دعای محمد بن ابی قره در شب شانزدهم رمضان

دعای محمد بن ابی قره در شب شانزدهم رمضان

به گزارش جهان نیوز،
اللَّهُمَّ أَنْتَ إِلَهِي وَ لِي إِلَيْكَ حَاجَةٌ وَ بِي إِلَيْكَ فَاقَةٌ وَ لَا أَجِدُ إِلَيْكَ شَافِعاً

خداوندا، تو معبود منى و من به تو حاجت و نياز دارم و در دل خود شفاعت‌كننده‌اى به درگاه تو 

 

وَ لَا مُتَقَرِّباً أَوْجَهُ فِي نَفْسِي وَ لَا أَعْظَمُ رَجَاءً عِنْدِي مِنْكَ وَ قَدْ نَصَبْتُ يَدِي إِلَيْكَ فِي تَعْظِيمِ ذِكْرِكَ

و وسيله‌ى تقرّبى بلندمرتبه‌تر و پراميدتر از تو نمى‌يابم و اكنون براى تعظيم ياد و بزرگداشت اسمائت، دست به‌سوى تو بلند كرده‌ام 

 

 

وَ تَفْخِيمِ أَسْمَائِكَ وَ إِنِّي أُقَدِّمُ إِلَيْكَ بَيْنَ يَدَيْ حَوَائِجِي بَعْدَ ذِكْرِي نَعْمَاءَكَ عَلَيَّ بِإِقْرَارِي لَكَ

و پيشاپيش خواسته‌هاى خود و بعد از به ياد آوردن نعمت‌هايت بر من، اعتراف به درگاهت 

 

 

وَ مَدْحِي إِيَّاكَ وَ ثَنَائِي عَلَيْكَ وَ تَقْدِيسِي مَجْدَكَ وَ تَسْبِيحِي قُدْسَكَ الْحَمْدُ لَكَ بِمَا أَوْجَبْتَ عَلَيَّ مِنَ الشُّكْرِ [شُكْرَكَ‏]

و مدح و ثنا و به پاكى ستودن بزرگى و تسبيح مقام قدست را مقدم مى‌دارم. ستايش تو را كه سپاسگزارى از خود را بر من واجب نمودى 

 

 

وَ عَرَّفْتَنِي مِنْ نَعْمَائِكَ وَ أَلْبَسْتَنِي مِنْ عَافِيَتِكَ وَ أَفْضَلْتَ عَلَيَّ مِنْ جَزِيلِ عَطِيَّتِكَ

و نعمتت را به من شناساندى و عافيتت را به من پوشاندى و عطاياى بزرگ و برترت را به من ارزانى داشتى؛

 

 

فَإِنَّكَ قُلْتَ سَيِّدِي‏ (لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ) وَ قَوْلُكَ صِدْقٌ وَ وَعْدُكَ حَقٌّ

زيرااى آقاى من فرمودى: «اگر سپاسگزارى كنيد، قطعا [نعمت خود را]افزون مى‌كنم و اگر ناسپاسى كنيد، كيفر من بسيار سخت است.» و سخن تو راست و وعده‌ات حق است

 

 

وَ قُلْتَ سَيِّدِي‏ (وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها) وَ قُلْتَ‏ (ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً) 

و نيزاى آقاى من فرمودى: «اگر بخواهيد نعمت خدا را به شماره درآوريد، نمى‌توانيد.» و نيز فرمودى: «خدا را از روىتضرّع و به‌صورت نهانى بخوانى.»

 

 

وَ قُلْتَ‏ (ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ‏)

و فرمودى: «خدا را از روى بيم و آزمندى بخوانيد، كه رحمت او به نيكوكاران نزديك است.»

 

 

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ قَلِيلًا مِنْ كَثِيرٍ مَعَ حَاجَةٍ بِي إِلَيْهِ عَظِيمَةٌ

خدايا، من اندك از بسيار را درخواست مى‌كنم با اين‌كه نياز من به آن بسيار و بى‌نيازى تو از آن ديرينه است 

 

 

وَ غِنَاكَ عَنْهُ قَدِيمٌ وَ هُوَ عِنْدِي كَثِيرٌ وَ هُوَ عَلَيْكَ سَهْلٌ يَسِيرٌ

و آن نزد من بسيار، و برآوردن آن براى تو آسان و راحت است. 

 

 

اللَّهُمَّ إِنَّ عَفْوَكَ عَنْ ذَنْبِي وَ تَجَاوُزَكَ عَنْ خَطِيئَتِي وَ صَفْحَكَ عَنْ ظُلْمِي وَ سَتْرَكَ عَلَى قَبِيحِ عَمَلِي

خداوندا، اين‌كه گناه مرا عفو كردى و از خطايم درگذشتى و ستم مرا ناديده گرفتى و عمل زشتم را پوشيدى 

 

 

وَ حِلْمَكَ عَنْ كَبِيرٍ جُرْمِي عِنْدَ مَا كَانَ مِنْ خَطَئِي وَ عَمْدِي أَطْمَعَنِي فِي أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَا أَسْتَوْجِبُهُ مِنْكَ فَصِرْتُ

و در برابر جرم بزرگ [بسيار]من بردبارى نمودى، خواه خطا بوده و يا به عمد، مرا آزمند نموده كه چيزى را از تو بخواهم كه مستحق آن نيستم. 

 

 

أَدْعُوكَ آمِناً وَ أَسْأَلُكَ مُسْتَأْنِساً لَا خَائِفاً وَ لَا وَجِلًا مُدِلًّا عَلَيْكَ فِيمَا قَصَدْتُ فِيهِ إِلَيْكَ

از اين‌رو، اكنون چنان گرديده‌ام كه با ايمنى، تو را مى‌خوانم و با دلبستگى و انس تو را از تو تقاضا مى‌كنم، نه با بيم و هراس و در آنچه آهنگ تو را نموده‌ام، بر تو اعتماد دارم 

 

 

فَإِنْ أَبْطَأَ عَنِّي عَتَبْتُ بِجَهْلِي عَلَيْكَ وَ لَعَلَّ الَّذِي أَبْطَأَ عَنِّي هُوَ خَيْرٌ لِي 

و اگر خواسته‌ام به تأخير افتد، با جهل خود تو را سرزنش مى‌كنم، درحالى‌كه شايد تأخير آن به خير من بوده است، 

 

 

لِعِلْمِكَ بِعَاقِبَةِ الْأُمُورِ فَلَمْ أَرَ مَوْلًى كَرِيماً أَصْبَرَ عَلَى عَبْدٍ لَئِيمٍ مِنْكَ عَلَيَّ

زيرا تو از عاقبت همه چيز آگاهى. بنابراين، اى پروردگار من، آقايى بزرگوارتر و شكيباتر از تو كه بر [نادانى]بنده‌ى فرومايه‌اش صبر كند، نديده‌ام؛

 

 

يَا رَبِّ إِنَّكَ تَدْعُونِي فَأُوَلِّي عَنْكَ وَ تَتَحَبَّبُ إِلَيَّ فَأَتَبَغَّضُ إِلَيْكَ وَ تَتَوَدَّدُ إِلَيَّ فَلَا أَقْبَلُ مِنْكَ 

 زيرا اى پروردگار من، تو مرا مى‌خوانى و من از تو رو برمى‌گردانم و با من اظهار دوستى مى‌كنى و من اظهار خشم مى‌كنم و تو به من مهربانى مى‌كنى و من نمى‌پذيرم، 

 

 

كَأَنَّ لِي التَّطَوُّلَ عَلَيْكَ ثُمَّ لَا يَمْنَعُكَ ذَلِكَ مِنَ الرَّحْمَةِ لِي وَ الْإِحْسَانِ إِلَيَّ وَ التَّفَضُّلِ عَلَيَّ بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ

به‌گونه‌اى كه گويى من بر تو منّت گذارده و چيزى بخشيده‌ام، ولى اين همه مانع از رحمت و نيكوكارى و تفضّل تو به جود و كرمت بر من نشد، 

 

 

فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ارْحَمْ عَبْدَكَ الْجَاهِلَ وَ عُدْ عَلَيْهِ بِفَضْلِ إِحْسَانِكَ وَ جُودِكَ إِنَّكَ جَوَادٌ كَرِيم‏

پس بر محمّد و آل محمّد درود فرست و بر اين بنده‌ى نادانت رحم آر و با فضل نيكوكارى‌ات بر او ببخش، به راستى كه تو بخشنده و بزرگوارى.

منبع:باشگاه خبرنگاران

دعای محمد بن ابی قره در شب شانزدهم رمضان

به گزارش جهان نیوز،
اللَّهُمَّ أَنْتَ إِلَهِي وَ لِي إِلَيْكَ حَاجَةٌ وَ بِي إِلَيْكَ فَاقَةٌ وَ لَا أَجِدُ إِلَيْكَ شَافِعاً

خداوندا، تو معبود منى و من به تو حاجت و نياز دارم و در دل خود شفاعت‌كننده‌اى به درگاه تو 

 

وَ لَا مُتَقَرِّباً أَوْجَهُ فِي نَفْسِي وَ لَا أَعْظَمُ رَجَاءً عِنْدِي مِنْكَ وَ قَدْ نَصَبْتُ يَدِي إِلَيْكَ فِي تَعْظِيمِ ذِكْرِكَ

و وسيله‌ى تقرّبى بلندمرتبه‌تر و پراميدتر از تو نمى‌يابم و اكنون براى تعظيم ياد و بزرگداشت اسمائت، دست به‌سوى تو بلند كرده‌ام 

 

 

وَ تَفْخِيمِ أَسْمَائِكَ وَ إِنِّي أُقَدِّمُ إِلَيْكَ بَيْنَ يَدَيْ حَوَائِجِي بَعْدَ ذِكْرِي نَعْمَاءَكَ عَلَيَّ بِإِقْرَارِي لَكَ

و پيشاپيش خواسته‌هاى خود و بعد از به ياد آوردن نعمت‌هايت بر من، اعتراف به درگاهت 

 

 

وَ مَدْحِي إِيَّاكَ وَ ثَنَائِي عَلَيْكَ وَ تَقْدِيسِي مَجْدَكَ وَ تَسْبِيحِي قُدْسَكَ الْحَمْدُ لَكَ بِمَا أَوْجَبْتَ عَلَيَّ مِنَ الشُّكْرِ [شُكْرَكَ‏]

و مدح و ثنا و به پاكى ستودن بزرگى و تسبيح مقام قدست را مقدم مى‌دارم. ستايش تو را كه سپاسگزارى از خود را بر من واجب نمودى 

 

 

وَ عَرَّفْتَنِي مِنْ نَعْمَائِكَ وَ أَلْبَسْتَنِي مِنْ عَافِيَتِكَ وَ أَفْضَلْتَ عَلَيَّ مِنْ جَزِيلِ عَطِيَّتِكَ

و نعمتت را به من شناساندى و عافيتت را به من پوشاندى و عطاياى بزرگ و برترت را به من ارزانى داشتى؛

 

 

فَإِنَّكَ قُلْتَ سَيِّدِي‏ (لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ) وَ قَوْلُكَ صِدْقٌ وَ وَعْدُكَ حَقٌّ

زيرااى آقاى من فرمودى: «اگر سپاسگزارى كنيد، قطعا [نعمت خود را]افزون مى‌كنم و اگر ناسپاسى كنيد، كيفر من بسيار سخت است.» و سخن تو راست و وعده‌ات حق است

 

 

وَ قُلْتَ سَيِّدِي‏ (وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها) وَ قُلْتَ‏ (ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً) 

و نيزاى آقاى من فرمودى: «اگر بخواهيد نعمت خدا را به شماره درآوريد، نمى‌توانيد.» و نيز فرمودى: «خدا را از روىتضرّع و به‌صورت نهانى بخوانى.»

 

 

وَ قُلْتَ‏ (ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ‏)

و فرمودى: «خدا را از روى بيم و آزمندى بخوانيد، كه رحمت او به نيكوكاران نزديك است.»

 

 

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ قَلِيلًا مِنْ كَثِيرٍ مَعَ حَاجَةٍ بِي إِلَيْهِ عَظِيمَةٌ

خدايا، من اندك از بسيار را درخواست مى‌كنم با اين‌كه نياز من به آن بسيار و بى‌نيازى تو از آن ديرينه است 

 

 

وَ غِنَاكَ عَنْهُ قَدِيمٌ وَ هُوَ عِنْدِي كَثِيرٌ وَ هُوَ عَلَيْكَ سَهْلٌ يَسِيرٌ

و آن نزد من بسيار، و برآوردن آن براى تو آسان و راحت است. 

 

 

اللَّهُمَّ إِنَّ عَفْوَكَ عَنْ ذَنْبِي وَ تَجَاوُزَكَ عَنْ خَطِيئَتِي وَ صَفْحَكَ عَنْ ظُلْمِي وَ سَتْرَكَ عَلَى قَبِيحِ عَمَلِي

خداوندا، اين‌كه گناه مرا عفو كردى و از خطايم درگذشتى و ستم مرا ناديده گرفتى و عمل زشتم را پوشيدى 

 

 

وَ حِلْمَكَ عَنْ كَبِيرٍ جُرْمِي عِنْدَ مَا كَانَ مِنْ خَطَئِي وَ عَمْدِي أَطْمَعَنِي فِي أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَا أَسْتَوْجِبُهُ مِنْكَ فَصِرْتُ

و در برابر جرم بزرگ [بسيار]من بردبارى نمودى، خواه خطا بوده و يا به عمد، مرا آزمند نموده كه چيزى را از تو بخواهم كه مستحق آن نيستم. 

 

 

أَدْعُوكَ آمِناً وَ أَسْأَلُكَ مُسْتَأْنِساً لَا خَائِفاً وَ لَا وَجِلًا مُدِلًّا عَلَيْكَ فِيمَا قَصَدْتُ فِيهِ إِلَيْكَ

از اين‌رو، اكنون چنان گرديده‌ام كه با ايمنى، تو را مى‌خوانم و با دلبستگى و انس تو را از تو تقاضا مى‌كنم، نه با بيم و هراس و در آنچه آهنگ تو را نموده‌ام، بر تو اعتماد دارم 

 

 

فَإِنْ أَبْطَأَ عَنِّي عَتَبْتُ بِجَهْلِي عَلَيْكَ وَ لَعَلَّ الَّذِي أَبْطَأَ عَنِّي هُوَ خَيْرٌ لِي 

و اگر خواسته‌ام به تأخير افتد، با جهل خود تو را سرزنش مى‌كنم، درحالى‌كه شايد تأخير آن به خير من بوده است، 

 

 

لِعِلْمِكَ بِعَاقِبَةِ الْأُمُورِ فَلَمْ أَرَ مَوْلًى كَرِيماً أَصْبَرَ عَلَى عَبْدٍ لَئِيمٍ مِنْكَ عَلَيَّ

زيرا تو از عاقبت همه چيز آگاهى. بنابراين، اى پروردگار من، آقايى بزرگوارتر و شكيباتر از تو كه بر [نادانى]بنده‌ى فرومايه‌اش صبر كند، نديده‌ام؛

 

 

يَا رَبِّ إِنَّكَ تَدْعُونِي فَأُوَلِّي عَنْكَ وَ تَتَحَبَّبُ إِلَيَّ فَأَتَبَغَّضُ إِلَيْكَ وَ تَتَوَدَّدُ إِلَيَّ فَلَا أَقْبَلُ مِنْكَ 

 زيرا اى پروردگار من، تو مرا مى‌خوانى و من از تو رو برمى‌گردانم و با من اظهار دوستى مى‌كنى و من اظهار خشم مى‌كنم و تو به من مهربانى مى‌كنى و من نمى‌پذيرم، 

 

 

كَأَنَّ لِي التَّطَوُّلَ عَلَيْكَ ثُمَّ لَا يَمْنَعُكَ ذَلِكَ مِنَ الرَّحْمَةِ لِي وَ الْإِحْسَانِ إِلَيَّ وَ التَّفَضُّلِ عَلَيَّ بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ

به‌گونه‌اى كه گويى من بر تو منّت گذارده و چيزى بخشيده‌ام، ولى اين همه مانع از رحمت و نيكوكارى و تفضّل تو به جود و كرمت بر من نشد، 

 

 

فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ارْحَمْ عَبْدَكَ الْجَاهِلَ وَ عُدْ عَلَيْهِ بِفَضْلِ إِحْسَانِكَ وَ جُودِكَ إِنَّكَ جَوَادٌ كَرِيم‏

پس بر محمّد و آل محمّد درود فرست و بر اين بنده‌ى نادانت رحم آر و با فضل نيكوكارى‌ات بر او ببخش، به راستى كه تو بخشنده و بزرگوارى.

منبع:باشگاه خبرنگاران

دعای محمد بن ابی قره در شب شانزدهم رمضان

شوک جدید بازار تابستانی به منصوریان/ بن بست در مذاکرات استقلال با ۲ بمب جذاب

شوک جدید بازار تابستانی به منصوریان/ بن بست در مذاکرات استقلال با ۲ بمب جذاب

افق نیوز، علیرضا منصوریان برای تقویت ساختار تهاجمی خود رد لیگ هفدهم از مدت ها قبل روی دو مهاجم سرشناس دست گذاشته بود که مذاکرات اولیه با این دو بازیکن به خوبی پیش رفت اما در شرایطی که همه منتظر نهایی شدن قرارداد آنها بودند خبر رسید مرتضی تبریزی و سجاد شهباززاده از استقلال دور شده اند.

 

گفته می شود در مذاکرات نهایی مسئولان باشگاه با این دو بازیکن که طی یکی دو روز گذشته جنبه جدی به خود گرفت مذاکرات در خصوص مسائل مالی میان طرفین به بن بست خورد تا شوک جدیدی به منصوریان و طرفداران استقلال وارد شود. در این بین از پیشنهاد جالب توجه یکی از باشگاه های لیگ برتری به این دو نفر هم می توان به عنوان دلیل اصلی این بن بست نام برد که بدجوری افکار سرمربی استقلال را به خود مشغول کرده است.

جام

شوک جدید بازار تابستانی به منصوریان/ بن بست در مذاکرات استقلال با ۲ بمب جذاب

افق نیوز، علیرضا منصوریان برای تقویت ساختار تهاجمی خود رد لیگ هفدهم از مدت ها قبل روی دو مهاجم سرشناس دست گذاشته بود که مذاکرات اولیه با این دو بازیکن به خوبی پیش رفت اما در شرایطی که همه منتظر نهایی شدن قرارداد آنها بودند خبر رسید مرتضی تبریزی و سجاد شهباززاده از استقلال دور شده اند.

 

گفته می شود در مذاکرات نهایی مسئولان باشگاه با این دو بازیکن که طی یکی دو روز گذشته جنبه جدی به خود گرفت مذاکرات در خصوص مسائل مالی میان طرفین به بن بست خورد تا شوک جدیدی به منصوریان و طرفداران استقلال وارد شود. در این بین از پیشنهاد جالب توجه یکی از باشگاه های لیگ برتری به این دو نفر هم می توان به عنوان دلیل اصلی این بن بست نام برد که بدجوری افکار سرمربی استقلال را به خود مشغول کرده است.

جام

شوک جدید بازار تابستانی به منصوریان/ بن بست در مذاکرات استقلال با ۲ بمب جذاب

همه چیز درباره سند آموزش ۲۰۳۰

همه چیز درباره سند آموزش ۲۰۳۰

خبرگزاری فارس: همه چیز درباره سند آموزش 2030

عنوان بحث من، ابعاد پیدا و ناپیدای چارچوب اقدام جهانی آموزش ۲۰۳۰ است که من به اختصار از آن تحت عنوان سند آموزش ۲۰۳۰ تعبیر می کنم.

سند آموزش ۲۰۳۰، مجموعه اقدامات شفافی است که در جهت تحقق هدف چهارم از هفده هدفی که در برنامه اهداف توسعه پایدار در سال ۲۰۱۶ میلادی به تصویب رسیده است، تهیه شده است.
در واقع باید توجه داشت که مادر سند آموزش ۲۰۳۰، برنامه اهداف توسعه پایدار است و نمی توان سند آموزش ۲۰۳۰ را بدون ملاحظه برنامه اهداف توسعه پایدار تحلیل کرد.
سئوال اول این است که آیا سند آموزش ۲۰۳۰، یک سند الزام آور محسوب می شود؟ دوستان دولت معتقدند که خیر، این سند یک بیانیه یا یک توصیه نامه است و تعهدی را برای کشور ما بوجود نیاورده است؛ لکن من به چند دلیل عرض می کنم که بر خلاف نظر دولت، سند آموزش ۲۰۳۰، یک سند الزام آور به شمار می رود :
یکم؛ در سراسر متن این سند، مانند خود برنامه اهداف توسعه پایدار که مادر سند آموزش ۲۰۳۰ است، به وفور از گزاره های انشایی یعنی “باید” و “نباید”، یا کشورها “موظف” اند یا “مکلف” هستند و امثال این واژه ها استفاده شده است. خب، چرا در یک توصیه نامه که ما با ادبیات توصیه نامه ها در نظام بین الملل نا آشنا نیستیم، این میزان گزاره انشایی درج شده است؟
دوم؛ همانطور که می دانید، بنا به اعلام برادرانمان، جمهوری اسلامی ایران در زمان تصویب اجماعی سند آموزش ۲۰۳۰ با اصرار اعلام تحفظ یا resarvation کرده است. مجددا سئوال می کنم، چه دلیلی دارد که برای یک توصیه نامه محض که هیچ گونه تعهدی را برای کشورمان ایجاد نمی کند، مصرا اعلام تحفظ شود؟ یا حق تحفظ زمانی مطرح است که کشوری بخواهد شانه خود را از زیر بار بخشی از تعهدات که با اصول یا منافع خود ناسازگار است، خالی کند. پس معلوم می شود که سند آموزش ۲۰۳۰ یک تعهدنامه است، هرچند نام آن را بیانیه گذاشته اند. من دیدم بعضی گفته اند، علت اعلام تحفظ از سوی جمهوری اسلامی، بستن راه تحمیل تفاسیر معارض با باورهای دینی از سوی مجامع بین المللی بوده است. حال این سئوال قابل طرح است که مگر همین متن سند فعلی ۲۰۳۰ با ترمینولوژی سازمان ملل، با بخشی از باورها و ارزش های دینی ما در تعارض نیست که ما راه را برای تحمیل تفاسیر معارض در آینده ببندیم؟
سوم؛ تجربه نشان داده است که نهادهای وابسته به سازمان ملل برای متعهد کردن کشورهای مورد نظر به برنامه های خود، به روش گام به گام و تدریجی عمل می کنند. یعنی ابتدا با همین ادبیات که مثلا فلان بیانیه برای شما الزام آور نیست، کشورها را به تایید بی چون و چرای این بیانیه ها ترغیب می کنند، و در گام های بعدی، کشورها را با ابزارهای گوناگون من جمله تحت فشار افکار عمومی، به سمت متعهد نمودن به مفاد این بیانیه ها حرکت نموده و حتی به بهانه عدم اجرای مفاد آنها، برای کشورها پرونده سازی می کنند. نمونه های فراوانی وجود دارد که کشوری را حتی مجبور به پس گرفتن اعلام تحفظ و حق شرط خود کرده اند یا به استناد همین بیانیه های به ظاهر غیر الزام آور، آنها را مورد بازخواست قرار داده اند.
حالا در اینجا این مطلب قابل بحث است که اگر بر فرض سند آموزش ۲۰۳۰، برای جمهوری اسلامی ایران تعهدآور نبوده است، پس چرا هیات محترم وزیران در مصوبه ۹۵/۶/۲۶، هم به این تعهدات صراحتا اشاره کرده، و هم خود را در عالی ترین سطح ممکن به این سند متعهد کرده است؟
شما به مصوبه هیات محترم وزیران نگاه کنید؛ گفته است به منظور هماهنگی و ارائه راهکارهای تحقق کامل اهداف و تعهدات برنامه آموزش ۲۰۳۰ کارگروه فلان تاسیس می شود. در اینجا دو واژه قابل ملاحظه است : یکی واژه “تحقق کامل” که با اعلام تحفظ در تناقض است، و دیگری واژه “تعهدات برنامه آموزش ۲۰۳۰” که خود دولت تعهدآور بودن سند ۲۰۳۰ را تایید کرده است.
پس دقت بفرمایید، این سند هر اسمی که داشته باشد، برای جمهوری اسلامی تعهدآور بوده و دوستان دولت از این موضوع بی اطلاع نبوده اند.
خب، بحث بعدی این است که وقتی یک سند بین المللی، تعهداتی را برای جمهوری اسلامی ایجاد می کند، مرجع تصویب آن مطابق قانون اساسی کجاست؟ آیا دولت می تواند راسا چنین سندی را تایید کند؟
عرض من این است که طبق اصل ۷۷ و اصل ۱۲۵ قانون اساسی، مرجع تصویب تعهدات، مجلس است نه دولت؛ ضمن اینکه شورای نگهبان در استفساریه مورخ ۶۲/۶/۸، می گوید، صرف نظر از نام ها، هر سندی که برای کشور ایجاد تعهد کند، باید به تصویب مجلس برسد.
حتی یک اشکال حقوقی به همین مصوبه ۹۵/۶/۲۶ هیات وزیران نیز وارد است که طبق اصل ۱۳۸ قانون اساسی، دولت تنها زمانی می تواند بخش یا همه اختیارات خود را به یک کارگروه و امثالهم اعطا کند که وزرای ذی ربط ( یعنی چند وزیر ) در آن عضو باشند؛ این در حالی است که در مصوبه هیات وزیران برای تشکیل کارگروه ملی آموزش ۲۰۳۰، فقط یک وزیر یعنی وزیر آموزش و پرورش عضو است و معلوم نیست چگونه این ایراد مهم از چشم هیات انطباق مجلس افتاده است؟!
سئوال بعدی این است که آیا سند آموزش ۲۰۳۰ در کشور به طور مخفیانه به تایید رسیده و مراحل بعدی خود را طی کرده یا نه؟ پاسخ این است که علی الظاهر طبق ضوابط، این سند مراحل تصویب خود را طی کرده و مخفی کاری در بین نبوده است ولیکن در این بین، به دلیل نامشخصی، شورای عالی آموزش و پرورش و از آن مهم تر، شورای عالی انقلاب فرهنگی، نه فقط در مراحل تایید این سند، بلکه در مرحله تدوین چارچوب اقدام ملی آموزش ۲۰۳۰ نیز در معرض بی اطلاعی مطلق قرار گرفته است. این در حالی است که مرجع هرگونه تحول در آموزش و پرورش به شکل غیر هم عرض، این دو شورا هستند و هیچ منطقی به حاشیه راندن این دو شورا را در امور آموزش و پرورش قبول نمی کند. با این وصف، تعبیر من این است که این سند، به طور “تقریبا پنهان” مراحل خود را طی کرده است چراکه مراجع اصلی و تخصصی کشور عمدا و یا غیر عمد در معرض بی اطلاعی قرار گرفته اند.
یک بحث از سوی دوستان دولت مطرح است که بسیاری از اهداف و رویکردهای سند آموزش ۲۰۳۰ با اسناد مرتبط در داخل نظام مانند سند تحول بنیادین مشترک است و لذا لزومی ندارد تا این حد درباره سند آموزش ۲۰۳۰ بدبینی وجود داشته باشد یا سیاه نمایی شود. در پاسخ عرض می کنیم که اولا، ما درباره سند آموزش ۲۰۳۰ سیاه نمایی مطلق نمی کنیم و طبیعتا معتقدیم در این سند نکات مثبتی نیز می توان یافت که قابل بهره برداری باشد، لیکن وجود اشتراک لفظی نباید ما را به غلط، به وجود اشتراک معنوی سوق دهد؛ بله، بعضی واژه ها مشترک است اما بر اساس ترمینولوژی ما و ترمینولوژی سازمان ملل، هیچگونه اشتراک معنوی بین این واژه ها برقرار نیست.
بعضی ها سئوال می کنند که خب، حالا این سند آموزش ۲۰۳۰ چه فوائدی برای کشور دارد که این همه از سوی دولت محترم روی آن پافشاری شده است؟ دوستان دولتی معتقدند که خاصیت عمل به سند ۲۰۳۰، این است که جمهوری اسلامی، از قعر جدول رده بندی های بین المللی خارج می شود و مورد تقدیر و تشویق مجامع بین المللی قرار می گیرد ضمن اینکه از تصویرسازی منفی علیه جمهوری اسلامی جلوگیری می کند. عرض من این است که این فایده که شما ذکر می کنید، در صورت به خطر افتادن سرنوشت کشور در حوزه آموزش، چه ارزش دارد؟ از طرف دیگر، مگر در سایر موارد مانند عرصه علم و فناوری که ما در رتبه بندی های بین المللی در صدر جداول قرار گرفته ایم، لزوما پای یک سندی مانند سند آموزش در میان بوده است؟ آیا نمی توان گزارش اقدامات مترقی جمهوری اسلامی در حوزه آموزش عمومی را منتشر کرد و جلوی تصویرسازی منفی علیه جمهوری اسلامی را گرفت؟ برای نمونه، تا الان وزارت امور خارجه یا وزارت آموزش و پرورش چه اقدامی برای ترجمه سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش و ارائه آن به همراه گزارش اقدامات برای مجامع بین المللی انجام داده است؟
امروز برای کسی قابل انکار نیست که جمهوری اسلامی طی ۳۹ سال اخیر، اقدامات بسیار مهم و پیشتازانه ای را برای ارتقاء آموزش عمومی در کشور انجام داده است که در مقایسه با بسیاری از کشورهای مدعی، دهها پله بالاتر است و این انفعال در بین بعضی مسئولان که به موقعیت برتر کشور در این میدان باور ندارند، جای تاسف دارد.
یک بحث دیگر، این است که آیا نقد سند آموزش ۲۰۳۰ به منزله این است که جمهوری اسلامی ایران مایل به ارتباطات و تعاملات بین المللی نیست؟ پاسخ بنده این است که خیر؛ جمهوری اسلامی ایران بر اساس اصول و اهداف انقلاب از هرگونه ارتباط و همکاری بین المللی، مادامی که مبتنی بر احترام به باورها و ارزش های اسلامی و انقلابی، و همچنین مبتبی بر عدالت باشد، استقبال می کند. لکن شما به کارنامه نهادهای وابسته به سازمان ملل نگاه کنید؛ آیا در این چند دهه اخیر، عملکرد این نهادها نسبتی با احترام به باورها و ارزش های اسلامی ما، و سایر کشورهای اسلامی، و همچنین نسبتی با عدالت داشته است؟ این ها چه نهادهای بین المللی ای هستند که عملا به ابزار سیاسی کشورهای سلطه گر غربی و تطهیر کننده جنایات این ها تبدیل شده اند؟! چگونه می شود که دبیرکل همین سازمان ملل با گرفتن رشوه از رژیم عربستان سعودی، حاضر است با کمال وقاحت چشم خود را بر روی هزاران کودک و زن مظلوم یمنی که هر روز در این کشور مورد حمله جنگنده های سعودی قرار می گیرند و مظلومانه کشته یا زخمی می شوند، ببندد؟! آیا دیگر آبرویی برای سازمان ملل و نهادهای وابسته به آن باقی مانده است؟ آیا می توان به این مجموعه اعتماد کرد؟
در این شرایط، عقل حکم می کند که مواجهه با نهادهای وابسته به سازمان ملل، فوق العاده هوشمندانه و مبتکرانه باشد. هیچ دلیلی ندارد که کشور ما برای پزهای بین المللی پوچ و مشمئز کننده، یا برای کف و سوت نهادهای به ظاهر بین المللی، اسنادی را امضا یا تایید کند که اصول و ارزش های جمهوری اسلامی در آن نادیده گرفته شده است.
در اینجا مایلم چند نکته درباره هشدار صریح رهبر معظم انقلاب اسلامی حفظه الله تعالی در دیدار هفته معلم امسال یعنی ۱۷ اردیبهشت، خدمتتان عرض کنم :
اولا، حقیقتا هشدار صریح و قاطع رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره سند آموزش ۲۰۳۰، جزو الطاف خفیه الهی به این انقلاب، نظام و ملت بود. متاسفانه به بهانه سند آموزش ۲۰۳۰ یک جابجایی ارزشی و به تبع آن، اتفاقات تلخی در کشور در حال وقوع بود که من از آن به نفوذ عمیق دشمن در حیاط خلوت کشور یعنی نظام آموزش و پرورش، به قصد استحاله تدریجی و براندازی نرم نظام تعبیر می کنم و مقام معظم رهبری با ورود شجاعانه و به موقع، جلوی این نفوذ را سد کردند.
ثانیا، ورود ولی فقیه در مسائل خطیر و سرنوشت ساز، نه زمان بردار است، و نه در چارچوب ملاحظات جناحی و سیاسی یا رویکردهای محافظه کارانه محدود می شود. ولی فقیه، هرگاه حجت شرعی را بر خود تمام ببیند ورود می کند و به وظیفه الهی و اسلامی خود عمل می کند و در این مورد نیز این کار را کردند.
البته بعضی ها در انتخابات اخیر، از هشدار رهبر معظم انقلاب سوء استفاده سیاسی کردند و با مخلوط کردن حرف های صحیح و غلط، به سمت انتقام گیری از رقیب سیاسی خودشان رفتند که این کار به هیچ وجه قابل قبول نبود. لکن آنچه مسلم است، ورود رهبر معظم انقلاب در این عرصه، یک ورود کاملا حکیمانه و به موقع بود و چه بسا گذشت زمان، می توانست خسارات جبران ناپذیری را به بار بیاورد.
حالا بعضی ها گفتند، اطلاعات غلط به مقام معظم رهبری داده شده است. من در پاسخ، به حدیثی از امام علی علیه السلام اشاره می کنم که فرمودند، إنَّ لِسانُ الْمُؤمِنِ وَراءَ قَلْبِهِ فَإذا أرادَ أنْ‏ یَتَکَلَّمَ بِشَىْ‏ءٍ تَدَبِّرُهُ بِقَلْبِهِ ثُمَّ أمْضاهُ بِلِسانِهِ. یعنی زبان مؤمن در پشت قلب (عقل) اوست و هنگامى که اراده کند سخنى بگوید نخست با عقل خود آن را بررسى میکند سپس بر زبانش جارى می سازد.
ببینید عزیزان، نه امکان ارائه اطلاعات غلط به مقام معظم رهبری وجود دارد، و نه مقام معظم رهبری بدون اطمینان از اطلاعاتی که به دستشان می رسد درباره چیزی قضاوت می کنند. لذا جا دارد افرادی که در هفته های قبل ادعا کردند اطلاعات غلط به رهبر انقلاب داده شده است، با توجه به حدیثی که خواندم، از این پس قبل از سخن گفتن عقل خود را فعال کنند تا خدای ناکرده حماقت بر آنها غلبه نکند؛ بالاخره عقل چیز خوبی است و باید از آن استفاده کرد!
بحث بعدی این است که آیا کاری که بر اساس مصوبه هیات وزیران و با تشکیل ۳۰ کمیته در ذیل کارگروه ملی آموزش ۲۰۳۰، تحت عنوان تهیه چارچوب اقدام ملی انجام شده است، می تواند از نگرانی ها کم کند یا خیر؟
پاسخ بنده این است که اولا؛ با وجود سند مترقی و قابل افتخار تحول بنیادین در آموزش و پرورش، اساسا تهیه و تصویب یک سند موازی کار معقولی نبوده و نیست و عملا مدیران کشور را دچار دوگانگی می کند. لذا صریحا باید عرض کنم  که تا سند تحول بنیادین آموزش و پرورش وجود دارد، و از یک پشتوانه قوی و منحصربفرد نخبگانی برخوردار است، وجود یک سند دیگر برای تحول در آموزش و پرورش خردمندانه نیست و حتی به بیان دیگر، تهیه سند موازی، به تمسخر گرفتن اسناد بالادستی نظام و همچنین تمسخر مراجعی است که این سندها را تصویب کرده اند. من شنیدم همین سند تحول بنیادین آموزش و پرورش طی ۲۳ جلسه در شورای عالی انقلاب فرهنگی کلمه به کلمه بررسی و تایید شده است؛ خب پس چرا به دنبال سند دیگری هستیم که از یک-دهم چنین پشتوانه ای برخوردار نیست؟!
ثانیا، در تدوین این چارچوب اقدام ملی نه تنها از فقها و دین شناسان مبرز حوزه های علمیه برای تشخیص مغایرت های ۲۰۳۰ با شرع مقدس استفاده نشده، بلکه چارچوب اقدام ملی، با قوت، همان خط سند بین المللی آموزش ۲۰۳۰ را دنبال کرده و به جز در بعضی موارد، در بخش مهمی از مفاد آن، به سمت سکولارسازی آموزش و پرورش حرکت کرده است. در اینجا فقط به ذکر یک مثال روشن بسنده می کنم : در ابتدای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، و ناظر بر خروجی نظام تعلیم و تربیت آمده است، تربیت انسان موحد، مؤمن، معتقد به معاد، آشنا و متعهد به مسئولیت ها و وظایف در برابر خدا، خود، دیگران، طبیعت و حقیقت جو، عاقل، عدالت خواه، صلح جو، ظلم ستیز، جهادگر، شجاع، ایثارگر و وطن دوست، مهرورز، جمع گرا و جهانی اندیش، ولایت مدار، منتظر و تلاش گر در جهت تحقق حکومت عدل جهانی و … . لکن در چارچوب ملی، از این عبارت بسیار مهم، مواردی چون : موحد، مؤمن، معتقد به معاد، آشنا و متعهد به مسئولیت ها و وظایف در برابر خدا، خود، دیگران و طبیعت، همچنین جهادگر، ولایت مدار، منتظر و تلاش گر در جهت تحقق حکومت عدل جهانی برای همسو سازی با سند بین المللی ۲۰۳۰ حذف شده است و همین یک دلیل برای اینکه کسی سند ۲۰۳۰ را در تضاد با اسلام و انقلاب اسلامی بداند، کفایت می کند.
من اخیرا دیدم پس از رونمایی از چارچوب اقدام ملی، در پاسخ به بعضی اعتراضات، بعضی واژه ها را داده اند یکجا تغییر داده اند. مثلا واژه “برابری جنسیتی” را به واژه “عدالت جنسیتی” تغییر داده اند این در حالی است که بر خلاف نظر ما، در ترمینولوژی سازمان ملل، عدالت جنسیتی با برابری جنسیتی تفاوتی ندارد. یا آمده اند و در عکس العمل به اعتراضات در خصوص واژه شهروند جهانی، هر جا در متن جارچوب اقدام ملی، واژه شهروند جهانی بوده آن را حذف کرده اند! یعنی خواسته اند با این تغییرات بی ارزش، دهن منتقدان را ببندند.
خب، حالا شما قضاوت کنید، این چارچوب اقدام ملی چقدر قابل اعتماد است و با چه تفکری نوشته شده است؟ من معتقدم که این چارچوب برای بازی دادن مسئولین کشور و مردم تهیه شده و الا هیچ تفاوت ماهوی با همان سند بین المللی ندارد و همان مغایرت هایی که بین سند بین المللی با باورها و ارزش ها وجود دارد در اینجا هم چنین مغایرت هایی البته کمی زیرپوستی تر قابل مشاهده است.
بحث بعدی من، محتوایی است. در اینجا چند نکته اساسی دارم که فهرست وار به آنها اشاره می کنم :
اولا؛ این سند، یک شبکه از مجموعه سندهایی است که تعهد به سند آموزش ۲۰۳۰، مستلزم تعهد به آن اسناد است. چه این اسناد قبلا تایید شده باشد و چه نشده باشد، قبول سند ۲۰۳۰، یعنی قبول همه آنها. اسنادی که در خود سند ۲۰۳۰ از آنها نام برده شده عبارت است از : بیانیه حقوق بشر، پیمان نامه مبارزه با تبعیض در آموزش، پیمان نامه حقوق کودک، میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، پیمان نامه رفع هرگونه تبعیض علیه زنان، پیمان نامه مربوط به وضعیت پناهندگان و قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در مورد حق آموزش در شرایط اضطراری. همانطور که در ابتدای عرایضم مکرر اشاره کردم، خود این سند آموزش ۲۰۳۰، از بطن یک سند دیگر به نام برنامه اهداف توسعه پایدار متولد شده و التزام به آن در همه هفده بندش، فی نفسه برای ۲۰۳۰ موضوعیت دارد. نکته جالب اینکه در مصوبه اخیر هیات وزیران نیز وقتی از لزوم انطباق چارچوب اقدام جهانی آموزش ۲۰۳۰ با اسناد بالادستی صحبت به میان آمده و تعدادی از اسناد بالادستی ملی نام برده شده است، برنامه اهداف توسعه پایدار نیز به عنوان یک سند حاکم بر این سند در عرض اسناد بالادستی ملی گنجانده شده است که کاملا عمق مساله را روشن می کند. حالا معلوم نیست با این مصوبه هیات وزیران، در صورت تزاحم بین اسناد ملی و برنامه اهداف توسعه پایدار، کدام سند را باید بر دیگری ترجیح داد؟! ضمنا شما می دانید که خیلی از این اسناد مسلما مغایر با شرع مقدس است لذا تا الان و علی رغم فشارهای داخلی و خارجی، توسط مجلس تصویب نشده است.
ثانیا؛ روح این سند، روح توسعه غربی است. اساسا توسعه پایدار، چیزی جز همان توسعه غربی با همه لوازمش از جمله قبول جهان بینی و ایدئولوژی سکولار نیست. لذا وقتی کسی سند ۲۰۳۰ را قبول می کند، عملا اجازه می دهد تا کشور را زیر چتر توسعه سکولار قرار دهند. هر کس هم که بگوید من این را نمی دانستم، با عرض معذرت، ابله است چراکه سطر سطر این سند فریاد می زند که من سکولار هستم و می خواهم فرهنگ و سبک زندگی غربی و سکولار را در کشور شما نه تنها ترویج، بلکه نهادینه کنم.
به بعضی واژه ها دقت کنید، تنوع فرهنگی، شهروند جهانی، برابری جنسیتی و عدم خشونت و صلح.
خب، ساده انگاری است اگر کسی فکر کند منظور از تنوع فرهنگی فقط بحث زبان ها و گویش ها یا احترام به خرده فرهنگ هاست؛ خیر، مساله همان پلورالیسم یا تکثرگرایی است که به همه فرق و نحله ها، حتی فرق ضاله، استعماری و کثیفی نظیر بهائیت حق می دهد و می گوید، ارزش و حقانیت چنین فرقه های مجعولی، مساوی دین اسلام و شیعه دوازده امامی است و باید به آنها اجازه بدهید هر غلطی خواستند در ایران بکنند! یا واژه شهروند جهانی جزو واژه های مشهور در ادبیات جهانی شدن یا globalization است. چه کسی است مختصر سوادی داشته باشد، و بار معنایی شهروند جهانی و نسبت آن را با مفهوم “غربی شدن” درک نکند؟ واژه دیگر، برابری جنسیتی است که به مفهوم آن در زبان شناسی سازمان ملل اشاره خواهم کرد. حتی درباره واژه عدم خشونت و صلح ما حرف داریم. چه کسی است که نداند انقلاب اسلامی منادی صلح جهانی است؟ چه کسی است که نداند جمهوری اسلامی، نه تنها خودش قربانی خشونت سازمان یافته است، بلکه بیشترین سرمایه گذاری را نیز علیه خشونت و تروریسم در منطقه انجام داده است؟ لکن مساله ما با این واژه و تفکر پشت آن، این است که بگویند هر نیرویی که با غرب نیست و دارد از حقوق پایمال شده خودش دفاع می کند، دموکراتیک ترین نیرو هم که باشد، مصداق گروههای تروریستی است و شما نباید از آنها حمایت کنید! مثلا ما حق نداریم از مردم مظلوم فلسطین در برابر جنایات رژیم سفاک اسرائیل حمایت نماییم؛ ما حق نداریم از حزب الله لبنان حمایت کنیم؛ ما اجازه نداریم حتی از کودکان و زنان مظلوم یمن در برابر حملات ناجوانمردانه رژیم مرتجع و امریکایی سعودی حمایت کنیم. پس ملاحظه بفرمایید که مشکل ما کجاست.
پشت این واژه ها، انبوهی از فکر و اندیشه قرار دارد و سازمان ملل هم که می آید و این ها را در اسناد خود می گنجاند، بر اساس ترمینولوژی خودش کشورها را مورد ارزیابی قرار می دهد. مثلا شما صدبار هم بگویید من از برابری جنسیتی عدالت جنسیتی را می فهمم، آنها می گویند فهم تو برای ما مهم نیست؛ برابری جنسیتی نقطه مقابل عدالت جنسیتی است!
من بررسی کردم، هر کجا در اسناد سازمان ملل متحد از عدالت جنسیتی استفاده شده، منظور برابری جنسیتی است و خود برابری جنسیتی، در ادبیات سازمان ملل شامل مواردی می شود که حتما با شرع مقدس و قوانین جمهوری اسلامی ایران منافات دارد. برای نمونه، از منظر کمیته منع تبعیض علیه زنان، دولت های عضو کنوانسیون منع تبعیض باید تضمین نمایند که هیچگونه تبعیض مستقیم یا غیر مستقیم علیه زنان اعمال نشود. منظور از تبعیض مستقیم علیه زنان، ( فارغ از هر منطقی ) ناظر بر هر گونه رفتار متفاوت است که صراحتا مبتنی بر جنس یا تفاوت های جنسیتی باشد ( مانند حجاب، جلوگیری از اختلاط محرم و نامحرم یا احکام شرعی اختصاصی زنان در زمینه هایی چون دیه، ارث، حضانت و غیره ) و تبعیض غیر مستقیم علیه زنان، در مواقعی محقق می شود که یک قانون، سیاست، برنامه یا رویه در ارتباط با زنان و مردان ظاهرا مؤید برابری باشد، اما در عمل دارای آثار تبعیض آمیز است که در اینصورت باب تفسیر باز می شود. یعنی فرضا هر قدر هم که بگویید و قسم بخورید که دارید در چارچوب برابری جنسیتی عمل می کنید، می توانند بگویند نه، باطن کار شما برابری جنسیتی نیست!
عزیزان، دقت بفرمایید، جمهوری اسلامی مدافع حقوق زنان است. اما نمی خواهد به بردگی جنسی زنان که امروز توسط غربی ها با همین کنوانسیون ها قانونی شده است تن بدهد؛ ما نمی خواهیم به اسم برابری، استفاده ابزاری از زنان را بپذیریم؛ ما نمی خواهیم به اسم برابری، جایگاه زن را در حد یک کالای قابل خرید و فروش تنزل بدهیم؛ ما نمی خواهیم با قراردادن زن و مرد در یک کفه، زنان را به بهانه استقلال، وادار به بیگاری برای مردان و در ازای پولی ناچیز نموده و به سمت کنار گذاشتن نقش منحصربفرد مادری یا جلوگیری از ظهور ظرفیت های حقیقی او در جامعه سوق دهیم. ما اگر از مفهوم مترقی و اسلامی عدالت جنسیتی در برابر تساوی جنسیتی دفاع می کنیم، به دنبال برگرداندن کرامت حقیقی زنان هستیم لکن غربی ها و دنباله روهای آنها در ایران، با گردن کلفتی در برابر این خواست مترقی جمهوری اسلامی ایستاده اند.
ثالثا؛ اینکه می گویند ما با برنامه اهداف توسعه پایدار و اسنادی مانند سند آموزش ۲۰۳۰ به دنبال بهبود زندگی مردم به اصطلاح جنوب، و رفع نابرابری ها در جهان هستیم، دروغ می گویند. اولا، اگر کسی عمیقا بررسی کند، بیشترین سود از ناحیه تحقق ۲۰۳۰ نصیب غربی ها می شود هرچند برای اجرای آن به بعضی کشورها پول هم بپردازند؛ ثانیا، اصولا این اسناد، یک گام خزنده در جهت پیشبرد پروژه “جهانی سازی” در جهت تضمین حیات نظام سلطه است. دقت بفرمایید، تا زمانیکه جهان به نفع غرب “یکدست” نشده است، و در برابر توسعه جهانی غرب مقاومت های جدی وجود دارد، هیچ تضمینی درباره استمرار حیات نظام “استعمارفرانو” وجود ندارد و لذا غربی ها از خیلی سال قبل با ایجاد برخی برنامه ها از جمله WTO و … به دنبال هموارسازی مسیر جهان برای تحقق برنامه های خود بوده اند و به نظر من، سند آموزش ۲۰۳۰ نیز در کنار WTO و امثال آن قابل تحلیل است.
من اخیرا در یک سخنرانی، عرض کردم، سند آموزش ۲۰۳۰ یک پروژه “فرانواستعماری” است. واقعا به این باور دارم و هر قدر هم که بیشتر درباره سند ۲۰۳۰ و اسناد جانبی و پشتیبان آن مطالعه می کنم، بیشتر به این موضوع باور پیدا می کنم. ضمنا در اینجا قصد تهمت زدن، برچسب زنی به مسئولین ذی ربط و غیره را ندارم. همه مسئولین جمهوری اسلامی خصوصا مسئولین آموزش و پرورش افراد متدین و انشاالله دلسوز به حال کشور هستند لکن باید قبول کنند در این زمینه یک خطای بزرگ رخ داده و دشمن هم با نفوذ خود، کار را خارج از اراده ما جلو برده است. در این هفته ها گفتند منتقدین ۲۰۳۰ به جامعه فرهنگیان توهین کرده اند! سئوال من این است که چه کسی توهین کرده است؟ چرا حرف بی اساس می زنید؟ از طرف دیگر، امروز خود معلمان دیندار و شریف ما طلبکارند؛ یعنی می خواهند بدانند چه اتفاقی افتاده است ضمن اینکه من اطمینان دارم، اگر هم این سند فرصت عملیاتی شدن پیدا می کرد، تن به اجرای آن نمی دادند.
متن فوق سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین دکتر رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا در محل موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی ( دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای ) می باشد.( تهران، ۱۷ خردادماه ۱۳۹۶)

همه چیز درباره سند آموزش ۲۰۳۰

(image)

عنوان بحث من، ابعاد پیدا و ناپیدای چارچوب اقدام جهانی آموزش ۲۰۳۰ است که من به اختصار از آن تحت عنوان سند آموزش ۲۰۳۰ تعبیر می کنم.

سند آموزش ۲۰۳۰، مجموعه اقدامات شفافی است که در جهت تحقق هدف چهارم از هفده هدفی که در برنامه اهداف توسعه پایدار در سال ۲۰۱۶ میلادی به تصویب رسیده است، تهیه شده است.
در واقع باید توجه داشت که مادر سند آموزش ۲۰۳۰، برنامه اهداف توسعه پایدار است و نمی توان سند آموزش ۲۰۳۰ را بدون ملاحظه برنامه اهداف توسعه پایدار تحلیل کرد.
سئوال اول این است که آیا سند آموزش ۲۰۳۰، یک سند الزام آور محسوب می شود؟ دوستان دولت معتقدند که خیر، این سند یک بیانیه یا یک توصیه نامه است و تعهدی را برای کشور ما بوجود نیاورده است؛ لکن من به چند دلیل عرض می کنم که بر خلاف نظر دولت، سند آموزش ۲۰۳۰، یک سند الزام آور به شمار می رود :
یکم؛ در سراسر متن این سند، مانند خود برنامه اهداف توسعه پایدار که مادر سند آموزش ۲۰۳۰ است، به وفور از گزاره های انشایی یعنی “باید” و “نباید”، یا کشورها “موظف” اند یا “مکلف” هستند و امثال این واژه ها استفاده شده است. خب، چرا در یک توصیه نامه که ما با ادبیات توصیه نامه ها در نظام بین الملل نا آشنا نیستیم، این میزان گزاره انشایی درج شده است؟
دوم؛ همانطور که می دانید، بنا به اعلام برادرانمان، جمهوری اسلامی ایران در زمان تصویب اجماعی سند آموزش ۲۰۳۰ با اصرار اعلام تحفظ یا resarvation کرده است. مجددا سئوال می کنم، چه دلیلی دارد که برای یک توصیه نامه محض که هیچ گونه تعهدی را برای کشورمان ایجاد نمی کند، مصرا اعلام تحفظ شود؟ یا حق تحفظ زمانی مطرح است که کشوری بخواهد شانه خود را از زیر بار بخشی از تعهدات که با اصول یا منافع خود ناسازگار است، خالی کند. پس معلوم می شود که سند آموزش ۲۰۳۰ یک تعهدنامه است، هرچند نام آن را بیانیه گذاشته اند. من دیدم بعضی گفته اند، علت اعلام تحفظ از سوی جمهوری اسلامی، بستن راه تحمیل تفاسیر معارض با باورهای دینی از سوی مجامع بین المللی بوده است. حال این سئوال قابل طرح است که مگر همین متن سند فعلی ۲۰۳۰ با ترمینولوژی سازمان ملل، با بخشی از باورها و ارزش های دینی ما در تعارض نیست که ما راه را برای تحمیل تفاسیر معارض در آینده ببندیم؟
سوم؛ تجربه نشان داده است که نهادهای وابسته به سازمان ملل برای متعهد کردن کشورهای مورد نظر به برنامه های خود، به روش گام به گام و تدریجی عمل می کنند. یعنی ابتدا با همین ادبیات که مثلا فلان بیانیه برای شما الزام آور نیست، کشورها را به تایید بی چون و چرای این بیانیه ها ترغیب می کنند، و در گام های بعدی، کشورها را با ابزارهای گوناگون من جمله تحت فشار افکار عمومی، به سمت متعهد نمودن به مفاد این بیانیه ها حرکت نموده و حتی به بهانه عدم اجرای مفاد آنها، برای کشورها پرونده سازی می کنند. نمونه های فراوانی وجود دارد که کشوری را حتی مجبور به پس گرفتن اعلام تحفظ و حق شرط خود کرده اند یا به استناد همین بیانیه های به ظاهر غیر الزام آور، آنها را مورد بازخواست قرار داده اند.
حالا در اینجا این مطلب قابل بحث است که اگر بر فرض سند آموزش ۲۰۳۰، برای جمهوری اسلامی ایران تعهدآور نبوده است، پس چرا هیات محترم وزیران در مصوبه ۹۵/۶/۲۶، هم به این تعهدات صراحتا اشاره کرده، و هم خود را در عالی ترین سطح ممکن به این سند متعهد کرده است؟
شما به مصوبه هیات محترم وزیران نگاه کنید؛ گفته است به منظور هماهنگی و ارائه راهکارهای تحقق کامل اهداف و تعهدات برنامه آموزش ۲۰۳۰ کارگروه فلان تاسیس می شود. در اینجا دو واژه قابل ملاحظه است : یکی واژه “تحقق کامل” که با اعلام تحفظ در تناقض است، و دیگری واژه “تعهدات برنامه آموزش ۲۰۳۰” که خود دولت تعهدآور بودن سند ۲۰۳۰ را تایید کرده است.
پس دقت بفرمایید، این سند هر اسمی که داشته باشد، برای جمهوری اسلامی تعهدآور بوده و دوستان دولت از این موضوع بی اطلاع نبوده اند.
خب، بحث بعدی این است که وقتی یک سند بین المللی، تعهداتی را برای جمهوری اسلامی ایجاد می کند، مرجع تصویب آن مطابق قانون اساسی کجاست؟ آیا دولت می تواند راسا چنین سندی را تایید کند؟
عرض من این است که طبق اصل ۷۷ و اصل ۱۲۵ قانون اساسی، مرجع تصویب تعهدات، مجلس است نه دولت؛ ضمن اینکه شورای نگهبان در استفساریه مورخ ۶۲/۶/۸، می گوید، صرف نظر از نام ها، هر سندی که برای کشور ایجاد تعهد کند، باید به تصویب مجلس برسد.
حتی یک اشکال حقوقی به همین مصوبه ۹۵/۶/۲۶ هیات وزیران نیز وارد است که طبق اصل ۱۳۸ قانون اساسی، دولت تنها زمانی می تواند بخش یا همه اختیارات خود را به یک کارگروه و امثالهم اعطا کند که وزرای ذی ربط ( یعنی چند وزیر ) در آن عضو باشند؛ این در حالی است که در مصوبه هیات وزیران برای تشکیل کارگروه ملی آموزش ۲۰۳۰، فقط یک وزیر یعنی وزیر آموزش و پرورش عضو است و معلوم نیست چگونه این ایراد مهم از چشم هیات انطباق مجلس افتاده است؟!
سئوال بعدی این است که آیا سند آموزش ۲۰۳۰ در کشور به طور مخفیانه به تایید رسیده و مراحل بعدی خود را طی کرده یا نه؟ پاسخ این است که علی الظاهر طبق ضوابط، این سند مراحل تصویب خود را طی کرده و مخفی کاری در بین نبوده است ولیکن در این بین، به دلیل نامشخصی، شورای عالی آموزش و پرورش و از آن مهم تر، شورای عالی انقلاب فرهنگی، نه فقط در مراحل تایید این سند، بلکه در مرحله تدوین چارچوب اقدام ملی آموزش ۲۰۳۰ نیز در معرض بی اطلاعی مطلق قرار گرفته است. این در حالی است که مرجع هرگونه تحول در آموزش و پرورش به شکل غیر هم عرض، این دو شورا هستند و هیچ منطقی به حاشیه راندن این دو شورا را در امور آموزش و پرورش قبول نمی کند. با این وصف، تعبیر من این است که این سند، به طور “تقریبا پنهان” مراحل خود را طی کرده است چراکه مراجع اصلی و تخصصی کشور عمدا و یا غیر عمد در معرض بی اطلاعی قرار گرفته اند.
یک بحث از سوی دوستان دولت مطرح است که بسیاری از اهداف و رویکردهای سند آموزش ۲۰۳۰ با اسناد مرتبط در داخل نظام مانند سند تحول بنیادین مشترک است و لذا لزومی ندارد تا این حد درباره سند آموزش ۲۰۳۰ بدبینی وجود داشته باشد یا سیاه نمایی شود. در پاسخ عرض می کنیم که اولا، ما درباره سند آموزش ۲۰۳۰ سیاه نمایی مطلق نمی کنیم و طبیعتا معتقدیم در این سند نکات مثبتی نیز می توان یافت که قابل بهره برداری باشد، لیکن وجود اشتراک لفظی نباید ما را به غلط، به وجود اشتراک معنوی سوق دهد؛ بله، بعضی واژه ها مشترک است اما بر اساس ترمینولوژی ما و ترمینولوژی سازمان ملل، هیچگونه اشتراک معنوی بین این واژه ها برقرار نیست.
بعضی ها سئوال می کنند که خب، حالا این سند آموزش ۲۰۳۰ چه فوائدی برای کشور دارد که این همه از سوی دولت محترم روی آن پافشاری شده است؟ دوستان دولتی معتقدند که خاصیت عمل به سند ۲۰۳۰، این است که جمهوری اسلامی، از قعر جدول رده بندی های بین المللی خارج می شود و مورد تقدیر و تشویق مجامع بین المللی قرار می گیرد ضمن اینکه از تصویرسازی منفی علیه جمهوری اسلامی جلوگیری می کند. عرض من این است که این فایده که شما ذکر می کنید، در صورت به خطر افتادن سرنوشت کشور در حوزه آموزش، چه ارزش دارد؟ از طرف دیگر، مگر در سایر موارد مانند عرصه علم و فناوری که ما در رتبه بندی های بین المللی در صدر جداول قرار گرفته ایم، لزوما پای یک سندی مانند سند آموزش در میان بوده است؟ آیا نمی توان گزارش اقدامات مترقی جمهوری اسلامی در حوزه آموزش عمومی را منتشر کرد و جلوی تصویرسازی منفی علیه جمهوری اسلامی را گرفت؟ برای نمونه، تا الان وزارت امور خارجه یا وزارت آموزش و پرورش چه اقدامی برای ترجمه سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش و ارائه آن به همراه گزارش اقدامات برای مجامع بین المللی انجام داده است؟
امروز برای کسی قابل انکار نیست که جمهوری اسلامی طی ۳۹ سال اخیر، اقدامات بسیار مهم و پیشتازانه ای را برای ارتقاء آموزش عمومی در کشور انجام داده است که در مقایسه با بسیاری از کشورهای مدعی، دهها پله بالاتر است و این انفعال در بین بعضی مسئولان که به موقعیت برتر کشور در این میدان باور ندارند، جای تاسف دارد.
یک بحث دیگر، این است که آیا نقد سند آموزش ۲۰۳۰ به منزله این است که جمهوری اسلامی ایران مایل به ارتباطات و تعاملات بین المللی نیست؟ پاسخ بنده این است که خیر؛ جمهوری اسلامی ایران بر اساس اصول و اهداف انقلاب از هرگونه ارتباط و همکاری بین المللی، مادامی که مبتنی بر احترام به باورها و ارزش های اسلامی و انقلابی، و همچنین مبتبی بر عدالت باشد، استقبال می کند. لکن شما به کارنامه نهادهای وابسته به سازمان ملل نگاه کنید؛ آیا در این چند دهه اخیر، عملکرد این نهادها نسبتی با احترام به باورها و ارزش های اسلامی ما، و سایر کشورهای اسلامی، و همچنین نسبتی با عدالت داشته است؟ این ها چه نهادهای بین المللی ای هستند که عملا به ابزار سیاسی کشورهای سلطه گر غربی و تطهیر کننده جنایات این ها تبدیل شده اند؟! چگونه می شود که دبیرکل همین سازمان ملل با گرفتن رشوه از رژیم عربستان سعودی، حاضر است با کمال وقاحت چشم خود را بر روی هزاران کودک و زن مظلوم یمنی که هر روز در این کشور مورد حمله جنگنده های سعودی قرار می گیرند و مظلومانه کشته یا زخمی می شوند، ببندد؟! آیا دیگر آبرویی برای سازمان ملل و نهادهای وابسته به آن باقی مانده است؟ آیا می توان به این مجموعه اعتماد کرد؟
در این شرایط، عقل حکم می کند که مواجهه با نهادهای وابسته به سازمان ملل، فوق العاده هوشمندانه و مبتکرانه باشد. هیچ دلیلی ندارد که کشور ما برای پزهای بین المللی پوچ و مشمئز کننده، یا برای کف و سوت نهادهای به ظاهر بین المللی، اسنادی را امضا یا تایید کند که اصول و ارزش های جمهوری اسلامی در آن نادیده گرفته شده است.
در اینجا مایلم چند نکته درباره هشدار صریح رهبر معظم انقلاب اسلامی حفظه الله تعالی در دیدار هفته معلم امسال یعنی ۱۷ اردیبهشت، خدمتتان عرض کنم :
اولا، حقیقتا هشدار صریح و قاطع رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره سند آموزش ۲۰۳۰، جزو الطاف خفیه الهی به این انقلاب، نظام و ملت بود. متاسفانه به بهانه سند آموزش ۲۰۳۰ یک جابجایی ارزشی و به تبع آن، اتفاقات تلخی در کشور در حال وقوع بود که من از آن به نفوذ عمیق دشمن در حیاط خلوت کشور یعنی نظام آموزش و پرورش، به قصد استحاله تدریجی و براندازی نرم نظام تعبیر می کنم و مقام معظم رهبری با ورود شجاعانه و به موقع، جلوی این نفوذ را سد کردند.
ثانیا، ورود ولی فقیه در مسائل خطیر و سرنوشت ساز، نه زمان بردار است، و نه در چارچوب ملاحظات جناحی و سیاسی یا رویکردهای محافظه کارانه محدود می شود. ولی فقیه، هرگاه حجت شرعی را بر خود تمام ببیند ورود می کند و به وظیفه الهی و اسلامی خود عمل می کند و در این مورد نیز این کار را کردند.
البته بعضی ها در انتخابات اخیر، از هشدار رهبر معظم انقلاب سوء استفاده سیاسی کردند و با مخلوط کردن حرف های صحیح و غلط، به سمت انتقام گیری از رقیب سیاسی خودشان رفتند که این کار به هیچ وجه قابل قبول نبود. لکن آنچه مسلم است، ورود رهبر معظم انقلاب در این عرصه، یک ورود کاملا حکیمانه و به موقع بود و چه بسا گذشت زمان، می توانست خسارات جبران ناپذیری را به بار بیاورد.
حالا بعضی ها گفتند، اطلاعات غلط به مقام معظم رهبری داده شده است. من در پاسخ، به حدیثی از امام علی علیه السلام اشاره می کنم که فرمودند، إنَّ لِسانُ الْمُؤمِنِ وَراءَ قَلْبِهِ فَإذا أرادَ أنْ‏ یَتَکَلَّمَ بِشَىْ‏ءٍ تَدَبِّرُهُ بِقَلْبِهِ ثُمَّ أمْضاهُ بِلِسانِهِ. یعنی زبان مؤمن در پشت قلب (عقل) اوست و هنگامى که اراده کند سخنى بگوید نخست با عقل خود آن را بررسى میکند سپس بر زبانش جارى می سازد.
ببینید عزیزان، نه امکان ارائه اطلاعات غلط به مقام معظم رهبری وجود دارد، و نه مقام معظم رهبری بدون اطمینان از اطلاعاتی که به دستشان می رسد درباره چیزی قضاوت می کنند. لذا جا دارد افرادی که در هفته های قبل ادعا کردند اطلاعات غلط به رهبر انقلاب داده شده است، با توجه به حدیثی که خواندم، از این پس قبل از سخن گفتن عقل خود را فعال کنند تا خدای ناکرده حماقت بر آنها غلبه نکند؛ بالاخره عقل چیز خوبی است و باید از آن استفاده کرد!
بحث بعدی این است که آیا کاری که بر اساس مصوبه هیات وزیران و با تشکیل ۳۰ کمیته در ذیل کارگروه ملی آموزش ۲۰۳۰، تحت عنوان تهیه چارچوب اقدام ملی انجام شده است، می تواند از نگرانی ها کم کند یا خیر؟
پاسخ بنده این است که اولا؛ با وجود سند مترقی و قابل افتخار تحول بنیادین در آموزش و پرورش، اساسا تهیه و تصویب یک سند موازی کار معقولی نبوده و نیست و عملا مدیران کشور را دچار دوگانگی می کند. لذا صریحا باید عرض کنم  که تا سند تحول بنیادین آموزش و پرورش وجود دارد، و از یک پشتوانه قوی و منحصربفرد نخبگانی برخوردار است، وجود یک سند دیگر برای تحول در آموزش و پرورش خردمندانه نیست و حتی به بیان دیگر، تهیه سند موازی، به تمسخر گرفتن اسناد بالادستی نظام و همچنین تمسخر مراجعی است که این سندها را تصویب کرده اند. من شنیدم همین سند تحول بنیادین آموزش و پرورش طی ۲۳ جلسه در شورای عالی انقلاب فرهنگی کلمه به کلمه بررسی و تایید شده است؛ خب پس چرا به دنبال سند دیگری هستیم که از یک-دهم چنین پشتوانه ای برخوردار نیست؟!
ثانیا، در تدوین این چارچوب اقدام ملی نه تنها از فقها و دین شناسان مبرز حوزه های علمیه برای تشخیص مغایرت های ۲۰۳۰ با شرع مقدس استفاده نشده، بلکه چارچوب اقدام ملی، با قوت، همان خط سند بین المللی آموزش ۲۰۳۰ را دنبال کرده و به جز در بعضی موارد، در بخش مهمی از مفاد آن، به سمت سکولارسازی آموزش و پرورش حرکت کرده است. در اینجا فقط به ذکر یک مثال روشن بسنده می کنم : در ابتدای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، و ناظر بر خروجی نظام تعلیم و تربیت آمده است، تربیت انسان موحد، مؤمن، معتقد به معاد، آشنا و متعهد به مسئولیت ها و وظایف در برابر خدا، خود، دیگران، طبیعت و حقیقت جو، عاقل، عدالت خواه، صلح جو، ظلم ستیز، جهادگر، شجاع، ایثارگر و وطن دوست، مهرورز، جمع گرا و جهانی اندیش، ولایت مدار، منتظر و تلاش گر در جهت تحقق حکومت عدل جهانی و … . لکن در چارچوب ملی، از این عبارت بسیار مهم، مواردی چون : موحد، مؤمن، معتقد به معاد، آشنا و متعهد به مسئولیت ها و وظایف در برابر خدا، خود، دیگران و طبیعت، همچنین جهادگر، ولایت مدار، منتظر و تلاش گر در جهت تحقق حکومت عدل جهانی برای همسو سازی با سند بین المللی ۲۰۳۰ حذف شده است و همین یک دلیل برای اینکه کسی سند ۲۰۳۰ را در تضاد با اسلام و انقلاب اسلامی بداند، کفایت می کند.
من اخیرا دیدم پس از رونمایی از چارچوب اقدام ملی، در پاسخ به بعضی اعتراضات، بعضی واژه ها را داده اند یکجا تغییر داده اند. مثلا واژه “برابری جنسیتی” را به واژه “عدالت جنسیتی” تغییر داده اند این در حالی است که بر خلاف نظر ما، در ترمینولوژی سازمان ملل، عدالت جنسیتی با برابری جنسیتی تفاوتی ندارد. یا آمده اند و در عکس العمل به اعتراضات در خصوص واژه شهروند جهانی، هر جا در متن جارچوب اقدام ملی، واژه شهروند جهانی بوده آن را حذف کرده اند! یعنی خواسته اند با این تغییرات بی ارزش، دهن منتقدان را ببندند.
خب، حالا شما قضاوت کنید، این چارچوب اقدام ملی چقدر قابل اعتماد است و با چه تفکری نوشته شده است؟ من معتقدم که این چارچوب برای بازی دادن مسئولین کشور و مردم تهیه شده و الا هیچ تفاوت ماهوی با همان سند بین المللی ندارد و همان مغایرت هایی که بین سند بین المللی با باورها و ارزش ها وجود دارد در اینجا هم چنین مغایرت هایی البته کمی زیرپوستی تر قابل مشاهده است.
بحث بعدی من، محتوایی است. در اینجا چند نکته اساسی دارم که فهرست وار به آنها اشاره می کنم :
اولا؛ این سند، یک شبکه از مجموعه سندهایی است که تعهد به سند آموزش ۲۰۳۰، مستلزم تعهد به آن اسناد است. چه این اسناد قبلا تایید شده باشد و چه نشده باشد، قبول سند ۲۰۳۰، یعنی قبول همه آنها. اسنادی که در خود سند ۲۰۳۰ از آنها نام برده شده عبارت است از : بیانیه حقوق بشر، پیمان نامه مبارزه با تبعیض در آموزش، پیمان نامه حقوق کودک، میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، پیمان نامه رفع هرگونه تبعیض علیه زنان، پیمان نامه مربوط به وضعیت پناهندگان و قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در مورد حق آموزش در شرایط اضطراری. همانطور که در ابتدای عرایضم مکرر اشاره کردم، خود این سند آموزش ۲۰۳۰، از بطن یک سند دیگر به نام برنامه اهداف توسعه پایدار متولد شده و التزام به آن در همه هفده بندش، فی نفسه برای ۲۰۳۰ موضوعیت دارد. نکته جالب اینکه در مصوبه اخیر هیات وزیران نیز وقتی از لزوم انطباق چارچوب اقدام جهانی آموزش ۲۰۳۰ با اسناد بالادستی صحبت به میان آمده و تعدادی از اسناد بالادستی ملی نام برده شده است، برنامه اهداف توسعه پایدار نیز به عنوان یک سند حاکم بر این سند در عرض اسناد بالادستی ملی گنجانده شده است که کاملا عمق مساله را روشن می کند. حالا معلوم نیست با این مصوبه هیات وزیران، در صورت تزاحم بین اسناد ملی و برنامه اهداف توسعه پایدار، کدام سند را باید بر دیگری ترجیح داد؟! ضمنا شما می دانید که خیلی از این اسناد مسلما مغایر با شرع مقدس است لذا تا الان و علی رغم فشارهای داخلی و خارجی، توسط مجلس تصویب نشده است.
ثانیا؛ روح این سند، روح توسعه غربی است. اساسا توسعه پایدار، چیزی جز همان توسعه غربی با همه لوازمش از جمله قبول جهان بینی و ایدئولوژی سکولار نیست. لذا وقتی کسی سند ۲۰۳۰ را قبول می کند، عملا اجازه می دهد تا کشور را زیر چتر توسعه سکولار قرار دهند. هر کس هم که بگوید من این را نمی دانستم، با عرض معذرت، ابله است چراکه سطر سطر این سند فریاد می زند که من سکولار هستم و می خواهم فرهنگ و سبک زندگی غربی و سکولار را در کشور شما نه تنها ترویج، بلکه نهادینه کنم.
به بعضی واژه ها دقت کنید، تنوع فرهنگی، شهروند جهانی، برابری جنسیتی و عدم خشونت و صلح.
خب، ساده انگاری است اگر کسی فکر کند منظور از تنوع فرهنگی فقط بحث زبان ها و گویش ها یا احترام به خرده فرهنگ هاست؛ خیر، مساله همان پلورالیسم یا تکثرگرایی است که به همه فرق و نحله ها، حتی فرق ضاله، استعماری و کثیفی نظیر بهائیت حق می دهد و می گوید، ارزش و حقانیت چنین فرقه های مجعولی، مساوی دین اسلام و شیعه دوازده امامی است و باید به آنها اجازه بدهید هر غلطی خواستند در ایران بکنند! یا واژه شهروند جهانی جزو واژه های مشهور در ادبیات جهانی شدن یا globalization است. چه کسی است مختصر سوادی داشته باشد، و بار معنایی شهروند جهانی و نسبت آن را با مفهوم “غربی شدن” درک نکند؟ واژه دیگر، برابری جنسیتی است که به مفهوم آن در زبان شناسی سازمان ملل اشاره خواهم کرد. حتی درباره واژه عدم خشونت و صلح ما حرف داریم. چه کسی است که نداند انقلاب اسلامی منادی صلح جهانی است؟ چه کسی است که نداند جمهوری اسلامی، نه تنها خودش قربانی خشونت سازمان یافته است، بلکه بیشترین سرمایه گذاری را نیز علیه خشونت و تروریسم در منطقه انجام داده است؟ لکن مساله ما با این واژه و تفکر پشت آن، این است که بگویند هر نیرویی که با غرب نیست و دارد از حقوق پایمال شده خودش دفاع می کند، دموکراتیک ترین نیرو هم که باشد، مصداق گروههای تروریستی است و شما نباید از آنها حمایت کنید! مثلا ما حق نداریم از مردم مظلوم فلسطین در برابر جنایات رژیم سفاک اسرائیل حمایت نماییم؛ ما حق نداریم از حزب الله لبنان حمایت کنیم؛ ما اجازه نداریم حتی از کودکان و زنان مظلوم یمن در برابر حملات ناجوانمردانه رژیم مرتجع و امریکایی سعودی حمایت کنیم. پس ملاحظه بفرمایید که مشکل ما کجاست.
پشت این واژه ها، انبوهی از فکر و اندیشه قرار دارد و سازمان ملل هم که می آید و این ها را در اسناد خود می گنجاند، بر اساس ترمینولوژی خودش کشورها را مورد ارزیابی قرار می دهد. مثلا شما صدبار هم بگویید من از برابری جنسیتی عدالت جنسیتی را می فهمم، آنها می گویند فهم تو برای ما مهم نیست؛ برابری جنسیتی نقطه مقابل عدالت جنسیتی است!
من بررسی کردم، هر کجا در اسناد سازمان ملل متحد از عدالت جنسیتی استفاده شده، منظور برابری جنسیتی است و خود برابری جنسیتی، در ادبیات سازمان ملل شامل مواردی می شود که حتما با شرع مقدس و قوانین جمهوری اسلامی ایران منافات دارد. برای نمونه، از منظر کمیته منع تبعیض علیه زنان، دولت های عضو کنوانسیون منع تبعیض باید تضمین نمایند که هیچگونه تبعیض مستقیم یا غیر مستقیم علیه زنان اعمال نشود. منظور از تبعیض مستقیم علیه زنان، ( فارغ از هر منطقی ) ناظر بر هر گونه رفتار متفاوت است که صراحتا مبتنی بر جنس یا تفاوت های جنسیتی باشد ( مانند حجاب، جلوگیری از اختلاط محرم و نامحرم یا احکام شرعی اختصاصی زنان در زمینه هایی چون دیه، ارث، حضانت و غیره ) و تبعیض غیر مستقیم علیه زنان، در مواقعی محقق می شود که یک قانون، سیاست، برنامه یا رویه در ارتباط با زنان و مردان ظاهرا مؤید برابری باشد، اما در عمل دارای آثار تبعیض آمیز است که در اینصورت باب تفسیر باز می شود. یعنی فرضا هر قدر هم که بگویید و قسم بخورید که دارید در چارچوب برابری جنسیتی عمل می کنید، می توانند بگویند نه، باطن کار شما برابری جنسیتی نیست!
عزیزان، دقت بفرمایید، جمهوری اسلامی مدافع حقوق زنان است. اما نمی خواهد به بردگی جنسی زنان که امروز توسط غربی ها با همین کنوانسیون ها قانونی شده است تن بدهد؛ ما نمی خواهیم به اسم برابری، استفاده ابزاری از زنان را بپذیریم؛ ما نمی خواهیم به اسم برابری، جایگاه زن را در حد یک کالای قابل خرید و فروش تنزل بدهیم؛ ما نمی خواهیم با قراردادن زن و مرد در یک کفه، زنان را به بهانه استقلال، وادار به بیگاری برای مردان و در ازای پولی ناچیز نموده و به سمت کنار گذاشتن نقش منحصربفرد مادری یا جلوگیری از ظهور ظرفیت های حقیقی او در جامعه سوق دهیم. ما اگر از مفهوم مترقی و اسلامی عدالت جنسیتی در برابر تساوی جنسیتی دفاع می کنیم، به دنبال برگرداندن کرامت حقیقی زنان هستیم لکن غربی ها و دنباله روهای آنها در ایران، با گردن کلفتی در برابر این خواست مترقی جمهوری اسلامی ایستاده اند.
ثالثا؛ اینکه می گویند ما با برنامه اهداف توسعه پایدار و اسنادی مانند سند آموزش ۲۰۳۰ به دنبال بهبود زندگی مردم به اصطلاح جنوب، و رفع نابرابری ها در جهان هستیم، دروغ می گویند. اولا، اگر کسی عمیقا بررسی کند، بیشترین سود از ناحیه تحقق ۲۰۳۰ نصیب غربی ها می شود هرچند برای اجرای آن به بعضی کشورها پول هم بپردازند؛ ثانیا، اصولا این اسناد، یک گام خزنده در جهت پیشبرد پروژه “جهانی سازی” در جهت تضمین حیات نظام سلطه است. دقت بفرمایید، تا زمانیکه جهان به نفع غرب “یکدست” نشده است، و در برابر توسعه جهانی غرب مقاومت های جدی وجود دارد، هیچ تضمینی درباره استمرار حیات نظام “استعمارفرانو” وجود ندارد و لذا غربی ها از خیلی سال قبل با ایجاد برخی برنامه ها از جمله WTO و … به دنبال هموارسازی مسیر جهان برای تحقق برنامه های خود بوده اند و به نظر من، سند آموزش ۲۰۳۰ نیز در کنار WTO و امثال آن قابل تحلیل است.
من اخیرا در یک سخنرانی، عرض کردم، سند آموزش ۲۰۳۰ یک پروژه “فرانواستعماری” است. واقعا به این باور دارم و هر قدر هم که بیشتر درباره سند ۲۰۳۰ و اسناد جانبی و پشتیبان آن مطالعه می کنم، بیشتر به این موضوع باور پیدا می کنم. ضمنا در اینجا قصد تهمت زدن، برچسب زنی به مسئولین ذی ربط و غیره را ندارم. همه مسئولین جمهوری اسلامی خصوصا مسئولین آموزش و پرورش افراد متدین و انشاالله دلسوز به حال کشور هستند لکن باید قبول کنند در این زمینه یک خطای بزرگ رخ داده و دشمن هم با نفوذ خود، کار را خارج از اراده ما جلو برده است. در این هفته ها گفتند منتقدین ۲۰۳۰ به جامعه فرهنگیان توهین کرده اند! سئوال من این است که چه کسی توهین کرده است؟ چرا حرف بی اساس می زنید؟ از طرف دیگر، امروز خود معلمان دیندار و شریف ما طلبکارند؛ یعنی می خواهند بدانند چه اتفاقی افتاده است ضمن اینکه من اطمینان دارم، اگر هم این سند فرصت عملیاتی شدن پیدا می کرد، تن به اجرای آن نمی دادند.
متن فوق سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین دکتر رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا در محل موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی ( دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای ) می باشد.( تهران، ۱۷ خردادماه ۱۳۹۶)

همه چیز درباره سند آموزش ۲۰۳۰

آزادسازی تدریجی قیمت برق تا پایان سال ۱۴۰۰

آزادسازی تدریجی قیمت برق تا پایان سال ۱۴۰۰

به گزارش جهان نیوز، «حمید چیت چیان» وزیر نیرو در حاشیه مراسم بهره برداری از تصفیه خانه فاضلاب شهر پردیس در جمع خبرنگاران اظهار داشت: تأمین منابع مالی برای پروژه های صنعت آب و برق از مهم ترین اولویت های وزارت نیرو در دولت دوازدهم است.
وی افزود: فناوری های صنعت آب و برق، شرکت های سازنده تجهیزات، پیمانکاران و مشاوران صاحب صلاحیت و دانش فنی لازم در کشور موجود است و تامین منابع مالی می تواند جهشی را در صنعت آب و برق کشور به ارمغان بیاورد.

چیت چیان با بیان اینکه اگر بخواهیم در ارتقای سطح خدمات ارائه شده به مردم شاهد جهش قابل توجهی باشیم، نباید فقط به منابع دولتی که روز بروز در حال کاهش است متکی باشیم”، گفت: استفاده از سرمایه بخش خصوصی داخلی و طرح های فاینانس خارجی و سرمایه گذاری های این بخش می تواند سریع تر ما را به اهدافمان برساند.

وی ادامه داد: لازمه این کار این است که خودِ آن فعالیت جوابگوی بازپرداخت اقساط این سرمایه گذاری ها باشد.

وزیر نیرو در خصوص گذر از پیک مصرف تابستان تصریح کرد: از پیک سال گذشته تا امسال حدود 2 هزار مگاوات نیروگاه جدید وارد مدار شده است، علاوه بر آن برنامه ریزی های گسترده ای برای مدیریت بار و مدیریت مصرف انجام شده تا در چند روزی که احتمال وقوع پیک بیشتر وجود دارد بتوانیم مصارف صنعتی، کشاورزی و عمومی برق را کاهش داده و خطر خاموشی را پشت سر بگذاریم.

چیت چیان تصریح کرد: با توجه به مجموعه کارهایی که انجام شده امیدوارم تابستان امسال نیز همچون سال های گذشته بدون خاموشی سپری شود.

وی ادامه داد: با اشاره به افزایش درجه حرارت در برخی شهرهای کشور و افزایش 10 درصدی مصرف برق از پیک سال گذشته تاکنون، از مردم می خواهیم که مثل سال های گذشته با مدیریت در مصرف برق، وزارت نیرو را در خدمات رسانی بهتر یاری کنند.

وزیر نیرو اذعان داشت: اگر بخواهیم 10 درصد افزایش مصرف برق را از طریق نیروگاه های جدید تامین کنیم می بایست از تابستان گذشته تا تابستان امسال 7 هزار و 600 مگاوات نیروگاه جدید احداث می کردیم و نیازمند منابع مالی زیادی بودیم در حالیکه ما با احداث 2 هزار مگاوات نیروگاه جدید توانستیم این کمبود را جبران کنیم.

وی در پاسخ به اینکه با توجه به رشد روزافزون جمعیت «آیا تصفیه خانه پردیس پاسخگوی نیاز این شهر خواهد بود یا خیر؟»، اظهار داشت: تصفیه خانه فاضلاب پردیس که امروز به بهره برداری رسید نه تنها نیاز امروز بلکه بیش از نیاز جمعیت کنونی را نیز پاسخگو خواهد بود.

وزیر نیرو با اشاره به اینکه بقیه تصفیه خانه فاضلاب به عهده پیمانکار شهر پردیس است گفت: در تماسی که با معاون وزارت راه و شهرسازی داشتم اعلام کردم در صورتیکه این کار به وزارت نیرو سپرده شود آمادگی داریم تا تصفیه خانه های جدید را نیز احداث کنیم.

وی تاکید کرد: وزارت نیرو آمادگی دارد تا همزمان با بهره برداری از مسکن های مهر در تهران، در کمتر از 48 ساعت خدمات زیربنایی آنان را تامین کند.

چیت چیان با بیان اینکه در قانون برنامه ششم توسعه تصویب شده که خدمات برق بایستی تا پایان این برنامه به قیمت واقعی خود برسد، تصریح کرد: این کار بایستی سال به سال و به صورت گام به گام و به تدریج انجام شود تا فشاری به مصرف کنندگان وارد نشود.

منبع:خبرگزاری دفاع مقدس

آزادسازی تدریجی قیمت برق تا پایان سال ۱۴۰۰

به گزارش جهان نیوز، «حمید چیت چیان» وزیر نیرو در حاشیه مراسم بهره برداری از تصفیه خانه فاضلاب شهر پردیس در جمع خبرنگاران اظهار داشت: تأمین منابع مالی برای پروژه های صنعت آب و برق از مهم ترین اولویت های وزارت نیرو در دولت دوازدهم است.
وی افزود: فناوری های صنعت آب و برق، شرکت های سازنده تجهیزات، پیمانکاران و مشاوران صاحب صلاحیت و دانش فنی لازم در کشور موجود است و تامین منابع مالی می تواند جهشی را در صنعت آب و برق کشور به ارمغان بیاورد.

چیت چیان با بیان اینکه اگر بخواهیم در ارتقای سطح خدمات ارائه شده به مردم شاهد جهش قابل توجهی باشیم، نباید فقط به منابع دولتی که روز بروز در حال کاهش است متکی باشیم”، گفت: استفاده از سرمایه بخش خصوصی داخلی و طرح های فاینانس خارجی و سرمایه گذاری های این بخش می تواند سریع تر ما را به اهدافمان برساند.

وی ادامه داد: لازمه این کار این است که خودِ آن فعالیت جوابگوی بازپرداخت اقساط این سرمایه گذاری ها باشد.

وزیر نیرو در خصوص گذر از پیک مصرف تابستان تصریح کرد: از پیک سال گذشته تا امسال حدود 2 هزار مگاوات نیروگاه جدید وارد مدار شده است، علاوه بر آن برنامه ریزی های گسترده ای برای مدیریت بار و مدیریت مصرف انجام شده تا در چند روزی که احتمال وقوع پیک بیشتر وجود دارد بتوانیم مصارف صنعتی، کشاورزی و عمومی برق را کاهش داده و خطر خاموشی را پشت سر بگذاریم.

چیت چیان تصریح کرد: با توجه به مجموعه کارهایی که انجام شده امیدوارم تابستان امسال نیز همچون سال های گذشته بدون خاموشی سپری شود.

وی ادامه داد: با اشاره به افزایش درجه حرارت در برخی شهرهای کشور و افزایش 10 درصدی مصرف برق از پیک سال گذشته تاکنون، از مردم می خواهیم که مثل سال های گذشته با مدیریت در مصرف برق، وزارت نیرو را در خدمات رسانی بهتر یاری کنند.

وزیر نیرو اذعان داشت: اگر بخواهیم 10 درصد افزایش مصرف برق را از طریق نیروگاه های جدید تامین کنیم می بایست از تابستان گذشته تا تابستان امسال 7 هزار و 600 مگاوات نیروگاه جدید احداث می کردیم و نیازمند منابع مالی زیادی بودیم در حالیکه ما با احداث 2 هزار مگاوات نیروگاه جدید توانستیم این کمبود را جبران کنیم.

وی در پاسخ به اینکه با توجه به رشد روزافزون جمعیت «آیا تصفیه خانه پردیس پاسخگوی نیاز این شهر خواهد بود یا خیر؟»، اظهار داشت: تصفیه خانه فاضلاب پردیس که امروز به بهره برداری رسید نه تنها نیاز امروز بلکه بیش از نیاز جمعیت کنونی را نیز پاسخگو خواهد بود.

وزیر نیرو با اشاره به اینکه بقیه تصفیه خانه فاضلاب به عهده پیمانکار شهر پردیس است گفت: در تماسی که با معاون وزارت راه و شهرسازی داشتم اعلام کردم در صورتیکه این کار به وزارت نیرو سپرده شود آمادگی داریم تا تصفیه خانه های جدید را نیز احداث کنیم.

وی تاکید کرد: وزارت نیرو آمادگی دارد تا همزمان با بهره برداری از مسکن های مهر در تهران، در کمتر از 48 ساعت خدمات زیربنایی آنان را تامین کند.

چیت چیان با بیان اینکه در قانون برنامه ششم توسعه تصویب شده که خدمات برق بایستی تا پایان این برنامه به قیمت واقعی خود برسد، تصریح کرد: این کار بایستی سال به سال و به صورت گام به گام و به تدریج انجام شود تا فشاری به مصرف کنندگان وارد نشود.

منبع:خبرگزاری دفاع مقدس

آزادسازی تدریجی قیمت برق تا پایان سال ۱۴۰۰

کشف خودروی تروریست‌های داعشی توسط پلیس

کشف خودروی تروریست‌های داعشی توسط پلیس

به گزارش جهان نیوز، مرکز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ از کشف خودروی مورد استفاده تروریست‌ها در حادثه روز چهارشنبه مجلس و حرم مطهر امام (ره) خبر داد.
در گزارش این مرکز‌آمده است: مقارن ظهر امروز و با تلاش نیروهای پلیس امنیت فرماندهی انتظامی پایتخت، خودرویی که تروریست‌های مسلح از آن در انجام این دو عملیات کور استفاده کرده بودند در یکی از نقاط مرکزی تهران کشف شد.
براساس این گزارش، پلیس پایتخت اعلام کرد که تروریست‌ها با استفاده از این خودرو ابتدا به مرقد مطهر امام راحل مراجعه و پس از پیاده کردن دو تروریست در آن محل به مرکز شهر رفته و پس از پارک خودرو برای انجام عملیات تروریستی راهی مجلس شدند.
تحقیقات پلیس تهران در این زمینه همچنان ادامه دارد و در روزهای آتی جزئیات تازه تری از این حادثه با اطلاع مردم می‌رسد.

منبع:تسنیم

کشف خودروی تروریست‌های داعشی توسط پلیس

به گزارش جهان نیوز، مرکز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ از کشف خودروی مورد استفاده تروریست‌ها در حادثه روز چهارشنبه مجلس و حرم مطهر امام (ره) خبر داد.
در گزارش این مرکز‌آمده است: مقارن ظهر امروز و با تلاش نیروهای پلیس امنیت فرماندهی انتظامی پایتخت، خودرویی که تروریست‌های مسلح از آن در انجام این دو عملیات کور استفاده کرده بودند در یکی از نقاط مرکزی تهران کشف شد.
براساس این گزارش، پلیس پایتخت اعلام کرد که تروریست‌ها با استفاده از این خودرو ابتدا به مرقد مطهر امام راحل مراجعه و پس از پیاده کردن دو تروریست در آن محل به مرکز شهر رفته و پس از پارک خودرو برای انجام عملیات تروریستی راهی مجلس شدند.
تحقیقات پلیس تهران در این زمینه همچنان ادامه دارد و در روزهای آتی جزئیات تازه تری از این حادثه با اطلاع مردم می‌رسد.

منبع:تسنیم

کشف خودروی تروریست‌های داعشی توسط پلیس

رفت و آمد مشکوک پروین به باشگاه پرسپولیس

رفت و آمد مشکوک پروین به باشگاه پرسپولیس

به گزارش جهان نیوز، علی پروین به دلیل نامعلومی در چند وقت اخیر رفت و آمدهای زیادی به باشگاه پرسپولیس داشته است و امروز هم برای صحبت با مسئولان این تیم وارد باشگاه شد.
 

گفته می شود پروین یکی از گزینه های عضویت هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس است و همین موضوع باعث شده که پروین در چند وقت اخیر به باشگاه پرسپولیس مراجعه کند. 

 

البته پروین اعلام کرده که تمایل به حضور در هیئت مدیره پرسپولیس ندارد و این پیشنهاد را قبول نمی کند. 

 

به هر حال هنوز مشخص نیست که پروین به چه علت در باشگاه پرسپولیس حاضر شده است!؟

منبع:باشگاه خبرنگاران

رفت و آمد مشکوک پروین به باشگاه پرسپولیس

به گزارش جهان نیوز، علی پروین به دلیل نامعلومی در چند وقت اخیر رفت و آمدهای زیادی به باشگاه پرسپولیس داشته است و امروز هم برای صحبت با مسئولان این تیم وارد باشگاه شد.
 

گفته می شود پروین یکی از گزینه های عضویت هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس است و همین موضوع باعث شده که پروین در چند وقت اخیر به باشگاه پرسپولیس مراجعه کند. 

 

البته پروین اعلام کرده که تمایل به حضور در هیئت مدیره پرسپولیس ندارد و این پیشنهاد را قبول نمی کند. 

 

به هر حال هنوز مشخص نیست که پروین به چه علت در باشگاه پرسپولیس حاضر شده است!؟

منبع:باشگاه خبرنگاران

رفت و آمد مشکوک پروین به باشگاه پرسپولیس

روی دیگر سکه در بازار رخ نشان داد

روی دیگر سکه در بازار رخ نشان داد

به گزارش جهان نیوز به نقل از میزان،‌ قیمت هر گرم طلا 18 عیار امروز در بازار داخلی افت قیمت داشت که این کاهش بی تاثیر از بازار جهانی نبوده است.

در بازار سکه نیز ربع سکه بدون تغییر قیمت معامله و سایر انواع دیگر سکه افت قیمت داشتند.
کاهش قیمت در بازار ارز نیز مشهود بوده و دلار و یورو قرمزپوش شدند.

روی دیگر سکه در بازار رخ نشان داد

به گزارش جهان نیوز به نقل از میزان،‌ قیمت هر گرم طلا 18 عیار امروز در بازار داخلی افت قیمت داشت که این کاهش بی تاثیر از بازار جهانی نبوده است.

در بازار سکه نیز ربع سکه بدون تغییر قیمت معامله و سایر انواع دیگر سکه افت قیمت داشتند.
کاهش قیمت در بازار ارز نیز مشهود بوده و دلار و یورو قرمزپوش شدند.

روی دیگر سکه در بازار رخ نشان داد

رونمایی از تخلفات دانشگاه آزاد در دوره گذشته

رونمایی از تخلفات دانشگاه آزاد در دوره گذشته

 

به گزارش جهان نیوز به نقل از تسنیم،”ناصر اقبالی” عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی با داشتن 27 سال سابقه آموزشی و علمی در این دانشگاه، جزو با سابقه‌ترین مدیران دانشگاه آزاد اسلامی محسوب می‌شود.

وی دکترای تخصصی خود را در حوزه جغرافیا با گرایش برنامه‌ریزی شهری و منطقه‌ای در سال 1377 اخذ کرد و با درجه دانشیار پایه 27 مسئولیت‌های مختلفی را در این دانشگاه بر عهده داشته است.

اقبالی که بیشتر با نام مرکز آزمون دانشگاه آزاد اسلامی شناخته می‌شود، طراح و مجری چند طرح مهم در این دانشگاه است. “طرح بومی‌سازی” و” پذیرش بدون کنکور” حاصل ذهن خلاقانه این عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی است.

ریاست واحد اهواز، ریاست دانشکده علوم‌اجتماعی تهران مرکز، ریاست منطقه شرق کشور در دانشگاه آزاد اسلامی و موسس مرکز آموزش بین‌‌المللی دانشگاه آزاد از جمله سوابق وی در این دانشگاه است.

 در کارنامه وی مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی و نماینده دانشگاه آزاد اسلامی در وزارت علوم و عضو شورای پذیرش دانشجوی کشور است.

همزمان با برملا شدن دلایل عزل رئیس سابق این دانشگاه و تخلفات مدیریت 4 سال اخیر دانشگاه آزاد اسلامی که به گفته برخی باعث عقب‌گرد دانشگاه آزاد شد، با این مدیر با سابقه چالش‌های دانشگاه آزاد در چهار سال گذشته و تهدیدات و فرصت‌های پیش روی بزرگ‌ترین دانشگاه حضوری جهان را به گفت‌وگو نشستیم، اگرچه به سختی و به واسطه یکی از دوستان توانستیم با وی وقت مصاحبه را هماهنگ کنیم.

اقبالی در این مصاحبه، صادقانه، جسورانه و مسئولانه نکات مهمی را درباره وضعیت دانشگاه آزاد بیان کرد. برای گفت‌وگو‌های بعدی نیز از وی قول گرفتیم.

آنچه در ادامه می‌آید حاصل گفت‌وگوی یک ساعته خبرنگار با وی است.

*: با توجه به سابقه حضور شما در دانشگاه آزاد اسلامی، تحلیلی از وضعیت این دانشگاه در 4 سال گذشته بیان کنید؟

اقبالی: دانشگاه آزاد اسلامی در سال 1361 به همت 6 نفر از موسسانی که مقامات عالیه کشور بودند و اسامی آنها در ثبت شرکت‌ها به ثبت رسیده با سرمایه حضرت امام(ره) شروع به کار کرد.

این دانشگاه با درآمدی که از شهریه دانشجویان کسب می‌کرد به حیات و توسعه خود ادامه داد. با توجه به شرایط جمعیتی و اجتماعی کشور در دهه 60 استقبال خوبی از دانشگاه آزاد اسلامی صورت گرفت، به طوری که در دو دهه 60 و 70 در اکثر نقاط ایران، مرکزی را تاسیس کرد و به توسعه خود ادامه داد.

دانشجویان با پرداخت شهریه، ضمن پرداخت هزینه تحصیل خود، زمینه توسعه آینده دانشگاه آزاد را نیز فراهم می‌کردند. توسعه و پیشرفت دانشگاه آزاد اسلامی تا دهه سوم تاسیس نیز ادامه پیدا کرد. این توسعه تا سال 92 نیز همچنان ادامه یافت و حتی تغییر رئیس دانشگاه و فعالیت یک سال و چند ماهه آن در زمان ریاست اسبق دانشگاه آزاد اسلامی نتوانست روند توسعه قبلی را که با پتانسیل قوی شروع شده بود، متوقف یا خللی در آن ایجاد کند.

**دانشگاه آزاد از سال 92 به بعد با مشکلات مدیریتی مواجه شد
با این وجود از سال 92 با تغییر مدیریتی که در دانشگاه آزاد اسلامی رخ داد، تغییرات بسیار عمده‌ای در شیوه اداره و توسعه دانشگاه آزاد اسلامی به وجود آمد که تبدیل به چالش‌های مهمی برای کشور شد، به طوری که در نیمه دوم مدیریت چهار ساله گذشته، برخی از واحدهای دانشگاهی در هم ادغام و در حقیقت منحل شدند.

در این ایام، دانشگاهی که در اوج عزت، توسعه و گسترش بود، درگیر مشکلاتی شد که به حضیض سازمانی خود رسید. همه این مسائل ناشی از تغییراتی بود که مدیریت جدید در شیوه اداره دانشگاه ایجاد کرد، تا جایی که انگار تمام مدل‌ها و شیوهایی که در گذشته در اداره دانشگاه به کار می‌رفت، اشتباه بود و باید طرح جدیدی را برای مدیریت دانشگاه در پیش گرفت. طرح جدید، مشکلات و مصائب زیادی را برای دانشگاه ایجاد کرد و بستر مناسبی را برای سوء استفاده‌های مالی، اداری و آموزشی فراهم ساخت.

**اعتراض‌های مجلس و وزارت علوم درباره دانشگاه آزاد سیاسی نبود
در 4 سال گذشته، دانشگاه آزاد اسلامی به سمتی رفت که دو مجموعه مهم علمی و آموزشی کشور که بیشترین تعامل و ارتباط را با دانشگاه آزاد داشتند، یعنی وزارت علوم و کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی به دلیل عملکرد نامناسب مدیریت دانشگاه، مقابل آن قرار گرفتند.

در حقیقت عملکرد دانشگاه مورد تایید آنان نبود و این مسئله فراسوی مسائل سیاسی کشور بود، زیرا مجلس گذشته تقریبا مجلسی اصولگرا بود و دولت قبلی هم مانند دولت فعلی یک دولت اصلاح‌طلب تعریف می‌شد، اینکه هر دو این نهادها با دانشگاه آزاد اسلامی دچار مشکل شدند، حاکی از این بود که مشکل آنها با دانشگاه آزاد اصولا مشکل سیاسی نبود، بلکه کاملا مدیریتی بود و ادعای برخوردهای سیاسی، دادن آدرس غلط و فرار از پاسخ به سوء مدیریت است.

در همین راستا، مجلس شورای اسلامی، مهمترین ابزار مدیریتی دانشگاه، یعنی آزمون‌های دوره کارشناسی‌ارشد و دکتری را همراه با پذیرش مستقل دانشجو در این مقاطع از دانشگاه آزاد اسلامی گرفت و به سازمان سنجش دولت اصلاح‌طلب سپرد. در واقع اگر نیت برخورد با دانشگاه سیاسی بود که این اقدام توجیهی ندارد.

**حتی وزارت علوم دولت اصلاح‌طلب هم با سیاست‌های رئیس سابق مخالفت می‌کرد
حجم گزارش‌های مختلفی که در طول این سال‌ها توسط مطبوعات و رسانه‌های تصویری، صدا و سیما و شبکه‌های اجتماعی درباره دانشگاه آزاد تهیه شد، در هیچ یک از تاریخ سنوات دانشگاه آزاد دیده نشد.

نتیجه آنکه، مخالفت مجلس و نیز وزارت علوم که بیش از 5 هزار رشته محل دانشگاه آزاد را تایید نکرد و به آن ایراد گرفت کاملا به دلایل مدیریتی و نشان‌دهنده ضعف و ناکارآمدی بود که در 4 سال گذشته گریبان‌ دانشگاه آزاد اسلامی را گرفت.
**سوءمدیریت و فساد در مدیریت گذشته، گریبان‌ واحدهای دانشگاهی را گرفته بود
در چنین شرایطی فضای یاس و نامیدی بر خانواده دانشگاه آزاد اسلامی که شامل مجموعه دانشجویان، چند ده هزار نفر عضو هیئت‌علمی و کارکنان می‌شود، مستولی شد، از طرفی دانشگاه مورد تایید و حمایت هیچ کدام از نهادهای قانونی و حاکمیتی نبود، بلکه همواره مورد ایراد و نقد بود و از طرف دیگر مشکلات اقتصادی ناشی از سوءمدیریت و فساد موجود گریبان‌گیر واحدهای دانشگاهی شده بود.

**با حضور دکتر ولایتی، امیدی در بدنه دانشگاه آزاد ایجاد شد

تا اینکهبا صدور حکم ریاست هیئت موسس دانشگاه برای جناب آقای دکتر ولایتی از سوی مقام معظم رهبری یک دریچه امیدی برای این اقشار که در حقیقت صاحبان اصلی این دانشگاه هستند به وجود آمد و از این جهت مورد استقبال واقع شد تا انشاءالله با اصلاح سیستم مدیریتی و نظارت عالیه، سایر بخش‌های دولتی و مجلس نیز دانشگاه را بیش از گذشته حمایت کنند.

*: با توجه به مسائل گفته شده، ضعف مدیریتی چقدر می‌تواند در عملکرد این دانشگاه تاثیر داشته باشد؟

اقبالی: دانشگاه آزاد اسلامی در 400 نقطه کشور، مراکز و واحدهای آموزش عالی و در 100 نقطه آموزشکده تحصیلات فنی دارد، در واقع در 500 نقطه کشور توسعه پیدا کرده و در سراسر کشور از شرقی‌ترین تا غربی‌ترین و شمالی‌ترین تا جنوبی‌ترین بخش کشور گسترش یافته است.

دانشگاه آزاد اسلامی اقوام و اقشار مختلف و به خصوص جوانان را در خود جای داده، مجری حدود 27 هزار رشته محل در سطح کشور است و حدود 480 مدرسه نیز در این دانشگاه فعالیت می‌کنند، بیش از یک و نیم میلیون دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی هستند. با وجود اقشار تحصیل کرده و فرهیخته در این دانشگاه، پژوهشکده‌های مختلف و گستردگی دانشگاه آزاد، ظرفیت و شرایط موجود می‌تواند هم فرصت و هم تهدید برای کشور تعریف شود.

**حضور مدیری ناکارآمد در دانشگاه آزاد این فرصت را به تهدید تبدیل می‌کند
گستردگی فضاهای دانشگاه آزاد، طیف‌های مختلف جمعیتی، تنوع رشته‌ها و مقاطع با حضور یک مدیریت کارآمد، لایق و پاک دست می‌تواند به یک فرصت مناسب برای گسترش علم، دانش و توسعه نقاط کم برخوردار کشور تعریف شود.
**دانشگاه آزاد در دوره گذشته به سمت تهدید حرکت کرد
بر عکس اگر شاهد حضور مدیریت نابخردانه، متاثر از حلقه‌های قومی و خانوادگی و روابط دوستی با رویکرد فساد، سوء استفاده از موقعیت‌های شغلی در مجموعه مدیریت دانشگاه باشیم همین شاخص‌ها و ویژگی‌ها (گستردگی، وسعت و تنوع) می‌تواند به عاملی برای تهدید کشور تبدیل شود، همان‌طور که دانشگاه آزاد اسلامی در چند سال گذشته به سمت تهدید حرکت می‌کرد.

انعکاس اخباری که در مطبوعات نشان‌دهنده بی‌نظمی‌ها و رانت‌های  دانشگاه بود، عامل بی‌ثباتی، تخریب و تهدید دانشگاه آزاد اسلامی بود که امیدوارم در سال‌های آتی دیگر شاهد چنین رویکردی نباشیم.

*: چالش‌ها و مشکلاتی که مدیریت دانشگاه آزاد در چهار سال گذشته با آن مواجه بود، چه مسائلی بود؟
**مقبولیت و اعتبار دانشگاه آزاد طی چهار سال گذشته کاهش پیدا کرد
اقبالی: یکی از مشکلاتی که در چهار سال گذشته دانشگاه آزاد اسلامی را دچار چالش‌های مدیریتی، آموزشی، مالی و سیاسی کرد، کاهش مقبولیت اجتماعی بود، در حالی که دانشگاه آزاد اسلامی در بین اقشار مختلف جایگاه اجتماعی نسبتا مناسبی داشت، این مقبولیت و اعتبار طی چهار سال گذشته در انظار عمومی کاهش پیدا کرد.

**مدیران غیرآموزشی در دوره گذشته دانشگاه را اداره می‌کردند
یکی از عوامل مهم آن به کارگیری مدیران غیرآموزشی در سطح میانی و عالی سازمان مرکزی دانشگاه بود. در طی این مدت افرادی که ناآشنا به امور آموزش عالی بودند یا اینکه در آموزش عالی خودگران، شبیه دانشگاه آزاد اسلامی تجربه‌ای نداشتند، مدیریت دانشگاه آزاد را به مدت چند سال در اختیار گرفتند و صدمات جبران‌ناپذیری به دانشگاه وارد کردند.

دومین مسئله عدم تعامل مناسب بین دانشگاه آزاد، وزارت علوم، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و مجلس شورای اسلامی بود. دانشگاه آزاد به هر حال بایستی با این دو دستگاه کاملا هماهنگ باشد، به خصوص با وزارت علوم، چون اکثر رشته‌های ما رشته‌های غیرپرشکی است و از نظر تنوع و تکثر، گرایش‌ها و مقاطع رشته‌های پزشکی میزان و سهم کمی از رشته‌های دانشگاه آزاد را به خود اختصاص دادند.
با این وجود در 4 سال گذشته، دانشگاه آزاد بیشترین درگیری را با این دو نهاد داشت، همان‌طور که گفته شد، برگزاری آزمون‌ها از دانشگاه آزاد گرفته شد. در سطح تحصیلات تکمیلی، ارشد و دکتری هم برگزاری آزمون و پذیرش دانشجو از دانشگاه آزاد گرفته شد.

در این دوره یک آسیب مهم دیگری نیز به دانشگاه آزاد اسلامی وارد شد و آن این بود که در طول سی سال گذشته ریل‌گذاری، هدف‌گذاری و سیاست پذیرش دانشجو در دانشگاه آزاد براساس پذیرش مقاطع کاردانی و کارشناسی بود، در حالی که به سرعت و در مدت کوتاهی در مدیریت جدید استراتژی پذیرش به سمت تحصیلات تکمیلی و به خصوص دکتری رفت.

**استراتژی غلط رئیس سابق دانشگاه در راستای پذیرش دانشجو در دوره تحصیلات تکمیلی
این امر باعث شد دانشگاه آزاد چند آسیب جدی ببیند؛ با توجه به اینکه بسیاری از واحدهای دانشگاهی در سطح کشور شرایط و امکانات لازم را برای برگزاری دوره‌های دکتری نداشتند و حتی برخی از آنان مجری دوره‌های کارشناسی و کارشناسی‌ارشد همان رشته نیز نبودند، با این حال مشمول دوره دکتری شدند، با پذیرش دانشجویان دکتری در این‌گونه واحدها اعتبار اجتماعی و علمی دانشگاه در سطح کشور زیر سوال رفت. مجلس و وزارت علوم موضع گرفتند و این تغییر مسیر به دانشگاه بسیار صدمه زد. این اتفاق با تحلیل‌های نادرست از سوی افراد ناآشنا با سیستم رخ داد.
**دلیل زیان‌ده شدن برخی واحدهای دانشگاه در دوره گذشته چه بود؟

از طرفی دیگر با توجه به اینکه در این چهار سال پذیرش مقاطع کاردانی و کارشناسی تحت‌الشعاع قرار گرفت، نقش و سهم‌مان در بازار آموزش عالی این مقاطع کم شد و این باعث شد واحدها و مراکز شهرستانی دانشگاه آزاد که بیشترین پذیرش‌شان از طریق کاردانی و کارشناسی بود دچار لطمات جبران‌ناپذیری شوند، به طوری که برخی از حقوق پرداختی کارکنان و هیئت علمی خود نیز باز ماندند و زیان‌ده شدند.

**سهم‌ دانشگاه آزاد در 4 سال گذشته در بازار آموزش عالی کم شد
تغییر ناگهانی سیاست‌های پذیرش دانشجو به‌ همراه افزایش شهریه که متاسفانه آن هم به صورت غیرکارشناسی به دانشگاه تحمیل شد، به کاهش سهم ما در مارکتینگ بازار شدت بیشتری داد و مشکلاتی حیاتی برای دانشگاه ایجاد کرد. در چند سال گذشته، قبل از مدیریت قبلی دانشگاه آزاد اسلامی شهریه دانشجویان افزایش پیدا نکرده بود. ما هم به عنوان مدیران ارشد دانشگاه اعتقاد داشتیم برای اینکه در بازار آموزش عالی بمانیم، نباید افزایش شهریه داشته باشیم.

**رئیس سابق در اقدامی خلاف، شهریه‌های ثابت دانشجویان را افزایش داد

در سال‌های اخیر متاسفانه نه تنها شهریه متغیر را افزایش دادند، بلکه شاهد افزایش شهریه ثابت دانشجویان که امری کاملا خلاف بود شدیم. امری که در سی سال گذشته رخ نداده بود.
**با افزایش شهریه‌، دانشجویان دانشگاه آزاد به سمت دانشگاه‌های دیگر رفتند
این مسئله باعث شد سهم دانشگاه آزاد در پذیرش دانشجو نابرابر شود، داوطلبانی که دانشگاه آزاد را در اولویت پذیرش خود داشتند با توجه به افزایش شهریه به سمت دانشگاه‌های دیگر رفتند. در شهرستان‌ها این موضوع به‌ دلیل پایین بودن درآمد خانوار از شدت بیشتری برخوردار شد.
**ساخت و سازهای جدید دانشگاه، عامل تشدید بحران‌ها در دوره گذشته بود

از جمله مواردی که موجب شد دانشگاه در این سال‌ها بسیار متضرر شود و اگر هم بحران‌هایی را داشت در این چهار سال این بحران‌ها تشدید شود، توسعه فیزیکی و ساخت و سازهای جدید دانشگاه بود. گزارش‌های قبلی حاکی از این بود که از سال 91 توسعه فیزیکی در دانشگاه آزاد باید متوقف شود. دلیل آن هم این بود که برنامه‌های بومی گزینی دانشگاه در حال به ثمر رسیدن بود.

در برخی استان‌ها بیش از 90 درصد داوطلبان مقاطع کاردانی و کارشناسی در محل استان اقامت‌شان پذیرفته شده بودند، این موضوع همراه با تغییر ساخت سنی جمعیت داوطلبان به سمت تحصیلات تکمیلی نشان می‌داد، دانشگاه آزاد به جای اینکه به سمت ساختمان‌سازی برود، باید به سمت ساماندهی فضاهای موجود و تغییر کاربری‌ها حرکت می‌کرد.
در یکی از مراکز استان‌ها از 16 طبقه خوابگاهی تنها سه طبقه مورد استفاده قرار می‌گرفت، در این شرایط بایستی توسعه را متوقف می‌کردند، در حالی که خلاف گزارشات و مشهودات در این 4 سال، ساخت و سازها ادامه پیدا کرد. آن طور که گزارش می‌شود در این دانشگاه بین 850 تا 900 هزار متر مربع طی سال‌های گذشته توسعه داشتیم که رقم آن احتمالا بالای 2 هزار میلیارد است، این نشان می‌دهد در خوشبینانه‌ترین نظر، روش‌های اتخاذ شده در مدیریت اخیر بدون مطالعات مربوط به منافع و آینده‌نگری دانشگاه بوده است.

**کارگاره‌ها و آزمایشگاه‌هایی خریداری کردند که رشته تحصیلی مورد نیاز در آن واحد وجود نداشت
دانشگاهی که به قول خودشان با مشکلات مالی روبروست، نباید به سمت توسعه فیزیکی برود. این هزینه‌ها در کنار توسعه آزمایشگاه‌ها و کارگاه‌ها بدون مطالعه انجام شد، به طوری که حتی در برخی واحدهای دانشگاه‌ها، کارگاره‌ها و آزمایشگاه‌هایی خریداری شدند که رشته تحصیلی مورد نیاز در آن وجود نداشته و یا در اولویت نبودند. این اقدامات وضعیت نامناسبی را پیش روی دانشگاه آزاد اسلامی قرار داد؛ منابعی که باید صرف وضعیت موجود و ترمیم آن می‌شد، به سمتی رفت که به نابودی منابع دانشگاه منتج شد.

**پست‌های سازمان مرکزی در 4 سال گذشته بین 4 تا 5 برابر افزایش یافت

در همین راستا گسترش سازمان مرکزی را هم باید اضافه کرد. در دوره‌ای که باید به سمت سیاست‌های انقباضی و چابک‌سازی حرکت کرد، هر چند شعارش را هم دادند، بر عکس آن عمل کردند.

**برای اینکه حقوق افراد را بالا ببرند، احکام مشاوره‌های صوری صادر می‌کردند
آنچه گفته می‌شود این است که پست‌های سازمانی سازمان مرکزی دانشگاه آزاد بین 4 تا 5 برابر طی چهار سال گذشته افزایش پیدا کرد. در کنار گسترش سازمان مرکزی، افزایش حق سرپرستی که یک کار کاملا غیرکارشناسی بود و به نوعی استفاده از منابع دانشگاه به سمت رفاه مدیریتی بود باعث شد به حجم سازمان مرکزی که یک حجم کوچکی بود، اضافه شود.
**حاضرم با میرزاده درباره عملکرد 4 ساله‌اش مناظره کنم

در سازمان مرکزی دانشگاه برای آنکه بتوانند افرادی را بیاوردند، معاونت‌های جدید ایجاد کردند. احکام مشاوره‌های صوری صادر کردند که بتوانند حقوق و مزایای افراد را بالاتر بپردازند.
می‌شود در فرصت دیگری درباره این مسائل بیشتر صحبت کرد. از آنجا که رئیس قبلی دانشگاه آزاد (میرزاده) اعلام کرده که می‌خواهد درباره مسائل دانشگاه مناظره کند، من آمادگی لازم را برای مناظره درباره وضعیت مدیریتی ایشان و چالش‌ها و مشکلاتی که در طول 4 سال مدیریت وی برای دانشگاه آزاد ایجاد شد را دارم.

**پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد دانشگاه در مهر 96 کمتر از 500 هزار دانشجو جذب کند؛ این به خاطر سیاست‌های نادرست مدیریت سابق است
متاسفانه در این مدت حدود 10 هزار رشته‌ محل ایجاد کردند. آمار نشان می‌دهد دانشگاه آزاد در سال 91 و 92 حدود 17 هزار رشته محل داشته و توانسته بیش از 600 هزار دانشجو را جذب کند، در حالی که این رشته محل‌ها از 17 هزار به 27 هزار رشته محل تغییر پیدا کرده است. پیش‌بینی‌ها این است که دانشگاه آزاد در مهر 96 کمتر از 500 هزار دانشجو جذب خواهد کرد. این مسئله به دلیل عملکرد و سیاست‌های نادرست مدیریت دانشگاه آزاد در سال‌های گذشته است.
**10 هزار رشته محل اضافه کردند، اما نتیجه عکس داد و پذیرش دانشجو کمتر شد

حدود 10 هزار رشته محل اضافه شده، در حالی که طبیعتا باید راندمان و نتیجه کار بالا رود، اما روند پذیرش دانشجو در دانشگاه آزاد کمتر شده است. در حقیقت طبق معادله منطقی با افزایش رشته محل، دانشگاه آزاد اسلامی بایستی در سال 96 بیش از 950 هزار دانشجو داشته باشد. با وجود اینکه دانشگاه در سال 95، 550 هزار دانشجو جذب کرد، پیش‌بینی ما این است در مهر 96 این رقم به کمتر از 500 هزار دانشجو برسد.

**هزینه دانشگاه را برای رشته‌هایی صرف کردند که هیچ نیازی به آنها نداشتند
به عبارت دیگر هزینه دانشگاه برای رشته‌هایی صرف شده که دانشگاه هیچ نیازی به آنها نداشته است. دانشگاه آزاد اسلامی نیاز به ساماندهی رشته‌ها داشت، نه افزایش رشته محل‌های جدید، متاسفانه 5 هزار رشته محل از رشته محل‌های جدید هم مورد اشکال است، اما آنچه مشخص است، این است که این مسئله نه تنها برای دانشگاه سود نداشت، بلکه کاملا ضرر و نقصان به همراه داشت.

*: با توجه به کاهش جذب دانشجو در دانشگاه آزاد اسلامی، این دانشگاه در جذب دانشجو به چه سالی عقب‌گرد داشته است؟
**دانشگاه آزاد را در پذیرش دانشجو به سال 89 عقب راندند
اقبالی: دانشگاه آزاد اسلامی در این سال‌ها از نظر تعداد جذب دانشجو به سال 89 یعنی قبل از سال 91 و 90 عقب‌گرد داشت.
**با استفاده از حلقه‌های دوستی و فامیلی، کارمند و عضو هیئت‌علمی استخدام کردند/ بیشترین استخدام‌های بی‌ضابطه در تهران

با این وجود در شرایطی که باید به سمت کاهش هزینه‌ها می‌رفتیم، متاسفانه استخدام هیئت علمی و کارکنان در این مدت به شدت افزایش پیدا کرد. افرادی به خیل جمعیت دانشگاه آزاد اضافه شدند که نیازی به افزایش آنها نبود. این کار متاسفانه در تهران شدت بیشتری داشت، در این استخدام‌ها عمدتا مسائل حلقه‌های دوستی، فامیلی و قومی رواج داشته ودر صورت صحت کل پذیرش‌ها زیر سوال می‌رود.
موضوع دیگری که در سنوات اخیر فراگیر شده و اخبار متواتری از آن منتشر شده، عدم انضباط مالی و اعمال نظر در خرید و فروش‌ها در سطوح مختلف سازمان مرکزی و بدنه دانشگاه است.

**تاکید رئیس هیئت موسس و هیئت‌امنای دانشگاه به دقت در هزینه‌ کرد این دانشگاه
این امر بسیاری از کارکنان و اعضای هئیت‌علمی را دچار نگرانی و ناراحتی کرد. امیدوار هستیم نهادهای مستقل و قضایی کشور به این موضوع کاملا رسیدگی کنند. دانشگاه آزاد اسلامی هم بایستی اسلامی باشد و هم به دلیل اینکه درآمدش از شهریه داطلبان است، مردمی باشد. بایستی در هزینه کردن آن دقت کافی شود، همان‌طور که ریاست جدید هیئت‌امنای دانشگاه آزاد به آن تاکید کردند.
**هزینه‌های نجومی برای کارگاه‌ها و آزمایشگاه‌های ملی روی دست دانشگاه آزاد ماند

در این مدت فضاهای کارگاهی و آزمایشگاهی نیز به شدت و با ولع خیلی زیادی توسعه پیدا کرد. تجهیز آزمایشگاه‌ها به توسعه فیزیکی تبدیل شد و هزینه‌های نجومی به عنوان کارگاه‌های ملی و آزمایشگاه‌های ملی روی دست دانشگاه آزاد گذاشته شد که هیچ کدام از نظر آموزشی توجیه ندارد.
در تمام دنیا وسایل مربوط به آزمایشگاه‌ها و کارگاه‌ها وسایل لوکس و گران قیمتی نیستند، البته باید وسایل ماندگار و پایداری باشند، اما در مجموع لوکس‌گرایی مورد پسند آموزش عالی در سطح جهان نیست. در کنار این موضوع سفرهای استانی، نشست‌ها و برگزاری جلسات متعدد با هزینه‌های زیاد را هم باید اضافه کرد که قابل بررسی است.

*: مسئله واحدهای برون مرزی دانشگاه آزاد چه بود؟
**در دانشگاه بدون نیازسنجی به توسعه واحدهای برون مرزی روی آوردند
اقبالی: در دانشگاه بدون نیازسنجی به توسعه واحدهای برون مرزی روی آوردند، علت و علل واقعی آن هنوز بر ما پوشیده است، اما گزارش‌هایی که ما در آن زمان داشتیم این بود که حتی واحد آکسفورد و لبنان ما دچار مشکلاتی از نظر مالی و خودکفایی هستند. مراکز دانشگاه آزاد باید خودگران باشند، اینها مغایر این مسئله بودند.گزارش‌های موجود مبنی بر این بود که به جز یک مرکز خارجی که آن هم در بیشتر موارد مشکل داشت تنها واحد امارات بود که در مقاطعی هزینه‌های خود را پوشش می‌داد. با این وجود در زمینه مراکز خارجی هم شاهد افزایش مراکز در روسیه، ایتالیا و البته کمی تردید دارم در آلمان بودیم. توسعه این مراکز بدون مطالعه، باعث افزایش بار مالی دانشگاه شد، در کنار این مسائل شخصی و خانوادگی هم مطرح بوده که باید در نوع خودش مورد قضاوت و بررسی قرار گیرد.

**مدیریت گذشته شرکت‌های تجاری راه انداخته بود/ اعضای هیئت مدیره شرکت‌ها افراد خاصی هستند

شعاری که در این مدت دادند و شعار کاملا گمراه‌کننده‌ای بود که باید از ریشه مورد تجدید نظر قرار گیرد، توسعه و تجهیز شرکت‌های تجاری به منظور عدم وابستگی به شهریه دانشجوست. اینکه دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان نهادی آموزشی مالیات نمی‌پردازد، چگونه می‌تواند اقدام به تاسیس شرکت‌های تجاری کند؟ مسئله‌ای است که در جای خود باید بحث و شفاف‌سازی شود، اعضای هیئت مدیره این شرکت‌ها نیز محدود و معدود به افراد خاصی هستند که جای سوال دارد و هزینه‌هایی شده که باید مجددا بررسی، ممیزی و حسابرسی شود.
اگر از دانشگاه سرمایه‌هایی به اینها منتقل شده، باید مشخص شده و تا ریال آخر مورد تفحص و بررسی قرار گیرد. شائبه‌هایی ایجاد شده، از جمله اینکه ممکن است این شرکت‌ها در اثر هدایت حلقه‌های دوستی و خانوادگی، ایجاد شده باشند که می بایست به افکارعمومی پاسخگو باشند.

*: بعد از اینکه رئیس اسبق دانشگاه آزاد (فرهاد دانشجو) عزل شد، ظاهرا سازمان بازرسی برای نظارت به دانشگاه آزاد فعالیت‌هایی را در این دانشگاه آغاز می‌کند، اما آقای میرزاده پس از حضور در دانشگاه آزاد مانع این مسئله می‌شوند، چرا بازرسی از دانشگاه آزاد متوقف شد؟

اقبالی:سال‌ها بود که در دانشگاه آزاد اسلامی یک ناظر، یک سازمان و نهاد بازرسی مستقل از دانشگاه وجود نداشت. سازمان بازرسی کل کشور به‌ نظرم از سال 91 به این موضوع وارد شد و با توجه به گستردگی که دانشگاه داشت برای خود ماموریتی ایجاد کرد تا به صورت موردی و ادواری دانشگاه را مورد بازرسی قرار دهد. مدیران وقت دانشگاه آزاد از این مسئله به چند دلیل استقبال کردند.

اینکه یک نهاد مستقل که جنبه حکومتی و دولتی دارد قصد داشت از دانشگاه بازرسی کند و عیب‌ها و نقص‌هایی را که شاید مسئولان نمی‌دیدند به آنها اعلام می‌کرد که مسئله مثبتی برای مدیریت پاسخگو و پاک دست است.
** سازمان بازرسی کل کشور سال 92 با فشارهای صورت گرفته بازرسی‌های خود را در دانشگاه آزاد متوقف کرد
دومین عامل مهم این بود که این سازمان به صورت رایگان این کار را برای دانشگاه آزاد انجام می‌داد، لذا مدیران وقت دانشگاه آزاد اسلامی کاملا از این موضوع استقبال کردند. متاسفانه از مهرماه سال 92 سازمان بازرسی کل کشور با اقدامات و فشارهایی که صورت گرفت بازرسی‌های خود را متوقف کرد و هیچ‌گاه مدیریت وقت توضیحی در مورد آن به مردم نداد.

شاید عدم حضور این سازمان موجب شد مشکلات و شائبه‌های این دانشگاه بیشتر شود. قطعا اگر سازمان بازرسی کل کشور مطابق رویه‌اش برای کنترل، نظارت و تهیه گزارش‌ها حضور پیدا می‌کرد، ممکن بود مدیریت دانشگاه به این وضع دچار نشود که در حقیقت با مسائل متعدد مالی و اتهامات اقتصادی روبرو شود.
موضوع دیگری هم که باید اشاره کرد، افزایش حقوق‌ و دستمزد مدیران در سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی بود. این موضوع باید ضمن ارج نهادن به خدمات و زحمات مدیران دلسوز و متعهد، کاملا مورد بررسی قرار گیرد.

**مدیران سابق اگر حقوق نجومی دریافت کردند باید به دانشگاه پس دهند
اگر حقوق مدیران دانشگاه آزاد اسلامی و سازمان مرکزی در مدت چهار سال گذشته در تعریف حقوق بگیران نجومی قرار می‌گیرد، بایستی تماما به دانشگاه آزاد برگشت داده شود و مطابق فرمانی که حضرت آقا در این زمینه دادند، افرادی که حقوق‌های نجومی دریافت کردند باید آن را به بیت‌المال بازگردانند و دیگر سمت و مسئولیتی به آنان واگذار نشود.
در شرایطی که یک استاد تمام دانشگاه آزاد حداکثر حقوقی معادل 7 و یا 8 میلیون تومان دریافت کند، حق مسئولیت و مزایای برخی مدیران خاص معادل سه استاد تمام باشد. این مسئله اصلا توجیه‌پذیر نیست. چنین حقوق‌هایی جز تحقیر کردن مقام اساتید چیز دیگری به دنبال ندارد.

*: به نظر شما مسئولان فعلی دانشگاه آزاد برای اینکه از تهدیدات، معضلات و مشکلاتی که طی چهار سال گذشته ایجاد شده خارح شوند چه اقدامات علمی و آموزشی باید انجام دهند؟
**مدیریت جدید باید وضعیت دانشگاه را از لحاظ مدیریتی اصلاح کند
اقبالی:اولا باید وضعیت دانشگاه را از لحاظ مدیریتی اصلاح کنند. یک نظام مدیریتی باید در مسند امور قرار گیرد که هدف آن بهره‌گیری از نیروهای متخصص موجود در دانشگاه آزاد اسلامی باشد.
در دانشگاه آزاد اسلامی ده‌ها هزار نفر اعضای هیئت علمی وجود دارند که پتانسیل مهمی برای دانشگاه به شمار می‌روند. مدیریت آموزش عالی در دانشگاه آزاد متفاوت با نظام‌‌های دانشگاهی دولتی است، لذا باید از این فرصت بهره گرفت.

دوم اینکه از هزینه‌هایی که موجب اتلاف نیرو و هزینه است، جلوگیری شود. افق دانشگاه آزاد اسلامی افق بلندی است، همان‌طور که دانشگاه آزاد اسلامی از ابتدا یک دانشگاه مردمی بوده، نباید هزینه‌های زیادی را به دانشجویان درباره شهریه تحمیل کنیم. خوشبختانه در مصاحبه‌هایی که مسئولان جدید دانشگاه داشتند، متوجه شدم سیاست آقای ولایتی هم همین مسئله است و ما نیز از آن استقبال می‌کنیم، رئیس هیئت‌امنای دانشگاه از ابتدا روی مسئله مهمی دست گذاشتند.

کمک کنیم دانشگاه به شکل مردمی خودش برگردد تا دانشجویان و داوطلبان در دانشگاه‌های کشور، دانشگاه آزاد را در اولویت تحصیل خود قرار دهند و به صورتی توان مالی این افراد را تقویت کنیم. آنچه در اولویت است، فضای فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی است. این دانشگاه باید نشان‌دهنده ارزش‌های فرهنگی جامعه باشد، قطعا می‌تواند این نقش خود را در این زمینه به خوبی در سال‌های آینده نشان دهد.
**ارزیابی مدیریت چهار سال گذشته دانشگاه آزاد در اختلافات سیاسی گم نشود

*: اگر مطلب ناگفته‌‌ای هست در آخر بفرمائید؟

اقبالی:نباید نتایج و ارزیابی مدیریت چهار ساله گذشته دانشگاه آزاد اسلامی تحت تاثیر گرد و غبارهای ناشی از اختلافات سیاسی پنهان شود. دراین فضای غبارآلود، هم آنهایی‌ که در حیف و میل اموال دانشگاه آزاد بدون واهمه دست داشتند و هم خدمتگذاران پاک دست دانشگاه دیده نخواهند شد و پنهان می‌شوند. نباید تحلیل مدیریت سال‌های گذشته را سیاسی کنیم و اجازه دهیم افراد از موقعیت‌ها و جناح‌های سیاسی خود برای پوشاندن تخلفات مالی و سوء استفاده‌های مالی خود بهره گیرند.
توصیه من به برادران، خواهران و مدیرانی که واقعا دنبال شفاف‌سازی هستند، این است که مسائل دانشگاه را به
مسائل سیاسی گره نزدند. اجازه دهند کار پیش رود و افرادی که مشکلاتی برای دانشگاه آزاد ایجاد کردند، پاسخگوی اعمال خود در دادگاه صالحه باشند، البته درباره دانشگاه آزاد اسلامی زوایای مختلف دیگری در حوزه‌های آموزشی و پرسنلی و مالی وجود دارد که در آینده می‌توان درباره آنها سخن گفت.
 

رونمایی از تخلفات دانشگاه آزاد در دوره گذشته

 

به گزارش جهان نیوز به نقل از تسنیم،”ناصر اقبالی” عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی با داشتن 27 سال سابقه آموزشی و علمی در این دانشگاه، جزو با سابقه‌ترین مدیران دانشگاه آزاد اسلامی محسوب می‌شود.

وی دکترای تخصصی خود را در حوزه جغرافیا با گرایش برنامه‌ریزی شهری و منطقه‌ای در سال 1377 اخذ کرد و با درجه دانشیار پایه 27 مسئولیت‌های مختلفی را در این دانشگاه بر عهده داشته است.

اقبالی که بیشتر با نام مرکز آزمون دانشگاه آزاد اسلامی شناخته می‌شود، طراح و مجری چند طرح مهم در این دانشگاه است. “طرح بومی‌سازی” و” پذیرش بدون کنکور” حاصل ذهن خلاقانه این عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی است.

ریاست واحد اهواز، ریاست دانشکده علوم‌اجتماعی تهران مرکز، ریاست منطقه شرق کشور در دانشگاه آزاد اسلامی و موسس مرکز آموزش بین‌‌المللی دانشگاه آزاد از جمله سوابق وی در این دانشگاه است.

 در کارنامه وی مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی و نماینده دانشگاه آزاد اسلامی در وزارت علوم و عضو شورای پذیرش دانشجوی کشور است.

همزمان با برملا شدن دلایل عزل رئیس سابق این دانشگاه و تخلفات مدیریت 4 سال اخیر دانشگاه آزاد اسلامی که به گفته برخی باعث عقب‌گرد دانشگاه آزاد شد، با این مدیر با سابقه چالش‌های دانشگاه آزاد در چهار سال گذشته و تهدیدات و فرصت‌های پیش روی بزرگ‌ترین دانشگاه حضوری جهان را به گفت‌وگو نشستیم، اگرچه به سختی و به واسطه یکی از دوستان توانستیم با وی وقت مصاحبه را هماهنگ کنیم.

اقبالی در این مصاحبه، صادقانه، جسورانه و مسئولانه نکات مهمی را درباره وضعیت دانشگاه آزاد بیان کرد. برای گفت‌وگو‌های بعدی نیز از وی قول گرفتیم.

آنچه در ادامه می‌آید حاصل گفت‌وگوی یک ساعته خبرنگار با وی است.

*: با توجه به سابقه حضور شما در دانشگاه آزاد اسلامی، تحلیلی از وضعیت این دانشگاه در 4 سال گذشته بیان کنید؟

اقبالی: دانشگاه آزاد اسلامی در سال 1361 به همت 6 نفر از موسسانی که مقامات عالیه کشور بودند و اسامی آنها در ثبت شرکت‌ها به ثبت رسیده با سرمایه حضرت امام(ره) شروع به کار کرد.

این دانشگاه با درآمدی که از شهریه دانشجویان کسب می‌کرد به حیات و توسعه خود ادامه داد. با توجه به شرایط جمعیتی و اجتماعی کشور در دهه 60 استقبال خوبی از دانشگاه آزاد اسلامی صورت گرفت، به طوری که در دو دهه 60 و 70 در اکثر نقاط ایران، مرکزی را تاسیس کرد و به توسعه خود ادامه داد.

دانشجویان با پرداخت شهریه، ضمن پرداخت هزینه تحصیل خود، زمینه توسعه آینده دانشگاه آزاد را نیز فراهم می‌کردند. توسعه و پیشرفت دانشگاه آزاد اسلامی تا دهه سوم تاسیس نیز ادامه پیدا کرد. این توسعه تا سال 92 نیز همچنان ادامه یافت و حتی تغییر رئیس دانشگاه و فعالیت یک سال و چند ماهه آن در زمان ریاست اسبق دانشگاه آزاد اسلامی نتوانست روند توسعه قبلی را که با پتانسیل قوی شروع شده بود، متوقف یا خللی در آن ایجاد کند.

**دانشگاه آزاد از سال 92 به بعد با مشکلات مدیریتی مواجه شد
با این وجود از سال 92 با تغییر مدیریتی که در دانشگاه آزاد اسلامی رخ داد، تغییرات بسیار عمده‌ای در شیوه اداره و توسعه دانشگاه آزاد اسلامی به وجود آمد که تبدیل به چالش‌های مهمی برای کشور شد، به طوری که در نیمه دوم مدیریت چهار ساله گذشته، برخی از واحدهای دانشگاهی در هم ادغام و در حقیقت منحل شدند.

در این ایام، دانشگاهی که در اوج عزت، توسعه و گسترش بود، درگیر مشکلاتی شد که به حضیض سازمانی خود رسید. همه این مسائل ناشی از تغییراتی بود که مدیریت جدید در شیوه اداره دانشگاه ایجاد کرد، تا جایی که انگار تمام مدل‌ها و شیوهایی که در گذشته در اداره دانشگاه به کار می‌رفت، اشتباه بود و باید طرح جدیدی را برای مدیریت دانشگاه در پیش گرفت. طرح جدید، مشکلات و مصائب زیادی را برای دانشگاه ایجاد کرد و بستر مناسبی را برای سوء استفاده‌های مالی، اداری و آموزشی فراهم ساخت.

**اعتراض‌های مجلس و وزارت علوم درباره دانشگاه آزاد سیاسی نبود
در 4 سال گذشته، دانشگاه آزاد اسلامی به سمتی رفت که دو مجموعه مهم علمی و آموزشی کشور که بیشترین تعامل و ارتباط را با دانشگاه آزاد داشتند، یعنی وزارت علوم و کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی به دلیل عملکرد نامناسب مدیریت دانشگاه، مقابل آن قرار گرفتند.

در حقیقت عملکرد دانشگاه مورد تایید آنان نبود و این مسئله فراسوی مسائل سیاسی کشور بود، زیرا مجلس گذشته تقریبا مجلسی اصولگرا بود و دولت قبلی هم مانند دولت فعلی یک دولت اصلاح‌طلب تعریف می‌شد، اینکه هر دو این نهادها با دانشگاه آزاد اسلامی دچار مشکل شدند، حاکی از این بود که مشکل آنها با دانشگاه آزاد اصولا مشکل سیاسی نبود، بلکه کاملا مدیریتی بود و ادعای برخوردهای سیاسی، دادن آدرس غلط و فرار از پاسخ به سوء مدیریت است.

در همین راستا، مجلس شورای اسلامی، مهمترین ابزار مدیریتی دانشگاه، یعنی آزمون‌های دوره کارشناسی‌ارشد و دکتری را همراه با پذیرش مستقل دانشجو در این مقاطع از دانشگاه آزاد اسلامی گرفت و به سازمان سنجش دولت اصلاح‌طلب سپرد. در واقع اگر نیت برخورد با دانشگاه سیاسی بود که این اقدام توجیهی ندارد.

**حتی وزارت علوم دولت اصلاح‌طلب هم با سیاست‌های رئیس سابق مخالفت می‌کرد
حجم گزارش‌های مختلفی که در طول این سال‌ها توسط مطبوعات و رسانه‌های تصویری، صدا و سیما و شبکه‌های اجتماعی درباره دانشگاه آزاد تهیه شد، در هیچ یک از تاریخ سنوات دانشگاه آزاد دیده نشد.

نتیجه آنکه، مخالفت مجلس و نیز وزارت علوم که بیش از 5 هزار رشته محل دانشگاه آزاد را تایید نکرد و به آن ایراد گرفت کاملا به دلایل مدیریتی و نشان‌دهنده ضعف و ناکارآمدی بود که در 4 سال گذشته گریبان‌ دانشگاه آزاد اسلامی را گرفت.
**سوءمدیریت و فساد در مدیریت گذشته، گریبان‌ واحدهای دانشگاهی را گرفته بود
در چنین شرایطی فضای یاس و نامیدی بر خانواده دانشگاه آزاد اسلامی که شامل مجموعه دانشجویان، چند ده هزار نفر عضو هیئت‌علمی و کارکنان می‌شود، مستولی شد، از طرفی دانشگاه مورد تایید و حمایت هیچ کدام از نهادهای قانونی و حاکمیتی نبود، بلکه همواره مورد ایراد و نقد بود و از طرف دیگر مشکلات اقتصادی ناشی از سوءمدیریت و فساد موجود گریبان‌گیر واحدهای دانشگاهی شده بود.

**با حضور دکتر ولایتی، امیدی در بدنه دانشگاه آزاد ایجاد شد

تا اینکهبا صدور حکم ریاست هیئت موسس دانشگاه برای جناب آقای دکتر ولایتی از سوی مقام معظم رهبری یک دریچه امیدی برای این اقشار که در حقیقت صاحبان اصلی این دانشگاه هستند به وجود آمد و از این جهت مورد استقبال واقع شد تا انشاءالله با اصلاح سیستم مدیریتی و نظارت عالیه، سایر بخش‌های دولتی و مجلس نیز دانشگاه را بیش از گذشته حمایت کنند.

*: با توجه به مسائل گفته شده، ضعف مدیریتی چقدر می‌تواند در عملکرد این دانشگاه تاثیر داشته باشد؟

اقبالی: دانشگاه آزاد اسلامی در 400 نقطه کشور، مراکز و واحدهای آموزش عالی و در 100 نقطه آموزشکده تحصیلات فنی دارد، در واقع در 500 نقطه کشور توسعه پیدا کرده و در سراسر کشور از شرقی‌ترین تا غربی‌ترین و شمالی‌ترین تا جنوبی‌ترین بخش کشور گسترش یافته است.

دانشگاه آزاد اسلامی اقوام و اقشار مختلف و به خصوص جوانان را در خود جای داده، مجری حدود 27 هزار رشته محل در سطح کشور است و حدود 480 مدرسه نیز در این دانشگاه فعالیت می‌کنند، بیش از یک و نیم میلیون دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی هستند. با وجود اقشار تحصیل کرده و فرهیخته در این دانشگاه، پژوهشکده‌های مختلف و گستردگی دانشگاه آزاد، ظرفیت و شرایط موجود می‌تواند هم فرصت و هم تهدید برای کشور تعریف شود.

**حضور مدیری ناکارآمد در دانشگاه آزاد این فرصت را به تهدید تبدیل می‌کند
گستردگی فضاهای دانشگاه آزاد، طیف‌های مختلف جمعیتی، تنوع رشته‌ها و مقاطع با حضور یک مدیریت کارآمد، لایق و پاک دست می‌تواند به یک فرصت مناسب برای گسترش علم، دانش و توسعه نقاط کم برخوردار کشور تعریف شود.
**دانشگاه آزاد در دوره گذشته به سمت تهدید حرکت کرد
بر عکس اگر شاهد حضور مدیریت نابخردانه، متاثر از حلقه‌های قومی و خانوادگی و روابط دوستی با رویکرد فساد، سوء استفاده از موقعیت‌های شغلی در مجموعه مدیریت دانشگاه باشیم همین شاخص‌ها و ویژگی‌ها (گستردگی، وسعت و تنوع) می‌تواند به عاملی برای تهدید کشور تبدیل شود، همان‌طور که دانشگاه آزاد اسلامی در چند سال گذشته به سمت تهدید حرکت می‌کرد.

انعکاس اخباری که در مطبوعات نشان‌دهنده بی‌نظمی‌ها و رانت‌های  دانشگاه بود، عامل بی‌ثباتی، تخریب و تهدید دانشگاه آزاد اسلامی بود که امیدوارم در سال‌های آتی دیگر شاهد چنین رویکردی نباشیم.

*: چالش‌ها و مشکلاتی که مدیریت دانشگاه آزاد در چهار سال گذشته با آن مواجه بود، چه مسائلی بود؟
**مقبولیت و اعتبار دانشگاه آزاد طی چهار سال گذشته کاهش پیدا کرد
اقبالی: یکی از مشکلاتی که در چهار سال گذشته دانشگاه آزاد اسلامی را دچار چالش‌های مدیریتی، آموزشی، مالی و سیاسی کرد، کاهش مقبولیت اجتماعی بود، در حالی که دانشگاه آزاد اسلامی در بین اقشار مختلف جایگاه اجتماعی نسبتا مناسبی داشت، این مقبولیت و اعتبار طی چهار سال گذشته در انظار عمومی کاهش پیدا کرد.

**مدیران غیرآموزشی در دوره گذشته دانشگاه را اداره می‌کردند
یکی از عوامل مهم آن به کارگیری مدیران غیرآموزشی در سطح میانی و عالی سازمان مرکزی دانشگاه بود. در طی این مدت افرادی که ناآشنا به امور آموزش عالی بودند یا اینکه در آموزش عالی خودگران، شبیه دانشگاه آزاد اسلامی تجربه‌ای نداشتند، مدیریت دانشگاه آزاد را به مدت چند سال در اختیار گرفتند و صدمات جبران‌ناپذیری به دانشگاه وارد کردند.

دومین مسئله عدم تعامل مناسب بین دانشگاه آزاد، وزارت علوم، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و مجلس شورای اسلامی بود. دانشگاه آزاد به هر حال بایستی با این دو دستگاه کاملا هماهنگ باشد، به خصوص با وزارت علوم، چون اکثر رشته‌های ما رشته‌های غیرپرشکی است و از نظر تنوع و تکثر، گرایش‌ها و مقاطع رشته‌های پزشکی میزان و سهم کمی از رشته‌های دانشگاه آزاد را به خود اختصاص دادند.
با این وجود در 4 سال گذشته، دانشگاه آزاد بیشترین درگیری را با این دو نهاد داشت، همان‌طور که گفته شد، برگزاری آزمون‌ها از دانشگاه آزاد گرفته شد. در سطح تحصیلات تکمیلی، ارشد و دکتری هم برگزاری آزمون و پذیرش دانشجو از دانشگاه آزاد گرفته شد.

در این دوره یک آسیب مهم دیگری نیز به دانشگاه آزاد اسلامی وارد شد و آن این بود که در طول سی سال گذشته ریل‌گذاری، هدف‌گذاری و سیاست پذیرش دانشجو در دانشگاه آزاد براساس پذیرش مقاطع کاردانی و کارشناسی بود، در حالی که به سرعت و در مدت کوتاهی در مدیریت جدید استراتژی پذیرش به سمت تحصیلات تکمیلی و به خصوص دکتری رفت.

**استراتژی غلط رئیس سابق دانشگاه در راستای پذیرش دانشجو در دوره تحصیلات تکمیلی
این امر باعث شد دانشگاه آزاد چند آسیب جدی ببیند؛ با توجه به اینکه بسیاری از واحدهای دانشگاهی در سطح کشور شرایط و امکانات لازم را برای برگزاری دوره‌های دکتری نداشتند و حتی برخی از آنان مجری دوره‌های کارشناسی و کارشناسی‌ارشد همان رشته نیز نبودند، با این حال مشمول دوره دکتری شدند، با پذیرش دانشجویان دکتری در این‌گونه واحدها اعتبار اجتماعی و علمی دانشگاه در سطح کشور زیر سوال رفت. مجلس و وزارت علوم موضع گرفتند و این تغییر مسیر به دانشگاه بسیار صدمه زد. این اتفاق با تحلیل‌های نادرست از سوی افراد ناآشنا با سیستم رخ داد.
**دلیل زیان‌ده شدن برخی واحدهای دانشگاه در دوره گذشته چه بود؟

از طرفی دیگر با توجه به اینکه در این چهار سال پذیرش مقاطع کاردانی و کارشناسی تحت‌الشعاع قرار گرفت، نقش و سهم‌مان در بازار آموزش عالی این مقاطع کم شد و این باعث شد واحدها و مراکز شهرستانی دانشگاه آزاد که بیشترین پذیرش‌شان از طریق کاردانی و کارشناسی بود دچار لطمات جبران‌ناپذیری شوند، به طوری که برخی از حقوق پرداختی کارکنان و هیئت علمی خود نیز باز ماندند و زیان‌ده شدند.

**سهم‌ دانشگاه آزاد در 4 سال گذشته در بازار آموزش عالی کم شد
تغییر ناگهانی سیاست‌های پذیرش دانشجو به‌ همراه افزایش شهریه که متاسفانه آن هم به صورت غیرکارشناسی به دانشگاه تحمیل شد، به کاهش سهم ما در مارکتینگ بازار شدت بیشتری داد و مشکلاتی حیاتی برای دانشگاه ایجاد کرد. در چند سال گذشته، قبل از مدیریت قبلی دانشگاه آزاد اسلامی شهریه دانشجویان افزایش پیدا نکرده بود. ما هم به عنوان مدیران ارشد دانشگاه اعتقاد داشتیم برای اینکه در بازار آموزش عالی بمانیم، نباید افزایش شهریه داشته باشیم.

**رئیس سابق در اقدامی خلاف، شهریه‌های ثابت دانشجویان را افزایش داد

در سال‌های اخیر متاسفانه نه تنها شهریه متغیر را افزایش دادند، بلکه شاهد افزایش شهریه ثابت دانشجویان که امری کاملا خلاف بود شدیم. امری که در سی سال گذشته رخ نداده بود.
**با افزایش شهریه‌، دانشجویان دانشگاه آزاد به سمت دانشگاه‌های دیگر رفتند
این مسئله باعث شد سهم دانشگاه آزاد در پذیرش دانشجو نابرابر شود، داوطلبانی که دانشگاه آزاد را در اولویت پذیرش خود داشتند با توجه به افزایش شهریه به سمت دانشگاه‌های دیگر رفتند. در شهرستان‌ها این موضوع به‌ دلیل پایین بودن درآمد خانوار از شدت بیشتری برخوردار شد.
**ساخت و سازهای جدید دانشگاه، عامل تشدید بحران‌ها در دوره گذشته بود

از جمله مواردی که موجب شد دانشگاه در این سال‌ها بسیار متضرر شود و اگر هم بحران‌هایی را داشت در این چهار سال این بحران‌ها تشدید شود، توسعه فیزیکی و ساخت و سازهای جدید دانشگاه بود. گزارش‌های قبلی حاکی از این بود که از سال 91 توسعه فیزیکی در دانشگاه آزاد باید متوقف شود. دلیل آن هم این بود که برنامه‌های بومی گزینی دانشگاه در حال به ثمر رسیدن بود.

در برخی استان‌ها بیش از 90 درصد داوطلبان مقاطع کاردانی و کارشناسی در محل استان اقامت‌شان پذیرفته شده بودند، این موضوع همراه با تغییر ساخت سنی جمعیت داوطلبان به سمت تحصیلات تکمیلی نشان می‌داد، دانشگاه آزاد به جای اینکه به سمت ساختمان‌سازی برود، باید به سمت ساماندهی فضاهای موجود و تغییر کاربری‌ها حرکت می‌کرد.
در یکی از مراکز استان‌ها از 16 طبقه خوابگاهی تنها سه طبقه مورد استفاده قرار می‌گرفت، در این شرایط بایستی توسعه را متوقف می‌کردند، در حالی که خلاف گزارشات و مشهودات در این 4 سال، ساخت و سازها ادامه پیدا کرد. آن طور که گزارش می‌شود در این دانشگاه بین 850 تا 900 هزار متر مربع طی سال‌های گذشته توسعه داشتیم که رقم آن احتمالا بالای 2 هزار میلیارد است، این نشان می‌دهد در خوشبینانه‌ترین نظر، روش‌های اتخاذ شده در مدیریت اخیر بدون مطالعات مربوط به منافع و آینده‌نگری دانشگاه بوده است.

**کارگاره‌ها و آزمایشگاه‌هایی خریداری کردند که رشته تحصیلی مورد نیاز در آن واحد وجود نداشت
دانشگاهی که به قول خودشان با مشکلات مالی روبروست، نباید به سمت توسعه فیزیکی برود. این هزینه‌ها در کنار توسعه آزمایشگاه‌ها و کارگاه‌ها بدون مطالعه انجام شد، به طوری که حتی در برخی واحدهای دانشگاه‌ها، کارگاره‌ها و آزمایشگاه‌هایی خریداری شدند که رشته تحصیلی مورد نیاز در آن وجود نداشته و یا در اولویت نبودند. این اقدامات وضعیت نامناسبی را پیش روی دانشگاه آزاد اسلامی قرار داد؛ منابعی که باید صرف وضعیت موجود و ترمیم آن می‌شد، به سمتی رفت که به نابودی منابع دانشگاه منتج شد.

**پست‌های سازمان مرکزی در 4 سال گذشته بین 4 تا 5 برابر افزایش یافت

در همین راستا گسترش سازمان مرکزی را هم باید اضافه کرد. در دوره‌ای که باید به سمت سیاست‌های انقباضی و چابک‌سازی حرکت کرد، هر چند شعارش را هم دادند، بر عکس آن عمل کردند.

**برای اینکه حقوق افراد را بالا ببرند، احکام مشاوره‌های صوری صادر می‌کردند
آنچه گفته می‌شود این است که پست‌های سازمانی سازمان مرکزی دانشگاه آزاد بین 4 تا 5 برابر طی چهار سال گذشته افزایش پیدا کرد. در کنار گسترش سازمان مرکزی، افزایش حق سرپرستی که یک کار کاملا غیرکارشناسی بود و به نوعی استفاده از منابع دانشگاه به سمت رفاه مدیریتی بود باعث شد به حجم سازمان مرکزی که یک حجم کوچکی بود، اضافه شود.
**حاضرم با میرزاده درباره عملکرد 4 ساله‌اش مناظره کنم

در سازمان مرکزی دانشگاه برای آنکه بتوانند افرادی را بیاوردند، معاونت‌های جدید ایجاد کردند. احکام مشاوره‌های صوری صادر کردند که بتوانند حقوق و مزایای افراد را بالاتر بپردازند.
می‌شود در فرصت دیگری درباره این مسائل بیشتر صحبت کرد. از آنجا که رئیس قبلی دانشگاه آزاد (میرزاده) اعلام کرده که می‌خواهد درباره مسائل دانشگاه مناظره کند، من آمادگی لازم را برای مناظره درباره وضعیت مدیریتی ایشان و چالش‌ها و مشکلاتی که در طول 4 سال مدیریت وی برای دانشگاه آزاد ایجاد شد را دارم.

**پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد دانشگاه در مهر 96 کمتر از 500 هزار دانشجو جذب کند؛ این به خاطر سیاست‌های نادرست مدیریت سابق است
متاسفانه در این مدت حدود 10 هزار رشته‌ محل ایجاد کردند. آمار نشان می‌دهد دانشگاه آزاد در سال 91 و 92 حدود 17 هزار رشته محل داشته و توانسته بیش از 600 هزار دانشجو را جذب کند، در حالی که این رشته محل‌ها از 17 هزار به 27 هزار رشته محل تغییر پیدا کرده است. پیش‌بینی‌ها این است که دانشگاه آزاد در مهر 96 کمتر از 500 هزار دانشجو جذب خواهد کرد. این مسئله به دلیل عملکرد و سیاست‌های نادرست مدیریت دانشگاه آزاد در سال‌های گذشته است.
**10 هزار رشته محل اضافه کردند، اما نتیجه عکس داد و پذیرش دانشجو کمتر شد

حدود 10 هزار رشته محل اضافه شده، در حالی که طبیعتا باید راندمان و نتیجه کار بالا رود، اما روند پذیرش دانشجو در دانشگاه آزاد کمتر شده است. در حقیقت طبق معادله منطقی با افزایش رشته محل، دانشگاه آزاد اسلامی بایستی در سال 96 بیش از 950 هزار دانشجو داشته باشد. با وجود اینکه دانشگاه در سال 95، 550 هزار دانشجو جذب کرد، پیش‌بینی ما این است در مهر 96 این رقم به کمتر از 500 هزار دانشجو برسد.

**هزینه دانشگاه را برای رشته‌هایی صرف کردند که هیچ نیازی به آنها نداشتند
به عبارت دیگر هزینه دانشگاه برای رشته‌هایی صرف شده که دانشگاه هیچ نیازی به آنها نداشته است. دانشگاه آزاد اسلامی نیاز به ساماندهی رشته‌ها داشت، نه افزایش رشته محل‌های جدید، متاسفانه 5 هزار رشته محل از رشته محل‌های جدید هم مورد اشکال است، اما آنچه مشخص است، این است که این مسئله نه تنها برای دانشگاه سود نداشت، بلکه کاملا ضرر و نقصان به همراه داشت.

*: با توجه به کاهش جذب دانشجو در دانشگاه آزاد اسلامی، این دانشگاه در جذب دانشجو به چه سالی عقب‌گرد داشته است؟
**دانشگاه آزاد را در پذیرش دانشجو به سال 89 عقب راندند
اقبالی: دانشگاه آزاد اسلامی در این سال‌ها از نظر تعداد جذب دانشجو به سال 89 یعنی قبل از سال 91 و 90 عقب‌گرد داشت.
**با استفاده از حلقه‌های دوستی و فامیلی، کارمند و عضو هیئت‌علمی استخدام کردند/ بیشترین استخدام‌های بی‌ضابطه در تهران

با این وجود در شرایطی که باید به سمت کاهش هزینه‌ها می‌رفتیم، متاسفانه استخدام هیئت علمی و کارکنان در این مدت به شدت افزایش پیدا کرد. افرادی به خیل جمعیت دانشگاه آزاد اضافه شدند که نیازی به افزایش آنها نبود. این کار متاسفانه در تهران شدت بیشتری داشت، در این استخدام‌ها عمدتا مسائل حلقه‌های دوستی، فامیلی و قومی رواج داشته ودر صورت صحت کل پذیرش‌ها زیر سوال می‌رود.
موضوع دیگری که در سنوات اخیر فراگیر شده و اخبار متواتری از آن منتشر شده، عدم انضباط مالی و اعمال نظر در خرید و فروش‌ها در سطوح مختلف سازمان مرکزی و بدنه دانشگاه است.

**تاکید رئیس هیئت موسس و هیئت‌امنای دانشگاه به دقت در هزینه‌ کرد این دانشگاه
این امر بسیاری از کارکنان و اعضای هئیت‌علمی را دچار نگرانی و ناراحتی کرد. امیدوار هستیم نهادهای مستقل و قضایی کشور به این موضوع کاملا رسیدگی کنند. دانشگاه آزاد اسلامی هم بایستی اسلامی باشد و هم به دلیل اینکه درآمدش از شهریه داطلبان است، مردمی باشد. بایستی در هزینه کردن آن دقت کافی شود، همان‌طور که ریاست جدید هیئت‌امنای دانشگاه آزاد به آن تاکید کردند.
**هزینه‌های نجومی برای کارگاه‌ها و آزمایشگاه‌های ملی روی دست دانشگاه آزاد ماند

در این مدت فضاهای کارگاهی و آزمایشگاهی نیز به شدت و با ولع خیلی زیادی توسعه پیدا کرد. تجهیز آزمایشگاه‌ها به توسعه فیزیکی تبدیل شد و هزینه‌های نجومی به عنوان کارگاه‌های ملی و آزمایشگاه‌های ملی روی دست دانشگاه آزاد گذاشته شد که هیچ کدام از نظر آموزشی توجیه ندارد.
در تمام دنیا وسایل مربوط به آزمایشگاه‌ها و کارگاه‌ها وسایل لوکس و گران قیمتی نیستند، البته باید وسایل ماندگار و پایداری باشند، اما در مجموع لوکس‌گرایی مورد پسند آموزش عالی در سطح جهان نیست. در کنار این موضوع سفرهای استانی، نشست‌ها و برگزاری جلسات متعدد با هزینه‌های زیاد را هم باید اضافه کرد که قابل بررسی است.

*: مسئله واحدهای برون مرزی دانشگاه آزاد چه بود؟
**در دانشگاه بدون نیازسنجی به توسعه واحدهای برون مرزی روی آوردند
اقبالی: در دانشگاه بدون نیازسنجی به توسعه واحدهای برون مرزی روی آوردند، علت و علل واقعی آن هنوز بر ما پوشیده است، اما گزارش‌هایی که ما در آن زمان داشتیم این بود که حتی واحد آکسفورد و لبنان ما دچار مشکلاتی از نظر مالی و خودکفایی هستند. مراکز دانشگاه آزاد باید خودگران باشند، اینها مغایر این مسئله بودند.گزارش‌های موجود مبنی بر این بود که به جز یک مرکز خارجی که آن هم در بیشتر موارد مشکل داشت تنها واحد امارات بود که در مقاطعی هزینه‌های خود را پوشش می‌داد. با این وجود در زمینه مراکز خارجی هم شاهد افزایش مراکز در روسیه، ایتالیا و البته کمی تردید دارم در آلمان بودیم. توسعه این مراکز بدون مطالعه، باعث افزایش بار مالی دانشگاه شد، در کنار این مسائل شخصی و خانوادگی هم مطرح بوده که باید در نوع خودش مورد قضاوت و بررسی قرار گیرد.

**مدیریت گذشته شرکت‌های تجاری راه انداخته بود/ اعضای هیئت مدیره شرکت‌ها افراد خاصی هستند

شعاری که در این مدت دادند و شعار کاملا گمراه‌کننده‌ای بود که باید از ریشه مورد تجدید نظر قرار گیرد، توسعه و تجهیز شرکت‌های تجاری به منظور عدم وابستگی به شهریه دانشجوست. اینکه دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان نهادی آموزشی مالیات نمی‌پردازد، چگونه می‌تواند اقدام به تاسیس شرکت‌های تجاری کند؟ مسئله‌ای است که در جای خود باید بحث و شفاف‌سازی شود، اعضای هیئت مدیره این شرکت‌ها نیز محدود و معدود به افراد خاصی هستند که جای سوال دارد و هزینه‌هایی شده که باید مجددا بررسی، ممیزی و حسابرسی شود.
اگر از دانشگاه سرمایه‌هایی به اینها منتقل شده، باید مشخص شده و تا ریال آخر مورد تفحص و بررسی قرار گیرد. شائبه‌هایی ایجاد شده، از جمله اینکه ممکن است این شرکت‌ها در اثر هدایت حلقه‌های دوستی و خانوادگی، ایجاد شده باشند که می بایست به افکارعمومی پاسخگو باشند.

*: بعد از اینکه رئیس اسبق دانشگاه آزاد (فرهاد دانشجو) عزل شد، ظاهرا سازمان بازرسی برای نظارت به دانشگاه آزاد فعالیت‌هایی را در این دانشگاه آغاز می‌کند، اما آقای میرزاده پس از حضور در دانشگاه آزاد مانع این مسئله می‌شوند، چرا بازرسی از دانشگاه آزاد متوقف شد؟

اقبالی:سال‌ها بود که در دانشگاه آزاد اسلامی یک ناظر، یک سازمان و نهاد بازرسی مستقل از دانشگاه وجود نداشت. سازمان بازرسی کل کشور به‌ نظرم از سال 91 به این موضوع وارد شد و با توجه به گستردگی که دانشگاه داشت برای خود ماموریتی ایجاد کرد تا به صورت موردی و ادواری دانشگاه را مورد بازرسی قرار دهد. مدیران وقت دانشگاه آزاد از این مسئله به چند دلیل استقبال کردند.

اینکه یک نهاد مستقل که جنبه حکومتی و دولتی دارد قصد داشت از دانشگاه بازرسی کند و عیب‌ها و نقص‌هایی را که شاید مسئولان نمی‌دیدند به آنها اعلام می‌کرد که مسئله مثبتی برای مدیریت پاسخگو و پاک دست است.
** سازمان بازرسی کل کشور سال 92 با فشارهای صورت گرفته بازرسی‌های خود را در دانشگاه آزاد متوقف کرد
دومین عامل مهم این بود که این سازمان به صورت رایگان این کار را برای دانشگاه آزاد انجام می‌داد، لذا مدیران وقت دانشگاه آزاد اسلامی کاملا از این موضوع استقبال کردند. متاسفانه از مهرماه سال 92 سازمان بازرسی کل کشور با اقدامات و فشارهایی که صورت گرفت بازرسی‌های خود را متوقف کرد و هیچ‌گاه مدیریت وقت توضیحی در مورد آن به مردم نداد.

شاید عدم حضور این سازمان موجب شد مشکلات و شائبه‌های این دانشگاه بیشتر شود. قطعا اگر سازمان بازرسی کل کشور مطابق رویه‌اش برای کنترل، نظارت و تهیه گزارش‌ها حضور پیدا می‌کرد، ممکن بود مدیریت دانشگاه به این وضع دچار نشود که در حقیقت با مسائل متعدد مالی و اتهامات اقتصادی روبرو شود.
موضوع دیگری هم که باید اشاره کرد، افزایش حقوق‌ و دستمزد مدیران در سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی بود. این موضوع باید ضمن ارج نهادن به خدمات و زحمات مدیران دلسوز و متعهد، کاملا مورد بررسی قرار گیرد.

**مدیران سابق اگر حقوق نجومی دریافت کردند باید به دانشگاه پس دهند
اگر حقوق مدیران دانشگاه آزاد اسلامی و سازمان مرکزی در مدت چهار سال گذشته در تعریف حقوق بگیران نجومی قرار می‌گیرد، بایستی تماما به دانشگاه آزاد برگشت داده شود و مطابق فرمانی که حضرت آقا در این زمینه دادند، افرادی که حقوق‌های نجومی دریافت کردند باید آن را به بیت‌المال بازگردانند و دیگر سمت و مسئولیتی به آنان واگذار نشود.
در شرایطی که یک استاد تمام دانشگاه آزاد حداکثر حقوقی معادل 7 و یا 8 میلیون تومان دریافت کند، حق مسئولیت و مزایای برخی مدیران خاص معادل سه استاد تمام باشد. این مسئله اصلا توجیه‌پذیر نیست. چنین حقوق‌هایی جز تحقیر کردن مقام اساتید چیز دیگری به دنبال ندارد.

*: به نظر شما مسئولان فعلی دانشگاه آزاد برای اینکه از تهدیدات، معضلات و مشکلاتی که طی چهار سال گذشته ایجاد شده خارح شوند چه اقدامات علمی و آموزشی باید انجام دهند؟
**مدیریت جدید باید وضعیت دانشگاه را از لحاظ مدیریتی اصلاح کند
اقبالی:اولا باید وضعیت دانشگاه را از لحاظ مدیریتی اصلاح کنند. یک نظام مدیریتی باید در مسند امور قرار گیرد که هدف آن بهره‌گیری از نیروهای متخصص موجود در دانشگاه آزاد اسلامی باشد.
در دانشگاه آزاد اسلامی ده‌ها هزار نفر اعضای هیئت علمی وجود دارند که پتانسیل مهمی برای دانشگاه به شمار می‌روند. مدیریت آموزش عالی در دانشگاه آزاد متفاوت با نظام‌‌های دانشگاهی دولتی است، لذا باید از این فرصت بهره گرفت.

دوم اینکه از هزینه‌هایی که موجب اتلاف نیرو و هزینه است، جلوگیری شود. افق دانشگاه آزاد اسلامی افق بلندی است، همان‌طور که دانشگاه آزاد اسلامی از ابتدا یک دانشگاه مردمی بوده، نباید هزینه‌های زیادی را به دانشجویان درباره شهریه تحمیل کنیم. خوشبختانه در مصاحبه‌هایی که مسئولان جدید دانشگاه داشتند، متوجه شدم سیاست آقای ولایتی هم همین مسئله است و ما نیز از آن استقبال می‌کنیم، رئیس هیئت‌امنای دانشگاه از ابتدا روی مسئله مهمی دست گذاشتند.

کمک کنیم دانشگاه به شکل مردمی خودش برگردد تا دانشجویان و داوطلبان در دانشگاه‌های کشور، دانشگاه آزاد را در اولویت تحصیل خود قرار دهند و به صورتی توان مالی این افراد را تقویت کنیم. آنچه در اولویت است، فضای فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی است. این دانشگاه باید نشان‌دهنده ارزش‌های فرهنگی جامعه باشد، قطعا می‌تواند این نقش خود را در این زمینه به خوبی در سال‌های آینده نشان دهد.
**ارزیابی مدیریت چهار سال گذشته دانشگاه آزاد در اختلافات سیاسی گم نشود

*: اگر مطلب ناگفته‌‌ای هست در آخر بفرمائید؟

اقبالی:نباید نتایج و ارزیابی مدیریت چهار ساله گذشته دانشگاه آزاد اسلامی تحت تاثیر گرد و غبارهای ناشی از اختلافات سیاسی پنهان شود. دراین فضای غبارآلود، هم آنهایی‌ که در حیف و میل اموال دانشگاه آزاد بدون واهمه دست داشتند و هم خدمتگذاران پاک دست دانشگاه دیده نخواهند شد و پنهان می‌شوند. نباید تحلیل مدیریت سال‌های گذشته را سیاسی کنیم و اجازه دهیم افراد از موقعیت‌ها و جناح‌های سیاسی خود برای پوشاندن تخلفات مالی و سوء استفاده‌های مالی خود بهره گیرند.
توصیه من به برادران، خواهران و مدیرانی که واقعا دنبال شفاف‌سازی هستند، این است که مسائل دانشگاه را به
مسائل سیاسی گره نزدند. اجازه دهند کار پیش رود و افرادی که مشکلاتی برای دانشگاه آزاد ایجاد کردند، پاسخگوی اعمال خود در دادگاه صالحه باشند، البته درباره دانشگاه آزاد اسلامی زوایای مختلف دیگری در حوزه‌های آموزشی و پرسنلی و مالی وجود دارد که در آینده می‌توان درباره آنها سخن گفت.
 

رونمایی از تخلفات دانشگاه آزاد در دوره گذشته

بازداشت ۸ تروریست در استان البرز

بازداشت ۸ تروریست در استان البرز

به گزارش جهان نیوز به نقل از روابط عمومی دادگستری استان البرز، احمد فاضلیان، از بازداشت 7 نفر که با حادثه تروریستی مجلس و حرم امام خمینی(ره) در ارتباط بودند خبر داد و گفت: این افراد با نیابت قضایی از استان تهران در شهرستان فردیس بازداشت شدند.
وی افزود: طبق اسناد و مدارک موجود، افراد به پشتیبانی از تروریست‌ها در تهران متهم هستند.
رئیس کل دادگستری استان البرز همچنین گفت که با دستور قضایی و بنابر اطلاعات جمع‌آوری‌شده فرد دیگری در کیان‌مهر کرج توسط پلیس امنیت استان بازداشت شده و تحقیقات از وی ادامه دارد.

بازداشت ۸ تروریست در استان البرز

به گزارش جهان نیوز به نقل از روابط عمومی دادگستری استان البرز، احمد فاضلیان، از بازداشت 7 نفر که با حادثه تروریستی مجلس و حرم امام خمینی(ره) در ارتباط بودند خبر داد و گفت: این افراد با نیابت قضایی از استان تهران در شهرستان فردیس بازداشت شدند.
وی افزود: طبق اسناد و مدارک موجود، افراد به پشتیبانی از تروریست‌ها در تهران متهم هستند.
رئیس کل دادگستری استان البرز همچنین گفت که با دستور قضایی و بنابر اطلاعات جمع‌آوری‌شده فرد دیگری در کیان‌مهر کرج توسط پلیس امنیت استان بازداشت شده و تحقیقات از وی ادامه دارد.

بازداشت ۸ تروریست در استان البرز