تنها مانع بزرگ آبی پوش شدن بمب جنجالی +تصویر

تنها مانع بزرگ آبی پوش شدن بمب جنجالی +تصویر

رامین رضاییان و احتمال پیوستنش به استقلال مهم ترین خبر ۲۴ ساعت گذشته فوتبال ایران بوده است.

 

اتفاقی که سوژه گزارش روزنامه هفت صبح شده و این روزنامه نوشته: سرمربی استقلال و ستاره اخراجی پرسپولیس در یکی دو نوبت با یکدیگر ملاقت داشته‌اند و به نوعی از هر نظر به توافق رسیده‌اند. در این میان فقط پدر رضاییان مانع بزرگی برای پسرش در پیوستن به استقلال است. رامین از مدت‌ها با قطع ارتباط کردن با بازیکنان پرسپولیس و همچنین هواداران این تیم در صفحه اینستاگرامش مقدمات حضورش در استقلال را فراهم کرده است اما هنوز نتوانسته پدرش را در این مورد راضی کند. پدر رامین که از پرسپولیسی‌های دو آتشه است از او خواسته برای ادامه فوتبالش راهی هلند شود و با رفتن به استقلال خود را وارد حاشیه جدید نکند اما دوستان نزدیک رامین اعتقاد دارند او تصمیمش برای رفتن به استقلال را عملی خواهد کرد چرا که انگیزه زیادی دارد تا با درخشش باپیراهن آبی برانکو و تیمش را از تصمیمی که در موردش گرفتند، پشیمان کند.

تنها مانع بزرگ آبی پوش شدن بمب جنجالی +تصویر

رامین رضاییان و احتمال پیوستنش به استقلال مهم ترین خبر ۲۴ ساعت گذشته فوتبال ایران بوده است.

 

اتفاقی که سوژه گزارش روزنامه هفت صبح شده و این روزنامه نوشته: سرمربی استقلال و ستاره اخراجی پرسپولیس در یکی دو نوبت با یکدیگر ملاقت داشته‌اند و به نوعی از هر نظر به توافق رسیده‌اند. در این میان فقط پدر رضاییان مانع بزرگی برای پسرش در پیوستن به استقلال است. رامین از مدت‌ها با قطع ارتباط کردن با بازیکنان پرسپولیس و همچنین هواداران این تیم در صفحه اینستاگرامش مقدمات حضورش در استقلال را فراهم کرده است اما هنوز نتوانسته پدرش را در این مورد راضی کند. پدر رامین که از پرسپولیسی‌های دو آتشه است از او خواسته برای ادامه فوتبالش راهی هلند شود و با رفتن به استقلال خود را وارد حاشیه جدید نکند اما دوستان نزدیک رامین اعتقاد دارند او تصمیمش برای رفتن به استقلال را عملی خواهد کرد چرا که انگیزه زیادی دارد تا با درخشش باپیراهن آبی برانکو و تیمش را از تصمیمی که در موردش گرفتند، پشیمان کند.

تنها مانع بزرگ آبی پوش شدن بمب جنجالی +تصویر

وضعیت مجروحان دو حادثه تروریستی تهران

وضعیت مجروحان دو حادثه تروریستی تهران

به گزارش جهان نیوز به نقل از مهر، دکتر پیرحسین کولیوند با بیان اینکه تعداد مجروحین این حادثه ۴۶ نفر بوده است، گفت: ۴۰ نفر از مجروحین مرد هستند .

سرپرست اورژانس کشور با اشاره به اینکه ۳۶ نفر در  بخش اورژانس و ۳ نفر در آی سی یو هستند، افزود: ۵ نفر از مجروحین در بخش های تخصصی هستند و ۱۳ عمل جراحی نیز انجام شده است.

وی گفت: همچنین دو نفر از مجروحین این حادثه هم از بیمارستان ترخیص شده اند.

وضعیت مجروحان دو حادثه تروریستی تهران

به گزارش جهان نیوز به نقل از مهر، دکتر پیرحسین کولیوند با بیان اینکه تعداد مجروحین این حادثه ۴۶ نفر بوده است، گفت: ۴۰ نفر از مجروحین مرد هستند .

سرپرست اورژانس کشور با اشاره به اینکه ۳۶ نفر در  بخش اورژانس و ۳ نفر در آی سی یو هستند، افزود: ۵ نفر از مجروحین در بخش های تخصصی هستند و ۱۳ عمل جراحی نیز انجام شده است.

وی گفت: همچنین دو نفر از مجروحین این حادثه هم از بیمارستان ترخیص شده اند.

وضعیت مجروحان دو حادثه تروریستی تهران

حرکت عجیب مسی در آستانه مراسم عروسی‌اش

حرکت عجیب مسی در آستانه مراسم عروسی‌اش

Image result

مهاجم آرژانتینی تیم فوتبال بارسلونا برای مراسم ازدواجش اعضای کادر فنی سابق این تیم و مدیران باشگاه را دعوت نکرده است.

 نشریه آس نوشت: همانطور که پیش از این اعلام شده بود لیونل مسی و نامزدش آنتونلا رکوتسو، سی‌ام ژوئن امسال (نهم تیر) در زادگاهش شهر روساریو آرژانتین ازدواج خواهند کرد.

حالا در فاصله سه هفته به برگزاری مراسم، مسی  ۷۰۰ نفر را به این مراسم دعوت کرده است و گفته می‌شود که فهرست میهمانان او تمام هم‌تیمی‌هایش در بارسلونا را شامل می‌شود. نکته جالب اما در مورد این فهرست این است که نام هیچ یک از اعضای کادر فنی سابق تیم از جمله لوئیس انریکه، سرمربی پیشین تیم و دستیاران او، اونسوئه، مورنو، پل و والدس در آن قرار نگرفته است.

مسی همچنین هیچ یک از اعضای کادر مدیریت باشگاه را هم به مراسم ازدواجش دعوت نکرده و این در حالی است که او حتی از جامه‌داران، فیزیوتراپ‌ها، پزشکان و مسئولان تدارکات باشگاه بارسلونا هم برای شرکت در این مراسم دعوت به عمل آورده است.

مسی و انریکه ماه ژوئن سال ۲۰۱۵ با یکدیگر اختلافاتی پیدا کردند که به نظر می‌رسد مهاجم آرژانتینی کاتالان‌ها هنوز هم آن را از یاد نبرده است.

حرکت عجیب مسی در آستانه مراسم عروسی‌اش

(image)

مهاجم آرژانتینی تیم فوتبال بارسلونا برای مراسم ازدواجش اعضای کادر فنی سابق این تیم و مدیران باشگاه را دعوت نکرده است.

 نشریه آس نوشت: همانطور که پیش از این اعلام شده بود لیونل مسی و نامزدش آنتونلا رکوتسو، سی‌ام ژوئن امسال (نهم تیر) در زادگاهش شهر روساریو آرژانتین ازدواج خواهند کرد.

حالا در فاصله سه هفته به برگزاری مراسم، مسی  ۷۰۰ نفر را به این مراسم دعوت کرده است و گفته می‌شود که فهرست میهمانان او تمام هم‌تیمی‌هایش در بارسلونا را شامل می‌شود. نکته جالب اما در مورد این فهرست این است که نام هیچ یک از اعضای کادر فنی سابق تیم از جمله لوئیس انریکه، سرمربی پیشین تیم و دستیاران او، اونسوئه، مورنو، پل و والدس در آن قرار نگرفته است.

مسی همچنین هیچ یک از اعضای کادر مدیریت باشگاه را هم به مراسم ازدواجش دعوت نکرده و این در حالی است که او حتی از جامه‌داران، فیزیوتراپ‌ها، پزشکان و مسئولان تدارکات باشگاه بارسلونا هم برای شرکت در این مراسم دعوت به عمل آورده است.

مسی و انریکه ماه ژوئن سال ۲۰۱۵ با یکدیگر اختلافاتی پیدا کردند که به نظر می‌رسد مهاجم آرژانتینی کاتالان‌ها هنوز هم آن را از یاد نبرده است.

حرکت عجیب مسی در آستانه مراسم عروسی‌اش

مجوز استخدام «دستیاران جوان دولت» صادر شد

مجوز استخدام «دستیاران جوان دولت» صادر شد

به گزارش جهان نیوز، محمدرضا رستمی ضمن ابراز خرسندی از جوان سازی بدنه دولت، گفت: با دستور رئیس جمهور و به منظور جانشین پروری و شایسته سالاری، جوانانی که توانایی خود را ثابت کنند شناسایی و به عنوان سرمایه ای بزرگ به بخش های مدیریتی کشور معرفی می شوند.

وی در ادامه به طرح «دستیاران جوان» نیز اشاره کرد و گفت: این طرح در سطح دولت تا سطح شهرستان ها آغاز شده است و مدیران را موظف می کند به منظور جانشین پروری دو دستیار جوان داشته باشند.
معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان در ادامه تصریح کرد: از حدود دو سال پیش با انجام مطالعات تطبیقی در کشورهای مختلف دنیا، موضوع ” دستیاران جوان دولت”  را در کشور آغاز و رئیس‌جمهور پذیرفتند که مدیران کشور به منظور جانشین پروری مدیریتی در کشور دستیاران جوان داشته باشند.

رستمی در ادامه با بیان آنکه طرح  «دستیاران جوان دولت» همچنان در کشور در حال پیگیری است؛ گفت: در حال حاضر مجوز استخدام 2 هزار جوان در موضوع دستیاران جوان از دولت گرفته شده و امیدواریم این 2000 نفر به عنوان دستیاران جوان مدیران دولتی کار خود را آغاز و شاهد اثربخشی مناسب آنها، تغییرات مدیریتی و جوان شدن بدنه مدیریتی کشور باشیم.

وی همچنین در ادامه  به وعده رئیس‌جمهور در خصوص جوان سازی دولت اشاره کرد و گفت:  انتظار می رود در دولت دوازدهم شاهد تغییر سن مدیریتی در هیئت دولت، بدنه مدیریتی کشور و همچنین استانداران باشیم تا انرژی جدید، با نگاهی نوگرایانه وخلاقانه تر  به نظام مدیریتی کشور وارد شود و بتواند هماهنگ و همتراز با نوآوری های جهانی در مدیریتهای سازمانی، تغییرات محسوسی را در ایران ایجاد کند.

معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان در پایان گفت: با توجه به آنکه رئیس‌جمهور همواره به رعایت نسبت جنسیتی در موضوعات استخدامی وبه کارگیری ها تاکید دارند، این نگاه دربحث استخدام و به کارگیری دستیاران جوان نیز پیگیری شده است.

مجوز استخدام «دستیاران جوان دولت» صادر شد

به گزارش جهان نیوز، محمدرضا رستمی ضمن ابراز خرسندی از جوان سازی بدنه دولت، گفت: با دستور رئیس جمهور و به منظور جانشین پروری و شایسته سالاری، جوانانی که توانایی خود را ثابت کنند شناسایی و به عنوان سرمایه ای بزرگ به بخش های مدیریتی کشور معرفی می شوند.

وی در ادامه به طرح «دستیاران جوان» نیز اشاره کرد و گفت: این طرح در سطح دولت تا سطح شهرستان ها آغاز شده است و مدیران را موظف می کند به منظور جانشین پروری دو دستیار جوان داشته باشند.
معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان در ادامه تصریح کرد: از حدود دو سال پیش با انجام مطالعات تطبیقی در کشورهای مختلف دنیا، موضوع ” دستیاران جوان دولت”  را در کشور آغاز و رئیس‌جمهور پذیرفتند که مدیران کشور به منظور جانشین پروری مدیریتی در کشور دستیاران جوان داشته باشند.

رستمی در ادامه با بیان آنکه طرح  «دستیاران جوان دولت» همچنان در کشور در حال پیگیری است؛ گفت: در حال حاضر مجوز استخدام 2 هزار جوان در موضوع دستیاران جوان از دولت گرفته شده و امیدواریم این 2000 نفر به عنوان دستیاران جوان مدیران دولتی کار خود را آغاز و شاهد اثربخشی مناسب آنها، تغییرات مدیریتی و جوان شدن بدنه مدیریتی کشور باشیم.

وی همچنین در ادامه  به وعده رئیس‌جمهور در خصوص جوان سازی دولت اشاره کرد و گفت:  انتظار می رود در دولت دوازدهم شاهد تغییر سن مدیریتی در هیئت دولت، بدنه مدیریتی کشور و همچنین استانداران باشیم تا انرژی جدید، با نگاهی نوگرایانه وخلاقانه تر  به نظام مدیریتی کشور وارد شود و بتواند هماهنگ و همتراز با نوآوری های جهانی در مدیریتهای سازمانی، تغییرات محسوسی را در ایران ایجاد کند.

معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان در پایان گفت: با توجه به آنکه رئیس‌جمهور همواره به رعایت نسبت جنسیتی در موضوعات استخدامی وبه کارگیری ها تاکید دارند، این نگاه دربحث استخدام و به کارگیری دستیاران جوان نیز پیگیری شده است.

مجوز استخدام «دستیاران جوان دولت» صادر شد

بی‌ثبات کردن ایران /هدف همکاری ترامپ با عربستان و امارات

بی‌ثبات کردن ایران /هدف همکاری ترامپ با عربستان و امارات

ملک سلمان و ترامپ

افق نیوز، روزنامه آمریکایی «هافینگتون‌پست» طی یادداشتی به قلم «جیمز دورسی» نوشت که دولت «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا در هفته جاری ظاهراً گام‌های بالقوه‌ای را در جهت حمایت از تلاش‌های عربستان و امارات برای بی‌ثبات کردن ایران برداشته است.

این روزنامه هدف این گام‌ها را «سرنگونی دولت اسلامی ایران» و «وادار کردن قطر» برای همراستایی با سیاست‌های کشورهای عربی خلیج ‌فارس علیه ایران دانست.
در این گزارش آمده که دولت ترامپ در راستای پیشبرد این اهداف ضدایرانی، یک افسر عملیات‌های مخفی را به عنوان رئیس بخش ایران سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا‌(سیا) منصوب کرد.
هافینگتون‌پست گزارش کرد، انتصاب «مایکل دی‌آندریا» که معروف به «شاهزاده تاریک» یا «آیت‌الله مایک» است و سوابق کاری وی شامل نظارت بر جست‌وجوی «اسامه بن لادن» مرد سابق شماره یک القاعده می‌شود، نشان می‌دهد که ظاهراً سیا قرار است در راستای خط‌مشی عربستان و امارات که مورد حمایت ترامپ است، یک رویکرد عملیاتی در تقابل با ایران اتخاذ کند و این خط مشی احتمالاً شامل تلاش برای تغییر نظام در ایران نیز می‌شود.

بر اساس این گزارش، دی‌آندریا، سمت جدید خود را درست در لحظه‌ای برعهده گرفته است که تمرکز آمریکا ظاهراً بر روی ایران قرار گرفته است.
هافینگتون‌پست سپس به طرح‌های عربستان و امارات در بی‌ثبات کردن ایران اشاره کرد و توضیح داد، عربستان از گروه‌های شبه‌نظامی در بلوچستان پاکستان که در امتداد مرز سیستان و بلوچستان ایران عملیات انجام می‌دهند، حمایت می‌کند.
طبق این گزارش، بلوچستان در واقع پناهگاه امن طالبان و ایستگاه ترانزیت قاچاق مواد مخدر از افغانستان به ایران و مکان‌های دیگر است و نقطه کانونی در دستکم دو جنگ منطقه‌ای است که شامل تنش میان عربستان و ایران و نزاع میان پاکستان و هند است.
هافینگتون‌پست نوشت، دی‌آندریا که برای ازدواج با همسر مسلمانش به دین اسلام گرویده است، پیشینه عملیات‌ مخفیانه گسترده‌ای برای به چالش کشیدن ایران دارد.
طبق این گزارش، دی آندریا ظاهراً در استفاده از شکنجه در بازجویی از مظنونان در دوران ریاست‌جمهوری «جرج بوش» نیز مشارکت داشته است.
وی همچنین در هدف قرار دادن «عماد مغنیه» یکی از رهبران حزب‌الله در سال ۲۰۰۸ نقش کلیدی ایفا کرده است. گزارش هافینگتون‌پست همچنین حاکی از این است که دی آندریا در افزایش حملات پهپادی در پاکستان و یمن نیز نقش داشته است.
روزنامه آمریکایی نیویورک‌تایمز گزارش کرد که انتصاب دی آندریا در شرایطی صورت گرفته است که برخی مقامات آمریکایی از جمله «ایزرا کوهن واتنیک» مدیر اطلاعات شورای امنیت ملی کاخ‌سفید به دنبال پیشبرد سیاست آمریکایی تغییر نظام در ایران هستند.
«مایک پومپئو» که در گذشته از حامیان اقدام نظامی علیه تأسیسات نظامی ایران بوده است، در تابستان گذشته قبل از آنکه توسط ترامپ به عنوان مدیر سیامنصوب شود، گفته بود که «کنگره می‌بایست اقدامی را برای تغییر رفتار ایران و در نهایت تغییر نظام ایران صورت دهد».
طبق این گزارش، دیگر مقامات ارشد دولت ترامپ از جمله «جیمز متیس» وزیر دفاع و مک مستر مشاور امنیت ملی کاخ سفید در خصوص ایران مواضعی تند در پیش گرفته‌اند.
این روزنامه آمریکایی نوشت که دولت ترامپ همچنین از قبل، حمایت از جنگ دو ساله عربستان در یمن را افزایش داده بود.این گزارش ادامه داد، بعید است که اگر عربستان و آمریکا عملیات‌های مخفیانه علیه ایران را آغاز کنند، تهران بیکار بایستد و به همین دلیل راهبرد آمریکا- عربستان و امارات علیه ایران این خطر را به همراه دارد که ایران اقدام انتقام‌جویانه انجام دهد.
هافینگتون‌پست سپس به ایمیل‌های فاش شده از حساب ایمیل «یوسف العطیبه» سفیر امارات در واشنگتن اشاره کرد که این ایمیل نشان می‌دهد که امارات به دنبال راه‌هایی برای اعمال نفوذ در اوضاع داخلی ایران است.
این ایمیل‌ها همچنین تلاش‌های امارات برای متقاعد کردن شرکت‌های آمریکایی برای عدم استفاده از فرصت‌های تجاری در ایران را فاش کرده است.برخی گزارش‌های رسانه‌ای نشان می‌دهد که عربستان و امارات برای برکناری «شیخ تمیم بن حمد آل ثانی» امیر قطر در تلاش هستند.
طبق این گزارش، دستور کار پیشنهادی نشست این هفته میان مقامات ارشد امارات و مدیران اجرایی بنیاد دفاع از دموکراسی که در واشنگتن مستقر است شامل بحث درباره سیاست‌های احتمالی آمریکا و امارات برای تأثیر بر اوضاع داخلی ایران بوده است.
این گزارش اینگونه ادامه داد که در دستور کار این نشست سیاست‌هایی از جمله ابزار سیاسی، اقتصادی، نظامی، اطلاعاتی و سایبری برای تأثیرگذاری در اوضاع داخلی ایران مورد بررسی قرار گرفت.
بنا به گزارش هافینگتون‌پست، عربستان تلاش می‌کند تا از اختلافات قومی در ایران به نفع خود استفاده کند اما «یاسر عبدی» یکی از فعالان اهواز می‌گوید که سیاست عربستان در قبال خوزستان «ناپایدار» و به سوی نظامی کردن منطقه پیش می‌رود اما مردم اهواز خشونت‌ را رد می‌کنند.

منبع: کیهان

بی‌ثبات کردن ایران /هدف همکاری ترامپ با عربستان و امارات

(image)

افق نیوز، روزنامه آمریکایی «هافینگتون‌پست» طی یادداشتی به قلم «جیمز دورسی» نوشت که دولت «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا در هفته جاری ظاهراً گام‌های بالقوه‌ای را در جهت حمایت از تلاش‌های عربستان و امارات برای بی‌ثبات کردن ایران برداشته است.

این روزنامه هدف این گام‌ها را «سرنگونی دولت اسلامی ایران» و «وادار کردن قطر» برای همراستایی با سیاست‌های کشورهای عربی خلیج ‌فارس علیه ایران دانست.
در این گزارش آمده که دولت ترامپ در راستای پیشبرد این اهداف ضدایرانی، یک افسر عملیات‌های مخفی را به عنوان رئیس بخش ایران سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا‌(سیا) منصوب کرد.
هافینگتون‌پست گزارش کرد، انتصاب «مایکل دی‌آندریا» که معروف به «شاهزاده تاریک» یا «آیت‌الله مایک» است و سوابق کاری وی شامل نظارت بر جست‌وجوی «اسامه بن لادن» مرد سابق شماره یک القاعده می‌شود، نشان می‌دهد که ظاهراً سیا قرار است در راستای خط‌مشی عربستان و امارات که مورد حمایت ترامپ است، یک رویکرد عملیاتی در تقابل با ایران اتخاذ کند و این خط مشی احتمالاً شامل تلاش برای تغییر نظام در ایران نیز می‌شود.

بر اساس این گزارش، دی‌آندریا، سمت جدید خود را درست در لحظه‌ای برعهده گرفته است که تمرکز آمریکا ظاهراً بر روی ایران قرار گرفته است.
هافینگتون‌پست سپس به طرح‌های عربستان و امارات در بی‌ثبات کردن ایران اشاره کرد و توضیح داد، عربستان از گروه‌های شبه‌نظامی در بلوچستان پاکستان که در امتداد مرز سیستان و بلوچستان ایران عملیات انجام می‌دهند، حمایت می‌کند.
طبق این گزارش، بلوچستان در واقع پناهگاه امن طالبان و ایستگاه ترانزیت قاچاق مواد مخدر از افغانستان به ایران و مکان‌های دیگر است و نقطه کانونی در دستکم دو جنگ منطقه‌ای است که شامل تنش میان عربستان و ایران و نزاع میان پاکستان و هند است.
هافینگتون‌پست نوشت، دی‌آندریا که برای ازدواج با همسر مسلمانش به دین اسلام گرویده است، پیشینه عملیات‌ مخفیانه گسترده‌ای برای به چالش کشیدن ایران دارد.
طبق این گزارش، دی آندریا ظاهراً در استفاده از شکنجه در بازجویی از مظنونان در دوران ریاست‌جمهوری «جرج بوش» نیز مشارکت داشته است.
وی همچنین در هدف قرار دادن «عماد مغنیه» یکی از رهبران حزب‌الله در سال ۲۰۰۸ نقش کلیدی ایفا کرده است. گزارش هافینگتون‌پست همچنین حاکی از این است که دی آندریا در افزایش حملات پهپادی در پاکستان و یمن نیز نقش داشته است.
روزنامه آمریکایی نیویورک‌تایمز گزارش کرد که انتصاب دی آندریا در شرایطی صورت گرفته است که برخی مقامات آمریکایی از جمله «ایزرا کوهن واتنیک» مدیر اطلاعات شورای امنیت ملی کاخ‌سفید به دنبال پیشبرد سیاست آمریکایی تغییر نظام در ایران هستند.
«مایک پومپئو» که در گذشته از حامیان اقدام نظامی علیه تأسیسات نظامی ایران بوده است، در تابستان گذشته قبل از آنکه توسط ترامپ به عنوان مدیر سیامنصوب شود، گفته بود که «کنگره می‌بایست اقدامی را برای تغییر رفتار ایران و در نهایت تغییر نظام ایران صورت دهد».
طبق این گزارش، دیگر مقامات ارشد دولت ترامپ از جمله «جیمز متیس» وزیر دفاع و مک مستر مشاور امنیت ملی کاخ سفید در خصوص ایران مواضعی تند در پیش گرفته‌اند.
این روزنامه آمریکایی نوشت که دولت ترامپ همچنین از قبل، حمایت از جنگ دو ساله عربستان در یمن را افزایش داده بود.این گزارش ادامه داد، بعید است که اگر عربستان و آمریکا عملیات‌های مخفیانه علیه ایران را آغاز کنند، تهران بیکار بایستد و به همین دلیل راهبرد آمریکا- عربستان و امارات علیه ایران این خطر را به همراه دارد که ایران اقدام انتقام‌جویانه انجام دهد.
هافینگتون‌پست سپس به ایمیل‌های فاش شده از حساب ایمیل «یوسف العطیبه» سفیر امارات در واشنگتن اشاره کرد که این ایمیل نشان می‌دهد که امارات به دنبال راه‌هایی برای اعمال نفوذ در اوضاع داخلی ایران است.
این ایمیل‌ها همچنین تلاش‌های امارات برای متقاعد کردن شرکت‌های آمریکایی برای عدم استفاده از فرصت‌های تجاری در ایران را فاش کرده است.برخی گزارش‌های رسانه‌ای نشان می‌دهد که عربستان و امارات برای برکناری «شیخ تمیم بن حمد آل ثانی» امیر قطر در تلاش هستند.
طبق این گزارش، دستور کار پیشنهادی نشست این هفته میان مقامات ارشد امارات و مدیران اجرایی بنیاد دفاع از دموکراسی که در واشنگتن مستقر است شامل بحث درباره سیاست‌های احتمالی آمریکا و امارات برای تأثیر بر اوضاع داخلی ایران بوده است.
این گزارش اینگونه ادامه داد که در دستور کار این نشست سیاست‌هایی از جمله ابزار سیاسی، اقتصادی، نظامی، اطلاعاتی و سایبری برای تأثیرگذاری در اوضاع داخلی ایران مورد بررسی قرار گرفت.
بنا به گزارش هافینگتون‌پست، عربستان تلاش می‌کند تا از اختلافات قومی در ایران به نفع خود استفاده کند اما «یاسر عبدی» یکی از فعالان اهواز می‌گوید که سیاست عربستان در قبال خوزستان «ناپایدار» و به سوی نظامی کردن منطقه پیش می‌رود اما مردم اهواز خشونت‌ را رد می‌کنند.

منبع: کیهان

بی‌ثبات کردن ایران /هدف همکاری ترامپ با عربستان و امارات

روایتی از ساعات پایانی زندگی پیر جماران

روایتی از ساعات پایانی زندگی پیر جماران

به گزارش جهان نیوز به نقل از جام جم آنلاین، دکتر احمد زرگر در مقدمه مصاحبه ضمن تبریک حلول ماه مبارک رمضان و قبولی طاعات خوانندگان روزنامه وزین جام جم، فرا رسیدن بیست و هشتمین سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را به عموم هموطنان تسلیت گفت.
وقتی صحبت از حضرت امام خمینی (ره) شد تو گویی که انگار تا چند روز پیش در بالین ایشان مشغول پرستاری بوده، معلوم بود همچنان درد فراغ دارد از برای کوچ ملکوتی پیر جماران.
سر گپ و گفت را با آقای دکتر اینطور آغاز کردم که مهمترین عارضه ای که امام قبل از عروج ملکوتی خود از آن رنج می برد چه بود؟
رو به من کرد و گفت مجموعه اطلاعاتی که مردم از دوم خرداد سال 68 نسبت به بیماری امام داشتند بیشتر در خصوص ناراحتی گوارشی ایشان بوده و اینکه عموما مردم تصور می کنند جراجی معده ایشان تنها اقدام درمانی تیم پزشکی بود.
اما واقعیت آن است که پیر خمین در طول عمر پر برکت خود از عارضه قلبی رنج می بردند.
ایشان بعد از ورودشان دچار عارضه قلبی شدند، از این رو دوباره به تهران عزیمت کرده و در بیمارستان شهید رجایی بستری شدند.
پزشک معالج امام آقای دکتر عارفی متخصص قلب و عروق بودند. بنابراین بعد از ترخیص از بیمارستان و به مرور یک تیم پزشکی تحت نظارت وی در منزل امام واقع در جماران مستقر شد که حقیر هم افتخار حضور در تیم پرستاری این مجموعه را داشتم.
در روزهای اول با امکانات ابتدایی و در حدی که کنترل فشار و ضربان نبض و قلب حضرت امام کنترل شود در حسینیه جماران شروع بکار درمان نمودیم.
زمانی که قلب امت ایستاد
بعد از عملیات فاو در سال 65 بیماری قلبی امام خمینی جدی تر شد بگونه ای که ایشان در منزل دچار ایست قلبی شدند ولی خوشبختانه توسط کادر درمان احیای قلبی شدند.
پس از این واقعه بنیانگذار جمهوری اسلامی در درمانگاهی جماران که برای سیر روال درمان ایشان پیش بینی شده بود بستری شدند.
چرا بخاطر وخامت حال امام ایشان در بیمارستانی مثل شهید رجایی بستری نشدند؟
سوال خوبی بود. در مقطعی که امام خمینی(ره) در بیمارستان بستری شدند خیل عظیمی از مردم برای عیادت و دعا برای ایشان در محل بستری امام راحل تجمع کرده و عملا در روند درمان ایشان اخلال ایجاد می شد.
از طرفی اگر یک بخشی مجزا برای امام اختصاص می دادیم یک تزاحمی در بیمارستان شهید رجایی اتفاق می افتاد.
مجموعه این عوامل موجب شد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران ضمن حفاظت فیزیکی از امام یک چتر درمانی هم فراهم کند.
نا گفته نماند اگر به ایشان گفته می شد یک بیمارستان اختصاصی برایشان احدث شود، قطعا ایشان با این امر مخالفت می کردند.
لذا قرار شد برای مراجعات معمولی محافظان بیت یک درمانگاهی ایجاد گردد که عندالزوم در اختیار حضرت امام نیز قرار گیرد.
این درمانگاه دارای چه ویژگیهایی بود؟ آیا از امکانات مطلوب برای مراقبت امام برخوردار بود؟
درمانگاه جمع و جور و کوچکی بود اما به لحاظ امکانات مشتمل بر آزمایشگاه، رادیولوژی و داروخانه بود و به سبب عارضه قلبی امام این درمانگاه مجهز به اتاق آنژیوگرافی و هم اتاق عمل بود.
قلب فقرای اصفهانی در درمانگاه امام می تپید
حسنی که مدیران درمانی حضرت امام داشتند این بود که درمانگاه را فقط برای درمان ایشان استفاده نمی کردند و در بین اعضای تیم پزشکی بنام دکتر پور مقدس، ضمن افتخار حضور در تیم پزشکی امام بیماران مستمند اصفهانی را به تهران منتقل کرده و در مرکز درمانی جماران تحت آنژیوگرافی و معالجه هم قرار می دادند. البته این کار بصورت محرمانه صورت می گرفت و خود بیماران معمولا متوجه نمی شدند در کجا تحت درمان قرار می گیرند و فقط می دانستند در درمانگاه سپاه معالجه می شوند.
با این کار دیگر درمانگاه منحصر به امام نبود و بعد از ایشان هم بلا استفاده نمی ماند. در حال حاضر بیش از 300 پرونده آنژیوگرافی بیماران بستری در درمانگاه جماران موجود است.
اما در طول این مدت چند بار امام مراجعه به درمانگاه داشتند. مثلا ناخن شست پای امام را کشیدند و یا وقتی که دچار ایست قلبی شده بودند. در همین حال ایشان نسبت به اینکه مبادا رسانه های بیگانه متوجه موضوع بیماری شوند، نزد سید احمد آقا فرزند برومند خود تاکید کرده بودند.
یادگار امام ضمن اطمینان بخشی به حضرت امام گفتند که این درمانگاه متعلق به سپاه است و الان هم در اختیار شما قرار داده اند.
این مسایل گذشت و خرداد سال 68 بود که امام در این درمانگاه جراحی شدند.
گلایه امام از مشکلات گوارشی
چند روز قبل از این بنده شیفت بودم. حضرت امام با زنگ تیم پرستاری را احضار فرمودند که کارهای معمول پرستاری انجام شود که من به حضور ایشان مشرف شدم. بعد از اتمام کار ایشان نسبت به مشکلات گوارشی خودشان ابراز گلایه کردند و من هم موضوع را به کادر پزشکی اطلاع دادم.
سپس یکسری آزمایش از امام گرفته شد و تصمیم بر آن شد که آندوسکوپی انجام شود و نتیجه آن حکایت از کانسر و وجود توده سرطانی در معده حضرت امام داشت.
به خوبی یاد دارم امام برای دوم اجازه ندادند از ایشان آندوسکوپی انجام شود. کسی دلش نمی خواست که بر اساس پاسخ پاتولوژی علت بیماری امام سرطان باشد.
چهره درهم دکتر عارفی پزشک امام
دکتر عارفی از حضرت امام خواهش کردند که اجازه دهند برای بار دوم آندوسکوپی شوند که امام در پاسخ فرمودند مگر اینکه من بمیرم ما اجازه این کار را به شما نمی دهم.
دکتر عارفی با چهره ای غم زده در کنار ایستادند که حضرت امام دکتر عارفی را صدا زدند و خطاب به وی فرمودند من شما را خیلی دوست دارم و به نوعی از آقای عارفی دلجویی نمودند و ایشان هم دست امام را بوسیدند.
حیات پرستاران در گرو ریتم قلبی امام خوبان
در طول بیماری حضرت امام ما از دستگاهی استفاده می کردیم بنام تکه متری که هر آن ضربان قبل ایشان را به ما مخابره و مانیتور می کرد.
ریتم قلبی باید به‌صورت سینوسی، منظم و نرمال عمل می‌کرد و در صورت بی‌نظمی نشان از شرایط نامساعد قلبی داشت. در طول هفته دستگاه به امام وصل بود و در روزهای خاصی همچون سه‌شنبه و جمعه تعویض می‌شد و یک ساعت در هفته بین ساعت 8 تا 9 صبح چسب‌های دستگاه‌ از بدن امام برداشته می‌شد تا ایشان بتوانند استحمام کنند.
واقعیت این است که ما هم با این دستگاه زندگی می کردیم. دوشنبه ها سه شنبه ها و پنچ شنبه ها ساعاتی بود که ما با زنگ امام خدمت ایشان می رسیدیم تا جای چسب ها را عوض کنیم یا مثلا چون پوست امام خشک می شد به بدنشان پماد مرطوب کننده بمالیم. ولی باقی اوقات ما امام را ملاقات نمی کردیم و عملا با این دستگاه زندگی می کردیم.
کادر پزشکی و پرستاری ابدا صبحانه و نهار خوردن ایشان را نمی دید چرا که همواره در کنار خانواده بودند.
ولی باید بگویم آن موقع که حضرت امام یک ساعت قبل از نماز صبح برای شب زنده داری از خواب بیدار می شدند ما متوجه این موضوع می شدیم بخصوص اینکه جنگ شهرها و ما در زیر پله محل زندگی امام مستقر شده بودیم.
امام منضبط و دقیق همچون ساعت
یکی از مسائلی که مردم در ارتباط با حضرت امام (ره) شنیده‌اند، نظم ایشان است و ما این موضوع را به چشم، حین مراقبت از ایشان، مشاهده کردیم. برای استحمام سه دقیقه مانده به هشت صبح روز جمعه دستگاه مانیتور قطع و سه دقیقه مانده به ساعت 9 وصل می‌شد. همیشه به همین روال بود و امام نیز به‌صورت منظم یک ساعت قبل از اذان صبح از خواب بیدار می‌شدند و داروهایشان را هم به موقع و سر وقت مصرف می‌کردند.

ریتم عاشقی
هنگام نماز ظهر یک اتفاقی برای قلب حضرت امام می افتاد. ریتم طبیعی ایشان مشکلی پیدا می کرد و تا پایان نماز ضربان قلب پایین بود. در این خصوص دو نظریه مطرح است: یکی اینکه سطح سرمی دارویی امام کاهش پیدا کرده و دیگر اینکه مسایل معنوی موجب کاهش تپش قلب و آرامش ایشان می شود. معتقدم تئوری دوم یعنی موضوعات عرفانی هنگام نماز عامل این تغییر ریتم بود.
آیا خانواده و نزدیکان اطلاع داشتند که شما پرستار حضرت امام هستید؟
خیر تنها همسر و برادرم در جریان بودند و بقیه وابستگان خبر نداشتند. چون احتمال داشت این خبر سینه به سینه به دیگران منتقل شود مردم تصور کنند که امام بیمار است و این به فضای منفی که دشمن دامن می زد کمک می کرد.
بعضا شایعه می شد که امام شش ماه دیگر زنده هستند و اخباری از این دست توسط رسانه های بیگانه در فضای سیاسی می پیچید. از این رو بهتر بود موضوعات درمانی امام از اذهان مخفی می ماند.
در سالهای پایانی حیات امام خمینی(ره) زمانی که مردم به دیدارشان می رفتند، دیگر از سخنرانی و نصایح پدرانه پیر خمین خبری نبود و صرفا یک دیداری صورت می گرفت. آیا این امر ناشی از بیماری ایشان بود؟
خیر. این تصور و تحلیل من است که عامل این موضوع بیماری نبود. شاید دلیل عدم سخنرانی امام در دیدار مردمی خود در جماران این بود که (خواص) حرف امام را گوش نمی کردند.
اواخر عمر با برکت امام مجموعه اتفاقاتی افتاد که واقعا امام را رنجیده خاطر کرد و اگر در خصوص اینها انسان سخن به میان نیاورد در حق امام اجحاف نموده است.
یکی از مواردی که در طول این مدت دایما رخ می داد صحبتهایی بود که در ارتباط با بحث ولایت فقیه مطرح می شد.
برخی اوقات سوالات شرعی مطرح می شد که امام به آن پاسخ می دادند. از جمله بازی شطرنج بود که در آن مقطع عنوان شد بازی شطرنج از قالب قمار خارج شده و حضرت امام هم به این شرط بازی را مباح اعلام کردند.
از دیگر مسایلی که در آن دوران مورد مناقشه بود این بود که مسجدی در وسط محل احداث اتوبان شهید محلاتی واقع شده بود که امام جماعت آن اجازه تخریب این مسجد را نمی داد.
این مسئله هم از امام کسب تکلیف شد و ایشان در پاسخ فرمودند اگر عبور و مرور مسلمین و مسلمات آسان می شود مسجد را بردارید.
آنچه مسئولین باید به عمل می کردند و نکردند
از امام سوال کردند که بعد از جنگ رسیدگی به اقتصاد کشور مهم است یا فرهنگ، ایشان گفتند فرهنگ اما دیدیم که به فرهنگ عمل نشد.
در زمینه توسعه صنعت و کشاورزی از حضرت امام کسب تکلیف شد که کدام حوزه نیازمند توجه و فعالیت بیشتر است، پاسخ دادند بخش کشاورزی که باز هم دیدیم به کشاورزی هم اهمیت داده نشد.
اما وقتی به امام گفتند عکس شهدای هفتم تیر در حاشیه اتوبان تهران-قم نصب شده و این تصاویر باعث حواس پرتی رانندگان می شود و شما در این مورد چه دستور می فرمایید، حضرت امام فرمودند عکسها را بردارید و در نهایت مسئولین آنها را از اتوبان جمع آوری کردند.
حالا… هدف از طرح این موضوعات چه بود؟! می خواهم به شما عرض کنم آن مواردی که به تخریب مسجد و برداشتن تصاویر شهدا ختم می شد بخوبی رسیدگی و انجام شد ولی توسعه کشاورزی، توجه به فرهنگ مغفول ماند.
پس از مجموعه این عوامل نتیجه می گیریم گوش شنوایی نداریم و البته این بدان معنا نیست که امام با مردم قهر کردند. ایشان همواره دوستدار آحاد جامعه بودند و در وصیت نامه خود هم تاکید داشتند این مردم مردمی هستند که از جماعت صدر اسلام هم بهتر هستند.

آن دو شبی که خواب را از چشمان امام گرفت
حضرت امام برخی از اوقات شبها نمی خوابیدند. در چنین مواقعی پرسنلی که با امام ارتباط تنگاتنگی داشتند اینطور تصور می کردند که عملیات نظامی در شرف انجام است و در آن شبهایی ایشان نمی خوابند مشغول دعا برای رزمندگان اسلام هستند.
بنابراین هر شبی که ضربان قلب امام افت نداشت و ریتم خواب نمی گرفت و داروی ساعت ده شب خودشان را میل می کردند، فردای آن روز ما منتظر بودیم که مارش عملیات از طریق رادیو و تلویزیون به صدا در آید که چنین هم می شد.
اما ما دو شب را بخاطر داریم که حضرت امام به خواب نرفتند و هیچ عملیاتی هم رخ نداد. یکی از شبها امام مشغول تنظیم نسخه اول وصیت نامه سیاسی عبادی خودشان بودند و اعضا مجلس خبرگان مرحوم آیت الله مشگینی که رییس مجلس خبرگان بودند را صدا زدند و وصیت نامه به ایشان داده شد. وصیت نامه هم به آستان قدس رضوی منتقل و در آنجا نگهداری شد.
ولی یک شب دیگری هم بود که امام تا صبح نخوابیدند. شبی که آقای منتظری را سمت قایم مقام رهبری عزل کرده بودند و ما ناراحتی امام را در این موضوع شهادت می دهیم.
بعدازظهر همان روز هم امام دچار مشکل قلبی بودند یعنی نوع ضربان قلبی که از ابتدای نماز شروع و با پایان نماز تمام می شد در آن روز تمام نشد. فکر می کنم پنجم فروردین سال 68 بود که ضربان قلبشان آرام نگرفت.
ما دکتر طباطبایی متخصص قلب و عروق که برادر خانم حاج احمد آقا هم بودند را در جریان قرار دایدم. آقای طباطبایی از امام سئوال کردند آیا شما حالتان خوب نیست؟ امام فرمودند خیر من قدری ناراحت هستم. آقای طباطبایی هم به ایشان گفتند که ما مراقب شما هستیم و امام هم برای او دعا کرد.
آقای طباطبایی در جمع پرستاران ابراز کردند که امام ناراحت موضوعی هستند و ما باید مراقب باشیم.
پس شبی که امام نخوابیدند و ما منتظر انجام عملیات بودیم، در اصل عملیاتی رخ نداد، بلکه نامه6/1/68 حضرت امام خوانده شد، با این مضمون که والله از اول من با نخست وزیری بازرگان موافق نبودم و… بعد هم حکم عزل آقای منتظری را صادر کردند و حاصل عمر خودشان را برکنار نمودند.
سانسور کتاب طبیب دلها
نوار قلبی امام توسط کادر پرستاری رکورد و در قالب گزارش مکتوب هم در نسخه اول کتابی بنام طبیب دلها اثر دکتر حسن عارفی به چاپ رسیده است و گزارشها در ضمیمه آمده است ولی در چاپ دوم اینچنین نشد.
حال این پرسش به ذهن متباتر می شود به چه دلیل گزارش ریتم قلبی امام در آن شب بخصوص(عزل منتظری) در نسخه دوم حذف شد؟ آیا پای آقای منتظری در میان بود؟ چه کسانی از عزل منتظری ناراحت بودند که آن موقع پیوست را حدف می کنند و الان هر از چند گاه دنبال زنده کردن مسئله هستند.
آنچه برای شما توضیح دادم پشت صحنه ای از واقعیات بود که برایتان نقل کردم. به هر حال بد نیست مردم در جریان این مطالب قرار گیرند. مردم باید بدانند بالاخره آقای منتظری خون به دل امام کردند و ایشان بخاطر عزل قایم مقام خود بسیار ناراحت بودند.
از دیدار ادوارد شوارد نادزه وزیر خارجه شوروی سابق با حضرت امام بگویید این ملاقات چگونه و در چه فضایی صورت گرفت؟
امام خمینی نامه ای با مضامین عرفانی و ایدئولوژیک توسط مرحومه سرکار خانم دباغ، آیت الله جودای آملی و آقای محمد جواد لاریجانی برای گورباچف رهبر شوروی سابق فرستادند.
در این نامه تاریخی امام اعلام کردند کمونیست به تاریخ سپرده شد و از این به بعد باید در موزه ها به دنبال آن گشت.
قدری طول کشید تا پاسخ نامه از سوی گورباچوف داده شود، ولی در نهایت قبل از فروپاشی شوروی توسط وزیر خارجه وقت این کشور، جواب نامه تقدیم امام شد.
روزی که دیدار انجام شد من شیفت بودم. مشاهده کردیم برای یک لحظه ضربان امام به عدد 100 افزایش یافت، علت را نفهمیدیم اما اگر الان رنگ و روی نوارهای قلب ایشان نرفته باشد ساعت – تاریخ و روز ضربان قلب را می توان استخراج کرد و زمانی را که امام مشغول ملاقات با وزیر خارجه شوروی بودند را می شود قرینه سازی کرد.
اما می رسیم به زمان ورود فرستاده گورباچف به جماران. در این لحظه حاج سید احمد آقا از حضرت امام اجازه می خواهند که امام (همیشه امام صدا می زدند و پدر خطاب نمی کردند) آیا اجازه می دهید برای استقبال از میهمانان برویم و ایشان فرمودند بله.
با دیدن امام استکان چای در دستان وزیر خارجه شوروی لرزید
وقتی حاج سید احمد آقا برای استقبال به محوطه جماران رفتند در بازگشت دیدند امام داخل اتاق نیستند. همه جا را گشتند و لحظاتی میهمانان نشستند، به یکباره امام داخل اتاق ملاقات آمدند و حاظران زیر پای ایشان بلند شدند.
تصویر جلوس حضرت امام روی کاناپه و دیدار با وزیر خارجه شوروی برای مردم کاملا آشناست.
حاج عیسی ( مستخدم امام) تعریف می کرد در حین ملاقات ادوارد شوارد نادزه با امام، از شدت اضطراب و تاثیر گذاری هیبت امام استکان چای در دستان شوارد نادزه می لرزید.
بعد از اینکه آقای شوارد نادزه حرفهای خود را در جمع مطرح می کند، امام خطاب به وی می فرمایند شما از سخنان من چیزی متوجه نشدید، من می خواستم یک دنیای جدیدی پیش روی گورباچف باز کنم و این اتفاق نیافتاد.

نقش دیپلماسی عزت در سیره امام
بعد از اینکه میهمانان شوروی جماران را ترک کردند، حاج سید احمد آقا از امام سوال کردند در موقع ورود میهمانان شما کجا بودید؟ امام در پاسخ گفت یک لحظه با خودم فکر کردم که من نماینده اسلام هستم و وزیر خارجه شوروی نماینده کفر، اگر در اتاق حضور داشتم به رسم ادب باید به پای او بلند می شدم و اینگونه به اسلام توهین می شد لذا از اتاق بیرون رفتم تا موقع ورود، ایشان به پای نماینده اسلام بلند شود.
رفتار هوشمندانه امام در برابر نماینده شوروی را چطور ارزیابی می کنید؟
این حرکت یک عمل بی بدیل سیاسی و رفتاری شرافتمندانه و عزتمندانه از سوی نماینده اسلام بود.
حال پرسش اینجاست آیا امروز در سیاست خارجی ما این مسایل رعایت می شود؟ آیا عزت- حکمت و مصلحت و ابعاد سه گانه ای که مقام معظم رهبری از آن بعنوان مولفه های سیاست خارجی یاد می کنند در حال حاضر در شئونات دیپلماسی ما بدرستی لحاظ می شود یا اینکه به دنبال کسب لبخند آنهایی هستیم که پنچه های فولادی خودشان را پشت دستکش مخملی پنهان کرده اند.
ماجرای سیلی بر صورت سفیر شوروی
خیلی برای مردم ما مهم است که از دیگاه و مشی سیاست خارجی حضرت امام مطلع شوند. حافظه تاریخی مردم خوب به یاد دارد وقتی به سفیر ما در شوروی اهانت شد امام دستور دادند سفیر شوروی را احضار کنید و عین سیلی را به او بزنید که چنین اتفاقی هم افتاد.
همانطور که می دانید ساده زیستی یکی از جنبه های مهم امام خمینی بود. الان ما در جامعه شاهد حقوق های نجومی برخی مدیران و مسئولین دولتی هستیم. با توجه به اینکه شما شاهد حشر و نشر مسولان وقت با حضرت امام بودید، چه بعدی از زندگی مقامات دولتی بیشتر نمایان بود، واقعا ساده زیست بودند و یا به تجملات زندگی هم می پرداختند و بطور کلی توصیه امام به مسئولان نسبت به سبک زندگی آنها چه بود؟
در این خصوص من به نقل از مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) از زمان دانشجوی ام خاطره ای برای شما تعریف کنم که در مسجد دانشگاه تهران در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان شنیدم .
روزی حضرت امام بین مسئولین در مورد زی طلبگی صحبتهایی بیان فرمودند. بعد از اینکه امام فرمایشات خودشان را پایان می دهند حضرت آقا به نزد امام رفته و از ایشان سوال می کنند که اگر منظور از زی طلبگی زندگی ماست بنده حاضرم به خانه قبلی خود در خیابان ایران برگشته و با پیکان شخصی خودم آمد و شد کرده و از محل فعلی ریاست جمهوری نقل مکان کنم. اما امام در پاسخ به حضرت آقا مطالبی فرمودند با مضمون خیر، حفظ جان شما برای ما واجب است.
ولی در پاسخ به پرسش شما اگر بخواهم برداشت شخصی خودم را عنوان کنم این است که باید لوازم و مایحتاج اداره یک نهاد برای مسئول محیا باشد ولی این امکانات باید در محل کار خلاصه شود و در زندگی شخصی مسئول باید ابعاد ساده زیستی را رعایت کند.
لذا وقتی حضرت امام از زی طلبگی صحبت می کنند یعنی کسانی باید در راس امور گذاشته شوند که ساده زیستی و دوری از تجمل را سرلوحه کار خویش قرار دهند و حتی سطح زندگی خودشان را به پایین ترین سطح زندگی مردم برسانند.
در کل باید بگویم آقایان قبلا بیشتر زی طلبگی را مراعات می کردند.
جوراب استارلایت نماد ویژه خواری دهه شصت
زمانی که کارخانه استارلایت تعطیل و بنام ستاره تغییر نام داد امتیاز آن به یکی از مسئولین داده شد.
همان موقع سر و صداها درآمد و روزنامه ها شروع به اعتراض کردند که چرا برخی وارد معاشرات تجملی می شوند. یک شاعر انقلابی بنام آقای غزوه شعری تحت عنوان مولا ویلا نداشت سرایید که در آن مقطع ورد زبان بچه های حزب الله شده بود.
باید بگویم امام به برخی از مسئولین در آن مقطع پیرامون اجتناب از زندگی تجملاتی هشدار می دادند و الان هم مقام معظم رهبری دولتمردان را به دوری از زرق و برق دنیوی نصیحت می کنند که متاسفانه مورد توجه قرار نمی گیرد.
مدت زمانی که در معیت امام بودید آیا از ایشان خواستید شما را در موردی خاص نصیحت کنند؟
البته سعی می کردیم چندان مزاحم امام نشویم چون فکر می کردیم هر کدام از ما حتی برای چند دقیقه بخواهد با امام گفتگو کند وقت زیادی از ایشان گرفته می شد.
اما در یکی از روزها که کار من نزد امام تمام شد دو زانو خدمت ایشان نشستم و گفتم امروز روز اول ماه مبارک رمضان است لطفا ما را یک نصحیت بفرمایید.
حضرت امام یک لبخندی زدند و فرمودند همه ماه مبارک رمضان نصیحت است. عرض کردم نصیحت در خور حال بفرمایید. امام فرمودند ادعیه ماه مبارک را زیاد بخوانید. همان سال توفیق زیادی داشتم دعای سحر و دیگر ادعیه ایام ماه مبارک را بخوانم.
ماه رمضان سال بعد بود که باز هم در روز سوم یا چهارم به حضور ایشان شرف یاب شدم و به امام عرض داشتم که به رسم پارسال ما را نصیحتی کنند. ایشان گفتند ذکر خدا را در این ماه فراموش نکنید و منظور امام هم دعای صرف نبود بلکه در تمام کارها به یاد خدا بود.
چه خاطره ای از سید احمد آقا که از فرزندان و نزدیکان امام بودند دارید؟
بعد از رحلت امام ایشان همه پرستارها را یکجا جمع کردند و ضمن تقدیر و تشکر ما را از اهل بیت خود دانستند و این نزد ما از بالاترین ارزش هاست. چنانچه اگر قرار باشد روزی خداوند ما را مورد ماخذه و حسابرسی قرار دهد ما همین حرف حاج احمد آقا را حجت خود قرار می دهیم و از امام خمینی طلب آمرزش و شفاعت داریم.
حاج عیسی و روز قیامت
خاطره دیگر ی که من به نقل از حاج سید احمد آقا نقل می کنم این بود که امام حاج عیسی مستخدم خود را خیلی دوست داشتند و به او محبت می کردند. ایشان تعریف کردند روزی من ( سید احمد) خدمت امام بودم که از حاج عیسی تجلیل کردند و فرمودند این حاج عیسی آنقدر خوبه که ای کاش من حاج عیسی بودم.
یکبار هم در حضور آقای قرائتی حضرت امام از حاج عیسی تعریف کرده بودند و گفته بودند این حاح عیسی آنقدر خوبه که من دوست دارم روز قیامت با او محشور شوم.
از اتاق لاکچری امام تا جوراب های پر از وصله پینه
می خواستم اشاره بیشتری به ساده زیستی حضرت امام داشته باشم. اینکه مردم شنیدند امام یک لیوان آب را دور نمی ریخت و روی آن یک کاغذ می گذاشت تا باز استفاده کند دروغ نیست . اینکه ایشان دو جوراب سرمه ای و مشکی داشتند و هر دو وصله و پینه داشت افسانه نیست.
اینکه در جنگ شهرها امام به محل امن نرفتند و فرمودند اینقدر اینجا می مانم تا یک موشک به فرق سر من بخورد تا مانند دیگر مردم شهید شوم رویا پردازی نیست. یک روزی حاج عیسی خیار خریداری کرده بود امام ایراد می گیرند و می گویند چه کسی گفته خیار خرید کنی باید پس بدهی اوج رفتار مردمی ایشان را نشان می دهد. یعنی دقیقا زمانی که مردم در تنگنا بودند.
وقتی شما وارد اتاق امام می شدید به غیر از فرش و کانپه معمولی و میز تحریر هیچ چیز تجملاتی دیگری مشاهده نمی کردید و امام از ابتدایی ترین لوازم زندگی بهره می بردند. این موضوع هم افسانه نیست.
گاها برای مقامات عالی رتبه هدیه فرستاده می شود آیا برای حضرت امام هم هدایایی از این دست ارسال شده بود؟
من اطلاعی ندارم ولی خبر داشتم بعضا شهرستانی ها بخاطر عشق و علاقه ای که به حضرت امام داشتند محصولات کشاورزی برای ایشان می آورند. اما یک روز در شهریور سال 67 بود که وقتی هیات وزیران به خدمت امام رسیدند یکی از آقایان وزرا ادکلنی به ایشان هدیه دادند که امام ادکلن را گرفتند و یک نگاهی کردند و گفتند بدهید به یکی از آقایان اطبا.
همان جا آرزو کردم تا کاش من پزشک بودم و افتخار گرفتن هدیه از دست امام نصیب من می شد.

لحظات پایانی حیات امام شما کجا بودید و چطور از شرایط نامساعد ایشان با خبر شدید؟
تاریخ فوت امام سیزدهم خرداد ساعت 10:20 شب بود اما چون از خبر ارتحال ایشان از اخبار 7 صبح فردا پخش شد مردم تاریخ 14 خرداد را تاریخ فوت امام قلمداد می کنند.
در آن موقع دوازدهم خرداد من کشیک شیفت شب بودم. امام در روز جمعه حالشان نسبتا خوب بود بطوری که پزشکان به ایشان اجازه دادند یک هواخوری روی تخت در حیاط داشته باشند.
در همان وقت آیت الله هاشمی آمدند نزد امام و برای حضور در خطبه های نماز جمعه کسب اجازه کنند. امام از آقای هاشمی خواستند تا در خطبه ها از مردم بخواهند دعا کنند تا خداوند ایشان را به حضور بپذیرند.
آقای هاشمی مسئله را در نماز جمعه جور دیگری مطرح کردند البته ایشان امانت داری کردند ولی به گونه ای مطرح کردند تا مردم زیاد ناراحت نشوند.
شب آخر عمر امام، آقا خیلی بی قراری می کردند و بارها بارها از حقیر تقاضای آب فرمودند و چند بار تقاضا کردند بالش زیر سرشان جا به جا شود.
خبر وخامت حال امام را از اخبار شنیدم
فکر می کنم ده شبی بود که من به خانه نرفته بودم. یک روز صبح به بنده مرخصی داده شد که برای استراحت به منزل بروم. منزل من هم بیست کیلومتر خارج از تهران بود و به تلفن هم دسترسی نداشتم . ساعت 20:30 شب بود که از طریق اخبار مطلع شدم حال امام رو به وخامت است.
وقتی خبر را شنیدم بلافاصله حرکت کردم که ساعت 10:30 بود به جماران رسیدم و وقتی که وارد شدم کار از کار گذشته بود و خیلی از مسئولین و علما در حیاط نشسته بودند.
اولین جمله ای که شنیدم از مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی بود که گفتند اگر این خبر امشب از جماران بیرون برود ما فردا مملکت را نخواهیم داشت. حضرت آقا هم خیلی ناراحت بودند به یک درخت چناری با اندوه فراوان تکیه داده و آقای قرائتی هم ایشان را دلداری می دادند.
من رفتم بالای پیکر حضرت امام چون خیلی دوست داشتم صورت ایشان را ببوسم و فکر نمی کردم روزی بر پیکر مطهرشان بوسه زنم. قرآن بالای سرشان تلاوت کردم که در واقع زمان خداحافظی بنده با امام همان موقع بود.
تشییعی آرام همچون جدش زهرا
صدای شیون زنان می آمد سکاندار آن شب غم ناک آیت الله هاشمی بودند و از اهل بیت تقاضا کردند که آرام تر گریه کنند. من شاهد تشییع جنازه شبانه امام بودم که خیلی آرام و بدون لا اله الا الله در سکوت شب مثل جده سادات حضرت زهرا(س) تشییع شدند.

روایتی از ساعات پایانی زندگی پیر جماران

به گزارش جهان نیوز به نقل از جام جم آنلاین، دکتر احمد زرگر در مقدمه مصاحبه ضمن تبریک حلول ماه مبارک رمضان و قبولی طاعات خوانندگان روزنامه وزین جام جم، فرا رسیدن بیست و هشتمین سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را به عموم هموطنان تسلیت گفت.
وقتی صحبت از حضرت امام خمینی (ره) شد تو گویی که انگار تا چند روز پیش در بالین ایشان مشغول پرستاری بوده، معلوم بود همچنان درد فراغ دارد از برای کوچ ملکوتی پیر جماران.
سر گپ و گفت را با آقای دکتر اینطور آغاز کردم که مهمترین عارضه ای که امام قبل از عروج ملکوتی خود از آن رنج می برد چه بود؟
رو به من کرد و گفت مجموعه اطلاعاتی که مردم از دوم خرداد سال 68 نسبت به بیماری امام داشتند بیشتر در خصوص ناراحتی گوارشی ایشان بوده و اینکه عموما مردم تصور می کنند جراجی معده ایشان تنها اقدام درمانی تیم پزشکی بود.
اما واقعیت آن است که پیر خمین در طول عمر پر برکت خود از عارضه قلبی رنج می بردند.
ایشان بعد از ورودشان دچار عارضه قلبی شدند، از این رو دوباره به تهران عزیمت کرده و در بیمارستان شهید رجایی بستری شدند.
پزشک معالج امام آقای دکتر عارفی متخصص قلب و عروق بودند. بنابراین بعد از ترخیص از بیمارستان و به مرور یک تیم پزشکی تحت نظارت وی در منزل امام واقع در جماران مستقر شد که حقیر هم افتخار حضور در تیم پرستاری این مجموعه را داشتم.
در روزهای اول با امکانات ابتدایی و در حدی که کنترل فشار و ضربان نبض و قلب حضرت امام کنترل شود در حسینیه جماران شروع بکار درمان نمودیم.
زمانی که قلب امت ایستاد
بعد از عملیات فاو در سال 65 بیماری قلبی امام خمینی جدی تر شد بگونه ای که ایشان در منزل دچار ایست قلبی شدند ولی خوشبختانه توسط کادر درمان احیای قلبی شدند.
پس از این واقعه بنیانگذار جمهوری اسلامی در درمانگاهی جماران که برای سیر روال درمان ایشان پیش بینی شده بود بستری شدند.
چرا بخاطر وخامت حال امام ایشان در بیمارستانی مثل شهید رجایی بستری نشدند؟
سوال خوبی بود. در مقطعی که امام خمینی(ره) در بیمارستان بستری شدند خیل عظیمی از مردم برای عیادت و دعا برای ایشان در محل بستری امام راحل تجمع کرده و عملا در روند درمان ایشان اخلال ایجاد می شد.
از طرفی اگر یک بخشی مجزا برای امام اختصاص می دادیم یک تزاحمی در بیمارستان شهید رجایی اتفاق می افتاد.
مجموعه این عوامل موجب شد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران ضمن حفاظت فیزیکی از امام یک چتر درمانی هم فراهم کند.
نا گفته نماند اگر به ایشان گفته می شد یک بیمارستان اختصاصی برایشان احدث شود، قطعا ایشان با این امر مخالفت می کردند.
لذا قرار شد برای مراجعات معمولی محافظان بیت یک درمانگاهی ایجاد گردد که عندالزوم در اختیار حضرت امام نیز قرار گیرد.
این درمانگاه دارای چه ویژگیهایی بود؟ آیا از امکانات مطلوب برای مراقبت امام برخوردار بود؟
درمانگاه جمع و جور و کوچکی بود اما به لحاظ امکانات مشتمل بر آزمایشگاه، رادیولوژی و داروخانه بود و به سبب عارضه قلبی امام این درمانگاه مجهز به اتاق آنژیوگرافی و هم اتاق عمل بود.
قلب فقرای اصفهانی در درمانگاه امام می تپید
حسنی که مدیران درمانی حضرت امام داشتند این بود که درمانگاه را فقط برای درمان ایشان استفاده نمی کردند و در بین اعضای تیم پزشکی بنام دکتر پور مقدس، ضمن افتخار حضور در تیم پزشکی امام بیماران مستمند اصفهانی را به تهران منتقل کرده و در مرکز درمانی جماران تحت آنژیوگرافی و معالجه هم قرار می دادند. البته این کار بصورت محرمانه صورت می گرفت و خود بیماران معمولا متوجه نمی شدند در کجا تحت درمان قرار می گیرند و فقط می دانستند در درمانگاه سپاه معالجه می شوند.
با این کار دیگر درمانگاه منحصر به امام نبود و بعد از ایشان هم بلا استفاده نمی ماند. در حال حاضر بیش از 300 پرونده آنژیوگرافی بیماران بستری در درمانگاه جماران موجود است.
اما در طول این مدت چند بار امام مراجعه به درمانگاه داشتند. مثلا ناخن شست پای امام را کشیدند و یا وقتی که دچار ایست قلبی شده بودند. در همین حال ایشان نسبت به اینکه مبادا رسانه های بیگانه متوجه موضوع بیماری شوند، نزد سید احمد آقا فرزند برومند خود تاکید کرده بودند.
یادگار امام ضمن اطمینان بخشی به حضرت امام گفتند که این درمانگاه متعلق به سپاه است و الان هم در اختیار شما قرار داده اند.
این مسایل گذشت و خرداد سال 68 بود که امام در این درمانگاه جراحی شدند.
گلایه امام از مشکلات گوارشی
چند روز قبل از این بنده شیفت بودم. حضرت امام با زنگ تیم پرستاری را احضار فرمودند که کارهای معمول پرستاری انجام شود که من به حضور ایشان مشرف شدم. بعد از اتمام کار ایشان نسبت به مشکلات گوارشی خودشان ابراز گلایه کردند و من هم موضوع را به کادر پزشکی اطلاع دادم.
سپس یکسری آزمایش از امام گرفته شد و تصمیم بر آن شد که آندوسکوپی انجام شود و نتیجه آن حکایت از کانسر و وجود توده سرطانی در معده حضرت امام داشت.
به خوبی یاد دارم امام برای دوم اجازه ندادند از ایشان آندوسکوپی انجام شود. کسی دلش نمی خواست که بر اساس پاسخ پاتولوژی علت بیماری امام سرطان باشد.
چهره درهم دکتر عارفی پزشک امام
دکتر عارفی از حضرت امام خواهش کردند که اجازه دهند برای بار دوم آندوسکوپی شوند که امام در پاسخ فرمودند مگر اینکه من بمیرم ما اجازه این کار را به شما نمی دهم.
دکتر عارفی با چهره ای غم زده در کنار ایستادند که حضرت امام دکتر عارفی را صدا زدند و خطاب به وی فرمودند من شما را خیلی دوست دارم و به نوعی از آقای عارفی دلجویی نمودند و ایشان هم دست امام را بوسیدند.
حیات پرستاران در گرو ریتم قلبی امام خوبان
در طول بیماری حضرت امام ما از دستگاهی استفاده می کردیم بنام تکه متری که هر آن ضربان قبل ایشان را به ما مخابره و مانیتور می کرد.
ریتم قلبی باید به‌صورت سینوسی، منظم و نرمال عمل می‌کرد و در صورت بی‌نظمی نشان از شرایط نامساعد قلبی داشت. در طول هفته دستگاه به امام وصل بود و در روزهای خاصی همچون سه‌شنبه و جمعه تعویض می‌شد و یک ساعت در هفته بین ساعت 8 تا 9 صبح چسب‌های دستگاه‌ از بدن امام برداشته می‌شد تا ایشان بتوانند استحمام کنند.
واقعیت این است که ما هم با این دستگاه زندگی می کردیم. دوشنبه ها سه شنبه ها و پنچ شنبه ها ساعاتی بود که ما با زنگ امام خدمت ایشان می رسیدیم تا جای چسب ها را عوض کنیم یا مثلا چون پوست امام خشک می شد به بدنشان پماد مرطوب کننده بمالیم. ولی باقی اوقات ما امام را ملاقات نمی کردیم و عملا با این دستگاه زندگی می کردیم.
کادر پزشکی و پرستاری ابدا صبحانه و نهار خوردن ایشان را نمی دید چرا که همواره در کنار خانواده بودند.
ولی باید بگویم آن موقع که حضرت امام یک ساعت قبل از نماز صبح برای شب زنده داری از خواب بیدار می شدند ما متوجه این موضوع می شدیم بخصوص اینکه جنگ شهرها و ما در زیر پله محل زندگی امام مستقر شده بودیم.
امام منضبط و دقیق همچون ساعت
یکی از مسائلی که مردم در ارتباط با حضرت امام (ره) شنیده‌اند، نظم ایشان است و ما این موضوع را به چشم، حین مراقبت از ایشان، مشاهده کردیم. برای استحمام سه دقیقه مانده به هشت صبح روز جمعه دستگاه مانیتور قطع و سه دقیقه مانده به ساعت 9 وصل می‌شد. همیشه به همین روال بود و امام نیز به‌صورت منظم یک ساعت قبل از اذان صبح از خواب بیدار می‌شدند و داروهایشان را هم به موقع و سر وقت مصرف می‌کردند.

ریتم عاشقی
هنگام نماز ظهر یک اتفاقی برای قلب حضرت امام می افتاد. ریتم طبیعی ایشان مشکلی پیدا می کرد و تا پایان نماز ضربان قلب پایین بود. در این خصوص دو نظریه مطرح است: یکی اینکه سطح سرمی دارویی امام کاهش پیدا کرده و دیگر اینکه مسایل معنوی موجب کاهش تپش قلب و آرامش ایشان می شود. معتقدم تئوری دوم یعنی موضوعات عرفانی هنگام نماز عامل این تغییر ریتم بود.
آیا خانواده و نزدیکان اطلاع داشتند که شما پرستار حضرت امام هستید؟
خیر تنها همسر و برادرم در جریان بودند و بقیه وابستگان خبر نداشتند. چون احتمال داشت این خبر سینه به سینه به دیگران منتقل شود مردم تصور کنند که امام بیمار است و این به فضای منفی که دشمن دامن می زد کمک می کرد.
بعضا شایعه می شد که امام شش ماه دیگر زنده هستند و اخباری از این دست توسط رسانه های بیگانه در فضای سیاسی می پیچید. از این رو بهتر بود موضوعات درمانی امام از اذهان مخفی می ماند.
در سالهای پایانی حیات امام خمینی(ره) زمانی که مردم به دیدارشان می رفتند، دیگر از سخنرانی و نصایح پدرانه پیر خمین خبری نبود و صرفا یک دیداری صورت می گرفت. آیا این امر ناشی از بیماری ایشان بود؟
خیر. این تصور و تحلیل من است که عامل این موضوع بیماری نبود. شاید دلیل عدم سخنرانی امام در دیدار مردمی خود در جماران این بود که (خواص) حرف امام را گوش نمی کردند.
اواخر عمر با برکت امام مجموعه اتفاقاتی افتاد که واقعا امام را رنجیده خاطر کرد و اگر در خصوص اینها انسان سخن به میان نیاورد در حق امام اجحاف نموده است.
یکی از مواردی که در طول این مدت دایما رخ می داد صحبتهایی بود که در ارتباط با بحث ولایت فقیه مطرح می شد.
برخی اوقات سوالات شرعی مطرح می شد که امام به آن پاسخ می دادند. از جمله بازی شطرنج بود که در آن مقطع عنوان شد بازی شطرنج از قالب قمار خارج شده و حضرت امام هم به این شرط بازی را مباح اعلام کردند.
از دیگر مسایلی که در آن دوران مورد مناقشه بود این بود که مسجدی در وسط محل احداث اتوبان شهید محلاتی واقع شده بود که امام جماعت آن اجازه تخریب این مسجد را نمی داد.
این مسئله هم از امام کسب تکلیف شد و ایشان در پاسخ فرمودند اگر عبور و مرور مسلمین و مسلمات آسان می شود مسجد را بردارید.
آنچه مسئولین باید به عمل می کردند و نکردند
از امام سوال کردند که بعد از جنگ رسیدگی به اقتصاد کشور مهم است یا فرهنگ، ایشان گفتند فرهنگ اما دیدیم که به فرهنگ عمل نشد.
در زمینه توسعه صنعت و کشاورزی از حضرت امام کسب تکلیف شد که کدام حوزه نیازمند توجه و فعالیت بیشتر است، پاسخ دادند بخش کشاورزی که باز هم دیدیم به کشاورزی هم اهمیت داده نشد.
اما وقتی به امام گفتند عکس شهدای هفتم تیر در حاشیه اتوبان تهران-قم نصب شده و این تصاویر باعث حواس پرتی رانندگان می شود و شما در این مورد چه دستور می فرمایید، حضرت امام فرمودند عکسها را بردارید و در نهایت مسئولین آنها را از اتوبان جمع آوری کردند.
حالا… هدف از طرح این موضوعات چه بود؟! می خواهم به شما عرض کنم آن مواردی که به تخریب مسجد و برداشتن تصاویر شهدا ختم می شد بخوبی رسیدگی و انجام شد ولی توسعه کشاورزی، توجه به فرهنگ مغفول ماند.
پس از مجموعه این عوامل نتیجه می گیریم گوش شنوایی نداریم و البته این بدان معنا نیست که امام با مردم قهر کردند. ایشان همواره دوستدار آحاد جامعه بودند و در وصیت نامه خود هم تاکید داشتند این مردم مردمی هستند که از جماعت صدر اسلام هم بهتر هستند.

آن دو شبی که خواب را از چشمان امام گرفت
حضرت امام برخی از اوقات شبها نمی خوابیدند. در چنین مواقعی پرسنلی که با امام ارتباط تنگاتنگی داشتند اینطور تصور می کردند که عملیات نظامی در شرف انجام است و در آن شبهایی ایشان نمی خوابند مشغول دعا برای رزمندگان اسلام هستند.
بنابراین هر شبی که ضربان قلب امام افت نداشت و ریتم خواب نمی گرفت و داروی ساعت ده شب خودشان را میل می کردند، فردای آن روز ما منتظر بودیم که مارش عملیات از طریق رادیو و تلویزیون به صدا در آید که چنین هم می شد.
اما ما دو شب را بخاطر داریم که حضرت امام به خواب نرفتند و هیچ عملیاتی هم رخ نداد. یکی از شبها امام مشغول تنظیم نسخه اول وصیت نامه سیاسی عبادی خودشان بودند و اعضا مجلس خبرگان مرحوم آیت الله مشگینی که رییس مجلس خبرگان بودند را صدا زدند و وصیت نامه به ایشان داده شد. وصیت نامه هم به آستان قدس رضوی منتقل و در آنجا نگهداری شد.
ولی یک شب دیگری هم بود که امام تا صبح نخوابیدند. شبی که آقای منتظری را سمت قایم مقام رهبری عزل کرده بودند و ما ناراحتی امام را در این موضوع شهادت می دهیم.
بعدازظهر همان روز هم امام دچار مشکل قلبی بودند یعنی نوع ضربان قلبی که از ابتدای نماز شروع و با پایان نماز تمام می شد در آن روز تمام نشد. فکر می کنم پنجم فروردین سال 68 بود که ضربان قلبشان آرام نگرفت.
ما دکتر طباطبایی متخصص قلب و عروق که برادر خانم حاج احمد آقا هم بودند را در جریان قرار دایدم. آقای طباطبایی از امام سئوال کردند آیا شما حالتان خوب نیست؟ امام فرمودند خیر من قدری ناراحت هستم. آقای طباطبایی هم به ایشان گفتند که ما مراقب شما هستیم و امام هم برای او دعا کرد.
آقای طباطبایی در جمع پرستاران ابراز کردند که امام ناراحت موضوعی هستند و ما باید مراقب باشیم.
پس شبی که امام نخوابیدند و ما منتظر انجام عملیات بودیم، در اصل عملیاتی رخ نداد، بلکه نامه6/1/68 حضرت امام خوانده شد، با این مضمون که والله از اول من با نخست وزیری بازرگان موافق نبودم و… بعد هم حکم عزل آقای منتظری را صادر کردند و حاصل عمر خودشان را برکنار نمودند.
سانسور کتاب طبیب دلها
نوار قلبی امام توسط کادر پرستاری رکورد و در قالب گزارش مکتوب هم در نسخه اول کتابی بنام طبیب دلها اثر دکتر حسن عارفی به چاپ رسیده است و گزارشها در ضمیمه آمده است ولی در چاپ دوم اینچنین نشد.
حال این پرسش به ذهن متباتر می شود به چه دلیل گزارش ریتم قلبی امام در آن شب بخصوص(عزل منتظری) در نسخه دوم حذف شد؟ آیا پای آقای منتظری در میان بود؟ چه کسانی از عزل منتظری ناراحت بودند که آن موقع پیوست را حدف می کنند و الان هر از چند گاه دنبال زنده کردن مسئله هستند.
آنچه برای شما توضیح دادم پشت صحنه ای از واقعیات بود که برایتان نقل کردم. به هر حال بد نیست مردم در جریان این مطالب قرار گیرند. مردم باید بدانند بالاخره آقای منتظری خون به دل امام کردند و ایشان بخاطر عزل قایم مقام خود بسیار ناراحت بودند.
از دیدار ادوارد شوارد نادزه وزیر خارجه شوروی سابق با حضرت امام بگویید این ملاقات چگونه و در چه فضایی صورت گرفت؟
امام خمینی نامه ای با مضامین عرفانی و ایدئولوژیک توسط مرحومه سرکار خانم دباغ، آیت الله جودای آملی و آقای محمد جواد لاریجانی برای گورباچف رهبر شوروی سابق فرستادند.
در این نامه تاریخی امام اعلام کردند کمونیست به تاریخ سپرده شد و از این به بعد باید در موزه ها به دنبال آن گشت.
قدری طول کشید تا پاسخ نامه از سوی گورباچوف داده شود، ولی در نهایت قبل از فروپاشی شوروی توسط وزیر خارجه وقت این کشور، جواب نامه تقدیم امام شد.
روزی که دیدار انجام شد من شیفت بودم. مشاهده کردیم برای یک لحظه ضربان امام به عدد 100 افزایش یافت، علت را نفهمیدیم اما اگر الان رنگ و روی نوارهای قلب ایشان نرفته باشد ساعت – تاریخ و روز ضربان قلب را می توان استخراج کرد و زمانی را که امام مشغول ملاقات با وزیر خارجه شوروی بودند را می شود قرینه سازی کرد.
اما می رسیم به زمان ورود فرستاده گورباچف به جماران. در این لحظه حاج سید احمد آقا از حضرت امام اجازه می خواهند که امام (همیشه امام صدا می زدند و پدر خطاب نمی کردند) آیا اجازه می دهید برای استقبال از میهمانان برویم و ایشان فرمودند بله.
با دیدن امام استکان چای در دستان وزیر خارجه شوروی لرزید
وقتی حاج سید احمد آقا برای استقبال به محوطه جماران رفتند در بازگشت دیدند امام داخل اتاق نیستند. همه جا را گشتند و لحظاتی میهمانان نشستند، به یکباره امام داخل اتاق ملاقات آمدند و حاظران زیر پای ایشان بلند شدند.
تصویر جلوس حضرت امام روی کاناپه و دیدار با وزیر خارجه شوروی برای مردم کاملا آشناست.
حاج عیسی ( مستخدم امام) تعریف می کرد در حین ملاقات ادوارد شوارد نادزه با امام، از شدت اضطراب و تاثیر گذاری هیبت امام استکان چای در دستان شوارد نادزه می لرزید.
بعد از اینکه آقای شوارد نادزه حرفهای خود را در جمع مطرح می کند، امام خطاب به وی می فرمایند شما از سخنان من چیزی متوجه نشدید، من می خواستم یک دنیای جدیدی پیش روی گورباچف باز کنم و این اتفاق نیافتاد.

نقش دیپلماسی عزت در سیره امام
بعد از اینکه میهمانان شوروی جماران را ترک کردند، حاج سید احمد آقا از امام سوال کردند در موقع ورود میهمانان شما کجا بودید؟ امام در پاسخ گفت یک لحظه با خودم فکر کردم که من نماینده اسلام هستم و وزیر خارجه شوروی نماینده کفر، اگر در اتاق حضور داشتم به رسم ادب باید به پای او بلند می شدم و اینگونه به اسلام توهین می شد لذا از اتاق بیرون رفتم تا موقع ورود، ایشان به پای نماینده اسلام بلند شود.
رفتار هوشمندانه امام در برابر نماینده شوروی را چطور ارزیابی می کنید؟
این حرکت یک عمل بی بدیل سیاسی و رفتاری شرافتمندانه و عزتمندانه از سوی نماینده اسلام بود.
حال پرسش اینجاست آیا امروز در سیاست خارجی ما این مسایل رعایت می شود؟ آیا عزت- حکمت و مصلحت و ابعاد سه گانه ای که مقام معظم رهبری از آن بعنوان مولفه های سیاست خارجی یاد می کنند در حال حاضر در شئونات دیپلماسی ما بدرستی لحاظ می شود یا اینکه به دنبال کسب لبخند آنهایی هستیم که پنچه های فولادی خودشان را پشت دستکش مخملی پنهان کرده اند.
ماجرای سیلی بر صورت سفیر شوروی
خیلی برای مردم ما مهم است که از دیگاه و مشی سیاست خارجی حضرت امام مطلع شوند. حافظه تاریخی مردم خوب به یاد دارد وقتی به سفیر ما در شوروی اهانت شد امام دستور دادند سفیر شوروی را احضار کنید و عین سیلی را به او بزنید که چنین اتفاقی هم افتاد.
همانطور که می دانید ساده زیستی یکی از جنبه های مهم امام خمینی بود. الان ما در جامعه شاهد حقوق های نجومی برخی مدیران و مسئولین دولتی هستیم. با توجه به اینکه شما شاهد حشر و نشر مسولان وقت با حضرت امام بودید، چه بعدی از زندگی مقامات دولتی بیشتر نمایان بود، واقعا ساده زیست بودند و یا به تجملات زندگی هم می پرداختند و بطور کلی توصیه امام به مسئولان نسبت به سبک زندگی آنها چه بود؟
در این خصوص من به نقل از مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) از زمان دانشجوی ام خاطره ای برای شما تعریف کنم که در مسجد دانشگاه تهران در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان شنیدم .
روزی حضرت امام بین مسئولین در مورد زی طلبگی صحبتهایی بیان فرمودند. بعد از اینکه امام فرمایشات خودشان را پایان می دهند حضرت آقا به نزد امام رفته و از ایشان سوال می کنند که اگر منظور از زی طلبگی زندگی ماست بنده حاضرم به خانه قبلی خود در خیابان ایران برگشته و با پیکان شخصی خودم آمد و شد کرده و از محل فعلی ریاست جمهوری نقل مکان کنم. اما امام در پاسخ به حضرت آقا مطالبی فرمودند با مضمون خیر، حفظ جان شما برای ما واجب است.
ولی در پاسخ به پرسش شما اگر بخواهم برداشت شخصی خودم را عنوان کنم این است که باید لوازم و مایحتاج اداره یک نهاد برای مسئول محیا باشد ولی این امکانات باید در محل کار خلاصه شود و در زندگی شخصی مسئول باید ابعاد ساده زیستی را رعایت کند.
لذا وقتی حضرت امام از زی طلبگی صحبت می کنند یعنی کسانی باید در راس امور گذاشته شوند که ساده زیستی و دوری از تجمل را سرلوحه کار خویش قرار دهند و حتی سطح زندگی خودشان را به پایین ترین سطح زندگی مردم برسانند.
در کل باید بگویم آقایان قبلا بیشتر زی طلبگی را مراعات می کردند.
جوراب استارلایت نماد ویژه خواری دهه شصت
زمانی که کارخانه استارلایت تعطیل و بنام ستاره تغییر نام داد امتیاز آن به یکی از مسئولین داده شد.
همان موقع سر و صداها درآمد و روزنامه ها شروع به اعتراض کردند که چرا برخی وارد معاشرات تجملی می شوند. یک شاعر انقلابی بنام آقای غزوه شعری تحت عنوان مولا ویلا نداشت سرایید که در آن مقطع ورد زبان بچه های حزب الله شده بود.
باید بگویم امام به برخی از مسئولین در آن مقطع پیرامون اجتناب از زندگی تجملاتی هشدار می دادند و الان هم مقام معظم رهبری دولتمردان را به دوری از زرق و برق دنیوی نصیحت می کنند که متاسفانه مورد توجه قرار نمی گیرد.
مدت زمانی که در معیت امام بودید آیا از ایشان خواستید شما را در موردی خاص نصیحت کنند؟
البته سعی می کردیم چندان مزاحم امام نشویم چون فکر می کردیم هر کدام از ما حتی برای چند دقیقه بخواهد با امام گفتگو کند وقت زیادی از ایشان گرفته می شد.
اما در یکی از روزها که کار من نزد امام تمام شد دو زانو خدمت ایشان نشستم و گفتم امروز روز اول ماه مبارک رمضان است لطفا ما را یک نصحیت بفرمایید.
حضرت امام یک لبخندی زدند و فرمودند همه ماه مبارک رمضان نصیحت است. عرض کردم نصیحت در خور حال بفرمایید. امام فرمودند ادعیه ماه مبارک را زیاد بخوانید. همان سال توفیق زیادی داشتم دعای سحر و دیگر ادعیه ایام ماه مبارک را بخوانم.
ماه رمضان سال بعد بود که باز هم در روز سوم یا چهارم به حضور ایشان شرف یاب شدم و به امام عرض داشتم که به رسم پارسال ما را نصیحتی کنند. ایشان گفتند ذکر خدا را در این ماه فراموش نکنید و منظور امام هم دعای صرف نبود بلکه در تمام کارها به یاد خدا بود.
چه خاطره ای از سید احمد آقا که از فرزندان و نزدیکان امام بودند دارید؟
بعد از رحلت امام ایشان همه پرستارها را یکجا جمع کردند و ضمن تقدیر و تشکر ما را از اهل بیت خود دانستند و این نزد ما از بالاترین ارزش هاست. چنانچه اگر قرار باشد روزی خداوند ما را مورد ماخذه و حسابرسی قرار دهد ما همین حرف حاج احمد آقا را حجت خود قرار می دهیم و از امام خمینی طلب آمرزش و شفاعت داریم.
حاج عیسی و روز قیامت
خاطره دیگر ی که من به نقل از حاج سید احمد آقا نقل می کنم این بود که امام حاج عیسی مستخدم خود را خیلی دوست داشتند و به او محبت می کردند. ایشان تعریف کردند روزی من ( سید احمد) خدمت امام بودم که از حاج عیسی تجلیل کردند و فرمودند این حاج عیسی آنقدر خوبه که ای کاش من حاج عیسی بودم.
یکبار هم در حضور آقای قرائتی حضرت امام از حاج عیسی تعریف کرده بودند و گفته بودند این حاح عیسی آنقدر خوبه که من دوست دارم روز قیامت با او محشور شوم.
از اتاق لاکچری امام تا جوراب های پر از وصله پینه
می خواستم اشاره بیشتری به ساده زیستی حضرت امام داشته باشم. اینکه مردم شنیدند امام یک لیوان آب را دور نمی ریخت و روی آن یک کاغذ می گذاشت تا باز استفاده کند دروغ نیست . اینکه ایشان دو جوراب سرمه ای و مشکی داشتند و هر دو وصله و پینه داشت افسانه نیست.
اینکه در جنگ شهرها امام به محل امن نرفتند و فرمودند اینقدر اینجا می مانم تا یک موشک به فرق سر من بخورد تا مانند دیگر مردم شهید شوم رویا پردازی نیست. یک روزی حاج عیسی خیار خریداری کرده بود امام ایراد می گیرند و می گویند چه کسی گفته خیار خرید کنی باید پس بدهی اوج رفتار مردمی ایشان را نشان می دهد. یعنی دقیقا زمانی که مردم در تنگنا بودند.
وقتی شما وارد اتاق امام می شدید به غیر از فرش و کانپه معمولی و میز تحریر هیچ چیز تجملاتی دیگری مشاهده نمی کردید و امام از ابتدایی ترین لوازم زندگی بهره می بردند. این موضوع هم افسانه نیست.
گاها برای مقامات عالی رتبه هدیه فرستاده می شود آیا برای حضرت امام هم هدایایی از این دست ارسال شده بود؟
من اطلاعی ندارم ولی خبر داشتم بعضا شهرستانی ها بخاطر عشق و علاقه ای که به حضرت امام داشتند محصولات کشاورزی برای ایشان می آورند. اما یک روز در شهریور سال 67 بود که وقتی هیات وزیران به خدمت امام رسیدند یکی از آقایان وزرا ادکلنی به ایشان هدیه دادند که امام ادکلن را گرفتند و یک نگاهی کردند و گفتند بدهید به یکی از آقایان اطبا.
همان جا آرزو کردم تا کاش من پزشک بودم و افتخار گرفتن هدیه از دست امام نصیب من می شد.

لحظات پایانی حیات امام شما کجا بودید و چطور از شرایط نامساعد ایشان با خبر شدید؟
تاریخ فوت امام سیزدهم خرداد ساعت 10:20 شب بود اما چون از خبر ارتحال ایشان از اخبار 7 صبح فردا پخش شد مردم تاریخ 14 خرداد را تاریخ فوت امام قلمداد می کنند.
در آن موقع دوازدهم خرداد من کشیک شیفت شب بودم. امام در روز جمعه حالشان نسبتا خوب بود بطوری که پزشکان به ایشان اجازه دادند یک هواخوری روی تخت در حیاط داشته باشند.
در همان وقت آیت الله هاشمی آمدند نزد امام و برای حضور در خطبه های نماز جمعه کسب اجازه کنند. امام از آقای هاشمی خواستند تا در خطبه ها از مردم بخواهند دعا کنند تا خداوند ایشان را به حضور بپذیرند.
آقای هاشمی مسئله را در نماز جمعه جور دیگری مطرح کردند البته ایشان امانت داری کردند ولی به گونه ای مطرح کردند تا مردم زیاد ناراحت نشوند.
شب آخر عمر امام، آقا خیلی بی قراری می کردند و بارها بارها از حقیر تقاضای آب فرمودند و چند بار تقاضا کردند بالش زیر سرشان جا به جا شود.
خبر وخامت حال امام را از اخبار شنیدم
فکر می کنم ده شبی بود که من به خانه نرفته بودم. یک روز صبح به بنده مرخصی داده شد که برای استراحت به منزل بروم. منزل من هم بیست کیلومتر خارج از تهران بود و به تلفن هم دسترسی نداشتم . ساعت 20:30 شب بود که از طریق اخبار مطلع شدم حال امام رو به وخامت است.
وقتی خبر را شنیدم بلافاصله حرکت کردم که ساعت 10:30 بود به جماران رسیدم و وقتی که وارد شدم کار از کار گذشته بود و خیلی از مسئولین و علما در حیاط نشسته بودند.
اولین جمله ای که شنیدم از مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی بود که گفتند اگر این خبر امشب از جماران بیرون برود ما فردا مملکت را نخواهیم داشت. حضرت آقا هم خیلی ناراحت بودند به یک درخت چناری با اندوه فراوان تکیه داده و آقای قرائتی هم ایشان را دلداری می دادند.
من رفتم بالای پیکر حضرت امام چون خیلی دوست داشتم صورت ایشان را ببوسم و فکر نمی کردم روزی بر پیکر مطهرشان بوسه زنم. قرآن بالای سرشان تلاوت کردم که در واقع زمان خداحافظی بنده با امام همان موقع بود.
تشییعی آرام همچون جدش زهرا
صدای شیون زنان می آمد سکاندار آن شب غم ناک آیت الله هاشمی بودند و از اهل بیت تقاضا کردند که آرام تر گریه کنند. من شاهد تشییع جنازه شبانه امام بودم که خیلی آرام و بدون لا اله الا الله در سکوت شب مثل جده سادات حضرت زهرا(س) تشییع شدند.

روایتی از ساعات پایانی زندگی پیر جماران

ناراحتی آرش برهانی از خوشحالی پرسپولیسی ها از باخت سنگین استقلال

ناراحتی آرش برهانی از خوشحالی پرسپولیسی ها از باخت سنگین استقلال

آرش برهانی، چند ساعت بعد از اینکه عکس و خبر سرمربیگری‌‌اش در تیم داماش تهران منتشر شد به تلویزیون رفت تا کارشناسی بدترین بازی تاریخ استقلال را انجام دهد.
افق ،آرش برهانی در گفتگویی عنوان کرد شب بسیار سختی را پشت ‌سر گذاشته است. همچنین به دفاع از اظهاراتش در برنامه فوتبال برتر پرداخت که چرا گفته بود «منصوریان مربی باهوشی است؟»

 

عجب شبی کارشناس بازی استقلال شدی؟

در واقع شب تلخی بود. امیدوارم دیگر چنین شبی را نبینم. من اعراب کشورمان را خیلی دوست دارم و ارادت ویژه‌ای هم به همه عزیزان هموطنم دارم ولی وقتی بحث به آن سوی آب‌های خلیج همیشه فارس‌مان می‌کشد اصلاً دوست ندارم به آنها ببازیم. حتی مساوی کنیم. البته خودم در یکی، ۲ بازی رودرروی نمایندگان‌شان باخته‌ام ولی همواره سعی کردم آبرومندانه بازی را به پایان برسانم. همیشه در این قبیل بازی‌ها ۲ برابر دویده‌ام.

 

فکر می‌کنی دلیل این شکست چه بود؟

قبل از هر چیز یک نفر این سؤال را پاسخ بدهد که آیا بازی استقلال ملی نبود؟ آیا بازتاب باخت ۶ بر یک استقلال از این سر آسیا تا اروپا و آمریکا نرفت؟ اگر این بازی ملی نبود بازی‌های جام جهانی‌ جوانان ملی بود؟ تیمی که رفت و حذف شد و حتی اگر بالا هم می‌رفت هرگز انعکاس خبری‌‌اش یک‌دهم این شکست خجالت‌آور نبود؟ چرا استقلال نباید در چنین شب مهمی برای حفظ آبروی ایران و باشگاهش از مهره تأثیرگذارش استفاده کند؟ عِرق ملی یعنی این؟ تیمی که هافبک وسط ندارد باید امید نورافکنی که در طول نیم‌فصل مؤثرترین نفر در این پست برایش بوده را از دست بدهد؟ نورافکن سرمایه چند ساله استقلال برای چنین شبی بود ولی در یک اقدام غیرحرفه‌ای از محصول باشگاه استفاده نشد که مجید حسینی جایش بازی کند؟ هنوز این موضوع را درک نکرده‌ام.

 

خب چرا آن شب در تلویزیون این حرف‌ها را نزدی؟

زدن این حرف‌ها در شبی که تلخ‌ترین شب برای مردم ایران بود حکم نمک روی زخم پاشیدن را داشت.

 

عنوان شده بود تو کارشناسی خوبی نکردی چون با کادر فنی استقلال رودربایستی داری؟

من در آن شرایط چه حرفی می‌توانستم بزنم؟ ما در استودیو شوکه بودیم و از طرفی چون ۱۰ سال است با این هواداران زندگی کرده‌ام می‌دانم مردم در چنین شرایطی چه حسی دارند. اگر من هم می‌خواستم داغ این شکست را سنگین‌تر کنم که نمی‌شد. من مراعات حال مردم را کردم. از طرفی ممکن بود حرفی از سر احساس عنوان می‌شد اما حالا که مردم آرام‌تر شده‌اند می‌توان منطقی‌تر حرف زد. باخت بدی بود که در دل تاریخ ثبت شد.

 

یک جمله جالب آن شبت این بود که بین ۲ نیمه گفتی منصوریان مربی باهوشی است و در نیمه دوم کاری می‌کند که نتیجه برگردد! روی چه اصلی این حرف را زدی؟

این حرف من به اتفاقات بازی رفت برمی‌گردد. وقتی منصوریان در کنفرانس آخر بازی گفت: «ما مالکیت توپ را به حریف دادیم تا از فضاها استفاده کنیم» من به شخصه سورپرایز شدم! فکر نمی‌کردم کسی در آزادی جلوی ۷۰، ۸۰ هزار تماشاگر بین این همه روش برای بازی، چنین روشی را اتخاذ کند! از طرفی وقتی تیمی نتیجه می‌گیرد نمی‌توان درباره تاکتیک بازی‌‌اش ایرادی گرفت وگرنه دیدیم که در بازی قبل روی اشتباه مدافع حریف صاحب ضربه پنالتی شدیم. به این دلایل تیم که به رختکن رفت من قاطعانه فکر کردم علی آقا(منصوریان) حتماً برای برگرداندن بازی، فکر و تاکتیک دیگری رو خواهد کرد تا بازی را برگرداند.

 

در این یکی، ۲ روز چه موضوعی بیشتر از هر چیز ناراحتت کرده است؟

قطعاً بیشتر از باخت استقلال نبوده ولی اینکه این باخت اسباب کری‌خوانی دوستان پرسپولیسی شده ناراحتم. استقلال در یک بازی بین المللی باخته و باخت با ۶ گل به یک تیم اماراتی نه‌تنها افتخار ندارد بلکه گریه دارد. آنچه افتخار دارد قهرمانی و جام و ستاره گرفتن است نه کوچک کردن هموطن پیش اعراب حاشیه خلیج فارس.

جام

ناراحتی آرش برهانی از خوشحالی پرسپولیسی ها از باخت سنگین استقلال

آرش برهانی، چند ساعت بعد از اینکه عکس و خبر سرمربیگری‌‌اش در تیم داماش تهران منتشر شد به تلویزیون رفت تا کارشناسی بدترین بازی تاریخ استقلال را انجام دهد.
افق ،آرش برهانی در گفتگویی عنوان کرد شب بسیار سختی را پشت ‌سر گذاشته است. همچنین به دفاع از اظهاراتش در برنامه فوتبال برتر پرداخت که چرا گفته بود «منصوریان مربی باهوشی است؟»

 

عجب شبی کارشناس بازی استقلال شدی؟

در واقع شب تلخی بود. امیدوارم دیگر چنین شبی را نبینم. من اعراب کشورمان را خیلی دوست دارم و ارادت ویژه‌ای هم به همه عزیزان هموطنم دارم ولی وقتی بحث به آن سوی آب‌های خلیج همیشه فارس‌مان می‌کشد اصلاً دوست ندارم به آنها ببازیم. حتی مساوی کنیم. البته خودم در یکی، ۲ بازی رودرروی نمایندگان‌شان باخته‌ام ولی همواره سعی کردم آبرومندانه بازی را به پایان برسانم. همیشه در این قبیل بازی‌ها ۲ برابر دویده‌ام.

 

فکر می‌کنی دلیل این شکست چه بود؟

قبل از هر چیز یک نفر این سؤال را پاسخ بدهد که آیا بازی استقلال ملی نبود؟ آیا بازتاب باخت ۶ بر یک استقلال از این سر آسیا تا اروپا و آمریکا نرفت؟ اگر این بازی ملی نبود بازی‌های جام جهانی‌ جوانان ملی بود؟ تیمی که رفت و حذف شد و حتی اگر بالا هم می‌رفت هرگز انعکاس خبری‌‌اش یک‌دهم این شکست خجالت‌آور نبود؟ چرا استقلال نباید در چنین شب مهمی برای حفظ آبروی ایران و باشگاهش از مهره تأثیرگذارش استفاده کند؟ عِرق ملی یعنی این؟ تیمی که هافبک وسط ندارد باید امید نورافکنی که در طول نیم‌فصل مؤثرترین نفر در این پست برایش بوده را از دست بدهد؟ نورافکن سرمایه چند ساله استقلال برای چنین شبی بود ولی در یک اقدام غیرحرفه‌ای از محصول باشگاه استفاده نشد که مجید حسینی جایش بازی کند؟ هنوز این موضوع را درک نکرده‌ام.

 

خب چرا آن شب در تلویزیون این حرف‌ها را نزدی؟

زدن این حرف‌ها در شبی که تلخ‌ترین شب برای مردم ایران بود حکم نمک روی زخم پاشیدن را داشت.

 

عنوان شده بود تو کارشناسی خوبی نکردی چون با کادر فنی استقلال رودربایستی داری؟

من در آن شرایط چه حرفی می‌توانستم بزنم؟ ما در استودیو شوکه بودیم و از طرفی چون ۱۰ سال است با این هواداران زندگی کرده‌ام می‌دانم مردم در چنین شرایطی چه حسی دارند. اگر من هم می‌خواستم داغ این شکست را سنگین‌تر کنم که نمی‌شد. من مراعات حال مردم را کردم. از طرفی ممکن بود حرفی از سر احساس عنوان می‌شد اما حالا که مردم آرام‌تر شده‌اند می‌توان منطقی‌تر حرف زد. باخت بدی بود که در دل تاریخ ثبت شد.

 

یک جمله جالب آن شبت این بود که بین ۲ نیمه گفتی منصوریان مربی باهوشی است و در نیمه دوم کاری می‌کند که نتیجه برگردد! روی چه اصلی این حرف را زدی؟

این حرف من به اتفاقات بازی رفت برمی‌گردد. وقتی منصوریان در کنفرانس آخر بازی گفت: «ما مالکیت توپ را به حریف دادیم تا از فضاها استفاده کنیم» من به شخصه سورپرایز شدم! فکر نمی‌کردم کسی در آزادی جلوی ۷۰، ۸۰ هزار تماشاگر بین این همه روش برای بازی، چنین روشی را اتخاذ کند! از طرفی وقتی تیمی نتیجه می‌گیرد نمی‌توان درباره تاکتیک بازی‌‌اش ایرادی گرفت وگرنه دیدیم که در بازی قبل روی اشتباه مدافع حریف صاحب ضربه پنالتی شدیم. به این دلایل تیم که به رختکن رفت من قاطعانه فکر کردم علی آقا(منصوریان) حتماً برای برگرداندن بازی، فکر و تاکتیک دیگری رو خواهد کرد تا بازی را برگرداند.

 

در این یکی، ۲ روز چه موضوعی بیشتر از هر چیز ناراحتت کرده است؟

قطعاً بیشتر از باخت استقلال نبوده ولی اینکه این باخت اسباب کری‌خوانی دوستان پرسپولیسی شده ناراحتم. استقلال در یک بازی بین المللی باخته و باخت با ۶ گل به یک تیم اماراتی نه‌تنها افتخار ندارد بلکه گریه دارد. آنچه افتخار دارد قهرمانی و جام و ستاره گرفتن است نه کوچک کردن هموطن پیش اعراب حاشیه خلیج فارس.

جام

ناراحتی آرش برهانی از خوشحالی پرسپولیسی ها از باخت سنگین استقلال

آیا نهضت ۱۵ خرداد در ۲۲ بهمن ۵۷ به پایان رسید؟

آیا نهضت ۱۵ خرداد در ۲۲ بهمن ۵۷ به پایان رسید؟

به گزارش جهان نیوز؛ امیر حسین یزدان پناه در یادداشت روزنامه خراسان نوشت:
آیا نهضت ۱۵ خرداد ۴۲ صرفا در همان راهپیمایی ها و تظاهرات ها و ناآرامی  های خیابانی منتهی به ۲۲ بهمن ۵۷ به پایان رسید؟ واضح است که اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی و شرایط امروز کشور و جهان ثابت می کند که آن نهضت هنوز پایان نیافته است. این تاکیدات صریح رهبر معظم انقلاب دراین باره است: «…انقلاب فقط شورش کردن، به خیابان ریختن و جنجال کردن نیست. انقلاب یعنی تغییر بنیادینِ همه‌ نهادهای اصلی زندگی جامعه؛ تغییر بنیادینِ آنچه غلط و کج و نابه جاست، به آنچه صحیح و مستقیم و بجاست.
این حرف را ما از اوّل هم می گفتیم و چنین نیست که امروز بگوییم. این امری است که به تدریج و در طول زمان با تلاش و مجاهدت دائمی انجام می گیرد…». (بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما؛ ۱۵ بهمن ۱۳۸۱) اما چطور می توان کوره داغ مبارزه دائمی که زمینه ساز پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی شد را پرحرارت نگه داشت تا همه اهداف آن نهضت محقق شود؟ به نظر می رسد برای نیل به این هدف باید ویژگی های آن نهضت انقلابی را احیا یا تقویت کرد.
مجال برشمردن همه آن ویژگی ها نیست اما در یک نگاه اجمالی و با مقایسه شرایط فعلی با دوران مبارزه پیش از انقلاب می توان به ۳ نیاز امروز پی برد.
۱-  «جهاد تبیین» برای تبلیغ مبانی انقلاب اسلامی: یکی از خصوصیات نهضت امام خمینی (ره) در فاصله سال های ۴۲ تا ۵۷ تبیین پویا و دائمی مبانی این نهضت و اهداف امام خمینی(ره) و زمینه سازی برای مبارزات علنی علیه رژیم پهلوی بود. مرتضی مطهری، علی شریعتی، سید علی خامنه ای،  سید محمدحسین بهشتی، محمد جواد باهنر، اکبر هاشمی رفسنجانی و بسیاری دیگر از چهره های مطرح از جمله کسانی بودند که در جلسات مختلف مذهبی، دانشجویی، مردمی و … به صورت مداوم به تبیین زمینه های شکل گیری یک حکومت اسلامی می پرداختند.
شبکه ای قوی و فرهیخته از متبحرترین نخبگان فعالیت های سیاسی و تشکیلاتی که در برهه هایی که رفت و آمد و اطلاع رسانی بسیار سخت و گاهی غیر ممکن بود حتی به دورترین نقاط ایران نیز می رفتند و برای پیروزی مبارزه می کردند. مبارزه آن ها البته بیشتر از جنس تبیین بود؛ مبارزه ای که شاید بتوان به آن «جهاد تبیین» نام داد.  البته در این میان شاکله اصلی نهضت بر دوش علما و طلاب حوزه های علمیه بود.
 از همین روست که رهبر انقلاب در نخستین سالگرد رحلت امام خمینی (ره)  در پیام تاریخی خود مطالباتی را در این حوزه مطرح می کنند: «…وضعیت دوران انقلاب و توجه روزافزون به اسلام در خارج از مرزهای کشور اسلامی، ایجاب می کند که علمای دین، با بینشی کاملاً نو و با استفاده از ذخیره‌ بی پایان معارف دین و با اسلوب فقاهت سنتی و اجتهاد زنده و پویا، راه جامعه‌اسلامی را هموار نمایند و حوزه‌های علمیه با تحولی  اساسی، خود را با نیازهای امروز جهان تطبیق دهند و … انزوا و دوری از فعالیت سیاسی را -که خواستِ دشمنان و خلاف وظیفه اسلامی است- به‌هیچ‌وجه در زندگی خود و حوزه‌های علمیه راه ندهند و همواره مخصوصاً در مواقع خطر، پیشاپیش صفوف مردم، به تلاشی مخلصانه و خستگی ناپذیر مشغول باشند و علم را با عمل و تفقه را با جهاد و معرفت را با تبلیغ قولی و عملی همراه سازند…».
۲- در میان مردم و برای مردم مبارزه کردن: جالب این جاست که کوچک ترین مساجد در شهرهای کوچک و بزرگ و روستاها ولو با ۲ یا ۳ نفر بخشی از این شبکه بودند که ممکن بود هماهنگی خاصی با مرکز نداشته باشند اما هرکدام مثل یک عضو زنده، به کل مجموعه کمک می رساند و نهضت را پیش می برد. شبکه ای که ادبیات تک تک چهره هایش برای مردم، از هر قشر و طبقه اجتماعی پذیرش داشت و رابطه شان با بدنه مردم بیش از هر تشکل اجتماعی یا سیاسی بود.
 این اجزا خود بخشی از مردم بودند و برای شان چندان مهم نبود که در فلان مسجد فقط ۴ نفر پای کار انقلاب باشند و آن ۴ نفر را همانقدر جدی می گرفتند که یک جمع ۴۰ هزار نفری را. به همین دلیل بود که مردم احساس نزدیکی بیشتری با یاران انقلاب می کردند. اهداف والای انقلاب برای خدمت به مردم ولو در دورافتاده ترین نقاط تا آن جا بود که حتی شورای انقلاب در همان ماه های اول پس از پیروزی یعنی در خطیرترین برهه های تاریخ انقلاب  به دستور شهید بهشتی گروهی را عازم منطقه کردستان کرد برای عمران و آبادانی. این جهت گیری امروز نیز باید دیده شده و از طرف مردم حس شود.
آن ها نباید احساس کنند وعده حل مشکلات شان تنها در برهه های حساس همچون انتخابات ها مطرح می شود بلکه باید درک کنند  انقلاب اسلامی همان انقلابی است که رئیس جمهور نظامش در خرداد ۶۵ داس به دست می گیرد و در مزرعه گندم یک خانواده شهید در روستای فردو گندم درو می کند و وزیر دفاعش همان کسی است که خود در خط مقدم نبرد حضور می یابد. به همین دلیل است که امروز به شدت نیازمند تلفیق آن جهاد تبلیغی با زندگی در میان مردم و خدمت رسانی به مردم هستیم.
۳- زندگی جهادی و مبارزه دائمی: مبارزه برای نیل به اهداف عالی اسلامی و انقلابی با زندگی اشرافی و دور از جامعه همخوانی ندارد. یاران اصلی امام خمینی(ره) در دوران مبارزه کسانی بودند که برای مبارزه همه هستی خود را به میدان آوردند.مروری بر زندگی بسیاری از یاران امام و مطالعه سرگذشت زندگی آن ها به خصوص کسانی که به تبعیدهای طولانی محکوم می شدند یا زندان ها و شکنجه های طولانی ساواک را تحمل کرده بودند، چه آن ها که همچون شهید اندرزگوها طلیعه پیروزی را ندیدند و چه آن ها که پا به پای انقلاب تا امروز آمده اند، نشان می دهد که مبارزه این مبارزان، معجونی از «زندگی و مبارزه مجاهدانه» بوده است. مجاهدتی دائمی که حتی وجوه زندگی شخصی و اعضای خانواده شان را نیز درگیر می کرد و به این ترتیب مرزی میان زندگی و مبارزه باقی نمی گذاشت.
 امروز در آستانه ورود به ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی اگر کسی دغدغه انقلاب و اثبات نقش موثر آن برای رفع مشکلات مردم را دارد باید فارغ از همه دیوارهای کشیده شده بین زندگی خودش و جامعه به مصداق «…وَ جاهِدُوا بأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ…»(توبه، ۴۱) با همه توان به میدان رفع مشکلات کشور بیاید و با همه وجود درک کند که نهضت ۱۵ خرداد در ۲۲ بهمن نه تنها پایان نیافت بلکه آغازی برای ایجاد یک تمدن اسلامی بود؛ آغازی که برای نیل به اهدافش نیاز به «جهاد تبیین»، «خدمت رسانی به مردم» و «زندگی جهادی» دارد.

آیا نهضت ۱۵ خرداد در ۲۲ بهمن ۵۷ به پایان رسید؟

به گزارش جهان نیوز؛ امیر حسین یزدان پناه در یادداشت روزنامه خراسان نوشت:
آیا نهضت ۱۵ خرداد ۴۲ صرفا در همان راهپیمایی ها و تظاهرات ها و ناآرامی  های خیابانی منتهی به ۲۲ بهمن ۵۷ به پایان رسید؟ واضح است که اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی و شرایط امروز کشور و جهان ثابت می کند که آن نهضت هنوز پایان نیافته است. این تاکیدات صریح رهبر معظم انقلاب دراین باره است: «…انقلاب فقط شورش کردن، به خیابان ریختن و جنجال کردن نیست. انقلاب یعنی تغییر بنیادینِ همه‌ نهادهای اصلی زندگی جامعه؛ تغییر بنیادینِ آنچه غلط و کج و نابه جاست، به آنچه صحیح و مستقیم و بجاست.
این حرف را ما از اوّل هم می گفتیم و چنین نیست که امروز بگوییم. این امری است که به تدریج و در طول زمان با تلاش و مجاهدت دائمی انجام می گیرد…». (بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما؛ ۱۵ بهمن ۱۳۸۱) اما چطور می توان کوره داغ مبارزه دائمی که زمینه ساز پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی شد را پرحرارت نگه داشت تا همه اهداف آن نهضت محقق شود؟ به نظر می رسد برای نیل به این هدف باید ویژگی های آن نهضت انقلابی را احیا یا تقویت کرد.
مجال برشمردن همه آن ویژگی ها نیست اما در یک نگاه اجمالی و با مقایسه شرایط فعلی با دوران مبارزه پیش از انقلاب می توان به ۳ نیاز امروز پی برد.
۱-  «جهاد تبیین» برای تبلیغ مبانی انقلاب اسلامی: یکی از خصوصیات نهضت امام خمینی (ره) در فاصله سال های ۴۲ تا ۵۷ تبیین پویا و دائمی مبانی این نهضت و اهداف امام خمینی(ره) و زمینه سازی برای مبارزات علنی علیه رژیم پهلوی بود. مرتضی مطهری، علی شریعتی، سید علی خامنه ای،  سید محمدحسین بهشتی، محمد جواد باهنر، اکبر هاشمی رفسنجانی و بسیاری دیگر از چهره های مطرح از جمله کسانی بودند که در جلسات مختلف مذهبی، دانشجویی، مردمی و … به صورت مداوم به تبیین زمینه های شکل گیری یک حکومت اسلامی می پرداختند.
شبکه ای قوی و فرهیخته از متبحرترین نخبگان فعالیت های سیاسی و تشکیلاتی که در برهه هایی که رفت و آمد و اطلاع رسانی بسیار سخت و گاهی غیر ممکن بود حتی به دورترین نقاط ایران نیز می رفتند و برای پیروزی مبارزه می کردند. مبارزه آن ها البته بیشتر از جنس تبیین بود؛ مبارزه ای که شاید بتوان به آن «جهاد تبیین» نام داد.  البته در این میان شاکله اصلی نهضت بر دوش علما و طلاب حوزه های علمیه بود.
 از همین روست که رهبر انقلاب در نخستین سالگرد رحلت امام خمینی (ره)  در پیام تاریخی خود مطالباتی را در این حوزه مطرح می کنند: «…وضعیت دوران انقلاب و توجه روزافزون به اسلام در خارج از مرزهای کشور اسلامی، ایجاب می کند که علمای دین، با بینشی کاملاً نو و با استفاده از ذخیره‌ بی پایان معارف دین و با اسلوب فقاهت سنتی و اجتهاد زنده و پویا، راه جامعه‌اسلامی را هموار نمایند و حوزه‌های علمیه با تحولی  اساسی، خود را با نیازهای امروز جهان تطبیق دهند و … انزوا و دوری از فعالیت سیاسی را -که خواستِ دشمنان و خلاف وظیفه اسلامی است- به‌هیچ‌وجه در زندگی خود و حوزه‌های علمیه راه ندهند و همواره مخصوصاً در مواقع خطر، پیشاپیش صفوف مردم، به تلاشی مخلصانه و خستگی ناپذیر مشغول باشند و علم را با عمل و تفقه را با جهاد و معرفت را با تبلیغ قولی و عملی همراه سازند…».
۲- در میان مردم و برای مردم مبارزه کردن: جالب این جاست که کوچک ترین مساجد در شهرهای کوچک و بزرگ و روستاها ولو با ۲ یا ۳ نفر بخشی از این شبکه بودند که ممکن بود هماهنگی خاصی با مرکز نداشته باشند اما هرکدام مثل یک عضو زنده، به کل مجموعه کمک می رساند و نهضت را پیش می برد. شبکه ای که ادبیات تک تک چهره هایش برای مردم، از هر قشر و طبقه اجتماعی پذیرش داشت و رابطه شان با بدنه مردم بیش از هر تشکل اجتماعی یا سیاسی بود.
 این اجزا خود بخشی از مردم بودند و برای شان چندان مهم نبود که در فلان مسجد فقط ۴ نفر پای کار انقلاب باشند و آن ۴ نفر را همانقدر جدی می گرفتند که یک جمع ۴۰ هزار نفری را. به همین دلیل بود که مردم احساس نزدیکی بیشتری با یاران انقلاب می کردند. اهداف والای انقلاب برای خدمت به مردم ولو در دورافتاده ترین نقاط تا آن جا بود که حتی شورای انقلاب در همان ماه های اول پس از پیروزی یعنی در خطیرترین برهه های تاریخ انقلاب  به دستور شهید بهشتی گروهی را عازم منطقه کردستان کرد برای عمران و آبادانی. این جهت گیری امروز نیز باید دیده شده و از طرف مردم حس شود.
آن ها نباید احساس کنند وعده حل مشکلات شان تنها در برهه های حساس همچون انتخابات ها مطرح می شود بلکه باید درک کنند  انقلاب اسلامی همان انقلابی است که رئیس جمهور نظامش در خرداد ۶۵ داس به دست می گیرد و در مزرعه گندم یک خانواده شهید در روستای فردو گندم درو می کند و وزیر دفاعش همان کسی است که خود در خط مقدم نبرد حضور می یابد. به همین دلیل است که امروز به شدت نیازمند تلفیق آن جهاد تبلیغی با زندگی در میان مردم و خدمت رسانی به مردم هستیم.
۳- زندگی جهادی و مبارزه دائمی: مبارزه برای نیل به اهداف عالی اسلامی و انقلابی با زندگی اشرافی و دور از جامعه همخوانی ندارد. یاران اصلی امام خمینی(ره) در دوران مبارزه کسانی بودند که برای مبارزه همه هستی خود را به میدان آوردند.مروری بر زندگی بسیاری از یاران امام و مطالعه سرگذشت زندگی آن ها به خصوص کسانی که به تبعیدهای طولانی محکوم می شدند یا زندان ها و شکنجه های طولانی ساواک را تحمل کرده بودند، چه آن ها که همچون شهید اندرزگوها طلیعه پیروزی را ندیدند و چه آن ها که پا به پای انقلاب تا امروز آمده اند، نشان می دهد که مبارزه این مبارزان، معجونی از «زندگی و مبارزه مجاهدانه» بوده است. مجاهدتی دائمی که حتی وجوه زندگی شخصی و اعضای خانواده شان را نیز درگیر می کرد و به این ترتیب مرزی میان زندگی و مبارزه باقی نمی گذاشت.
 امروز در آستانه ورود به ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی اگر کسی دغدغه انقلاب و اثبات نقش موثر آن برای رفع مشکلات مردم را دارد باید فارغ از همه دیوارهای کشیده شده بین زندگی خودش و جامعه به مصداق «…وَ جاهِدُوا بأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ…»(توبه، ۴۱) با همه توان به میدان رفع مشکلات کشور بیاید و با همه وجود درک کند که نهضت ۱۵ خرداد در ۲۲ بهمن نه تنها پایان نیافت بلکه آغازی برای ایجاد یک تمدن اسلامی بود؛ آغازی که برای نیل به اهدافش نیاز به «جهاد تبیین»، «خدمت رسانی به مردم» و «زندگی جهادی» دارد.

آیا نهضت ۱۵ خرداد در ۲۲ بهمن ۵۷ به پایان رسید؟

درس بزرگ برانکو به منصوریان/ فرق بزرگ استقلال و پرسپولیس

درس بزرگ برانکو به منصوریان/ فرق بزرگ استقلال و پرسپولیس

پرسپولیس پیروزی دلچسبی در قطر به دست آورد و توانست به عنوان تنها نماینده ایران به جمع هشت تیم برتر آسیا راه پیدا کند. در این میان سبک بازی شاگردان برانکو در این مسابقه با آنچه در دو سال گذشته از پرسپولیس دیده بودیم تفاوت داشت. سرخ‌ها که در همین مسابقات فصل جاری لیگ قهرمانان آسیا هم عمدتا فوتبال مالکانه و پر از پاس و حمله را در دستور کار قرار می‌دادند، این بار خیلی محتاطانه به میدان رفتند و در نهایت جواز صعود را به دست آوردند. شاید نوع نمایش سه‌شنبه پرسپولیس برای برخی از مخاطبان فوتبال تداعی‌کننده بازی ۲۴ساعت قبل استقلال باشد و این سوال به وجود بیاید که چرا آبی‌ها باختند و تحقیر شدند، اما قرمزها بردند و تحسین شدند؟ به راستی آیا سیاست‌های فنی دو تیم، به هم شبیه بود؟ اینطور به نطر نمی‌رسد.

 

واقعیت آن است که استقلال برابر العین از همان ابتدا بنا را روی دفاع مطلق و همه‌جانبه گذاشت و خودش را مقید کرد که تحت هیچ شرایطی روی دروازه حریف حمله نکند. بازی با هشت عنصر دفاعی، به راحتی و از همان دقیقه اول نیت و مقصود منصوریان را برای کادرفنی حریف روشن می‌کرد. به همین دلیل هم العین به سرعت بازی را در اختیار گرفت، انبوهی از موقعیت‌های گلزنی را خلق کرد و نهایتا جشنواره گل راه انداخت. هر گلی که تیم اماراتی به استقلال می‌زد، نماینده کشورمان را یک گام از صعود دور می‌کرد و طبیعی بود که ذهن و روان آنها را به هم بریزد. نکته حایز اهمیت اینکه استقلال در نیمه اول این دیدار فقط چیزی حدود ۲۰درصد از مالکیت توپ را در اختیار داشت که فاجعه‌بار بود. برانکو اما دستش را برای بلماضی رو نکرد. او عینا همان ترکیب بازی رفت را به زمین فرستاد تا کادرفنی و بازیکنان لخویا نفهمند با چه پرسپولیسی مواجه خواهند شد. این سیاست به ثمر هم نشست و سرخپوشان در ۲۵دقیقه نخست بازی متعادلی ارایه دادند؛ آنچه منجر به گل برتری این تیم هم شد. گواه صحت این ادعا هم آن است که نسبت گردش توپ تا پیش از گل پرسپولیس، ۵۵ به ۴۵ به سود نماینده کشورمان بود. این گل شیرازه حریف قطری را از هم پاشید و پس از آن پرسپولیس که زهرش را به حریف ریخته و سرمایه مهمی اندوخته بود، هوشیارانه عقب نشست. شاگردان برانکو یک ساعت سخت را زیر فشار حملات حریف پشت سر گذاشتند و حتی در مواردی خوش‌شانس هم بودند، اما در نهایت بعد از فرا رسیدن دقیقه۸۰ و قطع امید لخویایی‌ها از پیروزی، پرسپولیس دوباره ابتکار عمل را به دست گرفت و صعود کرد. فرق بزرگ پرسپولیس با استقلال این بود که سرخ‌ها ضربه آخر را همان اول زدند، اما آبی‌ها به امید واهی حفظ نتیجه دیدار رفت راهی امارات شدند و بدترین نتیجه تاریخ را گرفتند.

درس بزرگ برانکو به منصوریان/ فرق بزرگ استقلال و پرسپولیس

پرسپولیس پیروزی دلچسبی در قطر به دست آورد و توانست به عنوان تنها نماینده ایران به جمع هشت تیم برتر آسیا راه پیدا کند. در این میان سبک بازی شاگردان برانکو در این مسابقه با آنچه در دو سال گذشته از پرسپولیس دیده بودیم تفاوت داشت. سرخ‌ها که در همین مسابقات فصل جاری لیگ قهرمانان آسیا هم عمدتا فوتبال مالکانه و پر از پاس و حمله را در دستور کار قرار می‌دادند، این بار خیلی محتاطانه به میدان رفتند و در نهایت جواز صعود را به دست آوردند. شاید نوع نمایش سه‌شنبه پرسپولیس برای برخی از مخاطبان فوتبال تداعی‌کننده بازی ۲۴ساعت قبل استقلال باشد و این سوال به وجود بیاید که چرا آبی‌ها باختند و تحقیر شدند، اما قرمزها بردند و تحسین شدند؟ به راستی آیا سیاست‌های فنی دو تیم، به هم شبیه بود؟ اینطور به نطر نمی‌رسد.

 

واقعیت آن است که استقلال برابر العین از همان ابتدا بنا را روی دفاع مطلق و همه‌جانبه گذاشت و خودش را مقید کرد که تحت هیچ شرایطی روی دروازه حریف حمله نکند. بازی با هشت عنصر دفاعی، به راحتی و از همان دقیقه اول نیت و مقصود منصوریان را برای کادرفنی حریف روشن می‌کرد. به همین دلیل هم العین به سرعت بازی را در اختیار گرفت، انبوهی از موقعیت‌های گلزنی را خلق کرد و نهایتا جشنواره گل راه انداخت. هر گلی که تیم اماراتی به استقلال می‌زد، نماینده کشورمان را یک گام از صعود دور می‌کرد و طبیعی بود که ذهن و روان آنها را به هم بریزد. نکته حایز اهمیت اینکه استقلال در نیمه اول این دیدار فقط چیزی حدود ۲۰درصد از مالکیت توپ را در اختیار داشت که فاجعه‌بار بود. برانکو اما دستش را برای بلماضی رو نکرد. او عینا همان ترکیب بازی رفت را به زمین فرستاد تا کادرفنی و بازیکنان لخویا نفهمند با چه پرسپولیسی مواجه خواهند شد. این سیاست به ثمر هم نشست و سرخپوشان در ۲۵دقیقه نخست بازی متعادلی ارایه دادند؛ آنچه منجر به گل برتری این تیم هم شد. گواه صحت این ادعا هم آن است که نسبت گردش توپ تا پیش از گل پرسپولیس، ۵۵ به ۴۵ به سود نماینده کشورمان بود. این گل شیرازه حریف قطری را از هم پاشید و پس از آن پرسپولیس که زهرش را به حریف ریخته و سرمایه مهمی اندوخته بود، هوشیارانه عقب نشست. شاگردان برانکو یک ساعت سخت را زیر فشار حملات حریف پشت سر گذاشتند و حتی در مواردی خوش‌شانس هم بودند، اما در نهایت بعد از فرا رسیدن دقیقه۸۰ و قطع امید لخویایی‌ها از پیروزی، پرسپولیس دوباره ابتکار عمل را به دست گرفت و صعود کرد. فرق بزرگ پرسپولیس با استقلال این بود که سرخ‌ها ضربه آخر را همان اول زدند، اما آبی‌ها به امید واهی حفظ نتیجه دیدار رفت راهی امارات شدند و بدترین نتیجه تاریخ را گرفتند.

درس بزرگ برانکو به منصوریان/ فرق بزرگ استقلال و پرسپولیس