اگر حرف های علی دایی راست باشد باید این فوتبال را آتش زد

خداداد عزیزی اگر حرف های علی دایی راست باشد باید این فوتبال را آتش زدصحبت با برخی از بازیکنان فوتبال جذابیت‌های خاصی دارد چرا که آنها هم فن بیان خوبی دارند و هم مطالب‌شان را با طنز بیان می‌کنند. یکی از این بازیکنان خداداد عزیزی یا همان غزال تیزپای آسیاست که شاید نام او همه را به یاد حماسه ملبورن بیندازد.

عزیزی از هر دری صحبت کرد. از مسائل شخصی گرفته تا اتفاقاتی که در تیم ملی برایش رخ داد.

متن کامل حرف های عزیزی را در زیر می‌خوانید:

* سال ۹۴ برای خداداد عزیزی چگونه گذشت؟

– برای ما همیشه خوب بوده است. امسال هم مانند سال‌های گذشته شرایط خوبی داشتیم. نمی‌دانم موفقیت را به چیزی می‌گویید اما من همیشه آدم راضی‌ هستم و خدا را شکر قانع‌ام. خوشبختانه در این سال ناراحتی برای من پیش نیامد و اتفاق خاصی برایم رخ نداد.

* فکر می‌کنم اگر بخواهیم از شما بهترین خاطره را بپرسیم همان بازی استرالیا را خواهید گفت.

– بله صد در صد.

* بدترین خاطره شما چیست؟

– بدترین خاطره من به اسفند سال ۱۳۶۹ برمی‌گردد که مادر خود را از دست دادم. در آن زمان من تنها ۱۹ سالم بود و هنوز آنطوری که باید و شاید تجربه پیدا نکرده بودم. شاید آن موقع هنوز ارزش پدر و مادر را به این اندازه نمی‌دانستم. در مورد مادرم چیز زیادی یادم نمی‌آید که بخواهم در مورد آن صحبت کنم. اما واقعا اگر بخواهم بدترین اتفاق زندگی‌ام را بگویم همیشه از دست دادن مادرم را خواهم گفت.

* زندگی پس از آن برایتان سخت شد؟

– صد در صد اینگونه است. البته ما از سال ۷۳ و ۷۴ شرایط سخت زندگی‌مان از بین رفت و هم برای پدر و هم برای خانواده‌امان شرایط تغییر کرد. همین موضوع ناراحتی من را بیشتر می‌کند چرا که به یاد می‌آورم مادرم دوران بسیار سختی را سپری کرد و این روزها را ندید. او اگر زنده بود می‌توانست دوران راحت و خوب را نیز تجربه کند. دوست ندارم زیاد در مورد این موضوع صحبت کنم.

* چه اتفاقی رخ داد که خداداد عزیزی فوتبالی شد؟

– ما از بچگی در مناطق جنوب شهر مشهد در کوچه و خیابان فوتبال بازی می‌کردیم. در زمان‌های قدیم شرایط فرق می‌کرد و دائم بچه‌ها در کوچه و خیابان بودند اما هم اکنون اجازه نمی‌دهم پسرم برای فوتبال بازی کردن به کوچه و خیابان برود.

* چرا!؟

– به هر حال شرایط فرق می‌کرد. هم اکنون بچه در کوچه و خیابان چه کاری انجام دهد؟! در آن زمان همه بچه‌ها در کوچه و خیابان بودند و خود من هم با توجه به شرایط جوی که در محله‌مان وجود داشت به سمت فوتبال آمدم و اجبارا فوتبالیست شدم. از همان دوران بچگی با توپ‌های دولایه پلاستیکی کار را شروع کردیم و حالا خدا لطف داشت و استعدادی هم به ما داد که به سمت فوتبال آمدیم. در دوران بچگی هم جزو فوتبالیست‌های خوب محله‌مان بودم. شاید اگر در محله دیگری بودم فوتبالیست نمی‌شدم. طبیعی بود که در آن زمان تنها سرگرمی بچه‌ها فوتبال بود. در حالی که هم اکنون بچه‌ها با وسایل کامپیوتری سرگم هستند. البته بچه‌ من فوتبال را زیاد دوست دارد اما واقعا تفریح اول‌شان پلی استیشن و چی‌چی ایکس باکس و اینترنت و لپ‌تاپ و موبایل و کلش و… است. من خودم از این وسایل تعجب می‌کنم و نمی‌دانم چیست.

* چند فرزند دارید؟

– سه فرزند دارم که اسم پسرم امیرحسین و اسم دخترانم فاطمه و معصومه است.

* آنها را تشویق می‌کنید به سمت فوتبال بروند؟

– من آدمی نیستم که بخواهم برای فرزندانم تعیین تکلیف کنم. همه چیز را در زندگی‌ام تجربه کردم. با دیکتاتوری کاملا مخالفم. بچه باید توانایی و استعداد لازم را داشته باشد و خودش هم بخواهد تلاش لازم را انجام دهد تا به جایی برسد. پسرم فوتبال را خیلی دوست دارد و دائم دنبال این رشته است اما خود من خیلی اصراری به این مسئله ندارم و تنها یک بار او را به فوتبال رساندم. به هر حال اگر او می‌خواهد فوتبالیست، والیبالیست، کشتی‌گیر، درسخوان و هر سرنوشتی را برای خودش انتخاب کند من اجبار نمی‌کنم.

* اولین تیمی که در آن به میدان رفتید چه تیمی بود؟

– در سن ۱۲- ۱۳ سالگی یک تیم محلی داشتیم که به دسته سه رفت و در سن ۱۶-۱۷ سالگی به جوانان خراسان دعوت شدم و پس از آن به ابومسلم رفتم.

* خداداد عزیزی در اوقات فراغت چه کارهایی انجام می‌دهد؟ آیا اهل سینما، کنسرت، تئاتر و موسیقی هم هست؟

– شرایط ما به گونه‌ای نیست که بتوانیم به سینما و کنسرت برویم. چون نه اجازه می‌دهند ما فیلم ببینیم و نه خودشان فیلم می‌بینند. البته این محبت مردم است که به ما لطف دارند اما به هر حال یکی می‌خواهد عکس بگیرد یکی می‌خواهد سؤال بپرسد و این موضوع باعث می‌شود تا فیلم یا موسیقی را متوجه نشویم. البته موسیقی را دوست دارم و ترانه‌هایی گوش می‌دهم. در مورد فیلم‌های سینمایی هم باید بگویم از قدیم فیلم‌های آمریکایی را دنبال می‌کنم و فیلم‌های اکشن را دوست دارم.

* در مورد فیلم‌های ایرانی چه؟

– آخرین فیلم ایرانی که دیده‌ام فیلمی بود که محمدرضا شریفی‌نیا با الناز شاکردوست بازی می‌کرد. یک فیلم دیگر هم دیده‌ام که یکی به من زنگ زد و پیشنهاد داد فیلم “خوابم می‌آید” رضا عطاران که در یک صحنه خودم بازی کرده‌ام را ببینم. خیلی وقت است فیلم ایرانی ندیدم. البته سریال‌های طنز ایرانی همچون سریال‌های مهران مدیری، ‌رضا عطاران و جواد رضویان را حتما می‌بینم.

* خداداد عزیزی خودش هم در صحبت‌هایش زیاد مزاح می‌کند.

– این موضوع را دوست دارم. خیلی‌ها هم به من می‌گویند زیاد می‌خندم و زیاد شوخی می‌کنم. معتقدم خندیدن بهتر از ناراحتی است و هر وقت با دوستانم هم هستم سعی می‌کنیم با خنده زمان را سپری کنیم. در خانواده هم با همسر و فرزندانم سعی می‌کنم چنین رفتاری را داشته باشم. در مورد پدرم که شرایط متفاوت است، من هر روز وقتی از خواب بیدار می‌شوم اولین جایی که می‌روم به دیدار پدرم است و سعی می‌کنم با او شوخی کنم چرا که او ۸۲ سالش است و خنده برایش خوب است. حتی به پدرم هم می‌گویم که به پیش او می‌روم تا دلقک بازی دربیاورم تا او بخندد. من خندیدن و مسخره بازی را دوست دارم البته توهین و مسخره کردن دیگران را نمی‌پسندم.

* خیلی‌ها می‌گویند شما شباهت زیادی به جکی چان دارید.

– نمی‌دانم. خودم که نمی‌توانم بگویم. نمی‌دانم شباهت‌مان چیست؟! خیلی برایم اتفاق افتاده که چنین حرفی را زده باشند. بعضی‌ها حتی با آن اسم مرا صدا می‌کنند.

* واکنش شما به این مسئله چیست؟

– تا وقتی که توهینی صورت نگیرد ناراحت نمی‌شوم. به لطف خدا و محبتی که مردم دارند، معمولا توهینی به من صورت نمی‌گیرد. به هر حال مردم دوست دارند به گونه‌ای ابراز احساسات کنند و با آدم ارتباط برقرار کنند. هر کسی در این زمینه راهی را انتخاب می‌کند. یکی تصمیم می‌گیرد عکس بگیرد و یکی می‌خواهد مزه بریزد. به هر حال یک راه ارتباط برقرار کردن است.

* کمی به گذشته بازگردیم و از اتفاقاتی که در تیم ملی برایت رخ داد صحبت کنیم. در دوران اوج کنار گذاشته شدی و از تیم ملی رفتی.

– بعد از جام جهانی ۹۸ فوتبال ما سیاسی شد. یک دفعه کسی که رئیس دفتر رئیس‌جمهور در ستاد انتخاباتی‌اش بود، رئیس فدراسیون فوتبال شد که اصلا نمی‌دانست فوتبال چیست. عده‌ای اعتقاد دارند آقای صفایی‌ فراهانی خوب مدیریت کرد اما فوتبال همه‌اش مدیریت نیست. اینکه بخواهند بگویند در زمان جنگ مدیر فلان جا بوده اهمیتی ندارد چرا که فوتبال جنگ نیست که بخواهند برای آن تسهیلات بگیرند. به علت برخوردهای دیکتاتورمآبانه با مجموعه بازیکنان باعث شد که من نتوانم با او کنار بیایم. اولین درگیری من با او هم در جام جهانی فرانسه بود. در آن مسابقات من معتقد بودم پولی که فدراسیون دریافت کرده متعلق به بازیکنان است. ۳۲ تیم در جام جهانی حضور داشتند که بلا استثنا تمامی تیم‌ها درصدی از پولی که از فدراسیون دریافت کرده بودند را به بازیکنان دادند. آمریکا ۶۰ درصد، یوگسلاوی ۴۰ درصد اما یک قرانی به بازیکنان ما ندادند. من در آن زمان به این پول‌ها نیاز نداشتم و گفتم که درآمدم در آلمان خیلی بیشتر از آن چیزی است که فکر می‌کنید، اما معتقد بودم که بازیکنانی چون علی لطیفی و سیروس دین‌محمدی که در آن زمان خانه‌ای هم نداشتند باید این پول را دریافت کنند. به هر حال وقتی بخواهند دیکتاتورگونه رفتار کنند و فقط حرف خود را به کرسی بنشانند، این اتفاقات رخ می‌دهد. بعد از جام جهانی تیم ملی برای بازی دوستانه به کویت رفت که در آنجا گفتند خداداد با شورت ورزشی به لابی هتل آمده و بی‌انضباطی کرده است. پس از آن بود که حدود ۲۰ ماه مرا به تیم ملی دعوت نکردند. در آن زمان من به آلمان رفتم و کارم را دنبال کردم.

* اما پس از حضور جلال طالبی به تیم ملی دعوت شدید.

– طالبی در آن زمان به آلمان آمد و به من گفت که سوءتفاهمات برطرف شده و می‌خواهیم تو را به تیم ملی دعوت کنیم. من همان موقع گفتم که سوءتفاهمی با کسی ندارم و اگر مرا به تیم ملی دعوت کنید می‌آیم. باز هم این دعوت بو می‌داد. پس از اینکه ما بازی دوستانه مقابل آمریکا را برگزار کردیم متوجه شدیم که قراردادی فیمابین فدراسیون ایران و آمریکا بسته شده بود که قرار بود ایران ۸۰۰ هزار دلار پول از آمریکا بگیرد اما یکی از شرایط آنها این بود که من، علی دایی و مهدی مهدوی‌کیا حضور داشته باشیم. یکی از تبصره‌های اصلی که بخواهند این ۸۰۰ هزار دلار را پرداخت کنند، حضور ما سه بازیکن بود. من با تیم ملی به بازی‌های آسیایی لبنان رفتم و مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ را هم بودم. این اتفاقات در حالی رقم خورد که دوران بسیار خوب من بود. سرحال بودم و با تجربه بالا می‌توانستم به تیم کمک کنم.

* فکر می‌کنید هنوز می‌توانستید به دوران حضورت در میدان ادامه دهید؟

– من زود از فوتبال رفتم. در سن ۳۴ سالگی از فوتبال خداحافظی کردم. البته در زمان برانکو به تیم ملی دعوت شدم و سال قبل از آن هم بهترین بازیکن لیگ شده بودم. نیازی به پول و شهرت این فوتبال ندارم و وقتی یکسری آدم‌ها در فوتبال تصمیم‌گیرنده هستند که سرشان به تنشان نمی‌ارزد چرا بی‌مورد با آنها کل‌کل کنم و کلا از فوتبال خداحافظی کردم.

* در بحث مربیگری هم زیاد فعالیت نکردید؟

– سعی خود را انجام دادم اما این موضوع سلیقه‌ای است. در فوتبال ما علاوه بر سلیقه بودن رابطه هم خیلی مؤثر است. واقعیت این است که من زیاد اهل رابطه نیستم. خودم را به این ور و آن ور نمی‌زنم که بتوانم در این فوتبال باشم. البته این موضوع توهینی به دوستانی که در حال فعالیت هستند، نیست. به هر حال آنها لیاقت دارند که کار می‌کنند. سلیقه مدیران عامل باشگاه‌ها این است که یک فرد غیرفوتبالی حضور داشته باشد. من دوست ندارم تحت هر شرایطی مربی باشم. کار کردن در فوتبال ما خیلی راحت و آسان است اما کار کردن متفاوت است و هر کسی راهی را انتخاب می‌کند. متاسفانه مسئولان غیرفوتبالی در ورزش وارد شدند. در همین ابومسلم من با سه مدیرعامل کار کردم و دو مدیرعامل فقط به دنبال این بودند که یک پولی از ابومسلم ببرند به جای اینکه پولی به باشگاه بیاورند. البته خوب هم پول بردند و هم اکنون معلوم نیست کجا هم هستند. در فوتبال ما پولی نمانده است. اندک پولی هم که هست دست تیم‌های دولتی چون سپاهان، ذوب‌آهن، فولاد و تیم‌های صنعتی و دولتی است.

* با توجه به این مسائلی که به وجود آمد از اتفاقات رخ داده پشیمان نیستید؟

– من بابت کارهایی که انجام دادم هیچ وقت پشیمان نیستم. بعضی وقت‌ها یک کاری انجام می‌دهیم و در خلوت متوجه می‌شویم که اشتباه کرده‌ایم. هر آدمی در خلوت خودش وجدانی دارد که ببیند حق کسی را ضایع کرده است یا خیر. اما من اصلا پشیمان نیستم و صحبتی که با آقای صفایی‌ در جام جهانی فرانسه کردم یک بحث معمولی بود. تیم‌هایی چون رومانی و آلمان نمایندگانی در بحث اسپانسر دارند و بازیکنان‌شان در جلسات حاضر می‌شوند. همه تیم‌ها اینگونه است.

* در جام جهانی ۱۹۹۸ نادر محمدخانی و احمدرضا عابدزاده کاپیتان تیم ملی بودند. چرا آنها اعتراضی نداشتند؟

– حالا شاید آنها از این موضوع اطلاعی نداشتند. کاری به این ندارم که چرا آنها چیزی نگفتند. خیلی اتفاقات افتاد که آقایان چیزی نگفتند. مثل جایی که برای ما گرفته بودند. من اولین نفری بودم که بابت این موضوع اعتراض کردم. ما به جام جهانی رفته بودیم اما مسئولان ما را به یک خانه بزرگی بردند که همانند فیلم‌های آمریکایی بود که در مورد دراکولا می‌سازند. خانه‌ای همانند خانه دراکولا بود که اول باید ۴۰۰ پله بالا می‌رفتیم تا به اتاق‌ها برسیم! اتاق‌های دو در سه‌ای که خیلی کوچک بود و برای رفتن به رستوران هم باید دائم بالا و پایین می‌رفتیم. وقتی هم ما اعتراض کردیم سفیر وقت آن موقع به ما می‌گفت شما بگویید خوب است سایر بچه‌ها هم می‌گویند خوب است در حالی که ما چرا باید چنین چیزی را بگوییم. هر حرفی زدم حق‌مان بوده و هم اکنون هم ناراحت نیستم. حالا اگر بازی‌های ملی من در این دو سال قرار بود از ۴۶ به ۶۶ برسد، اتفاق خاصی هم رخ نمی‌داد.

* در دوران مربیگری هم خیلی زود عصبانی می‌شدید و از کوره درمی‌رفتید.

– درست است. هر کسی یک خصلتی دارد. وقتی ببینم کسی به من حرف زور می‌زند از کوره درمی‌روم. اگر حرف منطقی بزنند من هیچ واکنشی نشان نمی‌دهم. در آن سال که در استقلال اهواز بودم و آقایان شفیع‌زاده تیم را رهبری می‌کردند سر یک موضوع با یکدیگر بحث کردیم. من به آنها گفتم این که شما می‌گویید اگر فلان بازیکن، بازی می‌کرد بهتر بود، را قبول ندارم چرا که اهل این کارها نیستم. به آنها گفتم که اگر می‌خواهند مربی‌ای بازیکن آنها را به میدان بفرستد از شخص دیگری استفاده کنند. پس از اینکه این اتفاق افتاد من استعفا دادم و رفتم. حق مسلم مدیرعامل است که به سرمربی بگوید برود یا بماند. اگر کسی بیشتر از حقش بخواهد صحبت کند، من نیستم و واکنش نشان می‌دهم. نمونه آن هم در زمان حضور آقای ناصر شفق در ابومسلم بود که بهترین دوران مربیگری‌ام را سپری می‌کردم. در هفته یازدهم که من رفتم ابومسلم چهارم بود. خودم تیم را بسته بودم و دیوانه نبودم که بروم اما وقتی مسئولان باشگاه پول بازیکن را نمی‌دهند چگونه من تحمل کنم. البته یکسری از مربیان تحمل می‌کنند. من خودم یک مربی را سراغ دارم که جایی رفته بود و با خودش ۱۰-۱۲ کمک هم برده بود. همه پول را بابت خودش و مربیانش را گرفته بود. از همه پولی که گرفته بود ۲۰۰ میلیون را بین ۱۰ نفر تقسیم کرد و مابقی را برای خودش برداشته بود. مثلا به سایر نفرات نفری ۲۰ میلیون می‌رسید و برای خودش یک میلیارد کنار گذاشته بود. یک عده فقط جایگاه و شخصیت خودشان برایشان اهمیت دارد. پس از اینکه مسئولان باشگاه پول بازیکنان را پرداخت نکردند من در رختکن با ناصر شفق بحثم شد. او وقتی مقابل بازیکن به من می‌گوید دروغگو من باید جواب او را می‌دادم و پس از آن، آن درگیری به وجود آمد.

* در مورد اختلافاتی که با بلاژویچ هم داشتید، صحبت می‌کنید؟

– آقای فائقی و کتیرایی من را پیش صفایی‌فراهانی بردند و گفتند که خداداد را آشتی بدهیم زیرا او می‌تواند کمک زیادی به تیم ملی کند. در حضور آقای صفایی‌فراهانی او به من گفت که بلاژویچ در روز اولی که به ایران آمده بود اعلام کرد که تیم ملی یک شماره ۱۱ دارد که خیلی یاغی و سرکش است. می‌خواهم بگویم عده‌ای دوست نداشتند من در تیم ملی باشم. من هم از آن دسته آدم‌ها نیستم که برای اینکه بازی‌های ملی‌ام زیاد شود به کسی آویزان شوم. هم اکنون هیچ یاد و خاطره و جامی از حضور در فوتبالم ندارم. یک پیراهن از حضور در کلن آلمان و آمریکا ندارم.

* علت این موضوع چیست؟

– من با گذشته زندگی نمی‌کنم. من دو جام بسیار خوب را از آن خود کردم. یکی بهترین بازیکن سال آسیا شدم و یکی بهترین بازیکن جام ملت‌های آسیا که هر دوی آنها در موزه‌های آستان قدس و جماران هستند. یک لباس از تیم ملی ندارم. هیچ چیزی از دوران بازیگری‌ام ندارم زیرا برایم مهم نیست و با آنها زندگی نمی‌کنم. اتفاقاتی بودند که در دوره‌ای افتاده و تمام شده است.

* در صحبت‌هایتان به حضور افراد سیاسی در فوتبال اشاره کردید و معتقد بودید که افت فوتبال ما به همین دلیل بوده است.

– بله. همین طور است. آنها با استفاده از قدرت‌شان کارهایی انجام می‌دادند که به هیچ عنوان درست نبود. هیچ موقع برخورد صفایی‌فراهانی در آمریکا با احمد سجادی مربی گلرهای تیم ملی را فراموش نمی‌کنم. او سر بلیت بازی ایران و آمریکا به گونه‌ای به مربی تیم پرید که هیچ موقع فراموش نمی‌کنم. از آن زمان فوتبال سیاسی شد و عده‌ای فکر کردند که این رشته برای آنهاست. در حالی که نمی‌دانستند و اطلاعاتی نداشتند که فوتبال بدترین بیزینس برای آدم‌هایی است که قصد دارند آنها را به زمین بزند. فوتبال ما فوتبالی‌ها را نمی‌تواند زمین بزند زیرا برای ماست. می‌توانند برای مدتی روی اسم خداداد عزیزی قلم بگیرند اما نمی‌توانند بگویند من فوتبالیست نیستم اما برای امثال صفایی‌فراهانی اینگونه نیست. یک بار آقایی به من گفت که خداداد عزیزی باید از فوتبال محو شود اما خودش یک دفعه محو شد. پس از آن هم این موضوع را منکر شد و گفت من چنین حرفی را نزده‌ام. اشخاصی که به دنبال شهرت و پست هستند، وقتی آنها را از سمت‌شان برمی‌دارند دیگر فامیل‌هایشان هم آنها را نمی‌شناسند، حالا چه برسد به مردم.

* معتقدید که پیش از جام جهانی ۹۸ این مسئله‌ در فوتبال ما حاکم نبود؟

– من از سال ۶۷-۶۸ در فوتبال ایران هستم. رؤسای و دبیرکل‌های فدراسیون‌ها معمولا آدم‌های فوتبالی‌تری بودند اما پس از جام جهانی ۹۸ کاملا غیرفوتبالی‌ها حاکم شدند و یک سایه سنگین روی فوتبال انداختند. بعد هم می‌گویند چرا نسل طلایی فوتبال ما تکرار نمی‌شود. شما در فوتبال به من آدم فوتبالی نشان دهید. در همین برنامه‌های تلویزیونی دو کارشناس به من نشان دهید. بعد بیایید بگویید چرا فوتبال ما ایراد دارد. در برنامه‌های تلویزیونی دنیا امثال رود گولیت و گری نیکر نظر می‌دهند. یک بار دیدم یکی از این آقایان کارشناس می‌گوید روی صندلی ورزشگاه نیوکمپ نشسته است. خب همه روی صندلی نیوکمپ می‌نشینند، این که نشد کارشناس. یکی دیگر شوهر خواهرش بازیگر سینماست و بعد می‌آیند و بازیکن فوتبال را مورد نقد قرار می‌دهند. بعد من خدادادعزیزی چه چیزی بگویم؟! من دوست دارم یک چیزی به جوان یاد بدهم. بتوانم بگویم من مهاجم تیم ملی بودم و تجربیاتم را در اختیار او قرار بدهم. مثلا بگویم وقتی بازیکن با دفاع حریف روبرو می‌شود چه حرکتی باید انجام دهد که مدافع را جا بگذارد اما فردی که یک بار روی صندلی نیوکمپ نشسته باید بیاید به این بازیکن بگوید که چگونه روی صندلی نیوکمپ بنشیند. او نمی‌تواند بگوید که در فشار روحی روانی بازیکن چه کاری باید انجام دهد. بعد می‌گویند درد فوتبال ما چیست. فوتبال ما هزار درد دارد.

* رابطه شما با علی دایی چگونه بود و هست؟

– رابطه من با دایی همیشه خوب بوده است. البته دو بار با او حرفم شده است. به هر حال وقتی شما در یک خانواده زندگی می‌کنید طبیعی است که دعوا و کتک‌کاری هم صورت بگیرد. من از سال ۷۴ تا ۸۳ یعنی ۹ سال در یک خانواده با علی دایی بودم. به هر حال هر کدام هم برای خودمان یال و کوپالی داشتیم. من یادم نمی‌آید که با سایر بازیکنان تیم ملی بحثم شده باشد. با جمیع فوتبالیست‌ها حتی هم اکنون هم ارتباط خوبی دارم. با علی دایی هم رابطه بسیار خوبی داشتم اما حالا دو بار سر مسائلی با یکدیگر بحث کردیم که یک بار سر نوار کاست بود و بار دیگر هم به خاطر این بود که من بلندتر خندیدم یا علی در آن روز ناراحت بود و بحث‌مان شد. دعوایی صورت نگرفته که بخواهیم بگوییم زد و خوردی شده باشد. اصلا من دستم به علی دایی می‌رسد که بخواهم زد و خوردی داشته باشم!

* در فوتبال کسی هست که از او دلخور باشید؟

– شاید از برخی‌ها دلخور باشم.

* صفایی‌فراهانی یا بلاژویچ از جمله این افراد هستند؟

– خیر. صفایی‌فراهانی آدم بسیار خوب و البته سیاسی است. توقعی از او نداشتم. از بلاژویچ هم دلخور نیستم. او گناهی نداشت. او آمد پولش را بگیرد و برود. حالا یک عده این وسط مسائلی را به او گفتند و او هم پذیرفت. شاید از اینکه چرا او این مسائل را پذیرفت من ناراحت شده باشم چرا که بلاژویچ متضرر نشد فوتبال ما ضرر کرد که به جام جهانی نرفت. شاید من می‌توانستم در ۸ بازی مقدماتی یک امتیاز برای تیم ملی کسب کنم. اگر تیم ملی ما یک امتیاز هم می‌گرفت به جام جهانی می‌رفت.

* پس از چه کسانی ناراحتید؟

– آدم‌هایی هستند که از آنها ناراحتم اما اسم شان را نمی‌آورم چرا که ارزش اسم بردن ندارند. آنها مردانگی را زیر پا گذاشتند. مثلا من با یک مربی قرارداد سفید امضا کردم اما او کوتاهی کرد و نتوانست به آن حرفی که زده، عمل کند یا نخواست یا تحت فشار مدیرعامل قرار گرفت و زیر حرفش زد. از او دلخور و گله‌مندم چرا که به خاطر او قرارداد سفید امضا کردم. یا دوستانی که در فوتبال بودند و من با تمام توان از آنها حمایت کردم اما بعدها شنیدم که پشت سرم حرف‌هایی زده‌اند. به هر حال من که در فوتبال همه جور آدمی می‌بینم دلخوری هم برای به وجود می‌آید. در فوتبال همیشه از بالا نگاه کرده‌ام و سعی می‌کنم که دلخوری نداشته باشم.

* خداداد عزیزی به چه چیزی دوست داشته برسد اما نتوانسته آن را تجربه کند؟

– من هر چیزی که می‌خواستم خدا به من داده است. من آدم پرتوقعی نیستم. با حداقل‌ها زندگی کرده‌ام و همین الان هم اگر برایم اتفاقی بیفتد با حداقل‌ها زندگی می‌کنم. اهل تجملات نیستم. برایم هم اهمیتی ندارد که چه کسی چه کاری می‌کند، چه چیزی دارد. برای همین است که برای رسیدن به جایگاهی به هر دری نمی‌زنم. این کاره نیستم که بخواهم زیرآب کسی را بزنم و پشت یکی حرف بزنم. به این و آن زنگ بزنم. از پدرم یاد گرفته‌ام که در زندگی‌ام آدم قانعی باشم. هیچ آرزویی ندارم و معتقدم این چیزهایی که از فوتبال به دست آوردم از سرم هم زیاد است. زیادی من هم هست. خدا را هم شکر می‌کنم.

* حداقل از لحاظ فوتبالی خیلی‌ها می‌گویند خداداد عزیزی به آن چیزی که حقش بوده، نرسیده است.

– شاید خود من هم این موضوع را قبول داشته باشم اما این مسئله چیزی بوده که خدا برای من در نظر گرفته است. آدم معتقدی هستم و به همین دلیل هم قناعت می‌کنم. چون آدم قانعی هستم زیاد سخت نمی‌گیرم.

* در صحبت‌هایتان اشاره‌ای به فساد در فوتبال داشتید. یعنی معتقدید که این اتفاقات در فوتبال ما رخ می‌دهد؟

– شدیدا این مسائل به وجود آمده است. وقتی کفاشیان در برنامه ۹۰ حاضر شده بود و صحبت از پاکی در فوتبال می‌کرد برایم جالب بود. فساد در فوتبال ما بیداد می‌کند؛ بیداد! اگر فساد در جاهای مختلف اتفاق می‌افتد را کنار بگذاریم و فوتبال را در کفه ترازوی مقابل آن قرار دهید مطمئن باشید کفه ترازوی فوتبال سنگین‌تر خواهد بود.

* مصداق‌هایی هم در این زمینه داشته‌اید؟

– برای همه وجود دارد. از سال ۸۵ که در کار مربیگری وارد شده‌ام این مسائل وجود داشت. از همان سال‌ها من دائم به این مسائل اشاره می‌کردم. سال ۸۷ به من می‌گفتند که با ۲۰ تومان بازی را می‌خرند. ۲ تومان به گلر می‌دادند تا پنالتی بدهد. یک تومان به دفاع چپ می‌دهند تا اخراج شود. یک تومان به دفاع وسط می‌دهند تا آفساید را پر کند. فلان تومان به مربی می‌دهند که بازیکن را در ترکیب قرار ندهد. فساد در فوتبال ما وجود دارد. هم‌اکنون شرایط بسیار بدتر از گذشته شده است. در آن زمان قراردادها میلیونی بود که الان که قراردادها میلیاردی شده طبیعی است که رقم اینگونه موارد ۱۰ برابر شده باشد.

* اخیرا صحبت‌هایی مطرح شده و علی دایی معتقد است که در جام جهانی ۲۰۰۶ بازیکنان به چشم‌های او نگاه می‌کردند و به او پاس نمی‌دادند اما برانکو این مسئله را رد کرده است. درست است که شما در جام جهانی نبودید اما با توجه به اینکه در مسابقات مقدماتی حضور داشتید آیا چنین مسائلی به وجود آمده بود؟

– با علی دایی قبل از جام جهانی هم اتاق بودم. او در آن موقع هم این حرف را به من زد. او معتقد بود که در بازی‌های آسیایی چین هم این اتفاقات افتاده و بازیکنان به او پاس نمی‌دادند. در همان موقع گفتم علی امکان ندارد بازیکن ملی که برای یک مملکت فوتبال بازی می‌کند مشکلات شخصی‌اش را به داخل زمین بیاورد. او قسم می‌خورد که چنین اتفاقی افتاده است. من ۲۰۰۶ نبودم اما اگر واقعا این اتفاقات رخ داده برای آنهایی که در این فوتبال دم از پاکی و صداقت می‌زنند، متاسفم. علی آدم کوچکی نیست که بخواهند به او نگاه کنند اما پاس ندهند. فکر می‌کنم اگر این اتفاق رخ داده باید این فوتبال را آتش زد.

* در پایان اسم چند شخص را می‌آورم و خیلی کوتاه در مورد آنها توضیح دهید.

– علی کفاشیان: خندان بی‌خیال

– علی دایی: شناسنامه فوتبال

– جلال طالبی: مردی که هیچ وقت عصبانی نمی‌شد

– ویرا: (با مکث) پیرمردی که مورد ظلم قرار گرفت

– بلاژویچ: سیاه‌کار معروف با شال گردن معروف

– غزال تیزپا: نمی‌شناسم!

– عادل فردوسی‌پور: حاشیه

– فوتبال ایران: سراشیبی

– فوتبال مشهد: نابود شده

بخش های مهم صحبت‌های عزیزی را به صورت تیتروار در زیر می‌خوانید:

– اجبارا به سمت فوتبال آمدم

– اجازه نمی‌دهم پسرم برای فوتبال بازی کردن به کوچه و خیابان برود

– شاید اگر در محله دیگری به دنیا می‌آمدم فوتبالیست نمی‌شدم

– به سینما بروم نه خودم می‌توانم فیلم ببینم نه مردم

– هر روز به ملاقات پدرم می‌روم و برای او دلقک‌ بازی درمی‌آورم

– نمی‌دانم با جکی چان شباهت دارم یا نه

– به خاطر برخوردهای دیکتاتورمآبانه صفایی نتوانستم کنار او بمانم

– مرا برای ۸۰۰ هزار دلار به تیم ملی دعوت کردند

– عده‌ای دوست نداشتند من در تیم ملی باشم

– برای اینکه بازی‌های ملی‌ام بیشتر شود آویزان کسی نشدم

– یک عکس و یک پیراهن از تیم ملی را هم نگه نداشتم

– سیاسیون از قدرت‌شان در فوتبال استفاده کردند

– هیچ گاه برخورد صفایی‌فراهانی با مربی گلرهای تیم ملی را فراموش نمی‌کنم

– کسانی که دنبال پست هستند پس از برکناری فامیل‌هایشان هم آنها را نمی‌شناسند

– بعد از جام جهانی ۹۸ سایه سیاسیون در فوتبال سنگین شد

– نیازی به پول و شهرت فوتبال ندارم

– چرا در فوتبالی باشم که افرادی تصمیم می‌گیرند که سرشان به تنشان نمی‌ارزد

– دو مدیرعامل در ابومسلم فقط برای بردن پول آمدند

– در جام جهانی در خانه‌ دراکولا بودیم!

– حرف زور را نمی‌توانم تحمل کنم

– از بین بازیکنان فقط با دایی بحثم شد

– دستم به دایی نمی‌رسید که بخواهم زد و خوردی داشته باشم

– بلاژویچ فقط آمد که پولش را بگیرد و برود

– شاید اگر من در تیم ملی بودم به جام جهانی ۲۰۰۲ صعود می‌کردیم

– از دست کسانی ناراحتم اما ارزش ندارد اسم‌شان را هم بیاورم

– چیزهایی که در فوتبال به آن رسیدم از سرم هم زیادی است

– فساد در فوتبال ما بیداد می‌کند

– دایی در سال ۲۰۰۶ به من گفت که بازیکنان به او پاس نمی‌دهند

فارس

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

دانلود فیلم خارجی

اسکای نیوز

ثروتمندان ایران را بشناسید+ تصاویر

غول گردشگری ایران: حسین ثابت

pc3a77361bc058288285b6aa1501eb9500_0.921136001305188897_taknaz_ir

حسین ثابت بکتاش متولد ۱۳۱۳ در مشهد است. از عناوین او، کارآفرین ثروتمند ایرانی، دلال فرش، و صاحب گروه هتل‌های ثابت را گفته‌اند.
ثابت تا پنج سال قبل در جزایر قناری ۵ هتل (۵ هزار تخت) داشته و در ایران نیز هتل بزرگ داریوش را به سبک تخت جمشید در کیش ساخته است.

وی، غیر از این هتل، چهار هتل دیگر نیز در کیش دارد و شرکت تجارت بین‌المللی ثابت و مجموعه پارک دلفین‌های کیش (دلفیناریوم و باغ پرندگان با مساحت بیش از ۶۵ هکتار) متعلق به اوست.

او کلنگ سرمایه گذاری هتل ۷ ستاره کوروش را نیز در جزیره کیش بر زمین زده که سیستم‌های آن با انرژی خورشیدی کار می‌کند (به عنوان نخستین هتل سبز ایران) و ۵۰۰ اتاق خواهد داشت.

سوئیت‌های هتل داریوش او در زمان‌های عادی سال هر شب ۴۰۰ هزار تومان و در ایام عید نوروز و… تا ۷۰۰ – ۸۰۰ هزار تومان هر شب اجاره داده می‌شود.

حسین ثابت چند هتل نیز در جزایر قناری اسپانیا تاسیس کرده و هم‌اکنون نیز بزرگترین شرکت هتل‌داری اسپانیا را صاحب است و خود او نیز در یکی از دو جزیره اختصاصی خود در اسپانیا زندگی می‌کند.

در خرداد ۸۷ رئیس سازمان میراث فرهنگی از فروش هتل‌های لاله تهران، یزد و سرعین با قیمتی معادل ۱۲۰۰ میلیارد ریال خبر داد. اسفندیار رحیم مشایی در مورد خریدار این خرید بزرگ گفته بود: «خریدار این هتل‌ها یکی از سهامداران این مجموعه است که دارای سوابق درخشان و موثری در صنعت گردشگری و هتل داری در داخل و خارج از کشور است.» این خریدار همان ثابت بود.


 

غول صادرات: اسدالله عسگر اولادی

۱۳۹۱۱۱۲۹۰۰۰۰۹۶۴

اسدالله عسگر اولادی، رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین است و وضعیت واردات ایران از چین هم معلوم است.
وی از یکی از روزنامه‌های کثیرالانتشار گله کرده بود که چرا از او با عنوان «حاجی ترانسفر» نام برده‌اند. عسگراولادی اهل تهران است و چه کسی است که او را نشناسد.

براساس روایتی معتبر و مستند پیرمرد خوش‌قلب در جریان نگرانی بخش خصوصی از واگذاری نمایشگاه بین‌المللی تهران با آن وسعت در آن نقطه اعیان‌نشین تهران در جمع هیات نمایندگان اتاق چنین گفته بود: «جناب رئیس (آل اسحاق) اگر اجازه می‌دهید، بنده به عنوان یک کاسب جزء همین حالا چک خرید نمایشگاه را بکشم.»

از اعضای به نام مؤتلفه، رئیس اتاق مشترک ایران و چین، دارنده شرکت بزرگ «حساس» که در عرصه صادرات خشکبار و به خصوص پسته ایران در سطح جهان صاحب نام است. تابستان سال گذشته هم گفته شد دو بانک چینی را خریده، البته بعدا متذکر شد که کل بانکها را نخریده، بلکه سهام آنها را خریداری کرده است. چندین سال قبل، مجله آمریکایی فوربس که یک نشریه معتبر اقتصادی و مالی است و همواره وضع مالی شرکتهای بزرگ و افراد ثروتمند جهان را دنبال و در باره آنها گزارش تهیه می‌کند دارایی‌های او را به تخمین یکی از بانکداران ایرانی چهارصد میلیون دلار برآورد کرده بود. والبته فراموش نباید کرد که در یکی از همایشهای صادراتی، یک نفر گفت آقای عسگراولادی ۱۳۰میلیون صادرات دارد که او تکذیب کرد وگفت: «به ۱۰۰میلیون دلار نمی‌رسد.»


غول ورزش ایران

خریدار پرسپولیس کاندید ریاست فدراسیون فوتبال شد
علیرضا معظمی نیا  تاجر و عضو اتاق بازرگانی ایران و فرانسه می باشدکه به گفته خودش در مصاحبه با رسانه های گروهی عاشق پرسپولیس و مردم کرمانشاه می باشد.
وی چندی قبل با حضور در مزایده پرسپولیس به یکباره خبرساز شد آنهم در حالیکه حاضر شده بود از اصلی ترین رقیب خود یعنی حسین هدایتی رقمی بالغ بر ۵۰ میلیارد تومان برای خرید پرسپولیس اضافه تر پرداخت می کرد.
وضعیت مشخصی از حوزه سرمایه گذاری ایشان و منبع درآمد وی هنوز در خبرگزاری ها درج نشده است اما رسانه ها وی را  فعال در حوزه هتلداری در اروپا و مالک هولدینگ راه اندازی ۱۲ هتل ۵ ستاره در ایران می دانند.
از معظمی نیا آخرین بار به عنوان یکی از شانس های مسلم کسب کرسی ریاست فدراسیون فوتبال نام برده شده است و که با توجه به سابقه حمایت وی از ورزشکاران و هنرمندان و این موضوع به دور از ذهن نخواهد بود.

وی همچنین موسس مجمع خیرین مرکز می باشد


غول فولادی: محمد جابریان

۴۸۵۷۴_۳۴۷

محمد جابریان مدیرعامل مجتمع فولاد آرین سهند خریدار بلوک فولاد خوزستان بود که حتی افزایش ۸۷ درصدی قیمت عرضه نسبت به قیمت پایه نیز او را از دور رقابت خارج نکرد و سرانجام با اضافه کردن یک ریال سهامدار عمده فولاد خوزستان شد. او به همراه شش برادرش حدود سه دهه است که در بازار فولاد فعالیت می‌کنند. ارزش سهامی که تنها در این معامله خرید ۱۳۶۰ میلیارد تومان بود که حتما تمام ثروت این مرد نبوده است.
جابریان که «بچه کف بازار» است، درحال حاضر یک کارخانه فولاد دارد ودربازار آهن تهران یکی از سرشناس‌ترین‌هاست. یک نفر جدی یا شوخی گفته بود حاضر است سرقفلی موبایل جابریان را ۱۰۰میلیون تومان بخرد. فکرش رابکنید او با این خط موبایل چه می‌کند.


 

غول بازار پول: محمد صدر هاشمی‌نژاد

۴۸۵۷۵_۹۵۵

از مؤسسان اولین بانک خصوصی کشور و رئیس هیأت مدیره بانک اقتصاد نوین، مدیر عامل شرکت توانمند ساختمانی استراتوس، کسی نمی‌داند او چقدر ثروت دارد، اما در زمینه ساختمان‌سازی و بازرگانی از بزرگان به شمار می‌رود.
محمد صدر هاشمی‌نژاد سال گذشته در یکی از نشست‌های هیات نمایندگان اتاق تهران، زمانی که فرهاد فزونی یکی از اعضای هیأت نمایندگان این اتاق با حرارت به انتشار نامش در فهرست ۳۰میلیاردر اعتراض می‌کرد، اعضای هیات نمایندگان را خطاب قرارداد و گفت: «بیش از این گزارش مواظب جریانی باشید که چندین قرن است در ایران ریشه دارد و مدام چنگ می‌زند، ربطی هم به این دولت و دولتهای قبل ندارد.»


 

غول تکنولوژی: علاءالدین

۷۴۲۵۸۳

امکان ندارد موبایل داشته باشید و نام علاءالدین را نشنیده باشید. صاحب پاساژ علاءالدین مردی است به همین نام. همان پاساژ سرخ رنگ حافظ – جمهوری که در کنار ساختمان سازمان بورس واقع شده است.
سرمایه حاجی علاءالدین مشخص نیست. این مرد همیشه در اتاقی کوچکی می‌نشیند که در طبقه همکف پاساژ قرار گرفته است. ظاهر مغازه چیز خاصی ندارد و رنگ و رو رفته هم هست، اما از پله‌های آهنی باریک انتهای مغازه که بالا بروید، حاجی، بزرگ بازار موبایل جمهوری، آنجا نشسته. سرمایه‌دار بازار موبایل جمهوری در دفتری با سقفى کوتاه، عرضى کم و طولى حدود ۲ تا ۲.۵ متر می‌نشیند.

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

عکس

خبر فرهنگیان

سازمان ملل اسرائیل را محکوم کرد

به گزارش جهان به نقل از فارس، سازمان ملل متحد روز جمعه در بیانیه‌ای اقدام رژیم صهیونیستی در تخریب گسترده منازل فلسطینی‌ها در کرانه باختری را محکوم کرد.

به گزارش جزورالم‌پست، اداره هماهنگی امور انسانی سازمان ملل متحد در این بیانیه نوشته مقام‌های اسرائیلی، دو روز قبل (چهارشنبه) منازل فلسطینی‌ها در روستای «خیربِت تانا» در جنوب «نابلس»، واقع در شمال کرانه باختری را تخریب کرده‌اند.

مطابق این بیانیه، رژیم اسرائیل اقدام به تخریب 41 واحد مسکونی در این منطقه کرده که به بی‌خانمان شدن 36 نفر، از جمله 11 کودک منجر شده است.

گزارش‌ها حاکی است نظامیان رژیم صهیونیستی از ابتدای سال جاری میلادی، بیش از 290 ساختمان فلسطینی‌ها را تخریب کرده‌اند. 

اتحادیه اروپا چند روز پیش، ضمن محکوم کردن تخریب منازل فلسطینی‌ها در کرانه باختری از رژیم صهیونیستی خواسته بود ان را متوقف کند.

دانلود فیلم و سریال تلویزیونی

افق

العالم متجاوزان را در یمن غافلگیر کرد

به گزارش جهان به نقل از تسنیم، به گفته منابع یمنی، هم اکنون شبکه‌های العالم و المسیره بیشترین مخاطب را در یمن دارند، موضوعی که حتی مخالفان انصارالله نیز بارها به آن اذعان کرده‌اند.

در همین راستا روزنامه “الأمناء” وابسته به “عبدربه منصور هادی” رئیس جمهور مستعفی و فراری یمن که از حمایت مستقیم عربستان سعودی برخوردار است، به نقل از منابع میدانی تأکید کرد: همواره با انتشار سیل خبرها از جبهه و خطوط مقدم از سوی شبکه العالم یا المسیره درخصوص پیشروی یا شلیک موشک به پایگاه العند، غافلگیر می‌شویم.

این منابع با این حال با تکذیب این شکستها، برای بالا بردن روحیۀ عناصر و مزدوران خود، تأکید می‌کنند: “انتشار این خبرها به دلیل کوتاهی ائتلاف عربی است که هیچ خبرنگار و یا رسانه‌ای را در نبردها و به ویژه عملیات منحصر به فرد ما، مشارکت نداده است.”

سایت “عروبه” وابسته به عربستان هم با انتقاد شدید از رسانه‌ای شدن دستاوردها و پیشروی نیروهای ارتش و کمیته‌های مردمی یمنی، تأکید کرد که این خبرها از شبکه‌های عربی حامی انصارالله و در رأس آنها شبکه العالم منتشر می‌شود.

با وجود آنکه تاکنون بارها تصاویر و خبرهای مستند و موثقی از دستاوردهای ارتش و کمیته‌های مردمی یمن در مقابل متجاوزان و مزدوران سعودی منتشر شده است، این سایت پیروزی‌های نیروهای یمنی را “توهم” نامید.

حملات عربستان سعودی به یمن از 11 ماه قبل آغاز شده است. دستاوردهای عربستان سعودی در این حملات با وجود برخورداری از پشتیبانی گسترده از سوی همپیمنان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و همچنین استفاده از مزدوران و عناصر داعش و القاعده، چیزی جز کشتار گسترده شهروندان بی دفاع و تخریب زیرساختها به ویژه بیمارستانها و مدارس نبوده است. عربستان همچنین برای تشدید فشارها بر مردم یمن، آنها را از زمین، دریا و هوا محاصره کرده است.

کرمان نیوز

پرشین موزیک

انتخابات تهران را باخته ام؛ اما پرچم جمهوریت نظام بالاست

به گزارش جهان، دقیقاً از همان ساعات آغازین اعلام نتایج اولیه انتخابات مجلس دهم در پایتخت، تحلیل های ریز و درشت در مورد دلایل شکست اصولگرایان در تهران، در تلگرام و گوگل پلاس و کل اینترنت پر شد. (تاکیدم بر تهران به این دلیل است که گویا انتخابات غیر از تهران در باقی مملکت هم برگزار شده است!)

اغلب این تحلیل ها شبیه همان روزهای ۷۸ است که انتخابات مجلس ششم را، نه فقط در پایتخت، بلکه در کل کشور به طرز بدی باخته بودیم؛ خیلی بد؛ حدود ۹۰ درصد مجلس ششم را جبهه مشارکت برد و فراکسیون همفکران ما در مجلس اقل‌تر از اقلیت بود. (با بازشماری صرفاً سی درصد آرای تهران، هاشمی رفسنجانی که با حدادعادل در یک لیست بودند، از رتبه‌ی ۳۰ به ۲۰ رسید و حدادعادل از ۳۱ به ۳۰)؛ غرض از یادآوری مجلس ششم این است که ما با اتفاقی عجیب مواجه نشده ایم. قبل تر ۹۰ درصد کل مجلس را باخته بودیم و اصلاً فعالیت سیاسی در قالب دموکراسی یعنی همین برد و باخت ها؛ آنقدر انتخابات برگزار شده و آنقدر رأی آورده ایم و آنقدر رأی نیاورده ایم که حالا می توان خیلی راحت با این باخت سنگین در تهران کنار آمد؛ در تهران که همه می دانیم رأی اکثریت، اغلب (و تکرار می کنم اغلب و نه همیشه) با اصلاح طلبان است. این باختن ها و بردن ها برای آنها که قواعد دموکراسی را پذیرفته اند، خاطره است و البته فرصتی برای درس آموزی و بازسازی.

به عنوان یک شهروند تهرانی که در برگه ی رأی ۷ اسفند، نام سی اصولگرا را نوشته ام، از باخت در تهران عمیقاً ناراحتم؛ مگر می شود باخت و ناراحت نبود؟ اما ناراحتی به معنای برهم زدن قواعد بازی دموکراسی نیست؛ حتی به معنای این هم نیست که همه‌ی نقاط قوت این انتخابات باخته را نبینم و متوجه هم نباشم که مجلس ۳۰ کرسی ندارد؛ بلکه ۲۹۰ نفر است. چند نکته در باب این انتخابات قابل تأمل است:

۱- به احترام جمهوریت نظام تمام قد باید ایستاد؛ آنچنان که آیت الله خامنه ای همه ی این سال ها، همه ی افرادی را که ذیل عنوان ایرانی جای می گرفتند، دعوت به شرکت در انتخابات کرد. با این حساب، رأی خوب و رأی بد نداریم. تهرانی و شهرستانی، رأی به اصلاح طلب و اصولگرا، همه ارزش برابر دارند. اصولگرایان رأی مردم را تقسیم به خوب و بد نمی کنند که وقتی ما نتیجه ی رجوع به آرای ملت بودیم، یعنی مردم هوشمندانه و آگاهانه تصمیم گرفته اند و وقتی ما رأی نیاوردیم، یعنی رأی دهندگان عقب مانده بودند! (به سخنان هفته‌ی پیش حسین مرعشی رجوع کنید)

۲- تحلیل های این روزها تکراری است؛ تحلیل های غلط طبقاتی از وضعیت مردم تهران، کوفه نامیدن شهر تهران، غریب دانستن رهبری که جهان او را از رهبران قدرتمند و تاثیرگزار می داند، اینها همه تکرار همان حرف هایی است که ما سال های ۷۶ تا میانه های دولت دوم خاتمی بارها و بارها شنیده ایم. همه ی آن سال ها خیلی ها (اعم از انقلابی و غیر انقلابی) تصور می کردند انقلاب از دست رفته است؛ اما آیت الله خامنه ای همیشه به فردایی بهتر این مردم را بشارت می داد. حالا دوباره همان تحلیل ها همه جا پر شده است و خیلی ها با ترسیم یک دو قطبی انقلابی و ضدانقلاب می خواهند رأی مردم تهران را تحلیل کنند. این البته معیار غلطی است؛ و فراتر از غلط بودن، تحلیل خطرناکی ست که مردم را در دو پاره ی کاملاً متضاد (و نه فقط متفاوت) تقسیم می کند. می توان رأی مردم تهران به جریان اصلاح طلب را تحلیل کرد؛ اما این تحلیل نباید (و حتی نمی تواند) از مجرای دو قطبی انقلابی و ضدانقلاب بگذرد. و اتفاق غلط تر اینکه، تحلیل نتیجه‌ی انتخابات ۷ اسفند را محدود به تحلیل آرای مردم تهران کنیم؛ انگار که انتخابات فقط در تهران برگزار شده یا گویی که تهران کل ایران است!

۳- هنرمندی در دوپاره کردن مردم به دو قطب کاملا متضاد نیست. هنرمندی در ایستادگی پای رأی ملت است؛ چه آن رأی اصلاح طلب باشد و چه اصولگرا. حتی اگر آشوب های خیابانی بالا بگیرد، باید جمهوریت نظام حفظ شود و خاموش کردن شعله ی آتش فتنه نباید به بهای بدعت های غیرقانونی در ابطال آرای مردم صورت پذیرد. هم اویی که سال ۸۸ مقابل شورش علیه جمهوریت نظام ایستاد، در سال ۹۲ و ۹۴ مخالفان خودش را هم پای صندوق های رأی خواند تا پرچم بالای جمهوریت نظام را به رخ بکشد؛ تا همه بدانند که تکلیف آرا و سلایق سیاسی مختلف، پای صندوق های رأی مشخص می شود و لاغیر. هر کس حرف و بحث سیاسی دارد، هر کس شعاری سیاسی دارد، هر کس حتی دعوایی و جدالی دارد، باید پای صندوق رأی حرف هایش را بزند و همه چیز باید در سایه ی نظام و از مسیر جمهوریت نظام بگذرد؛ همان قدر که همه چیز باید از کانال اسلامیت نظام بگذرد. آنهایی که با صندوق ها قهر می کنند، خود را از حق حرف زدن محروم کرده اند.

۴- همه سوی جغرافیای این سرزمین جنگ است و حتی خود ایران نیز گرچه نه در جغرافیای خود، اما به نوعی درگیر جنگ نظامی است. در این شلوغی درگیری های نظامی در اطراف ایران، جمهوری اسلامی توانست در امنیت کامل دو انتخابات مهم خود را برگزار کند و از قضا، بخش اعظمی از این امنیت مدیون کسانی ست که روز جمعه امکان شرکت در انتخابات و برگزیدن نماینده های خود را نداشتند؛ چرا که در سوریه مشغول نبرد با تکفیری ها بودند. این امنیتی که در سایه ی جمهوری اسلامی برای ایران حاصل شده، حتی در پیام انتخاباتی سه هفته قبل رئیس دولت اصلاحات نیز به پررنگی بازتاب می یابد.

برای این انتخابات خیلی می شود حرف زد و تحلیل کرد؛ در این میان سخن از پیروزی مطلق اصلاح طلبان، آنچنان که این روزها جشنش در رسانه های اصلاح طلب برپاست، در رده های آخر خواهد بود و البته دیر نخواهد بود زمانی که در بررسی طرح ها و لوایح مختلف، اصلاح طلبان دریابند انتخابات مجلس فقط در تهران برگزار نشده و دریابند مجلس دهم واقعاً چند اصولگرا دارد. فی الحال که گویا با حلوا حلوا گفتن، دهانشان شیرین می شود.

کبری آسوپار

منبع:الف

اتومبیل

شهرداری

حزب‌الله خواب آرام را از اسرائیل گرفته‌است

به گزارش جهان به نقل از فارس، سردار اسماعیل قاآنی امشب ‌در چهارمین یادواره شهدای فاطمی و اولین سالگرد سرداران شهید بختی و توسلی که در حسینیه امام خمینی مشهد برگزار شد با گرامیداشت یاد شهدای لشکر فاطمیون و مدافعان حرم اظهار کرد: با وجود ‌اینکه امروز دنیا بر جوامع اسلامی ظلم، فشار و تعدی وارد می‌کند شاهد بروز دوران جدید رشد و نمو اسلام در منطقه هستیم که به برکت انقلاب اسلامی این رشد و نمو در منطقه بروز کرده است.
 
وی با بیان اینکه در دنیای امروز تماس بین جغرافیاهای مختلف به راحتی امکان‌پذیر است، ادامه داد: در این دنیا سرنوشت مردم در نقاط مختلف نیز به هم نزدیک شده و گره خورده به شکلی که آثاری که در هر منطقه بر یک جامعه وارد می‌شود امکان انتقال آن به دیگر جوامع نیز وجود دارد.
 
جانشین فرمانده سپاه قدس با اشاره به تلاش استکبار جهانی با جلوداری آمریکا و اسرائیل برای جلوگیری از رشد اسلام در جهان عنوان کرد: می‌بینیم در مقابل این تلاش مزبوحانه فرزندان دلیر مکتب امیرالمومنین با حضور در صحنه‌های خطر با تدبیر و درایت هم از حیثیت خود دفاع کرده و هم از حیثیت و حدود مظلومین در ممالک مختلف اسلامی پاسداری می‌کنند.
 
وی با اشاره به جایگاه شهدای فاطمیون در بین شهدای اسلام خاطرنشان کرد: این شهدا در بسیاری از جهات حتی از شهدای دوران دفاع مقدس نیز جلوتر رفتند. زیرا در دوران دفاع مقدس در سرزمین خودمان می‌جنگیدیم اگرچه این دفاع از جغرافیا، حیثیت و شرف همه مسلمانان بود اما می‌بینیم فرزندان معنوی رسول‌الله و امیرالمومنین نه تنها درون مرزهای خود بلکه در هر نقطه از جغرافیا که دفاع از اسلام ضرورت داشته باشد حضور پیدا می‌کنند.
 
وی این حضور فاطمیون در جغرافیای مختلف جهان اسلام را ایثار بزرگ توصیف کرد و گفت: اگر ما در قرآن می‌خوانیم آنانی که مهاجرت می‌کنند و در مسیر مهاجرت به لقا الله می‌پیوندند اجری عظیم دارند برادران و رزمندگان دلیر فاطمیون کسانی هستند که برای رسیدن به خدا دو مهاجرت پیاپی را پشت سر گذاشتند.
 
جانشین فرمانده سپاه قدس ادامه داد: دوره اول این مهاجرت دفاع از شرافت ملی در سرزمین خود بود. شهید توسلی و شهید بختی جزء جلوداران و پرچمداران دفاع از سرزمین خود بودند و امروز که اسلام نیاز پیدا کرده این دلیر مردان و همراهانشان هزاران کیلومتر دورتر از وطن در مرحله دوم مهاجرت الی‌الله حضور پیدا کرده‌اند و از اسلام، حریم اهل بیت دفاع کرده و مردانه به شهادت رسیدند.
 
وی با اشاره به محاصره بیش از 3 ساله بخشی از سرزمین سوریه و مقاومت ساکنان آن اظهار کرد: بخشی از مقاومت آنان به حضور دلیرمردانی از راه‌های دور باز می‌گردد که به ساکنان این پیام را می‌رساند باید دلیرمردانه بایستید و از وطن خود دفاع کنید.
 
قاآنی با اشاره به ایجاد جنگ‌های پیاپی در ممالک اسلامی از سوی آمریکا و اسرائیل خاطرنشان کرد: در این بین مجاهدان نه تنها اجازه تثبیت تعرض دشمن در ممالک اسلامی را ندادند بلکه موفقیت‌های جدیدی را نیز به دست آوردند.
 
وی افزود: آمریکایی‌ها بیش از 3 سال اصرار داشتند که موضوع سوریه باید با حرکت نظامی حل شود اما ایران از ابتدا معتقد بود تنها راه حل موضوع سوریه مسیر سیاسی است که امروز شاهد هستیم آنان مجبور شدند به حرف جمهوری اسلامی ایران تمکین کنند و وارد مذاکرات سیاسی شوند.
 
وی با اشاره به تقویت قدرت مقاومت در سرزمین‌های اسلامی عنوان کرد: در سال‌های نه چندان دور شاهد بودیم که اسرائیل وارد خاک لبنان شده تا طرابلس پیشروی می‌کند اما هیچ قدرتی توان مقابله با آنان را ندارد اما امروز می‌بینیم که فرزندان مقاومت اسلامی کسانی که دوش به دوش رزمندگان فاطمیون می‌جنگند در دفاع از لبنان نه تنها همه مناطقی که رژیم اشغالگر از خاک لبنان غصب کرده، پس گرفتند بلکه مدافعین هم در لبنان و هم در سوریه خواب آرام را از رژیم اشغالگر قدس گرفته‌اند.
 
قاآنی به قدرت دفاعی نیروهای مقاومت در مناطق تحت محاصره فلسطین اشاره کرد و گفت: موشک فجر 5 که از داخل سرزمین غزه به داخل تلاویو شلیک شد موشکی 8 متری است که از سرزمین کاملاً محاصره شده شلیک شد، این کار نشان داد بچه‌های مبارز و مجاهد این ظرفیت را پیدا کردند تا برای سال‌های متمادی از درون سرزمین تحت محاصره موشک مورد نیاز خود را تولید کنند.
 
وی افزود: چنین اتفاق‌هایی این پیام را می‌رسانند که اگرچه دشمنان در داخل خاکمان توطئه طراحی می‌کنند اما به برکت مجاهدان دلیر مرد نه تنها نمی‌تواند سیاست‌های خود را اعمال کند بلکه قدرت کشورهای مسلمان را در سطح منطقه گسترش می‌دهند.
 
جانشین فرمانده سپاه قدس با تاکید بر ولایتمدار بودن مجاهدین در عرصه مقاومت اظهار کرد: مجاهدین از ابتدا زیر پرچم ولایت و امروز زیر پرچم ولی امر مسلمین امام خامنه‌ای که پرچم عزت و شرف مسلمانان را به دست گرفته می جنگند و هر گاه دلیر مردی به زمین می‌افتد دلیر‌مرد دیگری این پرچم را به دست می‌گیرد.

سپهر نیوز

ورزش و زندگی

کاریکاتور/ مسی، رونالدو را جا گذاشت

به گزارش جهان به نقل از فارس، بارسلونا موفق شد در هفته بیست و هفتم لالیگا با نتیجه 5 بر یک رایووایکانو را درهم بکوبد و به صدرنشینی خود در لیگ اسپانیا ادامه دهد.

در این بازی لیونل مسی موفق شد هت‌تریک کند و نقش تاثیرگذاری در این برد داشته باشد.

بارسا با ابن پیروزی اختلاف خود را با سایر مدعیان را حفظ کرد. اختلاف بارسا با اتلتیکو مادرید به عدد 8 و با رئال به 12 امتیاز رسیده است.

اختلاف بارسا با رئال و فاصله گرفتن لیونل مسی از رونالدو سوژه طنز و کاریکاتور شده است.

اسکای نیوز

ماشین های جدید

آیا روحانی پیام انتخابات اخیر تهران را دریافت کرده؟!

روحانی چگونه بازی انتخابات را واگذار کرد و خطر سقوط در سال 96 جدی شده است؟ خبرگزاری دانشجو با طرح این پرسش نوشت: روحانی در میان منتخبین مردم تهران اول نشد؛ دوم هم نشد! او بعد از آیت‌الله امامی کاشانی در جایگاه سوم ایستاد و این بار حتی از تکرار رکورد ناپلئونی سال 92 در تهران بازماند.

انتخابات هفتم اسفند را می‌توان یک «انتخابات زودهنگام» برای روحانی دانست، او این شانس را داشت تا پیش از خرداد 96، یک بار دیگر خود را در معرض آرای مردم قرار دهد. روحانی در جایگاه سوم ایستاد. مردی که سه سال پیش و تنها با سیصد هزار رأی بیشتر و کسب 50 به علاوه هفت دهم درصد آرا توانست به عنوان رئیس جمهور برگزیده شود، این بار حتی از تکرار همان رکورد هم در تهران بازماند. انتخابات حاوی پیام‌های روشنی برای روحانی بود، شاید به همین خاطر او در میان خودروسازان گفت: «انتخابات بسیار «معناداری» در ایران انجام شد، آرای مردم صدها جلد کتاب حرف و سخن و رهنمود برای همه ما دارد.»

خبرگزاری دانشجو می‌نویسد: در خبرگان تهران، آرای آیت‌الله امامی کاشانی بیشتر از روحانی بود؛ آیت‌الله دوست‌داشتنی تهرانی‌ها که در تمام این سال‌ها با خطبه‌های اخلاقی‌اش در نماز جمعه شناخته می‌شود، توانست از آقای رئیس جمهور پیشی بگیرد، او نه تبلیغات خاصی کرد، نه تریبون آنچنانی در اختیار داشت. مقایسه شود با روحانی، ‌مردی که نه تنها خود مجری انتخابات بود، بلکه از حمایت یک لشگر رسانه و روزنامه و تبلیغات‌چی داخلی و خارجی و یک دوجین سلبریتی هم برخوردار بود.

مجموع آرای مأخوذه در انتخابات مجلس خبرگان حوزه انتخابی تهران آمار 4/178/524 نفر شرکت‌کننده را نشان می‌دهد، که تنها تعداد 2/238/166 نفر نام حسن روحانی را روی برگه نوشته بودند، و 1/940/358 نفر به او رأی نداده بودند. نباید فراموش کرد روحانی هم در لیست جامعتین، و هم در لیست هاشمی به صورت مشترک حضور داشت، این یعنی بخشی از جریان اصولگرا نیز به واسطه تعلقات سنتی به جامعتین، به ایشان هم رأی دادند. این که چه میزان از همین آرا به خاطر حمایت جامعتین، و چه میزان به خاطر حمایت هاشمی و رسانه‌ها است، می‌تواند محل مناقشه قرار گیرد، با این همه بررسی برگزیدگان انتخابات در سایر حوزه‌های انتخاباتی نشان می‌دهد، اکثریت قاطع نمایندگان مردم در مجلس خبرگان آینده از حمایت جامعتین برخوردار بودند.

خبرگزاری دانشجو با اشاره به کاهش 5 درصدی آرای روحانی در تهران و در مقایسه با سال 92 می‌نویسد: بررسی گرایشات سیاسی منتخبین مردم در شهرها و حوزه‌های انتخابی گوناگون در سراسر کشور نیز نشان می‌دهد، اعتدال‌گرایان در اقلیت مطلق قرار دارند. آن‌ها تنها توانسته‌اند 5 درصد کرسی‌های مجلس را به خود اختصاص دهند، حتی اگر قرار باشد تعداد منتخبین اصلاح‌طلب را نیز از سراسر کشور به این آمار اضافه کنیم، باز هم از عدد منتخبین منتقد دولت و اصولگرایان که حدودش نیمی از کرسی‌ها را در اختیار دارند کمتر خواهد شد.

این میزان قابل مقایسه با نتایج انتخابات مجلس ششم است که آن زمان (سال 1378) 220 نماینده اصلاح‌طلب و همسو با دولت اصلاحات انتخاب شدند.
منبع:کیهان

اندروید

تکنولوژی جدید

اسپانیا گردشگری خزر را رونق می‌دهد

به گزارش جهان به نقل از تسنیم، مدیر عامل شرکت بین المللی “ملیا هتل اینترنشنال” در مراسم قرارداد مشارکت و مدیریت مابین شرکت بین‌المللی ملیا اسپانیا و مجموعه هتل 5 ستاره دولوکس بین‌المللی قو الماس خاورمیانه که کارلوس آراگون گیل دلا سرنا – معاون سفیر اسپانیا نیز حضور داشت، اظهار داشت: امروز روز بسیار مهمی برای هتل‌های ملیا اینترنشنال است. هر بار که ما گرد هم جمع می‌شویم که مضوع توسعه یک بازار را با هم بحث کنیم، احساس هیجان، چالش و خوشحالی را در خود احساس می‌کنیم. زیرا تجارت هتلداری این امکان را به ما می‌دهد که رشد کنیم و در هیجان‌انگیزترین نقاط جهان حضور داشته باشیم و ایران یکی از آن نقاط در جهان است.

وی ادامه داد: ما در ایران گرد هم آمده‌ایم چون همگی از این موضوع آگاه هستیم که ایران ظرفیت آن را دارد که یکی از مقصدهای گردشگری پویا در جهان شود، هم برای ایرانیان و هم برای گردشگران خارجی. ما به اندازه‌ کافی تجربه داریم که بتوانیم پیشتاز در صنعت نوظهور هتلداری در سطح بازارهای بین‌المللی باشیم. “ملیا هتل اینترنشنال” یکی از پیشکسوتان صنعت هتلداری در بازارهای نوظهور در دهه 90 میلادی بوده است برای مثال در کشور‌هائی مانند کوبا و بالی رئیس هیئت مدیره و موسسین شرکت ما “ملیا بالِ”، که یکی از نخستین هتل‌های بین‌المللی ما بوده است که تاسیس کرده اند.

مدیر عامل “ملیا هتل اینترنشنال” عنوان کرد: امسال ما شصتیمن سالگرد تاسیس شرکت‌مان را جشن می‌گیریم و از دست آوردهای خود بسیار مفتخر هستیم. امروز، ملیا هتل اینترنشنال بیش از 370 هتل و 42 هزار پرسنل در 42 کشور مختلف در جهان دارد. ما بزرگترین شرکت در صنعت هتلداری در اسپانیا و سومین شرکت بزرگ در اروپا هستیم. شرکت ما اپراتور شماره یک هتل‌ها در مناطق تفریحی و گردش‌گری در جهان است.

وی بیان داشت: ما یک شرکتی هستیم که به‌صورت خانوادگی اداره می‌شود و گسترش چشمگیری داشته‌ایم. ما بر این اعتقاد هستیم که صنعت گردشگری و مسافرت محرکه تولید ثروت و رشد اقتصادی در کشورهای مقصد می‌باشد و همچنین سبب می‌شوند که ما برند هتل خود را در سراسر جهان رشد و توسعه دهیم. برند گرند ملیا یکی از برندهای هتل‌های لوکس جهانی است و بنده بایست اذعان کنم که مناسب پروژه “قو” در سلمانشهر در استان مازندران است. هتل قو گرند ملیا در دریای خزر نخستین هتل بین‌المللی 5 ستاره در ایران است که این پیغام بسیار قوی را به جهانیان ارسال می‌دارد که ایران مشتاق رقابت با رقبای خود در صحنه توریسم بین‌المللی و ارایه هتل‌های با کیفیت در مقاصد گردشگری خود خواهد بود.

مدیر عامل “ملیا هتل اینترنشنال” گفت: پروژه مذکور برای ما تعهد بزرگی تلقی می‌شود. افتتاح نخستین هتل‌مان در ایران برای ما ارزش بسیار زیادی دارد و بسیار مهیج است. ما اطمینان داریم که به‌زودی ایران مقصد تجاری و گردشگری در منطقه خواهد شد. بنابراین هدف ما این است که در سال‌های آتی تجارت خود در ایران را بسط و گسترش دهیم. ما از کشور ایران صمیمانه تشکر می‌کنیم و از اینکه از ما به گرمی و صمیمانه پذیرایی شد تشکر می‌کنیم.

وی خاطرنشان کرد: بنده می‌خواهم به‌طور خاص از شریک تجاری‌مان، جناب آقای عظیم‌زاده – رئیس هئیت مدیره شرکت قالی عظیم زاده تشکر کنم، به‌خاطر اطمینان و اعتمادی که به شرکت ما داشته است و اجازه داده است که پروژه‌ای را مدیریت کنیم که بدون شک یکی از هتل‌های دارای اعتبار و شهرت در ایران خواهد شد. هتل مذکور به عنوان یک پروژه فوق‌العاده، و به عنوان یک برند فوق‌العاده، بدون شک شهرت و اعتبار دریای خزر به عنوان یک مقصد گردشگری را افزایش خواهد داد و در نهایت خوشبختی و شکوفایی را برای افراد جامعه این منطقه به دنبال خواهد آورد و در حقیقت این موضوع احساس افتخار و سربلندی را برای ما به‌دنبال خواهد داشت.

بازی آزاد

ساخت بنر

ایران بیانیه شورای همکاری را محکوم کرد

به گزارش جهان به نقل از مهر، حسین جابری انصاری سخنگوی وزارت امور خارجه ضمن محکوم کردن بیانیه شورای همکاری خلیج فارس در خصوص تروریستی خواندن حزب الله لبنان گفت: جنبش مقاومت اسلامی، حزب الله لبنان با پایداری و استقامت در برابر رژیم صهیونیستی و همراهی همه جانبه با ملت مظلوم و جنبش مقاومت فلسطین، به دهه ها رخوت و سستی در رویاروئی با اشغالگران فلسطین خاتمه داد و نخستین پیروزی بزرگ اعراب و مسلمانان در تاریخ منازعه ضد صهیونیستی را رقم زد و برای همیشه به نماد برجسته مقاومت در برابر اشغال و نژادپرستی صهیونیسم تبدیل شد.
 
وی افزود: مخالفت برخی دولت‌های عرب با جنبش حزب الله که نماینده زنده و پر تلاش آرمانهای ماندگار امت اسلامی در زمینه نیل به استقلال و آزادی و عدالت و عزت و کرامت و رویاروئی با ظلم و ستم و اشغال و نژادپرستی و تروریسم نهادینه دولتی رژیم صهیونیستی و افراط گرایی و تروریسم کور تکفیری است، توجیه کننده هم صدایی و همنوائی این دولتها با اشغالگران فلسطین در تروریستی خواندن جنبش مقاومت نیست و دولتمردانی که با فضاسازی و دروغ پراکنی و اعمال فشار به دولتهای دیگر در پی صدور چنین موضعگیری هائی هستند، دانسته یا ندانسته علیه منافع کشورهای اسلامی عمل می کنند.
 

خبر جدید

ورزشی