۷ هزار پرسپولیسی در ورزشگاه آزادی/ داماد با پرچم سرخ!

۷ هزار پرسپولیسی در ورزشگاه آزادی/ داماد با پرچم سرخ!

7 هزار پرسپولیسی در ورزشگاه آزادی/ داماد با پرچم سرخ!
به گزارش بانک ورزش، پرسپولیس در هفته چهارم لیگ برتر میزبان صبای قم است.
ترافیک نسبتا شدیدی بیرون ورزشگاه آزادی به وجود آمده و هواداران در حال ورود به استادیوم هستند.
یک ماشین عروس مقابل درب غربی استادیوم آزادی ایستاده بود و جالب اینجا بود که داماد که لباس مراسم را به تن داشت کلاه قرمز و پرچم پرسپولیس در دست گرفته بود و این اقدام این فرد باعث تشویق تماشاگرانی که در حال ورود به ورزشگاه شدند بود.

۷ هزار پرسپولیسی در ورزشگاه آزادی/ داماد با پرچم سرخ!

(image)
به گزارش بانک ورزش، پرسپولیس در هفته چهارم لیگ برتر میزبان صبای قم است.
ترافیک نسبتا شدیدی بیرون ورزشگاه آزادی به وجود آمده و هواداران در حال ورود به استادیوم هستند.
یک ماشین عروس مقابل درب غربی استادیوم آزادی ایستاده بود و جالب اینجا بود که داماد که لباس مراسم را به تن داشت کلاه قرمز و پرچم پرسپولیس در دست گرفته بود و این اقدام این فرد باعث تشویق تماشاگرانی که در حال ورود به ورزشگاه شدند بود.

۷ هزار پرسپولیسی در ورزشگاه آزادی/ داماد با پرچم سرخ!

ضرب و شتم جیمی جامپ در اهواز / خسوس با پرچم برزیل در آغوش ویسی

ضرب و شتم جیمی جامپ در اهواز / خسوس با پرچم برزیل در آغوش ویسی

استقلال خوزستان با برتری ۲ بر صفر مقابل ذوب‌آهن عنوان قهرمانی لیگ برتر را به دست آورد.

* بعد از پایان بازی تمامی بازیکنان و کادر فنی این تیم داخل زمین آمدند.

* بازیکنان استقلال خوزستان بعد از برتری به سمت تماشاگران رفتند و از آنها تشکر کردند. همچنین آنها از هواداران خواستند همچنان تیم استقلال خوزستان را تشویق کنند.

* بازیکنان استقلال خوزستان با پرچم بزرگی از این تیم دور افتخار زدند.

* عبدالله ویسی سرمربی تیم فوتبال استقلال خوزستان بعد از قهرمانی دور افتخار زد. همچنین خسوس دروازه‌بان این تیم با پرچم برزیل در آغوش ویسی قرار گرفت.

* بازیکن استقلال خوزستان از دقایق ۸۸ به بعد جشن قهرمانی را شروع کردند و در کنار بهمن روشنایی سرپرست تیم در نیمکت تیم استقلال خوزستان بالا و پایین می‌پریدند.

* خسوس دروازه‌بان تیم استقلال خوزستان بعد از سوت داور دور افتخار زد.

* بازیکنان تیم استقلال خوزستان بعد از پایان بازی همگی داخل زمین شدند و خوشحالی کردند.

* هیچکدام از هواداران حاضر در ورزشگاه پس از به صدا درآمدن سوت داور وسط زمین نیامدند و نظم را رعایت کردند.

* بلافاصله بعد از پایان بازی سکوی قهرمانی را وارد زمین کردند تا برای آغاز جشن قهرمانی مراسم آغاز شود.

* یک جیمی‌جامپ لحظه‌ای که وارد زمین شد مأموران نیروی انتظامی او را گرفتند و با ضرب و شتم او را به بیرون از ورزشگاه بردند.

* عبدالله ویسی پس از صدای سوت داور بعد از اینکه خوشحالی کرد دور زمین مشغول به شادی بود و دور افتخار زد.

* خسوس با پرچم برزیل به شادی پرداخت.

* موزیک‌های فارسی، بختیاری و عربی در ورزشگاه نواخته شد.

* هواداران چراغ‌های موبایل را روشن کردند.

 

* بازیکنان استقلال خوزستان راهی رختکن شدند و پس از تعویض لباسهایشان در ورزشگاه الغدیر جشن قهرمانی را به پا کردند.

ضرب و شتم جیمی جامپ در اهواز / خسوس با پرچم برزیل در آغوش ویسی

استقلال خوزستان با برتری ۲ بر صفر مقابل ذوب‌آهن عنوان قهرمانی لیگ برتر را به دست آورد.

* بعد از پایان بازی تمامی بازیکنان و کادر فنی این تیم داخل زمین آمدند.

* بازیکنان استقلال خوزستان بعد از برتری به سمت تماشاگران رفتند و از آنها تشکر کردند. همچنین آنها از هواداران خواستند همچنان تیم استقلال خوزستان را تشویق کنند.

* بازیکنان استقلال خوزستان با پرچم بزرگی از این تیم دور افتخار زدند.

* عبدالله ویسی سرمربی تیم فوتبال استقلال خوزستان بعد از قهرمانی دور افتخار زد. همچنین خسوس دروازه‌بان این تیم با پرچم برزیل در آغوش ویسی قرار گرفت.

* بازیکن استقلال خوزستان از دقایق ۸۸ به بعد جشن قهرمانی را شروع کردند و در کنار بهمن روشنایی سرپرست تیم در نیمکت تیم استقلال خوزستان بالا و پایین می‌پریدند.

* خسوس دروازه‌بان تیم استقلال خوزستان بعد از سوت داور دور افتخار زد.

* بازیکنان تیم استقلال خوزستان بعد از پایان بازی همگی داخل زمین شدند و خوشحالی کردند.

* هیچکدام از هواداران حاضر در ورزشگاه پس از به صدا درآمدن سوت داور وسط زمین نیامدند و نظم را رعایت کردند.

* بلافاصله بعد از پایان بازی سکوی قهرمانی را وارد زمین کردند تا برای آغاز جشن قهرمانی مراسم آغاز شود.

* یک جیمی‌جامپ لحظه‌ای که وارد زمین شد مأموران نیروی انتظامی او را گرفتند و با ضرب و شتم او را به بیرون از ورزشگاه بردند.

* عبدالله ویسی پس از صدای سوت داور بعد از اینکه خوشحالی کرد دور زمین مشغول به شادی بود و دور افتخار زد.

* خسوس با پرچم برزیل به شادی پرداخت.

* موزیک‌های فارسی، بختیاری و عربی در ورزشگاه نواخته شد.

* هواداران چراغ‌های موبایل را روشن کردند.

 

* بازیکنان استقلال خوزستان راهی رختکن شدند و پس از تعویض لباسهایشان در ورزشگاه الغدیر جشن قهرمانی را به پا کردند.

ضرب و شتم جیمی جامپ در اهواز / خسوس با پرچم برزیل در آغوش ویسی

بک لینک قوی

استخدام

روایتی از تعویض اتفاقی دو پرچم پشت ظریف و کری!

روایتی از تعویض اتفاقی دو پرچم پشت ظریف و کری!

به گزارش جهان، سیراقدامات معنادار دیپلماتهای دولت یازدهم در عادی سازی تعامل با امریکا و فتح سنگر به سنگر خطوط قرمز همچنان ادامه دارد.

 در جریان سفر ظریف به آمریکا برای شرکت در اجلاس تغییرات آب و هوا، او با کری درباره تحولات پس از اجرای برجام دیدار کرد. دیدارهای گاه و بیگاهی که طی دوسال گذشته دیگر به مساله‌ای عادی و روتین تبدیل شده است.

اما در دیدار اخیر وزرای خارجه ایران و آمریکا در نیویورک، جایگاه دو دیپلمات ارشد که میبایست در برابر پرچم کشور خودشان می‌ایستادند، تعویض شد. مساله‌ای که در عرف دیپلماتیک به گامی در راستای «حل مشکلات بین دو دولت»  «بهبود روابط» تعبیر می ‌شود.

این اقدام و همزمانی آن با با بدعهدی‌های امریکا پس از برجام با انتقادهای گسترده ای روبرو شد. چند روز بعد عراقچی در توضیح این مساله گفت: «تا جایی که می‌دانم و من آنجا بودم هیچ برنامه ی از پیش تعیین شده ای نبود. وزیران خارجه قبل از ایستادن مقابل پرچم‌ها کوتاه یکدیگر را دیدند و سپس آمدند و مقابل پرچم‌ها ایستادند. در ملاقات دوم دقت شد تا وزرا در جای خود قرار گیرند.» ادعای عراقچی در حالی است که خبرنگار شبکه «سی بی اس» در سازمان ملل متحد، چند دقیقه قبل از این دیدار خبر داده بود وزرای خارجه دو کشور مقابل پرچم های یکدیگر خواهند ایستاد.

اما این اولین بار نبود که «اقدامات معنادار» و «تابوشکنانه» دیپلماتهای ایرانی حاشیه ساز می‌شود، بلکه اقداماتی از این دست هرچند وقت یکبار رخ می‌دهد و هربار هم پس از مانور رسانه‌ای روی آن و استفاده سیاسی طرفین؛ در پاسخبه انتقادها آن را «رخدادی اتفاقی» معرفی می‌کنند.
 
مکالمه تلفنیِ اتفاقی با اوباما
5مهرماه 1392 در حالیکه حسن روحانی قصد بازگشت از آمریکا به تهران را داشت، در آخرین ساعات حضورش در این کشور طی تماسی 15 دقیقه ای با رییس جمهور آمریکا برای اولین بار بعد از انقلاب گفتگو کرد.

 در گزارش سایت اطلاع‌رسانی دولت آمده بود «در این گفت وگوی تلفنی، دو طرف بر اراده سیاسی برای حل سریع مساله هسته ای تاکید کرده و زمینه را برای حل موضوعات دیگر و همکاری در مسائل منطقه ای مورد توجه قرار داده و وزرای امور خارجه خود را مامور کردند تا زمینه همکاری های لازم را هر چه زودتر فراهم آورند.»
از همان لحظه به بعد، تحلیل ها و اخبار متفاوتی در این باره منتشر شد و حامیان دولت با رپرتاژ ویژه برای این اقدام رییس جمهور، از آن حمایت کرده و آن را گامی بزرگ برای رفع مشکلات ایران قلمداد کردند. آنها معتقدند بودند این کار کلید اولیه آغاز روابط دو کشور خواهد بود و به همین علت نیز به استقبال روحانی در فرودگاه مهر آباد رفته و از وی تشکر کردند.
 
چند روز پس از آن که  روزنامه های زنجیره‌ای و غرب‌باوران داخلی مشغول خوشحالی از این اقدام بی ‌سابقه بودند و حتی روزنامه دولتی ایران نیز تیتر یک خود را به این مساله اختصاص داده بود، رهبر انقلاب در سخنان خود در دانشگاه افسری شهید ستّاری با انتقاد از این اقدام فرمودند: « برخی از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد، به نظر ما بجا نبود»

 

سه روز پس از این اقدام و در حالیکه در تهران حسن روحانی رییس جمهور کشورمان به اکبر ترکان مشاور خود دستور داده بود راههای راه اندازی پرواز مستقیم ایران و آمریکا را بررسی کند ، تتها دو روز پس از  گفتگوی تلفنی آقای روحاتی با رییس جمهور امریکا، در آن سوی دنیا اوباما در دیدار با نخست وزیر رژِیم صهیونیستی تاکید می کند که همچنان گزینه نظامی روی میز است و هیچ تغییری در سیاست های امریکا در قبال ایران به وجود نبامده است.

اما طرفین هیچوقت معلوم نکردند واقعا کدام طرف درخواست این مکالمه تلفنی را مطرح کرده است، ایرانی ها آمریکایی ها و آنها هم هیات ایرانی را درخواست کننده معرفی کردند تا نهایتا این مساله یک رخداد اتفاقی لقب بگیرد.
 

 
 
پیاده روی اتفاقی
دیماه 93 «محمد جواد ظریف» و «جان کری» وزیران خارجه ایران و آمریکا در حاشیه نشست ژنو سوئیس، به مدت چند دقیقه در خیابان‌های ژنو و در فضایی غیررسمی باهم قدم زدند و به گفتگو پرداختند.

ظریف در اتوضیح چرایی این اقدام گفت به دو دلیل عدم وجود حیاط یا باغ در هتل و حضور خبرنگاران در اطراف هتل، وزرای خارجه تصمیم گرفتند بدون حاشیه و برای خارج کردن مذاکرات از حالت نسبتا تنش آلود، دقایقی با یکدیگر پیاده روی کنند.
 
«ما ساعت 2 بامداد به فرانکفورت رفته و سپس به ژنو رسیدیم و بدون هیچ استراحتی وارد مذاکرات 5 ساعته شدیم و به دلیل خستگی و پرتنش بودن مذاکرات و وجود بحث‌های چالشی و اساسی احساس کردم باید مقداری بحث را تعدیل کنیم تا دوستان ما که می‌خواستند به بحث بپیوندند به مذاکرات برسند. در این فاصله گفتم می‌خواهم کمی قدم بزنم. جان کری هم با من آمد و چون آن هتل باغ نداشت در خیابان قدم زدیم.»

ظریف همچنین درباره حاشیه های این پیاده روی هم گفت: «وقتی از هتل قصد خروج داشتیم، حضور تعداد زیادی از خبرنگاران را در درب هتل برای شروع حاشیه‌سازی احساس کردیم اما فکر کردم اگر در این شرایط برگردم نقطه ضعفی را به طرف مقابل نشان خواهم داد که اصلا در شأن مردم ایران نیست . وزیر خارجه آمریکا به من گفت اگر ناراحتی می‌توانی برگردی که من به او پاسخ منفی دادم. این قدم زدن نه به معنای رفاقت است نه به معنای صمیمیت. بلکه صرفا برای عوض کردن فضای بسیار متشنج بحثی بود که در آن منافع ملی کشورم پیگیری می‌شد.»

دست دادن اتفاقی با اوباما
در جریان سفر سال گذشته روحانی به سازمان ملل، وب‌سایت بلومبرگ  به نقل از “یک مقام دولت آمریکا” نوشت که محمدجواد ظریف و باراک اوباما در ملاقاتی کوتاه و اتفاقی، با یک‌دیگر دست داده و صحبت کرده‌اند.

بلومبرگ نوشت: « سرانجام دست دادن اوباما اتفاق افتاد، اما نه با حسن روحانی! در حالی که با  آغاز مجمع عمومی سازمان ملل، گمانه زنی ها درباره دیدار و مصافحه روحانی و اوباما که به نوعی بیانگرموفقیت توافق هسته ای قلمداد می شد، مطرح بود اما سرانجام این محمد جواد ظریف بود که به گفته یکی از مسئولان دولت آمریکا که خواست به دلیل حساست موضوع نامش فاش نشود، لذت این ژست تاریخی را تجربه کرد!»

 چند ساعت پس از انتشار این خبر، دیگر رسانه‌ها نیز به نقل از منابع خود این خبر را تایید کردند. دست دادن و خوش و بش ظریف و اوباما با انتقادهای گسترده‌ای در داخل کشور روبرو شد

اما هواداران دولت سعی کردند این مساله را امری اتفاقی و تصادفی معرفی کنند.  سایتهای حامی دولت نیز به نقل از یک منبع نزدیک به هیأت ایرانی مدعی شدند: «وزیر امور خارجه کشورمان که در حال خروج از سالن مجمع عمومی سازمان ملل بود به طور اتفاقی با باراک اوباما و جان کری که در حال ورود به محل مجمع بودند، رو به رو شد و احوالپرسی کرد و دست داد.»

ظریف نیز در گفتگو با خبرنگار صدا و سیما گفت: دوستانی که تهمت زدند، توهین کردند آنها هم حساب کار خودشان را با خدا خواهند کرد.

حجت‌الاسلام رسایی پس از انتشار این خبر در نطقی در مجلس در اعتراض به اتفاقی خواندن این اتفاق گفت: ۲ سال قبل دولت گفت به طور اتفاقی آقای روحانی با اوباما تلفنی صحبت کرد، سال قبل گفتند به طور اتفاقی ظریف با «جان‌ کری» وزیر امور خارجه آمریکا نیم ساعت قدم زده است، امسال گفتند به طور اتفاقی آقای ظریف و اوباما رئیس‌جمهور آمریکا مواجه شدند و با هم دست دادند، حتما سال آینده می‌گویند به طور اتفاقی پریدند بغل هم و روبوسی کردند.

ظریف مدتی بعد در گفتگو با یک نشریه آمریکایی درینباره گفت: «این برای رئیس یک نظام معمول نیست که برای دست دادن با یک وزیر خارجی، برنامه‌ریزی کند. اوباما دو ساعت قبل از آن در مجمع عمومی سخنرانی کرده بود و من انتظار نداشتم ببینم که وی به سالن عمومی سازمان بازگردد…در حال بیرون رفتن بودم که به دلیلی که از آن اطلاع ندارم، اوباما وارد سالن مجمع عمومی شد و ما اتفاقا با هم روبرو شدیم، چه این صحبت مرا ضبط کنید و چه نه، باز هم می‌گویم که این یک تصادف بود.»

 رجانیوز آن موقع در گزارشی در این‌باره نوشت: « تلاش امریکا برای شکستن وجهه انقلابی ایران در افکار عمومی جهان و تبلیغ همراه شدن بزرگترین مخالف «شیطان بزرگ» با سیاست‎های او در دنیا، راهبردی است که دولت اوباما با قدرت هر چه تمام تر به دنبال القاء آن در افکار  عمومی دنیاست، راهبردی که البته اوباما در سخنرانی خود در سازمان ملل نیز آن را پیگیری کرد و با اشاره غیر مستقیم به عدم تکمین جمهوری اسلامی به هژمون امریکا در سطح جهان اعلام کرد: «همه دولت ها اگر با نظم جهانی همراه شوند به نفع خودشان و ملت هاست.»حال وزیر امور خارجه بزرگترین کشور مخالف با نظم جهانی به سبک امریکا، در حاشیه سازمان ملل و به بهانه ساختگی «اتفاقی بودن» با اوباما دیدار می‎کند، احوالپرسی کرده و سرانجام دست می‎دهد، تا این پازل ارسال این پیام امریکایی به جهان را که تلاش دارد چهره‎ای مذبذب از جمهوری اسلامی به نمایش بگذارد، تکمیل کند.»

چوب حراج بر وجهه ضد استکباری انقلاب اسلامی
در یک نگاه کلی تر شاید خیلی مهم نباشد که واقعا ظریف و کری به  خاطر فرار از خبرنگاران در خیابان های ژنو پیاده روی کردند و یا واقعا ظریف و اوباما  خیلی اتفاقی در راهروی سازمان ملل به هم رسیده باشند یانه؛ اما با ویژگی مشترک همه این رخدادهای مثلا «اتفاقی» یک چیز است؛ «خدشه دار شدن وجهه ضداستکباری انقلاب اسلامی»
 

 
جالب آن که در ابتدای دولت یازدهم، هوادارن دولت و شخض رئیس‌جمهور روی اینکه آقای ظریف دیپلماتی کارکشته و ماهر است و زبان دیپلماسی و انگلیسی را به خوبی میداند مانور گسترده‌ای می دادند. اماجالب است که آقای ظریف که ادعای کارکشته بودن در عرصه دیپلماسی را دارد گویی اطلاعی از پالسهای رسمی و غیررسمی برخی رفتارهای دیپلمات‌ها ندارد. بعید است آقای ظریف نداند پیامِ سیاسی و دیپلماتیکِ قرارگرفتن دووزیر خارجه جلوی پرچم کشور طرف مقابل و یا گفتگو در فضای غیررسمی و صمیمانه خیابان‌های ژنو چیست!

جالب‌تر آنکه این اتفاقاتِ اتفاقی هر روز تعدادشان رو به فزونی است؛ تعدد تماسهای اتفاقی، رودرروشدن های اتفاقی و امثالهم جای تردیدی باقی نمی‌گذارد که این رخدادها نه اتفاقی بلکه هدفمند است. دولت کدخدامحور یازدهم از ابدای روی  کارآمدن خود کوشیده امریکا را از جایگاه «دشمن» و «شیطان بزرگ» و «ام الفساد قرن» بودن به پایین کشیده وبه «رقیبی قابل تعامل» تبدیل کند. هرچندوقت یکبار نیز این رخدادهای اتفاقی و نشست و برخاست‌ها  نیز رخ می ‌دهد تا خط قرمزی دیگر نقض شود و دولتمردانی که از دکمه های بمب آمریکا می ترسند به طرف مقابل اثبات کنند؛ این جمهوری اسلامی دیگر آن جمهوری اسلامی سابق نیست. مساله ای که رهبرانقلاب نیز آفات آن را اینگونه گوشزد کردند: «این، یک تجربه‌ی ذیقیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکایی ها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است.

این کار ما را در افکار عمومی ملت‌ها و دولت‌ها به تذبذب متهم می‌کند و غربی‌ها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دو گانگی جلوه می‌دهند. تا وقتی وضع کنونی یعنی دشمنی امریکا و اظهارات خصمانه دولت و کنگره آمریکا درباره ایران ادامه دارد تعامل با آنها نیز هیچ وجهی ندارد.»
 منبع:رجانیوز

روایتی از تعویض اتفاقی دو پرچم پشت ظریف و کری!

به گزارش جهان، سیراقدامات معنادار دیپلماتهای دولت یازدهم در عادی سازی تعامل با امریکا و فتح سنگر به سنگر خطوط قرمز همچنان ادامه دارد.

 در جریان سفر ظریف به آمریکا برای شرکت در اجلاس تغییرات آب و هوا، او با کری درباره تحولات پس از اجرای برجام دیدار کرد. دیدارهای گاه و بیگاهی که طی دوسال گذشته دیگر به مساله‌ای عادی و روتین تبدیل شده است.

اما در دیدار اخیر وزرای خارجه ایران و آمریکا در نیویورک، جایگاه دو دیپلمات ارشد که میبایست در برابر پرچم کشور خودشان می‌ایستادند، تعویض شد. مساله‌ای که در عرف دیپلماتیک به گامی در راستای «حل مشکلات بین دو دولت»  «بهبود روابط» تعبیر می ‌شود.

این اقدام و همزمانی آن با با بدعهدی‌های امریکا پس از برجام با انتقادهای گسترده ای روبرو شد. چند روز بعد عراقچی در توضیح این مساله گفت: «تا جایی که می‌دانم و من آنجا بودم هیچ برنامه ی از پیش تعیین شده ای نبود. وزیران خارجه قبل از ایستادن مقابل پرچم‌ها کوتاه یکدیگر را دیدند و سپس آمدند و مقابل پرچم‌ها ایستادند. در ملاقات دوم دقت شد تا وزرا در جای خود قرار گیرند.» ادعای عراقچی در حالی است که خبرنگار شبکه «سی بی اس» در سازمان ملل متحد، چند دقیقه قبل از این دیدار خبر داده بود وزرای خارجه دو کشور مقابل پرچم های یکدیگر خواهند ایستاد.

اما این اولین بار نبود که «اقدامات معنادار» و «تابوشکنانه» دیپلماتهای ایرانی حاشیه ساز می‌شود، بلکه اقداماتی از این دست هرچند وقت یکبار رخ می‌دهد و هربار هم پس از مانور رسانه‌ای روی آن و استفاده سیاسی طرفین؛ در پاسخبه انتقادها آن را «رخدادی اتفاقی» معرفی می‌کنند.
 
مکالمه تلفنیِ اتفاقی با اوباما
5مهرماه 1392 در حالیکه حسن روحانی قصد بازگشت از آمریکا به تهران را داشت، در آخرین ساعات حضورش در این کشور طی تماسی 15 دقیقه ای با رییس جمهور آمریکا برای اولین بار بعد از انقلاب گفتگو کرد.

 در گزارش سایت اطلاع‌رسانی دولت آمده بود «در این گفت وگوی تلفنی، دو طرف بر اراده سیاسی برای حل سریع مساله هسته ای تاکید کرده و زمینه را برای حل موضوعات دیگر و همکاری در مسائل منطقه ای مورد توجه قرار داده و وزرای امور خارجه خود را مامور کردند تا زمینه همکاری های لازم را هر چه زودتر فراهم آورند.»
از همان لحظه به بعد، تحلیل ها و اخبار متفاوتی در این باره منتشر شد و حامیان دولت با رپرتاژ ویژه برای این اقدام رییس جمهور، از آن حمایت کرده و آن را گامی بزرگ برای رفع مشکلات ایران قلمداد کردند. آنها معتقدند بودند این کار کلید اولیه آغاز روابط دو کشور خواهد بود و به همین علت نیز به استقبال روحانی در فرودگاه مهر آباد رفته و از وی تشکر کردند.
 
چند روز پس از آن که  روزنامه های زنجیره‌ای و غرب‌باوران داخلی مشغول خوشحالی از این اقدام بی ‌سابقه بودند و حتی روزنامه دولتی ایران نیز تیتر یک خود را به این مساله اختصاص داده بود، رهبر انقلاب در سخنان خود در دانشگاه افسری شهید ستّاری با انتقاد از این اقدام فرمودند: « برخی از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد، به نظر ما بجا نبود»

 

سه روز پس از این اقدام و در حالیکه در تهران حسن روحانی رییس جمهور کشورمان به اکبر ترکان مشاور خود دستور داده بود راههای راه اندازی پرواز مستقیم ایران و آمریکا را بررسی کند ، تتها دو روز پس از  گفتگوی تلفنی آقای روحاتی با رییس جمهور امریکا، در آن سوی دنیا اوباما در دیدار با نخست وزیر رژِیم صهیونیستی تاکید می کند که همچنان گزینه نظامی روی میز است و هیچ تغییری در سیاست های امریکا در قبال ایران به وجود نبامده است.

اما طرفین هیچوقت معلوم نکردند واقعا کدام طرف درخواست این مکالمه تلفنی را مطرح کرده است، ایرانی ها آمریکایی ها و آنها هم هیات ایرانی را درخواست کننده معرفی کردند تا نهایتا این مساله یک رخداد اتفاقی لقب بگیرد.
 

 
 
پیاده روی اتفاقی
دیماه 93 «محمد جواد ظریف» و «جان کری» وزیران خارجه ایران و آمریکا در حاشیه نشست ژنو سوئیس، به مدت چند دقیقه در خیابان‌های ژنو و در فضایی غیررسمی باهم قدم زدند و به گفتگو پرداختند.

ظریف در اتوضیح چرایی این اقدام گفت به دو دلیل عدم وجود حیاط یا باغ در هتل و حضور خبرنگاران در اطراف هتل، وزرای خارجه تصمیم گرفتند بدون حاشیه و برای خارج کردن مذاکرات از حالت نسبتا تنش آلود، دقایقی با یکدیگر پیاده روی کنند.
 
«ما ساعت 2 بامداد به فرانکفورت رفته و سپس به ژنو رسیدیم و بدون هیچ استراحتی وارد مذاکرات 5 ساعته شدیم و به دلیل خستگی و پرتنش بودن مذاکرات و وجود بحث‌های چالشی و اساسی احساس کردم باید مقداری بحث را تعدیل کنیم تا دوستان ما که می‌خواستند به بحث بپیوندند به مذاکرات برسند. در این فاصله گفتم می‌خواهم کمی قدم بزنم. جان کری هم با من آمد و چون آن هتل باغ نداشت در خیابان قدم زدیم.»

ظریف همچنین درباره حاشیه های این پیاده روی هم گفت: «وقتی از هتل قصد خروج داشتیم، حضور تعداد زیادی از خبرنگاران را در درب هتل برای شروع حاشیه‌سازی احساس کردیم اما فکر کردم اگر در این شرایط برگردم نقطه ضعفی را به طرف مقابل نشان خواهم داد که اصلا در شأن مردم ایران نیست . وزیر خارجه آمریکا به من گفت اگر ناراحتی می‌توانی برگردی که من به او پاسخ منفی دادم. این قدم زدن نه به معنای رفاقت است نه به معنای صمیمیت. بلکه صرفا برای عوض کردن فضای بسیار متشنج بحثی بود که در آن منافع ملی کشورم پیگیری می‌شد.»

دست دادن اتفاقی با اوباما
در جریان سفر سال گذشته روحانی به سازمان ملل، وب‌سایت بلومبرگ  به نقل از “یک مقام دولت آمریکا” نوشت که محمدجواد ظریف و باراک اوباما در ملاقاتی کوتاه و اتفاقی، با یک‌دیگر دست داده و صحبت کرده‌اند.

بلومبرگ نوشت: « سرانجام دست دادن اوباما اتفاق افتاد، اما نه با حسن روحانی! در حالی که با  آغاز مجمع عمومی سازمان ملل، گمانه زنی ها درباره دیدار و مصافحه روحانی و اوباما که به نوعی بیانگرموفقیت توافق هسته ای قلمداد می شد، مطرح بود اما سرانجام این محمد جواد ظریف بود که به گفته یکی از مسئولان دولت آمریکا که خواست به دلیل حساست موضوع نامش فاش نشود، لذت این ژست تاریخی را تجربه کرد!»

 چند ساعت پس از انتشار این خبر، دیگر رسانه‌ها نیز به نقل از منابع خود این خبر را تایید کردند. دست دادن و خوش و بش ظریف و اوباما با انتقادهای گسترده‌ای در داخل کشور روبرو شد

اما هواداران دولت سعی کردند این مساله را امری اتفاقی و تصادفی معرفی کنند.  سایتهای حامی دولت نیز به نقل از یک منبع نزدیک به هیأت ایرانی مدعی شدند: «وزیر امور خارجه کشورمان که در حال خروج از سالن مجمع عمومی سازمان ملل بود به طور اتفاقی با باراک اوباما و جان کری که در حال ورود به محل مجمع بودند، رو به رو شد و احوالپرسی کرد و دست داد.»

ظریف نیز در گفتگو با خبرنگار صدا و سیما گفت: دوستانی که تهمت زدند، توهین کردند آنها هم حساب کار خودشان را با خدا خواهند کرد.

حجت‌الاسلام رسایی پس از انتشار این خبر در نطقی در مجلس در اعتراض به اتفاقی خواندن این اتفاق گفت: ۲ سال قبل دولت گفت به طور اتفاقی آقای روحانی با اوباما تلفنی صحبت کرد، سال قبل گفتند به طور اتفاقی ظریف با «جان‌ کری» وزیر امور خارجه آمریکا نیم ساعت قدم زده است، امسال گفتند به طور اتفاقی آقای ظریف و اوباما رئیس‌جمهور آمریکا مواجه شدند و با هم دست دادند، حتما سال آینده می‌گویند به طور اتفاقی پریدند بغل هم و روبوسی کردند.

ظریف مدتی بعد در گفتگو با یک نشریه آمریکایی درینباره گفت: «این برای رئیس یک نظام معمول نیست که برای دست دادن با یک وزیر خارجی، برنامه‌ریزی کند. اوباما دو ساعت قبل از آن در مجمع عمومی سخنرانی کرده بود و من انتظار نداشتم ببینم که وی به سالن عمومی سازمان بازگردد…در حال بیرون رفتن بودم که به دلیلی که از آن اطلاع ندارم، اوباما وارد سالن مجمع عمومی شد و ما اتفاقا با هم روبرو شدیم، چه این صحبت مرا ضبط کنید و چه نه، باز هم می‌گویم که این یک تصادف بود.»

 رجانیوز آن موقع در گزارشی در این‌باره نوشت: « تلاش امریکا برای شکستن وجهه انقلابی ایران در افکار عمومی جهان و تبلیغ همراه شدن بزرگترین مخالف «شیطان بزرگ» با سیاست‎های او در دنیا، راهبردی است که دولت اوباما با قدرت هر چه تمام تر به دنبال القاء آن در افکار  عمومی دنیاست، راهبردی که البته اوباما در سخنرانی خود در سازمان ملل نیز آن را پیگیری کرد و با اشاره غیر مستقیم به عدم تکمین جمهوری اسلامی به هژمون امریکا در سطح جهان اعلام کرد: «همه دولت ها اگر با نظم جهانی همراه شوند به نفع خودشان و ملت هاست.»حال وزیر امور خارجه بزرگترین کشور مخالف با نظم جهانی به سبک امریکا، در حاشیه سازمان ملل و به بهانه ساختگی «اتفاقی بودن» با اوباما دیدار می‎کند، احوالپرسی کرده و سرانجام دست می‎دهد، تا این پازل ارسال این پیام امریکایی به جهان را که تلاش دارد چهره‎ای مذبذب از جمهوری اسلامی به نمایش بگذارد، تکمیل کند.»

چوب حراج بر وجهه ضد استکباری انقلاب اسلامی
در یک نگاه کلی تر شاید خیلی مهم نباشد که واقعا ظریف و کری به  خاطر فرار از خبرنگاران در خیابان های ژنو پیاده روی کردند و یا واقعا ظریف و اوباما  خیلی اتفاقی در راهروی سازمان ملل به هم رسیده باشند یانه؛ اما با ویژگی مشترک همه این رخدادهای مثلا «اتفاقی» یک چیز است؛ «خدشه دار شدن وجهه ضداستکباری انقلاب اسلامی»
 

 
جالب آن که در ابتدای دولت یازدهم، هوادارن دولت و شخض رئیس‌جمهور روی اینکه آقای ظریف دیپلماتی کارکشته و ماهر است و زبان دیپلماسی و انگلیسی را به خوبی میداند مانور گسترده‌ای می دادند. اماجالب است که آقای ظریف که ادعای کارکشته بودن در عرصه دیپلماسی را دارد گویی اطلاعی از پالسهای رسمی و غیررسمی برخی رفتارهای دیپلمات‌ها ندارد. بعید است آقای ظریف نداند پیامِ سیاسی و دیپلماتیکِ قرارگرفتن دووزیر خارجه جلوی پرچم کشور طرف مقابل و یا گفتگو در فضای غیررسمی و صمیمانه خیابان‌های ژنو چیست!

جالب‌تر آنکه این اتفاقاتِ اتفاقی هر روز تعدادشان رو به فزونی است؛ تعدد تماسهای اتفاقی، رودرروشدن های اتفاقی و امثالهم جای تردیدی باقی نمی‌گذارد که این رخدادها نه اتفاقی بلکه هدفمند است. دولت کدخدامحور یازدهم از ابدای روی  کارآمدن خود کوشیده امریکا را از جایگاه «دشمن» و «شیطان بزرگ» و «ام الفساد قرن» بودن به پایین کشیده وبه «رقیبی قابل تعامل» تبدیل کند. هرچندوقت یکبار نیز این رخدادهای اتفاقی و نشست و برخاست‌ها  نیز رخ می ‌دهد تا خط قرمزی دیگر نقض شود و دولتمردانی که از دکمه های بمب آمریکا می ترسند به طرف مقابل اثبات کنند؛ این جمهوری اسلامی دیگر آن جمهوری اسلامی سابق نیست. مساله ای که رهبرانقلاب نیز آفات آن را اینگونه گوشزد کردند: «این، یک تجربه‌ی ذیقیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکایی ها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است.

این کار ما را در افکار عمومی ملت‌ها و دولت‌ها به تذبذب متهم می‌کند و غربی‌ها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دو گانگی جلوه می‌دهند. تا وقتی وضع کنونی یعنی دشمنی امریکا و اظهارات خصمانه دولت و کنگره آمریکا درباره ایران ادامه دارد تعامل با آنها نیز هیچ وجهی ندارد.»
 منبع:رجانیوز

روایتی از تعویض اتفاقی دو پرچم پشت ظریف و کری!

آپدیت نود 32 ورژن 5

موزیک سرا

آتش زدن پرچم آمریکا در آرژانتین

اخبار دنیای تکنولوژی

میهن دانلود

کشف پرچم داعش و یک بمب از خانه تروریست بروکسل + تصاویر

به گزارش گروه بین الملل باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از رویترز، در بازرسی پلیس بلژیک از خانه‌ای در بروکسل پرچم داعش و یک بمب کشف شد. براساس اعلام پلیس بلژیک، این خانه با حملات تروریستی بروکسل ارتباط داشته است.
بر همین اساس، درحالی که سلسله انفجارهای تروریستی، پایتخت بلژیک را فراگرفته است، فردریک ون لئو – دادستان بلژیک – اعلام کرد تحقیقات درباره ارتباط میان انفجارهای بروکسل و پاریس هنوز درحال بررسی است.
با این وجود، این نخستین باری نیست که مظنونان تروریستی در بروکسل با خود پرچم داعش حمل می کنند. پیشتر دادستانی بلژیک اعلام کرده بود فرد مظنونی که در جریان عملیات ضدتروریستی پلیس بلژیک در روزهای اخیر کشته شد، پرچم داعش با خود به همراه داشت.
 تیری ورتس – سخنگوی دادستانی بلژیک – در نشست خبری هفتگی خود اعلام کرد این تروریست متولد الجزایر بود و “بلقاید محمد” نام داشت و به طور غیرقانونی در بلژیک زندگی می‌کرد. او سابقه تروریستی نداشت و فقط یک پرونده سرقت در بلژیک برای او تشکیل شده بود. آن تروریست به یک سلاح کلاشینکف مسلح بود اما مواد انفجاری با خود نداشت.
در جریان حملات سیزدهم نوامبر پاریس (۲۳ آبان) که با تیراندازی در یک سالن کنسرت و انفجار بمب همراه بود، ۱۳۰ نفر کشته و دهها نفر مجروح شدند. گروه تروریستی داعش مسئولیت اجرای این حملات را به عهده گرفت.
کشف پرچم داعش و یک بمب از خانه تروریست بروکسل + تصاویر
کشف پرچم داعش و یک بمب از خانه تروریست بروکسل + تصاویر
کشف پرچم داعش و یک بمب از خانه تروریست بروکسل + تصاویر
انتهای پیام/

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

اتوبیوگرافی

آخرین اخبار ورزشی

انتخابات تهران را باخته ام؛ اما پرچم جمهوریت نظام بالاست

به گزارش جهان، دقیقاً از همان ساعات آغازین اعلام نتایج اولیه انتخابات مجلس دهم در پایتخت، تحلیل های ریز و درشت در مورد دلایل شکست اصولگرایان در تهران، در تلگرام و گوگل پلاس و کل اینترنت پر شد. (تاکیدم بر تهران به این دلیل است که گویا انتخابات غیر از تهران در باقی مملکت هم برگزار شده است!)

اغلب این تحلیل ها شبیه همان روزهای ۷۸ است که انتخابات مجلس ششم را، نه فقط در پایتخت، بلکه در کل کشور به طرز بدی باخته بودیم؛ خیلی بد؛ حدود ۹۰ درصد مجلس ششم را جبهه مشارکت برد و فراکسیون همفکران ما در مجلس اقل‌تر از اقلیت بود. (با بازشماری صرفاً سی درصد آرای تهران، هاشمی رفسنجانی که با حدادعادل در یک لیست بودند، از رتبه‌ی ۳۰ به ۲۰ رسید و حدادعادل از ۳۱ به ۳۰)؛ غرض از یادآوری مجلس ششم این است که ما با اتفاقی عجیب مواجه نشده ایم. قبل تر ۹۰ درصد کل مجلس را باخته بودیم و اصلاً فعالیت سیاسی در قالب دموکراسی یعنی همین برد و باخت ها؛ آنقدر انتخابات برگزار شده و آنقدر رأی آورده ایم و آنقدر رأی نیاورده ایم که حالا می توان خیلی راحت با این باخت سنگین در تهران کنار آمد؛ در تهران که همه می دانیم رأی اکثریت، اغلب (و تکرار می کنم اغلب و نه همیشه) با اصلاح طلبان است. این باختن ها و بردن ها برای آنها که قواعد دموکراسی را پذیرفته اند، خاطره است و البته فرصتی برای درس آموزی و بازسازی.

به عنوان یک شهروند تهرانی که در برگه ی رأی ۷ اسفند، نام سی اصولگرا را نوشته ام، از باخت در تهران عمیقاً ناراحتم؛ مگر می شود باخت و ناراحت نبود؟ اما ناراحتی به معنای برهم زدن قواعد بازی دموکراسی نیست؛ حتی به معنای این هم نیست که همه‌ی نقاط قوت این انتخابات باخته را نبینم و متوجه هم نباشم که مجلس ۳۰ کرسی ندارد؛ بلکه ۲۹۰ نفر است. چند نکته در باب این انتخابات قابل تأمل است:

۱- به احترام جمهوریت نظام تمام قد باید ایستاد؛ آنچنان که آیت الله خامنه ای همه ی این سال ها، همه ی افرادی را که ذیل عنوان ایرانی جای می گرفتند، دعوت به شرکت در انتخابات کرد. با این حساب، رأی خوب و رأی بد نداریم. تهرانی و شهرستانی، رأی به اصلاح طلب و اصولگرا، همه ارزش برابر دارند. اصولگرایان رأی مردم را تقسیم به خوب و بد نمی کنند که وقتی ما نتیجه ی رجوع به آرای ملت بودیم، یعنی مردم هوشمندانه و آگاهانه تصمیم گرفته اند و وقتی ما رأی نیاوردیم، یعنی رأی دهندگان عقب مانده بودند! (به سخنان هفته‌ی پیش حسین مرعشی رجوع کنید)

۲- تحلیل های این روزها تکراری است؛ تحلیل های غلط طبقاتی از وضعیت مردم تهران، کوفه نامیدن شهر تهران، غریب دانستن رهبری که جهان او را از رهبران قدرتمند و تاثیرگزار می داند، اینها همه تکرار همان حرف هایی است که ما سال های ۷۶ تا میانه های دولت دوم خاتمی بارها و بارها شنیده ایم. همه ی آن سال ها خیلی ها (اعم از انقلابی و غیر انقلابی) تصور می کردند انقلاب از دست رفته است؛ اما آیت الله خامنه ای همیشه به فردایی بهتر این مردم را بشارت می داد. حالا دوباره همان تحلیل ها همه جا پر شده است و خیلی ها با ترسیم یک دو قطبی انقلابی و ضدانقلاب می خواهند رأی مردم تهران را تحلیل کنند. این البته معیار غلطی است؛ و فراتر از غلط بودن، تحلیل خطرناکی ست که مردم را در دو پاره ی کاملاً متضاد (و نه فقط متفاوت) تقسیم می کند. می توان رأی مردم تهران به جریان اصلاح طلب را تحلیل کرد؛ اما این تحلیل نباید (و حتی نمی تواند) از مجرای دو قطبی انقلابی و ضدانقلاب بگذرد. و اتفاق غلط تر اینکه، تحلیل نتیجه‌ی انتخابات ۷ اسفند را محدود به تحلیل آرای مردم تهران کنیم؛ انگار که انتخابات فقط در تهران برگزار شده یا گویی که تهران کل ایران است!

۳- هنرمندی در دوپاره کردن مردم به دو قطب کاملا متضاد نیست. هنرمندی در ایستادگی پای رأی ملت است؛ چه آن رأی اصلاح طلب باشد و چه اصولگرا. حتی اگر آشوب های خیابانی بالا بگیرد، باید جمهوریت نظام حفظ شود و خاموش کردن شعله ی آتش فتنه نباید به بهای بدعت های غیرقانونی در ابطال آرای مردم صورت پذیرد. هم اویی که سال ۸۸ مقابل شورش علیه جمهوریت نظام ایستاد، در سال ۹۲ و ۹۴ مخالفان خودش را هم پای صندوق های رأی خواند تا پرچم بالای جمهوریت نظام را به رخ بکشد؛ تا همه بدانند که تکلیف آرا و سلایق سیاسی مختلف، پای صندوق های رأی مشخص می شود و لاغیر. هر کس حرف و بحث سیاسی دارد، هر کس شعاری سیاسی دارد، هر کس حتی دعوایی و جدالی دارد، باید پای صندوق رأی حرف هایش را بزند و همه چیز باید در سایه ی نظام و از مسیر جمهوریت نظام بگذرد؛ همان قدر که همه چیز باید از کانال اسلامیت نظام بگذرد. آنهایی که با صندوق ها قهر می کنند، خود را از حق حرف زدن محروم کرده اند.

۴- همه سوی جغرافیای این سرزمین جنگ است و حتی خود ایران نیز گرچه نه در جغرافیای خود، اما به نوعی درگیر جنگ نظامی است. در این شلوغی درگیری های نظامی در اطراف ایران، جمهوری اسلامی توانست در امنیت کامل دو انتخابات مهم خود را برگزار کند و از قضا، بخش اعظمی از این امنیت مدیون کسانی ست که روز جمعه امکان شرکت در انتخابات و برگزیدن نماینده های خود را نداشتند؛ چرا که در سوریه مشغول نبرد با تکفیری ها بودند. این امنیتی که در سایه ی جمهوری اسلامی برای ایران حاصل شده، حتی در پیام انتخاباتی سه هفته قبل رئیس دولت اصلاحات نیز به پررنگی بازتاب می یابد.

برای این انتخابات خیلی می شود حرف زد و تحلیل کرد؛ در این میان سخن از پیروزی مطلق اصلاح طلبان، آنچنان که این روزها جشنش در رسانه های اصلاح طلب برپاست، در رده های آخر خواهد بود و البته دیر نخواهد بود زمانی که در بررسی طرح ها و لوایح مختلف، اصلاح طلبان دریابند انتخابات مجلس فقط در تهران برگزار نشده و دریابند مجلس دهم واقعاً چند اصولگرا دارد. فی الحال که گویا با حلوا حلوا گفتن، دهانشان شیرین می شود.

کبری آسوپار

منبع:الف

اتومبیل

شهرداری

اهدای پرچم لشکر فاطمیون به آیت الله جنتی

به گزارش جهان به نقل از تسنیم، این روزها گوشه گوشه‌های فضای مجازی  پر شده است از یاد و نشان رزمندگان دلاور فاطمیون و اکنون دیگر پرچم فاطمیون؛ مانند نماد حزب‌الله در هر کجا که به اهتزاز درمی‌آید، یاد و خاطره رزمندگان دلاور لشگر اسلام زنده می‌شود.
 

حالا دیگر نماد و پرچم فاطمیون به واسطه خون شهدای سرافراز این لشکر مقدس شده است و بهترین هدیه برای اهدا به بزرگان است.
 
از صبح امروز تصویری در فضای رسانه‌ای و فضای مجازی دست به دست می‌شود که نشان می‌دهد رزمندگان فاطمی پرچم لشکر فاطمیون را به حضرت آیت‌الله جنتی تقدیم کرده‌اند.

سیستم اطلاع رسانی

دانلود موزیک