به عنوان یک پرسپولیسی فکرش را نمی کردم این تیم موفق شود

به عنوان یک پرسپولیسی فکرش را نمی کردم این تیم موفق شود

به عنوان یک پرسپولیسی فکرش را نمی کردم این تیم موفق شود

 

به گزارش افق نیوز، پژمان جمشیدی که به همراه خواهرش در برنامه نوروزی شبکه ۳ سیما حاضر شده بود و سام درخشانی که به عنوان یک بازیگر استقلالی همیشه همراه اوست، در این برنامه حاضر بود، در بخشی از صحبت های خود درباره استقلال و پرسپولیس اظهارنظر جالبی داشت.

جمشیدی درباره پرسپولیس گفت: واقعا فکرش را هم نمی کردم که پرسپولیس اینقدر موفق شود. اوایل سال قبل وقتی پرسپولیس با برانکو ته جدول بود، اصلا تصور نمی کردم تیم بتواند خودش را بالا بکشد اما پرسپولیس چند سال این جوان ها را پرورش داد و به موفقیت رسید.

وی افزود: الان هم منصوریان در استقلال همین کار را کرده است. تیمی که منصوریان ساخته، تا ۳، ۴ سال استقلال را بیمه کرده است.

به عنوان یک پرسپولیسی فکرش را نمی کردم این تیم موفق شود

(image)

 

به گزارش افق نیوز، پژمان جمشیدی که به همراه خواهرش در برنامه نوروزی شبکه ۳ سیما حاضر شده بود و سام درخشانی که به عنوان یک بازیگر استقلالی همیشه همراه اوست، در این برنامه حاضر بود، در بخشی از صحبت های خود درباره استقلال و پرسپولیس اظهارنظر جالبی داشت.

جمشیدی درباره پرسپولیس گفت: واقعا فکرش را هم نمی کردم که پرسپولیس اینقدر موفق شود. اوایل سال قبل وقتی پرسپولیس با برانکو ته جدول بود، اصلا تصور نمی کردم تیم بتواند خودش را بالا بکشد اما پرسپولیس چند سال این جوان ها را پرورش داد و به موفقیت رسید.

وی افزود: الان هم منصوریان در استقلال همین کار را کرده است. تیمی که منصوریان ساخته، تا ۳، ۴ سال استقلال را بیمه کرده است.

به عنوان یک پرسپولیسی فکرش را نمی کردم این تیم موفق شود

رحمتی: بی دلیل از کوره در نرفتم / به این هجمه ها عادت کردم

رحمتی: بی دلیل از کوره در نرفتم / به این هجمه ها عادت کردم

سید مهدی رحمتی درباره اتفاقات دیدار استقلال و تراکتورسازی اظهار داشت: «بعد از سال ها حضور در عرصه فوتبال و دیدن بالا و پایین این رشته ورزشی و کسب تجربیات زیاد و مختلف، شیرین و تلخ. به این هجمه ها عادت کرده ام. یک انسان باتجربه می داند روزهای زندگی همواره در نوسان هستند و خاطرات شیرین و تلخ را رقم می زنند. بنده به عنوان بازیکن تیم استقلال هر آنچه که از توانم برآمده برای تیم عزیز و محبوبم انجام داده ام و بعد از این هم از هیچ کوششی دریغ نخواهم کرد.»

وی در ادامه افزود: «تلاش تک تک اعضای تیم استقلال برای عملکردی بهتر ادامه دارد و شخصا از همه هواداران شریف و گرانقدر تیم استقلال بابت حمایت هایشان در طول مسابقاتی که داشته ایم تشکر می کنم. شخصا از آنها بابت هر ناکامی که حاصل شده معذرت می خواهم.»

رحمتی در پایان گفت: «قصد نداشتم تا پایان کارمان در این فصل فوتبالی صحبتی کنم. اما برای روشن شدن ذهن اهالی فوتبال و خواست هواداران محترم تیم عزیزم بالاجبار باید به صورت مختصر درباره یکسری مسایل و واقعیت ها صحبت کنم که این کار را به آینده نزدیک موکول کرده ام.جامعه فوتبال بداند عصبانیت من در بازی با تراکتور بی دلیل نبود و حتما اتفاقاتی رخ داد که به آن صورت از کوره در رفتم.»

رحمتی: بی دلیل از کوره در نرفتم / به این هجمه ها عادت کردم

سید مهدی رحمتی درباره اتفاقات دیدار استقلال و تراکتورسازی اظهار داشت: «بعد از سال ها حضور در عرصه فوتبال و دیدن بالا و پایین این رشته ورزشی و کسب تجربیات زیاد و مختلف، شیرین و تلخ. به این هجمه ها عادت کرده ام. یک انسان باتجربه می داند روزهای زندگی همواره در نوسان هستند و خاطرات شیرین و تلخ را رقم می زنند. بنده به عنوان بازیکن تیم استقلال هر آنچه که از توانم برآمده برای تیم عزیز و محبوبم انجام داده ام و بعد از این هم از هیچ کوششی دریغ نخواهم کرد.»

وی در ادامه افزود: «تلاش تک تک اعضای تیم استقلال برای عملکردی بهتر ادامه دارد و شخصا از همه هواداران شریف و گرانقدر تیم استقلال بابت حمایت هایشان در طول مسابقاتی که داشته ایم تشکر می کنم. شخصا از آنها بابت هر ناکامی که حاصل شده معذرت می خواهم.»

رحمتی در پایان گفت: «قصد نداشتم تا پایان کارمان در این فصل فوتبالی صحبتی کنم. اما برای روشن شدن ذهن اهالی فوتبال و خواست هواداران محترم تیم عزیزم بالاجبار باید به صورت مختصر درباره یکسری مسایل و واقعیت ها صحبت کنم که این کار را به آینده نزدیک موکول کرده ام.جامعه فوتبال بداند عصبانیت من در بازی با تراکتور بی دلیل نبود و حتما اتفاقاتی رخ داد که به آن صورت از کوره در رفتم.»

رحمتی: بی دلیل از کوره در نرفتم / به این هجمه ها عادت کردم

خرید بک لینک

گوشی موبایل

3000حکم قصـاص صادر کردم

3000حکم قصـاص صادر کردم

تصویر ۳۰۰۰حکم قصـاص صادر کردم/ روایتی از فجیع ترین پرونده سال/ قاتل پدرم را بخشیدم

به گزارش جهان به نقل از جام جم ، او بیش از ۴۰۰۰ پرونده قتل را بررسی کرده و ۳۰۰۰ حکم قصاص صادر کرده است؛ قاضی کار کشته و حرفه‌ای دادگاه کیفری که قضاوت پرونده‌های بزرگ و مهمی چون قاتل سریالی زنان در کرج، جنایت سعادت‌آباد، پل مدیریت و… را در کارنامه حرفه‌ای خود دارد. سراغ این قاضی باسابقه رفتیم تا از چند و چون سال‌ها قضاوتش بپرسیم.

نورالله عزیزمحمدی سال ۱۳۲۷ در تهران متولد شد. سال ۱۳۴۶ وارد دانشگاه شد و لیسانس حقوق قضایی گرفت. از سال ۱۳۵۰ وقتی ۲۳ ساله بود، وارد دستگاه قضایی شد. وی در ۲۶ سالگی ازدواج کرد که حاصل آن چهار فرزند است. ۴۴ سال سابقه قضایی دارد که بیشتر آن، رسیدگی به پرونده‌های قتل بوده است. او قبل از هر جلسه دادگاه، پرونده را کامل مطالعه و براحتی تناقضات را در جلسه دادگاه مشخص می‌کند. عزیز محمدی با ۴۴ سال سابقه قضایی هنوز هنگام بررسی برخی پرونده‌ها، متاثر می‌شود.

قضاوت با نکته‌سنجی

عزیز محمدی می‌گوید: «در طول خدمت قضایی‌ام اغلب در دادگاه‌هایی بوده‌ام که رسیدگی به پرونده‌های قتل در صلاحیت آنها بوده است. مثل دادگاه‌های جنایی قدیم، کیفری یک و دادگاه‌های عمومی. از سال ۱۳۸۲ در دادگاه کیفری استان تهران هستم. پرونده‌هایی که رسیدگی کردم، متفاوت بود. گاهی حتی در میان این پرونده‌ها، مشخص می‌شد فردی که دستگیر شده، متهم نیست و در ادامه عامل اصلی جنایت شناسایی می‌شد. پرونده‌هایی هم داشتیم که قاتل به ارتکاب قتل اصرار داشته، اما به دلیل این‌که اقرار او با اوضاع و احوال و صحنه قتل مطابقت نداشته، پرونده را برای تحقیقات بیشتر به دادسرا برگرداندیم، اما با تمام اینها هیچ‌گاه از مسیر حق و عدالت خارج نشده‌ام و تمام احکامی که صادر کرده‌ام، جز واقعیت نبود. برای همین موردی پیش نیامده که تهدید شوم، حتی یک مورد تهدید تلفنی هم نداشته‌ام.»

قضاوت پرونده‌های مهم جنایی

جنایت سعادت‌آباد و پل مدیریت، قتل سریالی زنان در کرج و ورامین، اسیدپاشی روی آمنه و جنایت خیابان گاندی از پرونده‌های جنجالی بود که در این مدت رسیدگی کرده است. وی می‌افزاید: «پرونده قتل‌های سریالی مربوط به امید برک است. او قتل ۱۲ زن را در پرونده خود داشت، مردی که زنان را به عنوان مسافر سوار خودرویش می‌کرد و با طرح نقشه‌ای آنها را به خانه‌اش می‌برد و بعد از آزار و اذیت، این زنان را به قتل می‌رساند. امید برک بعد از سرقت طلاهای قربانیانش، اجسادشان را در اطراف کرج‌‌ رها می‌کرد. یکی دیگر از پرونده‌های جنجالی که رسیدگی کردم، جنایت میدان کاج بود. پسر جوانی به خاطر دختری با مرد دیگری درگیر می‌شود و جنایتی تلخ رخ می‌دهد. آمنه بهرامی را خیلی‌ها می‌شناسند، دختر جوانی که قربانی اسیدپاشی خواستگارش شد. او با آن‌که صورتش را در این حادثه از دست داده بود، هنگامی که حکم قصاص صادر شد از اجرای حکم چشم مجید گذشت کرد.»

اما در میان این همه پرونده مهم، چند سال قبل پرونده‌ای را رسیدگی کرد که به عنوان فجیع‌ترین قتل خانوادگی معروف شد. این قاضی باسابقه می‌گوید: «در این جنایت زن جوانی به نام فاطمه در پی آشنایی با پسر جوانی که ابراهیم نام داشت، خود را مجرد و دانشجو معرفی کرد. اسماعیل، شوهر فاطمه متوجه این ارتباط شده و از همسرش می‌خواهد به بازی ادامه دهد. مرد جنایتکار خود را دایی فاطمه معرفی می‌کند. او همچنین از دو پسرش می‌خواهد که مادرشان را عمه صدا کنند. متهم اصلی سپس به یکی از دوستان خود پول می‌دهد و از او می‌خواهد به خواستگاری خواهر پسر غریبه (ابراهیم) برود. او برای انتقامجویی در اولین گام، خواهر ابراهیم را به خانه‌شان می‌کشاند و او را به قتل می‌رساند. متهم اصلی پس از قتل دختر جوان به جسد او تجاوز کرده و تکه‌تکه‌اش می‌کند. مرد جنایتکار سپس برای اجرای نقشه قتل ابراهیم، همسرش را مجبور می‌کند با ابراهیم ازدواج کند و حتی برای او و پسر غریبه جشن عروسی هم می‌گیرد.

اسماعیل چند روز پس از قتل دختر جوان، ابراهیم را به بهانه پیدا کردن گنج به دماوند می‌برد و با همدستی دوستش او را می‌کشد.

مرد قاتل درجنایتی دیگر گلوی دو پسر خود را نیز می‌برد، چون این دو شاهد قتل خواهر ابراهیم بودند. در این پرونده به خاطر خیانت فاطمه، چهار نفر به قتل رسیدند.»

بخشش قاتل پدر

قاضی عزیزمحمدی، تصمیم دارد بعد از بازنشستگی، خاطراتش را بنویسد وآنها را کتاب کند. فیلم‌های جنایی را دوست دارد و قاتل پدرش را هم بخشیده است. وی توضیح می‌دهد: «من در پرونده‌هایم به اولیای‌ دم پیشنهاد می‌کنم گذشت کنند. همیشه فکر می‌کردم، اگر خودم در چنین شرایطی قرار گرفتم، چه ‌کنم. مرگ پدرم برایم خیلی غم‌انگیز بود و خانواده ما را تحت‌ تاثیر قرار داد، اما بعد از مدتی تصمیم گرفتم رضایت بدهم،چرا که متهم بسیار جوان بود و فکر می‌کنم باید به او فرصت دوباره‌ای برای زندگی داد.»

با این‌که سه دختر و پسراین قاضی محترم، سال‌ها شاهد فعالیت پدر بودند، اما هیچ کدام از آنها رهرو پدر نبودند. عزیز محمدی می‌گوید: متاسفانه یا خوشبختانه هیچ یک از فرزندانم راه مرا در پیش نگرفتند و دختر‌هایم همسر قاضی انتخاب نکردند، زیرا با محرومیت و محدودیت‌های خانواده یک قاضی آشنایی کامل داشته و دارند.

3000حکم قصـاص صادر کردم

تصویر ۳۰۰۰حکم قصـاص صادر کردم/ روایتی از فجیع ترین پرونده سال/ قاتل پدرم را بخشیدم

به گزارش جهان به نقل از جام جم ، او بیش از ۴۰۰۰ پرونده قتل را بررسی کرده و ۳۰۰۰ حکم قصاص صادر کرده است؛ قاضی کار کشته و حرفه‌ای دادگاه کیفری که قضاوت پرونده‌های بزرگ و مهمی چون قاتل سریالی زنان در کرج، جنایت سعادت‌آباد، پل مدیریت و… را در کارنامه حرفه‌ای خود دارد. سراغ این قاضی باسابقه رفتیم تا از چند و چون سال‌ها قضاوتش بپرسیم.

نورالله عزیزمحمدی سال ۱۳۲۷ در تهران متولد شد. سال ۱۳۴۶ وارد دانشگاه شد و لیسانس حقوق قضایی گرفت. از سال ۱۳۵۰ وقتی ۲۳ ساله بود، وارد دستگاه قضایی شد. وی در ۲۶ سالگی ازدواج کرد که حاصل آن چهار فرزند است. ۴۴ سال سابقه قضایی دارد که بیشتر آن، رسیدگی به پرونده‌های قتل بوده است. او قبل از هر جلسه دادگاه، پرونده را کامل مطالعه و براحتی تناقضات را در جلسه دادگاه مشخص می‌کند. عزیز محمدی با ۴۴ سال سابقه قضایی هنوز هنگام بررسی برخی پرونده‌ها، متاثر می‌شود.

قضاوت با نکته‌سنجی

عزیز محمدی می‌گوید: «در طول خدمت قضایی‌ام اغلب در دادگاه‌هایی بوده‌ام که رسیدگی به پرونده‌های قتل در صلاحیت آنها بوده است. مثل دادگاه‌های جنایی قدیم، کیفری یک و دادگاه‌های عمومی. از سال ۱۳۸۲ در دادگاه کیفری استان تهران هستم. پرونده‌هایی که رسیدگی کردم، متفاوت بود. گاهی حتی در میان این پرونده‌ها، مشخص می‌شد فردی که دستگیر شده، متهم نیست و در ادامه عامل اصلی جنایت شناسایی می‌شد. پرونده‌هایی هم داشتیم که قاتل به ارتکاب قتل اصرار داشته، اما به دلیل این‌که اقرار او با اوضاع و احوال و صحنه قتل مطابقت نداشته، پرونده را برای تحقیقات بیشتر به دادسرا برگرداندیم، اما با تمام اینها هیچ‌گاه از مسیر حق و عدالت خارج نشده‌ام و تمام احکامی که صادر کرده‌ام، جز واقعیت نبود. برای همین موردی پیش نیامده که تهدید شوم، حتی یک مورد تهدید تلفنی هم نداشته‌ام.»

قضاوت پرونده‌های مهم جنایی

جنایت سعادت‌آباد و پل مدیریت، قتل سریالی زنان در کرج و ورامین، اسیدپاشی روی آمنه و جنایت خیابان گاندی از پرونده‌های جنجالی بود که در این مدت رسیدگی کرده است. وی می‌افزاید: «پرونده قتل‌های سریالی مربوط به امید برک است. او قتل ۱۲ زن را در پرونده خود داشت، مردی که زنان را به عنوان مسافر سوار خودرویش می‌کرد و با طرح نقشه‌ای آنها را به خانه‌اش می‌برد و بعد از آزار و اذیت، این زنان را به قتل می‌رساند. امید برک بعد از سرقت طلاهای قربانیانش، اجسادشان را در اطراف کرج‌‌ رها می‌کرد. یکی دیگر از پرونده‌های جنجالی که رسیدگی کردم، جنایت میدان کاج بود. پسر جوانی به خاطر دختری با مرد دیگری درگیر می‌شود و جنایتی تلخ رخ می‌دهد. آمنه بهرامی را خیلی‌ها می‌شناسند، دختر جوانی که قربانی اسیدپاشی خواستگارش شد. او با آن‌که صورتش را در این حادثه از دست داده بود، هنگامی که حکم قصاص صادر شد از اجرای حکم چشم مجید گذشت کرد.»

اما در میان این همه پرونده مهم، چند سال قبل پرونده‌ای را رسیدگی کرد که به عنوان فجیع‌ترین قتل خانوادگی معروف شد. این قاضی باسابقه می‌گوید: «در این جنایت زن جوانی به نام فاطمه در پی آشنایی با پسر جوانی که ابراهیم نام داشت، خود را مجرد و دانشجو معرفی کرد. اسماعیل، شوهر فاطمه متوجه این ارتباط شده و از همسرش می‌خواهد به بازی ادامه دهد. مرد جنایتکار خود را دایی فاطمه معرفی می‌کند. او همچنین از دو پسرش می‌خواهد که مادرشان را عمه صدا کنند. متهم اصلی سپس به یکی از دوستان خود پول می‌دهد و از او می‌خواهد به خواستگاری خواهر پسر غریبه (ابراهیم) برود. او برای انتقامجویی در اولین گام، خواهر ابراهیم را به خانه‌شان می‌کشاند و او را به قتل می‌رساند. متهم اصلی پس از قتل دختر جوان به جسد او تجاوز کرده و تکه‌تکه‌اش می‌کند. مرد جنایتکار سپس برای اجرای نقشه قتل ابراهیم، همسرش را مجبور می‌کند با ابراهیم ازدواج کند و حتی برای او و پسر غریبه جشن عروسی هم می‌گیرد.

اسماعیل چند روز پس از قتل دختر جوان، ابراهیم را به بهانه پیدا کردن گنج به دماوند می‌برد و با همدستی دوستش او را می‌کشد.

مرد قاتل درجنایتی دیگر گلوی دو پسر خود را نیز می‌برد، چون این دو شاهد قتل خواهر ابراهیم بودند. در این پرونده به خاطر خیانت فاطمه، چهار نفر به قتل رسیدند.»

بخشش قاتل پدر

قاضی عزیزمحمدی، تصمیم دارد بعد از بازنشستگی، خاطراتش را بنویسد وآنها را کتاب کند. فیلم‌های جنایی را دوست دارد و قاتل پدرش را هم بخشیده است. وی توضیح می‌دهد: «من در پرونده‌هایم به اولیای‌ دم پیشنهاد می‌کنم گذشت کنند. همیشه فکر می‌کردم، اگر خودم در چنین شرایطی قرار گرفتم، چه ‌کنم. مرگ پدرم برایم خیلی غم‌انگیز بود و خانواده ما را تحت‌ تاثیر قرار داد، اما بعد از مدتی تصمیم گرفتم رضایت بدهم،چرا که متهم بسیار جوان بود و فکر می‌کنم باید به او فرصت دوباره‌ای برای زندگی داد.»

با این‌که سه دختر و پسراین قاضی محترم، سال‌ها شاهد فعالیت پدر بودند، اما هیچ کدام از آنها رهرو پدر نبودند. عزیز محمدی می‌گوید: متاسفانه یا خوشبختانه هیچ یک از فرزندانم راه مرا در پیش نگرفتند و دختر‌هایم همسر قاضی انتخاب نکردند، زیرا با محرومیت و محدودیت‌های خانواده یک قاضی آشنایی کامل داشته و دارند.

3000حکم قصـاص صادر کردم

دانلود سریال و آهنگ

کانون نماز

شاراپووا: دوپینگ کردم!

تکنولوژی جدید

پرشین موزیک

مجری BBC را می‌شناختم و عمدا با او مصاحیه کردم!

به گزارش جهان به نقل از میزان، محمد مایلی‌کهن در گفت‌وگو با این خبرگزاری خاطرنشان کرد، در خصوص مصاحبه علیه کارلوس کی‌روش اظهار داشت: من اصلاً نمی‌خواهم بحث فوتبالی انجام دهم ولی چرا فردی با سابقه فوتبالی من باید در کارخانه قند و شکر کار کند؟ ما فقط دنبال مقصر می‌گردیم. مشکل این است که نمی‌دانیم از فوتبال چه می‌خواهیم.

وی با اشاره به حذف تیم فوتبال امید ایران از مسابقات انتخابی المپیک 2016 ادامه داد: ما اصلاً صحبتی راجع به لژیونرها انجام ندادیم که گفتند ژاپن و قطر با همه لژیونرهای خود به مسابقات آمده‌اند اما ایران نتوانسته بازیکنان خود را به قطر ببرد.

مدیر فنی تیم فوتبال امید در مورد گفتگو با تلویزیون معاند سلطنتی انگلیس نیز تصریح کرد: خیلی‌ها به دنبال مصاحبه من با شبکه تلویزیونی BBC بودند. اتفاقا گزارشگر این شبکه را می‌شناختم و کاملا به صورت عمدی رفتم با او مصاحبه کردم(!؟) چون می‌خواستم حرف‌هایم را بزنم.

وی در مورد درگذشت همایون بهزادی خاطرنشان کرد: بازیکنان قدیمی همگی تحصیلکرده و اهل شعر و ادب بودند.

سپهر نیوز

تکنولوژی جدید

بازیکن سابق پرسپولیس: شاید برای کارهای مدلینگ به ایران آمدم / چند باری از بوتیک علی دایی خرید کردم

اشپیتیم آرفی که به‌رغم عملکرد خوبش در فوتبال ایران همیشه به‌خاطر تیپ و استایلش مورد توجه بود، در حال حاضر در آلمان به سر می‌برد و یک شرکت بیمه را مدیریت می‌کند.

وی به جای اینکه به ماجرای فوتبال و مطالباتش از پرسپولیس و تراکتورسازی بپردازد، بیشتر در مورد ماجرای مدلینگ و همچنین شروع زندگی مشترک جدیدش به صحبت پرداخت.

اظهارات آرفی را در ادامه می خوانید:

* در سال‌هایی که ایران بودی برای کریسمس چه می‌کردی؟

– من در آن سال‌ها فقط دنبال فوتبال بودم و فوتبال برایم از هر چیزی بیشتر اهمیت داشت. هر چند که دوست داشتم در جشن کریسمس شرکت کنم ولی همه چیز را به مراسم نوروز و تعطیلات عید موکول می‌کردم و این‌جوری همه چیز را جبران می‌کردم.

* نکته دیگر در مورد تیپ اشپیتیم آرفی است… بعضی‌ها در ایران معتقد بودند که تو بیشتر از اینکه فوتبالیست باشی، مدل بودی!

– از این‌جور حرف‌ها خیلی در مورد من می‌زدند ولی من همیشه دنبال فوتبال بودم و به کار حرفه‌ای‌ام بیشتر اهمیت می‌دادم. من می‌توانستم روی کار مدلینگ کار کنم و حتی دنبال این رشته بروم ولی همیشه فوتبال را بیشتر دوست داشتم و تمام وقتم را صرف فوتبال می‌کردم. فکر می‌کنم آنهایی که این حرف‌ها را می‌زدند، دنبال چیزهای دیگری بودند و می‌خواستند مرا خراب کنند! می‌خواستند بگویند آرفی به فکر فوتبال نیست!

* تا حالا به این فکر نکرده‌ای که کار مدلینگ انجام دهی؟

– دوست دارم… ولی باز هم می‌گویم که فوتبال برایم جذاب‌تر بود. البته الان دیگر من از فوتبال خداحافظی کرده‌ام و شاید با توجه به علاقه‌ای که به کار مدلینگ و ایران دارم، این کار را توی کشور شما انجام دادم و باز هم به ایران برگشتم.

* لباس‌هایت را بیشتر از کجا می‌خری؟

– آلمان و دوبی… بیشتر لباس‌هایم را از آلمان و دوبی می‌خرم. ایران در آن سال‌ها خیلی لباس نداشت و مثل الان نبود. البته توی همان سال‌هایی که من ایران بودم، علی دایی یک بوتیک داشت که فکر می‌کنم توی خیابان فرشته بود. آنجا لباس‌های بهتری داشت و چند باری از آن فروشگاه خرید کردم.

* فکر می‌کنی کجا برای لباس خریدن بهتر است؟

– ایتالیا… به نظر من ایتالیا معروف است و بهترین لباس‌فروشی‌ها و برندها را دارد. جالب اینکه وقتی من یک‌ماه پیش ایران بودم، دیدم که خیلی از برندها در تهران شعبه دارند و این برایم جالب بود. آن زمان که من ایران بودم، بیشتر وقتم را صرف فوتبال می‌کردم ولی‌ این‌بار با خیال راحت‌تر بوتیک‌ها و فروشگاه‌ها را نگاه می‌کردم. راستی یک نکته دیگر هم در ایران دیدم که برایم خیلی جالب بود؛ بعضی از برندها و فروشگاه‌های خوب از طریق اینستاگرام به مردم لباس می‌فروشند.

* اما خیلی‌ها از کیفیت لباس‌های وارداتی به ایران ناراضی هستند و معتقدند که این لباس‌ها اورجینال نیست.

– خب این تقصیر مردم نیست. مردم مجبور هستند که این لباس‌ها را بپوشند. همه که نمی‌توانند به خارج از کشور بروند و لباس بخرند. مردم چاره‌ای ندارند و شاید با اینکه می‌دانند لباس‌ها اورجینال نیست، خرید می‌کنند. من امیدوارم این لباس‌ها با نظارت مسئولان وارد شود و طوری یک برند به ایران برسد که قیمتش بی‌جهت زیاد و گران نشود.

* به نظر تو جوان‌های ایرانی خوش‌تیپ هستند؟

– من نمی‌توانم در مورد این موضوع همین‌جوری نظر بدهم.

* مثلا فکر می‌کنی که محمدرضا گلزار خوش‌تیپ است؟

– به نظر من هر کسی استایل خودش را دارد. من باید تیپ‌ها و استایل کسی را که می‌گویید ببینم. حداقل چند عکس جدیدش را برایم بفرستید تا بتوانم نظر جدید و درستی بدهم. من چیز زیادی از گلزار یادم نیست ولی این را می‌دانم که او یک هنرپیشه معروف بود. فکر می‌کنم ایران جوان‌های خوش‌‌تیپ دارد. مثلا چند وقت پیش که ایران بودم با دوستانم به کنسرت رضا یزدانی رفتم. در آنجا چند پسر جوان دیدم که خیلی خوش‌تیپ بودند و خوشم آمد.

* در بین فوتبالیست‌های ایران کدام‌یک خوش‌تیپ‌تر بودند؟

– (خنده) توی این مدتی که من توی ایران بودم، بیشتر آنها را با لباس ورزشی می‌دیدم؛ یا سر تمرین بودیم یا توی هتل و اردو!

* یعنی با بچه‌ها و همبازیانت بیرون و مهمانی نمی‌رفتی؟

– نه… زیاد مهمانی نمی‌رفتیم! راستش را بخواهید من خیلی می‌ترسیدم! چون خارجی بودم، ترس زیادی داشتم و ترجیح می‌دادم که فقط به فکر فوتبالم باشم. نمی‌دانم که الان وضعیت چه‌جوری است ولی در آن زمان می‌گفتند که پای‌تان را به مهمانی‌ها نگذارید… می‌گفتند خیلی خطرناک است و ممکن است آدم را نابود کند. شاید شما تعجب کنید که چرا من این حرف‌ها را می‌زنم ولی من آدم راستگویی هستم.

* فکر می‌کنی چرا از لحاظ تیپ و استایل مورد توجه قرار گرفتی؟

– چون بلدم چی بپوشم! چون می‌دانم که چطور لباس‌هایم را میکس کنم. من می‌دانم که چطور استایل درست کنم ولی این فقط در مورد خودم است و کلا استایلیست نیستم. برای استایلیست شدن باید درس خواند و دوره دید. به نظر من توی لباس پوشیدن و تیپ زدن هر کسی باید استایل خودش را در بیاورد. حتما قرار نیست که لباس‌های شما یک برند گرانقیمت مثل گوچی باشد. بگذارید بگویم که تمام لباس‌های من برند نیستند و من فقط لباس‌هایی را می‌پوشم که به استایل من می‌خورند و می‌توانند مرا خوش‌تیپ کنند؛ لباس‌هایی که با آنها ارتباط برقرار می‌کنم و وقتی آنها را می‌پوشم مردم در موردشان از من سوال می‌کنند.

* توی لباس پوشیدن از کسی هم تقلید کردی؟

– هیچ‌وقت… هیچ‌وقت نرفتم نوع لباس پوشیدن دیوید بکام را تقلید کنم. بکام استایل خودش را دارد و من نباید حتما لباس‌های او را بخرم. یادم هست در آن زمانی که در ایران بازی می‌کردم، توی یک دوره اکثر جوان‌ها کفش کالج می‌پوشیدند. چون مد شده بود، همه کالج می‌پوشیدند ولی در تمام این مدت من یک‌بار هم کالج نپوشیدم. این دلیل نمی‌شود که چون یک چیزی مد می‌شود،‌ من هم آن را بپوشم. حتی گران بودن یا برند بودن هم برای من اصلا مهم نیست. مثلا بعضی‌ها کفش “DG” می‌خرند و طوری این کفش را می‌پوشند که حتما برند آن مشخص شود. بعضی‌ها از تیپ زدن و لباس پوشیدن دنبال تابلو شدن هستند. دوست دارند حتما دیده شوند و برای‌شان مهم نیست که مردم آنها را چطور می‌بینند.

* پس تو این موضوع را در ایران لمس کرده‌ای؟

– بله… خیلی‌ها فقط دنبال برندها هستند. طرف فکر می‌کند که اگر “گوچی” یا “بربری” بپوشد و مارک لباسش را نشان دهد، تمام است ولی من دنبال این چیزها نیستم. چیزی می‌پوشم که استایل مرا بسازد. چیزی که به من بیاید. مارکش اصلا برایم مهم نیست. بیشتر از “زارا” خرید می‌کنم ولی خیلی وقت‌ها لباس‌هایی می‌خرم که خیلی گران نیستند. مثلا شاید الان یک شلوار گران پایم باشد ولی در مقابل شاید یک تی‌شرت خیلی ارزان هم تنم باشد. همین اواخر که ایران بودم یک شال‌گردن سبزرنگ داشتم و همین که همه توی استودیوی تلویزیونی از من در مورد آن شال می‌پرسیدند و می‌گفتند قشنگ است، برایم کافی بود. همین که مردم نگاه می‌کنند و لباس‌های من برای‌شان جالب است برایم کافی است. این نشان می‌دهد که آنها حواس‌شان به من هست (خنده).

* بحث طلبت از باشگاه‌های تراکتورسازی و پرسپولیس به کجا رسید؟

– در طول دو، سه ماه گذشته من دو بار به ایران آمدم تا بتوانم با مسئولان تراکتورسازی و پرسپولیس در مورد طلبم صحبت کنم ولی آنها هر بار فقط وعده دادند و هیچ‌وقت به وعده‌های‌شان عمل نکردند.

* چطور؟

– من در طول این مدت خیلی تلاش کردم تا همه چیز بین من و این دو باشگاه دوستانه حل شود ولی آنها هیچ‌وقت سر حرف‌شان نبودند. بعد از اینکه وکیل من به فیفا شکایت کرد، مسئولان باشگاه تراکتورسازی گفتند که طلب مرا در سه قسط پرداخت می‌کنند. در حالی که من به‌خاطر حرف آنها دوباره به ایران برگشتم آنها پول مرا ندادند و بدقولی کردند. در جلسه‌ای که با وکیل تراکتورسازی داشتیم حتی او هم گفت که به ‌خاطر این اتفاق ناراحت است و پول مرا یکی، دو روزه پرداخت می‌کنند ولی باز هم این اتفاق نیفتاد و باشگاه پول مرا نداد! وکیل من از باشگاه تراکتورسازی به فیفا شکایت کرده و این پرونده مربوط به سه سال پیش است. فیفا با کسی شوخی ندارد و من می‌دانم که جدا از بحث مالی حتی از تراکتورسازی امتیاز هم کسر می‌شود. من دوست ندارم باشگاه تراکتور و طرفدارهای این تیم ضرر کنند ولی حیف که مسئولان باشگاه حتی جواب مرا هم نمی‌دهند.

* در مورد پرسپولیس و طلبی که از این باشگاه داشتی، چه اتفاقی افتاد؟

– در مورد طلبی که من از باشگاه پرسپولیس داشتم، وکیل من به کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال ایران شکایت کرد و فدراسیون هم پس از رفت و آمدهای فراوان حق را به من داد و حکم را صادر کرد. ولی نکته عجیب این است که در ایران و در فوتبال ایران احتمالا کسی حتی حکم کمیته انضباطی فدراسیون را هم قبول ندارد چون باشگاه پرسپولیس به‌رغم حکم کمیته انضباطی فدراسیون، پول مرا نداد!

* پس با این حساب خیلی شاکی هستی!

– من عاشق ایران هستم. من مردم ایران را خیلی دوست دارم و همیشه مردم ایران به من محبت داشته‌اند. من الان هم با مردم ایران و کشور شما مشکلی ندارم و دلخوری من به‌خاطر مدیرانی است که سر حرف‌شان نمی‌ایستند و بدقولی می‌کنند. همین اتفاق‌ها توی فوتبال ایران می‌افتد که فوتبال‌تان پیشرفت نمی‌کند!

* چطور؟

– شما مربی بزرگ و خوبی به اسم کارلوس کی‌روش دارید؛ مربی‌ای که همه از او توقع دارند یک تیم قوی و قدرتمند بسازد ولی هیچ‌کس نمی‌پرسد کی‌روش چطور باید این‌همه بازیکن شاکی که از لحاظ روحی مشکل دارند را آماده کند! وقتی باشگاه‌ها پول بازیکنان‌شان را نمی‌دهند و بازیکنان از لحاظ روحی به هم می‌ریزند، کی‌روش باید چه کار کند؟! شما اگر به ‌دنبال پیشرفت فوتبال ایران هستید، اول باید این چیزها را درست کنید.

* با توجه به سال جدید میلادی چه دعا و آرزویی داری؟

– دوست دارم برای همه مردم جهان اتفاق‌های خوب بیفتد… دوست دارم برای مردم خوب ایران هر اتفاق خوبی که با عشق همراه است، بیفتد… دوست دارم همه عاشق شوند!

* خیلی رمانتیک دعا می‌کنی!

– (خنده) حدود دو سال است که تنها هستم. من آدمی هستم که به خانواده خیلی احترام می‌گذارم و کلا خانواده‌دوست هستم. دلم می‌خواهد من و همه مردم آرامش داشته باشیم و فکر می‌کنم هر کسی با داشتن خانواده می‌تواند به آن آرامش برسد. من دلم می‌خواهد به آن آرامش برسم و شاید بار دیگر در ایران زندگی کنم. من سال‌ها فوتبال بازی کردم تا در این دوران مشکل مالی نداشته باشم ولی حالا که از فوتبال خداحافظی کرده‌ام شرایط برایم جالب نیست و پولم را نمی‌دهند. نمی‌دانم… شاید یک روزی به ایران آمدم و این‌بار کار مدلینگ و استایل را انجام دادم.

روزنامه گل

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

اس ام اس جدید