معلم گرامی! شرمنده ام کردید

معلم گرامی! شرمنده ام کردید

به گزارش جهان، نصرالله شفیعی، معلم و دانشجوی دکترای علوم قرآنی نوشت:
رسانه ها امروز (سه شنبه) تصویری از یک معلم کرمانی را در مراسم استقبال از رئیس جمهوری نشان دادند که کاغذی با این مضمون در دستش بود: «جناب آقای دکتر روحانی من معلم زبان هستم، من به انگلیسی صحبت کردن شما و دکتر ظریف در مجامع بین المللی افتخار می کنم. شما الگوی کلاس انگلیسی من هستید.» نمی دانم چرا با دیدن این تصویر در فضای مجازی این قدر دگرگون شدم و به معنای واقعی عرق شرم بر گونه ام نشست. چون خود یک معلم هستم و سال ها این افتخار را داشته ام که به دانش آموزانم درس آزادگی و دشمن شناسی بدهم از اینکه می بینم معلم جوانی که باید در مکتب معلمی خویش فرزندان این مرز و بوم را با دشمنان کینه توز آشنا کند و روحیه ی سلحشوری و استعمارستیزی را به آن ها بیاموزد، این چنین دچار تحلیل غلط می شود و به گونه ای رفتار می کند که رسانه بی بی سی این بلند گوی پیر استعمار با افتخار عکسش را پخش می کند و او را نماد جوانی می داند که بالاخره توانسته اند پس از سال ها تلاش رسانه ای، فکر و ذهن او را در مسیری بکشانند که در لایه های پنهان رسانه ای به دنبالش بوده اند؛ عمیقا نه تنها متأسف می شوم بلکه درد سراسر وجودم را فرا می گیرد.

جناب معلم گرامی شما از دیار کرمان هستید آن قدر مظهر افتخار دارید که می توانید حتی در شمارش آن ها جهان را متحیر و مبهوت سازید. امروز سردار سرافراز اسلام و ایران سردار سلیمانی جهان را متحیر ساخته و به ابرمردی تبدیل شده که نامش برای استعمارگران و بیگانگان متجاوز تبدیل به یک کابوس شده است. نمی دانم چگونه شما برادر کرمانی توانستی به خودت اجازه بدهی که این همه افتخارات را در استان بزرگ و کشور متمدنت فراموش کنی و به آموزش زبانی افتخار کنی که مروجانش به زور آن را تبدیل به یک زبان بین المللی کردند تا همچنان چنگال استعماری خویش را بر بدن نحیف ملت های جهان فرو کنند. برادر معلم شما را محکوم نمی کنم که زبان انگلیسی درس می دهی، چاره ای نیست ما باید تاوان این ظلم بزرگ جهان سلطه به مردم جهان را پس بدهیم هر چند از این رهگذر ما هم می توانیم پیام خود را به خیلی از مردم جهان برسانیم. ولی درد جانکاه من از جمله ای بود که امروز در دستان شما دیدم.

افتخار کردید و بر خود بالیدید از اینکه مسئولان ما در مجامع جهانی با زبان انگلیسی صحبت می کنند. لحظه ای تصور کن یک جوان انگلیسی یا آمریکایی خطاب به رهبران خود چنین جمله ای را در مورد زبان فارسی بر زبان جاری کند، چه احساسی نسبت به او خواهیم داشت؟ آیا این احساس در ما ایجاد نخواهد شد که او به فرهنگ و تمدن و اعتقادات ما دلبستگی پیدا کرده که این چنین با افتخار از سخن گفتن مسئولان ارشد کشورش به زبان فارسی افتخار می کند؟ آقای معلم، جهان و مردم شریف ایران و هم چنین دانش آموزانی که گران بها ترین فرصت زندگیشان را در اختیار تو قرار داده اند در مورد تو چه قضاوتی خواهند کرد؟ آقای معلمی که امام عزیزمان در وصف مقام والایت فرمودند معلمی شغل انبیاست، آیا می دانی که روحیه ی آزادگی  و دشمن ستیزی جزیی جدانشدنی از آرمان های پیامبران بوده است؟ نمی خواهم در این فریاد دردمندانه از جنایت های انگلیس و جهان سلطه و آمریکای جنایت کار برای شما بنویسم و بگویم که قرن ها از دست این استعمار پیر بر ملت های جهان بخصوص ملت ایران چه گذشته است ولی فقط یک مطلب را و یک پیام را به تو و کسانی که هنوز نتوانسته اند خود را از زیر آوار دهشتناک تبلیغات رسانه های فرتوت و مرموز استعمار نجات بدهند بگویم؛ من هم مثل شما یک جنوبی هستم. شما از کرمان هستید، سرزمین شهید با هنرها و سردار سلیمانی ها و لشکر41 ثارالله، و من نیز از دیار بوشهر و دلوار، سرزمین قهرمان مبارزه با استعمار انگلیس شهید رئیس علی دلواری. سرزمین سردار شهید نادر مهدوی، شهید رویارویی و جنگ مستقیم با آمریکایی های متجاوز در خلیج فارس، هنوز که هنوز است خون شهید رئیس علی دلواری همان کسی که در دوران غربت شجاعانه و استوار چون کوهی سترگ در برابر متجاوزین انگلیس و اشغال گران پلید قهرمانانه ایستاد و بدن مطهرش آماج گلوله های انگلیسی گردید در رگ های من ساری و جاری است.

برادر معلم من و تو هر دو زخمی تجاوز و ددمنشی انگلیس و آمریکا هستیم ولی نمی دانم چرا گاهی این چنین حافظه ی تاریخیمان از نفس می افتد و همه چیز را فراموش می کنیم. من فرزند رئیس علی دلواری هستم زخمی کهن بر دوش دارم که آرامش را از من سلب کرده است. زخمی از جانب همان چشم آبی ها و مو بورهایی که از هزاران کیلومتر راه آمده بودند تا پدران ما را به بیگاری بگیرند و ثروت ما را به غارت برند. من فرزند رئیس علی دلواری هستم همان شیر نری که هنوز انگلیسی ها از نام او به وحشت می افتند و تمام تلاش خود را به کار می گیرند تا هر اثر و نام و نشانی از این مرد بزرگ و آهنین را محو کنند.

آری آن ها در صددند تا فرهنگ استعمارستیزی مردم ایران زمین به فراموشی سپرده شود تا جوان ایرانی همه ی گذشته خویش را فراموش کند و لگد به تمام افتخارات خود بزند و آنگاه بر کاغذی جمله ای ننگین را بر دستان خویش بگیرد که آموزش زبان روبه پیر استعمار برایش افتخار است. برادر معلم ای کاش به من می گفتی از این آموزش تاکنون چه افتخاری کسب کرده ای؟ آری اگر با آموزش این زبان توانسته  باشی به علم و تکنولوژی دست پیدا کنی و در پرتو این زبان توانسته باشی ماهیت جهان سلطه را برای جهانیان روشن کرده باشی خوب است؛ ولی از اینکه فقط افتخار کنی که رئیس جمهور و وزیر امور خارجه کشورمان در مجامع بین المللی به زبان انگلیسی صحبت کنند برای ما ایرانی ها مایه ی شرمندگی و خجلت است. چه زیبا اقبال لاهوری، شاعر پاکستانی سروده است:
قوت مغرب نه از چنگ و رباب                                            نی ز رقص دختران بی حجاب
نی ز سحر ساحران لاله روست                                       نی ز عریان ساق و نی از قطع موست
محکمی او را نه از لادینی است                                       نی فروغش از خط لاتینی است
قوت افرنگ از علم و فن است                                           از همین آتش چراغش روشن است
 ای کاش خطاب به رئیس جمهور می گفتی از اینکه تو در مجامع بین المللی بسان شهید رجایی ها با سخنان آتشین و شجاعانه خود ماهیت پلید جهان سلطه را افشا می کنی و عزت ایرانی را با ایستادگی در برابر زیاده طلبی های جهان خوران به رخ جهانیان می کشانی افتخار می کنی. ای کاش به رئیس جمهور می گفتی از اینکه در مجامع جهانی پیام انقلاب اسلامی را به همه ی مستضعفان و محرومان جهان می رساند و در ورای گرد و غبارهای ایجاد شده توسط جهان سلطه نور امید را در دل ستمدیدگان عالم روشن می کند افتخار می کنی.

آری ای معلم کرمانی تو زاده ی ایرانی و وارث دلاورمردانی هستی که همواره در طول تاریخ با مجاهدت ها و فداکاری هایشان حسرت تسلط بر این آب و خاک را بر دل بیگانگان حک کردند و نگذاشتند متجاوزان به این مرز و بوم پا نهند؛ امروز نیز همان رسالت را در بر دوش داری. امروز همه ی ما درس مقاومت و عزت ایرانی را از سردار سلیمانی، همان شیر دلاور و فرزند شجاع کرمانی ها می آموزیم. لطفا این عزت را خدشه دار نکن.

معلم گرامی! شرمنده ام کردید

به گزارش جهان، نصرالله شفیعی، معلم و دانشجوی دکترای علوم قرآنی نوشت:
رسانه ها امروز (سه شنبه) تصویری از یک معلم کرمانی را در مراسم استقبال از رئیس جمهوری نشان دادند که کاغذی با این مضمون در دستش بود: «جناب آقای دکتر روحانی من معلم زبان هستم، من به انگلیسی صحبت کردن شما و دکتر ظریف در مجامع بین المللی افتخار می کنم. شما الگوی کلاس انگلیسی من هستید.» نمی دانم چرا با دیدن این تصویر در فضای مجازی این قدر دگرگون شدم و به معنای واقعی عرق شرم بر گونه ام نشست. چون خود یک معلم هستم و سال ها این افتخار را داشته ام که به دانش آموزانم درس آزادگی و دشمن شناسی بدهم از اینکه می بینم معلم جوانی که باید در مکتب معلمی خویش فرزندان این مرز و بوم را با دشمنان کینه توز آشنا کند و روحیه ی سلحشوری و استعمارستیزی را به آن ها بیاموزد، این چنین دچار تحلیل غلط می شود و به گونه ای رفتار می کند که رسانه بی بی سی این بلند گوی پیر استعمار با افتخار عکسش را پخش می کند و او را نماد جوانی می داند که بالاخره توانسته اند پس از سال ها تلاش رسانه ای، فکر و ذهن او را در مسیری بکشانند که در لایه های پنهان رسانه ای به دنبالش بوده اند؛ عمیقا نه تنها متأسف می شوم بلکه درد سراسر وجودم را فرا می گیرد.

جناب معلم گرامی شما از دیار کرمان هستید آن قدر مظهر افتخار دارید که می توانید حتی در شمارش آن ها جهان را متحیر و مبهوت سازید. امروز سردار سرافراز اسلام و ایران سردار سلیمانی جهان را متحیر ساخته و به ابرمردی تبدیل شده که نامش برای استعمارگران و بیگانگان متجاوز تبدیل به یک کابوس شده است. نمی دانم چگونه شما برادر کرمانی توانستی به خودت اجازه بدهی که این همه افتخارات را در استان بزرگ و کشور متمدنت فراموش کنی و به آموزش زبانی افتخار کنی که مروجانش به زور آن را تبدیل به یک زبان بین المللی کردند تا همچنان چنگال استعماری خویش را بر بدن نحیف ملت های جهان فرو کنند. برادر معلم شما را محکوم نمی کنم که زبان انگلیسی درس می دهی، چاره ای نیست ما باید تاوان این ظلم بزرگ جهان سلطه به مردم جهان را پس بدهیم هر چند از این رهگذر ما هم می توانیم پیام خود را به خیلی از مردم جهان برسانیم. ولی درد جانکاه من از جمله ای بود که امروز در دستان شما دیدم.

افتخار کردید و بر خود بالیدید از اینکه مسئولان ما در مجامع جهانی با زبان انگلیسی صحبت می کنند. لحظه ای تصور کن یک جوان انگلیسی یا آمریکایی خطاب به رهبران خود چنین جمله ای را در مورد زبان فارسی بر زبان جاری کند، چه احساسی نسبت به او خواهیم داشت؟ آیا این احساس در ما ایجاد نخواهد شد که او به فرهنگ و تمدن و اعتقادات ما دلبستگی پیدا کرده که این چنین با افتخار از سخن گفتن مسئولان ارشد کشورش به زبان فارسی افتخار می کند؟ آقای معلم، جهان و مردم شریف ایران و هم چنین دانش آموزانی که گران بها ترین فرصت زندگیشان را در اختیار تو قرار داده اند در مورد تو چه قضاوتی خواهند کرد؟ آقای معلمی که امام عزیزمان در وصف مقام والایت فرمودند معلمی شغل انبیاست، آیا می دانی که روحیه ی آزادگی  و دشمن ستیزی جزیی جدانشدنی از آرمان های پیامبران بوده است؟ نمی خواهم در این فریاد دردمندانه از جنایت های انگلیس و جهان سلطه و آمریکای جنایت کار برای شما بنویسم و بگویم که قرن ها از دست این استعمار پیر بر ملت های جهان بخصوص ملت ایران چه گذشته است ولی فقط یک مطلب را و یک پیام را به تو و کسانی که هنوز نتوانسته اند خود را از زیر آوار دهشتناک تبلیغات رسانه های فرتوت و مرموز استعمار نجات بدهند بگویم؛ من هم مثل شما یک جنوبی هستم. شما از کرمان هستید، سرزمین شهید با هنرها و سردار سلیمانی ها و لشکر41 ثارالله، و من نیز از دیار بوشهر و دلوار، سرزمین قهرمان مبارزه با استعمار انگلیس شهید رئیس علی دلواری. سرزمین سردار شهید نادر مهدوی، شهید رویارویی و جنگ مستقیم با آمریکایی های متجاوز در خلیج فارس، هنوز که هنوز است خون شهید رئیس علی دلواری همان کسی که در دوران غربت شجاعانه و استوار چون کوهی سترگ در برابر متجاوزین انگلیس و اشغال گران پلید قهرمانانه ایستاد و بدن مطهرش آماج گلوله های انگلیسی گردید در رگ های من ساری و جاری است.

برادر معلم من و تو هر دو زخمی تجاوز و ددمنشی انگلیس و آمریکا هستیم ولی نمی دانم چرا گاهی این چنین حافظه ی تاریخیمان از نفس می افتد و همه چیز را فراموش می کنیم. من فرزند رئیس علی دلواری هستم زخمی کهن بر دوش دارم که آرامش را از من سلب کرده است. زخمی از جانب همان چشم آبی ها و مو بورهایی که از هزاران کیلومتر راه آمده بودند تا پدران ما را به بیگاری بگیرند و ثروت ما را به غارت برند. من فرزند رئیس علی دلواری هستم همان شیر نری که هنوز انگلیسی ها از نام او به وحشت می افتند و تمام تلاش خود را به کار می گیرند تا هر اثر و نام و نشانی از این مرد بزرگ و آهنین را محو کنند.

آری آن ها در صددند تا فرهنگ استعمارستیزی مردم ایران زمین به فراموشی سپرده شود تا جوان ایرانی همه ی گذشته خویش را فراموش کند و لگد به تمام افتخارات خود بزند و آنگاه بر کاغذی جمله ای ننگین را بر دستان خویش بگیرد که آموزش زبان روبه پیر استعمار برایش افتخار است. برادر معلم ای کاش به من می گفتی از این آموزش تاکنون چه افتخاری کسب کرده ای؟ آری اگر با آموزش این زبان توانسته  باشی به علم و تکنولوژی دست پیدا کنی و در پرتو این زبان توانسته باشی ماهیت جهان سلطه را برای جهانیان روشن کرده باشی خوب است؛ ولی از اینکه فقط افتخار کنی که رئیس جمهور و وزیر امور خارجه کشورمان در مجامع بین المللی به زبان انگلیسی صحبت کنند برای ما ایرانی ها مایه ی شرمندگی و خجلت است. چه زیبا اقبال لاهوری، شاعر پاکستانی سروده است:
قوت مغرب نه از چنگ و رباب                                            نی ز رقص دختران بی حجاب
نی ز سحر ساحران لاله روست                                       نی ز عریان ساق و نی از قطع موست
محکمی او را نه از لادینی است                                       نی فروغش از خط لاتینی است
قوت افرنگ از علم و فن است                                           از همین آتش چراغش روشن است
 ای کاش خطاب به رئیس جمهور می گفتی از اینکه تو در مجامع بین المللی بسان شهید رجایی ها با سخنان آتشین و شجاعانه خود ماهیت پلید جهان سلطه را افشا می کنی و عزت ایرانی را با ایستادگی در برابر زیاده طلبی های جهان خوران به رخ جهانیان می کشانی افتخار می کنی. ای کاش به رئیس جمهور می گفتی از اینکه در مجامع جهانی پیام انقلاب اسلامی را به همه ی مستضعفان و محرومان جهان می رساند و در ورای گرد و غبارهای ایجاد شده توسط جهان سلطه نور امید را در دل ستمدیدگان عالم روشن می کند افتخار می کنی.

آری ای معلم کرمانی تو زاده ی ایرانی و وارث دلاورمردانی هستی که همواره در طول تاریخ با مجاهدت ها و فداکاری هایشان حسرت تسلط بر این آب و خاک را بر دل بیگانگان حک کردند و نگذاشتند متجاوزان به این مرز و بوم پا نهند؛ امروز نیز همان رسالت را در بر دوش داری. امروز همه ی ما درس مقاومت و عزت ایرانی را از سردار سلیمانی، همان شیر دلاور و فرزند شجاع کرمانی ها می آموزیم. لطفا این عزت را خدشه دار نکن.

معلم گرامی! شرمنده ام کردید

بک لینک رنک 3

بازی

دست ندادن با معلم زن دو دانش آموز

دست ندادن با معلم زن دو دانش آموز

به گزارش جهان به نقل از العالم، مدیریت کانتون بال، با اشاره به این که تدابیر مربوط به اعطای تابعیت به این خانواده سوری از ماه ژانویه آغاز شده بود، اعلام کرد که دو فرزند پسر 14 و 15 ساله این خانواده براساس محدودیت های دینی خود از دست دادن با معلم زن، که در مدارس سوئیس امری متداول است، خودداری کرده اند.
 
به نوشته روزنامه الحیات عربستان، این مدرسه دو دانش آموزی سوری را از دست دادن با معلمشان معاف کرده بود، اما این اقدام موج شدید اعتراضات؛ به ویژه اعتراض وزیر کشور سوئیس را موجب شد که مدعی شد: “دست دادن بخشی از فرهنگ ماست و سرپیچی این دو دانش آموز از این امر به عنوان آزادی عقیده، مردود است”.
 
در کشورهای اروپایی در حالی به این قبیل رفتارها که بخشی از آموزه های دینی مسلمان است، واکنش تند نشان داده می شود و اصل آزادی دینی و عقیدتی نادیده گرفته می شود که بارها نشریات و نویسندگان و.. این کشورها به بهانه آزادی بیان و عقیده، به مقدسات مسلمانان اهانت می کنند و هیچ نهادی در این کشورها پاسخگو نیست.

دست ندادن با معلم زن دو دانش آموز

به گزارش جهان به نقل از العالم، مدیریت کانتون بال، با اشاره به این که تدابیر مربوط به اعطای تابعیت به این خانواده سوری از ماه ژانویه آغاز شده بود، اعلام کرد که دو فرزند پسر 14 و 15 ساله این خانواده براساس محدودیت های دینی خود از دست دادن با معلم زن، که در مدارس سوئیس امری متداول است، خودداری کرده اند.
 
به نوشته روزنامه الحیات عربستان، این مدرسه دو دانش آموزی سوری را از دست دادن با معلمشان معاف کرده بود، اما این اقدام موج شدید اعتراضات؛ به ویژه اعتراض وزیر کشور سوئیس را موجب شد که مدعی شد: “دست دادن بخشی از فرهنگ ماست و سرپیچی این دو دانش آموز از این امر به عنوان آزادی عقیده، مردود است”.
 
در کشورهای اروپایی در حالی به این قبیل رفتارها که بخشی از آموزه های دینی مسلمان است، واکنش تند نشان داده می شود و اصل آزادی دینی و عقیدتی نادیده گرفته می شود که بارها نشریات و نویسندگان و.. این کشورها به بهانه آزادی بیان و عقیده، به مقدسات مسلمانان اهانت می کنند و هیچ نهادی در این کشورها پاسخگو نیست.

دست ندادن با معلم زن دو دانش آموز

آپدیت آفلاین نود 32 ورژن 5

اخبار دنیای موبایل و تکنولوژی