دعای محمد بن ابی قره در شب شانزدهم رمضان

دعای محمد بن ابی قره در شب شانزدهم رمضان

به گزارش جهان نیوز،
اللَّهُمَّ أَنْتَ إِلَهِي وَ لِي إِلَيْكَ حَاجَةٌ وَ بِي إِلَيْكَ فَاقَةٌ وَ لَا أَجِدُ إِلَيْكَ شَافِعاً

خداوندا، تو معبود منى و من به تو حاجت و نياز دارم و در دل خود شفاعت‌كننده‌اى به درگاه تو 

 

وَ لَا مُتَقَرِّباً أَوْجَهُ فِي نَفْسِي وَ لَا أَعْظَمُ رَجَاءً عِنْدِي مِنْكَ وَ قَدْ نَصَبْتُ يَدِي إِلَيْكَ فِي تَعْظِيمِ ذِكْرِكَ

و وسيله‌ى تقرّبى بلندمرتبه‌تر و پراميدتر از تو نمى‌يابم و اكنون براى تعظيم ياد و بزرگداشت اسمائت، دست به‌سوى تو بلند كرده‌ام 

 

 

وَ تَفْخِيمِ أَسْمَائِكَ وَ إِنِّي أُقَدِّمُ إِلَيْكَ بَيْنَ يَدَيْ حَوَائِجِي بَعْدَ ذِكْرِي نَعْمَاءَكَ عَلَيَّ بِإِقْرَارِي لَكَ

و پيشاپيش خواسته‌هاى خود و بعد از به ياد آوردن نعمت‌هايت بر من، اعتراف به درگاهت 

 

 

وَ مَدْحِي إِيَّاكَ وَ ثَنَائِي عَلَيْكَ وَ تَقْدِيسِي مَجْدَكَ وَ تَسْبِيحِي قُدْسَكَ الْحَمْدُ لَكَ بِمَا أَوْجَبْتَ عَلَيَّ مِنَ الشُّكْرِ [شُكْرَكَ‏]

و مدح و ثنا و به پاكى ستودن بزرگى و تسبيح مقام قدست را مقدم مى‌دارم. ستايش تو را كه سپاسگزارى از خود را بر من واجب نمودى 

 

 

وَ عَرَّفْتَنِي مِنْ نَعْمَائِكَ وَ أَلْبَسْتَنِي مِنْ عَافِيَتِكَ وَ أَفْضَلْتَ عَلَيَّ مِنْ جَزِيلِ عَطِيَّتِكَ

و نعمتت را به من شناساندى و عافيتت را به من پوشاندى و عطاياى بزرگ و برترت را به من ارزانى داشتى؛

 

 

فَإِنَّكَ قُلْتَ سَيِّدِي‏ (لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ) وَ قَوْلُكَ صِدْقٌ وَ وَعْدُكَ حَقٌّ

زيرااى آقاى من فرمودى: «اگر سپاسگزارى كنيد، قطعا [نعمت خود را]افزون مى‌كنم و اگر ناسپاسى كنيد، كيفر من بسيار سخت است.» و سخن تو راست و وعده‌ات حق است

 

 

وَ قُلْتَ سَيِّدِي‏ (وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها) وَ قُلْتَ‏ (ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً) 

و نيزاى آقاى من فرمودى: «اگر بخواهيد نعمت خدا را به شماره درآوريد، نمى‌توانيد.» و نيز فرمودى: «خدا را از روىتضرّع و به‌صورت نهانى بخوانى.»

 

 

وَ قُلْتَ‏ (ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ‏)

و فرمودى: «خدا را از روى بيم و آزمندى بخوانيد، كه رحمت او به نيكوكاران نزديك است.»

 

 

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ قَلِيلًا مِنْ كَثِيرٍ مَعَ حَاجَةٍ بِي إِلَيْهِ عَظِيمَةٌ

خدايا، من اندك از بسيار را درخواست مى‌كنم با اين‌كه نياز من به آن بسيار و بى‌نيازى تو از آن ديرينه است 

 

 

وَ غِنَاكَ عَنْهُ قَدِيمٌ وَ هُوَ عِنْدِي كَثِيرٌ وَ هُوَ عَلَيْكَ سَهْلٌ يَسِيرٌ

و آن نزد من بسيار، و برآوردن آن براى تو آسان و راحت است. 

 

 

اللَّهُمَّ إِنَّ عَفْوَكَ عَنْ ذَنْبِي وَ تَجَاوُزَكَ عَنْ خَطِيئَتِي وَ صَفْحَكَ عَنْ ظُلْمِي وَ سَتْرَكَ عَلَى قَبِيحِ عَمَلِي

خداوندا، اين‌كه گناه مرا عفو كردى و از خطايم درگذشتى و ستم مرا ناديده گرفتى و عمل زشتم را پوشيدى 

 

 

وَ حِلْمَكَ عَنْ كَبِيرٍ جُرْمِي عِنْدَ مَا كَانَ مِنْ خَطَئِي وَ عَمْدِي أَطْمَعَنِي فِي أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَا أَسْتَوْجِبُهُ مِنْكَ فَصِرْتُ

و در برابر جرم بزرگ [بسيار]من بردبارى نمودى، خواه خطا بوده و يا به عمد، مرا آزمند نموده كه چيزى را از تو بخواهم كه مستحق آن نيستم. 

 

 

أَدْعُوكَ آمِناً وَ أَسْأَلُكَ مُسْتَأْنِساً لَا خَائِفاً وَ لَا وَجِلًا مُدِلًّا عَلَيْكَ فِيمَا قَصَدْتُ فِيهِ إِلَيْكَ

از اين‌رو، اكنون چنان گرديده‌ام كه با ايمنى، تو را مى‌خوانم و با دلبستگى و انس تو را از تو تقاضا مى‌كنم، نه با بيم و هراس و در آنچه آهنگ تو را نموده‌ام، بر تو اعتماد دارم 

 

 

فَإِنْ أَبْطَأَ عَنِّي عَتَبْتُ بِجَهْلِي عَلَيْكَ وَ لَعَلَّ الَّذِي أَبْطَأَ عَنِّي هُوَ خَيْرٌ لِي 

و اگر خواسته‌ام به تأخير افتد، با جهل خود تو را سرزنش مى‌كنم، درحالى‌كه شايد تأخير آن به خير من بوده است، 

 

 

لِعِلْمِكَ بِعَاقِبَةِ الْأُمُورِ فَلَمْ أَرَ مَوْلًى كَرِيماً أَصْبَرَ عَلَى عَبْدٍ لَئِيمٍ مِنْكَ عَلَيَّ

زيرا تو از عاقبت همه چيز آگاهى. بنابراين، اى پروردگار من، آقايى بزرگوارتر و شكيباتر از تو كه بر [نادانى]بنده‌ى فرومايه‌اش صبر كند، نديده‌ام؛

 

 

يَا رَبِّ إِنَّكَ تَدْعُونِي فَأُوَلِّي عَنْكَ وَ تَتَحَبَّبُ إِلَيَّ فَأَتَبَغَّضُ إِلَيْكَ وَ تَتَوَدَّدُ إِلَيَّ فَلَا أَقْبَلُ مِنْكَ 

 زيرا اى پروردگار من، تو مرا مى‌خوانى و من از تو رو برمى‌گردانم و با من اظهار دوستى مى‌كنى و من اظهار خشم مى‌كنم و تو به من مهربانى مى‌كنى و من نمى‌پذيرم، 

 

 

كَأَنَّ لِي التَّطَوُّلَ عَلَيْكَ ثُمَّ لَا يَمْنَعُكَ ذَلِكَ مِنَ الرَّحْمَةِ لِي وَ الْإِحْسَانِ إِلَيَّ وَ التَّفَضُّلِ عَلَيَّ بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ

به‌گونه‌اى كه گويى من بر تو منّت گذارده و چيزى بخشيده‌ام، ولى اين همه مانع از رحمت و نيكوكارى و تفضّل تو به جود و كرمت بر من نشد، 

 

 

فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ارْحَمْ عَبْدَكَ الْجَاهِلَ وَ عُدْ عَلَيْهِ بِفَضْلِ إِحْسَانِكَ وَ جُودِكَ إِنَّكَ جَوَادٌ كَرِيم‏

پس بر محمّد و آل محمّد درود فرست و بر اين بنده‌ى نادانت رحم آر و با فضل نيكوكارى‌ات بر او ببخش، به راستى كه تو بخشنده و بزرگوارى.

منبع:باشگاه خبرنگاران

دعای محمد بن ابی قره در شب شانزدهم رمضان

به گزارش جهان نیوز،
اللَّهُمَّ أَنْتَ إِلَهِي وَ لِي إِلَيْكَ حَاجَةٌ وَ بِي إِلَيْكَ فَاقَةٌ وَ لَا أَجِدُ إِلَيْكَ شَافِعاً

خداوندا، تو معبود منى و من به تو حاجت و نياز دارم و در دل خود شفاعت‌كننده‌اى به درگاه تو 

 

وَ لَا مُتَقَرِّباً أَوْجَهُ فِي نَفْسِي وَ لَا أَعْظَمُ رَجَاءً عِنْدِي مِنْكَ وَ قَدْ نَصَبْتُ يَدِي إِلَيْكَ فِي تَعْظِيمِ ذِكْرِكَ

و وسيله‌ى تقرّبى بلندمرتبه‌تر و پراميدتر از تو نمى‌يابم و اكنون براى تعظيم ياد و بزرگداشت اسمائت، دست به‌سوى تو بلند كرده‌ام 

 

 

وَ تَفْخِيمِ أَسْمَائِكَ وَ إِنِّي أُقَدِّمُ إِلَيْكَ بَيْنَ يَدَيْ حَوَائِجِي بَعْدَ ذِكْرِي نَعْمَاءَكَ عَلَيَّ بِإِقْرَارِي لَكَ

و پيشاپيش خواسته‌هاى خود و بعد از به ياد آوردن نعمت‌هايت بر من، اعتراف به درگاهت 

 

 

وَ مَدْحِي إِيَّاكَ وَ ثَنَائِي عَلَيْكَ وَ تَقْدِيسِي مَجْدَكَ وَ تَسْبِيحِي قُدْسَكَ الْحَمْدُ لَكَ بِمَا أَوْجَبْتَ عَلَيَّ مِنَ الشُّكْرِ [شُكْرَكَ‏]

و مدح و ثنا و به پاكى ستودن بزرگى و تسبيح مقام قدست را مقدم مى‌دارم. ستايش تو را كه سپاسگزارى از خود را بر من واجب نمودى 

 

 

وَ عَرَّفْتَنِي مِنْ نَعْمَائِكَ وَ أَلْبَسْتَنِي مِنْ عَافِيَتِكَ وَ أَفْضَلْتَ عَلَيَّ مِنْ جَزِيلِ عَطِيَّتِكَ

و نعمتت را به من شناساندى و عافيتت را به من پوشاندى و عطاياى بزرگ و برترت را به من ارزانى داشتى؛

 

 

فَإِنَّكَ قُلْتَ سَيِّدِي‏ (لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ) وَ قَوْلُكَ صِدْقٌ وَ وَعْدُكَ حَقٌّ

زيرااى آقاى من فرمودى: «اگر سپاسگزارى كنيد، قطعا [نعمت خود را]افزون مى‌كنم و اگر ناسپاسى كنيد، كيفر من بسيار سخت است.» و سخن تو راست و وعده‌ات حق است

 

 

وَ قُلْتَ سَيِّدِي‏ (وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها) وَ قُلْتَ‏ (ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً) 

و نيزاى آقاى من فرمودى: «اگر بخواهيد نعمت خدا را به شماره درآوريد، نمى‌توانيد.» و نيز فرمودى: «خدا را از روىتضرّع و به‌صورت نهانى بخوانى.»

 

 

وَ قُلْتَ‏ (ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ‏)

و فرمودى: «خدا را از روى بيم و آزمندى بخوانيد، كه رحمت او به نيكوكاران نزديك است.»

 

 

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ قَلِيلًا مِنْ كَثِيرٍ مَعَ حَاجَةٍ بِي إِلَيْهِ عَظِيمَةٌ

خدايا، من اندك از بسيار را درخواست مى‌كنم با اين‌كه نياز من به آن بسيار و بى‌نيازى تو از آن ديرينه است 

 

 

وَ غِنَاكَ عَنْهُ قَدِيمٌ وَ هُوَ عِنْدِي كَثِيرٌ وَ هُوَ عَلَيْكَ سَهْلٌ يَسِيرٌ

و آن نزد من بسيار، و برآوردن آن براى تو آسان و راحت است. 

 

 

اللَّهُمَّ إِنَّ عَفْوَكَ عَنْ ذَنْبِي وَ تَجَاوُزَكَ عَنْ خَطِيئَتِي وَ صَفْحَكَ عَنْ ظُلْمِي وَ سَتْرَكَ عَلَى قَبِيحِ عَمَلِي

خداوندا، اين‌كه گناه مرا عفو كردى و از خطايم درگذشتى و ستم مرا ناديده گرفتى و عمل زشتم را پوشيدى 

 

 

وَ حِلْمَكَ عَنْ كَبِيرٍ جُرْمِي عِنْدَ مَا كَانَ مِنْ خَطَئِي وَ عَمْدِي أَطْمَعَنِي فِي أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَا أَسْتَوْجِبُهُ مِنْكَ فَصِرْتُ

و در برابر جرم بزرگ [بسيار]من بردبارى نمودى، خواه خطا بوده و يا به عمد، مرا آزمند نموده كه چيزى را از تو بخواهم كه مستحق آن نيستم. 

 

 

أَدْعُوكَ آمِناً وَ أَسْأَلُكَ مُسْتَأْنِساً لَا خَائِفاً وَ لَا وَجِلًا مُدِلًّا عَلَيْكَ فِيمَا قَصَدْتُ فِيهِ إِلَيْكَ

از اين‌رو، اكنون چنان گرديده‌ام كه با ايمنى، تو را مى‌خوانم و با دلبستگى و انس تو را از تو تقاضا مى‌كنم، نه با بيم و هراس و در آنچه آهنگ تو را نموده‌ام، بر تو اعتماد دارم 

 

 

فَإِنْ أَبْطَأَ عَنِّي عَتَبْتُ بِجَهْلِي عَلَيْكَ وَ لَعَلَّ الَّذِي أَبْطَأَ عَنِّي هُوَ خَيْرٌ لِي 

و اگر خواسته‌ام به تأخير افتد، با جهل خود تو را سرزنش مى‌كنم، درحالى‌كه شايد تأخير آن به خير من بوده است، 

 

 

لِعِلْمِكَ بِعَاقِبَةِ الْأُمُورِ فَلَمْ أَرَ مَوْلًى كَرِيماً أَصْبَرَ عَلَى عَبْدٍ لَئِيمٍ مِنْكَ عَلَيَّ

زيرا تو از عاقبت همه چيز آگاهى. بنابراين، اى پروردگار من، آقايى بزرگوارتر و شكيباتر از تو كه بر [نادانى]بنده‌ى فرومايه‌اش صبر كند، نديده‌ام؛

 

 

يَا رَبِّ إِنَّكَ تَدْعُونِي فَأُوَلِّي عَنْكَ وَ تَتَحَبَّبُ إِلَيَّ فَأَتَبَغَّضُ إِلَيْكَ وَ تَتَوَدَّدُ إِلَيَّ فَلَا أَقْبَلُ مِنْكَ 

 زيرا اى پروردگار من، تو مرا مى‌خوانى و من از تو رو برمى‌گردانم و با من اظهار دوستى مى‌كنى و من اظهار خشم مى‌كنم و تو به من مهربانى مى‌كنى و من نمى‌پذيرم، 

 

 

كَأَنَّ لِي التَّطَوُّلَ عَلَيْكَ ثُمَّ لَا يَمْنَعُكَ ذَلِكَ مِنَ الرَّحْمَةِ لِي وَ الْإِحْسَانِ إِلَيَّ وَ التَّفَضُّلِ عَلَيَّ بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ

به‌گونه‌اى كه گويى من بر تو منّت گذارده و چيزى بخشيده‌ام، ولى اين همه مانع از رحمت و نيكوكارى و تفضّل تو به جود و كرمت بر من نشد، 

 

 

فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ارْحَمْ عَبْدَكَ الْجَاهِلَ وَ عُدْ عَلَيْهِ بِفَضْلِ إِحْسَانِكَ وَ جُودِكَ إِنَّكَ جَوَادٌ كَرِيم‏

پس بر محمّد و آل محمّد درود فرست و بر اين بنده‌ى نادانت رحم آر و با فضل نيكوكارى‌ات بر او ببخش، به راستى كه تو بخشنده و بزرگوارى.

منبع:باشگاه خبرنگاران

دعای محمد بن ابی قره در شب شانزدهم رمضان

خاطره استاد قرائتی از دعای پدرش +عکس

به گزارش جهان به نقل از مشرق، حجت الاسلام قرائتی با انتشار تصویری از خود در کنار مزار پدر بزرگوارش در صفحه شخصی خود، خاطره ای نیز از وی نقل می کند که در زیر می خوانیم:
 

 
من محسن قرائتي فرزند «حاج علي نقي» در سال 1324 هجري شمسي در كاشان بدنيا آمدم. همانگونه كه از فاميلي من پيدا است (قرائتي) مرحوم جدّم، در زمان رضاخان كه با تمام قدرت با اسلام و مظاهر آن مبارزه مي‌‌كرد، جلسات قرآن را در خانه‌‌هاي مردم كاشان تشكيل مي‌‌داد و بخشي از عمر خود را در اين راه صرف نمود.
 
پس از او، مرحوم پدرم اين جلسات را در خانه‌‌ها، مساجد و تكايا با تلاش و عشق و دلسوزي داير نمود كه به استاد قرآن و قرائت هم معروف شده بود.

آن مرحوم از تاجراني بود كه حدود 40 سال با شنيدن صداي اذان، مغازه خود را در بازار كاشان مي‌‌بست و به سراغ مسجد و نماز اول وقت مي‌‌شتافت. فردي بود كه به آموزش قرآن و انس با آن و برگزاري مجالس ديني، احياي بعضي از مساجد مخروبه و متروكه و تلاش در اين راه، براي ديگران الگو شده بود. و در عوض خداوند به او روحي مطمئن و حكمت و عرفان جوشيده از درون عطا فرموده بود.

البته چيزي كه ذهن و فكر او را مشغول مي‌‌كرد اين بود كه تا حدود سن چهل سالگي صاحب فرزندي نشده بود تا اينكه با همه مشكلات موجود در آن زمان با عنايت و لطف خداوند بزرگ موفق به زيارت خانه خدا و اعمال حج گرديد. شايد بتوان گفت اين‌هم در شرايط موجود زندگي‌‌اش، اجري از جانب پروردگارش نسبت به تلاش و كوشش‌‌هاي قرآني و ديني‌‌اش بوده‌ است.
 
نكته جالب و قابل توجه ديگر اينكه؛ آن دلسوخته و عاشق، در همان سفر در كنار خانه خدا چنين مناجات و دعا مي‌‌كند:

اي خدايي كه فرموده‌‌اي: «ادعوني استجب لكم» (بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را!)
 
اي خالق يكتا! فرزندي بمن عطا فرما كه مبلّغ قرآن و دين تو باشد.
 
اين دعا به اجابت رسيد و خداوند او را صاحب فرزنداني نمود كه برخي از آنان به لباس مقدس روحانيت درآمدند…

سایت استخدامی

تکست آهنگ