خطر مهاجرت اجباری مدیران در کمین ساختار اقتصاد ایران

خطر مهاجرت اجباری مدیران در کمین ساختار اقتصاد ایران

فقدان شفافیت یکی از مهمترین ریشه های پیدایش آفت در جان اقتصاد ایران است، این مساله نه تنها خود یک آفت است بلکه خاصیت زاد و ولد آفت در سیستم اقتصادی را هم دارد و به همین دلیل هر چقدر هم که با رخدادهای ناشی از نبود شفایت به صورت مقطعی مقابله شود بازهم تا زمانی که شفافیت در سطح مطلوب و کارآمد در تار و پود اقتصاد کشور ایجاد نشود نمی توان به تحول در رفتار توسعه یی ، پیشرفت ملی و تحقق به اهداف برنامه ریزی شده برای یک ایران آباد و توسعه یافته دل بست.موضوع حقوق و پاداش های نامتعارف دریافتی توسط شمار معدودی از مدیران در یکی دو ماه اخیر به سوژه مهم رسانه ها و بالتبع به نقل محفل خاص و عام بدل شده است، هر چند با این موضوع به دلیل حساسیتی که در افکار عمومی ایجاد کرده ، از سوی دولت و مسئولان با جدیت برخورد شد ، اما در همین حال به نظر می رسد تصمیم هایی که برای مقابله با این اتفاق اتخاذ شده است می تواند آفتی به مراتب زیان بار تر از خود حقوق های نامتعارف در پی داشته باشد.

نخست لازم است این نکته را متذکر شوم که رسانه های پیگیر  مساله فیش های نامتعارف حقوق و پاداش های آنچنانی با این اقدام خود یک خدمت ماندگار به نظام اقتصادی ایران کردند تا از رهگذر آن بستری برای شفاف سازی اقتصادی ایران فراهم گردد، از سویی دیگر این حقیقت را هم نباید نادیده گرفت که حقوق های نامتعارف، افکار عمومی را جریحه دار ساخت چون علنی و ملموس بود، اما مواردی بسیار مهم تر و موثر تر از این حقوق های نامتعارف هم در پیکره نظام اقتصادی فاقد شفافیت ایران وجود دارد که خسارتی به مراتب بیشتر از حقوق های آنچنانی به کشور تحمیل می کند که فقدان شفافیت در سیاست های موثر بر روندهای تجاری و مالی کشور و وجود مجموعه قوانین موازی یا دست و پاگیر برای مدیریت موثر، تولید و کارآفرینی از جمله این موارد است.

برخی از این قوانین خود باعث زحمت و دردسر برای نظام توسعه و پیشرفت ملی است  و ممکن است اثر تخریبی آنها بر کاستن از ضریب رشد اقتصاد ایران به درستی سنجیده نشده باشد که همین امر روند ، توسعه ی اقتصاد ایران را به مراتب پیچیده تر می کند.

در سالهای گذشته بخشی کوچک از اثرات و محصولات ناشی از فقدان شفافیت در نظام اقتصادی ایران علنی شده است ، اتفاقاتی همچون فروش نفت از کانال های غیرمعمول، واگذری های خارج از ضابطه و وام های نجومی و غیرقابل برگشت ، جملگی محصولات فرآیند فقدان شفافیت بوده است  که هر یک از آنها به تنهایی باعث خروج مبالغ چند هزار میلیارد تومانی از جیب مردم شده است، مساله حقوق ها و پاداش های نامتعارف  هم یک محصول دیگر از همین فرآیند اقتصاد غیرشفاف است که برای رفع آن باید به ریشه پیدایش یعنی فقدان شفافیت توجه کرد.

پیش از برملا شدن موضوع حقوق های نامتعارف، و در واپسین روزهای مجلس نهم ، قانون اصلاح ماده ۲۴۱ لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت تصویب شد که افزودن دو تبصره به این ماده ، سایه ای عمیق بر چشم انداز آینده ساختار مدیریت ایران افکنده است، این اصلاحیه مجموعه مقرراتی سختگیرانه  است که ابلاغ و اکنون اجرایش می تواند بخشی از پیکره باتجربه نظام مدیریتی ما را از حضور در بطن توسعه ملی دور کند و خطر مهاجرت اجباری ” تجربه مدیریتی ” را برایمان سوغات بیاورد.

بر این اساس و با تغییرات جدید در الحاقات این ماده، شرکت های دولتی مشمول مقررات ماده ۲۴۱ در خصوص پاداش هیات مدیره نیستند و همچنین در عجیب ترین تصمیم اتخاذ شده مقرر شده است که هیچ فردی نمی تواند همزمان در بیش از یک شرکت که تمام یا بخشی از سرمایه آن متعلق به دولت یا نهادها یا موسسات عمومی غیردولتی است به عضویت هیات مدیره انتخاب شود.

اجرای این اصلاحیه قانونی بدین معناست که اگر حتی یک سهم از یک شرکت متعلق به دولت یا نهادهای عمومی باشد آن شرکت تحت شمول الحاقیه جدید ماده ۲۴۱ در می آید و اعضای هیات مدیره سایر شرکت ها از حضور در ترکیب هیات مدیره چنین شرکت هایی منع می شوند، گستردگی بسیار زیاد شرکت های دولتی و متعلق به نهادهای عمومی آن چنان است که عملا بیش از شصت درصد تمام فضای اقتصادی ایران را شامل می شود پس با این وضعیت اجرای اصلاحیه جدید قانون تجارت به معنای نیاز کشور به هزاران عضو جدید در هیات مدیره شرکت هایی است که این وضعیت را دارند.

مجموعه مقرراتی که با هدف ممانعت از ظهور جریان غیرشفاف حقوق های نامتعارف وضع شده بی تردید تنها گلوگاه بحران ساز این تصمیم نخواهد بود بلکه در پی اجرای اصلاحیه جدید ماده ۲۴۱ قانون تجارت شاهد موجی از مهاجرت مدیران مستعد و ارزشمند از کشور و یا در خوشبینانه ترین حالت مهاجرت این عده از ساختارهای مرتبط با دولت به بخش غیردولتی خواهیم بود، اولین نشانه های این موج همین الان هم در سطح شرکت های بزرگ در حال مشاهده است و می بینیم که مدیرانی با سابقه ده ها سال حضور در سیستم اقتصادی ایران یکی پس از دیگری از حضور در هیات مدیره های شرکت های معظم استعفا می دهند، کشورمان در سالهای پس از انقلاب در فراز و نشیب های مختلف ، با هزینه کردن مستقیم یا غیرمستقیم میلیاردها دلار از درآمد کشور، موفق به ساخت جمعیتی از مدیران  متخصص گردید که اصلی ترین سرمایه اعتلای ایران زمین در عصر توسعه و پیشرفت ملی باشند، حالا با چه توجیهی سالیان متمادی سرمایه گذاری کشور برای تربیت و مهارت آموزی مدیران معتمد را یک شبه بر باد می دهیم؟!

مساله عضویت همزمان در هیات مدیره ها البته از زاویه ای دیگر هم قابل تامل است، اصولا عضویت افراد در هیات مدیره های مختلف فی نفسه یک راهبرد و تاکتیک مدیریتی برای اعمال تفکری واحد بر سازمان های متعدد است و برای تسری دادن سیاست های کلان در اجزای بنگاه های اقتصادی ، عضویت یک فرد در چند هیات مدیره نه تنها برخلاف قوانین تجارت نیست بلکه یک راه حل امتحان شده برای کسب نتایج مطلوب در مدیریت سازمانی است، بر مینای منطق اقتصاد ، هیات مدیره ذاتا محل ” سیاست گذاری” است و عضویت افراد در آن به منزله ی تجمیع خرد و استفاده از نظرات مشورتی افراد کاردان و با تجربه است ، همین منطق و فلسفه پذیرفته شده حضور یافتن افراد در هیات مدیره های متعدد را موجه جلوه می دهد

آنچه که مسلم است اصلاحیه اخیر قانون تجارت و الحاقیه دو تبصره به ماده ۲۴۱ نه تنها نمی تواند کمکی به توسعه ملی ایران کند بلکه قادر است به یکی از دلایل اصلی کند شدن آهنگ رشد ایران برای توسعه در سالهای آتی تبدیل شود ، فقدان مهارت و تجربه مدیریتی در ساختار اقتصادی ایران آنچنان مهم است که به نظر میرسد مجلس شورای اسلامی باید با فوریت به تبعات این مساله مهم توجه کند چرا که  مملکت ما تا دهها سال دیگر تاثیر مخرب پیدایش خلا مدیریتی را خواهد دید، بدنه مدیریتی کشور طی ده سال گذشته بیش از میزان تصور، ضربه دیده و آفت های مهلک بر جانش نشسته است و اتخاذ چنین تصمیم هایی ممکن است همین توان موجود آن را نیز از بین ببرد  و زخمی کاری بر پیکره اقتصاد ایران بر جای گذارد که ترمیم آن ناشدنی گردد.

آیا ساختار اقتصادی ایران چنین تعدادی از مدیران مجرب که بتوانند در هیات مدیره های شرکت های کوچک و بزرگ عضو باشند در اختیار دارد؟ پاسخ به این سئوال قطعا ” منفی” است، ساختار مدیریتی ایران طی یک دهه گذشته به دلیل عدم پرورش مدیران ماهر و متخصص و اجرا نشدن ایده ی ” جانشین پروری”  از فقدان نیروی کیفی در رنج است ، حال با وجود احراز چنین شرایطی آیا اتخاذ این راهبرد زمینه ساز پیدایش ده ها تصمیم اشتباه مهلک اقتصادی ناشی از فقدان تجربه و مهارت مدیریتی نخواهد شد؟ چه زیانی سنگین تر از اینکه برای ممانعت از پیدایش یک آفت دست به تولید آفتی مهلک تر بزنیم!.

آغاز بکار مجلس دهم با رویکردی اعتدال گرا دریچه امیدی به روی اقتصاد ایران گشوده است تا در پرتو تدبیر و جدیت مجلس و در همکاری موثر با دولت ، دیوار عدم شفافیت از مسیر رشد و توسعه ایران برداشته شود، در قدم اول پیشنهاد خوب مرکز پژوهش های مجلس درباره تعیین و نحوه پرداخت حقوق می تواند امیدی برای ممانعت از ضربه به ساختار مدیریتی ایران محسوب شود  ، اصلاحیه ماده ۲۴۱ قانون تجارت  در روزهای پایانی مجلس سابق تصویب شده است و بدون هیچ قضاوتی مبنا را بر تلاش وکلای سابق برای ساماندهی به  سیستم مدیریت  دولتی می گذاریم اما شاید به دلیل فرصت محدود آخرین ماه فعالیت مجلس قبل، امکان بررسی دقیق تبعات و اثرات آنی و بلندمدت این مصوبه وجود نداشته است پس لازم است اکنون مجلس دهم با بررسی همه جانبه این مصوبه نسبت به اصلاح  بخش هایی از آن که می تواند زمینه ساز اثر مخرب بر ساختار مدیریتی کشور است فورا اقدام نماید، در این مسیر، اجرا شدن “تدریجی” این اصلاحیه، پرهیز از اقدامات ناگهانی و تدوین دوره های زمانی مشخص برای اصلاحات از ضرورت های مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد.

خطر مهاجرت اجباری مدیران در کمین ساختار اقتصاد ایران

فقدان شفافیت یکی از مهمترین ریشه های پیدایش آفت در جان اقتصاد ایران است، این مساله نه تنها خود یک آفت است بلکه خاصیت زاد و ولد آفت در سیستم اقتصادی را هم دارد و به همین دلیل هر چقدر هم که با رخدادهای ناشی از نبود شفایت به صورت مقطعی مقابله شود بازهم تا زمانی که شفافیت در سطح مطلوب و کارآمد در تار و پود اقتصاد کشور ایجاد نشود نمی توان به تحول در رفتار توسعه یی ، پیشرفت ملی و تحقق به اهداف برنامه ریزی شده برای یک ایران آباد و توسعه یافته دل بست.موضوع حقوق و پاداش های نامتعارف دریافتی توسط شمار معدودی از مدیران در یکی دو ماه اخیر به سوژه مهم رسانه ها و بالتبع به نقل محفل خاص و عام بدل شده است، هر چند با این موضوع به دلیل حساسیتی که در افکار عمومی ایجاد کرده ، از سوی دولت و مسئولان با جدیت برخورد شد ، اما در همین حال به نظر می رسد تصمیم هایی که برای مقابله با این اتفاق اتخاذ شده است می تواند آفتی به مراتب زیان بار تر از خود حقوق های نامتعارف در پی داشته باشد.

نخست لازم است این نکته را متذکر شوم که رسانه های پیگیر  مساله فیش های نامتعارف حقوق و پاداش های آنچنانی با این اقدام خود یک خدمت ماندگار به نظام اقتصادی ایران کردند تا از رهگذر آن بستری برای شفاف سازی اقتصادی ایران فراهم گردد، از سویی دیگر این حقیقت را هم نباید نادیده گرفت که حقوق های نامتعارف، افکار عمومی را جریحه دار ساخت چون علنی و ملموس بود، اما مواردی بسیار مهم تر و موثر تر از این حقوق های نامتعارف هم در پیکره نظام اقتصادی فاقد شفافیت ایران وجود دارد که خسارتی به مراتب بیشتر از حقوق های آنچنانی به کشور تحمیل می کند که فقدان شفافیت در سیاست های موثر بر روندهای تجاری و مالی کشور و وجود مجموعه قوانین موازی یا دست و پاگیر برای مدیریت موثر، تولید و کارآفرینی از جمله این موارد است.

برخی از این قوانین خود باعث زحمت و دردسر برای نظام توسعه و پیشرفت ملی است  و ممکن است اثر تخریبی آنها بر کاستن از ضریب رشد اقتصاد ایران به درستی سنجیده نشده باشد که همین امر روند ، توسعه ی اقتصاد ایران را به مراتب پیچیده تر می کند.

در سالهای گذشته بخشی کوچک از اثرات و محصولات ناشی از فقدان شفافیت در نظام اقتصادی ایران علنی شده است ، اتفاقاتی همچون فروش نفت از کانال های غیرمعمول، واگذری های خارج از ضابطه و وام های نجومی و غیرقابل برگشت ، جملگی محصولات فرآیند فقدان شفافیت بوده است  که هر یک از آنها به تنهایی باعث خروج مبالغ چند هزار میلیارد تومانی از جیب مردم شده است، مساله حقوق ها و پاداش های نامتعارف  هم یک محصول دیگر از همین فرآیند اقتصاد غیرشفاف است که برای رفع آن باید به ریشه پیدایش یعنی فقدان شفافیت توجه کرد.

پیش از برملا شدن موضوع حقوق های نامتعارف، و در واپسین روزهای مجلس نهم ، قانون اصلاح ماده ۲۴۱ لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت تصویب شد که افزودن دو تبصره به این ماده ، سایه ای عمیق بر چشم انداز آینده ساختار مدیریت ایران افکنده است، این اصلاحیه مجموعه مقرراتی سختگیرانه  است که ابلاغ و اکنون اجرایش می تواند بخشی از پیکره باتجربه نظام مدیریتی ما را از حضور در بطن توسعه ملی دور کند و خطر مهاجرت اجباری ” تجربه مدیریتی ” را برایمان سوغات بیاورد.

بر این اساس و با تغییرات جدید در الحاقات این ماده، شرکت های دولتی مشمول مقررات ماده ۲۴۱ در خصوص پاداش هیات مدیره نیستند و همچنین در عجیب ترین تصمیم اتخاذ شده مقرر شده است که هیچ فردی نمی تواند همزمان در بیش از یک شرکت که تمام یا بخشی از سرمایه آن متعلق به دولت یا نهادها یا موسسات عمومی غیردولتی است به عضویت هیات مدیره انتخاب شود.

اجرای این اصلاحیه قانونی بدین معناست که اگر حتی یک سهم از یک شرکت متعلق به دولت یا نهادهای عمومی باشد آن شرکت تحت شمول الحاقیه جدید ماده ۲۴۱ در می آید و اعضای هیات مدیره سایر شرکت ها از حضور در ترکیب هیات مدیره چنین شرکت هایی منع می شوند، گستردگی بسیار زیاد شرکت های دولتی و متعلق به نهادهای عمومی آن چنان است که عملا بیش از شصت درصد تمام فضای اقتصادی ایران را شامل می شود پس با این وضعیت اجرای اصلاحیه جدید قانون تجارت به معنای نیاز کشور به هزاران عضو جدید در هیات مدیره شرکت هایی است که این وضعیت را دارند.

مجموعه مقرراتی که با هدف ممانعت از ظهور جریان غیرشفاف حقوق های نامتعارف وضع شده بی تردید تنها گلوگاه بحران ساز این تصمیم نخواهد بود بلکه در پی اجرای اصلاحیه جدید ماده ۲۴۱ قانون تجارت شاهد موجی از مهاجرت مدیران مستعد و ارزشمند از کشور و یا در خوشبینانه ترین حالت مهاجرت این عده از ساختارهای مرتبط با دولت به بخش غیردولتی خواهیم بود، اولین نشانه های این موج همین الان هم در سطح شرکت های بزرگ در حال مشاهده است و می بینیم که مدیرانی با سابقه ده ها سال حضور در سیستم اقتصادی ایران یکی پس از دیگری از حضور در هیات مدیره های شرکت های معظم استعفا می دهند، کشورمان در سالهای پس از انقلاب در فراز و نشیب های مختلف ، با هزینه کردن مستقیم یا غیرمستقیم میلیاردها دلار از درآمد کشور، موفق به ساخت جمعیتی از مدیران  متخصص گردید که اصلی ترین سرمایه اعتلای ایران زمین در عصر توسعه و پیشرفت ملی باشند، حالا با چه توجیهی سالیان متمادی سرمایه گذاری کشور برای تربیت و مهارت آموزی مدیران معتمد را یک شبه بر باد می دهیم؟!

مساله عضویت همزمان در هیات مدیره ها البته از زاویه ای دیگر هم قابل تامل است، اصولا عضویت افراد در هیات مدیره های مختلف فی نفسه یک راهبرد و تاکتیک مدیریتی برای اعمال تفکری واحد بر سازمان های متعدد است و برای تسری دادن سیاست های کلان در اجزای بنگاه های اقتصادی ، عضویت یک فرد در چند هیات مدیره نه تنها برخلاف قوانین تجارت نیست بلکه یک راه حل امتحان شده برای کسب نتایج مطلوب در مدیریت سازمانی است، بر مینای منطق اقتصاد ، هیات مدیره ذاتا محل ” سیاست گذاری” است و عضویت افراد در آن به منزله ی تجمیع خرد و استفاده از نظرات مشورتی افراد کاردان و با تجربه است ، همین منطق و فلسفه پذیرفته شده حضور یافتن افراد در هیات مدیره های متعدد را موجه جلوه می دهد

آنچه که مسلم است اصلاحیه اخیر قانون تجارت و الحاقیه دو تبصره به ماده ۲۴۱ نه تنها نمی تواند کمکی به توسعه ملی ایران کند بلکه قادر است به یکی از دلایل اصلی کند شدن آهنگ رشد ایران برای توسعه در سالهای آتی تبدیل شود ، فقدان مهارت و تجربه مدیریتی در ساختار اقتصادی ایران آنچنان مهم است که به نظر میرسد مجلس شورای اسلامی باید با فوریت به تبعات این مساله مهم توجه کند چرا که  مملکت ما تا دهها سال دیگر تاثیر مخرب پیدایش خلا مدیریتی را خواهد دید، بدنه مدیریتی کشور طی ده سال گذشته بیش از میزان تصور، ضربه دیده و آفت های مهلک بر جانش نشسته است و اتخاذ چنین تصمیم هایی ممکن است همین توان موجود آن را نیز از بین ببرد  و زخمی کاری بر پیکره اقتصاد ایران بر جای گذارد که ترمیم آن ناشدنی گردد.

آیا ساختار اقتصادی ایران چنین تعدادی از مدیران مجرب که بتوانند در هیات مدیره های شرکت های کوچک و بزرگ عضو باشند در اختیار دارد؟ پاسخ به این سئوال قطعا ” منفی” است، ساختار مدیریتی ایران طی یک دهه گذشته به دلیل عدم پرورش مدیران ماهر و متخصص و اجرا نشدن ایده ی ” جانشین پروری”  از فقدان نیروی کیفی در رنج است ، حال با وجود احراز چنین شرایطی آیا اتخاذ این راهبرد زمینه ساز پیدایش ده ها تصمیم اشتباه مهلک اقتصادی ناشی از فقدان تجربه و مهارت مدیریتی نخواهد شد؟ چه زیانی سنگین تر از اینکه برای ممانعت از پیدایش یک آفت دست به تولید آفتی مهلک تر بزنیم!.

آغاز بکار مجلس دهم با رویکردی اعتدال گرا دریچه امیدی به روی اقتصاد ایران گشوده است تا در پرتو تدبیر و جدیت مجلس و در همکاری موثر با دولت ، دیوار عدم شفافیت از مسیر رشد و توسعه ایران برداشته شود، در قدم اول پیشنهاد خوب مرکز پژوهش های مجلس درباره تعیین و نحوه پرداخت حقوق می تواند امیدی برای ممانعت از ضربه به ساختار مدیریتی ایران محسوب شود  ، اصلاحیه ماده ۲۴۱ قانون تجارت  در روزهای پایانی مجلس سابق تصویب شده است و بدون هیچ قضاوتی مبنا را بر تلاش وکلای سابق برای ساماندهی به  سیستم مدیریت  دولتی می گذاریم اما شاید به دلیل فرصت محدود آخرین ماه فعالیت مجلس قبل، امکان بررسی دقیق تبعات و اثرات آنی و بلندمدت این مصوبه وجود نداشته است پس لازم است اکنون مجلس دهم با بررسی همه جانبه این مصوبه نسبت به اصلاح  بخش هایی از آن که می تواند زمینه ساز اثر مخرب بر ساختار مدیریتی کشور است فورا اقدام نماید، در این مسیر، اجرا شدن “تدریجی” این اصلاحیه، پرهیز از اقدامات ناگهانی و تدوین دوره های زمانی مشخص برای اصلاحات از ضرورت های مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد.

خطر مهاجرت اجباری مدیران در کمین ساختار اقتصاد ایران

سرافراز:اصلاح ساختار ادامه دارد

به گزارش جهان به نقل از فارس، سرافراز در این نشست به برگزاری انتخابات در سال‌های پس از انقلاب اشاره کرد و گفت: در این 37 سال با وجود تمام فرازو فرودها تقریبا هر سال یک انتخابات برگزار شده که در دنیا بی‌نظیر است.
 
وی با بیان اینکه مدل حکومتی کشور ما در مقابل مدل‌های لیبرال دموکراسی غرب مدلی بی‌بدیل و بی رقیب است، گفت: در مدل لیبرال دموکراسی غرب اصل بر مشارکت حزبی است و مردم به آنچه احزاب تعیین می‌کنند رأی می‌دهند و کسی نمی‌تواند خارج چارچوب احزاب وارد رقابت شود.
 
وی با بیان اینکه در چنین شرایطی احزاب آرای مردم را سوزنبانی می‌کنند، گفت: در چنین کشورهایی نقش اصلی برعهده احزاب است.
 
سرافراز با اشاره به دعوت مقام معظم رهبری از مردم و حتی مخالفان نظام به مشارکت در انتخابات گفت: این دعوت مؤید ترویج مشارکت در تمام سطوح است و به معنای آن نیست که مخالفان بتوانند وارد مجلس شوند.
 
وی با بیان اینکه به فراخور حضور نامزدها و تعداد آن‌ها در حوزه‌های انتخابیه، انتخاب پیچیده تر می‌شود، گفت: معتمدان در کنار دیگر گروه‌های مرجع می‌توانند به مردم در انتخاب کمک کنند.
 
رئیس رسانه ملی سپس به بیان آسیب‌های مشارکت‌های انحصاراً حزبی پرداخت و گفت: در کشورهای غیر اروپایی احزاب فصلی هستند و به مناسبت انتخابات ظهور و بروز پیدا می‌کنند، در حالی که اگر احزاب بخواهند با کارکرد مثبتشان ایفای نقش کنند باید برای اداره کشور برنامه‌هایشان را ارائه دهند و مردم با بررسی این برنامه‌ها تصمیم بگیرند. همچنین احزاب باید توانایی کادرسازی داشته باشند و اگر حزبی قدرت را در دست گرفت باید بتواند اعضای خود را از میان کادرش انتخاب کند.
 
سرافراز آسیب دیگر مشارکت های حزبی در کشورهای غیر اروپایی را ایجاد اختلاف در رقابت احزاب دانست و گفت: معمولا این رقابت‌ها به اختلاف، اختلاف‌ها به منازعه، و منازعه به درگیری‌های ساختارشکنانه منجر می‌شود که آفت دیگر انحصار حزبی است و شاید علت نبودن حزبی قوی در کشور که با مقبولیت و قدرت زیاد فعالیت کند همین آفت باشد.
 
سرافراز سپس از تدارک دشمن برای این انتخابات سخن گفت و افزود: یکی از راهبردهای دشمن برای نفوذ در کشور، نفوذ به سطوح مختلف حاکمیت است که می‌تواند با بهره‌مندی از توانایی خود در تبلیغات، یکی از تهدیدات جدی در این زمینه باشد.
 
وی یکی از راهبردهای دشمن برای دستیابی به اهداف خود را ایجاد دو قطبی در کشور دانست و گفت:دشمن می‌کوشد وجود دو قطب افراطی و اعتدالگرا در کشور را به مردم القا کند.
 
وی افزود: این حرکت از اول سال آغاز شد و با کمک رسانه‌های آمریکایی به داخل کشور تسری یافت.
 
رئیس رسانه ملی با اشاره به راهبردهای جدید دشمن در اعمال فشار به کشورمان گفت: پس از توافق هسته‌ای و برجام، دشمن می‌کوشد با پایان دادن به تحریم‌های مستقیم و همه جانبه و به قول خودشان فلج کننده، تحریم‌های هوشمندی را آغاز و در آینده تشدید کند.
 
وی گفت: القای دو قطبی با دسته بندی‌هایی چون موافق برجام و مخالف برجام، موافق تعامل با آمریکا و مخالف تعامل با آمریکا و …به نتیجه خاصی نرسیده است.
 
سرافراز افراد خوش‌بین به آمریکا و کسانی را که به آن اعتماد می‌کنند افرادی افراطی خواند و گفت: از نظر من کسی که به توان و اقتدار ملی ایمان و امید دارد معتدل واقعی است و واقع‌بین کسی است که در کنار دیپلماسی مذاکره به دیپلماسی اقتدار ایمان دارد.
 
رئیس سازمان صداوسیما با تاکید بر اینکه اکنون نیاز اصلی کشور قطب نیروهای انقلاب است، گفت: آنچه کشور در شرایط کنونی به آن نیاز دارد قطب نیروهای انقلاب است که در مقابل نیروهای ضد انقلاب و لیبرال قرار دارد.
 
وی با بیان اینکه اکنون باید این تقسیم بندی تبیین شود، گفت: گفتمان انقلاب اسلامی باید تعریف شود و رسانه ملی باید حرکتش را بر مبنای تعریف این گفتمان ترسیم کند.
 
سرافراز با بیان اینکه رسانه ملی باید شاخص‌های انقلابی بودن را تعریف کند، تصریح کرد: مهم‌ترین شاخصه انقلابی بودن متعلق به کسانی است که به اینکه ما می‌توانیم مشکلات کشورمان را خودمان حل کنیم ایمان داشته باشند.
 
وی افزود: ایمان به توان دفاعی کشور، توان علمی، و ایمان به توانایی در حل مشکلات اقتصادی با اتکا به سرمایه‌های داخلی، می‌تواند کشور ما را از قدرت منطقه‌ای به قدرتی جهانی تبدیل کند.
 
رئیس سازمان صداوسیما با اشاره به ناکامی  دشمن در طرح‌هایی نظیر طرح سقوط بشار اسد در سوریه، تجزیه عراق، سقوط انصارالله در یمن و…گفت: دشمن، اقتدار جمهوری اسلامی ایران را عامل اصلی این شکست‌ها می‌داند و این نکته مهمی است که باید به آن توجه کرد.
 
وی با اشاره به تأکید رهبر معظم انقلاب بر رویکرد اقتصاد مقاومتی و توجه به دو عامل اقتصاد مردمی و اقتصاد دانش بنیان گفت: نباید به امید سرمایه‌گذاران خارجی نشست، بلکه باید با اتکا به اقتصاد مردمی و سرمایه‌گذاری‌های زودبازده، موتور اشتغال را روشن کرد و بسیاری از مشکلات اجتماعی و فرهنگی را که معلول خاموش بودن این موتور است  از سر راه برداشت و درکنار آن باید با استفاده از افراد تحصیل کرده و نخبه، زمینه اقتصاد مقاومتی دانش بنیان را فراهم کرد.
 
رئیس رسانه ملی از سرمایه‌گذاری آمریکا برای اثرگذاری بیشتر در کشورمان اشاره کرد و گفت: این کشور در بودجه سال جدیدش مبلغ 308میلیون دلار بودجه به عنوان “دموکراسی در ایران” اختصاص داده است که دخالت مستقیم در امور یک کشور به شمار می‌رود و این خلاف منشور سازمان بین‌الملل و نشان دهنده برنامه‎ریزی آنها برای براندازی نظام جمهوری اسلامی است.
 
سرافراز در ادامه به وظیفه رسانه ملی در مقابل این سیاست‌ها و سیاست‌های غرب پرداخت و گفت: در این مقطع، صداوسیما باید سواد رسانه‌ای مردم را افزایش دهد و با استفاده از روش‌های نوین، آگاهی رسانه‌ای و انتخاباتی مردم را بالا ببرد. وی بر استفاده از اینفوگرافی و موشن گرافیک‌ها برای ارائه اطلاعات به مخاطبان به شکلی موجز و سریع تأکید کرد و یادآور شد: با تکرار، پیام‌ها در ذهن مردم نهادینه می‌شود.
 
رئیس صداوسیما تشویق مردم به شرکت در انتخابات را از مهم‌ترین کارهای صداوسیما برشمرد و با اشاره به برگزاری هم‌زمان دو انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی گفت: در انتخابات مجلس خبرگان باید مردم را به شناسایی افراد شایسته و کسانی که به عنوان لنگرگاهی برای انقلاب در طوفان‌ها هستند دعوت کرد.
 
وی با اشاره به تعداد بسیار زیاد ثبت‌نام کنندگان، ردصلاحیت شده‌ها و کسانی که صلاحیت آن‌ها هنوز احراز نشده، گفت: ثبت نام این تعداد در تمام انتخاباتی که تاکنون برگزار شده بی‌سابقه بوده و پیش‌بینی می‌شود برای هر کرسی مجلس شورای اسلامی 16 نامزد انتخاباتی رقابت کنند.
 
رئیس رسانه ملی سپس به بیان شرایط کنونی سازمان صداوسیما پرداخت و گفت: یکی از حرکت‌هایی که در دور جدید آغاز شده و تداوم دارد اصلاح ساختار سازمان است و در دو مرحله یکی اصلاح ساختار سازمان از نگاه کلان و دیگری اصلاح الگوی نیروی انسانی دنبال می‌شود.
 
وی افزود: اصلاح روندها، فرآیندها و گردش کارها گام دیگری است که همه کارکنان و مدیران می‌توانند در آن مشارکت کنند.
 
سرافراز اصلاح آیین نامه‌ها، بخشنامه‌ها و ضوابط را از دیگر الزاماتی برشمرد که باید با بازنگری در قوانین و متناسب با شرایط کنونی به انجام برسد.
 
وی سپس با اشاره به کمبود منابع مالی سازمان، بر توزیع بودجه براساس اولویت‌ها و بر مبنای برنامه تأکید کرد و گفت: باید با استفاده بهینه از منابع موجود، بودجه سال آینده را برنامه‌ای طراحی کرد.
 
رئیس رسانه ملی در ادامه گفت: در حوزه فنی ما برای استفاده و به کارگیری فناوری های نوین عقب ماندگی داریم و به هر حال، این حوزه ای است که در دنیا خیلی سریع پیش رفته  و گسترده است و باید این عقب ماندگی را جبران کنیم.
 
وی با بیان اینکه در محیط وب باید حضور جدی و آراسته‌ای داشته باشیم، گفت: باید به حوزه تلویزیون تعاملی و شبکه های اجتماعی پیام رسان، سریع‌تر وارد شویم.
 
سرافراز با بیان اینکه در حوزه خبر، در سطح کارهای خوبی شده است که باید به عمق نفوذ پیدا کند، افزود: در شبکه خبر تحولات زیادی صورت گرفته و مخاطبانش رشد فزاینده‌ای پیدا کرده اند که به نسبت شبکه های دیگر برجسته است.
 
رئیس رسانه ملی با بیان اینکه در حوزه سیما کار سخت‌تر است، گفت: باید تلاش بیشتری شود این حوزه های جدا از هم را به هم پیوند دهیم تا به ساحل نجات برسیم.
 
سرافراز ساماندهی در معاونت برون مرزی را مطلوب خواند و تصریح کرد: شبکه‌های برون مرزی تأثیرات خود را حفظ کرده‌اند و میزان مخاطبانشان افزایش پیدا کرده که این روند قابل قبول است.
 
رئیس رسانه ملی در ادامه با قدردانی از آبروانی معاون صدا یادآورشد: در این مدت دو رادیوی تأثیرگذار راه‌اندازی شده است یکی رادیو اربعین و دیگری رادیو انقلاب  که در چند روز گذشته افتتاح شد و رادیو اربعین با رویکردهایی که اعمال شد توانست تأثیرات عمیق خود را در این مقطع حساس بگذارد. البته در کنار آن رادیوهایی که ضعیف بودند و کارکرد رادیویی نداشتند را حذف کردیم و تحت تأثیر حاشیه‌ها و حاشیه سازی‌ها قرار نگرفتیم.
 
سرافراز در پایان با بیان اینکه در این مقطع حساس و سرنوشت ساز که پیش بینی می شود با مسائل و موضوعات داخلی و منطقه ای مواجه شویم و نقشه های زیادی برای کشور از درون و بیرون کشیده می شود، گفت: باید بتوانیم وظیفه خود را در رسانه ملی به نحو احسن انجام دهیم و نقش تاریخی خود را در این مقطع ایفا کنیم.

اتوبیوگرافی

اخبار کارگران