عدم تحویل واحدهای مسکن مهر و سر گردانی مردم/ آخوندی مقصر است یا چیت چیان؟!
گروه اقتصاد جهان نیوز ـ سه شنبه هفته گذشته پس از ماهها کش و قوس، قرار بر این شد تا با حضور رسانهها 4550 واحد مسکن مهر فاز 11 پردیس به بهره برداری برسد.
هر چند این افتتاح با حضور تمام رسانهها تا حدودی بودار به نظر می رسید، اما به یکباره از سوی مدیر عامل شهر جدید پردیس اعلام شد که پرورش مدیر عامل شرکت آب و فاضلاب استان تهران نامه ای مبنی بر اینکه واحدهای مسکن مهر فاز 11 باید بعد از تحویل گرفتن سیستم آب رسانی این فاز شهر جدید پردیس افتتاح شود، بنابراین افتتاح واحدهای مزبور به تاخیر افتاده است.
اگر چه مدیران شهر جدید با این اقدام توپ را به زمین وزارت نیرو انداختهاند و باید منتظر واکنش این وزارتخانه و حتی شرکت آب و فاضلاب استان تهران می بودیم، اما ظاهرا دعوای دو وزارتخانه راه و شهرسازی در مورد پروژه مسکن مهر که هر کدام مشکل عدم تحویل و یا تکمیل این واحدها را به گردن دیگری می اندازد، باعث شده تا نوبخت رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی از آخوندی وزیر راه و شهرسازی و چیت چیان وزیر نیرو بخواهد که روز شنبه (فردا) جلسه ای را راس ساعت 8 صبح در سازمان مدیریت و برنامه ریزی برگزار کنند.
اگر چه مسئولان وزارت نیرو و شرکت آب و فاضلاب استان تهران در مورد اظهارات رجب صلاحی مدیر عامل شهر جدید پردیس که گفته بود ” شرکت آب و فاضلاب استان تهران تاکید کرده چون پیش از این در شهر جدید پردیس وقوع حادثهای منجر به مسمومیت برخی از شهروندان شهر شده بود، بهتر است ابتدا سیستم آب رسانی تحویل شرکت آب و فاضلاب شود تا مراحل مقدماتی و لازم برای حصول اطمینان از آلوده نبودن آب شرب این واحدها انجام و سپس افتتاح واحدها آغاز شود” سکوت کرده اند، اما شرکت آب و فاضلاب استان تهران گزارشی را آماده کرده که تا حدودی انگشت این اتهامات به خود وزارت راه و شهرسازی باز میگردد.
گزارشی که قرار است روز شنبه در اختیار نوبخت قرار گیرد، مشخص می کند که مدیران شهر جدید پردیس تلاش می کردند با آب موقت کارگاهی که قابل شرب هم نیست، این واحدها را افتتاح کنند.
در این گزارش که فردا به طور کامل در اختیار نوبخت قرار می گیرد، آمده است: شرکت آب و فاضلاب استان تهران تنها برای اینکه هزینه شرکت عمران شهرهای جدید کمتر شود آب کارگاهی در اختیار این شرکت قرار داده است، در حالی که این شرکت باید آب بنایی را از طریق تانکر که هزینه بالایی هم دارد، تامین می کرد.
رجب صلاحی مدیرعامل شهر جدید پردیس سه شنبه هفته گذشته در جمع خبرنگاران گفته بود که به شرکت آب و فاضلاب استان تهران اعلام شده که این واحدها از زمان افتتاح تا تحویل و سکونت مالکان آنها حداقل چند هفته زمان میبرد، اما به هر حال فعلا افتتاح این واحدها به دلیل اینکه آبفای تهران اعلام کرده است که ابتدا سیستم آب رسانی تحویل شرکت آب و فاضلاب شود، تا مراحل مقدماتی و لازم برای حصول اطمینان از آلوده نبودن آب شرب این واحدها انجام و سپس افتتاح واحدها آغاز شود، دو هفته به تاخیر افتاده است.
منبع:فارس |
|
عدم تحویل واحدهای مسکن مهر و سر گردانی مردم/ آخوندی مقصر است یا چیت چیان؟!
گروه اقتصاد جهان نیوز ـ سه شنبه هفته گذشته پس از ماهها کش و قوس، قرار بر این شد تا با حضور رسانهها 4550 واحد مسکن مهر فاز 11 پردیس به بهره برداری برسد.
هر چند این افتتاح با حضور تمام رسانهها تا حدودی بودار به نظر می رسید، اما به یکباره از سوی مدیر عامل شهر جدید پردیس اعلام شد که پرورش مدیر عامل شرکت آب و فاضلاب استان تهران نامه ای مبنی بر اینکه واحدهای مسکن مهر فاز 11 باید بعد از تحویل گرفتن سیستم آب رسانی این فاز شهر جدید پردیس افتتاح شود، بنابراین افتتاح واحدهای مزبور به تاخیر افتاده است.
اگر چه مدیران شهر جدید با این اقدام توپ را به زمین وزارت نیرو انداختهاند و باید منتظر واکنش این وزارتخانه و حتی شرکت آب و فاضلاب استان تهران می بودیم، اما ظاهرا دعوای دو وزارتخانه راه و شهرسازی در مورد پروژه مسکن مهر که هر کدام مشکل عدم تحویل و یا تکمیل این واحدها را به گردن دیگری می اندازد، باعث شده تا نوبخت رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی از آخوندی وزیر راه و شهرسازی و چیت چیان وزیر نیرو بخواهد که روز شنبه (فردا) جلسه ای را راس ساعت 8 صبح در سازمان مدیریت و برنامه ریزی برگزار کنند.
اگر چه مسئولان وزارت نیرو و شرکت آب و فاضلاب استان تهران در مورد اظهارات رجب صلاحی مدیر عامل شهر جدید پردیس که گفته بود ” شرکت آب و فاضلاب استان تهران تاکید کرده چون پیش از این در شهر جدید پردیس وقوع حادثهای منجر به مسمومیت برخی از شهروندان شهر شده بود، بهتر است ابتدا سیستم آب رسانی تحویل شرکت آب و فاضلاب شود تا مراحل مقدماتی و لازم برای حصول اطمینان از آلوده نبودن آب شرب این واحدها انجام و سپس افتتاح واحدها آغاز شود” سکوت کرده اند، اما شرکت آب و فاضلاب استان تهران گزارشی را آماده کرده که تا حدودی انگشت این اتهامات به خود وزارت راه و شهرسازی باز میگردد.
گزارشی که قرار است روز شنبه در اختیار نوبخت قرار گیرد، مشخص می کند که مدیران شهر جدید پردیس تلاش می کردند با آب موقت کارگاهی که قابل شرب هم نیست، این واحدها را افتتاح کنند.
در این گزارش که فردا به طور کامل در اختیار نوبخت قرار می گیرد، آمده است: شرکت آب و فاضلاب استان تهران تنها برای اینکه هزینه شرکت عمران شهرهای جدید کمتر شود آب کارگاهی در اختیار این شرکت قرار داده است، در حالی که این شرکت باید آب بنایی را از طریق تانکر که هزینه بالایی هم دارد، تامین می کرد.
رجب صلاحی مدیرعامل شهر جدید پردیس سه شنبه هفته گذشته در جمع خبرنگاران گفته بود که به شرکت آب و فاضلاب استان تهران اعلام شده که این واحدها از زمان افتتاح تا تحویل و سکونت مالکان آنها حداقل چند هفته زمان میبرد، اما به هر حال فعلا افتتاح این واحدها به دلیل اینکه آبفای تهران اعلام کرده است که ابتدا سیستم آب رسانی تحویل شرکت آب و فاضلاب شود، تا مراحل مقدماتی و لازم برای حصول اطمینان از آلوده نبودن آب شرب این واحدها انجام و سپس افتتاح واحدها آغاز شود، دو هفته به تاخیر افتاده است.
منبع:فارس |
|
عدم تحویل واحدهای مسکن مهر و سر گردانی مردم/ آخوندی مقصر است یا چیت چیان؟!
خرید بک لینک
خبرگزاری اصفحان
عارف یا لاریجانی؛ کدامیک به اصلاح طلبان باج می دهند؟!
به گزارش جهان، رأي به دولت يازدهم نشان داد كه به احتمال زياد دولت روحاني و اصلاحطلبان نيز نمايندگان خود را در مجلس زياد كنند. با اين حال در اين دوره از انتخابات با توجه به ورود جدي افراد مستقل به عرصه رقابتها و كسب دهها كرسي توسط آنان مرز بين دو جناح تا حدودي شكسته است و همين مسئله سبب ارائه آمار متفاوتي از سوي رسانههاي گوناگون شد.
با تمام اين تفاصيل حالا بايد انتخابهاي اساسي و حساس در مجلس شوراي اسلامي صورت بگيرد. انتخابي كه ميتواند در دوره رياست جمهوري سال 96 نيز به شدت تأثيرگذار باشد. طبيعي است كه انتخاب رئیس مجلس شوراي اسلامي پيش از آغاز مجلس و در لابيهاي پشت پرده نهايي خواهد شد.
در اين ميان اصلاحطلبان با كار سختي روبهرو هستند. از يكسو گذشتن از رياست عارف بر مجلس شوراي اسلامي عملاً پشت پا زدن به تمام تبليغات گذشته است و از سوي ديگر عارف نيز عملاً ظرفيت لازم براي رياست مجلس را در اختيار ندارد.
رنجيده از خرداد 94
شايد نكته اول در اينباره رابطه دولت با عارف باشد. نميتوان از نقش دولت در انتخاب رئيس مجلس گذشت و اين مسئله كمي رياست عارف بر مجلس يازدهم را غيرقابل باور ميكند.
از همان روزي که معلوم شد عارف در دولت يازدهم نه معاون اول ميشود و نه وزير و پس از روزي که عارف پيشنهاد هاشمي براي پذيرفتن رياست مرکز تحقيقات استراتژيک مجمع را هم رد کرد، همه چيز مسلم شد که قصد او شرکت در انتخابات مجلس دهم است، اما چند نکته اساسي درباره ورود عارف به انتخابات مجلس دهم وجود دارد.
نکته اول اينکه به نظر ميرسد که عارف در انتخابات رياست جمهوري از خاتمي و هاشمي به خاطر حمايتشان از روحاني دلگير شد و پس از انتخابات گلايههايي را نسبت به کميته هفت نفره اصلاحطلبان و خاتمي مطرح کرد.
نکته دوم اينکه عارف با نپذيرفتن هيچ سمتي در دولت و برخي گلايهها از دولت روحاني، رابطه خوبي با دولت فعلي ندارد و حتي در مصاحبهاي اعلام کرد که با وزير اقتصاد که قبلاً عضو ستاد وي بوده شش ماه است که هيچ ملاقاتي نداشته است. عارف در اين باره گفته است: «يکي از وزرا عضو ستاد ما بودند، منتها در مدت زماني که ايشان وزير شدند، من تنها يک ملاقات در شهريور ماه در دفترم با ايشان داشتم و ديگر هم هيچ ارتباطي- نه تلفني و نه حضوري- با ايشان نداشتم. مطرح شده است که ايشان ديدگاههاي ما را در دولت طرح ميکند. بايد بگويم چنين نيست و نبايد هم باشد. وزير بايد ديدگاه خودش را مطرح کند، زيرا در قبال دولت و رئيسجمهور متعهد است نه هيچ کس ديگر. من از شهريورماه تاکنون با ايشان ملاقاتي نداشتم.»
اين اختلافات نيز نشان ميدهد که دولت با عارف رابطه نزديکي ندارد و به دنبال گزينههاي ديگري براي رياست مجلس است. البته روشن است كه لاريجاني گزينهاي بهتر نسبت به عارف است و شايد هنوز دين تصويب 15 دقيقهاي برجام بر دوش روحاني سنگيني ميكند و روحاني بايد بتواند آن را به بهترين شكل ممكن جواب دهد.
عارف اصلاحطلب بدلي
مشكل ديگر عارف در اينجاست كه حتي برخي از اصلاحطلبان نيز دل خوشي از عارف ندارند. واقعيت صحنه سياسي امروز آن چيزي نيست كه شخصيتها و رسانههاي اصلاحطلب وانمود ميكنند چراكه تا چند هفته قبل اين جماعت شخصيتهايي نظير محمدرضا عارف را اصلاحطلب بدلي ميدانستند كه رويكرد و مواضعشان كمترين شباهتی با اهداف و خواستههاي رهبران تجديدنظرطلب ندارد. خردادماه سال گذشته بود كه همين روزنامه آرمان در يكي از مطالب خود با عنوان «مراقب اصلاحطلبان بدلي باشيد» به مانند ساير همفكران خود تلاش كرد برخي از افراد و گروههاي مستقل را كه با تندروي و افراطيگري رابطه مناسبي ندارند تخريب و از ورود آنها به عرصه انتخابات جلوگيري كند. در بخشي از اين مطلب آمده بود: «در چنين فضايي اقليتي كه طي چند سال سكوت اصلاحات براي خود جايگاهي به اين عنوان تعريف كرده بودند، اكنون به دنبال تصاحب اكثريت كرسيهاي انتخاباتي هستند و مشخص نيست بر چه اساس خود را بيشتر از تشكلهاي اصيل جريان اصلاحات ذينفع ميدانند. تقسيم اصلاحطلبان به دو طيف اصلي- بدلي ناخودآگاه بيانيه حزب منحله مشاركت را در آستانه انتخابات 92 – كه اول بار در بيبيسي منتشر شد – تداعي ميكند، اعضاي اين حزب در آن مقطع زماني به دليل حمايت محمدرضا عارف از فلسطين و لبنان وي را «اصلاحطلب بدلي» خواندند و به شدت به سخنان وي واكنش منفي نشان دادند. به باور تندروهاي جريان تجديدنظرطلب سخنان عارف، خواسته يا ناخواسته، شعار «نه غزه، نه لبنان» جريان فتنه را رد و موضع تهاجمي اين جريان نسبت به حاكميت را تعديل ميكرد. در مقطعي ديگر افراطيون جناح مدعي اصلاحطلبي، مسعود پزشكيان كه تصور ميكردند قصد حضور در عرصه انتخابات را دارد، تخريب كردند و وي را اصلاحطلب بدلي نام گذاشتند.
حالا به اين ترتيب با رياست عارف بر مجلس شوراي اسلامي عملاً عارف به عنوان يك اصلاحطلب تمامعيار به رسميت شناخته ميشود و حتي ميتواند زعامت اين جريان را برعهده بگيرد.
رياست عارف هدف يا وسيله
با اين حال طي چند روز اخير و به خصوص پس از دور دوم انتخابات مجلس تلاشهاي جديدي از سوي اصلاحطلبان براي جايگزيني عارف به جاي لاريجاني صورت گرفته است. از جمله اين مسائل ميتوان به انتشار خبري اشاره كرد كه از امضاي ميثاقنامهاي براي رأي به عارف خبر ميداد. در اين ميان کاظم جلالي در گفتوگو با تسنيم در پاسخ به سؤالي درباره اخبار منتشر شده مبني بر امضاي ميثاقنامه بين 30 منتخب ليست اميد براي حمايت از رياست عارف، با ابراز بياطلاعي از وجود چنين ميثاقنامهاي، گفت: ميثاقنامهاي را تاکنون نديدهام و کسي هم از ما امضايي نخواسته و من هم هيچ چيزي را امضا نکردم. وي درباره تعيين رياست مجلس در فراکسيون اميد يا رهروان ولايت، افزود: رياست مجلس را کل نمايندگان تعيين ميکنند، اما بايد به يک فرآيند عاقلانهاي که شکاف ايجاد نکند، رسيد. به نظرم نمايندگان مجلس بايد هيئترئيسه را به سمت همکاري جهت حل مشکلات مردم ببرند. جلالي تصريح کرد: برخي از نمايندگان هنوز شناخت کامل و کافي براي تعيين مسير فراکسيون و آينده کاري مجلس ندارند، لذا بايد اين مسائل(رياست مجلس) را به بعد از هشتم خرداد محول کرد. محمود صادقي، ديگر منتخب مردم تهران در مجلس دهم در پاسخ به سؤالي درباره اينکه گفته ميشود محمدرضا تابش در حمايت از رياست عارف در مجلس دهم 150 امضا جمع کرده است، گفت: اگر قرار به امضاي نامهاي يا از اين قبيل موارد بود اعضاي ليست اميد در اولويت بودند و تاکنون اين اتفاق نيفتاده و اعضا ليست يا نامهاي در جهت حمايت از عارف براي تصدي رياست مجلس امضا نکردهاند.
به اين ترتيب به نظر ميرسد كه انتشار چنين اخباري با يك هدف انجام ميشود. لاريجاني براي دريافت رأي اصلاحطلبان بايد امتيازهاي بيشتري به آنان بدهد؛ مسئلهاي كه بارها و بارها از سوي برخي رسانههاي اصلاحطلب اعلام شد. لاريجاني كسي است كه ميتواند برخي از مشكلات آنان را با حاكميت حل كند و اين مسئلهاي است كه عارف توان آن را ندارد.
نكته اصلي اينجاست كه بايد فرجام اين مسئله را در روزهاي آينده مشاهده كرد. آيا لاريجاني ميتواند با اصلاحطلبان به توافق برسد يا اينكه نبرد عارف و لاريجاني به نقطه حساس خود ميرسد. هدف يا وسيله مقوله حساسي است كه براي رياست عارف در مجلس شوراي اسلامي مقابل روي اصلاحطلبان قرار گرفته است.
پاسخ اين سؤال به طور حتم در روزهاي آينده مشخص ميشود.
منبع : روزنامه جوان |
|
عارف یا لاریجانی؛ کدامیک به اصلاح طلبان باج می دهند؟!
به گزارش جهان، رأي به دولت يازدهم نشان داد كه به احتمال زياد دولت روحاني و اصلاحطلبان نيز نمايندگان خود را در مجلس زياد كنند. با اين حال در اين دوره از انتخابات با توجه به ورود جدي افراد مستقل به عرصه رقابتها و كسب دهها كرسي توسط آنان مرز بين دو جناح تا حدودي شكسته است و همين مسئله سبب ارائه آمار متفاوتي از سوي رسانههاي گوناگون شد.
با تمام اين تفاصيل حالا بايد انتخابهاي اساسي و حساس در مجلس شوراي اسلامي صورت بگيرد. انتخابي كه ميتواند در دوره رياست جمهوري سال 96 نيز به شدت تأثيرگذار باشد. طبيعي است كه انتخاب رئیس مجلس شوراي اسلامي پيش از آغاز مجلس و در لابيهاي پشت پرده نهايي خواهد شد.
در اين ميان اصلاحطلبان با كار سختي روبهرو هستند. از يكسو گذشتن از رياست عارف بر مجلس شوراي اسلامي عملاً پشت پا زدن به تمام تبليغات گذشته است و از سوي ديگر عارف نيز عملاً ظرفيت لازم براي رياست مجلس را در اختيار ندارد.
رنجيده از خرداد 94
شايد نكته اول در اينباره رابطه دولت با عارف باشد. نميتوان از نقش دولت در انتخاب رئيس مجلس گذشت و اين مسئله كمي رياست عارف بر مجلس يازدهم را غيرقابل باور ميكند.
از همان روزي که معلوم شد عارف در دولت يازدهم نه معاون اول ميشود و نه وزير و پس از روزي که عارف پيشنهاد هاشمي براي پذيرفتن رياست مرکز تحقيقات استراتژيک مجمع را هم رد کرد، همه چيز مسلم شد که قصد او شرکت در انتخابات مجلس دهم است، اما چند نکته اساسي درباره ورود عارف به انتخابات مجلس دهم وجود دارد.
نکته اول اينکه به نظر ميرسد که عارف در انتخابات رياست جمهوري از خاتمي و هاشمي به خاطر حمايتشان از روحاني دلگير شد و پس از انتخابات گلايههايي را نسبت به کميته هفت نفره اصلاحطلبان و خاتمي مطرح کرد.
نکته دوم اينکه عارف با نپذيرفتن هيچ سمتي در دولت و برخي گلايهها از دولت روحاني، رابطه خوبي با دولت فعلي ندارد و حتي در مصاحبهاي اعلام کرد که با وزير اقتصاد که قبلاً عضو ستاد وي بوده شش ماه است که هيچ ملاقاتي نداشته است. عارف در اين باره گفته است: «يکي از وزرا عضو ستاد ما بودند، منتها در مدت زماني که ايشان وزير شدند، من تنها يک ملاقات در شهريور ماه در دفترم با ايشان داشتم و ديگر هم هيچ ارتباطي- نه تلفني و نه حضوري- با ايشان نداشتم. مطرح شده است که ايشان ديدگاههاي ما را در دولت طرح ميکند. بايد بگويم چنين نيست و نبايد هم باشد. وزير بايد ديدگاه خودش را مطرح کند، زيرا در قبال دولت و رئيسجمهور متعهد است نه هيچ کس ديگر. من از شهريورماه تاکنون با ايشان ملاقاتي نداشتم.»
اين اختلافات نيز نشان ميدهد که دولت با عارف رابطه نزديکي ندارد و به دنبال گزينههاي ديگري براي رياست مجلس است. البته روشن است كه لاريجاني گزينهاي بهتر نسبت به عارف است و شايد هنوز دين تصويب 15 دقيقهاي برجام بر دوش روحاني سنگيني ميكند و روحاني بايد بتواند آن را به بهترين شكل ممكن جواب دهد.
عارف اصلاحطلب بدلي
مشكل ديگر عارف در اينجاست كه حتي برخي از اصلاحطلبان نيز دل خوشي از عارف ندارند. واقعيت صحنه سياسي امروز آن چيزي نيست كه شخصيتها و رسانههاي اصلاحطلب وانمود ميكنند چراكه تا چند هفته قبل اين جماعت شخصيتهايي نظير محمدرضا عارف را اصلاحطلب بدلي ميدانستند كه رويكرد و مواضعشان كمترين شباهتی با اهداف و خواستههاي رهبران تجديدنظرطلب ندارد. خردادماه سال گذشته بود كه همين روزنامه آرمان در يكي از مطالب خود با عنوان «مراقب اصلاحطلبان بدلي باشيد» به مانند ساير همفكران خود تلاش كرد برخي از افراد و گروههاي مستقل را كه با تندروي و افراطيگري رابطه مناسبي ندارند تخريب و از ورود آنها به عرصه انتخابات جلوگيري كند. در بخشي از اين مطلب آمده بود: «در چنين فضايي اقليتي كه طي چند سال سكوت اصلاحات براي خود جايگاهي به اين عنوان تعريف كرده بودند، اكنون به دنبال تصاحب اكثريت كرسيهاي انتخاباتي هستند و مشخص نيست بر چه اساس خود را بيشتر از تشكلهاي اصيل جريان اصلاحات ذينفع ميدانند. تقسيم اصلاحطلبان به دو طيف اصلي- بدلي ناخودآگاه بيانيه حزب منحله مشاركت را در آستانه انتخابات 92 – كه اول بار در بيبيسي منتشر شد – تداعي ميكند، اعضاي اين حزب در آن مقطع زماني به دليل حمايت محمدرضا عارف از فلسطين و لبنان وي را «اصلاحطلب بدلي» خواندند و به شدت به سخنان وي واكنش منفي نشان دادند. به باور تندروهاي جريان تجديدنظرطلب سخنان عارف، خواسته يا ناخواسته، شعار «نه غزه، نه لبنان» جريان فتنه را رد و موضع تهاجمي اين جريان نسبت به حاكميت را تعديل ميكرد. در مقطعي ديگر افراطيون جناح مدعي اصلاحطلبي، مسعود پزشكيان كه تصور ميكردند قصد حضور در عرصه انتخابات را دارد، تخريب كردند و وي را اصلاحطلب بدلي نام گذاشتند.
حالا به اين ترتيب با رياست عارف بر مجلس شوراي اسلامي عملاً عارف به عنوان يك اصلاحطلب تمامعيار به رسميت شناخته ميشود و حتي ميتواند زعامت اين جريان را برعهده بگيرد.
رياست عارف هدف يا وسيله
با اين حال طي چند روز اخير و به خصوص پس از دور دوم انتخابات مجلس تلاشهاي جديدي از سوي اصلاحطلبان براي جايگزيني عارف به جاي لاريجاني صورت گرفته است. از جمله اين مسائل ميتوان به انتشار خبري اشاره كرد كه از امضاي ميثاقنامهاي براي رأي به عارف خبر ميداد. در اين ميان کاظم جلالي در گفتوگو با تسنيم در پاسخ به سؤالي درباره اخبار منتشر شده مبني بر امضاي ميثاقنامه بين 30 منتخب ليست اميد براي حمايت از رياست عارف، با ابراز بياطلاعي از وجود چنين ميثاقنامهاي، گفت: ميثاقنامهاي را تاکنون نديدهام و کسي هم از ما امضايي نخواسته و من هم هيچ چيزي را امضا نکردم. وي درباره تعيين رياست مجلس در فراکسيون اميد يا رهروان ولايت، افزود: رياست مجلس را کل نمايندگان تعيين ميکنند، اما بايد به يک فرآيند عاقلانهاي که شکاف ايجاد نکند، رسيد. به نظرم نمايندگان مجلس بايد هيئترئيسه را به سمت همکاري جهت حل مشکلات مردم ببرند. جلالي تصريح کرد: برخي از نمايندگان هنوز شناخت کامل و کافي براي تعيين مسير فراکسيون و آينده کاري مجلس ندارند، لذا بايد اين مسائل(رياست مجلس) را به بعد از هشتم خرداد محول کرد. محمود صادقي، ديگر منتخب مردم تهران در مجلس دهم در پاسخ به سؤالي درباره اينکه گفته ميشود محمدرضا تابش در حمايت از رياست عارف در مجلس دهم 150 امضا جمع کرده است، گفت: اگر قرار به امضاي نامهاي يا از اين قبيل موارد بود اعضاي ليست اميد در اولويت بودند و تاکنون اين اتفاق نيفتاده و اعضا ليست يا نامهاي در جهت حمايت از عارف براي تصدي رياست مجلس امضا نکردهاند.
به اين ترتيب به نظر ميرسد كه انتشار چنين اخباري با يك هدف انجام ميشود. لاريجاني براي دريافت رأي اصلاحطلبان بايد امتيازهاي بيشتري به آنان بدهد؛ مسئلهاي كه بارها و بارها از سوي برخي رسانههاي اصلاحطلب اعلام شد. لاريجاني كسي است كه ميتواند برخي از مشكلات آنان را با حاكميت حل كند و اين مسئلهاي است كه عارف توان آن را ندارد.
نكته اصلي اينجاست كه بايد فرجام اين مسئله را در روزهاي آينده مشاهده كرد. آيا لاريجاني ميتواند با اصلاحطلبان به توافق برسد يا اينكه نبرد عارف و لاريجاني به نقطه حساس خود ميرسد. هدف يا وسيله مقوله حساسي است كه براي رياست عارف در مجلس شوراي اسلامي مقابل روي اصلاحطلبان قرار گرفته است.
پاسخ اين سؤال به طور حتم در روزهاي آينده مشخص ميشود.
منبع : روزنامه جوان |
|
عارف یا لاریجانی؛ کدامیک به اصلاح طلبان باج می دهند؟!
آپدیت نود 32 هفتگی
سپهر نیوز
مردم ایران یا «خواننده»اند یا «طنزپرداز»!
به گزارش جهان، بسیاری با شنیدن «گل آقا» به یاد «شاغلام» و «غضنفر» میافتند. حتی زندهیاد حسن حبیبی که از سوژههای دائمی این نشریه بهشمار میآمد. بسیاری از طنزنویسان و کارتونیستهای فعلی، خود را وامدار زندهیاد کیومرث صابری فومنی میدانند و از سوی دیگر تاثیر «گل آقا» بر فضای طنز و کاریکاتور کشور باعث جابهجا شدن خطهای قرمز در این حوزه شده است.
به گزارش ابتکار، بعضی معتقدند «گل آقا» توانست طنز تصویری و نوشتاری را به شکل امروزی خودش بنیانگذاری کند چرا که آنچه پیش از انقلاب بود مخاطب عام نداشت اما مخاطبان گل آقا گستردگی بیشتری داشته است. احسان گنجی، کارتونیست معتقد است، پس از جنگ، گل آقا به شکل امروزی با مخاطب جوان ارتباط برقرار کرد و کار او در یک کلمه جریانساز شد تا فرمت تازهای از طنز مطبوعاتی در ایران ایجاد کند و اگر نبود، طنز در ایران گمراه میشد.
او میگوید: کیومرث صابری فومنی، شاعر و طنزنویسی بهشمار میآمد که صاحب نوعی طنز فاخر بود. این طنز فاخر صرفا به دنبال خنداندن نیست و تلاش میکند با نیش زدن، باعث نوعی هوشیاری در مخاطب شود. با این حال فعالیت طنز مطبوعاتی همیشه به محدودیتهایی همراه بوده و هست و کسی که در این حوزه فعالیت میکند باید آنها را بشناسد و بپذیرد، با این حال قابلیت طنز و هنر آن این است که تا حدی به مرزها و خطوط قرمز نزدیک شود. این کارتونیست میافزاید: گاهی خطای کوچک یا سوءبرداشت از سوی مخاطب، طنزپرداز را به دردسر میاندازد اما این سوءظنها و بدگمانی در دوره دولت قبل بسیار بیشتر بود و کمتر طنزنویسها را برمیتافتند و آماده برداشتهای سوء از کار بودند. در آن دوره طنز کار مجرمانهای بود مگر اینکه خلافش ثابت شود. با این حال دوران احمدینژاد، دوران وفور سوژه بود به طوری که طنزپردازان در بیانیهای، به طنز از بازگشت احمدینژاد استقبال کردهاند. به گفته گنجی، رییس دولت نهم و دهم، خودش طنزپرداز در حوزه مدیریت بهشمار میآمد و در حال حاضر نیز سوژههای بسیاری از حامیان او و افرادی که گرایش به افراط دارند، حتی اگر در دولت نباشند، وجود دارد که دستمایه کار ما باشد.
محسن پوررمضانی، طنزپرداز نیز عقیده دارد که «گل آقا» فضای بسته مطبوعات را شکست و میشود گفت همه طنزپردازان را جمع کرد. او درباره نتیجه حضور و بروز «گل آقا» در فضای طنز میگوید: به نظرم، ایجاد فضای طنز جنبه مثبت و خوب این حضور محسوب میشود، با این حال، گل آقا، طنز را خیلی پاستوریزه کرد. از یک سو ارتباط با دولت برای نقد آن اهمیت داشت اما از سوی دیگر نقد مودب طنز گل آقا جایگزین انتقاد تند و تیز شد؛ به طوریکه فضای طنزپردازی شبیه آن شده و جلوتر نرفته است. این نویسنده می افزاید: یک دلیل، ذهنیت افراد و فضای سیاسی و اجتماعی است که این اجازه را نمیدهد. این مساله در دوره احمدینژاد محدودیت بسیاری برای طنزپردازان به وجود آورد و خط قرمزها بسیار شدند و حتی گاه حالت دستوری به خود گرفت که درباره چه چیزهایی بنویسیم و چه ننویسیم که دایره محافظهکاری را افزایش داد در حالی که طنز باید این قالبها را بشکند. متاسفانه در هشت سال دولت قبل این فضا بسته و کوچک شد.
به گفته پوررمضانی، دوره احمدینژاد دو دوره داشت، نخست زمانی که رییس جمهوری ناشناخته بود و دوره بعد زمانی بود که طنزنویسان عادمدانه به او نمیپرداختند و افراد اطرافش به عنوان سوژه دیده میشدند و زمانی که نمیتوانستیم به دولت نقد کنیم بیشتر به دنبال ترسیم فضای نمادین بودیم.
احسان پیربرناش، از دیگر طنزپردازان، نیز اعتقاد دارد که راحتترین دوره نه تنها برای من بلکه برای تمام طنزپردازان، دوران احمدینژاد بود و بسیاری در آن دوره طنزنویس شدند چرا که سوژه زیاد بود و مشکلات و نقلقولهایی که سوژههای خوبی برای نوشتن بودند. صحبتهایی که اگر گوینده آنها را نمیشناختی فکر میکردی برای طنز نوشتن گفته شدهاند. به طوریکه فضای مجازی نیز غرق در بامزهترین شوخیها بود. او در اینباره به «ابتکار» توضیح میدهد: در واقع مردم ایران به دو دسته کار پردرآمد مشغولند، یا خوانندهاند یا طنزنویس. البته بسیاری از طنزنویسان خوب هم هستند که حتی به تلویزیون رفتند.
پیربرناش درباره سختترین و آسانترین دورههای کاریاش میگوید: در دوره احمدینژاد، مسئولان کارهای مهمتری داشتند و دنبال آباد کردن مملکت بودند، بنابراین فرصت نداشتند از طنزنویسها شکایت کنند و در آن دوره کمترین شکایت را در کار داشتیم. فضای طنز ادبیات در آن دوره تند بود و به دلیل حس بدی که مردم نسبت به دولت داشتند گاه طنز حتی به مرز فحاشی نیز نزدیک شد. در آن دوره نمیدانستیم که کدام صحبت را انتخاب و سوژه کنیم و کشمکش درونی داشتیم که کدام صحبت برای نوشتن بهتر است. مثلا اگر آقای بهمنی یا معاونان و دیگران همزمان شروع به حرف زدن میکردند، اور دز میکردیم و روز عروسی ما بود؛ اما پس از آن فضا عقلانی شد. او با اشاره به چهرههایی که دردسرساز هستند، میافزاید: خود طنزنویسها یک سری چهرهها را به عنوان افراد دردسرساز میشناسند و معمولا سراغ آنها نمیروند. افرادی مثل محسن رضایی، محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی و افرادی از نهادهای خاص، همینطور برخی چهرههای تلویزیونی مانند حسن رحیمپور ازغدی، همچنین چهرههای نظامی کشور. بین خودمان میگوییم به این افراد گیر ندهید. حتی گاه در دورهای کلماتی مانند سیبزمینی یا مرغ به عنوان خط قرمز طنز محسوب میشدند.
به گفته پیربرناش، در دوره هاشمی رفسنجانی، قرار شد تا چهره روسای دولت را نکشند و از آنجایی که هاشمی، روحانی بود این باور ایجاد شد که کشیدن چهره روحانیان ممنوع است که بعدها کاریکاتورهایی از چهرههایی کشیده شد و آنها هم استقبال کردند. با این حال همیشه به افرادی که آموزش میدهم، میگویم کار شما زمانی بامزه میشود و به خط قرمزها غیرمستقیم اشاره کنید. با جملههای جایگزین و با کلمات خوب میتوانید مخاطب را در کار خود سهیم کنید.
اما شهرام شهیدی که خود زمانی در «گل آقا» مینوشت، درباره وضعیت فعلی فضای طنزپردازی در ایران اشاره میکند و میگوید: بررسی فضای فعلی طنز یک پارامتر ندارد. در واقع از جهاتی راحتتر شده است. امروز، روزنامههای بیشتری وجود دارد و فضا برای کار بیشتر است به ویژه برای افرادی که میخواهند وارد این حوزه شوند اما از سوی دیگر، کار سختتر شده و خط قرمزهایی که وجود دارد، بیشترند. هم مردم و سیاستمدارها حساسیتهای بیشتری پیدا کردهاند و سلیقهها نیز تغییر کرده است. وجود شبکههای اجتماعی مجازی و گسترش آنها و تفاوت در اقبال به طنز باعث شده تا حتی سلیقه مردم به سوی جوکهای تلگرامی برود.
این طنزپرداز میافزاید: در گل آقا شوخیهایی که مینوشتیم حتی با قومیتها شوخیهای پاکی بود که چنین واکنشهایی که امروز میبینیم به دنبال نداشت. صنفها و حاکمیت صبر و تحملشان را از دست دادهاند و به هر چیزی که نوشته یا کشیده میشود واکنشهای بسیار بدی نشان میدهند. این مساله اجازه نمیدهد که طنزنویس کار جدیدی انجام دهد و فعالیت در حوزه طنز مثل آزمون و خطا میماند. مثلا گل آقا به خاطر آقای صابری فومنی، فضایی داشت که حاکمیت طنز و نقد را میپذیرفت و حرفش برش داشت که اگر خطایی بوده یا مسالهای، قابل رفع باشد.
شهیدی در پایان سخنانش با تاکید دوباره بر سخت شدن کار در حوزه طنز، توضیح میدهد: اعتقاد دارم طنزنویسها زیاد شدهاند اما باید دید چند نفر از این افراد در سالهای آینده در همین کار میمانند. از 10 نفر هیات تحریریه گل آقا، امروز فقط 2 نفر مینویسند و مشکلات و فشارها یکی یکی آنها را کنار میگذارد ؛ طنز را بوسیدهاند و کنار گذاشتهاند. |
|
مردم ایران یا «خواننده»اند یا «طنزپرداز»!
به گزارش جهان، بسیاری با شنیدن «گل آقا» به یاد «شاغلام» و «غضنفر» میافتند. حتی زندهیاد حسن حبیبی که از سوژههای دائمی این نشریه بهشمار میآمد. بسیاری از طنزنویسان و کارتونیستهای فعلی، خود را وامدار زندهیاد کیومرث صابری فومنی میدانند و از سوی دیگر تاثیر «گل آقا» بر فضای طنز و کاریکاتور کشور باعث جابهجا شدن خطهای قرمز در این حوزه شده است.
به گزارش ابتکار، بعضی معتقدند «گل آقا» توانست طنز تصویری و نوشتاری را به شکل امروزی خودش بنیانگذاری کند چرا که آنچه پیش از انقلاب بود مخاطب عام نداشت اما مخاطبان گل آقا گستردگی بیشتری داشته است. احسان گنجی، کارتونیست معتقد است، پس از جنگ، گل آقا به شکل امروزی با مخاطب جوان ارتباط برقرار کرد و کار او در یک کلمه جریانساز شد تا فرمت تازهای از طنز مطبوعاتی در ایران ایجاد کند و اگر نبود، طنز در ایران گمراه میشد.
او میگوید: کیومرث صابری فومنی، شاعر و طنزنویسی بهشمار میآمد که صاحب نوعی طنز فاخر بود. این طنز فاخر صرفا به دنبال خنداندن نیست و تلاش میکند با نیش زدن، باعث نوعی هوشیاری در مخاطب شود. با این حال فعالیت طنز مطبوعاتی همیشه به محدودیتهایی همراه بوده و هست و کسی که در این حوزه فعالیت میکند باید آنها را بشناسد و بپذیرد، با این حال قابلیت طنز و هنر آن این است که تا حدی به مرزها و خطوط قرمز نزدیک شود. این کارتونیست میافزاید: گاهی خطای کوچک یا سوءبرداشت از سوی مخاطب، طنزپرداز را به دردسر میاندازد اما این سوءظنها و بدگمانی در دوره دولت قبل بسیار بیشتر بود و کمتر طنزنویسها را برمیتافتند و آماده برداشتهای سوء از کار بودند. در آن دوره طنز کار مجرمانهای بود مگر اینکه خلافش ثابت شود. با این حال دوران احمدینژاد، دوران وفور سوژه بود به طوری که طنزپردازان در بیانیهای، به طنز از بازگشت احمدینژاد استقبال کردهاند. به گفته گنجی، رییس دولت نهم و دهم، خودش طنزپرداز در حوزه مدیریت بهشمار میآمد و در حال حاضر نیز سوژههای بسیاری از حامیان او و افرادی که گرایش به افراط دارند، حتی اگر در دولت نباشند، وجود دارد که دستمایه کار ما باشد.
محسن پوررمضانی، طنزپرداز نیز عقیده دارد که «گل آقا» فضای بسته مطبوعات را شکست و میشود گفت همه طنزپردازان را جمع کرد. او درباره نتیجه حضور و بروز «گل آقا» در فضای طنز میگوید: به نظرم، ایجاد فضای طنز جنبه مثبت و خوب این حضور محسوب میشود، با این حال، گل آقا، طنز را خیلی پاستوریزه کرد. از یک سو ارتباط با دولت برای نقد آن اهمیت داشت اما از سوی دیگر نقد مودب طنز گل آقا جایگزین انتقاد تند و تیز شد؛ به طوریکه فضای طنزپردازی شبیه آن شده و جلوتر نرفته است. این نویسنده می افزاید: یک دلیل، ذهنیت افراد و فضای سیاسی و اجتماعی است که این اجازه را نمیدهد. این مساله در دوره احمدینژاد محدودیت بسیاری برای طنزپردازان به وجود آورد و خط قرمزها بسیار شدند و حتی گاه حالت دستوری به خود گرفت که درباره چه چیزهایی بنویسیم و چه ننویسیم که دایره محافظهکاری را افزایش داد در حالی که طنز باید این قالبها را بشکند. متاسفانه در هشت سال دولت قبل این فضا بسته و کوچک شد.
به گفته پوررمضانی، دوره احمدینژاد دو دوره داشت، نخست زمانی که رییس جمهوری ناشناخته بود و دوره بعد زمانی بود که طنزنویسان عادمدانه به او نمیپرداختند و افراد اطرافش به عنوان سوژه دیده میشدند و زمانی که نمیتوانستیم به دولت نقد کنیم بیشتر به دنبال ترسیم فضای نمادین بودیم.
احسان پیربرناش، از دیگر طنزپردازان، نیز اعتقاد دارد که راحتترین دوره نه تنها برای من بلکه برای تمام طنزپردازان، دوران احمدینژاد بود و بسیاری در آن دوره طنزنویس شدند چرا که سوژه زیاد بود و مشکلات و نقلقولهایی که سوژههای خوبی برای نوشتن بودند. صحبتهایی که اگر گوینده آنها را نمیشناختی فکر میکردی برای طنز نوشتن گفته شدهاند. به طوریکه فضای مجازی نیز غرق در بامزهترین شوخیها بود. او در اینباره به «ابتکار» توضیح میدهد: در واقع مردم ایران به دو دسته کار پردرآمد مشغولند، یا خوانندهاند یا طنزنویس. البته بسیاری از طنزنویسان خوب هم هستند که حتی به تلویزیون رفتند.
پیربرناش درباره سختترین و آسانترین دورههای کاریاش میگوید: در دوره احمدینژاد، مسئولان کارهای مهمتری داشتند و دنبال آباد کردن مملکت بودند، بنابراین فرصت نداشتند از طنزنویسها شکایت کنند و در آن دوره کمترین شکایت را در کار داشتیم. فضای طنز ادبیات در آن دوره تند بود و به دلیل حس بدی که مردم نسبت به دولت داشتند گاه طنز حتی به مرز فحاشی نیز نزدیک شد. در آن دوره نمیدانستیم که کدام صحبت را انتخاب و سوژه کنیم و کشمکش درونی داشتیم که کدام صحبت برای نوشتن بهتر است. مثلا اگر آقای بهمنی یا معاونان و دیگران همزمان شروع به حرف زدن میکردند، اور دز میکردیم و روز عروسی ما بود؛ اما پس از آن فضا عقلانی شد. او با اشاره به چهرههایی که دردسرساز هستند، میافزاید: خود طنزنویسها یک سری چهرهها را به عنوان افراد دردسرساز میشناسند و معمولا سراغ آنها نمیروند. افرادی مثل محسن رضایی، محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی و افرادی از نهادهای خاص، همینطور برخی چهرههای تلویزیونی مانند حسن رحیمپور ازغدی، همچنین چهرههای نظامی کشور. بین خودمان میگوییم به این افراد گیر ندهید. حتی گاه در دورهای کلماتی مانند سیبزمینی یا مرغ به عنوان خط قرمز طنز محسوب میشدند.
به گفته پیربرناش، در دوره هاشمی رفسنجانی، قرار شد تا چهره روسای دولت را نکشند و از آنجایی که هاشمی، روحانی بود این باور ایجاد شد که کشیدن چهره روحانیان ممنوع است که بعدها کاریکاتورهایی از چهرههایی کشیده شد و آنها هم استقبال کردند. با این حال همیشه به افرادی که آموزش میدهم، میگویم کار شما زمانی بامزه میشود و به خط قرمزها غیرمستقیم اشاره کنید. با جملههای جایگزین و با کلمات خوب میتوانید مخاطب را در کار خود سهیم کنید.
اما شهرام شهیدی که خود زمانی در «گل آقا» مینوشت، درباره وضعیت فعلی فضای طنزپردازی در ایران اشاره میکند و میگوید: بررسی فضای فعلی طنز یک پارامتر ندارد. در واقع از جهاتی راحتتر شده است. امروز، روزنامههای بیشتری وجود دارد و فضا برای کار بیشتر است به ویژه برای افرادی که میخواهند وارد این حوزه شوند اما از سوی دیگر، کار سختتر شده و خط قرمزهایی که وجود دارد، بیشترند. هم مردم و سیاستمدارها حساسیتهای بیشتری پیدا کردهاند و سلیقهها نیز تغییر کرده است. وجود شبکههای اجتماعی مجازی و گسترش آنها و تفاوت در اقبال به طنز باعث شده تا حتی سلیقه مردم به سوی جوکهای تلگرامی برود.
این طنزپرداز میافزاید: در گل آقا شوخیهایی که مینوشتیم حتی با قومیتها شوخیهای پاکی بود که چنین واکنشهایی که امروز میبینیم به دنبال نداشت. صنفها و حاکمیت صبر و تحملشان را از دست دادهاند و به هر چیزی که نوشته یا کشیده میشود واکنشهای بسیار بدی نشان میدهند. این مساله اجازه نمیدهد که طنزنویس کار جدیدی انجام دهد و فعالیت در حوزه طنز مثل آزمون و خطا میماند. مثلا گل آقا به خاطر آقای صابری فومنی، فضایی داشت که حاکمیت طنز و نقد را میپذیرفت و حرفش برش داشت که اگر خطایی بوده یا مسالهای، قابل رفع باشد.
شهیدی در پایان سخنانش با تاکید دوباره بر سخت شدن کار در حوزه طنز، توضیح میدهد: اعتقاد دارم طنزنویسها زیاد شدهاند اما باید دید چند نفر از این افراد در سالهای آینده در همین کار میمانند. از 10 نفر هیات تحریریه گل آقا، امروز فقط 2 نفر مینویسند و مشکلات و فشارها یکی یکی آنها را کنار میگذارد ؛ طنز را بوسیدهاند و کنار گذاشتهاند. |
|
مردم ایران یا «خواننده»اند یا «طنزپرداز»!
یوزرنیم و پسورد نود 32 ورژن 9
دانلود سرا
ترک تحصیل بدتر است یا ترک فرهنگ خودروسواران؟!
به نقل از تصویر روز: سوانح و حوادث، از موضوعات مهم حوزه سلامت عمومی است که متاسفانه بسیار کم و نامناسب برای این گروه اطلاع رسانی می شود و بر همین اساس آسیب پذیری این گروه هم به نسبت در جامعه بسیار زیاد است و بروز اتفاقی در این حوزه باعث آزردگی خاطر همه افراد جامعه می شود. چندی پیش انتشار عکسی در فضای مجازی در خصوص جابهجایی دانشآموزان درون صندوق عقب یک خودروی پراید بحث بر انگیز شد.
در این خصوص به زعم خواننده محترم خبر، اگر در جریان همین موضوع اتفاقی برای این دانش آموزان می افتاد مقصر حادثه خودرو بود یا رفتار راننده خودرو؟ عدم پرداختن جدی رسانه ها به این موضوعات و کالبد شکافی این نوع موضوعات قبل از بروزحوادث نیاز اساسی و همت اصحاب رسانه را می طلبد.
هرچند در اخبار منتشر شده رئیس آموزش و پرورش منطقه مزبور جابهجایی دانشآموزان با استفاده از وسایل و به شیوههای غیرمتعارف را مورد تایید قرار نداده و اظهار داشته خودرو مربوطه سرویس مدرسه نیست و خودروی یکی از والدین دانشآموزان است و راننده حین انتقال فرزندش به منزل، پس از مشاهده همکلاسیهای او، به اصرار آنان و تقاضای فرزندش، دانشآموزان را در فاصلهی کوتاهی جابهجا کرده است و البته از نظر این مقام مسئول، نگاه راننده خودرو، این بوده که در فاصله کوتاه مدرسه تا منزل، سوار کردن دانشآموزان در صندوق عقب خودرو، خطری بهدنبال نخواهد داشت.
باید دقت کرد که تغییر نگاه افراد جامعه نسبت به این موضوع که هر عامل کوچکی می تواند مسبب اتفاقات بزرگ باشد نیاز امروز و پایه و اساس حل مشکلات جامعه در سایر ابعاد و نیز برطرف کردن فقر فرهنگی در جامعه است که فرهنگ سازان و دانشوران جامعه و اصحاب قلم و رسانه باید آن را در اولویت برنامه های خود قرار دهند و سعی و تلاش خود را به آن معطوف دارند
امری که مدیر کل انجمن اولیا و مربیان وزارت آموزش و پرورش جناب آقای علی اصغر احمدی نیز اخیرا در مصاحبه ای خواستار آن شده که رسانهها تخلفات سرویسهای مدارس را منعکس کنند، که امیدواریم رسانه ها دردمندانه به صحنه آمده و در اطلاع رسانه ای این موضوع کمک نمایند.
ترک تحصیل بدتر است یا ترک فرهنگ خودروسواران؟!
به نقل از تصویر روز: سوانح و حوادث، از موضوعات مهم حوزه سلامت عمومی است که متاسفانه بسیار کم و نامناسب برای این گروه اطلاع رسانی می شود و بر همین اساس آسیب پذیری این گروه هم به نسبت در جامعه بسیار زیاد است و بروز اتفاقی در این حوزه باعث آزردگی خاطر همه افراد جامعه می شود. چندی پیش انتشار عکسی در فضای مجازی در خصوص جابهجایی دانشآموزان درون صندوق عقب یک خودروی پراید بحث بر انگیز شد.
در این خصوص به زعم خواننده محترم خبر، اگر در جریان همین موضوع اتفاقی برای این دانش آموزان می افتاد مقصر حادثه خودرو بود یا رفتار راننده خودرو؟ عدم پرداختن جدی رسانه ها به این موضوعات و کالبد شکافی این نوع موضوعات قبل از بروزحوادث نیاز اساسی و همت اصحاب رسانه را می طلبد.
(image)
هرچند در اخبار منتشر شده رئیس آموزش و پرورش منطقه مزبور جابهجایی دانشآموزان با استفاده از وسایل و به شیوههای غیرمتعارف را مورد تایید قرار نداده و اظهار داشته خودرو مربوطه سرویس مدرسه نیست و خودروی یکی از والدین دانشآموزان است و راننده حین انتقال فرزندش به منزل، پس از مشاهده همکلاسیهای او، به اصرار آنان و تقاضای فرزندش، دانشآموزان را در فاصلهی کوتاهی جابهجا کرده است و البته از نظر این مقام مسئول، نگاه راننده خودرو، این بوده که در فاصله کوتاه مدرسه تا منزل، سوار کردن دانشآموزان در صندوق عقب خودرو، خطری بهدنبال نخواهد داشت.
باید دقت کرد که تغییر نگاه افراد جامعه نسبت به این موضوع که هر عامل کوچکی می تواند مسبب اتفاقات بزرگ باشد نیاز امروز و پایه و اساس حل مشکلات جامعه در سایر ابعاد و نیز برطرف کردن فقر فرهنگی در جامعه است که فرهنگ سازان و دانشوران جامعه و اصحاب قلم و رسانه باید آن را در اولویت برنامه های خود قرار دهند و سعی و تلاش خود را به آن معطوف دارند
امری که مدیر کل انجمن اولیا و مربیان وزارت آموزش و پرورش جناب آقای علی اصغر احمدی نیز اخیرا در مصاحبه ای خواستار آن شده که رسانهها تخلفات سرویسهای مدارس را منعکس کنند، که امیدواریم رسانه ها دردمندانه به صحنه آمده و در اطلاع رسانه ای این موضوع کمک نمایند.