سپاه خار چشم آمریکاست

سپاه خار چشم آمریکاست

به گزارش جهان به نقل از فارس از فومن، آیت‌الله احمد جنتی عصر امروز در مراسم سالروز ارتحال آیت‌الله‌ العظمی بهجت فومنی در مسجد ولی‌عصر(عج) بالامحله این شهرستان با قدردانی از حضور مردم در مراسم این زاهد متقی، اظهار کرد: حضور بنده در این مراسم کرامتی باورنکردنی است.
 
وی افزود: خانواده آیت‌الله بهجت و دیگر عزیزان از بنده دعوت کردند و بنده پذیرفتم و پرواز با تأخیر انجام شد اما به صورت باورنکردنی هواپیما آماده پرواز شد و روح آیت‌الله بهجت کمک کرد.
 
دبیر شورای نگهبان با تبریک روز سپاه و جانباز، تصریح کرد: سپاه قوت قلب ما و پاسدار اسلام بوده و متعلق به نظام و امام زمان(عج) و خار چشم آمریکا، صهیونیسم و ضدانقلاب است.
 

سپاه خار چشم آمریکاست

به گزارش جهان به نقل از فارس از فومن، آیت‌الله احمد جنتی عصر امروز در مراسم سالروز ارتحال آیت‌الله‌ العظمی بهجت فومنی در مسجد ولی‌عصر(عج) بالامحله این شهرستان با قدردانی از حضور مردم در مراسم این زاهد متقی، اظهار کرد: حضور بنده در این مراسم کرامتی باورنکردنی است.
 
وی افزود: خانواده آیت‌الله بهجت و دیگر عزیزان از بنده دعوت کردند و بنده پذیرفتم و پرواز با تأخیر انجام شد اما به صورت باورنکردنی هواپیما آماده پرواز شد و روح آیت‌الله بهجت کمک کرد.
 
دبیر شورای نگهبان با تبریک روز سپاه و جانباز، تصریح کرد: سپاه قوت قلب ما و پاسدار اسلام بوده و متعلق به نظام و امام زمان(عج) و خار چشم آمریکا، صهیونیسم و ضدانقلاب است.
 

سپاه خار چشم آمریکاست

خرید بک لینک

روزنامه قانون

نبرد سنگین در حومه شمالی حلب

نبرد سنگین در حومه شمالی حلب

 به گزارش جهان، مهر به نقل از شبکه المنار خبرداد: منابع وابسته به اتاق عملیات در حلب اعلام کردند: در راستای واکنش به موارد نقض آتش بس از سوی تروریست ها و بمباران مناطق مسکونی در حلب، ارتش سوریه و نیروهای دفاع محلی و ساکنان حلب درگیری های شدیدی با تروریست ها در جبهه حندرات در حومه شمالی حلب با تروریست ها انجام دادند و پیشروی های موثری به دست آوردند.
 
این منابع بیان کردند: نیروها بر خطوط مقدم دشمن مسلط شده اند و تروریست ها را به عقب رانده اند.این پس از گلوله باران شدید اولیه که تلفات سنگینی به تروریست ها وارد کرد، صورت گرفت.
 
منابع مذکور افزودند: درگیری ها در جبهه های دیگر در حومه شمالی و جنوبی حلب ادامه دارد تا مناطق از لوث تروریست ها آزاد شود و تروریست های از این مناطق بیرون رانده شوند.
 
به گفته این منابع تروریست ها متحمل خسارات و تلفات سنگین شده و مجبور به عقب نشینی از برخی مناطق شده اند.
 
منابع وابسته به اتاق عملیات نظامی در حلب اعلام کردند: ارتش و نیروهای دفاع محلی به جنگ با تروریست ها برای پاکسازی حلب از جنایات آنها و تحقق امنیت و ثبات در حومه سراسر حلب و حومه آن ادامه می دهند.

نبرد سنگین در حومه شمالی حلب

 به گزارش جهان، مهر به نقل از شبکه المنار خبرداد: منابع وابسته به اتاق عملیات در حلب اعلام کردند: در راستای واکنش به موارد نقض آتش بس از سوی تروریست ها و بمباران مناطق مسکونی در حلب، ارتش سوریه و نیروهای دفاع محلی و ساکنان حلب درگیری های شدیدی با تروریست ها در جبهه حندرات در حومه شمالی حلب با تروریست ها انجام دادند و پیشروی های موثری به دست آوردند.
 
این منابع بیان کردند: نیروها بر خطوط مقدم دشمن مسلط شده اند و تروریست ها را به عقب رانده اند.این پس از گلوله باران شدید اولیه که تلفات سنگینی به تروریست ها وارد کرد، صورت گرفت.
 
منابع مذکور افزودند: درگیری ها در جبهه های دیگر در حومه شمالی و جنوبی حلب ادامه دارد تا مناطق از لوث تروریست ها آزاد شود و تروریست های از این مناطق بیرون رانده شوند.
 
به گفته این منابع تروریست ها متحمل خسارات و تلفات سنگین شده و مجبور به عقب نشینی از برخی مناطق شده اند.
 
منابع وابسته به اتاق عملیات نظامی در حلب اعلام کردند: ارتش و نیروهای دفاع محلی به جنگ با تروریست ها برای پاکسازی حلب از جنایات آنها و تحقق امنیت و ثبات در حومه سراسر حلب و حومه آن ادامه می دهند.

نبرد سنگین در حومه شمالی حلب

خرید بک لینک

دانلود فیلم جدید

انفجار خودروی‌ بمب‌گذاری‌شده در استانبول

انفجار خودروی‌ بمب‌گذاری‌شده در استانبول

به گزارش جهان به نقل از تسنیم، شبکه سی‌ان‌ان ترکیه از شنیده شدن صدای انفجار در مرکز  شهر استانبول خبر داد.
 
بر اساس این گزارش، یک خودروی بمب‌گذاری شده در نزدیکی تأسیسات نظامی منفجر شده است.
 
اطلاعات اولیه از زخمی شدن دست‌کم پنج نفر بر اثر انفجار این خودروی بمب‌‌گذاری شده حکایت می‌کند.
 

انفجار خودروی‌ بمب‌گذاری‌شده در استانبول

به گزارش جهان به نقل از تسنیم، شبکه سی‌ان‌ان ترکیه از شنیده شدن صدای انفجار در مرکز  شهر استانبول خبر داد.
 
بر اساس این گزارش، یک خودروی بمب‌گذاری شده در نزدیکی تأسیسات نظامی منفجر شده است.
 
اطلاعات اولیه از زخمی شدن دست‌کم پنج نفر بر اثر انفجار این خودروی بمب‌‌گذاری شده حکایت می‌کند.
 

انفجار خودروی‌ بمب‌گذاری‌شده در استانبول

خرید بک لینک

زمین‌خواری‌های متعدد در سواحل دریای خزر

زمین‌خواری‌های متعدد در سواحل دریای خزر

به گزارش جهان به نقل از مهر، معصومه ابتکار عصر پنجشنبه در حاشیه نشست مشترک با روسای دادستان های استان لرستان در جمع خبرنگاران با اشاره به مشاهده زمین خواری در اطراف شهرها و کلان شهرهای کشور، اظهار داشت: استان تهران و اطراف آن بدترین شرایط در خصوص زمین خواری را دارد بطوریکه در منطقه حفاظت شده ورجین در دوره ای واگذاری های گسترده ای صورت بود و تخلفاتی که سررشته آن مشخص شد که در دولت قبل اتفاق افتاده است.
 
وی گفت: با صدور احکام قضائی و پی گیری هایی که در سازمان حفاظت محیط زیست انجام دادیم بخش های عمده ای از تصرفات برگشت و آزادسازی شد.
 
رئیس سازمان محیط زیست کشور افزود: زمین خواری های متعددی در سواحل دریای خزر بویژه در میانکاله که از ارزشمند ترین پناهگاه های حیات وحش کشور اتفاق افتاده بود که از ابتدای دولت یازدهم موضوع زمین خواری، تغییر کاربری و تصرفات داخل مناطقت حفاظت شده را در دستور کار قرار دادیم و مدیران را مکلف کردیم پرونده های قضایی را در این زمینه تشکیل داده و با متخلفان برخورد کرده و آزادسازی انجام دهند.
 
ابتکار اضافه کرد: در بسیاری از استان ها این اقدامات انجام شده و گزارش جامعی در خصوص اینکه هزاران هکتار از مناطق آزادسازی شده است و ضمن شناسایی تصرفات برخورد قانونی صورت گرفته است.
 
مدیرکل محیط زیست لرستان نیز در خصوص زمین خواری های صورت گرفته در استان بیان داشت: این موضوع در استان در حد تصرف اراضی منابع ملی بوده زیرا چون لرستان استانی کوهستانی و کشاورزی محور است باعث شده اراضی ملی که در کنار اراضی کشاورزی هستند مورد تصرف قرار گیرند.
 
مهرداد فتحی بیرانوند با اشاره به اینکه شناسایی های لازم در خصوص اراضی حفاظت شده صورت گرفته است، افزود: ما نقشه این مناطق را از منابع طبیعی گرفته و اطراف مناطق حفاظت شده را مشخص کرده و برای همه آن ها پرونده تشکیل داده ایم.

زمین‌خواری‌های متعدد در سواحل دریای خزر

به گزارش جهان به نقل از مهر، معصومه ابتکار عصر پنجشنبه در حاشیه نشست مشترک با روسای دادستان های استان لرستان در جمع خبرنگاران با اشاره به مشاهده زمین خواری در اطراف شهرها و کلان شهرهای کشور، اظهار داشت: استان تهران و اطراف آن بدترین شرایط در خصوص زمین خواری را دارد بطوریکه در منطقه حفاظت شده ورجین در دوره ای واگذاری های گسترده ای صورت بود و تخلفاتی که سررشته آن مشخص شد که در دولت قبل اتفاق افتاده است.
 
وی گفت: با صدور احکام قضائی و پی گیری هایی که در سازمان حفاظت محیط زیست انجام دادیم بخش های عمده ای از تصرفات برگشت و آزادسازی شد.
 
رئیس سازمان محیط زیست کشور افزود: زمین خواری های متعددی در سواحل دریای خزر بویژه در میانکاله که از ارزشمند ترین پناهگاه های حیات وحش کشور اتفاق افتاده بود که از ابتدای دولت یازدهم موضوع زمین خواری، تغییر کاربری و تصرفات داخل مناطقت حفاظت شده را در دستور کار قرار دادیم و مدیران را مکلف کردیم پرونده های قضایی را در این زمینه تشکیل داده و با متخلفان برخورد کرده و آزادسازی انجام دهند.
 
ابتکار اضافه کرد: در بسیاری از استان ها این اقدامات انجام شده و گزارش جامعی در خصوص اینکه هزاران هکتار از مناطق آزادسازی شده است و ضمن شناسایی تصرفات برخورد قانونی صورت گرفته است.
 
مدیرکل محیط زیست لرستان نیز در خصوص زمین خواری های صورت گرفته در استان بیان داشت: این موضوع در استان در حد تصرف اراضی منابع ملی بوده زیرا چون لرستان استانی کوهستانی و کشاورزی محور است باعث شده اراضی ملی که در کنار اراضی کشاورزی هستند مورد تصرف قرار گیرند.
 
مهرداد فتحی بیرانوند با اشاره به اینکه شناسایی های لازم در خصوص اراضی حفاظت شده صورت گرفته است، افزود: ما نقشه این مناطق را از منابع طبیعی گرفته و اطراف مناطق حفاظت شده را مشخص کرده و برای همه آن ها پرونده تشکیل داده ایم.

زمین‌خواری‌های متعدد در سواحل دریای خزر

بک لینک رنک 5

فیلم سریال آهنگ

اجرای طرح تحول سلامت اشتباه بود

اجرای طرح تحول سلامت اشتباه بود

به گزارش جهان به نقل از مهر، دکتر احمد آریایی نژاد روز چهارشنبه در همایش تعرفه گذاری خدمات پرستاری در مشهد، گفت: همه دعواها سر بی اخلاقی است و بی عدالتی هم از بی اخلاقی منتج می شود.

وی با اعلام اینکه طرح تحول سلامت چالش های بسیار زیادی دارد، افزود: آن زمان هم که این طرح کلید خورد، گفتم اشتباه بود.

آریایی نژاد با عنوان این مطلب که ما نمی گوییم اجرای طرح تحول سلامت اشتباه است بلکه علم می گوید، اظهارداشت: اما هرچه بود به خاطر مردم، همکاری کردیم و این طرح اجرا شد.

وی با تاکید بر اینکه کمیسیون بهداشت و درمان مجلس بیشترین همکاری را با طرح تحول سلامت داشته است، گفت: ما همواره بی عدالتی در طرح تحول سلامت را به گوش وزیر می رساندیم اما تلخ برخورد می کردند.

آریایی نژاد همچنین از سکوت کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در برخی مواقع گلایه کرد و افزود: البته هر یک از اعضا به تنهایی انتقاد می کردند.

وی با تاکید بر اینکه حب و بغض شخصی با کسی نداریم، گفت: وقتی برنامه را نگاه می کنیم، می بینیم با محدودیت منابع مواجه هستیم.

عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در ادامه افزود: طرح تحول سلامت چالش های زیادی دارد که می توان به نبود سیستم ارجاع، نبود سطح بندی خدمات و افزایش بار مراجعات به بیمارستان های دولتی اشاره کرد.

آریایی نژاد تاکید کرد: پولی که به پزشک در طرح تحول سلامت می دهند، از بیت المال است. یعنی از جیب دوم مردم پرداخت می کنند. در حالی که این طرح تنها برای خدمات بستری دیده شده است.

اجرای طرح تحول سلامت اشتباه بود

به گزارش جهان به نقل از مهر، دکتر احمد آریایی نژاد روز چهارشنبه در همایش تعرفه گذاری خدمات پرستاری در مشهد، گفت: همه دعواها سر بی اخلاقی است و بی عدالتی هم از بی اخلاقی منتج می شود.

وی با اعلام اینکه طرح تحول سلامت چالش های بسیار زیادی دارد، افزود: آن زمان هم که این طرح کلید خورد، گفتم اشتباه بود.

آریایی نژاد با عنوان این مطلب که ما نمی گوییم اجرای طرح تحول سلامت اشتباه است بلکه علم می گوید، اظهارداشت: اما هرچه بود به خاطر مردم، همکاری کردیم و این طرح اجرا شد.

وی با تاکید بر اینکه کمیسیون بهداشت و درمان مجلس بیشترین همکاری را با طرح تحول سلامت داشته است، گفت: ما همواره بی عدالتی در طرح تحول سلامت را به گوش وزیر می رساندیم اما تلخ برخورد می کردند.

آریایی نژاد همچنین از سکوت کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در برخی مواقع گلایه کرد و افزود: البته هر یک از اعضا به تنهایی انتقاد می کردند.

وی با تاکید بر اینکه حب و بغض شخصی با کسی نداریم، گفت: وقتی برنامه را نگاه می کنیم، می بینیم با محدودیت منابع مواجه هستیم.

عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در ادامه افزود: طرح تحول سلامت چالش های زیادی دارد که می توان به نبود سیستم ارجاع، نبود سطح بندی خدمات و افزایش بار مراجعات به بیمارستان های دولتی اشاره کرد.

آریایی نژاد تاکید کرد: پولی که به پزشک در طرح تحول سلامت می دهند، از بیت المال است. یعنی از جیب دوم مردم پرداخت می کنند. در حالی که این طرح تنها برای خدمات بستری دیده شده است.

اجرای طرح تحول سلامت اشتباه بود

بک لینک قوی

دانلود سریال و آهنگ

وزیرخارجه آمریکا به جای «ترغیب»، «تضمین» بدهد/ آیا بانک‌های بزرگ اروپایی به زودی با ایران وارد معامله خواهند شد؟

وزیرخارجه آمریکا به جای «ترغیب»، «تضمین» بدهد/ آیا بانک‌های بزرگ اروپایی به زودی با ایران وارد معامله خواهند شد؟

گروه بین الملل جهان نیوز ـ بخشی از تحریم های غرب علیه ایران از جمله تحریم های بانکی در ماه ژانویه به عنوان بخشی از توافق هسته ای با گروه 1+5  لغو شد. اما ایران برای دسترسی به خدمات مالی جدید همچنان با مشکل مواجه است، زیرا بسیاری از بانک های بزرگ اروپایی همچنان نگران متهم شدن به نقض تحریم های پابرجای دولت آمریکا هستند.

همچنان که بانکهای مستقر در کشورهای مختلف طی پنج سال گذشته بیش از 15 میلیارد دلار جریمه بابت نقض تحریمها پرداخت کرده اند که بزرگترین جریمه صادره مبلغ 8.9 میلیارد دلار برای بانک بی ان پی پاریبای فرانسه در سال 2014 بود.

به همین دلیل بانک های اروپایی با بار سنگین چندین میلیارد دلار مجازات های آمریکا علیه برخی از آن ها به دلیل همکاری با ایران، به خود حق می دهند که در همکاری با ایران تردید داشته باشند، چنانچه نورمن لامونت، وزیر دارایی سابق و مسئول ویژه تجارت با ایران در دولت انگلیس می گوید: می توان درک کرد که چرا آنها (بانک ها) بسیار محتاط هستند. آنها قبلا میلیاردها دلار جریمه شده اند. یا به عنوان نمونه ای دیگر الکساندرا رنیسون، کارشناس انستیتوی مدیران انگلیس گفته است، بانک های کوچکتر اروپایی در حال آغاز ارائه خدمات مالی تجارت با ایران هستند، اما بانک های انگلیسی «مطلقا تمایلی برای پذیرش ریسک ندارند.» وی افزود: «هر بانکی در انگلیس که واقعا هرگونه منافعی در آمریکا دارد… هیچ حرکتی نمی کند.»

فعالان اقتصادی اروپا از آغاز برجام، با این تردید مواجه بوده اند که آیا واقعا با وجود اجرای برجام، می توان با ایران مراوده اقتصادی داشته باشند؟ این مسئله برای بانک های اروپایی جدی تر است، زیرا تحریم ها در حوزه بانکی با فشار و نظارت بیشتری از طرف آمریکا اعمال شده بود و حتی به جرایم چندین میلیارد دلاری آمریکا علیه چند بانک اروپایی به اتهام همکاری با ایران در دوران تحریم ها منجر شد.

کری: هیچگونه موانع و هشداری برای معامله قانونی بانکی با ایران وجود ندارد

اما وزیر امور خارجه آمریکا در نشستی با مدیران بانک‌های اروپایی گفت که هیچگونه موانع و هشداری برای معامله قانونی بانکی با ایران وجود ندارد و بانک ها برای تجارت مشروع با ایران مشکلی ندارند.

“جان کری” وزیر امور خارجه آمریکا با اعلام اینکه تلاش می کند سوء برداشت ها را درباره تحریم های ایران برطرف کند افزود: بانک‌های اروپایی نباید از مجازات آمریکا به دلیل از سرگیری روابط تجاری قانونی با ایران بهراسند.

وزیر خارجه آمریکا با اشاره به تلاش‌ها برای کاهش ترس از جریمه‌ای که سابقا آمریکا برای وام‌دهندگانِ ناقض تحریم‌های ضد ایرانی وضع کرده بود افزود: وام دهندگان به دلیل کسب و کار مشروع با ایران مورد اتهام قرار نخواهند گرفت.

نگرانی اروپا از عدم تصریح به لغو اساسی تحریم ها در برجام

اما مشکل اساسی آنجاست که اگرچه متن برجام به لغو تحریم ها اشاره می کند ولی فعالان اقتصادی غربی معتقدند همچنان پیچیدگی های قانونی درباره قوانین و مقررات وضع تحریم ها در اروپا و آمریکا وجود دارد که تنها نمی توانند به ترغیب های لفظی مقامات آمریکا و یا اروپایی اکتفا کنند.

از سوی دیگر، وقتی تصریحی به لغو تحریم ها به کلی و اساسی در توافقنامه نیست بانک های اروپایی چگونه می توانند تنها به تعلیق تحریم ها در برجام اطمینان کنند؟

ضمن اینکه مدیران بانک های اروپایی معتقدند تنها تحریم های مروبط به حوزه هسته ای برداشته شده است و دیگر تحریم ها در مسایلی همچون حقوق بشر و اتهام به ایران برای دفاع از تروریست ها همچنان باقی است و در تصمیم گیری آنها همچنان تاثیر دارد.

از سوی دیگر مدیران بانک های اروپایی و دیگر فعالان اقتصادی باید به این یقین برسند که آمریکایی ها نیز همانند ایران مو به مو مراحل اجرایی برجام را پشت سر می گذارند و خود مانعی برای ادامه برجام نیستند.

اظهار نظر مقامات آمریکایی درباره برجام، عامل تردید بانکها اروپایی

جان کری خود بیش از هر کس دیگری در آمریکا می داند تا وقتی مقامات آمریکایی ها با برخی اظهارات، تصاویر شکننده ای از برجام و رفع تحریم ها نشان بدهند یکی از عوامل اصلی تردیدآفرینی در میان بانک های بزرگ اروپایی باقی خواهند ماند، بنابراین آنها باید در وهله اول اظهارات خود را در صحنه عمل تصحیح کنند و سپس بانک های اروپایی را تشویق به همکاری با ایران بکنند.

نگرانی اروپا از تصمیم دولت بعدی آمریکا/ آمریکا باید تضمین کتبی بدهد

در همین حال مدیران بانک های خارجی این محاسبه را دارند که اگر با ایران ارتباط برقرار کردند و بعد به هر دلیلی در این دولت یا دولت آینده آمریکا تحریم ها برگشت، در معرض جریمه آمریکا قرار خواهند گرفت. بنابراین جان کری به عنوان وزیر خارجه آمریکا باید تضمین کتبی به آنها بدهد که چنانچه تحریم ها بازگشت، آنها مشمول جریمه آمریکا نمی شوند. در این زمینه به خصوص اداره کنترل دارایی های خارجی وزارت خزانه داری آمریکا می تواند به این بانک ها تضمین رسمی بدهد که همکاری با ایران هیچ گونه عواقبی برای آنها نخواهد داشت. زیرا تا وقتی افک (OFAC) در خزانه‌داری آمریکا شفافیت زیادی نداشته باشد هیچ بانکی حاضر نیست ریسک جریمه‌های بیشتر را بپذیرد.

در همین حال یکی از سخنان اساسی مدیران بانک های اروپایی این است که عمر دولت اوباما رو به پایان است و چه ضمانتی برای ادامه این شرایط در دولت آتی آمریکا وجود دارد؛ آن هم در وقتی که کسی همانند ترامپ می گوید برجام را پاره خواهد کرد یا کلینتون به عنوان یک دموکرات حتی می گوید بر ایران پس از رسیدن به مقام ریاست جمهوری سخت تر خواهد گرفت.

ضمن اینکه جورج کلینفلد، وکیل و کارشناس امور تحریم در مصاحبه با المانیتور، عدم رغبت بانک های بزرگ اروپایی به همکاری با ایران را بیش از آنکه مربوط به ترس از جریمه شدن بداند، به تحریم های آمریکا و منع ورود شهروندان آمریکایی به هرگونه تجارت با ایران مرتبط می داند. بنابراین این سوال همچنان بی پاسخ مانده است که جان کری در این باره چه نظری دارد؟!

در هر صورت تا وقتی متن حقوقی و پیچیده برجام تفسیرپذیر است، تردیدهایی نیز در صحنه اجرا همچنان باقی خواهند ماند.

وزیرخارجه آمریکا به جای «ترغیب»، «تضمین» بدهد/ آیا بانک‌های بزرگ اروپایی به زودی با ایران وارد معامله خواهند شد؟

گروه بین الملل جهان نیوز ـ بخشی از تحریم های غرب علیه ایران از جمله تحریم های بانکی در ماه ژانویه به عنوان بخشی از توافق هسته ای با گروه 1+5  لغو شد. اما ایران برای دسترسی به خدمات مالی جدید همچنان با مشکل مواجه است، زیرا بسیاری از بانک های بزرگ اروپایی همچنان نگران متهم شدن به نقض تحریم های پابرجای دولت آمریکا هستند.

همچنان که بانکهای مستقر در کشورهای مختلف طی پنج سال گذشته بیش از 15 میلیارد دلار جریمه بابت نقض تحریمها پرداخت کرده اند که بزرگترین جریمه صادره مبلغ 8.9 میلیارد دلار برای بانک بی ان پی پاریبای فرانسه در سال 2014 بود.

به همین دلیل بانک های اروپایی با بار سنگین چندین میلیارد دلار مجازات های آمریکا علیه برخی از آن ها به دلیل همکاری با ایران، به خود حق می دهند که در همکاری با ایران تردید داشته باشند، چنانچه نورمن لامونت، وزیر دارایی سابق و مسئول ویژه تجارت با ایران در دولت انگلیس می گوید: می توان درک کرد که چرا آنها (بانک ها) بسیار محتاط هستند. آنها قبلا میلیاردها دلار جریمه شده اند. یا به عنوان نمونه ای دیگر الکساندرا رنیسون، کارشناس انستیتوی مدیران انگلیس گفته است، بانک های کوچکتر اروپایی در حال آغاز ارائه خدمات مالی تجارت با ایران هستند، اما بانک های انگلیسی «مطلقا تمایلی برای پذیرش ریسک ندارند.» وی افزود: «هر بانکی در انگلیس که واقعا هرگونه منافعی در آمریکا دارد… هیچ حرکتی نمی کند.»

فعالان اقتصادی اروپا از آغاز برجام، با این تردید مواجه بوده اند که آیا واقعا با وجود اجرای برجام، می توان با ایران مراوده اقتصادی داشته باشند؟ این مسئله برای بانک های اروپایی جدی تر است، زیرا تحریم ها در حوزه بانکی با فشار و نظارت بیشتری از طرف آمریکا اعمال شده بود و حتی به جرایم چندین میلیارد دلاری آمریکا علیه چند بانک اروپایی به اتهام همکاری با ایران در دوران تحریم ها منجر شد.

کری: هیچگونه موانع و هشداری برای معامله قانونی بانکی با ایران وجود ندارد

اما وزیر امور خارجه آمریکا در نشستی با مدیران بانک‌های اروپایی گفت که هیچگونه موانع و هشداری برای معامله قانونی بانکی با ایران وجود ندارد و بانک ها برای تجارت مشروع با ایران مشکلی ندارند.

“جان کری” وزیر امور خارجه آمریکا با اعلام اینکه تلاش می کند سوء برداشت ها را درباره تحریم های ایران برطرف کند افزود: بانک‌های اروپایی نباید از مجازات آمریکا به دلیل از سرگیری روابط تجاری قانونی با ایران بهراسند.

وزیر خارجه آمریکا با اشاره به تلاش‌ها برای کاهش ترس از جریمه‌ای که سابقا آمریکا برای وام‌دهندگانِ ناقض تحریم‌های ضد ایرانی وضع کرده بود افزود: وام دهندگان به دلیل کسب و کار مشروع با ایران مورد اتهام قرار نخواهند گرفت.

نگرانی اروپا از عدم تصریح به لغو اساسی تحریم ها در برجام

اما مشکل اساسی آنجاست که اگرچه متن برجام به لغو تحریم ها اشاره می کند ولی فعالان اقتصادی غربی معتقدند همچنان پیچیدگی های قانونی درباره قوانین و مقررات وضع تحریم ها در اروپا و آمریکا وجود دارد که تنها نمی توانند به ترغیب های لفظی مقامات آمریکا و یا اروپایی اکتفا کنند.

از سوی دیگر، وقتی تصریحی به لغو تحریم ها به کلی و اساسی در توافقنامه نیست بانک های اروپایی چگونه می توانند تنها به تعلیق تحریم ها در برجام اطمینان کنند؟

ضمن اینکه مدیران بانک های اروپایی معتقدند تنها تحریم های مروبط به حوزه هسته ای برداشته شده است و دیگر تحریم ها در مسایلی همچون حقوق بشر و اتهام به ایران برای دفاع از تروریست ها همچنان باقی است و در تصمیم گیری آنها همچنان تاثیر دارد.

از سوی دیگر مدیران بانک های اروپایی و دیگر فعالان اقتصادی باید به این یقین برسند که آمریکایی ها نیز همانند ایران مو به مو مراحل اجرایی برجام را پشت سر می گذارند و خود مانعی برای ادامه برجام نیستند.

اظهار نظر مقامات آمریکایی درباره برجام، عامل تردید بانکها اروپایی

جان کری خود بیش از هر کس دیگری در آمریکا می داند تا وقتی مقامات آمریکایی ها با برخی اظهارات، تصاویر شکننده ای از برجام و رفع تحریم ها نشان بدهند یکی از عوامل اصلی تردیدآفرینی در میان بانک های بزرگ اروپایی باقی خواهند ماند، بنابراین آنها باید در وهله اول اظهارات خود را در صحنه عمل تصحیح کنند و سپس بانک های اروپایی را تشویق به همکاری با ایران بکنند.

نگرانی اروپا از تصمیم دولت بعدی آمریکا/ آمریکا باید تضمین کتبی بدهد

در همین حال مدیران بانک های خارجی این محاسبه را دارند که اگر با ایران ارتباط برقرار کردند و بعد به هر دلیلی در این دولت یا دولت آینده آمریکا تحریم ها برگشت، در معرض جریمه آمریکا قرار خواهند گرفت. بنابراین جان کری به عنوان وزیر خارجه آمریکا باید تضمین کتبی به آنها بدهد که چنانچه تحریم ها بازگشت، آنها مشمول جریمه آمریکا نمی شوند. در این زمینه به خصوص اداره کنترل دارایی های خارجی وزارت خزانه داری آمریکا می تواند به این بانک ها تضمین رسمی بدهد که همکاری با ایران هیچ گونه عواقبی برای آنها نخواهد داشت. زیرا تا وقتی افک (OFAC) در خزانه‌داری آمریکا شفافیت زیادی نداشته باشد هیچ بانکی حاضر نیست ریسک جریمه‌های بیشتر را بپذیرد.

در همین حال یکی از سخنان اساسی مدیران بانک های اروپایی این است که عمر دولت اوباما رو به پایان است و چه ضمانتی برای ادامه این شرایط در دولت آتی آمریکا وجود دارد؛ آن هم در وقتی که کسی همانند ترامپ می گوید برجام را پاره خواهد کرد یا کلینتون به عنوان یک دموکرات حتی می گوید بر ایران پس از رسیدن به مقام ریاست جمهوری سخت تر خواهد گرفت.

ضمن اینکه جورج کلینفلد، وکیل و کارشناس امور تحریم در مصاحبه با المانیتور، عدم رغبت بانک های بزرگ اروپایی به همکاری با ایران را بیش از آنکه مربوط به ترس از جریمه شدن بداند، به تحریم های آمریکا و منع ورود شهروندان آمریکایی به هرگونه تجارت با ایران مرتبط می داند. بنابراین این سوال همچنان بی پاسخ مانده است که جان کری در این باره چه نظری دارد؟!

در هر صورت تا وقتی متن حقوقی و پیچیده برجام تفسیرپذیر است، تردیدهایی نیز در صحنه اجرا همچنان باقی خواهند ماند.

وزیرخارجه آمریکا به جای «ترغیب»، «تضمین» بدهد/ آیا بانک‌های بزرگ اروپایی به زودی با ایران وارد معامله خواهند شد؟

بک لینک رنک 3

دانلود موزیک

دستگیری مدیران دو کانال تلگرامی به اتهام نشر اکاذیب

دستگیری مدیران دو کانال تلگرامی به اتهام نشر اکاذیب

به گزارش جهان به نقل از گرداب از اوائل دی­ماه سال94، دو کانال تلگرامی خاص در فواصل زمانی نزدیک به هم آغاز به کار کردند.

آنچه که این کانال‌ها را از سایر کانال‌های خبری موجود، متمایز کرد، انتشار اخبار خاص و به اصطلاح محرمانه و دارای طبقه‌بندی پیرامون مسائل داخلی سازمان صدا و سیما بود. اخباری بعضا کذب و جهت دار که باعث تشویش اذهان عمومی و شایعه‌پراکنی علیه مسؤلان رسانه ملی شد.

کانال موسوم به «ساختمان شیشه­‌ای» نخستین مرجع انتشار این اخبار بود. کانالی که برای جلب توجه بیشتر این جمله را در پروفایل خود قرار داده بود: “اخبار در گوشی صدا و سیما”.

کانال ساختمان شیشه‌ای توانست در مدت زمان اندکی تعداد زیادی از کارکنان سازمان صدا و سیما را جذب و با انتشار اخبار کذب، آنها را تحت تاثیر اخبار خود قرار دهد. بررسی ها نشان می دهد که حدود 500 نفر از کارکنان این سازمان (از جمله در رده‌های مهم مدیریتی) عضو این کانال بوده‌اند.

با گسترش فعالیت این کانال، و در پی شکایت ریاست سابق سازمان صدا و سیما در مراجع قضایی، موضوع جهت بررسی به «مرکز بررسی جرایم سازمان یافته سایبری» واگذار شد. با اقدامات فنی صورت گرفته، ادمین این کانال، در مدت زمان اندکی شناسایی و جهت برخورد قانونی به مقامات قضایی معرفی شد.

اما مدتی بعد کانال تلگرامی دیگری با نام «شهرزاد پرس نیوز» با محتوایی مشابه و البته جنجالی تر، آغاز به کار کرد؛ کانالی با هدف جوسازی علیه رسانه ملی. فعالیت شهرزاد پرس نیوز در تاریخ 13/11/94 آغاز شد و در این مدت توانست کاربرانی را جذب این کانال کند. نکته تاسف برانگیز حضور دور از انتظارِ برخی افراد شناخته شده در بین بازدید کنندگان کانال مذکور بود.

فعالیت‌ها و مطالب خاص این کانال نیز باعث شد که اداره کل حقوقی سازمان صدا و سیما در دادسرای فرهنگ و رسانه طرح شکایت کند.

با طرح این شکایت و ارجاع موضوع به «مرکز بررسی جرایم سازمان یافته سایبری»، اقدامات فنی جهت شناسایی مدیر کانال مذکور آغاز شد و ادمین کانال تلگرامی «شهرزاد پرس نیوز» علیرغم تدابیر مختلف حفاظتی شناسایی شد. تدابیر ادمین این کانال مانند استفاده از هویت جعلی و بهره‌برداری از شماره تلفن ناشناسِ خارجی در راه‌اندازی کانال، نیز نتوانست مانع شناسایی وی شود و در روز سه شنبه مورخ 14/2/95 متهم بازداشت و تحویل مقامات قضایی گردید.

متهم که خود نیز یکی از پرسنل سازمان صدا و سیما بود، با قرار گرفتن در برابر مستندات و ادله فنی، به جرایم خویش اقرار نمود. وی هم اکنون و با تکمیل مراحل مقدماتی تحقیقات، به قید وثیقه آزاد شده است.

لازم به ذکر است رسیدگی به پرونده مذکور و موضوعات مرتبط با آن، کماکان از سوی مراجع قضایی و کارشناسی ادامه دارد. هر گونه اطلاع رسانی جدید در این زمینه از طریق سایت گرداب (gerdab.ir) صورت خواهد گرفت.

دستگیری مدیران دو کانال تلگرامی به اتهام نشر اکاذیب

به گزارش جهان به نقل از گرداب از اوائل دی­ماه سال94، دو کانال تلگرامی خاص در فواصل زمانی نزدیک به هم آغاز به کار کردند.

آنچه که این کانال‌ها را از سایر کانال‌های خبری موجود، متمایز کرد، انتشار اخبار خاص و به اصطلاح محرمانه و دارای طبقه‌بندی پیرامون مسائل داخلی سازمان صدا و سیما بود. اخباری بعضا کذب و جهت دار که باعث تشویش اذهان عمومی و شایعه‌پراکنی علیه مسؤلان رسانه ملی شد.

کانال موسوم به «ساختمان شیشه­‌ای» نخستین مرجع انتشار این اخبار بود. کانالی که برای جلب توجه بیشتر این جمله را در پروفایل خود قرار داده بود: “اخبار در گوشی صدا و سیما”.

کانال ساختمان شیشه‌ای توانست در مدت زمان اندکی تعداد زیادی از کارکنان سازمان صدا و سیما را جذب و با انتشار اخبار کذب، آنها را تحت تاثیر اخبار خود قرار دهد. بررسی ها نشان می دهد که حدود 500 نفر از کارکنان این سازمان (از جمله در رده‌های مهم مدیریتی) عضو این کانال بوده‌اند.

با گسترش فعالیت این کانال، و در پی شکایت ریاست سابق سازمان صدا و سیما در مراجع قضایی، موضوع جهت بررسی به «مرکز بررسی جرایم سازمان یافته سایبری» واگذار شد. با اقدامات فنی صورت گرفته، ادمین این کانال، در مدت زمان اندکی شناسایی و جهت برخورد قانونی به مقامات قضایی معرفی شد.

اما مدتی بعد کانال تلگرامی دیگری با نام «شهرزاد پرس نیوز» با محتوایی مشابه و البته جنجالی تر، آغاز به کار کرد؛ کانالی با هدف جوسازی علیه رسانه ملی. فعالیت شهرزاد پرس نیوز در تاریخ 13/11/94 آغاز شد و در این مدت توانست کاربرانی را جذب این کانال کند. نکته تاسف برانگیز حضور دور از انتظارِ برخی افراد شناخته شده در بین بازدید کنندگان کانال مذکور بود.

فعالیت‌ها و مطالب خاص این کانال نیز باعث شد که اداره کل حقوقی سازمان صدا و سیما در دادسرای فرهنگ و رسانه طرح شکایت کند.

با طرح این شکایت و ارجاع موضوع به «مرکز بررسی جرایم سازمان یافته سایبری»، اقدامات فنی جهت شناسایی مدیر کانال مذکور آغاز شد و ادمین کانال تلگرامی «شهرزاد پرس نیوز» علیرغم تدابیر مختلف حفاظتی شناسایی شد. تدابیر ادمین این کانال مانند استفاده از هویت جعلی و بهره‌برداری از شماره تلفن ناشناسِ خارجی در راه‌اندازی کانال، نیز نتوانست مانع شناسایی وی شود و در روز سه شنبه مورخ 14/2/95 متهم بازداشت و تحویل مقامات قضایی گردید.

متهم که خود نیز یکی از پرسنل سازمان صدا و سیما بود، با قرار گرفتن در برابر مستندات و ادله فنی، به جرایم خویش اقرار نمود. وی هم اکنون و با تکمیل مراحل مقدماتی تحقیقات، به قید وثیقه آزاد شده است.

لازم به ذکر است رسیدگی به پرونده مذکور و موضوعات مرتبط با آن، کماکان از سوی مراجع قضایی و کارشناسی ادامه دارد. هر گونه اطلاع رسانی جدید در این زمینه از طریق سایت گرداب (gerdab.ir) صورت خواهد گرفت.

دستگیری مدیران دو کانال تلگرامی به اتهام نشر اکاذیب

بک لینک رنک 3

جزئیات جدید از مصادره اموال ایران

جزئیات جدید از مصادره اموال ایران

به گزارش جهان به نقل از ایران، حسین قضاوی اظهارداشت: تحقیقاتی که به دستور وزیر امور اقتصادی و دارایی انجام شد، در نهایت منجر به تهیه گزارشی در این باره و ارائه آن به هیأت دولت شد. وی افزود: پیرو ارائه این گزارش بیانیه عمومی هم تهیه شده که فکر می‌‌کنم بزودی به اطلاع عموم مردم خواهد رسید و جزئیات این رخداد و چگونگی این مسدودی به تفصیل پرداخته شده است. معاون بانک و بیمه وزارت اقتصاد با اشاره به خرید دو نوع اوراق قرضه توسط بانک مرکزی در آن سال‌ها، گفت: یک اوراق، اوراق دلاری است که در حوزه جغرافیایی امریکا منتشر شده و اوراق دوم، اوراقی دلاری است که خارج از حوزه جغرافیایی امریکا و در اروپا منتشر شده است. وی تصریح کرد: اوراقی که در حوزه جغرافیایی امریکا منتشر می‌شود را اوراق قرضه دلاری امریکایی و آنهایی که خارج از امریکا منتشر می‌شود را اوراق قرضه دلاری اروپایی می‌گویند.

قضاوی افزود: هر دو نوع اوراق قرضه توسط نهادهای بین‌المللی مانند بانک جهانی، بانک IFC (این بانک زیرمجموعه بانک جهانی است) یا بانک‌های معروف مثل KFW منتشر شده که برای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران خریداری شده است. وی با بیان اینکه تحقیقات زیادی در این باره انجام شده است، گفت: گیر افتادن اوراق به دو نوع تفکیک می‌شود. یک نوع آن حکم توقیف مقام قضایی را دارد و بخش دیگر این اوراق فقط حالت مسدودی دارد که البته جزئیات بیشتر در بیانیه عمومی اعلام خواهد شد. به گفته وی دولت پیگیر است تا در اولین فرصت احقاق حق کند و دسترسی بانک مرکزی به وجوه این اوراق تسهیل شود.

معاون بانک و بیمه وزارت اقتصاد در پاسخ به این سؤال که آیا در این تحقیقات مشخص شده خرید این اوراق در چه سالی انجام شده است، اظهارداشت: بانک مرکزی به طور سنتی همواره بخشی از ذخایر ارزی را روی اوراق قرضه دلاری سرمایه‌گذاری می‌کرد، اما در گزارش به طور دقیق مشخص شده اوراقی که در شرایط فعلی دچار مشکل شده در چه سال‌هایی و هر سال به چه میزان خریداری شده است.وی تأکید کرد: نکته‌ای که وجود دارد این است که همه این اوراق در سال 2012 سررسید شده و اصل و فرع آن به صورت وجوه دلاری به حساب‌های مشخص شده واریز شد.

جزئیات جدید از مصادره اموال ایران

به گزارش جهان به نقل از ایران، حسین قضاوی اظهارداشت: تحقیقاتی که به دستور وزیر امور اقتصادی و دارایی انجام شد، در نهایت منجر به تهیه گزارشی در این باره و ارائه آن به هیأت دولت شد. وی افزود: پیرو ارائه این گزارش بیانیه عمومی هم تهیه شده که فکر می‌‌کنم بزودی به اطلاع عموم مردم خواهد رسید و جزئیات این رخداد و چگونگی این مسدودی به تفصیل پرداخته شده است. معاون بانک و بیمه وزارت اقتصاد با اشاره به خرید دو نوع اوراق قرضه توسط بانک مرکزی در آن سال‌ها، گفت: یک اوراق، اوراق دلاری است که در حوزه جغرافیایی امریکا منتشر شده و اوراق دوم، اوراقی دلاری است که خارج از حوزه جغرافیایی امریکا و در اروپا منتشر شده است. وی تصریح کرد: اوراقی که در حوزه جغرافیایی امریکا منتشر می‌شود را اوراق قرضه دلاری امریکایی و آنهایی که خارج از امریکا منتشر می‌شود را اوراق قرضه دلاری اروپایی می‌گویند.

قضاوی افزود: هر دو نوع اوراق قرضه توسط نهادهای بین‌المللی مانند بانک جهانی، بانک IFC (این بانک زیرمجموعه بانک جهانی است) یا بانک‌های معروف مثل KFW منتشر شده که برای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران خریداری شده است. وی با بیان اینکه تحقیقات زیادی در این باره انجام شده است، گفت: گیر افتادن اوراق به دو نوع تفکیک می‌شود. یک نوع آن حکم توقیف مقام قضایی را دارد و بخش دیگر این اوراق فقط حالت مسدودی دارد که البته جزئیات بیشتر در بیانیه عمومی اعلام خواهد شد. به گفته وی دولت پیگیر است تا در اولین فرصت احقاق حق کند و دسترسی بانک مرکزی به وجوه این اوراق تسهیل شود.

معاون بانک و بیمه وزارت اقتصاد در پاسخ به این سؤال که آیا در این تحقیقات مشخص شده خرید این اوراق در چه سالی انجام شده است، اظهارداشت: بانک مرکزی به طور سنتی همواره بخشی از ذخایر ارزی را روی اوراق قرضه دلاری سرمایه‌گذاری می‌کرد، اما در گزارش به طور دقیق مشخص شده اوراقی که در شرایط فعلی دچار مشکل شده در چه سال‌هایی و هر سال به چه میزان خریداری شده است.وی تأکید کرد: نکته‌ای که وجود دارد این است که همه این اوراق در سال 2012 سررسید شده و اصل و فرع آن به صورت وجوه دلاری به حساب‌های مشخص شده واریز شد.

جزئیات جدید از مصادره اموال ایران

بک لینک رنک 5

عکس

وقوع یک حمله انتحاری به ابوغریب

وقوع یک حمله انتحاری به ابوغریب

به گزارش جهان، مهر به نقل از السومریه خبر داد، مال الله برزان رئیس شورای ناحیه البغدادی اعلام کرد: نیروهای امنیتی ارتش و پلیس و عشایر امروز موفق به پاکسازی مناطق العدوسیه، السمعانیه و البرازیه از توابع ناحیه البغدادی در نود کیلومتری غرب الرمادی از لوث داعش شدند.

وی افزود: در این عملیات دهها داعشی کشته شدند.نیروهای عراقی هم اکنون در حال مین زدانی و پاکسازی ساختمانهای بمبگذاری شده از بمب هایی که از سوی داعش در جاده اصلی و فرعی مناطق آزاد شده کار گذاشته شده است، هستند.

برزان تاکید کرد: طی ساعات اندک آینده عملیات نظامی برای پاکسازی جزیره هیت خواهیم بود و گذرگاههای امنی برای خروج غیر نظامیان و انتقال آنها به مناطق امن باز خواهد شد.

از سوی دیگر منابع امنیتی عراقی از کشته و زخمی شدن هشت پلیس در حمله انتحاری به یک مرکز پلیس در ابوغریب در غرب بغداد خبر دادند و اعلام کردند: سه عامل انتحاری خود را در داخل مرکز پلیس در منطقه الزیدان در ابوغریب منفجر کردند که بر اثر آن سه نظامی از جمله یک افسر کشته و پنج نظامی دیگر زخمی شدند.

وقوع یک حمله انتحاری به ابوغریب

به گزارش جهان، مهر به نقل از السومریه خبر داد، مال الله برزان رئیس شورای ناحیه البغدادی اعلام کرد: نیروهای امنیتی ارتش و پلیس و عشایر امروز موفق به پاکسازی مناطق العدوسیه، السمعانیه و البرازیه از توابع ناحیه البغدادی در نود کیلومتری غرب الرمادی از لوث داعش شدند.

وی افزود: در این عملیات دهها داعشی کشته شدند.نیروهای عراقی هم اکنون در حال مین زدانی و پاکسازی ساختمانهای بمبگذاری شده از بمب هایی که از سوی داعش در جاده اصلی و فرعی مناطق آزاد شده کار گذاشته شده است، هستند.

برزان تاکید کرد: طی ساعات اندک آینده عملیات نظامی برای پاکسازی جزیره هیت خواهیم بود و گذرگاههای امنی برای خروج غیر نظامیان و انتقال آنها به مناطق امن باز خواهد شد.

از سوی دیگر منابع امنیتی عراقی از کشته و زخمی شدن هشت پلیس در حمله انتحاری به یک مرکز پلیس در ابوغریب در غرب بغداد خبر دادند و اعلام کردند: سه عامل انتحاری خود را در داخل مرکز پلیس در منطقه الزیدان در ابوغریب منفجر کردند که بر اثر آن سه نظامی از جمله یک افسر کشته و پنج نظامی دیگر زخمی شدند.

وقوع یک حمله انتحاری به ابوغریب

فروش بک لینک

بازی

لزوم شکستن انحصار زبان‌انگلیسی‌در ایران

لزوم شکستن انحصار زبان‌انگلیسی‌در ایران

به گزارش جهان به نقل از مهر، این‌ها جملات اخیر رهبری در دیدار با معلمان و فرهنگیان درباره لزوم شکستن انحصار آموزش زبان انگلیسی است که این روزها مورد بحث نخبگان ‌قرار گرفته‌اند: «من همین‌جا این حرفى را که گاهى هم گفته‌ام به مسئولین آموزش‌وپرورش [تکرار می‌کنم‌]؛ شاید به مسئولین محترم فعلى نگفته باشم امّا قبل‌ها مکرّر گفته‌ام؛ این اصرار بر ترویج زبان انگلیسى در کشور ما یک کار ناسالم است. بله، زبان خارجى را باید بلد بود امّا زبان خارجى که فقط انگلیسى نیست، زبان علم که فقط انگلیسى نیست. چرا زبان‌هاى دیگر را در مدارس به‌عنوان درس زبان معیّن نمی‌کنند؟ چه اصرارى است؟ این میراث دوران طاغوت است، این میراث دوران پهلوى است. [مثلاً] زبان اسپانیولى؛ امروز کسانى که به زبان اسپانیولى حرف می‌زنند کمتر از کسانى نیستند که به زبان انگلیسى حرف می‌زنند؛ در کشورهاى مختلف، در آمریکاى لاتین یا در آفریقا کسان زیادى هستند. مثلاً می‌گویم؛ بنده حالا مروّج [زبان] اسپانیا نیستم که بخواهم براى آن‌ها کار بکنم، امّا مثال دارم می‌زنم. چرا زبان فرانسه یا زبان آلمانى تعلیم داده نمی‌شود؟ زبان‌هاى کشورهاى پیشرفته‌ى شرقى هم زبان بیگانه است، این‌ها هم زبان علم است. آقا جان! در کشورهاى دیگر به این مسئله توجّه می‌کنند و جلوى نفوذ و دخالت و توسعه‌ى زبان بیگانه را می‌گیرند؛ ما حالا از پاپ کاتولیک‌تر شده‌ایم! آمده‌ایم میدان را باز کرده‌ایم و علاوه بر اینکه این زبان را کرده‌ایم زبانِ خارجىِ انحصارىِ مدارسمان، مدام داریم مى‌آوریمش [در مقاطع] پایین؛ در دبستان‌ها و در مهدِکودک‌ها!»

مسئله‌ای که مورد تأکید رهبر انقلاب قرار گرفته، فراتر از یک موضوع آموزشی در حوزه ادبیات و زبان‌های خارجه و از مسائل جدی در مطالعات پسااستعماری و انتقادی نسبت به جهانی‌سازی در ادبیات علوم اجتماعی است. ارزیابی این موضوع، مستلزم نگاه به تاریخ گذشته ایران است، تاریخی که ریشه‌های نفرت ملی از قطب‌های استعماری در دو دهه اخیر را نشان می‌دهد.

در نگاه نخست به این موضوع، به نظر می‌رسد نگاه تاریخی منفی نسبت به استعمار بریتانیا در ملت ما ریشه دار است، در نتیجه زبان و فرهنگ‌های رقیب – همچون زبان فرانسه در دوران قاجار و زبان و دولت آلمان در دوره پهلوی اول – توانسته‌اند در میان محصلان مدارس جدید، دانشجویان مراکز دانشگاهی مدرن و دانشجویان اعزامی به خارج، و در نتیجه روشنفکران و دولتمردان ایران، هژمونی داشته باشند، همچنان‌که توده عامه نفرت خود را با امیدواری به یاری دولت‌های رقیب آنها تسکین می‌داده‌اند.

حتی دولت نوظهور آمریکا (و مبلغان مذهبی آن در میان جوامع مسیحی آشوری و ارمنی ایران) هم به‌عنوان رقیب یا دولت بی‌طرف بخت خود را آزمودند و در میان برخی روشنفکران و حتی توده امیدواری‌هایی ایجاد کردند که البته با نقش‌آفرینی آنها در حمایت از استعمار بریتانیا در کودتای ۲۸ مرداد، این امیدها به کلی بر باد رفت و استعمار نوین آمریکا ابتدا همکار و سپس جانشین استعمار کهن بریتانیا شد تا نفرت ار انگلیسی‌زبان‌ها و زبان و فرهنگ آنگلوساکسون در ایران بیش از پیش ریشه بدواند.

رسوخ دلالت‌های همین پیشینه تاریخی، در ادوار پسین هم به شکل دافعه کامل برای عده‌ای و البته جاذبه کامل برای دیگرانی که نگرش مثبت به غرب داشته و دارند، موجب وابستگی یا گسست نسبت به مبدأ این زبان و فرهنگ شده است. این سلطه‌ی نسبی در ایران ما که به مدت یک سده متأثر از فرهنگ فرانسوی بوده، برای چند دهه تبدیل به سلطه مطلق شده و انقلاب اسلامی هم اگرچه دشمنی تاریخی با استعمار بریتانیا و آمریکا را در فرهنگ و سیاست دامن زده، و از جمله ترویج زبان انگلیسی را به نسبت پیش از انقلاب تضعیف کرده، اما عملاً جایگزینی برای آن میان زبان ملی، زبان دینی و زبان‌های دیگر اروپایی پیدا نشده است.

پرسش‌های بنیادین درباره یک زبان

اما امروز که استعمار در اشکال کهن و نوین آن بر ایران حاکم نیست، و دولت و ملت ایران می‌توانند راه خود را برای ایجاد ارتباطات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با دولت‌ها و ملت‌های مختلف انتخاب کنند، نسبت ما با فرهنگ انگلوساکسون و زبان انگلیسی که به نظر می‌رسد به‌رغم آن پیشینه منفی در ایران انحصار دارند، چیست؟ آیا زبان انگلیسی، زبان خنثی و بین‌المللی است که می‌توان به‌عنوان زبان دانشگاهی به کار گرفت و تا حد امکان حاصل فعالیت‌های علمی ایران را در جهان عرضه کرد؟ یا آنکه مواجهه ما با زبان انگلیسی نمی‌تواند فارغ از مناسبات تاریخ ایران و تاریخ جهانی (خصوصاً استعمار) که موجب سیطره آن بر جو فرهنگی (روشنفکری و به‌خصوص ترجمه) و جو علمی ایران (ترجمه کتاب‌های انگلیسی و طرح آن‌ها به‌عنوان مرجع درسی، و نیز ترجمه باواسطه کتب مرجع فرانسه و آلمانی از زبان انگلیسی) شده و بستر ارتباطات بین‌المللی موجود (همکاری‌های دانشگاهی، ارائه و انتشار مقالات در همایش‌ها و مجلات علمی-پژوهشی عمدتاً انگلیسی‌زبان و…) است، باشد؟

در اینجا، مجال پرداخت بیشتر به ریشه‌های تاریخی انحصار زبان انگلیسی در عرصه علم و عرصه فرهنگ در ایران و جهان نیست، اما به بررسی برخی پرسش‌ها درباره چالش‌های تحول در آموزش زبان خارجی در نظام آموزشی کشور خواهیم پرداخت، به‌ویژه این پرسش که چه باید کرد؛

اکنون‌که عواملی چون استعمارزدگی جهان اسلام ما را از استفاده از زبان‌های ملی و همچنین، زبان مشترک دینی (عربی) بازداشته‌ است، آیا ضرورتی برای شکستن انحصار زبان انگلیسی (که در تمام این سال‌ها منحصراً در مدارس و دانشگاه‌های ما ارائه شده، مگر در معدود دانشگاه‌هایی مثل امام صادق(ع) که برای دانشجویان داوطلب رشته حقوق، زبان فرانسه ارائه و آموزش داده می‌شود) وجود ندارد؟

چالش آموزش زبان ملی، زبان دینی و زبان جهانی

موضوع انحصار زبان انگلیسی در حالی مورد تأکید دوباره رهبری واقع می‌شود که پیش‌تر برنامه‌هایی در این زمینه در دستور کار آموزش‌و‌پرورش قرار گرفته بود، اما اجرایی نشد. از جمله، آموزش پنج زبان خارجی جدید در مدارس كه سال ۱۳۹۱ توسط دبیر شورای عالی آموزش‌و‌پرورش رسماً اعلام شد. زبان‌های ایتالیایی، آلمانی، اسپانیایی، روسی و فرانسوی از زبان‌هایی است كه به گفته مهدی نوید ادهم – دبیر شورای عالی آموزش‌و‌پرورش – قرار بود طبق تشخیص آموزش‌و‌پرورش، در مدارس مورد نظر این وزارتخانه تدریس شوند. وی دراین‌باره توضیح داده بود که: «تولید متون و مواد درسی این زبان‌ها به سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی واگذار شده و اجرای آن نیز به عهده آموزش‌و‌پرورش است که آن‌ها می‌توانند در مناطقی که نیاز و تقاضا در این زمینه وجود دارد آموزش‌های خود را در هر یک از زبان‌های مطرح شده آغاز کنند.»

اما ورای رهنمودها و برنامه‌های مفصل بر زمین مانده، آیا ضرورتی برای تجدیدنظر در نظام آموزشی ما در حوزه آموزش زبان خارجه هست؟ آیا زبان انگلیسی همچنان باید تنها زبان اروپایی ما باشد که آموزش داده می‌شود؟ آیا باید همچنان در کنار زبان عربی آموزش داده شود، ولو آنکه در هیچ‌کدام از این دو زبان موفقیت چندانی حاصل نگردد؟ عوامل موفقیت یا عدم موفقیت در آموزش این زبان‌ها چیست؟

یکی از انتقادات وارد بر سیستم آموزشی ما در حوزه یاددهی زبان‌های خارجی این است که مدارس ما در دوره راهنمایی و دبیرستان، دو زبان را علاوه بر زبان مادری به دانش‌آموزان می‌آموزند؛ زبان انگلیسی (به‌عنوان زبان رسمی آکادمیک) و زبان عربی (به‌عنوان زبان رسمی دین). این فرآیند قبلاً برای هر کدام از این زبان‌ها شش‌ساله بود، زبان عربی از اول راهنمایی تا سوم دبیرستان و زبان انگلیسی از دوم دبیرستان تا پیش‌دانشگاهی. که البته از چند سال قبل، آموزش زبان انگلیسی مجدداً از کلاس اول راهنمایی شروع می‌شود.

منتقدان این سیستم می‌گویند که درنهایت و در پایان دوران تحصیل متوسطه، دانش‌آموزان ما نه زبان عربی می‌آموزند و نه زبان انگلیسی. به نظر می‌رسد که این انتقاد تا حدودی وارد است، حتی با وجود اینکه درس‌های قرآن و دینی مقطع دبستان پیش‌زمینه آموزش زبان عربی هستند و همین دروس در دوره راهنمایی و دبیرستان (که البته کتب دینی و قرآن مقطع دبیرستان از یک دهه قبل، در هم ادغام شده و تحت عنوان «دین و زندگی» تدریس می‌شوند) هم مکمل آموزش عربی‌اند.

منتقدان معتقدند که تلاش برای آموزش هر دو زبان موجب شده است که دانش آموزان ما هیچ‌یک از این دو زبان را آن‌چنان‌که باید، بیاموزند. این سیستم همچنین در دانشگاه‌ها هم ادامه دارد، علاوه بر چند واحد درسی زبان عمومی و زبان تخصصی (و در برخی دانشگاه‌ها، واحدهای زبان پیش تخصصی علاوه بر عمومی و تخصصی) که قاطبه آن انگلیسی است، یک واحد درسی عربی هم وجود دارد که جزو واحدهای عمومی است.

اگرچه باید بپذیریم که در نهایت نتایج حاصله از آموزش هر دو زبان قابل قبول نیست، اما این انتقاد که دوگانگی فرایند آموزش زبان عملاً مانع از کارایی هر دو حوزه (عربی و انگلیسی) می‌شود، را نمی‌توان کاملاً پذیرفت. چراکه در بسیاری از کشورهای جهان و از جمله اتحادیه اروپا، مدارس موظف‌اند دو زبان خارجه را به دانش‌آموزان بیاموزند.

به هر روی، ورود زبان خارجی جدید به سیستم آموزشی كشور در حالی اتفاق می‌افتد كه تدریس زبان انگلیسی و عربی در مدارس با مشكلات زیادی روبه‌رو است. دانش‌آموزانی كه از مدارس فارغ‌التحصیل می‌شوند، به‌رغم این‌که طی شش سال زبان انگلیسی و عربی را آموزش می‌بینند، اما در عمل از قواعد این زبان‌ها چیز زیادی نیاموخته‌اند و اكثر قریب به‌اتفاق آن‌ها با نمره‌های پایین خصوصاً در درس انگلیسی توانسته‌اند از آموزش‌و‌پرورش فارغ‌التحصیل شوند. چاپ آزمایشی كتاب‌های انگلیسی و به‌روز نبودن متون درسی در قیاس با نظام آموزشی دنیا از معدود مشكلاتی است كه بر سر راه تدریس زبان انگلیسی وجود دارد.

امكانات اجرایی شدن آموزش ۵ زبان در سیستم آموزشی ما وجود ندارد

دكتر احد نویدی، عضو هیئت علمی ‌پژوهشگاه مطالعات آموزش‌و‌پرورش با اشاره به این نكته كه آموزش پنج زبان جدید در مدارس قابلیت اجرایی شدن نخواهد داشت، می‌گوید: ‌«آموزش‌و‌پرورش در تدریس زبان انگلیسی در مدارس موفقیت چندانی نداشته است و زبان‌های دیگری نیز كه قرار است در آینده به متون درسی دانش‌آموزان اضافه شود به سرنوشت زبان انگلیسی دچار خواهند شد و نتیجه چندانی نخواهند داشت.» وی تأكید می‌كند: «وارد كردن پنج زبان به نظام آموزشی كشور در حد شعار می‌تواند مطلوب باشد اما در صورت اجرایی شدن به جز هدر دادن بیت‌المال عایدی دیگری نخواهد داشت، چرا امكانات اجرایی شدن این كار در سیستم آموزشی ما وجود ندارد.»

نویدی با تأکید بر این نكته كه این برنامه نتیجه مطلوبی در پی نخواهد داشت، تصریح می‌كند:‌ «زیرساخت‌های اجرایی تدریس زبان‌های جدید در آموزش‌و‌پرورش هنوز آماده نیست، تربیت معلمان مسلط به نحوه تدریس این زبان‌ها و به حد نصاب رسیدن دانش‌آموزان در كلاس‌ها از مسائلی است كه باید توجه جدی به آن‌ها شود تا این طرح با بن‌بست روبه‌رو نشود.» لذا ضروری است که چنانچه بنا به حرکت در این مسیر باشد که مسیر درستی نیز است، باید مقدمات آن فراهم شود

جایگاه زبان عربی کجاست؟

اما اولویت ما به‌عنوان ایرانی مسلمان در آموزش زبان به فرزندانمان چیست؟ آیا دانستن زبان انگلیسی برای ارتباط با مسلمانان دیگر کافی است؟

شاید با توجه به اینکه تقریباً یک‌سوم از کشورهای مسلمان دیرزمانی مستعمره بریتانیا بوده و حتی بسیاری از آن‌ها این زبان را زبان رسمی آموزشی خود قرار داده‌اند، این پاسخ درست باشد. اما به همین ترتیب می‌توان گفت که یک‌سوم کشورهای مسلمان (در خاورمیانه و آفریقا) هم مستعمره فرانسه بوده و این زبان را به‌عنوان زبان اول یا دوم خود آموزش می‌دهند. اما آیا درست است که ما برای هم‌کلامی با مسلمانان، انگلیسی یا فرانسه بیاموزیم در شرایطی که زبان دینی‌مان عربی است؟

ضرورت آموزش زبان عربی از نظر شهید بهشتی

شهید آیت‌الله دکتر بهشتی که خود علاوه بر تسلط بر زبان عربی و انگلیسی، در دوران تبلیغ در مرکز اسلامی هامبورگ، زبان آلمانی را هم فراگرفت، در سخنرانی با عنوان «وظایف اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا در برابر جوانان مسلمان» که به زبان عربی ایراد شده، درباره لزوم یادگیری زبان عربی به‌عنوان زبان مشترک مسلمانان می‌گوید: «شکی نیست که مناسب‌ترین زبانی که می‌تواند زبان مشترک مسلمانان جهان باشد، زبان عربی است که زبان قرآن و حدیث است. نمی‌خواهم بگویم که هرکس مسلمان می‌شود زبان مادری خود را کنار بگذارد و به عربی صحبت کند، این نه عملی است و نه لازم. نمی‌خواهم بگویم هر جا اسلام قدم گذارد یا می‌گذارد باید زبان محلی از رسمیت بیفتد و زبان عربی جانشین آن شود؛ ولی همان‌طور که در صد سال اخیر یاد گرفتن یک زبان خارجی در بسیاری از کشورها رواج یافته و در برخی کشورها هر فرد مدرسه رفته و درس‌خوانده به یک زبان خارجی نیز آشناست، این طرح بسیار عملی و سودمند است که در همه سرزمین‌های اسلامی هر فرد مسلمان علاوه بر زبان محلی خود زبان عربی را نیز تا حدود امکان یاد بگیرد.»

شهید بهشتی سپس به سیستم آموزش زبان خارجه در آلمان دهه ۱۹۷۰ اشاره می‌کند: «می‌دانیم که برای هر فرد آلمانی درس خواندن تا کلاس نهم اجباری است و می‌دانیم که در این دوره نه‌ساله از کلاس پنجم تا نهم یک زبان خارجی (غالباً انگلیسی) نیز تدریس می‌شود، یعنی هر کودک آلمانی موظف است پنج سال زبان انگلیسی بخواند. البته این مقدار برای یادگیری کامل زبان انگلیسی کافی نیست ولی برای آشنایی در حدود احتیاجات معمول کافی است. چرا یک آلمانی باید انگلیسی یاد بگیرد؟ برای اینکه در مسافرت‌هایی که به خارج آلمان می‌کند، در برخورد با مسافرانی که از خارج به آلمان می‌آیند و به‌طورکلی در تماس و ارتباط با سایر مردم دنیا به او کمک کند، زیرا آشنایی به یک زبان مشترک، ارتباطات را ساده و آسان می‌کند و بر میزان ارتباط می‌افزاید.»

بر همین اساس، شهید بهشتی لزوم آموزش زبان عربی را برای مسلمانان نتیجه می‌گیرد: «پس این مطلب عادی است که یک فرد مسلمان احتیاج دارد زبان عربی یاد بگیرد. زیرا یک زبان مشترک به پیوند فکری و عملی مسلمانان با یکدیگر کمک فراوانی می‌کند. برای نمونه به همین نماز جمعه و نماز عید در آلمان توجه کنید. مسئله مهم در نماز جمعه و نماز عید، خطبه است. خطبه یعنی سخنرانی امام برای نمازگزاران درباره تعالیم اسلام و مسائل جاری مربوط به زندگی مسلمانان. این سخنرانی را باید نمازگزاران بفهمند. حالا اگر همه نمازگزاران لااقل این اندازه عربی بدانند که سخنرانی امام را بفهمند مشکلی پیش نمی‌آید. اما اگر همه به یک زبان آشنا نباشند چطور؟ چقدر مطلب مشکل می‌شود! به همین کنگره سالانه اتحادیه توجه کنید. اگر همه شرکت‌کنندگان به همان اندازه که به زبان آلمانی، انگلیسی یا فرانسه آشنا هستند به زبان عربی آشنا بودند چقدر کار آسان و موثرتر می‌شد؟ در کنگره‌های اسلامی دیگر هم همین طور.»

شهید بهشتی در ادامه ضمن تشریح دلایل ضروری بودن آموزش زبان عربی در جوامع مسلمان، حتی پیشنهاد می‌دهد که فعالان انجمن‌های اسلامی دانشجویان ایرانی اروپا در کار یادگیری زبان عربی علاوه بر زبان کشور محل تحصیل خود پیشگام باشند: «انگیزه اشخاص برای فراگرفتن یک زبان دیگر غیر از زبان مادری، گاه احتیاج شغلی است و گاه احتیاج تحصیلی و علمی. ولی در مورد یاد گرفتن یک زبان مشترک میان مسلمانان انگیزه اساسی‌تری هست و آن تسهیل روابط فکری و اجتماعی میان مسلمانان جهان است که یکی از بزرگ‌ترین واجبات اسلامی ماست و در پرتو آن، پیوند فکری و عقیدتی و همبستگی علمی و اجتماعی در فرهنگ، سیاست، اقتصاد و غیره میان مسلمانان محکم‌تر می‌شود و آنان را به صوت یک واحد بزرگ و نیرومند و با عزت علمی و سیاسی و اقتصادی در دنیا در می‌آورد.»

آیا می‌توانیم؟

همچنان که گفته شد، سیاست‌گذاران آموزش‌و‌پرورش در سال‌های اخیر برآن بوده‌اند تا با فراگیر ساختن آموزش زبان‌های بدیل ایتالیایی، آلمانی، اسپانیایی، روسی و فرانسوی، انحصار زبان انگلیسی را بشکنند. تا جایی که نوید ادهم – دبیر شورای عالی آموزش‌و‌پرورش – رسماً هدف از این مصوبه را خروج از انحصار زبان انگلیسی دانسته و می‌افزاید: «تدریس این زبان‌ها مانند زبان انگلیسی از پایه اول راهنمایی آغاز و تا دوره پیش‌دانشگاهی ادامه دارد.»

اما سؤال اینجاست که آیا مصوبه شورای عالی آموزش‌و‌پرورش قابل اجرا هست؟ آیا دانشگاه‌های ما به‌اندازه کافی؛ فارغ‌التحصیل زبان‌های پنج‌گانه جدید را پرورش داده‌اند؟ در مورد سؤال اول باید گفت وضعیت در حال افول دانشکده‌های زبان خارجه در ایران ما را مأیوس می‌سازد.

سؤال دوم اینکه؛ بر فرض اگر تعداد لازم فارغ‌التحصیل را داشته باشیم، آیا آن‌ها برای تدریس در مدارس، مناسب هستند؟ با توجه به اینکه بیشتر دانشکده‌های زبان‌های خارجی ایران، گرایش‌های مترجمی و زبان‌و‌ادبیات را دارند و نه گرایش آموزش زبان، بدیهی است که فارغ‌التحصیلان دانشکده‌های موجود در بدو امر نمی‌توانند به‌عنوان معلم مدرسه جذب شوند، مگر آنکه آموزش‌های اولیه تدریس را که مختص دانشکده‌های تربیت‌معلم است، ببینند. حال باید پرسید شورای عالی آموزش‌و‌پرورش به ظرفیت‌ها و استعدادهای موجود دانشگاه‌های کشور برای شکست انحصار زبان انگلیسی توجه کرده است؟

و نکته مهم پیشین که مجدداً باید آن‌ها را تکرار کرد، اینکه آیا برای بهبود کیفیت آموزش زبان – اعم از هر زبان خارجه – هم اقدامی صورت خواهد گرفت؟ و سؤال اساسی‌تر اینکه، آیا برنامه‌ای برای بهبود آشنایی دانش‌آموزانمان با زبان قرآن و دین که می‌باید زبان ارتباط ما با جهان اسلام باشد، کاری صورت گرفته است؟

لزوم شکستن انحصار زبان‌انگلیسی‌در ایران

به گزارش جهان به نقل از مهر، این‌ها جملات اخیر رهبری در دیدار با معلمان و فرهنگیان درباره لزوم شکستن انحصار آموزش زبان انگلیسی است که این روزها مورد بحث نخبگان ‌قرار گرفته‌اند: «من همین‌جا این حرفى را که گاهى هم گفته‌ام به مسئولین آموزش‌وپرورش [تکرار می‌کنم‌]؛ شاید به مسئولین محترم فعلى نگفته باشم امّا قبل‌ها مکرّر گفته‌ام؛ این اصرار بر ترویج زبان انگلیسى در کشور ما یک کار ناسالم است. بله، زبان خارجى را باید بلد بود امّا زبان خارجى که فقط انگلیسى نیست، زبان علم که فقط انگلیسى نیست. چرا زبان‌هاى دیگر را در مدارس به‌عنوان درس زبان معیّن نمی‌کنند؟ چه اصرارى است؟ این میراث دوران طاغوت است، این میراث دوران پهلوى است. [مثلاً] زبان اسپانیولى؛ امروز کسانى که به زبان اسپانیولى حرف می‌زنند کمتر از کسانى نیستند که به زبان انگلیسى حرف می‌زنند؛ در کشورهاى مختلف، در آمریکاى لاتین یا در آفریقا کسان زیادى هستند. مثلاً می‌گویم؛ بنده حالا مروّج [زبان] اسپانیا نیستم که بخواهم براى آن‌ها کار بکنم، امّا مثال دارم می‌زنم. چرا زبان فرانسه یا زبان آلمانى تعلیم داده نمی‌شود؟ زبان‌هاى کشورهاى پیشرفته‌ى شرقى هم زبان بیگانه است، این‌ها هم زبان علم است. آقا جان! در کشورهاى دیگر به این مسئله توجّه می‌کنند و جلوى نفوذ و دخالت و توسعه‌ى زبان بیگانه را می‌گیرند؛ ما حالا از پاپ کاتولیک‌تر شده‌ایم! آمده‌ایم میدان را باز کرده‌ایم و علاوه بر اینکه این زبان را کرده‌ایم زبانِ خارجىِ انحصارىِ مدارسمان، مدام داریم مى‌آوریمش [در مقاطع] پایین؛ در دبستان‌ها و در مهدِکودک‌ها!»

مسئله‌ای که مورد تأکید رهبر انقلاب قرار گرفته، فراتر از یک موضوع آموزشی در حوزه ادبیات و زبان‌های خارجه و از مسائل جدی در مطالعات پسااستعماری و انتقادی نسبت به جهانی‌سازی در ادبیات علوم اجتماعی است. ارزیابی این موضوع، مستلزم نگاه به تاریخ گذشته ایران است، تاریخی که ریشه‌های نفرت ملی از قطب‌های استعماری در دو دهه اخیر را نشان می‌دهد.

در نگاه نخست به این موضوع، به نظر می‌رسد نگاه تاریخی منفی نسبت به استعمار بریتانیا در ملت ما ریشه دار است، در نتیجه زبان و فرهنگ‌های رقیب – همچون زبان فرانسه در دوران قاجار و زبان و دولت آلمان در دوره پهلوی اول – توانسته‌اند در میان محصلان مدارس جدید، دانشجویان مراکز دانشگاهی مدرن و دانشجویان اعزامی به خارج، و در نتیجه روشنفکران و دولتمردان ایران، هژمونی داشته باشند، همچنان‌که توده عامه نفرت خود را با امیدواری به یاری دولت‌های رقیب آنها تسکین می‌داده‌اند.

حتی دولت نوظهور آمریکا (و مبلغان مذهبی آن در میان جوامع مسیحی آشوری و ارمنی ایران) هم به‌عنوان رقیب یا دولت بی‌طرف بخت خود را آزمودند و در میان برخی روشنفکران و حتی توده امیدواری‌هایی ایجاد کردند که البته با نقش‌آفرینی آنها در حمایت از استعمار بریتانیا در کودتای ۲۸ مرداد، این امیدها به کلی بر باد رفت و استعمار نوین آمریکا ابتدا همکار و سپس جانشین استعمار کهن بریتانیا شد تا نفرت ار انگلیسی‌زبان‌ها و زبان و فرهنگ آنگلوساکسون در ایران بیش از پیش ریشه بدواند.

رسوخ دلالت‌های همین پیشینه تاریخی، در ادوار پسین هم به شکل دافعه کامل برای عده‌ای و البته جاذبه کامل برای دیگرانی که نگرش مثبت به غرب داشته و دارند، موجب وابستگی یا گسست نسبت به مبدأ این زبان و فرهنگ شده است. این سلطه‌ی نسبی در ایران ما که به مدت یک سده متأثر از فرهنگ فرانسوی بوده، برای چند دهه تبدیل به سلطه مطلق شده و انقلاب اسلامی هم اگرچه دشمنی تاریخی با استعمار بریتانیا و آمریکا را در فرهنگ و سیاست دامن زده، و از جمله ترویج زبان انگلیسی را به نسبت پیش از انقلاب تضعیف کرده، اما عملاً جایگزینی برای آن میان زبان ملی، زبان دینی و زبان‌های دیگر اروپایی پیدا نشده است.

پرسش‌های بنیادین درباره یک زبان

اما امروز که استعمار در اشکال کهن و نوین آن بر ایران حاکم نیست، و دولت و ملت ایران می‌توانند راه خود را برای ایجاد ارتباطات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با دولت‌ها و ملت‌های مختلف انتخاب کنند، نسبت ما با فرهنگ انگلوساکسون و زبان انگلیسی که به نظر می‌رسد به‌رغم آن پیشینه منفی در ایران انحصار دارند، چیست؟ آیا زبان انگلیسی، زبان خنثی و بین‌المللی است که می‌توان به‌عنوان زبان دانشگاهی به کار گرفت و تا حد امکان حاصل فعالیت‌های علمی ایران را در جهان عرضه کرد؟ یا آنکه مواجهه ما با زبان انگلیسی نمی‌تواند فارغ از مناسبات تاریخ ایران و تاریخ جهانی (خصوصاً استعمار) که موجب سیطره آن بر جو فرهنگی (روشنفکری و به‌خصوص ترجمه) و جو علمی ایران (ترجمه کتاب‌های انگلیسی و طرح آن‌ها به‌عنوان مرجع درسی، و نیز ترجمه باواسطه کتب مرجع فرانسه و آلمانی از زبان انگلیسی) شده و بستر ارتباطات بین‌المللی موجود (همکاری‌های دانشگاهی، ارائه و انتشار مقالات در همایش‌ها و مجلات علمی-پژوهشی عمدتاً انگلیسی‌زبان و…) است، باشد؟

در اینجا، مجال پرداخت بیشتر به ریشه‌های تاریخی انحصار زبان انگلیسی در عرصه علم و عرصه فرهنگ در ایران و جهان نیست، اما به بررسی برخی پرسش‌ها درباره چالش‌های تحول در آموزش زبان خارجی در نظام آموزشی کشور خواهیم پرداخت، به‌ویژه این پرسش که چه باید کرد؛

اکنون‌که عواملی چون استعمارزدگی جهان اسلام ما را از استفاده از زبان‌های ملی و همچنین، زبان مشترک دینی (عربی) بازداشته‌ است، آیا ضرورتی برای شکستن انحصار زبان انگلیسی (که در تمام این سال‌ها منحصراً در مدارس و دانشگاه‌های ما ارائه شده، مگر در معدود دانشگاه‌هایی مثل امام صادق(ع) که برای دانشجویان داوطلب رشته حقوق، زبان فرانسه ارائه و آموزش داده می‌شود) وجود ندارد؟

چالش آموزش زبان ملی، زبان دینی و زبان جهانی

موضوع انحصار زبان انگلیسی در حالی مورد تأکید دوباره رهبری واقع می‌شود که پیش‌تر برنامه‌هایی در این زمینه در دستور کار آموزش‌و‌پرورش قرار گرفته بود، اما اجرایی نشد. از جمله، آموزش پنج زبان خارجی جدید در مدارس كه سال ۱۳۹۱ توسط دبیر شورای عالی آموزش‌و‌پرورش رسماً اعلام شد. زبان‌های ایتالیایی، آلمانی، اسپانیایی، روسی و فرانسوی از زبان‌هایی است كه به گفته مهدی نوید ادهم – دبیر شورای عالی آموزش‌و‌پرورش – قرار بود طبق تشخیص آموزش‌و‌پرورش، در مدارس مورد نظر این وزارتخانه تدریس شوند. وی دراین‌باره توضیح داده بود که: «تولید متون و مواد درسی این زبان‌ها به سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی واگذار شده و اجرای آن نیز به عهده آموزش‌و‌پرورش است که آن‌ها می‌توانند در مناطقی که نیاز و تقاضا در این زمینه وجود دارد آموزش‌های خود را در هر یک از زبان‌های مطرح شده آغاز کنند.»

اما ورای رهنمودها و برنامه‌های مفصل بر زمین مانده، آیا ضرورتی برای تجدیدنظر در نظام آموزشی ما در حوزه آموزش زبان خارجه هست؟ آیا زبان انگلیسی همچنان باید تنها زبان اروپایی ما باشد که آموزش داده می‌شود؟ آیا باید همچنان در کنار زبان عربی آموزش داده شود، ولو آنکه در هیچ‌کدام از این دو زبان موفقیت چندانی حاصل نگردد؟ عوامل موفقیت یا عدم موفقیت در آموزش این زبان‌ها چیست؟

یکی از انتقادات وارد بر سیستم آموزشی ما در حوزه یاددهی زبان‌های خارجی این است که مدارس ما در دوره راهنمایی و دبیرستان، دو زبان را علاوه بر زبان مادری به دانش‌آموزان می‌آموزند؛ زبان انگلیسی (به‌عنوان زبان رسمی آکادمیک) و زبان عربی (به‌عنوان زبان رسمی دین). این فرآیند قبلاً برای هر کدام از این زبان‌ها شش‌ساله بود، زبان عربی از اول راهنمایی تا سوم دبیرستان و زبان انگلیسی از دوم دبیرستان تا پیش‌دانشگاهی. که البته از چند سال قبل، آموزش زبان انگلیسی مجدداً از کلاس اول راهنمایی شروع می‌شود.

منتقدان این سیستم می‌گویند که درنهایت و در پایان دوران تحصیل متوسطه، دانش‌آموزان ما نه زبان عربی می‌آموزند و نه زبان انگلیسی. به نظر می‌رسد که این انتقاد تا حدودی وارد است، حتی با وجود اینکه درس‌های قرآن و دینی مقطع دبستان پیش‌زمینه آموزش زبان عربی هستند و همین دروس در دوره راهنمایی و دبیرستان (که البته کتب دینی و قرآن مقطع دبیرستان از یک دهه قبل، در هم ادغام شده و تحت عنوان «دین و زندگی» تدریس می‌شوند) هم مکمل آموزش عربی‌اند.

منتقدان معتقدند که تلاش برای آموزش هر دو زبان موجب شده است که دانش آموزان ما هیچ‌یک از این دو زبان را آن‌چنان‌که باید، بیاموزند. این سیستم همچنین در دانشگاه‌ها هم ادامه دارد، علاوه بر چند واحد درسی زبان عمومی و زبان تخصصی (و در برخی دانشگاه‌ها، واحدهای زبان پیش تخصصی علاوه بر عمومی و تخصصی) که قاطبه آن انگلیسی است، یک واحد درسی عربی هم وجود دارد که جزو واحدهای عمومی است.

اگرچه باید بپذیریم که در نهایت نتایج حاصله از آموزش هر دو زبان قابل قبول نیست، اما این انتقاد که دوگانگی فرایند آموزش زبان عملاً مانع از کارایی هر دو حوزه (عربی و انگلیسی) می‌شود، را نمی‌توان کاملاً پذیرفت. چراکه در بسیاری از کشورهای جهان و از جمله اتحادیه اروپا، مدارس موظف‌اند دو زبان خارجه را به دانش‌آموزان بیاموزند.

به هر روی، ورود زبان خارجی جدید به سیستم آموزشی كشور در حالی اتفاق می‌افتد كه تدریس زبان انگلیسی و عربی در مدارس با مشكلات زیادی روبه‌رو است. دانش‌آموزانی كه از مدارس فارغ‌التحصیل می‌شوند، به‌رغم این‌که طی شش سال زبان انگلیسی و عربی را آموزش می‌بینند، اما در عمل از قواعد این زبان‌ها چیز زیادی نیاموخته‌اند و اكثر قریب به‌اتفاق آن‌ها با نمره‌های پایین خصوصاً در درس انگلیسی توانسته‌اند از آموزش‌و‌پرورش فارغ‌التحصیل شوند. چاپ آزمایشی كتاب‌های انگلیسی و به‌روز نبودن متون درسی در قیاس با نظام آموزشی دنیا از معدود مشكلاتی است كه بر سر راه تدریس زبان انگلیسی وجود دارد.

امكانات اجرایی شدن آموزش ۵ زبان در سیستم آموزشی ما وجود ندارد

دكتر احد نویدی، عضو هیئت علمی ‌پژوهشگاه مطالعات آموزش‌و‌پرورش با اشاره به این نكته كه آموزش پنج زبان جدید در مدارس قابلیت اجرایی شدن نخواهد داشت، می‌گوید: ‌«آموزش‌و‌پرورش در تدریس زبان انگلیسی در مدارس موفقیت چندانی نداشته است و زبان‌های دیگری نیز كه قرار است در آینده به متون درسی دانش‌آموزان اضافه شود به سرنوشت زبان انگلیسی دچار خواهند شد و نتیجه چندانی نخواهند داشت.» وی تأكید می‌كند: «وارد كردن پنج زبان به نظام آموزشی كشور در حد شعار می‌تواند مطلوب باشد اما در صورت اجرایی شدن به جز هدر دادن بیت‌المال عایدی دیگری نخواهد داشت، چرا امكانات اجرایی شدن این كار در سیستم آموزشی ما وجود ندارد.»

نویدی با تأکید بر این نكته كه این برنامه نتیجه مطلوبی در پی نخواهد داشت، تصریح می‌كند:‌ «زیرساخت‌های اجرایی تدریس زبان‌های جدید در آموزش‌و‌پرورش هنوز آماده نیست، تربیت معلمان مسلط به نحوه تدریس این زبان‌ها و به حد نصاب رسیدن دانش‌آموزان در كلاس‌ها از مسائلی است كه باید توجه جدی به آن‌ها شود تا این طرح با بن‌بست روبه‌رو نشود.» لذا ضروری است که چنانچه بنا به حرکت در این مسیر باشد که مسیر درستی نیز است، باید مقدمات آن فراهم شود

جایگاه زبان عربی کجاست؟

اما اولویت ما به‌عنوان ایرانی مسلمان در آموزش زبان به فرزندانمان چیست؟ آیا دانستن زبان انگلیسی برای ارتباط با مسلمانان دیگر کافی است؟

شاید با توجه به اینکه تقریباً یک‌سوم از کشورهای مسلمان دیرزمانی مستعمره بریتانیا بوده و حتی بسیاری از آن‌ها این زبان را زبان رسمی آموزشی خود قرار داده‌اند، این پاسخ درست باشد. اما به همین ترتیب می‌توان گفت که یک‌سوم کشورهای مسلمان (در خاورمیانه و آفریقا) هم مستعمره فرانسه بوده و این زبان را به‌عنوان زبان اول یا دوم خود آموزش می‌دهند. اما آیا درست است که ما برای هم‌کلامی با مسلمانان، انگلیسی یا فرانسه بیاموزیم در شرایطی که زبان دینی‌مان عربی است؟

ضرورت آموزش زبان عربی از نظر شهید بهشتی

شهید آیت‌الله دکتر بهشتی که خود علاوه بر تسلط بر زبان عربی و انگلیسی، در دوران تبلیغ در مرکز اسلامی هامبورگ، زبان آلمانی را هم فراگرفت، در سخنرانی با عنوان «وظایف اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا در برابر جوانان مسلمان» که به زبان عربی ایراد شده، درباره لزوم یادگیری زبان عربی به‌عنوان زبان مشترک مسلمانان می‌گوید: «شکی نیست که مناسب‌ترین زبانی که می‌تواند زبان مشترک مسلمانان جهان باشد، زبان عربی است که زبان قرآن و حدیث است. نمی‌خواهم بگویم که هرکس مسلمان می‌شود زبان مادری خود را کنار بگذارد و به عربی صحبت کند، این نه عملی است و نه لازم. نمی‌خواهم بگویم هر جا اسلام قدم گذارد یا می‌گذارد باید زبان محلی از رسمیت بیفتد و زبان عربی جانشین آن شود؛ ولی همان‌طور که در صد سال اخیر یاد گرفتن یک زبان خارجی در بسیاری از کشورها رواج یافته و در برخی کشورها هر فرد مدرسه رفته و درس‌خوانده به یک زبان خارجی نیز آشناست، این طرح بسیار عملی و سودمند است که در همه سرزمین‌های اسلامی هر فرد مسلمان علاوه بر زبان محلی خود زبان عربی را نیز تا حدود امکان یاد بگیرد.»

شهید بهشتی سپس به سیستم آموزش زبان خارجه در آلمان دهه ۱۹۷۰ اشاره می‌کند: «می‌دانیم که برای هر فرد آلمانی درس خواندن تا کلاس نهم اجباری است و می‌دانیم که در این دوره نه‌ساله از کلاس پنجم تا نهم یک زبان خارجی (غالباً انگلیسی) نیز تدریس می‌شود، یعنی هر کودک آلمانی موظف است پنج سال زبان انگلیسی بخواند. البته این مقدار برای یادگیری کامل زبان انگلیسی کافی نیست ولی برای آشنایی در حدود احتیاجات معمول کافی است. چرا یک آلمانی باید انگلیسی یاد بگیرد؟ برای اینکه در مسافرت‌هایی که به خارج آلمان می‌کند، در برخورد با مسافرانی که از خارج به آلمان می‌آیند و به‌طورکلی در تماس و ارتباط با سایر مردم دنیا به او کمک کند، زیرا آشنایی به یک زبان مشترک، ارتباطات را ساده و آسان می‌کند و بر میزان ارتباط می‌افزاید.»

بر همین اساس، شهید بهشتی لزوم آموزش زبان عربی را برای مسلمانان نتیجه می‌گیرد: «پس این مطلب عادی است که یک فرد مسلمان احتیاج دارد زبان عربی یاد بگیرد. زیرا یک زبان مشترک به پیوند فکری و عملی مسلمانان با یکدیگر کمک فراوانی می‌کند. برای نمونه به همین نماز جمعه و نماز عید در آلمان توجه کنید. مسئله مهم در نماز جمعه و نماز عید، خطبه است. خطبه یعنی سخنرانی امام برای نمازگزاران درباره تعالیم اسلام و مسائل جاری مربوط به زندگی مسلمانان. این سخنرانی را باید نمازگزاران بفهمند. حالا اگر همه نمازگزاران لااقل این اندازه عربی بدانند که سخنرانی امام را بفهمند مشکلی پیش نمی‌آید. اما اگر همه به یک زبان آشنا نباشند چطور؟ چقدر مطلب مشکل می‌شود! به همین کنگره سالانه اتحادیه توجه کنید. اگر همه شرکت‌کنندگان به همان اندازه که به زبان آلمانی، انگلیسی یا فرانسه آشنا هستند به زبان عربی آشنا بودند چقدر کار آسان و موثرتر می‌شد؟ در کنگره‌های اسلامی دیگر هم همین طور.»

شهید بهشتی در ادامه ضمن تشریح دلایل ضروری بودن آموزش زبان عربی در جوامع مسلمان، حتی پیشنهاد می‌دهد که فعالان انجمن‌های اسلامی دانشجویان ایرانی اروپا در کار یادگیری زبان عربی علاوه بر زبان کشور محل تحصیل خود پیشگام باشند: «انگیزه اشخاص برای فراگرفتن یک زبان دیگر غیر از زبان مادری، گاه احتیاج شغلی است و گاه احتیاج تحصیلی و علمی. ولی در مورد یاد گرفتن یک زبان مشترک میان مسلمانان انگیزه اساسی‌تری هست و آن تسهیل روابط فکری و اجتماعی میان مسلمانان جهان است که یکی از بزرگ‌ترین واجبات اسلامی ماست و در پرتو آن، پیوند فکری و عقیدتی و همبستگی علمی و اجتماعی در فرهنگ، سیاست، اقتصاد و غیره میان مسلمانان محکم‌تر می‌شود و آنان را به صوت یک واحد بزرگ و نیرومند و با عزت علمی و سیاسی و اقتصادی در دنیا در می‌آورد.»

آیا می‌توانیم؟

همچنان که گفته شد، سیاست‌گذاران آموزش‌و‌پرورش در سال‌های اخیر برآن بوده‌اند تا با فراگیر ساختن آموزش زبان‌های بدیل ایتالیایی، آلمانی، اسپانیایی، روسی و فرانسوی، انحصار زبان انگلیسی را بشکنند. تا جایی که نوید ادهم – دبیر شورای عالی آموزش‌و‌پرورش – رسماً هدف از این مصوبه را خروج از انحصار زبان انگلیسی دانسته و می‌افزاید: «تدریس این زبان‌ها مانند زبان انگلیسی از پایه اول راهنمایی آغاز و تا دوره پیش‌دانشگاهی ادامه دارد.»

اما سؤال اینجاست که آیا مصوبه شورای عالی آموزش‌و‌پرورش قابل اجرا هست؟ آیا دانشگاه‌های ما به‌اندازه کافی؛ فارغ‌التحصیل زبان‌های پنج‌گانه جدید را پرورش داده‌اند؟ در مورد سؤال اول باید گفت وضعیت در حال افول دانشکده‌های زبان خارجه در ایران ما را مأیوس می‌سازد.

سؤال دوم اینکه؛ بر فرض اگر تعداد لازم فارغ‌التحصیل را داشته باشیم، آیا آن‌ها برای تدریس در مدارس، مناسب هستند؟ با توجه به اینکه بیشتر دانشکده‌های زبان‌های خارجی ایران، گرایش‌های مترجمی و زبان‌و‌ادبیات را دارند و نه گرایش آموزش زبان، بدیهی است که فارغ‌التحصیلان دانشکده‌های موجود در بدو امر نمی‌توانند به‌عنوان معلم مدرسه جذب شوند، مگر آنکه آموزش‌های اولیه تدریس را که مختص دانشکده‌های تربیت‌معلم است، ببینند. حال باید پرسید شورای عالی آموزش‌و‌پرورش به ظرفیت‌ها و استعدادهای موجود دانشگاه‌های کشور برای شکست انحصار زبان انگلیسی توجه کرده است؟

و نکته مهم پیشین که مجدداً باید آن‌ها را تکرار کرد، اینکه آیا برای بهبود کیفیت آموزش زبان – اعم از هر زبان خارجه – هم اقدامی صورت خواهد گرفت؟ و سؤال اساسی‌تر اینکه، آیا برنامه‌ای برای بهبود آشنایی دانش‌آموزانمان با زبان قرآن و دین که می‌باید زبان ارتباط ما با جهان اسلام باشد، کاری صورت گرفته است؟

لزوم شکستن انحصار زبان‌انگلیسی‌در ایران

بک لینک رنک 3

دانلود فیلم جدید