آیا هاشمی مخالف انقلاب فرهنگی بود؟

آیا هاشمی مخالف انقلاب فرهنگی بود؟

به گزارش جهان، آیت‌الله هاشمی در مراسم سی‌ و چهارمین سالگرد تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی گفته است “سال‌های بعد از پیروزی انقلاب شرایطی پیش آمد که اسلحه‌ها از کلانتری‌ها وارد دانشگاه شده بودند و در تمام دانشگاه‌ها اتاق جنگ وجود داشت. در نتیجه اداره دانشگاه‌ها سخت شده بود. اگر چه که من مخالف این امر بودم اما نمی‌شد کاری کرد و دانشگاه‌ها تعطیل شدند.”

برخی رسانه‌ها این جمله هاشمی را به مخالفت قطعی وی با انقلاب فرهنگی در سال 59 تعبیر کرده‌اند. انقلاب فرهنگی به حرکتی گفته می‌شود که طی آن دانشگاه‌های کشور به مدت بیش از 2 سال به علت حضور گروهک‌های مسلح و تبدیل برخی دانشگا‌ه‌ها به انبارهای تسلیحاتی این گروهک‌ها تعطیل شد و پس از آن برخی مدرسان وابسته به غرب یا شرق از دانشگاه‌ها کنار گذاشته شدند.  این تصمیم با تصویب ستاد انقلاب فرهنگی گرفته شد. ستادی که در آن افرادی همچون  عبدالکریم سروش، محمدجواد باهنر، مهدی ربانی املشی، حسن حبیبی، شمس آل‌احمد، جلال‌الدین فارسی و علی شریعتمداری حضور داشتند.

اظهارات اخیر آیت‌الله هاشمی درباره انقلاب فرهنگی از منظر منطق نمی‌تواند حکایت از تصریح وی به مخالفت با این حرکت داشته باشد. گزاره‌ای که وی به کار برده را می‌توان به این نحو نیز نوشت:”به دلیل وضعیت نابسامان دانشگاه‌ها در آن روزها و از آنجا که دانشگاه‌ها تبدیل به اتاق جنگ مسلحانه شده بودند، ناچاراً امر به تعطیلی دانشگاه‌ها دایر شده است.”  این گزاره نمی‌تواند مخالفت با انقلاب فرهنگی تلقی شود؛ اساساً تمام آنها که در تصمیم‌گیری درباره این حرکت دخیل بودند بنا به اقتضائاتی به این جمع‌بندی رسیده‌اند و فردی نبوده که فارغ از این ملاحظات و صرفاً به دلیل مخالفت با پدیده‌ای به نام دانشگاه، رای به تعطیلی آن داده باشد.

همچنین از نظر منطقی، نوعی مغالطه از جنس مغلطه “تامین” در صحبت‌های آیت‌الله هاشمی حضور دارد. «تامین» نوعی از مغالطه است که در آن گوینده سخنی را بیان می‌کند که حاوی نوعی ابهام است و هر حالتی از تفاسیر نسبت به اظهار خود را در شرایط مختلف می‌تواند تایید کند. در اینجا آقای هاشمی می‌تواند مدعی باشد هم موافق انقلاب فرهنگی بوده(به دلیل شرایط و ضروریاتی از جمله تبدیل دانشگاه‌ها به اتاق  جنگ گروهک‌ها) و هم مخالف آن.

اما از منظری غیر از مسئله “منطق” می‌توان گفت که اراده آقای هاشمی قاعدتاً باید بر این باشد که در این برهه، برداشت مخالفتش با انقلاب فرهنگی بر هر برداشت دیگری ترجیح پیدا کند.

آقای هاشمی دهه 60 و 70 نمی‌توانسته مخالف انقلاب فرهنگی از حیث تصفیه برخی اساتید وابسته به غرب یا شرق باشد؛ برای اثبات این مسئله هم کدهای قرینه‌ وجود دارد و هم روانشناسی آقای هاشمی این را به ما دیکته می‌کند.

آقای هاشمی نه تنها با تصفیه مسالمت‌آمیز، بلکه با تصفیه خشونت‌آمیز هم سر ناسازگاری نداشته؛ در مذاکرات شورای انقلاب در تاریخ 18/6/58 به نقل از هاشمی آمده است: «…بگذارید آن ها شلوغ کنند…آن وقت جلو مردم آنها را تخطئه می کنیم.جلوگیری از کار آنها(گروهک‌ها) کاملاً ممکن است…جلوگیری از شلوغی می شود کرد. از خشونت نمی ترسیم. امروز شروع شود بهتر از 3 ماه دیگر است.»

کیفیت برخورد آیت‌الله هاشمی با منتقدان شخصی‌اش هم دلالت بر این دارد که آیت‌الله با حذف دیگری از میدان، میانه بدی ندارد. وی زمانی عباس عبدی را به همراه چند تن دیگر به دلیل مخالفت‌هایشان با دولت هاشمی روانه زندان کرد؛ در پاسخ به چرایی زندانی شدن عزت الله سحابی از دیگر منتقدان آن‌ روزهای آقای هاشمی نیز گفت که “پررو شده بود، دادم رویش را کم کنند.” احمد توکلی هم از شخصیت‌هایی است که نحوه تعامل آیت‌الله هاشمی با منتقدان را از نزدیک لمس کرده است. در رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری 72 توکلی مهمترین رقیب آیت‌الله هاشمی بود. در همان ایام محمد هاشمی برادر آیت‌الله هاشمی نیز سکانداری ریاست سازمان صداوسیما را برعهده داشت؛ با این حال اجازه پخش فیلم تبلیغاتی احمد توکلی به وی داده نمی‌شد و پروسه سختی طی شد تا نهایتاً این اجازه صادر شود!

بنابراین روحیات آن روزهای آیت‌الله هاشمی می‌گوید ایشان نمی‌توانسته مخالفتی با انقلاب فرهنگی سالهای 59 تا 62 داشته باشد؛ با این حال، شیوه سیاست‌ورزی آقای هاشمی مخالفت این روزهای وی را توجیه می‌کند.

پیش از این برخی کارشناسان سیاسی این مسئله را تشریح کرده‌اند که آقای هاشمی از نظر روانشناسی شخصیتی «خودمرکزگرا» دارد و همه چیز را با مرکزیت خود تحلیل و تفسیر می‌کند؛ از منظر عمل سیاسی نیز، وی را در جرگه عمل‌گرایان(پراگماتیست‌ها) دسته‌بندی می‌کنند.

اگر سیاست‌ورزی آقای هاشمی را با پراگماتیسم بسنجیم، تناقض موضع آن روز و امروز آیت‌الله در نسبت با موضوع انقلاب فرهنگی حل می‌شود. پراگماتیسم نحله‌ای است که مسئله درست و غلط و حق و باطل را تعلیق می‌کند و هر امری را با سنگ “سودمندی عملی” برای شرایطی که در آن قرار داریم، می‌سنجد.

با توجه به فضای انقلابی حاکم بر آن روزها و نقطه‌ای که آیت‌الله هاشمی از منظر سیاسی در آن حضور داشت، موافقت با انقلاب فرهنگی موضعی سودمند بود و پایگاه او را محکم می‌کرد؛ با این حال آیت‌الله هاشمی در دوران حاضر به دلایلی که پیش از این گفته شده، پایگاه سیاسی و به تبع آن پایگاه اجتماعی خود را تغییر داده؛ پایگاهی که هاشمی این روزها برای خود تعریف کرده نمی‌تواند چندان موافق انقلاب فرهنگی آن روزها باشد؛ بنابراین آیت‌الله هاشمی از موضعی سخن می‌گوید که بتواند خود را در این پایگاه اجتماعی بیشتر تثبیت کرده و آن را به نفع پایگاه سیاسی خود به کار بگیرد.
منبع:تسنیم

آیا هاشمی مخالف انقلاب فرهنگی بود؟

به گزارش جهان، آیت‌الله هاشمی در مراسم سی‌ و چهارمین سالگرد تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی گفته است “سال‌های بعد از پیروزی انقلاب شرایطی پیش آمد که اسلحه‌ها از کلانتری‌ها وارد دانشگاه شده بودند و در تمام دانشگاه‌ها اتاق جنگ وجود داشت. در نتیجه اداره دانشگاه‌ها سخت شده بود. اگر چه که من مخالف این امر بودم اما نمی‌شد کاری کرد و دانشگاه‌ها تعطیل شدند.”

برخی رسانه‌ها این جمله هاشمی را به مخالفت قطعی وی با انقلاب فرهنگی در سال 59 تعبیر کرده‌اند. انقلاب فرهنگی به حرکتی گفته می‌شود که طی آن دانشگاه‌های کشور به مدت بیش از 2 سال به علت حضور گروهک‌های مسلح و تبدیل برخی دانشگا‌ه‌ها به انبارهای تسلیحاتی این گروهک‌ها تعطیل شد و پس از آن برخی مدرسان وابسته به غرب یا شرق از دانشگاه‌ها کنار گذاشته شدند.  این تصمیم با تصویب ستاد انقلاب فرهنگی گرفته شد. ستادی که در آن افرادی همچون  عبدالکریم سروش، محمدجواد باهنر، مهدی ربانی املشی، حسن حبیبی، شمس آل‌احمد، جلال‌الدین فارسی و علی شریعتمداری حضور داشتند.

اظهارات اخیر آیت‌الله هاشمی درباره انقلاب فرهنگی از منظر منطق نمی‌تواند حکایت از تصریح وی به مخالفت با این حرکت داشته باشد. گزاره‌ای که وی به کار برده را می‌توان به این نحو نیز نوشت:”به دلیل وضعیت نابسامان دانشگاه‌ها در آن روزها و از آنجا که دانشگاه‌ها تبدیل به اتاق جنگ مسلحانه شده بودند، ناچاراً امر به تعطیلی دانشگاه‌ها دایر شده است.”  این گزاره نمی‌تواند مخالفت با انقلاب فرهنگی تلقی شود؛ اساساً تمام آنها که در تصمیم‌گیری درباره این حرکت دخیل بودند بنا به اقتضائاتی به این جمع‌بندی رسیده‌اند و فردی نبوده که فارغ از این ملاحظات و صرفاً به دلیل مخالفت با پدیده‌ای به نام دانشگاه، رای به تعطیلی آن داده باشد.

همچنین از نظر منطقی، نوعی مغالطه از جنس مغلطه “تامین” در صحبت‌های آیت‌الله هاشمی حضور دارد. «تامین» نوعی از مغالطه است که در آن گوینده سخنی را بیان می‌کند که حاوی نوعی ابهام است و هر حالتی از تفاسیر نسبت به اظهار خود را در شرایط مختلف می‌تواند تایید کند. در اینجا آقای هاشمی می‌تواند مدعی باشد هم موافق انقلاب فرهنگی بوده(به دلیل شرایط و ضروریاتی از جمله تبدیل دانشگاه‌ها به اتاق  جنگ گروهک‌ها) و هم مخالف آن.

اما از منظری غیر از مسئله “منطق” می‌توان گفت که اراده آقای هاشمی قاعدتاً باید بر این باشد که در این برهه، برداشت مخالفتش با انقلاب فرهنگی بر هر برداشت دیگری ترجیح پیدا کند.

آقای هاشمی دهه 60 و 70 نمی‌توانسته مخالف انقلاب فرهنگی از حیث تصفیه برخی اساتید وابسته به غرب یا شرق باشد؛ برای اثبات این مسئله هم کدهای قرینه‌ وجود دارد و هم روانشناسی آقای هاشمی این را به ما دیکته می‌کند.

آقای هاشمی نه تنها با تصفیه مسالمت‌آمیز، بلکه با تصفیه خشونت‌آمیز هم سر ناسازگاری نداشته؛ در مذاکرات شورای انقلاب در تاریخ 18/6/58 به نقل از هاشمی آمده است: «…بگذارید آن ها شلوغ کنند…آن وقت جلو مردم آنها را تخطئه می کنیم.جلوگیری از کار آنها(گروهک‌ها) کاملاً ممکن است…جلوگیری از شلوغی می شود کرد. از خشونت نمی ترسیم. امروز شروع شود بهتر از 3 ماه دیگر است.»

کیفیت برخورد آیت‌الله هاشمی با منتقدان شخصی‌اش هم دلالت بر این دارد که آیت‌الله با حذف دیگری از میدان، میانه بدی ندارد. وی زمانی عباس عبدی را به همراه چند تن دیگر به دلیل مخالفت‌هایشان با دولت هاشمی روانه زندان کرد؛ در پاسخ به چرایی زندانی شدن عزت الله سحابی از دیگر منتقدان آن‌ روزهای آقای هاشمی نیز گفت که “پررو شده بود، دادم رویش را کم کنند.” احمد توکلی هم از شخصیت‌هایی است که نحوه تعامل آیت‌الله هاشمی با منتقدان را از نزدیک لمس کرده است. در رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری 72 توکلی مهمترین رقیب آیت‌الله هاشمی بود. در همان ایام محمد هاشمی برادر آیت‌الله هاشمی نیز سکانداری ریاست سازمان صداوسیما را برعهده داشت؛ با این حال اجازه پخش فیلم تبلیغاتی احمد توکلی به وی داده نمی‌شد و پروسه سختی طی شد تا نهایتاً این اجازه صادر شود!

بنابراین روحیات آن روزهای آیت‌الله هاشمی می‌گوید ایشان نمی‌توانسته مخالفتی با انقلاب فرهنگی سالهای 59 تا 62 داشته باشد؛ با این حال، شیوه سیاست‌ورزی آقای هاشمی مخالفت این روزهای وی را توجیه می‌کند.

پیش از این برخی کارشناسان سیاسی این مسئله را تشریح کرده‌اند که آقای هاشمی از نظر روانشناسی شخصیتی «خودمرکزگرا» دارد و همه چیز را با مرکزیت خود تحلیل و تفسیر می‌کند؛ از منظر عمل سیاسی نیز، وی را در جرگه عمل‌گرایان(پراگماتیست‌ها) دسته‌بندی می‌کنند.

اگر سیاست‌ورزی آقای هاشمی را با پراگماتیسم بسنجیم، تناقض موضع آن روز و امروز آیت‌الله در نسبت با موضوع انقلاب فرهنگی حل می‌شود. پراگماتیسم نحله‌ای است که مسئله درست و غلط و حق و باطل را تعلیق می‌کند و هر امری را با سنگ “سودمندی عملی” برای شرایطی که در آن قرار داریم، می‌سنجد.

با توجه به فضای انقلابی حاکم بر آن روزها و نقطه‌ای که آیت‌الله هاشمی از منظر سیاسی در آن حضور داشت، موافقت با انقلاب فرهنگی موضعی سودمند بود و پایگاه او را محکم می‌کرد؛ با این حال آیت‌الله هاشمی در دوران حاضر به دلایلی که پیش از این گفته شده، پایگاه سیاسی و به تبع آن پایگاه اجتماعی خود را تغییر داده؛ پایگاهی که هاشمی این روزها برای خود تعریف کرده نمی‌تواند چندان موافق انقلاب فرهنگی آن روزها باشد؛ بنابراین آیت‌الله هاشمی از موضعی سخن می‌گوید که بتواند خود را در این پایگاه اجتماعی بیشتر تثبیت کرده و آن را به نفع پایگاه سیاسی خود به کار بگیرد.
منبع:تسنیم

آیا هاشمی مخالف انقلاب فرهنگی بود؟

اخبار دنیای موبایل و تکنولوژی

جریان سازش ۲۰ سال انقلاب را عقب انداخت/ «برجام» در اجرا مطلقاً شکست خورده است

جریان سازش ۲۰ سال انقلاب را عقب انداخت/ «برجام» در اجرا مطلقاً شکست خورده است

خبرگزاری فارس: جریان سازش ۲۰ سال انقلاب را عقب انداخت/ «برجام» در اجرا مطلقاً شکست خورده است

سعید قاسمی فعال فرهنگی بعدازظهر امروز پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت در مراسم جشن سومین سال آغاز به کار برنامه دکتر سلام با تشکر از دست‌اندرکاران این برنامه که به زیباترین شکل یعنی هنر متعهد اعتراض خود را نسبت به انحراف جدید اعلام می‌کنند گفت: سال گذشته به ما و شما و رهبر انقلاب سخت گذشت چرا که هفته‌ای نبود که رفیقی ایرانی، افغانی، پاکستانی و یا لبنانی را دفن نکنیم.

وی با ذکر این نکته که به علت اشتباه اصولگرایان جریان انحرافی بر سر کار آمد که روند انقلاب اسلامی را ۲۰ سال به عقب انداخت اظهار داشت: بر اثر اشتباه و بی‌بصیرتی عده‌ای برجام امضا شد اما اجرا نشد و از همان اول رهبر انقلاب عاقبت امر را پیش‌بینی کرد و گفت که به آن خوش‌بین نیست لذا این طرح هم در ابتدا و هم در اجرا مطلقا شکست خورده است.

فارس/قاسمی با ابراز امیدواری نسبت به شکست جریان انحرافی جدید همانند شکست جریانات انحرافی گذشته از جمله بازرگان، رجبی، فرقان و … گفت: انشاءلله شاهد شکست جریان «استکبار بلیسی» و سازش با اساتید و ریشه‌های دانشگاه آزادی‌اش که عاشقان آمریکا و انگلیس هستند خواهیم بود.

جریان سازش ۲۰ سال انقلاب را عقب انداخت/ «برجام» در اجرا مطلقاً شکست خورده است

(image)

سعید قاسمی فعال فرهنگی بعدازظهر امروز پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت در مراسم جشن سومین سال آغاز به کار برنامه دکتر سلام با تشکر از دست‌اندرکاران این برنامه که به زیباترین شکل یعنی هنر متعهد اعتراض خود را نسبت به انحراف جدید اعلام می‌کنند گفت: سال گذشته به ما و شما و رهبر انقلاب سخت گذشت چرا که هفته‌ای نبود که رفیقی ایرانی، افغانی، پاکستانی و یا لبنانی را دفن نکنیم.

وی با ذکر این نکته که به علت اشتباه اصولگرایان جریان انحرافی بر سر کار آمد که روند انقلاب اسلامی را ۲۰ سال به عقب انداخت اظهار داشت: بر اثر اشتباه و بی‌بصیرتی عده‌ای برجام امضا شد اما اجرا نشد و از همان اول رهبر انقلاب عاقبت امر را پیش‌بینی کرد و گفت که به آن خوش‌بین نیست لذا این طرح هم در ابتدا و هم در اجرا مطلقا شکست خورده است.

فارس/قاسمی با ابراز امیدواری نسبت به شکست جریان انحرافی جدید همانند شکست جریانات انحرافی گذشته از جمله بازرگان، رجبی، فرقان و … گفت: انشاءلله شاهد شکست جریان «استکبار بلیسی» و سازش با اساتید و ریشه‌های دانشگاه آزادی‌اش که عاشقان آمریکا و انگلیس هستند خواهیم بود.