تشییع شهید مدافع حرم اسماعیل سروری
تشییع شهید مدافع حرم اسماعیل سروری
تشییع شهید مدافع حرم اسماعیل سروری
تشییع شهید مدافع حرم اسماعیل سروری
تشییع شهید مدافع حرم اسماعیل سروری
قیمت قبر در حرم امام رضا چقدر است؟
به گزارش جهان نیوز به نقل از خراسان، تفاوت بین فقیر و غنی از دنیای مادی تا مرگ هم کشانده شده است. قیمتهای عجیب قبور این موضوع را به خوبی نشان میدهد؛ اگر وضعیت مالی مناسبی ندارید بعد از ۱۲۰ سال! احتمالا جایی در بیرون شهر و یا در بهشت رضا، بهشت رضوان و بعد خواجه اباصلت و بهشت جواد الائمه دفن خواهید شد، اگر وضعیت متوسط و رو به بالایی دارید خواجه ربیع هم به آپشنهای شما اضافه خواهد شد! اما قبور حرم دست نیافتنی تر است و برای قشر پایین و متوسط رویایی بیش نیست. امروز دخل و خرج گذری بر قبرستانهای شهر مشهد داشته و قیمت قبور مختلف را جویا شده است، با ما همراه باشید زیرا حتما در جریان هستید که مرگ تنها برای همسایه نیست! بر سر مزار پدر نشسته ام زیر لب فاتحهای زمزمه میکنم و بر حسب عادت با سنگی هر از گاه ضربهای به سنگ مزار میزنم، خاطرات هجوم میآورند قطرات اشک از روی گونهها یم سر خورده و با گرد و خاک نشسته بر سنگ مزار پیوند میخورد. خاک نشسته روی مزار بر قلبم سنگینی میکند گویی با زبان بی زبانی میگوید: بی معرفت! چرا اینقدر کم میآیی؟ عذاب وجدان رهایم نمیکند با بهانه طولانی بودن مسافت و ازدیاد مشغله، به خودم دلجویی میدهم. همیشه این حسرت را بر دل دارم کاش جایی در درون شهر پدر را به خاک سپرده بودیم، اما آن روزها من و خانواده ام درگیر و دار داغ غم مرگ ناگهانی پدر، زمان و مکان را نمیشناختیم، هر چه نزدیکان گفتند تایید کردیم. وقتی به خود آمدیم که زیر خروارها خاک مدفون شده بود. مادرم اما همیشه در جواب حسرت من میگوید: اتفاقا اینجا خیلی خوب است! آرامشی که اینجا هست هیچ جا وجود ندارد، او همیشه ازقبرهای چند طبقه داخل شهر و شلوغی گلایه میکند. نمیدانم از ته دل میگوید یا دلش را راضی میکند! به این فکر میکنم چرا ما برای هر مسئلهای حسابی تحقیق میکنیم، مثلا اگر بخواهیم خانهای بخریم ته و توی قضیه و جا و مکان و قیمت را در میآوریم اما در مورد خرید خانه آخرت که اتفاقا سالیان زیادی بازماندگان را درگیر خود میکند، کمتر شده به تحقیق بپردازیم و آرامگاههای مختلف را از همه نظر سبک، سنگین کنیم، به خصوص که مرگ خبر نمیکند و اغلب فرصتی برای تجزیه و تحلیل بازماندگان در این مورد باقی نمیگذارد. بهشت رضا یکی دو بلوک آن طرف تر، دختر جوانی تنها بر سر خاکی نشسته و قرآن میخواند نزدیکش که میشوم با شتاب به طرفم بر میگردد، میگویم نترس! خرما تعارفش میکنم لبخندی میزند خرما برمی دارد و میگوید تنها آمدن ترسیدن هم دارد. اینجا بزرگ و خلوت است. نوشته پلاکارد را میخوانم و میپرسم مادرت هست؟ آه کوتاهی میکشد و به نشانه تایید سرتکان میدهد، میگویم چه شد مادر را اینجا دفن کردید؟ به مزار مادرش چشم میدوزد و میگوید وصیت خودش بود، مادرم بیمار بود و میگفت دوست دارم پیش پدرت خاک شوم، وقتی فوت کرد شماره ردیفی را که پدرم درآنجا دفن است و یک قبر خالی دارد به دفتر دادم و گفتند آن قبر۶ تا ۷ میلیون تومان برایت آب میخورد من تنها فرزندشان هستم و پهلوی چربی ندارم برای همین متاسفانه نتوانستم در کنار پدر برایش قبری بخرم و چند بلوک بین شان فاصله افتاد. به سنگ قبرها بیشتر دقیق میشوم در انتهای هر ردیف افقی یک یا دو قبر با سنگی سفید وجود دارد، روی آنها عبارت سرداب حک شده و یا هیچ ننوشته اند احتمالا قبرهای پیش فروش و یا رزرو شده هستند. برای اطلاع از چند و چون کار تصمیم میگیرم به عنوان خریدار به دفتر آنجا مراجعه کنم. خانم کارمندی برگه قیمت پیش فروش قبرها را به دستم میدهد و میگوید قبرهای دو طبقه ۴ میلیون تومان و قبرهای یک طبقه ۶ میلیون و 800 هزار تومان است که میتوان حدود یک سوم این مبلغ را پرداخت و مابقی آن را طی دو فقره چک در مدت یک سال پرداخت کرد. قبلا شنیده بودم که قبرهای سه طبقه هم در بهشت رضا وجود دارد کارمند بخش واگذاری قبور، پیش فروش قبرهای سه طبقه را که در جوار آرامگاه میرزا جواد آقای تهرانی است بین ۳۲ تا ۳۶ میلیون تومان عنوان میکند. از خانمی که همزمان با ما در قسمت واگذاری قبور در حال خرید قبر به صورت پیش فروش بود میپرسم چرا در زمان حیات خود، قبر میخرد؟ میگوید در این بلوک پدرم آرمیده است، بر حسب علاقه قلبی خود دوست داشتم بعد از مرگ هم خانه آخرت مان به هم نزدیک باشد، ضمن اینکه حس خوبی دارم بدانم بعد از مرگ در چه جایی دفن خواهم شد. قسمت پذیرش بهشت رضا قیمت قبر برای دفن به روز متوفی را بین یک میلیون و صد هزار تومان تا یک میلیون و دویست هزار تومان اعلام میکند که این قیمت برای خدمات آمبولانس، تغسیل، تکفین، تدفین و… است و جای قبر به صورت رایگان میباشد. اما در این بین خانوادههایی هستند که علاقه مندند بعد از مرگ نیز قبورشان در کنار هم باشد. در دو ضلع مقابل، آرامگاههای خانوادگی وجود دارد، اکثرشان بسته هستند از شیشهها که داخل را نگاه میکنم مفروش شده اند و قرآنهایی بر رحل و چند سجاده پهن شده وجود دارد. تعداد زیادی از آنها را که پشت سر میگذارم خانوادهای را در یکی از غرفهها مییابم خودم را معرفی میکنم و میپرسم دلیل شان برای خرید آرامگاه خانوادگی چه بوده است؟ پدر خانواده علت را راحتی بازماندگان عنوان میکند و میگوید بازماندههای متوفیان به راحتی همه بستگان خود را در یک جا زیارت میکنند و مشکل پراکندگی بستگان فوت شده وجود ندارد، ضمن اینکه این مکانها سرپوشیده است و بعضا آب و برق هم دارد و در زمستان و تابستان آسودگی بازماندگان را سبب میشود. قیمت آرامگاههای خانوادگی در بهشت رضا: خواجه ربیع آرامگاههای خانوادگی در خواجه ربیع در باغ دوم عرضه میشوند، داخل اتاقها هر قبر به قیمت روز ۱۷ میلیون و اگر بخواهید پیش خرید کنید هر قبر بیست میلیون و چهارصد هزار تومان است، روی ایوانها هر قبر به قیمت روز ۱۵ میلیون و به صورت پیش خرید هر قبر ۱۸ میلیون تومان است، هر غرفه دارای ۱۸ تا ۶۰ قبر است. حرم مطهر امام رضا(ع) میگوید: هر کسی اعتقاداتی دارد اما کاش تاملی کنیم و به این پرسش پاسخ دهیم: جسممان در یک قبر ۷۰۰ میلیون تومانی دفن شود در حالی که روحمان به پرواز درآمده و در کالبد تن نیست؟ یا با ۷۰۰ میلیون تومان برای ۵ خانواده بی بضاعت خانهای در شهر خریده و از آوارگی نجاتشان دهیم؟ یا برای تعداد زیادی نوعروس نیازمند جهیزیه تهیه کنیم و به خانه بخت بفرستیم شان. همچنین میتوان هزینه معالجه صدها کودک نیازمند دردمند را فراهم کرد و برای صدها نفر جوان بیکار شغلی آبرومند دست و پا کرد. اینها ثواب است و حسنه اخروی دارد یا خریدن جای قبری که تضمینی برای بهشت ندارد؟! آنچه مهم است اعمال و کردارمان در این دنیای فانی است و بس. اما عشق است دیگر و نمیتوان خریداران این قبرها را ملامت کرد هرکس نظری دارد.
|
به گزارش جهان نیوز به نقل از خراسان، تفاوت بین فقیر و غنی از دنیای مادی تا مرگ هم کشانده شده است. قیمتهای عجیب قبور این موضوع را به خوبی نشان میدهد؛ اگر وضعیت مالی مناسبی ندارید بعد از ۱۲۰ سال! احتمالا جایی در بیرون شهر و یا در بهشت رضا، بهشت رضوان و بعد خواجه اباصلت و بهشت جواد الائمه دفن خواهید شد، اگر وضعیت متوسط و رو به بالایی دارید خواجه ربیع هم به آپشنهای شما اضافه خواهد شد! اما قبور حرم دست نیافتنی تر است و برای قشر پایین و متوسط رویایی بیش نیست. امروز دخل و خرج گذری بر قبرستانهای شهر مشهد داشته و قیمت قبور مختلف را جویا شده است، با ما همراه باشید زیرا حتما در جریان هستید که مرگ تنها برای همسایه نیست! بر سر مزار پدر نشسته ام زیر لب فاتحهای زمزمه میکنم و بر حسب عادت با سنگی هر از گاه ضربهای به سنگ مزار میزنم، خاطرات هجوم میآورند قطرات اشک از روی گونهها یم سر خورده و با گرد و خاک نشسته بر سنگ مزار پیوند میخورد. خاک نشسته روی مزار بر قلبم سنگینی میکند گویی با زبان بی زبانی میگوید: بی معرفت! چرا اینقدر کم میآیی؟ عذاب وجدان رهایم نمیکند با بهانه طولانی بودن مسافت و ازدیاد مشغله، به خودم دلجویی میدهم. همیشه این حسرت را بر دل دارم کاش جایی در درون شهر پدر را به خاک سپرده بودیم، اما آن روزها من و خانواده ام درگیر و دار داغ غم مرگ ناگهانی پدر، زمان و مکان را نمیشناختیم، هر چه نزدیکان گفتند تایید کردیم. وقتی به خود آمدیم که زیر خروارها خاک مدفون شده بود. مادرم اما همیشه در جواب حسرت من میگوید: اتفاقا اینجا خیلی خوب است! آرامشی که اینجا هست هیچ جا وجود ندارد، او همیشه ازقبرهای چند طبقه داخل شهر و شلوغی گلایه میکند. نمیدانم از ته دل میگوید یا دلش را راضی میکند! به این فکر میکنم چرا ما برای هر مسئلهای حسابی تحقیق میکنیم، مثلا اگر بخواهیم خانهای بخریم ته و توی قضیه و جا و مکان و قیمت را در میآوریم اما در مورد خرید خانه آخرت که اتفاقا سالیان زیادی بازماندگان را درگیر خود میکند، کمتر شده به تحقیق بپردازیم و آرامگاههای مختلف را از همه نظر سبک، سنگین کنیم، به خصوص که مرگ خبر نمیکند و اغلب فرصتی برای تجزیه و تحلیل بازماندگان در این مورد باقی نمیگذارد. بهشت رضا یکی دو بلوک آن طرف تر، دختر جوانی تنها بر سر خاکی نشسته و قرآن میخواند نزدیکش که میشوم با شتاب به طرفم بر میگردد، میگویم نترس! خرما تعارفش میکنم لبخندی میزند خرما برمی دارد و میگوید تنها آمدن ترسیدن هم دارد. اینجا بزرگ و خلوت است. نوشته پلاکارد را میخوانم و میپرسم مادرت هست؟ آه کوتاهی میکشد و به نشانه تایید سرتکان میدهد، میگویم چه شد مادر را اینجا دفن کردید؟ به مزار مادرش چشم میدوزد و میگوید وصیت خودش بود، مادرم بیمار بود و میگفت دوست دارم پیش پدرت خاک شوم، وقتی فوت کرد شماره ردیفی را که پدرم درآنجا دفن است و یک قبر خالی دارد به دفتر دادم و گفتند آن قبر۶ تا ۷ میلیون تومان برایت آب میخورد من تنها فرزندشان هستم و پهلوی چربی ندارم برای همین متاسفانه نتوانستم در کنار پدر برایش قبری بخرم و چند بلوک بین شان فاصله افتاد. به سنگ قبرها بیشتر دقیق میشوم در انتهای هر ردیف افقی یک یا دو قبر با سنگی سفید وجود دارد، روی آنها عبارت سرداب حک شده و یا هیچ ننوشته اند احتمالا قبرهای پیش فروش و یا رزرو شده هستند. برای اطلاع از چند و چون کار تصمیم میگیرم به عنوان خریدار به دفتر آنجا مراجعه کنم. خانم کارمندی برگه قیمت پیش فروش قبرها را به دستم میدهد و میگوید قبرهای دو طبقه ۴ میلیون تومان و قبرهای یک طبقه ۶ میلیون و 800 هزار تومان است که میتوان حدود یک سوم این مبلغ را پرداخت و مابقی آن را طی دو فقره چک در مدت یک سال پرداخت کرد. قبلا شنیده بودم که قبرهای سه طبقه هم در بهشت رضا وجود دارد کارمند بخش واگذاری قبور، پیش فروش قبرهای سه طبقه را که در جوار آرامگاه میرزا جواد آقای تهرانی است بین ۳۲ تا ۳۶ میلیون تومان عنوان میکند. از خانمی که همزمان با ما در قسمت واگذاری قبور در حال خرید قبر به صورت پیش فروش بود میپرسم چرا در زمان حیات خود، قبر میخرد؟ میگوید در این بلوک پدرم آرمیده است، بر حسب علاقه قلبی خود دوست داشتم بعد از مرگ هم خانه آخرت مان به هم نزدیک باشد، ضمن اینکه حس خوبی دارم بدانم بعد از مرگ در چه جایی دفن خواهم شد. قسمت پذیرش بهشت رضا قیمت قبر برای دفن به روز متوفی را بین یک میلیون و صد هزار تومان تا یک میلیون و دویست هزار تومان اعلام میکند که این قیمت برای خدمات آمبولانس، تغسیل، تکفین، تدفین و… است و جای قبر به صورت رایگان میباشد. اما در این بین خانوادههایی هستند که علاقه مندند بعد از مرگ نیز قبورشان در کنار هم باشد. در دو ضلع مقابل، آرامگاههای خانوادگی وجود دارد، اکثرشان بسته هستند از شیشهها که داخل را نگاه میکنم مفروش شده اند و قرآنهایی بر رحل و چند سجاده پهن شده وجود دارد. تعداد زیادی از آنها را که پشت سر میگذارم خانوادهای را در یکی از غرفهها مییابم خودم را معرفی میکنم و میپرسم دلیل شان برای خرید آرامگاه خانوادگی چه بوده است؟ پدر خانواده علت را راحتی بازماندگان عنوان میکند و میگوید بازماندههای متوفیان به راحتی همه بستگان خود را در یک جا زیارت میکنند و مشکل پراکندگی بستگان فوت شده وجود ندارد، ضمن اینکه این مکانها سرپوشیده است و بعضا آب و برق هم دارد و در زمستان و تابستان آسودگی بازماندگان را سبب میشود. قیمت آرامگاههای خانوادگی در بهشت رضا: خواجه ربیع آرامگاههای خانوادگی در خواجه ربیع در باغ دوم عرضه میشوند، داخل اتاقها هر قبر به قیمت روز ۱۷ میلیون و اگر بخواهید پیش خرید کنید هر قبر بیست میلیون و چهارصد هزار تومان است، روی ایوانها هر قبر به قیمت روز ۱۵ میلیون و به صورت پیش خرید هر قبر ۱۸ میلیون تومان است، هر غرفه دارای ۱۸ تا ۶۰ قبر است. حرم مطهر امام رضا(ع) میگوید: هر کسی اعتقاداتی دارد اما کاش تاملی کنیم و به این پرسش پاسخ دهیم: جسممان در یک قبر ۷۰۰ میلیون تومانی دفن شود در حالی که روحمان به پرواز درآمده و در کالبد تن نیست؟ یا با ۷۰۰ میلیون تومان برای ۵ خانواده بی بضاعت خانهای در شهر خریده و از آوارگی نجاتشان دهیم؟ یا برای تعداد زیادی نوعروس نیازمند جهیزیه تهیه کنیم و به خانه بخت بفرستیم شان. همچنین میتوان هزینه معالجه صدها کودک نیازمند دردمند را فراهم کرد و برای صدها نفر جوان بیکار شغلی آبرومند دست و پا کرد. اینها ثواب است و حسنه اخروی دارد یا خریدن جای قبری که تضمینی برای بهشت ندارد؟! آنچه مهم است اعمال و کردارمان در این دنیای فانی است و بس. اما عشق است دیگر و نمیتوان خریداران این قبرها را ملامت کرد هرکس نظری دارد.
|
قیمت قبر در حرم امام رضا چقدر است؟
مرا مسخره میکردند، حالا برای مدافعان حرم پست میگذارند!
به گزارش جهان به نقل از فارس، در میان اخبار و رویدادهای مهم سینمایی اکران یک فیلم کوتاه آنچنان خبر مهمی محسوب نمیشود و تقریبا هیچ کدام از ارزشهای خبری را ندارد اما «هنگامه» با همه فرق میکند. سوژه مهمترین اتفاق فیلم است و جسارت کارگردان در پرداخت به موضوع علی رغم تمام اشکالات احتمالی قابل تحسین است. در ابتدای مصاحبه کارگردان گفت نقدپذیر است، ما نیز سعی کردیم با پرسش برخی سوالات ادعای او را به چالش بکشیم که در ادامه گفتگوی فارس با سوگل طهماسبی بازیگر نقش اول «هنگامه» و امیر داسارگر کارگردان فیلم را می خوانید:
عدم آشنایی با آدمهایی که با این اعتقاد میروند و میجنگند درباره «هنگامه»، نه ساخت خیلی خوب و نه محتوای عجیب و غریبش بود، نکتهای که جذابیت داشت این بود که خانم طهماسبی این کار را بازی کردند و بعد از آن کار را خوب حمایت کردند. حتی در جشنواره فجر که با بازیگران صحبت میکنیم میگویند اول فیلم را با تماشاگر میبینم و بعد حمایت یا بایکوت میکنند. چرا شما از فیلم اینطور دفاع کردید؟ طهماسبی: روز اولی که فیلمنامه را برایم ایمیل کردند و خواندم حدود ده دقیقه طول کشید، اینقدر مرا گرفت که فقط میخواستم ببینم رضایت میدهد یا نمیدهد و به چه صورت است. برای بار دوم خواندم و کمی فکر کردم و فیلمنامه را خواندم و موضوع برایم جذاب بود، اول به دلیل اینکه احساس کردم تا به حال در این زمینه فعالیتی نشده و خودم جسته و گریخته فقط از این طرف و آن طرف شنیدم. من هیچ آشنایی با آدمهایی که با این اعتقاد میروند و میجنگند نداشتم، نمیتوانم این ادعا را داشته باشم و بگویم خیلی در این فضا بودم، خیر هیچ آشنایی از نزدیک با این آدمها نداشتم. وقتی فیلمنامه را خواندم احساس کردم که این حرف شاید یک ذره شعارزدگی در آن باشد ولی احساس کردم شاید انتخاب شدم که در چنین کاری بازی کنم، شاید یک دستی این فیلمنامه را برای من فرستاده و من خواندم و خوشم آمده است چون در آن مدت دو کار دیگر هم بود که به من پیشنهاد شد ولی وقتی آن را خواندم، زنگ زدم که کار را بازی میکنم و دوستش دارم، فیلمنامه خیلی روان و ساده است و به زبان ساده صحبت میکند و هیچ پیچیدگی خاصی ندارد. قبول بازی در «هنگامه» قبل از سریال کیمیا بود یا بعد از آن؟ زمانی بود که کیمیا پخش میشد و من پیشنهاد کاری خوبی داشتم ولی وقتی فیلمنامه را خواندم احساس کردم میتوانم در این کار خوب باشم و یک حرکت مثبتی انجام بدهم. بعد از آن موضوع که با داسارگر صحبت کردیم و گپ زدیم و سر قرارداد کمی بالا پایین کردیم و در نهایت دوست داشتم که در این کار باشم و لطف دوستان بود و حمایتی که کردند کار شروع شد و در حین کار خیلی با کارگردان گپ میزدیم بابت خاطراتی که داشتند حرف میزدند. راجع به این آدمها، اعتقاداتشان، تا هرچیز که فکر کنید راجع به همه چیز صحبت میکردیم و نکات اینقدر ریزی که اگر بنشینی و فیلم را ببینی همین نکات ریز است که «هنگامه» یا فیلم را قابل باور میکند. یک چیزی را اعتراف کنم که کمی کار با آقای داسارگر سخت بود برای اینکه خیلی سختگیرند و من دوسال با آقای افشار کار کرده بودم که چون قبلتر با من کار کرده بود و خیلی به من سخت نمیگرفت، ولی وقتی سر صحنه آمدیم آقای داسارگر چون خودش آن فضا را میشناخت مجبور بودیم یک پلان را چندبار تکرار کنیم و راجع به آن بحث کنیم. چون بعضی پلانها و سکانسها خرد میشد و پلان پلان زیاد میشد، من کمی اضطراب این را داشتم که اینها وقتی به هم بچسبد قرار است چه اتفاقی بیفتد ولی روزی که برای صداگذاری آمدم و دو تا سکانس را دیدم متوجه شدم چقدر روان و قابل باور است و چقدر دوستش دارم. هرجا باشم از «هنگامه» حمایت میکنم پس نسبت به کارگردانی آقای داسارگر ترس هم داشتید؟ طهماسبی: خیر، ترس نداشتم. ترسم از این بود که در تدوین و در هرچیزی اینها باید درست سر جای خودش قرار بگیرد، شاید یک جایی را من اشتباه بازی کردم باشم، نه اینکه به کارگردان شک داشته باشم، خیر. چون از یک فضایی آمده بودم که قبلتر با آن فضا آشنایی داشتم و این فضا برایم جدید بود. روز جشنواره با شوق دوستانم را دعوت کردم در حالیکه قبل از آن فقط دو سکانس کوتاه دیده بودم. با خانواده آمدم کار را دیدم و لذت بردم. این شاید جملهای است که نباید نسبت به خودم بزنم ولی در آن لحظه خودم را باور کردم به عنوان زنی که همسرش مدافعحرم است و درگیریهای خودش را دارد. من چون با یک باور قلبی وارد کار شده بودم طبیعتاً میطلبید که بعد هم از کار حمایت کنم، اگر قرار بود برویم در جمع خانواده شهدا باشیم من وظیفهام بوده که آنجا بروم و کار را با آنها ببینم چون کار برای آنها بود. اگر قرار بوده دانشگاه برویم و با جوانها حرف بزنیم وظیفهام بوده که بروم و حرف بزنم، قلباً کار هنگامه را دوست دارم و هرجا که باشم از آن حمایت میکنم. از زمان خواندن فیلمنامه تا زمان شروع کار تقریباً چقدر فاصله داشت؟ طهماسبی: تقریبا ده روز. داسارگر: کمی بیشتر شد، برای رسیدن به بازیگر مرد که بتواند در فیلم بازی کند کمی حساسیت داشتم و اذیت اذیت شدیم، فکر میکنم حدود دو هفته شد. برای بازی در هنگامه کتاب «دختر شینا» را خواندم در دو هفته چگونه این شناختی را که اصلاً نسبت به مدافعان حرم نداشتید پیدا کردید؟ میخواهم بدانم حسی که گرفتید از فیلمنامه بود یا بعد از آن تحقیق و پژوهش کردید؟ طهماسبی: در این فاصله چند نشست با آقای داسارگر داشتیم و صحبت کردیم، بعد امین(بازیگر نقش مرد) انتخاب شد و دو جلسه چند ساعته حرف زدیم و ایشان کتاب دختر شینا را دادند و مطالعه کردم. یک دوستی به نام عباس اسلامیان دارم که خودش مدافع حرم است، زنگ زدم و با آقای اسلامیان صحبت کردم و چندساعتی گپ و گفت بود و از او خواستم برایم عکس بفرستد و عکسها را دیدم ولی کمک بیشتر را خود آقای داسارگر کردند که در آن جلساتی که داشتیم و خیلی حرف میزدیم خیلی کمک کرد و خواندن آن کتاب و رفتن به آن فضا که یک خانم محوریت آن داستان بود و چطور با صبوری که در زمان جنگ بوده است و حالا بیست سی سال بعد. زن همان زن است، جنسیتش همان است، دغدغههایش همان است، آن کتاب هم خیلی به من کمک کرد. همانها که مرا مسخره میکردند امروز برای مدافعانحرم پست اینستاگرام میگذارند وقتی کار را میبینیم بیشتر کشمکشهای این زن در رابطه با رفتن یا نرفتن همسرش است و خیلی درگیر بحثهای اجتماعی و این فضایی که در جامعه حاکم است نمیشود. هیچوقت احساس نکردید یک جایی یک گریزی به این ماجرا زده شود یا اگر زده میشد بهتر نبود؟ طهماسبی: اگر بخواهیم وارد جامعه شویم و مسائل پیرامون را نشان دهیم شاید بحثی باشد که در یک فیلم 90دقیقهای هم نگنجد، خیلیها هنوز آمادگی این موضوع را ندارند، هنوز مسخره میکنند و خیلی جاها به من برخورده است. در بین همکاران خودم، در زمانی که فیلم را بازی میکردم خیلی تلفن به من زده که خودت را مسخره کردی که چنین فیلمی بازی کردی؟ میروی وارد موجی میشوی که اینطور میشود و حتی وقتی جایزه را گرفتم هیچکس به من تبریک نگفت بابت اینکه برایشان کار چیپ و مسخرهای میآمد. همان دوستان در صفحه اینستاگرامشان دو هفته پیش همهشان در مدافع از حرم پست گذاشتند و من به شخصه این کار را نکردم چون من کارم را جای دیگری انجام دادم و با یک پست گذاشتن به نظرم نمیتوانستم ارادتم را نشان دهم ولی اینها این کار را کردند و خیلی از این مسئله دلگیر شدم که همان آدمهایی که مرا مسخره کردند در صفحه اینستاگرامشان پست گذاشتند که مردان بزرگ خدا… دلم شکست و طوری بود که بغض میکردم همان آدمهایی که به من میگفتند چرا، الآن فکر میکنند با یک پست گذاشتن چقدر ارادتشان را دارند نشان میدهند. داسارگر: اصطلاح مدافعان حرم ما را نجات داد، تا سه چهارسال انگار نمیدانستیم اینها چه کسانی هستند و در هیئتها هم بود که گفتند مدافعان حرم. خوب یادم هست تا اوایل سال 93 خیابان ولیعصر را داشتم پایین میآمدم کنار مسجدی بنر زده که شهید مدافع حرم؛ برایم جالب بود که اینها شهید مدافع حرم شدند، این واژه نجات داد. خیلیها حمایت نمیکنند و میگویند به خاطر اینکه در صنف خودم بعداً اذیت میشوم و حتی ممکن است کارها و فرصتهای شغلیام را از دست بدهم. طهماسبی: بله، به من گفتند وارد موجی میشوی که فقط آدمهایی که با این طرز فکرند به تو پیشنهاد میدهند و آدمهایی که هنری فکر میکنند به تو پیشنهاد کار نمیدهند. برای «هنگامه» تا چندسال آینده حرف دارم شما وقتی پس از «کیمیا» این فیلم را بازی کردید به نوعی اعتبارتان را خرج کار کردید. بعد از فیلم فضا چطور بود؟ الان فضای کاری چطور است؟ خوب است، اتفاقاً چندجا هم صحبت شده و گفتم دوست دارم با آدمهایی کار کنم که به یک چیزی اعتقاد دارند و به مسائلی در زندگیشان پایبند هستند چون اینطور تکلیفتان با آن آدمها مشخص است و میدانی که آن آدم قرار است چه بسازد و تنها هدفش این نیست که یک فیلم بسازد که در سوپرمارکت برود. کارهای سینمایی بازی کردم که هیچچیز پشتش نبوده و هیچ اتفاقی هم در آن نیفتاده است ولی شاید «هنگامه» از کارهایی بوده که هنوز فکر میکنم تا یکی دوسال دیگر هم حرف برای گفتن دارم و جاهای مختلف دعوت شوم و بروم و فیلم را ببینم و از آن لذت ببرم. الان دغدغه خودتان هم شده است؟ بله، اول چون آشنایی نداشتم. ولی مخصوصاً تولد حضرت علی (ع) و روز پدر که شهریار و در جمع خانواده سه نفر از شهدا رفته بودیم منقلب شدم. به دعای آنها بزودی اتفاقات درخشانی در زندگیم میافتد/ از خداوند ممنون که مرا در چنین شرایطی قرار داد فضای خانواده شهدا در مواجهه با کار چگونه بود؟ چون آنها صاحب اصلی فیلم هستند و احتمالاً با آدمهایی که به نوعی نقششان را بازی کردید هم مواجه شدید، چهطور به کار نگاه میکردند؟ بازی شما را پسندیدند؟ فکر میکنم 80درصد به چیزی که آنها بودند نزدیک بودم، کار روی آنها اثر گذاشته بود. من آن شب با مادرم و خواهرم آمده بودم،آن شب مرا خیلی دعا کردند و در هر مناسبتی برایم دعای خیر میفرستند، آنقدر که احساس میکنم بزودی اتفاقات درخشانی در زندگیم میافتد و جلوی اتفاقات بد گرفته میشود. اینقدر از ته قلبشان دعا میکردند، آنها یاد همسر و یا پسر خودشان میافتادند و آن دعا اینقدر صمیمی بود که واقعاً هر سری به آن فکر میکنم حالم بد میشود که خدایا چقدر از تو ممنونم که مرا در موقعیتی قرار دادی که مادر یک شهید اینطور مرا دعا کند. در جشنواره عمار چشمانم را بستم و فیلم را گوش کردم، تفاوت آشکاری ندیدم. یعنی میتوانستم از این فیلم یک نمایش رادیویی داشته باشم. نه اینکه کاملاً نمایش رادیویی بود ولی خیلی دیالوگمحور بود، این را قبول دارید؟ داسارگر: احساس نمیکنم که دیالوگمحور بود چون تا آن جایی که به کار لطمه نزند دیالوگهای اضافی را حذف کردیم. یک جایی حتی در فیلمنامه بود و موقعی هم که دورخوانی میکردیم بود ولی سر صحنه یکهو احساس میکردیم شاید این دیالوگ یک لطمهای بزند و اضافهگویی باشد و حذفش میکردیم، این را که نمیشود بگوییم که در یک فیلم 30 – 40 دقیقهای هیچ دیالوگی نباشد. چون این کار یک مقدار جنسش زنانه است، علاقهمند بودم که این احساس را از طریق نگاه و تصویر و مسائلی به جز کلام و دیالوگ ببینم. این به نظرتان در کار رعایت شده بود؟ طهماسبی: تا آنجا که زمان کار دست ما را باز گذاشته بود رعایت شده بود. شما به عنوان یک مخاطب خاصتر به قضیه نگاه میکنید، فیلم هنگامه چون برای جشنواره مردمی بوده است یک مقدار باید فیلمی باشد که عامه هم بفهمند. اگر قرار باشد که احساس را با تصویر به نمایش بگذاریم شاید این مادر شهیدی که فیلم را نگاه میکند و 70 سال دارد یا آن بچه کودک ارتباط برقرار نکند، باید یک جاهایی کلام وجود داشته باشد و حرف را گفت. بودجهاش چقدر بود؟ طهماسبی: کلیتش را میگویم، برای یک کار سینمایی بودجه بهتری قرار میدهند تا کاری که قرار است کار نیمهبلند باشد. احساس میکنم این کار برای مخاطب عامتری ساخته شده و دیالوگ احتیاج بوده است. بچهها بیرون رفتند چون فضای «آژانسشیشهای» را نمیشناختند مخاطب کار شما تقریباً سه دستهاند، یک بخش منتقد هستند، یک بخش خانواده شهدا و مدافعین حرم که هر مدلی که به شهدا بپردازید این خانوادهها تشکر میکنند، و یک طیف دیگر مخاطبان معمولی، یعنی آمده فیلم ببیند، چه تلویزیون باشد یا جشنواره یا سینما. من فیلم را سربلند میبینم ولی شما فکر میکنید در مواجهه با مردم هم ارتباط برقرار میشود؟ طهماسبی: بله، در سینما هم این قضیه وجود دارد، یک نفر نمیتواند با کار طنز ارتباط برقرار کند و طنز و کمدی را نمیشناسد و فیلمی را میبیند و میگوید چه کار مزخرف و مسخرهای بود، چون آن آدم با آن فضا آشنا نیست. در دوران نوجوانی از طرف مدرسه آژانس شیشهای را دیدیم، نصف بیشتر بچههای مدرسه بیرون رفتند و حتی دوتا از معلمها بلند شدند رفتند چون فضا را نمیشناختند ولی چون بچه جنوب هستم و آن فضا را میشناختم و مادربزرگم و مادرم همیشه تعریف میکردند که چه اتفاقی افتاد و بمباران چطور بود آن فضا را میشناختم و با دل و جان نگاه میکردم، دوئل، ارتفاع پست و … را هم همینطور، تمام لحظات را احساس میکردم. هنگامه هم اگر برای مخاطبین عامی که این فضا را نمیشناسند پخش شود شاید آن ارتباط را نتواند برقرار کند. جنوبیها از درویش و حاتمیکیا راضیاند با کدامیک از کارگردانان فیلمهای جنگی ارتباط برقرار میکردید؟ تا الان دو سه تا از کارهای حاتمیکیا را نام بردید. طهماسبی: کارهای آقای درویش و آقای حاتمیکیا را دوست دارم چون احساس میکنم وقتی کار میسازند ادای دینشان در کار کامل است و جنوبیها همیشه از آنها راضیاند کارشان را دوست دارند، مخصوصاً در بین اینها که نام بردم، ارتفاع پست از کارهایی است که خیلی دوستش دارم. شما به اندیشه و ادای دین خیلی اشاره دارید، احساس میکنم از تکنیک و کارگردانی و … برایتان مهمتر است. طهماسبی: بله، باور برایم خیلی ارزشمند است تا کاری بازی کنم که از لحاظ فنی همهچیزش عالی باشد ولی در آن روح وجود نداشته باشد. خودم وقتی ببینم احساس کنم همهچیز مکانیکی است و باوری که گفتم در آن نیست. نسبت شما با کارهای تجاری چگونه است؟ طهماسبی: من خیلی کم کارهای تجاری بازی کردم، وقتی فیلمنامه را میخوانم یا با آن آدمها صحبت میکنم خیلی نمیتوانم آن ارتباط را برقرار کنم. میتوانیم بگوییم خانم طهماسبی بازیگریست که خاصپسند و با نگاه خودش بازی میکند؟ یا اینکه خانم طهماسبی بازیگری حرفهای است که هر کاری که احساس کند در جهت روند کارنامه حرفهایاش اثرگذار است قبول خواهد کرد؟ طهماسبی: نگاه برایم بیشتر اهمیت دارد. دغدغه ستاره شدن ندارم با این نگاه نمیترسید هیچوقت در مسیر ستارهشدن قدم نگذارید؟ طهماسبی: خیلی دغدغه ستاره شدن ندارم. از 8سالگی تئاتر کار میکنم و هیچوقت در زندگی دغدغهام این نبوده که بعد از این چه اتفاقی برایم میافتد، اگر در مسیر ستاره شدن قرار میگرفتم شاید مثلاً هنگامه به من پیشنهاد میشد میگفتم نه بازی نمیکنم. برای همین است که کار تلویزیونی را خیلی بیشتر دوست دارم، و آن ارتباط با مردم را خیلی دوست دارم و لذت میبرم. آقای داسارگر نقد مرا به رادیویی بودن کار قبول دارید؟ داسارگر: من ادعایی ندارم، شاید رادیویی باشد ولی میتوانم بگویم هرچه بلد بودم و امکانش برایم فراهم بوده انجام دادم. ما در بخش هایی از فیلمنامه سکانسهایی داشتیم که نشد آن را پیاده کنیم، مثلا یک فضای دیگری نوشته بودیم، باد بیاید و هنگامه تنها باشد و خیابان بزرگی باشد و… ولی آنقدر فرصت و بودجه نبود. بودجه چقدر بود؟ داسارگر: فکر میکنم با موسیقی و … حول و حوش 120 میلیون شد. اگر الآن به من بگویید، میگویم کاش سه روز بیشتر وقت داشتیم، خود این سکانس، پاییز بود و ساعت 3 هوا تاریک میشد و برای همین سکانس برای ایدهای که داشتیم باید دو روز وقت میگذاشتیم. در یک بخش در فیلمنامه نوشته بودیم هنگامه از بین درختان میآید، چادر باد میخورد، باد و باران و… بیداد میکند. خانم طهماسبی دو سه بار رفت آمد آقای ایمانی(یکی از عوامل) گفت چادرش باد نمیخورد، دستیار گفت حواست به کار خودت باشد، اینجا تنها جر و بحث در پروژه ما به وجود آمد که به تو چه و خلاصه داستان شد. تنها یک ربعی که در پروژه کنتاکت داشتیم همین ماجرا بود، اینکه چادر باد بخورد که نمیتوانیم بگوییم صد متر را خانم طهماسبی در 10 ثانیه بدود، امکانات میخواهد، اجرایش زمان میبرد، صدابرداریاش و گرفتن پلانش خاص میشود، بنابراین اگر میگوییم امکانات بیشتر، که البته هیچجا و هیچوقت نگفتم و همین هم از سرم زیاد بوده و دستشان درد نکند منظور این است. انتخاب لوکیشنهای ما محصول یک پروسه یک ساله بوده است، یعنی جلوی دانشگاه را شهریور 93 انتخاب کردم، مسجد و جاهای مهم را خودم انتخاب کردم، اینکه قابهایمان چه باشد، فضایمان چه باشد، دوربینمان چگونه باشد، به نظرم خیلی قاب زیبا و فضای زیبا در فیلممان زیاد است. مخاطبان ما دقیقاً دو گروه هستند، گروهی که میتوانند با این موضوع کنار بیایند اینکه دارند فیلمی را میبینند که دارد از عرض گسترش مییابد تا در طول، و گروهی که نمیتوانند. هرجا میروم شماره موبایلم را میدهم که اگر نقد دارید در تلگرام بگویید، طرف در تلگرام گفته یک کلیپ 100 ثانیه از کارت میشد در آورد، در این حد هم داشتم تا از آن طرف که خیلی عالی بود. خیلیها میگویند چرا ادامه ندادید؟ او شهید میشود و ما میخواهیم تنهایی این دختر را ببینیم. خیلی بالاپایینهای اینطوری. یا در بحث زمان میتوانستم یک فیلمنامه 90 دقیقهای بنویسم ولی آقای داریوش یاری کارگردان فیلمنامه را خواند، گفت این فیلمنامه خوب است ولی چرا 30 دقیقه نمیکنی؟ این الان 40-45 دقیقه است و هیچ جشنوارهای نمیتوانی بدهی. گفتم الان این است، و نمیخواهم به این چیزها فکر کنم، الان به نظرم این اتفاق دارد میافتد، یا بلندتر کنیم مثلا 70 دقیقه کنیم. آنچه بلد بودم سعیام را کردم و تنها ادعایی که میتوانم کنم این است که کار آبرومند است همین، مرتب است. ممکن است از نظر شما دیالوگمحور باشد، اما به نظر من خیلی دیالوگش کم است! اما نمیخواهم دفاع کنم.
اینجا هستید که دفاع کنید. نه چرا این کار را کنم؟ شما وقتی میگویید نیست یعنی کار من درست انجام نشده است، تنها توجیهی که برای اضافه کردن باجناق، خواهرزن، رفیق مونا و … داشتیم این بود که زندگیهای مختلف در کار دیده شود وگرنه چه نیازی بود باجناق را ببینیم، یا مونا را ببینیم؟ کارهای اینجوری کردیم ولی وقتی شما میگویید اشاره نکردید من بگویم فلان چیز بود؟ اهل این نیستم و خیلی بدم میآید. شما ندیدید یعنی کافی نبوده یا درست اجرا نشده یا هر دلیل دیگری، من اصلاً نباید توضیح دهم در فلان سکانس گذاشته بودم که حامد میگوید، یکسری گفتند که چقدر دیالوگ خوبیست که قدر این بازار آرام را بدان و در مغازه را میبندد و بیرون میرود، و صحبت هم کردیم ولی شما میگویی چرا در مورد مسائل اجتماعی در فیلم صحبتی نشده است. همین که شما میگویید دیالوگ زیاد است، دهها نظر مردمی دارم که میگویند چرا این زن و شوهر اینقدر با هم کم حرف میزنند؟ در فضای منتقدین حرف شما درست است ولی مردم میگویند چرا اینها کم با هم هستند؟ آرزو میکنم داسارگر کارگردان متوسطی شود اما … خانم طهماسبی میخواهم درباره داسارگر یک نظر بیرحمانه دهم، کار قبلی و این کار را دیدم و به نظرم پیشرفت عجیب و غریبی نسبت به کار قبلی ندارد. داسارگر میگفت جاهایی که رفتم و نماهایی که گرفتم جاهایی که برای پلان انتخاب کردم یکسال به آن فکر کردم، این نشان میدهد کار دلی است، از جلوی مسجد رد شده و کمکم گفته این سکانسها اینجا باشد چقدر خوب میشود یا جلوی دانشگاه تهران رفته و گفته اگر این بخش را بگیرم فوقالعاده میشود. یعنی کار را حرفهای ندیده است که یک نفر باشد فضاها را انتخاب کند، یک نفر دیالوگهای خاص را بنویسد و این شکلی ندیده و من میترسم امیر داسارگرها در این سطح بمانند و پیشرفت قابل توجهی از آنها نبینیم، ما یک نسلی اوایل انقلاب داشتیم که با دغدغههای انقلابی شروع به کار کردند به غیر از آنها که چپ کردند بقیه که ماندند الان کار شاخصی انجام نمیدهند و کار ویژهای از آنها نمیبینیم. داسارگر را در 10 سال آینده چگونه میبینید؟ یک کارگردان متوسط و دغدغهمند یا کارگردان حرفهای؟ طهماسبی: در حرفهایم جوابتان را داده بودم، دوست دارمآدمها، آدمهای با باوری باشند تا اینکه یک کارگردانی در سطح بالا باشند و بدون باور. من با آن آدمها نمیتوانم خیلی ارتباط برقرار کنم و نمیتوانم کارهایشان را ببینم، چون فقط تکنیک است و هیچچیز دیگر. احتیاج هست به آدمها زمان داده شود و تجربه کسب کنند. مثال عینی بزنم، آقای افشار خودشان جانبازند و جزو غواصهایی بودند که شهید شدند و آن شب در عملیات بودند، چون خودش در آن فضا بوده همه میگویند صحنههای جنگ سریال کیمیا خیلی بهتر از کل کیمیا شده است. شاید پنج قسمت جنگ به کل سکانسها میارزد، چرا؟ چون آن آدم با باورش آن صحنهها را گرفته، آنها را دلی گرفته است. شاید نظرم خوب نباشد اما من امیدوارم و آرزوی قلبیام است که داسارگر کارگردان متوسطی شوند ولی باورهایشان را از دست ندهند، آن باور آدم را زنده نگه میدارد. با شما اختلاف نظر دارم، انتظار دارم اگر کسی دغدغه دارد مجاهدت کند تکنیک یاد بگیرد، انتظارات من به اندازه یک هالیوودی است. طهماسبی: آن یک تیم بزرگ پشت یک اتفاق است، اینطور نیست که یک نفر برای خودش لوکیشن بچیند ولی در کار هالیوودی که نگاه میکنیم میبینیم یک اتاق فکری وجود دارد که اصلاً نمیتوانیم فکرش را بکنیم، داستان آنها با ما خیلی فرق میکند. خودم هیچوقت اتفاقات کشور خودم را با هالیوود مقایسه نمیکنم، از هم جداست. شاید کار را ببینم و دوست هم داشته باشم ولی هیچوقت مقایسه نمیکنم چون دو دنیای جدا از هم است. جفاست که میگویند دغدغه تکنیک نداریم/ حاتمی کیا غول مرحله آخر است داسارگر در شناخت موقعیت زمانی به شدت خوب عمل کرده است، در دورهای که هیچکس در این زمینه فیلم نمیساخته این کار را کرده و قدمی برداشته و راه را برای بقیه باز کرده است. ولی تکنیک برایم مهم است، انتظارم از داسارگر خیلی بیشتر است. داسارگر: اولا این تیغ را از نظر تکنیکی اینقدر بالا بردند و این پیشفرض را گذاشتند که این آدمها دغدغه تکنیکی ندارند، این واقعاً جفا به این جریان است. یک دوره با آقای حاتمیکیا میرفتیم و چیزی که از این 8 جلسه فهمیدم و به نظرم رسید برگ برنده این آدم که غول مرحله آخر فیلمسازی است شناخت زمین بازی خودش است، خیلی افراد دیگر هم این کار را کردند مثلاً سعید روستایی هم در مورد موضوعی فیلم ساخته که پیکسل به پیکسل آن را میشناسد. یک فیلمساز درجه یک مثال بزنم، بهرام توکلی با فیلم اول خود عالی ظاهر شد ولی الان به چه روزی افتاده است؟ البته من آخرین فیلمش را دوست دارم و میدانیم فیلم او واقعا سینماست اما مردم ارتباط برقرار نکردند. شما تکنیک را چه میدانید؟ سختترین کار از نظرم توانایی قصه گفتن است که هیچ تعریف مشخصی ندارد، نه دکوپاژ است، نه میزانسن، اینکه تو بتوانی قصه بگویی و ما داریم این را تمرین میکنیم. شما اسم این را تلاش برای یاد گرفتن تکنیک میگذارید یا خیر؟ اگر تکنیک منظورتان مدل خاص نورپردازی یا میزانسن و اتفاقات خاص محیطی است همه سر جای خودش هست، فیلمنامه باید بخواهد، طرفش باید برویم، چقدر بتوانیم یا نتوانیم، ولی دغدغه اصلی خود من و خیلی از بچههای دیگر دور و برم، یکی تجربه ژانر است که در سینمای ایران روی زمین مانده است. دستیاری نکردن هم نقص نیست، خیلیها در سینما دستیاری نکردند. مثلاً چه کسانی؟ ابراهیم حاتمیکیا. فیلمکوتاههایش را ببینید، باورم نمیشد. میخواهم بگویم اکثر فیلمسازان حزباللهی دهه شصتی که وارد شدند مثل ملاقلیپور و… هیچکدام دستیاری نکردند.
شرایطش نبوده است. آفرین، ولی دستیاری کردن تنها راه کارگردان شدن نیست، در کارگردانی قبل از هرچیز حرف داشتن مهم است. اصل ماجرا حرف داشتن و نگاه داشتن است. همیشه با سن آقای حاتمیکیا مشکل دارم که در 27 سالگی دیدهبان را ساخته و من 30 ساله شدهام و چه کار کردم. دقیقاً اولین فیلمم را در 27 سالگی ساختم، آقای حاتمی کیا در کلاسی که باهم داشتیم گفت چندسالت بود این فیلم را ساختی؟ یعنی اولین سؤالی که از من کرد همان موردی بود که همیشه فکر میکردم. و دومین نکتهای که گفت این بود که کاملاً مشخص است که زاویه داری و این به نظرم مهمترین چیز بود. فرض را بر این گذاشتیم که شما این ویژگی را دارید. اینکه بلد باشی این را تصویر کنی و این حرفها را بزنی، فاصله فیلم اکسیژن با فیلم هنگامه یک سال است، آنجا هم یک حرفی بوده و به آن اعتقاد داشتم اینجا هم یک حرفی بوده است. جشنواره عمار از کارهایش در اکران حمایت میکند و جدیداً وارد فاز اقتصادی هم شده و اکرانها را با بلیط فروشی انجام میدهد، برای کار شما هم این کار را کرده است؟ تا امروز 12 میلیون فروختیم. یک سامانه اس ام اسی است که اعلام شده و 8 هزار نفر برای هنگامه اس ام اس دادند، دیشب تهیه کننده کار گفت 800 نفر تأیید شدند و شرایط اکران را دارند، از این 800 نفر، 450 نفر در صف اکران هستند، مدل اکران هم از نظر اقتصادی فرق میکند ولی آن چیزی که جشنواره دنبالش هست و خیلی جاها هم این اتفاق میافتد این است که در دانشگاهها از دو سه روز قبل بلیط فروشی در سلف و کتابخانه و … هست که بلیط ها سه قیمت است 1000، 2000، 5000. بعضی جاها هم از قبل بلیط فروشی ندارند مثل جمع های مسجدی و… که فیلم تمام میشود بعدش بیرون میآیند و هرچقدر دوست دارند برای فیلم هزینه میکنند. به عنوان سؤال آخر، اگر کار بعدی آقای داسارگر به شما پیشنهاد شود و فضایش همین باشد کار میکنید؟ طهماسبی: واقعاً این فضا را دوست دارم و اگر فیلمنامهای باشد و بخوانم و خودم تحت تأثیر قرار بگیرم کار میکنم و کاری ندارم که کار کوتاه است یا بلند، و در آینده قرار است چه اتفاقی برایم بیفتد. اگر کاری باشد که واقعاً دوستش داشته باشم کار میکنم. داسارگر: سختترین کار در فیلم انتخاب بازیگر است، مخصوصاً ما که دغدغه این را داریم که یک نفر بیاوریم که مردم رویشان بشود صفحه اینستاگرامش را ببینند، فیسبوک و…؛ دو هفته آقای نقیزاده هرروز میگفت خانم طهماسبی و من قبول نمیکردم اما الان یکی از نقاط قوت فیلم ایشان است و واقعا از خانم طهماسبی ممنونم و حضورشان را لطف خدا میدانم. |
به گزارش جهان به نقل از فارس، در میان اخبار و رویدادهای مهم سینمایی اکران یک فیلم کوتاه آنچنان خبر مهمی محسوب نمیشود و تقریبا هیچ کدام از ارزشهای خبری را ندارد اما «هنگامه» با همه فرق میکند. سوژه مهمترین اتفاق فیلم است و جسارت کارگردان در پرداخت به موضوع علی رغم تمام اشکالات احتمالی قابل تحسین است. در ابتدای مصاحبه کارگردان گفت نقدپذیر است، ما نیز سعی کردیم با پرسش برخی سوالات ادعای او را به چالش بکشیم که در ادامه گفتگوی فارس با سوگل طهماسبی بازیگر نقش اول «هنگامه» و امیر داسارگر کارگردان فیلم را می خوانید:
عدم آشنایی با آدمهایی که با این اعتقاد میروند و میجنگند درباره «هنگامه»، نه ساخت خیلی خوب و نه محتوای عجیب و غریبش بود، نکتهای که جذابیت داشت این بود که خانم طهماسبی این کار را بازی کردند و بعد از آن کار را خوب حمایت کردند. حتی در جشنواره فجر که با بازیگران صحبت میکنیم میگویند اول فیلم را با تماشاگر میبینم و بعد حمایت یا بایکوت میکنند. چرا شما از فیلم اینطور دفاع کردید؟ طهماسبی: روز اولی که فیلمنامه را برایم ایمیل کردند و خواندم حدود ده دقیقه طول کشید، اینقدر مرا گرفت که فقط میخواستم ببینم رضایت میدهد یا نمیدهد و به چه صورت است. برای بار دوم خواندم و کمی فکر کردم و فیلمنامه را خواندم و موضوع برایم جذاب بود، اول به دلیل اینکه احساس کردم تا به حال در این زمینه فعالیتی نشده و خودم جسته و گریخته فقط از این طرف و آن طرف شنیدم. من هیچ آشنایی با آدمهایی که با این اعتقاد میروند و میجنگند نداشتم، نمیتوانم این ادعا را داشته باشم و بگویم خیلی در این فضا بودم، خیر هیچ آشنایی از نزدیک با این آدمها نداشتم. وقتی فیلمنامه را خواندم احساس کردم که این حرف شاید یک ذره شعارزدگی در آن باشد ولی احساس کردم شاید انتخاب شدم که در چنین کاری بازی کنم، شاید یک دستی این فیلمنامه را برای من فرستاده و من خواندم و خوشم آمده است چون در آن مدت دو کار دیگر هم بود که به من پیشنهاد شد ولی وقتی آن را خواندم، زنگ زدم که کار را بازی میکنم و دوستش دارم، فیلمنامه خیلی روان و ساده است و به زبان ساده صحبت میکند و هیچ پیچیدگی خاصی ندارد. قبول بازی در «هنگامه» قبل از سریال کیمیا بود یا بعد از آن؟ زمانی بود که کیمیا پخش میشد و من پیشنهاد کاری خوبی داشتم ولی وقتی فیلمنامه را خواندم احساس کردم میتوانم در این کار خوب باشم و یک حرکت مثبتی انجام بدهم. بعد از آن موضوع که با داسارگر صحبت کردیم و گپ زدیم و سر قرارداد کمی بالا پایین کردیم و در نهایت دوست داشتم که در این کار باشم و لطف دوستان بود و حمایتی که کردند کار شروع شد و در حین کار خیلی با کارگردان گپ میزدیم بابت خاطراتی که داشتند حرف میزدند. راجع به این آدمها، اعتقاداتشان، تا هرچیز که فکر کنید راجع به همه چیز صحبت میکردیم و نکات اینقدر ریزی که اگر بنشینی و فیلم را ببینی همین نکات ریز است که «هنگامه» یا فیلم را قابل باور میکند. یک چیزی را اعتراف کنم که کمی کار با آقای داسارگر سخت بود برای اینکه خیلی سختگیرند و من دوسال با آقای افشار کار کرده بودم که چون قبلتر با من کار کرده بود و خیلی به من سخت نمیگرفت، ولی وقتی سر صحنه آمدیم آقای داسارگر چون خودش آن فضا را میشناخت مجبور بودیم یک پلان را چندبار تکرار کنیم و راجع به آن بحث کنیم. چون بعضی پلانها و سکانسها خرد میشد و پلان پلان زیاد میشد، من کمی اضطراب این را داشتم که اینها وقتی به هم بچسبد قرار است چه اتفاقی بیفتد ولی روزی که برای صداگذاری آمدم و دو تا سکانس را دیدم متوجه شدم چقدر روان و قابل باور است و چقدر دوستش دارم. هرجا باشم از «هنگامه» حمایت میکنم پس نسبت به کارگردانی آقای داسارگر ترس هم داشتید؟ طهماسبی: خیر، ترس نداشتم. ترسم از این بود که در تدوین و در هرچیزی اینها باید درست سر جای خودش قرار بگیرد، شاید یک جایی را من اشتباه بازی کردم باشم، نه اینکه به کارگردان شک داشته باشم، خیر. چون از یک فضایی آمده بودم که قبلتر با آن فضا آشنایی داشتم و این فضا برایم جدید بود. روز جشنواره با شوق دوستانم را دعوت کردم در حالیکه قبل از آن فقط دو سکانس کوتاه دیده بودم. با خانواده آمدم کار را دیدم و لذت بردم. این شاید جملهای است که نباید نسبت به خودم بزنم ولی در آن لحظه خودم را باور کردم به عنوان زنی که همسرش مدافعحرم است و درگیریهای خودش را دارد. من چون با یک باور قلبی وارد کار شده بودم طبیعتاً میطلبید که بعد هم از کار حمایت کنم، اگر قرار بود برویم در جمع خانواده شهدا باشیم من وظیفهام بوده که آنجا بروم و کار را با آنها ببینم چون کار برای آنها بود. اگر قرار بوده دانشگاه برویم و با جوانها حرف بزنیم وظیفهام بوده که بروم و حرف بزنم، قلباً کار هنگامه را دوست دارم و هرجا که باشم از آن حمایت میکنم. از زمان خواندن فیلمنامه تا زمان شروع کار تقریباً چقدر فاصله داشت؟ طهماسبی: تقریبا ده روز. داسارگر: کمی بیشتر شد، برای رسیدن به بازیگر مرد که بتواند در فیلم بازی کند کمی حساسیت داشتم و اذیت اذیت شدیم، فکر میکنم حدود دو هفته شد. برای بازی در هنگامه کتاب «دختر شینا» را خواندم در دو هفته چگونه این شناختی را که اصلاً نسبت به مدافعان حرم نداشتید پیدا کردید؟ میخواهم بدانم حسی که گرفتید از فیلمنامه بود یا بعد از آن تحقیق و پژوهش کردید؟ طهماسبی: در این فاصله چند نشست با آقای داسارگر داشتیم و صحبت کردیم، بعد امین(بازیگر نقش مرد) انتخاب شد و دو جلسه چند ساعته حرف زدیم و ایشان کتاب دختر شینا را دادند و مطالعه کردم. یک دوستی به نام عباس اسلامیان دارم که خودش مدافع حرم است، زنگ زدم و با آقای اسلامیان صحبت کردم و چندساعتی گپ و گفت بود و از او خواستم برایم عکس بفرستد و عکسها را دیدم ولی کمک بیشتر را خود آقای داسارگر کردند که در آن جلساتی که داشتیم و خیلی حرف میزدیم خیلی کمک کرد و خواندن آن کتاب و رفتن به آن فضا که یک خانم محوریت آن داستان بود و چطور با صبوری که در زمان جنگ بوده است و حالا بیست سی سال بعد. زن همان زن است، جنسیتش همان است، دغدغههایش همان است، آن کتاب هم خیلی به من کمک کرد. همانها که مرا مسخره میکردند امروز برای مدافعانحرم پست اینستاگرام میگذارند وقتی کار را میبینیم بیشتر کشمکشهای این زن در رابطه با رفتن یا نرفتن همسرش است و خیلی درگیر بحثهای اجتماعی و این فضایی که در جامعه حاکم است نمیشود. هیچوقت احساس نکردید یک جایی یک گریزی به این ماجرا زده شود یا اگر زده میشد بهتر نبود؟ طهماسبی: اگر بخواهیم وارد جامعه شویم و مسائل پیرامون را نشان دهیم شاید بحثی باشد که در یک فیلم 90دقیقهای هم نگنجد، خیلیها هنوز آمادگی این موضوع را ندارند، هنوز مسخره میکنند و خیلی جاها به من برخورده است. در بین همکاران خودم، در زمانی که فیلم را بازی میکردم خیلی تلفن به من زده که خودت را مسخره کردی که چنین فیلمی بازی کردی؟ میروی وارد موجی میشوی که اینطور میشود و حتی وقتی جایزه را گرفتم هیچکس به من تبریک نگفت بابت اینکه برایشان کار چیپ و مسخرهای میآمد. همان دوستان در صفحه اینستاگرامشان دو هفته پیش همهشان در مدافع از حرم پست گذاشتند و من به شخصه این کار را نکردم چون من کارم را جای دیگری انجام دادم و با یک پست گذاشتن به نظرم نمیتوانستم ارادتم را نشان دهم ولی اینها این کار را کردند و خیلی از این مسئله دلگیر شدم که همان آدمهایی که مرا مسخره کردند در صفحه اینستاگرامشان پست گذاشتند که مردان بزرگ خدا… دلم شکست و طوری بود که بغض میکردم همان آدمهایی که به من میگفتند چرا، الآن فکر میکنند با یک پست گذاشتن چقدر ارادتشان را دارند نشان میدهند. داسارگر: اصطلاح مدافعان حرم ما را نجات داد، تا سه چهارسال انگار نمیدانستیم اینها چه کسانی هستند و در هیئتها هم بود که گفتند مدافعان حرم. خوب یادم هست تا اوایل سال 93 خیابان ولیعصر را داشتم پایین میآمدم کنار مسجدی بنر زده که شهید مدافع حرم؛ برایم جالب بود که اینها شهید مدافع حرم شدند، این واژه نجات داد. خیلیها حمایت نمیکنند و میگویند به خاطر اینکه در صنف خودم بعداً اذیت میشوم و حتی ممکن است کارها و فرصتهای شغلیام را از دست بدهم. طهماسبی: بله، به من گفتند وارد موجی میشوی که فقط آدمهایی که با این طرز فکرند به تو پیشنهاد میدهند و آدمهایی که هنری فکر میکنند به تو پیشنهاد کار نمیدهند. برای «هنگامه» تا چندسال آینده حرف دارم شما وقتی پس از «کیمیا» این فیلم را بازی کردید به نوعی اعتبارتان را خرج کار کردید. بعد از فیلم فضا چطور بود؟ الان فضای کاری چطور است؟ خوب است، اتفاقاً چندجا هم صحبت شده و گفتم دوست دارم با آدمهایی کار کنم که به یک چیزی اعتقاد دارند و به مسائلی در زندگیشان پایبند هستند چون اینطور تکلیفتان با آن آدمها مشخص است و میدانی که آن آدم قرار است چه بسازد و تنها هدفش این نیست که یک فیلم بسازد که در سوپرمارکت برود. کارهای سینمایی بازی کردم که هیچچیز پشتش نبوده و هیچ اتفاقی هم در آن نیفتاده است ولی شاید «هنگامه» از کارهایی بوده که هنوز فکر میکنم تا یکی دوسال دیگر هم حرف برای گفتن دارم و جاهای مختلف دعوت شوم و بروم و فیلم را ببینم و از آن لذت ببرم. الان دغدغه خودتان هم شده است؟ بله، اول چون آشنایی نداشتم. ولی مخصوصاً تولد حضرت علی (ع) و روز پدر که شهریار و در جمع خانواده سه نفر از شهدا رفته بودیم منقلب شدم. به دعای آنها بزودی اتفاقات درخشانی در زندگیم میافتد/ از خداوند ممنون که مرا در چنین شرایطی قرار داد فضای خانواده شهدا در مواجهه با کار چگونه بود؟ چون آنها صاحب اصلی فیلم هستند و احتمالاً با آدمهایی که به نوعی نقششان را بازی کردید هم مواجه شدید، چهطور به کار نگاه میکردند؟ بازی شما را پسندیدند؟ فکر میکنم 80درصد به چیزی که آنها بودند نزدیک بودم، کار روی آنها اثر گذاشته بود. من آن شب با مادرم و خواهرم آمده بودم،آن شب مرا خیلی دعا کردند و در هر مناسبتی برایم دعای خیر میفرستند، آنقدر که احساس میکنم بزودی اتفاقات درخشانی در زندگیم میافتد و جلوی اتفاقات بد گرفته میشود. اینقدر از ته قلبشان دعا میکردند، آنها یاد همسر و یا پسر خودشان میافتادند و آن دعا اینقدر صمیمی بود که واقعاً هر سری به آن فکر میکنم حالم بد میشود که خدایا چقدر از تو ممنونم که مرا در موقعیتی قرار دادی که مادر یک شهید اینطور مرا دعا کند. در جشنواره عمار چشمانم را بستم و فیلم را گوش کردم، تفاوت آشکاری ندیدم. یعنی میتوانستم از این فیلم یک نمایش رادیویی داشته باشم. نه اینکه کاملاً نمایش رادیویی بود ولی خیلی دیالوگمحور بود، این را قبول دارید؟ داسارگر: احساس نمیکنم که دیالوگمحور بود چون تا آن جایی که به کار لطمه نزند دیالوگهای اضافی را حذف کردیم. یک جایی حتی در فیلمنامه بود و موقعی هم که دورخوانی میکردیم بود ولی سر صحنه یکهو احساس میکردیم شاید این دیالوگ یک لطمهای بزند و اضافهگویی باشد و حذفش میکردیم، این را که نمیشود بگوییم که در یک فیلم 30 – 40 دقیقهای هیچ دیالوگی نباشد. چون این کار یک مقدار جنسش زنانه است، علاقهمند بودم که این احساس را از طریق نگاه و تصویر و مسائلی به جز کلام و دیالوگ ببینم. این به نظرتان در کار رعایت شده بود؟ طهماسبی: تا آنجا که زمان کار دست ما را باز گذاشته بود رعایت شده بود. شما به عنوان یک مخاطب خاصتر به قضیه نگاه میکنید، فیلم هنگامه چون برای جشنواره مردمی بوده است یک مقدار باید فیلمی باشد که عامه هم بفهمند. اگر قرار باشد که احساس را با تصویر به نمایش بگذاریم شاید این مادر شهیدی که فیلم را نگاه میکند و 70 سال دارد یا آن بچه کودک ارتباط برقرار نکند، باید یک جاهایی کلام وجود داشته باشد و حرف را گفت. بودجهاش چقدر بود؟ طهماسبی: کلیتش را میگویم، برای یک کار سینمایی بودجه بهتری قرار میدهند تا کاری که قرار است کار نیمهبلند باشد. احساس میکنم این کار برای مخاطب عامتری ساخته شده و دیالوگ احتیاج بوده است. بچهها بیرون رفتند چون فضای «آژانسشیشهای» را نمیشناختند مخاطب کار شما تقریباً سه دستهاند، یک بخش منتقد هستند، یک بخش خانواده شهدا و مدافعین حرم که هر مدلی که به شهدا بپردازید این خانوادهها تشکر میکنند، و یک طیف دیگر مخاطبان معمولی، یعنی آمده فیلم ببیند، چه تلویزیون باشد یا جشنواره یا سینما. من فیلم را سربلند میبینم ولی شما فکر میکنید در مواجهه با مردم هم ارتباط برقرار میشود؟ طهماسبی: بله، در سینما هم این قضیه وجود دارد، یک نفر نمیتواند با کار طنز ارتباط برقرار کند و طنز و کمدی را نمیشناسد و فیلمی را میبیند و میگوید چه کار مزخرف و مسخرهای بود، چون آن آدم با آن فضا آشنا نیست. در دوران نوجوانی از طرف مدرسه آژانس شیشهای را دیدیم، نصف بیشتر بچههای مدرسه بیرون رفتند و حتی دوتا از معلمها بلند شدند رفتند چون فضا را نمیشناختند ولی چون بچه جنوب هستم و آن فضا را میشناختم و مادربزرگم و مادرم همیشه تعریف میکردند که چه اتفاقی افتاد و بمباران چطور بود آن فضا را میشناختم و با دل و جان نگاه میکردم، دوئل، ارتفاع پست و … را هم همینطور، تمام لحظات را احساس میکردم. هنگامه هم اگر برای مخاطبین عامی که این فضا را نمیشناسند پخش شود شاید آن ارتباط را نتواند برقرار کند. جنوبیها از درویش و حاتمیکیا راضیاند با کدامیک از کارگردانان فیلمهای جنگی ارتباط برقرار میکردید؟ تا الان دو سه تا از کارهای حاتمیکیا را نام بردید. طهماسبی: کارهای آقای درویش و آقای حاتمیکیا را دوست دارم چون احساس میکنم وقتی کار میسازند ادای دینشان در کار کامل است و جنوبیها همیشه از آنها راضیاند کارشان را دوست دارند، مخصوصاً در بین اینها که نام بردم، ارتفاع پست از کارهایی است که خیلی دوستش دارم. شما به اندیشه و ادای دین خیلی اشاره دارید، احساس میکنم از تکنیک و کارگردانی و … برایتان مهمتر است. طهماسبی: بله، باور برایم خیلی ارزشمند است تا کاری بازی کنم که از لحاظ فنی همهچیزش عالی باشد ولی در آن روح وجود نداشته باشد. خودم وقتی ببینم احساس کنم همهچیز مکانیکی است و باوری که گفتم در آن نیست. نسبت شما با کارهای تجاری چگونه است؟ طهماسبی: من خیلی کم کارهای تجاری بازی کردم، وقتی فیلمنامه را میخوانم یا با آن آدمها صحبت میکنم خیلی نمیتوانم آن ارتباط را برقرار کنم. میتوانیم بگوییم خانم طهماسبی بازیگریست که خاصپسند و با نگاه خودش بازی میکند؟ یا اینکه خانم طهماسبی بازیگری حرفهای است که هر کاری که احساس کند در جهت روند کارنامه حرفهایاش اثرگذار است قبول خواهد کرد؟ طهماسبی: نگاه برایم بیشتر اهمیت دارد. دغدغه ستاره شدن ندارم با این نگاه نمیترسید هیچوقت در مسیر ستارهشدن قدم نگذارید؟ طهماسبی: خیلی دغدغه ستاره شدن ندارم. از 8سالگی تئاتر کار میکنم و هیچوقت در زندگی دغدغهام این نبوده که بعد از این چه اتفاقی برایم میافتد، اگر در مسیر ستاره شدن قرار میگرفتم شاید مثلاً هنگامه به من پیشنهاد میشد میگفتم نه بازی نمیکنم. برای همین است که کار تلویزیونی را خیلی بیشتر دوست دارم، و آن ارتباط با مردم را خیلی دوست دارم و لذت میبرم. آقای داسارگر نقد مرا به رادیویی بودن کار قبول دارید؟ داسارگر: من ادعایی ندارم، شاید رادیویی باشد ولی میتوانم بگویم هرچه بلد بودم و امکانش برایم فراهم بوده انجام دادم. ما در بخش هایی از فیلمنامه سکانسهایی داشتیم که نشد آن را پیاده کنیم، مثلا یک فضای دیگری نوشته بودیم، باد بیاید و هنگامه تنها باشد و خیابان بزرگی باشد و… ولی آنقدر فرصت و بودجه نبود. بودجه چقدر بود؟ داسارگر: فکر میکنم با موسیقی و … حول و حوش 120 میلیون شد. اگر الآن به من بگویید، میگویم کاش سه روز بیشتر وقت داشتیم، خود این سکانس، پاییز بود و ساعت 3 هوا تاریک میشد و برای همین سکانس برای ایدهای که داشتیم باید دو روز وقت میگذاشتیم. در یک بخش در فیلمنامه نوشته بودیم هنگامه از بین درختان میآید، چادر باد میخورد، باد و باران و… بیداد میکند. خانم طهماسبی دو سه بار رفت آمد آقای ایمانی(یکی از عوامل) گفت چادرش باد نمیخورد، دستیار گفت حواست به کار خودت باشد، اینجا تنها جر و بحث در پروژه ما به وجود آمد که به تو چه و خلاصه داستان شد. تنها یک ربعی که در پروژه کنتاکت داشتیم همین ماجرا بود، اینکه چادر باد بخورد که نمیتوانیم بگوییم صد متر را خانم طهماسبی در 10 ثانیه بدود، امکانات میخواهد، اجرایش زمان میبرد، صدابرداریاش و گرفتن پلانش خاص میشود، بنابراین اگر میگوییم امکانات بیشتر، که البته هیچجا و هیچوقت نگفتم و همین هم از سرم زیاد بوده و دستشان درد نکند منظور این است. انتخاب لوکیشنهای ما محصول یک پروسه یک ساله بوده است، یعنی جلوی دانشگاه را شهریور 93 انتخاب کردم، مسجد و جاهای مهم را خودم انتخاب کردم، اینکه قابهایمان چه باشد، فضایمان چه باشد، دوربینمان چگونه باشد، به نظرم خیلی قاب زیبا و فضای زیبا در فیلممان زیاد است. مخاطبان ما دقیقاً دو گروه هستند، گروهی که میتوانند با این موضوع کنار بیایند اینکه دارند فیلمی را میبینند که دارد از عرض گسترش مییابد تا در طول، و گروهی که نمیتوانند. هرجا میروم شماره موبایلم را میدهم که اگر نقد دارید در تلگرام بگویید، طرف در تلگرام گفته یک کلیپ 100 ثانیه از کارت میشد در آورد، در این حد هم داشتم تا از آن طرف که خیلی عالی بود. خیلیها میگویند چرا ادامه ندادید؟ او شهید میشود و ما میخواهیم تنهایی این دختر را ببینیم. خیلی بالاپایینهای اینطوری. یا در بحث زمان میتوانستم یک فیلمنامه 90 دقیقهای بنویسم ولی آقای داریوش یاری کارگردان فیلمنامه را خواند، گفت این فیلمنامه خوب است ولی چرا 30 دقیقه نمیکنی؟ این الان 40-45 دقیقه است و هیچ جشنوارهای نمیتوانی بدهی. گفتم الان این است، و نمیخواهم به این چیزها فکر کنم، الان به نظرم این اتفاق دارد میافتد، یا بلندتر کنیم مثلا 70 دقیقه کنیم. آنچه بلد بودم سعیام را کردم و تنها ادعایی که میتوانم کنم این است که کار آبرومند است همین، مرتب است. ممکن است از نظر شما دیالوگمحور باشد، اما به نظر من خیلی دیالوگش کم است! اما نمیخواهم دفاع کنم.
اینجا هستید که دفاع کنید. نه چرا این کار را کنم؟ شما وقتی میگویید نیست یعنی کار من درست انجام نشده است، تنها توجیهی که برای اضافه کردن باجناق، خواهرزن، رفیق مونا و … داشتیم این بود که زندگیهای مختلف در کار دیده شود وگرنه چه نیازی بود باجناق را ببینیم، یا مونا را ببینیم؟ کارهای اینجوری کردیم ولی وقتی شما میگویید اشاره نکردید من بگویم فلان چیز بود؟ اهل این نیستم و خیلی بدم میآید. شما ندیدید یعنی کافی نبوده یا درست اجرا نشده یا هر دلیل دیگری، من اصلاً نباید توضیح دهم در فلان سکانس گذاشته بودم که حامد میگوید، یکسری گفتند که چقدر دیالوگ خوبیست که قدر این بازار آرام را بدان و در مغازه را میبندد و بیرون میرود، و صحبت هم کردیم ولی شما میگویی چرا در مورد مسائل اجتماعی در فیلم صحبتی نشده است. همین که شما میگویید دیالوگ زیاد است، دهها نظر مردمی دارم که میگویند چرا این زن و شوهر اینقدر با هم کم حرف میزنند؟ در فضای منتقدین حرف شما درست است ولی مردم میگویند چرا اینها کم با هم هستند؟ آرزو میکنم داسارگر کارگردان متوسطی شود اما … خانم طهماسبی میخواهم درباره داسارگر یک نظر بیرحمانه دهم، کار قبلی و این کار را دیدم و به نظرم پیشرفت عجیب و غریبی نسبت به کار قبلی ندارد. داسارگر میگفت جاهایی که رفتم و نماهایی که گرفتم جاهایی که برای پلان انتخاب کردم یکسال به آن فکر کردم، این نشان میدهد کار دلی است، از جلوی مسجد رد شده و کمکم گفته این سکانسها اینجا باشد چقدر خوب میشود یا جلوی دانشگاه تهران رفته و گفته اگر این بخش را بگیرم فوقالعاده میشود. یعنی کار را حرفهای ندیده است که یک نفر باشد فضاها را انتخاب کند، یک نفر دیالوگهای خاص را بنویسد و این شکلی ندیده و من میترسم امیر داسارگرها در این سطح بمانند و پیشرفت قابل توجهی از آنها نبینیم، ما یک نسلی اوایل انقلاب داشتیم که با دغدغههای انقلابی شروع به کار کردند به غیر از آنها که چپ کردند بقیه که ماندند الان کار شاخصی انجام نمیدهند و کار ویژهای از آنها نمیبینیم. داسارگر را در 10 سال آینده چگونه میبینید؟ یک کارگردان متوسط و دغدغهمند یا کارگردان حرفهای؟ طهماسبی: در حرفهایم جوابتان را داده بودم، دوست دارمآدمها، آدمهای با باوری باشند تا اینکه یک کارگردانی در سطح بالا باشند و بدون باور. من با آن آدمها نمیتوانم خیلی ارتباط برقرار کنم و نمیتوانم کارهایشان را ببینم، چون فقط تکنیک است و هیچچیز دیگر. احتیاج هست به آدمها زمان داده شود و تجربه کسب کنند. مثال عینی بزنم، آقای افشار خودشان جانبازند و جزو غواصهایی بودند که شهید شدند و آن شب در عملیات بودند، چون خودش در آن فضا بوده همه میگویند صحنههای جنگ سریال کیمیا خیلی بهتر از کل کیمیا شده است. شاید پنج قسمت جنگ به کل سکانسها میارزد، چرا؟ چون آن آدم با باورش آن صحنهها را گرفته، آنها را دلی گرفته است. شاید نظرم خوب نباشد اما من امیدوارم و آرزوی قلبیام است که داسارگر کارگردان متوسطی شوند ولی باورهایشان را از دست ندهند، آن باور آدم را زنده نگه میدارد. با شما اختلاف نظر دارم، انتظار دارم اگر کسی دغدغه دارد مجاهدت کند تکنیک یاد بگیرد، انتظارات من به اندازه یک هالیوودی است. طهماسبی: آن یک تیم بزرگ پشت یک اتفاق است، اینطور نیست که یک نفر برای خودش لوکیشن بچیند ولی در کار هالیوودی که نگاه میکنیم میبینیم یک اتاق فکری وجود دارد که اصلاً نمیتوانیم فکرش را بکنیم، داستان آنها با ما خیلی فرق میکند. خودم هیچوقت اتفاقات کشور خودم را با هالیوود مقایسه نمیکنم، از هم جداست. شاید کار را ببینم و دوست هم داشته باشم ولی هیچوقت مقایسه نمیکنم چون دو دنیای جدا از هم است. جفاست که میگویند دغدغه تکنیک نداریم/ حاتمی کیا غول مرحله آخر است داسارگر در شناخت موقعیت زمانی به شدت خوب عمل کرده است، در دورهای که هیچکس در این زمینه فیلم نمیساخته این کار را کرده و قدمی برداشته و راه را برای بقیه باز کرده است. ولی تکنیک برایم مهم است، انتظارم از داسارگر خیلی بیشتر است. داسارگر: اولا این تیغ را از نظر تکنیکی اینقدر بالا بردند و این پیشفرض را گذاشتند که این آدمها دغدغه تکنیکی ندارند، این واقعاً جفا به این جریان است. یک دوره با آقای حاتمیکیا میرفتیم و چیزی که از این 8 جلسه فهمیدم و به نظرم رسید برگ برنده این آدم که غول مرحله آخر فیلمسازی است شناخت زمین بازی خودش است، خیلی افراد دیگر هم این کار را کردند مثلاً سعید روستایی هم در مورد موضوعی فیلم ساخته که پیکسل به پیکسل آن را میشناسد. یک فیلمساز درجه یک مثال بزنم، بهرام توکلی با فیلم اول خود عالی ظاهر شد ولی الان به چه روزی افتاده است؟ البته من آخرین فیلمش را دوست دارم و میدانیم فیلم او واقعا سینماست اما مردم ارتباط برقرار نکردند. شما تکنیک را چه میدانید؟ سختترین کار از نظرم توانایی قصه گفتن است که هیچ تعریف مشخصی ندارد، نه دکوپاژ است، نه میزانسن، اینکه تو بتوانی قصه بگویی و ما داریم این را تمرین میکنیم. شما اسم این را تلاش برای یاد گرفتن تکنیک میگذارید یا خیر؟ اگر تکنیک منظورتان مدل خاص نورپردازی یا میزانسن و اتفاقات خاص محیطی است همه سر جای خودش هست، فیلمنامه باید بخواهد، طرفش باید برویم، چقدر بتوانیم یا نتوانیم، ولی دغدغه اصلی خود من و خیلی از بچههای دیگر دور و برم، یکی تجربه ژانر است که در سینمای ایران روی زمین مانده است. دستیاری نکردن هم نقص نیست، خیلیها در سینما دستیاری نکردند. مثلاً چه کسانی؟ ابراهیم حاتمیکیا. فیلمکوتاههایش را ببینید، باورم نمیشد. میخواهم بگویم اکثر فیلمسازان حزباللهی دهه شصتی که وارد شدند مثل ملاقلیپور و… هیچکدام دستیاری نکردند.
شرایطش نبوده است. آفرین، ولی دستیاری کردن تنها راه کارگردان شدن نیست، در کارگردانی قبل از هرچیز حرف داشتن مهم است. اصل ماجرا حرف داشتن و نگاه داشتن است. همیشه با سن آقای حاتمیکیا مشکل دارم که در 27 سالگی دیدهبان را ساخته و من 30 ساله شدهام و چه کار کردم. دقیقاً اولین فیلمم را در 27 سالگی ساختم، آقای حاتمی کیا در کلاسی که باهم داشتیم گفت چندسالت بود این فیلم را ساختی؟ یعنی اولین سؤالی که از من کرد همان موردی بود که همیشه فکر میکردم. و دومین نکتهای که گفت این بود که کاملاً مشخص است که زاویه داری و این به نظرم مهمترین چیز بود. فرض را بر این گذاشتیم که شما این ویژگی را دارید. اینکه بلد باشی این را تصویر کنی و این حرفها را بزنی، فاصله فیلم اکسیژن با فیلم هنگامه یک سال است، آنجا هم یک حرفی بوده و به آن اعتقاد داشتم اینجا هم یک حرفی بوده است. جشنواره عمار از کارهایش در اکران حمایت میکند و جدیداً وارد فاز اقتصادی هم شده و اکرانها را با بلیط فروشی انجام میدهد، برای کار شما هم این کار را کرده است؟ تا امروز 12 میلیون فروختیم. یک سامانه اس ام اسی است که اعلام شده و 8 هزار نفر برای هنگامه اس ام اس دادند، دیشب تهیه کننده کار گفت 800 نفر تأیید شدند و شرایط اکران را دارند، از این 800 نفر، 450 نفر در صف اکران هستند، مدل اکران هم از نظر اقتصادی فرق میکند ولی آن چیزی که جشنواره دنبالش هست و خیلی جاها هم این اتفاق میافتد این است که در دانشگاهها از دو سه روز قبل بلیط فروشی در سلف و کتابخانه و … هست که بلیط ها سه قیمت است 1000، 2000، 5000. بعضی جاها هم از قبل بلیط فروشی ندارند مثل جمع های مسجدی و… که فیلم تمام میشود بعدش بیرون میآیند و هرچقدر دوست دارند برای فیلم هزینه میکنند. به عنوان سؤال آخر، اگر کار بعدی آقای داسارگر به شما پیشنهاد شود و فضایش همین باشد کار میکنید؟ طهماسبی: واقعاً این فضا را دوست دارم و اگر فیلمنامهای باشد و بخوانم و خودم تحت تأثیر قرار بگیرم کار میکنم و کاری ندارم که کار کوتاه است یا بلند، و در آینده قرار است چه اتفاقی برایم بیفتد. اگر کاری باشد که واقعاً دوستش داشته باشم کار میکنم. داسارگر: سختترین کار در فیلم انتخاب بازیگر است، مخصوصاً ما که دغدغه این را داریم که یک نفر بیاوریم که مردم رویشان بشود صفحه اینستاگرامش را ببینند، فیسبوک و…؛ دو هفته آقای نقیزاده هرروز میگفت خانم طهماسبی و من قبول نمیکردم اما الان یکی از نقاط قوت فیلم ایشان است و واقعا از خانم طهماسبی ممنونم و حضورشان را لطف خدا میدانم. |
مرا مسخره میکردند، حالا برای مدافعان حرم پست میگذارند!
بزرگترین سفره افطار جهان در حرم رضوی
به گزارش جهان به نقل از فارس از مشهد، مهندس سید خلیل منبتی، بعدازظهر امروز در نشست خبری با خبرنگاران در تشریح برنامههای حرم رضوی در خصوص طرح سفره اکرام رضوی در ماه مبارک رمضان گفت: مراسم سفره اکرام رضوی در ماه رمضان هر شب میزبان 12 هزار روزهدار خواهد بود. وی با اشاره به توزیع کارتهای دعوت ضیافت افطار رضوی توسط خدام در درب منازل گفت: انتخاب هر منطقه برای توزیع کارتهای دعوتنامه بهصورت رندم و تصادفی با کمک شهرداری صورت گرفته است. معاون اماکن متبرکه آستان قدس رضوی ادامه داد: سفره اکران رضوی در چند شب میزبان معلولین، ناشنوایان، افراد تحت کمیته امداد و بهزیستی خواهد بود که جمعیتی بالغبر 10 هزار نفر را شامل میشود. منبتی اظهار کرد: در هر شب 500 نفر از خدمه از ساعت 2 عصر تا ساعت 12 شب مشغول خدمترسانی در سفرهها هستند که 2 هزار و 500 نفر دیگر در تدارکات بستهبندی و تهیه افطاری کمک خواهند کرد. وی اعلام کرد: محل برگزاری ضیافت رضوی صحن هدایت است که برای مفروش کردن این مساحت 3 هزار تخته فرش استفاده میشود. معاون اماکن متبرکه آستان قدس رضوی با اشاره به خدمت رسانی 500 خادم در این طرح، خاطرنشان کرد: در طول این ماه روزانه 2 هزار و 400 کیلوگرم گوشت گوسفندی و 2 هزار و 400 کیلوگرم برنج و در طول ماه 30 تن سبزی، 750 هزار بسته متبرک، 360 هزار بطری آب معدنی و شربت و 3 هزار و 500 گلدان برای تزئین این سفرهها استفاده میشود. منبتی گفت: علاوه بر 12 هزار افطاری مفصل در سفره اکران رضوی هر شب 80 هزار بسته افطاری مختصر در تمامی صحنهای حرم رضوی در بین صفوف نماز بین زائران توزیع میگردد. وی اظهار داشت: 500 هزار بسته پذیرایی نیز در روز عید فطر بین نمازگزاران نماز عید توزیع خواهد شد. |
به گزارش جهان به نقل از فارس از مشهد، مهندس سید خلیل منبتی، بعدازظهر امروز در نشست خبری با خبرنگاران در تشریح برنامههای حرم رضوی در خصوص طرح سفره اکرام رضوی در ماه مبارک رمضان گفت: مراسم سفره اکرام رضوی در ماه رمضان هر شب میزبان 12 هزار روزهدار خواهد بود. وی با اشاره به توزیع کارتهای دعوت ضیافت افطار رضوی توسط خدام در درب منازل گفت: انتخاب هر منطقه برای توزیع کارتهای دعوتنامه بهصورت رندم و تصادفی با کمک شهرداری صورت گرفته است. معاون اماکن متبرکه آستان قدس رضوی ادامه داد: سفره اکران رضوی در چند شب میزبان معلولین، ناشنوایان، افراد تحت کمیته امداد و بهزیستی خواهد بود که جمعیتی بالغبر 10 هزار نفر را شامل میشود. منبتی اظهار کرد: در هر شب 500 نفر از خدمه از ساعت 2 عصر تا ساعت 12 شب مشغول خدمترسانی در سفرهها هستند که 2 هزار و 500 نفر دیگر در تدارکات بستهبندی و تهیه افطاری کمک خواهند کرد. وی اعلام کرد: محل برگزاری ضیافت رضوی صحن هدایت است که برای مفروش کردن این مساحت 3 هزار تخته فرش استفاده میشود. معاون اماکن متبرکه آستان قدس رضوی با اشاره به خدمت رسانی 500 خادم در این طرح، خاطرنشان کرد: در طول این ماه روزانه 2 هزار و 400 کیلوگرم گوشت گوسفندی و 2 هزار و 400 کیلوگرم برنج و در طول ماه 30 تن سبزی، 750 هزار بسته متبرک، 360 هزار بطری آب معدنی و شربت و 3 هزار و 500 گلدان برای تزئین این سفرهها استفاده میشود. منبتی گفت: علاوه بر 12 هزار افطاری مفصل در سفره اکران رضوی هر شب 80 هزار بسته افطاری مختصر در تمامی صحنهای حرم رضوی در بین صفوف نماز بین زائران توزیع میگردد. وی اظهار داشت: 500 هزار بسته پذیرایی نیز در روز عید فطر بین نمازگزاران نماز عید توزیع خواهد شد. |
بزرگترین سفره افطار جهان در حرم رضوی
27 نفر در حرم امام به بیمارستان منتقل شدند
به گزارش جهان، حسن عباسی در گفت و گو با میزان گفت: نیروهای اورژانس با استقرار درمانگاه های سیار در مسیر منتهی به حرم مطهر حضرت امام خمینی (ره) به زائران خدمات ارائه کردند.وی افزود: تکنسین های اورژانس نیز در مسیر حضور داشتند تا اگر فردی با مشکل مواجه شود در کمترین زمان به آن فرد خدمات ارائه شود.
سخنگوی اورژانس تهران با اشاره به انتقال برخی از زائران به مراکز درمانی خاطرنشان کرد: خوشبختانه امسال تنها 27 زائر به مراکز درمانی منتقل شدند و درمان مابقی نفرات به صورت سرپایی انجام شد. عباسی با اشاره به بیشترین دلایل رجوع افراد به نیروهای اورژانس اظهارکرد: بیشتر افراد به دلیل سردد، گرمازدگی و یا بی حالی به نیروهای اورژانس مراجعه می کردند که درمان آنها در همان زمان انجام می شد. وی تاکید کرد: خوشبختانه در سال جاری مشکل حادی برای زائران حرم مطهر حضرت امام خمینی (ره) که در مراسم بیست و هفتمین سالگرد رحلت ملکوتی آن امام حاضر شده بودند پیش نیامد. |
به گزارش جهان، حسن عباسی در گفت و گو با میزان گفت: نیروهای اورژانس با استقرار درمانگاه های سیار در مسیر منتهی به حرم مطهر حضرت امام خمینی (ره) به زائران خدمات ارائه کردند.وی افزود: تکنسین های اورژانس نیز در مسیر حضور داشتند تا اگر فردی با مشکل مواجه شود در کمترین زمان به آن فرد خدمات ارائه شود.
سخنگوی اورژانس تهران با اشاره به انتقال برخی از زائران به مراکز درمانی خاطرنشان کرد: خوشبختانه امسال تنها 27 زائر به مراکز درمانی منتقل شدند و درمان مابقی نفرات به صورت سرپایی انجام شد. عباسی با اشاره به بیشترین دلایل رجوع افراد به نیروهای اورژانس اظهارکرد: بیشتر افراد به دلیل سردد، گرمازدگی و یا بی حالی به نیروهای اورژانس مراجعه می کردند که درمان آنها در همان زمان انجام می شد. وی تاکید کرد: خوشبختانه در سال جاری مشکل حادی برای زائران حرم مطهر حضرت امام خمینی (ره) که در مراسم بیست و هفتمین سالگرد رحلت ملکوتی آن امام حاضر شده بودند پیش نیامد. |
27 نفر در حرم امام به بیمارستان منتقل شدند
تصویر فیش حقوقی 3 شهید مدافع حرم خانطومان
به گزراش جهان، دو هفته پیش انتشار فیش حقوقی برخی مدیران دولتی، تعجب رسانهها و مردم را برانگیخت؛ در جامعهای که متوسط دریافتی ماهانه یک کارمند بیش از 2میلیون تومان نیست، حقوق 87 میلیونی یک مدیر دولتی رقمی غیر قابل باور و توجیه ناپذیر بود؛ اما موشکافی و واکاوی چرایی پرداخت چنین رقمهای نجومی در این گزارش مورد بحث ما نیست.
5 سال از جنگ خانمانسوز در سوریه میگذرد، جنگی که از آغاز آن جمهوری اسلامی ایران برای دفاع از جبهه مقاومت، دولت و ملت سوریه در کنار آنان ایستاد و شهدای زیادی را هم در این راه تقدیم کرد؛ شهدایی که اگرچه با عنوان «مستشار» به سوریه اعزام شدند، اما نقشی فراتر از این نام ایفا کردند و سرانجام جان عزیز خود را نیز در راه دفاع از حریم اهل بیت(ع) فدا کردند. خط تخریب رزمندگان ایرانی -و در کنار آنها مجاهدین افغانستانی، پاکستانی، لبنانی و …- از همان ابتدای حضور در سوریه آغاز شد و یکی از بزرگترین اتهامات به این شهدا این بود که آنان در ازای دریافت پول و امکانات ویژه رفته و میجنگند! خبرگزاری فارس در نظر دارد در پرونده ویژهای با عنوان «روی خط مقاومت» به بررسی حضور نظامی ایران در سوریه، شرایط اعزام مدافعان حرم و امتیازاتی که به این افراد داده میشود بپردازد که شاهبیت این پرونده، گفتگوهای اختصاصی و تفصیلی با خانواده شهدای اخیر مازندران در نبرد «خان طومان» خواهد بود. در ابتدای این پرونده لازم دیدیم برای شفاف سازی اذهان عمومی فیش حقوقی 3 تن از شهدای اخیر را که در سوریه به شهادت رسیدهاند، منتشر کنیم و مقایسه و قضاوت را برعهده مخاطب بگذاریم. نکته مهم در بازنشر فیشهای حقوقی این است که به اذعان و تاکید خانواده محترم این شهدا، نه تنها حق ماموریتهای متعارف به این عزیزان پرداخت نشده بلکه آنان نیز هیچ توقعی از مسئولان نداشته و شهادت همسران و فرزندانشان را معاملهای با خدا میدانند. انتشار فیش حقوقی این شهدا که یکی از آنها –شهید کابلی- پس از بازنشستگی به سوریه اعزام شد، شاید بار دیگر تعجب افکار عمومی را برانگیزد؛ اما این بار نه به خاطر حقوقهای چند ده میلیون تومانی، بلکه حقوقهای چندصدهزارتومانی تا معلوم شود این افراد برای مادیّات پای در چنین میدانی گذاشتند و یا به قول مرحوم اخوان ثالث: اینان بنا به گفته استاد رفتهاند… فیش حقوقی شهید کابلی/ مبلغ دریافتی: 1 میلیون و 641 هزار و 983 تومان
فیش حقوقی شهید حسین مشتاقی/ مبلغ دریافتی: 939 هزار و 577 تومان فیش حقوقی شهید محمد بلباسی/ مبلغ دریافتی: 939 هزار و 577 تومان منبع:فارس |
به گزراش جهان، دو هفته پیش انتشار فیش حقوقی برخی مدیران دولتی، تعجب رسانهها و مردم را برانگیخت؛ در جامعهای که متوسط دریافتی ماهانه یک کارمند بیش از 2میلیون تومان نیست، حقوق 87 میلیونی یک مدیر دولتی رقمی غیر قابل باور و توجیه ناپذیر بود؛ اما موشکافی و واکاوی چرایی پرداخت چنین رقمهای نجومی در این گزارش مورد بحث ما نیست.
5 سال از جنگ خانمانسوز در سوریه میگذرد، جنگی که از آغاز آن جمهوری اسلامی ایران برای دفاع از جبهه مقاومت، دولت و ملت سوریه در کنار آنان ایستاد و شهدای زیادی را هم در این راه تقدیم کرد؛ شهدایی که اگرچه با عنوان «مستشار» به سوریه اعزام شدند، اما نقشی فراتر از این نام ایفا کردند و سرانجام جان عزیز خود را نیز در راه دفاع از حریم اهل بیت(ع) فدا کردند. خط تخریب رزمندگان ایرانی -و در کنار آنها مجاهدین افغانستانی، پاکستانی، لبنانی و …- از همان ابتدای حضور در سوریه آغاز شد و یکی از بزرگترین اتهامات به این شهدا این بود که آنان در ازای دریافت پول و امکانات ویژه رفته و میجنگند! خبرگزاری فارس در نظر دارد در پرونده ویژهای با عنوان «روی خط مقاومت» به بررسی حضور نظامی ایران در سوریه، شرایط اعزام مدافعان حرم و امتیازاتی که به این افراد داده میشود بپردازد که شاهبیت این پرونده، گفتگوهای اختصاصی و تفصیلی با خانواده شهدای اخیر مازندران در نبرد «خان طومان» خواهد بود. در ابتدای این پرونده لازم دیدیم برای شفاف سازی اذهان عمومی فیش حقوقی 3 تن از شهدای اخیر را که در سوریه به شهادت رسیدهاند، منتشر کنیم و مقایسه و قضاوت را برعهده مخاطب بگذاریم. نکته مهم در بازنشر فیشهای حقوقی این است که به اذعان و تاکید خانواده محترم این شهدا، نه تنها حق ماموریتهای متعارف به این عزیزان پرداخت نشده بلکه آنان نیز هیچ توقعی از مسئولان نداشته و شهادت همسران و فرزندانشان را معاملهای با خدا میدانند. انتشار فیش حقوقی این شهدا که یکی از آنها –شهید کابلی- پس از بازنشستگی به سوریه اعزام شد، شاید بار دیگر تعجب افکار عمومی را برانگیزد؛ اما این بار نه به خاطر حقوقهای چند ده میلیون تومانی، بلکه حقوقهای چندصدهزارتومانی تا معلوم شود این افراد برای مادیّات پای در چنین میدانی گذاشتند و یا به قول مرحوم اخوان ثالث: اینان بنا به گفته استاد رفتهاند… فیش حقوقی شهید کابلی/ مبلغ دریافتی: 1 میلیون و 641 هزار و 983 تومان
فیش حقوقی شهید حسین مشتاقی/ مبلغ دریافتی: 939 هزار و 577 تومان فیش حقوقی شهید محمد بلباسی/ مبلغ دریافتی: 939 هزار و 577 تومان منبع:فارس |
تصویر فیش حقوقی 3 شهید مدافع حرم خانطومان
اجرای موقوفه «حجارباشی» در حرم رضوی
به گزارش جهان به نقل از آستان نیوز، در این مراسم که در راستای اجرای نیات واقفان خیراندیش همزمان با خجسته سالروز ولادت حضرت صاحبالزمان(عج)، در رواق دارالزهد حرم مطهر رضوی برگزار شد، حضرات آیات و حجج اسلام والمسلمین علمالهدی؛ نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی و امام جمعه مشهد، سید مجتبی حسینی؛ نماینده مقام معظم رهبری در عراق، محسنی اژهای معاون اول قوه قضائیه، معصومی، جمعی از جانبازان و رزمندگان مدافع حرم، مدیران استانی و آستان قدس رضوی، اساتید حوزه و دانشگاه و اقشار مختلف مردم حضور داشتند. آیت الله سید مجتبی حسینی طی سخنانی در این مراسم اظهار داشت: افرادی هستند که معتقدند جهان باید پر از ظلم و جور شود تا موعود ظهور نماید و هیچ نیازی به تلاش و زمینهسازی نیست، در حالی که یکی از وظایف اصلی ما، زمینهسازی ظهور است و امروز شاهدیم که ظلم و جور استکبار و ایادی آن در تمام جهان، نمایان است. نماینده مقام معظم رهبری در عراق افزود: در بسیاری از نقاط دنیا، مردم از وعدههای دروغین دنیای غرب و دموکراسی غربی زده شدهاند و در میان جوانان و فرهیختگان، مسئله غربزدگی جایگاه خود را از دست داده است. از طرفی جریان وهابیت به عنوان یکی از فرقههای مورد حمایت استکبار با توجه به فعالیت های تروریستی که در سوریه و عراق داشته، منفور مسلمانان شده و مردم کشورهایی مانند سوریه، بحرین و یمن که قبلا به عربستان دل بسته بودند، از آن ناامید شدهاند. وی تصریح کرد: در این شرایط، آنچه روز به روز گسترش یافته و استکبار را به وحشت انداخته است، اسلام ناب انقلابی و معارف شیعی است که سعی دارد جلوههای رحمت را به دنیا نشان دهد و به هیچوجه هدفش استیلا و سلطه استکباری نیست، بلکه هدفش خدمت به مردم دنیا است. نماینده مردم خراسان رضوی در مجلس خبرگان رهبری افزود: بنابراین رساندن پیام ظهور امام زمان(عج) به عنوان منجی عالم بشریت برای مردمی که از ظلم و جور خسته شدهاند، امیدوارکننده خواهد بود. به طوری که اگر مستکبران میخواهند مردم را بفریبند و استثمار کنند، در مقابل آنها نظامی هست که دغدغهاش هدایت و کمال انسانهاست و این وظیفهای است که بر عهده اولیاء خداست. وی افزود: البته ظهور امام زمان(عج) به همان اندازه که برای ما بشارت دهنده و خوشحالکننده است، مسئولیتآور هم هست و ضرورت دارد همه ما خودمان را برای ظهور ایشان آماده کنیم. در این وقفنامه که مربوط به حدود نیم قرن قبل است، مقرر شده چهار و نیم عشر درآمد موقوفات مرحوم حجاری زنجانی به اطعام در سالروز مولود حضرت حجت(عج) در نیمه شعبان اختصاص یابد. تلاوت کلام الله مجید، مولودی خوانی و مدیحه سرایی و پذیرایی از میهمانان از دیگر بخش های مراسم موقوفه نیمه شعبان در حرم مطهر رضوی بود. |
به گزارش جهان به نقل از آستان نیوز، در این مراسم که در راستای اجرای نیات واقفان خیراندیش همزمان با خجسته سالروز ولادت حضرت صاحبالزمان(عج)، در رواق دارالزهد حرم مطهر رضوی برگزار شد، حضرات آیات و حجج اسلام والمسلمین علمالهدی؛ نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی و امام جمعه مشهد، سید مجتبی حسینی؛ نماینده مقام معظم رهبری در عراق، محسنی اژهای معاون اول قوه قضائیه، معصومی، جمعی از جانبازان و رزمندگان مدافع حرم، مدیران استانی و آستان قدس رضوی، اساتید حوزه و دانشگاه و اقشار مختلف مردم حضور داشتند. آیت الله سید مجتبی حسینی طی سخنانی در این مراسم اظهار داشت: افرادی هستند که معتقدند جهان باید پر از ظلم و جور شود تا موعود ظهور نماید و هیچ نیازی به تلاش و زمینهسازی نیست، در حالی که یکی از وظایف اصلی ما، زمینهسازی ظهور است و امروز شاهدیم که ظلم و جور استکبار و ایادی آن در تمام جهان، نمایان است. نماینده مقام معظم رهبری در عراق افزود: در بسیاری از نقاط دنیا، مردم از وعدههای دروغین دنیای غرب و دموکراسی غربی زده شدهاند و در میان جوانان و فرهیختگان، مسئله غربزدگی جایگاه خود را از دست داده است. از طرفی جریان وهابیت به عنوان یکی از فرقههای مورد حمایت استکبار با توجه به فعالیت های تروریستی که در سوریه و عراق داشته، منفور مسلمانان شده و مردم کشورهایی مانند سوریه، بحرین و یمن که قبلا به عربستان دل بسته بودند، از آن ناامید شدهاند. وی تصریح کرد: در این شرایط، آنچه روز به روز گسترش یافته و استکبار را به وحشت انداخته است، اسلام ناب انقلابی و معارف شیعی است که سعی دارد جلوههای رحمت را به دنیا نشان دهد و به هیچوجه هدفش استیلا و سلطه استکباری نیست، بلکه هدفش خدمت به مردم دنیا است. نماینده مردم خراسان رضوی در مجلس خبرگان رهبری افزود: بنابراین رساندن پیام ظهور امام زمان(عج) به عنوان منجی عالم بشریت برای مردمی که از ظلم و جور خسته شدهاند، امیدوارکننده خواهد بود. به طوری که اگر مستکبران میخواهند مردم را بفریبند و استثمار کنند، در مقابل آنها نظامی هست که دغدغهاش هدایت و کمال انسانهاست و این وظیفهای است که بر عهده اولیاء خداست. وی افزود: البته ظهور امام زمان(عج) به همان اندازه که برای ما بشارت دهنده و خوشحالکننده است، مسئولیتآور هم هست و ضرورت دارد همه ما خودمان را برای ظهور ایشان آماده کنیم. در این وقفنامه که مربوط به حدود نیم قرن قبل است، مقرر شده چهار و نیم عشر درآمد موقوفات مرحوم حجاری زنجانی به اطعام در سالروز مولود حضرت حجت(عج) در نیمه شعبان اختصاص یابد. تلاوت کلام الله مجید، مولودی خوانی و مدیحه سرایی و پذیرایی از میهمانان از دیگر بخش های مراسم موقوفه نیمه شعبان در حرم مطهر رضوی بود. |
اجرای موقوفه «حجارباشی» در حرم رضوی
امروز دفاع از حریم یعنی دفاع از حرم
به گزارش جهان به نقل از جوان، سیدمحمدهادی رضوی رئیس شورای سیاست گذاری نخستین جشنواره فیلم مدافعان حرم درباره سیاست ها و اهدافی که به شکل گیری این رویداد فرهنگی و هنری منجر شده است، گفت: مدافعان حرم در ابتدا برای ایجاد انگیزه در نیروهای ارزشی انقلاب بنیان گذاری شد. همانطور که ملموس ترین حس شهادت چندین سال قبل در دفاع مقدس و قبل از آن در حماسه عاشورا نمود یافته بود، اکنون این احساس در دفاع از حرم اهل بیت معنا می شود. اکنون گروهی از جوانان در غربت و مظلومیت جان خود را در این راه از دست می دهند.وی افزود: دفاع از حرم تنها دفاع از یک مکان مقدس نیست بلکه دفاع از یک حریم است. در حال حاضر جبهه ای ترسیم شده که اگر نتوانیم در آن مقاومت کنیم دشمن به خانه هایمان خواهد رسید. بنابراین این دفاع از حرم حضرت زینب(س) نیست؛ بلکه دفاع از جمهوری اسلامی ایران است که خون 400 هزار شهید برای آن ریخته است. از این رو حرم بزرگ تری وجود دارد که در ابتدا به آن بی احترامی شد و اکنون برچسب تروریست بودن شیعیان به پیروان این مذهب زده می شود.
رضوی با اشاره به این که امنیت امروز کشور مدیون دفاع بی چشمداشت و رشادت های مدافعان حرم است، بیان کرد: برایم عجیب بود وقتی از تعدادی از هنرمندان خواستیم تا درباره شهدای مدافع حرم حرفی یا جمله ای بگویند از این کار پرهیز کردند. اما سوال من از آن ها این است آقا یا خانم فلان که برای هوادارانت دست تکان می دهی، آیا غیر از این است که امنیت امروزت را مدیون شهدای حرم هستی؟! به نظر من این یعنی غربت شهدای مدافع حرم. آن ها در کشور خودمان هم غریب هستند. چگونه انتظار داریم آوازه آن ها را به گوش جهانیان برسانیم؟! وی همچنین خاطرنشان کرد: مذهب شیعه همیشه مظلوم بوده است اما قرار نیست مظلوم بماند و در یک سه کنجی باشد. شیعه آنقدر اقتدار دارد که نباید نگاه چپ به آن انداخت. ما امروزه شادی و نشاط مان را مدیون مدافعان حرم هستیم. در غیر این صورت سرنوشت ما به کشوری مثل افغانستان تبدیل می شد. این نیروها برای دفاع از یک اعتقاد به سوریه می روند و اگر امروزه پای مذاکره هسته ای با غربی ها می نشینیم مدعی آن هستیم که در شرایطی که در همه جای دنیا ناامنی وجود دارد، در ایران یک بمب هم منفجر نشده است. رئیس شورای سیاست گذاری جشنواره فیلم مدافعان حرم ارسال بیش از 300 اثر به دبیرخانه جشنواره فیلم مدافعان حرم را ارزشمند و درخور ارزیابی و عنوان کرد: آمار دریافت بیش از 320 اثر در قالب های مستند، نماهنگ و کلیپ به دبیرخانه جشنواره فیلم مدافعان حرم آمار قابل قبولی است. به هر حال فیلمسازی درباره مدافعان حرم به دلیل اهمیت موضوع نیازمند سرمایه و هزینه کردن و حمایت است و لازم است تا این سرمایه ها صرف شوند تا بتوان پیام شهدای مدافع حرم را به مردم رساند و راهشان را ادامه داد. وی در پاسخ به این که چرا قالب های مستند و نماهنگ برای رقابت شرکت کنندگان در جشنواره فیلم مدافعان حرم انتخاب شده است، توضیح داد: تجربه شخصی من بیشتر در حوزه رسانه است. ضمن این که من معتقدم سایر قالب ها از جمله متن و فیلمنامه و عکس همگی می تواند در دو قالب مستند و نماهنگ هم نمود یابد و حس خوب و تاثیرگذاری را به مخاطب منتقل کند. یک تصویر ساده وقتی با کلام و موسیقی ترکیب شود، قطعا تاثیرگذارتر خواهد بود. مستند مقوله ای است که می توان به آن دسترسی داشت و قدم های بزرگی در این عرصه برداشت. رضوی با اشاره به خصوصی بودن جشنواره فیلم مدافعان حرم از نهادها و سازمان های دولتی دعوت کرد تا به حمایت از این رویداد ارزشی بپردازند. وی همچنین بیان کرد: اگر هر صنفی در زمان برگزاری جشنواره فیلم مدافعان حرم که مصادف است با سالروز آزادی خرمشهر، در فضای مجازی یا سایر رسانه اخبار و اتفاقات این رویداد را دست به دست کند، مردم ارتباط موثری با این رویداد فرهنگی و هنری برقرار خواهند کرد. گفتنی است؛ نخستین دوره جشنواره فیلم مدافعان حرم به دبیری حمید یادروج در سطح ملی و در دو بخش مستند و نماهنگ به همت خبرگزاری فارس و با همکاری موسسه فرهنگی هنری کتیبه نوای فاطمی 5 خردادماه سال جاری برگزار میشود. منبع:جوان |
به گزارش جهان به نقل از جوان، سیدمحمدهادی رضوی رئیس شورای سیاست گذاری نخستین جشنواره فیلم مدافعان حرم درباره سیاست ها و اهدافی که به شکل گیری این رویداد فرهنگی و هنری منجر شده است، گفت: مدافعان حرم در ابتدا برای ایجاد انگیزه در نیروهای ارزشی انقلاب بنیان گذاری شد. همانطور که ملموس ترین حس شهادت چندین سال قبل در دفاع مقدس و قبل از آن در حماسه عاشورا نمود یافته بود، اکنون این احساس در دفاع از حرم اهل بیت معنا می شود. اکنون گروهی از جوانان در غربت و مظلومیت جان خود را در این راه از دست می دهند.وی افزود: دفاع از حرم تنها دفاع از یک مکان مقدس نیست بلکه دفاع از یک حریم است. در حال حاضر جبهه ای ترسیم شده که اگر نتوانیم در آن مقاومت کنیم دشمن به خانه هایمان خواهد رسید. بنابراین این دفاع از حرم حضرت زینب(س) نیست؛ بلکه دفاع از جمهوری اسلامی ایران است که خون 400 هزار شهید برای آن ریخته است. از این رو حرم بزرگ تری وجود دارد که در ابتدا به آن بی احترامی شد و اکنون برچسب تروریست بودن شیعیان به پیروان این مذهب زده می شود.
رضوی با اشاره به این که امنیت امروز کشور مدیون دفاع بی چشمداشت و رشادت های مدافعان حرم است، بیان کرد: برایم عجیب بود وقتی از تعدادی از هنرمندان خواستیم تا درباره شهدای مدافع حرم حرفی یا جمله ای بگویند از این کار پرهیز کردند. اما سوال من از آن ها این است آقا یا خانم فلان که برای هوادارانت دست تکان می دهی، آیا غیر از این است که امنیت امروزت را مدیون شهدای حرم هستی؟! به نظر من این یعنی غربت شهدای مدافع حرم. آن ها در کشور خودمان هم غریب هستند. چگونه انتظار داریم آوازه آن ها را به گوش جهانیان برسانیم؟! وی همچنین خاطرنشان کرد: مذهب شیعه همیشه مظلوم بوده است اما قرار نیست مظلوم بماند و در یک سه کنجی باشد. شیعه آنقدر اقتدار دارد که نباید نگاه چپ به آن انداخت. ما امروزه شادی و نشاط مان را مدیون مدافعان حرم هستیم. در غیر این صورت سرنوشت ما به کشوری مثل افغانستان تبدیل می شد. این نیروها برای دفاع از یک اعتقاد به سوریه می روند و اگر امروزه پای مذاکره هسته ای با غربی ها می نشینیم مدعی آن هستیم که در شرایطی که در همه جای دنیا ناامنی وجود دارد، در ایران یک بمب هم منفجر نشده است. رئیس شورای سیاست گذاری جشنواره فیلم مدافعان حرم ارسال بیش از 300 اثر به دبیرخانه جشنواره فیلم مدافعان حرم را ارزشمند و درخور ارزیابی و عنوان کرد: آمار دریافت بیش از 320 اثر در قالب های مستند، نماهنگ و کلیپ به دبیرخانه جشنواره فیلم مدافعان حرم آمار قابل قبولی است. به هر حال فیلمسازی درباره مدافعان حرم به دلیل اهمیت موضوع نیازمند سرمایه و هزینه کردن و حمایت است و لازم است تا این سرمایه ها صرف شوند تا بتوان پیام شهدای مدافع حرم را به مردم رساند و راهشان را ادامه داد. وی در پاسخ به این که چرا قالب های مستند و نماهنگ برای رقابت شرکت کنندگان در جشنواره فیلم مدافعان حرم انتخاب شده است، توضیح داد: تجربه شخصی من بیشتر در حوزه رسانه است. ضمن این که من معتقدم سایر قالب ها از جمله متن و فیلمنامه و عکس همگی می تواند در دو قالب مستند و نماهنگ هم نمود یابد و حس خوب و تاثیرگذاری را به مخاطب منتقل کند. یک تصویر ساده وقتی با کلام و موسیقی ترکیب شود، قطعا تاثیرگذارتر خواهد بود. مستند مقوله ای است که می توان به آن دسترسی داشت و قدم های بزرگی در این عرصه برداشت. رضوی با اشاره به خصوصی بودن جشنواره فیلم مدافعان حرم از نهادها و سازمان های دولتی دعوت کرد تا به حمایت از این رویداد ارزشی بپردازند. وی همچنین بیان کرد: اگر هر صنفی در زمان برگزاری جشنواره فیلم مدافعان حرم که مصادف است با سالروز آزادی خرمشهر، در فضای مجازی یا سایر رسانه اخبار و اتفاقات این رویداد را دست به دست کند، مردم ارتباط موثری با این رویداد فرهنگی و هنری برقرار خواهند کرد. گفتنی است؛ نخستین دوره جشنواره فیلم مدافعان حرم به دبیری حمید یادروج در سطح ملی و در دو بخش مستند و نماهنگ به همت خبرگزاری فارس و با همکاری موسسه فرهنگی هنری کتیبه نوای فاطمی 5 خردادماه سال جاری برگزار میشود. منبع:جوان |
امروز دفاع از حریم یعنی دفاع از حرم
دیدار آیتالله مصباح از جانبار مدافع حرم
به گزارش جهان به نقل از میزان، علامه محمدتقی مصباح یزدی روز گذشته با حضور در منزل سردار محمدرضا فلاحزاده، از این جانباز مدافع حرم عیادت کرد. آیتالله مصباح بزدی در این دیدار در که در فضایی صمیمی صورت گرفت، گفت: «به هر حال برای ما لحظات ارزنده ای است که در خدمت شما هستیم. باید پای شما را ببوسیم؛ التماس کنیم برای ما دعا کنید که خدا عاقبتمان را بخیر کند و شفاعت مجاهدینی مثل شما شامل حال ما هم بشود. ما که توفیق خدمتی نداریم؛ لااقل شفاعت شما و امثال شما شامل حالمان بشود و با امید به نجات از دنیا بریم انشاءالله. توفیقی بود تشرف محضر شما؛ اینجا محل رفت و آمد ملائکه است…» سردار محمدرضا فلاح زاده که بهعنوان مستشار نظامی جمهوری اسلامی ایران در سوریه حضور داشت، دو هفته قبل طی عملیاتی در منطقه حلب، به مقام جانبازی نائل آمد. |
به گزارش جهان به نقل از میزان، علامه محمدتقی مصباح یزدی روز گذشته با حضور در منزل سردار محمدرضا فلاحزاده، از این جانباز مدافع حرم عیادت کرد. آیتالله مصباح بزدی در این دیدار در که در فضایی صمیمی صورت گرفت، گفت: «به هر حال برای ما لحظات ارزنده ای است که در خدمت شما هستیم. باید پای شما را ببوسیم؛ التماس کنیم برای ما دعا کنید که خدا عاقبتمان را بخیر کند و شفاعت مجاهدینی مثل شما شامل حال ما هم بشود. ما که توفیق خدمتی نداریم؛ لااقل شفاعت شما و امثال شما شامل حالمان بشود و با امید به نجات از دنیا بریم انشاءالله. توفیقی بود تشرف محضر شما؛ اینجا محل رفت و آمد ملائکه است…» سردار محمدرضا فلاح زاده که بهعنوان مستشار نظامی جمهوری اسلامی ایران در سوریه حضور داشت، دو هفته قبل طی عملیاتی در منطقه حلب، به مقام جانبازی نائل آمد. |
دیدار آیتالله مصباح از جانبار مدافع حرم
آغاز اعتکاف در جوار حرم مطهر رضوی
به گزارش جهان به نقل از خبرگزاری صدا و سیما، معاون تبلیغات و ارتباطات اسلامی آستان قدس رضوی گفت: امسال یکهزار و 200 مرد در مسجد گوهرشاد در جوار حرم مطهر رضوی، و 650 نفر مرد و زن در پنج مسجد وابسته به آستان قدس رضوی در مشهد معتکف شده اند. حجت الاسلام سید جلال حسینی افزود: در سه روز برگزاری مراسم اعتکاف در مساجد مراسم مختلف نظیر سخنرانی، مداحی، مناجات خوانی، حلقه های معرفت، پاسخگویی به سوالات شرعی و مراسم مختلف فرهنگی برگزار می شود. او گفت: در مسجد گوهرشاد نیز برنامه هایی از جمله 66 حلقه معرفت، شش جلسه کارگاه نگرش سیستمی به دین، جلسات سخنرانی برگزار می شود. حجت الاسلام حسینی افزود: همچنین اعمال مخصوص ام داوود و ذکر مصیبت حضرت زینب (س) از دیگر برنامه هایی است که توسط ذاکران و مداحان اهل بیت (ع) در روزهای اعتکاف اجرا می شود. ویژه برنامه اعتکاف ماه رجب حرم مطهر رضوی در ساعت 20 و سی دقیقه روز شنبه چهارم اردیبهشت با اقامه نماز مغرب و عشا و مراسم وداع معتکفان به پایان خواهد رسید. |
به گزارش جهان به نقل از خبرگزاری صدا و سیما، معاون تبلیغات و ارتباطات اسلامی آستان قدس رضوی گفت: امسال یکهزار و 200 مرد در مسجد گوهرشاد در جوار حرم مطهر رضوی، و 650 نفر مرد و زن در پنج مسجد وابسته به آستان قدس رضوی در مشهد معتکف شده اند. حجت الاسلام سید جلال حسینی افزود: در سه روز برگزاری مراسم اعتکاف در مساجد مراسم مختلف نظیر سخنرانی، مداحی، مناجات خوانی، حلقه های معرفت، پاسخگویی به سوالات شرعی و مراسم مختلف فرهنگی برگزار می شود. او گفت: در مسجد گوهرشاد نیز برنامه هایی از جمله 66 حلقه معرفت، شش جلسه کارگاه نگرش سیستمی به دین، جلسات سخنرانی برگزار می شود. حجت الاسلام حسینی افزود: همچنین اعمال مخصوص ام داوود و ذکر مصیبت حضرت زینب (س) از دیگر برنامه هایی است که توسط ذاکران و مداحان اهل بیت (ع) در روزهای اعتکاف اجرا می شود. ویژه برنامه اعتکاف ماه رجب حرم مطهر رضوی در ساعت 20 و سی دقیقه روز شنبه چهارم اردیبهشت با اقامه نماز مغرب و عشا و مراسم وداع معتکفان به پایان خواهد رسید. |
آغاز اعتکاف در جوار حرم مطهر رضوی