آنقدر فحاشی کردند که مهدی دو موقعیت را خراب کرد

آنقدر فحاشی کردند که مهدی دو موقعیت را خراب کرد

افق نیوز/ پدر طارمی در مورد بازی مقابل سیاه‌جامگان و حواشی بعد از آن گفته:  «آنقدر فحاشی کردند که مهدی دو موقعیت گل را خراب کرد». پدر طارمی گفته مهدی از بچه‌گی دوست داشت به رئال برود و الان به آرزویش نزدیک شده!

گویا خانواده طارمی اصرار زیادی برای ازدواج مهدی دارند اما او هنوز راضی به این کار نشده است.

مدیرکانون مشوقان باشگاه استقلال هم گفته علیه منصوریان شعار دادند اما آنها کسی را کتک نزدند؛ البته که فیلم‌ها و عکس‌ها منتشر شده چیز دیگری می‌گوید!

 

بانک ورزش

آنقدر فحاشی کردند که مهدی دو موقعیت را خراب کرد

افق نیوز/ پدر طارمی در مورد بازی مقابل سیاه‌جامگان و حواشی بعد از آن گفته:  «آنقدر فحاشی کردند که مهدی دو موقعیت گل را خراب کرد». پدر طارمی گفته مهدی از بچه‌گی دوست داشت به رئال برود و الان به آرزویش نزدیک شده!

گویا خانواده طارمی اصرار زیادی برای ازدواج مهدی دارند اما او هنوز راضی به این کار نشده است.

مدیرکانون مشوقان باشگاه استقلال هم گفته علیه منصوریان شعار دادند اما آنها کسی را کتک نزدند؛ البته که فیلم‌ها و عکس‌ها منتشر شده چیز دیگری می‌گوید!

 

(image)

بانک ورزش

آنقدر فحاشی کردند که مهدی دو موقعیت را خراب کرد

نمایندگانی که «دَبه» کردند

نمایندگانی که «دَبه» کردند

به گزارش جهان نیوز به نقل ازمهر، نمایندگان در جلسه نوبت صبح روز پنجشنبه مجلس شورای اسلامی از ساعت ۸.۱۵ تا ۱۳ بررسی رای اعتماد به وزاری پیشنهادی کابینه دوازدهم را ادامه دادند.

در جلسه علنی امروز موافقان و مخالفان وزرای پیشنهادی دادگستری، دفاع و راه و شهرسازی صحبت کردند. قرار بود که وزرای دادگستری و دفاع هیچ مخالفی نداشته باشند اما در میان اظهارات موافقان وزیر دادگستری نماینده سقز و بانه به دلیل مشکلات حوزه انتخابیه اش در کمبود پزشکی قانونی در مخالفت با وزیر سخنرانی و اعلام کرد در صورت عدم تامین کادر مورد نیاز پزشکی قانونی به وزیر رای اعتماد نخواهد داد.

حجت الاسلام محمدعلی شهیدی که روز گذشته حکم خود را از رئیس جمهور برای معاونت امور ایثارگران گرفته بود از صبح امروز در صحن علنی مجلس حضور داشت و چندین بار به جایگاه هیات رئیسه رفته و با لاریجانی صحبت کرد، علاوه بر امروز محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید مجلس مدت طولانی کنار جهانگیری نشسته و مشغول گفتگو با وی بود.
آوایی وزیر پیشنهادی دادگستری پس از پایان دفاعیاتش شعری از فیض کاشانی را با این مضمون خواند: این جهان بی تو هیچ است، هیچ/ هر چه می گردد ثنا هیچ است هیچ/ گر جهان را سر به سر بگرفته/ چون نمی ماند به جا هیچ است هیچ/ شد مرا یک نکته را از غیب آشنا/در دو عامل جز خدا هیچ است هیچ/ گر نسوزد جان و دل در عشق او/ در تن این افسرده ها هیچ است هیچ.

لاریحانی پس از اظهارات آوایی خطاب به جهانگیری گفت: خوب بود آقای آوایی را برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معرفی می کردید.امیرحسین قاضی زاده نماینده مردم مشهد که در حمایت از وزیر پیشنهادی دفاع صحبت می کرد، گفت: از سپاه با من تماس گرفتند که از امیر حاتمی حمایت کنیم، این نشان دهنده وحدت سپاه و ارتش است. امیر حاتمی از امیران ارتش جمهوری اسلامی است.

در ادامه جلسه نمایندگان تذکراتی را نسبت به تعدادی از وکلای ملت دادند که علیرغم توافق برای تقسیم وقت شان جهت مخالفت و موافقت با وزرا به وعده خود عمل نمی کردند. روز گذشته امیرآبادی عضو هیات رئیسه مجلس به نمایندگانی که وقت خود را تقسیم می کردند، تذکر می داد که وقت شان به پایان رسیده و نوبت نماینده ای است که وقت خود را با آن نماینده تقسیم کرده است که علی لاریجانی خطاب به وی گفت: «دخالت نکنید»
با تذکر مجدد نمایندگان، پزشکیان نایب رئیس مجلس که ریاست جلسه را بر عهده داشت خطاب به نمایندگان گفت: یا وقت خود را تقسیم نکنید یا اگر وقت می دهید وسط کار «دَبه» نکنید.

آخرین وزیری که رای اعتماد به وی بررسی می شد آخوندی بود، وی در حالی وارد صحن علنی شد که دقایق پایانی دفاعیات امیر حاتمی بود این در حالی است که طبق آیین نامه مجلس باید همه وزرای پیشنهادی از صبح در مجلس حضور داشته باشند.

بر این اساس بررسی رای اعتماد به شش وزیر پیشنهادی باقی مانده است. برای رای اعتماد به هر وزیر حدود حدود یک ساعت و نیم وقت لازم است بنابراین حدود ۹ ساعت فرصت برای بررسی رای اعتماد به وزرای پیشنهادی وقت لازم است. علاوه بر این هر کدام از وزرا بیش از ۵ دقیقه از وقت خود را به دفاعیات رئیس جمهور اختصاص دادند که طبق آن رئیس جمهور نیز ۸۵ دقیقه فرصت برای دفاع از وزرا خواهد داشت.

 

نمایندگانی که «دَبه» کردند

به گزارش جهان نیوز به نقل ازمهر، نمایندگان در جلسه نوبت صبح روز پنجشنبه مجلس شورای اسلامی از ساعت ۸.۱۵ تا ۱۳ بررسی رای اعتماد به وزاری پیشنهادی کابینه دوازدهم را ادامه دادند.

در جلسه علنی امروز موافقان و مخالفان وزرای پیشنهادی دادگستری، دفاع و راه و شهرسازی صحبت کردند. قرار بود که وزرای دادگستری و دفاع هیچ مخالفی نداشته باشند اما در میان اظهارات موافقان وزیر دادگستری نماینده سقز و بانه به دلیل مشکلات حوزه انتخابیه اش در کمبود پزشکی قانونی در مخالفت با وزیر سخنرانی و اعلام کرد در صورت عدم تامین کادر مورد نیاز پزشکی قانونی به وزیر رای اعتماد نخواهد داد.

حجت الاسلام محمدعلی شهیدی که روز گذشته حکم خود را از رئیس جمهور برای معاونت امور ایثارگران گرفته بود از صبح امروز در صحن علنی مجلس حضور داشت و چندین بار به جایگاه هیات رئیسه رفته و با لاریجانی صحبت کرد، علاوه بر امروز محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید مجلس مدت طولانی کنار جهانگیری نشسته و مشغول گفتگو با وی بود.
آوایی وزیر پیشنهادی دادگستری پس از پایان دفاعیاتش شعری از فیض کاشانی را با این مضمون خواند: این جهان بی تو هیچ است، هیچ/ هر چه می گردد ثنا هیچ است هیچ/ گر جهان را سر به سر بگرفته/ چون نمی ماند به جا هیچ است هیچ/ شد مرا یک نکته را از غیب آشنا/در دو عامل جز خدا هیچ است هیچ/ گر نسوزد جان و دل در عشق او/ در تن این افسرده ها هیچ است هیچ.

لاریحانی پس از اظهارات آوایی خطاب به جهانگیری گفت: خوب بود آقای آوایی را برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معرفی می کردید.امیرحسین قاضی زاده نماینده مردم مشهد که در حمایت از وزیر پیشنهادی دفاع صحبت می کرد، گفت: از سپاه با من تماس گرفتند که از امیر حاتمی حمایت کنیم، این نشان دهنده وحدت سپاه و ارتش است. امیر حاتمی از امیران ارتش جمهوری اسلامی است.

در ادامه جلسه نمایندگان تذکراتی را نسبت به تعدادی از وکلای ملت دادند که علیرغم توافق برای تقسیم وقت شان جهت مخالفت و موافقت با وزرا به وعده خود عمل نمی کردند. روز گذشته امیرآبادی عضو هیات رئیسه مجلس به نمایندگانی که وقت خود را تقسیم می کردند، تذکر می داد که وقت شان به پایان رسیده و نوبت نماینده ای است که وقت خود را با آن نماینده تقسیم کرده است که علی لاریجانی خطاب به وی گفت: «دخالت نکنید»
با تذکر مجدد نمایندگان، پزشکیان نایب رئیس مجلس که ریاست جلسه را بر عهده داشت خطاب به نمایندگان گفت: یا وقت خود را تقسیم نکنید یا اگر وقت می دهید وسط کار «دَبه» نکنید.

آخرین وزیری که رای اعتماد به وی بررسی می شد آخوندی بود، وی در حالی وارد صحن علنی شد که دقایق پایانی دفاعیات امیر حاتمی بود این در حالی است که طبق آیین نامه مجلس باید همه وزرای پیشنهادی از صبح در مجلس حضور داشته باشند.

بر این اساس بررسی رای اعتماد به شش وزیر پیشنهادی باقی مانده است. برای رای اعتماد به هر وزیر حدود حدود یک ساعت و نیم وقت لازم است بنابراین حدود ۹ ساعت فرصت برای بررسی رای اعتماد به وزرای پیشنهادی وقت لازم است. علاوه بر این هر کدام از وزرا بیش از ۵ دقیقه از وقت خود را به دفاعیات رئیس جمهور اختصاص دادند که طبق آن رئیس جمهور نیز ۸۵ دقیقه فرصت برای دفاع از وزرا خواهد داشت.

 

نمایندگانی که «دَبه» کردند

به بازیکن استقلال که ۳ میلیارد می‌گیرد اعتراض کنید!

به بازیکن استقلال که ۳ میلیارد می‌گیرد اعتراض کنید!

افق نیوز/ مربی تیم امید استقلال خطاب به هواداران معترض عنوان کرد: به بازیکنی که دستمزد ۳ میلیارد تومانی می‌گیرد اعتراض کنید.

 

پس از تساوی بدون گل استقلال مقابل استقلال خوزستان هواداران به محمد نوازی معترض شدند و گفتند چرا غفوری را تعویض نمی‌کنند؟!

 

نوازی هم خطاب به این هواداران گفت: چرا این حرف ها را به من می‌زنید به بازیکنی که ۳ میلیارد تومان می گیرد اعتراض کنید!

بانک ورزش

به بازیکن استقلال که ۳ میلیارد می‌گیرد اعتراض کنید!

افق نیوز/ مربی تیم امید استقلال خطاب به هواداران معترض عنوان کرد: به بازیکنی که دستمزد ۳ میلیارد تومانی می‌گیرد اعتراض کنید.

 

پس از تساوی بدون گل استقلال مقابل استقلال خوزستان هواداران به محمد نوازی معترض شدند و گفتند چرا غفوری را تعویض نمی‌کنند؟!

 

نوازی هم خطاب به این هواداران گفت: چرا این حرف ها را به من می‌زنید به بازیکنی که ۳ میلیارد تومان می گیرد اعتراض کنید!

بانک ورزش

به بازیکن استقلال که ۳ میلیارد می‌گیرد اعتراض کنید!

تروریست ها با فاصله ۲۰ متری از جلوی درب صحن رد شدند/ به هر کسی که می‌دیدند، شلیک می‌کردند

تروریست ها با فاصله ۲۰ متری از جلوی درب صحن رد شدند/ به هر کسی که می‌دیدند، شلیک می‌کردند

در این حوادث تروریستی دو تیم از تروریستها با نفوذ به ساختمان مراجعات مردمی مجلس شورای اسلامی و محوطه حرم امام راحل با نیروهای امنیتی درگیر می‌شوند که بعضی از آنان با انفجار جلیقه انتحاری و بعضی هم در درگیری با نیروهای امنیتی به هلاکت رسیدند. در این حملات تروریستی متاسفانه ۱۷ نفر از هموطنانمان به شهادت رسیدند و شماری هم مجروح شدند.

به گزارش افق نیوز، در ادامه روایت هایی که امروز درباره حادثه حمله به مجلس شورای اسلامی منتشر شده آمده است.

من فقط اشهد را گفتم و به امام حسین و اهل بیت (ع) توسل کردم
مسئول دفتر علاء‌الدین بروجردی نماینده بروجرد که در زمان وقوع حادثه تروریستی مجلس به دلیل کمین یکی از تروریست ها، ۴ ساعت در اتاقش محبوس شده بود، روایتش از حمله تروریستی را تعریف کرد و گفت که اگر شهید فلاح از نیروهای خدماتی مجلس نبود بیشتر کارکنان و مسئولان دفاتر طبقه چهارم به شهادت می رسیدند.
http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1396/03/17/13960317001546636324554964492371_26781_PhotoT.jpg
حسام خوشبین فر اتفاقات روز حادثه تروریستی مجلس را به شرح زیر تعریف و تشریح کرد:
بنده در تمامی این اتفاقات در اتاقم مشغول بودم، ‌با تلفن صحبت می کردم و باز هم فکر نمی کردم که حمله شده چون در ابتدا تیراندازی ها پشت سر هم نبود و با خودم تصور می کردم که قسمی از مجلس در حال تعمیرات است. در این هنگام آقای فلاح؛ آبدارچی مجلس از راه پله طبقه سه وارد اتاق بنده در طبقه ۴ شد و گفت که حمله تروریستی شده، در اتاق را قفل و موبایلت را بی صدا کن و صدای تلفن ها را قطع کن. من هم همین کار را کردم. شهید فلاح بعد در راهروی طبقه ۴ به بقیه بچه ها هم با فریاد گفت که حمله تروریستی شده، شوخی نگیرید و در اتاق هایتان بروید. شهید فلاح در همین زمان که می خواست از راه پله برود با یکی از تروریست ها روبرو می‌شود فکر می کند که یک نفر به مجلس حمله کرده پس می خواهد اسلحه اش را بگیرد اما تروریست دیگر او را به رگبار می بندد. اگر شهید فلاح نبود تعداد زیادی از کارمندان و مسئولان دفاتر نمایندگی در طبقه چهارم شهید می شدند. او بود که با از خودگذشتگی همه ما را از حمله تروریستی مطلع کرد و ما نجات جانمان را مدیون اش هستیم.

من از ساعت ۱۰ و ربع تا ۲ ظهر داخل اتاق در بسته خود را محبوس کرده بودم. آن طرف در یکی از تروریست ها بود که در ابتدای راهروی یعنی مقابل دفتر ما کمین کرده بود. موقعیت دفتر آقای بروجردی طوری است که بین پاگرد و ابتدای راهرو قرار دارد. اگر تروریست ها میخواستند فرار کنند باید از راه پله و اتاق آقای بروجردی فرار می کردند و راه دیگری نبود به خاطر همین یکی از آن‌ها سه ساعت پشت در من بود و من صدای حرف زدنشان و حتی ناسزا گفتنشان را آن هم به زبان فارسی می شنیدم.  معجزه خدا این بود که این تروریست در اتاق را نشکست. فقط امتحان کرد دید که اتاق قفل است و بعد هیچ کار دیگری نکرد. من فقط اشهد را گفتم و به امام حسین و اهل بیت (ع) توسل کردم البته با فردی تماس گرفتم که به من روحیه بسیاری داد. ما در بروجرد مداحی به نام آقای ترابی داریم که بنده ارادت خاصی به او دارم، در تماسی به او گفتم به مجلس حمله شده که در واکنش بهم گفت قدرت شش ماهه امام حسین(ع) از همه عالم بیشتر است بعد هم برایم حضرت علی اصغر نذر کرد، شوخی می کرد و روحیه می داد و مدام در تماس بود. او فردی بود که بسیار به من روحیه داد. در طول زمانی که من در اتاق بودم آقای بروجردی زنگ می زد و شرایط را می پرسید و از من می خواست زیر میز خود را مخفی کنم.
http://cdn.isna.ir/d/2017/06/07/4/57501131.jpg
ساعت ۲ که صدای تیراندازی زیاد شد و بچه های سپاه به طبقه چهارم یورش آوردند. در این هنگام این تروریست خواست که در اتاق من را بشکند که بچه های سپاه به کمک آمدند و این تروریست سمت دیگر راهروی طبقه چهار پشت سرویس بهداشتی پناه گرفت و تیراندازی می کرد. در این هنگام یکی از بچه های سپاه در اتاق آمد و پرسید که کسی هست. من خودم را نشان دادم و از من خواست از اتاق خارج شوم او با از خودگذشتگی خود را سپر من قرار داد و خواست که از راه پله به سمت پایین بروم. در آنجا بود که محل شهادت شهید فلاح را دیدم و بسیار منقلب شدم. البته که وقتی خواستم از اتاق بیرون بیام آن تروریست شلیک کرد که جای گلوله ها در انتهای راهرو و نزدیک دفتر ما وجود دارد. به هر صورت با رشادت بچه های سپاه من به طبقه همکف رفتم. در آنجا با سردار عزیزی روبرو شدم. او از من پرسید که آیا آن‌ها به زبان فارسی صحبت می کردند من هم گفتم آن‌ها کلا تمامی صحبت ها حتی فحش هایی که لایق خودشان بود را به فارسی می گفتند. وقتی که وارد هم کف شدم دو جنازه شهید را دیدم که در حال انتقال به بیرون بودند. در نهایت نیز به سمت کمیسیون‌های مجلس رفتم که آقای بروجردی را دیدم. او من را بغل کرد و خدا روشکر گفت و در کمیسیون امنیت ملی نماز جماعت خواندیم. آن طرف ماجرا مادر و پدرم که خبر تیراندازی در مجلس را شنیده بودند به دم در مجلس می آیند که نیروهای امنیتی اجازه ورود به آن‌ها را  نمی دهند. مادرم با شنیدن هر صدای تیر احساس می‌کرد که تروریست ها من را هدف گرفته اند و حالش هر لحظه بدتر می‌شود. در نهایت که به او خبر سلامتی ام را می دهم به دلیل حال بد در بیمارستان برای ساعاتی بستری شد.

روایت یکی از مراجعه کنندگان به مجلس
مریم شهریاری به همراه خواهرش روز چهارشنبه برای دیدار با یکی از نمایندگان و بیان مشکلات‌شان به مجلس شورای اسلامی رفته بود که در این حمله تروریستی به شدت آسیب دید. او تا لحظه ورود به ساختمان مجلس تصور نمی‌کرد فردی که در پوشش خانم پشت سر او وارد می‌شود، یکی از همان تروریست‌هایی است که او را به رگبار گلوله می‌بندد. مریم شهریاری از چندین ناحیه مورد اصابت گلوله قرار گرفته و به شدت مجروح شده است. او درباره این حادثه گفت: چهارشنبه صبح به همراه خواهرم برای پیگیری مشکل بیمه‌مان به مجلس شورای اسلامی مراجعه کردیم تا با یکی از نمایندگان مجلس در این باره صحبت کنیم که این حادثه برایم اتفاق افتاد. از ایست بازرسی زنان که عبور کردیم یک نفر از آنها با پوشش زنانه پشت سر ما بود و از همان لحظه ورود تیراندازی را آغاز کردند، مردم نیز با شنیدن صدای تیر فرار می‌کردند و آنها هم بدون وقفه به سوی مردم شلیک می‌کردند.
http://www.mizanonline.ir/files/fa/news/1396/3/17/1163693_822.jpg
او که به شدت در این حادثه تروریستی مجروح شده بود، خاطرنشان کرد: ما جلوی آنها بودیم و هیچ راه فراری نداشتیم نه دیوار و نه صندلی بود که بتوانیم به آن پناه ببریم و به سمت خروجی‌ها هم نمی‌توانستیم برویم و تنها توانستیم با خواهرم روی زمین دراز بکشیم. آنها هر کسی را که می‌دیدند، تیرباران می‌کردند و فرقی نمی‌کرد در حال فرار باشد یا زیر صندلی پناه گرفته باشد. هر کسی را که می‌دیدند به سمت او شلیک می‌کردند. ناگهان نگاهشان به ما افتاد و وقتی دیدند ما زنده هستیم، ما را گلوله باران کردند به طوری که ما در گلوله غرق شدیم. آنها فکر می‌کردند ما کشته شدیم. برای همین دیگر به سمت ما شلیک نکردند و از ما عبور کردند. ما تمام تلاش‌مان را می‌کردیم تا بیهوش نشویم. خواهرم با فریاد کمک می‌خواست تا این که آمبولانس رسید. در این مدت متاسفانه شاهد کشته شدن مردم بیگناه بودیم و لحظات بسیار بدی را پشت سر گذاشتیم.

فضا کاملا مه‌آلود بود؛ حدود نیم متر در آب بودیم
یکی از ماموران یگان حفاظت ویژه نیز که در این حادثه تروریستی مجروح شده است، با اشاره به روز حادثه بیان کرد: بلافاصله بعد از اعلام عملیات خود را به مجلس رساندیم و در طبقه چهارم مجلس با آنها درگیر شدیم که یکی از آنها عملیات انتحاری انجام داد و دو نفر دیگر آنها حدود سه الی چهار ساعت تیراندازی می‌کردند و با هم درگیر بودیم. پس از عملیات انتحاری لوله آب سیستم ضدحریق سالن ترکید و آب در ساختمان جاری شد به طوری که ما حدود نیم متر در آب بودیم. فقط برق‌ها را قطع کردند تا با برق‌گرفتگی مواجه نشویم. پس از قطع برق دید خیلی کمتر شده بود و تیراندازی شدت گرفت به طوری که فضا کاملا مه‌آلود بود و در همین حین نیز یک گلوله به من اصابت کرد اما خدا را شکر همه آنها را به درک واصل کردیم.»

روایتی نماینده آمل از حادثه تروریستی مجلس
نماینده مردم آمل در مجلس با محکوم کردن حادثه تروریسی آمریکایی – تکفیری و شهید و زخمی شدن جمعی از هموطنان، جزییاتی از این اقدام شوم را روایت کرد.

عزت الله یوسفیان ملا اظهار داشت:  مجلس تنها جایی است که مردم به راحتی می توانند در آنجا رفت و آمد داشته باشند و روزانه مردم و مسئولان زیادی به آنجا مراجعه می کنند. وی یاد و خاطره شهدای حادثه تروریستی را گرامیداشت و افزود: تروریست فکر می کردند با حضور در مجلس و ترور نمایندگان، در شهرها اتفاقی می افتد و با چادر زنانه وارد مجلس شدند.

به گفته وی، تروریست ها که سه نفر بودند با پوشش زنانه وارد مجلس شدند و یک زن نیز آنان را از بیرون راهنمایی می کرد. نماینده مردم آمل در مجلس با با بیان اینکه تروریست ها در ابتدای ورود به مجلس پاسدار حفاظت را شهید کردند، ادامه داد: این افراد در مرحله بعدی از جلوی درب ورودی صحن مجلس رد شدند و فکر نمی کردند اینجا صحن مجلس است و با فاصله ۲۰ متری از جلوی درب صحن رد شدند.
http://www.mizanonline.ir/files/fa/news/1396/3/17/1163656_583.jpg
یوسفیان ملا گفت: این افراد در ادامه کار خود تا انتهای سالن رفتند و پس از آنکه متوجه درب صحن مجلس نشدند دوباره برگشتند و از پله ها بالا رفتند و به سمت هرکسی که می دیدند شلیک می کردند. وی با اشاره به اینکه نیروی های امنیتی بعد از حضور تروریست ها در طبقات بالای مجلس به محل حادثه آمدند، ادامه داد:با حضور نیروهای امنیتی، تروریست ها دیگر نتوانستند به سمت پایین بیایند.

یوسفیان ملا خاطرنشان کرد: خداوند کمک کرد که این حادثه در روزهای ملاقات عمومی اتفاق نیفتاد و در صورت وقوع، احتمال افزایش شمار شهدا دور از ذهن نبود.

روایت یک شاهد عینی از لحظات پر التهاب حضور تروریست‌ها در مجلس
محمد اصولی مشاور و رئیس دفتر نماینده بستان آباد که از شاهدان عینی این حادثه تروریستی بوده، می گوید:

مشغول کار بودم که صداهائی به گوشم رسید. انگار داشتند آهن خالی میکردند. برادرم تماس گرفت و گفت:
– تو کجائی رسانه ها می‌گویند به مجلس حمله کرده‌اند
آری صداها صدای خالی کردن آهن نبود بلکه صدای شلیک ممتد گلوله بود. با یکی از همکاران تماس گرفتم که گفت:
–  بله درست است چند نفر حمله کرده‌اند. لحظاتی قبل در پاگرد آنها را دیدم. درب را ببند و از اتاق بیرون نیا.

درب را از پشت قفل کردم. لحظاتی بعد صدای شلیک گلوله‌ها به نحوی بود که فکر می‌کردم تروریستها اتاق به اتاق جلو می‌آیند و بچه‌ها را شهید می‌کنند. درب را از پشت بستم اما به نظرم کافی نبود؛ چون احساس می‌کردم می‌توانند با یک لگد درب را بازکنند. کمدی توی اتاق بود که کشیدم پشت در. حال، داخل اتاق داشتم دنبال جای امنی می‌گشتم که اگر در را شکستند و کمد را به نحوی کنار زدند آنجا کمین کنم. به دنبال وسیله ای هم می‌گشتم که اگر وارد شدند به سمتشان پرتاب کنم یا هرچیزی که بشود آنها را دور کرد. راستش را بخواهید تنها چیزی را که مناسب دیدم سوراخکن روی میز بود که گفتم غنیمت است.

بی خبر از بیرون بودم و همین دلهره را دو چندان می‌کرد. حالا در این گیر و دار همه به یادم افتاده بودند؛ از نزدیک‌ترین افراد خانواده تا قدیمی‌ترین رفقا. همشان نگران شده بودند و مدام حالم را می پرسیدند و من هم مجبور بودم جواب تلفن‌ها و پیامک‌ها را بدهم چون اگر جواب نمی‌دادم نگران می‌شدند.
http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1396/03/17/13960317001546636324555020742409_63045_PhotoT.jpg
لحظات سخت می‌گذشت. تک و تنها در یک اتاق و بی خبر از اوضاع بیرون. از پنجره هر از گاهی محوطه مجلس را نگاه میکردم و نیروهای ویژه سپاه را می‌دیدم که به صورت پنهانی به ساختمان نزدیک می‌شوند. نیروهای ویژه و آمبولانس و آتش نشانی هم دور مجلس را گرفته بودند. صدای شلیک گلوله هاهم که هراز گاهی نزدیک می‌شد و گاهی دور.

حدود ساعت ۱۲ بود و در حالیکه صدای شلیک گلوله ها کمتر شده بود صدای افرادی به گوش می‌رسید. گوشم را چسباندم به در تا ببینم صدای چه کسانی است و چه می‌گویند. هرچه تلاش کردم متوجه محتوای صحبتها نشدم تا اینکه صدا نزدیک‌تر شد.

– «بیایید بیرون بچه های سپاه هستیم؛ بیایید بیرون».
اعتماد کردن کار سختی بود. با خود گفتم نکند تروریستها هستند که مهماتشان تمام شده و می‌خواهند از بچه ها گروگان بگیرند. خواستم در را باز نکنم اما با خودم گفتم اگر واقعاً از بچه‌های سپاه باشند چه. اگر با آنها نروم و اینجا بمانم ممکن است وضعیت بدتر شود. در همین فکرها بودم که در را کوبیدند().

۵ ساعت بیم و امید در بهارستان
سیدامیرعباس هاشمی، مشاور و مسئول دفتر جواد کاظم نسب، نماینده اهواز یکی از ۸ نفر محبوس شده در اتاقی در طبقه چهارم ساختمان مجلس است، ساختمانی که روز چهارشنبه ساعت ۱۰ به رگبار مهاجمان داعشی بسته شد. روایت ۵ ساعت حبس با ۷ نفر در یک اتاق در کنار تروریست های داعش را از زبان او می‌خوانید:

دفتر ما و آقای تاجگردون در طبقه چهارم روبه‌روی یکدیگر است. خانم معتمدی که همراه ما در اتاق بودند مسئول دفتر آقای تاجگردون هستند. از همان اول تیر اندازی که همکار پاسدارمان را در طبقه اول شهید کردند و پیش‌تر از اینکه تروریست‌ها به طبقه چهارم برسند، کارکنان حفاظت و حراست سریع اطلاع دادند که وضعیت امنیتی است، به اتاق‌ها بروید و درها را قفل کنید. ما به اتاق‌ رفتیم و درها را قفل کردیم ولی فکر نمی‌کردیم که حادثه تروریستی باشد. فکر می‌کردیم که فردی با نماینده یا مسئولی خصومت شخصی داشته و برای انتقام گیری آمده است.

در دفتر ۸ نفر بودیم. دفتر ما به خاطر اینکه دو اتاق تو در تو دارد بهترین جا برای پناه گرفتن بود در حالی که سایر اتاق‌ها این طور نیست. ما درها را قفل کردیم و بعد از اینکه دیدیم حجم تیراندازی‌ها بسیار زیاد است همراه دیگران فایل‌ها، کمد، میز و هر چه که بود را پشت در ورودی و پشت در اتاق گذاشتیم.
http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1396/3/17/6331435_121.jpg
نزدیک به۵ ساعت از ۱۰ تا ۳ در این اتاق حبس بودیم و صدای تیر اندازی را می‌شنیدیم. تروریست‌ها مرتب به در لگد می‌زدند و درها را به رگبار می‌بستند که درها را باز کنند. چون اتاق ما انتهای راهرو بود و به سازمان مدیریت و محلی که مردم و نیروهای سپاه کمین کرده بودند مشرف بود، بهترین جا برای پناه گرفتنشان بود و به همین خاطر مدام برای ورود به اتاق تلاش می‌کردند. آن لحظات قابل وصف نیست. ما حتی صدای پایشان را هم می‌شنیدیم. حرف نمی‌زدند، خیلی به ندرت چند کلمه‌ای بینشان رد و بدل می‌شد که فارسی یا عربی بودنش برای ما قابل تشخیص نبود.

ما نا امید بودیم و منتظر یک معجزه که از اتاق سالم بیرون بیاییم. خانم معتمدی که باردار هم بود خیلی بی‌تابی می‌کرد، هم برای خانواده و هم برای بچه‌ کوچکش که مدرسه بود. چندین بار خواست که از پنجره خود را به بیرون پرت کند که ما منصرفش کردیم. بیشتر نگرانی ما به خاطر او بود. چندین بار از هوش رفت و فشارش افتاد. به خاطر همین چندین بار از آقای تاجگردون خواستیم که به وسیله نردبان آتش‌نشانی او را به بیرون منتقل کنیم که نیروهای امنیتی جلسه‌ای تشکیل دادند و به ما اطلاع دادند که این کار به مصلحت نیست. واقعا حال بدی داشت و حالا هم به خاطر وضعیت روحیش در بیمارستان بستری است.

تقریبا نیروهای سپاه پای پنجره اتاق ما، پشت نرده‌ها بودند و نیروهای تک تیرانداز سپاه و نیروی انتظامی روبه‌روی پنجره ما و در ساختمان دبیرخانه مجلس کمین کرده بودند و ما می‌ترسیدیم که به جای تروریست‌ها به ما شلیک کنند. کتاب قطوری در قفسه کتاب‌ها به چشمم خورد. آن را برداشتم و روی آن نوشتم که ما ۸ نفریم که در اتاق گیر افتاده‌ایم و یک خانم باردار هم همراه ماست. شماره تلفنم را زیرش نوشتم و از بالا برایشان پرتاب کردم. همین کار باعث شد آنها مرتب با من در تماس باشند، آن هم فقط از طریق پیامک. وقتی که نیروهای سپاه و امنیت وارد ساختمان شدند اطلاع دادند که نگران نباشید. در این میان دکتر تاجگردون، دکتر وکیلی و آقای کاظم نسب نیز با ما در ارتباط بودند و به ما اطمینان می‌دادند که زنده از اتاق بیرون خواهیم رفت.

با هم با ایما و اشاره حرف می‌زدیم. کاری از دستمان بر نمی‌آمد جز دعا کردن. یکی نشسته نماز می‌خواند و دیگری زیر لب ذکر می‌گفت.
http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1396/3/17/6330342_226.jpg
از ۸ نفری که در اتاق بودیم ۶ نفر سردفتران و کادر اداری و ۲ نفر هم ارباب رجوع میانمان بود. این ۲ نفر خیلی بی‌تابی می‌کردند. ما می‌دانستیم که مجلس یک محیط امنیتی است و برای ما قابل لمس بود که ممکن است با این حوادث روبه‌رو شویم. این ۲ نفر از ما می‌خواستند که با نماینده‌ها ارتباط برقرار کنیم و برای نجات و خروج از اتاق بیشتر به نیروهای امنیتی فشار بیاوریم.

هر چه نیروهای سپاه و امنیت به طبقات بالا نزدیک‌تر می‌شدند صدای تیراندازی بیشتر می‌شد. افکار مختلفی از ذهنمان می‌گذشت. احتمال می‌دادیم که تروریست‌ها در طبقه اول مواد منفجره کار گذاشته باشند و بخواهند که ساختمان را منفجر کنند. صدای انفجار را که شنیدیم ترس‌مان بیشتر شد. سقف کاذب اتاق ریخت، تاسیسات ترکید و اتاق پر از آب شد. کفش‌هایمان کاملا در آب بود. فکر کردیم که تروریست‌ها عمدا این کار را کرده‌اند تا با اتصال جریان برق به آب کف اتاق ما را بکشند، به همین خاطر روی میزها نشستیم تا زمانی که نیروهای سپاه پیام دادند که ما به طبقه سوم ساختمان رسیده‌ایم و بین طبقه سه و چهار درگیر هستیم. نگران نباشید. با ما درگیر هستند و کاری با شما ندارند. ما امیدوار شدیم. نزدیک ساعت ۳ بعد از ظهر بود که رمزی را که قبل‌تر اعلام کرده بودند تا با اعلام آن در را باز کنیم گفتند و ما در کمال ناباوری در اتاق را باز کردیم. اولین صحنه روبه‌روی ما جسد خونین یکی از این تروریست‌ها بود که جلوی در اتاق ما افتاده بود.

اتاقی که در کنار اتاق ما قرار دارد، دفتر آقای کاتب عضو هیات رئیسه است چند نفر از همکاران در آن اتاق بودند. همان ابتدا با مشت زدن به دیوار از آنها خبر گرفتیم و آنها هم با مشت پاسخمان را دادند. می‌دانم که مسئول دفتر نماینده دزفول، پسر نماینده بهبهان و مسئول دفتر آقای کاتب در اتاق کناری ما بودند.
در زمان حمله خبرهایی که در رسانه‌ها منتشر می‌شد حکایت از گروگان‌گیری برخی از کادر اداری مجلس داشت. آیا از آن با خبرید؟

ما از بیرون خبر نداشتیم ولی بعید می‌دانم که کسی را گروگان گرفته بودند. افرادی مثل شهید زارعی مسئول دفتر و شهید تقوی از اعضای دفتر نماینده مردم شاهین‌شهر، برخوار و میمه و شهید جعفرزاده مسئول آقای خادمی نماینده ایذه که در اتاق تنها بودند توسط تروریست‌ها به شهادت رسیدند. ما که تعدادمان زیاد بود فرصت و توان داشتیم که وسایل بیشتری را پشت در بگذاریم ولی آنهایی که تنها در اتاق بودند نتوانسته بودند جلوی در را ببندند.

منبع:

تروریست ها با فاصله ۲۰ متری از جلوی درب صحن رد شدند/ به هر کسی که می‌دیدند، شلیک می‌کردند

در این حوادث تروریستی دو تیم از تروریستها با نفوذ به ساختمان مراجعات مردمی مجلس شورای اسلامی و محوطه حرم امام راحل با نیروهای امنیتی درگیر می‌شوند که بعضی از آنان با انفجار جلیقه انتحاری و بعضی هم در درگیری با نیروهای امنیتی به هلاکت رسیدند. در این حملات تروریستی متاسفانه ۱۷ نفر از هموطنانمان به شهادت رسیدند و شماری هم مجروح شدند.

به گزارش افق نیوز، در ادامه روایت هایی که امروز درباره حادثه حمله به مجلس شورای اسلامی منتشر شده آمده است.

من فقط اشهد را گفتم و به امام حسین و اهل بیت (ع) توسل کردم
مسئول دفتر علاء‌الدین بروجردی نماینده بروجرد که در زمان وقوع حادثه تروریستی مجلس به دلیل کمین یکی از تروریست ها، ۴ ساعت در اتاقش محبوس شده بود، روایتش از حمله تروریستی را تعریف کرد و گفت که اگر شهید فلاح از نیروهای خدماتی مجلس نبود بیشتر کارکنان و مسئولان دفاتر طبقه چهارم به شهادت می رسیدند.
(image)
حسام خوشبین فر اتفاقات روز حادثه تروریستی مجلس را به شرح زیر تعریف و تشریح کرد:
بنده در تمامی این اتفاقات در اتاقم مشغول بودم، ‌با تلفن صحبت می کردم و باز هم فکر نمی کردم که حمله شده چون در ابتدا تیراندازی ها پشت سر هم نبود و با خودم تصور می کردم که قسمی از مجلس در حال تعمیرات است. در این هنگام آقای فلاح؛ آبدارچی مجلس از راه پله طبقه سه وارد اتاق بنده در طبقه ۴ شد و گفت که حمله تروریستی شده، در اتاق را قفل و موبایلت را بی صدا کن و صدای تلفن ها را قطع کن. من هم همین کار را کردم. شهید فلاح بعد در راهروی طبقه ۴ به بقیه بچه ها هم با فریاد گفت که حمله تروریستی شده، شوخی نگیرید و در اتاق هایتان بروید. شهید فلاح در همین زمان که می خواست از راه پله برود با یکی از تروریست ها روبرو می‌شود فکر می کند که یک نفر به مجلس حمله کرده پس می خواهد اسلحه اش را بگیرد اما تروریست دیگر او را به رگبار می بندد. اگر شهید فلاح نبود تعداد زیادی از کارمندان و مسئولان دفاتر نمایندگی در طبقه چهارم شهید می شدند. او بود که با از خودگذشتگی همه ما را از حمله تروریستی مطلع کرد و ما نجات جانمان را مدیون اش هستیم.

من از ساعت ۱۰ و ربع تا ۲ ظهر داخل اتاق در بسته خود را محبوس کرده بودم. آن طرف در یکی از تروریست ها بود که در ابتدای راهروی یعنی مقابل دفتر ما کمین کرده بود. موقعیت دفتر آقای بروجردی طوری است که بین پاگرد و ابتدای راهرو قرار دارد. اگر تروریست ها میخواستند فرار کنند باید از راه پله و اتاق آقای بروجردی فرار می کردند و راه دیگری نبود به خاطر همین یکی از آن‌ها سه ساعت پشت در من بود و من صدای حرف زدنشان و حتی ناسزا گفتنشان را آن هم به زبان فارسی می شنیدم.  معجزه خدا این بود که این تروریست در اتاق را نشکست. فقط امتحان کرد دید که اتاق قفل است و بعد هیچ کار دیگری نکرد. من فقط اشهد را گفتم و به امام حسین و اهل بیت (ع) توسل کردم البته با فردی تماس گرفتم که به من روحیه بسیاری داد. ما در بروجرد مداحی به نام آقای ترابی داریم که بنده ارادت خاصی به او دارم، در تماسی به او گفتم به مجلس حمله شده که در واکنش بهم گفت قدرت شش ماهه امام حسین(ع) از همه عالم بیشتر است بعد هم برایم حضرت علی اصغر نذر کرد، شوخی می کرد و روحیه می داد و مدام در تماس بود. او فردی بود که بسیار به من روحیه داد. در طول زمانی که من در اتاق بودم آقای بروجردی زنگ می زد و شرایط را می پرسید و از من می خواست زیر میز خود را مخفی کنم.
(image)
ساعت ۲ که صدای تیراندازی زیاد شد و بچه های سپاه به طبقه چهارم یورش آوردند. در این هنگام این تروریست خواست که در اتاق من را بشکند که بچه های سپاه به کمک آمدند و این تروریست سمت دیگر راهروی طبقه چهار پشت سرویس بهداشتی پناه گرفت و تیراندازی می کرد. در این هنگام یکی از بچه های سپاه در اتاق آمد و پرسید که کسی هست. من خودم را نشان دادم و از من خواست از اتاق خارج شوم او با از خودگذشتگی خود را سپر من قرار داد و خواست که از راه پله به سمت پایین بروم. در آنجا بود که محل شهادت شهید فلاح را دیدم و بسیار منقلب شدم. البته که وقتی خواستم از اتاق بیرون بیام آن تروریست شلیک کرد که جای گلوله ها در انتهای راهرو و نزدیک دفتر ما وجود دارد. به هر صورت با رشادت بچه های سپاه من به طبقه همکف رفتم. در آنجا با سردار عزیزی روبرو شدم. او از من پرسید که آیا آن‌ها به زبان فارسی صحبت می کردند من هم گفتم آن‌ها کلا تمامی صحبت ها حتی فحش هایی که لایق خودشان بود را به فارسی می گفتند. وقتی که وارد هم کف شدم دو جنازه شهید را دیدم که در حال انتقال به بیرون بودند. در نهایت نیز به سمت کمیسیون‌های مجلس رفتم که آقای بروجردی را دیدم. او من را بغل کرد و خدا روشکر گفت و در کمیسیون امنیت ملی نماز جماعت خواندیم. آن طرف ماجرا مادر و پدرم که خبر تیراندازی در مجلس را شنیده بودند به دم در مجلس می آیند که نیروهای امنیتی اجازه ورود به آن‌ها را  نمی دهند. مادرم با شنیدن هر صدای تیر احساس می‌کرد که تروریست ها من را هدف گرفته اند و حالش هر لحظه بدتر می‌شود. در نهایت که به او خبر سلامتی ام را می دهم به دلیل حال بد در بیمارستان برای ساعاتی بستری شد.

روایت یکی از مراجعه کنندگان به مجلس
مریم شهریاری به همراه خواهرش روز چهارشنبه برای دیدار با یکی از نمایندگان و بیان مشکلات‌شان به مجلس شورای اسلامی رفته بود که در این حمله تروریستی به شدت آسیب دید. او تا لحظه ورود به ساختمان مجلس تصور نمی‌کرد فردی که در پوشش خانم پشت سر او وارد می‌شود، یکی از همان تروریست‌هایی است که او را به رگبار گلوله می‌بندد. مریم شهریاری از چندین ناحیه مورد اصابت گلوله قرار گرفته و به شدت مجروح شده است. او درباره این حادثه گفت: چهارشنبه صبح به همراه خواهرم برای پیگیری مشکل بیمه‌مان به مجلس شورای اسلامی مراجعه کردیم تا با یکی از نمایندگان مجلس در این باره صحبت کنیم که این حادثه برایم اتفاق افتاد. از ایست بازرسی زنان که عبور کردیم یک نفر از آنها با پوشش زنانه پشت سر ما بود و از همان لحظه ورود تیراندازی را آغاز کردند، مردم نیز با شنیدن صدای تیر فرار می‌کردند و آنها هم بدون وقفه به سوی مردم شلیک می‌کردند.
(image)
او که به شدت در این حادثه تروریستی مجروح شده بود، خاطرنشان کرد: ما جلوی آنها بودیم و هیچ راه فراری نداشتیم نه دیوار و نه صندلی بود که بتوانیم به آن پناه ببریم و به سمت خروجی‌ها هم نمی‌توانستیم برویم و تنها توانستیم با خواهرم روی زمین دراز بکشیم. آنها هر کسی را که می‌دیدند، تیرباران می‌کردند و فرقی نمی‌کرد در حال فرار باشد یا زیر صندلی پناه گرفته باشد. هر کسی را که می‌دیدند به سمت او شلیک می‌کردند. ناگهان نگاهشان به ما افتاد و وقتی دیدند ما زنده هستیم، ما را گلوله باران کردند به طوری که ما در گلوله غرق شدیم. آنها فکر می‌کردند ما کشته شدیم. برای همین دیگر به سمت ما شلیک نکردند و از ما عبور کردند. ما تمام تلاش‌مان را می‌کردیم تا بیهوش نشویم. خواهرم با فریاد کمک می‌خواست تا این که آمبولانس رسید. در این مدت متاسفانه شاهد کشته شدن مردم بیگناه بودیم و لحظات بسیار بدی را پشت سر گذاشتیم.

فضا کاملا مه‌آلود بود؛ حدود نیم متر در آب بودیم
یکی از ماموران یگان حفاظت ویژه نیز که در این حادثه تروریستی مجروح شده است، با اشاره به روز حادثه بیان کرد: بلافاصله بعد از اعلام عملیات خود را به مجلس رساندیم و در طبقه چهارم مجلس با آنها درگیر شدیم که یکی از آنها عملیات انتحاری انجام داد و دو نفر دیگر آنها حدود سه الی چهار ساعت تیراندازی می‌کردند و با هم درگیر بودیم. پس از عملیات انتحاری لوله آب سیستم ضدحریق سالن ترکید و آب در ساختمان جاری شد به طوری که ما حدود نیم متر در آب بودیم. فقط برق‌ها را قطع کردند تا با برق‌گرفتگی مواجه نشویم. پس از قطع برق دید خیلی کمتر شده بود و تیراندازی شدت گرفت به طوری که فضا کاملا مه‌آلود بود و در همین حین نیز یک گلوله به من اصابت کرد اما خدا را شکر همه آنها را به درک واصل کردیم.»

روایتی نماینده آمل از حادثه تروریستی مجلس
نماینده مردم آمل در مجلس با محکوم کردن حادثه تروریسی آمریکایی – تکفیری و شهید و زخمی شدن جمعی از هموطنان، جزییاتی از این اقدام شوم را روایت کرد.

عزت الله یوسفیان ملا اظهار داشت:  مجلس تنها جایی است که مردم به راحتی می توانند در آنجا رفت و آمد داشته باشند و روزانه مردم و مسئولان زیادی به آنجا مراجعه می کنند. وی یاد و خاطره شهدای حادثه تروریستی را گرامیداشت و افزود: تروریست فکر می کردند با حضور در مجلس و ترور نمایندگان، در شهرها اتفاقی می افتد و با چادر زنانه وارد مجلس شدند.

به گفته وی، تروریست ها که سه نفر بودند با پوشش زنانه وارد مجلس شدند و یک زن نیز آنان را از بیرون راهنمایی می کرد. نماینده مردم آمل در مجلس با با بیان اینکه تروریست ها در ابتدای ورود به مجلس پاسدار حفاظت را شهید کردند، ادامه داد: این افراد در مرحله بعدی از جلوی درب ورودی صحن مجلس رد شدند و فکر نمی کردند اینجا صحن مجلس است و با فاصله ۲۰ متری از جلوی درب صحن رد شدند.
(image)
یوسفیان ملا گفت: این افراد در ادامه کار خود تا انتهای سالن رفتند و پس از آنکه متوجه درب صحن مجلس نشدند دوباره برگشتند و از پله ها بالا رفتند و به سمت هرکسی که می دیدند شلیک می کردند. وی با اشاره به اینکه نیروی های امنیتی بعد از حضور تروریست ها در طبقات بالای مجلس به محل حادثه آمدند، ادامه داد:با حضور نیروهای امنیتی، تروریست ها دیگر نتوانستند به سمت پایین بیایند.

یوسفیان ملا خاطرنشان کرد: خداوند کمک کرد که این حادثه در روزهای ملاقات عمومی اتفاق نیفتاد و در صورت وقوع، احتمال افزایش شمار شهدا دور از ذهن نبود.

روایت یک شاهد عینی از لحظات پر التهاب حضور تروریست‌ها در مجلس
محمد اصولی مشاور و رئیس دفتر نماینده بستان آباد که از شاهدان عینی این حادثه تروریستی بوده، می گوید:

مشغول کار بودم که صداهائی به گوشم رسید. انگار داشتند آهن خالی میکردند. برادرم تماس گرفت و گفت:
– تو کجائی رسانه ها می‌گویند به مجلس حمله کرده‌اند
آری صداها صدای خالی کردن آهن نبود بلکه صدای شلیک ممتد گلوله بود. با یکی از همکاران تماس گرفتم که گفت:
–  بله درست است چند نفر حمله کرده‌اند. لحظاتی قبل در پاگرد آنها را دیدم. درب را ببند و از اتاق بیرون نیا.

درب را از پشت قفل کردم. لحظاتی بعد صدای شلیک گلوله‌ها به نحوی بود که فکر می‌کردم تروریستها اتاق به اتاق جلو می‌آیند و بچه‌ها را شهید می‌کنند. درب را از پشت بستم اما به نظرم کافی نبود؛ چون احساس می‌کردم می‌توانند با یک لگد درب را بازکنند. کمدی توی اتاق بود که کشیدم پشت در. حال، داخل اتاق داشتم دنبال جای امنی می‌گشتم که اگر در را شکستند و کمد را به نحوی کنار زدند آنجا کمین کنم. به دنبال وسیله ای هم می‌گشتم که اگر وارد شدند به سمتشان پرتاب کنم یا هرچیزی که بشود آنها را دور کرد. راستش را بخواهید تنها چیزی را که مناسب دیدم سوراخکن روی میز بود که گفتم غنیمت است.

بی خبر از بیرون بودم و همین دلهره را دو چندان می‌کرد. حالا در این گیر و دار همه به یادم افتاده بودند؛ از نزدیک‌ترین افراد خانواده تا قدیمی‌ترین رفقا. همشان نگران شده بودند و مدام حالم را می پرسیدند و من هم مجبور بودم جواب تلفن‌ها و پیامک‌ها را بدهم چون اگر جواب نمی‌دادم نگران می‌شدند.
(image)
لحظات سخت می‌گذشت. تک و تنها در یک اتاق و بی خبر از اوضاع بیرون. از پنجره هر از گاهی محوطه مجلس را نگاه میکردم و نیروهای ویژه سپاه را می‌دیدم که به صورت پنهانی به ساختمان نزدیک می‌شوند. نیروهای ویژه و آمبولانس و آتش نشانی هم دور مجلس را گرفته بودند. صدای شلیک گلوله هاهم که هراز گاهی نزدیک می‌شد و گاهی دور.

حدود ساعت ۱۲ بود و در حالیکه صدای شلیک گلوله ها کمتر شده بود صدای افرادی به گوش می‌رسید. گوشم را چسباندم به در تا ببینم صدای چه کسانی است و چه می‌گویند. هرچه تلاش کردم متوجه محتوای صحبتها نشدم تا اینکه صدا نزدیک‌تر شد.

– «بیایید بیرون بچه های سپاه هستیم؛ بیایید بیرون».
اعتماد کردن کار سختی بود. با خود گفتم نکند تروریستها هستند که مهماتشان تمام شده و می‌خواهند از بچه ها گروگان بگیرند. خواستم در را باز نکنم اما با خودم گفتم اگر واقعاً از بچه‌های سپاه باشند چه. اگر با آنها نروم و اینجا بمانم ممکن است وضعیت بدتر شود. در همین فکرها بودم که در را کوبیدند().

۵ ساعت بیم و امید در بهارستان
سیدامیرعباس هاشمی، مشاور و مسئول دفتر جواد کاظم نسب، نماینده اهواز یکی از ۸ نفر محبوس شده در اتاقی در طبقه چهارم ساختمان مجلس است، ساختمانی که روز چهارشنبه ساعت ۱۰ به رگبار مهاجمان داعشی بسته شد. روایت ۵ ساعت حبس با ۷ نفر در یک اتاق در کنار تروریست های داعش را از زبان او می‌خوانید:

دفتر ما و آقای تاجگردون در طبقه چهارم روبه‌روی یکدیگر است. خانم معتمدی که همراه ما در اتاق بودند مسئول دفتر آقای تاجگردون هستند. از همان اول تیر اندازی که همکار پاسدارمان را در طبقه اول شهید کردند و پیش‌تر از اینکه تروریست‌ها به طبقه چهارم برسند، کارکنان حفاظت و حراست سریع اطلاع دادند که وضعیت امنیتی است، به اتاق‌ها بروید و درها را قفل کنید. ما به اتاق‌ رفتیم و درها را قفل کردیم ولی فکر نمی‌کردیم که حادثه تروریستی باشد. فکر می‌کردیم که فردی با نماینده یا مسئولی خصومت شخصی داشته و برای انتقام گیری آمده است.

در دفتر ۸ نفر بودیم. دفتر ما به خاطر اینکه دو اتاق تو در تو دارد بهترین جا برای پناه گرفتن بود در حالی که سایر اتاق‌ها این طور نیست. ما درها را قفل کردیم و بعد از اینکه دیدیم حجم تیراندازی‌ها بسیار زیاد است همراه دیگران فایل‌ها، کمد، میز و هر چه که بود را پشت در ورودی و پشت در اتاق گذاشتیم.
(image)
نزدیک به۵ ساعت از ۱۰ تا ۳ در این اتاق حبس بودیم و صدای تیر اندازی را می‌شنیدیم. تروریست‌ها مرتب به در لگد می‌زدند و درها را به رگبار می‌بستند که درها را باز کنند. چون اتاق ما انتهای راهرو بود و به سازمان مدیریت و محلی که مردم و نیروهای سپاه کمین کرده بودند مشرف بود، بهترین جا برای پناه گرفتنشان بود و به همین خاطر مدام برای ورود به اتاق تلاش می‌کردند. آن لحظات قابل وصف نیست. ما حتی صدای پایشان را هم می‌شنیدیم. حرف نمی‌زدند، خیلی به ندرت چند کلمه‌ای بینشان رد و بدل می‌شد که فارسی یا عربی بودنش برای ما قابل تشخیص نبود.

ما نا امید بودیم و منتظر یک معجزه که از اتاق سالم بیرون بیاییم. خانم معتمدی که باردار هم بود خیلی بی‌تابی می‌کرد، هم برای خانواده و هم برای بچه‌ کوچکش که مدرسه بود. چندین بار خواست که از پنجره خود را به بیرون پرت کند که ما منصرفش کردیم. بیشتر نگرانی ما به خاطر او بود. چندین بار از هوش رفت و فشارش افتاد. به خاطر همین چندین بار از آقای تاجگردون خواستیم که به وسیله نردبان آتش‌نشانی او را به بیرون منتقل کنیم که نیروهای امنیتی جلسه‌ای تشکیل دادند و به ما اطلاع دادند که این کار به مصلحت نیست. واقعا حال بدی داشت و حالا هم به خاطر وضعیت روحیش در بیمارستان بستری است.

تقریبا نیروهای سپاه پای پنجره اتاق ما، پشت نرده‌ها بودند و نیروهای تک تیرانداز سپاه و نیروی انتظامی روبه‌روی پنجره ما و در ساختمان دبیرخانه مجلس کمین کرده بودند و ما می‌ترسیدیم که به جای تروریست‌ها به ما شلیک کنند. کتاب قطوری در قفسه کتاب‌ها به چشمم خورد. آن را برداشتم و روی آن نوشتم که ما ۸ نفریم که در اتاق گیر افتاده‌ایم و یک خانم باردار هم همراه ماست. شماره تلفنم را زیرش نوشتم و از بالا برایشان پرتاب کردم. همین کار باعث شد آنها مرتب با من در تماس باشند، آن هم فقط از طریق پیامک. وقتی که نیروهای سپاه و امنیت وارد ساختمان شدند اطلاع دادند که نگران نباشید. در این میان دکتر تاجگردون، دکتر وکیلی و آقای کاظم نسب نیز با ما در ارتباط بودند و به ما اطمینان می‌دادند که زنده از اتاق بیرون خواهیم رفت.

با هم با ایما و اشاره حرف می‌زدیم. کاری از دستمان بر نمی‌آمد جز دعا کردن. یکی نشسته نماز می‌خواند و دیگری زیر لب ذکر می‌گفت.
(image)
از ۸ نفری که در اتاق بودیم ۶ نفر سردفتران و کادر اداری و ۲ نفر هم ارباب رجوع میانمان بود. این ۲ نفر خیلی بی‌تابی می‌کردند. ما می‌دانستیم که مجلس یک محیط امنیتی است و برای ما قابل لمس بود که ممکن است با این حوادث روبه‌رو شویم. این ۲ نفر از ما می‌خواستند که با نماینده‌ها ارتباط برقرار کنیم و برای نجات و خروج از اتاق بیشتر به نیروهای امنیتی فشار بیاوریم.

هر چه نیروهای سپاه و امنیت به طبقات بالا نزدیک‌تر می‌شدند صدای تیراندازی بیشتر می‌شد. افکار مختلفی از ذهنمان می‌گذشت. احتمال می‌دادیم که تروریست‌ها در طبقه اول مواد منفجره کار گذاشته باشند و بخواهند که ساختمان را منفجر کنند. صدای انفجار را که شنیدیم ترس‌مان بیشتر شد. سقف کاذب اتاق ریخت، تاسیسات ترکید و اتاق پر از آب شد. کفش‌هایمان کاملا در آب بود. فکر کردیم که تروریست‌ها عمدا این کار را کرده‌اند تا با اتصال جریان برق به آب کف اتاق ما را بکشند، به همین خاطر روی میزها نشستیم تا زمانی که نیروهای سپاه پیام دادند که ما به طبقه سوم ساختمان رسیده‌ایم و بین طبقه سه و چهار درگیر هستیم. نگران نباشید. با ما درگیر هستند و کاری با شما ندارند. ما امیدوار شدیم. نزدیک ساعت ۳ بعد از ظهر بود که رمزی را که قبل‌تر اعلام کرده بودند تا با اعلام آن در را باز کنیم گفتند و ما در کمال ناباوری در اتاق را باز کردیم. اولین صحنه روبه‌روی ما جسد خونین یکی از این تروریست‌ها بود که جلوی در اتاق ما افتاده بود.

اتاقی که در کنار اتاق ما قرار دارد، دفتر آقای کاتب عضو هیات رئیسه است چند نفر از همکاران در آن اتاق بودند. همان ابتدا با مشت زدن به دیوار از آنها خبر گرفتیم و آنها هم با مشت پاسخمان را دادند. می‌دانم که مسئول دفتر نماینده دزفول، پسر نماینده بهبهان و مسئول دفتر آقای کاتب در اتاق کناری ما بودند.
در زمان حمله خبرهایی که در رسانه‌ها منتشر می‌شد حکایت از گروگان‌گیری برخی از کادر اداری مجلس داشت. آیا از آن با خبرید؟

ما از بیرون خبر نداشتیم ولی بعید می‌دانم که کسی را گروگان گرفته بودند. افرادی مثل شهید زارعی مسئول دفتر و شهید تقوی از اعضای دفتر نماینده مردم شاهین‌شهر، برخوار و میمه و شهید جعفرزاده مسئول آقای خادمی نماینده ایذه که در اتاق تنها بودند توسط تروریست‌ها به شهادت رسیدند. ما که تعدادمان زیاد بود فرصت و توان داشتیم که وسایل بیشتری را پشت در بگذاریم ولی آنهایی که تنها در اتاق بودند نتوانسته بودند جلوی در را ببندند.

منبع:

تروریست ها با فاصله ۲۰ متری از جلوی درب صحن رد شدند/ به هر کسی که می‌دیدند، شلیک می‌کردند

اولین مهر‌ه‌ای که استقلال و پرسپولیس به طور همزمان برای خریدش دست به کار شده‌اند

اولین مهر‌ه‌ای که استقلال و پرسپولیس به طور همزمان برای خریدش دست به کار شده‌اند

اولین مهر‌ه‌ای که استقلال و پرسپولیس به طور همزمان برای خریدش دست به کار شده‌اند رحیم زهیوی است.
 با نزدیک شدن به روزهای پایانی لیگ شانزدهم و البته قهرمانی پرسپولیس حالا بحث خریدهای تابستانی باشگاه‌های بزرگ دوباره داغ شده و سرخابی‌های پایتخت برای حضور قدرتمندانه در لیگ هفدهم اولین تیم‌هایی هستند که از حالا به فکر تابستان پیش رو افتاده‌اند تا در زمستان ۹۶ هواداران‌شان را راضی نگه دارند. اولین مهر‌ه‌ای که استقلال و پرسپولیس به طور همزمان برای خریدش دست به کار شده‌اند رحیم زهیوی است. ستاره‌ای که در نیم فصل اول با درخشش در استقلال خوزستان تا آستانه قرارداد با استقلال هم پیش رفت اما در نهایت راهی قطر شد. حالا و در شرایطی که او آزاد است تیم فصل بعد خود را انتخاب کند، به جز استقلال، پرسپولیس را هم مشتری خود می‌بیند. پرسپولیسی که طبق عادتی خوب حالا پیش از پایان فصل با بازیکنان مدنظرش مذاکره می‌کند و این کار مدیران استقلال را هم مجاب کرده تا حرفه‌ای‌تر به بازار نقل و انتقالات نگاه کنند.

 

برانکو و منصوریان در نقل و انتقالات پیش فصل قبل هم چنین شرایطی را تجربه کرده‌اند و برای بازیکنانی مثل وحید امیری، کاوه رضایی، فرشید باقری و حتی کنعانی‌زادگان رقابت سختی داشتند. حالا دوباره و این بار حتی پیش از شروع نقل و انتقالات دوئل سرخابی‌های تهرانی برای جذب ستاره سابق آبی‌های خوزستان شروع شده. این اتفاق در حالی است که منصوریان در نشست خبری بعد از بازی با صبا گفت که احتمال خرید بازیکنان بزرگ برای سال بعد بسیار کم خواهد بود

اولین مهر‌ه‌ای که استقلال و پرسپولیس به طور همزمان برای خریدش دست به کار شده‌اند

اولین مهر‌ه‌ای که استقلال و پرسپولیس به طور همزمان برای خریدش دست به کار شده‌اند رحیم زهیوی است.
 با نزدیک شدن به روزهای پایانی لیگ شانزدهم و البته قهرمانی پرسپولیس حالا بحث خریدهای تابستانی باشگاه‌های بزرگ دوباره داغ شده و سرخابی‌های پایتخت برای حضور قدرتمندانه در لیگ هفدهم اولین تیم‌هایی هستند که از حالا به فکر تابستان پیش رو افتاده‌اند تا در زمستان ۹۶ هواداران‌شان را راضی نگه دارند. اولین مهر‌ه‌ای که استقلال و پرسپولیس به طور همزمان برای خریدش دست به کار شده‌اند رحیم زهیوی است. ستاره‌ای که در نیم فصل اول با درخشش در استقلال خوزستان تا آستانه قرارداد با استقلال هم پیش رفت اما در نهایت راهی قطر شد. حالا و در شرایطی که او آزاد است تیم فصل بعد خود را انتخاب کند، به جز استقلال، پرسپولیس را هم مشتری خود می‌بیند. پرسپولیسی که طبق عادتی خوب حالا پیش از پایان فصل با بازیکنان مدنظرش مذاکره می‌کند و این کار مدیران استقلال را هم مجاب کرده تا حرفه‌ای‌تر به بازار نقل و انتقالات نگاه کنند.

 

برانکو و منصوریان در نقل و انتقالات پیش فصل قبل هم چنین شرایطی را تجربه کرده‌اند و برای بازیکنانی مثل وحید امیری، کاوه رضایی، فرشید باقری و حتی کنعانی‌زادگان رقابت سختی داشتند. حالا دوباره و این بار حتی پیش از شروع نقل و انتقالات دوئل سرخابی‌های تهرانی برای جذب ستاره سابق آبی‌های خوزستان شروع شده. این اتفاق در حالی است که منصوریان در نشست خبری بعد از بازی با صبا گفت که احتمال خرید بازیکنان بزرگ برای سال بعد بسیار کم خواهد بود

اولین مهر‌ه‌ای که استقلال و پرسپولیس به طور همزمان برای خریدش دست به کار شده‌اند

تقدیم به جواد نکونام که روزگاری ذوب در کی‌روش بود!+تصاویر

تقدیم به جواد نکونام که روزگاری ذوب در کی‌روش بود!+تصاویر

افق نیوز/این روزها که زمزمه کنار گذاشته شدن جواد نکونام از تیم ملی بدجوری به اوج رسیده، بد نیست نگاهی به برخی تقلیدهای رفتاری آقا جواد از مربی پرتغالی بیندازیم. بالاخره دیگر؛ طرف به کپی خودش هم رحم نمی‌کند…!

بانک ورزش

تقدیم به جواد نکونام که روزگاری ذوب در کی‌روش بود!+تصاویر

افق نیوز/این روزها که زمزمه کنار گذاشته شدن جواد نکونام از تیم ملی بدجوری به اوج رسیده، بد نیست نگاهی به برخی تقلیدهای رفتاری آقا جواد از مربی پرتغالی بیندازیم. بالاخره دیگر؛ طرف به کپی خودش هم رحم نمی‌کند…!

(image)

(image)

بانک ورزش