن به شوهر و بالعکس و مروج اخلاق غربی در این کشور منتشر می‌کند و در نمایشگاه پارسال آن را عرضه می‌کند اما با ناشر برخورد نمی‌شود و تازه در نمایشگاه سال جاری جای فراخ‌تری برای ناشر اختصاص می‌دهند!
 
نوش‌آبادی گفت: سال گذشته تعدادی از ناشرین که تخلف کرده بودند با آنها برخورد شد ما قصوری نکردیم اما باید اطلاعات‌ جزیی را از مسئولان ذی‌ربط بخواهید. هیأت‌های نظارت ما در ارشاد دقیقاً در حوزه‌های مختلف نظارت دارند.
 
وی در پاسخ به این سؤال که حدود 3 سال از مدیریت جدید ارشاد می‌گذرد اما موضع مشخصی در ممیزی کتاب اعلام نکرده اید چنانکه رئیس جمهور اعلام می‌کند تمایل دارد این موضوع به انجمن نویسندگان و ناشران سپرده شود اما اتفاقی که در ارشاد می‌افتد چیز دیگری است. پاسخ شما چیست، گفت: نگاه آقای رئیس جمهور واگذاری همه بخش‌ها نبود چرا که در حوزه اجرا و تصدی‌گری ما این کار را انجام می‌دهیم. مثل برگزاری نمایشگاه کتاب. اما در محتوا و نظارت کیفی قطعاً باید نظر حاکمیتی اعمال شود و ما نمی‌توانیم حق حاکمیتی را به کس دیگری واگذار کنیم هرچند خود ناشران هم این موضوع را نپذیرفتند.
 
وی در پایان پیرامون نامه وزیر ارشاد به رهبر معظم انقلاب جهت بازدید از نمایشگاه کتاب عنوان کرد: زمان بازدید مقام معظم رهبری از نمایشگاه کتاب اعلام نشده طبیعی است این درخواست هر ساله برای دعوت از معظم‌له صورت می‌گیرد. امیدواریم امسال نیز مقام معظم رهبری با قدوم خویش نمایشگاه را مزین کنند.

نیلی:ارشاد در بحث محتوا تسامح می‌کند

فروش بک لینک

تلگرام

۱۰ عملیات بحث برانگیز موساد

۱۰ عملیات بحث برانگیز موساد

به گزارش جهان به نقل از تسنیم، موساد، یا همان آژانس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، یک سازمان مخوف شناخته می شود. شاید این شهرت خیلی بیش از وزن کنونی اش در جهان جاسوسی باشد. آنچه ذکر می شود تعدادی از عملیات های بحث برانگیزی است که این دستگاه اطلاعاتی  انجام داده است و این عملیات ها، در به وجود آوردن شهرت مخوفش سهیم بوده‌اند.

نومک (NUMEC)

پلیس مواد و تجهیزات هسته ای آمریکا (NUMEC) تا سال 1983 مشغول به کار بود. در این سال دولت فدرال اعلام کرد محله های بسیاری در نزدیکی مقر این پلیس که در شهر آپولو در ایالات پنسیلوانیا واقع شده است به تشعشعات هسته ای آلوده شده‌اند.

آنچه مسئله را بدتر کرد این بود که در دهه 60 قرن 19 فاش شد ، صدها پوند اورانیوم غنی شده نیروگاه های هسته ای مفقود شده اند. این در حالی بود که نشانه هایی وجود داشت که نشان می‌داد موساد اقدام به سرقت مواد تشعشع زا کرده است.

مؤسس این نهاد، زلمان شابیرو، به ارتباط داشتن با موساد و اسرائیل مشهور بود. زلمان به شدت از کشته شدن نزدیکانش در آنچه آن را هولوکاست معرفی می کردند، متأثر بود و از حامیان برجسته کشور یهودی محسوب می‌شد.

هنگامی که در سال 1965 کمیته انرژی هسته ای ایالات متحده ناپدید شدن 90 کیلوگرم اورانیوم را بدون هیچ توضیح روشنی کشف کرد، دستگاه اطلاعاتی آمریکا پذیرفت که این مواد مفقوده، به صورت غیر قانونی به نیروگاه هسته ای دیمونا در سرزمین های اشغالی قاچاق شده است. زمانی که این پرونده هنوز مفتوح بود، 180 کیلوگرم اورانیوم دیگر در دهه 60 قرن 19 ناپدید شد. به احتمال قوی این بار تحت پوشش توافقنامه با شرکتی به نام «ISORAD» که درباره کنسرو کردن مواد غذایی پژوهش می کرد. این شرکت را شابیرو با شراکت اسرائیل تأسیس کرده بود.

فروش اسلحه در پرونده کونترا

در دهه 90 موساد عملیاتی به نام «سرنوشت معکوس» را طراحی کرد که طی آن از سازمان آزادی بخش فلسطین اسلحه هایی را خریداری کرد و آن را در سال های 1983 و 1984 به نیروهای «کونترا» فروخت. نیروهای «کونترا» تحت حمایت دستگاه اطلاعاتی آمریکا بودند و کنگره آمریکا از نظر مالی آنها را تأمین می کرد.

رژیم صهیونیستی تنها در سال 1983 قریب 6 هزار قطعه سلاح برای نیروهای کونترا جا به جا کرد.

به کار گیری گذرنامه جعلی دیگر کشورها

در سال 2010 هنگامی که برای جهانیان آشکار شد که موساد 3 گذرنامه استرالیایی جعلی را برای ورود به دبی و ترور محمود المبحوح یکی از رهبران حماس به کارگرفته است یک بی آبرویی بین المللی به وجود آمد. ویکتور استروفسکی، افسر سابق موساد به رادیو ABC گفت این یک اقدام عادی در موساد است. وی گفت: « شما می توانید هر گونه که می خواهید داستان های مختلف را با هم تلفیق کنید. جعل گذرنامه استرالیایی، نیوزلندی و حتی انگلیسی نیاز به تلاش فوق العاده ای ندارد. من کسانی را می شناسم که با پوشش استرالیایی نه یک بار بلکه به دفعات عبور و مرور می کنند. وقتی می توانند چرا نباید این کار را به دفعات انجام دهند؟»

طبق گفته استروفسکی موساد با پرداخت پول های کلان به برخی، در جستجوی مدارک جعلی سفر است که از طریق گذرنامه های جعلی یا دزدیده شده از کشورهای غربی تأمین می‌شود.

موساد اظهارات استروفسکی را طبیعا باید تکذیب کند. اما در سال 2011 افتضاح دیگری رخ داد. هنگامی که موساد گذرنامه های 6 شهروند سرزمین های اشغالی را که تابعیت انگلیسی داشتند، سرقت کرد و در فعالیت هایش به کار گرفت، در همان زمان استروفسکی به آنها هشدار داد که به خاطر اینکه گذرنامه آنها علیه گروه های مقاومت مورد استفاده قرار گرفته است ممکن است از سوی حماس هدف قرار گیرند.

عملیات «گلوله»

پس از دزدی «نومک»، رژیم صهیونیستی تلاش کرد برنامه هسته ای خود را از طریق سرقتی که موساد طراحی کرد تقویت کند که بخشی از آن حقیقی و بخشی از آن جعلی بود. این مسئله یکی از مشهورترین حوادثی است که تا کنون اتفاق افتاده است. موساد یک شرکت لیبریایی را با نام «شیرزبرج أ» تأسیس کرد تا ویترین فروشی برای فروش حمل کننده های کالا در اقیانوس ها باشد. پس از آن موساد یک افسر آلمان غربی شاغل در یک شرکت پتروشیمی را به کار گرفت تا در خرید یک محموله اورانیوم خام به قیمت 3.7 میلیون دلار از یک شرکت بلژیکی – که می خواست از شر آن خلاص شود – به آنها کمک کند.

در قرار داد مقرر شد محموله به شرکت ایتالیایی دهانات منتقل شود. اورانیوم ها در بشکه هایی که روی آنها نوشته شده بود «Plumbat» قرار داده شد. این عبارت به معنای ماده ای است که از سرب ساخته شده است. سپس کادر اسپانیایی را از کشتی اخراج کردند و جاسوسان موساد با گذرنامه های جعلی جای آنها را گرفتند.

کشتی هرگز به جنوا نرسید بلکه به کشتی حمل کننده اسرائیلی و دو قایق جنگی در ساحل کرت ملحق شد. اورانیوم به کشتی حمل کننده منتقل شد و به سمت حیفا حرکت کرد. در همین موقع «شیرزبرج أ» بدون محموله پهلو گرفت و چند صفحه سند جعلی در دفتر ثبت آن ثبت شد. شرکت ایتالیایی تصور کرد کشتی از سوی دزدان دریایی مورد حمله قرار گرفته است و حقیقت تا سال 1970 آشکار نشد.

حوادث دیگری نیز برای سرقت اورانیوم با همکاری کشورهای غربی به وقوع پیوست. در سال 1968 واحدی از نیروهای کوماندو، برای منحرف کردن ذهن راننده کامیونی که بار اورانیوم غنی شده را حمل می کرد از گاز اشک آور استفاده کردند تا محتویات کامیون وی را به سرزمین های اشغالی منتقل کنند.

تحقیقاتی که در آمریکا انجام شد نشان داد دست کم یک تن اورانیوم و پلوتونیوم بین دهه های 50 تا 70 میلادی قرن 19 ناپدید شده‌اند که بخش بسیاری از آن متعلق به نیروگاه های اروین و بتنسی بوده‌اند.

تله وانونو

موردیکای وانونو، دانشمند فنی نیروگاه دیمونا قصد داشت اطلاعاتی از این نیروگاه را در اختیار روزنامه انگلیسی «ساندی تایمز» قرار دهد. مسئولان روزنامه انگلیسی وی را به خانه‌ای امن بردند و از وی خواستند احتیاط کند. اما وانونو عاشق یک زن گردشگر آمریکایی شد که خود را سیندی معرفی کرد. وانونو از او پرسید آیا جاسوس موساد است ولی او به گونه ای وانمود کرد که به نظر رسید اصلا چنین اسمی را نمی‌شناسد. وانونو بعدا گفت: این اتفاق و ارتباط در فروشگاه به وجود نیامد بلکه در خیابان بود. من از خیابان رد می شدم در حال گفتگو جذب او شدم.

سیندی در لندن به خواسته های وانونو تن نداد و به او گفت باید به خانه خواهرش در رم سفر کنند. وانونو با وی به ایتالیا رفت. فقط برای اینکه موساد او را بازداشت کند. وی را در یک کشتی حمل کالا به سرزمین های اشغالی منتقل کردند و از آن زمان 18 سال است که پشت میله های زندان قرار گرفته است.

وانونو پذیرفته بود که سیندی هم مثل او یک قربانی است اما 3 روز پس از بازداشت حقیقت را فهمید. سیندی همان شیریل حنین، جاسوس موساد بود. مسئولان روزنامه شکست خود و موفقیت تله موساد را با وجود آنکه وانونو 31 سال داشت به بی تجربگی وی نسبت دادند. زیرا وی به شدت به روابط عاشقانه گرایش داشت.

لیلهامر

پس از سوء قصد به جان ورزشکاران رژیم صهیونیستی در المپیک 1972 مونیخ که توسط گروه سپتامبر سیاه انجام گرفت موساد برای انتقام اقدام کرد. آنها عملیات موسوم به «خشم خدا» (Wrath of God) را کلید زدند. در همین راستا وائل زویتر، مترجم فلسطینی را در رم با شلیک گلوله ترور کردند و اتومبیل محمود همشری، یکی از رهبران سپتامبر سیاه را در پاریس بمبگذاری کردند.

ماهیت این عملیات انتقام بود اما زویتر مطلقا ارتباطی با گروه سپتامبر سیاه نداشت. این عملیات با ترور احمد بوشیقی که پیشخدمتی در شهر لیلهامر نروژ بود به چیز دیگری بدل شد.

موساد اطلاعاتی به دست آورد که علی حسن سلامه مغز متفکر عملیات مونیخ در نروژ مخفی شده است. این اطلاعات در حقیقت جعلی بودند و علی حسن سلامه آن را منتشر کرده بود تا موساد مکان حقیقی وی را کشف نکند. موساد تلاش می کرد رد پای سلامه را در نروژ دنبال کند اما از بد اقبالی بوشقیری، ظواهر وی کاملا شبیه سلامه بود.

فرمانده عملیات فردی غیر کارشناس و در عین حال دارای اعتماد به نفس کاذب بود. به محض آنکه یکی از جاسوسان دوجانبه بوشیقی را سلامه معرفی کرد در حال رفتن به محل کارش ترور شد. اوضاع بحرانی شد شهر لیلهامر طی 40 سال گذشته شاهد عملیات قتل نبود. تمامی ساکنان گروهی غریبه را که به شهر آمده بودند و بوشیقی را جلو چشم همگان ترور کردند دیده بودند. 6 نفر از آنها دستگیر شدند و اعترافات آنها فعالیت های پلید موساد و روش های ترور آنها را فاش ساخت.

از نتایج این عملیات این بود که موساد شبکه اروپایی خود را اعم از خانه ها و تلفن های امن، جمع آوری کرد.

طرح ترور علی حسن سلامه

پس از گذشت 5 سال از حادثه لیلهامر، موساد دوباره به تعقیب علی حسن سلامه پرداخت. اما اطلاع نداشتند که وی به هدف متوقف کردن حملات سازمان های آزادی بخش فلسطینی علیه آمریکایی ها، با دستگاه اطلاعات آمریکا همکاری می کند. برخی عنوان می کنند که این توافق سلامه با سیا، جان بسیاری از آمریکایی ها از جمله هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه وقت آمریکا را نجات داد.

موساد از سی آی ای در مورد ارتباط با سلامه استعلام کرد اما سیا هر گونه ارتباط با وی را تکذیب کرد و موساد عملیات را ادامه داد. در سال 1978، یک زن جاسوس به نام اریکا شامبرز، به بیروت سفر کرد و خود را به عنوان یک زن انگلیسی شاغل در یک سازمان خیریه که به کودکان فلسطینی کمک می‌کند معرفی کرد. وی به همراه جاسوسانی دیگر برنامه روتین سلامه را پیدا کردند. آنها یافتند که وی به شکل منظم بین مقر سازمان های آزادی بخش فلسطینی، خانه همسر نخست و فرزندش و آپارتمان همسر دومش در رفت و آمد است.

همسر دوم وی جورجینا رزق، مجری لبنانی و ملکه زیبایی سال 1971 بود که دستگاه اطلاعاتی آمریکا هزینه های ماه عسل وی با سلامه را پرداخت کرده بود.

صهیونیست ها یک اتومبیل فولکس واگن اجاره کرده، آن را بمب گذاری کردند. سپس آن را در خیابانی که سلامه به طور معمول از آن عبور می کرد قرار دادند. در حالی که سلامه با ماشین شورلت خود از کنار فولکس واگن می گذشت آن را با استفاده از امواج رادیویی منفجر کردند. 9 نفر در این انفجار از جمله علی حسن سلامه و محافظان شخصی اش که در ماشین لند رور بودند کشته شدند.

انفجار بیروت

در سال 1983، بیش از 240 سرباز آمریکایی در اثر انفجار یک کامیون بمب گذاری شده، در پادگان مارینز بیروت کشته شدند. براساس گفته ویکتور استروفسکی، افسر سابق موساد،  از اجرای این عملیات اطلاعات کاملی از یک منبع در اختیار داشت. اما نعوم ادمونه، مدیر وقت موساد تعمدا این اطلاعات را از دستگاه اطلاعاتی آمریکا مخفی نگه داشت.

استروفسکی به نقل از ادمونه می گوید: « ما برای دفاع از آمریکایی ها اینجا نیستیم. آنها کشور بزرگی هستند. فقط اطلاعات معمول را برای آنها ارسال کنید. »

شاید این نوع عملکرد ادمونه با این هدف بود که با چنین حمله ای، روابط اعراب و آمریکا تا حدی که قابل درست شدن نباشد  تخریب شود. روایت استروفسکی احتمالا درست است زیرا وی شناخت دقیقی از اسامی مستعار و حقیقی اعضای موساد و خانه های امن آنها داشت. کما اینکه تلاش موساد برای ممانعت از چاپ کتاب وی با نام «راه نیرنگ» موجب توجه بیش از حد به وی شد. با این وجود وی حداکثر یک کارمند خشمگین سابق موساد است و بس. به ویژه اینکه وی بخشی از اعتبار خود را به دلیل ارائه ادعاهایی غیر شفاف از دست داده است.

مهدی بن برکه

مهدی بن برکه پیش از آنکه در دهه 50 از قرن 19 علیه دولت ملک حسن در مراکش کودتا کند معلم و مربی ملک حسن بود. وی پس از کودتا با تأسیس حزب سوسیالیست مراکش، به یک نماد سیاسی پیشگام تبدیل شد. با وجود آنکه وی در تبعیدگاهش در ژنو زندگی می‌کرد اما ملک حسن تصمیم گرفت از شر وی خلاصی یابد.

با این هدف، محمد افقیر، وزیر کشور مراکش به مئیر عمیت، دوست مدیر وقت موساد متوسل شد. افقیر از عمیت خواست وی را در ترور کند. عمیت به منظور جلوگیری از اختلاف با مراکش و میل به ایجاد مناسبات خوب با این کشور با درخواست وی موافقت کرد.

نقش موساد، تعقیب و مراقبت از بن برکه و آماده کردن یک دام برای وی بود. موساد فهمید بن برکه عضو مجلات خارجی بسیاری است که برای وی به یک کیوسک در ژنو ارسال می‌شود و در برخی موارد شخصا برای دریافت آنها به کیوسک نامبرده می رود. آنها مراکشی ها را از این امر آگاه کردند. اما مراکشی ها کمکی بیش از این می خواستند. آنها خواستار پشتیبانی از جاسوسانشان در خانه امن، پوشش سری، گریم و گذرنامه های جعلی بودند.

به دلیل آنکه بن برکه دارای پیوندهایی در موساد بود و با اسرائیل دشمنی نداشت، لذا موساد نمی خواست بیش از این در موضوع درگیر شود. به همین خاطر به فکر افتادند که به وی هشدار دهند، ولی زمان از دست رفته بود. مراکشی ها  اقدامات خود را آغاز کرده بودند و برای پشتیبانی از احمد الدلیمی، جاسوسشان، به موساد فشار می آوردند.

بن برکه به نشستی با یک روزنامه نگار فرانسوی در یک کافه برده شد. این نشست چیزی جز دام مراکشی ها نبود که موساد برایشان طراحی کرده بود. بن برکه را مزدورانی از دستگاه اطلاعات فرانسه که مراکشی ها اجاره شان کرده بودند دستگیر کردند تا وی را به آپارتمانی برده، چند ساعت شکنجه کنند. اما بدون آنکه قصدی قبلی در کار باشد، بن برکه در حال شکنجه در حوض حمام آپارتمان جان داد. الدلیمی وحشت زده با موساد تماس گرفت تا گروهی را برای دفن جنازه بن برکه به کمک وی بفرستند و بتوانند منطقه را با پودری شیمیایی که با آب فعال می شود پوشانده، تمامی آثار جنایت را از بین ببرند.

ترور ناموفق خالد مشعل

با وجود توافقنامه صلح و گفت‌وگوهایی که بین رژیم صهیونیستی و اردن در اواخر ده 90 قرن 19 میلادی ایجاد شد، عده ای از اعضای واحد کیدون [واحد عملیات ترور] موساد در سپتامبر 1997 به اردن رفتند تا خالد مشعل، رهبر ارشد حماس را ترور کنند. این عملیات، انتقام عملیات حماس در ژوئیه همین سال در قدس بود. در عملیات حماس در قدس دو فرد شهادت طلب کمربند انفجاری خود را در قدس منفجر کردند. در نتیجه این عملیات 16 صهیونیست به هلاکت رسیده و 169 نفر نیز زخمی شدند. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر تازه انتخاب شده آن زمان رژیم صهیونیستی، تصمیم گرفت عملیات ترور مشعل سری باشد در راستای این تصمیم، دانشمندی در موساد پیشنهاد داد سمی را به کار گیرند که از طریق لمس کردن عمل می کند ولی در کالبد شکافی دیده نمی شود.

جاسوسان مجری این عملیات خود را در امان به شکل گردشگران خارجی در آوردند. نقشه آنها این بود که منتظر مشعل بمانند تا به اتومبیل ضد گلوله اش برسد، سپس وی را در مسیر رفتن به خانه در محله «الشیماء» مسموم کنند. جزئیات نقشه از این قرار بود که چند نفر از جاسوسان قوطی یک نوشیدنی گاز دار را تکان دهند و آن را باز کنند تا حواس مشعل پرت شود آنگاه جاسوس دیگری فرصت پیدا کند گردن وی را به سم آلوده سازد و با اتومبیلی که از قبل آماده شده است بگریزد.

در جریان اجرای عملیات، هنگامی که جاسوسان به اتومبیل مشعل نزدیک می شدند، ناگهان کودکی از داخل اتومبیل بیرون پرید و مشعل و راننده بلا فاصله کودک را دنبال کردند. فرمانده عملیات ترور تلاش کرد عملیات را لغو کند اما دو نفر از عوامل متوجه وی نبودند. آنها نزدیک خالد مشعل شدند و یکی از آنها قوطی لیموناد را باز کرد اما چیزی از آن بیرون نپاشید. جاسوس دیگری نزدیک شد و تلاش کرد مشعل را به هرصورت که شده با سم آلوده کند اما راننده از مسئله آگاه شد و با روزنامه شروع به ضرب و شتم فرد مذکور کرد. فرد مذکور پیش از آنکه از مشعل جدا شود تنها توانست بخشی از گوش مشعل را لمس کند.

عملیات فرار نیز به هیچ وجه مطمئن طراحی نشده بود به گونه ای که پلیس اردن دو جاسوس را دستگیر کرد. هنگامی که حقیقت آشکار شد موجی از خشم در اردن و سرزمین های اشغالی به وجود آورد و بر روابط دو طرف تأثیر شدیدی گذاشت. ملک حسین تهدید کرد در صورتی که نتانیاهو پادزهر سم را به اردن ندهد جاسوسان را تحویل نخواهد داد. امری که هرگز محقق نشد.

سرانجام رژیم صهیونیستی مجبور شد در مقابل آزادی دو جاسوسش، شیخ احمد یاسین را آزاد کند. دو جاسوس به سفارت کانادا تحویل داده شدند؛ زیرا جاسوسان نامبرده از گذرنامه های جعلی کانادایی استفاده کرده بودند امری که به شدت موجب خشم کانادایی ها شد.

۱۰ عملیات بحث برانگیز موساد

به گزارش جهان به نقل از تسنیم، موساد، یا همان آژانس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، یک سازمان مخوف شناخته می شود. شاید این شهرت خیلی بیش از وزن کنونی اش در جهان جاسوسی باشد. آنچه ذکر می شود تعدادی از عملیات های بحث برانگیزی است که این دستگاه اطلاعاتی  انجام داده است و این عملیات ها، در به وجود آوردن شهرت مخوفش سهیم بوده‌اند.

نومک (NUMEC)

پلیس مواد و تجهیزات هسته ای آمریکا (NUMEC) تا سال 1983 مشغول به کار بود. در این سال دولت فدرال اعلام کرد محله های بسیاری در نزدیکی مقر این پلیس که در شهر آپولو در ایالات پنسیلوانیا واقع شده است به تشعشعات هسته ای آلوده شده‌اند.

آنچه مسئله را بدتر کرد این بود که در دهه 60 قرن 19 فاش شد ، صدها پوند اورانیوم غنی شده نیروگاه های هسته ای مفقود شده اند. این در حالی بود که نشانه هایی وجود داشت که نشان می‌داد موساد اقدام به سرقت مواد تشعشع زا کرده است.

مؤسس این نهاد، زلمان شابیرو، به ارتباط داشتن با موساد و اسرائیل مشهور بود. زلمان به شدت از کشته شدن نزدیکانش در آنچه آن را هولوکاست معرفی می کردند، متأثر بود و از حامیان برجسته کشور یهودی محسوب می‌شد.

هنگامی که در سال 1965 کمیته انرژی هسته ای ایالات متحده ناپدید شدن 90 کیلوگرم اورانیوم را بدون هیچ توضیح روشنی کشف کرد، دستگاه اطلاعاتی آمریکا پذیرفت که این مواد مفقوده، به صورت غیر قانونی به نیروگاه هسته ای دیمونا در سرزمین های اشغالی قاچاق شده است. زمانی که این پرونده هنوز مفتوح بود، 180 کیلوگرم اورانیوم دیگر در دهه 60 قرن 19 ناپدید شد. به احتمال قوی این بار تحت پوشش توافقنامه با شرکتی به نام «ISORAD» که درباره کنسرو کردن مواد غذایی پژوهش می کرد. این شرکت را شابیرو با شراکت اسرائیل تأسیس کرده بود.

فروش اسلحه در پرونده کونترا

در دهه 90 موساد عملیاتی به نام «سرنوشت معکوس» را طراحی کرد که طی آن از سازمان آزادی بخش فلسطین اسلحه هایی را خریداری کرد و آن را در سال های 1983 و 1984 به نیروهای «کونترا» فروخت. نیروهای «کونترا» تحت حمایت دستگاه اطلاعاتی آمریکا بودند و کنگره آمریکا از نظر مالی آنها را تأمین می کرد.

رژیم صهیونیستی تنها در سال 1983 قریب 6 هزار قطعه سلاح برای نیروهای کونترا جا به جا کرد.

به کار گیری گذرنامه جعلی دیگر کشورها

در سال 2010 هنگامی که برای جهانیان آشکار شد که موساد 3 گذرنامه استرالیایی جعلی را برای ورود به دبی و ترور محمود المبحوح یکی از رهبران حماس به کارگرفته است یک بی آبرویی بین المللی به وجود آمد. ویکتور استروفسکی، افسر سابق موساد به رادیو ABC گفت این یک اقدام عادی در موساد است. وی گفت: « شما می توانید هر گونه که می خواهید داستان های مختلف را با هم تلفیق کنید. جعل گذرنامه استرالیایی، نیوزلندی و حتی انگلیسی نیاز به تلاش فوق العاده ای ندارد. من کسانی را می شناسم که با پوشش استرالیایی نه یک بار بلکه به دفعات عبور و مرور می کنند. وقتی می توانند چرا نباید این کار را به دفعات انجام دهند؟»

طبق گفته استروفسکی موساد با پرداخت پول های کلان به برخی، در جستجوی مدارک جعلی سفر است که از طریق گذرنامه های جعلی یا دزدیده شده از کشورهای غربی تأمین می‌شود.

موساد اظهارات استروفسکی را طبیعا باید تکذیب کند. اما در سال 2011 افتضاح دیگری رخ داد. هنگامی که موساد گذرنامه های 6 شهروند سرزمین های اشغالی را که تابعیت انگلیسی داشتند، سرقت کرد و در فعالیت هایش به کار گرفت، در همان زمان استروفسکی به آنها هشدار داد که به خاطر اینکه گذرنامه آنها علیه گروه های مقاومت مورد استفاده قرار گرفته است ممکن است از سوی حماس هدف قرار گیرند.

عملیات «گلوله»

پس از دزدی «نومک»، رژیم صهیونیستی تلاش کرد برنامه هسته ای خود را از طریق سرقتی که موساد طراحی کرد تقویت کند که بخشی از آن حقیقی و بخشی از آن جعلی بود. این مسئله یکی از مشهورترین حوادثی است که تا کنون اتفاق افتاده است. موساد یک شرکت لیبریایی را با نام «شیرزبرج أ» تأسیس کرد تا ویترین فروشی برای فروش حمل کننده های کالا در اقیانوس ها باشد. پس از آن موساد یک افسر آلمان غربی شاغل در یک شرکت پتروشیمی را به کار گرفت تا در خرید یک محموله اورانیوم خام به قیمت 3.7 میلیون دلار از یک شرکت بلژیکی – که می خواست از شر آن خلاص شود – به آنها کمک کند.

در قرار داد مقرر شد محموله به شرکت ایتالیایی دهانات منتقل شود. اورانیوم ها در بشکه هایی که روی آنها نوشته شده بود «Plumbat» قرار داده شد. این عبارت به معنای ماده ای است که از سرب ساخته شده است. سپس کادر اسپانیایی را از کشتی اخراج کردند و جاسوسان موساد با گذرنامه های جعلی جای آنها را گرفتند.

کشتی هرگز به جنوا نرسید بلکه به کشتی حمل کننده اسرائیلی و دو قایق جنگی در ساحل کرت ملحق شد. اورانیوم به کشتی حمل کننده منتقل شد و به سمت حیفا حرکت کرد. در همین موقع «شیرزبرج أ» بدون محموله پهلو گرفت و چند صفحه سند جعلی در دفتر ثبت آن ثبت شد. شرکت ایتالیایی تصور کرد کشتی از سوی دزدان دریایی مورد حمله قرار گرفته است و حقیقت تا سال 1970 آشکار نشد.

حوادث دیگری نیز برای سرقت اورانیوم با همکاری کشورهای غربی به وقوع پیوست. در سال 1968 واحدی از نیروهای کوماندو، برای منحرف کردن ذهن راننده کامیونی که بار اورانیوم غنی شده را حمل می کرد از گاز اشک آور استفاده کردند تا محتویات کامیون وی را به سرزمین های اشغالی منتقل کنند.

تحقیقاتی که در آمریکا انجام شد نشان داد دست کم یک تن اورانیوم و پلوتونیوم بین دهه های 50 تا 70 میلادی قرن 19 ناپدید شده‌اند که بخش بسیاری از آن متعلق به نیروگاه های اروین و بتنسی بوده‌اند.

تله وانونو

موردیکای وانونو، دانشمند فنی نیروگاه دیمونا قصد داشت اطلاعاتی از این نیروگاه را در اختیار روزنامه انگلیسی «ساندی تایمز» قرار دهد. مسئولان روزنامه انگلیسی وی را به خانه‌ای امن بردند و از وی خواستند احتیاط کند. اما وانونو عاشق یک زن گردشگر آمریکایی شد که خود را سیندی معرفی کرد. وانونو از او پرسید آیا جاسوس موساد است ولی او به گونه ای وانمود کرد که به نظر رسید اصلا چنین اسمی را نمی‌شناسد. وانونو بعدا گفت: این اتفاق و ارتباط در فروشگاه به وجود نیامد بلکه در خیابان بود. من از خیابان رد می شدم در حال گفتگو جذب او شدم.

سیندی در لندن به خواسته های وانونو تن نداد و به او گفت باید به خانه خواهرش در رم سفر کنند. وانونو با وی به ایتالیا رفت. فقط برای اینکه موساد او را بازداشت کند. وی را در یک کشتی حمل کالا به سرزمین های اشغالی منتقل کردند و از آن زمان 18 سال است که پشت میله های زندان قرار گرفته است.

وانونو پذیرفته بود که سیندی هم مثل او یک قربانی است اما 3 روز پس از بازداشت حقیقت را فهمید. سیندی همان شیریل حنین، جاسوس موساد بود. مسئولان روزنامه شکست خود و موفقیت تله موساد را با وجود آنکه وانونو 31 سال داشت به بی تجربگی وی نسبت دادند. زیرا وی به شدت به روابط عاشقانه گرایش داشت.

لیلهامر

پس از سوء قصد به جان ورزشکاران رژیم صهیونیستی در المپیک 1972 مونیخ که توسط گروه سپتامبر سیاه انجام گرفت موساد برای انتقام اقدام کرد. آنها عملیات موسوم به «خشم خدا» (Wrath of God) را کلید زدند. در همین راستا وائل زویتر، مترجم فلسطینی را در رم با شلیک گلوله ترور کردند و اتومبیل محمود همشری، یکی از رهبران سپتامبر سیاه را در پاریس بمبگذاری کردند.

ماهیت این عملیات انتقام بود اما زویتر مطلقا ارتباطی با گروه سپتامبر سیاه نداشت. این عملیات با ترور احمد بوشیقی که پیشخدمتی در شهر لیلهامر نروژ بود به چیز دیگری بدل شد.

موساد اطلاعاتی به دست آورد که علی حسن سلامه مغز متفکر عملیات مونیخ در نروژ مخفی شده است. این اطلاعات در حقیقت جعلی بودند و علی حسن سلامه آن را منتشر کرده بود تا موساد مکان حقیقی وی را کشف نکند. موساد تلاش می کرد رد پای سلامه را در نروژ دنبال کند اما از بد اقبالی بوشقیری، ظواهر وی کاملا شبیه سلامه بود.

فرمانده عملیات فردی غیر کارشناس و در عین حال دارای اعتماد به نفس کاذب بود. به محض آنکه یکی از جاسوسان دوجانبه بوشیقی را سلامه معرفی کرد در حال رفتن به محل کارش ترور شد. اوضاع بحرانی شد شهر لیلهامر طی 40 سال گذشته شاهد عملیات قتل نبود. تمامی ساکنان گروهی غریبه را که به شهر آمده بودند و بوشیقی را جلو چشم همگان ترور کردند دیده بودند. 6 نفر از آنها دستگیر شدند و اعترافات آنها فعالیت های پلید موساد و روش های ترور آنها را فاش ساخت.

از نتایج این عملیات این بود که موساد شبکه اروپایی خود را اعم از خانه ها و تلفن های امن، جمع آوری کرد.

طرح ترور علی حسن سلامه

پس از گذشت 5 سال از حادثه لیلهامر، موساد دوباره به تعقیب علی حسن سلامه پرداخت. اما اطلاع نداشتند که وی به هدف متوقف کردن حملات سازمان های آزادی بخش فلسطینی علیه آمریکایی ها، با دستگاه اطلاعات آمریکا همکاری می کند. برخی عنوان می کنند که این توافق سلامه با سیا، جان بسیاری از آمریکایی ها از جمله هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه وقت آمریکا را نجات داد.

موساد از سی آی ای در مورد ارتباط با سلامه استعلام کرد اما سیا هر گونه ارتباط با وی را تکذیب کرد و موساد عملیات را ادامه داد. در سال 1978، یک زن جاسوس به نام اریکا شامبرز، به بیروت سفر کرد و خود را به عنوان یک زن انگلیسی شاغل در یک سازمان خیریه که به کودکان فلسطینی کمک می‌کند معرفی کرد. وی به همراه جاسوسانی دیگر برنامه روتین سلامه را پیدا کردند. آنها یافتند که وی به شکل منظم بین مقر سازمان های آزادی بخش فلسطینی، خانه همسر نخست و فرزندش و آپارتمان همسر دومش در رفت و آمد است.

همسر دوم وی جورجینا رزق، مجری لبنانی و ملکه زیبایی سال 1971 بود که دستگاه اطلاعاتی آمریکا هزینه های ماه عسل وی با سلامه را پرداخت کرده بود.

صهیونیست ها یک اتومبیل فولکس واگن اجاره کرده، آن را بمب گذاری کردند. سپس آن را در خیابانی که سلامه به طور معمول از آن عبور می کرد قرار دادند. در حالی که سلامه با ماشین شورلت خود از کنار فولکس واگن می گذشت آن را با استفاده از امواج رادیویی منفجر کردند. 9 نفر در این انفجار از جمله علی حسن سلامه و محافظان شخصی اش که در ماشین لند رور بودند کشته شدند.

انفجار بیروت

در سال 1983، بیش از 240 سرباز آمریکایی در اثر انفجار یک کامیون بمب گذاری شده، در پادگان مارینز بیروت کشته شدند. براساس گفته ویکتور استروفسکی، افسر سابق موساد،  از اجرای این عملیات اطلاعات کاملی از یک منبع در اختیار داشت. اما نعوم ادمونه، مدیر وقت موساد تعمدا این اطلاعات را از دستگاه اطلاعاتی آمریکا مخفی نگه داشت.

استروفسکی به نقل از ادمونه می گوید: « ما برای دفاع از آمریکایی ها اینجا نیستیم. آنها کشور بزرگی هستند. فقط اطلاعات معمول را برای آنها ارسال کنید. »

شاید این نوع عملکرد ادمونه با این هدف بود که با چنین حمله ای، روابط اعراب و آمریکا تا حدی که قابل درست شدن نباشد  تخریب شود. روایت استروفسکی احتمالا درست است زیرا وی شناخت دقیقی از اسامی مستعار و حقیقی اعضای موساد و خانه های امن آنها داشت. کما اینکه تلاش موساد برای ممانعت از چاپ کتاب وی با نام «راه نیرنگ» موجب توجه بیش از حد به وی شد. با این وجود وی حداکثر یک کارمند خشمگین سابق موساد است و بس. به ویژه اینکه وی بخشی از اعتبار خود را به دلیل ارائه ادعاهایی غیر شفاف از دست داده است.

مهدی بن برکه

مهدی بن برکه پیش از آنکه در دهه 50 از قرن 19 علیه دولت ملک حسن در مراکش کودتا کند معلم و مربی ملک حسن بود. وی پس از کودتا با تأسیس حزب سوسیالیست مراکش، به یک نماد سیاسی پیشگام تبدیل شد. با وجود آنکه وی در تبعیدگاهش در ژنو زندگی می‌کرد اما ملک حسن تصمیم گرفت از شر وی خلاصی یابد.

با این هدف، محمد افقیر، وزیر کشور مراکش به مئیر عمیت، دوست مدیر وقت موساد متوسل شد. افقیر از عمیت خواست وی را در ترور کند. عمیت به منظور جلوگیری از اختلاف با مراکش و میل به ایجاد مناسبات خوب با این کشور با درخواست وی موافقت کرد.

نقش موساد، تعقیب و مراقبت از بن برکه و آماده کردن یک دام برای وی بود. موساد فهمید بن برکه عضو مجلات خارجی بسیاری است که برای وی به یک کیوسک در ژنو ارسال می‌شود و در برخی موارد شخصا برای دریافت آنها به کیوسک نامبرده می رود. آنها مراکشی ها را از این امر آگاه کردند. اما مراکشی ها کمکی بیش از این می خواستند. آنها خواستار پشتیبانی از جاسوسانشان در خانه امن، پوشش سری، گریم و گذرنامه های جعلی بودند.

به دلیل آنکه بن برکه دارای پیوندهایی در موساد بود و با اسرائیل دشمنی نداشت، لذا موساد نمی خواست بیش از این در موضوع درگیر شود. به همین خاطر به فکر افتادند که به وی هشدار دهند، ولی زمان از دست رفته بود. مراکشی ها  اقدامات خود را آغاز کرده بودند و برای پشتیبانی از احمد الدلیمی، جاسوسشان، به موساد فشار می آوردند.

بن برکه به نشستی با یک روزنامه نگار فرانسوی در یک کافه برده شد. این نشست چیزی جز دام مراکشی ها نبود که موساد برایشان طراحی کرده بود. بن برکه را مزدورانی از دستگاه اطلاعات فرانسه که مراکشی ها اجاره شان کرده بودند دستگیر کردند تا وی را به آپارتمانی برده، چند ساعت شکنجه کنند. اما بدون آنکه قصدی قبلی در کار باشد، بن برکه در حال شکنجه در حوض حمام آپارتمان جان داد. الدلیمی وحشت زده با موساد تماس گرفت تا گروهی را برای دفن جنازه بن برکه به کمک وی بفرستند و بتوانند منطقه را با پودری شیمیایی که با آب فعال می شود پوشانده، تمامی آثار جنایت را از بین ببرند.

ترور ناموفق خالد مشعل

با وجود توافقنامه صلح و گفت‌وگوهایی که بین رژیم صهیونیستی و اردن در اواخر ده 90 قرن 19 میلادی ایجاد شد، عده ای از اعضای واحد کیدون [واحد عملیات ترور] موساد در سپتامبر 1997 به اردن رفتند تا خالد مشعل، رهبر ارشد حماس را ترور کنند. این عملیات، انتقام عملیات حماس در ژوئیه همین سال در قدس بود. در عملیات حماس در قدس دو فرد شهادت طلب کمربند انفجاری خود را در قدس منفجر کردند. در نتیجه این عملیات 16 صهیونیست به هلاکت رسیده و 169 نفر نیز زخمی شدند. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر تازه انتخاب شده آن زمان رژیم صهیونیستی، تصمیم گرفت عملیات ترور مشعل سری باشد در راستای این تصمیم، دانشمندی در موساد پیشنهاد داد سمی را به کار گیرند که از طریق لمس کردن عمل می کند ولی در کالبد شکافی دیده نمی شود.

جاسوسان مجری این عملیات خود را در امان به شکل گردشگران خارجی در آوردند. نقشه آنها این بود که منتظر مشعل بمانند تا به اتومبیل ضد گلوله اش برسد، سپس وی را در مسیر رفتن به خانه در محله «الشیماء» مسموم کنند. جزئیات نقشه از این قرار بود که چند نفر از جاسوسان قوطی یک نوشیدنی گاز دار را تکان دهند و آن را باز کنند تا حواس مشعل پرت شود آنگاه جاسوس دیگری فرصت پیدا کند گردن وی را به سم آلوده سازد و با اتومبیلی که از قبل آماده شده است بگریزد.

در جریان اجرای عملیات، هنگامی که جاسوسان به اتومبیل مشعل نزدیک می شدند، ناگهان کودکی از داخل اتومبیل بیرون پرید و مشعل و راننده بلا فاصله کودک را دنبال کردند. فرمانده عملیات ترور تلاش کرد عملیات را لغو کند اما دو نفر از عوامل متوجه وی نبودند. آنها نزدیک خالد مشعل شدند و یکی از آنها قوطی لیموناد را باز کرد اما چیزی از آن بیرون نپاشید. جاسوس دیگری نزدیک شد و تلاش کرد مشعل را به هرصورت که شده با سم آلوده کند اما راننده از مسئله آگاه شد و با روزنامه شروع به ضرب و شتم فرد مذکور کرد. فرد مذکور پیش از آنکه از مشعل جدا شود تنها توانست بخشی از گوش مشعل را لمس کند.

عملیات فرار نیز به هیچ وجه مطمئن طراحی نشده بود به گونه ای که پلیس اردن دو جاسوس را دستگیر کرد. هنگامی که حقیقت آشکار شد موجی از خشم در اردن و سرزمین های اشغالی به وجود آورد و بر روابط دو طرف تأثیر شدیدی گذاشت. ملک حسین تهدید کرد در صورتی که نتانیاهو پادزهر سم را به اردن ندهد جاسوسان را تحویل نخواهد داد. امری که هرگز محقق نشد.

سرانجام رژیم صهیونیستی مجبور شد در مقابل آزادی دو جاسوسش، شیخ احمد یاسین را آزاد کند. دو جاسوس به سفارت کانادا تحویل داده شدند؛ زیرا جاسوسان نامبرده از گذرنامه های جعلی کانادایی استفاده کرده بودند امری که به شدت موجب خشم کانادایی ها شد.

۱۰ عملیات بحث برانگیز موساد

فروش بک لینک

میهن دانلود

درگیری رحمتی و نصرتی، جر و بحث عمران‌زاده با ابراهیمی و حضور کرار

تیم‌های فوتبال استقلال و گسترش فولاد تبریز از ساعت ۱۵:۳۰ امروز (جمعه) در ورزشگاه آزادی به مصاف هم رفتند. بخشی از حواشی این بازی در زیر می‌آید:

* هنگامی که استقلال گل دوم را به ثمر رساند، فرهاد مجیدی از جای خود بلند شد و برای گلزن استقلال دست زد.

* اوسیانو کروز، دستیار کارلوس کی‌روش با مارکار آقاجانیان صحبت می‌کرد.

* در یک صحنه حنیف عمران‌زاده توپ را لو داد که امید ابراهیمی به این بازیکن اعتراض کرد. اعتراض ابراهیمی با عصبانیت عمران‌زاده همراه شد و این بازیکن به توپ ضربه زد. پس از این اتفاق پرویز مظلومی و مهدی رحمتی از آنها خواستند که آرام باشند.

* در یک صحنه مهدی رحمتی که توپ را با دست گرفته بود اعتقاد داشت که محمد نصرتی به او ضربه زده است و به همین دلیل به این بازیکن اعتراض کرد، مدافع گسترش فولاد نیز ضربه‌ای به صورت رحمتی وارد کرد و برای دقایقی بازیکنان با یکدیگر درگیر شدند. پس از این اتفاق هواداران استقلال علیه نصرتی شعار دادند. در این بین حسین ترابپور، مربی دروازه‌بانان استقلال قصد ورود به زمین را داشت که با ممانعت فرزاد مجیدی مواجه شد.

* زمانی که جابر انصاری یک موقعیت تک به تک را خراب کرد پرویز مظلومی به شدت به این بازیکن اعتراض کرد.

* بسیاری از تماشاگران در طبقه دوم ایستاده بازی را نگاه می‌کردند.

* جاسم کرار، هافبک عراقی پیشین استقلال نیز در ورزشگاه حضور یافت.

تسنیم

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

دانلود سریال

خبر فرهنگیان