مردی در خیابان میرداماد تهران، خود را از پل عابر حلق آویز کرد +تصویر
مردی در خیابان میرداماد تهران، خود را از پل عابر حلق آویز کرد +تصویر
مردی در خیابان میرداماد تهران، خود را از پل عابر حلق آویز کرد +تصویر
آقایرئیسجمهور!خودیها را فراموشنکنید
به گزارش جهان، روزي كه در اواخر دي ماه 1394، حسن روحاني در مقام رئيسجمهور ايران طي يك نشست خبري اعلام كرد اطلاعات اوليه او در مورد نتايج بررسي صلاحيتها «خوشحالكننده» نيست و تأكيد كرد كه به عنوان رئيسجمهور از «همه اختياراتش در اين زمينه استفاده ميكند»، اين سؤال و شبهه به وجود آمد كه آيا در قانون اساسي ايران براي جايگاه حقوقي رياست جمهوري در زمينه «تأييد صلاحيت كانديداهاي انتخابات مختلف پس از بررسي شوراي نگهبان» اختياراتي در نظر گرفته شده كه قرار است حسن روحاني در اين زمينه از آن بهره ببرد و دست به اقدام زند؟ كمي آشنايي با متن قانون اساسي كه از قضا رئيسجمهور براي پاسداشت آن، به قرآن مجيد سوگند خورده، كفايت ميكرد تا جواب منفي اين سؤال را بدانيم. پس رئيسجمهور دقيقاً از كدام «همه اختيارات خود» صحبت ميكرد؟و اين البته همه مداخله فراقانوني روحاني در كار شوراي نگهبان نبود.
تابستان 94 و در حالي كه هنوز انتخابات 94 وارد فاز اجرايي خود نشده بود، رئيسجمهور براي محدود كردن شوراي نگهبان، عبارتي را در جمع استانداران سراسر كشور بيان كرد كه كاملاً خلاف قانون اساسي بود: «آن جايي كه بايد بگويد فردي براي شركت در انتخابات صالح است يا نه هيئتهاي اجرايي هستند.» اين در حالي است كه اصل 99 قانون اساسي ميگويد كه «شوراي نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبري، رياست جمهوري، مجلس شوراياسلامي و مراجعه به آراي عمومي و همهپرسي را برعهده دارد» و در تفسير اين اصل توسط شوراي نگهبان آمده است: «نظارت مذكور در اصل 99 قانون اساسي استصوابي است و شامل تمام مراحل اجرايي انتخابات از جمله تأييد و ردصلاحيت كانديداها ميشود.» آيا رئيسجمهور از متن قانون اساسي مطلع نيست؟! رئيسجمهور البته در سخناني ديگر، همه تكليف خود با نظارت شوراي نگهبان را يكسره ميكند و تلويحاً نشان ميدهد كه اعتقادي به اصل قانوني نظارت شوراي نگهبان ندارد: «ما فقط بايد زمينه را براي برگزاري يك انتخابات سالم و باشكوه آماده كنيم. مگر مجلس اول پس از انقلاب اسلامي كه در آن زمان حتي شوراي نگهبان نيز وجود نداشت و همه حتي گروهكهاي مخرب در آن حضور داشتند بهترين مجلس تاريخ اين كشور نبود؟» اين شبهه هم البته جواب دارد و خلاصهاش اينكه اولاً مجلس اول خالي از نظارت نبود و شوراي انقلاب و رهبري بر آن ناظر بودند و ثانياً قوت مجلس اول در حضور گروهكهاي مخرب نبود كه بعداً هم مورد اعتراض حضرت امام (ره) قرار گرفتند بلكه در اقدامات انقلابي طيف حزباللهي حاضر در مجلس، از جمله رأي به عدمكفايت رئيسجمهور وقت بود… به تازگي هم روحاني نظر شخصي خود را در مورد وضعيت بررسي اعتبارنامههاي منتخبين مجلس دهم بيان كرده كه باز خلاف قانون است. حسن روحاني در مورد نهادهايي ديگر هم كه با هيچ تفسيري از قانون اساسي، تحت نظر مقام رياست جمهوري نيست، اظهاراتي مشابه دارد. او بارها و بارها عملكرد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را زير سؤال برده و حتي تلويحاً اتهام فساد را متوجه اين نهاد انقلابي كرده است؛ اتهامات و مداخلههايي كه در جاي خود به آنان جواب داده شده و فيالحال نميخواهيم مطول به آنها بپردازيم. روحاني بارها به طعنه، سپاه را متهم به دخالت در سياست كرده، اقدامات اطلاعات سپاه در دستگيري عوامل نفوذي در رسانههاي ايران را مورد تخطئه قرار داده، رسانههاي منتسب به سپاه را مورد انتقاد قرار داده و… عبارت معروف او كه «اگر اطلاعات، تفنگ، پول، سرمايه، سايت، روزنامه و خبرگزاري را همه يكجا جمع كنيم ابوذر و سلمان هم فاسد ميشوند» باب بسياري از عقدهگشاييهاي داخلي و خارجي عليه سپاه را باز كرد و البته از اين مثالها فراوان است. روحاني البته در مراسم افتتاحيه فازهاي 15 و 16 پارسجنوبي از سپاه به دليل فداكاري در آباداني كشور تشكر كرد و اذعان داشت كه خود گفتهام ابرپروژهها در اختيار قرارگاه خاتمالانبيا قرار بگيرد! شوراي نگهبان قانون اساسي و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تنها نهادهاي مورد انتقاد روحاني نيستند، دستگاه قضايي هم از اين انتقادات از موضع بالا در امان نبوده است. ممنوعالتصويري رئيسجمهور اسبق يكي از مواردي است كه روحاني نه تنها آن را دستاويز انتقاد به دستگاه قضايي كرد بلكه عملاً هم وقعي به آن ننهاد. او انتقاد از دستگاه قضايي را هم تلويحاً غيرممكن خواند، در يك سخنراني هم روحاني با بيان جملات شرطي همچون اگر دستگاه قضايي فاسد باشد، كار سخت ميشود، در مورد قوه قضائيه موضع گرفت كه با واكنش رئيس دستگاه قضايي مواجه شد و آيتالله آمليلاريجاني تصريح كرد: «مقصود از اين جملات شرطي چيست؟ آن هم در حالي كه اين جملات در مورد قوه مجريه هم كاربرد دارد و ميتوان گفت اگر قوه مجريه فاسد شود، اگر دولت فاسد شود و اگر رئيسجمهور فاسد شود، كار سخت ميشود.» رئيسجمهور بارها به صداوسيما هم متعرض شده است، به رسانههاي منتقد دولت هم كلماتي گفته كه يقيناً در شأن جايگاه رياست جمهوري نبوده است و حتي در اوج ادعاي آزادي بيان، گلايه كرده كه چرا نميشود اين رسانهها را تعطيل و تنبيه و توقيف كرد! مجلس شوراي اسلامي هم به دليل نقش نظارتياش بر دولت و بيان تذكر عليه دولت از تخطئههاي رئيسجمهور مصون نبوده و بارها اقدامات قانونياش با هجمه دولتمردان يازدهم مواجه شده است. سخن از اصل تفكيك قوا هم خيلي تكراري به نظر ميرسد! چندي قبل هم رئيسجمهور حسن روحاني به گشت نامحسوس نيروي انتظامي معترض شد كه كلام او با مغالطات بسيار، همچون «تقدم كرامت انساني بر دين» يا «كسي حق ورود به حريم خصوصي افراد را ندارد» يا «كسي نميتواند آزادي مردم را محدود كند» همراه بود، چه آنكه اولاً دين و كرامت انساني در تعارض با هم نيستند تا يكي بر ديگري مقدم شود، ثانياً بزرگراه و خيابان و وسيله نقليه حريم شخصي محسوب نميشود و ثالثاً قانون آمده تا آزادي مردم را محدود كند كه حق سايرين را زير سؤال نبرد… و البته بحث پاسخ به شبهات وارد شده توسط رئيسجمهور طولاني است و در اين مقال نميگنجد؛ فيالحال غرض از بيان همه آنچه گفتهايم، يك نكته ديگر بود و نه پاسخ به شبهات و آن اينكه با اين همه انتقادات و اعتراضات رئيس قوه مجريه به نهادهاي مستقل از قوه مجريه، آيا وقت و تواني هم براي نظارت بر زير مجموعههاي دولت يازدهم باقي ميماند؟ مثلاً آيا بهتر نبود رئيسجمهور اول مقابل معاونان و استانداران و ديگر مقامات دولتي براي عدم مداخله در انتخابات بايستد و بعد دلواپس نظارت قانوني شوراي نگهبان شود؟ آيا بهتر نبود اول از رسانههايي كه مباني ديني و قانوني را زير سؤال ميبرند و از قضا از حاميان دولت هستند، انتقاد كنند و بعد معترض دستگاه قضايي براي توقيف اين رسانهها شوند؟ يا اينكه آيا صلاح نبود رئيسجمهور بررسي كنند دهها و بلكه صدها كانتينر ميوه و كالاي قاچاق چطور از زير نگاه وزارت اطلاعات تحت نظر او رد ميشوند و بعد نهادهاي ديگر را متهم به فساد كنند؟ زيرمجموعه دولت در امر مبارزه با فساد چه كرده است؟ در عملي كردن اقتصاد مقاومتي چطور؟ در حمايت از توليد ملي چه كردهايد؟ از اين قسم سؤالات زياد ميشود پرسيد و نتيجه همه آنها هم يك نكته است و آن اينكه اين جوالدوزي را كه دست گرفتهايد و به همه ميزنيد، زمين بگذاريد و يك سوزن هم به خود و خودیها بزنيد! مبادا ما را به يقين برسانيد كه اين همه اظهارات براي ايجاد ازدحامي است كه در شلوغياش، پاسخگويي دولت نسبت به اقدامات خود گم شود! حال بماند كه اين حجم از اعتراض به نهادهايي كه نظارت بر آنان مربوط به قوه مجريه نيست، تا چه حد فضاي سياسي را دچار چالشها و تنشهاي بيسود ميكند و انرژي جامعه را مصروف جدلهاي سياستزده ميكند. نوشتن در باب اين نكته، خود يادداشتي جدا ميطلبد. کبری آسوپار |
به گزارش جهان، روزي كه در اواخر دي ماه 1394، حسن روحاني در مقام رئيسجمهور ايران طي يك نشست خبري اعلام كرد اطلاعات اوليه او در مورد نتايج بررسي صلاحيتها «خوشحالكننده» نيست و تأكيد كرد كه به عنوان رئيسجمهور از «همه اختياراتش در اين زمينه استفاده ميكند»، اين سؤال و شبهه به وجود آمد كه آيا در قانون اساسي ايران براي جايگاه حقوقي رياست جمهوري در زمينه «تأييد صلاحيت كانديداهاي انتخابات مختلف پس از بررسي شوراي نگهبان» اختياراتي در نظر گرفته شده كه قرار است حسن روحاني در اين زمينه از آن بهره ببرد و دست به اقدام زند؟ كمي آشنايي با متن قانون اساسي كه از قضا رئيسجمهور براي پاسداشت آن، به قرآن مجيد سوگند خورده، كفايت ميكرد تا جواب منفي اين سؤال را بدانيم. پس رئيسجمهور دقيقاً از كدام «همه اختيارات خود» صحبت ميكرد؟و اين البته همه مداخله فراقانوني روحاني در كار شوراي نگهبان نبود.
تابستان 94 و در حالي كه هنوز انتخابات 94 وارد فاز اجرايي خود نشده بود، رئيسجمهور براي محدود كردن شوراي نگهبان، عبارتي را در جمع استانداران سراسر كشور بيان كرد كه كاملاً خلاف قانون اساسي بود: «آن جايي كه بايد بگويد فردي براي شركت در انتخابات صالح است يا نه هيئتهاي اجرايي هستند.» اين در حالي است كه اصل 99 قانون اساسي ميگويد كه «شوراي نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبري، رياست جمهوري، مجلس شوراياسلامي و مراجعه به آراي عمومي و همهپرسي را برعهده دارد» و در تفسير اين اصل توسط شوراي نگهبان آمده است: «نظارت مذكور در اصل 99 قانون اساسي استصوابي است و شامل تمام مراحل اجرايي انتخابات از جمله تأييد و ردصلاحيت كانديداها ميشود.» آيا رئيسجمهور از متن قانون اساسي مطلع نيست؟! رئيسجمهور البته در سخناني ديگر، همه تكليف خود با نظارت شوراي نگهبان را يكسره ميكند و تلويحاً نشان ميدهد كه اعتقادي به اصل قانوني نظارت شوراي نگهبان ندارد: «ما فقط بايد زمينه را براي برگزاري يك انتخابات سالم و باشكوه آماده كنيم. مگر مجلس اول پس از انقلاب اسلامي كه در آن زمان حتي شوراي نگهبان نيز وجود نداشت و همه حتي گروهكهاي مخرب در آن حضور داشتند بهترين مجلس تاريخ اين كشور نبود؟» اين شبهه هم البته جواب دارد و خلاصهاش اينكه اولاً مجلس اول خالي از نظارت نبود و شوراي انقلاب و رهبري بر آن ناظر بودند و ثانياً قوت مجلس اول در حضور گروهكهاي مخرب نبود كه بعداً هم مورد اعتراض حضرت امام (ره) قرار گرفتند بلكه در اقدامات انقلابي طيف حزباللهي حاضر در مجلس، از جمله رأي به عدمكفايت رئيسجمهور وقت بود… به تازگي هم روحاني نظر شخصي خود را در مورد وضعيت بررسي اعتبارنامههاي منتخبين مجلس دهم بيان كرده كه باز خلاف قانون است. حسن روحاني در مورد نهادهايي ديگر هم كه با هيچ تفسيري از قانون اساسي، تحت نظر مقام رياست جمهوري نيست، اظهاراتي مشابه دارد. او بارها و بارها عملكرد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را زير سؤال برده و حتي تلويحاً اتهام فساد را متوجه اين نهاد انقلابي كرده است؛ اتهامات و مداخلههايي كه در جاي خود به آنان جواب داده شده و فيالحال نميخواهيم مطول به آنها بپردازيم. روحاني بارها به طعنه، سپاه را متهم به دخالت در سياست كرده، اقدامات اطلاعات سپاه در دستگيري عوامل نفوذي در رسانههاي ايران را مورد تخطئه قرار داده، رسانههاي منتسب به سپاه را مورد انتقاد قرار داده و… عبارت معروف او كه «اگر اطلاعات، تفنگ، پول، سرمايه، سايت، روزنامه و خبرگزاري را همه يكجا جمع كنيم ابوذر و سلمان هم فاسد ميشوند» باب بسياري از عقدهگشاييهاي داخلي و خارجي عليه سپاه را باز كرد و البته از اين مثالها فراوان است. روحاني البته در مراسم افتتاحيه فازهاي 15 و 16 پارسجنوبي از سپاه به دليل فداكاري در آباداني كشور تشكر كرد و اذعان داشت كه خود گفتهام ابرپروژهها در اختيار قرارگاه خاتمالانبيا قرار بگيرد! شوراي نگهبان قانون اساسي و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تنها نهادهاي مورد انتقاد روحاني نيستند، دستگاه قضايي هم از اين انتقادات از موضع بالا در امان نبوده است. ممنوعالتصويري رئيسجمهور اسبق يكي از مواردي است كه روحاني نه تنها آن را دستاويز انتقاد به دستگاه قضايي كرد بلكه عملاً هم وقعي به آن ننهاد. او انتقاد از دستگاه قضايي را هم تلويحاً غيرممكن خواند، در يك سخنراني هم روحاني با بيان جملات شرطي همچون اگر دستگاه قضايي فاسد باشد، كار سخت ميشود، در مورد قوه قضائيه موضع گرفت كه با واكنش رئيس دستگاه قضايي مواجه شد و آيتالله آمليلاريجاني تصريح كرد: «مقصود از اين جملات شرطي چيست؟ آن هم در حالي كه اين جملات در مورد قوه مجريه هم كاربرد دارد و ميتوان گفت اگر قوه مجريه فاسد شود، اگر دولت فاسد شود و اگر رئيسجمهور فاسد شود، كار سخت ميشود.» رئيسجمهور بارها به صداوسيما هم متعرض شده است، به رسانههاي منتقد دولت هم كلماتي گفته كه يقيناً در شأن جايگاه رياست جمهوري نبوده است و حتي در اوج ادعاي آزادي بيان، گلايه كرده كه چرا نميشود اين رسانهها را تعطيل و تنبيه و توقيف كرد! مجلس شوراي اسلامي هم به دليل نقش نظارتياش بر دولت و بيان تذكر عليه دولت از تخطئههاي رئيسجمهور مصون نبوده و بارها اقدامات قانونياش با هجمه دولتمردان يازدهم مواجه شده است. سخن از اصل تفكيك قوا هم خيلي تكراري به نظر ميرسد! چندي قبل هم رئيسجمهور حسن روحاني به گشت نامحسوس نيروي انتظامي معترض شد كه كلام او با مغالطات بسيار، همچون «تقدم كرامت انساني بر دين» يا «كسي حق ورود به حريم خصوصي افراد را ندارد» يا «كسي نميتواند آزادي مردم را محدود كند» همراه بود، چه آنكه اولاً دين و كرامت انساني در تعارض با هم نيستند تا يكي بر ديگري مقدم شود، ثانياً بزرگراه و خيابان و وسيله نقليه حريم شخصي محسوب نميشود و ثالثاً قانون آمده تا آزادي مردم را محدود كند كه حق سايرين را زير سؤال نبرد… و البته بحث پاسخ به شبهات وارد شده توسط رئيسجمهور طولاني است و در اين مقال نميگنجد؛ فيالحال غرض از بيان همه آنچه گفتهايم، يك نكته ديگر بود و نه پاسخ به شبهات و آن اينكه با اين همه انتقادات و اعتراضات رئيس قوه مجريه به نهادهاي مستقل از قوه مجريه، آيا وقت و تواني هم براي نظارت بر زير مجموعههاي دولت يازدهم باقي ميماند؟ مثلاً آيا بهتر نبود رئيسجمهور اول مقابل معاونان و استانداران و ديگر مقامات دولتي براي عدم مداخله در انتخابات بايستد و بعد دلواپس نظارت قانوني شوراي نگهبان شود؟ آيا بهتر نبود اول از رسانههايي كه مباني ديني و قانوني را زير سؤال ميبرند و از قضا از حاميان دولت هستند، انتقاد كنند و بعد معترض دستگاه قضايي براي توقيف اين رسانهها شوند؟ يا اينكه آيا صلاح نبود رئيسجمهور بررسي كنند دهها و بلكه صدها كانتينر ميوه و كالاي قاچاق چطور از زير نگاه وزارت اطلاعات تحت نظر او رد ميشوند و بعد نهادهاي ديگر را متهم به فساد كنند؟ زيرمجموعه دولت در امر مبارزه با فساد چه كرده است؟ در عملي كردن اقتصاد مقاومتي چطور؟ در حمايت از توليد ملي چه كردهايد؟ از اين قسم سؤالات زياد ميشود پرسيد و نتيجه همه آنها هم يك نكته است و آن اينكه اين جوالدوزي را كه دست گرفتهايد و به همه ميزنيد، زمين بگذاريد و يك سوزن هم به خود و خودیها بزنيد! مبادا ما را به يقين برسانيد كه اين همه اظهارات براي ايجاد ازدحامي است كه در شلوغياش، پاسخگويي دولت نسبت به اقدامات خود گم شود! حال بماند كه اين حجم از اعتراض به نهادهايي كه نظارت بر آنان مربوط به قوه مجريه نيست، تا چه حد فضاي سياسي را دچار چالشها و تنشهاي بيسود ميكند و انرژي جامعه را مصروف جدلهاي سياستزده ميكند. نوشتن در باب اين نكته، خود يادداشتي جدا ميطلبد. کبری آسوپار |
آقایرئیسجمهور!خودیها را فراموشنکنید
روشهای شناخت چک پول اصلی
برای مشاهده در سایز اصلی بر روی تصویر کلیک کنید. |
برای مشاهده در سایز اصلی بر روی تصویر کلیک کنید. |
روشهای شناخت چک پول اصلی
تشکر مقام بلندپایه دولتی از «راکفلر» /آلودگی ۱.۳ میلیون هکتار از اراضی کشاورزی ایران+اسناد
گروه اقتصاد جهان نیوزـ طی سه ماه گذشته برای تنویر افکار عمومی و آگاهسازی مسئولین نسبت به یک فاجعه انسانی و زیست محیطی در شرف وقوع، گزارشها و مصاحبههای متعددی در خصوص محصولات تراریخته با صاحبنظران تراز اول بیوتکنولوژی دنیا منتشر شد.
در گزارش پیش رو، ضمن معرفی مختصر محصولات دستکاری شده ژنتیکی، و تفصیل مأموریت کمپانیهای بینالمللی که عمده تجارت این محصولات را در اختیار دارند، اسنادی از نقش راکفلر در گسترش تراریخته در ایران منتشر خواهد شد. بخشهای بعدی این گزارش ابعاد دیگری از مسئله را روشن خواهد کرد. ** بخش اول؛ معرفی محصولات دستکاری شده ژنتیک (تراریخته) عنوان موادغذایی تراریخته (دستکاری شده ژنتیکی) به محصولاتی اتلاق میشود که از انتقال یک یا چند ژن بین دو نوع موجود زنده مختلف به وجود میآید؛ انتقال ژن میتواند خاصیتی از انتقال دهنده را برای موجود پذیرنده ژن به ارمغان بیاورد. برای مثال ژن مقاومت به سرما از یک «ماهی» گرفته شده و به گوجهفرنگی انتقال مییابد؛ در نتیجهی این فرایند گوجه دستکاری شده جدیدی بهوجود میآید که از خواص جدیدی برخوردار است. گرچه این محصولات میتواند از محسنات کوچکی مانند پرمحصولی (در حد چند درصد)، و مقاومت مختصر نسبت به آفات بهرهمند باشد، اما مطالعات بهروشنی نشان میدهد که مصرف درازمدت این محصولات میتواند مشکلات جدی هم برای سلامتی انسانها و هم برای چرخه طبیعی اکوسیستمها بهوجود آورد؛ چرخهای از حیات که طی میلیونها سال گذشته، به روال طبیعی خود ادامه داده است. (میدانیم در طبیعت هرگز اینچنین لقاحی بین موجودات مختلف اتفاق نمیافتد.) ظریف از تراریخته میگوید شاید بسیاری از ما ندانیم که مرد شماره یک دیپلماسی کشورمان، دکتر محمدجواد ظریف، دو دهه پیش در کسوت یک فعال زیستمحیطی، و در رأس یک هیأت هفتنفره تخصصی، در تصویب مهمترین کنوانسیون زیستمحیطی با نام «کارتاهنا» (علیه تراریخته) نقشی فعال ایفا کرده است. وی همچنین در روشنگری نسبت به خطراتی که ممکن است در آینده سلامت مردم را تهدید کند، تلاشهای قابل تقدیری انجام داده است. ظریف پس از این اجلاس، در سال 78، نامهای مفصل به رئیسجمهور وقت نوشت و خطر استفاده از محصولات دستکاری ژنتیکی (تراریخته) را به صراحت گوشزد کرد. {اینجا(1)} او در این نامه به صراحت از احتمال استفاده از این محصولات بهعنوان «سلاح»، و «برای عقیمسازی یک نسل»، یا «تغییر حالات روحی و روانی یک نسل» سخن میگوید. ظریف در این نامه تأکید کرد: «این نوع محصولات اولاً قادرند بهمجرد ورود به سیستم محیط زیست بومی کشورها، بر تمامی اقلام مشابه غلبه یافته، (و) بهتدریج آنان را نابود سازند، اتفاقی که برای برخی از محصولات کشاورزی بومی در دنیا و حتی در کشور خودمان بهصورت محدودتر رخ داده است. ثانیاً قادرند تأثیرات منفی ناشناخته و بلندمدتی را بر نسل و نژاد و تواناییها و سلامت انسان بگذارند.» {همان} ظریف در این نامه ادامه داد: «این در حالی است که محصولات ترانسژنتیک بهصورت معمول مورد بهرهبرداری قرار بگیرند این امکان وجود خواهد داشت که حتی بهصورت سلاح مورد بهرهبرداری قرار گرفته و یا با استفاده از ژنهای خاصی حالات جسمی، روانی انسانها را تغییر داده و محیط زیست را به نابودی بکشانند. فرضاً با نصب ژن عقیمی بر روی گندم، تولیدکنندگان آن قادرند نسلی از یک کشور را عقیم ساخته یا با پیوند ژنتیک ژنهای مولد اخلاق پست نظیر درندهخویی کوسهها یا صفات رذیله خوکها بر محصولات کشاورزی میتوانند آن را به گروهی از انسانهای کشور هدف خود منتقل سازند.» {همان} او افزود: «جمهوری اسلامی ایران یکی از واردکنندگان بزرگ محصولات کشاورزی و غلات از کشورهای تولیدکننده نظیر استرالیا، کانادا، اتحادیه اروپا، آرژانتین، اروگوئه و …. که از روش اصلاح ژنتیک برای تولید محصول بیشتر و برتر استفاده میکنند، میباشد.» {همان} گاو دستکاری شده ژنتیکی (تراریخته) محصولات تراریخته در جهان خطرناکترین مورد درباره این محصولات، عدمشناسایی و یا لاپوشانی عوارض، بهنفع مقاصد سازمانهای تجاری و سیاسی جهان و احتمال بروز عوارض بسیار شدید و غیرقابل بازگشت طی طولانی مدت، در نسلهای بعدی کشورهای هدف از جمله ایران است. بسیاری از کشورهای جهان، از جمله سراسر اتحادیه اروپا، و رژیم صهیونیستی تولید محصولات تراریخته را کاملاً ممنوع کردهاند. در اثر اعمال اقدامات احتیاطآمیز طی 40 سال گذشته «تنها ٢٨ کشور» و آن هم با ملاحظاتی کشت این محصولات را انجام میدهند؛ ضمن اینکه کشت حدود 90 درصد از این محصولات تنها در 5 کشور امریکا، کانادا، برزیل، آرژانتین و چین و 10 درصد باقیمانده در کشورهای دیگر صورت میگیرد. (این کشورها قلمرو کمپانیهایی مانند راکفلر بهشمار میروند.) همچنین در ٨٥ درصد کشت این محصولات، علفکش «گلیفوست» مصرف میشود، که سرطانزا بودن آن برای حیوانات مسلم شده، و عوارض مصرف بلندمدت آن برای سلامت انسان در هالهای از ابهام قرار دارد. نقشه پراکندگی کشت GMO (تراریخته)؛ این نقشه نشان میدهد که کشت این محصولات در کشورهای خاصی صورت میگیرد چرا این محصولات خطرناک است؟ خطر این محصولات را از ابعاد گوناگون میتوان بررسی کرد؛ تجاریسازی مصرف این محصولات در کشور ما، حداقل به 4 دلیل بسیار خطرناک است: الف) تهدید امنیت ملی غالباً بذر محصولات تراریخته، عقیم و یکبار مصرف هستند و ساخت مجدد آنها بهجای «خودزایش طبیعی» باید توسط «آزمایشگاه و خطوط تولید سازندگان» صورت گیرد؛ فناوری تولید این محصولات نیز عمدتاً در اختیار صهیونیستهاست. بههمین دلیل کشاورزی کشور، از سال اول کشت، به تولیدکننده این بذرها وابسته خواهد شد؛ و طبیعتاً در اثر این وابستگی، امنیت غذایی و امنیت ملی کشور به مخاطره خواهد افتاد. ب) تهدید محیط زیست (اگرو تروریسم) در اغلب کشورها (حدود 175 کشور) این محصولات کشت نمیشود؛ ضمن اینکه در 38 کشور(عموماً اروپایی)، کشت این محصولات کاملاً ممنوع است. البته برخی از این کشورها، واردات و مصرف این محصولات را تحت قوانین سختگیرانه برچسبگذاری آزاد کردهاند. بهگونهای که در این کشورها نیز عموماً واردات محصولات با تراریختگی بالای 1% کاملاً ممنوع است، اما نکته اینجاست که حتی کشورهای وارد کننده نیز برای «کشت محصولات ترانس ژنیک» ممنوعیتهای سختی درنظرگرفتهاند. «ممنوعیت کشت» بهدلیل تأثیرات عمیق کشت این محصولات در بههمزدن زیست بومهای کشور است. بنابراین گرچه واردات این محصولات در درازمدت خطراتی برای سلامت مردم در پی دارد، اما کشت این محصولات، باید در اولویت تحریم و ممنوعیت قرار گیرد. دکتر عبدالمجید شیخی، استاد با سابقه دانشگاه و کارشناس حوزه کشاورزی نیز درباره محصولات دستکاری شده ژنتیک میگوید: «این تراریختگی مثل «مین» خواهد بود، که اکولوژی طبیعت را کاملاً به هم میزند؛ باعث اشکال در محصولات طبیعی دیگر میشود؛ ترکیب خاک را به هم میزند؛ آب را به هم میزند؛ حتی باعث ایجاد تغییرات در گیاهان دیگری میشود که مستقیماً دستکاری ژنتیکی نشدهاند.» {اینجا(2)} دکتر شیخی، استاد دانشگاه و کارشناس کشاورزی ج) تهدید سلامت مردم (بیوتروریسم) عدم تأثیر این محصولات بر سرطانزایی و عقیمی انسان در مصرف درازمدت قابل اثبات نیست؛ همچنین شواهد متعددی وجود دارد که خطر این محصولات را برای سلامتی انسان و محیطزیست نشان میدهد؛ بستگی مستقیم نسبت بین رشد سرطان، ایجاد ناباروری و بیماریهای خاصی مانند اوتیسم با مصرف محصولات تراریخته از جمله نتایج مطالعات دانشگاههای معتبر به شمار میرود. ضمن اینکه سرطانزا بودن این محصولات برای حیوانات، کاملاً به اثبات رسیده است. بنابراین ریسک مصرف این محصولات بسیار بالا و غیرقابل جبران است. پروفسور علی کرمی، استاد تمام بیوتکنولوژی پزشکی در این زمینه میگوید: «متخصصین میدانند که «تالیدومید» پنجاه سال پیش وارد عرصه پزشکی شد. بعد از بیست سال مصرف عمومی، یکباره تبعات هولناک آن فاش شد. استفاده از این دارو، گرچه در کوتاه مدت خطری را نشان نمیداد، اما در درازمدت باعث سقط جنین و بهوجود آمدن بچههای ناقصالخلقه شد. بعد از بیست سال مشخص شد این دارو چه فاجعهای بهوجود آورد. بعد از آن بسرعت از عرصه پزشکی دنیا حذف شد. آیا باید درمورد تراریختهها هم این تجربه تکرار شود؟» {اینجا(3)} پروفسور کرمی، استاد تمام بیوتکنولوژی پزشکی د) تحمیل جریمههای سنگین بینالمللی با توجه به اینکه برخی پژوهشگران داخلی، ابداعات ثبت شده کمپانیهای جهانی را بدون کسب اجازه از صاحب اختراع، در تولید این محصولات بهکار گرفتهاند، تجاریسازی این محصولات (بدون کسب اجازه رسمی از صاحب اختراع ) در آینده نزدیک سبب محکومیت بینالمللی و تحمیل میلیاردها دلار هزینه به کشور، به نفع کمپانیهای خارجی خواهد شد. ** بخش دوم؛ صهیونیسم و تجارت جهانی تراریخته در پی شکست سخت آمریکایی ها در جنگ ویتنام، استراتژیستهای غربی دریافتند که مقابله سخت، به دلایل مختلف، روشی غیرکاربردی و پرهزینه برای سیطره بر ملتهاست. لذا سیاستهای غرب به مواجهه نرم با این کشورها تغییر کرد و ابزارهایی برای کنترل غذا و دارو طراحی شد. هنری آلفرد کیسینجر، استراتژیست ارشد و صهیونیست امریکایی، در زمان تصدی وزارت امور خارجه ایالات متحده، مسئول تیم مذاکره کننده این کشور برای خاتمه بخشیدن به جنگ ویتنام بود. او به همین مناسبت به همراه همتای ویتنامی خود جایزه صلح نوبل را دریافت کرد. کیسینجر در سال 1974 از طرحی موسوم به NSSM پرده برداشت. او «انرژی» و «غذا» را دو اهرم کاربردی کنترل ملتها معرفی کرد. او به امریکاییها اعلام کرد که اگر نفت را کنترل کنند دولتها را تحت کنترل در میآورند؛ و اگر غذا را کنترل کنند، مردم را تحت سیطره خواهند گرفت. جالب است بدانیم بذرهای محصولات ترانس ژنیک، عقیم و یکبار مصرف هستند و کشاورزان و دولتها بلافاصله از سال اول، به شرکت تولیدکننده بذر وابسته میشوند. در همین راستا ابداع فناوری دستکاری ژنتیک با سرمایهگذاری گسترده صهیونیستها در دهه 70 میلادی به نتیجه رسید. هماکنون هیچکس در دنیا کتمان نمیکند که تجارت جهانی محصولات پر ریسک دستکاری ژنتیک (تراریخته) در قبضه کمپانیهای صهیونیستی «مونسانتو» و «راکفلر» است. برای آشنایی با ابعاد جهانی ابداعکنندگان و پیشروان این فناوری تجاری، به معرفی این دو کمپانی میپردازیم. کمپانی مونسانتو (Monsanto) مونسانتو در اصل نام یک خانواده یهودی آمریکایی است. صاحبان این کمپانی، خانواده مونسانتو، از بدنامترین خانوادههای یهودی صهیونیست در طول تاریخ بهشمار میروند؛ این خانواده از قرنها قبل به مشاغلی چون *بردهداری و تجارت انسان اشتغال داشتهاند. {اینجا(4)} کمپانی مونسانتو، بیشک یکی از بزرگترین تولیدکنندگان رسمی مواد سمی و بمبهای شیمیایی و اتمی طی قرن بیستم میلادی بهشمار میرود. این کمپانی طی دهه 1920، صنعت شیمیایی خود را گسترش داد. همچنین مونسانتو طی جنگ دوم جهانی، در تحقیقاتی درباره اورانیوم در «پروژه منهتن» مشارکت داشت، که نهایتاً منجر به ساخت بمب اتمی شد. مونسانتو تا اواخر دهه 80 میلادی در پروژههای مرتبط با بمب اتمی به دولت آمریکا کمک میکرد. همچنین «عامل نارنجی»، «ددت» و «پیسیبی» از جمله تولیدات مضر مونسانتو هستند. اعمال ضد انسانی این کمپانی بزرگ سبب شده که جنبشهای اجتماعی متعددی در کشورهای جهان علیه این کمپانی شکل بگیرد. {اینجا(5)} جنایتهای مونسانتو سبب شده است که در بسیاری از کشورهای جهان، جنبشهای مردمی سلامت و محیط زیست، «روز علیه مونسانتو» را برگزار کنند آنچه در پی میآید، معرفی برخی محصولات این کمپانی ضد بشری است. عامل نارنجی عامل نارنجی همان جنگافزار شیمیاییای است که ارتش امریکا در خلال جنگ ویتنام برای از بین بردن جنگلها و پناهگاههای ویتکنگها از آن استفاده کرد. این ماده علاوه بر از بین بردن جنگلهای انبوه استوایی، آثار مرگبار فراوانی بر سلامت مردم ویتنام برجای گذاشت که در نسلهای بعدی مردم این کشور نیز دیده میشود. صلیب سرخ اعلام کرد حدود 400 هزار نفر بهدلیل تماس با عامل نارنجی کشته یا فلج شدند؛ همچنین 500 هزار کودک ناقصالخلقه در اثر این عامل به دنیا آمدند.{اینجا(6)} تأثیرات این گاز بر سربازان امریکایی نیز قابل توجه است. مونسانتو،در سال 1987 محکوم به پرداخت 180 میلیون دلار به سربازان آمریکایی شد که در معرض عامل نارنجی قرار گرفته بودند.{اینجا(7)} چند صد هزار کودک، که تا مدتها بعد از جنگ ویتنام به دنیا میآمدند، دچار نارساییهای جدی بودند ددت این ماده بهعنوان مهمترین آفتکش طی چند دهه در سطح گستردهای در جهان مورد استفاده قرار گرفت؛ اما بهتدریج آثار مخرب این سم در طبیعت آشکار شد؛ اولین نشانهها، شامل تأثیرات منفی این سم بر پرندگان بود. در نهایت مشخص شد ددت روی سیستم عصبی جانداران تأثیر میگذارد، فعالیتهای عادی عصبی را مختل میکند و باعث تخلیه پیاپی سیستم عصبی میشود؛ که درصورت استمرار میتواند منجر به مرگ شود. استفاده از این سم عاقبت بعد از مدتها تأثیر مخرب بر محیطزیست و سلامت انسانها، کاملاً ممنوع شد. سم ددت پس از چند دهه، به دلیل مضرات سلامتی و زیست محیطی کنار گذاشته شد پیسیبی تولید بیفنیلهای پلیکلربنه (معروف به PCBs) در سال 1929 آغاز شد. آزمایشهای مختلف روی گونههای مختلف نشان داد که این ترکیبات روی سیستم ایمنی، تولید مثل، اعصاب و نیز میزان ترشح غدد درونریز بدن حیوانات و انسان تأثیر منفی میگذارد؛ ضمن اینکه این مواد سبب بروز انواع سرطانها در این موجودات شد. اثرات این ترکیبات شامل بروز انواع سرطانهای صفرا، کبد و مغز در افرادی است که در معرض این ماده شیمیایی قرار داشتهاند. در پروسه شیردهی بخش عمدهای از ترکیبات PCBs از بدن مادران دفع میشود. مادران شیرده ماهانه حدود 0.8 میلیگرم PCBs از طریق شیر از بدن دفع میکنند؛ به این ترتیب در نوزادانی که مادران آنها در زمان بارداری در معرض آلودگی به PCBs قرار گرفتند علائمی نظیر، هیپرپلازی لثه، مخاطی شدن پوست، آسیب استخوانها و تولد زودرس مشاهده شد؛ ضمن اینکه رشد کند مغزی و تغییرات رفتاری نوزادان تازه متولد شده از مادرانی که شیر آنها دارای ترکیبات PCBs بود از دیگر عوارض این سموم بوده است. در سال 2002، واشنگتن پست مقالهای تحت عنوان «مونسانتو طی چند دهه آلودگی پیسیبی را مخفی کرد، اما کسی آگاه نشد» منتشر کرد. مونسانتو به مدت 50 سال پیبیسی تولید میکرد که اکنون در بافتها و خون میلیونها انسان و حیوان در کره زمین وجود دارد. اسناد داخلی مونسانتو نشان میدهد که مسئولان این شرکت از خطرات پیبیسیها آگاهی داشتند. آقای کن کوک عضو کارگروه محیط زیست آمریکا میگوید براساس اسناد مونسانتو این شرکت همه واقعیت را از همان دقیقه اول میدانست.{اینجا(8)} نهایتا در سال 1997 پس از 4 دهه، با اثبات سرطانزایی و اشکالات زیست محیطی تولید این مواد سمی ممنوع اعلام شود. شبکه گسترده مافیای مونسانتو مونسانتو هماکنون در شصت و یک کشور جهان نمایندگی دارد. درآمد این کمپانی در سال 2011 با 20 هزار نفر پرسنل بالغ بر 11 میلیارد دلار بوده است. {اینجا(9)} این شرکت بدنام، برای پیشبرد اهداف تجاری خود از هیچ فسادی فروگذار نکرده است. برای نمونه یکی از بزرگترین پروندههای رشاء و ارتشاء بینالمللی تاریخ مربوط به این شرکت است. ششم ژانویه سال 2005 دادگاههای آمریکا در پروندهای علیه مونسانتو، این شرکت را محکوم کردند؛ این کمپانی برای دستیابی به کشتزارها و منسوجات پنبه و بازار کشور اندونزی، به صد و چهل کارمند عالیرتبه و دونپایه اندونزی رشوه پرداخته بود؛ که پرداخت این رشوهها در دادگاه به اثبات رسید.{اینجا(10)} رد پای این کمپانی در کشور ما نیز مشاهده شده که اسناد آن در آینده نزدیک منتشر خواهد شد. مونسانتو؛ بزرگترین دستکاری کننده ژنتیکی در جهان کمپانی چندملیتی مونسانتو، مهمترین شرکت تولید بذرهای دستکاری ژنتیک در جهان است. یکی از متخصصین حوزه زیست فناوری میگوید: «واقعیت جهانی درمورد محصولات دستکاری شده ژنتیکی این است که با گذشت بیش از 20 سال از تولید تجاری این محصولات، انحصار بذرهای استراتژیک تراریخته همچنان در دست شرکت بزرگ آمریکایی «مونسانتو» قرار دارد؛ این کمپانی و شرکتهای اقماری آن بخش اعظم تولید بذرهای ژنتیکی دنیا را در اختیار دارد.» *کمپانی راکفلر (Rockefeller) سابقه بنیاد صهیونیستی راکفلر نیز روشن است؛ بنیاد راکفلر بزرگترین و ذی نفوذترین کمپانی امریکایی به شمار میرود. این کمپانی، عوامل اجرایی ساختار قدرت آمریکا و مراکز حساس این کشور را در اختیار گرفته است. تقریباً همگی شخصیتهای آمریکایی که از سال 1945 تاکنون به پستهای کلیدی دست پیدا کرده اند، بهنوعی در این بنیاد «خیریه»! یا سازمانهای تابعه آن فعالیت داشته، یا از کمک های آن استفاده کردهاند. {اینجا(11)} مشهور است که بنیاد راکفلر بهنوعی رختکن مسئولین کاخ سفید برای ورود به عرصه قدرت به شمار میرود. بنیاد راکفلر دارای بخشهای مطالعاتی پیشرفتهای در زمینه مطالعات استراتژیک، روانشناسی، جامعهشناسی و رسانه است. این بخشها در زمینه شناخت چالشهای آمریکا، و تدوین راهبردها و سیاستهای جهانی این کشور فعالیت میکنند. ویکیپدیا درمورد بنیاد راکفلر مینویسد: «یک نهاد خصوصی و مدعی فعالیتهای بشردوستانه است که ساختمان مرکزی آن در خیابان پنجم منهتن در شهر نیویورک قرار دارد. این بنیاد که تاکنون توسط شش نسل از خانواده راکفلر در آمریکا اداره شده است، توسط سرسلسله این خاندان، جان دیویس راکفلر – ثروتمندترین مرد تاریخ جهان و مؤسس کمپانی استاندارد اویل – در 14 مه 1913 تأسیس شد. در طول تقریباً یک قرن فعالیت، شعار این بنیاد، فعالیت برای زندگی بهتر بشر در سراسر جهان بوده است … نشریه فوربز در سال 2007 جان دیویس راکفلر را با ثروتی معادل 336 میلیارد دلار، به عنوان ثروتمندترین فرد تاریخ معرفی کرد.» {اینجا(12)} با توجه به سیاست کنترل غذا که توسط کیسینجر مطرح شد مطالعات عمیق و راهبردی روی بذرهای اصیل در کشتگاههای کهن – مانند فیلیپین، هند و سوریه – جزو علاقهمندیهای ویژه بنیاد راکفلر قرار گرفت. کار «در اختیار داشتن منابع بذر» توسط این بنیاد تا آنجا پیش رفته که برای در اختیار داشتن منابع بذرهای اصیل دنیا، مرکز راهبردی به نام «انبار بذرهای قیامت» در جزیرهای دورافتاده در مجمع الجزایر «سوالبارد» نروژ (در نزدیکی قطب شمال) احداث شد که بانک منحصر به فرد بذرهای جهان بهشمار میرود. دانههایی که در این مرکز جمعآوری و نگهداری میشوند نسخههای تکثیرشده و یا کپی شده از دانههایی هستند که در بانکهای ژن سرتاسر جهان وجود دارند. راکفلر مدعی است این ذخایر تلاشی برای اطمینان از حفظ ذخایر دانههای جهان در صورت نابودی ذخایر دیگر بانکهای ژنتیکی است؛ این انبار طوری طراحی شده است که درصورت وقوع فاجعه گسترده منطقهای یا جهانی بتوان از این انبار به عنوان پشتوانهای برای کشاورزی استفاده کرد. این مرکز تحت قوانینی که طی توافقنامهای سه جانبه میان دولت نروژ، انجمن جهانی تنوع محصولات کشاورزی یا GCDT و مرکز منابع ژنتیکی نوردیک تعیین شدند، بنا شده است. این مرکز یک ذخیره بینظیر گونههای زیستی گیاهی برای بنیاد راکفلر به شمار میرود. تصاویری از انبار بذرهای قیامت سوالبارد روش راکفلر و مونسانتو برای گسترش تراریخته باید توجه کرد فناوری نوین تولید و تجارت محصولات تراریخته با تلاش مشترک این دو کمپانی(مونسانتو و راکفلر) ابداع شده و گسترش پیدا کرده است. این دو کمپانی بزرگ، با استفاده از ترکیب نخبگان سیاسی و متخصصان علمی کشورهای هدف، آرایشی از قدرت به نفع محصولات دستکاری شده ژنتیکی شکل دادهاند. روش این شرکتها عموماً به این ترتیب است که برای افراد سیاسی منافعی تعریف میکنند، و به این طریق با نفوذ به مراکز قدرت، اهرمهای اجرایی را در اختیار میگیرند؛ این کمپانیها برای بهکارگیری متخصصین علمی، با بورسیه و تأمین مالی پروژههای آنها، به ارتقاء جایگاه و منزلت اجتماعی و سیاسیشان در کشور هدف مبادرت میکنند. عمده نفوذ و گسترش محصولات دستکاری ژنتیک، از طریق همین افراد پیگیری و اجرا میشود. ** بخش سوم؛ تراریخته در ایران سیر قانونی تراریخته در ایران دغدغههای ایمنی زیستی محصولات تراریخته در جهان سبب شد معاهده «کارتاهنا» در سال 2000 در کانادا به تصویب برسد. تصویب این معاهده به عنوان مهمترین گام جهت ایجاد چارچوبی منسجم برای نظاممند کردن مهار مخاطرات محصولات تراریخته بود. میتوان هدف اصلی این معاهده را بیشینهسازی منافع اقتصادی در کنار کمینهسازی مخاطرات و زیانهای وارد به افراد و محیطزیست -مورد اشاره دکتر محمد جواد ظریف در نامه سال 78- دانست. این پروتکل اولین معاهده حقوقی الزامآور بینالمللی در مورد تبادل فرامرزی موجودات زنده تراریخته است. اگر چه این سند حقوقی مهمترین ابزار بینالمللی برای نظاممند کردن وضعیت فنآوری زیستی است اما یک مقررات حداقلی به شمار میرود. در پروتکل کارتاهنا پیشبینی شده است که دولتهای عضو نسبت به تدوین قوانین داخلی مرتبط با ایمنی زیستی اقدام نمایند. در همین راستا دولت جمهوری اسلامی ایران نیز پس از تصویب پروتکل کارتاهنا در سال 1382، «لایحه قانون ایمنی زیستی کشور» را در سال 1387 به مجلس ارائه کرد. کمیسیون کشاورزی مجلس نیز بهجای آن لایحه، طرحی با عنوان «لایحه ایمنی زیستی جمهوری اسلامی ایران» تهیه و کلیات آن را به تصویب رساند؛ در نهایت همان طرح در سال 1388 بهعنوان قانون ایمنی زیستی ایران به تصویب رسید. حال اگرچه هیچ مجوزی برای تولید این محصولات صادر نشده است، اما واردات محصولات تراریخته بدون کنترل و محدودیت انجام میشود. بهطوریکه بهدلیل وجود خلأهای قانونی و نظارتی، واردات محصولات دستکاری شده ژنتیک(تراریخته) در ایران سالانه بالغ بر 5.5 میلیارد دلار است. هماکنون بیش از 90 درصد روغنهای خوراکی و نیز بخش قابل توجهی از ذرت و برنج وارداتی منشأ تراریخته دارند. برخی فعالان حوزه کشاورزی «ع.ک.» را نفر اصلی پشت پرده برخی فعالیتهای مشکوک بخش کشاورزی میدانند، و معتقدند طرحهایی مانند «نکاشت»، «کشت فراسرزمینی» و «تراریخته» ذیل یک طرح جامع برای تأثیرگذاری بر کشاورزی ایران با هدایت او پیش میرود. اما ورود فناوری دستکاری ژنتیکی محصولات کشاورزی (تراریخته) به ایران به حدود 20 سال قبل باز میگردد. این فناوری با هدف انجام اصلاحاتی در بخش محصولات کشاورزی به کشور وارد شد. وارد کننده فناوری محصولات ترانس ژنیک کشاورزی (تراریخته) به ایران دکتر «بهزاد قرهیاضی» است. نام این مدرس تراریختگی برای افراد مرتبط با زیست فناوری ایران نامی شناخته شده است. او اولین و مهمترین فردی است که طی دو دهه گذشته در سطوح تصمیمساز و تأثیرگذار نهادهای اجرایی، راه را برای محصولات تراریخته هموار کرده است. از مناصب فعلی او میتوان «ریاست پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی ایران»{اینجا(13)} عضویت رسمی در «کمیته صدور مجوز تراریخته» در وزارت جهاد کشاورزی – با حکم وزیر – و همچنین سمت رسمی او بهعنوان «ریاست امور پژوهشی و فناوری سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور» – با حکم محمدباقر نوبخت – {اینجا(14)} اشاره کرد. سابقه کشت محصولات تراریخته در ایران درمورد سابقه کشت این محصولات در کشور اطلاع موثقی در دست نیست. باوجود تأکیدات مکرر مسئولین وزارت جهاد کشاورزی بر عدم صدور مجوز کشت محصولات تراریخته، {اینجا(15)} و {اینجا(16)} و {اینجا(17)} در سال 2006، پایگاه اطلاعرسانی «ISAAA و کلایو جیمز» (بهعنوان بزرگترین منبع اطلاعرسانی و آمار محصولات تراریخته) گزارش کرد در فاصله سالهای 2002 الی 2006، محصولات تغییر یافته ژنتیکی (تراریخته) در ایران کشت شده است. چنان که سطح زیر کشت محصولات تراریخته در کشور ما در سال 2005 را یک میلیون و سیصد هزار هکتار گزارش میکند. {اینجا(18)} سطح زیر کشت تراریخته در ایران حدود 1.3 میلیون هکتار گزارش شده؛ در حالی که هیچ مجوزی برای این کشت محصولات صادر نشده است! از طرف دیگر نقطه تماس پروتوکل کارتاهنا (Focal Point) دکتر بهزاد قرهیاضی، اقدام به ثبت برنج تراریخته گونه «BGH00827» در سایت سازمان خواربار کشاورزی (فائو) نموده و اذعان داشته که تا سال 2015 این برنج بهصورت تجاری در ایران کشت شده است. {اینجا(19)} گزارش کشت تجاری برنج تراریخته تا سال 2015 در ایران؛ در حالیکه در ایران مجوز نداشته است به هر حال تناقضات، و عدم نظارت کافی بر کشت یا عدم کشت تراریخته سبب میشود که اطلاع دقیقی از میزان کشت غیرقانونی این محصولات طی دو دهه گذشته در کشور وجود نداشته باشد.در زمینه صدور مجوز این محصولات، قرهیاضی نوروز 95 نوشت: «زمستان امسال (94) با تشکیل رسمی کمیته صدور مجوز واردات، صادرات و کشت و رهاسازی محصولات تراریخته در وزارت جهادکشاورزی آخرین پازل تولید ملی محصولات تراریخته … تکمیل شد.» {اینجا(20)} شرکتهای تراریخته از دیگر فعالیتهای محققان حوزه تراریخته طی بیست سال گذشته میتوان به تأسیس «شرکتهای دانشبنیان» در زمینه بیوتکنولوژی اشاره کرد. برای نمونه با مراجعه به سایت روزنامه رسمی میبینیم که دکتر قرهیاضی سابقه حضور و مسئولیت در 5 شرکت زیر را در کارنامه دارد. الف) شرکت زیست فناوران پردیس {اینجا(21)}
تصویر شرکتهای دانش بنیان که دکتر قرهیاضی در آنها به فعالیت اشتغال داشتند شرایط تراریختهها در سال 94 بهگونهای رقم خورد که قرهیاضی، رئیس امور پژوهشی و فناوری سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، شرایط تراریخته را در ایران «بهاری» میداند. او در این زمینه میگوید: «بهار در راه است. امسال بهار زودتر آمده است. بهاری که امیدواریها برای تداوم آن زیاد است. سالی که در آن قرار داریم نیز بهاری بوده است. سراسر سال، بهار بوده و بهاری مانده است. در آغازین روزهای سال 1394 دومین جلسه شورای ملی ایمنیزیستی به ریاست دکتر جهانگیری و با حضور وزرای ذیربط و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست تشکیل شد و با وجود مقاومت غیر قابل باور سازمان حفاظت محیط زیست، آییننامه فراقانونی و بازدارنده ایمنیزیستی را … برای بار دوم لغو کرد.» {اینجا(26)} تراریخته و برنامه ششم جالب است بدانیم علیرغم انتقاد بسیاری از دانشمندان عرصه بیوتکنولوژی، سازمان مدیریت و برنامهریزی ذیل بخش «راهبردها، سیاستها، و اقدامات اساسی بخش علم و فناوری»، عمومیسازی و رهاسازی محصولات دستکاری ژنتیک را در لایحه برنامه ششم توسعه کشور گنجانده است. با تصویب این قانون راه برای مصرف آزادانه و تولید داخلی این محصولات هموار خواهد شد. تولید و تجاریسازی انبوه تراریختهها در لایحه برنامه ششم توسعه پنبه و برنج تراریخته در برنامه ششم توسعه قرهیاضی، بهعنوان رئیس امور پژوهشی و فناوری سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور در مورد پنبه تراریخته میگوید «عرصههای تولید تجاری پنبه در حال آمادهسازی است. مجوز تولید انبوه و تجاری پنبه تراریخته مقاوم به آفات در راه است … شاید «نگار» بتواند نام اولین واریته پنبه تراریخته ایران را به خود اختصاص دهد.» {اینجا(27)} همچنین شایان ذکر است وی همچنین بهعنوان سرتیم تولید برنج تراریخته طارم مولایی در سال 1997 طی یک مقاله (ISI) در یک مجله معتبر علمی، فرایند تولید برنج تراریخته مذکور را توضیح داده است. همچنین وی در انتهای این مقاله از بنیاد راکفلر بابت تأمین مالی این پروژه تشکر کرده است. {اینجا(28)}
تصویر تشکر قرهیاضی از راکفلر بابت تأمین مالی پروژه برنج تراریخته منتقدان تراریخته محمدرضا اسکندری وزیر اسبق جهاد کشاورزی یکی از منتقدین جدی عمومیسازی و تجاریسازی محصولات کشاورزی تراریخته است. او در زمینه روند صدور مجوز و ارتباط محققان دولتی با شرکتهای خصوصی گفت: «در کمال تعجب افرادی که قصد تولید و انبوهسازی محصولات تراریخته را دارند، با بودجه پژوهشی کشور، شرکت دانشبنیان تأسیس کردهاند و خودشان نیز عضو کمیته نظارت بر تراریخته و مجوز واردات محصولات تراریختهاند. اما هیچ فردی از مخالفان تراریخته را نمیبینیم که در کمیته صدور مجوز واردات حضور داشته باشد.» وزیر اسبق جهاد در زمینه ارتباط راکفلر با تولید تراریختهها تصریح کرد: «بزرگترین کارتل تولید محصولات تراریخته دنیا (راکفلر) یک کارتل اقتصادی صهیونیستی است.» {اینجا(29)} نتایج تحقیقات محققان مستقل بینالمللی آثار زیانبار محصولات تراریخته بر سلامت انسانها، و آسیبهای جدی و بعضاً غیرقابل جبران بر محیط زیست را نشان میدهد. این اطلاعات جدید باعث ظهور مخالفان جدی کشت و استفاده از مواد دستکار ژنتیکی در دنیا شده است؛ با توجه به سوابق نه چندان مثبت این محصولات، آینده این محصولات در هاله ای از ابهام قرار دارد. منبع: تسنیم —————————— |
گروه اقتصاد جهان نیوزـ طی سه ماه گذشته برای تنویر افکار عمومی و آگاهسازی مسئولین نسبت به یک فاجعه انسانی و زیست محیطی در شرف وقوع، گزارشها و مصاحبههای متعددی در خصوص محصولات تراریخته با صاحبنظران تراز اول بیوتکنولوژی دنیا منتشر شد.
در گزارش پیش رو، ضمن معرفی مختصر محصولات دستکاری شده ژنتیکی، و تفصیل مأموریت کمپانیهای بینالمللی که عمده تجارت این محصولات را در اختیار دارند، اسنادی از نقش راکفلر در گسترش تراریخته در ایران منتشر خواهد شد. بخشهای بعدی این گزارش ابعاد دیگری از مسئله را روشن خواهد کرد. ** بخش اول؛ معرفی محصولات دستکاری شده ژنتیک (تراریخته) عنوان موادغذایی تراریخته (دستکاری شده ژنتیکی) به محصولاتی اتلاق میشود که از انتقال یک یا چند ژن بین دو نوع موجود زنده مختلف به وجود میآید؛ انتقال ژن میتواند خاصیتی از انتقال دهنده را برای موجود پذیرنده ژن به ارمغان بیاورد. برای مثال ژن مقاومت به سرما از یک «ماهی» گرفته شده و به گوجهفرنگی انتقال مییابد؛ در نتیجهی این فرایند گوجه دستکاری شده جدیدی بهوجود میآید که از خواص جدیدی برخوردار است. گرچه این محصولات میتواند از محسنات کوچکی مانند پرمحصولی (در حد چند درصد)، و مقاومت مختصر نسبت به آفات بهرهمند باشد، اما مطالعات بهروشنی نشان میدهد که مصرف درازمدت این محصولات میتواند مشکلات جدی هم برای سلامتی انسانها و هم برای چرخه طبیعی اکوسیستمها بهوجود آورد؛ چرخهای از حیات که طی میلیونها سال گذشته، به روال طبیعی خود ادامه داده است. (میدانیم در طبیعت هرگز اینچنین لقاحی بین موجودات مختلف اتفاق نمیافتد.) ظریف از تراریخته میگوید شاید بسیاری از ما ندانیم که مرد شماره یک دیپلماسی کشورمان، دکتر محمدجواد ظریف، دو دهه پیش در کسوت یک فعال زیستمحیطی، و در رأس یک هیأت هفتنفره تخصصی، در تصویب مهمترین کنوانسیون زیستمحیطی با نام «کارتاهنا» (علیه تراریخته) نقشی فعال ایفا کرده است. وی همچنین در روشنگری نسبت به خطراتی که ممکن است در آینده سلامت مردم را تهدید کند، تلاشهای قابل تقدیری انجام داده است. ظریف پس از این اجلاس، در سال 78، نامهای مفصل به رئیسجمهور وقت نوشت و خطر استفاده از محصولات دستکاری ژنتیکی (تراریخته) را به صراحت گوشزد کرد. {اینجا(1)} او در این نامه به صراحت از احتمال استفاده از این محصولات بهعنوان «سلاح»، و «برای عقیمسازی یک نسل»، یا «تغییر حالات روحی و روانی یک نسل» سخن میگوید. ظریف در این نامه تأکید کرد: «این نوع محصولات اولاً قادرند بهمجرد ورود به سیستم محیط زیست بومی کشورها، بر تمامی اقلام مشابه غلبه یافته، (و) بهتدریج آنان را نابود سازند، اتفاقی که برای برخی از محصولات کشاورزی بومی در دنیا و حتی در کشور خودمان بهصورت محدودتر رخ داده است. ثانیاً قادرند تأثیرات منفی ناشناخته و بلندمدتی را بر نسل و نژاد و تواناییها و سلامت انسان بگذارند.» {همان} ظریف در این نامه ادامه داد: «این در حالی است که محصولات ترانسژنتیک بهصورت معمول مورد بهرهبرداری قرار بگیرند این امکان وجود خواهد داشت که حتی بهصورت سلاح مورد بهرهبرداری قرار گرفته و یا با استفاده از ژنهای خاصی حالات جسمی، روانی انسانها را تغییر داده و محیط زیست را به نابودی بکشانند. فرضاً با نصب ژن عقیمی بر روی گندم، تولیدکنندگان آن قادرند نسلی از یک کشور را عقیم ساخته یا با پیوند ژنتیک ژنهای مولد اخلاق پست نظیر درندهخویی کوسهها یا صفات رذیله خوکها بر محصولات کشاورزی میتوانند آن را به گروهی از انسانهای کشور هدف خود منتقل سازند.» {همان} او افزود: «جمهوری اسلامی ایران یکی از واردکنندگان بزرگ محصولات کشاورزی و غلات از کشورهای تولیدکننده نظیر استرالیا، کانادا، اتحادیه اروپا، آرژانتین، اروگوئه و …. که از روش اصلاح ژنتیک برای تولید محصول بیشتر و برتر استفاده میکنند، میباشد.» {همان} گاو دستکاری شده ژنتیکی (تراریخته) محصولات تراریخته در جهان خطرناکترین مورد درباره این محصولات، عدمشناسایی و یا لاپوشانی عوارض، بهنفع مقاصد سازمانهای تجاری و سیاسی جهان و احتمال بروز عوارض بسیار شدید و غیرقابل بازگشت طی طولانی مدت، در نسلهای بعدی کشورهای هدف از جمله ایران است. بسیاری از کشورهای جهان، از جمله سراسر اتحادیه اروپا، و رژیم صهیونیستی تولید محصولات تراریخته را کاملاً ممنوع کردهاند. در اثر اعمال اقدامات احتیاطآمیز طی 40 سال گذشته «تنها ٢٨ کشور» و آن هم با ملاحظاتی کشت این محصولات را انجام میدهند؛ ضمن اینکه کشت حدود 90 درصد از این محصولات تنها در 5 کشور امریکا، کانادا، برزیل، آرژانتین و چین و 10 درصد باقیمانده در کشورهای دیگر صورت میگیرد. (این کشورها قلمرو کمپانیهایی مانند راکفلر بهشمار میروند.) همچنین در ٨٥ درصد کشت این محصولات، علفکش «گلیفوست» مصرف میشود، که سرطانزا بودن آن برای حیوانات مسلم شده، و عوارض مصرف بلندمدت آن برای سلامت انسان در هالهای از ابهام قرار دارد. نقشه پراکندگی کشت GMO (تراریخته)؛ این نقشه نشان میدهد که کشت این محصولات در کشورهای خاصی صورت میگیرد چرا این محصولات خطرناک است؟ خطر این محصولات را از ابعاد گوناگون میتوان بررسی کرد؛ تجاریسازی مصرف این محصولات در کشور ما، حداقل به 4 دلیل بسیار خطرناک است: الف) تهدید امنیت ملی غالباً بذر محصولات تراریخته، عقیم و یکبار مصرف هستند و ساخت مجدد آنها بهجای «خودزایش طبیعی» باید توسط «آزمایشگاه و خطوط تولید سازندگان» صورت گیرد؛ فناوری تولید این محصولات نیز عمدتاً در اختیار صهیونیستهاست. بههمین دلیل کشاورزی کشور، از سال اول کشت، به تولیدکننده این بذرها وابسته خواهد شد؛ و طبیعتاً در اثر این وابستگی، امنیت غذایی و امنیت ملی کشور به مخاطره خواهد افتاد. ب) تهدید محیط زیست (اگرو تروریسم) در اغلب کشورها (حدود 175 کشور) این محصولات کشت نمیشود؛ ضمن اینکه در 38 کشور(عموماً اروپایی)، کشت این محصولات کاملاً ممنوع است. البته برخی از این کشورها، واردات و مصرف این محصولات را تحت قوانین سختگیرانه برچسبگذاری آزاد کردهاند. بهگونهای که در این کشورها نیز عموماً واردات محصولات با تراریختگی بالای 1% کاملاً ممنوع است، اما نکته اینجاست که حتی کشورهای وارد کننده نیز برای «کشت محصولات ترانس ژنیک» ممنوعیتهای سختی درنظرگرفتهاند. «ممنوعیت کشت» بهدلیل تأثیرات عمیق کشت این محصولات در بههمزدن زیست بومهای کشور است. بنابراین گرچه واردات این محصولات در درازمدت خطراتی برای سلامت مردم در پی دارد، اما کشت این محصولات، باید در اولویت تحریم و ممنوعیت قرار گیرد. دکتر عبدالمجید شیخی، استاد با سابقه دانشگاه و کارشناس حوزه کشاورزی نیز درباره محصولات دستکاری شده ژنتیک میگوید: «این تراریختگی مثل «مین» خواهد بود، که اکولوژی طبیعت را کاملاً به هم میزند؛ باعث اشکال در محصولات طبیعی دیگر میشود؛ ترکیب خاک را به هم میزند؛ آب را به هم میزند؛ حتی باعث ایجاد تغییرات در گیاهان دیگری میشود که مستقیماً دستکاری ژنتیکی نشدهاند.» {اینجا(2)} دکتر شیخی، استاد دانشگاه و کارشناس کشاورزی ج) تهدید سلامت مردم (بیوتروریسم) عدم تأثیر این محصولات بر سرطانزایی و عقیمی انسان در مصرف درازمدت قابل اثبات نیست؛ همچنین شواهد متعددی وجود دارد که خطر این محصولات را برای سلامتی انسان و محیطزیست نشان میدهد؛ بستگی مستقیم نسبت بین رشد سرطان، ایجاد ناباروری و بیماریهای خاصی مانند اوتیسم با مصرف محصولات تراریخته از جمله نتایج مطالعات دانشگاههای معتبر به شمار میرود. ضمن اینکه سرطانزا بودن این محصولات برای حیوانات، کاملاً به اثبات رسیده است. بنابراین ریسک مصرف این محصولات بسیار بالا و غیرقابل جبران است. پروفسور علی کرمی، استاد تمام بیوتکنولوژی پزشکی در این زمینه میگوید: «متخصصین میدانند که «تالیدومید» پنجاه سال پیش وارد عرصه پزشکی شد. بعد از بیست سال مصرف عمومی، یکباره تبعات هولناک آن فاش شد. استفاده از این دارو، گرچه در کوتاه مدت خطری را نشان نمیداد، اما در درازمدت باعث سقط جنین و بهوجود آمدن بچههای ناقصالخلقه شد. بعد از بیست سال مشخص شد این دارو چه فاجعهای بهوجود آورد. بعد از آن بسرعت از عرصه پزشکی دنیا حذف شد. آیا باید درمورد تراریختهها هم این تجربه تکرار شود؟» {اینجا(3)} پروفسور کرمی، استاد تمام بیوتکنولوژی پزشکی د) تحمیل جریمههای سنگین بینالمللی با توجه به اینکه برخی پژوهشگران داخلی، ابداعات ثبت شده کمپانیهای جهانی را بدون کسب اجازه از صاحب اختراع، در تولید این محصولات بهکار گرفتهاند، تجاریسازی این محصولات (بدون کسب اجازه رسمی از صاحب اختراع ) در آینده نزدیک سبب محکومیت بینالمللی و تحمیل میلیاردها دلار هزینه به کشور، به نفع کمپانیهای خارجی خواهد شد. ** بخش دوم؛ صهیونیسم و تجارت جهانی تراریخته در پی شکست سخت آمریکایی ها در جنگ ویتنام، استراتژیستهای غربی دریافتند که مقابله سخت، به دلایل مختلف، روشی غیرکاربردی و پرهزینه برای سیطره بر ملتهاست. لذا سیاستهای غرب به مواجهه نرم با این کشورها تغییر کرد و ابزارهایی برای کنترل غذا و دارو طراحی شد. هنری آلفرد کیسینجر، استراتژیست ارشد و صهیونیست امریکایی، در زمان تصدی وزارت امور خارجه ایالات متحده، مسئول تیم مذاکره کننده این کشور برای خاتمه بخشیدن به جنگ ویتنام بود. او به همین مناسبت به همراه همتای ویتنامی خود جایزه صلح نوبل را دریافت کرد. کیسینجر در سال 1974 از طرحی موسوم به NSSM پرده برداشت. او «انرژی» و «غذا» را دو اهرم کاربردی کنترل ملتها معرفی کرد. او به امریکاییها اعلام کرد که اگر نفت را کنترل کنند دولتها را تحت کنترل در میآورند؛ و اگر غذا را کنترل کنند، مردم را تحت سیطره خواهند گرفت. جالب است بدانیم بذرهای محصولات ترانس ژنیک، عقیم و یکبار مصرف هستند و کشاورزان و دولتها بلافاصله از سال اول، به شرکت تولیدکننده بذر وابسته میشوند. در همین راستا ابداع فناوری دستکاری ژنتیک با سرمایهگذاری گسترده صهیونیستها در دهه 70 میلادی به نتیجه رسید. هماکنون هیچکس در دنیا کتمان نمیکند که تجارت جهانی محصولات پر ریسک دستکاری ژنتیک (تراریخته) در قبضه کمپانیهای صهیونیستی «مونسانتو» و «راکفلر» است. برای آشنایی با ابعاد جهانی ابداعکنندگان و پیشروان این فناوری تجاری، به معرفی این دو کمپانی میپردازیم. کمپانی مونسانتو (Monsanto) مونسانتو در اصل نام یک خانواده یهودی آمریکایی است. صاحبان این کمپانی، خانواده مونسانتو، از بدنامترین خانوادههای یهودی صهیونیست در طول تاریخ بهشمار میروند؛ این خانواده از قرنها قبل به مشاغلی چون *بردهداری و تجارت انسان اشتغال داشتهاند. {اینجا(4)} کمپانی مونسانتو، بیشک یکی از بزرگترین تولیدکنندگان رسمی مواد سمی و بمبهای شیمیایی و اتمی طی قرن بیستم میلادی بهشمار میرود. این کمپانی طی دهه 1920، صنعت شیمیایی خود را گسترش داد. همچنین مونسانتو طی جنگ دوم جهانی، در تحقیقاتی درباره اورانیوم در «پروژه منهتن» مشارکت داشت، که نهایتاً منجر به ساخت بمب اتمی شد. مونسانتو تا اواخر دهه 80 میلادی در پروژههای مرتبط با بمب اتمی به دولت آمریکا کمک میکرد. همچنین «عامل نارنجی»، «ددت» و «پیسیبی» از جمله تولیدات مضر مونسانتو هستند. اعمال ضد انسانی این کمپانی بزرگ سبب شده که جنبشهای اجتماعی متعددی در کشورهای جهان علیه این کمپانی شکل بگیرد. {اینجا(5)} جنایتهای مونسانتو سبب شده است که در بسیاری از کشورهای جهان، جنبشهای مردمی سلامت و محیط زیست، «روز علیه مونسانتو» را برگزار کنند آنچه در پی میآید، معرفی برخی محصولات این کمپانی ضد بشری است. عامل نارنجی عامل نارنجی همان جنگافزار شیمیاییای است که ارتش امریکا در خلال جنگ ویتنام برای از بین بردن جنگلها و پناهگاههای ویتکنگها از آن استفاده کرد. این ماده علاوه بر از بین بردن جنگلهای انبوه استوایی، آثار مرگبار فراوانی بر سلامت مردم ویتنام برجای گذاشت که در نسلهای بعدی مردم این کشور نیز دیده میشود. صلیب سرخ اعلام کرد حدود 400 هزار نفر بهدلیل تماس با عامل نارنجی کشته یا فلج شدند؛ همچنین 500 هزار کودک ناقصالخلقه در اثر این عامل به دنیا آمدند.{اینجا(6)} تأثیرات این گاز بر سربازان امریکایی نیز قابل توجه است. مونسانتو،در سال 1987 محکوم به پرداخت 180 میلیون دلار به سربازان آمریکایی شد که در معرض عامل نارنجی قرار گرفته بودند.{اینجا(7)} چند صد هزار کودک، که تا مدتها بعد از جنگ ویتنام به دنیا میآمدند، دچار نارساییهای جدی بودند ددت این ماده بهعنوان مهمترین آفتکش طی چند دهه در سطح گستردهای در جهان مورد استفاده قرار گرفت؛ اما بهتدریج آثار مخرب این سم در طبیعت آشکار شد؛ اولین نشانهها، شامل تأثیرات منفی این سم بر پرندگان بود. در نهایت مشخص شد ددت روی سیستم عصبی جانداران تأثیر میگذارد، فعالیتهای عادی عصبی را مختل میکند و باعث تخلیه پیاپی سیستم عصبی میشود؛ که درصورت استمرار میتواند منجر به مرگ شود. استفاده از این سم عاقبت بعد از مدتها تأثیر مخرب بر محیطزیست و سلامت انسانها، کاملاً ممنوع شد. سم ددت پس از چند دهه، به دلیل مضرات سلامتی و زیست محیطی کنار گذاشته شد پیسیبی تولید بیفنیلهای پلیکلربنه (معروف به PCBs) در سال 1929 آغاز شد. آزمایشهای مختلف روی گونههای مختلف نشان داد که این ترکیبات روی سیستم ایمنی، تولید مثل، اعصاب و نیز میزان ترشح غدد درونریز بدن حیوانات و انسان تأثیر منفی میگذارد؛ ضمن اینکه این مواد سبب بروز انواع سرطانها در این موجودات شد. اثرات این ترکیبات شامل بروز انواع سرطانهای صفرا، کبد و مغز در افرادی است که در معرض این ماده شیمیایی قرار داشتهاند. در پروسه شیردهی بخش عمدهای از ترکیبات PCBs از بدن مادران دفع میشود. مادران شیرده ماهانه حدود 0.8 میلیگرم PCBs از طریق شیر از بدن دفع میکنند؛ به این ترتیب در نوزادانی که مادران آنها در زمان بارداری در معرض آلودگی به PCBs قرار گرفتند علائمی نظیر، هیپرپلازی لثه، مخاطی شدن پوست، آسیب استخوانها و تولد زودرس مشاهده شد؛ ضمن اینکه رشد کند مغزی و تغییرات رفتاری نوزادان تازه متولد شده از مادرانی که شیر آنها دارای ترکیبات PCBs بود از دیگر عوارض این سموم بوده است. در سال 2002، واشنگتن پست مقالهای تحت عنوان «مونسانتو طی چند دهه آلودگی پیسیبی را مخفی کرد، اما کسی آگاه نشد» منتشر کرد. مونسانتو به مدت 50 سال پیبیسی تولید میکرد که اکنون در بافتها و خون میلیونها انسان و حیوان در کره زمین وجود دارد. اسناد داخلی مونسانتو نشان میدهد که مسئولان این شرکت از خطرات پیبیسیها آگاهی داشتند. آقای کن کوک عضو کارگروه محیط زیست آمریکا میگوید براساس اسناد مونسانتو این شرکت همه واقعیت را از همان دقیقه اول میدانست.{اینجا(8)} نهایتا در سال 1997 پس از 4 دهه، با اثبات سرطانزایی و اشکالات زیست محیطی تولید این مواد سمی ممنوع اعلام شود. شبکه گسترده مافیای مونسانتو مونسانتو هماکنون در شصت و یک کشور جهان نمایندگی دارد. درآمد این کمپانی در سال 2011 با 20 هزار نفر پرسنل بالغ بر 11 میلیارد دلار بوده است. {اینجا(9)} این شرکت بدنام، برای پیشبرد اهداف تجاری خود از هیچ فسادی فروگذار نکرده است. برای نمونه یکی از بزرگترین پروندههای رشاء و ارتشاء بینالمللی تاریخ مربوط به این شرکت است. ششم ژانویه سال 2005 دادگاههای آمریکا در پروندهای علیه مونسانتو، این شرکت را محکوم کردند؛ این کمپانی برای دستیابی به کشتزارها و منسوجات پنبه و بازار کشور اندونزی، به صد و چهل کارمند عالیرتبه و دونپایه اندونزی رشوه پرداخته بود؛ که پرداخت این رشوهها در دادگاه به اثبات رسید.{اینجا(10)} رد پای این کمپانی در کشور ما نیز مشاهده شده که اسناد آن در آینده نزدیک منتشر خواهد شد. مونسانتو؛ بزرگترین دستکاری کننده ژنتیکی در جهان کمپانی چندملیتی مونسانتو، مهمترین شرکت تولید بذرهای دستکاری ژنتیک در جهان است. یکی از متخصصین حوزه زیست فناوری میگوید: «واقعیت جهانی درمورد محصولات دستکاری شده ژنتیکی این است که با گذشت بیش از 20 سال از تولید تجاری این محصولات، انحصار بذرهای استراتژیک تراریخته همچنان در دست شرکت بزرگ آمریکایی «مونسانتو» قرار دارد؛ این کمپانی و شرکتهای اقماری آن بخش اعظم تولید بذرهای ژنتیکی دنیا را در اختیار دارد.» *کمپانی راکفلر (Rockefeller) سابقه بنیاد صهیونیستی راکفلر نیز روشن است؛ بنیاد راکفلر بزرگترین و ذی نفوذترین کمپانی امریکایی به شمار میرود. این کمپانی، عوامل اجرایی ساختار قدرت آمریکا و مراکز حساس این کشور را در اختیار گرفته است. تقریباً همگی شخصیتهای آمریکایی که از سال 1945 تاکنون به پستهای کلیدی دست پیدا کرده اند، بهنوعی در این بنیاد «خیریه»! یا سازمانهای تابعه آن فعالیت داشته، یا از کمک های آن استفاده کردهاند. {اینجا(11)} مشهور است که بنیاد راکفلر بهنوعی رختکن مسئولین کاخ سفید برای ورود به عرصه قدرت به شمار میرود. بنیاد راکفلر دارای بخشهای مطالعاتی پیشرفتهای در زمینه مطالعات استراتژیک، روانشناسی، جامعهشناسی و رسانه است. این بخشها در زمینه شناخت چالشهای آمریکا، و تدوین راهبردها و سیاستهای جهانی این کشور فعالیت میکنند. ویکیپدیا درمورد بنیاد راکفلر مینویسد: «یک نهاد خصوصی و مدعی فعالیتهای بشردوستانه است که ساختمان مرکزی آن در خیابان پنجم منهتن در شهر نیویورک قرار دارد. این بنیاد که تاکنون توسط شش نسل از خانواده راکفلر در آمریکا اداره شده است، توسط سرسلسله این خاندان، جان دیویس راکفلر – ثروتمندترین مرد تاریخ جهان و مؤسس کمپانی استاندارد اویل – در 14 مه 1913 تأسیس شد. در طول تقریباً یک قرن فعالیت، شعار این بنیاد، فعالیت برای زندگی بهتر بشر در سراسر جهان بوده است … نشریه فوربز در سال 2007 جان دیویس راکفلر را با ثروتی معادل 336 میلیارد دلار، به عنوان ثروتمندترین فرد تاریخ معرفی کرد.» {اینجا(12)} با توجه به سیاست کنترل غذا که توسط کیسینجر مطرح شد مطالعات عمیق و راهبردی روی بذرهای اصیل در کشتگاههای کهن – مانند فیلیپین، هند و سوریه – جزو علاقهمندیهای ویژه بنیاد راکفلر قرار گرفت. کار «در اختیار داشتن منابع بذر» توسط این بنیاد تا آنجا پیش رفته که برای در اختیار داشتن منابع بذرهای اصیل دنیا، مرکز راهبردی به نام «انبار بذرهای قیامت» در جزیرهای دورافتاده در مجمع الجزایر «سوالبارد» نروژ (در نزدیکی قطب شمال) احداث شد که بانک منحصر به فرد بذرهای جهان بهشمار میرود. دانههایی که در این مرکز جمعآوری و نگهداری میشوند نسخههای تکثیرشده و یا کپی شده از دانههایی هستند که در بانکهای ژن سرتاسر جهان وجود دارند. راکفلر مدعی است این ذخایر تلاشی برای اطمینان از حفظ ذخایر دانههای جهان در صورت نابودی ذخایر دیگر بانکهای ژنتیکی است؛ این انبار طوری طراحی شده است که درصورت وقوع فاجعه گسترده منطقهای یا جهانی بتوان از این انبار به عنوان پشتوانهای برای کشاورزی استفاده کرد. این مرکز تحت قوانینی که طی توافقنامهای سه جانبه میان دولت نروژ، انجمن جهانی تنوع محصولات کشاورزی یا GCDT و مرکز منابع ژنتیکی نوردیک تعیین شدند، بنا شده است. این مرکز یک ذخیره بینظیر گونههای زیستی گیاهی برای بنیاد راکفلر به شمار میرود. تصاویری از انبار بذرهای قیامت سوالبارد روش راکفلر و مونسانتو برای گسترش تراریخته باید توجه کرد فناوری نوین تولید و تجارت محصولات تراریخته با تلاش مشترک این دو کمپانی(مونسانتو و راکفلر) ابداع شده و گسترش پیدا کرده است. این دو کمپانی بزرگ، با استفاده از ترکیب نخبگان سیاسی و متخصصان علمی کشورهای هدف، آرایشی از قدرت به نفع محصولات دستکاری شده ژنتیکی شکل دادهاند. روش این شرکتها عموماً به این ترتیب است که برای افراد سیاسی منافعی تعریف میکنند، و به این طریق با نفوذ به مراکز قدرت، اهرمهای اجرایی را در اختیار میگیرند؛ این کمپانیها برای بهکارگیری متخصصین علمی، با بورسیه و تأمین مالی پروژههای آنها، به ارتقاء جایگاه و منزلت اجتماعی و سیاسیشان در کشور هدف مبادرت میکنند. عمده نفوذ و گسترش محصولات دستکاری ژنتیک، از طریق همین افراد پیگیری و اجرا میشود. ** بخش سوم؛ تراریخته در ایران سیر قانونی تراریخته در ایران دغدغههای ایمنی زیستی محصولات تراریخته در جهان سبب شد معاهده «کارتاهنا» در سال 2000 در کانادا به تصویب برسد. تصویب این معاهده به عنوان مهمترین گام جهت ایجاد چارچوبی منسجم برای نظاممند کردن مهار مخاطرات محصولات تراریخته بود. میتوان هدف اصلی این معاهده را بیشینهسازی منافع اقتصادی در کنار کمینهسازی مخاطرات و زیانهای وارد به افراد و محیطزیست -مورد اشاره دکتر محمد جواد ظریف در نامه سال 78- دانست. این پروتکل اولین معاهده حقوقی الزامآور بینالمللی در مورد تبادل فرامرزی موجودات زنده تراریخته است. اگر چه این سند حقوقی مهمترین ابزار بینالمللی برای نظاممند کردن وضعیت فنآوری زیستی است اما یک مقررات حداقلی به شمار میرود. در پروتکل کارتاهنا پیشبینی شده است که دولتهای عضو نسبت به تدوین قوانین داخلی مرتبط با ایمنی زیستی اقدام نمایند. در همین راستا دولت جمهوری اسلامی ایران نیز پس از تصویب پروتکل کارتاهنا در سال 1382، «لایحه قانون ایمنی زیستی کشور» را در سال 1387 به مجلس ارائه کرد. کمیسیون کشاورزی مجلس نیز بهجای آن لایحه، طرحی با عنوان «لایحه ایمنی زیستی جمهوری اسلامی ایران» تهیه و کلیات آن را به تصویب رساند؛ در نهایت همان طرح در سال 1388 بهعنوان قانون ایمنی زیستی ایران به تصویب رسید. حال اگرچه هیچ مجوزی برای تولید این محصولات صادر نشده است، اما واردات محصولات تراریخته بدون کنترل و محدودیت انجام میشود. بهطوریکه بهدلیل وجود خلأهای قانونی و نظارتی، واردات محصولات دستکاری شده ژنتیک(تراریخته) در ایران سالانه بالغ بر 5.5 میلیارد دلار است. هماکنون بیش از 90 درصد روغنهای خوراکی و نیز بخش قابل توجهی از ذرت و برنج وارداتی منشأ تراریخته دارند. برخی فعالان حوزه کشاورزی «ع.ک.» را نفر اصلی پشت پرده برخی فعالیتهای مشکوک بخش کشاورزی میدانند، و معتقدند طرحهایی مانند «نکاشت»، «کشت فراسرزمینی» و «تراریخته» ذیل یک طرح جامع برای تأثیرگذاری بر کشاورزی ایران با هدایت او پیش میرود. اما ورود فناوری دستکاری ژنتیکی محصولات کشاورزی (تراریخته) به ایران به حدود 20 سال قبل باز میگردد. این فناوری با هدف انجام اصلاحاتی در بخش محصولات کشاورزی به کشور وارد شد. وارد کننده فناوری محصولات ترانس ژنیک کشاورزی (تراریخته) به ایران دکتر «بهزاد قرهیاضی» است. نام این مدرس تراریختگی برای افراد مرتبط با زیست فناوری ایران نامی شناخته شده است. او اولین و مهمترین فردی است که طی دو دهه گذشته در سطوح تصمیمساز و تأثیرگذار نهادهای اجرایی، راه را برای محصولات تراریخته هموار کرده است. از مناصب فعلی او میتوان «ریاست پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی ایران»{اینجا(13)} عضویت رسمی در «کمیته صدور مجوز تراریخته» در وزارت جهاد کشاورزی – با حکم وزیر – و همچنین سمت رسمی او بهعنوان «ریاست امور پژوهشی و فناوری سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور» – با حکم محمدباقر نوبخت – {اینجا(14)} اشاره کرد. سابقه کشت محصولات تراریخته در ایران درمورد سابقه کشت این محصولات در کشور اطلاع موثقی در دست نیست. باوجود تأکیدات مکرر مسئولین وزارت جهاد کشاورزی بر عدم صدور مجوز کشت محصولات تراریخته، {اینجا(15)} و {اینجا(16)} و {اینجا(17)} در سال 2006، پایگاه اطلاعرسانی «ISAAA و کلایو جیمز» (بهعنوان بزرگترین منبع اطلاعرسانی و آمار محصولات تراریخته) گزارش کرد در فاصله سالهای 2002 الی 2006، محصولات تغییر یافته ژنتیکی (تراریخته) در ایران کشت شده است. چنان که سطح زیر کشت محصولات تراریخته در کشور ما در سال 2005 را یک میلیون و سیصد هزار هکتار گزارش میکند. {اینجا(18)} سطح زیر کشت تراریخته در ایران حدود 1.3 میلیون هکتار گزارش شده؛ در حالی که هیچ مجوزی برای این کشت محصولات صادر نشده است! از طرف دیگر نقطه تماس پروتوکل کارتاهنا (Focal Point) دکتر بهزاد قرهیاضی، اقدام به ثبت برنج تراریخته گونه «BGH00827» در سایت سازمان خواربار کشاورزی (فائو) نموده و اذعان داشته که تا سال 2015 این برنج بهصورت تجاری در ایران کشت شده است. {اینجا(19)} گزارش کشت تجاری برنج تراریخته تا سال 2015 در ایران؛ در حالیکه در ایران مجوز نداشته است به هر حال تناقضات، و عدم نظارت کافی بر کشت یا عدم کشت تراریخته سبب میشود که اطلاع دقیقی از میزان کشت غیرقانونی این محصولات طی دو دهه گذشته در کشور وجود نداشته باشد.در زمینه صدور مجوز این محصولات، قرهیاضی نوروز 95 نوشت: «زمستان امسال (94) با تشکیل رسمی کمیته صدور مجوز واردات، صادرات و کشت و رهاسازی محصولات تراریخته در وزارت جهادکشاورزی آخرین پازل تولید ملی محصولات تراریخته … تکمیل شد.» {اینجا(20)} شرکتهای تراریخته از دیگر فعالیتهای محققان حوزه تراریخته طی بیست سال گذشته میتوان به تأسیس «شرکتهای دانشبنیان» در زمینه بیوتکنولوژی اشاره کرد. برای نمونه با مراجعه به سایت روزنامه رسمی میبینیم که دکتر قرهیاضی سابقه حضور و مسئولیت در 5 شرکت زیر را در کارنامه دارد. الف) شرکت زیست فناوران پردیس {اینجا(21)}
تصویر شرکتهای دانش بنیان که دکتر قرهیاضی در آنها به فعالیت اشتغال داشتند شرایط تراریختهها در سال 94 بهگونهای رقم خورد که قرهیاضی، رئیس امور پژوهشی و فناوری سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، شرایط تراریخته را در ایران «بهاری» میداند. او در این زمینه میگوید: «بهار در راه است. امسال بهار زودتر آمده است. بهاری که امیدواریها برای تداوم آن زیاد است. سالی که در آن قرار داریم نیز بهاری بوده است. سراسر سال، بهار بوده و بهاری مانده است. در آغازین روزهای سال 1394 دومین جلسه شورای ملی ایمنیزیستی به ریاست دکتر جهانگیری و با حضور وزرای ذیربط و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست تشکیل شد و با وجود مقاومت غیر قابل باور سازمان حفاظت محیط زیست، آییننامه فراقانونی و بازدارنده ایمنیزیستی را … برای بار دوم لغو کرد.» {اینجا(26)} تراریخته و برنامه ششم جالب است بدانیم علیرغم انتقاد بسیاری از دانشمندان عرصه بیوتکنولوژی، سازمان مدیریت و برنامهریزی ذیل بخش «راهبردها، سیاستها، و اقدامات اساسی بخش علم و فناوری»، عمومیسازی و رهاسازی محصولات دستکاری ژنتیک را در لایحه برنامه ششم توسعه کشور گنجانده است. با تصویب این قانون راه برای مصرف آزادانه و تولید داخلی این محصولات هموار خواهد شد. تولید و تجاریسازی انبوه تراریختهها در لایحه برنامه ششم توسعه پنبه و برنج تراریخته در برنامه ششم توسعه قرهیاضی، بهعنوان رئیس امور پژوهشی و فناوری سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور در مورد پنبه تراریخته میگوید «عرصههای تولید تجاری پنبه در حال آمادهسازی است. مجوز تولید انبوه و تجاری پنبه تراریخته مقاوم به آفات در راه است … شاید «نگار» بتواند نام اولین واریته پنبه تراریخته ایران را به خود اختصاص دهد.» {اینجا(27)} همچنین شایان ذکر است وی همچنین بهعنوان سرتیم تولید برنج تراریخته طارم مولایی در سال 1997 طی یک مقاله (ISI) در یک مجله معتبر علمی، فرایند تولید برنج تراریخته مذکور را توضیح داده است. همچنین وی در انتهای این مقاله از بنیاد راکفلر بابت تأمین مالی این پروژه تشکر کرده است. {اینجا(28)}
تصویر تشکر قرهیاضی از راکفلر بابت تأمین مالی پروژه برنج تراریخته منتقدان تراریخته محمدرضا اسکندری وزیر اسبق جهاد کشاورزی یکی از منتقدین جدی عمومیسازی و تجاریسازی محصولات کشاورزی تراریخته است. او در زمینه روند صدور مجوز و ارتباط محققان دولتی با شرکتهای خصوصی گفت: «در کمال تعجب افرادی که قصد تولید و انبوهسازی محصولات تراریخته را دارند، با بودجه پژوهشی کشور، شرکت دانشبنیان تأسیس کردهاند و خودشان نیز عضو کمیته نظارت بر تراریخته و مجوز واردات محصولات تراریختهاند. اما هیچ فردی از مخالفان تراریخته را نمیبینیم که در کمیته صدور مجوز واردات حضور داشته باشد.» وزیر اسبق جهاد در زمینه ارتباط راکفلر با تولید تراریختهها تصریح کرد: «بزرگترین کارتل تولید محصولات تراریخته دنیا (راکفلر) یک کارتل اقتصادی صهیونیستی است.» {اینجا(29)} نتایج تحقیقات محققان مستقل بینالمللی آثار زیانبار محصولات تراریخته بر سلامت انسانها، و آسیبهای جدی و بعضاً غیرقابل جبران بر محیط زیست را نشان میدهد. این اطلاعات جدید باعث ظهور مخالفان جدی کشت و استفاده از مواد دستکار ژنتیکی در دنیا شده است؛ با توجه به سوابق نه چندان مثبت این محصولات، آینده این محصولات در هاله ای از ابهام قرار دارد. منبع: تسنیم —————————— |
تشکر مقام بلندپایه دولتی از «راکفلر» /آلودگی ۱.۳ میلیون هکتار از اراضی کشاورزی ایران+اسناد
دو شرط مظلومی برای بازگشت بازیکن مغضوب به استقلال
حال تصور کنید استقلال در این بازی فوق حساس بدون مدافعان تخصصی گام به میدان بگذارد. آیا دشواریها به اوج نخواهد رسید؟ شاید اگر استقلال به جای حنیف عمرانزاده و هرایر مگویان مدافع دیگری داشت میتوانست در کنار محمدامین حاج محمدی به کارش بگیرد اما فقدان بازیکن با تجربه استقلال را سخت به دردسر انداخته است.
حال تنها راه برای پرویز مظلومی و همکارانش بازگرداندن حنیف است. آن هم بازگشتی از طریق منصور پورحیدری که میتواند مسیر مناسب و ایدهآلی باشد. بازگشتی که البته با شروطی هم همراه است.
همین حالا که زمزمه بازگشت عمرانزاده را میشنویم، زمزمه که چه عرض کنیم با این شرایط راهی هم جز بازگرداندن این مدافع نیست، مظلومی شروطی را مطرح کرده است.
سرمربی استقلال به گوش حنیف رسانده که اگر میخواهد مانند هفتههای گذشته در تمرین استقلال حضور داشته باشد باید کاملا با انگیزه و محکم تمرین کند. نه آنگونه که رمق دویدن در تمرین نداشت، گاهی هم زیر توپ میزد.
بازگرداندن عمران زاده به تمرین که پرهزینه هم خواهد بود و انتقادهایی را متوجه مدیریت میکند اما استقلال را در بخش فنی با آرامش به مصاف تراکتورسازی خواهد فرستاد و شکی هم نیست که مدافع استقلال برای آنکه نظرها را به سوی خود متوجه کند و خط بطلان بکشد بر برخی شایعات، در بازی فوق حساس با تراکتورسازی تبریز احتمالا یکی از بهترین بازیهایش را به نمایش بگذارد.
حضور عمرانزاده علاوه بر استحکام خط دفاع استقلال خیال رحمتی را هم راحت خواهد کرد چرا که اگر حنیف نباشد، احتمالا باید از محمدرضا خرسندنیا در این پست بهره گرفته شود که اساسا حضور این بازیکن در قلب خط دفاع به صلاح استقلال نیست و باید گزینهای در این بازی مهم وارد ترکیب اصلی شود که قابلیتهای منحصر به فردی داشته باشد. تنها مسالهای که در باب این تصمیم ذهن را آزار میدهد ادامه دلخوریها و کدورتهایی است که میان عمران زاده و رحمتی وجود دارد.
اگر مسئولان باشگاه استقلال بتوانند به نوعی این دو بازیکن را با هم روبهرو کرده و از آنها بخواهند که اختلافها را کنار بگذارند، بیشک نتایج بهتری هم در دو هفته پایانی لیگ عاید استقلال خواهد شد.
حال تصور کنید استقلال در این بازی فوق حساس بدون مدافعان تخصصی گام به میدان بگذارد. آیا دشواریها به اوج نخواهد رسید؟ شاید اگر استقلال به جای حنیف عمرانزاده و هرایر مگویان مدافع دیگری داشت میتوانست در کنار محمدامین حاج محمدی به کارش بگیرد اما فقدان بازیکن با تجربه استقلال را سخت به دردسر انداخته است.
حال تنها راه برای پرویز مظلومی و همکارانش بازگرداندن حنیف است. آن هم بازگشتی از طریق منصور پورحیدری که میتواند مسیر مناسب و ایدهآلی باشد. بازگشتی که البته با شروطی هم همراه است.
همین حالا که زمزمه بازگشت عمرانزاده را میشنویم، زمزمه که چه عرض کنیم با این شرایط راهی هم جز بازگرداندن این مدافع نیست، مظلومی شروطی را مطرح کرده است.
سرمربی استقلال به گوش حنیف رسانده که اگر میخواهد مانند هفتههای گذشته در تمرین استقلال حضور داشته باشد باید کاملا با انگیزه و محکم تمرین کند. نه آنگونه که رمق دویدن در تمرین نداشت، گاهی هم زیر توپ میزد.
بازگرداندن عمران زاده به تمرین که پرهزینه هم خواهد بود و انتقادهایی را متوجه مدیریت میکند اما استقلال را در بخش فنی با آرامش به مصاف تراکتورسازی خواهد فرستاد و شکی هم نیست که مدافع استقلال برای آنکه نظرها را به سوی خود متوجه کند و خط بطلان بکشد بر برخی شایعات، در بازی فوق حساس با تراکتورسازی تبریز احتمالا یکی از بهترین بازیهایش را به نمایش بگذارد.
حضور عمرانزاده علاوه بر استحکام خط دفاع استقلال خیال رحمتی را هم راحت خواهد کرد چرا که اگر حنیف نباشد، احتمالا باید از محمدرضا خرسندنیا در این پست بهره گرفته شود که اساسا حضور این بازیکن در قلب خط دفاع به صلاح استقلال نیست و باید گزینهای در این بازی مهم وارد ترکیب اصلی شود که قابلیتهای منحصر به فردی داشته باشد. تنها مسالهای که در باب این تصمیم ذهن را آزار میدهد ادامه دلخوریها و کدورتهایی است که میان عمران زاده و رحمتی وجود دارد.
اگر مسئولان باشگاه استقلال بتوانند به نوعی این دو بازیکن را با هم روبهرو کرده و از آنها بخواهند که اختلافها را کنار بگذارند، بیشک نتایج بهتری هم در دو هفته پایانی لیگ عاید استقلال خواهد شد.
دو شرط مظلومی برای بازگشت بازیکن مغضوب به استقلال
فرمان داعش به تروریست ها: این 3600 نفر در نیویورک را بکشید+جزئیات
به گزارش جهان، روزنامه میرور نوشت: هکرهای داعشی فهرست 3600 نفر از مردم عادی نیویورک را منتشر کرده و از تروریست ها خواستند به آن ها حمله کنند.
این نشریه آورده است: گروهی از هکرهای مرتبط با داعش فهرستی از 3600 شهروند نیویورک منتشر کردند و تروریست ها را تشویق کردند به آن ها حمله کنند. پلیس نیویورک تلاش کرده با تمامی این افراد که نام، آدرس خانه و ایمیلشان منتشر شده بود، تماس گرفته و آن ها را از خطر ارتش سایبری خلیفه مطلع کند. بنا به این گزارش این فهرست کارمندان دولت در وزارت خارجه و نهاد های امنیتی نیویورک را هدف گرفته است که در کنار آن جزئیاتی از مشخصات افراد عادی نیز منتشر شده است. بنا به گزارش ای بی سی 7، کارشناسان امنیتی معتقدند این 3600 نام به طور تصادفی انتخاب شده اند، زیرا سن های بسیار متفاوتی دارند. بنا به گفته منبع مطلع، ماموران پلیس فدرال و شهر نیویورک احتمال تهدید تروریستی را نمی دهند. در بیانیه اف بی آی آمده است: هرچند ما معمولا درباره جزئیات عملیات و تحقیقات مربوطه اظهار نظر نمی کنیم، اف بی آی مرتبا با افراد و سازمان هایی که اطلاعاتشان منتشر شده در تماس بوده و در حال جمع آوری اطلاعات برای بررسی این تهدید بالقوه هستیم. بنا به گفته این منبع که اجازه اظهارنظر عمومی درباره این تحقیقات را نداشت، برخی از این اطلاعات قدیمی بودند. سال گذشته گروهی مرتبط با داعش فهرستی از نام، آدرس و عکس 100 نفر که مدعی بود عضو نیروهای نظامی آمریکا هستند را منتشر کرد و از اعضایش خواست به آن ها حمله کنند. این گروه تروریستی بخش هایی از قلمرو سوریه و عراق را تصرف کرده و مسئولیت حملات تروریستی بیشماری در چندین کشور را به عهده گرفته که نمونه ای از آن ها حملات تروریستی هماهنگ در پاریس در ماه نوامبر بود که به کشته شدن 130 نفر انجامید. مقامات آمریکایی از سال 2013 تا کنون بیش از 70 نفر را به اتهام تلاش برای حمایت از داعش بازداشت کرده است. |
به گزارش جهان، روزنامه میرور نوشت: هکرهای داعشی فهرست 3600 نفر از مردم عادی نیویورک را منتشر کرده و از تروریست ها خواستند به آن ها حمله کنند.
این نشریه آورده است: گروهی از هکرهای مرتبط با داعش فهرستی از 3600 شهروند نیویورک منتشر کردند و تروریست ها را تشویق کردند به آن ها حمله کنند. پلیس نیویورک تلاش کرده با تمامی این افراد که نام، آدرس خانه و ایمیلشان منتشر شده بود، تماس گرفته و آن ها را از خطر ارتش سایبری خلیفه مطلع کند. بنا به این گزارش این فهرست کارمندان دولت در وزارت خارجه و نهاد های امنیتی نیویورک را هدف گرفته است که در کنار آن جزئیاتی از مشخصات افراد عادی نیز منتشر شده است. بنا به گزارش ای بی سی 7، کارشناسان امنیتی معتقدند این 3600 نام به طور تصادفی انتخاب شده اند، زیرا سن های بسیار متفاوتی دارند. بنا به گفته منبع مطلع، ماموران پلیس فدرال و شهر نیویورک احتمال تهدید تروریستی را نمی دهند. در بیانیه اف بی آی آمده است: هرچند ما معمولا درباره جزئیات عملیات و تحقیقات مربوطه اظهار نظر نمی کنیم، اف بی آی مرتبا با افراد و سازمان هایی که اطلاعاتشان منتشر شده در تماس بوده و در حال جمع آوری اطلاعات برای بررسی این تهدید بالقوه هستیم. بنا به گفته این منبع که اجازه اظهارنظر عمومی درباره این تحقیقات را نداشت، برخی از این اطلاعات قدیمی بودند. سال گذشته گروهی مرتبط با داعش فهرستی از نام، آدرس و عکس 100 نفر که مدعی بود عضو نیروهای نظامی آمریکا هستند را منتشر کرد و از اعضایش خواست به آن ها حمله کنند. این گروه تروریستی بخش هایی از قلمرو سوریه و عراق را تصرف کرده و مسئولیت حملات تروریستی بیشماری در چندین کشور را به عهده گرفته که نمونه ای از آن ها حملات تروریستی هماهنگ در پاریس در ماه نوامبر بود که به کشته شدن 130 نفر انجامید. مقامات آمریکایی از سال 2013 تا کنون بیش از 70 نفر را به اتهام تلاش برای حمایت از داعش بازداشت کرده است. |
فرمان داعش به تروریست ها: این 3600 نفر در نیویورک را بکشید+جزئیات
ساخت بالگرد توسط متخصصان نداجا
به گزارش جهان به نقل از میزان، امیر دریادار حبیبالله سیاری، فرمانده نیروی دریایی ارتش با اشاره به توان این نیرو در عرصه تعمیرات اساسی و بازآماد ظرفیتهای بالگردی اظهار داشت: سازمان جهادخودکفایی نیروی دریایی و صنعت “پنها” وابسته به وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح امروز قادر است بالگردهای این نیرو را که جزو بالگردهای پیشرفته دنیا محسوب میشود، به خوبی بازآماد کرده و به چرخه دفاعی کشور بازگرداند. دریادار سیاری در پاسخ به سوالی مبنی بر امکان خرید بالگردهای ترابری و تهاجمی و ارتقای ظرفیتهای بالگردی نداجا از طریق کشورهای دوست و همسایه گفت: نیروی دریایی نیازی به خرید بالگرد از دیگر کشورها ندارد و خودمان در داخل کشور با توجه به نیازمان بالگرد تولید میکنیم. فرمانده نداجا همچنین در خصوص ماموریت ناوگروه چهلم نیروی دریایی ارتش عنوان کرد: ناوگروه چهلم متشکل از ناوشکن البرز و ناو پشتیبانی تنب هماکنون در حال انجام ماموریت خود جهت برقراری امنیت برای کشتیهای تجاری و نفتکش جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیج عدن و باب المندب است و تا پایان ماموریت در قسمتهایی از دریای سرخ نیز حضور مییابد. |
به گزارش جهان به نقل از میزان، امیر دریادار حبیبالله سیاری، فرمانده نیروی دریایی ارتش با اشاره به توان این نیرو در عرصه تعمیرات اساسی و بازآماد ظرفیتهای بالگردی اظهار داشت: سازمان جهادخودکفایی نیروی دریایی و صنعت “پنها” وابسته به وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح امروز قادر است بالگردهای این نیرو را که جزو بالگردهای پیشرفته دنیا محسوب میشود، به خوبی بازآماد کرده و به چرخه دفاعی کشور بازگرداند. دریادار سیاری در پاسخ به سوالی مبنی بر امکان خرید بالگردهای ترابری و تهاجمی و ارتقای ظرفیتهای بالگردی نداجا از طریق کشورهای دوست و همسایه گفت: نیروی دریایی نیازی به خرید بالگرد از دیگر کشورها ندارد و خودمان در داخل کشور با توجه به نیازمان بالگرد تولید میکنیم. فرمانده نداجا همچنین در خصوص ماموریت ناوگروه چهلم نیروی دریایی ارتش عنوان کرد: ناوگروه چهلم متشکل از ناوشکن البرز و ناو پشتیبانی تنب هماکنون در حال انجام ماموریت خود جهت برقراری امنیت برای کشتیهای تجاری و نفتکش جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیج عدن و باب المندب است و تا پایان ماموریت در قسمتهایی از دریای سرخ نیز حضور مییابد. |
ساخت بالگرد توسط متخصصان نداجا
اخبار داغ نقل و انتقالاتی؛ ۶ پرسپولیسی و ۵ استقلالی در لیست مازاد برانکو و مظلومی
سوشا مکانی، علیرضا نورمحمدی، مایکل اومانا، بابک حاتمی، رضا خالقی فر و وحید حیدریه نتوانستند در لیگ پانزدهم نظر برانکو را جلب کنند و به همین خاطر باید برای فصل آینده دنبال تیمی غیر از پرسپولیس باشند.
گفته می شود محمدحسین کنعانی زادگان و حسین ماهینی پس از پایان دوران خدمت مقدس سربازی باید به پرسپولیس بازگردند.
همچنین برانکو به دنبال جذب عزت الله پورقاز مدافع ملوان و همین طور مرتضی تبریزی و کاوه رضایی است. دو بازیکنی که بعید است ذوب آهن اصفهان به این راحتی حاضر به جدایی آنها شود.
از سوی دیگر شنیدیم که ۵ بازیکن استقلالی هم در لیست مازاد پرویز مظلومی برای لیگ شانزدهم قرار دارند.
سرمربی استقلال به هیچ عنوان از عملکرد میثم مجیدی، حنیف عمران زاده، محمدرضا خرسندنیا، یعقوب کریمی و آرش برهانی راضی نیست و به همین دلیل قصد دارد در صورت ماندن در این تیم عذر این بازیکنان را بخواهد.
البته از بین این پنج بازیکن، کریمی هنوز اندک شانسی دارد که بتواند در ۲ هفته پایانی نظر مظلومی را برای ماندن در استقلال جلب کند.
سوشا مکانی، علیرضا نورمحمدی، مایکل اومانا، بابک حاتمی، رضا خالقی فر و وحید حیدریه نتوانستند در لیگ پانزدهم نظر برانکو را جلب کنند و به همین خاطر باید برای فصل آینده دنبال تیمی غیر از پرسپولیس باشند.
گفته می شود محمدحسین کنعانی زادگان و حسین ماهینی پس از پایان دوران خدمت مقدس سربازی باید به پرسپولیس بازگردند.
همچنین برانکو به دنبال جذب عزت الله پورقاز مدافع ملوان و همین طور مرتضی تبریزی و کاوه رضایی است. دو بازیکنی که بعید است ذوب آهن اصفهان به این راحتی حاضر به جدایی آنها شود.
از سوی دیگر شنیدیم که ۵ بازیکن استقلالی هم در لیست مازاد پرویز مظلومی برای لیگ شانزدهم قرار دارند.
سرمربی استقلال به هیچ عنوان از عملکرد میثم مجیدی، حنیف عمران زاده، محمدرضا خرسندنیا، یعقوب کریمی و آرش برهانی راضی نیست و به همین دلیل قصد دارد در صورت ماندن در این تیم عذر این بازیکنان را بخواهد.
البته از بین این پنج بازیکن، کریمی هنوز اندک شانسی دارد که بتواند در ۲ هفته پایانی نظر مظلومی را برای ماندن در استقلال جلب کند.
اخبار داغ نقل و انتقالاتی؛ ۶ پرسپولیسی و ۵ استقلالی در لیست مازاد برانکو و مظلومی
بازداشت مسئول تحریریه شبکه تلویزیونی ترکیه
به گزارش جهان، مهر به نقل از العهد خبرداد: مقامات ترکیه «حمزه اقطان» مسئول تحریریه یک شبکه تلویزیونی را به دلیل انتشار مطالبی در یکی از حساب های مجازی اش در حمایت از مسأله کُردها دستگیر کردند. بر اساس این گزارش شبکه ای ام سی اعلام کرد که در شرایطی که به دلیل وجود محدودیت ها در آزادی رسانه ها، نگرانی ها رو به افزایش است، این اقدام صورت گرفت. نیروهای پلیس با حمله به منزل حمزه اقطان در استانبول، اقدام به بازداشت وی کردند و برای بازجویی وی را به مرکز پلیس منتقل کردند. قرار است در این بازجویی ها در رابطه با مطالبی که وی در سال ۲۰۱۵ منتشر کرده است و همچنین انگیزه وی از انتشار نظرات ۲ نفر از کُردهای موثر، تحقیقات صورت گیرد. |
به گزارش جهان، مهر به نقل از العهد خبرداد: مقامات ترکیه «حمزه اقطان» مسئول تحریریه یک شبکه تلویزیونی را به دلیل انتشار مطالبی در یکی از حساب های مجازی اش در حمایت از مسأله کُردها دستگیر کردند. بر اساس این گزارش شبکه ای ام سی اعلام کرد که در شرایطی که به دلیل وجود محدودیت ها در آزادی رسانه ها، نگرانی ها رو به افزایش است، این اقدام صورت گرفت. نیروهای پلیس با حمله به منزل حمزه اقطان در استانبول، اقدام به بازداشت وی کردند و برای بازجویی وی را به مرکز پلیس منتقل کردند. قرار است در این بازجویی ها در رابطه با مطالبی که وی در سال ۲۰۱۵ منتشر کرده است و همچنین انگیزه وی از انتشار نظرات ۲ نفر از کُردهای موثر، تحقیقات صورت گیرد. |
بازداشت مسئول تحریریه شبکه تلویزیونی ترکیه
توقف واگذاری بخشی از سهام پستبانک
به گزارش جهان به نقل از فارس، براساس اطلاعات مندرج در روزنامه رسمی کشور مصوبه هیأت وزیران که خواستار توقف واگذاری بیش از 49 درصد سهام پستبانک بود، در تاریخ 5 اردیبهشت 95 که بنا به پیشنهاد وزارت امور اقتصادی و دارایی و به استناد اصل 138 قانون اساسی انجام شده بود، برای اجرا ابلاغ شد. در مصوبه دولت که از سوی معاون اول رئیس جمهور ابلاغ شده آمده است: با توجه به عدم تحقق شروط مندرج در قانون حذف نام پست بانک از فهرست شرکتهای مشمول واگذاری قانون اجرای سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی و با تاکید بر ضرورتهای موجود در تداوم حاکمیت دولت در اداره پست بانک ایران، واگذاری بیش از 49 درصد سهام این بانک تا تحقق کلیه وظایف و مسئولیتهای بانک در مناطق روستایی و کمتر توسعه یافته متوقف میشود. |
به گزارش جهان به نقل از فارس، براساس اطلاعات مندرج در روزنامه رسمی کشور مصوبه هیأت وزیران که خواستار توقف واگذاری بیش از 49 درصد سهام پستبانک بود، در تاریخ 5 اردیبهشت 95 که بنا به پیشنهاد وزارت امور اقتصادی و دارایی و به استناد اصل 138 قانون اساسی انجام شده بود، برای اجرا ابلاغ شد. در مصوبه دولت که از سوی معاون اول رئیس جمهور ابلاغ شده آمده است: با توجه به عدم تحقق شروط مندرج در قانون حذف نام پست بانک از فهرست شرکتهای مشمول واگذاری قانون اجرای سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی و با تاکید بر ضرورتهای موجود در تداوم حاکمیت دولت در اداره پست بانک ایران، واگذاری بیش از 49 درصد سهام این بانک تا تحقق کلیه وظایف و مسئولیتهای بانک در مناطق روستایی و کمتر توسعه یافته متوقف میشود. |
توقف واگذاری بخشی از سهام پستبانک