دانشجوی سیاسی انقلابی کیست؟

دانشجوی سیاسی انقلابی کیست؟

به گزارش جهان نیوز به نقل از آناج، دانشجوی سیاسی کسی است که عوام زده نیست؛ بلکه جزو خواص جامعه است که تهدیدها، فرصت‌‌‌ها، باید و نبایدها را می‌‌شناسد، خوب تشخیص می‌‌دهد و براساس آن دارای قدرت تحلیل و فهم سیاسی می‌‌شود، سیاست زده نیست بلکه سیاست گذاراست، سیاست باز نیست، بلکه سیاسی است، یعنی برای خواص بودنش بلند گو و بله قربان گوی جریان‌‌های سیاسی نمی‌‌شود، بلکه خودش جریان ساز و گفتمان ساز است.
 
 دانشگاه سیاسی و دانشجوی سیاسی ِ انقلابی را در دو لایه می توان تحلیل کرد؛ لایه اول، لایه بیرونی است یعنی همان حمایت از یک جریان یا فرد سیاسی، بیانیه دادن، رای دادن، زنده باد و مرده باد و.. است که بر فضای دانشجویی و جنبش دانشجویی حاکم می‌‌شود اما مهم‌‌تر از آن لایه درونی است که باید دانشجو و جنبش دانشجویی جواب بدهد که چرا حمایت از آن جریان و فرد؟ چرا زنده باد فلانی و مرده باد جریان آمریکایی؟

وقتی از دانشجوی سیاسی انقلابی و دانشگاه و جنبش سیاسی صحبت می‌‌کنیم منظور همان تکیه دانشجویان بر قوه استدلالی و انتقادی خود است تا با توان ذهنی و قدرت تحلیل و تشخیص خود سِره را از ناسِره فهم کند و نه اینکه از سوی جریان‌‌های سیاسی برایشان دیکته شود، خطری که دانشگاه را به باشگاه‌‌های سیاسی تبدیل می‌‌کند و قدرت تشخیص حق و باطل را از او می‌‌گیرد.

فعالیت‌‌های جنبش دانشجویی و دانشجویان فعال فرهنگی و سیاسی دانشگاه در عین درون زایی و جوششی بودن، نباید تابع سیاست مداران بیرون از دانشگاه قرار بگیرد. آفت این امر که همچون سم مهلکی بر جریان جنبش دانشجویی است، این است که اگر سکاندار فکری این افراد شدند، سعی خواهند کرد ریل‌‌های جنبش دانشجویی را به سمت اهداف خود که رسیدن به قدرت و درخدمت احزاب یا گروه های خودشان است، تغییر بدهند یعنی همان لایه بیرونی  اتفاق بیفتد که متاسفانه جنبش دانشجویی از این مسئله سال ها رنج می‌‌برد.

برای نمونه رشد کانون‌‌ها و تشکل های قارچ گونه در دانشگاه‌‌ها است که در این سال‌های اخیر با سرعت بیشتر رشد کرده و تاریخ مصرفشان تا روز رای گیری بوده است! که تنها بَرنده آن همان سیاسیون بودند و نه جنبش دانشجویی! یعنی حُریّت فدای تساهل و غفلت و نفوذ سیاسیون می شود که سبب جزم اندیشی جنبش دانشجویی می گردد و قدرت تحلیل سیاسی را سست و بی بنیان و بی‌‌تامل می‌‌کند، یعنی به جای دیدن درست مسائل، با نگاه تحمیلی سخن می گوید نه تحلیلی!

قدرت تحلیل سیاسی یعنی دانشجویان سیاسی انقلابی هر حرفی را به آسانی نپذیرند و هر احتمالی را به آسانی در ذهن خودشان راه ندهند و قدرت تحلیل حوادث و درک روشن بینانه از رخدادها داشته باشند تا بتوانند موضع گیری برحق و انقلابی کنند و بی‌‌تفاوت و خنثی نباشند.

چنان چه اگر این زنده باد و مرده بادها با پشتوانه و فهم سیاسی عمیق انجام شود، حتی اگر تشخیص دانشجویان و جنبش دانشجویی بر فرض صددرصد خطا باشد، بسیار ارزشمندتر و قابل تحسین‌‌تر از آن است که بله چشم گوی سیاسیون باشند، زیرا در صورت درست یا حتی غلط بودن تحلیل و فهم از موضوع، تمرینی می‌‌شود تا در آینده به تحلیل درست از مسئله برسند هم چنان که بسیاری از داغ ها سرد می‌‌شوند، اما پخته‌‌ها خام نمی‌‌شوند.

اگر تفکر لازم قبل از موضوع نباشد، جنبش دانشجویی و دانشجویان با تکیه بر افراد نخواهند توانست حق و باطل را تشخیص بدهند، استاد شهید مطهری در کتاب جاذبه و دافعه علی علیه السلام در صفحه 118می فرمایند:«ما طرفدار اصولیم نه طرفدار شخصیتها. تشیع با این روح به وجود آمده است. ما وقتی در تاریخ اسلام به سراغ سلمان فارسی و ابوذرغفاری و مقداد کِندی و عماریاسر و امثال آنها می رویم و می خواهیم ببینیم چه چیزی آنها را وادار کرد که دور علی را بگیرند و اکثریت را رها کنند، می‌‌بینیم آنها مردمی بودند اصولی و اصول شناس، هم دین دار و هم دین شناس. می گفتند: ما نباید درک و فکر خویش را به دست دیگران بسپریم و وقتی آنها اشتباه کردند ما نیز اشتباه کنیم. و درحقیقت روح آنان روحی بود اصول و حقایق بر آن حکومت می کرد نه اشخاص و شخصیتها.»

برای نمونه در تسخیر لانه جاسوسی کسی بر دانشجویان سفارش یا دستوری صادر نکرد که لانه جاسوسی را تسخیر کنید بلکه تشخیص به موقع و درست بود که دانشجویان جایگاه خود را پیدا کردند و عمل نمودند و امروز نیز در دفاع از حریم اهل بیت (ع) نیز دانشجویان بسیاری همچون دوران دفاع مقدس انقلابی عمل کردند و خوب اهل تشخیص شدند.
مجید قنبرزاده

دانشجوی سیاسی انقلابی کیست؟

به گزارش جهان نیوز به نقل از آناج، دانشجوی سیاسی کسی است که عوام زده نیست؛ بلکه جزو خواص جامعه است که تهدیدها، فرصت‌‌‌ها، باید و نبایدها را می‌‌شناسد، خوب تشخیص می‌‌دهد و براساس آن دارای قدرت تحلیل و فهم سیاسی می‌‌شود، سیاست زده نیست بلکه سیاست گذاراست، سیاست باز نیست، بلکه سیاسی است، یعنی برای خواص بودنش بلند گو و بله قربان گوی جریان‌‌های سیاسی نمی‌‌شود، بلکه خودش جریان ساز و گفتمان ساز است.
 
 دانشگاه سیاسی و دانشجوی سیاسی ِ انقلابی را در دو لایه می توان تحلیل کرد؛ لایه اول، لایه بیرونی است یعنی همان حمایت از یک جریان یا فرد سیاسی، بیانیه دادن، رای دادن، زنده باد و مرده باد و.. است که بر فضای دانشجویی و جنبش دانشجویی حاکم می‌‌شود اما مهم‌‌تر از آن لایه درونی است که باید دانشجو و جنبش دانشجویی جواب بدهد که چرا حمایت از آن جریان و فرد؟ چرا زنده باد فلانی و مرده باد جریان آمریکایی؟

وقتی از دانشجوی سیاسی انقلابی و دانشگاه و جنبش سیاسی صحبت می‌‌کنیم منظور همان تکیه دانشجویان بر قوه استدلالی و انتقادی خود است تا با توان ذهنی و قدرت تحلیل و تشخیص خود سِره را از ناسِره فهم کند و نه اینکه از سوی جریان‌‌های سیاسی برایشان دیکته شود، خطری که دانشگاه را به باشگاه‌‌های سیاسی تبدیل می‌‌کند و قدرت تشخیص حق و باطل را از او می‌‌گیرد.

فعالیت‌‌های جنبش دانشجویی و دانشجویان فعال فرهنگی و سیاسی دانشگاه در عین درون زایی و جوششی بودن، نباید تابع سیاست مداران بیرون از دانشگاه قرار بگیرد. آفت این امر که همچون سم مهلکی بر جریان جنبش دانشجویی است، این است که اگر سکاندار فکری این افراد شدند، سعی خواهند کرد ریل‌‌های جنبش دانشجویی را به سمت اهداف خود که رسیدن به قدرت و درخدمت احزاب یا گروه های خودشان است، تغییر بدهند یعنی همان لایه بیرونی  اتفاق بیفتد که متاسفانه جنبش دانشجویی از این مسئله سال ها رنج می‌‌برد.

برای نمونه رشد کانون‌‌ها و تشکل های قارچ گونه در دانشگاه‌‌ها است که در این سال‌های اخیر با سرعت بیشتر رشد کرده و تاریخ مصرفشان تا روز رای گیری بوده است! که تنها بَرنده آن همان سیاسیون بودند و نه جنبش دانشجویی! یعنی حُریّت فدای تساهل و غفلت و نفوذ سیاسیون می شود که سبب جزم اندیشی جنبش دانشجویی می گردد و قدرت تحلیل سیاسی را سست و بی بنیان و بی‌‌تامل می‌‌کند، یعنی به جای دیدن درست مسائل، با نگاه تحمیلی سخن می گوید نه تحلیلی!

قدرت تحلیل سیاسی یعنی دانشجویان سیاسی انقلابی هر حرفی را به آسانی نپذیرند و هر احتمالی را به آسانی در ذهن خودشان راه ندهند و قدرت تحلیل حوادث و درک روشن بینانه از رخدادها داشته باشند تا بتوانند موضع گیری برحق و انقلابی کنند و بی‌‌تفاوت و خنثی نباشند.

چنان چه اگر این زنده باد و مرده بادها با پشتوانه و فهم سیاسی عمیق انجام شود، حتی اگر تشخیص دانشجویان و جنبش دانشجویی بر فرض صددرصد خطا باشد، بسیار ارزشمندتر و قابل تحسین‌‌تر از آن است که بله چشم گوی سیاسیون باشند، زیرا در صورت درست یا حتی غلط بودن تحلیل و فهم از موضوع، تمرینی می‌‌شود تا در آینده به تحلیل درست از مسئله برسند هم چنان که بسیاری از داغ ها سرد می‌‌شوند، اما پخته‌‌ها خام نمی‌‌شوند.

اگر تفکر لازم قبل از موضوع نباشد، جنبش دانشجویی و دانشجویان با تکیه بر افراد نخواهند توانست حق و باطل را تشخیص بدهند، استاد شهید مطهری در کتاب جاذبه و دافعه علی علیه السلام در صفحه 118می فرمایند:«ما طرفدار اصولیم نه طرفدار شخصیتها. تشیع با این روح به وجود آمده است. ما وقتی در تاریخ اسلام به سراغ سلمان فارسی و ابوذرغفاری و مقداد کِندی و عماریاسر و امثال آنها می رویم و می خواهیم ببینیم چه چیزی آنها را وادار کرد که دور علی را بگیرند و اکثریت را رها کنند، می‌‌بینیم آنها مردمی بودند اصولی و اصول شناس، هم دین دار و هم دین شناس. می گفتند: ما نباید درک و فکر خویش را به دست دیگران بسپریم و وقتی آنها اشتباه کردند ما نیز اشتباه کنیم. و درحقیقت روح آنان روحی بود اصول و حقایق بر آن حکومت می کرد نه اشخاص و شخصیتها.»

برای نمونه در تسخیر لانه جاسوسی کسی بر دانشجویان سفارش یا دستوری صادر نکرد که لانه جاسوسی را تسخیر کنید بلکه تشخیص به موقع و درست بود که دانشجویان جایگاه خود را پیدا کردند و عمل نمودند و امروز نیز در دفاع از حریم اهل بیت (ع) نیز دانشجویان بسیاری همچون دوران دفاع مقدس انقلابی عمل کردند و خوب اهل تشخیص شدند.
مجید قنبرزاده

دانشجوی سیاسی انقلابی کیست؟

طراح کودتای ۲۸ مرداد کیست؟

طراح کودتای ۲۸ مرداد کیست؟

خبرگزاری فارس: طراح کودتای 28 مرداد کیست؟

 ،‌ کرمیت روزولت از طراحان کودتای ۲۸ مرداد تهران در ۱۹۱۶ در بوئنوس آیرس به دنیا آمد. او که نوه تئودور روزولت بیست و ششمین رئیس‌جمهور امریکا بود، تحصیلاتش را در دانشگاه‌ هاروارد با درجه دکترا به پایان رساند و سپس به عنوان دانشیار تاریخ به تدریس پرداخت. به گفته کرمیت، رساله پایان نامه تحصیلی او درباره «فنون تبلیغات در جنگ داخلی انگلیس» بود و به همین سبب او با راه‌های مقابله به بحران‌های داخلی کشورها آشنایی داشت.

با جنگ جهانی دوم، که به دستور فرانکلین روزولت اولین سازمان اطلاعاتی امریکا تأسیس شد، کرمیت روزولت ۲۵ ساله در اواخر سپتامبر ۱۹۴۱ از نخستین کسانی بود که در سازمان اطلاعاتی ویژه رئیس‌جمهور آغاز به کار کرد. چنانکه کرمیت روزولت در خاطرات خود می‌نویسد، نخستین کار او پژوهش درباره ایران و به ویژه مطالعه در زندگی قشقایی‌ها بود؛ این تحقیق سرآغازی بود که سرگذشت کرمیت روزولت را به تاریخ معاصر ایران پیوند زد.

با تأسیس اداره خدمات استراتژیک (O.S.S)1 کرمیت روزولت در ۱۹۴۲به این سلف سیا جلب شد و با توجه به تحصیلات، علاقه شخصی و نیز سوابق فعالیتش در دفتر اطلاعات رئیس جمهور مسئولیت اداره خاورمیانه را به دست گرفت. در همین سمت روزولت در آوریل ۱۹۴۴ نخستین سفر خود را به ایران چهار ماه پس از کنفرانس تهران۲ انجام داد. کیم در خاطراتش می‌نویسد که پس از این مسافرت، مرا به ایتالیا فرستادند ولی ایتالیا به اندازه خاورمیانه جالب نبود!

کرمیت روزولت در تابستان ۱۹۴۶ یعنی در اوج حوادث آذربایجان نیز وارد تهران شد و پس از ملاقات با شاه بلافاصله عازم جنوب شد و با رؤسای ایل قشقایی ملاقات کرد. در بازگشت از این سفر بود که برای نخستین بار گزارشهای متعددی درباره ایل قشقایی به همراه تصاویر سران ایل قشقائی در مطبوعات امریکا درج گردید و توجه افکار عمومی غرب به این منطقه از ایران و مردم آن جلب شد. مدت کوتاهی پس از این سفر در پائیز ۱۳۲۵ «نهضت جنوب» آغاز شد و «برادران قشقائی» خواستار «خودمختاری فارس» شدند.۳ این حادثه در تاریخ ایران به عنوان توئطه دولت قوام و سرویس‌های جاسوسی امریکا و انگلیس برای مقابله با اشغال آذربایجان و کردستان توسط ارتش سرخ شوروی به ثبت رسیده است.۴

در ماه مه ۱۹۴۷ آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا (CIA)5 تأسیس شد و کرمیت روزولت به فعالیت خود در این سازمان جدید ادامه داد. به گفته ویلیام کلبی در ژوئن ۱۹۴۸ سیا رسماً مجاز شد که به عملیات شبه نظامی و توطئه‌گرانه دست زند و در پی‌ آن معاونت عملیاتی سیا تأسیس شد.

کرمیت روزولت از مسئولان اولیه این ارگان بود و ریاست اداره خاورمیانه آن را به عهده داشت. او از ۱۹۵۲ تحت مسئولیت مستقیم ریچارد هلمز قرار گرفت. در این سالها کرمیت روزولت در ایستگاه منطقه‌ای سیا در بیروت مستقر بود و به عنوان استاد تاریخ در دانشگاه امریکایی بیروت و ریاست انجمن امریکایی دوستداران خاور نزدیک از یک پوشش فرهنگی مناسب بهره می‌جست. از عملیات توطئه‌گرانه او در این سالها اطلاع زیادی در دست نیست، ولی طبیعی است که در هر اقدامی که توسط سیا در خاورمیانه صورت گرفته است باید دست پنهان کرمیت روزولت را به عنوان مسئول مستقیم اداره خاور نزدیک در سیا جستجو کرد. از مهمترین این حوادث که به کیم روزولت منسوب می‌گردد، ماجرای براندازی ملک فاروق و کودتای نجیب ـ ناصر در ژوئیه ۱۹۵۲ است.

کرمیت روزلت در ۱۶ تیر ۱۳۳۲ با گذرنامه جعلی به نام جیمز ف. لاکریج از مرز عراق وارد ایران شد تا توطئه امریکایی ـ انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را رهبری کند. او در آن زمان ۱۲ سال تجربه پژوهش و کار در مسائل ایران داشت و طی این سالها فعالیتهای اطلاعاتی امریکا را در خاورمیانه هدایت می‌کرد.

کرمیت روزولت با نقش خود در عملیات ۲۸ مرداد ۳۲ محمد‌رضا پهلوی را برای همیشه مدیون خود ساخت. او نخستین دیدار خود را با شاه پس از کودتا ـ اول شهریور ۱۳۳۲ ـ چنین شرح می‌دهد: «راننده مستقیماً مرا کنار پله‌ها برد. آنجا مردی با لباس فراک از من استقبال کرد. تعظیم کوتاهی نمود و مرا به طبقه دوم راهنمای کرد. شاه در اتاق پذیرایی منتظر من بود… موقعی که به یکدیگر دست می‌دادیم مرد دیگری با لباس فراک با گیلاسهای کوچک ودکا و خاویار وارد شد… اولین کلمات شاه بسیار موقر و سنگین ادا شد: من تاج و تختم را از برکت خداوند، ملتم، ارتشم و شما دارم. گیلاسش را برداشت و به سلامتی من دستش را بلند کرد و من هم همین کار را کردم. هر دو آن را نوشیدیم. سپس شاه خندید و گفت خیلی خوشحالم از اینکه شما را اینجامی‌بینم، خیلی بهتر از داخل ماشین و خیابان و باغ است…» ۶

پس از کودتا پیوند کرمیت روزولت با ایران قطع نشد، بلکه ابعادی دیگر یافت. کیم در ۱۹۵۸ پس از ۱۷ سال کار اطلاعاتی از سیا کناره گرفت و ترجیح داد به کسب و کار خصوصی بپردازد. او به استخدام کمپانی گلف یکی از ۵ شرکت قدرتمند نفتی جهان، درآمد و به معاونت این کمپانی در امور روابط با دولت امریکا منصوب شد. کمپانی گلف با ۷درصد سهم از اعضای کنسرسیوم بود که بر نفت ایران چنگ انداخت. با تثبیت رژیم شاه در ایران کرمیت روزولت ترجیح داد از سوابق دوستی‌اش با محمد‌رضا پهلوی سود برد و فعالیتهای خود را در ایران متمرکز سازد. او در ۱۹۶۴ از کمپانی گلف خارج شد و به تأسیس یک شرکت دلالی در واشنگتن دست زد که رژیم شاه مشتری اصلی آن بود. بدین سان کرمیت روزولت پاداش خود را از محمد‌رضا پهلوی دریافت کرد. او در سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۹ دلال معتبر معاملات اسلحه امریکا با ایران بود. کرمیت روزولت در معامله یک میلیارد دلاری خرید هواپیماهای F-5 با کمپانی گرومن نیز نقش داشت. شاه هیچ‌گاه دین خود را به روزولت فراموش نکرد و پس از سقوط نیز در مصاحبه‌های خود از او به عنوان «دوست من آقای روزولت» یاد کرد!

کرمیت روزولت، ۲۸ خرداد ۱۳۷۹ درگذشت. ۷

منبع:‌باشگاه اندیشه

پانوشت‌ها:

۱٫ Office of Strategic Services.

۲٫ کنفرانس تهران در روزهای ششم تا نهم آذر سال ۱۳۲۲ با حضور چرچیل، روزولت و استالین رهبران انگلستان، امریکا و شوروی در محل سفارت شوروی در تهران برگزار شد.

۳٫ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،‌ج ۲، ص ۲۲۰٫

۴٫ ظهور و سقوط، همان.

۵٫ Central Intelegence Agency.

۶٫ روزشمار روابط ایران و امریکا، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، ص ۹۳٫

۷٫ گاه‌شمار سیاست خارجی ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج ۲، ص ۳۹۳٫

طراح کودتای ۲۸ مرداد کیست؟

(image)

 ،‌ کرمیت روزولت از طراحان کودتای ۲۸ مرداد تهران در ۱۹۱۶ در بوئنوس آیرس به دنیا آمد. او که نوه تئودور روزولت بیست و ششمین رئیس‌جمهور امریکا بود، تحصیلاتش را در دانشگاه‌ هاروارد با درجه دکترا به پایان رساند و سپس به عنوان دانشیار تاریخ به تدریس پرداخت. به گفته کرمیت، رساله پایان نامه تحصیلی او درباره «فنون تبلیغات در جنگ داخلی انگلیس» بود و به همین سبب او با راه‌های مقابله به بحران‌های داخلی کشورها آشنایی داشت.

با جنگ جهانی دوم، که به دستور فرانکلین روزولت اولین سازمان اطلاعاتی امریکا تأسیس شد، کرمیت روزولت ۲۵ ساله در اواخر سپتامبر ۱۹۴۱ از نخستین کسانی بود که در سازمان اطلاعاتی ویژه رئیس‌جمهور آغاز به کار کرد. چنانکه کرمیت روزولت در خاطرات خود می‌نویسد، نخستین کار او پژوهش درباره ایران و به ویژه مطالعه در زندگی قشقایی‌ها بود؛ این تحقیق سرآغازی بود که سرگذشت کرمیت روزولت را به تاریخ معاصر ایران پیوند زد.

با تأسیس اداره خدمات استراتژیک (O.S.S)1 کرمیت روزولت در ۱۹۴۲به این سلف سیا جلب شد و با توجه به تحصیلات، علاقه شخصی و نیز سوابق فعالیتش در دفتر اطلاعات رئیس جمهور مسئولیت اداره خاورمیانه را به دست گرفت. در همین سمت روزولت در آوریل ۱۹۴۴ نخستین سفر خود را به ایران چهار ماه پس از کنفرانس تهران۲ انجام داد. کیم در خاطراتش می‌نویسد که پس از این مسافرت، مرا به ایتالیا فرستادند ولی ایتالیا به اندازه خاورمیانه جالب نبود!

کرمیت روزولت در تابستان ۱۹۴۶ یعنی در اوج حوادث آذربایجان نیز وارد تهران شد و پس از ملاقات با شاه بلافاصله عازم جنوب شد و با رؤسای ایل قشقایی ملاقات کرد. در بازگشت از این سفر بود که برای نخستین بار گزارشهای متعددی درباره ایل قشقایی به همراه تصاویر سران ایل قشقائی در مطبوعات امریکا درج گردید و توجه افکار عمومی غرب به این منطقه از ایران و مردم آن جلب شد. مدت کوتاهی پس از این سفر در پائیز ۱۳۲۵ «نهضت جنوب» آغاز شد و «برادران قشقائی» خواستار «خودمختاری فارس» شدند.۳ این حادثه در تاریخ ایران به عنوان توئطه دولت قوام و سرویس‌های جاسوسی امریکا و انگلیس برای مقابله با اشغال آذربایجان و کردستان توسط ارتش سرخ شوروی به ثبت رسیده است.۴

در ماه مه ۱۹۴۷ آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا (CIA)5 تأسیس شد و کرمیت روزولت به فعالیت خود در این سازمان جدید ادامه داد. به گفته ویلیام کلبی در ژوئن ۱۹۴۸ سیا رسماً مجاز شد که به عملیات شبه نظامی و توطئه‌گرانه دست زند و در پی‌ آن معاونت عملیاتی سیا تأسیس شد.

کرمیت روزولت از مسئولان اولیه این ارگان بود و ریاست اداره خاورمیانه آن را به عهده داشت. او از ۱۹۵۲ تحت مسئولیت مستقیم ریچارد هلمز قرار گرفت. در این سالها کرمیت روزولت در ایستگاه منطقه‌ای سیا در بیروت مستقر بود و به عنوان استاد تاریخ در دانشگاه امریکایی بیروت و ریاست انجمن امریکایی دوستداران خاور نزدیک از یک پوشش فرهنگی مناسب بهره می‌جست. از عملیات توطئه‌گرانه او در این سالها اطلاع زیادی در دست نیست، ولی طبیعی است که در هر اقدامی که توسط سیا در خاورمیانه صورت گرفته است باید دست پنهان کرمیت روزولت را به عنوان مسئول مستقیم اداره خاور نزدیک در سیا جستجو کرد. از مهمترین این حوادث که به کیم روزولت منسوب می‌گردد، ماجرای براندازی ملک فاروق و کودتای نجیب ـ ناصر در ژوئیه ۱۹۵۲ است.

کرمیت روزلت در ۱۶ تیر ۱۳۳۲ با گذرنامه جعلی به نام جیمز ف. لاکریج از مرز عراق وارد ایران شد تا توطئه امریکایی ـ انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را رهبری کند. او در آن زمان ۱۲ سال تجربه پژوهش و کار در مسائل ایران داشت و طی این سالها فعالیتهای اطلاعاتی امریکا را در خاورمیانه هدایت می‌کرد.

کرمیت روزولت با نقش خود در عملیات ۲۸ مرداد ۳۲ محمد‌رضا پهلوی را برای همیشه مدیون خود ساخت. او نخستین دیدار خود را با شاه پس از کودتا ـ اول شهریور ۱۳۳۲ ـ چنین شرح می‌دهد: «راننده مستقیماً مرا کنار پله‌ها برد. آنجا مردی با لباس فراک از من استقبال کرد. تعظیم کوتاهی نمود و مرا به طبقه دوم راهنمای کرد. شاه در اتاق پذیرایی منتظر من بود… موقعی که به یکدیگر دست می‌دادیم مرد دیگری با لباس فراک با گیلاسهای کوچک ودکا و خاویار وارد شد… اولین کلمات شاه بسیار موقر و سنگین ادا شد: من تاج و تختم را از برکت خداوند، ملتم، ارتشم و شما دارم. گیلاسش را برداشت و به سلامتی من دستش را بلند کرد و من هم همین کار را کردم. هر دو آن را نوشیدیم. سپس شاه خندید و گفت خیلی خوشحالم از اینکه شما را اینجامی‌بینم، خیلی بهتر از داخل ماشین و خیابان و باغ است…» ۶

پس از کودتا پیوند کرمیت روزولت با ایران قطع نشد، بلکه ابعادی دیگر یافت. کیم در ۱۹۵۸ پس از ۱۷ سال کار اطلاعاتی از سیا کناره گرفت و ترجیح داد به کسب و کار خصوصی بپردازد. او به استخدام کمپانی گلف یکی از ۵ شرکت قدرتمند نفتی جهان، درآمد و به معاونت این کمپانی در امور روابط با دولت امریکا منصوب شد. کمپانی گلف با ۷درصد سهم از اعضای کنسرسیوم بود که بر نفت ایران چنگ انداخت. با تثبیت رژیم شاه در ایران کرمیت روزولت ترجیح داد از سوابق دوستی‌اش با محمد‌رضا پهلوی سود برد و فعالیتهای خود را در ایران متمرکز سازد. او در ۱۹۶۴ از کمپانی گلف خارج شد و به تأسیس یک شرکت دلالی در واشنگتن دست زد که رژیم شاه مشتری اصلی آن بود. بدین سان کرمیت روزولت پاداش خود را از محمد‌رضا پهلوی دریافت کرد. او در سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۹ دلال معتبر معاملات اسلحه امریکا با ایران بود. کرمیت روزولت در معامله یک میلیارد دلاری خرید هواپیماهای F-5 با کمپانی گرومن نیز نقش داشت. شاه هیچ‌گاه دین خود را به روزولت فراموش نکرد و پس از سقوط نیز در مصاحبه‌های خود از او به عنوان «دوست من آقای روزولت» یاد کرد!

کرمیت روزولت، ۲۸ خرداد ۱۳۷۹ درگذشت. ۷

منبع:‌باشگاه اندیشه

پانوشت‌ها:

۱٫ Office of Strategic Services.

۲٫ کنفرانس تهران در روزهای ششم تا نهم آذر سال ۱۳۲۲ با حضور چرچیل، روزولت و استالین رهبران انگلستان، امریکا و شوروی در محل سفارت شوروی در تهران برگزار شد.

۳٫ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،‌ج ۲، ص ۲۲۰٫

۴٫ ظهور و سقوط، همان.

۵٫ Central Intelegence Agency.

۶٫ روزشمار روابط ایران و امریکا، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، ص ۹۳٫

۷٫ گاه‌شمار سیاست خارجی ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج ۲، ص ۳۹۳٫