علی دایی و همسرش در کنار کارگردان زن معروف +تصاویر

علی دایی و همسرش در کنار تهمینه میلانی (کارگردان) و خواهرش

 

 

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

شهر خبر

روزنامه قانون

اگر حرف های علی دایی راست باشد باید این فوتبال را آتش زد

خداداد عزیزی اگر حرف های علی دایی راست باشد باید این فوتبال را آتش زدصحبت با برخی از بازیکنان فوتبال جذابیت‌های خاصی دارد چرا که آنها هم فن بیان خوبی دارند و هم مطالب‌شان را با طنز بیان می‌کنند. یکی از این بازیکنان خداداد عزیزی یا همان غزال تیزپای آسیاست که شاید نام او همه را به یاد حماسه ملبورن بیندازد.

عزیزی از هر دری صحبت کرد. از مسائل شخصی گرفته تا اتفاقاتی که در تیم ملی برایش رخ داد.

متن کامل حرف های عزیزی را در زیر می‌خوانید:

* سال ۹۴ برای خداداد عزیزی چگونه گذشت؟

– برای ما همیشه خوب بوده است. امسال هم مانند سال‌های گذشته شرایط خوبی داشتیم. نمی‌دانم موفقیت را به چیزی می‌گویید اما من همیشه آدم راضی‌ هستم و خدا را شکر قانع‌ام. خوشبختانه در این سال ناراحتی برای من پیش نیامد و اتفاق خاصی برایم رخ نداد.

* فکر می‌کنم اگر بخواهیم از شما بهترین خاطره را بپرسیم همان بازی استرالیا را خواهید گفت.

– بله صد در صد.

* بدترین خاطره شما چیست؟

– بدترین خاطره من به اسفند سال ۱۳۶۹ برمی‌گردد که مادر خود را از دست دادم. در آن زمان من تنها ۱۹ سالم بود و هنوز آنطوری که باید و شاید تجربه پیدا نکرده بودم. شاید آن موقع هنوز ارزش پدر و مادر را به این اندازه نمی‌دانستم. در مورد مادرم چیز زیادی یادم نمی‌آید که بخواهم در مورد آن صحبت کنم. اما واقعا اگر بخواهم بدترین اتفاق زندگی‌ام را بگویم همیشه از دست دادن مادرم را خواهم گفت.

* زندگی پس از آن برایتان سخت شد؟

– صد در صد اینگونه است. البته ما از سال ۷۳ و ۷۴ شرایط سخت زندگی‌مان از بین رفت و هم برای پدر و هم برای خانواده‌امان شرایط تغییر کرد. همین موضوع ناراحتی من را بیشتر می‌کند چرا که به یاد می‌آورم مادرم دوران بسیار سختی را سپری کرد و این روزها را ندید. او اگر زنده بود می‌توانست دوران راحت و خوب را نیز تجربه کند. دوست ندارم زیاد در مورد این موضوع صحبت کنم.

* چه اتفاقی رخ داد که خداداد عزیزی فوتبالی شد؟

– ما از بچگی در مناطق جنوب شهر مشهد در کوچه و خیابان فوتبال بازی می‌کردیم. در زمان‌های قدیم شرایط فرق می‌کرد و دائم بچه‌ها در کوچه و خیابان بودند اما هم اکنون اجازه نمی‌دهم پسرم برای فوتبال بازی کردن به کوچه و خیابان برود.

* چرا!؟

– به هر حال شرایط فرق می‌کرد. هم اکنون بچه در کوچه و خیابان چه کاری انجام دهد؟! در آن زمان همه بچه‌ها در کوچه و خیابان بودند و خود من هم با توجه به شرایط جوی که در محله‌مان وجود داشت به سمت فوتبال آمدم و اجبارا فوتبالیست شدم. از همان دوران بچگی با توپ‌های دولایه پلاستیکی کار را شروع کردیم و حالا خدا لطف داشت و استعدادی هم به ما داد که به سمت فوتبال آمدیم. در دوران بچگی هم جزو فوتبالیست‌های خوب محله‌مان بودم. شاید اگر در محله دیگری بودم فوتبالیست نمی‌شدم. طبیعی بود که در آن زمان تنها سرگرمی بچه‌ها فوتبال بود. در حالی که هم اکنون بچه‌ها با وسایل کامپیوتری سرگم هستند. البته بچه‌ من فوتبال را زیاد دوست دارد اما واقعا تفریح اول‌شان پلی استیشن و چی‌چی ایکس باکس و اینترنت و لپ‌تاپ و موبایل و کلش و… است. من خودم از این وسایل تعجب می‌کنم و نمی‌دانم چیست.

* چند فرزند دارید؟

– سه فرزند دارم که اسم پسرم امیرحسین و اسم دخترانم فاطمه و معصومه است.

* آنها را تشویق می‌کنید به سمت فوتبال بروند؟

– من آدمی نیستم که بخواهم برای فرزندانم تعیین تکلیف کنم. همه چیز را در زندگی‌ام تجربه کردم. با دیکتاتوری کاملا مخالفم. بچه باید توانایی و استعداد لازم را داشته باشد و خودش هم بخواهد تلاش لازم را انجام دهد تا به جایی برسد. پسرم فوتبال را خیلی دوست دارد و دائم دنبال این رشته است اما خود من خیلی اصراری به این مسئله ندارم و تنها یک بار او را به فوتبال رساندم. به هر حال اگر او می‌خواهد فوتبالیست، والیبالیست، کشتی‌گیر، درسخوان و هر سرنوشتی را برای خودش انتخاب کند من اجبار نمی‌کنم.

* اولین تیمی که در آن به میدان رفتید چه تیمی بود؟

– در سن ۱۲- ۱۳ سالگی یک تیم محلی داشتیم که به دسته سه رفت و در سن ۱۶-۱۷ سالگی به جوانان خراسان دعوت شدم و پس از آن به ابومسلم رفتم.

* خداداد عزیزی در اوقات فراغت چه کارهایی انجام می‌دهد؟ آیا اهل سینما، کنسرت، تئاتر و موسیقی هم هست؟

– شرایط ما به گونه‌ای نیست که بتوانیم به سینما و کنسرت برویم. چون نه اجازه می‌دهند ما فیلم ببینیم و نه خودشان فیلم می‌بینند. البته این محبت مردم است که به ما لطف دارند اما به هر حال یکی می‌خواهد عکس بگیرد یکی می‌خواهد سؤال بپرسد و این موضوع باعث می‌شود تا فیلم یا موسیقی را متوجه نشویم. البته موسیقی را دوست دارم و ترانه‌هایی گوش می‌دهم. در مورد فیلم‌های سینمایی هم باید بگویم از قدیم فیلم‌های آمریکایی را دنبال می‌کنم و فیلم‌های اکشن را دوست دارم.

* در مورد فیلم‌های ایرانی چه؟

– آخرین فیلم ایرانی که دیده‌ام فیلمی بود که محمدرضا شریفی‌نیا با الناز شاکردوست بازی می‌کرد. یک فیلم دیگر هم دیده‌ام که یکی به من زنگ زد و پیشنهاد داد فیلم “خوابم می‌آید” رضا عطاران که در یک صحنه خودم بازی کرده‌ام را ببینم. خیلی وقت است فیلم ایرانی ندیدم. البته سریال‌های طنز ایرانی همچون سریال‌های مهران مدیری، ‌رضا عطاران و جواد رضویان را حتما می‌بینم.

* خداداد عزیزی خودش هم در صحبت‌هایش زیاد مزاح می‌کند.

– این موضوع را دوست دارم. خیلی‌ها هم به من می‌گویند زیاد می‌خندم و زیاد شوخی می‌کنم. معتقدم خندیدن بهتر از ناراحتی است و هر وقت با دوستانم هم هستم سعی می‌کنیم با خنده زمان را سپری کنیم. در خانواده هم با همسر و فرزندانم سعی می‌کنم چنین رفتاری را داشته باشم. در مورد پدرم که شرایط متفاوت است، من هر روز وقتی از خواب بیدار می‌شوم اولین جایی که می‌روم به دیدار پدرم است و سعی می‌کنم با او شوخی کنم چرا که او ۸۲ سالش است و خنده برایش خوب است. حتی به پدرم هم می‌گویم که به پیش او می‌روم تا دلقک بازی دربیاورم تا او بخندد. من خندیدن و مسخره بازی را دوست دارم البته توهین و مسخره کردن دیگران را نمی‌پسندم.

* خیلی‌ها می‌گویند شما شباهت زیادی به جکی چان دارید.

– نمی‌دانم. خودم که نمی‌توانم بگویم. نمی‌دانم شباهت‌مان چیست؟! خیلی برایم اتفاق افتاده که چنین حرفی را زده باشند. بعضی‌ها حتی با آن اسم مرا صدا می‌کنند.

* واکنش شما به این مسئله چیست؟

– تا وقتی که توهینی صورت نگیرد ناراحت نمی‌شوم. به لطف خدا و محبتی که مردم دارند، معمولا توهینی به من صورت نمی‌گیرد. به هر حال مردم دوست دارند به گونه‌ای ابراز احساسات کنند و با آدم ارتباط برقرار کنند. هر کسی در این زمینه راهی را انتخاب می‌کند. یکی تصمیم می‌گیرد عکس بگیرد و یکی می‌خواهد مزه بریزد. به هر حال یک راه ارتباط برقرار کردن است.

* کمی به گذشته بازگردیم و از اتفاقاتی که در تیم ملی برایت رخ داد صحبت کنیم. در دوران اوج کنار گذاشته شدی و از تیم ملی رفتی.

– بعد از جام جهانی ۹۸ فوتبال ما سیاسی شد. یک دفعه کسی که رئیس دفتر رئیس‌جمهور در ستاد انتخاباتی‌اش بود، رئیس فدراسیون فوتبال شد که اصلا نمی‌دانست فوتبال چیست. عده‌ای اعتقاد دارند آقای صفایی‌ فراهانی خوب مدیریت کرد اما فوتبال همه‌اش مدیریت نیست. اینکه بخواهند بگویند در زمان جنگ مدیر فلان جا بوده اهمیتی ندارد چرا که فوتبال جنگ نیست که بخواهند برای آن تسهیلات بگیرند. به علت برخوردهای دیکتاتورمآبانه با مجموعه بازیکنان باعث شد که من نتوانم با او کنار بیایم. اولین درگیری من با او هم در جام جهانی فرانسه بود. در آن مسابقات من معتقد بودم پولی که فدراسیون دریافت کرده متعلق به بازیکنان است. ۳۲ تیم در جام جهانی حضور داشتند که بلا استثنا تمامی تیم‌ها درصدی از پولی که از فدراسیون دریافت کرده بودند را به بازیکنان دادند. آمریکا ۶۰ درصد، یوگسلاوی ۴۰ درصد اما یک قرانی به بازیکنان ما ندادند. من در آن زمان به این پول‌ها نیاز نداشتم و گفتم که درآمدم در آلمان خیلی بیشتر از آن چیزی است که فکر می‌کنید، اما معتقد بودم که بازیکنانی چون علی لطیفی و سیروس دین‌محمدی که در آن زمان خانه‌ای هم نداشتند باید این پول را دریافت کنند. به هر حال وقتی بخواهند دیکتاتورگونه رفتار کنند و فقط حرف خود را به کرسی بنشانند، این اتفاقات رخ می‌دهد. بعد از جام جهانی تیم ملی برای بازی دوستانه به کویت رفت که در آنجا گفتند خداداد با شورت ورزشی به لابی هتل آمده و بی‌انضباطی کرده است. پس از آن بود که حدود ۲۰ ماه مرا به تیم ملی دعوت نکردند. در آن زمان من به آلمان رفتم و کارم را دنبال کردم.

* اما پس از حضور جلال طالبی به تیم ملی دعوت شدید.

– طالبی در آن زمان به آلمان آمد و به من گفت که سوءتفاهمات برطرف شده و می‌خواهیم تو را به تیم ملی دعوت کنیم. من همان موقع گفتم که سوءتفاهمی با کسی ندارم و اگر مرا به تیم ملی دعوت کنید می‌آیم. باز هم این دعوت بو می‌داد. پس از اینکه ما بازی دوستانه مقابل آمریکا را برگزار کردیم متوجه شدیم که قراردادی فیمابین فدراسیون ایران و آمریکا بسته شده بود که قرار بود ایران ۸۰۰ هزار دلار پول از آمریکا بگیرد اما یکی از شرایط آنها این بود که من، علی دایی و مهدی مهدوی‌کیا حضور داشته باشیم. یکی از تبصره‌های اصلی که بخواهند این ۸۰۰ هزار دلار را پرداخت کنند، حضور ما سه بازیکن بود. من با تیم ملی به بازی‌های آسیایی لبنان رفتم و مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ را هم بودم. این اتفاقات در حالی رقم خورد که دوران بسیار خوب من بود. سرحال بودم و با تجربه بالا می‌توانستم به تیم کمک کنم.

* فکر می‌کنید هنوز می‌توانستید به دوران حضورت در میدان ادامه دهید؟

– من زود از فوتبال رفتم. در سن ۳۴ سالگی از فوتبال خداحافظی کردم. البته در زمان برانکو به تیم ملی دعوت شدم و سال قبل از آن هم بهترین بازیکن لیگ شده بودم. نیازی به پول و شهرت این فوتبال ندارم و وقتی یکسری آدم‌ها در فوتبال تصمیم‌گیرنده هستند که سرشان به تنشان نمی‌ارزد چرا بی‌مورد با آنها کل‌کل کنم و کلا از فوتبال خداحافظی کردم.

* در بحث مربیگری هم زیاد فعالیت نکردید؟

– سعی خود را انجام دادم اما این موضوع سلیقه‌ای است. در فوتبال ما علاوه بر سلیقه بودن رابطه هم خیلی مؤثر است. واقعیت این است که من زیاد اهل رابطه نیستم. خودم را به این ور و آن ور نمی‌زنم که بتوانم در این فوتبال باشم. البته این موضوع توهینی به دوستانی که در حال فعالیت هستند، نیست. به هر حال آنها لیاقت دارند که کار می‌کنند. سلیقه مدیران عامل باشگاه‌ها این است که یک فرد غیرفوتبالی حضور داشته باشد. من دوست ندارم تحت هر شرایطی مربی باشم. کار کردن در فوتبال ما خیلی راحت و آسان است اما کار کردن متفاوت است و هر کسی راهی را انتخاب می‌کند. متاسفانه مسئولان غیرفوتبالی در ورزش وارد شدند. در همین ابومسلم من با سه مدیرعامل کار کردم و دو مدیرعامل فقط به دنبال این بودند که یک پولی از ابومسلم ببرند به جای اینکه پولی به باشگاه بیاورند. البته خوب هم پول بردند و هم اکنون معلوم نیست کجا هم هستند. در فوتبال ما پولی نمانده است. اندک پولی هم که هست دست تیم‌های دولتی چون سپاهان، ذوب‌آهن، فولاد و تیم‌های صنعتی و دولتی است.

* با توجه به این مسائلی که به وجود آمد از اتفاقات رخ داده پشیمان نیستید؟

– من بابت کارهایی که انجام دادم هیچ وقت پشیمان نیستم. بعضی وقت‌ها یک کاری انجام می‌دهیم و در خلوت متوجه می‌شویم که اشتباه کرده‌ایم. هر آدمی در خلوت خودش وجدانی دارد که ببیند حق کسی را ضایع کرده است یا خیر. اما من اصلا پشیمان نیستم و صحبتی که با آقای صفایی‌ در جام جهانی فرانسه کردم یک بحث معمولی بود. تیم‌هایی چون رومانی و آلمان نمایندگانی در بحث اسپانسر دارند و بازیکنان‌شان در جلسات حاضر می‌شوند. همه تیم‌ها اینگونه است.

* در جام جهانی ۱۹۹۸ نادر محمدخانی و احمدرضا عابدزاده کاپیتان تیم ملی بودند. چرا آنها اعتراضی نداشتند؟

– حالا شاید آنها از این موضوع اطلاعی نداشتند. کاری به این ندارم که چرا آنها چیزی نگفتند. خیلی اتفاقات افتاد که آقایان چیزی نگفتند. مثل جایی که برای ما گرفته بودند. من اولین نفری بودم که بابت این موضوع اعتراض کردم. ما به جام جهانی رفته بودیم اما مسئولان ما را به یک خانه بزرگی بردند که همانند فیلم‌های آمریکایی بود که در مورد دراکولا می‌سازند. خانه‌ای همانند خانه دراکولا بود که اول باید ۴۰۰ پله بالا می‌رفتیم تا به اتاق‌ها برسیم! اتاق‌های دو در سه‌ای که خیلی کوچک بود و برای رفتن به رستوران هم باید دائم بالا و پایین می‌رفتیم. وقتی هم ما اعتراض کردیم سفیر وقت آن موقع به ما می‌گفت شما بگویید خوب است سایر بچه‌ها هم می‌گویند خوب است در حالی که ما چرا باید چنین چیزی را بگوییم. هر حرفی زدم حق‌مان بوده و هم اکنون هم ناراحت نیستم. حالا اگر بازی‌های ملی من در این دو سال قرار بود از ۴۶ به ۶۶ برسد، اتفاق خاصی هم رخ نمی‌داد.

* در دوران مربیگری هم خیلی زود عصبانی می‌شدید و از کوره درمی‌رفتید.

– درست است. هر کسی یک خصلتی دارد. وقتی ببینم کسی به من حرف زور می‌زند از کوره درمی‌روم. اگر حرف منطقی بزنند من هیچ واکنشی نشان نمی‌دهم. در آن سال که در استقلال اهواز بودم و آقایان شفیع‌زاده تیم را رهبری می‌کردند سر یک موضوع با یکدیگر بحث کردیم. من به آنها گفتم این که شما می‌گویید اگر فلان بازیکن، بازی می‌کرد بهتر بود، را قبول ندارم چرا که اهل این کارها نیستم. به آنها گفتم که اگر می‌خواهند مربی‌ای بازیکن آنها را به میدان بفرستد از شخص دیگری استفاده کنند. پس از اینکه این اتفاق افتاد من استعفا دادم و رفتم. حق مسلم مدیرعامل است که به سرمربی بگوید برود یا بماند. اگر کسی بیشتر از حقش بخواهد صحبت کند، من نیستم و واکنش نشان می‌دهم. نمونه آن هم در زمان حضور آقای ناصر شفق در ابومسلم بود که بهترین دوران مربیگری‌ام را سپری می‌کردم. در هفته یازدهم که من رفتم ابومسلم چهارم بود. خودم تیم را بسته بودم و دیوانه نبودم که بروم اما وقتی مسئولان باشگاه پول بازیکن را نمی‌دهند چگونه من تحمل کنم. البته یکسری از مربیان تحمل می‌کنند. من خودم یک مربی را سراغ دارم که جایی رفته بود و با خودش ۱۰-۱۲ کمک هم برده بود. همه پول را بابت خودش و مربیانش را گرفته بود. از همه پولی که گرفته بود ۲۰۰ میلیون را بین ۱۰ نفر تقسیم کرد و مابقی را برای خودش برداشته بود. مثلا به سایر نفرات نفری ۲۰ میلیون می‌رسید و برای خودش یک میلیارد کنار گذاشته بود. یک عده فقط جایگاه و شخصیت خودشان برایشان اهمیت دارد. پس از اینکه مسئولان باشگاه پول بازیکنان را پرداخت نکردند من در رختکن با ناصر شفق بحثم شد. او وقتی مقابل بازیکن به من می‌گوید دروغگو من باید جواب او را می‌دادم و پس از آن، آن درگیری به وجود آمد.

* در مورد اختلافاتی که با بلاژویچ هم داشتید، صحبت می‌کنید؟

– آقای فائقی و کتیرایی من را پیش صفایی‌فراهانی بردند و گفتند که خداداد را آشتی بدهیم زیرا او می‌تواند کمک زیادی به تیم ملی کند. در حضور آقای صفایی‌فراهانی او به من گفت که بلاژویچ در روز اولی که به ایران آمده بود اعلام کرد که تیم ملی یک شماره ۱۱ دارد که خیلی یاغی و سرکش است. می‌خواهم بگویم عده‌ای دوست نداشتند من در تیم ملی باشم. من هم از آن دسته آدم‌ها نیستم که برای اینکه بازی‌های ملی‌ام زیاد شود به کسی آویزان شوم. هم اکنون هیچ یاد و خاطره و جامی از حضور در فوتبالم ندارم. یک پیراهن از حضور در کلن آلمان و آمریکا ندارم.

* علت این موضوع چیست؟

– من با گذشته زندگی نمی‌کنم. من دو جام بسیار خوب را از آن خود کردم. یکی بهترین بازیکن سال آسیا شدم و یکی بهترین بازیکن جام ملت‌های آسیا که هر دوی آنها در موزه‌های آستان قدس و جماران هستند. یک لباس از تیم ملی ندارم. هیچ چیزی از دوران بازیگری‌ام ندارم زیرا برایم مهم نیست و با آنها زندگی نمی‌کنم. اتفاقاتی بودند که در دوره‌ای افتاده و تمام شده است.

* در صحبت‌هایتان به حضور افراد سیاسی در فوتبال اشاره کردید و معتقد بودید که افت فوتبال ما به همین دلیل بوده است.

– بله. همین طور است. آنها با استفاده از قدرت‌شان کارهایی انجام می‌دادند که به هیچ عنوان درست نبود. هیچ موقع برخورد صفایی‌فراهانی در آمریکا با احمد سجادی مربی گلرهای تیم ملی را فراموش نمی‌کنم. او سر بلیت بازی ایران و آمریکا به گونه‌ای به مربی تیم پرید که هیچ موقع فراموش نمی‌کنم. از آن زمان فوتبال سیاسی شد و عده‌ای فکر کردند که این رشته برای آنهاست. در حالی که نمی‌دانستند و اطلاعاتی نداشتند که فوتبال بدترین بیزینس برای آدم‌هایی است که قصد دارند آنها را به زمین بزند. فوتبال ما فوتبالی‌ها را نمی‌تواند زمین بزند زیرا برای ماست. می‌توانند برای مدتی روی اسم خداداد عزیزی قلم بگیرند اما نمی‌توانند بگویند من فوتبالیست نیستم اما برای امثال صفایی‌فراهانی اینگونه نیست. یک بار آقایی به من گفت که خداداد عزیزی باید از فوتبال محو شود اما خودش یک دفعه محو شد. پس از آن هم این موضوع را منکر شد و گفت من چنین حرفی را نزده‌ام. اشخاصی که به دنبال شهرت و پست هستند، وقتی آنها را از سمت‌شان برمی‌دارند دیگر فامیل‌هایشان هم آنها را نمی‌شناسند، حالا چه برسد به مردم.

* معتقدید که پیش از جام جهانی ۹۸ این مسئله‌ در فوتبال ما حاکم نبود؟

– من از سال ۶۷-۶۸ در فوتبال ایران هستم. رؤسای و دبیرکل‌های فدراسیون‌ها معمولا آدم‌های فوتبالی‌تری بودند اما پس از جام جهانی ۹۸ کاملا غیرفوتبالی‌ها حاکم شدند و یک سایه سنگین روی فوتبال انداختند. بعد هم می‌گویند چرا نسل طلایی فوتبال ما تکرار نمی‌شود. شما در فوتبال به من آدم فوتبالی نشان دهید. در همین برنامه‌های تلویزیونی دو کارشناس به من نشان دهید. بعد بیایید بگویید چرا فوتبال ما ایراد دارد. در برنامه‌های تلویزیونی دنیا امثال رود گولیت و گری نیکر نظر می‌دهند. یک بار دیدم یکی از این آقایان کارشناس می‌گوید روی صندلی ورزشگاه نیوکمپ نشسته است. خب همه روی صندلی نیوکمپ می‌نشینند، این که نشد کارشناس. یکی دیگر شوهر خواهرش بازیگر سینماست و بعد می‌آیند و بازیکن فوتبال را مورد نقد قرار می‌دهند. بعد من خدادادعزیزی چه چیزی بگویم؟! من دوست دارم یک چیزی به جوان یاد بدهم. بتوانم بگویم من مهاجم تیم ملی بودم و تجربیاتم را در اختیار او قرار بدهم. مثلا بگویم وقتی بازیکن با دفاع حریف روبرو می‌شود چه حرکتی باید انجام دهد که مدافع را جا بگذارد اما فردی که یک بار روی صندلی نیوکمپ نشسته باید بیاید به این بازیکن بگوید که چگونه روی صندلی نیوکمپ بنشیند. او نمی‌تواند بگوید که در فشار روحی روانی بازیکن چه کاری باید انجام دهد. بعد می‌گویند درد فوتبال ما چیست. فوتبال ما هزار درد دارد.

* رابطه شما با علی دایی چگونه بود و هست؟

– رابطه من با دایی همیشه خوب بوده است. البته دو بار با او حرفم شده است. به هر حال وقتی شما در یک خانواده زندگی می‌کنید طبیعی است که دعوا و کتک‌کاری هم صورت بگیرد. من از سال ۷۴ تا ۸۳ یعنی ۹ سال در یک خانواده با علی دایی بودم. به هر حال هر کدام هم برای خودمان یال و کوپالی داشتیم. من یادم نمی‌آید که با سایر بازیکنان تیم ملی بحثم شده باشد. با جمیع فوتبالیست‌ها حتی هم اکنون هم ارتباط خوبی دارم. با علی دایی هم رابطه بسیار خوبی داشتم اما حالا دو بار سر مسائلی با یکدیگر بحث کردیم که یک بار سر نوار کاست بود و بار دیگر هم به خاطر این بود که من بلندتر خندیدم یا علی در آن روز ناراحت بود و بحث‌مان شد. دعوایی صورت نگرفته که بخواهیم بگوییم زد و خوردی شده باشد. اصلا من دستم به علی دایی می‌رسد که بخواهم زد و خوردی داشته باشم!

* در فوتبال کسی هست که از او دلخور باشید؟

– شاید از برخی‌ها دلخور باشم.

* صفایی‌فراهانی یا بلاژویچ از جمله این افراد هستند؟

– خیر. صفایی‌فراهانی آدم بسیار خوب و البته سیاسی است. توقعی از او نداشتم. از بلاژویچ هم دلخور نیستم. او گناهی نداشت. او آمد پولش را بگیرد و برود. حالا یک عده این وسط مسائلی را به او گفتند و او هم پذیرفت. شاید از اینکه چرا او این مسائل را پذیرفت من ناراحت شده باشم چرا که بلاژویچ متضرر نشد فوتبال ما ضرر کرد که به جام جهانی نرفت. شاید من می‌توانستم در ۸ بازی مقدماتی یک امتیاز برای تیم ملی کسب کنم. اگر تیم ملی ما یک امتیاز هم می‌گرفت به جام جهانی می‌رفت.

* پس از چه کسانی ناراحتید؟

– آدم‌هایی هستند که از آنها ناراحتم اما اسم شان را نمی‌آورم چرا که ارزش اسم بردن ندارند. آنها مردانگی را زیر پا گذاشتند. مثلا من با یک مربی قرارداد سفید امضا کردم اما او کوتاهی کرد و نتوانست به آن حرفی که زده، عمل کند یا نخواست یا تحت فشار مدیرعامل قرار گرفت و زیر حرفش زد. از او دلخور و گله‌مندم چرا که به خاطر او قرارداد سفید امضا کردم. یا دوستانی که در فوتبال بودند و من با تمام توان از آنها حمایت کردم اما بعدها شنیدم که پشت سرم حرف‌هایی زده‌اند. به هر حال من که در فوتبال همه جور آدمی می‌بینم دلخوری هم برای به وجود می‌آید. در فوتبال همیشه از بالا نگاه کرده‌ام و سعی می‌کنم که دلخوری نداشته باشم.

* خداداد عزیزی به چه چیزی دوست داشته برسد اما نتوانسته آن را تجربه کند؟

– من هر چیزی که می‌خواستم خدا به من داده است. من آدم پرتوقعی نیستم. با حداقل‌ها زندگی کرده‌ام و همین الان هم اگر برایم اتفاقی بیفتد با حداقل‌ها زندگی می‌کنم. اهل تجملات نیستم. برایم هم اهمیتی ندارد که چه کسی چه کاری می‌کند، چه چیزی دارد. برای همین است که برای رسیدن به جایگاهی به هر دری نمی‌زنم. این کاره نیستم که بخواهم زیرآب کسی را بزنم و پشت یکی حرف بزنم. به این و آن زنگ بزنم. از پدرم یاد گرفته‌ام که در زندگی‌ام آدم قانعی باشم. هیچ آرزویی ندارم و معتقدم این چیزهایی که از فوتبال به دست آوردم از سرم هم زیاد است. زیادی من هم هست. خدا را هم شکر می‌کنم.

* حداقل از لحاظ فوتبالی خیلی‌ها می‌گویند خداداد عزیزی به آن چیزی که حقش بوده، نرسیده است.

– شاید خود من هم این موضوع را قبول داشته باشم اما این مسئله چیزی بوده که خدا برای من در نظر گرفته است. آدم معتقدی هستم و به همین دلیل هم قناعت می‌کنم. چون آدم قانعی هستم زیاد سخت نمی‌گیرم.

* در صحبت‌هایتان اشاره‌ای به فساد در فوتبال داشتید. یعنی معتقدید که این اتفاقات در فوتبال ما رخ می‌دهد؟

– شدیدا این مسائل به وجود آمده است. وقتی کفاشیان در برنامه ۹۰ حاضر شده بود و صحبت از پاکی در فوتبال می‌کرد برایم جالب بود. فساد در فوتبال ما بیداد می‌کند؛ بیداد! اگر فساد در جاهای مختلف اتفاق می‌افتد را کنار بگذاریم و فوتبال را در کفه ترازوی مقابل آن قرار دهید مطمئن باشید کفه ترازوی فوتبال سنگین‌تر خواهد بود.

* مصداق‌هایی هم در این زمینه داشته‌اید؟

– برای همه وجود دارد. از سال ۸۵ که در کار مربیگری وارد شده‌ام این مسائل وجود داشت. از همان سال‌ها من دائم به این مسائل اشاره می‌کردم. سال ۸۷ به من می‌گفتند که با ۲۰ تومان بازی را می‌خرند. ۲ تومان به گلر می‌دادند تا پنالتی بدهد. یک تومان به دفاع چپ می‌دهند تا اخراج شود. یک تومان به دفاع وسط می‌دهند تا آفساید را پر کند. فلان تومان به مربی می‌دهند که بازیکن را در ترکیب قرار ندهد. فساد در فوتبال ما وجود دارد. هم‌اکنون شرایط بسیار بدتر از گذشته شده است. در آن زمان قراردادها میلیونی بود که الان که قراردادها میلیاردی شده طبیعی است که رقم اینگونه موارد ۱۰ برابر شده باشد.

* اخیرا صحبت‌هایی مطرح شده و علی دایی معتقد است که در جام جهانی ۲۰۰۶ بازیکنان به چشم‌های او نگاه می‌کردند و به او پاس نمی‌دادند اما برانکو این مسئله را رد کرده است. درست است که شما در جام جهانی نبودید اما با توجه به اینکه در مسابقات مقدماتی حضور داشتید آیا چنین مسائلی به وجود آمده بود؟

– با علی دایی قبل از جام جهانی هم اتاق بودم. او در آن موقع هم این حرف را به من زد. او معتقد بود که در بازی‌های آسیایی چین هم این اتفاقات افتاده و بازیکنان به او پاس نمی‌دادند. در همان موقع گفتم علی امکان ندارد بازیکن ملی که برای یک مملکت فوتبال بازی می‌کند مشکلات شخصی‌اش را به داخل زمین بیاورد. او قسم می‌خورد که چنین اتفاقی افتاده است. من ۲۰۰۶ نبودم اما اگر واقعا این اتفاقات رخ داده برای آنهایی که در این فوتبال دم از پاکی و صداقت می‌زنند، متاسفم. علی آدم کوچکی نیست که بخواهند به او نگاه کنند اما پاس ندهند. فکر می‌کنم اگر این اتفاق رخ داده باید این فوتبال را آتش زد.

* در پایان اسم چند شخص را می‌آورم و خیلی کوتاه در مورد آنها توضیح دهید.

– علی کفاشیان: خندان بی‌خیال

– علی دایی: شناسنامه فوتبال

– جلال طالبی: مردی که هیچ وقت عصبانی نمی‌شد

– ویرا: (با مکث) پیرمردی که مورد ظلم قرار گرفت

– بلاژویچ: سیاه‌کار معروف با شال گردن معروف

– غزال تیزپا: نمی‌شناسم!

– عادل فردوسی‌پور: حاشیه

– فوتبال ایران: سراشیبی

– فوتبال مشهد: نابود شده

بخش های مهم صحبت‌های عزیزی را به صورت تیتروار در زیر می‌خوانید:

– اجبارا به سمت فوتبال آمدم

– اجازه نمی‌دهم پسرم برای فوتبال بازی کردن به کوچه و خیابان برود

– شاید اگر در محله دیگری به دنیا می‌آمدم فوتبالیست نمی‌شدم

– به سینما بروم نه خودم می‌توانم فیلم ببینم نه مردم

– هر روز به ملاقات پدرم می‌روم و برای او دلقک‌ بازی درمی‌آورم

– نمی‌دانم با جکی چان شباهت دارم یا نه

– به خاطر برخوردهای دیکتاتورمآبانه صفایی نتوانستم کنار او بمانم

– مرا برای ۸۰۰ هزار دلار به تیم ملی دعوت کردند

– عده‌ای دوست نداشتند من در تیم ملی باشم

– برای اینکه بازی‌های ملی‌ام بیشتر شود آویزان کسی نشدم

– یک عکس و یک پیراهن از تیم ملی را هم نگه نداشتم

– سیاسیون از قدرت‌شان در فوتبال استفاده کردند

– هیچ گاه برخورد صفایی‌فراهانی با مربی گلرهای تیم ملی را فراموش نمی‌کنم

– کسانی که دنبال پست هستند پس از برکناری فامیل‌هایشان هم آنها را نمی‌شناسند

– بعد از جام جهانی ۹۸ سایه سیاسیون در فوتبال سنگین شد

– نیازی به پول و شهرت فوتبال ندارم

– چرا در فوتبالی باشم که افرادی تصمیم می‌گیرند که سرشان به تنشان نمی‌ارزد

– دو مدیرعامل در ابومسلم فقط برای بردن پول آمدند

– در جام جهانی در خانه‌ دراکولا بودیم!

– حرف زور را نمی‌توانم تحمل کنم

– از بین بازیکنان فقط با دایی بحثم شد

– دستم به دایی نمی‌رسید که بخواهم زد و خوردی داشته باشم

– بلاژویچ فقط آمد که پولش را بگیرد و برود

– شاید اگر من در تیم ملی بودم به جام جهانی ۲۰۰۲ صعود می‌کردیم

– از دست کسانی ناراحتم اما ارزش ندارد اسم‌شان را هم بیاورم

– چیزهایی که در فوتبال به آن رسیدم از سرم هم زیادی است

– فساد در فوتبال ما بیداد می‌کند

– دایی در سال ۲۰۰۶ به من گفت که بازیکنان به او پاس نمی‌دهند

فارس

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

دانلود فیلم خارجی

اسکای نیوز

علی مطهری عارف را حذف کرد!

به گزارش جهان به نقل از فارس، فهرست نهایی «صدای ملت» برای دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس نهایی شد که اسامی آنان به شرح ذیل است:
 
1. علی مطهری
 
2. حسن سبحانی
 
3. کاظم جلالی
 
4. حسن غفوری‌فرد
 
5. علیرضا محجوب
 
6. سهیلا جلودارزاده
 
7. محمد خوش‌چهره
 
8. مصطفی کواکبیان
 
9. محمدرضا مفتح
 
10. بهروز نعمتی
 
11. الیاس حضرتی
 
12. حجت‌الاسلام محمد صالحی‌منش
 
13. محمود مقدم
 
14. محمدعلی وکیلی
 
15. حسین شیخ‌الاسلام
 
16. محمدرضا دشتی‌اردکانی
 
17. حسن بیادی
 
18. محمد سقایی
 
19. پروانه مافی
 
20. محمود صادقی
 
21. محمدرضا علایی
 
22. محسن عابدینی‌پور
 
23. سیدمحمد حسینی
 
24. محمد موسی‌خانی
 
25. مژگان آژیده
 
26. محمدحسن طریقت‌منفرد
 
27. طه عبدخدایی
 
28. وحید شریعتمداری
 
29. سیدمحمد طباطبایی‌نژاد
 
30. حسن زمانی
 
به گزارش فارس، علی‌رغم حضور علی مطهری در لیست ائتلاف اصلاح‌طلبان و حامیان دولت به سرلیستی معاون اول دولت اصلاحات، محمدرضا عارف در لیست صدای ملت حضور ندارد.

دانلود سریال

قدیر نیوز

بازیگر سینما در لیست انتخاباتی علی مطهری +تصویر

محمود عزیزی (مدرس و بازیگر سینما و تئا‌تر) که در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی نامزد شده؛ به ائتلاف کاندیداهای مستقل سراسر کشور به سرلیستی علی مطهری پیوست.
انتخابات بازیگر سینما در لیست انتخاباتی علی مطهری +عکس

محمود عزیزی (مدرس و بازیگر سینما و تئا‌تر) که در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی نامزد شده؛ به ائتلاف کاندیداهای مستقل سراسر کشور به سرلیستی علی مطهری پیوست.

 

محمود عزیزی که سابقه حضور در برخی فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی از جمله فیلمی ویدئویی از خسرو معصومی در نقش شهید آیت الله دکتر مرتضی مطهری را داشته؛ متولد ۱۳۲۳ تهران بوده و درحال حاضر عضو هیئت علمی و استاد تمام دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی، پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران است.

 

 

ائتلاف کاندیدهای مستقل سراسر کشور در طول انتخابات گذشته با هدف جلب مشارکت آحاد مردم و معرفی نامزدهای مستقل با ویژگیهای قانونمندی، حق مداری و آزاداندیشی تاکنون فهرست‌های متعددی ارائه داده که در دوره دهم مجلس نیز با لیستی سی نفره و با حضور برخی چهره‌های سیاسی و اقتصادی بزودی اسامی افراد مدنظر خود را معرفی خواهد کرد./ ستاره ها

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

بازار بورس

مجله اینترنتی

فوری/ علی کفاشیان متهم ردیف اول پرونده فساد در فوتبال است

لحظاتی پیش پورمختار رئیس کمیسیون اصل ۹۰ در گفت و گو با بخش خبری ۲۰:۳۰ اعلام کرد که علی کفاشیان متهم ردیف اول پرونده فساد در فوتبال است که به مراجع قضایی معرفی شده است.

 

پورمختار با توجه به واکنش‌هایی که نسبت به پرونده فساد در فوتبال وجود داشته و برخی اظهار نظرها گفت: مسائل مربوط به فساد در فوتبال ریشه‌دارتر از چیزی است که در گزارش قرائت شده وجود دارد.

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

روزنامه قانون

خبر فرهنگیان

علی دایی: یک پنالتی عجیب و غریب گرفته شد!/ مگر تراکتورسازی چه تعداد تماشاگر دارد؟

علی دایی پس از شکست ۲ بر صفر صبا مقابل گسترش فولاد اظهار داشت: فکر کنم بازی را خیلی بد شروع کردیم. قبل از گل اول باید گل‌های دیگری را می‌خوردیم.

 

وی ادامه داد: گسترش در ۲۰-۳۰ دقیقه اول خیلی بهتر از ما بود. اما پس از گل حریف، ما تیم بهتر بودیم و می‌توانستیم کار را مساوی کنیم.

 

دایی در مورد اینکه آیا خستگی بازیکنان یا حضور در جام شهدا باعث شد که این نتیجه رقم بخورد، خاطرنشان کرد: خیر. این مسائل تاثیرگذار نبود. ما تمرینات خوبی داشتیم، اما همان‌طور که گفتم بد بازی کردیم. شروع خوبی نداشتیم و بازیکنان‌مان هم در حد و اندازه خودشان نبودند. نتوانستیم فوتبال خود را به نمایش بگذاریم. مطمئنا این موضوع دلایل مختلفی دارد که آنها را بررسی خواهیم کرد.

 

سرمربی صبا در مورد اینکه آیا گسترش‌فولاد آنالیز شده بود، تاکید کرد: ما نیمه اول خوب کار نکردیم. در حالی که آنالیز خیلی خوبی انجام شده بود. تمام اتفاقات بازی پیش‌بینی شده بود اما گل اول را خیلی بد و ابتدایی خوردیم. به ندرت چنین گلی در فوتبال دیده می‌شود. همین موضوع باعث شد روحیه تیم پایین بیاید. گلی خوردیم که در اثر اشتباه یکی دو بازیکن‌مان رقم خورد.

 

دایی تاکید کرد: ما در حال فشار روی دروازه حریف بودیم که یک پنالتی عجیب و غریب برای تیم حریف گرفته شد که همه چیز را تغییر داد. به هر حال نیمه دوم گسترش فولاد کار خاصی انجام نداد. متاسفانه در یک بازی مهم که می‌توانست به ما کمک کند، نتوانستیم پیروز شویم و روز خوب ما نبود. از موقعیت‌های نیمه و نصفه همه نتوانستیم خوب استفاده کنیم.

 

وی در مورد عدم استقبال تماشاگران از بازی‌های لیگ افزود: مطمئنا مشکلات زیادی داریم. یکی از آنها عدم حضور تماشاگران است. شما ببینید مگر تراکتورسازی چه تعداد تماشاگر دارد؟! همین ۲۰۰-۳۰۰ نفری که برای بازی گسترش آمدند شاهکار کردند. مشکلات زیاد است. برگزاری بازی ساعت ۱۴ و ۳۰ دقیقه و وقتی که همه در اداره خود به سر می‌برند تاثیرگذار است. ما هم مقصر هستیم اگر فوتبال بهتری بازی کنیم تماشاگر بهتری به ورزشگاه می‌آید. فوتبال ما مشکلات زیادی دارد.

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

تلگرام

دانلود آهنگ آذری

بازیکن سابق پرسپولیس: شاید برای کارهای مدلینگ به ایران آمدم / چند باری از بوتیک علی دایی خرید کردم

اشپیتیم آرفی که به‌رغم عملکرد خوبش در فوتبال ایران همیشه به‌خاطر تیپ و استایلش مورد توجه بود، در حال حاضر در آلمان به سر می‌برد و یک شرکت بیمه را مدیریت می‌کند.

وی به جای اینکه به ماجرای فوتبال و مطالباتش از پرسپولیس و تراکتورسازی بپردازد، بیشتر در مورد ماجرای مدلینگ و همچنین شروع زندگی مشترک جدیدش به صحبت پرداخت.

اظهارات آرفی را در ادامه می خوانید:

* در سال‌هایی که ایران بودی برای کریسمس چه می‌کردی؟

– من در آن سال‌ها فقط دنبال فوتبال بودم و فوتبال برایم از هر چیزی بیشتر اهمیت داشت. هر چند که دوست داشتم در جشن کریسمس شرکت کنم ولی همه چیز را به مراسم نوروز و تعطیلات عید موکول می‌کردم و این‌جوری همه چیز را جبران می‌کردم.

* نکته دیگر در مورد تیپ اشپیتیم آرفی است… بعضی‌ها در ایران معتقد بودند که تو بیشتر از اینکه فوتبالیست باشی، مدل بودی!

– از این‌جور حرف‌ها خیلی در مورد من می‌زدند ولی من همیشه دنبال فوتبال بودم و به کار حرفه‌ای‌ام بیشتر اهمیت می‌دادم. من می‌توانستم روی کار مدلینگ کار کنم و حتی دنبال این رشته بروم ولی همیشه فوتبال را بیشتر دوست داشتم و تمام وقتم را صرف فوتبال می‌کردم. فکر می‌کنم آنهایی که این حرف‌ها را می‌زدند، دنبال چیزهای دیگری بودند و می‌خواستند مرا خراب کنند! می‌خواستند بگویند آرفی به فکر فوتبال نیست!

* تا حالا به این فکر نکرده‌ای که کار مدلینگ انجام دهی؟

– دوست دارم… ولی باز هم می‌گویم که فوتبال برایم جذاب‌تر بود. البته الان دیگر من از فوتبال خداحافظی کرده‌ام و شاید با توجه به علاقه‌ای که به کار مدلینگ و ایران دارم، این کار را توی کشور شما انجام دادم و باز هم به ایران برگشتم.

* لباس‌هایت را بیشتر از کجا می‌خری؟

– آلمان و دوبی… بیشتر لباس‌هایم را از آلمان و دوبی می‌خرم. ایران در آن سال‌ها خیلی لباس نداشت و مثل الان نبود. البته توی همان سال‌هایی که من ایران بودم، علی دایی یک بوتیک داشت که فکر می‌کنم توی خیابان فرشته بود. آنجا لباس‌های بهتری داشت و چند باری از آن فروشگاه خرید کردم.

* فکر می‌کنی کجا برای لباس خریدن بهتر است؟

– ایتالیا… به نظر من ایتالیا معروف است و بهترین لباس‌فروشی‌ها و برندها را دارد. جالب اینکه وقتی من یک‌ماه پیش ایران بودم، دیدم که خیلی از برندها در تهران شعبه دارند و این برایم جالب بود. آن زمان که من ایران بودم، بیشتر وقتم را صرف فوتبال می‌کردم ولی‌ این‌بار با خیال راحت‌تر بوتیک‌ها و فروشگاه‌ها را نگاه می‌کردم. راستی یک نکته دیگر هم در ایران دیدم که برایم خیلی جالب بود؛ بعضی از برندها و فروشگاه‌های خوب از طریق اینستاگرام به مردم لباس می‌فروشند.

* اما خیلی‌ها از کیفیت لباس‌های وارداتی به ایران ناراضی هستند و معتقدند که این لباس‌ها اورجینال نیست.

– خب این تقصیر مردم نیست. مردم مجبور هستند که این لباس‌ها را بپوشند. همه که نمی‌توانند به خارج از کشور بروند و لباس بخرند. مردم چاره‌ای ندارند و شاید با اینکه می‌دانند لباس‌ها اورجینال نیست، خرید می‌کنند. من امیدوارم این لباس‌ها با نظارت مسئولان وارد شود و طوری یک برند به ایران برسد که قیمتش بی‌جهت زیاد و گران نشود.

* به نظر تو جوان‌های ایرانی خوش‌تیپ هستند؟

– من نمی‌توانم در مورد این موضوع همین‌جوری نظر بدهم.

* مثلا فکر می‌کنی که محمدرضا گلزار خوش‌تیپ است؟

– به نظر من هر کسی استایل خودش را دارد. من باید تیپ‌ها و استایل کسی را که می‌گویید ببینم. حداقل چند عکس جدیدش را برایم بفرستید تا بتوانم نظر جدید و درستی بدهم. من چیز زیادی از گلزار یادم نیست ولی این را می‌دانم که او یک هنرپیشه معروف بود. فکر می‌کنم ایران جوان‌های خوش‌‌تیپ دارد. مثلا چند وقت پیش که ایران بودم با دوستانم به کنسرت رضا یزدانی رفتم. در آنجا چند پسر جوان دیدم که خیلی خوش‌تیپ بودند و خوشم آمد.

* در بین فوتبالیست‌های ایران کدام‌یک خوش‌تیپ‌تر بودند؟

– (خنده) توی این مدتی که من توی ایران بودم، بیشتر آنها را با لباس ورزشی می‌دیدم؛ یا سر تمرین بودیم یا توی هتل و اردو!

* یعنی با بچه‌ها و همبازیانت بیرون و مهمانی نمی‌رفتی؟

– نه… زیاد مهمانی نمی‌رفتیم! راستش را بخواهید من خیلی می‌ترسیدم! چون خارجی بودم، ترس زیادی داشتم و ترجیح می‌دادم که فقط به فکر فوتبالم باشم. نمی‌دانم که الان وضعیت چه‌جوری است ولی در آن زمان می‌گفتند که پای‌تان را به مهمانی‌ها نگذارید… می‌گفتند خیلی خطرناک است و ممکن است آدم را نابود کند. شاید شما تعجب کنید که چرا من این حرف‌ها را می‌زنم ولی من آدم راستگویی هستم.

* فکر می‌کنی چرا از لحاظ تیپ و استایل مورد توجه قرار گرفتی؟

– چون بلدم چی بپوشم! چون می‌دانم که چطور لباس‌هایم را میکس کنم. من می‌دانم که چطور استایل درست کنم ولی این فقط در مورد خودم است و کلا استایلیست نیستم. برای استایلیست شدن باید درس خواند و دوره دید. به نظر من توی لباس پوشیدن و تیپ زدن هر کسی باید استایل خودش را در بیاورد. حتما قرار نیست که لباس‌های شما یک برند گرانقیمت مثل گوچی باشد. بگذارید بگویم که تمام لباس‌های من برند نیستند و من فقط لباس‌هایی را می‌پوشم که به استایل من می‌خورند و می‌توانند مرا خوش‌تیپ کنند؛ لباس‌هایی که با آنها ارتباط برقرار می‌کنم و وقتی آنها را می‌پوشم مردم در موردشان از من سوال می‌کنند.

* توی لباس پوشیدن از کسی هم تقلید کردی؟

– هیچ‌وقت… هیچ‌وقت نرفتم نوع لباس پوشیدن دیوید بکام را تقلید کنم. بکام استایل خودش را دارد و من نباید حتما لباس‌های او را بخرم. یادم هست در آن زمانی که در ایران بازی می‌کردم، توی یک دوره اکثر جوان‌ها کفش کالج می‌پوشیدند. چون مد شده بود، همه کالج می‌پوشیدند ولی در تمام این مدت من یک‌بار هم کالج نپوشیدم. این دلیل نمی‌شود که چون یک چیزی مد می‌شود،‌ من هم آن را بپوشم. حتی گران بودن یا برند بودن هم برای من اصلا مهم نیست. مثلا بعضی‌ها کفش “DG” می‌خرند و طوری این کفش را می‌پوشند که حتما برند آن مشخص شود. بعضی‌ها از تیپ زدن و لباس پوشیدن دنبال تابلو شدن هستند. دوست دارند حتما دیده شوند و برای‌شان مهم نیست که مردم آنها را چطور می‌بینند.

* پس تو این موضوع را در ایران لمس کرده‌ای؟

– بله… خیلی‌ها فقط دنبال برندها هستند. طرف فکر می‌کند که اگر “گوچی” یا “بربری” بپوشد و مارک لباسش را نشان دهد، تمام است ولی من دنبال این چیزها نیستم. چیزی می‌پوشم که استایل مرا بسازد. چیزی که به من بیاید. مارکش اصلا برایم مهم نیست. بیشتر از “زارا” خرید می‌کنم ولی خیلی وقت‌ها لباس‌هایی می‌خرم که خیلی گران نیستند. مثلا شاید الان یک شلوار گران پایم باشد ولی در مقابل شاید یک تی‌شرت خیلی ارزان هم تنم باشد. همین اواخر که ایران بودم یک شال‌گردن سبزرنگ داشتم و همین که همه توی استودیوی تلویزیونی از من در مورد آن شال می‌پرسیدند و می‌گفتند قشنگ است، برایم کافی بود. همین که مردم نگاه می‌کنند و لباس‌های من برای‌شان جالب است برایم کافی است. این نشان می‌دهد که آنها حواس‌شان به من هست (خنده).

* بحث طلبت از باشگاه‌های تراکتورسازی و پرسپولیس به کجا رسید؟

– در طول دو، سه ماه گذشته من دو بار به ایران آمدم تا بتوانم با مسئولان تراکتورسازی و پرسپولیس در مورد طلبم صحبت کنم ولی آنها هر بار فقط وعده دادند و هیچ‌وقت به وعده‌های‌شان عمل نکردند.

* چطور؟

– من در طول این مدت خیلی تلاش کردم تا همه چیز بین من و این دو باشگاه دوستانه حل شود ولی آنها هیچ‌وقت سر حرف‌شان نبودند. بعد از اینکه وکیل من به فیفا شکایت کرد، مسئولان باشگاه تراکتورسازی گفتند که طلب مرا در سه قسط پرداخت می‌کنند. در حالی که من به‌خاطر حرف آنها دوباره به ایران برگشتم آنها پول مرا ندادند و بدقولی کردند. در جلسه‌ای که با وکیل تراکتورسازی داشتیم حتی او هم گفت که به ‌خاطر این اتفاق ناراحت است و پول مرا یکی، دو روزه پرداخت می‌کنند ولی باز هم این اتفاق نیفتاد و باشگاه پول مرا نداد! وکیل من از باشگاه تراکتورسازی به فیفا شکایت کرده و این پرونده مربوط به سه سال پیش است. فیفا با کسی شوخی ندارد و من می‌دانم که جدا از بحث مالی حتی از تراکتورسازی امتیاز هم کسر می‌شود. من دوست ندارم باشگاه تراکتور و طرفدارهای این تیم ضرر کنند ولی حیف که مسئولان باشگاه حتی جواب مرا هم نمی‌دهند.

* در مورد پرسپولیس و طلبی که از این باشگاه داشتی، چه اتفاقی افتاد؟

– در مورد طلبی که من از باشگاه پرسپولیس داشتم، وکیل من به کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال ایران شکایت کرد و فدراسیون هم پس از رفت و آمدهای فراوان حق را به من داد و حکم را صادر کرد. ولی نکته عجیب این است که در ایران و در فوتبال ایران احتمالا کسی حتی حکم کمیته انضباطی فدراسیون را هم قبول ندارد چون باشگاه پرسپولیس به‌رغم حکم کمیته انضباطی فدراسیون، پول مرا نداد!

* پس با این حساب خیلی شاکی هستی!

– من عاشق ایران هستم. من مردم ایران را خیلی دوست دارم و همیشه مردم ایران به من محبت داشته‌اند. من الان هم با مردم ایران و کشور شما مشکلی ندارم و دلخوری من به‌خاطر مدیرانی است که سر حرف‌شان نمی‌ایستند و بدقولی می‌کنند. همین اتفاق‌ها توی فوتبال ایران می‌افتد که فوتبال‌تان پیشرفت نمی‌کند!

* چطور؟

– شما مربی بزرگ و خوبی به اسم کارلوس کی‌روش دارید؛ مربی‌ای که همه از او توقع دارند یک تیم قوی و قدرتمند بسازد ولی هیچ‌کس نمی‌پرسد کی‌روش چطور باید این‌همه بازیکن شاکی که از لحاظ روحی مشکل دارند را آماده کند! وقتی باشگاه‌ها پول بازیکنان‌شان را نمی‌دهند و بازیکنان از لحاظ روحی به هم می‌ریزند، کی‌روش باید چه کار کند؟! شما اگر به ‌دنبال پیشرفت فوتبال ایران هستید، اول باید این چیزها را درست کنید.

* با توجه به سال جدید میلادی چه دعا و آرزویی داری؟

– دوست دارم برای همه مردم جهان اتفاق‌های خوب بیفتد… دوست دارم برای مردم خوب ایران هر اتفاق خوبی که با عشق همراه است، بیفتد… دوست دارم همه عاشق شوند!

* خیلی رمانتیک دعا می‌کنی!

– (خنده) حدود دو سال است که تنها هستم. من آدمی هستم که به خانواده خیلی احترام می‌گذارم و کلا خانواده‌دوست هستم. دلم می‌خواهد من و همه مردم آرامش داشته باشیم و فکر می‌کنم هر کسی با داشتن خانواده می‌تواند به آن آرامش برسد. من دلم می‌خواهد به آن آرامش برسم و شاید بار دیگر در ایران زندگی کنم. من سال‌ها فوتبال بازی کردم تا در این دوران مشکل مالی نداشته باشم ولی حالا که از فوتبال خداحافظی کرده‌ام شرایط برایم جالب نیست و پولم را نمی‌دهند. نمی‌دانم… شاید یک روزی به ایران آمدم و این‌بار کار مدلینگ و استایل را انجام دادم.

روزنامه گل

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

اس ام اس جدید

علی دایی از لوطی گری پیام صادقیان می گوید

به گزارش جهان به نقل از خبرگزاری خبرآنلاین؛ او ادامه داد: «از سازمان لیگ تشكر می كنم كه مسابقاتی به یاد شهدا برگزار می كند. ما می توانیم در این رقابت ها از بازیكنان جدید استفاده كنیم. از حالا به دنبال برد هستیم و حتی می خواهیم در بازی دوستانه هم برنده باشیم. بازی های سختی در نیم فصل دوم داریم.»
دایی درباره نقل و انتقالات گفت: «ما سه بازیكن خوب جذب كردیم. در نقاطی كه احساس می كردیم ضعف داریم بازیكن گرفتیم. یك بازیكن زیر 21 سال است و آینده خوبی دارد. دو بازیكن دیگر هم می توانند به ما كمك كنند. هدف ما كسب سهمیه است و نیم نگاهی هم به قهرمانی داریم. اگر تلاش كنیم می توانیم قهرمان شویم.»
سرمربی صبا درباره پیام صادقیان گفت: «او جزو بهترین های فوتبال ایران است. چیزهایی كه پیام دارد، بقیه بازیكنان ندارند. او از نظر لوطی گری و مردانگی جزو بهترین های ماست. یك سری ایراداتی دارد كه قول داده فقط به تمرین فكر كند.

سپهر نیوز

آپدیت نود 32

علی مطهری به شورای نگهبان اعتراض کرد

به گزارش جهان به نقل از فارس، علی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در نامه‌ای به شورای نگهبان نسبت به رد صلاحیتش اعتراض کرد.
 
متن این نامه به این شرح است:
 
شورای محترم نگهبان
 
با اهداء سلام،
 
اینجانب از طرف هیات مرکزی نظارت بر انتخابات به استناد بندهای 1 و 3 ماده 28 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی رد صلاحیت شده‌ام. نکات ذیل را متذکر می‌شوم:
 
بند 1 ماده 28 به عنوان شرایط کاندیداهای مجلس به این شرح است: اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی.
 
این بند شامل چهار جزء است: اعتقاد به اسلام، التزام عملی به اسلام، اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی، التزام عملی به نظام جمهوری اسلامی.
 
در مورد اعتقاد به اسلام، عرض می‌کنم خود اسلام و مسلمانی هر شخص به گفتن شهادتین است که همه ما گفته‌ایم. اما اعتقاد و ایمان یک شخص به اسلام یک امر قلبی است که بر هیچ فرد دیگری از جمله هیات مرکزی نظارت روشن نیست. بنابراین ادعای آن هیات باطل است.
 
در مورد التزام عملی به اسلام، به‌ عرض می‌رسانم کسی التزام عملی به اسلام ندارد که بر یک گناه کبیره مثلا شرب خمر اصرار داشته باشد. آیا من چنین آدمی هستم؟
 
درباره اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی، روشن است که اینجانب اعتقاد دارم و پدرم از بنیان‌گذاران این نظام بوده و در این راه به شهادت رسیده است، گرچه ممکن است برداشت من از «جمهوری اسلامی» با برداشت کسانی که به جمهوری بودن این نظام اعتقادی نداشته و برای مردم نقش چندانی قائل نیستند متفاوت باشد.
 
التزام عملی به نظام جمهوری اسلامی نیز یعنی تابع قوانین این نظام بودن. روشن است که اینجانب همواره بر اجرای قانون اساسی و قوانین عادی تأکید داشته و با قانون‌شکنی‌ها مبارزه کرده‌ام.
 
اما بند 3 ماده 28 شامل دو جزء است: وفاداری به قانون اساسی و وفاداری به اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه.
 
وفاداری اینجانب به قانون اساسی روشن است و سؤال من و برخی نمایندگان دیگر مجلس هشتم از رییس‌جمهور وقت به خاطر زیرپا گذاشتن قانون اساسی بود.
 
همین طور است وفاداری اینجانب به اصل ولایت‌ مطلقه فقیه، منتها باید برداشت درستی از این اصل داشت. از نظر من، برخلاف نظر عده‌ای، ولایت فقیه با آزادی بیان منافات ندارد و اگر کسی در موضوعی نظر مخالف نظر ولی‌فقیه داشت آزاد است که نظر خود را ابراز کند، هم‌چنان که خود مقام رهبری در دیدار با دانشجویان فرمودند: این طور نیست که همه باید نظر من را تکرار کنند، هرکس نظر خودش را بگوید. و نیز فرمودند: از من انتقاد کنید، چه کسی گفته از من انتقاد نکنید؟!
 
عظمت و مترقی بودن اصل ولایت فقیه به همین است که مردم در میان نظرات مختلف، نظر ولی‌فقیه را انتخاب ‌کنند. عده‌ای کاسه داغ‌تر از آش شده‌اند و به ضرر اصل ولایت‌فقیه کار می‌کنند و نقش دوست نادان انقلاب را بازی می‌کنند.
 
بنابراین استناد هیات مرکزی نظارت به بندهای 1 و 3 ماده 28 قانون انتخابات مجلس برای رد صلاحیت اینجانب، نادرست بوده است.
 
با تقدیم احترام
 
علی مطهری

اخبار

آپدیت نود 32