پلیسی که در درگیری با داعش به شهادت رسید

پلیسی که در درگیری با داعش به شهادت رسید

به گزارش جهان نیوز،  استواردوم عزیزالله بهمنی در اول آبان 73 در باغملک استان خوزستان در خانواده‌ای پرجمعیت متولد شد. هشت برادر و دو خواهر داشت که وی فرزند پنجم خانواده بود. پدرش فردی کشاورز و بسیار زحمتکش و مادرش در خانه به تعلیم و تربیت فرزندان مشغول بود.

وی دوران کودکی خود را با درس خواندن، عضویت در بسیج و هلال احمر و کار کردن در مزرعه پدری گذراند. پس از اخذ دیپلم در مهرماه 93 به استخدام نیروی انتظامی در آمد و جهت خدمت به کلانتری 22 مجاهد اهواز منتقل شد. او در تیرماه 95 با دختر دایی خود ازدواج کرد و حاصل این ازدواج فرزند دختری یک‌ساله به‌نام نیایش شد.

شاید شوخی‌های شهادت‌گونه در صحبت‌هایش او را تا معراج بالا برد. همسرش می‌گوید: در جمعی بودیم که همسرم به‌شوخی گفت: «اگر من شهید شوم، اولین شهید شهرمان هستم». سرانجام در بیست و پنجم اردیبهشت امسال گروهی از اشرار وابسته به گروهک تروریستی داعش با حمله به کلانتری 22 مجاهد اهواز, او و ستواندوم علی‌بخش حسنوند را به شهادت رساندند.

لباس خونین شهید عزیزالله بهمنی

منبع:تسنیم
 

پلیسی که در درگیری با داعش به شهادت رسید

به گزارش جهان نیوز،  استواردوم عزیزالله بهمنی در اول آبان 73 در باغملک استان خوزستان در خانواده‌ای پرجمعیت متولد شد. هشت برادر و دو خواهر داشت که وی فرزند پنجم خانواده بود. پدرش فردی کشاورز و بسیار زحمتکش و مادرش در خانه به تعلیم و تربیت فرزندان مشغول بود.

وی دوران کودکی خود را با درس خواندن، عضویت در بسیج و هلال احمر و کار کردن در مزرعه پدری گذراند. پس از اخذ دیپلم در مهرماه 93 به استخدام نیروی انتظامی در آمد و جهت خدمت به کلانتری 22 مجاهد اهواز منتقل شد. او در تیرماه 95 با دختر دایی خود ازدواج کرد و حاصل این ازدواج فرزند دختری یک‌ساله به‌نام نیایش شد.

شاید شوخی‌های شهادت‌گونه در صحبت‌هایش او را تا معراج بالا برد. همسرش می‌گوید: در جمعی بودیم که همسرم به‌شوخی گفت: «اگر من شهید شوم، اولین شهید شهرمان هستم». سرانجام در بیست و پنجم اردیبهشت امسال گروهی از اشرار وابسته به گروهک تروریستی داعش با حمله به کلانتری 22 مجاهد اهواز, او و ستواندوم علی‌بخش حسنوند را به شهادت رساندند.

لباس خونین شهید عزیزالله بهمنی

منبع:تسنیم
 

پلیسی که در درگیری با داعش به شهادت رسید

پست قابل تامل محسن تنابنده در پی شهادت بابا رجب +عکس

پست قابل تامل محسن تنابنده در پی شهادت بابا رجب +عکس

محسن تنابنده بازیگر سینما و تلویزیون ایران، آخرین پست خود را در واکنش به شهادت شهید رجب محمد زاده منتشر کرد.

 

تنابنده طی پستی قابل تامل و با انتشار تصویری از بابا رجب جانباز دفاع مقدس، نوشت: اگر آن حرف رکیک بر فرض محال قابل توجیه باشد یا تعابیر مختلف داشته باشد، شک ندارم که عبارت زیبای یالثارات الحسین یک معنی بیشتر ندارد و شما و امثال شما ترجمان آنید آقا رجب،،شهادت گوارای وجودت.

 

 

شهید رجب محمد زاده چند روز پیش در یکی از بیمارستان های مشهد به شهادت رسید.

پست قابل تامل محسن تنابنده در پی شهادت بابا رجب +عکس

محسن تنابنده بازیگر سینما و تلویزیون ایران، آخرین پست خود را در واکنش به شهادت شهید رجب محمد زاده منتشر کرد.

 

تنابنده طی پستی قابل تامل و با انتشار تصویری از بابا رجب جانباز دفاع مقدس، نوشت: اگر آن حرف رکیک بر فرض محال قابل توجیه باشد یا تعابیر مختلف داشته باشد، شک ندارم که عبارت زیبای یالثارات الحسین یک معنی بیشتر ندارد و شما و امثال شما ترجمان آنید آقا رجب،،شهادت گوارای وجودت.

 

(image)

 

شهید رجب محمد زاده چند روز پیش در یکی از بیمارستان های مشهد به شهادت رسید.

پست قابل تامل محسن تنابنده در پی شهادت بابا رجب +عکس

دانلود نرم افزار

شهادت یکی از فرماندهان بازنشسته سپاه در حلب

شهادت یکی از فرماندهان بازنشسته سپاه در حلب

به گزارش جهان، پاسدار شهید سید علی منصوری روز گذشته در حین دفاع از حرم عقیله بنی هاشم به فیض شهادت نائل شد.

به گزارش خبرگزاری فارس از نیشابور، سرهنگ بازنشسته پاسدار شهید سید علی منصوری روز گذشته در حین دفاع از حرم عقیله بنی هاشم به فیض شهادت نائل شد.

این شهید مدافع حرم در منطقه کفر حمره یا شهرک حمیره در نزدیکی خان طومان و در حلب شمالی به شهادت رسیده است.

سرپرست تیپ 21 زرهی امام رضا (ع) نیشابور اظهار کرد: پیکر مطهر این شهید مدافع حرم امشب وارد کشورمان می شود.

 

شهادت یکی از فرماندهان بازنشسته سپاه در حلب

به گزارش جهان، پاسدار شهید سید علی منصوری روز گذشته در حین دفاع از حرم عقیله بنی هاشم به فیض شهادت نائل شد.

به گزارش خبرگزاری فارس از نیشابور، سرهنگ بازنشسته پاسدار شهید سید علی منصوری روز گذشته در حین دفاع از حرم عقیله بنی هاشم به فیض شهادت نائل شد.

این شهید مدافع حرم در منطقه کفر حمره یا شهرک حمیره در نزدیکی خان طومان و در حلب شمالی به شهادت رسیده است.

سرپرست تیپ 21 زرهی امام رضا (ع) نیشابور اظهار کرد: پیکر مطهر این شهید مدافع حرم امشب وارد کشورمان می شود.

 

شهادت یکی از فرماندهان بازنشسته سپاه در حلب

اسکای نیوز

شهادت خلبان سانحه میگ 29 +عکس

شهادت خلبان سانحه میگ 29 +عکس

به گزارش جهان به نقل از تسنیم از همدان، صبح امروز سه‌شنبه یک فروند هواپیمای میگ29 در حین انجام مأموریت آموزشی دچار نقص فنی شد که با مهارت خلبان در باند فرودگاه پایگاه شهید نوژه به زمین نشست.
 

در این فرود اضطراری یکی از خلبانان به‌نام «علی قلی‌پور» از ناحیه مهره‌های کمر دچار شکستگی شده است و هم‌اکنون در بیمارستان بعثت همدان تحت مداوا قرار دارد و خلبان دیگر به‌نام «روزبه ناظریان» دچار ضربه مغزی شده بود.
 
در این راستا تیم پزشکى بیمارستان بعثت همدان، شهادت سرگرد خلبان «روزبه ناظریان» را تأیید کردند و شهید تیزپرواز کشورمان ساعاتی پیش پرواز ابدى کرد و به شهادت رسید.

شهادت خلبان سانحه میگ 29 +عکس

به گزارش جهان به نقل از تسنیم از همدان، صبح امروز سه‌شنبه یک فروند هواپیمای میگ29 در حین انجام مأموریت آموزشی دچار نقص فنی شد که با مهارت خلبان در باند فرودگاه پایگاه شهید نوژه به زمین نشست.
 

در این فرود اضطراری یکی از خلبانان به‌نام «علی قلی‌پور» از ناحیه مهره‌های کمر دچار شکستگی شده است و هم‌اکنون در بیمارستان بعثت همدان تحت مداوا قرار دارد و خلبان دیگر به‌نام «روزبه ناظریان» دچار ضربه مغزی شده بود.
 
در این راستا تیم پزشکى بیمارستان بعثت همدان، شهادت سرگرد خلبان «روزبه ناظریان» را تأیید کردند و شهید تیزپرواز کشورمان ساعاتی پیش پرواز ابدى کرد و به شهادت رسید.

شهادت خلبان سانحه میگ 29 +عکس

دانلود فیلم جدید

سردار شمسی‌پور به شهادت رسید+عکس

سردار شمسی‌پور به شهادت رسید+عکس

به گزارش جهان به نقل از میزان، در پی شهادت «علیرضا شمسی‌پور» در تفحص شهدای والفجر ۴ در ارتفاعات کانی‌مانگا پنجوین عراق، روابط عمومی سپاه انصارالحسین(ع) استان همدان اطلاعیه‌ای صادر کرد.
 

در بخشی از این اطلاعیه با تبریک و تسلیت شهادت این پیشکسوت پاسدار شجاع و گرانقدر به محضر حضرت ولی‌عصر(عج) و نائب برحقش امام خامنه‌ای (مد ظله العالی) و مردم شریف استان همدان، آمده است: سردار علیرضا شمسی‌پور از پیشکسوتان دوران دفاع مقدس در تفحص شهدای والفجر ۴ در ارتفاعات کانی‌مانگا پنجوین عراق در پی انفجار مین به شهادت رسید.
 
این اطلاعیه افزوده است: اخبار تکمیلی و نیز نحوه اجرای مراسم تشییع و بزرگداشت این شهید گرانقدر، متعاقباً اعلام خواهد شد.
 
گفتنی است؛ سردار شهید «علیرضا شمسی‌پور» مسئول سابق بسیج ورزشکاران استان همدان بعد از شهید قاضی‌خانی، سردار شهید حاج حسین همدانی، شهید مجید صانعی، شهید مجتبی کرمی، شهید میلاد مصطفوی، شهید محسن فانوسی، شهید مرتضی ترابی و شهید حیدر ابراهیم‌خانی نهمین شهید برون مرزی استان است که به جمع یاران شهید خود پیوست.

سردار شمسی‌پور به شهادت رسید+عکس

به گزارش جهان به نقل از میزان، در پی شهادت «علیرضا شمسی‌پور» در تفحص شهدای والفجر ۴ در ارتفاعات کانی‌مانگا پنجوین عراق، روابط عمومی سپاه انصارالحسین(ع) استان همدان اطلاعیه‌ای صادر کرد.
 

در بخشی از این اطلاعیه با تبریک و تسلیت شهادت این پیشکسوت پاسدار شجاع و گرانقدر به محضر حضرت ولی‌عصر(عج) و نائب برحقش امام خامنه‌ای (مد ظله العالی) و مردم شریف استان همدان، آمده است: سردار علیرضا شمسی‌پور از پیشکسوتان دوران دفاع مقدس در تفحص شهدای والفجر ۴ در ارتفاعات کانی‌مانگا پنجوین عراق در پی انفجار مین به شهادت رسید.
 
این اطلاعیه افزوده است: اخبار تکمیلی و نیز نحوه اجرای مراسم تشییع و بزرگداشت این شهید گرانقدر، متعاقباً اعلام خواهد شد.
 
گفتنی است؛ سردار شهید «علیرضا شمسی‌پور» مسئول سابق بسیج ورزشکاران استان همدان بعد از شهید قاضی‌خانی، سردار شهید حاج حسین همدانی، شهید مجید صانعی، شهید مجتبی کرمی، شهید میلاد مصطفوی، شهید محسن فانوسی، شهید مرتضی ترابی و شهید حیدر ابراهیم‌خانی نهمین شهید برون مرزی استان است که به جمع یاران شهید خود پیوست.

سردار شمسی‌پور به شهادت رسید+عکس

خرید بک لینک

گوشی موبایل

محافظ مقام معظم رهبری به شهادت رسید +تصویر

محافظ مقام معظم رهبری به شهادت رسید +تصویر

به گزارش سپاه نیوز، سرهنگ حسن اکبری از افسران آموزش سپاه حفاظت ولی امر (عج) که در حال انجام ماموریت آموزشی و تمرینی بود به دلیل نقص فنی سلاح به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تبریک و تسلیت شهادت سرهنگ حسن اکبری به محضر حضرت ولیعصر(عج) و نایب برحقش امام خامنه‌ای عزیز مدظله‌العالی، خانواده معظم و هم‌رزمان آن شهید ارجمند اعلام کرد آیین‌های تشییع، تدفین و ترحیم پاسدار رشید اسلام شهید حسن اکبری متعاقبا به آگاهی امت حزب‌الله خواهد رسید.
محافظ رهبر حین ماموریت آموزشی به شهادت رسید (+عکس)

محافظ مقام معظم رهبری به شهادت رسید +تصویر

به گزارش سپاه نیوز، سرهنگ حسن اکبری از افسران آموزش سپاه حفاظت ولی امر (عج) که در حال انجام ماموریت آموزشی و تمرینی بود به دلیل نقص فنی سلاح به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تبریک و تسلیت شهادت سرهنگ حسن اکبری به محضر حضرت ولیعصر(عج) و نایب برحقش امام خامنه‌ای عزیز مدظله‌العالی، خانواده معظم و هم‌رزمان آن شهید ارجمند اعلام کرد آیین‌های تشییع، تدفین و ترحیم پاسدار رشید اسلام شهید حسن اکبری متعاقبا به آگاهی امت حزب‌الله خواهد رسید.
(image)

محافظ مقام معظم رهبری به شهادت رسید +تصویر

یوزرنیم و پسورد نود 32 ورژن 7

آهنگ جدید

آخرین ذکر شهید آوینی قبل از شهادت

آخرین ذکر شهید آوینی قبل از شهادت

به گزارش جهان به نقل از دفاع پرس، 20 فروردین 72 فکه دوباره رنگ خون گرفت. قرمزی خون شهیدان آوینی و یزدان پرست بر خاک‌های فکه نقش بست تا بگویند سرخی خون شهید ادامه دارد و حرکت در خط “روح الله” پایانی ندارد. سردار “سعید قاسمی” که از امام خمینی(ره) با عنوان “آقا روح الله” یاد می‌کند از معدود افرادی است که نظاره‌گر شهادت سیدمرتضی و یزدان پرست بوده است. در ادامه صحبت‌های سعید قاسمی در این رابطه را می‌خوانید:
 
سال 66 که فاجعه آل سعود و آمریکا در خصوص حجاج بیت الله الحرام اتفاق افتاد سید مرتضی در معرکه بود و روایت کرده است: “توی آن تیر و تیرکشی من در وسط صحنه بودم آمدند سر وقتم و گفتند اگر آماده‌ای یک یا الله بگو تا برویم! من گفتم اینجا جای شهادت نیست. یکی دو مرتبه این حال و هوا دست داد و رد کردم. شروع به جابه‌جایی جنازه‌های حجاج کردیم. به یکباره به خودم آمدم و گفتم صحنه شهادت در بهترین جای کره خاکی، کنار خانه خدا به دست اشقی الاشقیا و یک فرصت طلایی را از دست دادم؟!”
 

وصف این روایت سیدمرتضی اینگونه است که راستی برای مرگ آماده‌ای؟ همین الان که ملک الموت سر رسد و تو را به عالم باقی فراخواند برای مرگ آماده‌ای؟ دیدم که نه، زندگی مرا در خود بسته و چنبره در خاک زده و این را می‌دانستم شهدا بیش از آنکه مرگشان فرا رسد آنان را فرا می‌خوانند و لبیک می‌گویند.
 
این آدم(آوینی) از آنجا حسرت شهادت را به دنبال کشید تا جایی که پایش روی مین والمر رفت و آن مین با همه شقاوتش زیر پای سیدمرتضی منفجر شد و صد و خورده‌ای ساچمه از هزار و چهارصد ساچمه‌ی در مین به ایشان اصابت کرد و شریان‌های خون پای سید قطع شد.
 
** برای چه بترسم ما برای همین چیزها آمدیم
 
سیدمرتضی در صحنه شهادت و در آن وضعیت غافلگیر نشد و آرام آرام بود. وقتی اصغر بختیاری بالای سرش رفت، گفت: مرتضی نترسی‌ها. سید پاسخ داد: برای چه بترسم ما برای همین چیزها آمدیم. این گفته‌ها را از سر استیصال و ترس و مثل وقت‌هایی که می‌خواهی نقش بازی کنی نگفت.
 
با بند کفش و کمربند پایش را بستیم، قاسم دهقان که بعدها شهید شد با اورکت برانکارد درست کرد. سعید یزدانپرست هم خیلی خوشکل و زیبا بود. یکی از ترکش‌ها به کنج چشمش نشسته بود. نتوانستم ببینم، بی اختیار دست کردم ترکش را بیرون بکشم اما دیدم اذیت می‌شود و بچه‌ها گفتند بگذار باشد. او هم آرامش سید را داشت.
 
این عکسی که از لحظه شهادت سیدمرتضی دیده‌اید در لبنان بر دیوار خانه‌ام نصب بود. بعضی از لبنانی‌ها که می آمدند می گفتند این کیست؟ از سید مرتضی برایشان می‌گفتم. و وقتی متوجه می‌شدند که عکس مربوط به لحظه شهادت است می‌گفتند این آقا لحظه شهادت هم فکر می‌کند!
 
** خاک جمجمه
 
سیدمرتضی را روی برانکارد خودساخته گذاشتیم. سید گفت: من را کجا می‌برید؟ گفتیم: بالاخره باید برویم. گفت بگذارید همینجا باشم. حساب کردیم دارد پرت و پلا می‌گوید اینجا وسط بیابان کجا باشد. روز قبل که پنجشنبه بود دنبال شهید بازی در کانال کمیل و گودال حنظله بودیم. شب روایت فتح نمایش داده می‌شد. می‌گفت گاز بدهید برسم روایت را ببینم. می‌گفتیم مگر خودت آن را نساختی؟ می‌گفت: دیدنش لذت دیگری دارد. گازش را گرفتیم اما نرسیدیم. رفتیم در چادری که بچه‌های تفحص بودند. قاسم دهقان در یک گونی را باز کرد. سید گفت: این چیه؟ قاسم گفت: آقا سید این‌ها همان بچه‌های مردم هستند! به خاطر همین بود که همراه بچه‌های تفحص شد.
 
قاسم در یکی از گونی‌ها را باز کرد و جمجمه‌ای را بیرون آورد. جمجمه را از دست قاسم گرفتم. خاک‌های روی سر جمجمه را کنار زدم و گفتم: سیدمرتضی مادرش چقدر پسرش را دوست داشته و چقدر لب‌های قشنگی داشته است. دیدم سید اذیت شد. جمجمه را دوباره در گونی گذاشتم. از سنگر که آمدیم بیرون سید گفت قاسم کمی از خاک جمجمه را به من بده. قاسم خواست در گونی را باز کند، سید گفت: ولش کن بزار برای فردا. و فردایی که خودش آسمانی شد.
 
وسط میدان مین گیر افتاده بودیم. برای رسیدن به ماشین باید از میدان مین عبور می‌کردیم. هر لحظه امکان رخ دادن اتفاقی بود. پای سید از موی رگ قطع شده بود. پایش کشیده شد و به زیر پای خودم افتاد. خون از بدنش می‌رفت. برانکارد کوچک بود. نمی‌توانست به خوبی نفس بکشد. یکجا تحمل نکرد سر را آورد بالا و گفت: خدایا همه‌ی گناهانم را ببخش. این آخرین ذکر سید بود.
 
سید را بالاخره در ماشین گذاشتیم. قاسم دهقان گوشش را بر سینه سید گذاشت. قاسم گفت دوستان هفت بار سوره توحید را بخوانید. 40 دقیقه بعد به اورژانس وسط راه رسیدیم اما آقامرتضی سیدشهیدان اهل شد.

آخرین ذکر شهید آوینی قبل از شهادت

به گزارش جهان به نقل از دفاع پرس، 20 فروردین 72 فکه دوباره رنگ خون گرفت. قرمزی خون شهیدان آوینی و یزدان پرست بر خاک‌های فکه نقش بست تا بگویند سرخی خون شهید ادامه دارد و حرکت در خط “روح الله” پایانی ندارد. سردار “سعید قاسمی” که از امام خمینی(ره) با عنوان “آقا روح الله” یاد می‌کند از معدود افرادی است که نظاره‌گر شهادت سیدمرتضی و یزدان پرست بوده است. در ادامه صحبت‌های سعید قاسمی در این رابطه را می‌خوانید:
 
سال 66 که فاجعه آل سعود و آمریکا در خصوص حجاج بیت الله الحرام اتفاق افتاد سید مرتضی در معرکه بود و روایت کرده است: “توی آن تیر و تیرکشی من در وسط صحنه بودم آمدند سر وقتم و گفتند اگر آماده‌ای یک یا الله بگو تا برویم! من گفتم اینجا جای شهادت نیست. یکی دو مرتبه این حال و هوا دست داد و رد کردم. شروع به جابه‌جایی جنازه‌های حجاج کردیم. به یکباره به خودم آمدم و گفتم صحنه شهادت در بهترین جای کره خاکی، کنار خانه خدا به دست اشقی الاشقیا و یک فرصت طلایی را از دست دادم؟!”
 

وصف این روایت سیدمرتضی اینگونه است که راستی برای مرگ آماده‌ای؟ همین الان که ملک الموت سر رسد و تو را به عالم باقی فراخواند برای مرگ آماده‌ای؟ دیدم که نه، زندگی مرا در خود بسته و چنبره در خاک زده و این را می‌دانستم شهدا بیش از آنکه مرگشان فرا رسد آنان را فرا می‌خوانند و لبیک می‌گویند.
 
این آدم(آوینی) از آنجا حسرت شهادت را به دنبال کشید تا جایی که پایش روی مین والمر رفت و آن مین با همه شقاوتش زیر پای سیدمرتضی منفجر شد و صد و خورده‌ای ساچمه از هزار و چهارصد ساچمه‌ی در مین به ایشان اصابت کرد و شریان‌های خون پای سید قطع شد.
 
** برای چه بترسم ما برای همین چیزها آمدیم
 
سیدمرتضی در صحنه شهادت و در آن وضعیت غافلگیر نشد و آرام آرام بود. وقتی اصغر بختیاری بالای سرش رفت، گفت: مرتضی نترسی‌ها. سید پاسخ داد: برای چه بترسم ما برای همین چیزها آمدیم. این گفته‌ها را از سر استیصال و ترس و مثل وقت‌هایی که می‌خواهی نقش بازی کنی نگفت.
 
با بند کفش و کمربند پایش را بستیم، قاسم دهقان که بعدها شهید شد با اورکت برانکارد درست کرد. سعید یزدانپرست هم خیلی خوشکل و زیبا بود. یکی از ترکش‌ها به کنج چشمش نشسته بود. نتوانستم ببینم، بی اختیار دست کردم ترکش را بیرون بکشم اما دیدم اذیت می‌شود و بچه‌ها گفتند بگذار باشد. او هم آرامش سید را داشت.
 
این عکسی که از لحظه شهادت سیدمرتضی دیده‌اید در لبنان بر دیوار خانه‌ام نصب بود. بعضی از لبنانی‌ها که می آمدند می گفتند این کیست؟ از سید مرتضی برایشان می‌گفتم. و وقتی متوجه می‌شدند که عکس مربوط به لحظه شهادت است می‌گفتند این آقا لحظه شهادت هم فکر می‌کند!
 
** خاک جمجمه
 
سیدمرتضی را روی برانکارد خودساخته گذاشتیم. سید گفت: من را کجا می‌برید؟ گفتیم: بالاخره باید برویم. گفت بگذارید همینجا باشم. حساب کردیم دارد پرت و پلا می‌گوید اینجا وسط بیابان کجا باشد. روز قبل که پنجشنبه بود دنبال شهید بازی در کانال کمیل و گودال حنظله بودیم. شب روایت فتح نمایش داده می‌شد. می‌گفت گاز بدهید برسم روایت را ببینم. می‌گفتیم مگر خودت آن را نساختی؟ می‌گفت: دیدنش لذت دیگری دارد. گازش را گرفتیم اما نرسیدیم. رفتیم در چادری که بچه‌های تفحص بودند. قاسم دهقان در یک گونی را باز کرد. سید گفت: این چیه؟ قاسم گفت: آقا سید این‌ها همان بچه‌های مردم هستند! به خاطر همین بود که همراه بچه‌های تفحص شد.
 
قاسم در یکی از گونی‌ها را باز کرد و جمجمه‌ای را بیرون آورد. جمجمه را از دست قاسم گرفتم. خاک‌های روی سر جمجمه را کنار زدم و گفتم: سیدمرتضی مادرش چقدر پسرش را دوست داشته و چقدر لب‌های قشنگی داشته است. دیدم سید اذیت شد. جمجمه را دوباره در گونی گذاشتم. از سنگر که آمدیم بیرون سید گفت قاسم کمی از خاک جمجمه را به من بده. قاسم خواست در گونی را باز کند، سید گفت: ولش کن بزار برای فردا. و فردایی که خودش آسمانی شد.
 
وسط میدان مین گیر افتاده بودیم. برای رسیدن به ماشین باید از میدان مین عبور می‌کردیم. هر لحظه امکان رخ دادن اتفاقی بود. پای سید از موی رگ قطع شده بود. پایش کشیده شد و به زیر پای خودم افتاد. خون از بدنش می‌رفت. برانکارد کوچک بود. نمی‌توانست به خوبی نفس بکشد. یکجا تحمل نکرد سر را آورد بالا و گفت: خدایا همه‌ی گناهانم را ببخش. این آخرین ذکر سید بود.
 
سید را بالاخره در ماشین گذاشتیم. قاسم دهقان گوشش را بر سینه سید گذاشت. قاسم گفت دوستان هفت بار سوره توحید را بخوانید. 40 دقیقه بعد به اورژانس وسط راه رسیدیم اما آقامرتضی سیدشهیدان اهل شد.

آخرین ذکر شهید آوینی قبل از شهادت

فروش بک لینک

شهادت یک مقام انتظامی در ایرانشهر

شهادت یک مقام انتظامی در ایرانشهر

فرمانده انتظامی ایرانشهر از درگیری مسلحانه این نیرو با اشرار و شهادت رئیس اداره جرائم جنایی این شهر، دستگیری یک شرور و هلاکت شرور معروف منطقه خبر داد.
سرهنگ دوستعلی جلیلیان، فرمانده انتظامی ایرانشهر در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، به تشریح جزئیات درگیری مسلحانه که عصر امروز در ایرانشهر به وقوع پیوست پرداخت و اظهار داشت: ساعت ۱۷ و ۳۰ دقیقه عصر امروز یکی از اشرار مسلح منطقه توسط ماموران کلانتری ۱۴ ایرانشهر دستگیر شد و بلافاصله با هماهنگی قضایی برای دستگیری سایر اشرار مسلح اقدام شد.
فرمانده انتظامی ایرانشهر تصریح کرد: هنگامی که ماموران انتظامی برای دستگیری سایر اعضای این باند عازم بودند با آنان درگیر شده و متأسفانه ستوان یکم تقی‌زاده، رئیس اداره جرائم جنایی ایرانشهر به شهادت می‌رسد.
این مقام ارشد انتظامی ادامه داد: در این درگیری مسلحانه یک شرور معروف منطقه به هلاکت رسید که دارای پرونده سرقت مسلحانه و راهبندی و متواری بود.
سرهنگ جلیلیان ادامه داد: این شرور پارسال نیز معلمی را در ایرانشهر به قتل رسانده بود.
فرمانده انتظامی ایرانشهر تاکید کرد: تلاش برای دستگیری سایر اعضای این باند ادامه دارد.

شهادت یک مقام انتظامی در ایرانشهر

فرمانده انتظامی ایرانشهر از درگیری مسلحانه این نیرو با اشرار و شهادت رئیس اداره جرائم جنایی این شهر، دستگیری یک شرور و هلاکت شرور معروف منطقه خبر داد.
سرهنگ دوستعلی جلیلیان، فرمانده انتظامی ایرانشهر در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، به تشریح جزئیات درگیری مسلحانه که عصر امروز در ایرانشهر به وقوع پیوست پرداخت و اظهار داشت: ساعت ۱۷ و ۳۰ دقیقه عصر امروز یکی از اشرار مسلح منطقه توسط ماموران کلانتری ۱۴ ایرانشهر دستگیر شد و بلافاصله با هماهنگی قضایی برای دستگیری سایر اشرار مسلح اقدام شد.
فرمانده انتظامی ایرانشهر تصریح کرد: هنگامی که ماموران انتظامی برای دستگیری سایر اعضای این باند عازم بودند با آنان درگیر شده و متأسفانه ستوان یکم تقی‌زاده، رئیس اداره جرائم جنایی ایرانشهر به شهادت می‌رسد.
این مقام ارشد انتظامی ادامه داد: در این درگیری مسلحانه یک شرور معروف منطقه به هلاکت رسید که دارای پرونده سرقت مسلحانه و راهبندی و متواری بود.
سرهنگ جلیلیان ادامه داد: این شرور پارسال نیز معلمی را در ایرانشهر به قتل رسانده بود.
فرمانده انتظامی ایرانشهر تاکید کرد: تلاش برای دستگیری سایر اعضای این باند ادامه دارد.

شهادت یک مقام انتظامی در ایرانشهر

خرید بک لینک

روایت دهباشی از عملیات شهادت طلبانه مستند ساز مشهور

روایت دهباشی از عملیات شهادت طلبانه مستند ساز مشهور

به گزارش جهان، حسین دهباشی کارگردان مستند انتخاباتی حسن روحانی در انتخابات سال 92 نوشت:

امشب بالاخره حُکمِ «دادگاهِ جنایتکارانِ یوگسلاویِ سابق» در موردِ «قصّابِ بالکان» اعلام شُد.

انکار نمی‌کُنم که ترجیح می‌دادم  تا «رادوان کارادزیچ» به بدترین و دردناک‌ترین روشِ مُمکن «زجرکُش» می‌شُد تا این‌جوری سوسولی و مسخره محکوم به چهل‌سال حبس! نه! زندان برای امثالِ او اصلا مجازاتِ عادلانه‌ای نیست موجوداتی بی‌نهایت پست و رذل و کثیف و به همان تعبیرِ «قرآن» از جنسِ «أُوْلَـئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»
رییس‌جمهورِ سابقِ صربسکا گرچه برایِ خودش کُلّی*شاعرپیشه و روان‌پزشک و روشنفکر* بود و تحصیلکردهء دانشگاهِ مشهورِ کُلمبیا در منتهنِ نیویورک و شاید اگر جنگِ داخلی در «بوسنی‌وهرزگوین» رُخ نمی‌داد الان در صفحاتِ مجازی‌اش شونصدهزار فرندِ نادیده و دل‌خسته داشت که در پایِ نظراتِ «اولترافمینیستی»‌اش جان فدا می‌کردند.

 و البته… تا قبل از دستورِ او برایِ تجاوزهایِ دست‌جمعی و کُشتارِهمهء همهء هشت‌هزار زن و کودکِ تنها و غیرِ مُسلح در «سربرنیتسا» شهری مُسلمان‌نشین که کلّیه مردانِ بالایِ چهارده سال‌اش با اعتماد به آتش‌بسِ پیشنهادیِ شورایِ امنیت و قولِ کُلاه‌آبی‌هایِ سازمانِ‌ملل از آن بیرون رفته بودند تا تنها چندساعتِ بعد خبرِ «بزرگ‌ترین و فجیع‌ترین نسل‌کشی تاریخِ مُعاصرِ اروپا» به گوش‌شان برسد.

آن‌روزها مثلِ همین الان نیروهایِ داوطلبِ بسیجی و سپاهیِ اعزامی از ایران و خیلی بی‌تجربه‌تر و کم‌امکانات‌تر از حالا  جزء معدود یاری‌رسانان به مُسلمانان و کروات‌ها شُدند  پیش از آنکه آمریکایی‌ها یک‌جورهایی مُتّحدِ دولتِ ما شوند در جنگِ با «چتنیک»هایِ صرب که از اوّل تا آخرش مستظهر به حمایتِ بی‌دریغِ ارتشِ روسیه بودند.
 

راستی! حالا شُما یادتان نمی‌آید همین آقایِ «احمدِجنّتی» که الان خیلی‌ها از ایشان دل‌خورند و از بابِ همین دل‌خوری به انبوهِ شوخی‌هایِ در مورد ایشان حسابی می‌خندند و دل خُنک می‌کُنند از جُمله نگارنده! (در انتخاباتِ اخیرِ مجلسِ شورایِ اسلامی، ردِ صلاحیّت‌ام فرمودند خُب!)  آن‌موقع‌ها تا چه حدِ محبوبِ دلِ قحطی‌زده و محاصره‌شدهء بوسنیایی‌ها بود به جهتِ سفری که به آنجا داشت و کمک‌هایِ گرچه ناچیز امّا دل‌گرم‌کُننده‌ای که از جانبِ مردمِ مظلوم‌نوازِ ما برایشان بُرد.

 

و امّا بعد که اکنون شاید وقتِ افشاکردنِ «راز»ی باشد! که صاحبِ این قلم تا امشب در نهانی‌ترین زاویهء دلِ خود پنهان کرده بود و نه جایی گفته و نه نوشته!

 
می‌دانید؟ روزهایِ سختی بود روزهایی خیلی سخت سخت‌تر از آنکه فکرش را بکُنید صرب‌ها قدم به قدم جلو می‌آمدند و با اطمینان از سُکوت و همراهیِ پنهانِ همسایگانِ اروپایی در هر قدم جنایت‌هایی می‌کردند که زبان از گفتن و قلم از نوشتن‌اش شرم دارد  در سفر و به همراهِ آقایِ جنّتی چندنفر خبرنگارِ ایرانی هم آمده و بعد از رفتنِ او هم مانده بودند از جُمله خانُمِ ثقفی، محمدصدری، رضا بُرجی، شهید سیّدابراهیمِ اصغرزاده و یکی دیگر که اسم‌اش را آخر می‌گویم!

در یکی از همان شب‌ها و روزهایِ سخت  که به گمانم همان وقتی بود که دُخترکِ زیبارویِ شانزده‌سالهء تازه فرار کرده از اردوگاهِ اُسرا که به قولِ پزشکانِ بدون مرز بیش از هزاربار به او تجاوز شده بود خودش را پیشِ چشمِ همه و جلویِ قرارگاهِ نیروهایِ موسوم به پاسدارِ صُلح آتش زد آری همان شب تصمیم گرفته شُد که یکی از خبرنگارانِ ایرانی دست از جان بشوید و به بهانهء مُصاحبه خودش را به «رادوان کارادزیچ» برساند و در فُرصتی مناسب و با انفجارِ بُمبی که داخلِ دوربین‌اش بود او را به درک و هزارنفر انسانِ بی‌گناه و دستِ خالی را به آزادی و آرامش و خود را به شهادت رساند.

آب در دهانِ همه خُشک شُده بود!  و هیچ کس دل‌اش را نداشت و تنها یکی بود که پا پیش گذاشت و برایِ اینکه دیگران شرمندهء ترس‌شان نشوند دلیل آورد که تنها کسی در میانِ جمع است که چهره‌ای با پوستِ سپید و چشمانِ آبی و مویِ بور و شبیهِ غربی‌ها دارد و انگلیسی به لهجه و اصطلاحاتِ فاخرِ شرقِ آمریکایی صحبت می‌کُند و تازه تحصیلکرده «کُلمبیا» و هم دانشگاهیِ «رادوان کارادزیچ» است.
 

آن طرحِ ماجراجویانه و مومنانه و بشردوستانه البته و شاید که چه بهتر هرگز اجرا نشد و همینکه خبرش به تهران رسیده و گویا شخصِ آقایِ خامنه‌ای اجازه نداد لغو و دیگر کسی از آن سُخنی نگفت تا امشب که یادِ همهء فداکاری‌هایِ بی‌دریغی و بی‌چشمداشتی که همه ما ایرانیان یکی کمتر و دیگری بیشتر  برایِ هم‌کیشانِ خود داشته‌ایم . اُفتادم و تنها داوطلبِ آن عملیاتِ محرمانه: «نادرِ طالب‌زاده»!
منبع:نسیم

روایت دهباشی از عملیات شهادت طلبانه مستند ساز مشهور

به گزارش جهان، حسین دهباشی کارگردان مستند انتخاباتی حسن روحانی در انتخابات سال 92 نوشت:

امشب بالاخره حُکمِ «دادگاهِ جنایتکارانِ یوگسلاویِ سابق» در موردِ «قصّابِ بالکان» اعلام شُد.

انکار نمی‌کُنم که ترجیح می‌دادم  تا «رادوان کارادزیچ» به بدترین و دردناک‌ترین روشِ مُمکن «زجرکُش» می‌شُد تا این‌جوری سوسولی و مسخره محکوم به چهل‌سال حبس! نه! زندان برای امثالِ او اصلا مجازاتِ عادلانه‌ای نیست موجوداتی بی‌نهایت پست و رذل و کثیف و به همان تعبیرِ «قرآن» از جنسِ «أُوْلَـئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»
رییس‌جمهورِ سابقِ صربسکا گرچه برایِ خودش کُلّی*شاعرپیشه و روان‌پزشک و روشنفکر* بود و تحصیلکردهء دانشگاهِ مشهورِ کُلمبیا در منتهنِ نیویورک و شاید اگر جنگِ داخلی در «بوسنی‌وهرزگوین» رُخ نمی‌داد الان در صفحاتِ مجازی‌اش شونصدهزار فرندِ نادیده و دل‌خسته داشت که در پایِ نظراتِ «اولترافمینیستی»‌اش جان فدا می‌کردند.

 و البته… تا قبل از دستورِ او برایِ تجاوزهایِ دست‌جمعی و کُشتارِهمهء همهء هشت‌هزار زن و کودکِ تنها و غیرِ مُسلح در «سربرنیتسا» شهری مُسلمان‌نشین که کلّیه مردانِ بالایِ چهارده سال‌اش با اعتماد به آتش‌بسِ پیشنهادیِ شورایِ امنیت و قولِ کُلاه‌آبی‌هایِ سازمانِ‌ملل از آن بیرون رفته بودند تا تنها چندساعتِ بعد خبرِ «بزرگ‌ترین و فجیع‌ترین نسل‌کشی تاریخِ مُعاصرِ اروپا» به گوش‌شان برسد.

آن‌روزها مثلِ همین الان نیروهایِ داوطلبِ بسیجی و سپاهیِ اعزامی از ایران و خیلی بی‌تجربه‌تر و کم‌امکانات‌تر از حالا  جزء معدود یاری‌رسانان به مُسلمانان و کروات‌ها شُدند  پیش از آنکه آمریکایی‌ها یک‌جورهایی مُتّحدِ دولتِ ما شوند در جنگِ با «چتنیک»هایِ صرب که از اوّل تا آخرش مستظهر به حمایتِ بی‌دریغِ ارتشِ روسیه بودند.
 

راستی! حالا شُما یادتان نمی‌آید همین آقایِ «احمدِجنّتی» که الان خیلی‌ها از ایشان دل‌خورند و از بابِ همین دل‌خوری به انبوهِ شوخی‌هایِ در مورد ایشان حسابی می‌خندند و دل خُنک می‌کُنند از جُمله نگارنده! (در انتخاباتِ اخیرِ مجلسِ شورایِ اسلامی، ردِ صلاحیّت‌ام فرمودند خُب!)  آن‌موقع‌ها تا چه حدِ محبوبِ دلِ قحطی‌زده و محاصره‌شدهء بوسنیایی‌ها بود به جهتِ سفری که به آنجا داشت و کمک‌هایِ گرچه ناچیز امّا دل‌گرم‌کُننده‌ای که از جانبِ مردمِ مظلوم‌نوازِ ما برایشان بُرد.

 

و امّا بعد که اکنون شاید وقتِ افشاکردنِ «راز»ی باشد! که صاحبِ این قلم تا امشب در نهانی‌ترین زاویهء دلِ خود پنهان کرده بود و نه جایی گفته و نه نوشته!

 
می‌دانید؟ روزهایِ سختی بود روزهایی خیلی سخت سخت‌تر از آنکه فکرش را بکُنید صرب‌ها قدم به قدم جلو می‌آمدند و با اطمینان از سُکوت و همراهیِ پنهانِ همسایگانِ اروپایی در هر قدم جنایت‌هایی می‌کردند که زبان از گفتن و قلم از نوشتن‌اش شرم دارد  در سفر و به همراهِ آقایِ جنّتی چندنفر خبرنگارِ ایرانی هم آمده و بعد از رفتنِ او هم مانده بودند از جُمله خانُمِ ثقفی، محمدصدری، رضا بُرجی، شهید سیّدابراهیمِ اصغرزاده و یکی دیگر که اسم‌اش را آخر می‌گویم!

در یکی از همان شب‌ها و روزهایِ سخت  که به گمانم همان وقتی بود که دُخترکِ زیبارویِ شانزده‌سالهء تازه فرار کرده از اردوگاهِ اُسرا که به قولِ پزشکانِ بدون مرز بیش از هزاربار به او تجاوز شده بود خودش را پیشِ چشمِ همه و جلویِ قرارگاهِ نیروهایِ موسوم به پاسدارِ صُلح آتش زد آری همان شب تصمیم گرفته شُد که یکی از خبرنگارانِ ایرانی دست از جان بشوید و به بهانهء مُصاحبه خودش را به «رادوان کارادزیچ» برساند و در فُرصتی مناسب و با انفجارِ بُمبی که داخلِ دوربین‌اش بود او را به درک و هزارنفر انسانِ بی‌گناه و دستِ خالی را به آزادی و آرامش و خود را به شهادت رساند.

آب در دهانِ همه خُشک شُده بود!  و هیچ کس دل‌اش را نداشت و تنها یکی بود که پا پیش گذاشت و برایِ اینکه دیگران شرمندهء ترس‌شان نشوند دلیل آورد که تنها کسی در میانِ جمع است که چهره‌ای با پوستِ سپید و چشمانِ آبی و مویِ بور و شبیهِ غربی‌ها دارد و انگلیسی به لهجه و اصطلاحاتِ فاخرِ شرقِ آمریکایی صحبت می‌کُند و تازه تحصیلکرده «کُلمبیا» و هم دانشگاهیِ «رادوان کارادزیچ» است.
 

آن طرحِ ماجراجویانه و مومنانه و بشردوستانه البته و شاید که چه بهتر هرگز اجرا نشد و همینکه خبرش به تهران رسیده و گویا شخصِ آقایِ خامنه‌ای اجازه نداد لغو و دیگر کسی از آن سُخنی نگفت تا امشب که یادِ همهء فداکاری‌هایِ بی‌دریغی و بی‌چشمداشتی که همه ما ایرانیان یکی کمتر و دیگری بیشتر  برایِ هم‌کیشانِ خود داشته‌ایم . اُفتادم و تنها داوطلبِ آن عملیاتِ محرمانه: «نادرِ طالب‌زاده»!
منبع:نسیم

روایت دهباشی از عملیات شهادت طلبانه مستند ساز مشهور

دانلود فیلم جدید

دانلود فیلم خارجی

شهادت 17هزار ایرانی به وسیله تروریست‌ها

به گزارش جهان به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی ریاست‌جمهوری، حجت‌الاسلام حسن روحانی رئیس‌جمهور در دیدار سفرا و رؤسای نمایندگی‌های سازمان‌های خارجی مقیم تهران گفت: جمهوری اسلامی ایران با موقعیت جغرافیایی راهبردی و امکانات و توانمندی‌های اقتصادی گسترده، آماده تعامل و همکاری با همه کشورهای جهان است.
 
وی افزود: تعامل و همکاری‌های اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران به عنوان ارزان‌ترین مسیر ارتباطی شرق و غرب، به نفع اقتصاد و تجارت جهانی است.
 
رئیس‌‌جمهور با اشاره به سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، اظهار داشت: مردم ایران 37 سال قبل برای استقلال، آزادی و حاکمیت ملی خود، انقلاب عظیمی را با وجود مخالفت قدرت‌های جهانی به پیروزی رساندند و از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب نیز پیوسته خواهان روابطی خوب با همسایگان و کشورهای جهان بوده و هستند.
 
حجت‌الاسلام روحانی موفقیت مذاکرات هسته‌ای را نشان‌دهنده مؤثر بودن راه‌های تعامل در مقابل تحریم، فشار و تقابل دانست و اظهار داشت: دولت یازدهم از همان ابتدای فعالیت خود به جهانیان اعلام کرد در صورتی که تکریم به جای تحریم قرار گیرد، مسئله هسته‌ای از طریق مذاکره قابل حل و فصل خواهد بود.
 
وی، بزرگترین دستاورد برجام را شکست ایران‌هراسی در جهان دانست و گفت: مردم جهان در پی مذاکرات موفق هسته‌ای دریافتند که ایران‌هراسی واقعیت ندارد و مردم ایران مردمی صلح‌دوست و صلح‌خواه هستند.
 
رئیس‌جمهور به برخی تلاش‌ها و ادعاها در این باره که ایران به دنبال سلطه بر منطقه است اشاره کرد و اظهار داشت: برخلاف این ادعاها جمهوری اسلامی ایران به هیچ کشوری چشم طمع نداشته و در امور داخلی هیچ یک از آنها دخالت نکرده و نخواهد کرد و مبارزه جدی با تروریسم و بازگرداندن ثبات به منطقه حساس خاورمیانه برای جمهوری اسلامی بسیار حائز اهمیت است و هدف اصلی ما مقابله با تروریسم و پایان یافتن بی‌ثباتی در کل منطقه است.
 
حجت‌الاسلام روحانی با اشاره به اینکه ایران به دنبال روابط دوستانه با کشورهای منطقه است، تأکید کرد: ما نه آغازگر تنش و نه علاقه‌مند به تداوم آن در منطقه هستیم، مردم ایران مردمی صلح‌خواه و ضد تروریسم هستند و تاکنون نیز  17 هزار ایرانی به وسیله تروریست‌ها به شهادت رسیده‌اند.
 
وی در ادامه این پرسش را مطرح کرد که آیا کشوری که به دعوت دولت‌ها و ملت‌های همسایه و دوست پاسخ مثبت می‌دهد و در حال مبارزه با تروریسم است، خطر برای منطقه محسوب می‌شود و یا کشوری که به همسایگان خود حمله و زندگی مردم آن کشورها را با ناامنی مواجه ساخته است؟
 
رئیس‌‌جمهور تروریسم را خطری نه تنها برای منطقه که برای کل جهان دانست و تأکید کرد: باید با تروریسم و ریشه‌های آن که جهل، فقر و بیکاری در منطقه هستند، مقابله کنیم.
 
محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه نیز در ابتدای این مراسم با تبریک سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، تصریح کرد: ‌جمهوری اسلامی ایران آماده همکاری با همه کشورهای منطقه جهت مبارزه با چالش‌های مشترک است.
 
وی اظهارداشت: گسترش موج افراطی‌گری و خشونت تهدیدی جدی برای منطقه شده است و یقین داریم رفع چالش‌های مشترک منطقه با ایجاد یک نیروی مشترک امکان‌پذیر است.
 
وزیر امور خارجه، سیاست جمهوری اسلامی را تنش‌زدایی، تعامل و تقویت روابط با همه کشورهای جهان به‌ویژه کشورهای همسایه دانست و ابراز امیدواری کرد که سال آینده سالی توأم با پیشرفت و صلح و امنیت برای منطقه باشد.
 
صالح الزواوی سفیر فلسطین نیز در این مراسم با تبریک سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و اجرای رسمی برجام، اظهارداشت: اجرای برنامه اقدام جامع مشترک (برجام) به نفع منطقه و جهان بود.
 
وی، تروریسم را خطری برای جهان دانست و تأکید کرد: باید همه کشورها جبهه متحدی برای مبارزه با تروریسم تشکیل دهند.
 
سفیر فلسطین در تهران، در ادامه به مبارزات طولانی ملت فلسطین برای احقاق حقوق خود اشاره کرد و اظهار داشت: برخی همچنان در مقابل حقوق حقه ملت فلسطین مقاومت می‌کنند و این حق ما با زور سلاح پایمال شده است.
 
الزواوی اظهار داشت: با ایجاد کانون‌های شعله‌ور در منطقه موضوع مبارزات ملت فلسطین منحرف می‌شود و ما باید تمام تلاش خود را برای دفاع از حقوق ملت فلسطین بکار گیریم تا صلحی مبتنی بر عدالت و بدور از تبعیض‌نژادی حاصل شود.

دانلود سریال

کانون نماز