3000حکم قصـاص صادر کردم
تصویر ۳۰۰۰حکم قصـاص صادر کردم/ روایتی از فجیع ترین پرونده سال/ قاتل پدرم را بخشیدم
به گزارش جهان به نقل از جام جم ، او بیش از ۴۰۰۰ پرونده قتل را بررسی کرده و ۳۰۰۰ حکم قصاص صادر کرده است؛ قاضی کار کشته و حرفهای دادگاه کیفری که قضاوت پروندههای بزرگ و مهمی چون قاتل سریالی زنان در کرج، جنایت سعادتآباد، پل مدیریت و… را در کارنامه حرفهای خود دارد. سراغ این قاضی باسابقه رفتیم تا از چند و چون سالها قضاوتش بپرسیم. نورالله عزیزمحمدی سال ۱۳۲۷ در تهران متولد شد. سال ۱۳۴۶ وارد دانشگاه شد و لیسانس حقوق قضایی گرفت. از سال ۱۳۵۰ وقتی ۲۳ ساله بود، وارد دستگاه قضایی شد. وی در ۲۶ سالگی ازدواج کرد که حاصل آن چهار فرزند است. ۴۴ سال سابقه قضایی دارد که بیشتر آن، رسیدگی به پروندههای قتل بوده است. او قبل از هر جلسه دادگاه، پرونده را کامل مطالعه و براحتی تناقضات را در جلسه دادگاه مشخص میکند. عزیز محمدی با ۴۴ سال سابقه قضایی هنوز هنگام بررسی برخی پروندهها، متاثر میشود. قضاوت با نکتهسنجی عزیز محمدی میگوید: «در طول خدمت قضاییام اغلب در دادگاههایی بودهام که رسیدگی به پروندههای قتل در صلاحیت آنها بوده است. مثل دادگاههای جنایی قدیم، کیفری یک و دادگاههای عمومی. از سال ۱۳۸۲ در دادگاه کیفری استان تهران هستم. پروندههایی که رسیدگی کردم، متفاوت بود. گاهی حتی در میان این پروندهها، مشخص میشد فردی که دستگیر شده، متهم نیست و در ادامه عامل اصلی جنایت شناسایی میشد. پروندههایی هم داشتیم که قاتل به ارتکاب قتل اصرار داشته، اما به دلیل اینکه اقرار او با اوضاع و احوال و صحنه قتل مطابقت نداشته، پرونده را برای تحقیقات بیشتر به دادسرا برگرداندیم، اما با تمام اینها هیچگاه از مسیر حق و عدالت خارج نشدهام و تمام احکامی که صادر کردهام، جز واقعیت نبود. برای همین موردی پیش نیامده که تهدید شوم، حتی یک مورد تهدید تلفنی هم نداشتهام.» قضاوت پروندههای مهم جنایی جنایت سعادتآباد و پل مدیریت، قتل سریالی زنان در کرج و ورامین، اسیدپاشی روی آمنه و جنایت خیابان گاندی از پروندههای جنجالی بود که در این مدت رسیدگی کرده است. وی میافزاید: «پرونده قتلهای سریالی مربوط به امید برک است. او قتل ۱۲ زن را در پرونده خود داشت، مردی که زنان را به عنوان مسافر سوار خودرویش میکرد و با طرح نقشهای آنها را به خانهاش میبرد و بعد از آزار و اذیت، این زنان را به قتل میرساند. امید برک بعد از سرقت طلاهای قربانیانش، اجسادشان را در اطراف کرج رها میکرد. یکی دیگر از پروندههای جنجالی که رسیدگی کردم، جنایت میدان کاج بود. پسر جوانی به خاطر دختری با مرد دیگری درگیر میشود و جنایتی تلخ رخ میدهد. آمنه بهرامی را خیلیها میشناسند، دختر جوانی که قربانی اسیدپاشی خواستگارش شد. او با آنکه صورتش را در این حادثه از دست داده بود، هنگامی که حکم قصاص صادر شد از اجرای حکم چشم مجید گذشت کرد.» اما در میان این همه پرونده مهم، چند سال قبل پروندهای را رسیدگی کرد که به عنوان فجیعترین قتل خانوادگی معروف شد. این قاضی باسابقه میگوید: «در این جنایت زن جوانی به نام فاطمه در پی آشنایی با پسر جوانی که ابراهیم نام داشت، خود را مجرد و دانشجو معرفی کرد. اسماعیل، شوهر فاطمه متوجه این ارتباط شده و از همسرش میخواهد به بازی ادامه دهد. مرد جنایتکار خود را دایی فاطمه معرفی میکند. او همچنین از دو پسرش میخواهد که مادرشان را عمه صدا کنند. متهم اصلی سپس به یکی از دوستان خود پول میدهد و از او میخواهد به خواستگاری خواهر پسر غریبه (ابراهیم) برود. او برای انتقامجویی در اولین گام، خواهر ابراهیم را به خانهشان میکشاند و او را به قتل میرساند. متهم اصلی پس از قتل دختر جوان به جسد او تجاوز کرده و تکهتکهاش میکند. مرد جنایتکار سپس برای اجرای نقشه قتل ابراهیم، همسرش را مجبور میکند با ابراهیم ازدواج کند و حتی برای او و پسر غریبه جشن عروسی هم میگیرد. اسماعیل چند روز پس از قتل دختر جوان، ابراهیم را به بهانه پیدا کردن گنج به دماوند میبرد و با همدستی دوستش او را میکشد. مرد قاتل درجنایتی دیگر گلوی دو پسر خود را نیز میبرد، چون این دو شاهد قتل خواهر ابراهیم بودند. در این پرونده به خاطر خیانت فاطمه، چهار نفر به قتل رسیدند.» بخشش قاتل پدر قاضی عزیزمحمدی، تصمیم دارد بعد از بازنشستگی، خاطراتش را بنویسد وآنها را کتاب کند. فیلمهای جنایی را دوست دارد و قاتل پدرش را هم بخشیده است. وی توضیح میدهد: «من در پروندههایم به اولیای دم پیشنهاد میکنم گذشت کنند. همیشه فکر میکردم، اگر خودم در چنین شرایطی قرار گرفتم، چه کنم. مرگ پدرم برایم خیلی غمانگیز بود و خانواده ما را تحت تاثیر قرار داد، اما بعد از مدتی تصمیم گرفتم رضایت بدهم،چرا که متهم بسیار جوان بود و فکر میکنم باید به او فرصت دوبارهای برای زندگی داد.» با اینکه سه دختر و پسراین قاضی محترم، سالها شاهد فعالیت پدر بودند، اما هیچ کدام از آنها رهرو پدر نبودند. عزیز محمدی میگوید: متاسفانه یا خوشبختانه هیچ یک از فرزندانم راه مرا در پیش نگرفتند و دخترهایم همسر قاضی انتخاب نکردند، زیرا با محرومیت و محدودیتهای خانواده یک قاضی آشنایی کامل داشته و دارند. |
3000حکم قصـاص صادر کردم
تصویر ۳۰۰۰حکم قصـاص صادر کردم/ روایتی از فجیع ترین پرونده سال/ قاتل پدرم را بخشیدم
به گزارش جهان به نقل از جام جم ، او بیش از ۴۰۰۰ پرونده قتل را بررسی کرده و ۳۰۰۰ حکم قصاص صادر کرده است؛ قاضی کار کشته و حرفهای دادگاه کیفری که قضاوت پروندههای بزرگ و مهمی چون قاتل سریالی زنان در کرج، جنایت سعادتآباد، پل مدیریت و… را در کارنامه حرفهای خود دارد. سراغ این قاضی باسابقه رفتیم تا از چند و چون سالها قضاوتش بپرسیم. نورالله عزیزمحمدی سال ۱۳۲۷ در تهران متولد شد. سال ۱۳۴۶ وارد دانشگاه شد و لیسانس حقوق قضایی گرفت. از سال ۱۳۵۰ وقتی ۲۳ ساله بود، وارد دستگاه قضایی شد. وی در ۲۶ سالگی ازدواج کرد که حاصل آن چهار فرزند است. ۴۴ سال سابقه قضایی دارد که بیشتر آن، رسیدگی به پروندههای قتل بوده است. او قبل از هر جلسه دادگاه، پرونده را کامل مطالعه و براحتی تناقضات را در جلسه دادگاه مشخص میکند. عزیز محمدی با ۴۴ سال سابقه قضایی هنوز هنگام بررسی برخی پروندهها، متاثر میشود. قضاوت با نکتهسنجی عزیز محمدی میگوید: «در طول خدمت قضاییام اغلب در دادگاههایی بودهام که رسیدگی به پروندههای قتل در صلاحیت آنها بوده است. مثل دادگاههای جنایی قدیم، کیفری یک و دادگاههای عمومی. از سال ۱۳۸۲ در دادگاه کیفری استان تهران هستم. پروندههایی که رسیدگی کردم، متفاوت بود. گاهی حتی در میان این پروندهها، مشخص میشد فردی که دستگیر شده، متهم نیست و در ادامه عامل اصلی جنایت شناسایی میشد. پروندههایی هم داشتیم که قاتل به ارتکاب قتل اصرار داشته، اما به دلیل اینکه اقرار او با اوضاع و احوال و صحنه قتل مطابقت نداشته، پرونده را برای تحقیقات بیشتر به دادسرا برگرداندیم، اما با تمام اینها هیچگاه از مسیر حق و عدالت خارج نشدهام و تمام احکامی که صادر کردهام، جز واقعیت نبود. برای همین موردی پیش نیامده که تهدید شوم، حتی یک مورد تهدید تلفنی هم نداشتهام.» قضاوت پروندههای مهم جنایی جنایت سعادتآباد و پل مدیریت، قتل سریالی زنان در کرج و ورامین، اسیدپاشی روی آمنه و جنایت خیابان گاندی از پروندههای جنجالی بود که در این مدت رسیدگی کرده است. وی میافزاید: «پرونده قتلهای سریالی مربوط به امید برک است. او قتل ۱۲ زن را در پرونده خود داشت، مردی که زنان را به عنوان مسافر سوار خودرویش میکرد و با طرح نقشهای آنها را به خانهاش میبرد و بعد از آزار و اذیت، این زنان را به قتل میرساند. امید برک بعد از سرقت طلاهای قربانیانش، اجسادشان را در اطراف کرج رها میکرد. یکی دیگر از پروندههای جنجالی که رسیدگی کردم، جنایت میدان کاج بود. پسر جوانی به خاطر دختری با مرد دیگری درگیر میشود و جنایتی تلخ رخ میدهد. آمنه بهرامی را خیلیها میشناسند، دختر جوانی که قربانی اسیدپاشی خواستگارش شد. او با آنکه صورتش را در این حادثه از دست داده بود، هنگامی که حکم قصاص صادر شد از اجرای حکم چشم مجید گذشت کرد.» اما در میان این همه پرونده مهم، چند سال قبل پروندهای را رسیدگی کرد که به عنوان فجیعترین قتل خانوادگی معروف شد. این قاضی باسابقه میگوید: «در این جنایت زن جوانی به نام فاطمه در پی آشنایی با پسر جوانی که ابراهیم نام داشت، خود را مجرد و دانشجو معرفی کرد. اسماعیل، شوهر فاطمه متوجه این ارتباط شده و از همسرش میخواهد به بازی ادامه دهد. مرد جنایتکار خود را دایی فاطمه معرفی میکند. او همچنین از دو پسرش میخواهد که مادرشان را عمه صدا کنند. متهم اصلی سپس به یکی از دوستان خود پول میدهد و از او میخواهد به خواستگاری خواهر پسر غریبه (ابراهیم) برود. او برای انتقامجویی در اولین گام، خواهر ابراهیم را به خانهشان میکشاند و او را به قتل میرساند. متهم اصلی پس از قتل دختر جوان به جسد او تجاوز کرده و تکهتکهاش میکند. مرد جنایتکار سپس برای اجرای نقشه قتل ابراهیم، همسرش را مجبور میکند با ابراهیم ازدواج کند و حتی برای او و پسر غریبه جشن عروسی هم میگیرد. اسماعیل چند روز پس از قتل دختر جوان، ابراهیم را به بهانه پیدا کردن گنج به دماوند میبرد و با همدستی دوستش او را میکشد. مرد قاتل درجنایتی دیگر گلوی دو پسر خود را نیز میبرد، چون این دو شاهد قتل خواهر ابراهیم بودند. در این پرونده به خاطر خیانت فاطمه، چهار نفر به قتل رسیدند.» بخشش قاتل پدر قاضی عزیزمحمدی، تصمیم دارد بعد از بازنشستگی، خاطراتش را بنویسد وآنها را کتاب کند. فیلمهای جنایی را دوست دارد و قاتل پدرش را هم بخشیده است. وی توضیح میدهد: «من در پروندههایم به اولیای دم پیشنهاد میکنم گذشت کنند. همیشه فکر میکردم، اگر خودم در چنین شرایطی قرار گرفتم، چه کنم. مرگ پدرم برایم خیلی غمانگیز بود و خانواده ما را تحت تاثیر قرار داد، اما بعد از مدتی تصمیم گرفتم رضایت بدهم،چرا که متهم بسیار جوان بود و فکر میکنم باید به او فرصت دوبارهای برای زندگی داد.» با اینکه سه دختر و پسراین قاضی محترم، سالها شاهد فعالیت پدر بودند، اما هیچ کدام از آنها رهرو پدر نبودند. عزیز محمدی میگوید: متاسفانه یا خوشبختانه هیچ یک از فرزندانم راه مرا در پیش نگرفتند و دخترهایم همسر قاضی انتخاب نکردند، زیرا با محرومیت و محدودیتهای خانواده یک قاضی آشنایی کامل داشته و دارند. |
3000حکم قصـاص صادر کردم