کاپیتان تیم ملی ایران به کشور بازگشت

کاپیتان تیم ملی ایران به کشور بازگشت

خبرگزاری فارس: کاپیتان تیم ملی ایران به کشور بازگشت

به گزارش افق نیوز، افشین نوروزی به همراه تیم ملی کشورمان راهی مسابقات تنیس روی میز قهرمانی آسیا شده بود، پس از پایان رقابت‌های تیمی به ایران بازگشت.

افشین نوروزی کاپیتان تیم ملی کشورمان بدلیل مشکلات شخصی و پس از کسب اجازه از مدیر تیم های ملی و پس از موافقت مسئولین ارشد فدراسیون از حضور در مسابقات انفرادی انصراف داد و به ایران بازگشت.

نوروزی قبل اعزام به چین نیز این مشکلات را مطرح کرده بود ولی بدلیل کمک به ترکیب جوان تیم ملی عازم چین شد.

برنامه مسابقات انفرادی مردان رقابت های قهرمانی تنیس روی میز آسیا:

پنجشنبه ۲۴ فروردین ماه:

طاهرخانی … مغولستان ساعت ۱۴:۳۰ میز ۳
لطفی … ماکائو  ساعت ۱۵ میز ۱
روئین تن … قرقیزستان ساعت ۱۵ میز ۵
احمدیان … اردن ساعت ۱۵:۳۰ میز ۸

کاپیتان تیم ملی ایران به کشور بازگشت

(image)

به گزارش افق نیوز، افشین نوروزی به همراه تیم ملی کشورمان راهی مسابقات تنیس روی میز قهرمانی آسیا شده بود، پس از پایان رقابت‌های تیمی به ایران بازگشت.

افشین نوروزی کاپیتان تیم ملی کشورمان بدلیل مشکلات شخصی و پس از کسب اجازه از مدیر تیم های ملی و پس از موافقت مسئولین ارشد فدراسیون از حضور در مسابقات انفرادی انصراف داد و به ایران بازگشت.

نوروزی قبل اعزام به چین نیز این مشکلات را مطرح کرده بود ولی بدلیل کمک به ترکیب جوان تیم ملی عازم چین شد.

برنامه مسابقات انفرادی مردان رقابت های قهرمانی تنیس روی میز آسیا:

پنجشنبه ۲۴ فروردین ماه:

طاهرخانی … مغولستان ساعت ۱۴:۳۰ میز ۳
لطفی … ماکائو  ساعت ۱۵ میز ۱
روئین تن … قرقیزستان ساعت ۱۵ میز ۵
احمدیان … اردن ساعت ۱۵:۳۰ میز ۸

کاپیتان تیم ملی ایران به کشور بازگشت

چهار روایت از فرمانده ای خاکی

چهار روایت از فرمانده ای خاکی

به گزارش جهان نیوز به نقل از دفاع پرس، هرکس که برای اولین بار شهید صیاد را می دید باورش نمی شد که او یکی از فرماندهان عالی‌رتبه نظامی باشد.

ویژگی های والای اخلاقی او بود که باعث شد در عین تخصص و نبوغش در مسائل نظامی، او را «صیاد دل ها» بنامند؛ چرا که پیش از هر چیز رفتار و شخصیت وی بود که همه را شیفته خود می کرد.
 

در ادامه چهار روایت از همرزمان امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی آمده است.

* برداشت اول/

امیر سرتیپ دوم «داود نشاط افشاری»: من سه سال از صیاد بزرگ تر بودم ولی طوری به صیاد وابسته بودم که انگار پدرم است.

به خاطر این که همیشه هوایمان را داشت، مثل یک پدر.

یک پدر چه طوری هوای بچه هایش را دارد و مراقب شان است! چه طور به تربیت‌شان دقت می کند و ریز کاریهای بچه هایش برایش مهم است! صیاد هم با افراد زیر دستش همین طور بود.

ما را به حال خودمان رها نمی کرد. به اخلاق و رفتارمان توجه داشت. طوری حواسش به ما بود که گاهی می‌ماندم، چه طور این همه آدمی را که زیر دستش کار می کنند، یادش می ماند.

خیلی خوشم می آمد از این رفتارش که فراموش‌مان نمی‌کرد و هوایمان را داشت.

احساس نمی‌کردیم تنها مانده ایم. من سال 62 بازرس نیروی زمینی بودم. می فرستاد پی من. می گفت: «بازرس‌ها را جمع کن.»

برای بازرس‌هایش کلاس اخلاق گذاشته بود. می فرستادمان قم پیش آقایانی که می شناخت‌شان.

حضرت آیت الله بهاء الدینی (ره) یا حضرت آیت الله اشرفی اصفهانی (ره) (امام جمعه کرمانشاه). این اواخر با هم یک سال تمام رفتیم حوزه ی علمیه چیذر، کلاس اخلاق. خانه ما می‌آمد.

من یک ماشین قراضه داشتم. سوار همان می‌شدیم و می رفتیم.

توی راه گاهی مردم می‌شناختندش و از دور به او سلام می‌کردند.

یک بار توی راه چند مرتبه مردم برایش دست بلند کردند و سلام کردند.

صیاد برگشت و با خنده به من گفت: «تیمسار! با شما هستند.»

خندیدم و گفتم: «نه اتفاقا بر عکس با شما هستند. دارند به شما سلام می‌کنند.»

سرش را انداخت پایین و آرام گفت: «این مردم فکر می‌کنند ما هم کسی هستیم. ما خاک پای این‌ مردم هستیم.»

* برداشت دوم/

امیر «رنجبر نیکدل»: در کردستان که دیدمش، فرمانده نیروی عملیاتی بود. عملیات آزادسازی بوکان.

خدا رحمت کند آبشناسان را. با او رفته بودم منطقه.

آنجا اولین بار صیاد را از نزدیک دیدم و با هم آشنا شدیم.

بعدها هم به خاطر آن آشنایی و هم به خاطر این که خانه‌ی هر دویمان در یک محل بود، بیشتر و بیشتر با هم نزدیک شدیم.

از دوست هم نزدیک تر بودیم.

مثل دو برادر.

یک بار به خودش گفتم: «حاج علی، به خاطر مقام و موقعیت نیست که بهت احترام می‌گذارم. آن موقع جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح بود.

الان هم می‌گویم، به خاطر شهید بودنش نیست که این حرف ها را می‌زنم، شهادت یک مقام بالاتری بود که صیاد به آن رسید و باعث شد که من بیشتر از قبل به صیاد علاقمند بشوم.

همان موقع که جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح بود، روزی نبود که ما تلفنی با هم حرف نزنیم.

همیشه بین ساعت هشت تا نه صبح به من زنگ می زد.

اگر روزی ده بار هم باهاش حرف می زدم، سیر نمی شدم؛ ولی جرات نمی کردم بهش زنگ بزنم، می ترسیدم مزاحمش شوم؛ ولی او هر روز زنگ میزد.

حرف که باهاش می‌زدم، لذت می‌بردم.

همیشه هر کس که خالص باشد، بی ریا باشد، خدایی باشد، من را به خودش جذب می‌کند.

من توی عمرم مثل صیاد به همان خلوص و بزرگی فقط آبشناسان را دیده‌ام؛ خیلی بزرگ بود.

صیاد و این بزرگ بودنش به خاطر خدایی بودنش بود.

به خاطر این بود که ظاهر و باطن خودش را برای خدا خالص کرده بود.

وقتی می‌خواستیم به ماموریت برویم، اول از همه صدقه می‌داد بعد می نشست برایمان چند آیه از قرآن می‌خواند.

بعد مدتی آیه‌ها را می‌خواند یا تفسیرش را بعد هم توضیح می‌داد که برنامه‌ی کارمان چی است و هر کس چه کاری باید بکند.

چه قدری توی راه هستیم و چه قدرت وقت آزاد داریم. چه کارهایی مشترک است و چه کارهایی را باید تنها انجام بدهیم.

اگر ماموریت‌مان در یک شهر بود، حتما اول گلزار شهدای آن جا می‌رفت.

برای شهدا فاتحه می‌خواند. به چند تا از خانواده‌های شهدای آن جا هم سر می‌زد.

* برداشت سوم/

امیر سرتیپ «ناصر آراسته»: کنارش نشسته بودم. یک کتاب انگلیسی دستش بود. قرآن بود و می‌خواند.

اول عربیش را می‌خواند و بعد ترجمه اش را.

پرسیدم: جناب سروان ترجمه انگلیسی می‌خوانید؟ گفت: بله.

شاید یک روزی لازم شد.

گفتم: برای چی؟ گفت: شاید یک روزی با چهار نفر خارجی حرف بزنم و بخواهم قرآن را بهشون معرفی کنم.

دلم نمی‌خواهد آن روز حسرت بخورم که کاش می‌توانستم قرآن را به انگلیسی ترجمه کنم.

ساکت شدم. تعجب کرده بودم و نمی‌دانستم چه باید بگویم.

نمی‌دانستم که بعدها بیشتر هم تعجب می‌کنم و از حرف‌هایش، کارهایش، زندگی و مرگش و حسرت این آخری که هنوز که هنوز است سال ها از شهادتش می‌گذرد با من است.

می توانم بگویم اصل رابطه ما از کردستان شروع شد.

مخصوصا از آن چند روزی که با هم در محاصره بودیم.

چهل و چند روز در راه کوهستانی بانه – سردشت.

کسی فکر نمی کرد ستونی که از تهران داشت به بانه می آمد و قرار بود از روی زمینی به سردشت برود، بیش از یک ماه در آن جاده ی پر پیج و خم و خطرناک گرفتار شود و ستونی با آن توان رزمی که پیش بینی همه چیز را برایش کرده بودند، الا این که ضد انقلاب تمام افرادش در آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه را برای این که این ستون نظامی، چه افراد و چه امکاناتش به سردشت نرسد، بسیج کند.

ماموریت در این ستون برای من فرصت خوبی بود. وقتی دوستم ستوان آذربون به من خبر داد که قرار است این ستون به سردشت برود و از من پرسید که می خواهی همراه آن بروی یا نه؟ از خدا می خواستم که بروم.

مدتی بود که در بانه بودم و کار رزمی نکرده بودم.

مسئول انتظامات پادگانه بانه بودم. دیگر دلم گرفته بود و وقتی شنیدم ماموریت رزمی هست، خیلی خوشحال شدم.

همان روز با آذربون به سنگر صیاد رفتم.

وارد که شدم صیاد تنها بود و داشت روی نقشه ی منطقه کار می کرد. نشستم. گفتم: بسم الله الرحمن الرحیم.

جناب آراسته. قبلا همدیگر را بیرون سنگر دیده بودیم.

حال و احوال و روبوسی کرده بودیم ولی این جا فرق کرد.

کار بود و صیاد عادت داشت موقع کار جدی باشد.

پرسید: «شما آمادگی رفتن به این ماموریت رو دارید؟ گفتم: بله. گفت: «پس مسئولیت دیده بانی ستون به عهده ی شماست.

کمی درباره ی فاصله ی ستون از بانه و سردشت و برد توپ‌هایی که همراه ستون بودند و قرار بود پشتیبانی آتش ستون را داشته باشند، بحث کردیم.

قرار شد در فاصله ای از جاده که توپ برد ندارد، از خمپاره‌اندازهای داخل ستون استفاده کنیم. بعد پرسیدم. خوب حالا ستون کی حرکت می‌کنه؟

دو سه روز بعد خبرم کرد. با بیسیم چی همراهم که اسمش کلاته بود و بعدها شهید شد، راه افتادیم.

راه پر بود از گردنه های باریک و خطرناک و پیچ های تند.

تا به ده سید صارم رسیدیم، اتفاقی نیفتاد.

توی ده مردم از ما استقبال کردند و گل و نقل سرمان پاشیدند.

از سید صارم حدود یک کیلومتر دور شده بودیم که یک خمپاره آمد و وسط ستون منفجر شد.

صیاد من را صدا کرد و گفت: «گرای این خمپاره را پیدا کن.

ببین از کجا داره می زنه؟ رفتم سراغ جایی که خمپاره افتاده بود.

از همان دهی که ازش رد شده بودیم، ما را می‌زدند.

ده سید صارم. معلوم شد افراد ضد انقلاب بین اهالی ده بودند.

نمی شد کاری کرد. باید راه می افتادیم تا از برد خمپاره شان دور بشویم.

بیشتر نگران بودم که از روبه‌رو هم ما را بزنند.

صیاد دستور داد که آمبولانس مجروح ها را ببرد.

نیم ساعت بعد خبر دادند که ضدانقلاب آمبولانس را گرفته و راننده و مجروح ها و آمبولانس را یک جا آتش زده.

صیاد برافروخته شد و با بیسیم هلی کوپتر خواست و دستور داد که با راکت آن را که این کار را کرده بودند، بزنند ولی آن‌ها هلی کوپتر را هم زدند.

این اول جنگ چهل روزه‌ی ما در مسیر بانه – سردشت بود. هیچ کدام از کسانی که به ستون مامور شده بودند، آمادگی چنین جنگ و گریز طولانی‌ای را نداشتند.

حتی خود صیاد هم فکرش را نمی‌کرد که چهل روز در این جاده و پیچ‌های تندش و مسیر کوهستانی و پر دار و درختش اسیر شویم و ستون از هم بپاشد و مهماتش از بین برود.

می‌توانم با جرات بگویم که این ایمان قوی و قدرت بالای فرماندهی صیاد بود که نفرات ستون را نجات داد وگرنه ضدانقلاب تمام توانش را بسیج کرده بود که نگذارد حتی یک نفر هم زنده به سردشت برسد.

* برداشت چهارم/

امیر سرتیپ دوم دکتر «ابوالقاسم کیا»: در 28 اردیبهشت سال 1377 دانشجویان سال سوم دانشگاه افسری امام علی (ع) جهت آموزش میدانی عملیات های عمده رزمندگان اسلام به خوزستان اعزام شده بودند.

جهت اسکان دانشجویان اردوگاهی در غرب شهرستان دزفول، حاشیه‌ی غربی رودخانه‌ی کرخه، محدوده‌ی پل نادری با برپایی بیش از 120 تخته چادر گروهی دائر شده بود و من در تمام مدت اردوگاه در کنار شهید صیاد شیرازی برای اجرای دستورات و اوامراشان بودیم.

شهید بزرگوار دستور دادند دانشجویان سوار بر کامیون های نظامی برای تشریح عملیات فتح المبین حرکت کنند و روی ارتفاعات شاه وریه نزدیک چاه‌های نفت مستقر گردند.

در این زمان شهید صیاد به من دستور داد که به دزفول بروم و امیر سرتیپ دوم امرالله شهبازی را که در عملیات فتح المبین فرمانده قرارگاه عملیاتی قدس بود و در همان منطقه مسئولیت عملیات را عهده دار بود و چون مجروح بود و قادر نبود راه برود، با ویلچر جابه‌جا می‌شد و همسر محترمه‌اش همواره از وی مراقبت می‌کرد، در آن زمان به دزفول آمده و در مهمانسرای تیپ 2 زرهی دزفول مستقر بود را با بالگرد به محل استقرار دانشجویان روی تپه بیاورم.

شهید صیاد به من گفته بود که موقع سوار شدن ایشان در بالگرد، همسرشان را نیاورم. اما وقتی در پادگان دزفول، ایشان سوار بر بالگرد شد، همسرشان از ضلع دیگر بالگرد سریع سوار شد و من دیگر نتوانستم به ایشان بگویم که تیمسار صیاد دستور داده‌اند شما تشریف نیاورید و لذا از لحظه‌ای که بالگرد شروع به پرواز کرد تا زمانی که در محل تجمع دانشجویان فرود آمد و از نظر زمانی حدود 20 دقیقه طول کشید، فوق العاده به من سخت گذشت. دائم فکر می کردم و چند بار آیت الکرسی را زیرلب زمزمه کردم.

چون دستور ایشان را درست اجرا نکرده بودم و لذا نمی دانستم در پاسخ سوال وی چه بگویم. وقتی هلی کوپتر سمت دانشجویان لندینگ کرد، انگار که یک کسی به من گفت به سرعت برو نزد صیاد شیرازی و به او بگو که همسرش هم آمد.

من این کار را کردم و شهید صیاد فوراً گفت اشکالی ندارد فقط به او بگویید که از بالگرد پیاده نشود.

من خوشحال شدم. سپس شهید صیاد شخصا به استقبال شهید امرالله شهبازی آمد و او را به طرف دانشجویان هدایت کرد.

در این زمان عناصر فیلم برداری زیادی از نهادهای مختلف همراه ما بودند.

بلافاصله آن‌ها به سمت بالگرد رفتند و با همسر آن بزرگوار شروع به مصاحبه و تهیه ی عکس و فیلم کردند.

بعد از آن که امیر امرالله شهبازی، که حال چندان رضایت بخشی هم نداشت، چگونگی انجام عملیات فتح المبین را تشریح کردند، دانشجویان شروع به مدیحه سرایی کرده و یک وضعیت معنوی فوق العاده خاصی ایجاد شد.

ولیکن در تمام مدت من در فکر آن بودم که اگر شهید صیاد از من توضیح خواست پاسخ آن را چگونه باید بدهم و با خودم دائم فکر می‌کردم.

در نهایت پس از خاتمه‌ی کلاس آموزشی، شهید صیاد نزد من آمد و گفت: «کیا خوب شد.»

وضعیت خوبی ایجاد شد که من رو به قبله ایستادم و خدا را شکر کردم.

ناگهان گفت: چه می‌گویی؟ جواب دادم: به خدا مردم تا اینجا آمدم و دستور شما را درست اجرا نکرده بودم و همسر محترمه امیر شهبازی هم سوار بالگرد شده بود.

در این حالت به من دست داد و من را بوسید.

منظور من از بیان این خاطره موارد زیر بود: معجزه‌ی آیات الهی به ویژه آیت الکری در مواجه با رفع مشکلات، تسکین قلب و آرامش روح.

همچنین مدیریت خوب و اندیشمندانه‌ی شهید صیاد شیرازی با افراد زیر دست و همکاران صمیمی خود که چقدر بزرگ منشانه خوب فکر می کرد و تصمیم می گرفت و رفتار محبتانه داشت.

چهار روایت از فرمانده ای خاکی

به گزارش جهان نیوز به نقل از دفاع پرس، هرکس که برای اولین بار شهید صیاد را می دید باورش نمی شد که او یکی از فرماندهان عالی‌رتبه نظامی باشد.

ویژگی های والای اخلاقی او بود که باعث شد در عین تخصص و نبوغش در مسائل نظامی، او را «صیاد دل ها» بنامند؛ چرا که پیش از هر چیز رفتار و شخصیت وی بود که همه را شیفته خود می کرد.
 

در ادامه چهار روایت از همرزمان امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی آمده است.

* برداشت اول/

امیر سرتیپ دوم «داود نشاط افشاری»: من سه سال از صیاد بزرگ تر بودم ولی طوری به صیاد وابسته بودم که انگار پدرم است.

به خاطر این که همیشه هوایمان را داشت، مثل یک پدر.

یک پدر چه طوری هوای بچه هایش را دارد و مراقب شان است! چه طور به تربیت‌شان دقت می کند و ریز کاریهای بچه هایش برایش مهم است! صیاد هم با افراد زیر دستش همین طور بود.

ما را به حال خودمان رها نمی کرد. به اخلاق و رفتارمان توجه داشت. طوری حواسش به ما بود که گاهی می‌ماندم، چه طور این همه آدمی را که زیر دستش کار می کنند، یادش می ماند.

خیلی خوشم می آمد از این رفتارش که فراموش‌مان نمی‌کرد و هوایمان را داشت.

احساس نمی‌کردیم تنها مانده ایم. من سال 62 بازرس نیروی زمینی بودم. می فرستاد پی من. می گفت: «بازرس‌ها را جمع کن.»

برای بازرس‌هایش کلاس اخلاق گذاشته بود. می فرستادمان قم پیش آقایانی که می شناخت‌شان.

حضرت آیت الله بهاء الدینی (ره) یا حضرت آیت الله اشرفی اصفهانی (ره) (امام جمعه کرمانشاه). این اواخر با هم یک سال تمام رفتیم حوزه ی علمیه چیذر، کلاس اخلاق. خانه ما می‌آمد.

من یک ماشین قراضه داشتم. سوار همان می‌شدیم و می رفتیم.

توی راه گاهی مردم می‌شناختندش و از دور به او سلام می‌کردند.

یک بار توی راه چند مرتبه مردم برایش دست بلند کردند و سلام کردند.

صیاد برگشت و با خنده به من گفت: «تیمسار! با شما هستند.»

خندیدم و گفتم: «نه اتفاقا بر عکس با شما هستند. دارند به شما سلام می‌کنند.»

سرش را انداخت پایین و آرام گفت: «این مردم فکر می‌کنند ما هم کسی هستیم. ما خاک پای این‌ مردم هستیم.»

* برداشت دوم/

امیر «رنجبر نیکدل»: در کردستان که دیدمش، فرمانده نیروی عملیاتی بود. عملیات آزادسازی بوکان.

خدا رحمت کند آبشناسان را. با او رفته بودم منطقه.

آنجا اولین بار صیاد را از نزدیک دیدم و با هم آشنا شدیم.

بعدها هم به خاطر آن آشنایی و هم به خاطر این که خانه‌ی هر دویمان در یک محل بود، بیشتر و بیشتر با هم نزدیک شدیم.

از دوست هم نزدیک تر بودیم.

مثل دو برادر.

یک بار به خودش گفتم: «حاج علی، به خاطر مقام و موقعیت نیست که بهت احترام می‌گذارم. آن موقع جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح بود.

الان هم می‌گویم، به خاطر شهید بودنش نیست که این حرف ها را می‌زنم، شهادت یک مقام بالاتری بود که صیاد به آن رسید و باعث شد که من بیشتر از قبل به صیاد علاقمند بشوم.

همان موقع که جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح بود، روزی نبود که ما تلفنی با هم حرف نزنیم.

همیشه بین ساعت هشت تا نه صبح به من زنگ می زد.

اگر روزی ده بار هم باهاش حرف می زدم، سیر نمی شدم؛ ولی جرات نمی کردم بهش زنگ بزنم، می ترسیدم مزاحمش شوم؛ ولی او هر روز زنگ میزد.

حرف که باهاش می‌زدم، لذت می‌بردم.

همیشه هر کس که خالص باشد، بی ریا باشد، خدایی باشد، من را به خودش جذب می‌کند.

من توی عمرم مثل صیاد به همان خلوص و بزرگی فقط آبشناسان را دیده‌ام؛ خیلی بزرگ بود.

صیاد و این بزرگ بودنش به خاطر خدایی بودنش بود.

به خاطر این بود که ظاهر و باطن خودش را برای خدا خالص کرده بود.

وقتی می‌خواستیم به ماموریت برویم، اول از همه صدقه می‌داد بعد می نشست برایمان چند آیه از قرآن می‌خواند.

بعد مدتی آیه‌ها را می‌خواند یا تفسیرش را بعد هم توضیح می‌داد که برنامه‌ی کارمان چی است و هر کس چه کاری باید بکند.

چه قدری توی راه هستیم و چه قدرت وقت آزاد داریم. چه کارهایی مشترک است و چه کارهایی را باید تنها انجام بدهیم.

اگر ماموریت‌مان در یک شهر بود، حتما اول گلزار شهدای آن جا می‌رفت.

برای شهدا فاتحه می‌خواند. به چند تا از خانواده‌های شهدای آن جا هم سر می‌زد.

* برداشت سوم/

امیر سرتیپ «ناصر آراسته»: کنارش نشسته بودم. یک کتاب انگلیسی دستش بود. قرآن بود و می‌خواند.

اول عربیش را می‌خواند و بعد ترجمه اش را.

پرسیدم: جناب سروان ترجمه انگلیسی می‌خوانید؟ گفت: بله.

شاید یک روزی لازم شد.

گفتم: برای چی؟ گفت: شاید یک روزی با چهار نفر خارجی حرف بزنم و بخواهم قرآن را بهشون معرفی کنم.

دلم نمی‌خواهد آن روز حسرت بخورم که کاش می‌توانستم قرآن را به انگلیسی ترجمه کنم.

ساکت شدم. تعجب کرده بودم و نمی‌دانستم چه باید بگویم.

نمی‌دانستم که بعدها بیشتر هم تعجب می‌کنم و از حرف‌هایش، کارهایش، زندگی و مرگش و حسرت این آخری که هنوز که هنوز است سال ها از شهادتش می‌گذرد با من است.

می توانم بگویم اصل رابطه ما از کردستان شروع شد.

مخصوصا از آن چند روزی که با هم در محاصره بودیم.

چهل و چند روز در راه کوهستانی بانه – سردشت.

کسی فکر نمی کرد ستونی که از تهران داشت به بانه می آمد و قرار بود از روی زمینی به سردشت برود، بیش از یک ماه در آن جاده ی پر پیج و خم و خطرناک گرفتار شود و ستونی با آن توان رزمی که پیش بینی همه چیز را برایش کرده بودند، الا این که ضد انقلاب تمام افرادش در آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه را برای این که این ستون نظامی، چه افراد و چه امکاناتش به سردشت نرسد، بسیج کند.

ماموریت در این ستون برای من فرصت خوبی بود. وقتی دوستم ستوان آذربون به من خبر داد که قرار است این ستون به سردشت برود و از من پرسید که می خواهی همراه آن بروی یا نه؟ از خدا می خواستم که بروم.

مدتی بود که در بانه بودم و کار رزمی نکرده بودم.

مسئول انتظامات پادگانه بانه بودم. دیگر دلم گرفته بود و وقتی شنیدم ماموریت رزمی هست، خیلی خوشحال شدم.

همان روز با آذربون به سنگر صیاد رفتم.

وارد که شدم صیاد تنها بود و داشت روی نقشه ی منطقه کار می کرد. نشستم. گفتم: بسم الله الرحمن الرحیم.

جناب آراسته. قبلا همدیگر را بیرون سنگر دیده بودیم.

حال و احوال و روبوسی کرده بودیم ولی این جا فرق کرد.

کار بود و صیاد عادت داشت موقع کار جدی باشد.

پرسید: «شما آمادگی رفتن به این ماموریت رو دارید؟ گفتم: بله. گفت: «پس مسئولیت دیده بانی ستون به عهده ی شماست.

کمی درباره ی فاصله ی ستون از بانه و سردشت و برد توپ‌هایی که همراه ستون بودند و قرار بود پشتیبانی آتش ستون را داشته باشند، بحث کردیم.

قرار شد در فاصله ای از جاده که توپ برد ندارد، از خمپاره‌اندازهای داخل ستون استفاده کنیم. بعد پرسیدم. خوب حالا ستون کی حرکت می‌کنه؟

دو سه روز بعد خبرم کرد. با بیسیم چی همراهم که اسمش کلاته بود و بعدها شهید شد، راه افتادیم.

راه پر بود از گردنه های باریک و خطرناک و پیچ های تند.

تا به ده سید صارم رسیدیم، اتفاقی نیفتاد.

توی ده مردم از ما استقبال کردند و گل و نقل سرمان پاشیدند.

از سید صارم حدود یک کیلومتر دور شده بودیم که یک خمپاره آمد و وسط ستون منفجر شد.

صیاد من را صدا کرد و گفت: «گرای این خمپاره را پیدا کن.

ببین از کجا داره می زنه؟ رفتم سراغ جایی که خمپاره افتاده بود.

از همان دهی که ازش رد شده بودیم، ما را می‌زدند.

ده سید صارم. معلوم شد افراد ضد انقلاب بین اهالی ده بودند.

نمی شد کاری کرد. باید راه می افتادیم تا از برد خمپاره شان دور بشویم.

بیشتر نگران بودم که از روبه‌رو هم ما را بزنند.

صیاد دستور داد که آمبولانس مجروح ها را ببرد.

نیم ساعت بعد خبر دادند که ضدانقلاب آمبولانس را گرفته و راننده و مجروح ها و آمبولانس را یک جا آتش زده.

صیاد برافروخته شد و با بیسیم هلی کوپتر خواست و دستور داد که با راکت آن را که این کار را کرده بودند، بزنند ولی آن‌ها هلی کوپتر را هم زدند.

این اول جنگ چهل روزه‌ی ما در مسیر بانه – سردشت بود. هیچ کدام از کسانی که به ستون مامور شده بودند، آمادگی چنین جنگ و گریز طولانی‌ای را نداشتند.

حتی خود صیاد هم فکرش را نمی‌کرد که چهل روز در این جاده و پیچ‌های تندش و مسیر کوهستانی و پر دار و درختش اسیر شویم و ستون از هم بپاشد و مهماتش از بین برود.

می‌توانم با جرات بگویم که این ایمان قوی و قدرت بالای فرماندهی صیاد بود که نفرات ستون را نجات داد وگرنه ضدانقلاب تمام توانش را بسیج کرده بود که نگذارد حتی یک نفر هم زنده به سردشت برسد.

* برداشت چهارم/

امیر سرتیپ دوم دکتر «ابوالقاسم کیا»: در 28 اردیبهشت سال 1377 دانشجویان سال سوم دانشگاه افسری امام علی (ع) جهت آموزش میدانی عملیات های عمده رزمندگان اسلام به خوزستان اعزام شده بودند.

جهت اسکان دانشجویان اردوگاهی در غرب شهرستان دزفول، حاشیه‌ی غربی رودخانه‌ی کرخه، محدوده‌ی پل نادری با برپایی بیش از 120 تخته چادر گروهی دائر شده بود و من در تمام مدت اردوگاه در کنار شهید صیاد شیرازی برای اجرای دستورات و اوامراشان بودیم.

شهید بزرگوار دستور دادند دانشجویان سوار بر کامیون های نظامی برای تشریح عملیات فتح المبین حرکت کنند و روی ارتفاعات شاه وریه نزدیک چاه‌های نفت مستقر گردند.

در این زمان شهید صیاد به من دستور داد که به دزفول بروم و امیر سرتیپ دوم امرالله شهبازی را که در عملیات فتح المبین فرمانده قرارگاه عملیاتی قدس بود و در همان منطقه مسئولیت عملیات را عهده دار بود و چون مجروح بود و قادر نبود راه برود، با ویلچر جابه‌جا می‌شد و همسر محترمه‌اش همواره از وی مراقبت می‌کرد، در آن زمان به دزفول آمده و در مهمانسرای تیپ 2 زرهی دزفول مستقر بود را با بالگرد به محل استقرار دانشجویان روی تپه بیاورم.

شهید صیاد به من گفته بود که موقع سوار شدن ایشان در بالگرد، همسرشان را نیاورم. اما وقتی در پادگان دزفول، ایشان سوار بر بالگرد شد، همسرشان از ضلع دیگر بالگرد سریع سوار شد و من دیگر نتوانستم به ایشان بگویم که تیمسار صیاد دستور داده‌اند شما تشریف نیاورید و لذا از لحظه‌ای که بالگرد شروع به پرواز کرد تا زمانی که در محل تجمع دانشجویان فرود آمد و از نظر زمانی حدود 20 دقیقه طول کشید، فوق العاده به من سخت گذشت. دائم فکر می کردم و چند بار آیت الکرسی را زیرلب زمزمه کردم.

چون دستور ایشان را درست اجرا نکرده بودم و لذا نمی دانستم در پاسخ سوال وی چه بگویم. وقتی هلی کوپتر سمت دانشجویان لندینگ کرد، انگار که یک کسی به من گفت به سرعت برو نزد صیاد شیرازی و به او بگو که همسرش هم آمد.

من این کار را کردم و شهید صیاد فوراً گفت اشکالی ندارد فقط به او بگویید که از بالگرد پیاده نشود.

من خوشحال شدم. سپس شهید صیاد شخصا به استقبال شهید امرالله شهبازی آمد و او را به طرف دانشجویان هدایت کرد.

در این زمان عناصر فیلم برداری زیادی از نهادهای مختلف همراه ما بودند.

بلافاصله آن‌ها به سمت بالگرد رفتند و با همسر آن بزرگوار شروع به مصاحبه و تهیه ی عکس و فیلم کردند.

بعد از آن که امیر امرالله شهبازی، که حال چندان رضایت بخشی هم نداشت، چگونگی انجام عملیات فتح المبین را تشریح کردند، دانشجویان شروع به مدیحه سرایی کرده و یک وضعیت معنوی فوق العاده خاصی ایجاد شد.

ولیکن در تمام مدت من در فکر آن بودم که اگر شهید صیاد از من توضیح خواست پاسخ آن را چگونه باید بدهم و با خودم دائم فکر می‌کردم.

در نهایت پس از خاتمه‌ی کلاس آموزشی، شهید صیاد نزد من آمد و گفت: «کیا خوب شد.»

وضعیت خوبی ایجاد شد که من رو به قبله ایستادم و خدا را شکر کردم.

ناگهان گفت: چه می‌گویی؟ جواب دادم: به خدا مردم تا اینجا آمدم و دستور شما را درست اجرا نکرده بودم و همسر محترمه امیر شهبازی هم سوار بالگرد شده بود.

در این حالت به من دست داد و من را بوسید.

منظور من از بیان این خاطره موارد زیر بود: معجزه‌ی آیات الهی به ویژه آیت الکری در مواجه با رفع مشکلات، تسکین قلب و آرامش روح.

همچنین مدیریت خوب و اندیشمندانه‌ی شهید صیاد شیرازی با افراد زیر دست و همکاران صمیمی خود که چقدر بزرگ منشانه خوب فکر می کرد و تصمیم می گرفت و رفتار محبتانه داشت.

چهار روایت از فرمانده ای خاکی

برای چاقی داروی چاقی نخورید

برای چاقی داروی چاقی نخورید

به گزارش جهان نیوز به نقل از دکتر سلامک، قاچاق دارو از ایران و ورود داروی قاچاق به کشور، یکی از معضلات و آسیبهای جدی در حوزه سلامت کشور است که شاید آثار مخرب داروهای وارداتی قاچاق، به مراتب ویرانگر تر از قاچاق دارو به خارج از کشور باشد.

چه بسا داروهایی به صورت قاچاق وارد می شوند که نه تنها هیچ فایده درمانی ندارد که بعضا با مرگ آور هستند.

نمونه اخیر، داروی لاغری است که از ماهواره تبلیغ می شود و باعث مرگ 3 نفر شده است.

 

 وجود داروی قاچاق در بازار سلامت کشور بر هیچ کس پوشیده نیست و نمی توان منکر ورود داروی قاچاق به کشور شد.

اما آنچه مهم است، اینکه وضعیت نگران کننده در بحث داروی قاچاق، بیشتر شامل داروهایی می شود که به صورت قاچاق وارد می شوند.

زیرا، واردات داروی قاچاق علاوه بر اینکه دست اندرکاران عرصه واردات دارو را متضرر می کند، سلامت مصرف کنندگان را نیز به خطر می اندازد.

شاید از همین رو باشد که حساسیت ها در قبال داروهای وارداتی قاچاق، به مراتب شدیدتر از داروهایی است که از ایران به خارج از مرزها قاچاق می شود.

 

دکتر ایرج خسرنیا رئیس جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران، یکی از مهمترین شکایتهای مردم در محاکم قضایی و نظام پزشکی را، مربوط به عوارض مصرف داروهای تقلبی، ماهواره ای و اینترنتی می داند که البته دست شاکی در این موارد به هیچ جا نمی رسد.

 

وی با هشدار جدی درباره عوارض مصرف داروهای تقلبی در ایران، خواستار توجه مردم به این موضوع و اطلاع رسانی گسترده و هدفمند رسانه ها شده و می افزاید: یکی از دلایل شیوع توزیع و مصرف این نوع داروهای خطرناک، تبلیغات گسترده ماهواره ای و اینترنتی است.

به همین خاطر به مردم توصیه می شود بهترین محل برای خرید دارو فقط داروخانه ها هستند.

چرا که در صورت بروز هر نوع مشکل نیز موضوع به طور قانونی قابل رسیدگی است.

 

خسرونیا می گوید: از آنجاکه داروهای تقلبی و ماهواره ای هیچ نام و نشانی از محل تولید و کشور تولید کننده ندارند از این رو مردم و مصرف کنندگان پس از بروز مشکل نمی توانند به هیچ شکل ممکن شکایت شان را پیگیری کنند و به عبارتی دست شان به هیچ جا نمی رسد.

 

رئیس دادگاه بدوی نظام پزشکی تهران در ادامه با اشاره به اینکه در حال حاضر بیشترین داروهای تقلبی مربوط به داروهای پوستی و چاقی و لاغری است، خاطرنشان کرد: در حال حاضر پرونده های متعددی در باره عوارض هولناک و حتی مرگبار استفاده از داروهای تقلبی و قاچاق وجود دارداما متاسفانه قربانیان و خانواده هایشان نمی توانند به حداقل حق و حقوقشان نیز برسند. چرا که این نوع داروها به هیچ عنوان قابل پیگیری نیستند.

 

دکتر محمدمهدی قیامت معاون آموزشی و پ‍ژوهشی نظام پزشکی تهران نیز معتقد است که حداقل بین 20 تا 30 درصد داروهای لاغری، زیبایی و آرایشی مصرفی در کشور قاچاق، تقلبی و پرعارضه هستند که سلامت جامعه را تهدید می کنند.

 

وی می گوید: به طور قطع بر هیچکس پوشیده نیست بخش قابل توجهی از داروهایی که در بازار بسیار پر رونق کشور مصرف می شوند تقلبی، قاچاق و ماهواره ای هستند که عوارض جدی و حتی جبران ناپذیری نیز به دنبال دارند.

 

رئیس انجمن بیهوشی و مراقبتهای ویژه ایران می افزاید: این داروها که به طور عمده در کارگاههای زیرزمینی هند، چین، پاکستان و سایر کشورها و حتی برخی کشورهای اروپایی تولید و روانه بازار مصرف می شوند سودهای بسیار کلانی برای دست اندکاران تولید و عرضه این قبیل داروها دارد.

این در حالی است که به نظر می رسد پشت پرده ورود و توزیع این نوع محصولات دستهای پنهانی وجود دارد که از مبادی خاص این قبیل دارو و محصولات را به بازار پرمصرف کشور می رسانند.

 

به گفته عضو هیئت مدیره نظام پزشکی تهران، داروهای تقلبی و قاچاق یکی ازدغدغه های جامعه پزشکی ودست اندرکاران مربوطه به شمارمی رود.

درهمین راستا ازدستگاههای متولی دراین زمینه انتظارمی رود با این معضل به طورجدی برخوردکنند. چرا که داروهای قاچاق، تقلبی و ماهواره ای سلامت جامعه راهدف قرارداده اند.

 

در همین حال دکتر علی امیرسواد کوهی رئیس انجمن مراقبتهای بیهوشی ایران با طرح این موضوع که داروهای قاچاق نه تنها در شرایط غیر استاندارد که از مسیرهای نادرستی وارد کشور می شوند، می گوید: به طور معمول داروهای قاچاق به دلیل قرار نداشتن در شرایط مناسب، تاریخ گذشته و فاسد شده اند و در واقع بدون عملکرد دارویی بوده و تنها نام آن را یدک می کشند.

 

وی ریشه ورود یا خروج داروهای قاچاق را سودجویی برخی افراد دانست و افزود: دستگاههای مربوطه باید به طور کامل بر اینگونه مسائل نظارت داشته باشند. حال آنکه متأسفانه در برخی سیستمهای نظارتی آنطور که باید و شاید نظارت کاملی وجود ندارد.

 

سوادکوهی با بیان اینکه در تجارتهای غیرقانونی جهانی بعد از اسلحه، دارو در درجه بعد قرار دارد، خاطرنشان کرد: در کشورهای منطقه خاورمیانه نظیر ایران به دلیل حذف سیستمهای نظارتی دقیق شاهد قاچاق داروهای خروجی یا ورودی هستیم.

 

رئیس انجمن مراقبتهای ویژه با اشاره به اینکه قاچاق دارو اقدامی غیر انسانی است، تاکید کرد: باید با این پدیده با تمام توان برخورد شود و این امر نیازمند یک بسیج عمومی و نظارت بیشتر مسئولین مربوطه و اطلاع رسانی گسترده رسانه هاست.

 

به گفته سوادکوهی، برای جلوگیری از این اقدام غیرانسانی نیازمند نظارتهای دقیق تر در سیستمهای مرزی و گمرکی و همچنین همت مردم و توجه آنها به نحوه صحیح تهیه دارو آنهم از طریق داروخانه ها هستیم.

 

دکتر مهدی پیرصالحی مدیرکل نظارت بر دارو و موادمخدر سازمان غذا و دارو با اشاره به قاچاق داروهای تقلبی و ماهواره ای، عنوان می کند که این قبیل داروها مورد تایید وزارت بهداشت نیستند.

 

وی می گوید: مشکل ورود داروی قاچاق این است که ما نمی دانیم چه کیفیتی دارد و ممکن است خطراتی برای مردم داشته باشد.

و یا اینکه خیلی از داروهای ماهوره ای هستند که وارد می شود و البته از نظر ما هیچکدام از داروهای ماهواره ای کیفیت ندارند، چون اگر داشتند، می آمدند داخل کشور ثبت می شدند.

دارویی که از ماهواره تبلیغ می شود، یعنی اینکه کیفیت لازم را ندارد.

 

مدیرکل نظارت بر دارو و موادمخدر سازمان غذا و دارو نسبت به قاچاق داروهای خاص و گران قیمت هشدار می دهد، زیرا معتقد است که قاچاق این قبیل داروها، سود بالایی برای قاچاقچیان دارد.

 

پیرصالحی می گوید: قاچاق داروهای خاص و ضد سرطان که گران قیمت هستند، منافع زیادی برای قاچاقچیان دارد چون قیمت کالای قاچاق پایین تر از قیمت داروهایی است که به صورت رسمی وارد بازار دارویی کشور می شود و قطعا سود بیشتری برای قاچاقچیان دارد.

 

دکتر علیرضا مرندی وزیر اسبق بهداشت، معتقد است که در کشور ما به دلیل اینکه دارو ارزان نگه داشته شده و علاوه بر آن یارانه نیز به آن تعلق می‌گیرد بنابراین هم داروهایی که از خارج وارد می‌شود و هم داروهای تولید داخل به خارج، قاچاق می‌شود.

 

وی می گوید در ابتدا باید به این نکته توجه داشت که لزومی برای وادرات برخی داروها نیست و اگر دارو را به صورت ژنریک (تولید داخل) تهیه کرد می‌توان تا حدودی از واردات قاچاق این داروها جلوگیری کرد.

از سوی دیگر واقعی کردن قیمت دارو و اختصاص یارانه دارو به بیمه‌ها نیز می‌تواند بسیار اثربخش واقع شود در این صورت هر دارویی به راحتی دور انداخته نمی‌شود و دارو نیز به دلیل واقعی بودن قیمت آن از سوی مردم اهمیت بسیاری پیدا می‌کند.

زیرا، ارزان بودن قیمت دارو باعث می‌شود این داروها به کشورهای مجاور قاچاق شود که اصلا به سود کشور نیست.

برای چاقی داروی چاقی نخورید

به گزارش جهان نیوز به نقل از دکتر سلامک، قاچاق دارو از ایران و ورود داروی قاچاق به کشور، یکی از معضلات و آسیبهای جدی در حوزه سلامت کشور است که شاید آثار مخرب داروهای وارداتی قاچاق، به مراتب ویرانگر تر از قاچاق دارو به خارج از کشور باشد.

چه بسا داروهایی به صورت قاچاق وارد می شوند که نه تنها هیچ فایده درمانی ندارد که بعضا با مرگ آور هستند.

نمونه اخیر، داروی لاغری است که از ماهواره تبلیغ می شود و باعث مرگ 3 نفر شده است.

 

 وجود داروی قاچاق در بازار سلامت کشور بر هیچ کس پوشیده نیست و نمی توان منکر ورود داروی قاچاق به کشور شد.

اما آنچه مهم است، اینکه وضعیت نگران کننده در بحث داروی قاچاق، بیشتر شامل داروهایی می شود که به صورت قاچاق وارد می شوند.

زیرا، واردات داروی قاچاق علاوه بر اینکه دست اندرکاران عرصه واردات دارو را متضرر می کند، سلامت مصرف کنندگان را نیز به خطر می اندازد.

شاید از همین رو باشد که حساسیت ها در قبال داروهای وارداتی قاچاق، به مراتب شدیدتر از داروهایی است که از ایران به خارج از مرزها قاچاق می شود.

 

دکتر ایرج خسرنیا رئیس جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران، یکی از مهمترین شکایتهای مردم در محاکم قضایی و نظام پزشکی را، مربوط به عوارض مصرف داروهای تقلبی، ماهواره ای و اینترنتی می داند که البته دست شاکی در این موارد به هیچ جا نمی رسد.

 

وی با هشدار جدی درباره عوارض مصرف داروهای تقلبی در ایران، خواستار توجه مردم به این موضوع و اطلاع رسانی گسترده و هدفمند رسانه ها شده و می افزاید: یکی از دلایل شیوع توزیع و مصرف این نوع داروهای خطرناک، تبلیغات گسترده ماهواره ای و اینترنتی است.

به همین خاطر به مردم توصیه می شود بهترین محل برای خرید دارو فقط داروخانه ها هستند.

چرا که در صورت بروز هر نوع مشکل نیز موضوع به طور قانونی قابل رسیدگی است.

 

خسرونیا می گوید: از آنجاکه داروهای تقلبی و ماهواره ای هیچ نام و نشانی از محل تولید و کشور تولید کننده ندارند از این رو مردم و مصرف کنندگان پس از بروز مشکل نمی توانند به هیچ شکل ممکن شکایت شان را پیگیری کنند و به عبارتی دست شان به هیچ جا نمی رسد.

 

رئیس دادگاه بدوی نظام پزشکی تهران در ادامه با اشاره به اینکه در حال حاضر بیشترین داروهای تقلبی مربوط به داروهای پوستی و چاقی و لاغری است، خاطرنشان کرد: در حال حاضر پرونده های متعددی در باره عوارض هولناک و حتی مرگبار استفاده از داروهای تقلبی و قاچاق وجود دارداما متاسفانه قربانیان و خانواده هایشان نمی توانند به حداقل حق و حقوقشان نیز برسند. چرا که این نوع داروها به هیچ عنوان قابل پیگیری نیستند.

 

دکتر محمدمهدی قیامت معاون آموزشی و پ‍ژوهشی نظام پزشکی تهران نیز معتقد است که حداقل بین 20 تا 30 درصد داروهای لاغری، زیبایی و آرایشی مصرفی در کشور قاچاق، تقلبی و پرعارضه هستند که سلامت جامعه را تهدید می کنند.

 

وی می گوید: به طور قطع بر هیچکس پوشیده نیست بخش قابل توجهی از داروهایی که در بازار بسیار پر رونق کشور مصرف می شوند تقلبی، قاچاق و ماهواره ای هستند که عوارض جدی و حتی جبران ناپذیری نیز به دنبال دارند.

 

رئیس انجمن بیهوشی و مراقبتهای ویژه ایران می افزاید: این داروها که به طور عمده در کارگاههای زیرزمینی هند، چین، پاکستان و سایر کشورها و حتی برخی کشورهای اروپایی تولید و روانه بازار مصرف می شوند سودهای بسیار کلانی برای دست اندکاران تولید و عرضه این قبیل داروها دارد.

این در حالی است که به نظر می رسد پشت پرده ورود و توزیع این نوع محصولات دستهای پنهانی وجود دارد که از مبادی خاص این قبیل دارو و محصولات را به بازار پرمصرف کشور می رسانند.

 

به گفته عضو هیئت مدیره نظام پزشکی تهران، داروهای تقلبی و قاچاق یکی ازدغدغه های جامعه پزشکی ودست اندرکاران مربوطه به شمارمی رود.

درهمین راستا ازدستگاههای متولی دراین زمینه انتظارمی رود با این معضل به طورجدی برخوردکنند. چرا که داروهای قاچاق، تقلبی و ماهواره ای سلامت جامعه راهدف قرارداده اند.

 

در همین حال دکتر علی امیرسواد کوهی رئیس انجمن مراقبتهای بیهوشی ایران با طرح این موضوع که داروهای قاچاق نه تنها در شرایط غیر استاندارد که از مسیرهای نادرستی وارد کشور می شوند، می گوید: به طور معمول داروهای قاچاق به دلیل قرار نداشتن در شرایط مناسب، تاریخ گذشته و فاسد شده اند و در واقع بدون عملکرد دارویی بوده و تنها نام آن را یدک می کشند.

 

وی ریشه ورود یا خروج داروهای قاچاق را سودجویی برخی افراد دانست و افزود: دستگاههای مربوطه باید به طور کامل بر اینگونه مسائل نظارت داشته باشند. حال آنکه متأسفانه در برخی سیستمهای نظارتی آنطور که باید و شاید نظارت کاملی وجود ندارد.

 

سوادکوهی با بیان اینکه در تجارتهای غیرقانونی جهانی بعد از اسلحه، دارو در درجه بعد قرار دارد، خاطرنشان کرد: در کشورهای منطقه خاورمیانه نظیر ایران به دلیل حذف سیستمهای نظارتی دقیق شاهد قاچاق داروهای خروجی یا ورودی هستیم.

 

رئیس انجمن مراقبتهای ویژه با اشاره به اینکه قاچاق دارو اقدامی غیر انسانی است، تاکید کرد: باید با این پدیده با تمام توان برخورد شود و این امر نیازمند یک بسیج عمومی و نظارت بیشتر مسئولین مربوطه و اطلاع رسانی گسترده رسانه هاست.

 

به گفته سوادکوهی، برای جلوگیری از این اقدام غیرانسانی نیازمند نظارتهای دقیق تر در سیستمهای مرزی و گمرکی و همچنین همت مردم و توجه آنها به نحوه صحیح تهیه دارو آنهم از طریق داروخانه ها هستیم.

 

دکتر مهدی پیرصالحی مدیرکل نظارت بر دارو و موادمخدر سازمان غذا و دارو با اشاره به قاچاق داروهای تقلبی و ماهواره ای، عنوان می کند که این قبیل داروها مورد تایید وزارت بهداشت نیستند.

 

وی می گوید: مشکل ورود داروی قاچاق این است که ما نمی دانیم چه کیفیتی دارد و ممکن است خطراتی برای مردم داشته باشد.

و یا اینکه خیلی از داروهای ماهوره ای هستند که وارد می شود و البته از نظر ما هیچکدام از داروهای ماهواره ای کیفیت ندارند، چون اگر داشتند، می آمدند داخل کشور ثبت می شدند.

دارویی که از ماهواره تبلیغ می شود، یعنی اینکه کیفیت لازم را ندارد.

 

مدیرکل نظارت بر دارو و موادمخدر سازمان غذا و دارو نسبت به قاچاق داروهای خاص و گران قیمت هشدار می دهد، زیرا معتقد است که قاچاق این قبیل داروها، سود بالایی برای قاچاقچیان دارد.

 

پیرصالحی می گوید: قاچاق داروهای خاص و ضد سرطان که گران قیمت هستند، منافع زیادی برای قاچاقچیان دارد چون قیمت کالای قاچاق پایین تر از قیمت داروهایی است که به صورت رسمی وارد بازار دارویی کشور می شود و قطعا سود بیشتری برای قاچاقچیان دارد.

 

دکتر علیرضا مرندی وزیر اسبق بهداشت، معتقد است که در کشور ما به دلیل اینکه دارو ارزان نگه داشته شده و علاوه بر آن یارانه نیز به آن تعلق می‌گیرد بنابراین هم داروهایی که از خارج وارد می‌شود و هم داروهای تولید داخل به خارج، قاچاق می‌شود.

 

وی می گوید در ابتدا باید به این نکته توجه داشت که لزومی برای وادرات برخی داروها نیست و اگر دارو را به صورت ژنریک (تولید داخل) تهیه کرد می‌توان تا حدودی از واردات قاچاق این داروها جلوگیری کرد.

از سوی دیگر واقعی کردن قیمت دارو و اختصاص یارانه دارو به بیمه‌ها نیز می‌تواند بسیار اثربخش واقع شود در این صورت هر دارویی به راحتی دور انداخته نمی‌شود و دارو نیز به دلیل واقعی بودن قیمت آن از سوی مردم اهمیت بسیاری پیدا می‌کند.

زیرا، ارزان بودن قیمت دارو باعث می‌شود این داروها به کشورهای مجاور قاچاق شود که اصلا به سود کشور نیست.

برای چاقی داروی چاقی نخورید

وعده انتخاباتی کاندیدای کراواتی: ۱۵ میلیون تومان به هر بیکار حقوق می‌دهم!

وعده انتخاباتی کاندیدای کراواتی: ۱۵ میلیون تومان به هر بیکار حقوق می‌دهم!

ذکریا یکی دیگر از ثبت نام کنندگان بود که در ساعت‌های اولیه نام نویسی برای شرکت د انتخابات ریاست جمهوری به وزرات کشور امده بود. او که تحصیلات ابتدایی دارد می گوید که درصورت رییس جمهور شدن ۱۵ میلیون به بیکاران حقوق میدهد.

خبرآنلاین

وعده انتخاباتی کاندیدای کراواتی: ۱۵ میلیون تومان به هر بیکار حقوق می‌دهم!

ذکریا یکی دیگر از ثبت نام کنندگان بود که در ساعت‌های اولیه نام نویسی برای شرکت د انتخابات ریاست جمهوری به وزرات کشور امده بود. او که تحصیلات ابتدایی دارد می گوید که درصورت رییس جمهور شدن ۱۵ میلیون به بیکاران حقوق میدهد.

خبرآنلاین

وعده انتخاباتی کاندیدای کراواتی: ۱۵ میلیون تومان به هر بیکار حقوق می‌دهم!

حاجی بابایی جایگزین فتاح شد

حاجی بابایی جایگزین فتاح شد

به گزارش جهان نیوز، روابط عمومی جبهه مردمی انقلاب اسلامی با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد: در پی اعلام نتایج شمارش آرا دومین مجمع عمومی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی در خصوص نامزدهای ریاست جمهوری این جبهه و اعلام اسامی پنج نفر اول و دریافت اعتراض آقای دکتر حاج بابایی، هیئت نظارت جبهه مردمی که وظیفه نظارت بر انتخابات را برعهده داشت، آراء ایشان را با توجه به فاصله کم با نفر پنجم اعلام شده مجددا بازشماری کرده و در نتیجه مشخص شد که پنج نفر اول عبارتند از آقایان:
سیدابراهیم رییسی
علیرضا زاکانی
مهرداد بذرپاش
محمدباقر قالیباف
حمیدرضا حاجی بابایی
که تصمیم گیری در خصوص نحوه حضور آنها در رقابتهای انتخاباتی بر عهده ی شورای مرکزی جبهه خواهد بود

حاجی بابایی جایگزین فتاح شد

به گزارش جهان نیوز، روابط عمومی جبهه مردمی انقلاب اسلامی با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد: در پی اعلام نتایج شمارش آرا دومین مجمع عمومی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی در خصوص نامزدهای ریاست جمهوری این جبهه و اعلام اسامی پنج نفر اول و دریافت اعتراض آقای دکتر حاج بابایی، هیئت نظارت جبهه مردمی که وظیفه نظارت بر انتخابات را برعهده داشت، آراء ایشان را با توجه به فاصله کم با نفر پنجم اعلام شده مجددا بازشماری کرده و در نتیجه مشخص شد که پنج نفر اول عبارتند از آقایان:
سیدابراهیم رییسی
علیرضا زاکانی
مهرداد بذرپاش
محمدباقر قالیباف
حمیدرضا حاجی بابایی
که تصمیم گیری در خصوص نحوه حضور آنها در رقابتهای انتخاباتی بر عهده ی شورای مرکزی جبهه خواهد بود

حاجی بابایی جایگزین فتاح شد

نخستین واکنش عجیب رضاییان پس از جدایی از پرسپولیس +تصویر

نخستین واکنش عجیب رضاییان پس از جدایی از پرسپولیس +تصویر

نخستین واکنش عجیب رضاییان پس از جدایی از پرسپولیس/عکس

 

به گزارش افق نیوز،در حالیکه رضا کرملاچعب،در پیامی در اینستاگرام خود برای رامین رضاییان آرزوی موفقیت کرده بود،بازیکن پیشین سرخپوشان در ذیل این پست از وی خواست این مطلب را پاک کند تا برایش بد نشود.

پرسپولیس

نوع موضع گیری رضاییان در این پست نشان می دهد او به شدت بابت اتفاقات رخ داده ناراحت است و پیش بینی کرده این پست برای بازیکن جوان پرسپولیس گران تمام می شود.

موضوعی که با واکنش منفی کاربران پرسپولیسی روبرو شده و آنها خطاب به رضاییان گفته اند نباید با این ادبیات صحبت می کرده است و همین مساله باعث بروز حواشی جدید در موضوع جدایی اش می شود.

نکته جالب اینکه کرملاچعب بدون توجه به درخواست رضاییان،این پست را همچنان نگه داشته است.

طی روزهای گذشته بازیکنان باتجربه پرسپولیس ترجیح داده اند موضع گیری رسمی درباره موضوع رضاییان نداشته باشند و فقط پس از بازی پیکان،سید جلال حسینی گفت که می خواهد در تمرین روز جمعه درباره وضعیت این بازیکن با برانکو صحبت کند.

اتفاقی که درنهایت نظر سرمربی پرسپولیس را عوض نکرد و رضاییان را در مسیر جدایی قرار داد.

نخستین واکنش عجیب رضاییان پس از جدایی از پرسپولیس +تصویر

(image)

 

به گزارش افق نیوز،در حالیکه رضا کرملاچعب،در پیامی در اینستاگرام خود برای رامین رضاییان آرزوی موفقیت کرده بود،بازیکن پیشین سرخپوشان در ذیل این پست از وی خواست این مطلب را پاک کند تا برایش بد نشود.

(image)

نوع موضع گیری رضاییان در این پست نشان می دهد او به شدت بابت اتفاقات رخ داده ناراحت است و پیش بینی کرده این پست برای بازیکن جوان پرسپولیس گران تمام می شود.

موضوعی که با واکنش منفی کاربران پرسپولیسی روبرو شده و آنها خطاب به رضاییان گفته اند نباید با این ادبیات صحبت می کرده است و همین مساله باعث بروز حواشی جدید در موضوع جدایی اش می شود.

نکته جالب اینکه کرملاچعب بدون توجه به درخواست رضاییان،این پست را همچنان نگه داشته است.

طی روزهای گذشته بازیکنان باتجربه پرسپولیس ترجیح داده اند موضع گیری رسمی درباره موضوع رضاییان نداشته باشند و فقط پس از بازی پیکان،سید جلال حسینی گفت که می خواهد در تمرین روز جمعه درباره وضعیت این بازیکن با برانکو صحبت کند.

اتفاقی که درنهایت نظر سرمربی پرسپولیس را عوض نکرد و رضاییان را در مسیر جدایی قرار داد.

نخستین واکنش عجیب رضاییان پس از جدایی از پرسپولیس +تصویر

تشییع پیکر آیت الله هادی باریک بین پدر معنوی قزوین

تشییع پیکر آیت الله هادی باریک بین پدر معنوی قزوین

تشییع پیکر آیت الله هادی باریک بین پدر معنوی قزوین

تشییع پیکر آیت الله هادی باریک بین پدر معنوی قزوین

میزان جرایم انضباطی تماشاگران از سوی فیفا +تصویر

میزان جرایم انضباطی تماشاگران از سوی فیفا +تصویر

میزان جرایم انضباطی تماشاگران از سوی فیفا/عکس

به گزارش افق، در نشست خبری امروز مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال، جدولی ارائه شد که نشان می دهد فیفا در قبال تخلف تماشاگران چه جرایمی را در نظر گرفته است.

این جدول به شرح زیر است:

جدول
کاپ

میزان جرایم انضباطی تماشاگران از سوی فیفا +تصویر

(image)

به گزارش افق، در نشست خبری امروز مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال، جدولی ارائه شد که نشان می دهد فیفا در قبال تخلف تماشاگران چه جرایمی را در نظر گرفته است.

این جدول به شرح زیر است:

(image)
کاپ

میزان جرایم انضباطی تماشاگران از سوی فیفا +تصویر

ذوب آهن 1-1 صنعت نفت؛ حسینی بیگانه با برد

ذوب آهن 1-1 صنعت نفت؛ حسینی بیگانه با برد

به گزارش جهان نیوز به نقل از طرفداری؛

در چارچوب هفته بیست و ششم لیگ خلیج فارس دو تیم ذوب آهن و صنعت نفت آبادان در اصفهان و در ورزشگاه فولاد شهر به مصاف هم رفتند که این دیدار در نهایت با تساوی 1-1 به پایان رسید.
 
گزارش بازی
در دقیقه 2 توپ ارسالی پهلوان از جناح چپ زمین را بعد از دفع ناقص مدافعان صنعت نفت، رجب‌زاده با ضربه قیچی برگردان تماشایی زد که سالاری با واکنش خوب آن را دفع کرد. در ادامه و در دقیقه 12 بازی پاس در عمق حسینی را بنگستون از زاویه بسته را عبدالله‌زاده در حال حرکت به سمت دروازه صنعت نفت به کرنر فرستاد. حملات متوالی میزبان کرنرهای متئالی را برای این تیم در پی داشت. در دقیقه 25  سانتر پای چپ پهلوان را حسینی با ضربه سر زد که سالاری بدون دردسر آن را جمع کرد. در دقیقه 42 ذوب آهن صاحب موقعیت ایده آلی شد. بنگستون پس از پاس فرار به رجب‌زاده، آن را دریافت کرد ولی ضربه این مهاجم را مدافعان صنعت نفت برگشت دادند.
با شروع نیمه دوم ذوب آهن خیلی زود به گل رسید. در دقیقه 52 بازی پاس فرار عالی رجب‌زاده از میانه زمین به پشت مدافعان صنعت نفت به پهلوان که فرار خوبی داشت، رسید تا او با عبور از سد بغلانی و یک ضربه چیپ با پای چپ گل اول بازی را برای ذوب‌آهن ثبت کند. در ادامه و در دقیقه 64 فرار پهلوان از سمت چپ زمین و ارسال او را حسینی با ضربه سر به سمت دروازه صنعت نفت زد که توپ با اختلاف کمی راهی اوت شد. یک دقیقه بعد  حسینی بهترین فرصت را داشت تا خود گل بزند یا پاس گل بدهد اما تعلل او و پاس اشتباه‌اش به مدافع صنعت نفت خورد و به سالاری رسید. در ادامه ودر حالی که ذوب آهن تیم برتر میدان بود این امی زلیکانی بود که در دقیقه 65 بازی گل تساوی را برای صنعت نفت به ثمر رساند. در دقیقه 83  شوت پای چپ عطایا از پشت محوطه جریمه به شکل خطرناکی از کنار دروازه صنعت نفت به بیرون رفت. در دقیقه 86 باز هم این ذوب آهن بود که صاحب موقعیتی خوب شد. سانتر احسان پهلوان از سمت چپ با ضربه سر تبریزی همراه شد که این توپ با اختلاف اندکی به بیرون رفت. تا پایان نیز اتفاق خاص دیگری رخ نداد تا این بازی با تساوی 1-1 به پایان برسد.

ذوب آهن 1-1 صنعت نفت؛ حسینی بیگانه با برد

به گزارش جهان نیوز به نقل از طرفداری؛

در چارچوب هفته بیست و ششم لیگ خلیج فارس دو تیم ذوب آهن و صنعت نفت آبادان در اصفهان و در ورزشگاه فولاد شهر به مصاف هم رفتند که این دیدار در نهایت با تساوی 1-1 به پایان رسید.
 
گزارش بازی
در دقیقه 2 توپ ارسالی پهلوان از جناح چپ زمین را بعد از دفع ناقص مدافعان صنعت نفت، رجب‌زاده با ضربه قیچی برگردان تماشایی زد که سالاری با واکنش خوب آن را دفع کرد. در ادامه و در دقیقه 12 بازی پاس در عمق حسینی را بنگستون از زاویه بسته را عبدالله‌زاده در حال حرکت به سمت دروازه صنعت نفت به کرنر فرستاد. حملات متوالی میزبان کرنرهای متئالی را برای این تیم در پی داشت. در دقیقه 25  سانتر پای چپ پهلوان را حسینی با ضربه سر زد که سالاری بدون دردسر آن را جمع کرد. در دقیقه 42 ذوب آهن صاحب موقعیت ایده آلی شد. بنگستون پس از پاس فرار به رجب‌زاده، آن را دریافت کرد ولی ضربه این مهاجم را مدافعان صنعت نفت برگشت دادند.
با شروع نیمه دوم ذوب آهن خیلی زود به گل رسید. در دقیقه 52 بازی پاس فرار عالی رجب‌زاده از میانه زمین به پشت مدافعان صنعت نفت به پهلوان که فرار خوبی داشت، رسید تا او با عبور از سد بغلانی و یک ضربه چیپ با پای چپ گل اول بازی را برای ذوب‌آهن ثبت کند. در ادامه و در دقیقه 64 فرار پهلوان از سمت چپ زمین و ارسال او را حسینی با ضربه سر به سمت دروازه صنعت نفت زد که توپ با اختلاف کمی راهی اوت شد. یک دقیقه بعد  حسینی بهترین فرصت را داشت تا خود گل بزند یا پاس گل بدهد اما تعلل او و پاس اشتباه‌اش به مدافع صنعت نفت خورد و به سالاری رسید. در ادامه ودر حالی که ذوب آهن تیم برتر میدان بود این امی زلیکانی بود که در دقیقه 65 بازی گل تساوی را برای صنعت نفت به ثمر رساند. در دقیقه 83  شوت پای چپ عطایا از پشت محوطه جریمه به شکل خطرناکی از کنار دروازه صنعت نفت به بیرون رفت. در دقیقه 86 باز هم این ذوب آهن بود که صاحب موقعیتی خوب شد. سانتر احسان پهلوان از سمت چپ با ضربه سر تبریزی همراه شد که این توپ با اختلاف اندکی به بیرون رفت. تا پایان نیز اتفاق خاص دیگری رخ نداد تا این بازی با تساوی 1-1 به پایان برسد.

ذوب آهن 1-1 صنعت نفت؛ حسینی بیگانه با برد