یادداشت مخالف: استقلال جای آزمایش نیست!

یادداشت مخالف: استقلال جای آزمایش نیست!

آی اسپورت- یک امتیاز از دو بازی در تهران و اهواز. شروع ناامیدکننده استقلالی‌ها در لیگ برتر، شباهت زیادی به دو نتیجه پرسپولیس در شروع لیگ پانزدهم دارد و همین موضوع موجب می‌شود تیم منصوریان در همین گام‌های اول، با پرسپولیس برانکو مقایسه شود. حقیقت اما آن است که استقلال لیگ شانزدهم، هنوز شباهت زیادی به پرسپولیس لیگ پانزدهم ندارد. تیم برانکو فصل را با نتایجی فاجعه‌بار آغاز کرد و در ۴ مسابقه اول فصل ۳ بار شکست خورد اما حتی در جریان همین شکست‌ها با نمایش‌های جذاب و هجومی‌اش، اعتماد هواداران را برای ساختن آینده‌ای بهتر به دست آورد. اتفاقی که در این دو بازی، هنوز در استقلال رخ نداده است. استقلال این روزها خوب بازی نمی‌کند. شکست می‌خورد و امتیازهایی را از دست می‌دهد که شاید در آینده‌ای نزدیک برای این تیم دردسرساز شوند.

حتی قبل از برگزاری فینال فصل گذشته جام حذفی بین استقلال و ذوب، واضح به نظر می‌رسید که علی منصوریان جانشین پرویز مظلومی روی نیمکت استقلال خواهد بود. سرمربی جوان و جدید آبی‌ها فرصت بسیار خوبی برای ساختن تیم مدنظرش داشت اما کادر فنی‌اش را بدون مربی بدنساز بست و در شرایطی تیمش را به اردوی ارمنستان برد که هیچ خبری از بدنساز تخصصی در بین استقلالی‌ها نبود. بدنساز ویژه استقلالی‌ها دیرتر از زمان استاندارد به تیم اضافه شد تا فشار شدید بدنسازی به هفته‌های اول منتقل شود. این اولین اشتباه محاسباتی علیمنصور بود که موجب شد در شروع فصل، استقلال از دو بازی تنها به یک امتیاز دست پیدا کند و نمایش‌های جالب توجهی از این تیم تماشا نکنیم.

عملکرد سرمربی استقلال در فصل نقل و انتقالات نیز تا حدود زیادی قابل نقد به نظر می‌رسد. او در تابستان بیشتر از آن‌که به دنبال جبران ضعف‌های تیمش باشد، در جستجوی بهانه‌ای برای پیروز شدن در جنگ روانی با پرسپولیس بود. به همین خاطر بود که منصوریان با قراردادی سنگین کنعانی‌زادگان را از پرسپولیس به خدمت گرفت تا این بازیکن فقط با ۱۸۰ دقیقه بازی، همه هواداران استقلال را ناامید کند. نه اعتماد به مگویان و نه خرید رابسون نیز، استقلال را صاحب یک خط دفاعی اطمینان‌بخش نکردند. این اتفاق در خط حمله نیز تکرار شد. منصوریان همه تمرکزش را برای خرید کاوه رضایی گذاشت و با همین رفتار، سجاد شهباززاده را از تیم دور کرد. سجاد تصمیم‌اش را برای جدایی گرفته بود و برای تغییر تصمیم او دیگر دیر شده بود. منصوریان از بین علی قربانی و ارسلان مطهری، اولی را به استقلال برد اما این ارسلان بود که لیگ شانزدهم را رویایی آغاز کرد. آرش افشین، خرید دیگر این مربی برای فاز هجومی استقلال بود. بازیکنی که بعد از یک نیم‌فصل بدون تیم ماندن، با آبی‌ها قرارداد ۵۰۰ میلیونی امضا کرد تا به نیمکت این تیم دوخته شود.

به نظر می‌رسد علیرضا منصوریان، زمان مناسبی را برای نشستن روی نیمکت استقلال انتخاب نکرده است. او بعد از هدایت نفت تهران، به تجربه‌های بیشتری نیاز داشت اما مستقیما از تیم بی‌هوادار و آرام نفت، به نیمکت پرهیاهوی استقلال رسید. حالا نه اصطلاحات انگلیسی نجات‌دهنده این مربی خواهند بود  و نه جی‌پی‌اس و بشکه‌های آب یخ. برای زنده‌ماندن رویاهای دور و دراز استقلال در این فصل، منصوریان باید خودش را نشان بدهد. باید از کنفرانس‌های مطبوعاتی فرار نکند، باید رویکردهای تازه‌ای را به تیمش اضافه کند تا تنها نقشه گلزنی استقلال، سانترهای خسرو حیدری نباشند. علی منصوریان، این هفته‌ها تاوان عجله‌اش برای هدایت استقلال را می‌دهد. تاوان بی‌تابی و بی‌صبری برای بازگشت به تیم محبوب به هر قیمتی. او نه در پیش‌فصل، نه در نقل و انتقالات و نه حتی در شروع لیگ، سیمای یک مربی بزرگ را به نمایش نگذاشته است. منصوریان در استقلال تجربه می‌کند اما استقلال، هیچوقت جای تجربه و آزمایش نبوده است.

 هما رهنورد 

یادداشت مخالف: استقلال جای آزمایش نیست!

(image)
آی اسپورت- یک امتیاز از دو بازی در تهران و اهواز. شروع ناامیدکننده استقلالی‌ها در لیگ برتر، شباهت زیادی به دو نتیجه پرسپولیس در شروع لیگ پانزدهم دارد و همین موضوع موجب می‌شود تیم منصوریان در همین گام‌های اول، با پرسپولیس برانکو مقایسه شود. حقیقت اما آن است که استقلال لیگ شانزدهم، هنوز شباهت زیادی به پرسپولیس لیگ پانزدهم ندارد. تیم برانکو فصل را با نتایجی فاجعه‌بار آغاز کرد و در ۴ مسابقه اول فصل ۳ بار شکست خورد اما حتی در جریان همین شکست‌ها با نمایش‌های جذاب و هجومی‌اش، اعتماد هواداران را برای ساختن آینده‌ای بهتر به دست آورد. اتفاقی که در این دو بازی، هنوز در استقلال رخ نداده است. استقلال این روزها خوب بازی نمی‌کند. شکست می‌خورد و امتیازهایی را از دست می‌دهد که شاید در آینده‌ای نزدیک برای این تیم دردسرساز شوند.

حتی قبل از برگزاری فینال فصل گذشته جام حذفی بین استقلال و ذوب، واضح به نظر می‌رسید که علی منصوریان جانشین پرویز مظلومی روی نیمکت استقلال خواهد بود. سرمربی جوان و جدید آبی‌ها فرصت بسیار خوبی برای ساختن تیم مدنظرش داشت اما کادر فنی‌اش را بدون مربی بدنساز بست و در شرایطی تیمش را به اردوی ارمنستان برد که هیچ خبری از بدنساز تخصصی در بین استقلالی‌ها نبود. بدنساز ویژه استقلالی‌ها دیرتر از زمان استاندارد به تیم اضافه شد تا فشار شدید بدنسازی به هفته‌های اول منتقل شود. این اولین اشتباه محاسباتی علیمنصور بود که موجب شد در شروع فصل، استقلال از دو بازی تنها به یک امتیاز دست پیدا کند و نمایش‌های جالب توجهی از این تیم تماشا نکنیم.

عملکرد سرمربی استقلال در فصل نقل و انتقالات نیز تا حدود زیادی قابل نقد به نظر می‌رسد. او در تابستان بیشتر از آن‌که به دنبال جبران ضعف‌های تیمش باشد، در جستجوی بهانه‌ای برای پیروز شدن در جنگ روانی با پرسپولیس بود. به همین خاطر بود که منصوریان با قراردادی سنگین کنعانی‌زادگان را از پرسپولیس به خدمت گرفت تا این بازیکن فقط با ۱۸۰ دقیقه بازی، همه هواداران استقلال را ناامید کند. نه اعتماد به مگویان و نه خرید رابسون نیز، استقلال را صاحب یک خط دفاعی اطمینان‌بخش نکردند. این اتفاق در خط حمله نیز تکرار شد. منصوریان همه تمرکزش را برای خرید کاوه رضایی گذاشت و با همین رفتار، سجاد شهباززاده را از تیم دور کرد. سجاد تصمیم‌اش را برای جدایی گرفته بود و برای تغییر تصمیم او دیگر دیر شده بود. منصوریان از بین علی قربانی و ارسلان مطهری، اولی را به استقلال برد اما این ارسلان بود که لیگ شانزدهم را رویایی آغاز کرد. آرش افشین، خرید دیگر این مربی برای فاز هجومی استقلال بود. بازیکنی که بعد از یک نیم‌فصل بدون تیم ماندن، با آبی‌ها قرارداد ۵۰۰ میلیونی امضا کرد تا به نیمکت این تیم دوخته شود.

به نظر می‌رسد علیرضا منصوریان، زمان مناسبی را برای نشستن روی نیمکت استقلال انتخاب نکرده است. او بعد از هدایت نفت تهران، به تجربه‌های بیشتری نیاز داشت اما مستقیما از تیم بی‌هوادار و آرام نفت، به نیمکت پرهیاهوی استقلال رسید. حالا نه اصطلاحات انگلیسی نجات‌دهنده این مربی خواهند بود  و نه جی‌پی‌اس و بشکه‌های آب یخ. برای زنده‌ماندن رویاهای دور و دراز استقلال در این فصل، منصوریان باید خودش را نشان بدهد. باید از کنفرانس‌های مطبوعاتی فرار نکند، باید رویکردهای تازه‌ای را به تیمش اضافه کند تا تنها نقشه گلزنی استقلال، سانترهای خسرو حیدری نباشند. علی منصوریان، این هفته‌ها تاوان عجله‌اش برای هدایت استقلال را می‌دهد. تاوان بی‌تابی و بی‌صبری برای بازگشت به تیم محبوب به هر قیمتی. او نه در پیش‌فصل، نه در نقل و انتقالات و نه حتی در شروع لیگ، سیمای یک مربی بزرگ را به نمایش نگذاشته است. منصوریان در استقلال تجربه می‌کند اما استقلال، هیچوقت جای تجربه و آزمایش نبوده است.

 هما رهنورد 

یادداشت مخالف: استقلال جای آزمایش نیست!

مد روز

نگاهی به درماندگی آمریکا در سوریه/ چرا ترامپ فقط منتقد اوباما است نه مخالف اصول سیاست خارجه او!

نگاهی به درماندگی آمریکا در سوریه/ چرا ترامپ فقط منتقد اوباما است نه مخالف اصول سیاست خارجه او!

گروه بین الملل جهان نیوزـ در میان جامعه تحلیلی همچنان تلاش برای بدست آوردن چارچوب احتمالی سیاست خارجه دونالد ترامپ از میان اظهاراتش به نتیجه خاصی منتهی نشده است. البته این هم به دلیل این است که سخنان وی داری تناقض بوده و از چارچوب خاصی پیروی نمی کند. ترامپ نکته استراتژیکی در اظهاراتش بیان نمی کند که از اظهاراتش بتواند یک چارچوب کلی درآورد. اظهارات گاه تند و تیز وی درباره برخی پرونده های بین المللی تنها یک سخن عجولانه و هجومی محسوب می شود و یک چارچوب و استراتژی مشخص را دنبال نمی کند. همچنانکه وی اگر در یک پرونده بین المللی اظهاراتی تهاجمی بیان می کند درست در یک پرونده دیگر که حتی اهمیت بیشتری از آن دارد از یک سیاست منفعلانه حمایت می کند!

حتی شاید این سخن که سیاست خارجه وی اگر به کاخ سفید راه یابد تهاجمی خواهد بود نیز برآورد دقیقی نیست. زیرا ترامپ تقریبا در بسیاری از پرونده های مهم سیاست خارجه آمریکا همانند پرونده هسته ای ایران، کره شمالی و حتی چین بیان نکرده که اگر سیاست های اوباما را در اینباره قبول ندارد در عوض ان چه برنامه ای خواهد داشت؟ در همین اظهارات گاه تند و تهاجمی وی هیچ برنامه و اصول مشخصی دیده نمی شود الا مخالفت خوانی با اوباما.

اما یکی از پرونده های مهمی که هر کاندیدای ریاست جمهوری در آمریکا باید درباره آن سخن بگویید و اظهاراتش درباره این پرونده بخش زیادی از نوع سیاست خارجه آمریکا در قبال حتی خاورمیانه مشخص خواهد کرد، پرونده سوریه می باشد.

دونالد ترامپ نامزد احتمالی جمهوری خواهان در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا گفت اگر رئیس جمهور آمریکا شود تلاش خود را بر از بین بردن سازمان (تکفیری صهیونیستی) داعش متمرکز خواهد کرد و اقدام نظامی بر ضد بشار اسد رئیس جمهور سوریه انجام نخواهد داد.

ترامپ در مصاحبه ای که با شبکه «ام اس ان بی سی» آمریکا انجام داد، افزود: هیچ نیروی آمریکایی به عراق یا لیبی اعزام نخواهد کرد و در خارج از سوریه باقی خواهد ماند و به نفع یا بر ضد بشار اسد جنگ نخواهد کرد.

وی افزود: آمریکا مشکلات بزرگتری از مسئله بشار اسد دارد و ارتش آمریکا را برای نابودی داعش خواهد فرستاد.

وی همچنین از تصمیم آمریکا برای ورود به عراق در سال 2003 انتقاد و آن را تصمیمی «بد» توصیف کرد.

ترامپ همچنین با انتقاد از روش باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا که نیروهای آمریکایی را از عراق خارج کرد، این تصمیم را موجب ایجاد داعش دانست.

عدم دخالت نظامی علیه سوریه یعنی اذعان دوباره یکی از مهمترین چهره های آمریکایی برای اینکه آمریکا دیگر در موقعیت جنگی نمی تواند قرار بگیرد.

یکی از اصلی ترین پایه های سیاست خارجه اوباما در قبال سوریه و خاورمیانه نیز همین بود که هزینه بالای جنگ برای آمریکا دیگر صرفه نداشته و اوباما حتی به قیمت ناراضی شدن متحدینی همچون عربستان هیچگاه زیر بار دخالت نظامی در سوریه نرفت. به همین دلیل وقتی ترامپ هم نمی خواهد – بخوانید نمی تواند- از گزینه نظامی در مهمترین پرونده خاورمیانه استفاده کند، چارچوب سیاست خارجه وی بسیار شبیه اوباما خواهد شد با این تفاوت که لفاظی و اظهارات تند و تیزش بیشتر می باشد!

به تعبیر دیگر دونالد ترامپ تنها یک منتقد تبلیغاتی اوباما است نه حتی مخالف چارچوب حقیقی سیاست خارجه اوباما. ترامپ اظهاراتش بیش از هر کاندیدای دیگری در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تبلیغاتی تر – توخالی تر-  است و بی جهت نیست که وی در میانه حتی رسانه های آمریکایی نیز یکی از پوپولیست ترین چهرهای خواهان ریاست جمهوری آمریکا در سالهای اخیر لقب گرفته است.

نگاهی به درماندگی آمریکا در سوریه/ چرا ترامپ فقط منتقد اوباما است نه مخالف اصول سیاست خارجه او!

گروه بین الملل جهان نیوزـ در میان جامعه تحلیلی همچنان تلاش برای بدست آوردن چارچوب احتمالی سیاست خارجه دونالد ترامپ از میان اظهاراتش به نتیجه خاصی منتهی نشده است. البته این هم به دلیل این است که سخنان وی داری تناقض بوده و از چارچوب خاصی پیروی نمی کند. ترامپ نکته استراتژیکی در اظهاراتش بیان نمی کند که از اظهاراتش بتواند یک چارچوب کلی درآورد. اظهارات گاه تند و تیز وی درباره برخی پرونده های بین المللی تنها یک سخن عجولانه و هجومی محسوب می شود و یک چارچوب و استراتژی مشخص را دنبال نمی کند. همچنانکه وی اگر در یک پرونده بین المللی اظهاراتی تهاجمی بیان می کند درست در یک پرونده دیگر که حتی اهمیت بیشتری از آن دارد از یک سیاست منفعلانه حمایت می کند!

حتی شاید این سخن که سیاست خارجه وی اگر به کاخ سفید راه یابد تهاجمی خواهد بود نیز برآورد دقیقی نیست. زیرا ترامپ تقریبا در بسیاری از پرونده های مهم سیاست خارجه آمریکا همانند پرونده هسته ای ایران، کره شمالی و حتی چین بیان نکرده که اگر سیاست های اوباما را در اینباره قبول ندارد در عوض ان چه برنامه ای خواهد داشت؟ در همین اظهارات گاه تند و تهاجمی وی هیچ برنامه و اصول مشخصی دیده نمی شود الا مخالفت خوانی با اوباما.

اما یکی از پرونده های مهمی که هر کاندیدای ریاست جمهوری در آمریکا باید درباره آن سخن بگویید و اظهاراتش درباره این پرونده بخش زیادی از نوع سیاست خارجه آمریکا در قبال حتی خاورمیانه مشخص خواهد کرد، پرونده سوریه می باشد.

دونالد ترامپ نامزد احتمالی جمهوری خواهان در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا گفت اگر رئیس جمهور آمریکا شود تلاش خود را بر از بین بردن سازمان (تکفیری صهیونیستی) داعش متمرکز خواهد کرد و اقدام نظامی بر ضد بشار اسد رئیس جمهور سوریه انجام نخواهد داد.

ترامپ در مصاحبه ای که با شبکه «ام اس ان بی سی» آمریکا انجام داد، افزود: هیچ نیروی آمریکایی به عراق یا لیبی اعزام نخواهد کرد و در خارج از سوریه باقی خواهد ماند و به نفع یا بر ضد بشار اسد جنگ نخواهد کرد.

وی افزود: آمریکا مشکلات بزرگتری از مسئله بشار اسد دارد و ارتش آمریکا را برای نابودی داعش خواهد فرستاد.

وی همچنین از تصمیم آمریکا برای ورود به عراق در سال 2003 انتقاد و آن را تصمیمی «بد» توصیف کرد.

ترامپ همچنین با انتقاد از روش باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا که نیروهای آمریکایی را از عراق خارج کرد، این تصمیم را موجب ایجاد داعش دانست.

عدم دخالت نظامی علیه سوریه یعنی اذعان دوباره یکی از مهمترین چهره های آمریکایی برای اینکه آمریکا دیگر در موقعیت جنگی نمی تواند قرار بگیرد.

یکی از اصلی ترین پایه های سیاست خارجه اوباما در قبال سوریه و خاورمیانه نیز همین بود که هزینه بالای جنگ برای آمریکا دیگر صرفه نداشته و اوباما حتی به قیمت ناراضی شدن متحدینی همچون عربستان هیچگاه زیر بار دخالت نظامی در سوریه نرفت. به همین دلیل وقتی ترامپ هم نمی خواهد – بخوانید نمی تواند- از گزینه نظامی در مهمترین پرونده خاورمیانه استفاده کند، چارچوب سیاست خارجه وی بسیار شبیه اوباما خواهد شد با این تفاوت که لفاظی و اظهارات تند و تیزش بیشتر می باشد!

به تعبیر دیگر دونالد ترامپ تنها یک منتقد تبلیغاتی اوباما است نه حتی مخالف چارچوب حقیقی سیاست خارجه اوباما. ترامپ اظهاراتش بیش از هر کاندیدای دیگری در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تبلیغاتی تر – توخالی تر-  است و بی جهت نیست که وی در میانه حتی رسانه های آمریکایی نیز یکی از پوپولیست ترین چهرهای خواهان ریاست جمهوری آمریکا در سالهای اخیر لقب گرفته است.

نگاهی به درماندگی آمریکا در سوریه/ چرا ترامپ فقط منتقد اوباما است نه مخالف اصول سیاست خارجه او!

موزیک سرا

آیا هاشمی مخالف انقلاب فرهنگی بود؟

آیا هاشمی مخالف انقلاب فرهنگی بود؟

به گزارش جهان، آیت‌الله هاشمی در مراسم سی‌ و چهارمین سالگرد تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی گفته است “سال‌های بعد از پیروزی انقلاب شرایطی پیش آمد که اسلحه‌ها از کلانتری‌ها وارد دانشگاه شده بودند و در تمام دانشگاه‌ها اتاق جنگ وجود داشت. در نتیجه اداره دانشگاه‌ها سخت شده بود. اگر چه که من مخالف این امر بودم اما نمی‌شد کاری کرد و دانشگاه‌ها تعطیل شدند.”

برخی رسانه‌ها این جمله هاشمی را به مخالفت قطعی وی با انقلاب فرهنگی در سال 59 تعبیر کرده‌اند. انقلاب فرهنگی به حرکتی گفته می‌شود که طی آن دانشگاه‌های کشور به مدت بیش از 2 سال به علت حضور گروهک‌های مسلح و تبدیل برخی دانشگا‌ه‌ها به انبارهای تسلیحاتی این گروهک‌ها تعطیل شد و پس از آن برخی مدرسان وابسته به غرب یا شرق از دانشگاه‌ها کنار گذاشته شدند.  این تصمیم با تصویب ستاد انقلاب فرهنگی گرفته شد. ستادی که در آن افرادی همچون  عبدالکریم سروش، محمدجواد باهنر، مهدی ربانی املشی، حسن حبیبی، شمس آل‌احمد، جلال‌الدین فارسی و علی شریعتمداری حضور داشتند.

اظهارات اخیر آیت‌الله هاشمی درباره انقلاب فرهنگی از منظر منطق نمی‌تواند حکایت از تصریح وی به مخالفت با این حرکت داشته باشد. گزاره‌ای که وی به کار برده را می‌توان به این نحو نیز نوشت:”به دلیل وضعیت نابسامان دانشگاه‌ها در آن روزها و از آنجا که دانشگاه‌ها تبدیل به اتاق جنگ مسلحانه شده بودند، ناچاراً امر به تعطیلی دانشگاه‌ها دایر شده است.”  این گزاره نمی‌تواند مخالفت با انقلاب فرهنگی تلقی شود؛ اساساً تمام آنها که در تصمیم‌گیری درباره این حرکت دخیل بودند بنا به اقتضائاتی به این جمع‌بندی رسیده‌اند و فردی نبوده که فارغ از این ملاحظات و صرفاً به دلیل مخالفت با پدیده‌ای به نام دانشگاه، رای به تعطیلی آن داده باشد.

همچنین از نظر منطقی، نوعی مغالطه از جنس مغلطه “تامین” در صحبت‌های آیت‌الله هاشمی حضور دارد. «تامین» نوعی از مغالطه است که در آن گوینده سخنی را بیان می‌کند که حاوی نوعی ابهام است و هر حالتی از تفاسیر نسبت به اظهار خود را در شرایط مختلف می‌تواند تایید کند. در اینجا آقای هاشمی می‌تواند مدعی باشد هم موافق انقلاب فرهنگی بوده(به دلیل شرایط و ضروریاتی از جمله تبدیل دانشگاه‌ها به اتاق  جنگ گروهک‌ها) و هم مخالف آن.

اما از منظری غیر از مسئله “منطق” می‌توان گفت که اراده آقای هاشمی قاعدتاً باید بر این باشد که در این برهه، برداشت مخالفتش با انقلاب فرهنگی بر هر برداشت دیگری ترجیح پیدا کند.

آقای هاشمی دهه 60 و 70 نمی‌توانسته مخالف انقلاب فرهنگی از حیث تصفیه برخی اساتید وابسته به غرب یا شرق باشد؛ برای اثبات این مسئله هم کدهای قرینه‌ وجود دارد و هم روانشناسی آقای هاشمی این را به ما دیکته می‌کند.

آقای هاشمی نه تنها با تصفیه مسالمت‌آمیز، بلکه با تصفیه خشونت‌آمیز هم سر ناسازگاری نداشته؛ در مذاکرات شورای انقلاب در تاریخ 18/6/58 به نقل از هاشمی آمده است: «…بگذارید آن ها شلوغ کنند…آن وقت جلو مردم آنها را تخطئه می کنیم.جلوگیری از کار آنها(گروهک‌ها) کاملاً ممکن است…جلوگیری از شلوغی می شود کرد. از خشونت نمی ترسیم. امروز شروع شود بهتر از 3 ماه دیگر است.»

کیفیت برخورد آیت‌الله هاشمی با منتقدان شخصی‌اش هم دلالت بر این دارد که آیت‌الله با حذف دیگری از میدان، میانه بدی ندارد. وی زمانی عباس عبدی را به همراه چند تن دیگر به دلیل مخالفت‌هایشان با دولت هاشمی روانه زندان کرد؛ در پاسخ به چرایی زندانی شدن عزت الله سحابی از دیگر منتقدان آن‌ روزهای آقای هاشمی نیز گفت که “پررو شده بود، دادم رویش را کم کنند.” احمد توکلی هم از شخصیت‌هایی است که نحوه تعامل آیت‌الله هاشمی با منتقدان را از نزدیک لمس کرده است. در رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری 72 توکلی مهمترین رقیب آیت‌الله هاشمی بود. در همان ایام محمد هاشمی برادر آیت‌الله هاشمی نیز سکانداری ریاست سازمان صداوسیما را برعهده داشت؛ با این حال اجازه پخش فیلم تبلیغاتی احمد توکلی به وی داده نمی‌شد و پروسه سختی طی شد تا نهایتاً این اجازه صادر شود!

بنابراین روحیات آن روزهای آیت‌الله هاشمی می‌گوید ایشان نمی‌توانسته مخالفتی با انقلاب فرهنگی سالهای 59 تا 62 داشته باشد؛ با این حال، شیوه سیاست‌ورزی آقای هاشمی مخالفت این روزهای وی را توجیه می‌کند.

پیش از این برخی کارشناسان سیاسی این مسئله را تشریح کرده‌اند که آقای هاشمی از نظر روانشناسی شخصیتی «خودمرکزگرا» دارد و همه چیز را با مرکزیت خود تحلیل و تفسیر می‌کند؛ از منظر عمل سیاسی نیز، وی را در جرگه عمل‌گرایان(پراگماتیست‌ها) دسته‌بندی می‌کنند.

اگر سیاست‌ورزی آقای هاشمی را با پراگماتیسم بسنجیم، تناقض موضع آن روز و امروز آیت‌الله در نسبت با موضوع انقلاب فرهنگی حل می‌شود. پراگماتیسم نحله‌ای است که مسئله درست و غلط و حق و باطل را تعلیق می‌کند و هر امری را با سنگ “سودمندی عملی” برای شرایطی که در آن قرار داریم، می‌سنجد.

با توجه به فضای انقلابی حاکم بر آن روزها و نقطه‌ای که آیت‌الله هاشمی از منظر سیاسی در آن حضور داشت، موافقت با انقلاب فرهنگی موضعی سودمند بود و پایگاه او را محکم می‌کرد؛ با این حال آیت‌الله هاشمی در دوران حاضر به دلایلی که پیش از این گفته شده، پایگاه سیاسی و به تبع آن پایگاه اجتماعی خود را تغییر داده؛ پایگاهی که هاشمی این روزها برای خود تعریف کرده نمی‌تواند چندان موافق انقلاب فرهنگی آن روزها باشد؛ بنابراین آیت‌الله هاشمی از موضعی سخن می‌گوید که بتواند خود را در این پایگاه اجتماعی بیشتر تثبیت کرده و آن را به نفع پایگاه سیاسی خود به کار بگیرد.
منبع:تسنیم

آیا هاشمی مخالف انقلاب فرهنگی بود؟

به گزارش جهان، آیت‌الله هاشمی در مراسم سی‌ و چهارمین سالگرد تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی گفته است “سال‌های بعد از پیروزی انقلاب شرایطی پیش آمد که اسلحه‌ها از کلانتری‌ها وارد دانشگاه شده بودند و در تمام دانشگاه‌ها اتاق جنگ وجود داشت. در نتیجه اداره دانشگاه‌ها سخت شده بود. اگر چه که من مخالف این امر بودم اما نمی‌شد کاری کرد و دانشگاه‌ها تعطیل شدند.”

برخی رسانه‌ها این جمله هاشمی را به مخالفت قطعی وی با انقلاب فرهنگی در سال 59 تعبیر کرده‌اند. انقلاب فرهنگی به حرکتی گفته می‌شود که طی آن دانشگاه‌های کشور به مدت بیش از 2 سال به علت حضور گروهک‌های مسلح و تبدیل برخی دانشگا‌ه‌ها به انبارهای تسلیحاتی این گروهک‌ها تعطیل شد و پس از آن برخی مدرسان وابسته به غرب یا شرق از دانشگاه‌ها کنار گذاشته شدند.  این تصمیم با تصویب ستاد انقلاب فرهنگی گرفته شد. ستادی که در آن افرادی همچون  عبدالکریم سروش، محمدجواد باهنر، مهدی ربانی املشی، حسن حبیبی، شمس آل‌احمد، جلال‌الدین فارسی و علی شریعتمداری حضور داشتند.

اظهارات اخیر آیت‌الله هاشمی درباره انقلاب فرهنگی از منظر منطق نمی‌تواند حکایت از تصریح وی به مخالفت با این حرکت داشته باشد. گزاره‌ای که وی به کار برده را می‌توان به این نحو نیز نوشت:”به دلیل وضعیت نابسامان دانشگاه‌ها در آن روزها و از آنجا که دانشگاه‌ها تبدیل به اتاق جنگ مسلحانه شده بودند، ناچاراً امر به تعطیلی دانشگاه‌ها دایر شده است.”  این گزاره نمی‌تواند مخالفت با انقلاب فرهنگی تلقی شود؛ اساساً تمام آنها که در تصمیم‌گیری درباره این حرکت دخیل بودند بنا به اقتضائاتی به این جمع‌بندی رسیده‌اند و فردی نبوده که فارغ از این ملاحظات و صرفاً به دلیل مخالفت با پدیده‌ای به نام دانشگاه، رای به تعطیلی آن داده باشد.

همچنین از نظر منطقی، نوعی مغالطه از جنس مغلطه “تامین” در صحبت‌های آیت‌الله هاشمی حضور دارد. «تامین» نوعی از مغالطه است که در آن گوینده سخنی را بیان می‌کند که حاوی نوعی ابهام است و هر حالتی از تفاسیر نسبت به اظهار خود را در شرایط مختلف می‌تواند تایید کند. در اینجا آقای هاشمی می‌تواند مدعی باشد هم موافق انقلاب فرهنگی بوده(به دلیل شرایط و ضروریاتی از جمله تبدیل دانشگاه‌ها به اتاق  جنگ گروهک‌ها) و هم مخالف آن.

اما از منظری غیر از مسئله “منطق” می‌توان گفت که اراده آقای هاشمی قاعدتاً باید بر این باشد که در این برهه، برداشت مخالفتش با انقلاب فرهنگی بر هر برداشت دیگری ترجیح پیدا کند.

آقای هاشمی دهه 60 و 70 نمی‌توانسته مخالف انقلاب فرهنگی از حیث تصفیه برخی اساتید وابسته به غرب یا شرق باشد؛ برای اثبات این مسئله هم کدهای قرینه‌ وجود دارد و هم روانشناسی آقای هاشمی این را به ما دیکته می‌کند.

آقای هاشمی نه تنها با تصفیه مسالمت‌آمیز، بلکه با تصفیه خشونت‌آمیز هم سر ناسازگاری نداشته؛ در مذاکرات شورای انقلاب در تاریخ 18/6/58 به نقل از هاشمی آمده است: «…بگذارید آن ها شلوغ کنند…آن وقت جلو مردم آنها را تخطئه می کنیم.جلوگیری از کار آنها(گروهک‌ها) کاملاً ممکن است…جلوگیری از شلوغی می شود کرد. از خشونت نمی ترسیم. امروز شروع شود بهتر از 3 ماه دیگر است.»

کیفیت برخورد آیت‌الله هاشمی با منتقدان شخصی‌اش هم دلالت بر این دارد که آیت‌الله با حذف دیگری از میدان، میانه بدی ندارد. وی زمانی عباس عبدی را به همراه چند تن دیگر به دلیل مخالفت‌هایشان با دولت هاشمی روانه زندان کرد؛ در پاسخ به چرایی زندانی شدن عزت الله سحابی از دیگر منتقدان آن‌ روزهای آقای هاشمی نیز گفت که “پررو شده بود، دادم رویش را کم کنند.” احمد توکلی هم از شخصیت‌هایی است که نحوه تعامل آیت‌الله هاشمی با منتقدان را از نزدیک لمس کرده است. در رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری 72 توکلی مهمترین رقیب آیت‌الله هاشمی بود. در همان ایام محمد هاشمی برادر آیت‌الله هاشمی نیز سکانداری ریاست سازمان صداوسیما را برعهده داشت؛ با این حال اجازه پخش فیلم تبلیغاتی احمد توکلی به وی داده نمی‌شد و پروسه سختی طی شد تا نهایتاً این اجازه صادر شود!

بنابراین روحیات آن روزهای آیت‌الله هاشمی می‌گوید ایشان نمی‌توانسته مخالفتی با انقلاب فرهنگی سالهای 59 تا 62 داشته باشد؛ با این حال، شیوه سیاست‌ورزی آقای هاشمی مخالفت این روزهای وی را توجیه می‌کند.

پیش از این برخی کارشناسان سیاسی این مسئله را تشریح کرده‌اند که آقای هاشمی از نظر روانشناسی شخصیتی «خودمرکزگرا» دارد و همه چیز را با مرکزیت خود تحلیل و تفسیر می‌کند؛ از منظر عمل سیاسی نیز، وی را در جرگه عمل‌گرایان(پراگماتیست‌ها) دسته‌بندی می‌کنند.

اگر سیاست‌ورزی آقای هاشمی را با پراگماتیسم بسنجیم، تناقض موضع آن روز و امروز آیت‌الله در نسبت با موضوع انقلاب فرهنگی حل می‌شود. پراگماتیسم نحله‌ای است که مسئله درست و غلط و حق و باطل را تعلیق می‌کند و هر امری را با سنگ “سودمندی عملی” برای شرایطی که در آن قرار داریم، می‌سنجد.

با توجه به فضای انقلابی حاکم بر آن روزها و نقطه‌ای که آیت‌الله هاشمی از منظر سیاسی در آن حضور داشت، موافقت با انقلاب فرهنگی موضعی سودمند بود و پایگاه او را محکم می‌کرد؛ با این حال آیت‌الله هاشمی در دوران حاضر به دلایلی که پیش از این گفته شده، پایگاه سیاسی و به تبع آن پایگاه اجتماعی خود را تغییر داده؛ پایگاهی که هاشمی این روزها برای خود تعریف کرده نمی‌تواند چندان موافق انقلاب فرهنگی آن روزها باشد؛ بنابراین آیت‌الله هاشمی از موضعی سخن می‌گوید که بتواند خود را در این پایگاه اجتماعی بیشتر تثبیت کرده و آن را به نفع پایگاه سیاسی خود به کار بگیرد.
منبع:تسنیم

آیا هاشمی مخالف انقلاب فرهنگی بود؟

اخبار دنیای موبایل و تکنولوژی

آخرین ساختمان‌های چینی مخالف پیشرفت + تصاویر

اختلاف میان مالکان برخی ساختمان‌ها در چین و نهادهای دولتی باعث ایجاد مناظری عجیب در این کشور شده است.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از رویترز، اقتصاد چین یکی از بیشترین رشدها را در دنیا تجربه کرده است. رشد اقتصادی این کشور علاوه بر صادرات درپی توسعه زیرساختها صورت می‌گیرد. با توجه به وسعت چین توسعه راه‌ها یکی از مهمترین اهداف دولت این کشور به شمار می‌رود اما در این بین افرادی هستند که حاضر به همکاری نیستند. برخی از شهروندان چینی معتقدند که دولت برای خرید خانه‌هایشان به منظور اجرای یک پروژه بزرگ پیشنهاد مناسبی ارائه نکرده و از این رو حاضر به تحویل ملک خود نیستند. این تقابل باعث ایجاد مناظری عجیب اما در برخی موارد جالب شده است.

انتهای پیام/

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

دانلود موزیک

ماشین های جدید

درگیری شدید دو گروه مخالف دولت در سوریه

به گزارش جهان، این درگیریها در استان ادلب سوریه بین نیروهای “جبهه نصرت” و “لشکر ۱۳ ارتش آزاد سوریه” و در اطراف شهر “مرات النعمان” رخ داده است.

گزارش شده است که درگیریها پس از یک تظاهرات ضددولتی در این شهر در روز جمعه (۲۱ اسفند) رخ داد.

همکاری نظامی و عملیاتی این دو گروه درگیر، پیشتر باعث شده بود تا بیشتر استان ادلب در کنترل آنها قرار گیرد.

این درگیریها همزمان است با تازه‌ترین تلاشها برای کمک به حل بحران سوریه و مذاکره بین نیروهای شورشی و دولت سوریه.

ارتش آزاد سوریه در این مذاکرات شرکت دارد اما نیروهای جبهه نصرت در این مذاکرات حضور ندارند.

مقامات سوری گفته‌اند که هیاتی به نمایندگی از دولت برای سوریه برای شرکت در مذاکرات ژنو در سوئیس امروز (یکشنبه ۱۳ مارس -۲۳ اسفند) عازم این کشور می‌شود.

قرار است مذاکرات صلح سوریه روز دوشنبه ۱۴ مارس (۲۴ اسفند) در ژنو برگزار شود.

دور تازه مذاکرات صلح در سوریه در آستانه پنجمین سالگرد جنگ در این کشور برگزار می شود. این جنگ بیش از ۲۵۰ هزار کشته و میلیون‌ها آواره در داخل و خارج از سوریه به جا گذاشته است.

روزنامه ایران

افق

چرا انگلیسی‌ها مخالف آیات احمد جنتی، محمد یزدی و محمدتقی مصباح یزدی هستند؟

گروه سیاست جهان نیوزـ از آن هنگام که حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای، رهبر حکیم انقلاب مساله نفوذ دشمن در دوران فعلی را مطرح کردند؛ مسائل مختلفی درباره این موضوع مطرح شد. اما در این میان شاید بارزترین مصداق این نفوذ در حوزه رفتار سیاسی در مقطع فعلی، فاش شدن خط عملیاتی نفوذ، از آمریکا و انگلیس تا لیست خبرگان جریان غربگرا در ایران باشد.

به‌رغم تایید صلاحیت حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی توسط شورای نگهبان برای کاندیداتوری در انتخابات مجلس خبرگان، اما جریان سیاسی وابسته به او طی چند هفته اخیر و در راستای ایجاد یک فضای تبلیغاتی برای حامیان فتنه 88، تاکتیک مهندسی آرا برای جلوگیری از راه یافتن 3 نفر از علمای بزرگ کشور به مجلس خبرگان را مطرح کردند. براساس این مهندسی، چینش لیست ائتلافی هاشمی رفسنجانی و فتنه‌گران برای مجلس خبرگان به گونه‌ای بوده است که با کشاندن بخشی از حامیان فتنه به پای صندوق‌های رای، تلاش شود از راهیابی 3 نفر از علمای سرشناس کشور یعنی حضرات آیات جنتی، یزدی و مصباح‌یزدی به مجلس خبرگان رهبری جلوگیری شود. این بازی البته با توجه به فقدان انگیزه لازم در میان فتنه‌گران برای حمایت مجدد از ائتلاف هاشمی و اصلاح‌طلبان کلید خورد اما هدف اصلی آن از نگاه افراد مطلع پنهان نماند. به اعتقاد کارشناسان هدف اصلی این بازی، ایجاد یک ترکیب جدید در مجلس خبرگان است. ترکیبی که براساس آن دست رفسنجانی را در خبرگان بازتر کند.  در واقع هاشمی‌ رفسنجانی که با قربانی کردن حسن خمینی بهانه کلید زدن این بازی را به‌دست آورده بود؛ اکنون در سودای عدم راه یافتن علمای بزرگ به خبرگان است؛ علمایی که مهم‌ترین ویژگی آنان، انقلابی بودن است. این رفتار جریان سیاسی هاشمی رفسنجانی اگرچه یک بازی سیاسی برای تصاحب قدرت است اما به صورت آشکار با ماهیت مجلس خبرگان رهبری در تضاد است و نشان  می‌دهد رفسنجانی با نیات قدرت‌طلبانه به دنبال تغییر ماهیت و محتوای مجلس خبرگان است.

محتوا و هدف‌گذاری این بازی غیراخلاقی اما زمانی بیشتر آشکار شد که رسانه‌های ضد انقلاب تمام قد به یاری آن شتافتند. در این میان آنچه باعث حیرت ناظران شد؛ تغییر کارکرد رسانه انگلیسی بی‌بی‌سی در این قبیل مواقع شد.

بی‌بی‌سی که پیش از این همواره بخشی از بازی جریان ضد انقلاب در ایران بود؛ اکنون میدان‌دار بازی جدید شده است. در واقع مهندسی مقابله با رای آوردن آیات جنتی، یزدی و مصباح‌یزدی توسط بی‌بی‌سی در حال اجراست. فرمول‌هایی که این شبکه انگلیسی و همچنین کارکنان و عوامل آن درباره چگونگی عدم راهیابی این علما ارائه می‌دهند حاکی از برنامه‌ریزی درازمدت آنها درباره این موضوع است. به عنوان مثال بی‌بی‌سی در قالب همین استراتژی برای اقناع جامعه هدف خود، طی مطلبی، مهندسی فوق را با عنوان «یک محاسبه: حذف «یزدی، جنتی و مصباح» از خبرگان چگونه ممکن است؟» اینگونه مطرح کرده است: «در انتخابات امسال حذف کاندیداهایی چون محمد یزدی، احمد جنتی و محمدتقی مصباح‌یزدی تا چه حد برای مخالفان آنها عملی خواهد بود؟» حسین باستانی، نویسنده این محاسبه که رابط مالی موسسه روز با بنیادهای اروپایی و آمریکایی نیز هست؛ در ادامه این مطلب نوشته است: «رای‌دهندگان به فهرست رفسنجانی- روحانی، بیش از نیم‌میلیون نفر از رای‌دهندگان به فهرست یزدی- جنتی-مصباح بیشتر هستند. در چنین شرایطی اگر حامیان رئیس‌جمهور فعلی در انتخابات خبرگان پیش‌رو، به طور هماهنگ به ۱۶ نفر رقیب آقایان یزدی، جنتی و مصباح رای بدهند، به راحتی امکان راندن آنها به جایگاه‌های ۱۷ به پایین فهرست منتخبان استان تهران را خواهند داشت.» نویسنده این مقاله می‌افزاید: باید توجه داشت که در جانب مقابل نیز، اکثریت قاطع رای‌دهندگان به آقایان یزدی، جنتی و مصباح، در کنار آنها به سایر اصولگرایان رای خواهند داد. رفتاری که اگرچه در حالت عادی اتفاق مهمی نیست، ولی در شرایطی که نسبت بالایی از رای‌دهندگان طیف مقابل درصدد حذف این 3 نفر با رای دادن به رقبایشان باشند، به حذف آنها (از طریق افزایش آرای رقبا) کمک خواهد کرد. به بیان ساده‌تر در این صورت، هر رای‌دهنده اصولگرایی که در فهرست خود علاوه بر آنها نام کسان دیگری را هم بنویسد، بدون آنکه خود بداند به حذف این سه روحانی در فهرست نهایی منتخبان تهران کمک کرده است.»

حجم عجیب و تمرکز ویژه بی‌بی‌سی بر این موضوع آنقدر بوده است که ناظران را به اتفاق به این نتیجه‌گیری رساند که کل پروژه در خارج از ایران و با اجرای انگلیسی‌ها مطرح شده است. اشاره رهبر معظم انقلاب به این موضوع نیز نشان داد موضوع فراتر از یک تاکتیک محدود انتخاباتی است. ماجرا زمانی قابل تامل شد که همه ظرفیت‌های ضد انقلاب پشت این طراحی قرار گرفت. حتی اکبر گنجی، اصلاح‌طلب فراری مقیم آمریکا که شهرت او به خاطر انتقادات تند و تیزش علیه هاشمی رفسنجانی بوده و رفسنجانی را پشت‌پرده قتل‌های زنجیره‌ای می‌دانست؛ پای کار این مهندسی معکوس آمد و با دفاع از طراحی رای نیاوردن این 3 عالم، حمایت خود از هاشمی رفسنجانی را اعلام کرد!

دم روباه زیر عبای عالیجناب!

عجله، سهل‌انگاری یا گاف، نامش هرچه باشد یک بار دیگر ائتلاف ضدانقلاب و یک جریان سیاسی در ایران فاش شد. نکته بسیار مهم طراحی جدید انگلیسی‌ها برای انتخابات ایران این است که این بار در سطح بسیار بالاتری، این رابطه و ائتلاف فاش شد. موضوع نفوذ انگلیسی‌ها در سطوح بالایی بارها و بارها مورد توجه و دغدغه دلسوزان قرار گرفته بود. فتنه 88 بخش‌هایی از این ارتباط گسترده و سطح بالا را فاش کرد. اما اکنون در انتخابات خبرگان رهبری، سطح بسیار ویژه‌ای از این ارتباط و همزبانی فاش شده است.

آمریکایی‌ها که پیش از این نسبت به موفقیت جریان سیاسی متبوع حسن روحانی در انتخابات مجلسین ایران ابراز امیدواری کرده بودند؛ این بار جانب احتیاط را گرفتند و به قول برخی مقامات و نیز تحلیلگران ارشد این کشور، حمایت خود را از این جریان علنی نکردند تا باعث دردسر دوستان خود در ایران نشوند. با این حال اما انگلیسی‌ها که پیوند عمیقی با برخی افراد بانفوذ در ایران دارند وارد صحنه شدند و پروژه انتخاباتی طراحی شده در خارج از ایران را سر دست گرفته و دنبال کردند. اصطلاحا این بار دم روباه از زیر عبای عالیجناب بیرون آمد تا خطوط ارتباطی گذشته او و فرزندانش با انگلیسی‌ها که در مواقع مختلف فاش شده بود؛ یک بار دیگر برای افکار عمومی یادآوری شود. این بار اما سطح همکاری و همزبانی بسیار فراتر از موارد گذشته فاش شده است؛ پروژه مشترک با انگلیسی‌ها برای در دست گرفتن مجلس خبرگان رهبری! این پروژه مشترک به دنبال چیست؟ اهداف داخلی از این ائتلاف مشخص است اما هدف انگلیسی‌ها از راه نیافتن آیات جنتی، یزدی و مصباح به درون مجلس خبرگان چیست؟ سیاست‌ها و دیدگاه‌های این 3 عالم سرشناس شیعه کدام سیاست‌ها و اهداف انگلیس در ایران، کل جهان تشیع یا فراتر از آن در جهان اسلام را با مشکل مواجه می‌کند؟ آیت‌الله احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، یعنی همان نهادی است که طی سال‌های اخیر بارها و بارها از سوی جریان‌های ضد انقلاب مورد هجمه قرار گرفته است. آیت‌الله با اراده‌ای محکم در مقابل نفوذ افراد و جریان‌های منحرف به ساختار تصمیم‌گیری در نظام اسلامی ایستاده است. وی سد محکم نظام اسلامی در مقابل جریان‌های سیاسی وابسته و ضد انقلاب است. در نهایت آخرین نسخه خارجی، انهدام شورای نگهبان است. تحلیلگران آمریکایی طی ماه‌های منتهی به انتخابات 7 اسفند صراحتا تاکید کرده‌اند که شورای نگهبان و شخص آیت‌الله جنتی مانع بزرگی بر سر سیاست‌های دوستان ایرانی هستند و باید این مانع برداشته شود.

آیت‌الله محمدتقی مصباح‌یزدی، از علمای بزرگ ایران است که طی دهه‌های اخیر شاگردان بزرگی از دامان معرفت این فیلسوف بزرگ در خدمت انقلاب قرار گرفته‌اند. آیت‌الله مصباح و شاگردان او طی 2 دهه اخیر سد محکم معرفتی و گفتمانی در مقابل ترویج مکاتب غربی و مادی در ایران ایجاد کرده‌اند. آیت‌الله محمد یزدی، روحانی باسابقه و شاگرد امام خمینی(ره) از علمای بزرگ شیعه است که همراهی او با نهضت امام(ه) از ابتدای دهه 40 بوده است. او یکی از معتمدان اصلی امام خمینی (ره) بود. نقش ویژه آیت‌الله یزدی هم در سازماندهی و انسجام مدرسان دینی بسیار قابل تامل است و هم مهم‌تر از آن، جایگاه وی در مجلس خبرگان رهبری و نیز تحکیم مواضع انقلابی آیت‌الله جنتی در شورای نگهبان، بسیار مهم است. آیت‌الله یزدی که پس از رحلت آیت‌الله مهدوی‌کنی، با انتخاب خبرگان ملت به عنوان رئیس مجلس خبرگان رهبری ایفای تکلیف می‌کند؛ همواره بر ماهیت اصیل خبرگان که تقویت و استحکام ولایت فقیه است بسیار تاکید دارد. شاید در شرایط فعلی مهم‌ترین دلیل مهندسی معکوس انگلیسی‌ها برای جلوگیری از حضور آیت‌الله یزدی در مجلس خبرگان رهبری، نفوذ کلام ایشان در میان خبرگان و اعتماد خبرگان ملت به وی است. همین موضوع باعث به حاشیه رفتن هاشمی رفسنجانی در خبرگان می‌شود. انگلیسی‌ها نبود آیت‌الله یزدی در مجلس خبرگان رهبری را با هدف تقویت نقش هاشمی رفسنجانی در خبرگان دنبال می‌کنند.

بنابراین با توجه به نقش و جایگاه این 3 عالم بزرگ، هدف انگلیسی‌ها برای جلوگیری از راهیابی این 3 عالم به مجلس خبرگان رهبری چندان پنهان نمانده است. آنها اکنون تلاش می‌کنند بازی‌ای که از سوی هاشمی و با ترغیب سیدحسن خمینی به کاندیداتوری کلید خورد را با شعار جلوگیری از ورود علمای اثرگذار به مجلس خبرگان به پیش ببرند! این بار کیف‌های انگلیسی نه تنها برای مجلس شورای اسلامی دوخته شده، بلکه بخشی از آنها نیز در اختیار عالیجناب قرار گرفته است!

بازدید کاردار دولت از ساختمان «بی‌بی‌سی» در لندن؟!

مهدی محمدی طی مطلبی در کانال تلگرام خود نوشت: «مدت‌ها عقیده داشته‌ام و به سبب برخی وظایف این مساله را از نزدیک لمس کرده‌ام که بی‌بی‌سی هرچه هست یک رسانه نیست. رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی از اراده انگلیسی برای مداخله در انتخابات ایران سخن گفتند. بی‌بی‌سی اصلی‌ترین ابزار این مداخله است. تلویزیون بی‌بی‌سی سال‌هاست در اصل نقش ترمینال تجمیع ضدانقلاب را بازی کرده و مسؤولیت ایجاد پروژه اپوزیسیون واحد برانداز علیه نظام اسلامی را بر عهده گرفته است. جلسه ضدایرانی در سرویس اطلاعات خارجی انگلیس وجود ندارد که نماینده بی‌بی‌سی در آن حاضر نباشد. تنها مشکل بی‌بی‌سی در طول همه این سال‌ها نداشتن ارتباط با محیط داخلی ایران بود که ظاهرا به لطف دولت اعتدال آن هم تا حدود زیادی حل شده است. برخی خبرها می‌گوید سفیر دولت در لندن شخصا سری هم به ساختمان بی‌بی‌سی زده است. اگر امروز بی‌بی‌سی جسارت مداخله در انتخابات را به خود می‌دهد، حاصل آن است که پیش‌تر برخی دیوارها فرو ریخته است».
منبع: وطن امروز

سیستم اطلاع رسانی

دانلود نرم افزار

پیوستن ده‌ها مخالف سوری به ارتش سوریه

به گزارش جهان به نقل از فارس، تلویزیون المیادین در گزارشی از جنگ در سوریه تاکید کرد که تعداد زیادی از نیروهای مخالف دولت سوریه که در قالب نیروهای جبهه النصره و دیگر گروه‌های مسلح در الرستن در استان حمص حضور داشتند، برای پویستن به نیروهای ارتش در نبرد با داعش از مخفی گاه‌های خود خارج شدند.
 
براساس این گزارش،‌ سرگردان بودن افراد مسلح میان تصمیم فرمالندهان درباره صلح یا ادامه نبرد منجر به جدا شدن این تعداد از شبه نظامیان و پیوستنشان به ارتش سوریه شده است.
 
هفته گذشته نیز منابع رسانه ای در سوریه خبر دادند که تعدادی از شبه نظامیان در حومه حلب پس از موفقیت‌های ارتش این کشور، سلاح‌های خود را به نیروهای سوری تحویل دادند.
 

وبلاگ اطلاعات

تکنولوژی جدید

بیش از ۴۰ درصد اروپا مخالف اسرائیل هستند

به گزارش جهان به نقل از فارس، نتایج بررسی یک موسسه اسرائیلی به نام «ان آر جی» که یکشنبه هفته جاری نیز در نشست هفتگی کابینه اسرائیل مطرح شد نشان داد بیش از 40 درصد شهروندان اروپا دیدگاه ضد اسرائیلی دارند و با این مورد که اسرائیل به خاطر نسل کشی‌ها و رفتارش شبیه نازی‌های آلمان است، موافق هستند.
 
بر اساس این گزارش، «نفتالی بنیت» از وزرای کابینه اسرائیل در نشست هفتگی خود در یکشنبه نیز گزارش گرایش‌های ضد اسرائیل سال 2015  را به اعضای کابینه «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر اسرائیل ارائه کرد.
 
در این گزارش بر وجود تنفر از یهودیان در بین مسلمانان،  نیز اشاره شده و  همچنین بر برگزاری اعتراض‌های ضد اسرائیلی و اتهام علیه تل‌آویو مبنی بر این‌که اسرائیل خونخوار و دولتی غیر مشروع بوده، تاکید شده است.
 
در بخش دیگر این گزارش بر مجبور بودن یهودیان مقیم اروپا در تردد در نواحی حفاظت شده اشاره است . 
 
این گزارش همچنان نشان داد که در روسیه و اوکراین ، مردم یهودیان مهاجر را به عنوان گروهی که صداقتشان زیر سئوال است، بر می‌شمارند.

bluray movie download

آخرین اخبار ورزشی