دانشجوی سیاسی انقلابی کیست؟

دانشجوی سیاسی انقلابی کیست؟

به گزارش جهان نیوز به نقل از آناج، دانشجوی سیاسی کسی است که عوام زده نیست؛ بلکه جزو خواص جامعه است که تهدیدها، فرصت‌‌‌ها، باید و نبایدها را می‌‌شناسد، خوب تشخیص می‌‌دهد و براساس آن دارای قدرت تحلیل و فهم سیاسی می‌‌شود، سیاست زده نیست بلکه سیاست گذاراست، سیاست باز نیست، بلکه سیاسی است، یعنی برای خواص بودنش بلند گو و بله قربان گوی جریان‌‌های سیاسی نمی‌‌شود، بلکه خودش جریان ساز و گفتمان ساز است.
 
 دانشگاه سیاسی و دانشجوی سیاسی ِ انقلابی را در دو لایه می توان تحلیل کرد؛ لایه اول، لایه بیرونی است یعنی همان حمایت از یک جریان یا فرد سیاسی، بیانیه دادن، رای دادن، زنده باد و مرده باد و.. است که بر فضای دانشجویی و جنبش دانشجویی حاکم می‌‌شود اما مهم‌‌تر از آن لایه درونی است که باید دانشجو و جنبش دانشجویی جواب بدهد که چرا حمایت از آن جریان و فرد؟ چرا زنده باد فلانی و مرده باد جریان آمریکایی؟

وقتی از دانشجوی سیاسی انقلابی و دانشگاه و جنبش سیاسی صحبت می‌‌کنیم منظور همان تکیه دانشجویان بر قوه استدلالی و انتقادی خود است تا با توان ذهنی و قدرت تحلیل و تشخیص خود سِره را از ناسِره فهم کند و نه اینکه از سوی جریان‌‌های سیاسی برایشان دیکته شود، خطری که دانشگاه را به باشگاه‌‌های سیاسی تبدیل می‌‌کند و قدرت تشخیص حق و باطل را از او می‌‌گیرد.

فعالیت‌‌های جنبش دانشجویی و دانشجویان فعال فرهنگی و سیاسی دانشگاه در عین درون زایی و جوششی بودن، نباید تابع سیاست مداران بیرون از دانشگاه قرار بگیرد. آفت این امر که همچون سم مهلکی بر جریان جنبش دانشجویی است، این است که اگر سکاندار فکری این افراد شدند، سعی خواهند کرد ریل‌‌های جنبش دانشجویی را به سمت اهداف خود که رسیدن به قدرت و درخدمت احزاب یا گروه های خودشان است، تغییر بدهند یعنی همان لایه بیرونی  اتفاق بیفتد که متاسفانه جنبش دانشجویی از این مسئله سال ها رنج می‌‌برد.

برای نمونه رشد کانون‌‌ها و تشکل های قارچ گونه در دانشگاه‌‌ها است که در این سال‌های اخیر با سرعت بیشتر رشد کرده و تاریخ مصرفشان تا روز رای گیری بوده است! که تنها بَرنده آن همان سیاسیون بودند و نه جنبش دانشجویی! یعنی حُریّت فدای تساهل و غفلت و نفوذ سیاسیون می شود که سبب جزم اندیشی جنبش دانشجویی می گردد و قدرت تحلیل سیاسی را سست و بی بنیان و بی‌‌تامل می‌‌کند، یعنی به جای دیدن درست مسائل، با نگاه تحمیلی سخن می گوید نه تحلیلی!

قدرت تحلیل سیاسی یعنی دانشجویان سیاسی انقلابی هر حرفی را به آسانی نپذیرند و هر احتمالی را به آسانی در ذهن خودشان راه ندهند و قدرت تحلیل حوادث و درک روشن بینانه از رخدادها داشته باشند تا بتوانند موضع گیری برحق و انقلابی کنند و بی‌‌تفاوت و خنثی نباشند.

چنان چه اگر این زنده باد و مرده بادها با پشتوانه و فهم سیاسی عمیق انجام شود، حتی اگر تشخیص دانشجویان و جنبش دانشجویی بر فرض صددرصد خطا باشد، بسیار ارزشمندتر و قابل تحسین‌‌تر از آن است که بله چشم گوی سیاسیون باشند، زیرا در صورت درست یا حتی غلط بودن تحلیل و فهم از موضوع، تمرینی می‌‌شود تا در آینده به تحلیل درست از مسئله برسند هم چنان که بسیاری از داغ ها سرد می‌‌شوند، اما پخته‌‌ها خام نمی‌‌شوند.

اگر تفکر لازم قبل از موضوع نباشد، جنبش دانشجویی و دانشجویان با تکیه بر افراد نخواهند توانست حق و باطل را تشخیص بدهند، استاد شهید مطهری در کتاب جاذبه و دافعه علی علیه السلام در صفحه 118می فرمایند:«ما طرفدار اصولیم نه طرفدار شخصیتها. تشیع با این روح به وجود آمده است. ما وقتی در تاریخ اسلام به سراغ سلمان فارسی و ابوذرغفاری و مقداد کِندی و عماریاسر و امثال آنها می رویم و می خواهیم ببینیم چه چیزی آنها را وادار کرد که دور علی را بگیرند و اکثریت را رها کنند، می‌‌بینیم آنها مردمی بودند اصولی و اصول شناس، هم دین دار و هم دین شناس. می گفتند: ما نباید درک و فکر خویش را به دست دیگران بسپریم و وقتی آنها اشتباه کردند ما نیز اشتباه کنیم. و درحقیقت روح آنان روحی بود اصول و حقایق بر آن حکومت می کرد نه اشخاص و شخصیتها.»

برای نمونه در تسخیر لانه جاسوسی کسی بر دانشجویان سفارش یا دستوری صادر نکرد که لانه جاسوسی را تسخیر کنید بلکه تشخیص به موقع و درست بود که دانشجویان جایگاه خود را پیدا کردند و عمل نمودند و امروز نیز در دفاع از حریم اهل بیت (ع) نیز دانشجویان بسیاری همچون دوران دفاع مقدس انقلابی عمل کردند و خوب اهل تشخیص شدند.
مجید قنبرزاده

دانشجوی سیاسی انقلابی کیست؟

به گزارش جهان نیوز به نقل از آناج، دانشجوی سیاسی کسی است که عوام زده نیست؛ بلکه جزو خواص جامعه است که تهدیدها، فرصت‌‌‌ها، باید و نبایدها را می‌‌شناسد، خوب تشخیص می‌‌دهد و براساس آن دارای قدرت تحلیل و فهم سیاسی می‌‌شود، سیاست زده نیست بلکه سیاست گذاراست، سیاست باز نیست، بلکه سیاسی است، یعنی برای خواص بودنش بلند گو و بله قربان گوی جریان‌‌های سیاسی نمی‌‌شود، بلکه خودش جریان ساز و گفتمان ساز است.
 
 دانشگاه سیاسی و دانشجوی سیاسی ِ انقلابی را در دو لایه می توان تحلیل کرد؛ لایه اول، لایه بیرونی است یعنی همان حمایت از یک جریان یا فرد سیاسی، بیانیه دادن، رای دادن، زنده باد و مرده باد و.. است که بر فضای دانشجویی و جنبش دانشجویی حاکم می‌‌شود اما مهم‌‌تر از آن لایه درونی است که باید دانشجو و جنبش دانشجویی جواب بدهد که چرا حمایت از آن جریان و فرد؟ چرا زنده باد فلانی و مرده باد جریان آمریکایی؟

وقتی از دانشجوی سیاسی انقلابی و دانشگاه و جنبش سیاسی صحبت می‌‌کنیم منظور همان تکیه دانشجویان بر قوه استدلالی و انتقادی خود است تا با توان ذهنی و قدرت تحلیل و تشخیص خود سِره را از ناسِره فهم کند و نه اینکه از سوی جریان‌‌های سیاسی برایشان دیکته شود، خطری که دانشگاه را به باشگاه‌‌های سیاسی تبدیل می‌‌کند و قدرت تشخیص حق و باطل را از او می‌‌گیرد.

فعالیت‌‌های جنبش دانشجویی و دانشجویان فعال فرهنگی و سیاسی دانشگاه در عین درون زایی و جوششی بودن، نباید تابع سیاست مداران بیرون از دانشگاه قرار بگیرد. آفت این امر که همچون سم مهلکی بر جریان جنبش دانشجویی است، این است که اگر سکاندار فکری این افراد شدند، سعی خواهند کرد ریل‌‌های جنبش دانشجویی را به سمت اهداف خود که رسیدن به قدرت و درخدمت احزاب یا گروه های خودشان است، تغییر بدهند یعنی همان لایه بیرونی  اتفاق بیفتد که متاسفانه جنبش دانشجویی از این مسئله سال ها رنج می‌‌برد.

برای نمونه رشد کانون‌‌ها و تشکل های قارچ گونه در دانشگاه‌‌ها است که در این سال‌های اخیر با سرعت بیشتر رشد کرده و تاریخ مصرفشان تا روز رای گیری بوده است! که تنها بَرنده آن همان سیاسیون بودند و نه جنبش دانشجویی! یعنی حُریّت فدای تساهل و غفلت و نفوذ سیاسیون می شود که سبب جزم اندیشی جنبش دانشجویی می گردد و قدرت تحلیل سیاسی را سست و بی بنیان و بی‌‌تامل می‌‌کند، یعنی به جای دیدن درست مسائل، با نگاه تحمیلی سخن می گوید نه تحلیلی!

قدرت تحلیل سیاسی یعنی دانشجویان سیاسی انقلابی هر حرفی را به آسانی نپذیرند و هر احتمالی را به آسانی در ذهن خودشان راه ندهند و قدرت تحلیل حوادث و درک روشن بینانه از رخدادها داشته باشند تا بتوانند موضع گیری برحق و انقلابی کنند و بی‌‌تفاوت و خنثی نباشند.

چنان چه اگر این زنده باد و مرده بادها با پشتوانه و فهم سیاسی عمیق انجام شود، حتی اگر تشخیص دانشجویان و جنبش دانشجویی بر فرض صددرصد خطا باشد، بسیار ارزشمندتر و قابل تحسین‌‌تر از آن است که بله چشم گوی سیاسیون باشند، زیرا در صورت درست یا حتی غلط بودن تحلیل و فهم از موضوع، تمرینی می‌‌شود تا در آینده به تحلیل درست از مسئله برسند هم چنان که بسیاری از داغ ها سرد می‌‌شوند، اما پخته‌‌ها خام نمی‌‌شوند.

اگر تفکر لازم قبل از موضوع نباشد، جنبش دانشجویی و دانشجویان با تکیه بر افراد نخواهند توانست حق و باطل را تشخیص بدهند، استاد شهید مطهری در کتاب جاذبه و دافعه علی علیه السلام در صفحه 118می فرمایند:«ما طرفدار اصولیم نه طرفدار شخصیتها. تشیع با این روح به وجود آمده است. ما وقتی در تاریخ اسلام به سراغ سلمان فارسی و ابوذرغفاری و مقداد کِندی و عماریاسر و امثال آنها می رویم و می خواهیم ببینیم چه چیزی آنها را وادار کرد که دور علی را بگیرند و اکثریت را رها کنند، می‌‌بینیم آنها مردمی بودند اصولی و اصول شناس، هم دین دار و هم دین شناس. می گفتند: ما نباید درک و فکر خویش را به دست دیگران بسپریم و وقتی آنها اشتباه کردند ما نیز اشتباه کنیم. و درحقیقت روح آنان روحی بود اصول و حقایق بر آن حکومت می کرد نه اشخاص و شخصیتها.»

برای نمونه در تسخیر لانه جاسوسی کسی بر دانشجویان سفارش یا دستوری صادر نکرد که لانه جاسوسی را تسخیر کنید بلکه تشخیص به موقع و درست بود که دانشجویان جایگاه خود را پیدا کردند و عمل نمودند و امروز نیز در دفاع از حریم اهل بیت (ع) نیز دانشجویان بسیاری همچون دوران دفاع مقدس انقلابی عمل کردند و خوب اهل تشخیص شدند.
مجید قنبرزاده

دانشجوی سیاسی انقلابی کیست؟

طراح کودتای ۲۸ مرداد کیست؟

طراح کودتای ۲۸ مرداد کیست؟

خبرگزاری فارس: طراح کودتای 28 مرداد کیست؟

 ،‌ کرمیت روزولت از طراحان کودتای ۲۸ مرداد تهران در ۱۹۱۶ در بوئنوس آیرس به دنیا آمد. او که نوه تئودور روزولت بیست و ششمین رئیس‌جمهور امریکا بود، تحصیلاتش را در دانشگاه‌ هاروارد با درجه دکترا به پایان رساند و سپس به عنوان دانشیار تاریخ به تدریس پرداخت. به گفته کرمیت، رساله پایان نامه تحصیلی او درباره «فنون تبلیغات در جنگ داخلی انگلیس» بود و به همین سبب او با راه‌های مقابله به بحران‌های داخلی کشورها آشنایی داشت.

با جنگ جهانی دوم، که به دستور فرانکلین روزولت اولین سازمان اطلاعاتی امریکا تأسیس شد، کرمیت روزولت ۲۵ ساله در اواخر سپتامبر ۱۹۴۱ از نخستین کسانی بود که در سازمان اطلاعاتی ویژه رئیس‌جمهور آغاز به کار کرد. چنانکه کرمیت روزولت در خاطرات خود می‌نویسد، نخستین کار او پژوهش درباره ایران و به ویژه مطالعه در زندگی قشقایی‌ها بود؛ این تحقیق سرآغازی بود که سرگذشت کرمیت روزولت را به تاریخ معاصر ایران پیوند زد.

با تأسیس اداره خدمات استراتژیک (O.S.S)1 کرمیت روزولت در ۱۹۴۲به این سلف سیا جلب شد و با توجه به تحصیلات، علاقه شخصی و نیز سوابق فعالیتش در دفتر اطلاعات رئیس جمهور مسئولیت اداره خاورمیانه را به دست گرفت. در همین سمت روزولت در آوریل ۱۹۴۴ نخستین سفر خود را به ایران چهار ماه پس از کنفرانس تهران۲ انجام داد. کیم در خاطراتش می‌نویسد که پس از این مسافرت، مرا به ایتالیا فرستادند ولی ایتالیا به اندازه خاورمیانه جالب نبود!

کرمیت روزولت در تابستان ۱۹۴۶ یعنی در اوج حوادث آذربایجان نیز وارد تهران شد و پس از ملاقات با شاه بلافاصله عازم جنوب شد و با رؤسای ایل قشقایی ملاقات کرد. در بازگشت از این سفر بود که برای نخستین بار گزارشهای متعددی درباره ایل قشقایی به همراه تصاویر سران ایل قشقائی در مطبوعات امریکا درج گردید و توجه افکار عمومی غرب به این منطقه از ایران و مردم آن جلب شد. مدت کوتاهی پس از این سفر در پائیز ۱۳۲۵ «نهضت جنوب» آغاز شد و «برادران قشقائی» خواستار «خودمختاری فارس» شدند.۳ این حادثه در تاریخ ایران به عنوان توئطه دولت قوام و سرویس‌های جاسوسی امریکا و انگلیس برای مقابله با اشغال آذربایجان و کردستان توسط ارتش سرخ شوروی به ثبت رسیده است.۴

در ماه مه ۱۹۴۷ آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا (CIA)5 تأسیس شد و کرمیت روزولت به فعالیت خود در این سازمان جدید ادامه داد. به گفته ویلیام کلبی در ژوئن ۱۹۴۸ سیا رسماً مجاز شد که به عملیات شبه نظامی و توطئه‌گرانه دست زند و در پی‌ آن معاونت عملیاتی سیا تأسیس شد.

کرمیت روزولت از مسئولان اولیه این ارگان بود و ریاست اداره خاورمیانه آن را به عهده داشت. او از ۱۹۵۲ تحت مسئولیت مستقیم ریچارد هلمز قرار گرفت. در این سالها کرمیت روزولت در ایستگاه منطقه‌ای سیا در بیروت مستقر بود و به عنوان استاد تاریخ در دانشگاه امریکایی بیروت و ریاست انجمن امریکایی دوستداران خاور نزدیک از یک پوشش فرهنگی مناسب بهره می‌جست. از عملیات توطئه‌گرانه او در این سالها اطلاع زیادی در دست نیست، ولی طبیعی است که در هر اقدامی که توسط سیا در خاورمیانه صورت گرفته است باید دست پنهان کرمیت روزولت را به عنوان مسئول مستقیم اداره خاور نزدیک در سیا جستجو کرد. از مهمترین این حوادث که به کیم روزولت منسوب می‌گردد، ماجرای براندازی ملک فاروق و کودتای نجیب ـ ناصر در ژوئیه ۱۹۵۲ است.

کرمیت روزلت در ۱۶ تیر ۱۳۳۲ با گذرنامه جعلی به نام جیمز ف. لاکریج از مرز عراق وارد ایران شد تا توطئه امریکایی ـ انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را رهبری کند. او در آن زمان ۱۲ سال تجربه پژوهش و کار در مسائل ایران داشت و طی این سالها فعالیتهای اطلاعاتی امریکا را در خاورمیانه هدایت می‌کرد.

کرمیت روزولت با نقش خود در عملیات ۲۸ مرداد ۳۲ محمد‌رضا پهلوی را برای همیشه مدیون خود ساخت. او نخستین دیدار خود را با شاه پس از کودتا ـ اول شهریور ۱۳۳۲ ـ چنین شرح می‌دهد: «راننده مستقیماً مرا کنار پله‌ها برد. آنجا مردی با لباس فراک از من استقبال کرد. تعظیم کوتاهی نمود و مرا به طبقه دوم راهنمای کرد. شاه در اتاق پذیرایی منتظر من بود… موقعی که به یکدیگر دست می‌دادیم مرد دیگری با لباس فراک با گیلاسهای کوچک ودکا و خاویار وارد شد… اولین کلمات شاه بسیار موقر و سنگین ادا شد: من تاج و تختم را از برکت خداوند، ملتم، ارتشم و شما دارم. گیلاسش را برداشت و به سلامتی من دستش را بلند کرد و من هم همین کار را کردم. هر دو آن را نوشیدیم. سپس شاه خندید و گفت خیلی خوشحالم از اینکه شما را اینجامی‌بینم، خیلی بهتر از داخل ماشین و خیابان و باغ است…» ۶

پس از کودتا پیوند کرمیت روزولت با ایران قطع نشد، بلکه ابعادی دیگر یافت. کیم در ۱۹۵۸ پس از ۱۷ سال کار اطلاعاتی از سیا کناره گرفت و ترجیح داد به کسب و کار خصوصی بپردازد. او به استخدام کمپانی گلف یکی از ۵ شرکت قدرتمند نفتی جهان، درآمد و به معاونت این کمپانی در امور روابط با دولت امریکا منصوب شد. کمپانی گلف با ۷درصد سهم از اعضای کنسرسیوم بود که بر نفت ایران چنگ انداخت. با تثبیت رژیم شاه در ایران کرمیت روزولت ترجیح داد از سوابق دوستی‌اش با محمد‌رضا پهلوی سود برد و فعالیتهای خود را در ایران متمرکز سازد. او در ۱۹۶۴ از کمپانی گلف خارج شد و به تأسیس یک شرکت دلالی در واشنگتن دست زد که رژیم شاه مشتری اصلی آن بود. بدین سان کرمیت روزولت پاداش خود را از محمد‌رضا پهلوی دریافت کرد. او در سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۹ دلال معتبر معاملات اسلحه امریکا با ایران بود. کرمیت روزولت در معامله یک میلیارد دلاری خرید هواپیماهای F-5 با کمپانی گرومن نیز نقش داشت. شاه هیچ‌گاه دین خود را به روزولت فراموش نکرد و پس از سقوط نیز در مصاحبه‌های خود از او به عنوان «دوست من آقای روزولت» یاد کرد!

کرمیت روزولت، ۲۸ خرداد ۱۳۷۹ درگذشت. ۷

منبع:‌باشگاه اندیشه

پانوشت‌ها:

۱٫ Office of Strategic Services.

۲٫ کنفرانس تهران در روزهای ششم تا نهم آذر سال ۱۳۲۲ با حضور چرچیل، روزولت و استالین رهبران انگلستان، امریکا و شوروی در محل سفارت شوروی در تهران برگزار شد.

۳٫ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،‌ج ۲، ص ۲۲۰٫

۴٫ ظهور و سقوط، همان.

۵٫ Central Intelegence Agency.

۶٫ روزشمار روابط ایران و امریکا، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، ص ۹۳٫

۷٫ گاه‌شمار سیاست خارجی ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج ۲، ص ۳۹۳٫

طراح کودتای ۲۸ مرداد کیست؟

(image)

 ،‌ کرمیت روزولت از طراحان کودتای ۲۸ مرداد تهران در ۱۹۱۶ در بوئنوس آیرس به دنیا آمد. او که نوه تئودور روزولت بیست و ششمین رئیس‌جمهور امریکا بود، تحصیلاتش را در دانشگاه‌ هاروارد با درجه دکترا به پایان رساند و سپس به عنوان دانشیار تاریخ به تدریس پرداخت. به گفته کرمیت، رساله پایان نامه تحصیلی او درباره «فنون تبلیغات در جنگ داخلی انگلیس» بود و به همین سبب او با راه‌های مقابله به بحران‌های داخلی کشورها آشنایی داشت.

با جنگ جهانی دوم، که به دستور فرانکلین روزولت اولین سازمان اطلاعاتی امریکا تأسیس شد، کرمیت روزولت ۲۵ ساله در اواخر سپتامبر ۱۹۴۱ از نخستین کسانی بود که در سازمان اطلاعاتی ویژه رئیس‌جمهور آغاز به کار کرد. چنانکه کرمیت روزولت در خاطرات خود می‌نویسد، نخستین کار او پژوهش درباره ایران و به ویژه مطالعه در زندگی قشقایی‌ها بود؛ این تحقیق سرآغازی بود که سرگذشت کرمیت روزولت را به تاریخ معاصر ایران پیوند زد.

با تأسیس اداره خدمات استراتژیک (O.S.S)1 کرمیت روزولت در ۱۹۴۲به این سلف سیا جلب شد و با توجه به تحصیلات، علاقه شخصی و نیز سوابق فعالیتش در دفتر اطلاعات رئیس جمهور مسئولیت اداره خاورمیانه را به دست گرفت. در همین سمت روزولت در آوریل ۱۹۴۴ نخستین سفر خود را به ایران چهار ماه پس از کنفرانس تهران۲ انجام داد. کیم در خاطراتش می‌نویسد که پس از این مسافرت، مرا به ایتالیا فرستادند ولی ایتالیا به اندازه خاورمیانه جالب نبود!

کرمیت روزولت در تابستان ۱۹۴۶ یعنی در اوج حوادث آذربایجان نیز وارد تهران شد و پس از ملاقات با شاه بلافاصله عازم جنوب شد و با رؤسای ایل قشقایی ملاقات کرد. در بازگشت از این سفر بود که برای نخستین بار گزارشهای متعددی درباره ایل قشقایی به همراه تصاویر سران ایل قشقائی در مطبوعات امریکا درج گردید و توجه افکار عمومی غرب به این منطقه از ایران و مردم آن جلب شد. مدت کوتاهی پس از این سفر در پائیز ۱۳۲۵ «نهضت جنوب» آغاز شد و «برادران قشقائی» خواستار «خودمختاری فارس» شدند.۳ این حادثه در تاریخ ایران به عنوان توئطه دولت قوام و سرویس‌های جاسوسی امریکا و انگلیس برای مقابله با اشغال آذربایجان و کردستان توسط ارتش سرخ شوروی به ثبت رسیده است.۴

در ماه مه ۱۹۴۷ آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا (CIA)5 تأسیس شد و کرمیت روزولت به فعالیت خود در این سازمان جدید ادامه داد. به گفته ویلیام کلبی در ژوئن ۱۹۴۸ سیا رسماً مجاز شد که به عملیات شبه نظامی و توطئه‌گرانه دست زند و در پی‌ آن معاونت عملیاتی سیا تأسیس شد.

کرمیت روزولت از مسئولان اولیه این ارگان بود و ریاست اداره خاورمیانه آن را به عهده داشت. او از ۱۹۵۲ تحت مسئولیت مستقیم ریچارد هلمز قرار گرفت. در این سالها کرمیت روزولت در ایستگاه منطقه‌ای سیا در بیروت مستقر بود و به عنوان استاد تاریخ در دانشگاه امریکایی بیروت و ریاست انجمن امریکایی دوستداران خاور نزدیک از یک پوشش فرهنگی مناسب بهره می‌جست. از عملیات توطئه‌گرانه او در این سالها اطلاع زیادی در دست نیست، ولی طبیعی است که در هر اقدامی که توسط سیا در خاورمیانه صورت گرفته است باید دست پنهان کرمیت روزولت را به عنوان مسئول مستقیم اداره خاور نزدیک در سیا جستجو کرد. از مهمترین این حوادث که به کیم روزولت منسوب می‌گردد، ماجرای براندازی ملک فاروق و کودتای نجیب ـ ناصر در ژوئیه ۱۹۵۲ است.

کرمیت روزلت در ۱۶ تیر ۱۳۳۲ با گذرنامه جعلی به نام جیمز ف. لاکریج از مرز عراق وارد ایران شد تا توطئه امریکایی ـ انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را رهبری کند. او در آن زمان ۱۲ سال تجربه پژوهش و کار در مسائل ایران داشت و طی این سالها فعالیتهای اطلاعاتی امریکا را در خاورمیانه هدایت می‌کرد.

کرمیت روزولت با نقش خود در عملیات ۲۸ مرداد ۳۲ محمد‌رضا پهلوی را برای همیشه مدیون خود ساخت. او نخستین دیدار خود را با شاه پس از کودتا ـ اول شهریور ۱۳۳۲ ـ چنین شرح می‌دهد: «راننده مستقیماً مرا کنار پله‌ها برد. آنجا مردی با لباس فراک از من استقبال کرد. تعظیم کوتاهی نمود و مرا به طبقه دوم راهنمای کرد. شاه در اتاق پذیرایی منتظر من بود… موقعی که به یکدیگر دست می‌دادیم مرد دیگری با لباس فراک با گیلاسهای کوچک ودکا و خاویار وارد شد… اولین کلمات شاه بسیار موقر و سنگین ادا شد: من تاج و تختم را از برکت خداوند، ملتم، ارتشم و شما دارم. گیلاسش را برداشت و به سلامتی من دستش را بلند کرد و من هم همین کار را کردم. هر دو آن را نوشیدیم. سپس شاه خندید و گفت خیلی خوشحالم از اینکه شما را اینجامی‌بینم، خیلی بهتر از داخل ماشین و خیابان و باغ است…» ۶

پس از کودتا پیوند کرمیت روزولت با ایران قطع نشد، بلکه ابعادی دیگر یافت. کیم در ۱۹۵۸ پس از ۱۷ سال کار اطلاعاتی از سیا کناره گرفت و ترجیح داد به کسب و کار خصوصی بپردازد. او به استخدام کمپانی گلف یکی از ۵ شرکت قدرتمند نفتی جهان، درآمد و به معاونت این کمپانی در امور روابط با دولت امریکا منصوب شد. کمپانی گلف با ۷درصد سهم از اعضای کنسرسیوم بود که بر نفت ایران چنگ انداخت. با تثبیت رژیم شاه در ایران کرمیت روزولت ترجیح داد از سوابق دوستی‌اش با محمد‌رضا پهلوی سود برد و فعالیتهای خود را در ایران متمرکز سازد. او در ۱۹۶۴ از کمپانی گلف خارج شد و به تأسیس یک شرکت دلالی در واشنگتن دست زد که رژیم شاه مشتری اصلی آن بود. بدین سان کرمیت روزولت پاداش خود را از محمد‌رضا پهلوی دریافت کرد. او در سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۹ دلال معتبر معاملات اسلحه امریکا با ایران بود. کرمیت روزولت در معامله یک میلیارد دلاری خرید هواپیماهای F-5 با کمپانی گرومن نیز نقش داشت. شاه هیچ‌گاه دین خود را به روزولت فراموش نکرد و پس از سقوط نیز در مصاحبه‌های خود از او به عنوان «دوست من آقای روزولت» یاد کرد!

کرمیت روزولت، ۲۸ خرداد ۱۳۷۹ درگذشت. ۷

منبع:‌باشگاه اندیشه

پانوشت‌ها:

۱٫ Office of Strategic Services.

۲٫ کنفرانس تهران در روزهای ششم تا نهم آذر سال ۱۳۲۲ با حضور چرچیل، روزولت و استالین رهبران انگلستان، امریکا و شوروی در محل سفارت شوروی در تهران برگزار شد.

۳٫ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،‌ج ۲، ص ۲۲۰٫

۴٫ ظهور و سقوط، همان.

۵٫ Central Intelegence Agency.

۶٫ روزشمار روابط ایران و امریکا، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، ص ۹۳٫

۷٫ گاه‌شمار سیاست خارجی ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج ۲، ص ۳۹۳٫

طراح کودتای ۲۸ مرداد کیست؟

مهاجم خارجی مدنظر برانکو برای جانشینی طارمی کیست؟ +تصویر

مهاجم خارجی مدنظر برانکو برای جانشینی طارمی کیست؟ +تصویر

به گزارش خبرنگار ورزشی ایلنا، پس از قطعی شدن جدایی مهدی طارمی از پرسپولیس و پیوستن این بازیکن به تیم ریزه‌اسپور ترکیه، با درخواست برانکو باشگاه پرسپولیس به دنبال جذب یک مهاجم خارجی است.

برانکو که حتی سال قبل با وجود مهدی طارمی، مشکل گلزنی را در خط حمله تیمش می‌دید، حالا برای پر کردن جای خالی آقای گل لیگ برتر، با چالشی بزرگ روبرو شده است.

به همین دلیل برانکو یک مهاجم بوسنیایی به نام ایوان کریستانوویچ را برای انجام مذاکرات به باشگاه معرفی کرده است. کریستانوویچ که سال قبل هم برای حضور در پرسپولیس به ایران آمد، اما برای پیوستن به جمع شاگردان برانکو با طاهری به توافق نرسید، حالا با اصرار برانکو به زودی دوباره به ایران سفر خواهد کرد و با توجه به جدایی طارمی، به نظر این بار برعکس سال قبل مسئولان باشگاه پرسپولیس مجبور هستند برای جلب رضایت سرمربی تیم خود با این بازیکن به توافق برسند.

ایوان کریستانوویچ، که سابقه یک بار پوشیدن لباس تیم ملی بوسنی را نیز در کارنامه خود دارد، متولد سال ۱۹۸۳ و در حال حاضر ۳۳ ساله است. این بازیکن فصل قبل در تیم شیروکی بوسنی عضویت داشته و موفق شده در ۱۹ بازی یازده گل برای این تیم به ثمر برساند.

اما معتبرترین تیمی که کریستانوویچ در آن عضویت داشته است، تیم دینامو زاگرب کرواسی است که این بازیکن بین سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۱ در آن عضویت داشته و در ۴۴ بازی ۱۷ گل به ثمر رسانده است. این مهاجم بوسنیایی بعد از جدایی از دینامو زاگرب به دیگر تیم مطرح کرواسی یعنی ریه‌کا پیوسته است و در دوفصل حضور خود در این تیم، در ۳۵ بازی ۱۶ بار موفق به گلزنی شده است.

به طور کلی این مهاجم ۱۹۶ سانتی‌متری در کارنامه دوران حرفه‌ای خود، آمار ۱۲۲ گل در ۳۰۰ بازی را به ثبت رسانده است و باید دید در صورت پیوستن او به جمع شاگردان برانکو در پرسپولیس، با توجه به اینکه به احتمال قریب به یقین در ترکیب اصلی سرخپوشان حضور خواهد داشت، چه آماری را از خود به جای می‌گذارد.

مهاجم خارجی مدنظر برانکو برای جانشینی طارمی کیست؟ +تصویر

به گزارش خبرنگار ورزشی ایلنا، پس از قطعی شدن جدایی مهدی طارمی از پرسپولیس و پیوستن این بازیکن به تیم ریزه‌اسپور ترکیه، با درخواست برانکو باشگاه پرسپولیس به دنبال جذب یک مهاجم خارجی است.

برانکو که حتی سال قبل با وجود مهدی طارمی، مشکل گلزنی را در خط حمله تیمش می‌دید، حالا برای پر کردن جای خالی آقای گل لیگ برتر، با چالشی بزرگ روبرو شده است.

به همین دلیل برانکو یک مهاجم بوسنیایی به نام ایوان کریستانوویچ را برای انجام مذاکرات به باشگاه معرفی کرده است. کریستانوویچ که سال قبل هم برای حضور در پرسپولیس به ایران آمد، اما برای پیوستن به جمع شاگردان برانکو با طاهری به توافق نرسید، حالا با اصرار برانکو به زودی دوباره به ایران سفر خواهد کرد و با توجه به جدایی طارمی، به نظر این بار برعکس سال قبل مسئولان باشگاه پرسپولیس مجبور هستند برای جلب رضایت سرمربی تیم خود با این بازیکن به توافق برسند.

ایوان کریستانوویچ، که سابقه یک بار پوشیدن لباس تیم ملی بوسنی را نیز در کارنامه خود دارد، متولد سال ۱۹۸۳ و در حال حاضر ۳۳ ساله است. این بازیکن فصل قبل در تیم شیروکی بوسنی عضویت داشته و موفق شده در ۱۹ بازی یازده گل برای این تیم به ثمر برساند.

اما معتبرترین تیمی که کریستانوویچ در آن عضویت داشته است، تیم دینامو زاگرب کرواسی است که این بازیکن بین سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۱ در آن عضویت داشته و در ۴۴ بازی ۱۷ گل به ثمر رسانده است. این مهاجم بوسنیایی بعد از جدایی از دینامو زاگرب به دیگر تیم مطرح کرواسی یعنی ریه‌کا پیوسته است و در دوفصل حضور خود در این تیم، در ۳۵ بازی ۱۶ بار موفق به گلزنی شده است.

به طور کلی این مهاجم ۱۹۶ سانتی‌متری در کارنامه دوران حرفه‌ای خود، آمار ۱۲۲ گل در ۳۰۰ بازی را به ثبت رسانده است و باید دید در صورت پیوستن او به جمع شاگردان برانکو در پرسپولیس، با توجه به اینکه به احتمال قریب به یقین در ترکیب اصلی سرخپوشان حضور خواهد داشت، چه آماری را از خود به جای می‌گذارد.

مهاجم خارجی مدنظر برانکو برای جانشینی طارمی کیست؟ +تصویر

خرید vpn گوشی اپل

خبرهای داغ

مرد شماره یک داعش در اروپا کیست؟

مرد شماره یک داعش در اروپا کیست؟

به گزارش جهان به نقل از «انتخاب»؛ این نشریه در ادامه آورده است: به گفته یکی از عاملان اطلاعاتی سابق داعش، مرد فرانسوی که ادعا شده طراح و برنامه ریز اصلی حملات تروریستی پاریس در نوامبر گذشته بود، حالا در شاخه اطلاعات خارجی داعش مقام بالاتری دریافت کرده است.
 
ابوسلیمان که نام مستعار این ستاره تازه ارتقا یافته میان تروریست های داعش است، اولین نفر از غرب اروپا است که تا کنون چنین جایگاه ویژه ای در میان مقامات ارشد داعش پیدا کرده که نشان از تاکید این گروه بر حملات علیه غرب و اتکای آن بر افراد دارای پیشینه اروپایی برای افزایش این اقدامات دارد.
 
نقش و هویت دقیق او برای مقامات اطلاعاتی و حلقه های ضد تروریستی غربی محل بحث است. اما مقامات فرانسوی و آمریکایی که خواستند نامشان برده نشود، اهمیت او برای این سازمان را تایید کرده اند.
 
در همین حال جزئیات زندگی نامه وار خاصی درباره ابوسلیمان توسط “ابو خالد” به دیلی بیست رسید، که روایت دقیق این جاسوس داعشی جدا شده از روابط داخلی این سازمان در نوامبر گذشته منتشر شد.
 
به گفته ابوخالد، ابوسلیمان پیش از تبدیل شدن به گرداننده اصلی حملات پاریس کار خود را به عنوان یک مامور دون پایه در میان سرویس های امنیتی داعش آغاز کرد.
 
او برنامه خود برای حمله به پایتخت فرانسه را با رهبر داعش، ابوبکر بغدادی در میان گذاشت که احتمالا این ارتباط از طریق سخنگوی بغدادی و امیر او در سوریه، ابومحمد عدنانی صورت گرفت. بغدادی هم حملات هماهنگ با اسلحه و بمب در قلب اروپا را تایید کرد. 
 
با موفقیت چشمگیر این عملیات برای داعش، بغدادی برای پاداش به ابوسلیمان به او ترفیع داد.
همچنین گزارش های تایید نشده ای وجود دارد که ابوسلیمان، امیر داعش در فرانسه در بمب گذاری های ماه گذشته در فرودگاه و مترو بروکسل دست داشته است.
 
ابوخالد با نقل قول از خبرچین های حاضر در سوریه و به ویژه یکی از نیروهای همچنان فعال آن ها در میان داعش درباره رئیس اطلاعات جدید این سازمان می گوید، او نسبت به فردی که جایش را گرفته، ابوعبدالرحمان انتخاب بهتری بوده و پیچیده تر است. او از زیرکی و انضباط و احترام بسیاری میان داعشی ها برخوردار است.
 
ابوخالد می گوید، رئیس قبلی عملیات خارجی داعش تونسی بود، در حلیکه ابوسلیمان در فرانسه به دنیا آمده، بزرگ شده و تحصیل کرده است. او فرهنگ غربی، ضعف ها و قوت های آن را به خوبی می شناسد.
 
ابوسلیمان که سی و چند ساله است و اصالتش به شما آفریقا بر می گردد، فرزند یک سلفی بوده و اغلب به خاطر ظاهر و پوست روشنش به اشتباه تصور می شود خودش دینش را به اسلام تغییر داده. آن طور که پیدا است او پیش از جهادی شدن و مهاجرت به سوریه در زمانی نامشخص در هنگام جنگ داخلی سوریه، مدیریت یک باشگاه در فرانسه را به عهده داشت. حالا او به همراه همسر و دو فرزندش در سوریه به سر می برد. فرزند سومش از این همسر فرانسویش در راه است. 
 
خانواده او در الباب زندگی می کنند که یکی از شهرهای اصلی در منطقه حلب و تحت کنترل داعش، و همچنین محل دفتر مرکزی اطلاعات خارجی این سازمان است. 
 
ابوسلیمان نام مستعار بسیاری از عاملان تروریستی داعش در اروپا است. به گفته مجله تبلیغاتی این گروه، دابق، یکی از برادرانی که خود را در حملات بروکسل منفجر کرد، از نام مستعارابوسلیمان و با پسوند بلژیکی استفاده می کرد. 
 
اگر اطلاعات ابوخالد درست باشد، ابوسلیمان فرانسوی از هم قطارانش موفق تر عمل کرده است. نیویورک تایمز در اواخر مارس گزارش کرد در مدت دوسال پیش از حملات پاریس، و پس از فراخوان عمومی عدنانی به مسلمانان به قتل اروپایی ها به هر وسیله ممکن در سپتامبر 2014، داعش چندین تیم از عاملان خود را که در سوریه آموزش دیده بودند را برای انجام انواع عملیات در مقیاس کوچک به اروپا فرستاد تا دستگاه های امنیتی اروپایی را بررسی و نفوذ کنند تا برای حملات اصلی آماده شوند.
 
درحالیکه تعداد شبه نظامیان خارجی داعش که به سوریه و عراق می روند به دلیل تلاش های بیشتر امنیتی و کنترل بهتر مرزها با کاهش 90 درصدی همراه بود، اما تایمز به نقل از پنتاگون گزارش کرده دست کم 21 شبه نظامی دوره دیده داعش به اروپا بازگردانده شده اند.
 
ابوخالد معتقد است تعداد واقعی خیلی بیش از این باشد. او می گوید زمانی که عضو شاخه امنیت داخلی داعش، امن الدوله بود، شخصا دو نفر با ملیت فرانسوی را آموزش داده که با فرانسه بازگردانده شدند و درحال حاضر مکان و سرنوشت آن ها نامشخص است.
 
این ارتش تروریستی در حال تغییر ماهیت خود و تجزیه به گروه های مجزایی است که با هم در ارتباط هستند. بخش های کشورسازی همچنان در این سازمان فعالند، و محل اصلی تجمع آن ها در پایتخت های استانی، موصل و رقه است. و افسران سابقا بعثی داعش همچنان نقش مهمی در میدان های جنگ دارند. اما بخش عملیات خارجی  این سازمان در حال رشد است و اعضای آن از افرادی با پیشینه غربی غربی دستور می گیرند که بعضی از آن ها در اروپا حضور دارند.
 
به گفته خبرچین ابوخالد، با مدیریت ابوسلیمان در بخش اطلاعات خارجی داعش، به دلیل دام های بسیاری که برای دستگیری تروریست های پنهان شده در اروپا قرار داده شده که منتظر عملیات کشتار جمعی دیگری هستند، این بخش داعش در حال تقویت است.
 
ابوخالد می گوید، سازمان که مسئولیت حملات بروکسل در ماه مارس را پذیرفته، حالا در حال آماده شدن برای استفاده از انتحاری های زن است.
 

مرد شماره یک داعش در اروپا کیست؟

به گزارش جهان به نقل از «انتخاب»؛ این نشریه در ادامه آورده است: به گفته یکی از عاملان اطلاعاتی سابق داعش، مرد فرانسوی که ادعا شده طراح و برنامه ریز اصلی حملات تروریستی پاریس در نوامبر گذشته بود، حالا در شاخه اطلاعات خارجی داعش مقام بالاتری دریافت کرده است.
 
ابوسلیمان که نام مستعار این ستاره تازه ارتقا یافته میان تروریست های داعش است، اولین نفر از غرب اروپا است که تا کنون چنین جایگاه ویژه ای در میان مقامات ارشد داعش پیدا کرده که نشان از تاکید این گروه بر حملات علیه غرب و اتکای آن بر افراد دارای پیشینه اروپایی برای افزایش این اقدامات دارد.
 
نقش و هویت دقیق او برای مقامات اطلاعاتی و حلقه های ضد تروریستی غربی محل بحث است. اما مقامات فرانسوی و آمریکایی که خواستند نامشان برده نشود، اهمیت او برای این سازمان را تایید کرده اند.
 
در همین حال جزئیات زندگی نامه وار خاصی درباره ابوسلیمان توسط “ابو خالد” به دیلی بیست رسید، که روایت دقیق این جاسوس داعشی جدا شده از روابط داخلی این سازمان در نوامبر گذشته منتشر شد.
 
به گفته ابوخالد، ابوسلیمان پیش از تبدیل شدن به گرداننده اصلی حملات پاریس کار خود را به عنوان یک مامور دون پایه در میان سرویس های امنیتی داعش آغاز کرد.
 
او برنامه خود برای حمله به پایتخت فرانسه را با رهبر داعش، ابوبکر بغدادی در میان گذاشت که احتمالا این ارتباط از طریق سخنگوی بغدادی و امیر او در سوریه، ابومحمد عدنانی صورت گرفت. بغدادی هم حملات هماهنگ با اسلحه و بمب در قلب اروپا را تایید کرد. 
 
با موفقیت چشمگیر این عملیات برای داعش، بغدادی برای پاداش به ابوسلیمان به او ترفیع داد.
همچنین گزارش های تایید نشده ای وجود دارد که ابوسلیمان، امیر داعش در فرانسه در بمب گذاری های ماه گذشته در فرودگاه و مترو بروکسل دست داشته است.
 
ابوخالد با نقل قول از خبرچین های حاضر در سوریه و به ویژه یکی از نیروهای همچنان فعال آن ها در میان داعش درباره رئیس اطلاعات جدید این سازمان می گوید، او نسبت به فردی که جایش را گرفته، ابوعبدالرحمان انتخاب بهتری بوده و پیچیده تر است. او از زیرکی و انضباط و احترام بسیاری میان داعشی ها برخوردار است.
 
ابوخالد می گوید، رئیس قبلی عملیات خارجی داعش تونسی بود، در حلیکه ابوسلیمان در فرانسه به دنیا آمده، بزرگ شده و تحصیل کرده است. او فرهنگ غربی، ضعف ها و قوت های آن را به خوبی می شناسد.
 
ابوسلیمان که سی و چند ساله است و اصالتش به شما آفریقا بر می گردد، فرزند یک سلفی بوده و اغلب به خاطر ظاهر و پوست روشنش به اشتباه تصور می شود خودش دینش را به اسلام تغییر داده. آن طور که پیدا است او پیش از جهادی شدن و مهاجرت به سوریه در زمانی نامشخص در هنگام جنگ داخلی سوریه، مدیریت یک باشگاه در فرانسه را به عهده داشت. حالا او به همراه همسر و دو فرزندش در سوریه به سر می برد. فرزند سومش از این همسر فرانسویش در راه است. 
 
خانواده او در الباب زندگی می کنند که یکی از شهرهای اصلی در منطقه حلب و تحت کنترل داعش، و همچنین محل دفتر مرکزی اطلاعات خارجی این سازمان است. 
 
ابوسلیمان نام مستعار بسیاری از عاملان تروریستی داعش در اروپا است. به گفته مجله تبلیغاتی این گروه، دابق، یکی از برادرانی که خود را در حملات بروکسل منفجر کرد، از نام مستعارابوسلیمان و با پسوند بلژیکی استفاده می کرد. 
 
اگر اطلاعات ابوخالد درست باشد، ابوسلیمان فرانسوی از هم قطارانش موفق تر عمل کرده است. نیویورک تایمز در اواخر مارس گزارش کرد در مدت دوسال پیش از حملات پاریس، و پس از فراخوان عمومی عدنانی به مسلمانان به قتل اروپایی ها به هر وسیله ممکن در سپتامبر 2014، داعش چندین تیم از عاملان خود را که در سوریه آموزش دیده بودند را برای انجام انواع عملیات در مقیاس کوچک به اروپا فرستاد تا دستگاه های امنیتی اروپایی را بررسی و نفوذ کنند تا برای حملات اصلی آماده شوند.
 
درحالیکه تعداد شبه نظامیان خارجی داعش که به سوریه و عراق می روند به دلیل تلاش های بیشتر امنیتی و کنترل بهتر مرزها با کاهش 90 درصدی همراه بود، اما تایمز به نقل از پنتاگون گزارش کرده دست کم 21 شبه نظامی دوره دیده داعش به اروپا بازگردانده شده اند.
 
ابوخالد معتقد است تعداد واقعی خیلی بیش از این باشد. او می گوید زمانی که عضو شاخه امنیت داخلی داعش، امن الدوله بود، شخصا دو نفر با ملیت فرانسوی را آموزش داده که با فرانسه بازگردانده شدند و درحال حاضر مکان و سرنوشت آن ها نامشخص است.
 
این ارتش تروریستی در حال تغییر ماهیت خود و تجزیه به گروه های مجزایی است که با هم در ارتباط هستند. بخش های کشورسازی همچنان در این سازمان فعالند، و محل اصلی تجمع آن ها در پایتخت های استانی، موصل و رقه است. و افسران سابقا بعثی داعش همچنان نقش مهمی در میدان های جنگ دارند. اما بخش عملیات خارجی  این سازمان در حال رشد است و اعضای آن از افرادی با پیشینه غربی غربی دستور می گیرند که بعضی از آن ها در اروپا حضور دارند.
 
به گفته خبرچین ابوخالد، با مدیریت ابوسلیمان در بخش اطلاعات خارجی داعش، به دلیل دام های بسیاری که برای دستگیری تروریست های پنهان شده در اروپا قرار داده شده که منتظر عملیات کشتار جمعی دیگری هستند، این بخش داعش در حال تقویت است.
 
ابوخالد می گوید، سازمان که مسئولیت حملات بروکسل در ماه مارس را پذیرفته، حالا در حال آماده شدن برای استفاده از انتحاری های زن است.
 

مرد شماره یک داعش در اروپا کیست؟

خرید بک لینک

عکس

امام جمعه این هفته تهران کیست؟

امام جمعه این هفته تهران کیست؟

به گزارش جهان به نقل از مهر، آیت‌الله محمدعلی موحدی کرمانی نماز جمعه این هفته تهران را در محل دانشگاه تهران اقامه می‌کند.

همچنین علی اکبر سیاری معاون بهداشت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به مناسبت «هفته سلامت» و نیز علیرضا زاکانی رئیس کمیسیون ویژه بررسی برجام در خصوص «چگونگی عملکرد آمریکا و اروپا در اجرای تعهدات برجام و آیا دستورات مقام معظم رهبری در مورد برجام عملی شده؟» پیش از خطبه‌ها سخنرانی می‌کنند.

امام جمعه این هفته تهران کیست؟

به گزارش جهان به نقل از مهر، آیت‌الله محمدعلی موحدی کرمانی نماز جمعه این هفته تهران را در محل دانشگاه تهران اقامه می‌کند.

همچنین علی اکبر سیاری معاون بهداشت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به مناسبت «هفته سلامت» و نیز علیرضا زاکانی رئیس کمیسیون ویژه بررسی برجام در خصوص «چگونگی عملکرد آمریکا و اروپا در اجرای تعهدات برجام و آیا دستورات مقام معظم رهبری در مورد برجام عملی شده؟» پیش از خطبه‌ها سخنرانی می‌کنند.

امام جمعه این هفته تهران کیست؟

بک لینک رنک 3

فیلم سریال آهنگ

مسئول اقتصادمقاومتی در وزارت‌کشور کیست؟

مسئول اقتصادمقاومتی در وزارت‌کشور کیست؟

به گزارش جهان به نقل از میزان، عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور در حکمی «محمد وکیلی» را با حفظ سمت مشاور وزیر، به عنوان مسئول پیگیری و هماهنگی موضوعات مربوط به اقتصاد مقاومتی و مسائل اجتماعی در ستاد وزارت کشور منصوب کرد.
 
در حکم وزیر کشور خطاب به محمد وکیلی مشاور وزیر، آمده است: برنامه‌ریزی، پیگیری و ایجاد هم افزائی و هماهنگی فیمابین حوزه های ذیربط در امور مربوط به مباحث یاد شده و نیز ارائه منظم و مرتب گزارش پیشرفت آن به اینجانب از جمله ضروریات است که ان شاء الله نسبت به تحقق آن تلاش و اهتمام جدی خواهید داشت.
 
بدیهی است معاونین محترم وزیر و رؤسای محترم مراکز در این زمینه همکاری لازم را با جنابعالی به عمل خواهند آورد.
 
گفتنی است محمد وکیلی استاندار سابق سمنان، هم اکنون به عنوان مشاور وزیر کشور فعالیت می‌کند.
 

 

مسئول اقتصادمقاومتی در وزارت‌کشور کیست؟

به گزارش جهان به نقل از میزان، عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور در حکمی «محمد وکیلی» را با حفظ سمت مشاور وزیر، به عنوان مسئول پیگیری و هماهنگی موضوعات مربوط به اقتصاد مقاومتی و مسائل اجتماعی در ستاد وزارت کشور منصوب کرد.
 
در حکم وزیر کشور خطاب به محمد وکیلی مشاور وزیر، آمده است: برنامه‌ریزی، پیگیری و ایجاد هم افزائی و هماهنگی فیمابین حوزه های ذیربط در امور مربوط به مباحث یاد شده و نیز ارائه منظم و مرتب گزارش پیشرفت آن به اینجانب از جمله ضروریات است که ان شاء الله نسبت به تحقق آن تلاش و اهتمام جدی خواهید داشت.
 
بدیهی است معاونین محترم وزیر و رؤسای محترم مراکز در این زمینه همکاری لازم را با جنابعالی به عمل خواهند آورد.
 
گفتنی است محمد وکیلی استاندار سابق سمنان، هم اکنون به عنوان مشاور وزیر کشور فعالیت می‌کند.
 

 

مسئول اقتصادمقاومتی در وزارت‌کشور کیست؟

«عامل اصلی تصادفات کیست؟»

«عامل اصلی تصادفات کیست؟»

به گزارش جهان به نقل از فارس از شهرستان بابلسر، شاید برای ما بارها اتفاق افتاده‌است که هنگامی که از منزل خارج و وارد خیابان اصلی و بازار می‌شویم در هر گوشه و کنار شهر گاه و بی‌گاه جمعیت شلوغی توجه ما را به خود جلب می‌کند، وقتی به این جمعیت نزدیک یا از دور علت تجمع جمعیت را جویا می‌شویم متوجه می‌شویم علت این تجمع تصادف است و این عامل امروزه در استان و کشور ما به یک امر عادی تبدیل شده و کمتر روزی است که شاهد بروز حداقل یک تصادف در سطح شهر نباشیم.

حال از شهر می‌گذریم و گذری به بیمارستان‌های سطح شهرستان‌ها می‌اندازیم، انبوه جمعیت در گوشه و کنار حیاط بیمارستان، چهره‌های نگران، گریه و فریاد نزدیکان که به‌دنبال اقوام فوتی یا مجروحی خود در بیمارستان هستند، حکایت دیگر آمار تصادفات است.

آمارها حکایت از آن دارد که تصادفات در کشور ما دومین عامل مرگ و میر محسوب می‌شود اما به‌راستی چه‌کسی عامل بروز این تصادفات است، وقتی حرف تصادف به میان می‌آید مردم و مسئولان توپ را به زمین یکدیگر می‌اندازند و هر کدام دیگری را مسئول می‌دانند، مردم می‌گویند عدم زیرساخت مناسب راه‌های شهری و بین‌شهری، مسئولان نیز به عدم رعایت قوانین و مقررات اشاره دارند، اما آیا واقعاً مسئولان مقصرند یا رانندگان؟

اگر بخواهیم بدانیم از حیث آماری چرا کشور ما مرگ‌بارترین حوادث جاده‌ای را در جهان داراست، باید به عوامل متعددی بپردازیم، ابتدا باید ببینیم تا چه اندازه مسئولان به‌عنوان خدمتگزاران مردم، به حیث مسئولیتی که بر عهده دارند، توانستند به وظایف خود به‌درستی جامه عمل بپوشانند و با استفاده از اعتبارات دولتی زیرساخت لازم را برای ایمن کردن راه‌ها فراهم کنند و بعد از آن رانندگان و مردم ما تا چه اندازه در نحوه استفاده از قوانین و مقررات موفق بودند و آیا تنها عاملی که رانندگان را مجاب به رعایت قوانین و مقررات می‌کند، اعمال زور و افزایش جریمه‌های رانندگی است یا خیر؟

* نبود زیرساخت‌های نامناسب جاده‌ها

استان مازندران یکی از استان‌های زیبا و گردشگرپذیر کشور است که سالانه گردشگران زیادی از اقصی نقاط مختلف کشور به این استان مسافرت می‌کنند، به‌طوری که از حیث جذب توریست و گردشگر جزو رتبه‌های نخست کشور است.

اما با نگاهی اجمالی به خیابان‌ها و جاده‌های شهری و بین‌شهری این استان متوجه می‌شویم بسیاری از خیابان‌ها و جاده‌ها از زیرساخت مناسب برخوردار نبوده و آسفالت‌های آن غیراستاندارد و بی‌کیفیت است یا برخی از جاده‌های آن نیز به‌علت عدم تعریض و بازگشایی به قول عامیانه بوی خون می‌دهد و افراد بسیاری را به کام مرگ می‌کشاند.

چاله‌های عمیق، سرعت‌گیرهای فراوان که شبیه کوه درست شده‌اند، آسفالت‌های پینه‌بسته که جان آدم را به لب می‌رسانند، توجه هر فردی را در سطح برخی از جاده‌های مازندران به‌سوی خود جلب می‌کنند و موجب نارضایتی مردم می‌شوند و با آنکه بارها رسانه‌های مکتوب و مجازی به این وضعیت ناشایست جاده‌ها اشاره دارند اما مسئولان پشت گوش می‌اندازند و انگار نه چیزی را می‌بینند و نه چیزی را می‌شنوند.

اگر فردی بخواهد از مسیر این جاده‌ها عبور کند در صورتی که بومی آن شهرستان باشد، باید با چهارچشمی مواظب چاله چوله‌ها و سرعت‌گیرها باشد و باید وجب به وجب خیابان را از بر کند که مبادا داخل چاهی که مسئولان شهری برایش ساختند، بیافتد، خاموشی خیابان‌ها در تاریکی شب بماند که عامل دیگری برای بروز حوادث جاده‌ای است.

اما سوال اینجاست مسافر بیچاره‌ای که برای مسافرت به این استان سفر می‌کند از کجا باید بداند جاده‌های این استان پر از چاله چوله‌ها و دست‌اندازهایی نظیر تپه‌ها و دره‌های این استان است یا حفره‌هایی که توسط برخی دستگاه‌های خدماتی نیمه‌کاره حفر شده و بی‌توجه نسبت به آن هستند.

این در حالی است اگر زیرساخت‌های لازم مهیا نشود تخلفات رانندگی شدت‌یافته و رانندگان به‌سوی تخلف هدایت می‌شوند، در حالی‌که می‌توان با ایجاد زیرساخت‌های مناسب جرایم رانندگی را به‌صورت قابل توجهی کاهش داد.

ذکر این نکات تنها بخش کوچکی از نقاط ضعف جاده‌های استان مازندران است که باید مسئولان به آن توجه کنند و با استانداردسازی جاده‌ها، رفع چاله چوله‌ها، برداشتن دست‌اندازها و تعریض و بازگشایی جاده‌ها و خیابان‌ها، ایمنی راه‌ها را برای شهروندان و مسافران فراهم کنند.

* بی‌کیفیتی خودروهای داخلی

بر اساس آمار به‌دست‌آمده پرتصادف‌ترین و ناامن‌ترین خودروی کشور پراید و خطرسازترین خودرو نیسان است و بیشترین آمار تلفات و خسارات جاده‌ای را به خود اختصاص می‌دهند.

سؤالی که باید به آن اشاره کرد این است که آیا مردم ما از بی‌کیفیتی این خودروها در حالی‌که بارها اطلاع‌رسانی شده‌است، آگاه نیستند و یا اینکه اهمیتی به سلامتی خود نمی‌دهند، سؤال دیگر مسئولان ذیربطی که در طی چند سال اخیر قیمت این خودروهای بی‌کیفیت را تا سه برابر افزایش دادند آیا ارزشی برای جان هموطنان خود قائل نیستند و آیا تنها ملاک آنها کسب پول و درآمد است و انسانیت و انسانی زیستن که فاکتور اصلی حیات است در آنها مرده است، چگونه می‌توانند با مشاهده مرگ هموطنانی که در خودروهای بی‌کیفیت و نامناسب آنها جان خود را از دست می‌دهند با وجدانی آرام زندگی کنند.

* رانندگان تازه‎به‎دوران ‎رسیده و بی‌توجه به قوانین و مقررات

در ادامه این گزارش به تحلیل رانندگانی می‌پردازیم که به‌علت رعایت نکردن قوانین راهنمایی و رانندگی موجب بروز حوادث برای خود و دیگران می‌شوند، رانندگانی که خود به‌تنهایی می‌توانند زمینه‌ساز تصادفات بی‌شماری در سطح جاده‌ها باشند.

برخی رانندگان با جرایمی همچون انجام حرکات‌ نمایشی مانند دور زدن درجا یا حرکت موتورسیکلت روی یک‌ چرخ، حرکات مارپیچ، حرکت با دنده عقب در آزادراه‌ها و بزرگراه‌ها موجب بروز حوادث در سطح جاده‌ها می‌شوند.

همچنین با نگاهی اجمالی به آمار تصادفات در بین رانندگان به عوامل متعددی از جمله عدم رعایت قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی، سرعت غیرمجاز، مصرف بیش از حد مشروبات الکلی و استعمال مواد مخدر، خستگی و خواب‌آلودگی رانندگان، صحبت و توجه به همراه در حین رانندگی، عدم رعایت فاصله ایمنی و توجه نکردن به سرعت، وجود نقص فنی در خودرو و بی‌توجهی به آن از جمله مهم‌ترین آمار تصادفات در بین رانندگان است.

اینکه چرا تاکنون مردم کشور ما در امر رعایت قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی موفق نبودند و فرهنگ درست این قوانین در بین آنها نهادینه نشده‌است، جای بسی سؤال است که باید به آن پرداخته شود و این در حالی است که بیشتر رانندگان قوانین و مقررات را می‌دانند اما فرهنگ رعایت آن را نمی‌دانند.

بارها برای ما اتفاق افتاده وقتی سوار خودرویی می‌شویم رانندگان خودروها با سرعت غیرمجاز حرکت می‌کنند، تابلوهایی که سرعت مجاز 60 کیلومتر بر ساعت را نشان می‌دهد اما راننده فوق با سرعت 110 کیلومتر بر ساعت حرکت می‌کند و وقتی به این مورد اعتراض کنید با خشم و عصبانیت رانندگان مواجه شده و برخورد نامناسبی دارند.

رانندگانی نیز هستند که وقتی به دوربین‌های سرعت‌سنج پلیس نزدیک می‌شوند از سرعت خود کاسته و بلافاصله بعد از عبور بر سرعت خود می‌افزایند و فکر می‌کنند افراد باهوشی هستند.

عدم استفاده از کمربند ایمنی رانندگان از دیگر مواردی است که باید به آن اشاره کرد، برخی رانندگان در بزرگراه‌ها از کمربند ایمنی خودداری کرده اما به محض رسیدن به محدوده شهری از ترس پلیس و دوربین اقدام به استفاده از کمربند ایمنی می‌کنند که این نشان دیگر از فقر فرهنگی در برخی از رانندگان کشور ما است.

* افزایش جریمه‌ها عاملی موثر یا غیرموثر در کاهش تصادفات

جریمه‌های راهنمایی و رانندگی در حالی امسال با افزایش چندبرابری مواجه بوده‌است که برخی از کارشناسان آن را عاملی مهم جهت کاهش تخلفات و برخی دیگر آن را عامل بی‌تأثیر در تخلفات می‌دانند.

 اما برخی کارشناسان معتقدند افرادی که عادت به تخلف دارند با افزایش جریمه‌ها می‌توانند از بسیاری از این تخلفات جلوگیری کنند، شاید این امر راهکاری مناسب برای حل این معضل باشد اما متاسفانه برخی از پلیس‌های راهور بعضاً اقدام به جریمه‌هایی ناعادلانه می‌کنند که باید در این امر تجدید نظر شود.

اما راهکاری که می‌توان در این امر ارائه داد، تعیین جریمه‌های رانندگی متناسب با نوع و شدت جرم، توقیف خودرو یا گواهینامه، برخورد قاطع با متخلفان رانندگی، شناسایی نقاط حادثه‌خیز، استفاده از کمربند ایمنی، رعایت فاصله ایمنی می‌تواند بسیار کارساز باشد.

«عامل اصلی تصادفات کیست؟»

به گزارش جهان به نقل از فارس از شهرستان بابلسر، شاید برای ما بارها اتفاق افتاده‌است که هنگامی که از منزل خارج و وارد خیابان اصلی و بازار می‌شویم در هر گوشه و کنار شهر گاه و بی‌گاه جمعیت شلوغی توجه ما را به خود جلب می‌کند، وقتی به این جمعیت نزدیک یا از دور علت تجمع جمعیت را جویا می‌شویم متوجه می‌شویم علت این تجمع تصادف است و این عامل امروزه در استان و کشور ما به یک امر عادی تبدیل شده و کمتر روزی است که شاهد بروز حداقل یک تصادف در سطح شهر نباشیم.

حال از شهر می‌گذریم و گذری به بیمارستان‌های سطح شهرستان‌ها می‌اندازیم، انبوه جمعیت در گوشه و کنار حیاط بیمارستان، چهره‌های نگران، گریه و فریاد نزدیکان که به‌دنبال اقوام فوتی یا مجروحی خود در بیمارستان هستند، حکایت دیگر آمار تصادفات است.

آمارها حکایت از آن دارد که تصادفات در کشور ما دومین عامل مرگ و میر محسوب می‌شود اما به‌راستی چه‌کسی عامل بروز این تصادفات است، وقتی حرف تصادف به میان می‌آید مردم و مسئولان توپ را به زمین یکدیگر می‌اندازند و هر کدام دیگری را مسئول می‌دانند، مردم می‌گویند عدم زیرساخت مناسب راه‌های شهری و بین‌شهری، مسئولان نیز به عدم رعایت قوانین و مقررات اشاره دارند، اما آیا واقعاً مسئولان مقصرند یا رانندگان؟

اگر بخواهیم بدانیم از حیث آماری چرا کشور ما مرگ‌بارترین حوادث جاده‌ای را در جهان داراست، باید به عوامل متعددی بپردازیم، ابتدا باید ببینیم تا چه اندازه مسئولان به‌عنوان خدمتگزاران مردم، به حیث مسئولیتی که بر عهده دارند، توانستند به وظایف خود به‌درستی جامه عمل بپوشانند و با استفاده از اعتبارات دولتی زیرساخت لازم را برای ایمن کردن راه‌ها فراهم کنند و بعد از آن رانندگان و مردم ما تا چه اندازه در نحوه استفاده از قوانین و مقررات موفق بودند و آیا تنها عاملی که رانندگان را مجاب به رعایت قوانین و مقررات می‌کند، اعمال زور و افزایش جریمه‌های رانندگی است یا خیر؟

* نبود زیرساخت‌های نامناسب جاده‌ها

استان مازندران یکی از استان‌های زیبا و گردشگرپذیر کشور است که سالانه گردشگران زیادی از اقصی نقاط مختلف کشور به این استان مسافرت می‌کنند، به‌طوری که از حیث جذب توریست و گردشگر جزو رتبه‌های نخست کشور است.

اما با نگاهی اجمالی به خیابان‌ها و جاده‌های شهری و بین‌شهری این استان متوجه می‌شویم بسیاری از خیابان‌ها و جاده‌ها از زیرساخت مناسب برخوردار نبوده و آسفالت‌های آن غیراستاندارد و بی‌کیفیت است یا برخی از جاده‌های آن نیز به‌علت عدم تعریض و بازگشایی به قول عامیانه بوی خون می‌دهد و افراد بسیاری را به کام مرگ می‌کشاند.

چاله‌های عمیق، سرعت‌گیرهای فراوان که شبیه کوه درست شده‌اند، آسفالت‌های پینه‌بسته که جان آدم را به لب می‌رسانند، توجه هر فردی را در سطح برخی از جاده‌های مازندران به‌سوی خود جلب می‌کنند و موجب نارضایتی مردم می‌شوند و با آنکه بارها رسانه‌های مکتوب و مجازی به این وضعیت ناشایست جاده‌ها اشاره دارند اما مسئولان پشت گوش می‌اندازند و انگار نه چیزی را می‌بینند و نه چیزی را می‌شنوند.

اگر فردی بخواهد از مسیر این جاده‌ها عبور کند در صورتی که بومی آن شهرستان باشد، باید با چهارچشمی مواظب چاله چوله‌ها و سرعت‌گیرها باشد و باید وجب به وجب خیابان را از بر کند که مبادا داخل چاهی که مسئولان شهری برایش ساختند، بیافتد، خاموشی خیابان‌ها در تاریکی شب بماند که عامل دیگری برای بروز حوادث جاده‌ای است.

اما سوال اینجاست مسافر بیچاره‌ای که برای مسافرت به این استان سفر می‌کند از کجا باید بداند جاده‌های این استان پر از چاله چوله‌ها و دست‌اندازهایی نظیر تپه‌ها و دره‌های این استان است یا حفره‌هایی که توسط برخی دستگاه‌های خدماتی نیمه‌کاره حفر شده و بی‌توجه نسبت به آن هستند.

این در حالی است اگر زیرساخت‌های لازم مهیا نشود تخلفات رانندگی شدت‌یافته و رانندگان به‌سوی تخلف هدایت می‌شوند، در حالی‌که می‌توان با ایجاد زیرساخت‌های مناسب جرایم رانندگی را به‌صورت قابل توجهی کاهش داد.

ذکر این نکات تنها بخش کوچکی از نقاط ضعف جاده‌های استان مازندران است که باید مسئولان به آن توجه کنند و با استانداردسازی جاده‌ها، رفع چاله چوله‌ها، برداشتن دست‌اندازها و تعریض و بازگشایی جاده‌ها و خیابان‌ها، ایمنی راه‌ها را برای شهروندان و مسافران فراهم کنند.

* بی‌کیفیتی خودروهای داخلی

بر اساس آمار به‌دست‌آمده پرتصادف‌ترین و ناامن‌ترین خودروی کشور پراید و خطرسازترین خودرو نیسان است و بیشترین آمار تلفات و خسارات جاده‌ای را به خود اختصاص می‌دهند.

سؤالی که باید به آن اشاره کرد این است که آیا مردم ما از بی‌کیفیتی این خودروها در حالی‌که بارها اطلاع‌رسانی شده‌است، آگاه نیستند و یا اینکه اهمیتی به سلامتی خود نمی‌دهند، سؤال دیگر مسئولان ذیربطی که در طی چند سال اخیر قیمت این خودروهای بی‌کیفیت را تا سه برابر افزایش دادند آیا ارزشی برای جان هموطنان خود قائل نیستند و آیا تنها ملاک آنها کسب پول و درآمد است و انسانیت و انسانی زیستن که فاکتور اصلی حیات است در آنها مرده است، چگونه می‌توانند با مشاهده مرگ هموطنانی که در خودروهای بی‌کیفیت و نامناسب آنها جان خود را از دست می‌دهند با وجدانی آرام زندگی کنند.

* رانندگان تازه‎به‎دوران ‎رسیده و بی‌توجه به قوانین و مقررات

در ادامه این گزارش به تحلیل رانندگانی می‌پردازیم که به‌علت رعایت نکردن قوانین راهنمایی و رانندگی موجب بروز حوادث برای خود و دیگران می‌شوند، رانندگانی که خود به‌تنهایی می‌توانند زمینه‌ساز تصادفات بی‌شماری در سطح جاده‌ها باشند.

برخی رانندگان با جرایمی همچون انجام حرکات‌ نمایشی مانند دور زدن درجا یا حرکت موتورسیکلت روی یک‌ چرخ، حرکات مارپیچ، حرکت با دنده عقب در آزادراه‌ها و بزرگراه‌ها موجب بروز حوادث در سطح جاده‌ها می‌شوند.

همچنین با نگاهی اجمالی به آمار تصادفات در بین رانندگان به عوامل متعددی از جمله عدم رعایت قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی، سرعت غیرمجاز، مصرف بیش از حد مشروبات الکلی و استعمال مواد مخدر، خستگی و خواب‌آلودگی رانندگان، صحبت و توجه به همراه در حین رانندگی، عدم رعایت فاصله ایمنی و توجه نکردن به سرعت، وجود نقص فنی در خودرو و بی‌توجهی به آن از جمله مهم‌ترین آمار تصادفات در بین رانندگان است.

اینکه چرا تاکنون مردم کشور ما در امر رعایت قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی موفق نبودند و فرهنگ درست این قوانین در بین آنها نهادینه نشده‌است، جای بسی سؤال است که باید به آن پرداخته شود و این در حالی است که بیشتر رانندگان قوانین و مقررات را می‌دانند اما فرهنگ رعایت آن را نمی‌دانند.

بارها برای ما اتفاق افتاده وقتی سوار خودرویی می‌شویم رانندگان خودروها با سرعت غیرمجاز حرکت می‌کنند، تابلوهایی که سرعت مجاز 60 کیلومتر بر ساعت را نشان می‌دهد اما راننده فوق با سرعت 110 کیلومتر بر ساعت حرکت می‌کند و وقتی به این مورد اعتراض کنید با خشم و عصبانیت رانندگان مواجه شده و برخورد نامناسبی دارند.

رانندگانی نیز هستند که وقتی به دوربین‌های سرعت‌سنج پلیس نزدیک می‌شوند از سرعت خود کاسته و بلافاصله بعد از عبور بر سرعت خود می‌افزایند و فکر می‌کنند افراد باهوشی هستند.

عدم استفاده از کمربند ایمنی رانندگان از دیگر مواردی است که باید به آن اشاره کرد، برخی رانندگان در بزرگراه‌ها از کمربند ایمنی خودداری کرده اما به محض رسیدن به محدوده شهری از ترس پلیس و دوربین اقدام به استفاده از کمربند ایمنی می‌کنند که این نشان دیگر از فقر فرهنگی در برخی از رانندگان کشور ما است.

* افزایش جریمه‌ها عاملی موثر یا غیرموثر در کاهش تصادفات

جریمه‌های راهنمایی و رانندگی در حالی امسال با افزایش چندبرابری مواجه بوده‌است که برخی از کارشناسان آن را عاملی مهم جهت کاهش تخلفات و برخی دیگر آن را عامل بی‌تأثیر در تخلفات می‌دانند.

 اما برخی کارشناسان معتقدند افرادی که عادت به تخلف دارند با افزایش جریمه‌ها می‌توانند از بسیاری از این تخلفات جلوگیری کنند، شاید این امر راهکاری مناسب برای حل این معضل باشد اما متاسفانه برخی از پلیس‌های راهور بعضاً اقدام به جریمه‌هایی ناعادلانه می‌کنند که باید در این امر تجدید نظر شود.

اما راهکاری که می‌توان در این امر ارائه داد، تعیین جریمه‌های رانندگی متناسب با نوع و شدت جرم، توقیف خودرو یا گواهینامه، برخورد قاطع با متخلفان رانندگی، شناسایی نقاط حادثه‌خیز، استفاده از کمربند ایمنی، رعایت فاصله ایمنی می‌تواند بسیار کارساز باشد.

«عامل اصلی تصادفات کیست؟»

اتوبیوگرافی

تلگرام

زیباترین دختر جهان کیست؟ + تصاویر

زیباترین دختر دنیا «کریستینا پیمِنووا» است. نام او از سن هشت سالگی در برخی رسانه‌ها مطرح شده است.
زیباترین دختر جهان زیباترین دختر جهان کیست؟ + عکس

زیباترین دختر دنیا «کریستینا پیمِنووا» است. نام او از سن هشت سالگی در برخی رسانه‌ها مطرح شده است.

او حالا ۱۰ ساله شده و عنوان زیباترین دختران جهان را یدک می‌کشد. بحث‌ها پیرامون او زیاد است، زیرا بسیاری معتقدند که نباید یک دختر بسیار کم سن و سال را تا این اندازه وارد دنیای بزرگترها کرد، چرا که می‌تواند عواقب بدی برای او داشته باشد.

کریستینا در دسامبر ۲۰۰۵ در مسکو به دنیا آمد. پدر کریستینا «گلیکریا پیمنووا» است که سابقه بازی در تیم ملی فوتبال روسیه را یدک می‌کشد. او حتی یک قرارداد با شرکت فعال در حوزه مدلینگ بسته تا فعالیت آینده خود در این حرفه را تضمین کند. او به همین منظور از مسکو به لس‌آنجلس رفته است.

 

فرادید

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

اس ام اس

ماشین های جدید

حالا مشخص شد جیسون رضائیان کیست؟!

به گزارش جهان، وطن امروز نوشت: دیروز 4 زندانی ایرانی ـ آمریکایی در مقابل بسته‌ای از امتیازها با طرف آمریکایی مبادله شدند. جزئیات این مساله بسیار بیشتر از آن چیزی است که رسانه‌ها تاکنون به آن پرداخته‌اند و لابد در روزهای آینده، وقتی مصالح اقتضا کند، درباره آن سخن گفته خواهد شد.

آنچه در اینجا می‌خواهیم بر آن تاکید کنیم این است که اصلی‌ترین فردی که دیروز آزاد شده جیسون رضاییان است. آمریکا هم اگر چیزی به ایران داده – که داده- بابت رضاییان بوده نه آن 3 نفر دیگر.

روزی که رضاییان دستگیر شد، بسیاری، از جمله برخی مقام‌های دولتی معترض بودند که او یک روزنامه‌نگار ساده است و نباید چنین بی‌محابا اتهام‌های امنیتی به او وارد شود. امروز اما بی‌آنکه ضرورتی به انتشار جزئیات فعالیت رضاییان در ایران باشد، از همین رفتار آمریکا می‌توان فهمید که رضاییان هر چه بوده، یک روزنامه‌نگار ساده نبوده است.

منطقی نیست که دولت آمریکا صرفا برای آزادی یک روزنامه‌نگار، اعطای «پکیجی از امتیازها» به ایران را پذیرفته باشد. نتیجه بسیار روشنی که می‌توان گرفت این است که اگر امتیازی از دشمن گرفته می‌شود، این نه هنر دیپلماسی، بلکه مهارت مردانی است که در زمان مناسب، با اقدام درست و دقیق، سرمایه‌ای معتبر برای معامله خلق می‌کنند.

کار دیپلمات‌ها، معامله کردن است اما تا امروز نشنیده‌ایم که خود نیز سرمایه‌ای برای معامله دست‌وپا کرده باشند. هرچه سرمایه است، محصول کار کسان دیگر در جای دیگر است، کسانی که اگر شهید نشوند، از غربت و گمنامی گریز و گزیری ندارند. درباره دیپلمات‌ها اما در بهترین حالت می‌توان امیدوار بود که «معامله بد» نکنند و آتش به سرمایه کشور نزنند.

اتوبیوگرافی

خرید لینک