به گزارش جهان به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، حمله قلبی شرایطی خطرناک است و یکی از مهمترین عوامل مرگومیر در سراسر دنیا است به همین دلیل پیشگیری و تشخیص آن بسیار مهم است. به وسیله برخی علائم میتوانید حتی چند ماه قبل از حمله آن را تشخیص دهید.
شاید برایتان جالب باشد که بیشتر تحولاتی که در بدن اتفاق میافتد در موها ردپایی از خود به جای میگذارد. علاوه بر این، سطح هورمون کورتیزول میتواند خطر حمله قلبی را قبل از وقوع آن پیشبینی کند. تحقیقات حاکی از آن است که مشکلات کار و ازدواج و همچنین مشکلات مالی میتواند خطر حمله قلبی و سایر مشکلات قلبی عروقی را افزایش دهد. محققان کانادایی در مطالعات خود به این نتیجه رسیدند که برخی تغییرات در بدن به خصوص در موها میتواند حمله قلبی را پیشبینی کند. کورتیزول یکی از هورمونهای بدن است که توسط غده آدرنال یا فوق کلیه ترشح میشود. کورتیزول در جریان واکنش بدن به استرس، در سطح بالایی ترشح میشود ، به دلیل آنکه کورتیزول مسئول چند تغییر مربوط به استرس در بدن است به آن «هورمون استرس» گفته میشود. میزان بالای کورتیزول بر اثر بروز عوارض قلبی به خصوص سکته قلبی میتواند به راحتی منجر به مرگ افراد شود. موها میتوانند سکته قلبی را به زودی قبل از آن که دیر شود نشان دهند. در واقع موها در هر ماه حدود یک سانتیمتر رشد میکنند و چند سانتیمتر از یک تار مو میتواند سطح هورمون کورتیزول را نشان دهد. سطح بالای این هورمون نشاندهنده خطر حمله قلبی است. با اندازهگیری سطح این هورمون از طریق تارهای مو میتوان از حمله قلبی پیشگیری کرد.
|
برچسب: که
بدون سرداران در عراق و سوریه امنیتی نداشتیم که مذاکره کنیم
حجتالاسلام حسن روحانی رئیسجمهور صبح امروز در مراسم تجلیل از دستاندرکاران برجام، گفت: امروز روز پرافتخاری برای ماست تا ادای وظیفه به آنهایی که رنج، سختیها، درشتیها و مشکلات را به جان خریدند تا رنجی را از دوش ملت بزرگ ایران بردارند، کنیم.
وی با بیان اینکه امروز ۱۹ بهمن قرین با روز نیروی هوایی ارتش است، گفت: نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با فداکاری و ایثارش در سال ۵۷ کمر قدرت نظامی رژیم استبدادی را در هم شکست و در برابر امام راحل و بزرگوار ادای احترام نظامی کرد. آنچنان این حرکت تکاندهنده بود که برای همه نشان از پیروزی یک ملت در برابر استبداد و استعمار بود.
رئیسجمهور ادامه داد: بر روان امام(ره) درود میفرستیم که هرچه داریم از جمله استقلال، سربلندی، عزت، پایمردی و اعتماد به نفس همه را از او داریم.
روحانی با ابراز “درود بر روان پاک همه شهیدان از آغاز نهضت اسلامی تا بهمن ۵۷ میفرستیم” گفت: تمام شهیدان برای استقرار این انقلاب تلاش کردند و در این مراسم بهویژه به روح شهیدان فناوری صلحآمیز سرزمینمان ــ که عالمانه، آگاهانه و دلاورانه این راه پرخطر را برگزیدند و اگرچه میدانستند این راه خطرناک است ذرهای عقبنشینی نکردند، اگر دهها شهید در این راه میدادیم باز هم دانشمندان هستهای راه ملت، راه عزت و سربلندی را رها نمیکردند ــ درود میفرستیم و برای خانوادههای بزرگشان عزت بیشتر آرزو میکنیم.
وی با تأکید بر اینکه امروز روز نشان است، تصریح کرد: امروز روز قدردانی یک ملت از سرداران فداکار صحنه دفاع بینالمللی یک ملت است، امروز روز تقدیر از همه آنهایی که برای عظمت این ملت شبانهروز تلاش کردند، است.
رئیسجمهور با بیان اینکه امروز روز شکرگزاری در برابر خداوند کریم، حکیم و عزیز است، گفت: امروز روز شکرگزاری از خدایی است که همه چیز از اوست و من شک ندارم اگر در این صحنه نمایندگان ملت ایران در برابر قدرت جهانی پیروز شدند لطف خداوند، دعای سوختهدلان و خانوادههای شهیدان، صالحان و اجابت دعای شبهای قدر این آخرین ماه رمضان از سوی آن معبود بزرگ است.
روحانی ادامه داد: آن معبود بزرگ بود که نظر لطف و رحمت بر ما انداخت وگرنه ما کجا و پیروزی عظم تاریخی یک ملت تاریخساز کجا؟ و امروز روز سپاسگزاری در برابر پیامبر(ص) و ائمه هدی(ع) و روز تواضع و فروتنی در برابر ولیالله اعظم(عج) است که عنایت او بود که کارساز شد.
وی با تأکید بر “امروز روز سپاس و تشکر ویژه از ثامنالائمه(ع) است که هرآنچه در کشور داریم در پناه اوست” ادامه داد: امروز روز تشکر از ملت بزرگ ایران است که در همه صحنهها ایستادگی کردند و هیچگاه در برابر قدرتهای بزرگ و جمعیتهای بزرگ نترسیدند و سر فرود نیاوردند و در ۱۵ خرداد و ۱۷ شهریور و ۲۲ بهمن بهتنهایی ایستادند و مقاومت کردند و پشت به پشت هم در جنگ تحمیلی آنهایی را که میخواستند ما را به ذلت بکشانند خوار کردند و حماسه آفریدند و پیروزی بزرگ ایجاد کردند.
رئیسجمهور با اعلام “هر کجا همه با هم بودیم پیروز شدیم و هر کجا شیطان توانست ولو برای چند روز میان ملت فاصله ایجاد کند سرافکنده شدیم” گفت: نمونههایی از پیروزی در فتح عملیات ثامنالحجج، طریقالقدس، فتحالمبین، آزادی خرمشهر، پیروزی والفجر ۸ و ۱۰، که با پیروزی مردان سرافراز ارتش و سپاه و بسیج و نیروی انتظامی همراه بود، از نشانههای وحدت در کشور است.
روحانی با ابراز “روزهای سختی را پشت سر گذاردیم” ادامه داد: به همان میزان که تصمیمگیری در عملیات کربلای ۴ و ۵ سخت بود به همان نسبت شب توافق ژنو برای ما سخت بود و سر شب تا ۵ صبح مذاکره میکردیم و در تماس بودیم، اما راه را گم نکردیم و خدا ما را تنها نگذاشت.
وی ادامه داد: کنار لطف خدا و همت و ایستادگی مردم و رهنمودهای مقام معظم رهبری که هر وقت از ایشان درخواست داشتیم جلساتی را با ایشان داشته باشیم و یا مشورت خواستیم و یا اینکه جمعی و یا فردی درخواست داشتیم در خدمت ایشان باشیم هیچگاه دریغ نکردند و همه تجربههای خودشان را در اختیار ما گذاشتند و ما را هدایت کردند و چارچوبهای دقیقی پیش پای ما گذاشتند به این پیروزیها رسیدیم و مذاکرهکنندگان ما تلاش کردند تا سخنی از رهبر معظم انقلاب به زمین نماند، حتی اگر لازم بود ۱۰ یا ۱۷ شبانهروز تلاش میکردند و سختیها را تحمل میکردند.
رئیسجمهور افزود: اگر رهبری نبود انسجام ملی، وحدت ملی و دستاوردها در این حد نبود یا حتی شاید دستاوردی نداشتیم و اساس کار ما لطف خدا، ایستادگی ملت و راهنماییهای رهبری بود.
روحانی تصریح کرد: کنار مؤلفههای ذکرشده کاردانی افراد باتجربه و همت و ایثارگری آنها باعث این دستاوردها شد. اگر دانش، تجربه و خلوص این افراد در طول این مدت ــ که من ناخالصی از آنها ندیدم ــ نبود این پیروزیها نصیب ما نمیشد.
وی ادامه داد: در طول این مسیر من بارها جلساتی با آقایان ظریف، عراقی و تختروانچی در روزها و مراحل سخت داشتم و در تمامی مراحل خلوص، توانمندی و شهامت آنها را دیدم. مگر این کار بزرگ بدون شهامت، دانش، آشنایی به رموز مذاکره امکانپذیر بود؟ اگر دولت یازدهم هنری داشت، هنرش در این بود که بهترینها را برای این مصاف برگزیده بود و اگر اینها نبودند کار بسیار سخت بود.
روحانی ضمن تقدیر از همه دستاندرکاران مذاکرات هستهای در به ثمر نشاندن این مذاکرات، گفت: اگر سرداران رشید در بغداد، سامرا، فلوجه، تکریت و رمادی ایستادگی نمیکردند و در دمشق و حلب به ملت سوریه کمک نمیکردند و اگر شهامت ارتش و سپاه و ناجا و وزارت اطلاعات نبود، ما امنیتی نداشتیم که بتوانیم به این خوبی مذاکره کنیم.
رئیسجمهور ادامه داد: امروز روز سپاس از همه است و برجام نه کار حزبی است و نه کار تبلیغاتی و متعلق به هیچ حزب و جناح خاصی نیست بلکه از افتخارات ملی است.
وی اضافه کرد: من ۲ سال پیش دیدم و دروغ نگفتم که ساختمان تحریمها ترک برداشته و اعلام کردم که این ساختمان تحریم و دیوار بیاعتمادی در برابر جهان فروریخته و افتخار از آنِ هیچ حزب و دولتی نیست و از آنِ ملت بزرگ ایران است.
روحانی با یادآوری مراسم تحلیف خود در مجلس شورای اسلامی، اظهار داشت: بنده در آن روز در برابر نمایندگان قسم یاد کردم که جهانیان در برابر ملت ایران باید راه تکریم را برگزینند و راه تحقیر و تحریم را کنار بگذارند و دلیل موفقیت برجام نیز در یک کلمه دنیا راه تحقیر و تحریم را کنار بگذارد و راه تکریم را برگزیند، بود.
رئیسجمهور تصریح کرد: دنیا فهمید که در برابر ملت ایران راه دومی وجود ندارد، گرچه میخواستند جنگ را بر ما تحمیل کنند. رئیسجمهور فرانسه به من گفت که در سال ۲۰۱۲ یعنی سال ۹۱ سران قدرتهای بزرگ برای تعیین ساعت و روز حمله به ایران با هم مشورت میکردند اما امروز همه برای مشارکت با ایرانیان و حضور اقتصادی کنار ملت ایران سخن میگویند.
وی با بیان “با برجام کار عظیمی صورت گرفت و تهدید را تبدیل به فرصت کردیم” اظهار داشت: بهخلاف آنچه برخی کودکانه سخن میگویند که آنچه بعد از برجام ما برای ملت ایران خواهیم آورد کالای ساخته شده خارجی بهجای کالای داخلی نیست، ما سرمایه و فناوری را خواهیم گرفت. مشارکت برای تصاحب بازارهای جدید را خواهیم گرفت.
روحانی خاطرنشان کرد: به آنها میگویم که دروغ نگویید، ملت خواهند دید که ما دروغ نگفتهایم. از روز اول راست گفتم که هرچه وعده دادهام بهیاری خدا به آن عمل کرده، انجام داده و انجام خواهیم داد.
وی با اشاره به عزم دولت در نوسازی ناوگان حمل و نقل کشور گفت: اجازه نخواهیم داد مردم ایران در هواپیماهای کهنه با ترس و لرز بنشینند و تحقیر شوند. ما ناوگان هوایی، زمینی و ریلی را نوسازی خواهیم کرد. قطارهای پرسرعت و مدرن برای راحتی ملت ایران خواهیم آورد و این هنوز از نتایج سحر است، بدبینانه و بدخواهان هرچه میخواهند بگویند، راه ملت مشخص است.
روحانی با ابراز “میگویند با برجام دولت برای ملت رفاه بیاورد، مگر ما برجام را آوردهایم؟ ما خادم مردم هستیم، برجام را خدا آورد” اظهار داشت: پیروزی ملت اراده حق بوده و همان خدا هم برای ملت سربلندی بیشتر و رفاه بیشتر خواهد آورد. ما باید برای خدمت به ملت افتخار کنیم. افتخار میکنیم که رئیسجمهور آمریکا که کشورش قطب بزرگ اقتصادی است در برابر فتوای رهبر انقلاب سر فرود میآورد، آیا این افتخار ندارد؟ او گفت “به صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران بهخاطر فتوای تاریخی رهبر ایران اعتماد میکنیم”، معنای این حرف این است که دنیا هم رهبری رهبر را بهخوبی میفهمد و فتوای او را نیز درک میکند، میداند فتوا در یک جامعه اسلامی چه جایگاه بلند و بزرگی را دارد.
بهگفته رئیسجمهور دنیا فهمید که اگر رهبر انقلاب در ایران سخنی گفت و قولی داد دنیا به این سخن و قول او اعتماد میکند.
وی با انتقاد از برخی از بداخلاقیهای صورت گرفته نسبت به تیم مذاکرهکننده هستهای گفت: اینکه دنیا فهمید صهیونیستها پس از ۱۲ سال دروغ گفتهاند، استکبار دروغ گفته و آمریکا دروغ گفته، آیا این افتخار ندارد؟ با همه نامهربانیهایی که در حق تیم هستهای شد اما آنها هیچگاه عصبانی نشدند، حالا شاید جایی دکتر صالحی بهظاهر عصبانی شدند که آن عصبانی هم قشنگ بود (خنده حاضرین)، میخواهم بگویم که اینها خشم فرو بردند و ارادهشان را آهنین کردند.
روحانی ضمن تشکر از همه کسانی که وی آن را خادمین ملت و خدمتگزاران انقلاب دانست، عنوان کرد: در برابر آنهمه محبت و ارشاد رهبری سر تواضع فرود میآورم، از همه مراجع و علمای بزرگ تشکر و سپاسگزاری میکنم. از قوای قضائیه و مقننه بهویژه برادر عزیزم دکتر لاریجانی که در روزهای پرفراز و نشیب کمک کردند تشکر میکنم. از همه دولتها از دولت آیتالله هاشمی رفسنجانی و از دو دولت حجتالاسلام والمسلمین آقای خاتمی و همچنین دو دولت آقای احمدینژاد که بهسهم خود تلاش کردند تشکر و قدردانی میکنم.
پرسپولیس جاسوسها و خائنهایی دارد که پیه آنها به تن من هم خورده است!
با حمید درخشان درباره درز کردن اخبار رختکن و تیم به بیرون، هم صحبت شدیم. او هم دل خونی از جاسوس ها داشت.
محممود خوردبین مصاحبه کرده و گفته پرسپولیس جاسوس دارد. حمید درخشان که تجربه نشستن روی نیمکت سرخ ها را دارد، این حرف ها را باور می کند؟
بله؛ با جان و دل، پیه این جاسوس ها پارسال به تن ما هم مالیده شده یک عده آدم حقیر خیانت می کنند و اخبار سری را به بیرون می دهند.
با چه نیتی؟
برای خوش خدمتی و بقا. رک بگویم کسی که اسرار خانه اش را ببرد بیرون پخش کند به درد لای جرز دیوار هم نمی خورد. خوردبین و برانکو اگر جاسوس را خیلی زود پیدا نکنند، پرسپولیس نابود می شود. متاسفم که سال هاست خیانت در پرسپولیس اپیدمی شده، به نظرم ارزشش را دارد برای به تله انداختن مزدور جایزه تعیین کنند.
برانکو برخورد انضباطی با چند مهره را نیز در دستور کار قرار داده. این برخوردها از نگاه شما خروجی تاثیرگذاری دارد؟
صددرصد. تیم های بزرگ با دردسرهای بزرگ مواجهند و سرمربی اگر خودش را به کوچه علی چپ بزند، یاغی ها یک لقمه اش می کنند. بازیکن پرسپولیس باید ارزش و قداست پیراهنش را بداند.
درباره عملکرد طارمی چه نظری دارید؟
مهدی در این مدت کوتاه خوب کار کرده اما شما انتظار نداشته باشید او همه توپ ها را به تور بپسباند. هر مهاجمی روز خوب و بد دارد. اگر قرار باشد همه توپ های مهدی گل شود، پس مسی در دنیای فوتبال چه کاره است. تازه خود مسی هم به وقتش در حسرت گلزنی می ماند.
شما اگر پیوس را در یک کفه ترازو و طارمی را در کفه دیگر بگذارید، کدام طرف سنگینی خواهد کرد؟
فرشاد ژنتیکی شم گلزنی داشت و چشم بسته زهرش را می ریخت اما الان باز کردن دروازه ها سخت تر شده و فشردگی خطوط دفاعی، اعصاب مهاجمان را به هم می ریزد. من به آینده این جوان خیلی امیدوارم، مشروط به اینکه قدر خودش را بداند و بیرون میدان گاف ندهد شما هم این دو تا را اصلا با هم مقایسه نکنید.
همشهری ورزشی
آقای هاشمی نگاهی دارد که میان اصلاحطلبان واقعی هم این نگاه مطرود است
هفته نامه مثلث با عباس سلیمینمین گفتگویی داشته که بدین شرح است:
آقای هاشمی در مراسم گرامیداشت سالروز ورود امام(ره) به کشور از سیدحسن آقای خمینی دفاع کرد که به مذاق اصولگراها و اصلاحطلبان خوش نیامد. ارزیابی شما از صحبتهای آقای هاشمی چه بود؟
اولین نکتهای که به ذهن میرسد این است که در روز ۱۲ بهمن طرح این نوع مسائل حتی اگر درست هم میبود کار کاملا خوبی نبود. انتظار همه افراد در ۱۲ بهمن آن است که مسائل وحدتبخش، متفق و متحدکننده جامعه را مطرح کنند نه مسائل تفرقهآمیز و مسائلی که ایجاد تشتت میکند. این روز مناسب بیان اختلافات اینگونه نبود. علاوه بر این نکتهای است که مدتی در تحلیلها بیان میشود به این معنا که جناب آقای هاشمیرفسنجانی میخواهد باز بهگونهای دیگران را قربانی تثبیت قدرت خود کند. این کار را در انتخابات سال ۸۸ انجام داد و برخی را قربانی زیادهخواهیهای خودش کرد. امروز بسیاری از جریانات سیاسی که احساس میکنند در آن مساله کلاهی به لحاظ سیاسی سرشان گذاشته شده حاضر نیستند دنبالهرو آقای هاشمی در مسالهای باشند که دوباره قربانی شوند اما نهایتا آقای هاشمی در چارچوب نظام تحمل خواهد شد.
تجربه نشان میدهد کسانی که ابزار، سرباز و پیادهنظام او میشوند آنها قطعا شرایط و موقعیت کار سیاسی را در کشور از دست خواهند داد. بنابراین یکی از دلایل مهمی که نیروهای معقول جریان اصلاحطلب بلافاصله موضع گرفتند این است که میخواهند در چارچوب قانون کار کنند تا آیندهشان برای فعالیتهای سیاسی درون نظام تضمین باشد. آنها نگاه به آینده دارند و در چارچوب نگاه به آینده نمیخواهند موقعیت خود را درون نظام متزلزل کنند. میخواهند درون نظام و سیستم با استفاده از امکانات نظام، فکر و اندیشه و گرایش سیاسی خود را بسط دهند، نمیخواهند تبدیل به یک عنصر منزوی بدون برخورداری از امکانات شوند، بنابراین موضع برخی نیروهای اصلاحطلب را اینگونه میشود تفسیر کرد. دلیل دوم آنکه برخی نیروهای اصلاحطلب بلافاصله موضع گرفتند این بود که تصور میکنند آقای هاشمی میخواهد از کسانی برای ارتقای خود استفاده کند تا بتواند از آنها بهعنوان یک امکان برای ارتقای موقعیت خود استفاده کند. یعنی تلقی برخی نیروهای سیاسی اصلاحطلب این است که از ابتدا آقای هاشمی، سیدحسن آقای خمینی را برای ورود به این وادی ترغیب و تشویق کرد تا بتواند بر موقعیت خود بیفزاید. این مساله قراین غیرقابل کتمانی دارد که نمیتوان آن را نادیده گرفت. بنابراین این هم موجب برانگیختن احساسات افراد شد. چون هنوز مشخص نبود که پاسخ شوراینگهبان به اعتراض سیدحسن آقای خمینی چیست و قطعا باید تا آن موقع کسانی که واقعا مایلند او وارد میدان شود صبر کنند چون قبل از اعلام نظر نهایی شورای نگهبان داغکردن فضا قطعا معقول و منطقی نیست اما آقای هاشمی خیلی مراقبتی درباره تایید یا عدم تایید صلاحیت سیدحسن آقای خمینی نداشت چون این مساله برای آقای هاشمی مهم نیست.
این هم از موضوعاتی است که طبیعتا مورد توجه نیروهای اصلاحطلب قرار گرفت، به این معنا که اصلا آقای هاشمی میخواهد بحث ردصلاحیت سیدحسن آقای خمینی همچنان ادامه پیدا کند. بحث دیگری که درباره آقای هاشمی مطرح است اینکه اصولا اصلاحطلبان دوست ندارند آقای هاشمی تبدیل به سخنگوی آنها شود.
باوجودی که حالا ائتلافها و پیوندهایی به صورت تاکتیکی میان آنها صورت گرفت اما اینکه آقای هاشمی تبدیل به سخنگوی جریان اصلاحطلب شود، این برای جریان اصلاحطلب یک خسارت جدی است چون جریان اصلاحطلب دارای تفکر و اندیشه و بینش است و طبیعتا نمیخواهند بینش خود را قربانی آقای هاشمی و خانواده و اطرافیان او کنند. این هزینهکردن مطابق با عقل و منطق سیاسی نیست. حالا در برخی شرایط در برابر اصولگرایان اینها ترجیح دادند که یک ائتلاف سیاسی را تشکیل دهند اما این ائتلاف سیاسی به معنی این نیست که آقای هاشمی تبدیل به سخنگوی جریان اصلاحات و نماد این جریان شود.
این برای جریان اصلاحطلب که خودش را دارای اندیشه میداند – به ویژه یک قشرشان – این را بسیار خسارت بار میپندارد و طبیعتا مایل نیست چنین اتفاقی بیفتد. البته یک قشر از جریان اصلاحطلب خیلی برایش مهم نیست که امکاناتی به دست بیاورد و به همین خاطر در برابر این امر سکوت کند اما به نظر من عدهای از آنها قطعا مایل نیستند که آقای هاشمی تبدیل به نماد و تابلوی آنها شود و بتواند با اعتبار سیاسی آنها بازی کند.
به نظر شما آقای هاشمی میدانست این حرفها برای سیدحسن آقای خمینی هزینهزاست یا سهوا و بدون در نظر گرفتن احتمالات طرح موضوع کرد؟
در این زمینه نظرات خوشبینانه و بدبینانه وجود دارد. برخی معتقدند آقای هاشمی در این ایام خیلی توجهی به موضعگیریهای سیاسیاش ندارد، برخی معتقدند خیر، او عامدانه چنین کاری را کرد تا فضا را مقداری تیره کند. قرائنی که وجود دارد احتمال دوم را بیشتر تقویت میکند.
به نظر شما آقای هاشمی چشمداشتی به رایها و پایگاه اجتماعی سیدحسن آقای خمینی داشت، با این معنا که میدانست سیدحسن آقای خمینی دیگر تایید صلاحیت نمیشود، حالا در قالب دفاع از او بخواهد سبد رای خود را در انتخابات مجلس خبرگان رهبری پربارتر و سنگینتر کند؟
آقای هاشمی با نگاه خاص خودش صحبت کرد. آقای هاشمی نگاهی دارد که میان اصلاحطلبان واقعی هم این نگاه مطرود است چون من پدرم و چون خانوادهای دارم باید امتیاز ویژه بگیرم. این نگاه میان اصلاحطلبان و اصولگرایان واقعی کاملا مطرود است، یعنی قابل دفاع نیست، یک نوع زیادهخواهی و یک نوع ویژهخواری است. آقای هاشمی متأسفانه با این نگاه از آقای سیدحسن آقای خمینی دفاع کردند.
این دفاع اصلا چیزی را به سیدحسن آقای خمینی اضافه نمیکند هیچ، بلکه لطمه هم میزند که گویا سیدحسن آقای خمینی خودش کسی نیست، بلکه او میخواهد از امتیاز پدربزرگش استفاده کند چون پدربزرگش یک شخصیتی بوده باید به او یک امتیاز ویژهای داده شود.. این نگاه از جانب آقای هاشمی یک امر کاملا قابل فهم است چون آقای هاشمی به همین دلیل از پسرش دفاع میکند، یعنی جامعه باید به پسر او امتیاز ویژهای دهد و حتی اگر او تخلفی هم کرد قانون دربارهاش حکم نراند.
از این منظر دفاعکردن از سیدحسن آقای خمینی اصلا برای جامعه پذیرفته نیست. طرح این موضوع ایجاد مقبولیت نمیکند اما چرا آقای هاشمی یک نگاهی به جای دیگری دارد و آن اینکه یک قطبیسازی کاذب کند که البته این قطبسازی کاذب نیز رایهای ارزشی را جذب نمیکند اما رایهای کسانی که خارج از چارچوب نظام هستند را جذب میکند چون آنها اگر احساس کنند یک دعوایی ایجاد شده سعی میکنند آن دعوا را بهنوعی تقویت کنند و از کنارش سودی را عاید خودشان بسازند، این مساله هم منابع خارجی را حساس میکند و هم آدمهایی که شاخصشان با منابع خارجی در داخل کشور تنظیم میشود قطعا به نوعی تحریک و تهییج میشوند تا در انتخابات بهگونهای عمل کنند که تعداد آرای آقای هاشمی افزایش پیدا کند. این مطلب با این توضیح بیشتر قابل فهم است که آقای هاشمی برای خودش درون خبرگان خیلی جایگاهی قائل نیست.
یعنی آقای هاشمی فکر میکند که ترکیب آرای او از گذشته خیلی تفاوت نخواهد کرد، حداکثر براساس ارزیابیهایی که میشود تعداد آرایش به ۳۸ رای برسد.
طبیعی است که برای آقای هاشمی این پیام را دارد که او قادر نخواهد بود در خبرگان بر کرسی ریاست تکیه بزند و باید پایین بنشیند، برای آقای هاشمی پایین نشستن خیلی سخت و دشوار است، بنابراین میخواهد این نقیصه را با یک رای ویژه در تهران جبران کند تا بهگونهای این مساله را پوشش دهد.
یعنی رای اول شود؟
یعنی رأی ویژهای در تهران برای خودش رقم بزند تا اگر در مجلس خبرگان آینده نتوانست موقعیتی کسب کند، لااقل برایش یک اعتبار سیاسی بوده باشد.
یعنی رای اول بشود با فاصله زیاد از نفر دوم؟
حالا البته فاصله زیاد نخواهد بود، گرچه آقای هاشمی برای رقمزدن چنین اتفاقی در حال تلاش است.
جامعتین دیگر نمیخواهند اسم آقای هاشمی را در لیست خودشان بگذارند. آیا آقای هاشمی میتواند دو قطبی ایجاد کند باتوجه به اینکه در تهران افراد دیگری برای انتخابات مجلس خبرگان رهبری تایید صلاحیت شدند، ۱۶ نفر که در فهرست جامعتین قرار میگیرند و مابقی نیز در فهرستی ذیل نام آقای هاشمی پا به عرصه رقابت بگذارند، در صورت شکلگیری این دوقطبی دست برتر با چه کسی خواهد بود؟
این کاری که آقای هاشمی کرد، موقعیت خودش را بین نخبگان تنزل بخشید. آقای هاشمی میخواهد تنزل جایگاهش را میان نخبگان با رایهای خاکستری جبران کند که این خیلی شایسته نیست. نمیدانم چه کسی به آقای هاشمی مشورت میدهد چون این کار در واقع آقای هاشمی را میشکند.
قبل از صحبتهای روز ۱۲ بهمن، آقای هاشمی نزد برخی نیروهای شورای مرکزی روحانیت مبارز جایگاهی داشت، از این رو میان اعضای این شورا اختلاف نظر بود اما بعد از این صحبت اصلا او ضربه جدی خورد، دیگر اصلا چنین پایگاهی حتی در بخشی از نیروهای شورای مرکزی روحانیت مبارز ندارد و جایگاهش را از دست داد، بنابراین این کارها به جایگاه نخبگانی آقای هاشمی را لطمه میزند و هرچه جایگاه نخبگانی آقای هاشمی لطمه بخورد آقای هاشمی مجبور میشود به این شیوهها متمسک شود و به نظر من برای او بسیار خسارتبار است اگر او در بین نیروهای نخبه جایگاه خودش را از دست بدهد.
اگر او توانست در سال ۸۸ یک فشار سیاسی به نظام وارد کند تنها به این خاطر نبود که عدهای در کف خیابان با او همراهی میکردند، بلکه در میان نیروهای نخبه هم نسبت به او تردید وجود داشت یعنی تردید در اینکه آقای هاشمی راست میگوید یا دیگران راست میگویند، این برای آقای هاشمی یک دستمایهای بود. به عبارت بهتر آن روز برخی احتمال به صحت اظهارات آقای هاشمی میدادند و نمیتوانستند یک موضع شفاف و روشنی داشته باشند اما مسائل امروز این موضوع را رقم میزند که موقعیت آقای هاشمی میان نخبگان روز به روز تنزل پیدا میکند، بنابراین این سرمایهای برای آقای هاشمی نخواهد بود.
موقعی آقای هاشمی یک پایگاه اجتماعی داشت که هم در میان نخبگان و هم در میان توده بتواند عدهای را برای حمایت خودش بسیج کند اما یک تودهای آن هم قشر خاکستری بدون پشتوانه نخبگانی فکر میکنم بسیار تلخ است که آقای هاشمی در این سن و سال در این وادی قرار گیرد.
به نظر شما لیستی که از طرف آقای هاشمی بیرون بیاید موفق خواهد بود، بهطوری که مانع راهیابی برخی افراد مخالف هاشمی به مجلس خبرگان رهبری شود؟
اگر این وضعیت تقویت شود، خیر، این لیست اقبال چندانی نخواهد داشت. همانطور که گفتم موقعی این لیست اقبال خواهد داشت که لااقل نیروهای اهل فکر اصلاحطلب اعتقاد داشته باشند آقای هاشمی دارد به نفع آنها کار میکند اما الان تصور آنها این است که آقای هاشمی دارد از این فضا برای خودش کلاه میدوزد.
حتی اگر آقای روحانی داخل لیست آقای هاشمی باشد این فهرست با اقبال عمومی مواجه نخواهد شد؟
این بحث الان برای آقای روحانی هم مهم است. آقای روحانی هم مایل نیست که تحتشعاع آقای هاشمی قرار بگیرد. آقای روحانی هم مایل است که موقعیت خودش برتر از آقای هاشمی در انتخابات مجلس خبرگان رهبری باشد.
صحبتهای آقای روحانی را درباره رایزنی با شوراینگهبان برای تایید کسانی که مشمول رد صلاحیت یا عدم احراز صلاحیت شدند چگونه ارزیابی میکنید چون او بارها تاکید کرده که مجری و پاسدار قانون اساسی است و از این موضع به مساله تایید نامزدها ورود میکند؟
فکر نمیکنم این اظهارات عقبه قابلملاحظهای داشته باشد. این اظهارات فقط برای رفع تکلیف است ضمن آنکه به لحاظ قانونی هم جایگاهی ندارد. یعنی بعد از تغییر قانون اساسی، رئیسجمهور بر حسن اجرای قانون اساسی فقط در قوه مجریه نظارت میکند. یعنی در کل قوا این طور نیست.
براساس قانون اساسی قبل از تجدیدنظر رئیسجمهور جایگاه نظارتی بر حسن اجرای قانون اساسی را در قوای سهگانه داشت اما قانون اساسی امروز چنین جایگاهی برای رئیسجمهور قائل نیست. بنابراین صحبتهای آقای روحانی نه عقبه حقوقی و نه عقبه سیاسی دارد فقط جنبه رفع تکلیف است. این مطلب را هم نیروهای سیاسی کاملا به آن واقفند. آقای روحانی فقط یک بحثی را در این وادی مطرح میکند اما مایل نیست که برای خودش مزاحمینی در مجلس به وجود بیاورد چون قطعا آقای روحانی مایل نیست شرایط خودش را با تقویت نیروهای اصلاحطلب در مجلس آینده سخت کند. همان تعبیری که او کرد و اصلاحطلبان را در اقلیت خواند که با واکنش نیروهای جریان اصلاحات هم مواجه شد.
او تعبیر داشت نیروهای اصلاحطلب در حد اقلیت در جامعه هستند. این تعریف را نه تنها نیروهای اصلاحطلب قبول ندارند بلکه تلاش دارند این مطلب را اثبات کنند که در جامعه اکثریت هستند.
بحثی که آقای روحانی مطرح کرد که آنها اقلیت هستند این در واقع همان نگاهی است که او میخواهد در مجلس هم دنبال کند و مایل نیست غیر از این صورت بگیرد.
بنابراین تصور من و برخی نیروهای سیاسی جریان اصلاحطلب این است که او میخواهد رفعتکلیفی کار کند و حرفی زده باشد که بعد بتواند این مطلب را به رخ بکشد که من اقداماتی در این زمینه صورت دادم.
اینکه در مصاحبه تلویزیون آقای روحانی تاکید کرد نباید شائبهای در جامعه شکل بگیرد که انتخابات مجلس شورای اسلامی مهندسی شده و چندین بار هم این تعبیر را به کار برد این حرفها نگاه خود آقای روحانی است یا تحت فشار جریان اصلاحات مجبور است چنین صحبتهایی را بیان کند؟
تعبیر شایستهای طبعا نبود. قطعا شورای نگهبان در این زمینه نیروهای متعددی را از جریانات مختلف احراز صلاحیت نکرد یا صلاحیتشان را رد کرد. اینکه بیان شود شوراینگهبان براساس چارچوبی دارد عمل میکند این ادعای بزرگی است که نمیشود اثبات کرد. ضمن آنکه از نظر حقوقی هم علیالقاعده این دارای یک ابعادی است که من فکر میکنم آقای روحانی به هیچ وجه قادر به اثباتش نخواهد بود.
به نظر شما انتظارات اصلاحطلبان با همین صحبتهایی که آقای روحانی مطرح کرد برآورده شده است؟
خیر، اصلاحطلبان معتقدند آقای روحانی دارد با آنها بازی میکند.
پس آقای روحانی از چه جهت این حرفها را میزند؟ اگر مشکل اعتدالگراها در مرحله بررسی مجدد صلاحیتها حل شود، آقای روحانی باز هم چنین صحبتهایی را بیان میکند؟
چون بهطور مشخص این مساله به مصادیق برمیگردد نمیتوانم نظر خاصی بدهم که آقای روحانی میخواهد از چه مصادیقی دفاع کند و پیگیری میکند تا شورای نگهبان بررسی بیشتری انجام دهد تا حق کسی ضایع نشود.
این صحبت آقای روحانی درباره کسانی که تایید صلاحیت نشدند جامعیت دارد یا آنکه نگاهش به سمت جناح و سلیقه سیاسی خاصی است؟
فکر میکنم بیشتر رفع تکلیفی است و این پیام را به جریان اصلاحات میدهد که من در این زمینه پیگیریهایی را انجام دادم که البته آنها هم خیلی چنین حرفهایی را نپذیرفتند.
آقای روحانی معاون اول خود را برای مذاکره و رایزنی با شورای نگهبان مأمور کرده است. فکر میکنید موفق شود یا خیر؟
شورای نگهبان هیچ گاه جایگاهی نبوده که دولت بخواهد بر آن تاثیر بگذارد، مگر آنکه واقعا ادلهای را در این مساله ارائه دهند. بنابراین به نظر من این بیشتر برخورد اداری گونه است که تاثیری بر شورای نگهبان نخواهد داشت.
یعنی این طور نیست که آقای روحانی مأموریتی به معاون اولش بدهد. همه هم میفهمند این یک کار اداری نیست که با دستور آقای روحانی معاون اولش بتواند این مساله را حلوفصل کند.
پس اگر در بازنگریها عدهای تایید صلاحیت شوند به خاطر آقای روحانی نیست؟
قطعا نیست، شورای نگهبان بررسی مجدد میکند طبیعی است که در فرصت کوتاه بررسی در هیأتهای نظارت خطاهایی صورت گرفته باشد. هیأت نظارت فرصت کوتاهی برای بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات داشت بنابراین احتمال خطای انسانی یا خطای جهتگیری وجود دارد و اصلاح این خطا ممکن است.
آنطور که شنیدم خیلی از افراد درباره شان تجدید نظر صورت گرفته و برگشتند. البته به لحاظ قانونی در این زمینه مشکل داریم چون وضعیت حجم قابل توجهی از نامزدها باید بررسی شود.
بعد هم دولتها به زعم خود زیرکی میکند و برخی افرادی که مراجع چهارگانه درباره آنها نظر میدهند را اعمال نمیکند کما اینکه در همین دولت هم متأسفانه هیأتهای اجرایی ۱۹۰۰ نفر را در آخرین لحظات مجددا تایید کردند که مسئولیت ردصلاحیتها متوجه هیأتهای نظارت شد که شایسته نیست؛ این رفتار یک اقدام سیاسی است.
همه مراجع باید سعی کنند که مسئولیت خود را از گردن خودشان به گردن دیگری نیندازند، در این شرایط طبیعی است که خطاها صورت میگیرد بهطور معمول اگر مساله پیگیری شود خیلی از خطاها در تمدید فرصتها و استفاده از فرصت اعتراض اصلاح میشود کمااینکه در گذشته اصلاح شده است.
پیشنهادی آقای ابراهیم یزدی به آقای روحانی داده بود و گفته بود اگر واقعا موافق نحوه بررسی صلاحیت نامزدها نیست انتخابات را برگزار نکند، به نظر شما آقای روحانی به این پیشنهاد چگونه نگاه میکند؟
خیر، آقای روحانی اصلا وارد چنین وادیهایی نمیشود چون این وادیها به معنای تقابل با قانون است. آقای روحانی هرگز در مقام تقابل با قانون قرار نخواهد گرفت.
آقای ابراهیم یزدی در خارج از نظام نشسته و دوست دارد به تعداد آدمهایی که خارج از نظام هستند افزوده شود و آقای روحانی هم به جمع آنها بپیوندد. منتها آقای روحانی عاقلتر از این حرفهاست که خودش را به انزوا بکشاند. او الان قدرت و امکانات دارد، طبیعتا هرگز این قدرت و امکانات خودش را از دست نمیدهد.
احساس گناهی که یقه بانکیمون را کرفت
به گزارش جهان به نقل از فارس، «بان کی مون» میگوید به خاطر عدم پیشرفت در مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطینیها احساس گناه و شرمندگی میکند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، بان کی مون که در موسسه «چتم هاوس» در لندن سخن میگفت، اظهار داشت: «اساسا این وظیفه مقامات اسرائیل و فلسطینیهاست که به این مناقشه پایان دهند. من برای کشور خاص یا سیاست خاصی کار نمیکنم بلکه برای مردم منطقه تلاش میکنم». وی در ادامه گفت، «هیچچیز نمیتواند تروریسم را توجیه کند». دبیرکل سازمان ملل چند روز پیش اظهار داشت، حملات فلسطینیها علیه اسرائیلیها نتیجه ناامیدی فلسطینیهاست. این سخنان با انتقاد «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی روبرو شد که گفت، اظهارات او مشوق ترور است. اما بانکیمون از موضع خود عقب ننشست و با انتشار مطلبی در روزنامه نیویورکتایمز بار دیگر اشغالگری رژیم صهیونیستی را مورد انتقاد قرار داد. |
سه خصلتی که اثر آن را در دنیا خواهید دید
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، حضرت آیتالله العظمی سیستانی گفتاری درباره صله رحم بیان کرده است. متن گفتار ذکر شده این مرجع تقلید شیعیان بدین شرح است: صله رحم و پیوند با خویشاوندان برهر مسلمانی ،واجب و قطع رحم از گناهان کبیره است. و بعد از آن که دانستیم صله رحم واجب و قطع رحم از گناهان کبیره ای است که خدا بر آن وعده آتش داده این مسئله در کشورهای مغرب زمین از اهمیت فراوانی بر خوردار است و مراعات آن لازم تر می باشد زیرا در آنجا برادران دینی اندکند و خانواده ها از همدیگر گسسته و دور می باشد و به همان اندازه که ارزش های مادی در حد طغیان اند انگیزه های دینی با تأکید بیشتری باید مطرح باشند. خدای سبحانه و تعالی از قطع رحم نهی فرموده است و در قرآن محکم فرمود: |
بازیگر زنی که جزو خانواده شهدا است+عکس
آزاده زارعی که به خاطر بازی تماشایی اش در سریال آوای باران، معروف شد تصاویری از اجساد مطهر دایی های شهیدش را در صفحه شخصی اینستاگرامش منتشر کرد.
این جمجمه ی خاکی و این خاک ها و این پوتینو یه مشت مویی که کنار اون کاغذهِ دایی منه. شهید احمد زارعی که وقتی اخرین بار از مادرم خداحافظی کرده بود قول داده بود وقتی برگرده ازدواج کنه.برگشت ولی یه مشت خاک برگشت.اول خبر شهادتش اومده بود ولی جنازه اش جا مونده بود تو چزابه مادر میگه مادر بزرگم خیلی نذر کرد تا جنازه اش پیدا شه میگفته پسرم برگرده حتی اگه یه تیکه استخونش برگرده. خاطرات جوانی مادرم خلاصه میشه توی یه جمجمه یه پوتین و یه مشت خاک که تو یک نایلون پلاستیکی جنگ براش هدیه آورده .نایلون و باز کنه ببینه داداشش که قرار بوده وقتی برگشت داماد شه الان پودر شده.مگه میشه طاقت اورد؟!! مگه میشه خم نشد؟؟!!! مگه میشه نشکست !؟مگه میشه بعد از این همه سال کا بوس ندید!؟ برای مادر من هنوز جنگ تموم نشده ..جنگ …جنگ…جنگ لعنتی هنوز مراسم دایی احمدم تمام نشده یه هدیه ی دیگه برای مادرم اورد.
دوباره یه نایلون پلاستیکی این بار براش خاک نیاوردن این بار برادر دیگشو که تو خاک عراق خمپاره خورده بود و کتفش جدا شده بود رو اوردن.مادرم خم شد…
شهید مهدی زارعی ،محل شهادت عراق .دایی مهدی جونم حسودی کرد به برادرش وقتی دید برادرش شهید شد طاقت نیاورد و رفت. تو مراسم دایی احمد خبر شهادتش رو اوردند و زن دایی ام و بچه ی چند ماهشو گذاشت و رفت.پسر داییم هیچ وقت طعم پدر داشتن رو نچشید…
مادرم اسم دایی هامو گذاشت رو اسم برادرام تا همیشه یاد و نامشون زنده باشه مادرم تو جونی پیر شدی مادرم صبر و استقامتت ستودنیه .مادرم امسال که داغ پدرتو دیدی شکستنتو دیدم دیدم که دیگه نتونستی رو پاهات وایسی.و الان هم که مادرت خیلی سخت در بستر بیماریه.ازت میخوام که پاشی و رو پاهات وایسی و به خدا توکل کنی .ما ها همون مادر صبور و قدرتمندمونو میخوایییم .دوستای عزیزم ازتون خواهش میکنم برای سلامتی مادر بزرگم خیلی دعا کنید از ته دل دعا.
یادمون نره که جنگ هنوز برای شهید های زنده از جمله پدر عزیزم که هشت سال جنگید.هنوز تمام نشده. یاد و خاطراتان همیشه زنده باد.
اصلاحاتی که پرسپولیس برای فتح فولادشهر نیاز دارد
پرسپولیس پس از تعطیلات را دیدیم تیمی که دومین خط حمله لیگ را دارد و در بین ۱۰ تیم اول لیگ بدترین خط دفاع و در بین ۶ تیم بعدی دومین رتبه را دارد یعنی در بین ۱۶ تیم لیگ خط دفاع سرخها در رده ۱۲ هستند. پرسپولیس را باید دو باره دید؛ تیمی که این گونه گل خور است دو مشکل دارد؛ دروازه بان و خط دفاعی.
۱/ پرسپولیس در تعطیلات دو اتفاق مهم را تجربه کرد. مشکلی به نام سوشا مکانی که اصولا خود او هم دروازه شش دانگی نیست و مقصر اصلی از دست دادن بسیاری از امتیازات بوده است اما بهر حال نسبت به ذخیره هایش یعنی صادقی و قدیمی پور بهتر بود اما سوشا گرفتار شد. دومین مشکل پرسپولیس معطلی بیش از اندازه برای بیرانوند بود که هیچگاه معلوم نشد که چرا پروسه روشن شدن تکلیفش اینقدر وقت گیر شد و سومین اشتباهش دادن مرخصی به لوبانف که تازه به تیم ملحق شده بود و همه ناهماهنگی او را با مدافعینش را دیدیم. هرچند اضافه وزن و عدم چالاکی او دلهره های زیادی را بوجود می آورد. پرسپولیس تنها ۵ روز وقت دارد که لبانوف را بیشتر با خط دفاعی آشنا کند و طرفداران هم باید به او روحیه دهند. به یاد داشته باشیم که سرخها نتوانستند اومانیا را وادار به فسخ قرار داد کنند وگرنه شاید گلر محبوب برانکو امروز در دروازه بود.
۲/ این کل ماجرا نبود. انصاری که مصدوم شد بابک حاتمی بار دیگر مدافع چپ شد. او بازیکنی است راست پا که قابلیت های تهاجمی بسیار ضعیف دارد و در کار تدافعی هم شاهد بودیم که خوب عمل نمی کند. در بازی فینال جام شهدا یک اشتباه از مسلمان و نفوذ صبائی ها باعث شد پرسپولیس گل بخورد و هیچگاه نتواند جبران کند. در بازی فینال صبائی ها راه توقف پرسپولیس را به سپاهانی ها نشان دادند. حضور یک مهاجم خطرناک در سمت چپ که رضائیان را وادار به سکون و حضور در زمین خودی کند و فشار از سمت راست که مدافع چپ سرخها را مقهور نماید و در بازی با صبا دیدیم که نور محمدی توانست به سپاهانی ها نشان دهد که پاشنه آشیل سرخها کجاست. قلب دفاع!
به نظر می رسد که بازی با سپاهان باید راه کاری ها را به برانکو نشان دهد پرسپولیس دو امتیاز خانگی را از دست داد حال باید در فولاد شهر آن را بدست بیاورد تا حداقل ذوب آهن را هم جا بگذارد. پرسپولیس باید فکری برای قلب دفاع کند. به نظر می رسد بازگشت اومانیا در کنار بنگر راه کار مناسبی باشد ضمن این که حیدریه مدافع چپ ثابت تیم ملی به طور حتم بهتر از بابک حاتمی راست پا است البته اگر انصاری برسد نیاز به این همه دردسر هم نیست.
۳/ مشکل سرخها در بازی با سپاهان تنها در خط دفاعی نبود. باز به بازی با صبا بر گردیم. بازیکنان پرسپولیس در هفته های اخیر یک ویژگی بزرگ داشتند آنها در میانه میدان همه توپها را صاحب می شدند اما در بازی با صبا شاهد بودیم که این اتفاق نیفتاد و به همین دلیل خط حمله سرخها هم دچار مشکل شد. افول احمد زاده و مسلمان را هم در بازی با صبا و هم در بازی با سپاهان دیدیدم و کامیابی نیا هم وقتی تنها می شود فشار زیادی به او وارد می شود. کلید طلائی دیگری مثل حیدریه از تیم ملی امید در پرسپولیس هست؛ کمندانی.
کمندانی بازیکنی است که درخشش قابل توجهی در تیم ملی امید داشت. وقتی در بازی با سپاهان به میدان آمد توپ گیری و حفظ توپ و پاسهای دقیق بیشتر شد. احمد زاده بسیار ضعیف بود شاید او کمی بی انگیزه است پس چه خوب است کمندانی بیشتر بازی کند. از سوئی دیگر نورالهی باید کنار کامیابی نیا برگردد تا کمربند میانی سرخها محکم شود. تیم گلمحمدی هم پاسور است و خوب توپها را به گردش در می آورد پس کامیابی نیا باید در کنارش نور الهی باشد. شاید مثلث کمندانی و نورالهی و کامیابی نیا بتواند کلیدی برای حفظ میانه میدان باشد و اگر اومانیا بعنوان نزدیک ترین مرد به دروازه باشد و بنگر و رضائیان و حیدریه ( انصاری ) جلوی او بازی کنند و به دفاع عمق داده شود بازیکنانی چون رجب زاده و تبریزی و کاوه رضائی نتوانند چون برادران نوید کیا و پریرا جولان دهند. در جلوی این ترکیب باید مسلمان و طارمی و علیپور یک مثلث زهر دار تشکیل دهند. مربع نور الهی و کامیابی نیا و کمندانی و مسلمان می تواند حدادی فر و دیگر مردان میانه میدان ذوب آهن را محو کند.
۴/ باید به طارمی روحیه داد. به نظر می رسد طارمی تمرکز خودش را کمی بخاطر شرایط ترانسفر شدنش از دست داده است. او آرامش می خواهد. مردی که بارها ثابت کرده است نیاز به فضا دارد آن گونه که در اواسط نیمه دوم نشان داد. طارمی باید از فضا استفاده کند و باید این فضا را کامیابی نیا و نور الهی و کمندانی و مسلمان بسازند. طارمی باید گل بزند او اگر باور به متلک فردوسی پور نکند که بعضی وقتها گل نزن خوبی است می تواند دو امتیاز از دست رفته در برابر نصف جهانی ها را در فولاد شهر جبران کند. علیپور هم روحیه بهتری گرفته است او حالا نشان داده است که بسیار بهتر از عالیشاه شتابزده و بی دقت و بازیکنی که بجای تعقیب توپ فقط به دنبال زمین زدن خویش است بازی می کند./نامه
مجلس فریادگر مطالبات واقعی مردم، مطلوب روحانی نیست/ دولت نمایندگانی میخواهد که اهل داد و ستد سیاسی باشند
پسری که می خواست امروز فرهاد مجیدی باشد +تصاویر
محمدرضا خلعتبری مرد شماره یک میدان پرسپولیس و سپاهان بود.
به گزارش کاپ، بازی پرسپولیس و سپاهان هم تمام شد. دیداری جذاب و جنجالی که مثل همیشه به دل هواداران فوتبالی نشست ولی برنده نداشت. مرد اول این بازی از لحاظ جنجال و حاشیه محمدرضا خلعتبری بود. کسی که از ابتدا تا زمانی که داخل زمین بود فحش شنید و خودش هم سعی کرد فحش بشنود.
ماجرای او و فرهاد مجیدی خیلی شبیه به هم بود. هر دو مقابل خیل عظیم پرسپولیسی با لباس زرد آمده بودند تا بدرخشند. مجیدی با الغرافه و خلعتبری با سپاهان. هیچ کدام در گلزنی موق نبودند اما مجیدی به خواسته خودش رسید. او هواداران پرسپولیس را عصبانی کرد و جایش را در دل استقلالی ها بیش از پیش اختصاصی تر کرد. او گل نزد ولی به خواسته اش رسید. اما خلعتبری فقط فحش خورد و نه تیمش به برتری رسید و نه توانست هواداران پرسولیس را اذیت کند.