گسترش فعالیت بوکوحرام در شمال آفریقا
به گزارش جهان به نقل از مهر، گروه بوکوحرام که به القاعده غرب آفریقا مشهور است، یک گروه تروریستی با رویکردهای به ظاهر اسلامی است که معنای لفظی آن به زبان محلی نیجریه میشود: «آموزش غربی -غیراسلامی- حرام است». نام اصلی این گروه به زبان عربی «الجماعة أهل السنة للدعوة و الجهاد» است.
بنیانگذار این جریان فردی بود به نام «محمد یوسف» که در سال ۲۰۰۲ میلادی این گروه را تاسیس نمود. وی عنوان بوکوحرام را برای مجموعه تحت اختیار خود برگزید تا بدینوسیله بیان کند که از نظر اسلام آموزش و پروش با شیوه غربی ممنوع است. وی سلفی و به شدت تحت تاثیر نظرات ابن تیمیه بود. با کشته شدن وی در سال ۲۰۰۹، فرد دیگری به نام «ابوبکر شیکاو» رهبر این گروه شده است. این گروه تاکنون با حملات متعددی به بانکها و رستورانها و فروشگاههای بزرگ دست به کشتارهای بیرحمانهای زده است. حمله های تروریستی گروه بوکوحرام اگر چه این روزها همه توجه ها به یورش های داعش در عراق و سوریه جلب شده است، اما با نگاهی به بلوا آفرینی های بوکوحرام در نیجریه می توان گفت این گروه در انجام اقدام های وحشیانه و کشتار مردم گوی سبقت را از داعش ربوده است. اقدامات گروه تروریستی بوکوحرام عبارت است از : یورش به روستای «دیل» در منطقه «اسکیرا اوب» و کشتن ۳۸ نفر، حمله به شهر «کادونا» و کشتن ۷۵ نفر، ربودن همسر «امادو علی» معاون نخست وزیر کامرون و کشتن سه نفر دیگر، ویرانی پلی در شمال شرق نیجریه و کشتن هشت نفر و بمبگذاری در یک مرکز تجاری و کشتن یک نفر، یورش به روستاهای «دوروا» و «مافورو» و کشتن ۲۰ نفر، حمله به یک مرکز آموزشی در شمال نیجریه و ربایش ۳۵ پلیس، کشتار در روستای ایزگه، کشتار در روستای مایدوگوری و ماینوک، ربودن ۲۷۶ دختر دانش آموز، کشتار بیش از ۲۰۰ تن درروستای «گامبورو»، حمله به روستایی در بورنو، حمله انتحاری علیه تماشاگران جام جهانی در نیجریه، حمله خونبار به یک بازارچه در نیجریه و … . عوامل گسترش فعالیت بوکوحرام پس از ناآرامی های دنیای عرب انقلاب های عربی سبب شد تا گروه های تروریستی در شمال آفریقا گسترش بسیاری داشته باشند و با در اختیار گرفتن بخش هایی از شمال مالی در این کشور اعلام امارت اسلامی کنند و این مساله به گروه بوکوحرام هم انگیزه داد تا برای تکرار همین تجربه در نیجریه تلاش کند. در این قسمت به عوامل گسترش گروه بوکوحرام در شمال آفریقا اشاره می کنیم: – ایجاد شبکه ای از روابط میان گروه های تروریستی: گروه بوکوحرام توانست با بسیاری از شاخه های القاعده در شمال آفریقا به ویژه گروه القاعده در مغرب پیوند برقرار کند. بوکوحرام شماری از عناصر خود را به برای جنگ در مالی برای کمک به گروه القاعده در مغرب (اسلامی) اعزام کرد و این مساله در برقراری روابط میان زیر شاخه های القاعده با گروه بوکوحرام نقش بسزایی داشت و باعث شد تا این گروه به سلاح و ثروت های بسیار دست پیدا کند. برخی از گزارش ها نشان از این دارد که گروه القاعده در مغرب اسلامی گروه بوکوحرام را مسلح می کرد. این سلاح ها از مرزهای چاد و نیجر در اختیار عناصر گروه بوکوحرام قرار می گرفت. – سیاست های اشتباه دولت نیجریه: سیاست اشتباه دولت نیجریه در رویارویی با گروه تروریستی بوکوحرام در قدرت یابی دوباره این گروه نقش بنیادی داشت.سیاستهای اشتباه دولت نیجریه در رویارویی با گروه بوکوحرام سبب شد تا بسیاری از افراد به خاطر ابراز همدردی با این گروه جذب بوکوحرام شوند. کشته شدن وحشتناک عناصر بوکوحرام به دست پلیس نیجریه سبب شد تا نوعی از همدردی در نیجریه نسبت به این گروه به وجود آید و برخی به خاطر کمک به این گروه گرایش پیدا کردند. – ابعاد مذهبی و قومی: این مساله هم به طور آشکار نقش مهمی در رشد و گسترش این گروه داشت. با توجه به این که در نیجریه درگیری های دینی و مذهبی هم در جریان بود این مساله سبب شد تا شماری از جوانان مسلمان به اندیشه های این گروه گردن نهند. چرا که گروه بوکوحرام خود را مدافع اسلام و مسلمانان علیه مسحیان معرفی کرده بود. این مساله هم به نوبه خود سبب شد تا برخی از افراد ساده لوح با شتاب به کمک این گروه بشتابند و به عضویت بوکوحرام درآیند. علت رشد گروه بوکوحرام در نیجریه پدیده هایی چون فقر، بیکاری و فساد سبب شده است بوکوحرام زمینه مناسبی برای انتشار اندیشه های خود در نیجریه فراهم کند. گسترش فساد و اختلاس های هدفمند و فرسودگی دولت «گودلاک جاناتان» رییس جمهوری نیجریه، یکی از علت های پاگیری بوکوحرام در این کشور است. دیگر دلیل رشد این گروه، شکاف های اجتماعی و اقتصادی نیجریه است. منابع اقتصادی و درآمدهای نفتی در دست افراد صاحب نفوذ این کشور قرار دارد؛ در حالی که دیگر شهروندان با دردهای بسیاری دست و پنجه نرم می کنند. نزدیک به ۶۰.۹ درصد از جمعیت ۱۷۰ میلیون نفری نیجریه با درآمد کمتر از ۲ دلار در روز زندگی می کنند. این مساله در ایجاد نارضایتی ها و ریشه دواندن گروه بوکوحرام نقش داشته است. به باور برخی ناظران، هواداری آشکار دولت از گروه های مسیحی که بیش از ۴۰ درصد از جمعیت نیجریه را شکل می دهند سبب شده است گرایش به تندروی روند رو به افزایشی داشته باشد. حتی این مساله سبب شده است رسانه های این کشور به جنایت های گروه بوکوحرام ضد مسیحیان بیشتر توجه کنند و اقدام این گروه علیه مسلمانان و به ویژه شیعیان نیجریه را نادیده گیرند. گرچه بیشتر اعضای دولت کنونی به ویژه رییس جمهوری مسیحی هستند اما طی دوره هایی که قدرت در دست روسای جمهوری مسلمان قرار داشت باز هم به آموزه های اسلامی از سوی دولت بی اعتنایی می شد. به همین سبب این گروه توانست خود را به عنوان مدافع اسلام و مسلمانان معرفی کند. نقش قدرتهای بزرگ در شکل گیری گروههای تروریستی از جمله بوکوحرام گروه های تندرو و سلفی از یک منظر وسیله برای توجیه و مشروعیت بخشیدن به اقدامات امپریالیستی آمریکا در آفریقا به شمار می روند. به این معنا که ایالات متحده برای مداخله در کشورهای آفریقایی که سرشار از ثروت های کلان خدادادی و منابع خام و اولیه جهت استفاده در صنایع بزرگ آمریکایی است به بهانه نیاز دارد که فعالیت گروهایی همانند بوکو حرام و . . . چنین بهانه ای را در اختیارش قرار می دهد. غرب و آمریکا از تمام ظرفیت های موجود برای گسترش موج اسلام هراسی در دنیا بهره می برند. بوکوحرام و الشباب و امثال این گروه ها نه اولین و نه آخرین پدیده هایی هستند که به نام اسلام و در تقابل با اسلام فعالیت کرده و در راستای منافع دولت های غربی گام بر می دارند. غرب به خوبی فهمیده است که گسترش دامنه فعالیت نیروهای تندروی سلفی بیش از هر چیز دیگر توان صدمه زدن به پیکره امت واحده را دارد. بر این اساس تأسیس اینچنین گروه هایی نه تنها در کوتاه مدت اسباب تأمین منافع ملی ایالات متحده و دیگر دولت های غربی را به ارمغان خواهد آورد، بلکه با پایان یافتن تاریخ مصرف آن ها بسترهای مورد نیاز برای مانور نمایش اسلام هراسی غرب در افکار عمومی دنیا و همچنین مداخله در مناطق مختلف که هر یک به منزله حیاط خلوتی برای غربی هاست را مهیا می کند. به عبارت دیگر گروه تروریستی و افراطی کارکرد دوگانه ای در سیاست دولت های غربی دارند. کارکرد اول کاملاً تاکتیکی و در راستای اهداف کوتاه مدت این دولت ها قابل تبیین است، مانند نمونه تأسیس القاعده و منافع تاکتیکی آمریکا در تقابل با اتحاد جماهیر شوروی. کارکرد دوم این پدیده ها کاملاً استراتژیک و در راستای اهداف بلند مدت نظام سلطه در تقابل تمدنی با تمدن اسلام قابل ارزیابی است. در نهایت آنچه مهم است این که طمع سیری ناپذیر غرب و آمریکا در زمینه نفت و گاز باعث شده دولتهای غربی از هرج ومرج ایجاد شده برای مشروعیت بخشیدن به تلاش هایشان برای افزایش دسترسی به باقیمانده ذخایر انرژی قاره آفریقا استفاده کنند. در این میان کشیده شدن موضوع ربوده شدن دختران دانش آموز از سوی بوکو حرام به شورای امنیت و همچنین ورود آمریکا، انگلیس، فرانسه و کانادا به این موضوع و همچنین اعلام اینکه این کشورها با اعزام نیروهای ویژه قصد دارند در امر یافتن دختران به دولت نیجریه کمک کنند نشان می دهد که آفریقا مؤلفه های اصلی تبدیل شدن به کانون جدید بحران را دارد و در صورت تثبیت بیشتر قدرت بشار اسد در سوریه، کشورهای غربی برای در امان ماندن از خطر تروریست ها ممکن است این افراد را به آفریقا منتقل کنند. بوکوحرام و داعش گروه تروریستی «بوکوحرام» در کشور نیجریه را نیز می توان از جمله مهمترین گروههایی در آفریقا دانست که در سال ۲۰۱۴ با داعش همپیمان شد. ابوبکر شیکاو، سرکرده این گروه تروریستی که مرکز و غرب آفریقا را محل جولان خود قرار داده است با ابوبکر البغدادی سرکرده داعش اعلام همپیمانی کرد و شهر «جوزا» در شمال نیجریه را مرکز فعالیت خود اعلام کرده است. علاوه بر آن، سران بوکوحرام از عناصر گروه تروریستی الشباب در سومالی نیز خواسته اند تا با ابوبکر البغدادی اعلام همپیمانی کنند. گروه تروریستی بوکوحرام، ۲۰ درصد خاک نیجریه را در اختیار خود دارد و به نظر می رسد که دولت و ارتش کشور ۱۷۰ میلیون نفری نیجریه نمی خواهد این گروه تروریستی را کاملا نابود سازد. با پیوستن این گروه تروریستی به داعش که حمایت برخی دولتهای شیعه ستیز منطقه ای داعش را نیز می تواند به همراه آورد، عملا از بین رفتن فعالیت این گروه تروریستی را در آفریقا باید به فراموشی سپرد زیرا ادغام شدن هر گروه تروریستی در داعش را باید ابزاری در دست حامیان این گروه در منطقه برای پیاده کردن سیاستهای شیعه ستیزی قلمداد کرد . هم اکنون با همپیمان شدن گروه تروریستی بوکوحرام با داعش، اشتراکات ایدئولوژیک این گروه با سیاستهای شیعه ستیز دولت و ارتش نیجریه در این کشور، همپوشانی پیدا کرده است و احتمالا با این پوست اندازی و پیوند نامبارک تروریستی در نیجریه و با توجه به ایدئولوژی شیعه ستیزی داعش، موج جدید و البته هدفمند شیعه ستیزی در این کشور و حتی دیگر مناطق آفریقا گسترده تر و خشونت آن بیشتر خواهد شد. این امر از آنجا برای دولت و ارتش و کشورهای صاحب نفوذ در نیجریه از جمله رژیم صهیونیستی و عربستان اهمیت دارد که از این پس شیعیان را در مقابل این گروه تروریستی و اقدامات آن تنها میگذارد و بخشی از سیاستهای شیعه ستیز در نیجریه را به این گروه تروریستی واگذار میکند. بر این اساس می توان حمایت برخی کشورهای خاورمیانه و آفریقایی از دگردیسی تروریستی در آفریقا را واقعی و مهم ارزیابی کرد. پیامدهای رشد بوکوحرام رشد فعالیت گروه بوکوحرام نیجریه سبب نگرانی بسیاری و در صدر آنان دولت نیجریه و کشورهای همسایه شده است. افزون بر این، کشورهایی هم که در نیجریه منافع نفتی و اقتصادی دارند نسبت به رشد فعالیت بوکوحرام در این کشور ابراز نگرانی می کنند. برخی بر این باورند که رشد روزافزون فعالیت گروه بوکوحرام پیامدهای چندی به همراه خواهد داشت. نفوذ بوکوحرام و اندیشه های این گروه روند انتشار جریان های تروریستی را در دوره های بعد افزایش خواهد داد. با توجه به این که گروه بوکوحرام با القاعده و دیگر گروه های تندرو در آفریقا در تماس است این مساله می تواند تهدید آشکاری برای نظام های سیاسی منطقه باشد. درباره اوضاع داخلی نیجریه هم افزایش فعالیت بوکوحرام می تواند سبب شود تا این گروه در عرصه داخلی این کشور به خشونت های بیشتری دامن زند. درباره اوضاع منطقه هم ملاحظه می شود که گسترش فعالیت بوکوحرام در مناطق مرزی نیجریه با کشورهای همسایه سبب شده است تا این کشورها نسبت به اقدام های این گروه بی تاب باشند. رشد این گروه، پیامدهای منفی برای کشورهای همسایه دارد؛ چرا که می تواند به کشورهای همسایه هم سلاح وارد کند و با هماهنگی گروه القاعده در مغرب به طور مستقیم تهدیدی برای کشورهای همسایه نیجریه به شمار رود. در حالی که پیشتر به خاطر اقدام های بوکوحرام در نیجریه شماری از شهروندان نیجریه به چاد و نیجر فرار کرده بودند و شمار این افراد رو به افزایش بوده، شهرهای مرزی کامرون نیز به تازگی شاهد موجی از پناهندگان نیجریه ای هستند. هم اکنون کامرون میزبان ۳۹ هزار و نیجر میزبان ۵۰ هزار پناهجوی نیجریه ای است و این آمار، افزون بر ۶۴۵ هزار نفری است که در داخل کشور نیجریه بی خانمان شده اند. همچنین رشد فعالیت بوکوحرام می تواند در عرصه جهانی هم بحران اقتصادی به وجود آورد. به ویژه برای کشورهایی مانند آمریکا که مصرف کننده نفت نیجریه هستند؛ زیرا دستیابی به منابع نفتی همواره هدف گروه های تروریستی است. با توجه به اینکه اوضاع در منطقه نفت خیز «دلتای» نیجریه هم ناآرام است این مساله سبب می شود تا گروه بوکوحرام منابع نفتی را در اختیار بگیرد و از آن به عنوان برگ برنده ای در تنش خود با دولت نیجریه استفاده کند. نتیجه گیری گروه بوکوحرام اعلام کرده که برای تأسیس یک کشور اسلامی، همانند داعش و القاعده، در شمال نیجریه دست به مبارزه مسلحانه میزند. سابقه تأسیس این گروه نشان میدهد که آنها به جریانهای ضد اسلامی در جهان شباهت بیشتری داشته یا با همین هدف سازماندهی شدهاند. هدف اصلی این گروه از جنایت اخیر علیه دختران نیجریهیی روشن است، ایجاد رعب و وحشت بین مردم نیجریه برای ممانعت از ادامه تحصیل فرزندانشان است. تمایلات تند روانه این گروه که در بستری از فقر سوزنده و بی سوادی مفرط مسلمانان ساکن شمال نیجریه جا خوش کرده است تقویت کننده این فرضیه است که طالبانیسم فقر و بیسوادی را دستاویز رشد و گسترش خود قرار میدهد. چرا که شعارها و دیدگاههای طالبان تنها قدرت تأثیر گذاری بر روی اذهان ساده و خالی را خواهد داشت که در امتزاج با فقر دارای کینه ای عمیق نسبت به سایرین اعم از ثروتمندان و یا صاحبان دیگر کیشها و آیینها هستند. ابتدایی بودن ذهن این افراد با توجه به ترسی که از قدرت مقابلش احساس میکند، ابتدا باعث کشیدن حصاری به دور خودش و ذهنش میگردد، لذا گام اول آنها تحریم نظام آموزشی متداول و برپایی مدارس دینی به عنوان پایگاهی برای آموزشهای دینی است. سپس با توجه با تحریف آیات مرتبط با موضوع مبارزه با کافران و مشرکان، برای مبارزه با کافران و مشرکان زمانه پا به عرصه عمل و مبارزه میگذارند. |
گسترش فعالیت بوکوحرام در شمال آفریقا
به گزارش جهان به نقل از مهر، گروه بوکوحرام که به القاعده غرب آفریقا مشهور است، یک گروه تروریستی با رویکردهای به ظاهر اسلامی است که معنای لفظی آن به زبان محلی نیجریه میشود: «آموزش غربی -غیراسلامی- حرام است». نام اصلی این گروه به زبان عربی «الجماعة أهل السنة للدعوة و الجهاد» است.
بنیانگذار این جریان فردی بود به نام «محمد یوسف» که در سال ۲۰۰۲ میلادی این گروه را تاسیس نمود. وی عنوان بوکوحرام را برای مجموعه تحت اختیار خود برگزید تا بدینوسیله بیان کند که از نظر اسلام آموزش و پروش با شیوه غربی ممنوع است. وی سلفی و به شدت تحت تاثیر نظرات ابن تیمیه بود. با کشته شدن وی در سال ۲۰۰۹، فرد دیگری به نام «ابوبکر شیکاو» رهبر این گروه شده است. این گروه تاکنون با حملات متعددی به بانکها و رستورانها و فروشگاههای بزرگ دست به کشتارهای بیرحمانهای زده است. حمله های تروریستی گروه بوکوحرام اگر چه این روزها همه توجه ها به یورش های داعش در عراق و سوریه جلب شده است، اما با نگاهی به بلوا آفرینی های بوکوحرام در نیجریه می توان گفت این گروه در انجام اقدام های وحشیانه و کشتار مردم گوی سبقت را از داعش ربوده است. اقدامات گروه تروریستی بوکوحرام عبارت است از : یورش به روستای «دیل» در منطقه «اسکیرا اوب» و کشتن ۳۸ نفر، حمله به شهر «کادونا» و کشتن ۷۵ نفر، ربودن همسر «امادو علی» معاون نخست وزیر کامرون و کشتن سه نفر دیگر، ویرانی پلی در شمال شرق نیجریه و کشتن هشت نفر و بمبگذاری در یک مرکز تجاری و کشتن یک نفر، یورش به روستاهای «دوروا» و «مافورو» و کشتن ۲۰ نفر، حمله به یک مرکز آموزشی در شمال نیجریه و ربایش ۳۵ پلیس، کشتار در روستای ایزگه، کشتار در روستای مایدوگوری و ماینوک، ربودن ۲۷۶ دختر دانش آموز، کشتار بیش از ۲۰۰ تن درروستای «گامبورو»، حمله به روستایی در بورنو، حمله انتحاری علیه تماشاگران جام جهانی در نیجریه، حمله خونبار به یک بازارچه در نیجریه و … . عوامل گسترش فعالیت بوکوحرام پس از ناآرامی های دنیای عرب انقلاب های عربی سبب شد تا گروه های تروریستی در شمال آفریقا گسترش بسیاری داشته باشند و با در اختیار گرفتن بخش هایی از شمال مالی در این کشور اعلام امارت اسلامی کنند و این مساله به گروه بوکوحرام هم انگیزه داد تا برای تکرار همین تجربه در نیجریه تلاش کند. در این قسمت به عوامل گسترش گروه بوکوحرام در شمال آفریقا اشاره می کنیم: – ایجاد شبکه ای از روابط میان گروه های تروریستی: گروه بوکوحرام توانست با بسیاری از شاخه های القاعده در شمال آفریقا به ویژه گروه القاعده در مغرب پیوند برقرار کند. بوکوحرام شماری از عناصر خود را به برای جنگ در مالی برای کمک به گروه القاعده در مغرب (اسلامی) اعزام کرد و این مساله در برقراری روابط میان زیر شاخه های القاعده با گروه بوکوحرام نقش بسزایی داشت و باعث شد تا این گروه به سلاح و ثروت های بسیار دست پیدا کند. برخی از گزارش ها نشان از این دارد که گروه القاعده در مغرب اسلامی گروه بوکوحرام را مسلح می کرد. این سلاح ها از مرزهای چاد و نیجر در اختیار عناصر گروه بوکوحرام قرار می گرفت. – سیاست های اشتباه دولت نیجریه: سیاست اشتباه دولت نیجریه در رویارویی با گروه تروریستی بوکوحرام در قدرت یابی دوباره این گروه نقش بنیادی داشت.سیاستهای اشتباه دولت نیجریه در رویارویی با گروه بوکوحرام سبب شد تا بسیاری از افراد به خاطر ابراز همدردی با این گروه جذب بوکوحرام شوند. کشته شدن وحشتناک عناصر بوکوحرام به دست پلیس نیجریه سبب شد تا نوعی از همدردی در نیجریه نسبت به این گروه به وجود آید و برخی به خاطر کمک به این گروه گرایش پیدا کردند. – ابعاد مذهبی و قومی: این مساله هم به طور آشکار نقش مهمی در رشد و گسترش این گروه داشت. با توجه به این که در نیجریه درگیری های دینی و مذهبی هم در جریان بود این مساله سبب شد تا شماری از جوانان مسلمان به اندیشه های این گروه گردن نهند. چرا که گروه بوکوحرام خود را مدافع اسلام و مسلمانان علیه مسحیان معرفی کرده بود. این مساله هم به نوبه خود سبب شد تا برخی از افراد ساده لوح با شتاب به کمک این گروه بشتابند و به عضویت بوکوحرام درآیند. علت رشد گروه بوکوحرام در نیجریه پدیده هایی چون فقر، بیکاری و فساد سبب شده است بوکوحرام زمینه مناسبی برای انتشار اندیشه های خود در نیجریه فراهم کند. گسترش فساد و اختلاس های هدفمند و فرسودگی دولت «گودلاک جاناتان» رییس جمهوری نیجریه، یکی از علت های پاگیری بوکوحرام در این کشور است. دیگر دلیل رشد این گروه، شکاف های اجتماعی و اقتصادی نیجریه است. منابع اقتصادی و درآمدهای نفتی در دست افراد صاحب نفوذ این کشور قرار دارد؛ در حالی که دیگر شهروندان با دردهای بسیاری دست و پنجه نرم می کنند. نزدیک به ۶۰.۹ درصد از جمعیت ۱۷۰ میلیون نفری نیجریه با درآمد کمتر از ۲ دلار در روز زندگی می کنند. این مساله در ایجاد نارضایتی ها و ریشه دواندن گروه بوکوحرام نقش داشته است. به باور برخی ناظران، هواداری آشکار دولت از گروه های مسیحی که بیش از ۴۰ درصد از جمعیت نیجریه را شکل می دهند سبب شده است گرایش به تندروی روند رو به افزایشی داشته باشد. حتی این مساله سبب شده است رسانه های این کشور به جنایت های گروه بوکوحرام ضد مسیحیان بیشتر توجه کنند و اقدام این گروه علیه مسلمانان و به ویژه شیعیان نیجریه را نادیده گیرند. گرچه بیشتر اعضای دولت کنونی به ویژه رییس جمهوری مسیحی هستند اما طی دوره هایی که قدرت در دست روسای جمهوری مسلمان قرار داشت باز هم به آموزه های اسلامی از سوی دولت بی اعتنایی می شد. به همین سبب این گروه توانست خود را به عنوان مدافع اسلام و مسلمانان معرفی کند. نقش قدرتهای بزرگ در شکل گیری گروههای تروریستی از جمله بوکوحرام گروه های تندرو و سلفی از یک منظر وسیله برای توجیه و مشروعیت بخشیدن به اقدامات امپریالیستی آمریکا در آفریقا به شمار می روند. به این معنا که ایالات متحده برای مداخله در کشورهای آفریقایی که سرشار از ثروت های کلان خدادادی و منابع خام و اولیه جهت استفاده در صنایع بزرگ آمریکایی است به بهانه نیاز دارد که فعالیت گروهایی همانند بوکو حرام و . . . چنین بهانه ای را در اختیارش قرار می دهد. غرب و آمریکا از تمام ظرفیت های موجود برای گسترش موج اسلام هراسی در دنیا بهره می برند. بوکوحرام و الشباب و امثال این گروه ها نه اولین و نه آخرین پدیده هایی هستند که به نام اسلام و در تقابل با اسلام فعالیت کرده و در راستای منافع دولت های غربی گام بر می دارند. غرب به خوبی فهمیده است که گسترش دامنه فعالیت نیروهای تندروی سلفی بیش از هر چیز دیگر توان صدمه زدن به پیکره امت واحده را دارد. بر این اساس تأسیس اینچنین گروه هایی نه تنها در کوتاه مدت اسباب تأمین منافع ملی ایالات متحده و دیگر دولت های غربی را به ارمغان خواهد آورد، بلکه با پایان یافتن تاریخ مصرف آن ها بسترهای مورد نیاز برای مانور نمایش اسلام هراسی غرب در افکار عمومی دنیا و همچنین مداخله در مناطق مختلف که هر یک به منزله حیاط خلوتی برای غربی هاست را مهیا می کند. به عبارت دیگر گروه تروریستی و افراطی کارکرد دوگانه ای در سیاست دولت های غربی دارند. کارکرد اول کاملاً تاکتیکی و در راستای اهداف کوتاه مدت این دولت ها قابل تبیین است، مانند نمونه تأسیس القاعده و منافع تاکتیکی آمریکا در تقابل با اتحاد جماهیر شوروی. کارکرد دوم این پدیده ها کاملاً استراتژیک و در راستای اهداف بلند مدت نظام سلطه در تقابل تمدنی با تمدن اسلام قابل ارزیابی است. در نهایت آنچه مهم است این که طمع سیری ناپذیر غرب و آمریکا در زمینه نفت و گاز باعث شده دولتهای غربی از هرج ومرج ایجاد شده برای مشروعیت بخشیدن به تلاش هایشان برای افزایش دسترسی به باقیمانده ذخایر انرژی قاره آفریقا استفاده کنند. در این میان کشیده شدن موضوع ربوده شدن دختران دانش آموز از سوی بوکو حرام به شورای امنیت و همچنین ورود آمریکا، انگلیس، فرانسه و کانادا به این موضوع و همچنین اعلام اینکه این کشورها با اعزام نیروهای ویژه قصد دارند در امر یافتن دختران به دولت نیجریه کمک کنند نشان می دهد که آفریقا مؤلفه های اصلی تبدیل شدن به کانون جدید بحران را دارد و در صورت تثبیت بیشتر قدرت بشار اسد در سوریه، کشورهای غربی برای در امان ماندن از خطر تروریست ها ممکن است این افراد را به آفریقا منتقل کنند. بوکوحرام و داعش گروه تروریستی «بوکوحرام» در کشور نیجریه را نیز می توان از جمله مهمترین گروههایی در آفریقا دانست که در سال ۲۰۱۴ با داعش همپیمان شد. ابوبکر شیکاو، سرکرده این گروه تروریستی که مرکز و غرب آفریقا را محل جولان خود قرار داده است با ابوبکر البغدادی سرکرده داعش اعلام همپیمانی کرد و شهر «جوزا» در شمال نیجریه را مرکز فعالیت خود اعلام کرده است. علاوه بر آن، سران بوکوحرام از عناصر گروه تروریستی الشباب در سومالی نیز خواسته اند تا با ابوبکر البغدادی اعلام همپیمانی کنند. گروه تروریستی بوکوحرام، ۲۰ درصد خاک نیجریه را در اختیار خود دارد و به نظر می رسد که دولت و ارتش کشور ۱۷۰ میلیون نفری نیجریه نمی خواهد این گروه تروریستی را کاملا نابود سازد. با پیوستن این گروه تروریستی به داعش که حمایت برخی دولتهای شیعه ستیز منطقه ای داعش را نیز می تواند به همراه آورد، عملا از بین رفتن فعالیت این گروه تروریستی را در آفریقا باید به فراموشی سپرد زیرا ادغام شدن هر گروه تروریستی در داعش را باید ابزاری در دست حامیان این گروه در منطقه برای پیاده کردن سیاستهای شیعه ستیزی قلمداد کرد . هم اکنون با همپیمان شدن گروه تروریستی بوکوحرام با داعش، اشتراکات ایدئولوژیک این گروه با سیاستهای شیعه ستیز دولت و ارتش نیجریه در این کشور، همپوشانی پیدا کرده است و احتمالا با این پوست اندازی و پیوند نامبارک تروریستی در نیجریه و با توجه به ایدئولوژی شیعه ستیزی داعش، موج جدید و البته هدفمند شیعه ستیزی در این کشور و حتی دیگر مناطق آفریقا گسترده تر و خشونت آن بیشتر خواهد شد. این امر از آنجا برای دولت و ارتش و کشورهای صاحب نفوذ در نیجریه از جمله رژیم صهیونیستی و عربستان اهمیت دارد که از این پس شیعیان را در مقابل این گروه تروریستی و اقدامات آن تنها میگذارد و بخشی از سیاستهای شیعه ستیز در نیجریه را به این گروه تروریستی واگذار میکند. بر این اساس می توان حمایت برخی کشورهای خاورمیانه و آفریقایی از دگردیسی تروریستی در آفریقا را واقعی و مهم ارزیابی کرد. پیامدهای رشد بوکوحرام رشد فعالیت گروه بوکوحرام نیجریه سبب نگرانی بسیاری و در صدر آنان دولت نیجریه و کشورهای همسایه شده است. افزون بر این، کشورهایی هم که در نیجریه منافع نفتی و اقتصادی دارند نسبت به رشد فعالیت بوکوحرام در این کشور ابراز نگرانی می کنند. برخی بر این باورند که رشد روزافزون فعالیت گروه بوکوحرام پیامدهای چندی به همراه خواهد داشت. نفوذ بوکوحرام و اندیشه های این گروه روند انتشار جریان های تروریستی را در دوره های بعد افزایش خواهد داد. با توجه به این که گروه بوکوحرام با القاعده و دیگر گروه های تندرو در آفریقا در تماس است این مساله می تواند تهدید آشکاری برای نظام های سیاسی منطقه باشد. درباره اوضاع داخلی نیجریه هم افزایش فعالیت بوکوحرام می تواند سبب شود تا این گروه در عرصه داخلی این کشور به خشونت های بیشتری دامن زند. درباره اوضاع منطقه هم ملاحظه می شود که گسترش فعالیت بوکوحرام در مناطق مرزی نیجریه با کشورهای همسایه سبب شده است تا این کشورها نسبت به اقدام های این گروه بی تاب باشند. رشد این گروه، پیامدهای منفی برای کشورهای همسایه دارد؛ چرا که می تواند به کشورهای همسایه هم سلاح وارد کند و با هماهنگی گروه القاعده در مغرب به طور مستقیم تهدیدی برای کشورهای همسایه نیجریه به شمار رود. در حالی که پیشتر به خاطر اقدام های بوکوحرام در نیجریه شماری از شهروندان نیجریه به چاد و نیجر فرار کرده بودند و شمار این افراد رو به افزایش بوده، شهرهای مرزی کامرون نیز به تازگی شاهد موجی از پناهندگان نیجریه ای هستند. هم اکنون کامرون میزبان ۳۹ هزار و نیجر میزبان ۵۰ هزار پناهجوی نیجریه ای است و این آمار، افزون بر ۶۴۵ هزار نفری است که در داخل کشور نیجریه بی خانمان شده اند. همچنین رشد فعالیت بوکوحرام می تواند در عرصه جهانی هم بحران اقتصادی به وجود آورد. به ویژه برای کشورهایی مانند آمریکا که مصرف کننده نفت نیجریه هستند؛ زیرا دستیابی به منابع نفتی همواره هدف گروه های تروریستی است. با توجه به اینکه اوضاع در منطقه نفت خیز «دلتای» نیجریه هم ناآرام است این مساله سبب می شود تا گروه بوکوحرام منابع نفتی را در اختیار بگیرد و از آن به عنوان برگ برنده ای در تنش خود با دولت نیجریه استفاده کند. نتیجه گیری گروه بوکوحرام اعلام کرده که برای تأسیس یک کشور اسلامی، همانند داعش و القاعده، در شمال نیجریه دست به مبارزه مسلحانه میزند. سابقه تأسیس این گروه نشان میدهد که آنها به جریانهای ضد اسلامی در جهان شباهت بیشتری داشته یا با همین هدف سازماندهی شدهاند. هدف اصلی این گروه از جنایت اخیر علیه دختران نیجریهیی روشن است، ایجاد رعب و وحشت بین مردم نیجریه برای ممانعت از ادامه تحصیل فرزندانشان است. تمایلات تند روانه این گروه که در بستری از فقر سوزنده و بی سوادی مفرط مسلمانان ساکن شمال نیجریه جا خوش کرده است تقویت کننده این فرضیه است که طالبانیسم فقر و بیسوادی را دستاویز رشد و گسترش خود قرار میدهد. چرا که شعارها و دیدگاههای طالبان تنها قدرت تأثیر گذاری بر روی اذهان ساده و خالی را خواهد داشت که در امتزاج با فقر دارای کینه ای عمیق نسبت به سایرین اعم از ثروتمندان و یا صاحبان دیگر کیشها و آیینها هستند. ابتدایی بودن ذهن این افراد با توجه به ترسی که از قدرت مقابلش احساس میکند، ابتدا باعث کشیدن حصاری به دور خودش و ذهنش میگردد، لذا گام اول آنها تحریم نظام آموزشی متداول و برپایی مدارس دینی به عنوان پایگاهی برای آموزشهای دینی است. سپس با توجه با تحریف آیات مرتبط با موضوع مبارزه با کافران و مشرکان، برای مبارزه با کافران و مشرکان زمانه پا به عرصه عمل و مبارزه میگذارند. |
گسترش فعالیت بوکوحرام در شمال آفریقا