نامه جدید زیباکلام به حسین شریعتمداری

نامه جدید زیباکلام به حسین شریعتمداری

متن کامل نامه زیباکلام که در اختیار روزنامه «شرق» قرار گرفته به شرح زیر است:

سرور ارجمند و مکرم
حضرت حاج‌حسین شریعتمداری
مدیرمسئول روزنامه وزین کیهان

با سلام و تحیات و آرزوی قبولی طاعات، در شماره سی‌ام خرداد کیهان در بخش «اخبار ویژه» مطلبی درخصوص حقیر آمده بود تحت این عنوان «چرا هر‌جا حمایت از متخلف است نام زیبای شما (یعنی بنده) می‌درخشد؟» در آن یادداشت بنده متهم شده بودم به تلاش به‌منظور «رفع و رجوع افتضاح حقوق‌های نجومی» و «دفاع از مدیرانی که این حقوق‌ها را دریافت می‌کرده‌اند». بعلاوه کیهان به‌منظور نشان‌دادن سابقه حقیر در دفاع از مفسدین اقتصادی برای چندمین‌بار به دفاعِ حقیر از مرحوم مه‌آفرید امیرخسروی، متهم ردیف اول پرونده معروف به «اختلاس سه‌هزار میلیارد تومانی»، اشاره کرده بود. واکنش کیهان درحقیقت به سرمقاله حقیر در روزنامه اعتماد ۲۹ خرداد درخصوص ماجرای «حقوق‌های نجومی» ‌بود.

محض اطلاع خوانندگانی که از آن یادداشت اطلاعی ندارند لازم می‌دانم توضیح مختصری بدهم که در آن یادداشت چه نوشته بودم که باعث اعتراض روزنامه کیهان می‌شود. نوشته بودم هدف جاروجنجال‌هایی که رسانه‌های اصولگرا بر سر موضوع «حقوق‌های نجومی» به راه انداخته‌اند بیش از آنکه به‌دنبال کشف حقیقت، اطلاع‌رسانی و روشنگری افکار عمومی باشد، به‌منظور بی‌اعتبارساختن دولت یازدهم و بهره‌برداری سیاسی از این ماجری می‌بوده. در دفاع از این نظر به چند نکته اشاره کرده بودم:

۱- چرا رسانه‌های اصولگرا درصدد کشف این حقیقت نیستند که داستان پرداختن چنین حقوق‌هایی از چه زمانی آغاز شده است؟ آیا این پرداخت‌ها از زمان روی‌کارآمدن دولت یازدهم شروع می‌شود یا قبل از آن هم بوده؟

۲- رئیس‌جمهور، همکاران وی و هیأت دولت چقدر در جریان پرداخت چنین حقوق‌هایی در نظام بوروکراسی گسترده کشور ‌بوده‌اند؟

۳- اگر دولت می‌بایستی اطلاع می‌داشته، در آن صورت آیا مجلس اصولگرا که «در رأس امور کشور» قرار داشت نمی‌بایستی علم و اطلاع می‌داشته؟ آیا دیوان محاسبات، این همه دستگاه‌های عریض و طویل نظارتی و بالاخره رسانه‌های کشور نمی‌بایستی اطلاع می‌داشتند؟ یا نه، فقط دولت روحانی می‌بایستی مطلع می‌بوده؟

۴- آیا این پرداخت‌ها مبتنی بر ضوابط و مقررات «سازمان امور اداری و استخدامی کشور» صورت می‌گرفته یا آنکه خارج از آیین‌نامه‌های دولتی بوده؟ با توجه به اینکه این حقوق‌ها در چارچوب ضوابط دولتی نبوده و بیشتر حالت بخش خصوصی داشته در آن صورت چقدر دولت را می‌توان مسئول دانست؟

۵- بنده به هیچ روی قصد مبری‌کردن دولت از مسئولیت‌هایی که به‌هرحال درخصوص پرداخت این حقوق‌ها برعهده‌اش است را ندارم. منتها معتقدم تلاش اصولگرایان در اینکه صرفا دولت روحانی را می‌خواهند مقصر قلمداد کنند باعث می‌شود ابعاد عمیق‌تر و اساسی‌تر این فاجعه همچنان پنهان بماند. واقع مطلب آن است که ابعاد این پرداخت‌ها چه در قالب حقوق و مزایا و چه در قالب انواع و اقسام «پاداش‌ها» خیلی بیشتر و گسترده‌تر از یک‌دوجین یا چندده مدیر در این سازمان یا آن یکی است.

اگر سراغ بانک‌ها، مؤسسات سپرده‌گذاری، شرکت‌های بیمه، انواع صندوق‌های بازنشستگی و سرمایه‌گذاری‌ها، شهرداری‌ها و مؤسسات وابسته به آنها، پتروشیمی و بسیاری از صنایع دیگر، هزاران «هیأت‌مدیره» شرکت‌ها و مؤسساتی که دستگاه‌های دولتی به‌منظور دورزدن قوانین و مقررات دولتی ایجاد کرده‌اند، انواع و اقسام هلدینگ‌ها و… برویم آن وقت روشن می‌شود که موضوع چندده یا حتی چندصد مدیر نیست و ابعاد مسئله به‌سرعت به هزاران می‌رسد.
۶- ریشه همه این مصیبت‌ها بازمی‌گردد به حاکمیت اقتصاد ناکارآمد دولتی بر کشور. در جوامع دیگر حدود و ثغور بخش دولتی و خصوصی‌شان مشخص است؛ بخش دولتی قوانین و مقررات خاص خودش را دارد و بخش خصوص هم همین‌طور، مرز میان این دو حوزه هم تا حدود زیادی مشخص است؛ اما در نظام اقتصادی ما تنها چیزی که وجود ندارد شفافیت و حدود و ثغور مرزبندی‌هاست. نتیجتا در بسیاری از موارد بخش‌های دولتی ما با تشکیل انواع مؤسسات و شرکت‌های سوری با اینکه دولتی هستند؛ اما در عمل همانند یک بنگاه خصوصی عمل می‌کنند.

از جمله پرداخت حقوق‌ها و دستمزد‌های نجومی و پاداش‌های نجومی‌تر. صدها مؤسسه، شرکت، صندوق، بنیاد و… در ایران فعالیت می‌کنند که ضمن آنکه سرمایه اولیه‌شان از دولت و بودجه عمومی است؛ اما در عمل مثل یک مؤسسه خصوصی عمل می‌کنند. از جمله درخصوص پرداخت حقوق به مدیران، دادن پاداش، فوق‌العاده، شرکت در مزایده‌ها و مناقصه‌ها، خرید و فروش و بسیاری از امور دیگر اقتصادی. مهم‌تر از همه اینها، علیرغم آنکه دارایی‌شان از بیت‌المال است، نه به دولت، نه به مجلس، نه به دیوان محاسبات، نه به ملت، نه به ذی‌حساب دارایی و نه به هیچ نهاد و دستگاهی هم پاسخ‌گو نیستند.

۷- جناب آقای شریعتمداری معزز، انتظار بنده از جناب‌عالی که یک عمر است پرچم عدالت‌خواهی و حمایت از محرومان، مستضعفان و پابرهنه‌ها را به اهتزاز درآورده‌اید و جلودار مبارزه با مفاسد اقتصادی، رانت‌خواری، ویژه‌خواری، متجاوزان به بیت‌المال، آقازادگی، مرفهین بی‌درد، بی‌دردهای مرفه، عافیت‌طلبان و ستون پنجم دشمن هستید، آن بود و هست که لااقل یک‌بار از خودتان می‌پرسیدید که چرا این‌همه در کشور ما مفاسد اقتصادی موج می‌زند؟

به‌واسطه آن‌همه علاقه‌تان به محرومان و پابرهنه‌ها، بنده توقع داشتم یک‌بار هم که شده از خودتان می‌پرسیدید که چرا یک صدم فساد اقتصادی که در کشور ما وجود دارد در هند، ژاپن، برزیل، آمریکا، ترکیه، مالزی و… وجود ندارد؟ علیرغم آنکه همه مسئولان و مدیران اجرائی دستگاه‌های ما جملگی به دقت گزینش، حراست و مراقبت می‌شوند و این همه هم دستگاه‌های بازرسی، نظارتی، حراستی، حفاظتی، اطلاعاتی و امنیتی داریم، پس چرا دست آخر شتر با بارش در روز روشن در اینجا غیب می‌شود؟ چرا مدیرانی که نخستین شرط ورودشان به نظام برخورداری از یک حداقل ایمان و اعتقادات اسلامی است، یکباره معلوم می‌شود که صدها نفر از آنان سال‌ها بوده که حقوق‌های آن‌چنانی دریافت می‌کرده‌اند؟ چرا از ساحل دریا گرفته تا جنگل، مرتع، هوا، کوه و بیابان «تغییر کاربری» پیدا کرده و خرید و فروش می‌شوند؟

۸- جناب آقای شریعتمداری مکرم، بنده کجا از حقوق‌های نجومی دفاع کرده‌ام؟ همه حرفم این بوده که به جای بهره‌برداری سیاسی از آن و تقلیل‌دادن موضوع به اینکه آقای احمدی‌نژاد مقصر بوده یا آقای روحانی، از خودمان یک بار هم که شده بپرسیم ما را چه می‌شود که دست بر هر کجا که می‌گذاریم موریانه فساد آن را جویده است؟

۹- اما درخصوص مرحوم مه‌آفرید امیرخسروی که موضع‌گیری‌ام درباره مشارالیه را حجتی بر «حمایت روشنفکر وابسته صادق (ز) از مفسدین اقتصادی» گرفته‌اید. این البته نه اولین‌باری است که جناب‌عالی در کیهان به بنده اتهام حمایت از مفسدان اقتصادی را نسبت می‌دهید و نه آخرین‌بار خواهد بود. اصولگرایان دیگر هم از سال ۹۰ که آن مرحوم بازداشت شدند و بنده پرسش‌هایی را پیرامون پرونده ایشان مطرح نمودم، یکسره همین اتهام را به حقیر نسبت داده‌اند. منتهی جناب حاج‌حسین بزرگوار قبل از هرگونه توضیحی درمورد مه‌آفرید امیرخسروی نکته‌ای را می‌بایستی متذکر شوم: جناب‌عالی هر تهمت و نسبتی را که مایل هستید خیلی راحت نثار ایشان می‌فرمایید. اما بنده وقتی از جناب‌عالی صرفا سؤال کردم که کلیات و کلیشه‌هایی همچون «مفسد فی‌الارض»، «غارتگر بیت‌المال»، «ستون پنجم دشمن»، «تضعیف اقتصاد ملی کشور»، «ناامیدکردن مردم (از اقتصاد کشور)» و… به کنار، در عالم واقعیت و به زبان حقوقی، درباره «جرم» آقای امیرخسروی سؤالی طرح کردم که از عواقب آن به‌خوبی آگاهید.

جناب شریعتمداری، این نه عادلانه است نه منصفانه و نه رسم مروت که شما هرچه دلتان می‌خواهد و هر نسبتی که بر زبان مبارک‌تان جاری می‌شود را به دیگران نسبت بدهید؛ اما اگر بنده سؤال کنم که گناه مه‌آفرید امیرخسروی کدام بوده یا هسته‌ای که این همه به پای آن مستقیم و چندین برابر غیرمستقیم (در قالب تحریم‌ها) ریخته شد چه گلی بر سر رشد و توسعه اقتصادی کشور زده، داستان مسیر دیگری پیدا کند.

۱۰- اما درخصوص اظهارنظرم درباره مه‌آفرید امیرخسروی که به‌واسطه آن جناب‌عالی و سایر اصولگرایان مرا متهم به «دفاع از مفسدین اقتصادی» و «غارتگران بیت‌المال» می‌فرمایید، اجمال آنچه گفته‌ام این بوده: زمانی‌که ایشان در سال ۹۰ بازداشت می‌شوند نزدیک به ١٨ هزار نفر، در استخدام بیش از یک، دو جین صنایع و واحدهای تولیدی بزرگ و کوچک ایشان می‌بودند. از بانک‌های دولتی وام‌های بسیاری گرفته بودند؛ اما بیش از بدهی‌های‌شان به بانک‌ها دارایی و اموال منقول و غیرمنقول داشتند (بنابراین تمامی مطالبات بانک‌ها تأمین بوده). هیچ‌یک از شرکت‌ها و مؤسسات تولیدی و تجاری ایشان با مشکلات مالی، بحران یا هیچ امر خلاف دیگری روبه‌رو نبودند.

هیچ‌یک از شرکت‌های ایشان زیان‌ده نبودند. ایشان چندین شرکت زیان‌ده از جمله فولاد بزرگ خوزستان را خریداری و آنها را تبدیل به واحد‌های تولیدی موفق و سودده می‌کند. ایشان یک ریال از وام‌هایی را که گرفته بوده نه از کشور خارج می‌کند و نه در ملک، ارز یا طلا سرمایه‌گذاری می‌کند. سیستم استخدامی، تأمین اجتماعی و رفاهی ١٨ هزار کارکنان واحد‌های ایشان به‌همراه خانواده و وابستگان آنها نسبتا موفق می‌بوده. دست‌کم هیچ اعتراض و ناآرامی‌هایی ثبت نشده بوده. طرفه آنکه ایشان با پرداخت رشوه، وام و تسهیلات بانکی دریافت کرده بوده؛ اما آیا همان‌طور که گفتم یک ریال از تسهیلات بانکی را که دریافت کرده بوده، به خارج انتقال می‌دهد یا در داخل کشور صرف خرید ملک یا طلا و دلار کرده بوده؟

یا آنکه برعکس تمام وام‌ها را صرف تولید و رشد و توسعه شرکت‌ها و مؤسسات مجموعه‌اش می‌کند؟ من از آن مرحوم دفاع می‌کنم چون معتقدم در حد خودش چیزی از استیو جابز، برادران خیامی، حاج برخوردار، شهرام جزایری، سیدحسین مرعشی و… کم نداشت. همانند آنان فردی خودساخته بود، از پایین شروع کرده بود و بدون حمایت از رانت و زدوبند با مقامات دولتی و به کمک هوش، استعداد، خلاقیت‌های فردی، امانت‌داری و صداقت و بالاتر از همه کار و کار و دویدن شبانه‌روزی توانسته بود به جایی برسد.

۱۱- جناب شریعتمداری معزز، جناب‌عالی و سایر دوستان اصولگرا درست می‌فرمایید، بنده نه اهلیتی در حقوق دارم و نه علم و اطلاعی از گردش کار پرونده آن مرحوم. درعین‌حال شماری از استادان و همکاران حقوقی‌ام، هم ایرادات حقوقی به اتهامات ایشان وارد کرده بودند و هم به صدور حکم اعدام علیه آن مرحوم. همه حرف بنده این است که اگر نظام اقتصادی درست باشد، نه مه‌آفرید امیرخسروی کارآفرین و مبتکر در آن اعدام می‌شود و نه سالیان متوالی صدها نفر از مدیرانش می‌توانند آن حقوق‌ها و پاداش‌ها را بی‌سروصدا دریافت کنند. همه اینها شاخ و برگ‌های درخت اقتصاد بیمار، ناکارآمد و فاسد دولتی است.

منبع:

نامه جدید زیباکلام به حسین شریعتمداری

متن کامل نامه زیباکلام که در اختیار روزنامه «شرق» قرار گرفته به شرح زیر است:

سرور ارجمند و مکرم
حضرت حاج‌حسین شریعتمداری
مدیرمسئول روزنامه وزین کیهان

با سلام و تحیات و آرزوی قبولی طاعات، در شماره سی‌ام خرداد کیهان در بخش «اخبار ویژه» مطلبی درخصوص حقیر آمده بود تحت این عنوان «چرا هر‌جا حمایت از متخلف است نام زیبای شما (یعنی بنده) می‌درخشد؟» در آن یادداشت بنده متهم شده بودم به تلاش به‌منظور «رفع و رجوع افتضاح حقوق‌های نجومی» و «دفاع از مدیرانی که این حقوق‌ها را دریافت می‌کرده‌اند». بعلاوه کیهان به‌منظور نشان‌دادن سابقه حقیر در دفاع از مفسدین اقتصادی برای چندمین‌بار به دفاعِ حقیر از مرحوم مه‌آفرید امیرخسروی، متهم ردیف اول پرونده معروف به «اختلاس سه‌هزار میلیارد تومانی»، اشاره کرده بود. واکنش کیهان درحقیقت به سرمقاله حقیر در روزنامه اعتماد ۲۹ خرداد درخصوص ماجرای «حقوق‌های نجومی» ‌بود.

محض اطلاع خوانندگانی که از آن یادداشت اطلاعی ندارند لازم می‌دانم توضیح مختصری بدهم که در آن یادداشت چه نوشته بودم که باعث اعتراض روزنامه کیهان می‌شود. نوشته بودم هدف جاروجنجال‌هایی که رسانه‌های اصولگرا بر سر موضوع «حقوق‌های نجومی» به راه انداخته‌اند بیش از آنکه به‌دنبال کشف حقیقت، اطلاع‌رسانی و روشنگری افکار عمومی باشد، به‌منظور بی‌اعتبارساختن دولت یازدهم و بهره‌برداری سیاسی از این ماجری می‌بوده. در دفاع از این نظر به چند نکته اشاره کرده بودم:

۱- چرا رسانه‌های اصولگرا درصدد کشف این حقیقت نیستند که داستان پرداختن چنین حقوق‌هایی از چه زمانی آغاز شده است؟ آیا این پرداخت‌ها از زمان روی‌کارآمدن دولت یازدهم شروع می‌شود یا قبل از آن هم بوده؟

۲- رئیس‌جمهور، همکاران وی و هیأت دولت چقدر در جریان پرداخت چنین حقوق‌هایی در نظام بوروکراسی گسترده کشور ‌بوده‌اند؟

۳- اگر دولت می‌بایستی اطلاع می‌داشته، در آن صورت آیا مجلس اصولگرا که «در رأس امور کشور» قرار داشت نمی‌بایستی علم و اطلاع می‌داشته؟ آیا دیوان محاسبات، این همه دستگاه‌های عریض و طویل نظارتی و بالاخره رسانه‌های کشور نمی‌بایستی اطلاع می‌داشتند؟ یا نه، فقط دولت روحانی می‌بایستی مطلع می‌بوده؟

۴- آیا این پرداخت‌ها مبتنی بر ضوابط و مقررات «سازمان امور اداری و استخدامی کشور» صورت می‌گرفته یا آنکه خارج از آیین‌نامه‌های دولتی بوده؟ با توجه به اینکه این حقوق‌ها در چارچوب ضوابط دولتی نبوده و بیشتر حالت بخش خصوصی داشته در آن صورت چقدر دولت را می‌توان مسئول دانست؟

۵- بنده به هیچ روی قصد مبری‌کردن دولت از مسئولیت‌هایی که به‌هرحال درخصوص پرداخت این حقوق‌ها برعهده‌اش است را ندارم. منتها معتقدم تلاش اصولگرایان در اینکه صرفا دولت روحانی را می‌خواهند مقصر قلمداد کنند باعث می‌شود ابعاد عمیق‌تر و اساسی‌تر این فاجعه همچنان پنهان بماند. واقع مطلب آن است که ابعاد این پرداخت‌ها چه در قالب حقوق و مزایا و چه در قالب انواع و اقسام «پاداش‌ها» خیلی بیشتر و گسترده‌تر از یک‌دوجین یا چندده مدیر در این سازمان یا آن یکی است.

اگر سراغ بانک‌ها، مؤسسات سپرده‌گذاری، شرکت‌های بیمه، انواع صندوق‌های بازنشستگی و سرمایه‌گذاری‌ها، شهرداری‌ها و مؤسسات وابسته به آنها، پتروشیمی و بسیاری از صنایع دیگر، هزاران «هیأت‌مدیره» شرکت‌ها و مؤسساتی که دستگاه‌های دولتی به‌منظور دورزدن قوانین و مقررات دولتی ایجاد کرده‌اند، انواع و اقسام هلدینگ‌ها و… برویم آن وقت روشن می‌شود که موضوع چندده یا حتی چندصد مدیر نیست و ابعاد مسئله به‌سرعت به هزاران می‌رسد.
۶- ریشه همه این مصیبت‌ها بازمی‌گردد به حاکمیت اقتصاد ناکارآمد دولتی بر کشور. در جوامع دیگر حدود و ثغور بخش دولتی و خصوصی‌شان مشخص است؛ بخش دولتی قوانین و مقررات خاص خودش را دارد و بخش خصوص هم همین‌طور، مرز میان این دو حوزه هم تا حدود زیادی مشخص است؛ اما در نظام اقتصادی ما تنها چیزی که وجود ندارد شفافیت و حدود و ثغور مرزبندی‌هاست. نتیجتا در بسیاری از موارد بخش‌های دولتی ما با تشکیل انواع مؤسسات و شرکت‌های سوری با اینکه دولتی هستند؛ اما در عمل همانند یک بنگاه خصوصی عمل می‌کنند.

از جمله پرداخت حقوق‌ها و دستمزد‌های نجومی و پاداش‌های نجومی‌تر. صدها مؤسسه، شرکت، صندوق، بنیاد و… در ایران فعالیت می‌کنند که ضمن آنکه سرمایه اولیه‌شان از دولت و بودجه عمومی است؛ اما در عمل مثل یک مؤسسه خصوصی عمل می‌کنند. از جمله درخصوص پرداخت حقوق به مدیران، دادن پاداش، فوق‌العاده، شرکت در مزایده‌ها و مناقصه‌ها، خرید و فروش و بسیاری از امور دیگر اقتصادی. مهم‌تر از همه اینها، علیرغم آنکه دارایی‌شان از بیت‌المال است، نه به دولت، نه به مجلس، نه به دیوان محاسبات، نه به ملت، نه به ذی‌حساب دارایی و نه به هیچ نهاد و دستگاهی هم پاسخ‌گو نیستند.

۷- جناب آقای شریعتمداری معزز، انتظار بنده از جناب‌عالی که یک عمر است پرچم عدالت‌خواهی و حمایت از محرومان، مستضعفان و پابرهنه‌ها را به اهتزاز درآورده‌اید و جلودار مبارزه با مفاسد اقتصادی، رانت‌خواری، ویژه‌خواری، متجاوزان به بیت‌المال، آقازادگی، مرفهین بی‌درد، بی‌دردهای مرفه، عافیت‌طلبان و ستون پنجم دشمن هستید، آن بود و هست که لااقل یک‌بار از خودتان می‌پرسیدید که چرا این‌همه در کشور ما مفاسد اقتصادی موج می‌زند؟

به‌واسطه آن‌همه علاقه‌تان به محرومان و پابرهنه‌ها، بنده توقع داشتم یک‌بار هم که شده از خودتان می‌پرسیدید که چرا یک صدم فساد اقتصادی که در کشور ما وجود دارد در هند، ژاپن، برزیل، آمریکا، ترکیه، مالزی و… وجود ندارد؟ علیرغم آنکه همه مسئولان و مدیران اجرائی دستگاه‌های ما جملگی به دقت گزینش، حراست و مراقبت می‌شوند و این همه هم دستگاه‌های بازرسی، نظارتی، حراستی، حفاظتی، اطلاعاتی و امنیتی داریم، پس چرا دست آخر شتر با بارش در روز روشن در اینجا غیب می‌شود؟ چرا مدیرانی که نخستین شرط ورودشان به نظام برخورداری از یک حداقل ایمان و اعتقادات اسلامی است، یکباره معلوم می‌شود که صدها نفر از آنان سال‌ها بوده که حقوق‌های آن‌چنانی دریافت می‌کرده‌اند؟ چرا از ساحل دریا گرفته تا جنگل، مرتع، هوا، کوه و بیابان «تغییر کاربری» پیدا کرده و خرید و فروش می‌شوند؟

۸- جناب آقای شریعتمداری مکرم، بنده کجا از حقوق‌های نجومی دفاع کرده‌ام؟ همه حرفم این بوده که به جای بهره‌برداری سیاسی از آن و تقلیل‌دادن موضوع به اینکه آقای احمدی‌نژاد مقصر بوده یا آقای روحانی، از خودمان یک بار هم که شده بپرسیم ما را چه می‌شود که دست بر هر کجا که می‌گذاریم موریانه فساد آن را جویده است؟

۹- اما درخصوص مرحوم مه‌آفرید امیرخسروی که موضع‌گیری‌ام درباره مشارالیه را حجتی بر «حمایت روشنفکر وابسته صادق (ز) از مفسدین اقتصادی» گرفته‌اید. این البته نه اولین‌باری است که جناب‌عالی در کیهان به بنده اتهام حمایت از مفسدان اقتصادی را نسبت می‌دهید و نه آخرین‌بار خواهد بود. اصولگرایان دیگر هم از سال ۹۰ که آن مرحوم بازداشت شدند و بنده پرسش‌هایی را پیرامون پرونده ایشان مطرح نمودم، یکسره همین اتهام را به حقیر نسبت داده‌اند. منتهی جناب حاج‌حسین بزرگوار قبل از هرگونه توضیحی درمورد مه‌آفرید امیرخسروی نکته‌ای را می‌بایستی متذکر شوم: جناب‌عالی هر تهمت و نسبتی را که مایل هستید خیلی راحت نثار ایشان می‌فرمایید. اما بنده وقتی از جناب‌عالی صرفا سؤال کردم که کلیات و کلیشه‌هایی همچون «مفسد فی‌الارض»، «غارتگر بیت‌المال»، «ستون پنجم دشمن»، «تضعیف اقتصاد ملی کشور»، «ناامیدکردن مردم (از اقتصاد کشور)» و… به کنار، در عالم واقعیت و به زبان حقوقی، درباره «جرم» آقای امیرخسروی سؤالی طرح کردم که از عواقب آن به‌خوبی آگاهید.

جناب شریعتمداری، این نه عادلانه است نه منصفانه و نه رسم مروت که شما هرچه دلتان می‌خواهد و هر نسبتی که بر زبان مبارک‌تان جاری می‌شود را به دیگران نسبت بدهید؛ اما اگر بنده سؤال کنم که گناه مه‌آفرید امیرخسروی کدام بوده یا هسته‌ای که این همه به پای آن مستقیم و چندین برابر غیرمستقیم (در قالب تحریم‌ها) ریخته شد چه گلی بر سر رشد و توسعه اقتصادی کشور زده، داستان مسیر دیگری پیدا کند.

۱۰- اما درخصوص اظهارنظرم درباره مه‌آفرید امیرخسروی که به‌واسطه آن جناب‌عالی و سایر اصولگرایان مرا متهم به «دفاع از مفسدین اقتصادی» و «غارتگران بیت‌المال» می‌فرمایید، اجمال آنچه گفته‌ام این بوده: زمانی‌که ایشان در سال ۹۰ بازداشت می‌شوند نزدیک به ١٨ هزار نفر، در استخدام بیش از یک، دو جین صنایع و واحدهای تولیدی بزرگ و کوچک ایشان می‌بودند. از بانک‌های دولتی وام‌های بسیاری گرفته بودند؛ اما بیش از بدهی‌های‌شان به بانک‌ها دارایی و اموال منقول و غیرمنقول داشتند (بنابراین تمامی مطالبات بانک‌ها تأمین بوده). هیچ‌یک از شرکت‌ها و مؤسسات تولیدی و تجاری ایشان با مشکلات مالی، بحران یا هیچ امر خلاف دیگری روبه‌رو نبودند.

هیچ‌یک از شرکت‌های ایشان زیان‌ده نبودند. ایشان چندین شرکت زیان‌ده از جمله فولاد بزرگ خوزستان را خریداری و آنها را تبدیل به واحد‌های تولیدی موفق و سودده می‌کند. ایشان یک ریال از وام‌هایی را که گرفته بوده نه از کشور خارج می‌کند و نه در ملک، ارز یا طلا سرمایه‌گذاری می‌کند. سیستم استخدامی، تأمین اجتماعی و رفاهی ١٨ هزار کارکنان واحد‌های ایشان به‌همراه خانواده و وابستگان آنها نسبتا موفق می‌بوده. دست‌کم هیچ اعتراض و ناآرامی‌هایی ثبت نشده بوده. طرفه آنکه ایشان با پرداخت رشوه، وام و تسهیلات بانکی دریافت کرده بوده؛ اما آیا همان‌طور که گفتم یک ریال از تسهیلات بانکی را که دریافت کرده بوده، به خارج انتقال می‌دهد یا در داخل کشور صرف خرید ملک یا طلا و دلار کرده بوده؟

یا آنکه برعکس تمام وام‌ها را صرف تولید و رشد و توسعه شرکت‌ها و مؤسسات مجموعه‌اش می‌کند؟ من از آن مرحوم دفاع می‌کنم چون معتقدم در حد خودش چیزی از استیو جابز، برادران خیامی، حاج برخوردار، شهرام جزایری، سیدحسین مرعشی و… کم نداشت. همانند آنان فردی خودساخته بود، از پایین شروع کرده بود و بدون حمایت از رانت و زدوبند با مقامات دولتی و به کمک هوش، استعداد، خلاقیت‌های فردی، امانت‌داری و صداقت و بالاتر از همه کار و کار و دویدن شبانه‌روزی توانسته بود به جایی برسد.

۱۱- جناب شریعتمداری معزز، جناب‌عالی و سایر دوستان اصولگرا درست می‌فرمایید، بنده نه اهلیتی در حقوق دارم و نه علم و اطلاعی از گردش کار پرونده آن مرحوم. درعین‌حال شماری از استادان و همکاران حقوقی‌ام، هم ایرادات حقوقی به اتهامات ایشان وارد کرده بودند و هم به صدور حکم اعدام علیه آن مرحوم. همه حرف بنده این است که اگر نظام اقتصادی درست باشد، نه مه‌آفرید امیرخسروی کارآفرین و مبتکر در آن اعدام می‌شود و نه سالیان متوالی صدها نفر از مدیرانش می‌توانند آن حقوق‌ها و پاداش‌ها را بی‌سروصدا دریافت کنند. همه اینها شاخ و برگ‌های درخت اقتصاد بیمار، ناکارآمد و فاسد دولتی است.

منبع:

نامه جدید زیباکلام به حسین شریعتمداری

اس ام اس جدید

چرایی انتخاب آیت‌الله جنتی از نگاه شریعتمداری

چرایی انتخاب آیت‌الله جنتی از نگاه شریعتمداری

به گزارش جهان، حسین شریعتمداری مدیر مسوول روزنامه کیهان در تحلیل چرایی انتخاب آیت الله جنتی به عنوان رئیس مجلس خبرگان نوشت:دیروز نمایندگان مجلس خبرگان رهبری که برگزیدگان ملت از سراسرکشور و ترجمان خواست و اراده  توده‌های مردم هستند، آیت‌الله جنتی را به ریاست پنجمین دوره این مجلس انتخاب کردند.

انتخاب حضرت آیت‌الله‌جنتی با توجه به هیاهوی تبلیغاتی گسترده و پرحجمی که دشمنان بیرونی و برخی از جریانات آلوده و بدسابقه و یا فریب‌خورده داخلی علیه ایشان به راه انداخته بودند، می‌تواند برای طیفی از سیاست‌ورزان که به سیاست بازی شهرت دارند، درس‌ها و عبرت‌هایی را به دنبال داشته باشد.

1- آیت‌الله جنتی در دو دوره قبلی انتخابات ریاست مجلس خبرگان علی‌رغم اصرار فراوان نمایندگان این مجلس حاضر به نامزدی برای تصدی ریاست نشده بود و نهایتا این مسئولیت را ابتدا مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی و سپس آیت‌الله محمدیزدی برعهده گرفتند و این هر دو بزرگوار نیز از جمله اصرارکنندگان به آیت‌الله جنتی برای نامزدی ریاست خبرگان بودند.

اما در دوره اخیر اگرچه باز هم حضرت آیت‌الله جنتی از پذیرش نامزدی ریاست خبرگان سر باز می‌زد ولی نهایتا در مقابل اصرار فراوان بسیاری از نمایندگان، نامزدی برای ریاست خبرگان را پذیرفت، اما چرا؟! یک خبر موثق حکایت از آن دارد که نمایندگان مجلس خبرگان برای آقای جنتی توضیح داده بودند قصد دارند با انتخاب ایشان، پاسخ قاطع و پشیمان‌کننده‌ای به دشمنان بیرونی، مخصوصا انگلیس و آمریکا بدهند که حجم انبوهی از تبلیغات رسانه‌ای خود را به پیشگیری از حضور آیت‌الله جنتی در مجلس خبرگان اختصاص داده بودند، چه رسد  به ریاست ایشان بر این مجلس. خبرها حاکی از آن است که آیت‌الله جنتی علی‌رغم میل باطنی و خواست شخصی خود و صرفا برای سامان دادن به حرکتی که از ماهیت انقلابی و ضداستکباری مجلس خبرگان رهبری حکایت می‌کند، نامزدی برای ریاست مجلس خبرگان را پذیرفته‌اند.

2- تقریبا تمامی اعضای مجلس خبرگان رهبری بر ضرورت برخورداری این مجلس از هویت انقلابی و ضداستکباری تأکید داشته و دارند و این ویژگی را بارها در مواضع و عملکرد خویش نشان داده‌اند از این روی با جرأت می‌توان گفت که انتخاب برخی دیگر از نامزدها، از جمله حضرت آیت‌الله امینی نمی‌توانست از هویت انقلابی و ضداستکباری مجلس خبرگان رهبری بکاهد ولی از آنجا که تبلیغات گسترده دشمنان بیرونی و برخی از جریانات آلوده داخلی روی پیشگیری از حضور آیت‌الله جنتی در مجلس خبرگان – و صد البته جلوگیری از ریاست ایشان بر این مجلس- متمرکز شده بود، انتخاب ایشان به ریاست مجلس خبرگان برای ضرب شست نشان دادن به دشمنان موضوعیت و اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده بود و بایستی به دشمن کینه‌توز بیرونی نشان داده می‌شد که خبرگان رهبری دقیقا به سمت و سویی می‌روند و کسی را به ریاست مجلس برمی‌گزینند که از آن نگران و گریزان بوده و هستید و اگر چنین ضرورتی در میان نبود، میان نامزدهای ریاست مجلس خبرگان تفاوت چندانی نبود و حضرت آیت‌الله جنتی نیز مانند گذشته به نامزدی برای ریاست خبرگان رضایت نمی‌دادند.

توجه به این نکته از این جهت ضروری است که حریف پرحرف بیرونی بعد از شوک شدیدی که از انتخاب آیت‌الله جنتی به ریاست مجلس خبرگان دریافت کرده است، می‌کوشد سایر نامزدهای ریاست را غیرانقلابی  و مجلس خبرگان رهبری را از این زاویه به دو بخش استکبارستیز و بی‌تفاوت در مقابل کینه‌توزی قدرت‌های استکباری معرفی کند! و البته نباید از نظر دور داشت که مواضع برخی از جریانات داخلی در امید بستن دشمن به کار آمدی این ترفند بی‌تاثیر نبوده و نیست!

3- «دانیل لرنر» یکی از نظریه‌پردازان بلندآوازه جنگ نرم در کتاب معروف خود «گذار از جامعه سنتی» می‌نویسد؛ «عملیات روانی باید به گونه‌ای طراحی شود و به اجرا درآید که در نهایت، درک حریف را از رخدادها تغییر دهد و این برداشت را در ذهن طرف مقابل تقویت کند که مقاومت بی‌فایده است و خواسته‌های خود را فقط با پذیرش پیشنهادها و راه‌کارهای ارائه شده از سوی کشوری که آن را دشمن می‌داند، به دست خواهد آورد».

تبلیغات گسترده و پرحجم داخلی و خارجی علیه آیت‌الله جنتی، اگرچه سابقه‌ای درازمدت دارد ولی در چند هفته نزدیک به انتخابات خبرگان، این تبلیغات، دامنه وسیع و کم سابقه‌ای پیدا کرد، تا آنجا که بی‌بی‌سی – رسانه دولتی انگلیس – به صراحت اعلام کرد انتخاب آقایان جنتی، یزدی و مصباح می‌تواند به تنش‌های موجود میان ایران و غرب دامن بزند و – به زعم خود – از مردم خواسته بود به آنان رأی ندهند.

بعد از بی‌بی‌سی، صدای فارسی‌زبان آمریکا – VOA – نیز طی گزارش مفصلی بر ضرورت دست کشیدن ایران از هویت انقلابی و نزدیک شدن به آمریکا تاکید ورزیده و انتخاب آیات محترم جنتی، یزدی و مصباح را مانع این نزدیکی و از سوی دیگر، باعث ادامه حرکت‌های انقلابی جمهوری اسلامی ایران در داخل کشور و منطقه ارزیابی کرده و با نشان دادن در «باغ سبز» از مردم خواسته بود، به آنان برای حضور در مجلس خبرگان رهبری رأی ندهند. انتخاب آیت‌الله جنتی به ریاست خبرگان تودهنی محکمی بود که قدرت‌های استکباری از نمایندگان برگزیده ملت برای مجلس خبرگان دریافت کردند.

4- اشاره به این نکته نیز ضروری است که هر چند آقایان یزدی و مصباح به مجلس خبرگان راه نیافتند و دشمنان بیرونی اصرار داشتند این رخداد را به حساب توصیه‌های تبلیغاتی خود بنویسند ولی با جرأت می‌توان گفت اعتناء به تبلیغات آمریکا و انگلیس تهمت ناروایی است که به اکثریت رأی‌دهندگان تهرانی زده‌اند، و شواهد موجود به وضوح حکایت از آن دارد که رأی‌آوری لیست کامل 16 و 30 نفره موسوم به لیست امید در تهران حاصل بهره‌گیری مجموعه مدعیان اصلاحات و کارگزاران و اعتدالیون از «رانت دروغین دستاوردهای برجام» بوده است.

فقط نیم‌نگاهی به تبلیغات گسترده و پردامنه  این طیف درباره «دستاوردهای برجام»! کمترین تردیدی باقی نمی‌گذارد که این تبلیغات در صورت باور مردم می‌توانست آراء بسیاری را به سبد طیف‌یاد شده سرازیر کند. آفتاب تابان! فتح‌الفتوح! گشایش اقتصادی! پایان دوران سختی معیشت! رونق کسب و کار! سرازیر شدن سیل سرمایه‌گذاران خارجی به ایران! برطرف شدن سایه شوم جنگ از سر مردم! نزدیک شدن به تورم تک رقمی، عبور از رکود اقتصادی! پایان دوران بیکاری! بازگشت‌ دارایی‌های مسدود شده! و…

اکنون خودتان قضاوت کنید آیا باور این وعده‌ها نمی‌توانست آراء جمع‌فراوانی از توده‌های مردم را به سوی لیست انتخاباتی معرفی شده از طرف وعده‌دهندگان جلب کند؟! پاسخ این پرسش، به یقین و بی‌تردید مثبت است و رویکرد بسیاری از مردم به وعده‌های طلایی جماعت یاد شده طبیعی بوده است. اما، اکنون که از آن مقطع زمانی عبور کرده‌ایم و پوچ بودن بسیاری از آن وعده‌ها برای همگان آشکار شده است، آیا باز هم از فهرست انتخاباتی مورد اشاره استقبال خواهند کرد؟ جواب این سؤال نیز به وضوح منفی خواهد بود. امروزه نه فقط همگان از بی‌دستاورد بودن برجام باخبرند – و یا دستاورد بسیار اندکی برای آن  قائلند – بلکه برخی از دولتمردان و حامیان قبلی برجام هم زبان به گلایه گشوده‌اند و دستاوردهای آن را «تقریبا هیچ» معرفی می‌کنند.

تردیدی نیست که اگر امروزه فهرست انتخاباتی موسوم به امید در میدان رأی مردم قرار بگیرد، نه فقط از استقبال قبلی برخوردار نخواهد بود، بلکه بعید نیست که  بسیاری از نامزدهای معرفی شده در لیست 30 نفره و برخی از نامزدهای لیست 16 نفره رأی لازم برای ورود به مجلس‌های شورای اسلامی و خبرگان را نداشته باشند. این نکته درباره لیست امید برای مجلس شورای اسلامی مصداق بیشتری دارد، چرا که بسیاری از نامزدهای معرفی شده در این لیست برای مردم ناشناخته بوده و هنوز هم ناشناخته هستند، بنابراین شناخت نسبت به نامزدهای لیست نمی‌تواند توضیح قابل قبولی برای رأی‌آوری آنها باشد، چرا که از یکسو این لیست به عنوان فهرست نامزدهایی که با برجام موافق هستند ارائه شده بود و از سوی دیگر، برجام را حلال همه مشکلات معرفی کرده بودند… و این رشته سر دراز دارد.

5- انتخاب حضرت آیت‌الله جنتی به ریاست مجلس خبرگان در همان ساعات اولیه پس از انتخاب ضمن ایجاد موج گسترده‌ای از خشنودی در میان مردم، با عصبانیت همراه با نارضایتی شدید از سوی قدرت‌های استکباری و برخی از جریانات داخلی روبرو شد. نیویورک‌تایمز، انتخاب یک روحانی تندرو – بخوانید انقلابی – به ریاست خبرگان را برای غرب ناامیدکننده دانست، بی‌بی‌سی، با عصبانیت مدعیان اصلاحات را ملامت کرد که باید علاوه بر انتخابات به فکر بعد از انتخابات هم بودند! دویچه وله، رویترز، آسوشیتدپرس، فرانس‌پرس و… نیز انتخاب آیت‌الله جنتی را نشانه ادامه بینش و منش انقلابی جمهوری اسلامی ایران تفسیر کردند و…

و بالاخره، نمایندگان مجلس خبرگان با انتخاب آیت‌الله جنتی به ریاست این مجلس، نشان دادند که به مصداق آیه شریفه «و من یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقی» عمل کرده‌اند.
منبع:کیهان

چرایی انتخاب آیت‌الله جنتی از نگاه شریعتمداری

به گزارش جهان، حسین شریعتمداری مدیر مسوول روزنامه کیهان در تحلیل چرایی انتخاب آیت الله جنتی به عنوان رئیس مجلس خبرگان نوشت:دیروز نمایندگان مجلس خبرگان رهبری که برگزیدگان ملت از سراسرکشور و ترجمان خواست و اراده  توده‌های مردم هستند، آیت‌الله جنتی را به ریاست پنجمین دوره این مجلس انتخاب کردند.

انتخاب حضرت آیت‌الله‌جنتی با توجه به هیاهوی تبلیغاتی گسترده و پرحجمی که دشمنان بیرونی و برخی از جریانات آلوده و بدسابقه و یا فریب‌خورده داخلی علیه ایشان به راه انداخته بودند، می‌تواند برای طیفی از سیاست‌ورزان که به سیاست بازی شهرت دارند، درس‌ها و عبرت‌هایی را به دنبال داشته باشد.

1- آیت‌الله جنتی در دو دوره قبلی انتخابات ریاست مجلس خبرگان علی‌رغم اصرار فراوان نمایندگان این مجلس حاضر به نامزدی برای تصدی ریاست نشده بود و نهایتا این مسئولیت را ابتدا مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی و سپس آیت‌الله محمدیزدی برعهده گرفتند و این هر دو بزرگوار نیز از جمله اصرارکنندگان به آیت‌الله جنتی برای نامزدی ریاست خبرگان بودند.

اما در دوره اخیر اگرچه باز هم حضرت آیت‌الله جنتی از پذیرش نامزدی ریاست خبرگان سر باز می‌زد ولی نهایتا در مقابل اصرار فراوان بسیاری از نمایندگان، نامزدی برای ریاست خبرگان را پذیرفت، اما چرا؟! یک خبر موثق حکایت از آن دارد که نمایندگان مجلس خبرگان برای آقای جنتی توضیح داده بودند قصد دارند با انتخاب ایشان، پاسخ قاطع و پشیمان‌کننده‌ای به دشمنان بیرونی، مخصوصا انگلیس و آمریکا بدهند که حجم انبوهی از تبلیغات رسانه‌ای خود را به پیشگیری از حضور آیت‌الله جنتی در مجلس خبرگان اختصاص داده بودند، چه رسد  به ریاست ایشان بر این مجلس. خبرها حاکی از آن است که آیت‌الله جنتی علی‌رغم میل باطنی و خواست شخصی خود و صرفا برای سامان دادن به حرکتی که از ماهیت انقلابی و ضداستکباری مجلس خبرگان رهبری حکایت می‌کند، نامزدی برای ریاست مجلس خبرگان را پذیرفته‌اند.

2- تقریبا تمامی اعضای مجلس خبرگان رهبری بر ضرورت برخورداری این مجلس از هویت انقلابی و ضداستکباری تأکید داشته و دارند و این ویژگی را بارها در مواضع و عملکرد خویش نشان داده‌اند از این روی با جرأت می‌توان گفت که انتخاب برخی دیگر از نامزدها، از جمله حضرت آیت‌الله امینی نمی‌توانست از هویت انقلابی و ضداستکباری مجلس خبرگان رهبری بکاهد ولی از آنجا که تبلیغات گسترده دشمنان بیرونی و برخی از جریانات آلوده داخلی روی پیشگیری از حضور آیت‌الله جنتی در مجلس خبرگان – و صد البته جلوگیری از ریاست ایشان بر این مجلس- متمرکز شده بود، انتخاب ایشان به ریاست مجلس خبرگان برای ضرب شست نشان دادن به دشمنان موضوعیت و اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده بود و بایستی به دشمن کینه‌توز بیرونی نشان داده می‌شد که خبرگان رهبری دقیقا به سمت و سویی می‌روند و کسی را به ریاست مجلس برمی‌گزینند که از آن نگران و گریزان بوده و هستید و اگر چنین ضرورتی در میان نبود، میان نامزدهای ریاست مجلس خبرگان تفاوت چندانی نبود و حضرت آیت‌الله جنتی نیز مانند گذشته به نامزدی برای ریاست خبرگان رضایت نمی‌دادند.

توجه به این نکته از این جهت ضروری است که حریف پرحرف بیرونی بعد از شوک شدیدی که از انتخاب آیت‌الله جنتی به ریاست مجلس خبرگان دریافت کرده است، می‌کوشد سایر نامزدهای ریاست را غیرانقلابی  و مجلس خبرگان رهبری را از این زاویه به دو بخش استکبارستیز و بی‌تفاوت در مقابل کینه‌توزی قدرت‌های استکباری معرفی کند! و البته نباید از نظر دور داشت که مواضع برخی از جریانات داخلی در امید بستن دشمن به کار آمدی این ترفند بی‌تاثیر نبوده و نیست!

3- «دانیل لرنر» یکی از نظریه‌پردازان بلندآوازه جنگ نرم در کتاب معروف خود «گذار از جامعه سنتی» می‌نویسد؛ «عملیات روانی باید به گونه‌ای طراحی شود و به اجرا درآید که در نهایت، درک حریف را از رخدادها تغییر دهد و این برداشت را در ذهن طرف مقابل تقویت کند که مقاومت بی‌فایده است و خواسته‌های خود را فقط با پذیرش پیشنهادها و راه‌کارهای ارائه شده از سوی کشوری که آن را دشمن می‌داند، به دست خواهد آورد».

تبلیغات گسترده و پرحجم داخلی و خارجی علیه آیت‌الله جنتی، اگرچه سابقه‌ای درازمدت دارد ولی در چند هفته نزدیک به انتخابات خبرگان، این تبلیغات، دامنه وسیع و کم سابقه‌ای پیدا کرد، تا آنجا که بی‌بی‌سی – رسانه دولتی انگلیس – به صراحت اعلام کرد انتخاب آقایان جنتی، یزدی و مصباح می‌تواند به تنش‌های موجود میان ایران و غرب دامن بزند و – به زعم خود – از مردم خواسته بود به آنان رأی ندهند.

بعد از بی‌بی‌سی، صدای فارسی‌زبان آمریکا – VOA – نیز طی گزارش مفصلی بر ضرورت دست کشیدن ایران از هویت انقلابی و نزدیک شدن به آمریکا تاکید ورزیده و انتخاب آیات محترم جنتی، یزدی و مصباح را مانع این نزدیکی و از سوی دیگر، باعث ادامه حرکت‌های انقلابی جمهوری اسلامی ایران در داخل کشور و منطقه ارزیابی کرده و با نشان دادن در «باغ سبز» از مردم خواسته بود، به آنان برای حضور در مجلس خبرگان رهبری رأی ندهند. انتخاب آیت‌الله جنتی به ریاست خبرگان تودهنی محکمی بود که قدرت‌های استکباری از نمایندگان برگزیده ملت برای مجلس خبرگان دریافت کردند.

4- اشاره به این نکته نیز ضروری است که هر چند آقایان یزدی و مصباح به مجلس خبرگان راه نیافتند و دشمنان بیرونی اصرار داشتند این رخداد را به حساب توصیه‌های تبلیغاتی خود بنویسند ولی با جرأت می‌توان گفت اعتناء به تبلیغات آمریکا و انگلیس تهمت ناروایی است که به اکثریت رأی‌دهندگان تهرانی زده‌اند، و شواهد موجود به وضوح حکایت از آن دارد که رأی‌آوری لیست کامل 16 و 30 نفره موسوم به لیست امید در تهران حاصل بهره‌گیری مجموعه مدعیان اصلاحات و کارگزاران و اعتدالیون از «رانت دروغین دستاوردهای برجام» بوده است.

فقط نیم‌نگاهی به تبلیغات گسترده و پردامنه  این طیف درباره «دستاوردهای برجام»! کمترین تردیدی باقی نمی‌گذارد که این تبلیغات در صورت باور مردم می‌توانست آراء بسیاری را به سبد طیف‌یاد شده سرازیر کند. آفتاب تابان! فتح‌الفتوح! گشایش اقتصادی! پایان دوران سختی معیشت! رونق کسب و کار! سرازیر شدن سیل سرمایه‌گذاران خارجی به ایران! برطرف شدن سایه شوم جنگ از سر مردم! نزدیک شدن به تورم تک رقمی، عبور از رکود اقتصادی! پایان دوران بیکاری! بازگشت‌ دارایی‌های مسدود شده! و…

اکنون خودتان قضاوت کنید آیا باور این وعده‌ها نمی‌توانست آراء جمع‌فراوانی از توده‌های مردم را به سوی لیست انتخاباتی معرفی شده از طرف وعده‌دهندگان جلب کند؟! پاسخ این پرسش، به یقین و بی‌تردید مثبت است و رویکرد بسیاری از مردم به وعده‌های طلایی جماعت یاد شده طبیعی بوده است. اما، اکنون که از آن مقطع زمانی عبور کرده‌ایم و پوچ بودن بسیاری از آن وعده‌ها برای همگان آشکار شده است، آیا باز هم از فهرست انتخاباتی مورد اشاره استقبال خواهند کرد؟ جواب این سؤال نیز به وضوح منفی خواهد بود. امروزه نه فقط همگان از بی‌دستاورد بودن برجام باخبرند – و یا دستاورد بسیار اندکی برای آن  قائلند – بلکه برخی از دولتمردان و حامیان قبلی برجام هم زبان به گلایه گشوده‌اند و دستاوردهای آن را «تقریبا هیچ» معرفی می‌کنند.

تردیدی نیست که اگر امروزه فهرست انتخاباتی موسوم به امید در میدان رأی مردم قرار بگیرد، نه فقط از استقبال قبلی برخوردار نخواهد بود، بلکه بعید نیست که  بسیاری از نامزدهای معرفی شده در لیست 30 نفره و برخی از نامزدهای لیست 16 نفره رأی لازم برای ورود به مجلس‌های شورای اسلامی و خبرگان را نداشته باشند. این نکته درباره لیست امید برای مجلس شورای اسلامی مصداق بیشتری دارد، چرا که بسیاری از نامزدهای معرفی شده در این لیست برای مردم ناشناخته بوده و هنوز هم ناشناخته هستند، بنابراین شناخت نسبت به نامزدهای لیست نمی‌تواند توضیح قابل قبولی برای رأی‌آوری آنها باشد، چرا که از یکسو این لیست به عنوان فهرست نامزدهایی که با برجام موافق هستند ارائه شده بود و از سوی دیگر، برجام را حلال همه مشکلات معرفی کرده بودند… و این رشته سر دراز دارد.

5- انتخاب حضرت آیت‌الله جنتی به ریاست مجلس خبرگان در همان ساعات اولیه پس از انتخاب ضمن ایجاد موج گسترده‌ای از خشنودی در میان مردم، با عصبانیت همراه با نارضایتی شدید از سوی قدرت‌های استکباری و برخی از جریانات داخلی روبرو شد. نیویورک‌تایمز، انتخاب یک روحانی تندرو – بخوانید انقلابی – به ریاست خبرگان را برای غرب ناامیدکننده دانست، بی‌بی‌سی، با عصبانیت مدعیان اصلاحات را ملامت کرد که باید علاوه بر انتخابات به فکر بعد از انتخابات هم بودند! دویچه وله، رویترز، آسوشیتدپرس، فرانس‌پرس و… نیز انتخاب آیت‌الله جنتی را نشانه ادامه بینش و منش انقلابی جمهوری اسلامی ایران تفسیر کردند و…

و بالاخره، نمایندگان مجلس خبرگان با انتخاب آیت‌الله جنتی به ریاست این مجلس، نشان دادند که به مصداق آیه شریفه «و من یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقی» عمل کرده‌اند.
منبع:کیهان

چرایی انتخاب آیت‌الله جنتی از نگاه شریعتمداری

پرس نیوز

کنایه جالب حسین شریعتمداری به روحانی در مورد برجام

کنایه جالب حسین شریعتمداری به روحانی در مورد برجام

به گزارش جهان، حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان در گفت و گو با فارس و در واکنش به اظهارات حسن روحانی رئیس جمهور در سمنان مبنی بر اینکه برجام دستاوردهای فراوانی برای کشور داشته است، گفت: آقای روحانی در حالی از دستاوردهای فراوان برجام سخن می گویند و منتقدان را به خاطر نادیده گرفتن این دستاوردها ملامت می کنند که از برجام نه فقط در عرصه واقعیات غیر از خسارت محض و تحقیر کشورمان چیزی دیده نمی شود، بلکه دولتمردان دست اندرکار و مسئول نیز بر ناکامی برجام تاکید می ورزند.

وی اظهار داشت: تازه ترین نمونه این ابراز ناکامی، اظهارات آقای سیف است که دستاوردهای برجام را «تقریبا هیچ» ارزیابی کردند.
شریعتمداری درباره این جمله رئیس جمهور مبنی بر اینکه «ببینید برجام در این سه ماه چه گشایش های فراوانی داشته است» نیز گفت: شاید دستاوردهای برجام از نوع جنیان است که برای هیچ کس قابل دیدن نیست!

 

کنایه جالب حسین شریعتمداری به روحانی در مورد برجام

به گزارش جهان، حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان در گفت و گو با فارس و در واکنش به اظهارات حسن روحانی رئیس جمهور در سمنان مبنی بر اینکه برجام دستاوردهای فراوانی برای کشور داشته است، گفت: آقای روحانی در حالی از دستاوردهای فراوان برجام سخن می گویند و منتقدان را به خاطر نادیده گرفتن این دستاوردها ملامت می کنند که از برجام نه فقط در عرصه واقعیات غیر از خسارت محض و تحقیر کشورمان چیزی دیده نمی شود، بلکه دولتمردان دست اندرکار و مسئول نیز بر ناکامی برجام تاکید می ورزند.

وی اظهار داشت: تازه ترین نمونه این ابراز ناکامی، اظهارات آقای سیف است که دستاوردهای برجام را «تقریبا هیچ» ارزیابی کردند.
شریعتمداری درباره این جمله رئیس جمهور مبنی بر اینکه «ببینید برجام در این سه ماه چه گشایش های فراوانی داشته است» نیز گفت: شاید دستاوردهای برجام از نوع جنیان است که برای هیچ کس قابل دیدن نیست!

 

کنایه جالب حسین شریعتمداری به روحانی در مورد برجام

آپدیت نود32

دانلود سریال و آهنگ