جزئیات تکان‌دهنده قتل یک زن در تهران

به گزارش افق، این مرد ۴۴ ساله پنجشنبه هفته گذشته وقتی با دختر مورد علاقه‌اش به طباخی می‌رفت، فکر نمی‌کرد دقایقی بعد به خاطر فحاشی دختر ۳۶ ساله مجبور شود او را به قتل برساند.

قاتل خونسرد پس از قتل دختر مورد علاقه‌اش به نام «عاطفه»، جسد او را به خانه‌اش برد و پس از مثله‌کردن جسد، آن را در دو نایلون پیچید و داخل سطل زباله انداخت.

پس از دستگیری این مرد به نام «حمید»، او صبح دوشنبه با انتقال به دادسرای امور جنایی به قتل عاطفه و رها کردن جسد او در سطل زباله اعتراف کرد.

* متقول را از کجا می‌شناختید؟

۱۸ سال قبل در خیابان ولیعصر با مقتول آشنا شدم و پس از آن رابطه ما شکل گرفت. در این مدت با او دوست بودم و حتی به خودش و خانواده‌اش کمک مالی می‌کردم.

* چرا با مقتول در این مدت ازدواج نکردی؟

۷ سال قبل قرار بود با عاطفه ازدواج کنم اما ما دو نفر آدم‌های مثبتی بودیم که به درد زندگی مشترک نمی‌خوردیم. در این مدت من حتی با او به سفر خارج از کشور رفتم.

* پس وضع مالی مناسبی داری؟

من در کار ساختمان‌سازی هستم و خودروی شاسی‌بلند هم دارم اما عاطفه من را به خاطر خودم می‌خواست؛ به همین خاطر ۱۸ سال با هم دوست بودیم.

* چرا او را کشتی؟

هر دوی ما مبادی آداب بودیم. قرار بود آن روز عاطفه را به خرید ببرم. بعد از اینکه از کله‌پزی خارج شدیم، موضوع ارتباطش با مردان غریبه را عنوان کردم. دختر مورد علاقه‌ام پس از شنیدن این سخنان شروع به فحاشی به من و خانواده‌ام کرد. هر چقدر از او خواستم ساکت شود، فحاشی‌هایش را بیشتر کرد و به مادرم فحش داد. می‌خواستم جلوی دهانش را بگیرم که کمتر از یک دقیقه کبود و بی‌جان شد. من قصد قتلش را نداشتم و یک لحظه به خاطر فحاشی‌هایش عصبانی شدم. هیچ وقت فکر نمی‌کردم چنین اتفاقی بیفتد.

* بعد از قتل چه کردید؟

بعد از قتل، جسد را به خانه‌ام در غرب تهران بردم و بدن عاطفه را با چاقو مثله کردم. دست و پایش را در یک نایلون پیچیدم و سر و تنش را در نایلون دیگری قرار دادم. بعد هم جسد را داخل سطل زباله‌ای در محله یوسف‌آباد انداختم.

* فکر می‌کردی دستگیر شوی؟

بعد از قتل، به همراه خانواده عاطفه به پلیس آگاهی رفتیم و موضوع مفقودشدنش را اطلاع دادیم. همان موقع کارآگاهان پلیس به من مظنون شدند اما خانواده عاطفه اعلام کردند امکان ندارد من نقشی در این موضوع داشته باشم.

* سابقه کیفری داری؟

من بسیار بچه مثبت هستم و در بین دوستانم مرا بچه ننه می‌شناختند. من حتی سیگار هم نمی‌کشم و همین موضوعات باعث شده دوستانم مرا مسخره کنند. در ۱۳ سال گذشته حتی یک تخلف رانندگی هم نداشته‌ام.

* چقدر درس خواندی؟

تا دیپلم.

* چرا درست را ادامه ندادی؟

در این مدت من ۱۸ بار به سفر خارجی رفتم و حتی قصد داشتم ساکن خارج از کشور شوم. به همین دلیل حتی دو بار درسم را در مقطع کارشناسی نیمه‌تمام رها کردم.

* پشیمانی؟

پشیمان هستم اگر عاطفه به مادرم فحاشی نمی کرد، هیچ وقت این اتفاق رخ نمی‌داد.

* حرف آخر …

کنترل خشم و عصانیت یکی از موهبت‌های خداست که متاسفانه من آن را نداشتم. اگر می‌توانستم عصبانیتم را کنترل کنم هیچ وقت این اتفاقات نمی‌افتاد. من به او علاقه داشتم و هیچ وقت قصد کشتن عاطفه را نداشتم در

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

شهر خبر

ورزش و زندگی