انتخابات تهران را باخته ام؛ اما پرچم جمهوریت نظام بالاست

به گزارش جهان، دقیقاً از همان ساعات آغازین اعلام نتایج اولیه انتخابات مجلس دهم در پایتخت، تحلیل های ریز و درشت در مورد دلایل شکست اصولگرایان در تهران، در تلگرام و گوگل پلاس و کل اینترنت پر شد. (تاکیدم بر تهران به این دلیل است که گویا انتخابات غیر از تهران در باقی مملکت هم برگزار شده است!)

اغلب این تحلیل ها شبیه همان روزهای ۷۸ است که انتخابات مجلس ششم را، نه فقط در پایتخت، بلکه در کل کشور به طرز بدی باخته بودیم؛ خیلی بد؛ حدود ۹۰ درصد مجلس ششم را جبهه مشارکت برد و فراکسیون همفکران ما در مجلس اقل‌تر از اقلیت بود. (با بازشماری صرفاً سی درصد آرای تهران، هاشمی رفسنجانی که با حدادعادل در یک لیست بودند، از رتبه‌ی ۳۰ به ۲۰ رسید و حدادعادل از ۳۱ به ۳۰)؛ غرض از یادآوری مجلس ششم این است که ما با اتفاقی عجیب مواجه نشده ایم. قبل تر ۹۰ درصد کل مجلس را باخته بودیم و اصلاً فعالیت سیاسی در قالب دموکراسی یعنی همین برد و باخت ها؛ آنقدر انتخابات برگزار شده و آنقدر رأی آورده ایم و آنقدر رأی نیاورده ایم که حالا می توان خیلی راحت با این باخت سنگین در تهران کنار آمد؛ در تهران که همه می دانیم رأی اکثریت، اغلب (و تکرار می کنم اغلب و نه همیشه) با اصلاح طلبان است. این باختن ها و بردن ها برای آنها که قواعد دموکراسی را پذیرفته اند، خاطره است و البته فرصتی برای درس آموزی و بازسازی.

به عنوان یک شهروند تهرانی که در برگه ی رأی ۷ اسفند، نام سی اصولگرا را نوشته ام، از باخت در تهران عمیقاً ناراحتم؛ مگر می شود باخت و ناراحت نبود؟ اما ناراحتی به معنای برهم زدن قواعد بازی دموکراسی نیست؛ حتی به معنای این هم نیست که همه‌ی نقاط قوت این انتخابات باخته را نبینم و متوجه هم نباشم که مجلس ۳۰ کرسی ندارد؛ بلکه ۲۹۰ نفر است. چند نکته در باب این انتخابات قابل تأمل است:

۱- به احترام جمهوریت نظام تمام قد باید ایستاد؛ آنچنان که آیت الله خامنه ای همه ی این سال ها، همه ی افرادی را که ذیل عنوان ایرانی جای می گرفتند، دعوت به شرکت در انتخابات کرد. با این حساب، رأی خوب و رأی بد نداریم. تهرانی و شهرستانی، رأی به اصلاح طلب و اصولگرا، همه ارزش برابر دارند. اصولگرایان رأی مردم را تقسیم به خوب و بد نمی کنند که وقتی ما نتیجه ی رجوع به آرای ملت بودیم، یعنی مردم هوشمندانه و آگاهانه تصمیم گرفته اند و وقتی ما رأی نیاوردیم، یعنی رأی دهندگان عقب مانده بودند! (به سخنان هفته‌ی پیش حسین مرعشی رجوع کنید)

۲- تحلیل های این روزها تکراری است؛ تحلیل های غلط طبقاتی از وضعیت مردم تهران، کوفه نامیدن شهر تهران، غریب دانستن رهبری که جهان او را از رهبران قدرتمند و تاثیرگزار می داند، اینها همه تکرار همان حرف هایی است که ما سال های ۷۶ تا میانه های دولت دوم خاتمی بارها و بارها شنیده ایم. همه ی آن سال ها خیلی ها (اعم از انقلابی و غیر انقلابی) تصور می کردند انقلاب از دست رفته است؛ اما آیت الله خامنه ای همیشه به فردایی بهتر این مردم را بشارت می داد. حالا دوباره همان تحلیل ها همه جا پر شده است و خیلی ها با ترسیم یک دو قطبی انقلابی و ضدانقلاب می خواهند رأی مردم تهران را تحلیل کنند. این البته معیار غلطی است؛ و فراتر از غلط بودن، تحلیل خطرناکی ست که مردم را در دو پاره ی کاملاً متضاد (و نه فقط متفاوت) تقسیم می کند. می توان رأی مردم تهران به جریان اصلاح طلب را تحلیل کرد؛ اما این تحلیل نباید (و حتی نمی تواند) از مجرای دو قطبی انقلابی و ضدانقلاب بگذرد. و اتفاق غلط تر اینکه، تحلیل نتیجه‌ی انتخابات ۷ اسفند را محدود به تحلیل آرای مردم تهران کنیم؛ انگار که انتخابات فقط در تهران برگزار شده یا گویی که تهران کل ایران است!

۳- هنرمندی در دوپاره کردن مردم به دو قطب کاملا متضاد نیست. هنرمندی در ایستادگی پای رأی ملت است؛ چه آن رأی اصلاح طلب باشد و چه اصولگرا. حتی اگر آشوب های خیابانی بالا بگیرد، باید جمهوریت نظام حفظ شود و خاموش کردن شعله ی آتش فتنه نباید به بهای بدعت های غیرقانونی در ابطال آرای مردم صورت پذیرد. هم اویی که سال ۸۸ مقابل شورش علیه جمهوریت نظام ایستاد، در سال ۹۲ و ۹۴ مخالفان خودش را هم پای صندوق های رأی خواند تا پرچم بالای جمهوریت نظام را به رخ بکشد؛ تا همه بدانند که تکلیف آرا و سلایق سیاسی مختلف، پای صندوق های رأی مشخص می شود و لاغیر. هر کس حرف و بحث سیاسی دارد، هر کس شعاری سیاسی دارد، هر کس حتی دعوایی و جدالی دارد، باید پای صندوق رأی حرف هایش را بزند و همه چیز باید در سایه ی نظام و از مسیر جمهوریت نظام بگذرد؛ همان قدر که همه چیز باید از کانال اسلامیت نظام بگذرد. آنهایی که با صندوق ها قهر می کنند، خود را از حق حرف زدن محروم کرده اند.

۴- همه سوی جغرافیای این سرزمین جنگ است و حتی خود ایران نیز گرچه نه در جغرافیای خود، اما به نوعی درگیر جنگ نظامی است. در این شلوغی درگیری های نظامی در اطراف ایران، جمهوری اسلامی توانست در امنیت کامل دو انتخابات مهم خود را برگزار کند و از قضا، بخش اعظمی از این امنیت مدیون کسانی ست که روز جمعه امکان شرکت در انتخابات و برگزیدن نماینده های خود را نداشتند؛ چرا که در سوریه مشغول نبرد با تکفیری ها بودند. این امنیتی که در سایه ی جمهوری اسلامی برای ایران حاصل شده، حتی در پیام انتخاباتی سه هفته قبل رئیس دولت اصلاحات نیز به پررنگی بازتاب می یابد.

برای این انتخابات خیلی می شود حرف زد و تحلیل کرد؛ در این میان سخن از پیروزی مطلق اصلاح طلبان، آنچنان که این روزها جشنش در رسانه های اصلاح طلب برپاست، در رده های آخر خواهد بود و البته دیر نخواهد بود زمانی که در بررسی طرح ها و لوایح مختلف، اصلاح طلبان دریابند انتخابات مجلس فقط در تهران برگزار نشده و دریابند مجلس دهم واقعاً چند اصولگرا دارد. فی الحال که گویا با حلوا حلوا گفتن، دهانشان شیرین می شود.

کبری آسوپار

منبع:الف

اتومبیل

شهرداری