استیصال یعنی امید کره به بازیکن ۳۸ ساله!
۹ سال پیش وقتی تیم ملی فوتبال ایران مهیای اولین حضورش در جام جهانی میشد،کره جنوبی به بوندس لیگای آلمان بازیکن صادر کرد و شاید همین سند محکمی برای غنای فوتبالشان باشد.
به گزارش افق نیوز و به نقل از ایران ورزشی، برای اثبات غنای فوتبال ایران میتوان به نامهایی چون حسین صدقیانی و مصطفی خراجی اشاره کرد که سالها قبل از چا بوم کئون برای فوتبال از کشور خارج شدند اما اسطوره کرهایها به بوندس لیگا رفت. او ۸ سال قبل از حمید علیدوستی و رضا احدی که در بوندس لیگای دو مشغول شدند و نهایتا یک فصل طاقت آوردند به بوندس لیگا رفت و طی یازده سال حضور در آلمان بیش از ۲۰۰ بازی باشگاهی برای بایرلورکوزن و اینتراخت فرانکفورت انجام داد.
بعد از «چا» فوتبال کره جنوبی ستارههای زیادی داشت که همواره در خاطرمان میماند. مسابقه نیمهنهایی بازیهای آسیایی ۹۰ پکن را به خاطر بیاورید تا یادتان بیاید چقدر سخت کیم جون سونگ جنگجو را با آن پشت موهای مخصوص اواخر دهه ۸۰ شکست دادیم و آن گل مرحوم قایقران چقدر بیشتر از مدال طلای مسابقات میارزید و طلایی بود. دو سال بعد از آن مسابقات بود که کیم به بوندس لیگا رفت تا برای بوخوم بازی کند. درست قبل از آنکه فوتبال آلمان علی دایی، مهدی مهدویکیا، کریم باقری و خداداد عزیزی را بشناسد.
کیم جو سونگ در آن بازی تاریخی ۶ بر۲کاپیتان تیم ملی کره جنوبی بود. آن تیم هم ستارههای زیادی داشت. هونگ میونگ بو را به خاطر بیاورید. مدافع میانی که نفهمید علی دایی چطور توپ را بین پاهایش به تور کنار دروازهشان چسباند. در آن تیم یو سانگ چئول هم بازی میکرد. بازیکنی که از آسیا خارج نشد اما برای خودش ستارهای بود.
شکست ۶ بر ۲ البته انتقامی بود از آن باخت ۳ بر صفر در مقدماتی جام جهانی ۹۴٫ روزی که کیم جو سونگ و هونگ میونگ بو، ستارههای دیگری مثل هوانگ سون هون و هاسئوک جو را هم کنارشان داشتند.
تیم ملی کره هیچ وقت قهرمان جام ملتهای آسیا نشد و از این حیث سالها با ما و ژاپنیها فاصله دارد اما در عرصه بینالمللیتر آنها هنوز«یک آسیا»هستند. کرهایها ۲۰ سال قبل از ما به جام جهانی رسیدند و از ۱۹۸۶ به بعد در تمام ادوار جام جهانی حاضر بودهاند تا تعداد حضورشان در این رقابتها (۹ بار) از برخی تیمهای اروپایی هم بیشتر باشد.
حتی اگر حضور در نیمهنهایی جام جهانی ۲۰۰۲ و آن عنوان تاریخی چهارم را به پای اشتباهات مضحک داوری بگذاریم، کرهایها بین تیمهای آسیایی بهترین رکوردها و آمارها را در مهمترین آوردگاه فوتبال دنیا دارند. آنها در جام جهانی ۲۰۱۰ هم از مرحله گروهی صعود کردند ؛ اتفاقی که ما همچنان دنبالش هستیم و بعد از صعود بیدردسر به این مسابقات از کیروش و یارانش طلب میکنیم.
این کره پر افتخار و پرستاره اما حالا به روزگار بدی افتاده است. به رقابت عجیب با سوریه و ازبکستان برای صعود به جام جهانی. حالا دغدغه اصلی مردم فوتبالدوست کره جنوبی با آنچه طی ۲۰ سال گذشته وجود داشت، تفاوت اساسی کرده و آنها فعلا پشت سد آسیاییها ماندهاند. فوتبال کره با وجود درخشش در المپیکهای اخیر (عنوان سومی المپیک ۲۰۱۲ لندن و حضور در هشت تیم نهایی المپیک ۲۰۱۶) ظاهرا به لحاظ بازیکن و نیروی انسانی در وضعیت خوبی قرار دارد اما حتی ستارههای اروپا رفته این کشور هم مثل یک تیم شکست خورده بازی میکنند. نمایش روز پنجشنبه آنها هیچ نشانی از یک قدرت سنتی فوتبال آسیا نداشت و بیشتر شبیه تیمهایی بود که فقط یک نام بزرگ را با خود یدک میکشند و هیچ نقطه اتکای فنی ندارند.
استیصال فوتبال ملی کره جنوبی را میشد در خطوط چهره سرمربی جوان و احتمالا موقت آنها دید. تصویری که حتی تلختر از آن چهره مغموم پارک جونگ هوان بعد از دریافت گل ششم از علی دایی در حافظه تاریخی دو ملت ایران و کره ثبت شده است. بدتر از او کارگردان تلویزیون کره بود که از ابتدای بازی و آشکار شدن نشانههای استیصال این تیم در رسیدن به دروازه بیرانوند مدام واکنشهای لی دونگ گوک را از روی نیمکت شکار میکرد و با زبان دوربین میخواست بگوید اگر گوک بیاید چنین میشود و چنان. لی دونگ گوک همانی بود که ۱۷ سال پیش وقتی در بیروت علی دایی میخواست ضربه آکروباتیک بزند با گل طلایی حذفمان کرد و پرحاشیهترین تیم ملی تاریخ از جام ملتها اوت شد. گوک در آن بازی معروف ۴ بر۳ سال ۲۰۰۴ هم گل زد و در بسیاری از نبردهای دو تیم حاضر بود اما از روزی که ایران را با گل طلاییاش حذف کرده بود، ۱۷ سال میگذشت. او در آن روز طلایی دقیقه ۷۵ به بازی رفت و ورق را برگرداند اما این بار در دقیقه ۸۹ فقط به این خاطر به کار گرفته شد تا استیصال فوتبال ملی کره را عینیت بخشد. تشویقهای یکپارچه قرمزهای سئول وقتی گوک وارد زمین میشد، نشان از امید واهی به یک ۳۸ ساله از کارافتاده داشت اما اولین و آخرین شوت او در آن چند دقیقه، نگون بختی تیم ملی کره در این روزها را پیش چشم ۶۵ هزار کرهای ناامید تثبیت کرد.
کره جنوبی همان تیمی بود که روزگاری سئول کی هیون را داشت. آن یونگ هوان، لی یونگ پیو، لی چون سو، کیم نام ایل، پارک چو یونگ، پارک جی سونگ و کلی ستاره دیگر از فوتبال این جزیره برخاسته و به اروپا رفته بودند اما آخرین نسخه ستارههای آنها یعنی سون هیونگ مین هم درست مثل بازی رفت هیچ کاری از پیش نبرد تا مشخص شود بعد از پایان کار مربیان هلندی و دوران رکود با اشتلیکه نسخههای داخلی هم نمیتوانند کره جنوبی را به همان مسیر خوشبختی گذشته برگردانند تا جایی که حالا نرسیدن به جام جهانی بعد از ۹ حضور متوالی مثل خطر سقوط بمب هستهای از سوی همسایه شمالی تهدیدشان کند.
در استیصال فوتبال ملی کره همین بس که آنها با وجود ستارههای بینالمللی در تمام بازیهایی که مقابل سد بلند کیروش و جنگجویانش ماندهاند، دل به بازی مستقیم و ضربات سر کیم شین ووک ۱۹۷ سانتیمتری میبندند تا نازلترین راه رسیدن به گل را بیازمایند؛اتفاقی که نه نشانی از سرعت ذاتی آنها دارد نه به خلاقیت و تکنیک اکتسابی شان از اروپاییها طی دو دهه اخیر نیازمند است.
استیصال یعنی امید کره به بازیکن ۳۸ ساله!
۹ سال پیش وقتی تیم ملی فوتبال ایران مهیای اولین حضورش در جام جهانی میشد،کره جنوبی به بوندس لیگای آلمان بازیکن صادر کرد و شاید همین سند محکمی برای غنای فوتبالشان باشد.
به گزارش افق نیوز و به نقل از ایران ورزشی، برای اثبات غنای فوتبال ایران میتوان به نامهایی چون حسین صدقیانی و مصطفی خراجی اشاره کرد که سالها قبل از چا بوم کئون برای فوتبال از کشور خارج شدند اما اسطوره کرهایها به بوندس لیگا رفت. او ۸ سال قبل از حمید علیدوستی و رضا احدی که در بوندس لیگای دو مشغول شدند و نهایتا یک فصل طاقت آوردند به بوندس لیگا رفت و طی یازده سال حضور در آلمان بیش از ۲۰۰ بازی باشگاهی برای بایرلورکوزن و اینتراخت فرانکفورت انجام داد.
بعد از «چا» فوتبال کره جنوبی ستارههای زیادی داشت که همواره در خاطرمان میماند. مسابقه نیمهنهایی بازیهای آسیایی ۹۰ پکن را به خاطر بیاورید تا یادتان بیاید چقدر سخت کیم جون سونگ جنگجو را با آن پشت موهای مخصوص اواخر دهه ۸۰ شکست دادیم و آن گل مرحوم قایقران چقدر بیشتر از مدال طلای مسابقات میارزید و طلایی بود. دو سال بعد از آن مسابقات بود که کیم به بوندس لیگا رفت تا برای بوخوم بازی کند. درست قبل از آنکه فوتبال آلمان علی دایی، مهدی مهدویکیا، کریم باقری و خداداد عزیزی را بشناسد.
کیم جو سونگ در آن بازی تاریخی ۶ بر۲کاپیتان تیم ملی کره جنوبی بود. آن تیم هم ستارههای زیادی داشت. هونگ میونگ بو را به خاطر بیاورید. مدافع میانی که نفهمید علی دایی چطور توپ را بین پاهایش به تور کنار دروازهشان چسباند. در آن تیم یو سانگ چئول هم بازی میکرد. بازیکنی که از آسیا خارج نشد اما برای خودش ستارهای بود.
(image)
شکست ۶ بر ۲ البته انتقامی بود از آن باخت ۳ بر صفر در مقدماتی جام جهانی ۹۴٫ روزی که کیم جو سونگ و هونگ میونگ بو، ستارههای دیگری مثل هوانگ سون هون و هاسئوک جو را هم کنارشان داشتند.
تیم ملی کره هیچ وقت قهرمان جام ملتهای آسیا نشد و از این حیث سالها با ما و ژاپنیها فاصله دارد اما در عرصه بینالمللیتر آنها هنوز«یک آسیا»هستند. کرهایها ۲۰ سال قبل از ما به جام جهانی رسیدند و از ۱۹۸۶ به بعد در تمام ادوار جام جهانی حاضر بودهاند تا تعداد حضورشان در این رقابتها (۹ بار) از برخی تیمهای اروپایی هم بیشتر باشد.
حتی اگر حضور در نیمهنهایی جام جهانی ۲۰۰۲ و آن عنوان تاریخی چهارم را به پای اشتباهات مضحک داوری بگذاریم، کرهایها بین تیمهای آسیایی بهترین رکوردها و آمارها را در مهمترین آوردگاه فوتبال دنیا دارند. آنها در جام جهانی ۲۰۱۰ هم از مرحله گروهی صعود کردند ؛ اتفاقی که ما همچنان دنبالش هستیم و بعد از صعود بیدردسر به این مسابقات از کیروش و یارانش طلب میکنیم.
این کره پر افتخار و پرستاره اما حالا به روزگار بدی افتاده است. به رقابت عجیب با سوریه و ازبکستان برای صعود به جام جهانی. حالا دغدغه اصلی مردم فوتبالدوست کره جنوبی با آنچه طی ۲۰ سال گذشته وجود داشت، تفاوت اساسی کرده و آنها فعلا پشت سد آسیاییها ماندهاند. فوتبال کره با وجود درخشش در المپیکهای اخیر (عنوان سومی المپیک ۲۰۱۲ لندن و حضور در هشت تیم نهایی المپیک ۲۰۱۶) ظاهرا به لحاظ بازیکن و نیروی انسانی در وضعیت خوبی قرار دارد اما حتی ستارههای اروپا رفته این کشور هم مثل یک تیم شکست خورده بازی میکنند. نمایش روز پنجشنبه آنها هیچ نشانی از یک قدرت سنتی فوتبال آسیا نداشت و بیشتر شبیه تیمهایی بود که فقط یک نام بزرگ را با خود یدک میکشند و هیچ نقطه اتکای فنی ندارند.
استیصال فوتبال ملی کره جنوبی را میشد در خطوط چهره سرمربی جوان و احتمالا موقت آنها دید. تصویری که حتی تلختر از آن چهره مغموم پارک جونگ هوان بعد از دریافت گل ششم از علی دایی در حافظه تاریخی دو ملت ایران و کره ثبت شده است. بدتر از او کارگردان تلویزیون کره بود که از ابتدای بازی و آشکار شدن نشانههای استیصال این تیم در رسیدن به دروازه بیرانوند مدام واکنشهای لی دونگ گوک را از روی نیمکت شکار میکرد و با زبان دوربین میخواست بگوید اگر گوک بیاید چنین میشود و چنان. لی دونگ گوک همانی بود که ۱۷ سال پیش وقتی در بیروت علی دایی میخواست ضربه آکروباتیک بزند با گل طلایی حذفمان کرد و پرحاشیهترین تیم ملی تاریخ از جام ملتها اوت شد. گوک در آن بازی معروف ۴ بر۳ سال ۲۰۰۴ هم گل زد و در بسیاری از نبردهای دو تیم حاضر بود اما از روزی که ایران را با گل طلاییاش حذف کرده بود، ۱۷ سال میگذشت. او در آن روز طلایی دقیقه ۷۵ به بازی رفت و ورق را برگرداند اما این بار در دقیقه ۸۹ فقط به این خاطر به کار گرفته شد تا استیصال فوتبال ملی کره را عینیت بخشد. تشویقهای یکپارچه قرمزهای سئول وقتی گوک وارد زمین میشد، نشان از امید واهی به یک ۳۸ ساله از کارافتاده داشت اما اولین و آخرین شوت او در آن چند دقیقه، نگون بختی تیم ملی کره در این روزها را پیش چشم ۶۵ هزار کرهای ناامید تثبیت کرد.
(image)
کره جنوبی همان تیمی بود که روزگاری سئول کی هیون را داشت. آن یونگ هوان، لی یونگ پیو، لی چون سو، کیم نام ایل، پارک چو یونگ، پارک جی سونگ و کلی ستاره دیگر از فوتبال این جزیره برخاسته و به اروپا رفته بودند اما آخرین نسخه ستارههای آنها یعنی سون هیونگ مین هم درست مثل بازی رفت هیچ کاری از پیش نبرد تا مشخص شود بعد از پایان کار مربیان هلندی و دوران رکود با اشتلیکه نسخههای داخلی هم نمیتوانند کره جنوبی را به همان مسیر خوشبختی گذشته برگردانند تا جایی که حالا نرسیدن به جام جهانی بعد از ۹ حضور متوالی مثل خطر سقوط بمب هستهای از سوی همسایه شمالی تهدیدشان کند.
در استیصال فوتبال ملی کره همین بس که آنها با وجود ستارههای بینالمللی در تمام بازیهایی که مقابل سد بلند کیروش و جنگجویانش ماندهاند، دل به بازی مستقیم و ضربات سر کیم شین ووک ۱۹۷ سانتیمتری میبندند تا نازلترین راه رسیدن به گل را بیازمایند؛اتفاقی که نه نشانی از سرعت ذاتی آنها دارد نه به خلاقیت و تکنیک اکتسابی شان از اروپاییها طی دو دهه اخیر نیازمند است.
استیصال یعنی امید کره به بازیکن ۳۸ ساله!