آماده مذاکره بدون پیش‌شرط با کره‌شمالی هستیم

آماده مذاکره بدون پیش‌شرط با کره‌شمالی هستیم

به گزارش جهان نیوز به نقل از تسنیم ، «رکس تیلرسون» وزیر خارجه آمریکا، روز گذشته طی سخنانی در شورای آتلانتیک در واشنگتن، اعلام کرد که ایالات متحده آمریکا آماده است در صورت تمایل کره‌شمالی، با این کشور مذاکره کند.

تیلرسون افزود، پیونگ‌یانگ بایستی سر میز مذاکره بنشیند و آمادگی‌اش را برای تغییر رویکردش درباره برنامه‌های هسته‌ای و موشکی خود اعلام کند.وزیر خارجه آمریکا خاطرنشان کرد که واشنگتن به «مدتی آرامش» برای مذاکره نتیجه‌بخش با پیونگ‌یانگ دارد و می‌تواند طی دیداری احتمالی «نقشه راهی» برای حل و فصل اوضاع تدوین کند.

وی در عین حال افزود، ارتش آمریکا آمادگی دارد به هرگونه تهدید قوی کره‌شمالی پاسخ دهد و نیروهای مسلح آمریکا نیز اوامری دریافت کردند مبنی بر این‌که «مجموعه کاملی از طرح‌های فوق‌العاده و سودمند آماده کنند.»رکس تیلرسون در ادامه خطاب به کره‌شمالی گفت: «در صورتی‌که شما تمایل داشته باشید ما آماده گفت‌وگو هستیم.» وی افزود، کره‌شمالی بایستی «آماده انتخاب کردن» باشد.

مشخص نیست این اظهارات رکس تیلرسون نشانه تغییر در سیاست آمریکا در قبال کره‌شمالی است، یا این‌که موضع شخصی خود وزیر خارجه آمریکا است. تیلرسون پیشتر در اکتبر گذشته از بررسی فرصت‌های احتمالی برای گفت‌وگوی مستقیم با مقام‌های کره‌شمالی خبر داد، اما «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهوری آمریکا در واکنش به این اظهارات او گفت: «تلاش برای مذاکره با کره‌شمالی را اتلاف وقت است.»

کره‌شمالی تاکنون خیلی روشن نشان داده است تا زمانی‌که توانایی هدف قرار دادن خاک آمریکا را با سلاح هسته‌ای به دست نیاورد، تمایلی به مذاکره با واشنگتن ندارد.در تازه‌ترین اظهارات از این‌‌دست، «کیم‌جونگ اون» رهبر کره‌شمالی، عصر دیروز اعلام کرد که هدف کشورش این است که «قوی‌ترین قدرت هسته‌ای در جهان باشد.»

کیم‌جونگ اون این اظهارات را در جمع کارکنان مشارکت‌کننده در آزمایش اخیر موشک بالستیک کره‌شمالی مطرح کرد.
پیونگ‌یانگ معتقد است که قادر است موشک‌هایی تولید کند که سرتاسر خاک آمریکا را هدف قرار دهد.خبرگزاری رسمی کره‌شمالی گزارش داد که کیم‌جونگ اون در این سخنرانی‌اش گفت: «پیونگ‌یانک با موفقیت، پیشرفت خواهد کرد و ثابت می‌کند که قوی‌ترین قدرت هسته‌ای و نظامی در جهان است.»

آماده مذاکره بدون پیش‌شرط با کره‌شمالی هستیم

به گزارش جهان نیوز به نقل از تسنیم ، «رکس تیلرسون» وزیر خارجه آمریکا، روز گذشته طی سخنانی در شورای آتلانتیک در واشنگتن، اعلام کرد که ایالات متحده آمریکا آماده است در صورت تمایل کره‌شمالی، با این کشور مذاکره کند.

تیلرسون افزود، پیونگ‌یانگ بایستی سر میز مذاکره بنشیند و آمادگی‌اش را برای تغییر رویکردش درباره برنامه‌های هسته‌ای و موشکی خود اعلام کند.وزیر خارجه آمریکا خاطرنشان کرد که واشنگتن به «مدتی آرامش» برای مذاکره نتیجه‌بخش با پیونگ‌یانگ دارد و می‌تواند طی دیداری احتمالی «نقشه راهی» برای حل و فصل اوضاع تدوین کند.

وی در عین حال افزود، ارتش آمریکا آمادگی دارد به هرگونه تهدید قوی کره‌شمالی پاسخ دهد و نیروهای مسلح آمریکا نیز اوامری دریافت کردند مبنی بر این‌که «مجموعه کاملی از طرح‌های فوق‌العاده و سودمند آماده کنند.»رکس تیلرسون در ادامه خطاب به کره‌شمالی گفت: «در صورتی‌که شما تمایل داشته باشید ما آماده گفت‌وگو هستیم.» وی افزود، کره‌شمالی بایستی «آماده انتخاب کردن» باشد.

مشخص نیست این اظهارات رکس تیلرسون نشانه تغییر در سیاست آمریکا در قبال کره‌شمالی است، یا این‌که موضع شخصی خود وزیر خارجه آمریکا است. تیلرسون پیشتر در اکتبر گذشته از بررسی فرصت‌های احتمالی برای گفت‌وگوی مستقیم با مقام‌های کره‌شمالی خبر داد، اما «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهوری آمریکا در واکنش به این اظهارات او گفت: «تلاش برای مذاکره با کره‌شمالی را اتلاف وقت است.»

کره‌شمالی تاکنون خیلی روشن نشان داده است تا زمانی‌که توانایی هدف قرار دادن خاک آمریکا را با سلاح هسته‌ای به دست نیاورد، تمایلی به مذاکره با واشنگتن ندارد.در تازه‌ترین اظهارات از این‌‌دست، «کیم‌جونگ اون» رهبر کره‌شمالی، عصر دیروز اعلام کرد که هدف کشورش این است که «قوی‌ترین قدرت هسته‌ای در جهان باشد.»

کیم‌جونگ اون این اظهارات را در جمع کارکنان مشارکت‌کننده در آزمایش اخیر موشک بالستیک کره‌شمالی مطرح کرد.
پیونگ‌یانگ معتقد است که قادر است موشک‌هایی تولید کند که سرتاسر خاک آمریکا را هدف قرار دهد.خبرگزاری رسمی کره‌شمالی گزارش داد که کیم‌جونگ اون در این سخنرانی‌اش گفت: «پیونگ‌یانک با موفقیت، پیشرفت خواهد کرد و ثابت می‌کند که قوی‌ترین قدرت هسته‌ای و نظامی در جهان است.»

آماده مذاکره بدون پیش‌شرط با کره‌شمالی هستیم

خانم‌ها، آقایان، ما غرق در نعمت هستیم!

خانم‌ها، آقایان، ما غرق در نعمت هستیم!

گروه فرهنگی جهان نیوز: متن ذیل سخنرانی استاد انصاریان در حسینیهٔ حضرت ابوالفضل منطقه تهران پارس در دههٔ سوم جمادی‌الاوّل است.

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمدلله رب العالمین الصلاة والسلام علی سید الانبیاء والمرسلین حبیب الهنا وطبیب نفوسنا ابوالقاسم محمد صلی الله علیه وعلی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین».

نوزاد تا دوسالگی و بیشتر، حاجات خودش، نیازهای خودش را با گریه اعلام می‌کند؛ چون زبان گفتار ندارد. هیچ‌کسی تا حالا از درون نوزاد خبردار نشده که آیا به فقر خودش و به نیاز خودش عالم است و آگاه است یا نه، علم نیست و احساس است و احساسش هم در اختیار خودش نیست؛ بلکه او را کمک می‌کند که برای رفع نیازش ناله بزند. دعای نوزاد، سخن نوزاد، گفتار نوزاد، همه در گریه‌اش جمع است. خب او طبیعتاً نیازش، فقرش، احتیاجش را با گریه بیان می‌کند و نه با زبان. آنهایی که اهل خانه هستند، در کنار گریهٔ این نوزاد چه‌کار می‌کنند؟
می‌کوشند، سعی می‌کنند، به تکاپو می‌افتند که نیاز نوزاد و احتیاج او را برطرف کنند.

پدر بیرون می‌رود، جان می‌کَند و لباسش را تهیه می‌کند، برای منزل تأمین معاش می‌کند که مادرِ نوزاد با خوردن موادّ معیشتی، شیر نوزاد را تأمین کند. مادر با داشتن سینهٔ پر شیر، با یک دنیا عاطفه و محبت -اگرچه گریهٔ نوزاد، او را نصف شب از خواب شیرین بپراند- می‌آید و با قربان‌صدقه رفتنِ طفل، او را سیر می‌کند. وقتی که سیر شد، می‌خوابد؛ یعنی یک آرامش کامل به او دست می‌دهد.

اعلام نیاز، یک‌وقتی با گریه است، یک‌وقتی با ضعف است، یک‌وقتی با رنگِ پریده است، یک‌وقتی با درازکردن دست است، یک‌وقتی با گفتار ترحم‌برانگیز است. معمولاً مردم در بینشان، افراد بزرگوار، کریم و شایسته زندگی می‌کنند که نسبت به اعلام نیاز به هر شکلی، یا با زبان رنگ یا با زبان ضعف یا با زبان سخن، بی‌تفاوت نمی‌مانند و نیاز نیازمند، احتیاج محتاج، فقر مفتقر را برطرف می‌کنند.

 این مقدمه را که شنیدید، اگر مردی، زنی، پیری، جوانی، به پروردگار مهربان عالم نسبت به امور معنوی و نه مادّی اعلام نیاز نکند و علاوه‌بر اینکه اعلام نیاز نکند، طبل بی‌خودی و باطلِ بی‌نیازی را هم به صدا درآورد، هم اعلام نکند و هم برعکسش صدای بی‌نیازی از خودش درآورد و بگوید: من هیچ احتیاجی به خدا ندارم، احتیاجی به نبوت انبیا ندارم، احتیاجی به قرآن ندارم، احتیاجی به اخلاق حسنه ندارم، من پول دارم و زندگی دارم و درآمد دارم و خیلی هم خوب دارم زندگی می‌کنم.

به‌نظر شما اگر کسی به پروردگار بگوید نمی‌خواهمت، خواسته‌هایت را هم نمی‌خواهم، انبیا را هم نمی‌خواهم، امامان را هم نمی‌خواهم، احکامت را هم نمی‌خواهم، قرآنت هم نمی‌خواهم. پروردگار عالم، خودش، نبوت انبیائش، امامت امامان و کتاب حکیمش را به زور و جبر بر کسی تحمیل می‌کند که می‌گوید نیاز ندارم و نمی‌خواهم؟ نه! می‌گوید دریادریا آب پیش من است و این می‌گوید که من تشنه‌ام نیست! خب زوری که من در حلقش نمی‌ریزم.

دریادریا ارزش پیش من است و بنده هم می‌گوید نمی‌خواهم؛ نمی‌خواهم باوقار باشم، نمی‌خواهم باادب باشم، نمی‌خواهم منبع خیر باشم، نمی‌خواهم نان‌رسان باشم، نمی‌خواهم راستگو باشم، نمی‌خواهم صادق باشم، نمی‌خواهم صاف باشم، نمی‌خواهم پاک باشم.

حالا اگر وجود این آدم را کاوش بکنیم و تحقیق درونی از او بکنیم، این صدا را از درونش می‌شنویم که من جهنم را می‌خواهم. خب آن که می‌خواهد پروردگار راهش را برایش باز می‌کند و آن که از دهات‌های فارس می‌گوید من ارزش‌ها را می‌خواهم، آن که می‌گوید می‌خواهم، تشنه‌اش است و له له می‌زند، می‌خواهد، با همهٔ وجود می‌طلبد و دارد گدایی می‌کند، راه را از دهات‌های منطقهٔ فارس ایران برایش باز می‌کند؛ این‌طور که در قرآن مجید می‌گوید: «و الذین جاهدوا فینا»، آنهایی که برای ارزش‌ها می‌کوشند، برای من و می‌خواهند، «لنهدینهم سبلنا»، ما هم همهٔ راه‌ها را به رویش باز می‌کنیم و او حرکت می‌کند.

با متدین‌بودن به دین زرتشتی که آتش، محور این آیین در مقدس‌بودن آتش است، ولی این آدم در خانهٔ پدر و مادرش می‌بیند آنچه را که می‌خواهد، اینها نیست؛ چون آرامش به او نمی‌دهد! این آب نیست که سیرابش می‌کند، غذا نیست که سیرش بکند؛ می‌خواهد، اما آنچه در این فرهنگ است، تأمینش نمی‌کند.

به پدرش هم می‌گوید که من آیین آتش‌پرستی، مقدس‌بودن آتش، آیین‌برهمنی، آیین اوستایی تأمینم نمی‌کند و آرامش به من نمی‌دهد، می‌خواهم دنبال یک فرهنگ دیگر بگردم. یک کتک سنگینی می‌خورد و در زیرزمین خانه به طناب و زنجیر می‌کشند. خب مگر زور است، نمی‌خواهد! یکی آیین زرتشتی را نمی‌خواهد، با زنجیر و طناب و کتک که نمی‌شود به او تحمیل کرد؛ یکی هم خدا را نمی‌خواهد، دین را نمی‌خواهد، اسلام را نمی‌خواهد، قرآن را نمی‌خواهد، نباید که حبسش کرد و زنجیر و طناب به او بست، کتکش زد! می‌گوید نمی‌خواهم. کاری نباید به کارش داشت، اگر او کاری به کار ملت و مملکت می‌خواهد داشته باشد، تلنگر بزند، ضربه بزند، خب باید جلوی تلنگرزدن و ضربه‌زدنش را گرفت.

بعد ازمدتی که زندان بود، آزاد شد و از ایران درآمد، در منطقه شامات آمد که یک سرزمین وسیع و آبادی بود، سؤال هم می‌کرد. سؤال خیلی کار عالی است که آدم ندانسته‌هایش را بپرسد و تا آخر عمرش هم اهل پرسیدن باشد. این یک اخلاق بسیار عالی است و پیغمبر و ائمه، مسلمانانِ زمان خودشان را به سؤال‌کردن عادت داده بودند، همه‌چیز را هم می‌آمدند و می‌پرسیدند، هیچ‌کس را هم رد نمی‌کردند و جواب می‌دادند.

یک عربی از بیابان به مسجد آمد و به پیغمبر گفت: «ما السعادة»، خوشبختی چیست؟ خیلی سؤال جالبی است! پیغمبر اکرم به او فرمودند: «طول العمر فی عبادة الله»، خوشبختی عمر طولانی و مطیع خدا‌بودن است؛ زود نمُردن، جوان‌مرگ‌ نشدن، آدم بماند و خودش را هزینهٔ پروردگار بکند؛ چون آدم هرچه خودش را هزینه بکند، بازگشت این هزینه ابدی است. هزینه‌کردن پنجاه-شصت‌سال است، اما بازدهی این هزینه، «خالدین فیها ابداً» است.

می‌پرسید، او را نمی‌شناختند و به او گفتند: اگر می‌خواهی روحت و وجدانت سیراب شود، در شهر بُصریٰ برو که از مناطق شامات است. آنجا یک معبدی هست، پیش صاحب آن معبد برو، سیراب می‌شوی، سیر و قانع می‌شوی! آمد، دید یک کشیش باادب، مجرد، تنها و باوقاری در این معبد زندگی می‌کند، به او گفت: من زرتشتی هستم و قواعد زرتشتی، من را قانع نکرد، به من آرامش نداد، چه دینی داری که به من آرامش بدهد؟ زنده‌باد آدم‌های باانصاف! زنده باد آدم‌های باانصاف! گفت: ما یک آیینی به اسم نصرانیت داریم که فکر نمی‌کنم به تو آرامش بدهد، فکر نمی‌کنم نیاز تو را برطرف بکند! گفت: پس من چه‌کار بکنم؟

گفت: ما در کتاب‌های گذشته‌مان خوانده‌ایم مردی در حجاز به رسالت مبعوث می‌شود که آخرین پیامبر است، من هم خیلی پیر هستم و نمی‌توانم مسافرت بروم، اگر آمده باشد! من نمی‌دانم آمده یا نه یا نیامده یا آمده و هست یا نه آمده و عمرش تمام شده و رفته است، تو بلند شو و به حجاز برو! من یقین دارم که دین او به تو آرامش می‌دهد. درست هم می‌گفت، «ان الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم فاولئک لهم الامن».

و من این‌جور آدم‌ها را در دورهٔ عمرم زیاد دیده‌ام، در هر صنفی هم دیده‌ام. بیش از پانزده‌سال با یک حمّال رفیق جون‌جونی بودم، یک جایی زندگی می‌کرد که یک رختخواب داشت، یک چراغ والر داشت، دوتا استکان داشت، دو-سه تا کاسه داشت، بار هم خوب به او می‌دادند. فقط سنّش بالا بود، ولی بار را می‌برد  ووقتی هم ازدنیا رفت، 116سالش بود، خیلی هم من را دوست داشت و محبت او خیلی برای من سرمایه بود؛ یعنی یقین داشتم که محبت من در دل او، یکی از عوامل نجات من در قیامت است؛ چون خدا عاشق بندگان پاکش است و بنا هم دارد به حرف اینها در قیامت گوش بدهد.

بار می‌برد، پول باربری اضافه می‌آمد، اضافهٔ پول باربری را به یک خانواده‌ای می‌داد که سه‌تا دختر داشتند. پدر این سه‌تا دختر هم دست‌فروش بود، کمک کرد و با اضافهٔ پول حمّالی‌اش یک خانه برایشان خرید. یک روز هم به من گفت: دوست دارم یک فقیری هست که من برایش خانه خریده‌ام، سه‌تا دختر دارد.

یک ناهار به آنجا بیایی، گفتم: حتماً می‌آیم، آن فقیر هم که رفتم دیدم، شکلی بود، روحی بود، نوری بود، ولی باز به این حمال نمی‌رسید.

یک کار این حمال، این بود که هر سه شبانه‌روز، کمتر نه، سه شبانه‌روز کامل، قرآن مجید را قرائت می‌کرد، ختم می‌کرد. در تمام صفحات قرآنی که می‌خواند، چشمش پر از آثار اشک بود. در کمال آرامش بود، در کمال امنیت بود، یعنی اصلاً عوامل اضطراب در کنارش نبود.

چنان خدا بندگان درستش را زیبا اداره می‌کند که صد دانا در آن حیران بماند! این همین است که قرآن می‌گوید: «اولئک لهم الامن»، آرامش، امنیت، خیلی هم انسش با قرآن قوی بود.

یک روزی به منزل ما زنگ زدند و گفتند: یک دکتر با شما کار دارد. آمدم، سلام کردم، گفت: من مقیم آمریکا هستم، ایران آمده‌ام. آنجا نوارهای شما را زیاد شنیده‌ام؛ کمیل، احیا، عرفه، منبر، ایران آمده‌ام تا شما را ببینم. ببینم تو چه کسی هستی؟! گفتم: عیبی ندارد من را ببینی، اما من عین خودت، یک آدم معمولی هستم. تو یک‌خرده سواد داری و من هم یک‌خرده سواد دارم و کسی نیستم. از آمریکا بلند شدی، اینجا آمدی که من را ببینی! اما این آدرس من است.

روز چهارشنبه بود و من پنجشنبه‌ها در طول بیش از ده‌سال نوبت گذاشته بودم که ده صبح پیش این حمال بروم و ترک هم نکرده‌ام، آن هم ده صبح منتظر من بود. به او گفتم: آقای دکتر، من یک رفیق دارم که هر پنجشنبه دیدنش می‌روم، می‌آیی برویم؟ گفت: برویم! حالا دکتری که در آمریکا فقط روی مبل می‌نشسته و روی تختخواب حسابی آمریکایی می‌خوابیده و اتوکشیده و بهداشتی بوده، نمی‌دانست که کجا دارد می‌آید!

وقتی آمدم در زدم، آمد و در را باز کرد. یک اتاق بود، گفتم: آقای دکتر بفرمایید! آمد و دید نصف اتاق خالی است، نصف اتاق هم یک گلیم است، یک‌دانه از این چراغ والرهای قدیمیِ سه‌فتیله‌ای، یک قوری چینی که سی‌تا بند بهش خورده بود، یک کتری پنجاه-شصت‌ساله که دیگر هیچ جای سفیدی نداشت و سیاه بود.

حالا صندلی هم نیست، مبل هم نیست، ما چطوری به این دکتر بگوییم آقای اتوکشیده، روی همین گلیم بنشین! گفتم: آقای دکتر می‌ایستید یا می‌نشینید؟ گفت: نمی‌دانم من را کجا آورده‌ای! گفتم: اینجا که می‌بینی، نمی‌دانی اینجا کجاست؟ اینجا بهشت است، اینجا نور پروردگار تجلی دارد.

بالاخره یک جایی، کت و شلوارت را میزان کن و بنشین! بندهٔ خدا نشست، حالا در دلش به من چه گفته، نمی‌دانم! اما نشست. من نزدیک حمّال بودم، اولاً عینک نداشت و چشمش در 116سالگی خوب می‌دید، گوشش هم قشنگ می‌شنید، خدا یک یاری‌هایی به رفیق‌هایش می‌کند که واقعاً آدم را حیرت می‌گیرد، آهسته در گوش من گفت: این کیست؟ گفتم: یک دکتر برای آمریکاست. گفت: به من خبر می‌دادی تا یک میوه‌ای، یک انگوری، خیاری بگیرم. گفتم: نه من اهلش هستم و نه او اهلش هست. گفت: چای درست بکنم؟

گفتم: بکن. حالا جلوی این دکتر مخِ بهداشت، دیدم یک کاسهٔ روی ناصاف، یک مقدار آب در آن ریخت، دوتا استکان‌ها را با دستش در آن کاسه شست. آن قوری بندزده را هم شست، یک‌ذره چای ایرانی ته قوری ریخت، چای دم کشید.

حالا دکتر هم دید چطوری استکان را شست و دو تا چای ریخت! دکتر به من گفت: من میل ندارم! گفتم: غلط کردی که میل نداری، دکتر این چایی دارو هست، من پانزده‌سال است دارم این چای را می‌خورم و هیچی‌ام هم نشده است. اشتباه می‌کنی می‌گویی نمی‌خواهم! گفت: چشم، بده بخورم. چیزی‌ام نمی‌شود؟ گفتم: نه، اگر بدنت ناسالم است، این چای به تو کمک می‌کند.

بعد این دکتر به من گفت: اجازه می‌دهد من آزمایشش بکنم؟ بهش گفتم: پیر، این می‌خواهد تو را معاینه بکند. گفت: نیازی نیست، من هیچی‌ام نیست؛ ولی حالا دلش می‌خواهد معاینه بکند، بکند. یک دستگاه‌هایی را از کیفش درآورد، من تا حالا در ایران در آن وقت ندیده بودم. با این دستگاه‌ها گوش، قلب، رگ‌های دست، همه‌چیزش را معاینه کرد. گفتم: آقای دکتر نظرت چیست؟ گفت: این سی‌سال پیش از نظر قواعد پزشکیِ ما باید مُرده باشد، این چطوری زنده است؟ گفتم: آقای دکتر، یک رفیق دارد که به ملک‌الموت اجازه نمی‌دهد بیاید روحش را بگیرد! گفت: درست است.

چرا این بدن صد درصد سالم است؟ آرامش، آرامش از کجا آورده است؟ اتصال به خدا، ایمان به پروردگار، نمازهای شبانه‌روز، خودِ نماز خیلی آرامش می‌دهد. یک دستگاه‌هایی هست که از خارج آمده، به مچ‌تان ببندید، رنگ سبز دارد، زرد دارد، قرمز دارد، این رنگ‌ها نشان‌دهندهٔ وضع اعصاب شماست. من پیش یکی از رفیق‌هایم بودم، آن می‌گفت: من یک مقدار ناراحتی دارم، همیشه باید این را به مچم ببندم و ببینم چه‌کاره هستم؟ زرد است، قرمز است، سبز است! گفتم: کِی سبز است؟ گفت: فقط وقتی دارم نماز می‌خوانم و در آرامش کاملم! امنیت کامل، آرامش کامل.

این کشیش به این جوان یا به این آدم متوسط گفت: من که از دین خودمان خبر دارم، فکر نمی‌کنم آن آرامشی که دنبالش هستی، به تو بدهد؛ بلند شو و به حجاز برو. سؤال کرد، سؤال کرد و آمد، معلوم شد آن پیغمبری که آن کشیش می‌گوید، در مدینه است. مدینه آمد، در ملاقات اوّل به پیغمبر گفت: من زرتشتی بودم، یک مقدار هم نصرانی شدم، اما آرامش پیدا نکردم، دینت را به من ارائه کن! پیغمبر ارائه کرد و او هم دین را قبول کرد. چقدر گذشت؟ یکسال! مهاجرین مکه و انصار مدینه سرِ این آدمی که یکسال بود مؤمن شده بود، دعوایشان شد.

مهاجران مدینه گفتند: چون این از جای دیگر آمده، مهاجر است و جزء ماست. انصار گفتند: نه این جزء ماست و با هم درگیری داشتند. درگیری داشت بالا می‌گرفت که رسول خدا به بلال فرمودند: جمعیت را بگو به مسجد بیایند. مسجد پر شد، پیغمبر روی منبر رفتند و فرمودند: مردم! سلمان، نه از شما مهاجرین است و نه از شما انصار است، بلکه «السلمان منا اهل البیت»، یکسال گذشته بود.

گاهی بعضی مردها و زن‌ها پنجاه‌سال است در تهران زندگی می‌کنند، اصفهان، شیراز، بندرعباس، بوشهر، شمال، مسلمان‌اند، پنجاه‌سال است، اما آرامش ندارند، امنیت ندارند، اضطراب دارند، در خانه دعوا دارند، با بچه‌ها دعوا دارند، زن با شوهر دعوا دارد، شوهر با زن دعوا دارد، با همسایه دعوا دارد، با خریدار دعوا دارد، با فروشنده دعوا دارد. پنجاه‌سال است هنوز آن اسلام آرامش‌بخش را به‌دست نیاورده است! پنجاه‌سال است دارد در فرهنگ ابلیس رفت‌وآمد می‌کند.

آخر دعوا برای دوتا مؤمن نیست، قرآن مجید می‌گوید: «و لا تنازعوا»، با همدیگر درگیر نشوید، نزاع نکنید! «تنازعوا»، طرفینی است، «تنازعوا» از باب تفاعل است و حتماً دو طرف می‌خواهد؛ دعوا نکنید، یعنی زن و شوهرها دعوا نکنید، رفیق‌ها دعوا نکنید، پدر و مادر با بچه‌ها دعوا نکنید، بچه‌ها با پدر و مادر دعوا نکنید. من دعوا را نمی‌پسندم و حرام است. خب وقتی در یک خانه دعوا نباشد، هیجان نباشد، بین دو نفر دعوا نباشد، هیجان نباشد، چه‌چیزی به جای آن است؟ آرامش و امنیت.

ما می‌توانیم یک زندگی که مردم می‌گویند مسالمت‌آمیز داشته باشیم. در کلمه ٔمسالمت، اسلام هست. مسالمت یعنی حروف اضافه‌اش را که بیندازیم، آن سه حرفیِ اصلی می‌ماند: «سلم»، زندگیِ با سلامت.
یک شب ساعت هشت و نه بود، این آخرین بچهٔ من که حالادر قم مدرّس درس‌های بالاست، کلاس سوم بود. به من گفت: پدر من یک مطلبی دارم!

گفتم: بگو بابا؛ چون در خانه باید بچه‌ها را آزاد گذاشت تا حرفشان را بزنند؛ اگر حق بود، باید به آنها اطمینان داد، قبول می‌کنند و اگر حق نبود، با دلیلِ نرم و بامحبت باید به آنها ثابت کرد که این مطلب شما ضرر دارد، اگر بخواهد عمل شود. ولی به بچه‌ها میدان بدهید تا حرف‌هایشان را بزنند، گاهی حرف‌های خیلی خوبی دارند، گاهی پیشنهادهای خیلی عالی دارند. بعضی از گذشتگان رسم بدی داشتند که تا بچه می‌آمد حرف بزند، می‌گفتند: ساکت شو، دهانت هنوز بوی شیر می‌دهد، فضولی نکن! این اخلاق شیطانی است.

گفتم: حرفت را بگو بابا. گفت: من روزها که مدرسه می‌روم، حرف ندارم که بزنم. همین‌جوری باید گوش بدهم. گفتم: چه حرفی نداری بزنی؟ گفت: برای اینکه این هم‌میزی‌ها و هم‌صندلی‌هایم، وقتی زنگ تفریح است و کنار هم هستیم، یکی‌شان می‌گوید: دیشب بابایم یک مشت در گیجگاه مادرم زد و زمین افتاد، آن یکی می‌گوید: کجایی! بابای من یک لگد به مامانم زد و مامانم پرت شد، آن یکی می‌گوید: چه می‌گویی! مادرم چنان در کلهٔ بابایم کوبید که بابام افتاد؛ اما من هیچ‌چیزی ندارم که بگویم.

شما با مامان دعوا نمی‌کنی تا ما هم یک حرفی داشته باشیم و فردا در مدرسه بگوییم مامانمان بابایمان را زد، بابایمان مامانمان را زد! گفتم: پسرم، دین به من و مادرت دعوا یاد نداده، آنچه یاد من و مادرت داده، محبت و خنده و آرامش و سازش و هماهنگی و باهم بودن و باهم خانه را اداره‌کردن است. گفت: بابا این‌جوری نمی‌شود، من حرف ندارم! حالا بنشینید و با شوخی باهم دعوا کنید! گفتم: نه با شوخی هم به ما اجازهٔ دعوا نداده‌اند، چه برسد به دعوای جدی! اصلاً ما مردها با زن‌هایمان غرق در نعمت‌های خدا هستیم، چه جایی پیدا می‌کنید که دلیل بر دعوا داشته باشد؟ چه جایی؟ ما چه‌چیزی کم داریم؟

شما برادران، شما خواهران، فکر بکنید! حالا فکرکردنش که عیبی ندارد. امشب پروردگار عالم اراده کند که این بینی زیبا و زیباسازی صورت از صورت شما کَنده شود و دور بیفتد! همین از نعمت بینی محرومتان کند که هیچ بویی را استشمام نکنید و همین یک نعمت را از شما بگیرد. چه‌کار می‌کنید؟ چه می‌کنید؟

ما یک دوست دوری داریم که یک سلام‌وعلیکی با هم داریم. دو هفته پیش، یک کسی را که می‌شناخت، من احوالش را از او پرسیدم و گفتم: فلانی خوب است؟ گفت: نه! گفتم: چطور؟ گفت: صبح از خواب بلند شده که برود وضو بگیرد و بیاید نماز بخواند، 44-45 سالش است، از خواب که بیدار شده، کل بینایی را از دست داده است و متخصص‌ترین دکترهای تهران دیدند و گفتند هیچ علاجی ندارد!

فکر کن، حالا این دوتا چشم را از ما بگیرند! فکر کن، پروردگار عالم یک اشاره به دوتا گوش ما بکند؛ چون مالک اوست و ما که مالک نیستیم! به گوش بگوید که دیگر صدایی نشنو! فکر کنید به زانوی ما بگوید که دیگر خم و راست نشو! اینها سر جای خودش! پدر یکی از رفیق‌های من که این دیگر خانواده را بسیار در تنگنا قرار داده، این پدر دوست من که با من هم در قم هم‌درس بود، دچار فراموشی صد درصد شد.

این دوست من نمی‌توانست دیگر هر روز به درس بیاید، گاهی یک روز نمی‌آمد و گاهی می‌آمد. من به او گفتم: چرا درس نمی‌آیی؟ درس که خیلی عالی است. گفت: پدرم دچار فراموشی کامل شده، دکتر بردیم، فقط وقت تنظیم کرده که چه ساعتی دستشویی ببرید. دستشویی می‌بریم، یادش نمی‌آید باید دستشویی کند، دو ساعت باید من، مادرم، خواهرم کنار دستشویی بایستیم تا بی‌اختیار این دستشویی کند، می‌شوریمش و می‌آییم، دیگر ظهر می‌شود. غذا را در دهانش می‌گذاریم، خوشمزه یادش نمی‌آید بِجَوَد، یادش نمی‌آید قورت بدهد.

خانم‌ها، آقایان، ما غرق در نعمت هستیم! جنگ و دعوا و بی‌دینی و گناه در این بستر نعمت، به خدا قَسم نادرست نادرست است. ما بیاییم بنشینیم و نعمت‌های خدا را یادآور بشویم که چه داریم و در مسیر شکر نعمت بیفتیم؛ نه اینکه در بستر این‌همه نعمت، این‌همه به همدیگر بد کنیم، ظلم کنیم، تلنگر بزنیم، دعوا کنیم، سر همدیگر داد بکشیم، پول همدیگر را بخوریم، حق همدیگر را ببریم، آخر ما کم نداریم!

برادران و خواهران، ما به هیچ گناهی احتیاج نداریم! ما چه نیازی به دروغ گفتن داریم؟ ما نیازمند راستگویی هستیم. ما چه نیازی به زنا داریم؟ ما نیازمند نکاح مشروع هستیم. ما چه نیازی به چشم‌چرانی داریم؟ این‌همه آثار عظمت الهی، چشم ما را سیر می‌کند. ما چه نیازی به لقمهٔ حرام داریم؛ درحالی‌که بیشترمان در سال از درآمدمان اضافه می‌آوریم! چه نیازی داریم ما که اضافه می‌آوریم، به حرام متوسل شویم؟

ما که احتیاجی به حرام نداریم، ما نیاز به گناه نداریم؛ اما ما نیازمند ارزش‌ها هستیم، ما نیازمند معارف هستیم، ما نیازمند حقایق هستیم؛ ما اگر این نیازهای خود را سرپوش بر روی آن نگذاریم و طبل استقلال نزنیم و اعلام بکنیم؛ مثل بچهٔ شیرخواره که با گریه، همهٔ نیازهایش را اعلام می‌کند،

ما به پروردگار بگوییم: محبوب ما، راست می‌گوییم، ما به توفیق نیاز داریم، ما به مهرورزی نیاز داریم، ما به دینداری نیاز داریم، ما به عبادت نیاز داریم، ما به دست جیب‌کردن برای کمک به مردم ضعیف نیاز داریم. خداوند هر نیازی را که به او اعلام بکن،ی راهش و جاده‌اش را برایت صاف می‌کند و خودش هم راهت می‌اندازد، «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا».

 چه شب با عظمتی است! شب جمعه، من عادتم است که شب‌های جمعهٔ طول سال، اگر به شهادت هر یک از ائمه، حتی پیغمبر بخورد، فقط باید سراغ ابی‌عبدالله بروم. آدم با امام حسین آرامش پیدا می‌کند. امام‌صادق می‌گویند: وقتی می‌نشینید و برای حسین گریه می‌کنید، از جا بلند نشده که خدا گناهان بین خودتان و خودش را می‌بخشد و رحمتش را بر شما نازل می‌کند و گریهٔ بر ابی‌عبدالله مُهر شفاعت‌شدن از طرف ما را هم به پرونده‌تان می‌زند.

خانم‌ها، آقایان، ما غرق در نعمت هستیم!

گروه فرهنگی جهان نیوز: متن ذیل سخنرانی استاد انصاریان در حسینیهٔ حضرت ابوالفضل منطقه تهران پارس در دههٔ سوم جمادی‌الاوّل است.

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمدلله رب العالمین الصلاة والسلام علی سید الانبیاء والمرسلین حبیب الهنا وطبیب نفوسنا ابوالقاسم محمد صلی الله علیه وعلی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین».

نوزاد تا دوسالگی و بیشتر، حاجات خودش، نیازهای خودش را با گریه اعلام می‌کند؛ چون زبان گفتار ندارد. هیچ‌کسی تا حالا از درون نوزاد خبردار نشده که آیا به فقر خودش و به نیاز خودش عالم است و آگاه است یا نه، علم نیست و احساس است و احساسش هم در اختیار خودش نیست؛ بلکه او را کمک می‌کند که برای رفع نیازش ناله بزند. دعای نوزاد، سخن نوزاد، گفتار نوزاد، همه در گریه‌اش جمع است. خب او طبیعتاً نیازش، فقرش، احتیاجش را با گریه بیان می‌کند و نه با زبان. آنهایی که اهل خانه هستند، در کنار گریهٔ این نوزاد چه‌کار می‌کنند؟
می‌کوشند، سعی می‌کنند، به تکاپو می‌افتند که نیاز نوزاد و احتیاج او را برطرف کنند.

پدر بیرون می‌رود، جان می‌کَند و لباسش را تهیه می‌کند، برای منزل تأمین معاش می‌کند که مادرِ نوزاد با خوردن موادّ معیشتی، شیر نوزاد را تأمین کند. مادر با داشتن سینهٔ پر شیر، با یک دنیا عاطفه و محبت -اگرچه گریهٔ نوزاد، او را نصف شب از خواب شیرین بپراند- می‌آید و با قربان‌صدقه رفتنِ طفل، او را سیر می‌کند. وقتی که سیر شد، می‌خوابد؛ یعنی یک آرامش کامل به او دست می‌دهد.

اعلام نیاز، یک‌وقتی با گریه است، یک‌وقتی با ضعف است، یک‌وقتی با رنگِ پریده است، یک‌وقتی با درازکردن دست است، یک‌وقتی با گفتار ترحم‌برانگیز است. معمولاً مردم در بینشان، افراد بزرگوار، کریم و شایسته زندگی می‌کنند که نسبت به اعلام نیاز به هر شکلی، یا با زبان رنگ یا با زبان ضعف یا با زبان سخن، بی‌تفاوت نمی‌مانند و نیاز نیازمند، احتیاج محتاج، فقر مفتقر را برطرف می‌کنند.

 این مقدمه را که شنیدید، اگر مردی، زنی، پیری، جوانی، به پروردگار مهربان عالم نسبت به امور معنوی و نه مادّی اعلام نیاز نکند و علاوه‌بر اینکه اعلام نیاز نکند، طبل بی‌خودی و باطلِ بی‌نیازی را هم به صدا درآورد، هم اعلام نکند و هم برعکسش صدای بی‌نیازی از خودش درآورد و بگوید: من هیچ احتیاجی به خدا ندارم، احتیاجی به نبوت انبیا ندارم، احتیاجی به قرآن ندارم، احتیاجی به اخلاق حسنه ندارم، من پول دارم و زندگی دارم و درآمد دارم و خیلی هم خوب دارم زندگی می‌کنم.

به‌نظر شما اگر کسی به پروردگار بگوید نمی‌خواهمت، خواسته‌هایت را هم نمی‌خواهم، انبیا را هم نمی‌خواهم، امامان را هم نمی‌خواهم، احکامت را هم نمی‌خواهم، قرآنت هم نمی‌خواهم. پروردگار عالم، خودش، نبوت انبیائش، امامت امامان و کتاب حکیمش را به زور و جبر بر کسی تحمیل می‌کند که می‌گوید نیاز ندارم و نمی‌خواهم؟ نه! می‌گوید دریادریا آب پیش من است و این می‌گوید که من تشنه‌ام نیست! خب زوری که من در حلقش نمی‌ریزم.

دریادریا ارزش پیش من است و بنده هم می‌گوید نمی‌خواهم؛ نمی‌خواهم باوقار باشم، نمی‌خواهم باادب باشم، نمی‌خواهم منبع خیر باشم، نمی‌خواهم نان‌رسان باشم، نمی‌خواهم راستگو باشم، نمی‌خواهم صادق باشم، نمی‌خواهم صاف باشم، نمی‌خواهم پاک باشم.

حالا اگر وجود این آدم را کاوش بکنیم و تحقیق درونی از او بکنیم، این صدا را از درونش می‌شنویم که من جهنم را می‌خواهم. خب آن که می‌خواهد پروردگار راهش را برایش باز می‌کند و آن که از دهات‌های فارس می‌گوید من ارزش‌ها را می‌خواهم، آن که می‌گوید می‌خواهم، تشنه‌اش است و له له می‌زند، می‌خواهد، با همهٔ وجود می‌طلبد و دارد گدایی می‌کند، راه را از دهات‌های منطقهٔ فارس ایران برایش باز می‌کند؛ این‌طور که در قرآن مجید می‌گوید: «و الذین جاهدوا فینا»، آنهایی که برای ارزش‌ها می‌کوشند، برای من و می‌خواهند، «لنهدینهم سبلنا»، ما هم همهٔ راه‌ها را به رویش باز می‌کنیم و او حرکت می‌کند.

با متدین‌بودن به دین زرتشتی که آتش، محور این آیین در مقدس‌بودن آتش است، ولی این آدم در خانهٔ پدر و مادرش می‌بیند آنچه را که می‌خواهد، اینها نیست؛ چون آرامش به او نمی‌دهد! این آب نیست که سیرابش می‌کند، غذا نیست که سیرش بکند؛ می‌خواهد، اما آنچه در این فرهنگ است، تأمینش نمی‌کند.

به پدرش هم می‌گوید که من آیین آتش‌پرستی، مقدس‌بودن آتش، آیین‌برهمنی، آیین اوستایی تأمینم نمی‌کند و آرامش به من نمی‌دهد، می‌خواهم دنبال یک فرهنگ دیگر بگردم. یک کتک سنگینی می‌خورد و در زیرزمین خانه به طناب و زنجیر می‌کشند. خب مگر زور است، نمی‌خواهد! یکی آیین زرتشتی را نمی‌خواهد، با زنجیر و طناب و کتک که نمی‌شود به او تحمیل کرد؛ یکی هم خدا را نمی‌خواهد، دین را نمی‌خواهد، اسلام را نمی‌خواهد، قرآن را نمی‌خواهد، نباید که حبسش کرد و زنجیر و طناب به او بست، کتکش زد! می‌گوید نمی‌خواهم. کاری نباید به کارش داشت، اگر او کاری به کار ملت و مملکت می‌خواهد داشته باشد، تلنگر بزند، ضربه بزند، خب باید جلوی تلنگرزدن و ضربه‌زدنش را گرفت.

بعد ازمدتی که زندان بود، آزاد شد و از ایران درآمد، در منطقه شامات آمد که یک سرزمین وسیع و آبادی بود، سؤال هم می‌کرد. سؤال خیلی کار عالی است که آدم ندانسته‌هایش را بپرسد و تا آخر عمرش هم اهل پرسیدن باشد. این یک اخلاق بسیار عالی است و پیغمبر و ائمه، مسلمانانِ زمان خودشان را به سؤال‌کردن عادت داده بودند، همه‌چیز را هم می‌آمدند و می‌پرسیدند، هیچ‌کس را هم رد نمی‌کردند و جواب می‌دادند.

یک عربی از بیابان به مسجد آمد و به پیغمبر گفت: «ما السعادة»، خوشبختی چیست؟ خیلی سؤال جالبی است! پیغمبر اکرم به او فرمودند: «طول العمر فی عبادة الله»، خوشبختی عمر طولانی و مطیع خدا‌بودن است؛ زود نمُردن، جوان‌مرگ‌ نشدن، آدم بماند و خودش را هزینهٔ پروردگار بکند؛ چون آدم هرچه خودش را هزینه بکند، بازگشت این هزینه ابدی است. هزینه‌کردن پنجاه-شصت‌سال است، اما بازدهی این هزینه، «خالدین فیها ابداً» است.

می‌پرسید، او را نمی‌شناختند و به او گفتند: اگر می‌خواهی روحت و وجدانت سیراب شود، در شهر بُصریٰ برو که از مناطق شامات است. آنجا یک معبدی هست، پیش صاحب آن معبد برو، سیراب می‌شوی، سیر و قانع می‌شوی! آمد، دید یک کشیش باادب، مجرد، تنها و باوقاری در این معبد زندگی می‌کند، به او گفت: من زرتشتی هستم و قواعد زرتشتی، من را قانع نکرد، به من آرامش نداد، چه دینی داری که به من آرامش بدهد؟ زنده‌باد آدم‌های باانصاف! زنده باد آدم‌های باانصاف! گفت: ما یک آیینی به اسم نصرانیت داریم که فکر نمی‌کنم به تو آرامش بدهد، فکر نمی‌کنم نیاز تو را برطرف بکند! گفت: پس من چه‌کار بکنم؟

گفت: ما در کتاب‌های گذشته‌مان خوانده‌ایم مردی در حجاز به رسالت مبعوث می‌شود که آخرین پیامبر است، من هم خیلی پیر هستم و نمی‌توانم مسافرت بروم، اگر آمده باشد! من نمی‌دانم آمده یا نه یا نیامده یا آمده و هست یا نه آمده و عمرش تمام شده و رفته است، تو بلند شو و به حجاز برو! من یقین دارم که دین او به تو آرامش می‌دهد. درست هم می‌گفت، «ان الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم فاولئک لهم الامن».

و من این‌جور آدم‌ها را در دورهٔ عمرم زیاد دیده‌ام، در هر صنفی هم دیده‌ام. بیش از پانزده‌سال با یک حمّال رفیق جون‌جونی بودم، یک جایی زندگی می‌کرد که یک رختخواب داشت، یک چراغ والر داشت، دوتا استکان داشت، دو-سه تا کاسه داشت، بار هم خوب به او می‌دادند. فقط سنّش بالا بود، ولی بار را می‌برد  ووقتی هم ازدنیا رفت، 116سالش بود، خیلی هم من را دوست داشت و محبت او خیلی برای من سرمایه بود؛ یعنی یقین داشتم که محبت من در دل او، یکی از عوامل نجات من در قیامت است؛ چون خدا عاشق بندگان پاکش است و بنا هم دارد به حرف اینها در قیامت گوش بدهد.

بار می‌برد، پول باربری اضافه می‌آمد، اضافهٔ پول باربری را به یک خانواده‌ای می‌داد که سه‌تا دختر داشتند. پدر این سه‌تا دختر هم دست‌فروش بود، کمک کرد و با اضافهٔ پول حمّالی‌اش یک خانه برایشان خرید. یک روز هم به من گفت: دوست دارم یک فقیری هست که من برایش خانه خریده‌ام، سه‌تا دختر دارد.

یک ناهار به آنجا بیایی، گفتم: حتماً می‌آیم، آن فقیر هم که رفتم دیدم، شکلی بود، روحی بود، نوری بود، ولی باز به این حمال نمی‌رسید.

یک کار این حمال، این بود که هر سه شبانه‌روز، کمتر نه، سه شبانه‌روز کامل، قرآن مجید را قرائت می‌کرد، ختم می‌کرد. در تمام صفحات قرآنی که می‌خواند، چشمش پر از آثار اشک بود. در کمال آرامش بود، در کمال امنیت بود، یعنی اصلاً عوامل اضطراب در کنارش نبود.

چنان خدا بندگان درستش را زیبا اداره می‌کند که صد دانا در آن حیران بماند! این همین است که قرآن می‌گوید: «اولئک لهم الامن»، آرامش، امنیت، خیلی هم انسش با قرآن قوی بود.

یک روزی به منزل ما زنگ زدند و گفتند: یک دکتر با شما کار دارد. آمدم، سلام کردم، گفت: من مقیم آمریکا هستم، ایران آمده‌ام. آنجا نوارهای شما را زیاد شنیده‌ام؛ کمیل، احیا، عرفه، منبر، ایران آمده‌ام تا شما را ببینم. ببینم تو چه کسی هستی؟! گفتم: عیبی ندارد من را ببینی، اما من عین خودت، یک آدم معمولی هستم. تو یک‌خرده سواد داری و من هم یک‌خرده سواد دارم و کسی نیستم. از آمریکا بلند شدی، اینجا آمدی که من را ببینی! اما این آدرس من است.

روز چهارشنبه بود و من پنجشنبه‌ها در طول بیش از ده‌سال نوبت گذاشته بودم که ده صبح پیش این حمال بروم و ترک هم نکرده‌ام، آن هم ده صبح منتظر من بود. به او گفتم: آقای دکتر، من یک رفیق دارم که هر پنجشنبه دیدنش می‌روم، می‌آیی برویم؟ گفت: برویم! حالا دکتری که در آمریکا فقط روی مبل می‌نشسته و روی تختخواب حسابی آمریکایی می‌خوابیده و اتوکشیده و بهداشتی بوده، نمی‌دانست که کجا دارد می‌آید!

وقتی آمدم در زدم، آمد و در را باز کرد. یک اتاق بود، گفتم: آقای دکتر بفرمایید! آمد و دید نصف اتاق خالی است، نصف اتاق هم یک گلیم است، یک‌دانه از این چراغ والرهای قدیمیِ سه‌فتیله‌ای، یک قوری چینی که سی‌تا بند بهش خورده بود، یک کتری پنجاه-شصت‌ساله که دیگر هیچ جای سفیدی نداشت و سیاه بود.

حالا صندلی هم نیست، مبل هم نیست، ما چطوری به این دکتر بگوییم آقای اتوکشیده، روی همین گلیم بنشین! گفتم: آقای دکتر می‌ایستید یا می‌نشینید؟ گفت: نمی‌دانم من را کجا آورده‌ای! گفتم: اینجا که می‌بینی، نمی‌دانی اینجا کجاست؟ اینجا بهشت است، اینجا نور پروردگار تجلی دارد.

بالاخره یک جایی، کت و شلوارت را میزان کن و بنشین! بندهٔ خدا نشست، حالا در دلش به من چه گفته، نمی‌دانم! اما نشست. من نزدیک حمّال بودم، اولاً عینک نداشت و چشمش در 116سالگی خوب می‌دید، گوشش هم قشنگ می‌شنید، خدا یک یاری‌هایی به رفیق‌هایش می‌کند که واقعاً آدم را حیرت می‌گیرد، آهسته در گوش من گفت: این کیست؟ گفتم: یک دکتر برای آمریکاست. گفت: به من خبر می‌دادی تا یک میوه‌ای، یک انگوری، خیاری بگیرم. گفتم: نه من اهلش هستم و نه او اهلش هست. گفت: چای درست بکنم؟

گفتم: بکن. حالا جلوی این دکتر مخِ بهداشت، دیدم یک کاسهٔ روی ناصاف، یک مقدار آب در آن ریخت، دوتا استکان‌ها را با دستش در آن کاسه شست. آن قوری بندزده را هم شست، یک‌ذره چای ایرانی ته قوری ریخت، چای دم کشید.

حالا دکتر هم دید چطوری استکان را شست و دو تا چای ریخت! دکتر به من گفت: من میل ندارم! گفتم: غلط کردی که میل نداری، دکتر این چایی دارو هست، من پانزده‌سال است دارم این چای را می‌خورم و هیچی‌ام هم نشده است. اشتباه می‌کنی می‌گویی نمی‌خواهم! گفت: چشم، بده بخورم. چیزی‌ام نمی‌شود؟ گفتم: نه، اگر بدنت ناسالم است، این چای به تو کمک می‌کند.

بعد این دکتر به من گفت: اجازه می‌دهد من آزمایشش بکنم؟ بهش گفتم: پیر، این می‌خواهد تو را معاینه بکند. گفت: نیازی نیست، من هیچی‌ام نیست؛ ولی حالا دلش می‌خواهد معاینه بکند، بکند. یک دستگاه‌هایی را از کیفش درآورد، من تا حالا در ایران در آن وقت ندیده بودم. با این دستگاه‌ها گوش، قلب، رگ‌های دست، همه‌چیزش را معاینه کرد. گفتم: آقای دکتر نظرت چیست؟ گفت: این سی‌سال پیش از نظر قواعد پزشکیِ ما باید مُرده باشد، این چطوری زنده است؟ گفتم: آقای دکتر، یک رفیق دارد که به ملک‌الموت اجازه نمی‌دهد بیاید روحش را بگیرد! گفت: درست است.

چرا این بدن صد درصد سالم است؟ آرامش، آرامش از کجا آورده است؟ اتصال به خدا، ایمان به پروردگار، نمازهای شبانه‌روز، خودِ نماز خیلی آرامش می‌دهد. یک دستگاه‌هایی هست که از خارج آمده، به مچ‌تان ببندید، رنگ سبز دارد، زرد دارد، قرمز دارد، این رنگ‌ها نشان‌دهندهٔ وضع اعصاب شماست. من پیش یکی از رفیق‌هایم بودم، آن می‌گفت: من یک مقدار ناراحتی دارم، همیشه باید این را به مچم ببندم و ببینم چه‌کاره هستم؟ زرد است، قرمز است، سبز است! گفتم: کِی سبز است؟ گفت: فقط وقتی دارم نماز می‌خوانم و در آرامش کاملم! امنیت کامل، آرامش کامل.

این کشیش به این جوان یا به این آدم متوسط گفت: من که از دین خودمان خبر دارم، فکر نمی‌کنم آن آرامشی که دنبالش هستی، به تو بدهد؛ بلند شو و به حجاز برو. سؤال کرد، سؤال کرد و آمد، معلوم شد آن پیغمبری که آن کشیش می‌گوید، در مدینه است. مدینه آمد، در ملاقات اوّل به پیغمبر گفت: من زرتشتی بودم، یک مقدار هم نصرانی شدم، اما آرامش پیدا نکردم، دینت را به من ارائه کن! پیغمبر ارائه کرد و او هم دین را قبول کرد. چقدر گذشت؟ یکسال! مهاجرین مکه و انصار مدینه سرِ این آدمی که یکسال بود مؤمن شده بود، دعوایشان شد.

مهاجران مدینه گفتند: چون این از جای دیگر آمده، مهاجر است و جزء ماست. انصار گفتند: نه این جزء ماست و با هم درگیری داشتند. درگیری داشت بالا می‌گرفت که رسول خدا به بلال فرمودند: جمعیت را بگو به مسجد بیایند. مسجد پر شد، پیغمبر روی منبر رفتند و فرمودند: مردم! سلمان، نه از شما مهاجرین است و نه از شما انصار است، بلکه «السلمان منا اهل البیت»، یکسال گذشته بود.

گاهی بعضی مردها و زن‌ها پنجاه‌سال است در تهران زندگی می‌کنند، اصفهان، شیراز، بندرعباس، بوشهر، شمال، مسلمان‌اند، پنجاه‌سال است، اما آرامش ندارند، امنیت ندارند، اضطراب دارند، در خانه دعوا دارند، با بچه‌ها دعوا دارند، زن با شوهر دعوا دارد، شوهر با زن دعوا دارد، با همسایه دعوا دارد، با خریدار دعوا دارد، با فروشنده دعوا دارد. پنجاه‌سال است هنوز آن اسلام آرامش‌بخش را به‌دست نیاورده است! پنجاه‌سال است دارد در فرهنگ ابلیس رفت‌وآمد می‌کند.

آخر دعوا برای دوتا مؤمن نیست، قرآن مجید می‌گوید: «و لا تنازعوا»، با همدیگر درگیر نشوید، نزاع نکنید! «تنازعوا»، طرفینی است، «تنازعوا» از باب تفاعل است و حتماً دو طرف می‌خواهد؛ دعوا نکنید، یعنی زن و شوهرها دعوا نکنید، رفیق‌ها دعوا نکنید، پدر و مادر با بچه‌ها دعوا نکنید، بچه‌ها با پدر و مادر دعوا نکنید. من دعوا را نمی‌پسندم و حرام است. خب وقتی در یک خانه دعوا نباشد، هیجان نباشد، بین دو نفر دعوا نباشد، هیجان نباشد، چه‌چیزی به جای آن است؟ آرامش و امنیت.

ما می‌توانیم یک زندگی که مردم می‌گویند مسالمت‌آمیز داشته باشیم. در کلمه ٔمسالمت، اسلام هست. مسالمت یعنی حروف اضافه‌اش را که بیندازیم، آن سه حرفیِ اصلی می‌ماند: «سلم»، زندگیِ با سلامت.
یک شب ساعت هشت و نه بود، این آخرین بچهٔ من که حالادر قم مدرّس درس‌های بالاست، کلاس سوم بود. به من گفت: پدر من یک مطلبی دارم!

گفتم: بگو بابا؛ چون در خانه باید بچه‌ها را آزاد گذاشت تا حرفشان را بزنند؛ اگر حق بود، باید به آنها اطمینان داد، قبول می‌کنند و اگر حق نبود، با دلیلِ نرم و بامحبت باید به آنها ثابت کرد که این مطلب شما ضرر دارد، اگر بخواهد عمل شود. ولی به بچه‌ها میدان بدهید تا حرف‌هایشان را بزنند، گاهی حرف‌های خیلی خوبی دارند، گاهی پیشنهادهای خیلی عالی دارند. بعضی از گذشتگان رسم بدی داشتند که تا بچه می‌آمد حرف بزند، می‌گفتند: ساکت شو، دهانت هنوز بوی شیر می‌دهد، فضولی نکن! این اخلاق شیطانی است.

گفتم: حرفت را بگو بابا. گفت: من روزها که مدرسه می‌روم، حرف ندارم که بزنم. همین‌جوری باید گوش بدهم. گفتم: چه حرفی نداری بزنی؟ گفت: برای اینکه این هم‌میزی‌ها و هم‌صندلی‌هایم، وقتی زنگ تفریح است و کنار هم هستیم، یکی‌شان می‌گوید: دیشب بابایم یک مشت در گیجگاه مادرم زد و زمین افتاد، آن یکی می‌گوید: کجایی! بابای من یک لگد به مامانم زد و مامانم پرت شد، آن یکی می‌گوید: چه می‌گویی! مادرم چنان در کلهٔ بابایم کوبید که بابام افتاد؛ اما من هیچ‌چیزی ندارم که بگویم.

شما با مامان دعوا نمی‌کنی تا ما هم یک حرفی داشته باشیم و فردا در مدرسه بگوییم مامانمان بابایمان را زد، بابایمان مامانمان را زد! گفتم: پسرم، دین به من و مادرت دعوا یاد نداده، آنچه یاد من و مادرت داده، محبت و خنده و آرامش و سازش و هماهنگی و باهم بودن و باهم خانه را اداره‌کردن است. گفت: بابا این‌جوری نمی‌شود، من حرف ندارم! حالا بنشینید و با شوخی باهم دعوا کنید! گفتم: نه با شوخی هم به ما اجازهٔ دعوا نداده‌اند، چه برسد به دعوای جدی! اصلاً ما مردها با زن‌هایمان غرق در نعمت‌های خدا هستیم، چه جایی پیدا می‌کنید که دلیل بر دعوا داشته باشد؟ چه جایی؟ ما چه‌چیزی کم داریم؟

شما برادران، شما خواهران، فکر بکنید! حالا فکرکردنش که عیبی ندارد. امشب پروردگار عالم اراده کند که این بینی زیبا و زیباسازی صورت از صورت شما کَنده شود و دور بیفتد! همین از نعمت بینی محرومتان کند که هیچ بویی را استشمام نکنید و همین یک نعمت را از شما بگیرد. چه‌کار می‌کنید؟ چه می‌کنید؟

ما یک دوست دوری داریم که یک سلام‌وعلیکی با هم داریم. دو هفته پیش، یک کسی را که می‌شناخت، من احوالش را از او پرسیدم و گفتم: فلانی خوب است؟ گفت: نه! گفتم: چطور؟ گفت: صبح از خواب بلند شده که برود وضو بگیرد و بیاید نماز بخواند، 44-45 سالش است، از خواب که بیدار شده، کل بینایی را از دست داده است و متخصص‌ترین دکترهای تهران دیدند و گفتند هیچ علاجی ندارد!

فکر کن، حالا این دوتا چشم را از ما بگیرند! فکر کن، پروردگار عالم یک اشاره به دوتا گوش ما بکند؛ چون مالک اوست و ما که مالک نیستیم! به گوش بگوید که دیگر صدایی نشنو! فکر کنید به زانوی ما بگوید که دیگر خم و راست نشو! اینها سر جای خودش! پدر یکی از رفیق‌های من که این دیگر خانواده را بسیار در تنگنا قرار داده، این پدر دوست من که با من هم در قم هم‌درس بود، دچار فراموشی صد درصد شد.

این دوست من نمی‌توانست دیگر هر روز به درس بیاید، گاهی یک روز نمی‌آمد و گاهی می‌آمد. من به او گفتم: چرا درس نمی‌آیی؟ درس که خیلی عالی است. گفت: پدرم دچار فراموشی کامل شده، دکتر بردیم، فقط وقت تنظیم کرده که چه ساعتی دستشویی ببرید. دستشویی می‌بریم، یادش نمی‌آید باید دستشویی کند، دو ساعت باید من، مادرم، خواهرم کنار دستشویی بایستیم تا بی‌اختیار این دستشویی کند، می‌شوریمش و می‌آییم، دیگر ظهر می‌شود. غذا را در دهانش می‌گذاریم، خوشمزه یادش نمی‌آید بِجَوَد، یادش نمی‌آید قورت بدهد.

خانم‌ها، آقایان، ما غرق در نعمت هستیم! جنگ و دعوا و بی‌دینی و گناه در این بستر نعمت، به خدا قَسم نادرست نادرست است. ما بیاییم بنشینیم و نعمت‌های خدا را یادآور بشویم که چه داریم و در مسیر شکر نعمت بیفتیم؛ نه اینکه در بستر این‌همه نعمت، این‌همه به همدیگر بد کنیم، ظلم کنیم، تلنگر بزنیم، دعوا کنیم، سر همدیگر داد بکشیم، پول همدیگر را بخوریم، حق همدیگر را ببریم، آخر ما کم نداریم!

برادران و خواهران، ما به هیچ گناهی احتیاج نداریم! ما چه نیازی به دروغ گفتن داریم؟ ما نیازمند راستگویی هستیم. ما چه نیازی به زنا داریم؟ ما نیازمند نکاح مشروع هستیم. ما چه نیازی به چشم‌چرانی داریم؟ این‌همه آثار عظمت الهی، چشم ما را سیر می‌کند. ما چه نیازی به لقمهٔ حرام داریم؛ درحالی‌که بیشترمان در سال از درآمدمان اضافه می‌آوریم! چه نیازی داریم ما که اضافه می‌آوریم، به حرام متوسل شویم؟

ما که احتیاجی به حرام نداریم، ما نیاز به گناه نداریم؛ اما ما نیازمند ارزش‌ها هستیم، ما نیازمند معارف هستیم، ما نیازمند حقایق هستیم؛ ما اگر این نیازهای خود را سرپوش بر روی آن نگذاریم و طبل استقلال نزنیم و اعلام بکنیم؛ مثل بچهٔ شیرخواره که با گریه، همهٔ نیازهایش را اعلام می‌کند،

ما به پروردگار بگوییم: محبوب ما، راست می‌گوییم، ما به توفیق نیاز داریم، ما به مهرورزی نیاز داریم، ما به دینداری نیاز داریم، ما به عبادت نیاز داریم، ما به دست جیب‌کردن برای کمک به مردم ضعیف نیاز داریم. خداوند هر نیازی را که به او اعلام بکن،ی راهش و جاده‌اش را برایت صاف می‌کند و خودش هم راهت می‌اندازد، «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا».

 چه شب با عظمتی است! شب جمعه، من عادتم است که شب‌های جمعهٔ طول سال، اگر به شهادت هر یک از ائمه، حتی پیغمبر بخورد، فقط باید سراغ ابی‌عبدالله بروم. آدم با امام حسین آرامش پیدا می‌کند. امام‌صادق می‌گویند: وقتی می‌نشینید و برای حسین گریه می‌کنید، از جا بلند نشده که خدا گناهان بین خودتان و خودش را می‌بخشد و رحمتش را بر شما نازل می‌کند و گریهٔ بر ابی‌عبدالله مُهر شفاعت‌شدن از طرف ما را هم به پرونده‌تان می‌زند.

خانم‌ها، آقایان، ما غرق در نعمت هستیم!

فرمانده سپاه: فتنه ۸۸ عقبه ۱۰ ساله داشت/ فتنه‌گران به دروغ می‌گویند دنبال اصلاح هستیم

فرمانده سپاه: فتنه ۸۸ عقبه ۱۰ ساله داشت/ فتنه‌گران به دروغ می‌گویند دنبال اصلاح هستیم

به گزارش تسنیم، سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی  در فرهنگسرای بهمن با اشاره به سالروز ٩ دی اظهار کرد: دشمنان با دهان و جنگ نرمشان می‌خواهند ما راه شهدا را گم کنیم. انقلاب اسلامی به دنبال یاری دین خداست، هدف ما هم باید قرار گرفتن در مسیر انقلاب باشد.
جعفری اظهار کرد: مجاهدت فقط جنگ سخت و جنگیدن نیست همانظور که رهبری فرمودند مجاهدت در عرصه‌های مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نیز لازم است.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادامه داد: ارزش‌های دینی بسیار گسترده است، حماسه ٩ دی محقق شدن وعده الهی درباره مجاهدت‌ها بود. ٩ دی یک روز بود اما عقبه چند ماه و یا به نوعی ۱۰ و ١٢ سال داشته، فتنه بزرگی از سال ٧٨ شروع شد و ۱۰ سال بعد به اسم فتنه ٨٨ بروز کرد. به‌وحود آوردن این فتنه و صحنه‌گردانان چه کسانی بودند؟ آنها دنبال چه بودند؟ چرا میگوییم حماسه ٩ دی؟ وقتی مردم در فتنه ٨٨ پیروز شدند چرا خداوند نصرت الهی را نصیب ما کرد چون بصیرت بود چون نگاهمان به یک راه بود.
سرلشکر جعفری با طرح این سوال که جایگاه ولی فقیه در جامعه چیست؟ گفت: ولی فقیه فرمانهای الهی را روی زمین هدایت می‌کند و چراغ راه الهی برای انقلاب اسلامی است. فتنه گران می‌خواستند ولی فقیه را تضعیف کننند تا نتواند راه الهی را به جامعه نشان دهد.
وی ادامه داد: تمام دشمنان خارجی چه با تابلو چه بدون تابلو و در رأس همه آمریکای جنایتکار از فتنه حمایت کردند تا چراغ الهی را در ایران خاموش کنند، اما مردم ما آگاهانه از این فتنه بزرگ به سلامت عبور کردند، عبور از فتنه ٨٨ سخت‌تر از عبور از دفاع مقدس بود و خداوند هم وعده خود را محقق کرد و توسعه بیداری اسلامی فتح بزرگی است که بعد از فتنه ٨٨ در داخل رخ داد، امروز امنیت بی‌نظیری در کشور داریم، هر اقدام ناامنی که از بیرون برنامه‌ریزی می‌شود با بن‌بست روبرو شده و دشمنان هم اغراق می‌کنند که ایران جزیره امنی است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: فتنه ٨٨ با هدف تضعیف جایگاه ولی فقیه طرح شد اما آنها (فتنه‌گران) خودشان قبول نمی‌کنند و می‌گویند ما دنبال اصلاح هستیم اما همه می‌دانند این یک فساد است و مردم هم به آن پی بردند و جای تبریک دارد به ملت ایران و خودمان.

فرمانده سپاه: فتنه ۸۸ عقبه ۱۰ ساله داشت/ فتنه‌گران به دروغ می‌گویند دنبال اصلاح هستیم

(image)

به گزارش تسنیم، سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی  در فرهنگسرای بهمن با اشاره به سالروز ٩ دی اظهار کرد: دشمنان با دهان و جنگ نرمشان می‌خواهند ما راه شهدا را گم کنیم. انقلاب اسلامی به دنبال یاری دین خداست، هدف ما هم باید قرار گرفتن در مسیر انقلاب باشد.
جعفری اظهار کرد: مجاهدت فقط جنگ سخت و جنگیدن نیست همانظور که رهبری فرمودند مجاهدت در عرصه‌های مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نیز لازم است.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادامه داد: ارزش‌های دینی بسیار گسترده است، حماسه ٩ دی محقق شدن وعده الهی درباره مجاهدت‌ها بود. ٩ دی یک روز بود اما عقبه چند ماه و یا به نوعی ۱۰ و ١٢ سال داشته، فتنه بزرگی از سال ٧٨ شروع شد و ۱۰ سال بعد به اسم فتنه ٨٨ بروز کرد. به‌وحود آوردن این فتنه و صحنه‌گردانان چه کسانی بودند؟ آنها دنبال چه بودند؟ چرا میگوییم حماسه ٩ دی؟ وقتی مردم در فتنه ٨٨ پیروز شدند چرا خداوند نصرت الهی را نصیب ما کرد چون بصیرت بود چون نگاهمان به یک راه بود.
سرلشکر جعفری با طرح این سوال که جایگاه ولی فقیه در جامعه چیست؟ گفت: ولی فقیه فرمانهای الهی را روی زمین هدایت می‌کند و چراغ راه الهی برای انقلاب اسلامی است. فتنه گران می‌خواستند ولی فقیه را تضعیف کننند تا نتواند راه الهی را به جامعه نشان دهد.
وی ادامه داد: تمام دشمنان خارجی چه با تابلو چه بدون تابلو و در رأس همه آمریکای جنایتکار از فتنه حمایت کردند تا چراغ الهی را در ایران خاموش کنند، اما مردم ما آگاهانه از این فتنه بزرگ به سلامت عبور کردند، عبور از فتنه ٨٨ سخت‌تر از عبور از دفاع مقدس بود و خداوند هم وعده خود را محقق کرد و توسعه بیداری اسلامی فتح بزرگی است که بعد از فتنه ٨٨ در داخل رخ داد، امروز امنیت بی‌نظیری در کشور داریم، هر اقدام ناامنی که از بیرون برنامه‌ریزی می‌شود با بن‌بست روبرو شده و دشمنان هم اغراق می‌کنند که ایران جزیره امنی است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: فتنه ٨٨ با هدف تضعیف جایگاه ولی فقیه طرح شد اما آنها (فتنه‌گران) خودشان قبول نمی‌کنند و می‌گویند ما دنبال اصلاح هستیم اما همه می‌دانند این یک فساد است و مردم هم به آن پی بردند و جای تبریک دارد به ملت ایران و خودمان.

فرمانده سپاه: فتنه ۸۸ عقبه ۱۰ ساله داشت/ فتنه‌گران به دروغ می‌گویند دنبال اصلاح هستیم

ستاره پرسپولیس: با پیراهن قرمز، یک گل از حریفان جلو هستیم!

ستاره پرسپولیس: با پیراهن قرمز، یک گل از حریفان جلو هستیم!

افق /با این وجود پرسپولیس ۳ امتیاز بازی با سایپا را از آن خود کرد. امید عالیشاه هم با ما و هواداران پرسپولیس هم‌عقیده است. او نظرات جالبی هم در مورد بازی در استادیوم تختی دارد که به خواندنش می‌ارزد.

 

پرسپولیس، پرسپولیس همیشگی نبود. درست است؟
کاملاً حق با شماست. تازه فصل بدنسازی را پشت سر گذاشتیم و هیچ‌کدام خوب نبودیم. البته هر وقت در ورزشگاه تختی بازی کردیم، همین شرایط حاکم بوده است.

 

چطور؟
خود من هرگز در ورزشگاه تختی نتوانستم آن فرم همیشگی را به نمایش بگذارم. سایر بچه‌ها هم همین شرایط را داشتند. اصلاً توپ را نمی‌شد روی زمین دواند و خیلی مشکل داشتیم.

 

واقعاً؟!
بله، یادم نمی‌آید خودم در این ورزشگاه خوب بازی کرده باشم. البته بدن همه ما سنگین بود و این مسئله هم مزید بر علت شد. با این وجود خوشحالم برنده از زمین خارج شدیم.

 

قبول داری شانس هم همراه شما بود؟
توی این‌جور بازی‌ها چاشنی شانس خیلی می‌تواند مؤثر باشد.

 

پارسال خوب بازی می‌کردید و شانس نداشتید. به نظر می‌رسد امسال عکس این قضیه صدق می‌کند!
در هفته‌های اول تا سوم نمی‌شود تیم‌ها را شناخت. طول می‌کشد تا بدن بچه‌ها رها شود و به حالت عادی برگردد. پارسال به نظرم بدترین شروع تاریخ باشگاه پرسپولیس را داشتیم. هفته‌های اول بد باختیم اما شوک بزرگی که به ما وارد شد، همه را همدل کرد.

 

منظورت درگذشت زنده‌یاد هادی ی است؟
متأسفانه ما هادی را از دست دادیم و این واقعاً ناراحت‌کننده بود. از آن به بعد همه برای شادی روح آن مرحوم بازی کردیم.

 

این همدلی در فصل جدید هم دیده می‌شود؟
چرا که نه! استخوان‌بندی پرسپولیس تا حد زیادی حفظ شده است. همه ما می‌دانیم توقعات هواداران این فصل بیشتر از قبل شده و باید حواس‌مان کاملاً جمع باشد. ما فقط در یک صورت می‌توانیم طرفداران را راضی کنیم و آن هم با نتیجه گرفتن است.

 

راستی تو که به صحنه نزدیک بودی، بگو چرا وحید امیری عصبانی شد و با بازیکن سایپا درگیری لفظی پیدا کرد؟
دقت نکردم. سرم را پایین انداختم و از صحنه دور شدم اما فکر می‌کنم برخوردی پیش آمد و وحید خطایی کرد که بازیکن حریف واکنش نشان داد اما در مجموع چیز خاصی نبود.

 

ببخشید یک مقدار سؤالات ما پراکنده شد. با برانکو که مصاحبه می‌کردم، گفت امید عالیشاه از کاپیتانی سیدجلال حسینی خیلی استقبال کرد. توضیح می‌دهی؟
آقای برانکو لطف دارد. ایشان حتی اگر بازوبند کاپیتانی را به من می‌داد، خودم آن را به سیدجلال می‌بخشیدم. در جامعه ما کسوت هنوز هم حرف اول را می‌زند و منِ امید عالیشاه هم بعدها چنین توقعی از بازیکنان جوان‌تر خواهم داشت.

 

از پیراهن جدید پرسپولیس راضی بودی؟
راستش را بخواهید، پیراهن مسابقه ما کیفیت خوبی دارد اما پیراهن‌های تمرین این‌طوری نیست. امیدوارم پیراهن‌های تمرینی هم به همان کیفیت مسابقه باشد.

 

نظرت درباره رنگ طوسی چیست؟
به من که باشد، دوست دارم همه بازی‌ها پیراهن قرمز بپوشیم چون وقتی این رنگ را بر تن داریم، یک گل از حریفان جلو هستیم. هرچند طوسی هم برای ما آمد داشت.

 

(باتعجب) چرا؟!
از لحاظ روانشناسی رنگ‌ها، قرمز همیشه برنده است ولی نمی‌توان همیشه از این رنگ استفاده کرد. البته قبلاً پیراهن دوم ما سفید بود و به هر حال تصمیم باشگاه این بوده است.

 

تو هم شرایطی مثل رامین رضاییان و مهدی طارمی داشتی، الان خوشحالی که مثل این دو به ترکیه نرفتی؟
هر بازیکنی شرایط خاص خودش را دارد. من هم از ترکیه و یکی، دو جای دیگر پیشنهاداتی داشتم اما از اول هم هدفم ماندن در پرسپولیس بود.

 

استقلال تهران رقیب سنتی‌تان را در هفته اول چطور دیدی؟
آقای منصوریان مربی جوان و خوبی است. به نظرم مشکل استقلال در هفته اول هم مثل ما سنگینی بدن بچه‌ها بود. مطمئن باشید در هفته‌های آینده بهتر کار خواهند کرد.

 

این پرتاب‌های بلند دست علیرضا بیرانوند، خدادادی است یا تمرین می‌کند؟
خدادادی است و خوراک خود من است! کار من و بازیکنان سرعتی برای استارت زدن و ضدحمله آسان‌تر می‌شود. البته بیرانوند جدای از پرتاب دست، گلر خوبی است و می‌تواند خیلی به ما کمک کند.

 

قبلاً هم به تو گفته بودیم که علی پروین تو را بهترین بازیکن ایران می‌داند. فکرش را نکردی که پیراهن شماره ۷ علی‌آقا را بپوشی؟
اصلاً به خودم جرأت چنین جسارتی نمی‌دهم. شماره ۷ به سلطان فوتبال ایران تعلق دارد و به نظرم باید در آرشیو باشگاه و به احترام علی‌آقا پروین بایگانی شود.

 

به عنوان سؤال آخر، بازی هفته آینده پرسپولیس برابر فولاد را چطور پیش‌بینی می‌کنی؟
بازی در استادیوم آزادی تهران برگزار می‌شود و ان‌شاءا… با حضور پرشور و حمایت هواداران، برنده و دست پر از زمین خارج شویم. یک انتقاد هم از مسئولان برگزارکننده مسابقات دارم. چرا بازی‌ها را وسط هفته برگزار می‌کنند؟ به هر حال کسانی که به استادیوم می‌آیند، اغلب کار و زندگی دارند و بهتر است روز جمعه و آخر هفته بازی‌ها انجام شود تا تماشاگران استقبال بیشتری از مسابقات داشته باشند. امیدوارم دوستانه به این مسئله رسیدگی کنند.

خبر ورزشی

ستاره پرسپولیس: با پیراهن قرمز، یک گل از حریفان جلو هستیم!

افق /با این وجود پرسپولیس ۳ امتیاز بازی با سایپا را از آن خود کرد. امید عالیشاه هم با ما و هواداران پرسپولیس هم‌عقیده است. او نظرات جالبی هم در مورد بازی در استادیوم تختی دارد که به خواندنش می‌ارزد.

 

پرسپولیس، پرسپولیس همیشگی نبود. درست است؟
کاملاً حق با شماست. تازه فصل بدنسازی را پشت سر گذاشتیم و هیچ‌کدام خوب نبودیم. البته هر وقت در ورزشگاه تختی بازی کردیم، همین شرایط حاکم بوده است.

 

چطور؟
خود من هرگز در ورزشگاه تختی نتوانستم آن فرم همیشگی را به نمایش بگذارم. سایر بچه‌ها هم همین شرایط را داشتند. اصلاً توپ را نمی‌شد روی زمین دواند و خیلی مشکل داشتیم.

 

واقعاً؟!
بله، یادم نمی‌آید خودم در این ورزشگاه خوب بازی کرده باشم. البته بدن همه ما سنگین بود و این مسئله هم مزید بر علت شد. با این وجود خوشحالم برنده از زمین خارج شدیم.

 

قبول داری شانس هم همراه شما بود؟
توی این‌جور بازی‌ها چاشنی شانس خیلی می‌تواند مؤثر باشد.

 

پارسال خوب بازی می‌کردید و شانس نداشتید. به نظر می‌رسد امسال عکس این قضیه صدق می‌کند!
در هفته‌های اول تا سوم نمی‌شود تیم‌ها را شناخت. طول می‌کشد تا بدن بچه‌ها رها شود و به حالت عادی برگردد. پارسال به نظرم بدترین شروع تاریخ باشگاه پرسپولیس را داشتیم. هفته‌های اول بد باختیم اما شوک بزرگی که به ما وارد شد، همه را همدل کرد.

 

منظورت درگذشت زنده‌یاد هادی ی است؟
متأسفانه ما هادی را از دست دادیم و این واقعاً ناراحت‌کننده بود. از آن به بعد همه برای شادی روح آن مرحوم بازی کردیم.

 

این همدلی در فصل جدید هم دیده می‌شود؟
چرا که نه! استخوان‌بندی پرسپولیس تا حد زیادی حفظ شده است. همه ما می‌دانیم توقعات هواداران این فصل بیشتر از قبل شده و باید حواس‌مان کاملاً جمع باشد. ما فقط در یک صورت می‌توانیم طرفداران را راضی کنیم و آن هم با نتیجه گرفتن است.

 

راستی تو که به صحنه نزدیک بودی، بگو چرا وحید امیری عصبانی شد و با بازیکن سایپا درگیری لفظی پیدا کرد؟
دقت نکردم. سرم را پایین انداختم و از صحنه دور شدم اما فکر می‌کنم برخوردی پیش آمد و وحید خطایی کرد که بازیکن حریف واکنش نشان داد اما در مجموع چیز خاصی نبود.

 

ببخشید یک مقدار سؤالات ما پراکنده شد. با برانکو که مصاحبه می‌کردم، گفت امید عالیشاه از کاپیتانی سیدجلال حسینی خیلی استقبال کرد. توضیح می‌دهی؟
آقای برانکو لطف دارد. ایشان حتی اگر بازوبند کاپیتانی را به من می‌داد، خودم آن را به سیدجلال می‌بخشیدم. در جامعه ما کسوت هنوز هم حرف اول را می‌زند و منِ امید عالیشاه هم بعدها چنین توقعی از بازیکنان جوان‌تر خواهم داشت.

 

از پیراهن جدید پرسپولیس راضی بودی؟
راستش را بخواهید، پیراهن مسابقه ما کیفیت خوبی دارد اما پیراهن‌های تمرین این‌طوری نیست. امیدوارم پیراهن‌های تمرینی هم به همان کیفیت مسابقه باشد.

 

نظرت درباره رنگ طوسی چیست؟
به من که باشد، دوست دارم همه بازی‌ها پیراهن قرمز بپوشیم چون وقتی این رنگ را بر تن داریم، یک گل از حریفان جلو هستیم. هرچند طوسی هم برای ما آمد داشت.

 

(باتعجب) چرا؟!
از لحاظ روانشناسی رنگ‌ها، قرمز همیشه برنده است ولی نمی‌توان همیشه از این رنگ استفاده کرد. البته قبلاً پیراهن دوم ما سفید بود و به هر حال تصمیم باشگاه این بوده است.

 

تو هم شرایطی مثل رامین رضاییان و مهدی طارمی داشتی، الان خوشحالی که مثل این دو به ترکیه نرفتی؟
هر بازیکنی شرایط خاص خودش را دارد. من هم از ترکیه و یکی، دو جای دیگر پیشنهاداتی داشتم اما از اول هم هدفم ماندن در پرسپولیس بود.

 

استقلال تهران رقیب سنتی‌تان را در هفته اول چطور دیدی؟
آقای منصوریان مربی جوان و خوبی است. به نظرم مشکل استقلال در هفته اول هم مثل ما سنگینی بدن بچه‌ها بود. مطمئن باشید در هفته‌های آینده بهتر کار خواهند کرد.

 

این پرتاب‌های بلند دست علیرضا بیرانوند، خدادادی است یا تمرین می‌کند؟
خدادادی است و خوراک خود من است! کار من و بازیکنان سرعتی برای استارت زدن و ضدحمله آسان‌تر می‌شود. البته بیرانوند جدای از پرتاب دست، گلر خوبی است و می‌تواند خیلی به ما کمک کند.

 

قبلاً هم به تو گفته بودیم که علی پروین تو را بهترین بازیکن ایران می‌داند. فکرش را نکردی که پیراهن شماره ۷ علی‌آقا را بپوشی؟
اصلاً به خودم جرأت چنین جسارتی نمی‌دهم. شماره ۷ به سلطان فوتبال ایران تعلق دارد و به نظرم باید در آرشیو باشگاه و به احترام علی‌آقا پروین بایگانی شود.

 

به عنوان سؤال آخر، بازی هفته آینده پرسپولیس برابر فولاد را چطور پیش‌بینی می‌کنی؟
بازی در استادیوم آزادی تهران برگزار می‌شود و ان‌شاءا… با حضور پرشور و حمایت هواداران، برنده و دست پر از زمین خارج شویم. یک انتقاد هم از مسئولان برگزارکننده مسابقات دارم. چرا بازی‌ها را وسط هفته برگزار می‌کنند؟ به هر حال کسانی که به استادیوم می‌آیند، اغلب کار و زندگی دارند و بهتر است روز جمعه و آخر هفته بازی‌ها انجام شود تا تماشاگران استقبال بیشتری از مسابقات داشته باشند. امیدوارم دوستانه به این مسئله رسیدگی کنند.

خبر ورزشی

ستاره پرسپولیس: با پیراهن قرمز، یک گل از حریفان جلو هستیم!

دانلود فیلم خارجی

هدایتی: در حال مذاکره با دو بازیکن سرشناس هستیم +تصویر

هدایتی: در حال مذاکره با دو بازیکن سرشناس هستیم +تصویر

در این روزهایی که در نقل و انتقالات به سر می بریم یکی از سرگرمی های حسین هدایتی و هواداران پرسپولیس این است که به بروند و از اتفاقات جاری و اینکه کدام بازیکن قرار است جا به جا شود سخن بگویند.

پس از جنجال هایی که در خصوص جدایی مهدی طارمی از پرسپولیس به راه افتاد، هدایتی در پاسخ به حملات متعدد بوشهری های هوادار طارمی نوشت:

«سلام و درود خدا بر مردم عزیز و شجاع و خونگرم بوشهر. در طول تاریخ ایران اونها ثابت شده می باشند و بنده هم کوچک آنها هستم و بارها در زمینه تیم شاهین بوشهر و امور خیر استان کنار اونها بودم. دست همه اونها را می بوسم و خدمات و زحمات آقا مهدى را هم در تیم محبوبم به ویژه دربى فراموش نمى کنم.

اما با تصمیم فوتبالى اشتباه او هم مخالفم و هیچ گونه توهینى هم به ایشان نکردم. بحث فوتبالى است آن هم از روى علاقه به ایشان که دل میلیون ها هوادار به تیم و حتى خود ایشان را به درد آورده که ایشان با تذکر و دلسوزى ما و مردم روبرو شده که در آینده ایشان مفید است.

آرزوى سلامتى و موفقیت براى همه هموطن هاى خودم به ویژه آقامهدى دارم.»

در ادامه هدایتی در پاسخ به یکی از هواداران ضمن تبریک پیروزی والیبال ایران بر صربستان، مذاکره با دو بازیکن سرشناس را تایید کرد. (عکس دوم)

 

آنگونه که از ادامه جواب های عابربانک پرسپولیسی ها به هواداران مشخص است، این دو بازیکن سرشناس که قول داده شده به سرخپوشان ملحق می شوند، در خط دفاعی و حمله بازی می کنند. (عکس سوم)

 

تصاویر قابل کلیک است

 

 

 

۱۰۹

هدایتی: در حال مذاکره با دو بازیکن سرشناس هستیم +تصویر

در این روزهایی که در نقل و انتقالات به سر می بریم یکی از سرگرمی های حسین هدایتی و هواداران پرسپولیس این است که به بروند و از اتفاقات جاری و اینکه کدام بازیکن قرار است جا به جا شود سخن بگویند.

پس از جنجال هایی که در خصوص جدایی مهدی طارمی از پرسپولیس به راه افتاد، هدایتی در پاسخ به حملات متعدد بوشهری های هوادار طارمی نوشت:

«سلام و درود خدا بر مردم عزیز و شجاع و خونگرم بوشهر. در طول تاریخ ایران اونها ثابت شده می باشند و بنده هم کوچک آنها هستم و بارها در زمینه تیم شاهین بوشهر و امور خیر استان کنار اونها بودم. دست همه اونها را می بوسم و خدمات و زحمات آقا مهدى را هم در تیم محبوبم به ویژه دربى فراموش نمى کنم.

اما با تصمیم فوتبالى اشتباه او هم مخالفم و هیچ گونه توهینى هم به ایشان نکردم. بحث فوتبالى است آن هم از روى علاقه به ایشان که دل میلیون ها هوادار به تیم و حتى خود ایشان را به درد آورده که ایشان با تذکر و دلسوزى ما و مردم روبرو شده که در آینده ایشان مفید است.

آرزوى سلامتى و موفقیت براى همه هموطن هاى خودم به ویژه آقامهدى دارم.»

در ادامه هدایتی در پاسخ به یکی از هواداران ضمن تبریک پیروزی والیبال ایران بر صربستان، مذاکره با دو بازیکن سرشناس را تایید کرد. (عکس دوم)

 

آنگونه که از ادامه جواب های عابربانک پرسپولیسی ها به هواداران مشخص است، این دو بازیکن سرشناس که قول داده شده به سرخپوشان ملحق می شوند، در خط دفاعی و حمله بازی می کنند. (عکس سوم)

 

تصاویر قابل کلیک است

 

 

 

۱۰۹

هدایتی: در حال مذاکره با دو بازیکن سرشناس هستیم +تصویر

باران فیلم

با ۱۰ بازیکن تاپ در حال مذاکره هستیم/ عابدینی اگر سند دارد حرف بزند

با ۱۰ بازیکن تاپ در حال مذاکره هستیم/ عابدینی اگر سند دارد حرف بزند

باشگاه استقلال این روزها بیشتر به جای آنکه درگیر جام حذفی باشد درگیر شایعات است. هر روز یک سرمربی در رسانه‌ها مطرح می‌شود در حالی که تیم پرویز مظلومی هفته ‌آینده باید در مسابقه حساس به مصاف ذوب آهن برود. از طرف دیگر نام بازیکنان مختلف در رسانه‌ها مطرح می‌شود که با باشگاه استقلال به توافق رسیده‌اند اما این موضوع‌ها هم از سوی باشگاه تائید نمی‌شود.

 

مقداد نجف نژاد در خصوص شایعات مختلف با مقداد نجف‌نژاد رئیس هیات مدیره باشگاه استقلال اظهاراتی ارائه کرد؛

 

* : از شرایط تیم چه خبر؟

 

تیم شرایط خوبی دارد و ما هم پیگیر هستیم. بازیکنان سرحال و قبراق تمرین می‌کنند و می‌دانم که آن‌ها در این مدت برای بازی‌های جام حذفی برنامه‌ریزی کرده‌اند و زحمت کشیده‌اند.

 

* : حتما خبر دارید که امید ابراهیمی بعد از چند روز غیبت به خاطر مسائل مالی روز گذشته دوباره به تمرینات برگشت.

 

از این موضوع مطلعم ولی اینها مسائل ریز است. ما در پرداختی‌ها امسال زیاد مشکلی نداشتیم شما به سال‌های گذشته رجوع کنید و تفاوت امسال و سال‌های قبل را متوجه می‌شوید. ما هم تلاش می‌کنیم چون می‌دانیم که بازیکنان و کادر فنی زحمت خود را می‌کشند.

 

* : این روزها اسامی مختلفی در رسانه‌ها مطرح می‌شود و ظاهراً خود شما هم از این مذاکرات با خبر هستید؟

 

به هر حال ما هم یکسری از بازیکنان را هدف گذاری کردیم و خود هیات مدیره و مدیرعامل هم این موضوع را مطلع هستند. ما می‌دانیم که نقاط ضعفمان کجاست و تیم در چه پست‌هایی باید تقویت شود. البته این را هم بگویم که واقعا از تیم امسالمان راضی هستیم چون در کل میانگین سنی تیم پایین آمده و جوان تر شده. چند نفری را هم مشخص کرده‌ایم که ان‌شاءالله بعد از جام حذفی آن‌ها را معرفی خواهیم کرد.

 

* : اما آقای افشارزاده قویا اعلام کردند که باشگاه استقلال با هیچ بازیکنی مذاکره نکرده و این ها در حد شایعه است.

 

(می‌خندد) … مگر می‌شود ما بازیکنانی را مدنظر نداشته باشیم. البته من رئیس هیات مدیره هستم و با بازیکن مذاکره نمی‌کنم ولی مطمئن باشید اسامی روی میز گذاشته ایم و آن‌ها را مدنظر داریم. مذاکره با بازیکن پروسه دارد و قطعا در چارچوب کارهای مدیریت و سرمربی پیش خواهد رفت.

 

* : یعنی شما قویا معتقد هستید باشگاه در حال مذاکره با بازیکنان مدنظرش است؟

 

من دو سه روز پیش هم تذکراتی را دادم ما گزینه‌هایی داریم که در هر صورت باید روند آنها را در نظر بگیریم. ما همین حالا باید اقدام کنیم و این موارد را به سایر دوستان گفتم. الان زمانی است که همه تیم‌ها در حال یارگیری هستند. هرچند باز هم این را تاکید می‌کنم و از شما می‌خواهم بنویسید که ما از کلیات تیم امسال راضی هستیم ولی چون در آستانه مسابقه مهمی مثل جام حذفی قرار داریم نمی‌خواهیم حرفی بزنیم که تیم به حاشیه برود. من به افشارزاده و یکی دو نفر دیگر گفته‌ام که ما الان نباید فرصت را از دست بدهیم و افرادی را که می‌خواهیم باید در جریان باشند که ما به آن‌ها نیاز داریم.

 

* : پس شما تائید می‌کنید که باشگاه در حال مذاکره است و شایعاتی که در رسانه‌ها مطرح می‌شود صحت دارد.

 

کدام شایعات؟

 

* : اسامی بازیکنان و مربیان که در رسانه ها مطرح می‌شود.چون اسامی مثل غفوری و … توسط افشارزاده تائید نمی‌ شو و از طرفی هواداران استقلال هم نگران هستند که وضعیت چه می‌شود.

 

اگر به من بود تا همین امروز با بازیکنان مدنظر صحبت کرده بودم. ما به چند بازیکن نیاز داریم و آن بازیکنان هم باید بدانند که ما آن‌ها را می‌خواهیم. اگر فرصت از دست برود دیگر قابل جبران نیست. قرار نیست هر چیزی ته سفره ماند ما به سراغشان برویم ما اول سفره هستیم و تکلیف بازیکنانی که می‌خواهیم هم مشخص است. تعدادی از بازیکنان هم مدنظر ما هستند که اسامی آن‌ها را در اختیار دارم و ۱۰ روز دیگر در موردش صحبت می‌کنم.

 

* : این اسامی که شما می‌گویید در موردش با چه کسانی صحبت کرده‌اید؟

 

من به عنوان رئیس هیات مدیره و کسی که ۱۲ سال است در استقلال حضور دارم بالاخره بد و خوب را تشخیص می‌دهم.دیروز هم با افشارزاده صحبت کردم و پریروز هم با یکی دیگر از اعضای هیات مدیره حرف زدم. بالاخره بعد از این همه سال می‌دانم که در چه نقطه‌ای نیاز به تقویت داریم.

 

* : یعنی شما با شخص فنی در هیات مدیره مشورت کردید که می‌گویید بازیکنانی را زیر نظر دارید؟

 

نه. من خودم این بازیکنان را انتخاب کردم! من شناخت کاملی از لیگ دارم و البته در هیات مدیره هم افراد فنی مثل کردنوری، معینی و حتی افشارزاده حضور دارند که در ریز جریانات هستند. حتی شما از شخصی که فوتبالیست نیست بخواهید ۱۰ بازیکن مطرح لیگ را معرفی کنند به شما این موضوع را خواهد گفت. ما بازیکنان خوبی مدنظر داریم و من اسامی بهترین بازیکنان در اختیار دارم و به هیچ کس هم نمی‌گویم. به دوستان گفتم بهتر است با این نفرات صحبت کنید و وقت را نکشید. وگرنه اگر به دست من بود خودم حرف می‌زدم. البته این را هم بگویم افشارزاده زیرک است و وقت را نمی‌کشد و می‌داند که استقلال باید از حالا مذاکره با بازیکنان را انجام دهد تا فرصت از دست نرود.

 

* : امیر عابدینی امروز ادعا کرد یک شرکت اپراتور تلفن همراه ۱۱۰ میلیارد تومان از طریق دو باشگاه استقلال و پرسپولیس درآمد داشته و ظاهرا قرار است سازمان لیگ هم از آن‌ها شکایت کند آیا شما در هیات مدیره بحثی در این زمینه داشتید؟

 

اتفاقا هفته گذشته صحبت ما در نشست همین بود. من خودم شخصا با آقای شیرازی تماس گرفتم و ۱۰ روز پیش به او گفتم که بند به بند توافق شما با باشگاه استقلال باید در هیات مدیره بررسی شود. این یک قرارداد دو طرفه است و هیات مدیره هم باید اعمال نظر کند. البته من اعتقاد دارم می توانیم با همین اسپانسر تغییراتی در قرارداد بدهیم و با آن‌ها کار کنیم.

 

* : اینکه عابدینی چنین صحبتی را مطرح کرده را می‌پذیرید؟

 

اگر  واقعا بحث این است که باید مطالعه و اسناد باشد.بهتر است اگر حرفی زده می‌شود با سند و مدرک باشد. ما هم می‌دانیم میزان درآمد دو باشگاه استقلال و پرسپولیس چقدر است و این دو تیم چه پتانسیل‌هایی دارند. همان طور که گفتم دو بار با شیرازی تماس گرفتم و از او خواستم که بند به بند قرارداد این شرکت با استقلال به دست هیات مدیره برسد تا بررسی شود. ما هم باید روی اسپانسر مطالعه داشته باشیم و همه چیز را بررسی کنیم.

 

* : به عنوان سوال آخر در صورت قهرمانی استقلال و یا عدم قهرمانی تکلیف سرمربی تیم چه زمانی مشخص می‌شود؟

 

فعلا تمام فکر و ذکرمان روی جام حذفی است و هدف مان حمایت از مظلومی است چون او هم میدان دیده و هم توانمند است اجازه بدهید بعد از جام حذفی همه چیز مشخص خواهد شد.

 

فارس

با ۱۰ بازیکن تاپ در حال مذاکره هستیم/ عابدینی اگر سند دارد حرف بزند

باشگاه استقلال این روزها بیشتر به جای آنکه درگیر جام حذفی باشد درگیر شایعات است. هر روز یک سرمربی در رسانه‌ها مطرح می‌شود در حالی که تیم پرویز مظلومی هفته ‌آینده باید در مسابقه حساس به مصاف ذوب آهن برود. از طرف دیگر نام بازیکنان مختلف در رسانه‌ها مطرح می‌شود که با باشگاه استقلال به توافق رسیده‌اند اما این موضوع‌ها هم از سوی باشگاه تائید نمی‌شود.

 

مقداد نجف نژاد در خصوص شایعات مختلف با مقداد نجف‌نژاد رئیس هیات مدیره باشگاه استقلال اظهاراتی ارائه کرد؛

 

* : از شرایط تیم چه خبر؟

 

تیم شرایط خوبی دارد و ما هم پیگیر هستیم. بازیکنان سرحال و قبراق تمرین می‌کنند و می‌دانم که آن‌ها در این مدت برای بازی‌های جام حذفی برنامه‌ریزی کرده‌اند و زحمت کشیده‌اند.

 

* : حتما خبر دارید که امید ابراهیمی بعد از چند روز غیبت به خاطر مسائل مالی روز گذشته دوباره به تمرینات برگشت.

 

از این موضوع مطلعم ولی اینها مسائل ریز است. ما در پرداختی‌ها امسال زیاد مشکلی نداشتیم شما به سال‌های گذشته رجوع کنید و تفاوت امسال و سال‌های قبل را متوجه می‌شوید. ما هم تلاش می‌کنیم چون می‌دانیم که بازیکنان و کادر فنی زحمت خود را می‌کشند.

 

* : این روزها اسامی مختلفی در رسانه‌ها مطرح می‌شود و ظاهراً خود شما هم از این مذاکرات با خبر هستید؟

 

به هر حال ما هم یکسری از بازیکنان را هدف گذاری کردیم و خود هیات مدیره و مدیرعامل هم این موضوع را مطلع هستند. ما می‌دانیم که نقاط ضعفمان کجاست و تیم در چه پست‌هایی باید تقویت شود. البته این را هم بگویم که واقعا از تیم امسالمان راضی هستیم چون در کل میانگین سنی تیم پایین آمده و جوان تر شده. چند نفری را هم مشخص کرده‌ایم که ان‌شاءالله بعد از جام حذفی آن‌ها را معرفی خواهیم کرد.

 

* : اما آقای افشارزاده قویا اعلام کردند که باشگاه استقلال با هیچ بازیکنی مذاکره نکرده و این ها در حد شایعه است.

 

(می‌خندد) … مگر می‌شود ما بازیکنانی را مدنظر نداشته باشیم. البته من رئیس هیات مدیره هستم و با بازیکن مذاکره نمی‌کنم ولی مطمئن باشید اسامی روی میز گذاشته ایم و آن‌ها را مدنظر داریم. مذاکره با بازیکن پروسه دارد و قطعا در چارچوب کارهای مدیریت و سرمربی پیش خواهد رفت.

 

* : یعنی شما قویا معتقد هستید باشگاه در حال مذاکره با بازیکنان مدنظرش است؟

 

من دو سه روز پیش هم تذکراتی را دادم ما گزینه‌هایی داریم که در هر صورت باید روند آنها را در نظر بگیریم. ما همین حالا باید اقدام کنیم و این موارد را به سایر دوستان گفتم. الان زمانی است که همه تیم‌ها در حال یارگیری هستند. هرچند باز هم این را تاکید می‌کنم و از شما می‌خواهم بنویسید که ما از کلیات تیم امسال راضی هستیم ولی چون در آستانه مسابقه مهمی مثل جام حذفی قرار داریم نمی‌خواهیم حرفی بزنیم که تیم به حاشیه برود. من به افشارزاده و یکی دو نفر دیگر گفته‌ام که ما الان نباید فرصت را از دست بدهیم و افرادی را که می‌خواهیم باید در جریان باشند که ما به آن‌ها نیاز داریم.

 

* : پس شما تائید می‌کنید که باشگاه در حال مذاکره است و شایعاتی که در رسانه‌ها مطرح می‌شود صحت دارد.

 

کدام شایعات؟

 

* : اسامی بازیکنان و مربیان که در رسانه ها مطرح می‌شود.چون اسامی مثل غفوری و … توسط افشارزاده تائید نمی‌ شو و از طرفی هواداران استقلال هم نگران هستند که وضعیت چه می‌شود.

 

اگر به من بود تا همین امروز با بازیکنان مدنظر صحبت کرده بودم. ما به چند بازیکن نیاز داریم و آن بازیکنان هم باید بدانند که ما آن‌ها را می‌خواهیم. اگر فرصت از دست برود دیگر قابل جبران نیست. قرار نیست هر چیزی ته سفره ماند ما به سراغشان برویم ما اول سفره هستیم و تکلیف بازیکنانی که می‌خواهیم هم مشخص است. تعدادی از بازیکنان هم مدنظر ما هستند که اسامی آن‌ها را در اختیار دارم و ۱۰ روز دیگر در موردش صحبت می‌کنم.

 

* : این اسامی که شما می‌گویید در موردش با چه کسانی صحبت کرده‌اید؟

 

من به عنوان رئیس هیات مدیره و کسی که ۱۲ سال است در استقلال حضور دارم بالاخره بد و خوب را تشخیص می‌دهم.دیروز هم با افشارزاده صحبت کردم و پریروز هم با یکی دیگر از اعضای هیات مدیره حرف زدم. بالاخره بعد از این همه سال می‌دانم که در چه نقطه‌ای نیاز به تقویت داریم.

 

* : یعنی شما با شخص فنی در هیات مدیره مشورت کردید که می‌گویید بازیکنانی را زیر نظر دارید؟

 

نه. من خودم این بازیکنان را انتخاب کردم! من شناخت کاملی از لیگ دارم و البته در هیات مدیره هم افراد فنی مثل کردنوری، معینی و حتی افشارزاده حضور دارند که در ریز جریانات هستند. حتی شما از شخصی که فوتبالیست نیست بخواهید ۱۰ بازیکن مطرح لیگ را معرفی کنند به شما این موضوع را خواهد گفت. ما بازیکنان خوبی مدنظر داریم و من اسامی بهترین بازیکنان در اختیار دارم و به هیچ کس هم نمی‌گویم. به دوستان گفتم بهتر است با این نفرات صحبت کنید و وقت را نکشید. وگرنه اگر به دست من بود خودم حرف می‌زدم. البته این را هم بگویم افشارزاده زیرک است و وقت را نمی‌کشد و می‌داند که استقلال باید از حالا مذاکره با بازیکنان را انجام دهد تا فرصت از دست نرود.

 

* : امیر عابدینی امروز ادعا کرد یک شرکت اپراتور تلفن همراه ۱۱۰ میلیارد تومان از طریق دو باشگاه استقلال و پرسپولیس درآمد داشته و ظاهرا قرار است سازمان لیگ هم از آن‌ها شکایت کند آیا شما در هیات مدیره بحثی در این زمینه داشتید؟

 

اتفاقا هفته گذشته صحبت ما در نشست همین بود. من خودم شخصا با آقای شیرازی تماس گرفتم و ۱۰ روز پیش به او گفتم که بند به بند توافق شما با باشگاه استقلال باید در هیات مدیره بررسی شود. این یک قرارداد دو طرفه است و هیات مدیره هم باید اعمال نظر کند. البته من اعتقاد دارم می توانیم با همین اسپانسر تغییراتی در قرارداد بدهیم و با آن‌ها کار کنیم.

 

* : اینکه عابدینی چنین صحبتی را مطرح کرده را می‌پذیرید؟

 

اگر  واقعا بحث این است که باید مطالعه و اسناد باشد.بهتر است اگر حرفی زده می‌شود با سند و مدرک باشد. ما هم می‌دانیم میزان درآمد دو باشگاه استقلال و پرسپولیس چقدر است و این دو تیم چه پتانسیل‌هایی دارند. همان طور که گفتم دو بار با شیرازی تماس گرفتم و از او خواستم که بند به بند قرارداد این شرکت با استقلال به دست هیات مدیره برسد تا بررسی شود. ما هم باید روی اسپانسر مطالعه داشته باشیم و همه چیز را بررسی کنیم.

 

* : به عنوان سوال آخر در صورت قهرمانی استقلال و یا عدم قهرمانی تکلیف سرمربی تیم چه زمانی مشخص می‌شود؟

 

فعلا تمام فکر و ذکرمان روی جام حذفی است و هدف مان حمایت از مظلومی است چون او هم میدان دیده و هم توانمند است اجازه بدهید بعد از جام حذفی همه چیز مشخص خواهد شد.

 

فارس

با ۱۰ بازیکن تاپ در حال مذاکره هستیم/ عابدینی اگر سند دارد حرف بزند

اخبار دنیای موبایل و تکنولوژی

ربیعی:در حصر اقتصادی هستیم

ربیعی:در حصر اقتصادی هستیم

به گزارش جهان به نقل از فارس، علی ربیعی عصر امروز در جمع خبرنگاران با بیان تبریک سوم خرداد اظهار کرد: مقام معظم رهبری فرمودند «کار امام خمینی سبب آزادی خرمشهر شد»، ایشان الگو و شخصیت‌سازی حضرت امام راحل (ره) را به عنوان متن اجتماعی ترسیم می‌کنند که شوق را افزایش می‌دهد.
 
وی ادامه داد: دولت تدبیر و امید معتقد است که برای حل مشکلات جامعه به افراد و اخلاق سوم خردادی نیاز است تا با وجود همچین روحیه‌ای از مشکلات عبور کرد.
 
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی خاطرنشان کرد: برای رسیدن به قدرت و رفع مشکلات موجود باید از فرهنگ جهان‌آرا‌ها و بهنام محمدی‌ها الگو و آموزه گرفت چون که در درون این افراد فداکاری‌ها نهفته است.
 
ربیعی عنوان کرد: اکنون که در حصر اقتصادی هستیم باید مانند حماسه گذشتگان با عقلانیت، سخت‌کوشی، مدارا و ایثار با مشکلات رفتار کنیم تا توان عبور از آن را داشته باشیم.
 
وی اضافه کرد: دولت یازدهم با تدبیر و عقلانیت در حال حرکت و به‌دنبال تحقق عدالت در جامعه است که لازمه آن اقتصاد مقاومتی است.
 
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی متذکر شد: من به‌ عنوان وزیر تعاون تمام فکر و ذکرم این است که از مشکلات مردم کاسته شود و به ویژه مردم خرمشهر به هر آنچه که لیاقت دارند، برسند که ما این اهداف را با عقلانیت و سخت‌کوشی دنبال می‌کنیم.
 
ربیعی در رابطه با اهمیت و وجود سازمان منطقه آزاد اروند گفت: سازمان منطقه آزاد اروند تدبیر مهم و قابل توجهی از سوی دولت است که در آینده و سال‌های آتی اهمیت و نتایج آن بیشتر مشاهده می‌شود و با هماهنگی لازم روز به‌روز پیشرفت کند.
 
وی از بهره‌برداری 4 بیمارستان در آبادان و خرمشهر خبر داد و اظهار کرد: به‌ زودی 4 بیمارستان در شهرهای آبادان و خرمشهر آماده می‌شوند که خود شخصاً برای افتتاح یکی از این بیمارستان‌ها حضور پیدا می‌کنم، این بیمارستان‌ها توان استفاده از توریسم درمانی را نیز هم دارند.
 
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با بیان اینکه لایروبی باعث تحولات بزرگی در مرز ما می‌شود، تشریح کرد: در سال 94 حدود 16 هزار نفر بیمه شده وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی ولی در کشور به وجود آمد و 16 هزار شغل فراهم و آماده شد.
 
ربیعی تبیین کرد: از 550 هزار هکتار ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری تاکنون 180 هزار هکتار به‌ طور کامل آماده شده است و سهم آبادان و خرمشهر در ماه جاری اجرایی می‌شود.
 
وی در رابطه با تفاهم‌نامه همکاری مشترک وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با کمیته امداد امام خمینی گفت: در این تفاهم‌نامه مبلغ 300 میلیارد ریال پیش‌بینی شده است که صرف اشتغال در خرمشهر می‌شود.
 
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در پایان تأکید کرد: دولت تدبیر و امید با استفاده از عقلانیت، سخت‌کوشی و ایثار برای کاستن دغدغه و مشکلات مردم به شیوه اخلاق افراد سوم خردادی عمل می‌کند.

ربیعی:در حصر اقتصادی هستیم

به گزارش جهان به نقل از فارس، علی ربیعی عصر امروز در جمع خبرنگاران با بیان تبریک سوم خرداد اظهار کرد: مقام معظم رهبری فرمودند «کار امام خمینی سبب آزادی خرمشهر شد»، ایشان الگو و شخصیت‌سازی حضرت امام راحل (ره) را به عنوان متن اجتماعی ترسیم می‌کنند که شوق را افزایش می‌دهد.
 
وی ادامه داد: دولت تدبیر و امید معتقد است که برای حل مشکلات جامعه به افراد و اخلاق سوم خردادی نیاز است تا با وجود همچین روحیه‌ای از مشکلات عبور کرد.
 
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی خاطرنشان کرد: برای رسیدن به قدرت و رفع مشکلات موجود باید از فرهنگ جهان‌آرا‌ها و بهنام محمدی‌ها الگو و آموزه گرفت چون که در درون این افراد فداکاری‌ها نهفته است.
 
ربیعی عنوان کرد: اکنون که در حصر اقتصادی هستیم باید مانند حماسه گذشتگان با عقلانیت، سخت‌کوشی، مدارا و ایثار با مشکلات رفتار کنیم تا توان عبور از آن را داشته باشیم.
 
وی اضافه کرد: دولت یازدهم با تدبیر و عقلانیت در حال حرکت و به‌دنبال تحقق عدالت در جامعه است که لازمه آن اقتصاد مقاومتی است.
 
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی متذکر شد: من به‌ عنوان وزیر تعاون تمام فکر و ذکرم این است که از مشکلات مردم کاسته شود و به ویژه مردم خرمشهر به هر آنچه که لیاقت دارند، برسند که ما این اهداف را با عقلانیت و سخت‌کوشی دنبال می‌کنیم.
 
ربیعی در رابطه با اهمیت و وجود سازمان منطقه آزاد اروند گفت: سازمان منطقه آزاد اروند تدبیر مهم و قابل توجهی از سوی دولت است که در آینده و سال‌های آتی اهمیت و نتایج آن بیشتر مشاهده می‌شود و با هماهنگی لازم روز به‌روز پیشرفت کند.
 
وی از بهره‌برداری 4 بیمارستان در آبادان و خرمشهر خبر داد و اظهار کرد: به‌ زودی 4 بیمارستان در شهرهای آبادان و خرمشهر آماده می‌شوند که خود شخصاً برای افتتاح یکی از این بیمارستان‌ها حضور پیدا می‌کنم، این بیمارستان‌ها توان استفاده از توریسم درمانی را نیز هم دارند.
 
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با بیان اینکه لایروبی باعث تحولات بزرگی در مرز ما می‌شود، تشریح کرد: در سال 94 حدود 16 هزار نفر بیمه شده وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی ولی در کشور به وجود آمد و 16 هزار شغل فراهم و آماده شد.
 
ربیعی تبیین کرد: از 550 هزار هکتار ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری تاکنون 180 هزار هکتار به‌ طور کامل آماده شده است و سهم آبادان و خرمشهر در ماه جاری اجرایی می‌شود.
 
وی در رابطه با تفاهم‌نامه همکاری مشترک وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با کمیته امداد امام خمینی گفت: در این تفاهم‌نامه مبلغ 300 میلیارد ریال پیش‌بینی شده است که صرف اشتغال در خرمشهر می‌شود.
 
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در پایان تأکید کرد: دولت تدبیر و امید با استفاده از عقلانیت، سخت‌کوشی و ایثار برای کاستن دغدغه و مشکلات مردم به شیوه اخلاق افراد سوم خردادی عمل می‌کند.

ربیعی:در حصر اقتصادی هستیم

bluray movie download

شاهد قشربندی سلامت جامعه هستیم

شاهد قشربندی سلامت جامعه هستیم

به گزارش جهان به نقل از تسنیم، محمدباقر قالیباف عصر امروز در پنجمین سمپوزیوم کنگره مغز و اعصاب دنیا در مرکز همایش‌های بین‌المللی برج میلاد تهران اظهار داشت: با راه‌اندازی مرکز مغز و اعصاب کشور، یکی از مهمترین و بزرگترین اتفاقات تاریخ کشور رقم خواهد خورد.
 
وی افزود: این مرکز مغز و اعصاب علاوه بر سطح خدمات بالا باید در حوزه سلامت، زمینه‌ساز مشارکت‌های علم پزشکی در سطح جهان باشد.
 
شهردار تهران با اشاره به اهمیت مرکز مغز و اعصاب کشور در سطح جهان خاطرنشان کرد: امیدواریم که نخبگان و برترین پزشکان با آموزش‌های لازم در خارج از کشور در این مرکز مغز و اعصاب مشغول به کار شده و برای کشور افتخارآفرینی کنند.
 
وی با اشاره به تعهد اخلاق حرفه‌ای و تلاش‌های بی‌وقفه افراد در راه‌اندازی این مرکز یادآور شد: امروز شاهد شکاف و قشربندی در حوزه سلامت جامعه هستیم به‌گونه‌ای که قشر توانگر و سلامت جامعه و قشر آسیب‌پذیرتر در برابر بیماری را شاهد هستیم.
 
قالیباف خاطرنشان کرد: قطعاً قشربندی در جامعه متناسب با اخلاق حرفه‌ای و همچنین آموزه‌های دینی ما نیست.
 
وی متذکر شد: برقراری عدالت در سلامت جامعه نیازمند یک مسیر مشخص اجتماعی است که توسط نخبگان، پزشکان و خیّرین باید انجام پذیرد.
 
شهردار تهران با بیان اینکه نجات یک انسان نجات یک جامعه است، اظهار داشت: امروز بیش از پیش به سلامت پزشکی در کشور واقف هستیم.
 
قالیباف در پایان با ابراز امیدواری برای افزایش سطح سلامت جامعه متذکر شد: از پروفسور سمیعی و همکاران وی برای راه‌اندازی این مرکز مغز و اعصاب که یک امر اخروی نیز به حساب می‌آید کمال تشکر را دارم و به او خداقوت می‌گویم.

شاهد قشربندی سلامت جامعه هستیم

به گزارش جهان به نقل از تسنیم، محمدباقر قالیباف عصر امروز در پنجمین سمپوزیوم کنگره مغز و اعصاب دنیا در مرکز همایش‌های بین‌المللی برج میلاد تهران اظهار داشت: با راه‌اندازی مرکز مغز و اعصاب کشور، یکی از مهمترین و بزرگترین اتفاقات تاریخ کشور رقم خواهد خورد.
 
وی افزود: این مرکز مغز و اعصاب علاوه بر سطح خدمات بالا باید در حوزه سلامت، زمینه‌ساز مشارکت‌های علم پزشکی در سطح جهان باشد.
 
شهردار تهران با اشاره به اهمیت مرکز مغز و اعصاب کشور در سطح جهان خاطرنشان کرد: امیدواریم که نخبگان و برترین پزشکان با آموزش‌های لازم در خارج از کشور در این مرکز مغز و اعصاب مشغول به کار شده و برای کشور افتخارآفرینی کنند.
 
وی با اشاره به تعهد اخلاق حرفه‌ای و تلاش‌های بی‌وقفه افراد در راه‌اندازی این مرکز یادآور شد: امروز شاهد شکاف و قشربندی در حوزه سلامت جامعه هستیم به‌گونه‌ای که قشر توانگر و سلامت جامعه و قشر آسیب‌پذیرتر در برابر بیماری را شاهد هستیم.
 
قالیباف خاطرنشان کرد: قطعاً قشربندی در جامعه متناسب با اخلاق حرفه‌ای و همچنین آموزه‌های دینی ما نیست.
 
وی متذکر شد: برقراری عدالت در سلامت جامعه نیازمند یک مسیر مشخص اجتماعی است که توسط نخبگان، پزشکان و خیّرین باید انجام پذیرد.
 
شهردار تهران با بیان اینکه نجات یک انسان نجات یک جامعه است، اظهار داشت: امروز بیش از پیش به سلامت پزشکی در کشور واقف هستیم.
 
قالیباف در پایان با ابراز امیدواری برای افزایش سطح سلامت جامعه متذکر شد: از پروفسور سمیعی و همکاران وی برای راه‌اندازی این مرکز مغز و اعصاب که یک امر اخروی نیز به حساب می‌آید کمال تشکر را دارم و به او خداقوت می‌گویم.

شاهد قشربندی سلامت جامعه هستیم

خرید بک لینک

مرکز فیلم

انقلابی هستیم و خون شهدایمان را با هنرمان، به هرجا بخواهیم راهنمایی می‌کنیم

انقلابی هستیم و خون شهدایمان را با هنرمان، به هرجا بخواهیم راهنمایی می‌کنیم

همزمان با حضور کاروان‌های راهیان نور در مناطق عملیاتی خوزستان این مناطق برای سومین سال متوالی میزبان بیش از  ۶۰ اجرای نمایش‌های خیابانی با مضمون دفاع مقدس توسط گروه تئاتر نمایه که از هنرمندان تئاتر خیابانی کشور هستند با پشتیبانی بنیاد برکت در راستای اشاعه فرهنگ دفاع مقدس در حال انجام است؛ در همین راستا اعضای گروه تئاتر نمایه، یادداشتی را در اختیار قرار داده‌اند که در ادامه می‌خوانید:

کاروان خورشید عشق، سومین سال طلوعش را در سرزمین نور و خون، صبح می‌کند.

سرزمین عشق، راهی است پر نور که میزبان راهپیمایان سرزمین نور است.

سومین سال است که  سرزمین عشق،  به همت ستاد راهیان نور و با موضوع ایثار و فداکاری شهدا و جانبازان میزبان گروه تئاتر نمایه است. راهیان سرزمین نور، میزبان نمایش اشک‌ها و لبخندهای اربابان نور است. نمایش‌هایی که سجاده وفاداری و یادآوری رزمنده‌های سفره‌های آسمانی است.

نمایش‌هایی که کلامش، حرکاتش، گویایی و شیواییش‌، دیالوگ‌هایش، صحنه هایش همه بیان از آن چشمه‌های جوشان زمزمه‌گر رزمنده‌های عاشق در دل خنکای شب و گرمای روز دارد.

گروه نمایش کربلایی آمده است تا نگذارد سجاده عشق رزمندگان راهیان نور ، عشق را فراموش و فراموشی را عشق کنند.

آمده است تا در دل سومین سالش، با باز یاد آوری خاطرات آن آسمانی‌ها، دل زمینی‌ها را در خاک‌های بهشتی منطقه راهیان نور خیمه نور کند و بگذارد تا اشک‌های شورانگیز زمزمه‌های عاشقی رزمندگان با رب الکریم، آرام و آهسته بر گوشه گوشه چشم‌های زائران سرزمین عشق شود.

اجرای نمایش‌ها، راه و آرامشی برای ابدیت مضامین دفاع مقدس، فرهنگ عاشورایی و انقلابی را بازگو می‌کند، تا رسانه‌ گویا انقلاب و بلندگوی اذان سفره‌های آسمانی باشد.

ما انقلابی هستیم و خون شهدایمان را با چشمه‌های هنرمان، به هر آنجا که بخواهیم، آرام راهنمایی می‌کنیم.

انقلابی هستیم و خون شهدایمان را با هنرمان، به هرجا بخواهیم راهنمایی می‌کنیم

همزمان با حضور کاروان‌های راهیان نور در مناطق عملیاتی خوزستان این مناطق برای سومین سال متوالی میزبان بیش از  ۶۰ اجرای نمایش‌های خیابانی با مضمون دفاع مقدس توسط گروه تئاتر نمایه که از هنرمندان تئاتر خیابانی کشور هستند با پشتیبانی بنیاد برکت در راستای اشاعه فرهنگ دفاع مقدس در حال انجام است؛ در همین راستا اعضای گروه تئاتر نمایه، یادداشتی را در اختیار قرار داده‌اند که در ادامه می‌خوانید:

کاروان خورشید عشق، سومین سال طلوعش را در سرزمین نور و خون، صبح می‌کند.

سرزمین عشق، راهی است پر نور که میزبان راهپیمایان سرزمین نور است.

سومین سال است که  سرزمین عشق،  به همت ستاد راهیان نور و با موضوع ایثار و فداکاری شهدا و جانبازان میزبان گروه تئاتر نمایه است. راهیان سرزمین نور، میزبان نمایش اشک‌ها و لبخندهای اربابان نور است. نمایش‌هایی که سجاده وفاداری و یادآوری رزمنده‌های سفره‌های آسمانی است.

نمایش‌هایی که کلامش، حرکاتش، گویایی و شیواییش‌، دیالوگ‌هایش، صحنه هایش همه بیان از آن چشمه‌های جوشان زمزمه‌گر رزمنده‌های عاشق در دل خنکای شب و گرمای روز دارد.

گروه نمایش کربلایی آمده است تا نگذارد سجاده عشق رزمندگان راهیان نور ، عشق را فراموش و فراموشی را عشق کنند.

آمده است تا در دل سومین سالش، با باز یاد آوری خاطرات آن آسمانی‌ها، دل زمینی‌ها را در خاک‌های بهشتی منطقه راهیان نور خیمه نور کند و بگذارد تا اشک‌های شورانگیز زمزمه‌های عاشقی رزمندگان با رب الکریم، آرام و آهسته بر گوشه گوشه چشم‌های زائران سرزمین عشق شود.

اجرای نمایش‌ها، راه و آرامشی برای ابدیت مضامین دفاع مقدس، فرهنگ عاشورایی و انقلابی را بازگو می‌کند، تا رسانه‌ گویا انقلاب و بلندگوی اذان سفره‌های آسمانی باشد.

ما انقلابی هستیم و خون شهدایمان را با چشمه‌های هنرمان، به هر آنجا که بخواهیم، آرام راهنمایی می‌کنیم.

انقلابی هستیم و خون شهدایمان را با هنرمان، به هرجا بخواهیم راهنمایی می‌کنیم

خرم خبر

کانون نماز

منتظر برائت صریح پدران حوزه علمیه هستیم

به گزارش جهان به نقل از فارس، جمعی از اساتید و طلبه‌های حوزه علمیه قم با صدور بیانیه‌ای تاکید کردند: «اکنون و در شرایط حساس انتخابات خبرگان شاهد هستیم که بلندگو های روباه پیر، نوای حمایت از یکی از لیست های معرفی شده برای تصدی خبرگان را سر داده اند و به آن امید بسته‌اند لیستی که به ناحق، در خود نام تعدادی از بزرگان روحانیت و پیشکسوتان انقلاب را جا داده است؛ موضع گیری ها در برابر این عمل بلند گوی روباه پیر متفاوت بوده است و بعضی ها فرموده اند که این عمل BBC به منظور تخریب چهره ی بزرگان موجود در این لیست صورت گرفته است.»
 
در ابتدای این بیانیه آمده است: سلام به محضر بزرگانی که هادیان امتند و خود همانند شمعی فروزان در کوران فتن و مشکلات با صبر و بصر نه تنها خود بلکه امت حزب الله را از فرو رفتن در بحر کوری و گمراهی رهانیده‌اند. چه کنیم که جبهه استکبار بالیدن خود را در مرگ انقلاب می بیند و تا لحظه ی مرگ دست از قتال با ابراهیمیان بر نمی‌دارد و در همین راستا بارها دشمنی خود را به مسلمین مستضعف نشان داده است و هر از چند گاهی دست به علمی مبغضانه می‌زند.

این بیانیه می‌افزاید: همان گونه که همگان می دانیم فرعون متکبر زمان آمریکای جنایتکار است و هیچ گاه نباید مکر انگلیس نجس این روباه پیر را به فراموشی سپرد که این متکبران همیشه دشمنان اسلام بوده‌اند و خواهند بود و ما همیشه باید متوجه مکد آنها باشیم و همانگونه که امام عظیم الشان فرمودند یکی از راه های یافتن صراط مستقیم موضع گیری دشمنان می باشد که هر موقع آنها از راهی حمایت کردند صراط مستقیم مخالف آن است.
 
«اکنون و در شرایط حساس انتخابات خبرگان شاهد هستیم که بلندگو های روباه پیر ، نوای
حمایت از یکی از لیست های معرفی شده برای تصدی خبرگان را سر داده اند و به آن امید بسته‌اند لیستی که به ناحق ، در خود نام تعدادی از بزرگان روحانیت و پیشکسوتان انقلاب را جا داده است؛ موضع گیری ها در برابر این عمل بلند گوی روباه پیر متفاوت بوده است و بعضی ها فرموده اند که این عمل BBC به منظور تخریب چهره ی بزرگان موجود در این لیست صورت گرفته است.»
 
در این بیانیه تصریح شد است: واقعا اگر این تحلیل صحیح است چرا BBC از حضرات آیات مصباح یزدی و جنتی و یزدی حمایت نکرده است؛ که با این کار خود آنها را تخریب کند ؟

در این میان آنچه که برای امت حزب الله حجه شرعی است موضع گیری اخیر مقام عظمای ولایت امام خامنه ای در این مورد است.  
 
در این بیانیه آمده است:‌ رهبر انقلاب در دیدار با مردم در سال 82 فرمودند «رادیوی انگلیسی دارد به مردم تهران دستور عمل می دهد ، به فلانی رای بدهید به فلانی رای ندهید! معنای این چیست؟ انگلیسی ها دلشان تنگ شده برای دخالت کردن در ایران. یک روزی بود که پادشاه کشور وقتی می‌خواست تصمیم مهمی بگیرد ، سفیر انگلیس را صدا می کرد و از او می پرسید که این کار را بکنم یا نکنم؟. انگلیسی ها یک روزی اینجور در امور کشور دخالت می‌کردند ، بعد هم آمریکایی ها ، یک مدتی هم هردو. امروز دست اینها قطع شده است. امروز جلوی این دخالتها گرفته شده است به برکت انقلاب، به برکت بیداری مردم دلشان تنگ شده. حالا از راه رادیو، به مردم دارند دستور می دهند به فلانی رای بدهید، به فلانی رای ندهید.» با توجه این سخن معظم‌له ، ما اساتید و طلاب حوزه علمیه قم ، منتظر عمل انقلابی شما بزرگان و پدران حوزه ی علمیه به صورت برائت صریح از لیست مورد حمایت دشمنان اسلام هستیم.

دانلود آهنگ جدید

افق