مردی که راز موفقیت را می‌دانست/ راز بقای سیاهجامگان در لیگ برتر

مردی که راز موفقیت را می‌دانست/ راز بقای سیاهجامگان در لیگ برتر

بانک ورزش – شاید خوشبین‌ترین طرفدار سیاه‌جامگان هم تصور نمی‌کرد این تیم با شرایطی که در جدول دارد، بتواند بالاتر از ملوان بایستد و سهمیه‌اش را حفظ کند اما این اتفاق افتاد و شاگردان فرهاد کاظمی با ارائه یک بازی منطقی با دو گل ملوان را از پیش رو برداشتند و حکم به سقوط آنها دادند.

اما بد نیست بدانید بقای سیاه‌جامگان یک راز بزرگ داشت و آن هم اینکه فرهاد کاظمی یک بار دیگر در نقش مبارز با بازیکن سالاری ظاهر شد و شب قبل از بازی تیمش مقابل ملوان حکم به اخراج ۳ بازیکن داد. مهدی جعفرپور، آلاجی سوسه و کائیل کنویا ۳ بازیکنی بودند که سرمربی سیاه‌جامگان به خاطر مسائل انضباطی آنها را از اردوی تیمش کنار گذاشت. تصمیمی که نشان از جرات بالای این مربی داشت، آن هم در تیمی که در بحران کمبود بازیکن کلیدی به سر می‌برد.
فرهاد کاظمی که فصل گذشته هم با نگه داشتن راه‌آهن در لیگ‌برتر دست به کار بزرگی زده بود، یک بار دیگر نشان داد از چه توانایی‌هایی روی نیمکت بهره می‌برد. او استاد بازی‌های روحی روانی است و در این راه هیچ وقت به بازیکنان سرکش باج نمی‌دهد. اخراج سه بازیکن آن هم شب قبل از بازی مرگ و زندگی در لیگ‌برتر نشان داد کاظمی به خوبی قواعد موفقیت در لیگ‌برتر را بلد است.
راز بزرگ بقای سیاه‌جامگان هم در این تصمیم کاظمی بود و البته اعتماد به نفس بالایی که این مربی داشت. رضا عنایتی در مصاحبه‌اش گفته بود که اعتماد به نفس و امیدواری بالای کاظمی همه ما را کلافه کرده بود. کاظمی می‌دانست که برای موفقیت باید به بازیکنانش انگیزه بدهد. پس انگیزه داد و در نهایت به هدفش رسید. هدفی مانند بقا در لیگ برتر. اتفاقی که کاظمی پیش‌تر و در شرایطی سخت‌تر با راه‌آهن هم تجربه‌اش کرده بود.

مردی که راز موفقیت را می‌دانست/ راز بقای سیاهجامگان در لیگ برتر

بانک ورزش – شاید خوشبین‌ترین طرفدار سیاه‌جامگان هم تصور نمی‌کرد این تیم با شرایطی که در جدول دارد، بتواند بالاتر از ملوان بایستد و سهمیه‌اش را حفظ کند اما این اتفاق افتاد و شاگردان فرهاد کاظمی با ارائه یک بازی منطقی با دو گل ملوان را از پیش رو برداشتند و حکم به سقوط آنها دادند.

اما بد نیست بدانید بقای سیاه‌جامگان یک راز بزرگ داشت و آن هم اینکه فرهاد کاظمی یک بار دیگر در نقش مبارز با بازیکن سالاری ظاهر شد و شب قبل از بازی تیمش مقابل ملوان حکم به اخراج ۳ بازیکن داد. مهدی جعفرپور، آلاجی سوسه و کائیل کنویا ۳ بازیکنی بودند که سرمربی سیاه‌جامگان به خاطر مسائل انضباطی آنها را از اردوی تیمش کنار گذاشت. تصمیمی که نشان از جرات بالای این مربی داشت، آن هم در تیمی که در بحران کمبود بازیکن کلیدی به سر می‌برد.
فرهاد کاظمی که فصل گذشته هم با نگه داشتن راه‌آهن در لیگ‌برتر دست به کار بزرگی زده بود، یک بار دیگر نشان داد از چه توانایی‌هایی روی نیمکت بهره می‌برد. او استاد بازی‌های روحی روانی است و در این راه هیچ وقت به بازیکنان سرکش باج نمی‌دهد. اخراج سه بازیکن آن هم شب قبل از بازی مرگ و زندگی در لیگ‌برتر نشان داد کاظمی به خوبی قواعد موفقیت در لیگ‌برتر را بلد است.
راز بزرگ بقای سیاه‌جامگان هم در این تصمیم کاظمی بود و البته اعتماد به نفس بالایی که این مربی داشت. رضا عنایتی در مصاحبه‌اش گفته بود که اعتماد به نفس و امیدواری بالای کاظمی همه ما را کلافه کرده بود. کاظمی می‌دانست که برای موفقیت باید به بازیکنانش انگیزه بدهد. پس انگیزه داد و در نهایت به هدفش رسید. هدفی مانند بقا در لیگ برتر. اتفاقی که کاظمی پیش‌تر و در شرایطی سخت‌تر با راه‌آهن هم تجربه‌اش کرده بود.

مردی که راز موفقیت را می‌دانست/ راز بقای سیاهجامگان در لیگ برتر

خرید بک لینک

مردی در خیابان میرداماد تهران، خود را از پل عابر حلق آویز کرد +تصویر

مردی در خیابان میرداماد تهران، خود را از پل عابر حلق آویز کرد +تصویر

به گزارش ایرنا، متوفی حدود ۵۰ ساله بود که در مقابل چشم رهگذران تهرانی خود را حلق آویز کرد .
با تماس های مردمی یک دستگاه آمبولانس برای نجات و امداد رسانی وارد عمل شد اما امدادگران با پیکر بی جان فرد مذکور رو به رو و جسد را به بیمارستان منتقل کردند.
به گفته شاهدان فرد مورد نظر با دست های بسته خود را حلق آویز کرده بود.
مردی در خیابان میرداماد تهران، خود را از پل عابر حلق آویز کرد (+عکس)

مردی در خیابان میرداماد تهران، خود را از پل عابر حلق آویز کرد +تصویر

به گزارش ایرنا، متوفی حدود ۵۰ ساله بود که در مقابل چشم رهگذران تهرانی خود را حلق آویز کرد .
با تماس های مردمی یک دستگاه آمبولانس برای نجات و امداد رسانی وارد عمل شد اما امدادگران با پیکر بی جان فرد مذکور رو به رو و جسد را به بیمارستان منتقل کردند.
به گفته شاهدان فرد مورد نظر با دست های بسته خود را حلق آویز کرده بود.
(image)

مردی در خیابان میرداماد تهران، خود را از پل عابر حلق آویز کرد +تصویر

نود32 آپدیت ورژن 4

استخدام

مردی که “پروانه” شد +تصویر

مردی که “پروانه” شد +تصویر

انتشارات پیام آزادگان رمان «مردی که پروانه شد» نوشته «مجید پور ولی کلشتری» را منتشر کرد.
انتشارات پیام آزادگان رمان «مردی که پروانه شد» نوشته «مجید پور ولی کلشتری» را منتشر کرد. نویسنده این کتاب پیش از این نیز چند اثر داستانی دیگر از جمله «ما از دوکوهه آمدیم اینجا غریبیم» ، «نگار ماندگار» ، «من پسر باد هستم» ، «فصل خواب خرگوش‌ها» ، «آواز ابابیل» ، «اقیانوس مشرق» ، «پسران دوزخ» و «گریه‌های مسیح» را نوشته است.

 

طبق توضیحات نویسنده، این رمان حول شخصیّت عباد، عکاسی است که در جنگ اسیر شد و سال‌های زیادی را در عراق زیر شکنجه بعثی‌ها گذراند. البته داستان را شخص دیگری روایت می‌کند. شخصی که کم کم تحت تاثیر عباد قرار گرفته و حالا قصد دارد درباره عباد داستانی بنویسد. در اصل راوی داستان یک نویسنده است که مردد است که از کجای زندگانی شخصیت مورد علاقه‌اش بنویسد. این تردید هم بخاطر عظمت خاطرات و وقایع اطرافِ عباد است.

 

 

 

 

داستان در زمان پس از آزادی عباد روایت می‌شود. تقریبا نزدیک به زمان معاصر. اما فلاش بک‌هایی هم به خاطرات زندان و جوانی او دارد. عباد تنها شخصیت این داستان نیست. تارا و یونسِ غریق هم از دیگر شخصیت‌های داستان هستند. عباد از پیله زندان بعثی‌ها آزاد شده و در جامعه امروز پوست انداخته و اندک اندک تبدیل به آدم دیگری می‌شود. پروانه شدن نماد آزادگی در عقیده است.  عباد یکی از آن‌هایی است که پس از اسارت، دوره «گذر از اندیشه‌های پیشین» را سپری کرده و حالا در برابر خود تنها دو چیز مقدس بیشتر نمی‌بیند، یکی قرآن و یکی عترت.

 

«مردی که پروانه شد» در درجه اول داستان ایدئولوژی عباد است. بعد از آن می‌شود گفت که داستان رنج همسران آزادگان و داستان آن‌هاست که سال‌ها در زندان‌های بعثی‌ها روح‌شان آزرده شد. نوع روایت کتاب خطی نیست. کتاب مجموعه برش‌ها، مجموعه نگاه‌ها، نامه‌ها و مجموعه خاطراتی ا‌ست که نویسنده ای در اختیار داشته و حالا در ذهن خودش با آن کلنجار می‌رود.

 

 

تسنیم

مردی که “پروانه” شد +تصویر

انتشارات پیام آزادگان رمان «مردی که پروانه شد» نوشته «مجید پور ولی کلشتری» را منتشر کرد.
انتشارات پیام آزادگان رمان «مردی که پروانه شد» نوشته «مجید پور ولی کلشتری» را منتشر کرد. نویسنده این کتاب پیش از این نیز چند اثر داستانی دیگر از جمله «ما از دوکوهه آمدیم اینجا غریبیم» ، «نگار ماندگار» ، «من پسر باد هستم» ، «فصل خواب خرگوش‌ها» ، «آواز ابابیل» ، «اقیانوس مشرق» ، «پسران دوزخ» و «گریه‌های مسیح» را نوشته است.

 

طبق توضیحات نویسنده، این رمان حول شخصیّت عباد، عکاسی است که در جنگ اسیر شد و سال‌های زیادی را در عراق زیر شکنجه بعثی‌ها گذراند. البته داستان را شخص دیگری روایت می‌کند. شخصی که کم کم تحت تاثیر عباد قرار گرفته و حالا قصد دارد درباره عباد داستانی بنویسد. در اصل راوی داستان یک نویسنده است که مردد است که از کجای زندگانی شخصیت مورد علاقه‌اش بنویسد. این تردید هم بخاطر عظمت خاطرات و وقایع اطرافِ عباد است.

 

 

(image)

 

 

داستان در زمان پس از آزادی عباد روایت می‌شود. تقریبا نزدیک به زمان معاصر. اما فلاش بک‌هایی هم به خاطرات زندان و جوانی او دارد. عباد تنها شخصیت این داستان نیست. تارا و یونسِ غریق هم از دیگر شخصیت‌های داستان هستند. عباد از پیله زندان بعثی‌ها آزاد شده و در جامعه امروز پوست انداخته و اندک اندک تبدیل به آدم دیگری می‌شود. پروانه شدن نماد آزادگی در عقیده است.  عباد یکی از آن‌هایی است که پس از اسارت، دوره «گذر از اندیشه‌های پیشین» را سپری کرده و حالا در برابر خود تنها دو چیز مقدس بیشتر نمی‌بیند، یکی قرآن و یکی عترت.

 

«مردی که پروانه شد» در درجه اول داستان ایدئولوژی عباد است. بعد از آن می‌شود گفت که داستان رنج همسران آزادگان و داستان آن‌هاست که سال‌ها در زندان‌های بعثی‌ها روح‌شان آزرده شد. نوع روایت کتاب خطی نیست. کتاب مجموعه برش‌ها، مجموعه نگاه‌ها، نامه‌ها و مجموعه خاطراتی ا‌ست که نویسنده ای در اختیار داشته و حالا در ذهن خودش با آن کلنجار می‌رود.

 

 

تسنیم

مردی که “پروانه” شد +تصویر

خرید بک لینک

عکس