شیشه عمر رژیم شاه دست چه کشوری بود؟

شیشه عمر رژیم شاه دست چه کشوری بود؟

به گزارش جهان نیوز به نقل از مشرق؛ اسدالله علم خاطرات روزنوشت خود را از حوادث مهم دوره پهلوی به رشته تحریر درآورده است. در بخشی از این خاطرات درباره رابطه با آمریکا می‌نویسد:

صبح خیلی زود کاردار سفارت آمریکا به من تلفن کرد که کار فوری دارم- هنوز سفیر جدیدشان نیامده است. ساعت هشت به او وقت دادم. پیام «نیکسون» را برای شاهنشاه آورد که تصمیم خودش را در مورد مین‌گذاری آب‌های ویتنام شمالی و بمباران ویتنام شمالی و قطع مذاکرات پاریس به اطلاع شاهنشاه رسانده بود. گفت، فقط به لندن، پاریس، بروکسل، رم، بن، توکیو و تهران اطلاع می‌دهیم، چون متحد ما محسوب می‌شوید. من پیام او را وقتی شرفیاب شدم، به عرض رساندم و عرض کردم، شاهنشاه باید جواب مثبتی مرحمت فرمایید. فرمودند، آخر ما همه‌جا گفته‌ایم باید مقررات کنفرانس ژنو اجرا شود … چه طور جواب مثبت بدهم؟ عرض کردم با کمال تأسف شیشه عمر ما هم دست آمریکاست؛ یعنی اگر آمریکا اینجا شکست بخورد، دیگر فاتحه دنیای آزاد خوانده شده. فرمودند درست است، ولی این با گردن‌کلفت شمالی چه کنم؟ عرض کردم، من جوابی تهیه خواهم کرد و به عرض مبارک می‌رسانم. [۱]

یادداشت‌های علم (ج دوم)، ویرایش از علینقی عالیخانی، تهران، کتاب‌سرا، ۱۳۷۷، چاپ دوم، ص ۲۵۳.

شیشه عمر رژیم شاه دست چه کشوری بود؟

به گزارش جهان نیوز به نقل از مشرق؛ اسدالله علم خاطرات روزنوشت خود را از حوادث مهم دوره پهلوی به رشته تحریر درآورده است. در بخشی از این خاطرات درباره رابطه با آمریکا می‌نویسد:

صبح خیلی زود کاردار سفارت آمریکا به من تلفن کرد که کار فوری دارم- هنوز سفیر جدیدشان نیامده است. ساعت هشت به او وقت دادم. پیام «نیکسون» را برای شاهنشاه آورد که تصمیم خودش را در مورد مین‌گذاری آب‌های ویتنام شمالی و بمباران ویتنام شمالی و قطع مذاکرات پاریس به اطلاع شاهنشاه رسانده بود. گفت، فقط به لندن، پاریس، بروکسل، رم، بن، توکیو و تهران اطلاع می‌دهیم، چون متحد ما محسوب می‌شوید. من پیام او را وقتی شرفیاب شدم، به عرض رساندم و عرض کردم، شاهنشاه باید جواب مثبتی مرحمت فرمایید. فرمودند، آخر ما همه‌جا گفته‌ایم باید مقررات کنفرانس ژنو اجرا شود … چه طور جواب مثبت بدهم؟ عرض کردم با کمال تأسف شیشه عمر ما هم دست آمریکاست؛ یعنی اگر آمریکا اینجا شکست بخورد، دیگر فاتحه دنیای آزاد خوانده شده. فرمودند درست است، ولی این با گردن‌کلفت شمالی چه کنم؟ عرض کردم، من جوابی تهیه خواهم کرد و به عرض مبارک می‌رسانم. [۱]

یادداشت‌های علم (ج دوم)، ویرایش از علینقی عالیخانی، تهران، کتاب‌سرا، ۱۳۷۷، چاپ دوم، ص ۲۵۳.

شیشه عمر رژیم شاه دست چه کشوری بود؟

برندگان گلدن گلوب ۲۰۱۸ چه کسانی بودند؟

برندگان گلدن گلوب ۲۰۱۸ چه کسانی بودند؟

مراسم گلدن گلوب ۲۰۱۸ شب گذشته در هتل بورلی هیلز برگزار شد. این مراسم که به شدت تحت تاثیر رسوایی های اخیر هالیوود بود، به یکی از قابل افتخارترین مراسم های تاریخ این جایزه تبدیل شد و تعادل بسیار خوبی در تقسیم جوایز آن به چشم می خورد.

برندگان گلدن گلوب ۲۰۱۸ چه کسانی بودند؟

مراسم گلدن گلوب ۲۰۱۸ شب گذشته در هتل بورلی هیلز برگزار شد. این مراسم که به شدت تحت تاثیر رسوایی های اخیر هالیوود بود، به یکی از قابل افتخارترین مراسم های تاریخ این جایزه تبدیل شد و تعادل بسیار خوبی در تقسیم جوایز آن به چشم می خورد.

برندگان گلدن گلوب ۲۰۱۸ چه کسانی بودند؟

زبان بدن پوتین چه می‌گوید!

زبان بدن پوتین چه می‌گوید!

به گزارش جهان نیوز به نقل از ایرنا، اسکای نیوز در ادامه انتشار سلسله کلیپ‌های ویدئویی خود در تحلیل زبان بدن سیاستمداران جهان، حرکات بدن ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهوری روسیه را مورد بررسی قرار داد و عنوان کرد که او یک مرد روسی اهل عمل است که این کشور از زمان پتر کبیر به چشم ندیده است.

اسکای نیوز در این کلیپ ویدئویی افزود که پوتین می‌خواهد نشان دهد با رهبران پیشین روسیه تفاوت دارد و صرف‌نظر از دشواری هر کاری، از عهده آن برمی‌آید.

‘او می‌خواهد نشان دهد که رئیس است و غالباً شاهد هستیم که فرمان‌برداران او در سکوت به اظهاراتش گوش می‌کنند. ‘

این شبکه انگلیسی در ادامه به طرز راه رفتن پوتین درحالی‌که دست راستش جلوتر از دست چپ او حرکت می‌کند اشاره و عنوان کرد که پوتین این عادت را از زمانی که در ک. گ. ب. (سرویس اطلاعاتی اتحاد جماهیر شوروی سابق) کار می‌کرد به ارث برده است.

به گفته اسکای نیوز، مأمورین این نهاد اطلاعاتی آموزش‌دیده‌اند که دست راستشان بایستی همواره برای شکار اسلحهمخفی آماده و جلوتر باشد.

این شبکه انگلیسی افزود: فارغ از اینکه این ادعا درست باشد، اما این طرز راه رفتن پوتین، پرانرژی و هدفمند و مانند مردی است که یک مأموریت را دنبال می‌کند.

از دیگر حرکات اشاره‌شده در این کلیپ ویدئویی، طریقه دست دادن پوتین است.

به گفته اسکای نیوز، او همواره دستش را از بالا به سمت دست مخاطب نشانه رفته تا القا کند که او رئیس است.

همچنین بدن رئیس‌جمهوری روسیه هنگام ملاقات با یک مقام سیاسی دو وضعیت متفاوت را دنبال می‌کند.

در این کلیپ ویدئویی، ملاقات وی با امانوئل مکرون رئیس‌جمهوری فرانسه را نشان می‌دهد که در جریان آن، مکرون تمام بدن خود را به سمت پوتین متمایل کرده، اما رئیس‌جمهوری روسیه، درحالی‌که نیمه بالای تن خود را به سمت مکرون متمایل، اما نیمه پایین تنش یعنی پاهایش را از یکدیگر باز و ژست متفاوتی را گرفته است.

اسکای نیوز دراین‌باره عنوان کرد: این اقدام نشان می‌دهد که پوتین در یک حالت چهره خود را عیان و از سوی دیگر چهره دومش را پنهان می‌کند.

این شبکه انگلیسی افزود: روسیه از زمان پترکبیر رهبری پرانرژی و پرشور نداشته است. پوتین هم می‌داند که مردم روسیه چنین رهبری را دوست دارند و به همین خاطر، او خود را فردی نشان می‌دهد که قابلیت برخورد با هر چالشی را دارد و می‌تواند در آن موفق شود.

اسکای نیوز در پایان افزود: پوتین یک مرد روسی اهل عمل است و بقول ترامپ فردی است که بی‌تردید بازنده نیست.

این چهارمین کلیپ ویدئویی اسکای نیوز در تحلیل زبان بدن سیاستمداران جهان طی روز‌های اخیر به شمار می‌رود.

پیش‌ازاین اسکای نیوز کلیپ‌هایی را درباره زبان بدن دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا، «ترزا می» نخست‌وزیر انگلیس و هیلاری کلینتون نامزد پیشین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا منتشر کرده است.

زبان بدن پوتین چه می‌گوید!

به گزارش جهان نیوز به نقل از ایرنا، اسکای نیوز در ادامه انتشار سلسله کلیپ‌های ویدئویی خود در تحلیل زبان بدن سیاستمداران جهان، حرکات بدن ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهوری روسیه را مورد بررسی قرار داد و عنوان کرد که او یک مرد روسی اهل عمل است که این کشور از زمان پتر کبیر به چشم ندیده است.

اسکای نیوز در این کلیپ ویدئویی افزود که پوتین می‌خواهد نشان دهد با رهبران پیشین روسیه تفاوت دارد و صرف‌نظر از دشواری هر کاری، از عهده آن برمی‌آید.

‘او می‌خواهد نشان دهد که رئیس است و غالباً شاهد هستیم که فرمان‌برداران او در سکوت به اظهاراتش گوش می‌کنند. ‘

این شبکه انگلیسی در ادامه به طرز راه رفتن پوتین درحالی‌که دست راستش جلوتر از دست چپ او حرکت می‌کند اشاره و عنوان کرد که پوتین این عادت را از زمانی که در ک. گ. ب. (سرویس اطلاعاتی اتحاد جماهیر شوروی سابق) کار می‌کرد به ارث برده است.

به گفته اسکای نیوز، مأمورین این نهاد اطلاعاتی آموزش‌دیده‌اند که دست راستشان بایستی همواره برای شکار اسلحهمخفی آماده و جلوتر باشد.

این شبکه انگلیسی افزود: فارغ از اینکه این ادعا درست باشد، اما این طرز راه رفتن پوتین، پرانرژی و هدفمند و مانند مردی است که یک مأموریت را دنبال می‌کند.

از دیگر حرکات اشاره‌شده در این کلیپ ویدئویی، طریقه دست دادن پوتین است.

به گفته اسکای نیوز، او همواره دستش را از بالا به سمت دست مخاطب نشانه رفته تا القا کند که او رئیس است.

همچنین بدن رئیس‌جمهوری روسیه هنگام ملاقات با یک مقام سیاسی دو وضعیت متفاوت را دنبال می‌کند.

در این کلیپ ویدئویی، ملاقات وی با امانوئل مکرون رئیس‌جمهوری فرانسه را نشان می‌دهد که در جریان آن، مکرون تمام بدن خود را به سمت پوتین متمایل کرده، اما رئیس‌جمهوری روسیه، درحالی‌که نیمه بالای تن خود را به سمت مکرون متمایل، اما نیمه پایین تنش یعنی پاهایش را از یکدیگر باز و ژست متفاوتی را گرفته است.

اسکای نیوز دراین‌باره عنوان کرد: این اقدام نشان می‌دهد که پوتین در یک حالت چهره خود را عیان و از سوی دیگر چهره دومش را پنهان می‌کند.

این شبکه انگلیسی افزود: روسیه از زمان پترکبیر رهبری پرانرژی و پرشور نداشته است. پوتین هم می‌داند که مردم روسیه چنین رهبری را دوست دارند و به همین خاطر، او خود را فردی نشان می‌دهد که قابلیت برخورد با هر چالشی را دارد و می‌تواند در آن موفق شود.

اسکای نیوز در پایان افزود: پوتین یک مرد روسی اهل عمل است و بقول ترامپ فردی است که بی‌تردید بازنده نیست.

این چهارمین کلیپ ویدئویی اسکای نیوز در تحلیل زبان بدن سیاستمداران جهان طی روز‌های اخیر به شمار می‌رود.

پیش‌ازاین اسکای نیوز کلیپ‌هایی را درباره زبان بدن دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا، «ترزا می» نخست‌وزیر انگلیس و هیلاری کلینتون نامزد پیشین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا منتشر کرده است.

زبان بدن پوتین چه می‌گوید!

اوتیسم در چه افرادی خطرناک می‌شود؟

اوتیسم در چه افرادی خطرناک می‌شود؟

به گزارش جهان نیوز به نقل از زی نیوز، بررسی‌ها نشان می‌دهد افراد مبتلا به اوتیسم که روان‌پریشی هم دارند، در معرض خطر افسردگی و افکار خودکشی بیشتری هستند.محققان عنوان کردند: بیشتر افراد مبتلا به اوتیسم که روان‌پریشی دارند، احساس تنهایی و ناامیدی بیشتری کرده و به خودکشی بیشتر فکر می‌کنند.

پروفسور استفان وود، سرپرست این بررسی اظهار کرد: در میان افراد مبتلا به سایکوز (روان‌پریشی)، علائم افسردگی و خودآزاری با اوتیسم مرتبط بود.افراد در حالت عادی که روان‌پریش هستند، کمتر افکار خودکشی را در خود پرورش می‌دهند، اما افراد روان‌پریش مبتلا به اوتیسم بیشتر به خودکشی اقدام می‌کنند.

زمانی که فردی مبتلا به بیماری روان‌پریشی مانند اسکیزوفرنی می‌شود، بیشتر در معرض خودکشی و صدمه به خود قرار می‌گیرد.

علائم افسردگی  و خودکشی در افراد مبتلا به اوتیسم بیشتر است.پروفسور وود افزود: برای جلوگیری از اقدام به خودکشی در آنها، باید افراد در معرض خطر شناسایی شوند.

روانپریشی یا سایکوزیس به معنای وضعیت روانی غیرطبیعی است که در روانپزشکی برای بیان حالت «از دست رفتن توانایی تفریق واقعیت از خیال» به‌کار می‌رود.این بررسی در مجله Schizophrenia Research ارائه شده است.
 

 

اوتیسم در چه افرادی خطرناک می‌شود؟

به گزارش جهان نیوز به نقل از زی نیوز، بررسی‌ها نشان می‌دهد افراد مبتلا به اوتیسم که روان‌پریشی هم دارند، در معرض خطر افسردگی و افکار خودکشی بیشتری هستند.محققان عنوان کردند: بیشتر افراد مبتلا به اوتیسم که روان‌پریشی دارند، احساس تنهایی و ناامیدی بیشتری کرده و به خودکشی بیشتر فکر می‌کنند.

پروفسور استفان وود، سرپرست این بررسی اظهار کرد: در میان افراد مبتلا به سایکوز (روان‌پریشی)، علائم افسردگی و خودآزاری با اوتیسم مرتبط بود.افراد در حالت عادی که روان‌پریش هستند، کمتر افکار خودکشی را در خود پرورش می‌دهند، اما افراد روان‌پریش مبتلا به اوتیسم بیشتر به خودکشی اقدام می‌کنند.

زمانی که فردی مبتلا به بیماری روان‌پریشی مانند اسکیزوفرنی می‌شود، بیشتر در معرض خودکشی و صدمه به خود قرار می‌گیرد.

علائم افسردگی  و خودکشی در افراد مبتلا به اوتیسم بیشتر است.پروفسور وود افزود: برای جلوگیری از اقدام به خودکشی در آنها، باید افراد در معرض خطر شناسایی شوند.

روانپریشی یا سایکوزیس به معنای وضعیت روانی غیرطبیعی است که در روانپزشکی برای بیان حالت «از دست رفتن توانایی تفریق واقعیت از خیال» به‌کار می‌رود.این بررسی در مجله Schizophrenia Research ارائه شده است.
 

 

اوتیسم در چه افرادی خطرناک می‌شود؟

آقای ظریف! چه دسته‌گلی به آب دادید؟!

آقای ظریف! چه دسته‌گلی به آب دادید؟!

گروه سیاسی جهان نیوز، حسین مهدی تبار: موگرینی در آخرین اظهارات خود پیرامون توافق موسوم به برجام از رازهایی پرده‌برداری کرد که تشریح دقیق آن، رونمایی از بخش‌های جدیدی از فضاحت های برجام است. سخنان او نکات مهمی داشت که در سه قسمت به آن‌ها اشاره خواهد شد.

الف- موگرینی علت حمایت اروپا از برجام را به دو عامل مرتبط می‌داند. عامل اول از دید او تعامل گسترده‌ی اقتصادی ایران و اروپا است که به یمن برجام برای اروپا نفع فراوانی به همراه داشته. رشد چندصد درصدی صادرات اروپا به ایران گواه سخنان موگرینی است. اروپا نمی‌خواهد منفعت حاصل از بازار ایران را از دست دهد بنابراین از برجام حمایت می‌کند. نکته دیگری که صراحتا در سخنان موگرینی به‌عنوان علت دوم حمایت اروپا از برجام ذکر شد، جلوگیری برجام از قدرت ‌‌یافتن تندرو هاست.[ انقلابی‌ها ]. موگرینی به طور واضح اعلام می‌کند که تضعیف برجام به‌نفع تندرو ها خواهد بود و اروپا ازین مسئلهبه شدت نگران است.

پرسشی که در اینجا هر ذهن منصفی را به خود درگیر می‌کند این است که چرا موگرینی با این صراحت علیه جریان ارزشی سخن ‌پراکنی میکند و موفقیت جریان اصلاحات را به‌نفع اروپا می‌داند؟ مگر اصلاح‌طلبان برای اروپا چه سودی دارند و انقلابی‌ها مقابل کدام سلطه‌خواهی اروپایی‌ها ایستاده‌اند؟ این حمایت‌های گاه و بی‌گاه اروپایی‌ها و شخص ترامپ از جریان اصلاحات اگر موید برخی اتفاقات پشت پرده نباشد، لااقل گواه خطر اصلاح‌طلبان برای منافع ملی ‌و نفع آن‌ها برای دشمن است.

ب- نماینده اتحادیه‌اروپا در مذاکرات هسته‌ ای در بخش دیگری از سخنان خود، علنا وجود اختلاف آمریکا و اروپا بر سر لزوم عقب‌نشینی ایران در حوزه‌های غیر‌هسته‌ای را انکار می‌کند. او در توضیح تفاوت نگرش آمریکا و اروپا در این زمبنه تشریح میکند که ایالات‌متحده بدنبال الحاق محدودیت موشکی و منطقه‌ای برای ایران در برجام است اما اروپا معتقد است برای این منظور نگارش توافق مجزایی نیاز است! این سخنان به‌خوبی روشن می‌سازد که اروپایی‌ها و امریکایی‌ها تنها بر سر اینکه محدودیت امنیتی بر ایران خارج برجام باشد یا داخل ان اختلاف نظر دارند و نه در اصل موضوع؛ بنا براین ذوق زدگی بعضی سیاسیون از موضع اروپایی ها در حالت خوشبینانه حماقت است ( البته اگر خیانت نباشد! )

موگرینی با همین سخنان ادعای شکاف بین آمریکا و اروپا را رد می‌کند و بر عزم جدی اروپا برای عقب نشاندن ایران در حوزه امنیتی به وسیله تعامل با امریکا تاکید میکند.

سخنان موگرینی اگر در کنار بیانیه مشترک چند روز پیش سه کشور اروپایی مبنی بر لزوم عقب راندن ایران در زمینه های غیرهسته‌ای قرار بگیرد، برای صاحبان تئوری شکاف امریکا و اروپا چیزی جز خجالت باقی نمی‌گذارد. آن‌ها که چند ماهی است بر لزوم پناه اوردن به اروپا مقابل امریکا تاکید دارند چه پاسخی برای سخنان موگرینی خواهند داشت؟ سخنانی که صراحتا بر هم نظر بودن  اروپا و آمریکا بر سر تسلیم ایران در حوزه امنیتی و نظامی تاکید می‌کند.

آقای ظریف! چه دسته‌گلی به آب دادید؟!

گروه سیاسی جهان نیوز، حسین مهدی تبار: موگرینی در آخرین اظهارات خود پیرامون توافق موسوم به برجام از رازهایی پرده‌برداری کرد که تشریح دقیق آن، رونمایی از بخش‌های جدیدی از فضاحت های برجام است. سخنان او نکات مهمی داشت که در سه قسمت به آن‌ها اشاره خواهد شد.

الف- موگرینی علت حمایت اروپا از برجام را به دو عامل مرتبط می‌داند. عامل اول از دید او تعامل گسترده‌ی اقتصادی ایران و اروپا است که به یمن برجام برای اروپا نفع فراوانی به همراه داشته. رشد چندصد درصدی صادرات اروپا به ایران گواه سخنان موگرینی است. اروپا نمی‌خواهد منفعت حاصل از بازار ایران را از دست دهد بنابراین از برجام حمایت می‌کند. نکته دیگری که صراحتا در سخنان موگرینی به‌عنوان علت دوم حمایت اروپا از برجام ذکر شد، جلوگیری برجام از قدرت ‌‌یافتن تندرو هاست.[ انقلابی‌ها ]. موگرینی به طور واضح اعلام می‌کند که تضعیف برجام به‌نفع تندرو ها خواهد بود و اروپا ازین مسئلهبه شدت نگران است.

پرسشی که در اینجا هر ذهن منصفی را به خود درگیر می‌کند این است که چرا موگرینی با این صراحت علیه جریان ارزشی سخن ‌پراکنی میکند و موفقیت جریان اصلاحات را به‌نفع اروپا می‌داند؟ مگر اصلاح‌طلبان برای اروپا چه سودی دارند و انقلابی‌ها مقابل کدام سلطه‌خواهی اروپایی‌ها ایستاده‌اند؟ این حمایت‌های گاه و بی‌گاه اروپایی‌ها و شخص ترامپ از جریان اصلاحات اگر موید برخی اتفاقات پشت پرده نباشد، لااقل گواه خطر اصلاح‌طلبان برای منافع ملی ‌و نفع آن‌ها برای دشمن است.

ب- نماینده اتحادیه‌اروپا در مذاکرات هسته‌ ای در بخش دیگری از سخنان خود، علنا وجود اختلاف آمریکا و اروپا بر سر لزوم عقب‌نشینی ایران در حوزه‌های غیر‌هسته‌ای را انکار می‌کند. او در توضیح تفاوت نگرش آمریکا و اروپا در این زمبنه تشریح میکند که ایالات‌متحده بدنبال الحاق محدودیت موشکی و منطقه‌ای برای ایران در برجام است اما اروپا معتقد است برای این منظور نگارش توافق مجزایی نیاز است! این سخنان به‌خوبی روشن می‌سازد که اروپایی‌ها و امریکایی‌ها تنها بر سر اینکه محدودیت امنیتی بر ایران خارج برجام باشد یا داخل ان اختلاف نظر دارند و نه در اصل موضوع؛ بنا براین ذوق زدگی بعضی سیاسیون از موضع اروپایی ها در حالت خوشبینانه حماقت است ( البته اگر خیانت نباشد! )

موگرینی با همین سخنان ادعای شکاف بین آمریکا و اروپا را رد می‌کند و بر عزم جدی اروپا برای عقب نشاندن ایران در حوزه امنیتی به وسیله تعامل با امریکا تاکید میکند.

سخنان موگرینی اگر در کنار بیانیه مشترک چند روز پیش سه کشور اروپایی مبنی بر لزوم عقب راندن ایران در زمینه های غیرهسته‌ای قرار بگیرد، برای صاحبان تئوری شکاف امریکا و اروپا چیزی جز خجالت باقی نمی‌گذارد. آن‌ها که چند ماهی است بر لزوم پناه اوردن به اروپا مقابل امریکا تاکید دارند چه پاسخی برای سخنان موگرینی خواهند داشت؟ سخنانی که صراحتا بر هم نظر بودن  اروپا و آمریکا بر سر تسلیم ایران در حوزه امنیتی و نظامی تاکید می‌کند.

آقای ظریف! چه دسته‌گلی به آب دادید؟!

یک سوال دردناک/ اینها را چه کسی به پرسپولیس آورد؟

یک سوال دردناک/ اینها را چه کسی به پرسپولیس آورد؟

در روزهاي بلاتكليفي مديريتي پرسپوليس، يكي از دلگرمي‌هاي هواداران اين تيم آن بود كه اكثر پيشكسوت‌هاي پرسپوليس بر خلاف استقلالي‌ها حاضر به شكايت از سرخپوشان نزد كنفدراسيون فوتبال آسيا نيستند.
افق نیوز/ در روزهاي بلاتكليفي مديريتي پرسپوليس، يكي از دلگرمي‌هاي هواداران اين تيم آن بود كه اكثر پيشكسوت‌هاي پرسپوليس بر خلاف استقلالي‌ها حاضر به شكايت از سرخپوشان نزد كنفدراسيون فوتبال آسيا نيستند و اين مساله جواز حرفه‌اي‌گري قرمزها را در حاشيه امنيت بيشتري قرار مي‌داد.

 

با اين وجود اخيرا دو بازيكن سابق سرخ‌ها يعني جلال اكبري و مهدي جعفرپور پرسپوليس را تهديد به طرح شكايت در كنفدراسيون كرده‌اند.

 

البته كه پول‌شان است و حق دارند پيگير باشند، اما خدشه انداختن اين بازيكنان غيرموثر به يكدستي خانواده پرسپوليس، بيش از هر چيز ديگر كار آنهايي را زير سوال مي‌برد كه در دوره كارشان، هر كسي را دم دست‌شان بود بدون كوچكترين توجيه فني به پرسپوليس آوردند و براي چند ماه بي‌حاصل، پيراهن اين تيم بزرگ را بر تن آنها پوشاندند. دمت‌تان گرم!

جام

یک سوال دردناک/ اینها را چه کسی به پرسپولیس آورد؟

در روزهاي بلاتكليفي مديريتي پرسپوليس، يكي از دلگرمي‌هاي هواداران اين تيم آن بود كه اكثر پيشكسوت‌هاي پرسپوليس بر خلاف استقلالي‌ها حاضر به شكايت از سرخپوشان نزد كنفدراسيون فوتبال آسيا نيستند.
افق نیوز/ در روزهاي بلاتكليفي مديريتي پرسپوليس، يكي از دلگرمي‌هاي هواداران اين تيم آن بود كه اكثر پيشكسوت‌هاي پرسپوليس بر خلاف استقلالي‌ها حاضر به شكايت از سرخپوشان نزد كنفدراسيون فوتبال آسيا نيستند و اين مساله جواز حرفه‌اي‌گري قرمزها را در حاشيه امنيت بيشتري قرار مي‌داد.

 

با اين وجود اخيرا دو بازيكن سابق سرخ‌ها يعني جلال اكبري و مهدي جعفرپور پرسپوليس را تهديد به طرح شكايت در كنفدراسيون كرده‌اند.

 

البته كه پول‌شان است و حق دارند پيگير باشند، اما خدشه انداختن اين بازيكنان غيرموثر به يكدستي خانواده پرسپوليس، بيش از هر چيز ديگر كار آنهايي را زير سوال مي‌برد كه در دوره كارشان، هر كسي را دم دست‌شان بود بدون كوچكترين توجيه فني به پرسپوليس آوردند و براي چند ماه بي‌حاصل، پيراهن اين تيم بزرگ را بر تن آنها پوشاندند. دمت‌تان گرم!

جام

یک سوال دردناک/ اینها را چه کسی به پرسپولیس آورد؟

بنیادگذاران بگم بگم بعد از انقلاب چه کسانی بودند؟ + تصویر

بنیادگذاران بگم بگم بعد از انقلاب چه کسانی بودند؟ + تصویر

گروه سیاسی جهان نیوز، مهدی نصیری: از جمله اتهاماتی که سالهاست از سوی جریان اصلاح طلب و روشنفکری نثار نیروهای انقلابی می شود، این است که انقلابیون و حزب اللهی ها اهتمامی به حفظ آبرو و حریم خصوصی مردم نداشته و به خصوص در منازعات سیاسی از این حربه علیه رقیب استفاده می کنند.

این حرف ممکن است مصادیق واقعی ای هم داشته باشد و حتما دارد و مواردی یافت می شود که نیرویی انقلابی به ناحق وارد حریم خصوصی کسانی شده و یا در مورد گذشته افرادی بدون هیچ ضرورتی به افشاگری دست زده باشد که البته اقدامی محکوم بوده و قابل دفاع نیست اما سئوال این است که آیا چنین خطاهایی فقط در جریان انقلابی یافت می شود و ساحت اصلاح طلبان و اعتدالیون و متمایلان به غرب و روشنفکران مدعی تساهل و تسامح و حفظ حریم خصوصی و آبروی افراد، مبرای از این حرکتهای غیر اخلاقی بوده است؟

امروز روزنامه های کیهان سال 59 را مرور می کردم، به روز 5 مرداد رسیدم. در این سال ـ که دوره ریاست جمهوری بنی صدر بود ـ چهره تازه در گذشته مرحوم دکتر ابراهیم یزدی از طرف امام خمینی (ره) سرپرست موسسه کیهان بود. چشمم به سرمقاله دکتر یزدی در صفحه اول کیهان افتاد. مضمون این سرمقاله دفاع دکتر یزدی از مخالفتش با اعتبار نامه شهید آیت در جلسه روز گذشته مجلس شورای اسلامی بود که او و احمد سلامتیان علیه آیت دو مساله را مطرح کرده بودند.
 

یکی ماجرایی که برای آیت در شهر دامغان قبل از انقلاب در سال 1346 شایعه شده بود و آن این که  او  روزی در کلاس درسش دختری را بوسیده است. (که یزدی این مساله را به استناد اسناد ساواک مطرح می کند!) و دیگر رابطه آیت با حزب زحمتکشان در قبل از انقلاب.

شهید آیت از هر دوی این مساله ـ که طرح مساله اول به شدت با آبروی او بازی کرده بود و از سوی جریان بنی صدر و نهضت آزادی به طور گسترده در نشریاتشان مطرح شده بود ـ جواب می دهد و نمایندگان را نسبت به دروغ بودن آن قانع می کند و موفق به کسب رای موافق نمایندگان می شود.

 از جمله کسانی که در آن روزِ مجلس از آیت دفاع کرده بود و موثر واقع شده بود، شهید عزیز و سرافراز سید حسن شاهچراغی ـ سرپرست بعدی موسسه کیهان ـ و نماینده مردم دامغان (شهر محل وقوع جرم اخلاقی! آیت به ادعای دکتر یزدی و سلامتیان) بود که این افشاگری غیر اخلاقی را مردود دانسته و آن را محصول تلاش ساواک برای بدنام کردن دکتر آیت که در سال 46 جوانی انقلابی و ضد رژیم شاه بود، اعلام کرد.
 
نکته مهمتر این که جناب دکتر یزدی به افشاگری علیه حریم شخصی و صلاحیت اخلاقی  دکتر آیت در جلسه علنی مجلس که نمایندگان را قانع نکرد و اکثریت مجلس به صلاحیت آیت رای داد، اکتفا نکرده و روز بعد در سرمقاله روزنامه کیهان با تیتر «گزارش به ملت، رای کبود به آیت» افشاگری را به این عنوان که به مردم ایران گزارشی داده باشد، ادامه می دهد و ادعاهای مردودش را تکرار می کند.!

خداوند همه در گذشتگان را رحمت کند و  ما را نیز مورد عفو و مغفرت خود قرار دهد.

بنیادگذاران بگم بگم بعد از انقلاب چه کسانی بودند؟ + تصویر

گروه سیاسی جهان نیوز، مهدی نصیری: از جمله اتهاماتی که سالهاست از سوی جریان اصلاح طلب و روشنفکری نثار نیروهای انقلابی می شود، این است که انقلابیون و حزب اللهی ها اهتمامی به حفظ آبرو و حریم خصوصی مردم نداشته و به خصوص در منازعات سیاسی از این حربه علیه رقیب استفاده می کنند.

این حرف ممکن است مصادیق واقعی ای هم داشته باشد و حتما دارد و مواردی یافت می شود که نیرویی انقلابی به ناحق وارد حریم خصوصی کسانی شده و یا در مورد گذشته افرادی بدون هیچ ضرورتی به افشاگری دست زده باشد که البته اقدامی محکوم بوده و قابل دفاع نیست اما سئوال این است که آیا چنین خطاهایی فقط در جریان انقلابی یافت می شود و ساحت اصلاح طلبان و اعتدالیون و متمایلان به غرب و روشنفکران مدعی تساهل و تسامح و حفظ حریم خصوصی و آبروی افراد، مبرای از این حرکتهای غیر اخلاقی بوده است؟

امروز روزنامه های کیهان سال 59 را مرور می کردم، به روز 5 مرداد رسیدم. در این سال ـ که دوره ریاست جمهوری بنی صدر بود ـ چهره تازه در گذشته مرحوم دکتر ابراهیم یزدی از طرف امام خمینی (ره) سرپرست موسسه کیهان بود. چشمم به سرمقاله دکتر یزدی در صفحه اول کیهان افتاد. مضمون این سرمقاله دفاع دکتر یزدی از مخالفتش با اعتبار نامه شهید آیت در جلسه روز گذشته مجلس شورای اسلامی بود که او و احمد سلامتیان علیه آیت دو مساله را مطرح کرده بودند.
 

یکی ماجرایی که برای آیت در شهر دامغان قبل از انقلاب در سال 1346 شایعه شده بود و آن این که  او  روزی در کلاس درسش دختری را بوسیده است. (که یزدی این مساله را به استناد اسناد ساواک مطرح می کند!) و دیگر رابطه آیت با حزب زحمتکشان در قبل از انقلاب.

شهید آیت از هر دوی این مساله ـ که طرح مساله اول به شدت با آبروی او بازی کرده بود و از سوی جریان بنی صدر و نهضت آزادی به طور گسترده در نشریاتشان مطرح شده بود ـ جواب می دهد و نمایندگان را نسبت به دروغ بودن آن قانع می کند و موفق به کسب رای موافق نمایندگان می شود.

 از جمله کسانی که در آن روزِ مجلس از آیت دفاع کرده بود و موثر واقع شده بود، شهید عزیز و سرافراز سید حسن شاهچراغی ـ سرپرست بعدی موسسه کیهان ـ و نماینده مردم دامغان (شهر محل وقوع جرم اخلاقی! آیت به ادعای دکتر یزدی و سلامتیان) بود که این افشاگری غیر اخلاقی را مردود دانسته و آن را محصول تلاش ساواک برای بدنام کردن دکتر آیت که در سال 46 جوانی انقلابی و ضد رژیم شاه بود، اعلام کرد.
 
نکته مهمتر این که جناب دکتر یزدی به افشاگری علیه حریم شخصی و صلاحیت اخلاقی  دکتر آیت در جلسه علنی مجلس که نمایندگان را قانع نکرد و اکثریت مجلس به صلاحیت آیت رای داد، اکتفا نکرده و روز بعد در سرمقاله روزنامه کیهان با تیتر «گزارش به ملت، رای کبود به آیت» افشاگری را به این عنوان که به مردم ایران گزارشی داده باشد، ادامه می دهد و ادعاهای مردودش را تکرار می کند.!

خداوند همه در گذشتگان را رحمت کند و  ما را نیز مورد عفو و مغفرت خود قرار دهد.

بنیادگذاران بگم بگم بعد از انقلاب چه کسانی بودند؟ + تصویر

علت‌اصلی حصر سران فتنه درسال ۸۹ چه بود؟!

علت‌اصلی حصر سران فتنه درسال ۸۹ چه بود؟!

 

 

علت‌اصلی حصر سران فتنه درسال ۸۹ چه بود؟!

 

 

علت‌اصلی حصر سران فتنه درسال ۸۹ چه بود؟!

چه کسی سکاندار سینمای ایران می‌شود؟

چه کسی سکاندار سینمای ایران می‌شود؟

به گزارش جهان نیوز به نقل از سینما پرس، کنار گذاشتن صالحی امیری از وزارت ارشاد و معرفی سیدعباس صالحی به عنوان گزینه وزارت ارشاد به مجلس برای رأی اعتماد گمانه زنی‌ها را برای جایگزینی محمد حیدریان با فرد دیگری در سازمان سینمایی افزایش داده است.

انتظار می‌رود سیدعباس صالحی در صورت گرفتن رأی اعتماد از مجلس به گزینه‌های کارآمدتری برای ریاست سازمان سینمایی فکر کند و با وسواس و تدبر بیشتری دست به انتخاب بزند، چرا که به قدر کافی در سینمای ایران طی سال های اخیر فرصت سوزی شده و زمان از دست رفته است.

سینمای ایران همچنان بدون راهبرد و ایده مرکزی مشخصی به راه خود ادامه می‌دهد و سیاستگذاری ها بیش از اینکه منطبق بر رهیافت‌های شفاف و اصولی باشند باری به هر جهت پیش می‌روند و طبیعی است که از دل رویکردهای بدون برنامه ریزی کلان و افق مشخص دستاوردهای تحول زا نیز بیرون نمی‌آید.
به نظر می‌رسد انتخاب فرد اصلح برای اداره امور سینمایی کشور باید برخلاف گذشته با کمرنگ تر کردن نگاه‌های سیاسی به سرانجام برسد. سینما به مدیری احتیاج دارد که بیش از نگاه سیاسی با رویکرد ملی این حوزه را مدیریت کند؛ فردی که بیش از منافع حزبی و گروهی آن هم از نوع سیاسی، منافع عمومی و ملی را در نظر بگیرد و افق راه را با دورنگری بیشتری ترسیم کند.
   

فرهنگ به جای سیاست
از این منظر اداره امور سینمایی به فردی نیازمند است که علاوه بر شناخت اقتضائات مختلف کشور در عرصه‌های گوناگون برای انطباق دادن محتوای آثار با اهداف کلان، در مدیریت سینما به روز بوده و در سال های اخیر در بطن و متن فعالیت های این حوزه فعال بوده باشد.

سیاست‌زدگی آفت بزرگی در اداره امور فرهنگی محسوب می‌شود؛ آفتی که مدیر سابق سازمان سینمایی تا حد زیادی از بابت آن به سینمای کشور لطمه زد و در پایان کار نیز مأموریت اداره ستاد انتخاباتی برای متقاعد کردن سینماگران جهت حمایت سیاسی از یک جناح به او واگذار شد. لازم است که سازمان سینمایی به مدیری جوان‌تر، ایده پردازتر و کنش مند تر سپرده شود، مدیرانی چون محمدمهدی حیدریان پیش از این توان و ایده و فکر خود را ارائه داده‌اند و گمان نمی‌رود که بتوانند حرفی نو و عملی بدیع از خود بروز دهند. سینمای ایران این روزها با افزایش سالن ها در نقاط مختلف کشور به واسطه مشارکت بخش خصوصی نیازمند مدیری است که برای صنعتی شدن این هنر برنامه مدون و راهگشا داشته باشد.

صنعتی شدن سینمای ایران در این دوران که گرایش خاصی به سوی سینمای تجاری در میان فیلمسازان داخلی دیده می‌شود و بیش از همه ژانر ساده و کم خرج کمدی آن هم از نوع نازلش دستمایه کار قرار می‌گیرد، نیازمند تزریق فکر و برنامه‌ای تازه جهت سمت و سو دادن به محتوای آثار است.
   

غلبه جوهر فرهنگی بر سیاسی

سینما هنری عامه پسند است و با توده‌های مردم نسبتی مستقیم دارد و بدون تماشاگر نمی‌تواند صنعتی شود، سینما هنر مخاطب خاص نیست، گرچه تولید در آن احتیاج به سرمایه‌گذاری و هزینه زیاد دارد و در سیر به سمت صنعتی شدن اگر مدیرانی لایق، برای اخلاقی کردن و دمیدن روح معنویت در سینما برنامه ریزی دقیق و اصولی نکنند، این هنر به بیراهه خواهد رفت.

 

شاید عده‌ای باشند که با ورود به عالم سینما از این هنر صرفاً توقع سوداگری و کسب سود دارند و از دل این موضوع دوست داشته باشند منزلتی اجتماعی هم برای خود دست و پا کنند اما اگر مدیران کارآمد و دلسوز به سرمایه‌های خصوصی سمت و سوی مشخص ندهند و این حوزه صرفاً به دست نامرئی سرمایه سپرده شود و ذائقه مخاطب به حال خود رها شود، در عرصه فرهنگ و هنر شاهد رشد و تقویت در مفاهیم و معانی نخواهیم بود و سینما نمی‌تواند کارکردی به سود فرهنگ ارائه کند.

 

شاخصه مهم دیگری که باید مدیر سازمان سینمایی وزارت ارشاد از آن برخوردار باشد توان برقراری ارتباط با بدنه و اهالی سینما به نحو احسن است. این مسئله نیازمند این است که فرد موردنظر شخصاً فعالیتی مستمر در سینمای کشور داشته باشد و سابقه کاری او نیز نشان از توانمندی در تعامل با سینماگران داشته باشد.  بنابراین سکانداری سازمان سینمایی در این برهه امری خطیر و سرنوشت‌ساز محسوب می‌شود.

 

محمد خزاعی می تواند نمونه ای از این دست باشد، مدیری که همواره کوشیده در انتخاب هایش منافع ملی را در نظر بگیرد و در تعاملاتش با طیف ها و سلیقه های مختلف کار کند. فردی که تجربه مدیریت چند دوره از جشنواره های فجر و مقاومت را از سر گذرانده، اشراف بر تولید سینما و اثار مربوط به موضوعات بین الملل و شناخت ظرفیتها و توانمندیهای سینما در این حوزه و از همه مهمتر اعتقاد به سینمای مردمی دارد و توان خود را در این زمنیه نشان داده است. 

 

مدیری که جوهر فرهنگی او بیش از جوهر سیاسی‌اش باشد، سینماگران او را به عنوان مدیری سینمایی بشناسند، از نیروی جوانی بهره مند باشد و از همه مهم تر فهم درست و دقیقی از نیازها و اقتضائات سینمای منطبق با منافع ملی داشته باشد، گوهری است که وزیر ارشاد دولت دوازدهم لازم است به کشف آن نائل آید.
سینمای ایران نیازمند پرهیز از رویکردهای مبتنی بر رشد سینمای جشنواره‌ای و اتخاذ نگاه به درون است. مدیر جدید سازمان سینمایی باید برای صنعتی کردن سینمای کشور راه سینمای جشنواره‌ای در کشور را به سمت سینمای مردمی تغییر دهد.
 
لازم است که سینماگر ایرانی به جای جوایز خارجی به پول بلیت مردم کشور خود چشم بدوزد و جایزه جشنواره‌های خارجی برای او از اهمیتی اولیه برخوردار نباشد. فیلمساز ایرانی باید به این رشد برسد که جایزه اصلی را باید از دست مردم کشور خود دریافت کند و اقبال ملی به فیلم او از هر جایزه دیگری ارزشمندتر است.
این گرایش در سینما احتیاج به سیاستگذاری و نگاه تحول خواه یک مدیر کارآمد و توانا دارد تا راه سینمای منطبق با منافع ملی را هموار کند و بستری برای سینماگران بسازد که در آن دست به تولیداتی بزنند که مخاطب انبوه را با سینمای ایران آشتی بدهند. برای نیل به این مقصود وزیر ارشاد دولت دوازدهم باید انتخابی هوشمندانه و سرنوشت‌ساز را رقم بزند.

 

چه کسی سکاندار سینمای ایران می‌شود؟

به گزارش جهان نیوز به نقل از سینما پرس، کنار گذاشتن صالحی امیری از وزارت ارشاد و معرفی سیدعباس صالحی به عنوان گزینه وزارت ارشاد به مجلس برای رأی اعتماد گمانه زنی‌ها را برای جایگزینی محمد حیدریان با فرد دیگری در سازمان سینمایی افزایش داده است.

انتظار می‌رود سیدعباس صالحی در صورت گرفتن رأی اعتماد از مجلس به گزینه‌های کارآمدتری برای ریاست سازمان سینمایی فکر کند و با وسواس و تدبر بیشتری دست به انتخاب بزند، چرا که به قدر کافی در سینمای ایران طی سال های اخیر فرصت سوزی شده و زمان از دست رفته است.

سینمای ایران همچنان بدون راهبرد و ایده مرکزی مشخصی به راه خود ادامه می‌دهد و سیاستگذاری ها بیش از اینکه منطبق بر رهیافت‌های شفاف و اصولی باشند باری به هر جهت پیش می‌روند و طبیعی است که از دل رویکردهای بدون برنامه ریزی کلان و افق مشخص دستاوردهای تحول زا نیز بیرون نمی‌آید.
به نظر می‌رسد انتخاب فرد اصلح برای اداره امور سینمایی کشور باید برخلاف گذشته با کمرنگ تر کردن نگاه‌های سیاسی به سرانجام برسد. سینما به مدیری احتیاج دارد که بیش از نگاه سیاسی با رویکرد ملی این حوزه را مدیریت کند؛ فردی که بیش از منافع حزبی و گروهی آن هم از نوع سیاسی، منافع عمومی و ملی را در نظر بگیرد و افق راه را با دورنگری بیشتری ترسیم کند.
   

فرهنگ به جای سیاست
از این منظر اداره امور سینمایی به فردی نیازمند است که علاوه بر شناخت اقتضائات مختلف کشور در عرصه‌های گوناگون برای انطباق دادن محتوای آثار با اهداف کلان، در مدیریت سینما به روز بوده و در سال های اخیر در بطن و متن فعالیت های این حوزه فعال بوده باشد.

سیاست‌زدگی آفت بزرگی در اداره امور فرهنگی محسوب می‌شود؛ آفتی که مدیر سابق سازمان سینمایی تا حد زیادی از بابت آن به سینمای کشور لطمه زد و در پایان کار نیز مأموریت اداره ستاد انتخاباتی برای متقاعد کردن سینماگران جهت حمایت سیاسی از یک جناح به او واگذار شد. لازم است که سازمان سینمایی به مدیری جوان‌تر، ایده پردازتر و کنش مند تر سپرده شود، مدیرانی چون محمدمهدی حیدریان پیش از این توان و ایده و فکر خود را ارائه داده‌اند و گمان نمی‌رود که بتوانند حرفی نو و عملی بدیع از خود بروز دهند. سینمای ایران این روزها با افزایش سالن ها در نقاط مختلف کشور به واسطه مشارکت بخش خصوصی نیازمند مدیری است که برای صنعتی شدن این هنر برنامه مدون و راهگشا داشته باشد.

صنعتی شدن سینمای ایران در این دوران که گرایش خاصی به سوی سینمای تجاری در میان فیلمسازان داخلی دیده می‌شود و بیش از همه ژانر ساده و کم خرج کمدی آن هم از نوع نازلش دستمایه کار قرار می‌گیرد، نیازمند تزریق فکر و برنامه‌ای تازه جهت سمت و سو دادن به محتوای آثار است.
   

غلبه جوهر فرهنگی بر سیاسی

سینما هنری عامه پسند است و با توده‌های مردم نسبتی مستقیم دارد و بدون تماشاگر نمی‌تواند صنعتی شود، سینما هنر مخاطب خاص نیست، گرچه تولید در آن احتیاج به سرمایه‌گذاری و هزینه زیاد دارد و در سیر به سمت صنعتی شدن اگر مدیرانی لایق، برای اخلاقی کردن و دمیدن روح معنویت در سینما برنامه ریزی دقیق و اصولی نکنند، این هنر به بیراهه خواهد رفت.

 

شاید عده‌ای باشند که با ورود به عالم سینما از این هنر صرفاً توقع سوداگری و کسب سود دارند و از دل این موضوع دوست داشته باشند منزلتی اجتماعی هم برای خود دست و پا کنند اما اگر مدیران کارآمد و دلسوز به سرمایه‌های خصوصی سمت و سوی مشخص ندهند و این حوزه صرفاً به دست نامرئی سرمایه سپرده شود و ذائقه مخاطب به حال خود رها شود، در عرصه فرهنگ و هنر شاهد رشد و تقویت در مفاهیم و معانی نخواهیم بود و سینما نمی‌تواند کارکردی به سود فرهنگ ارائه کند.

 

شاخصه مهم دیگری که باید مدیر سازمان سینمایی وزارت ارشاد از آن برخوردار باشد توان برقراری ارتباط با بدنه و اهالی سینما به نحو احسن است. این مسئله نیازمند این است که فرد موردنظر شخصاً فعالیتی مستمر در سینمای کشور داشته باشد و سابقه کاری او نیز نشان از توانمندی در تعامل با سینماگران داشته باشد.  بنابراین سکانداری سازمان سینمایی در این برهه امری خطیر و سرنوشت‌ساز محسوب می‌شود.

 

محمد خزاعی می تواند نمونه ای از این دست باشد، مدیری که همواره کوشیده در انتخاب هایش منافع ملی را در نظر بگیرد و در تعاملاتش با طیف ها و سلیقه های مختلف کار کند. فردی که تجربه مدیریت چند دوره از جشنواره های فجر و مقاومت را از سر گذرانده، اشراف بر تولید سینما و اثار مربوط به موضوعات بین الملل و شناخت ظرفیتها و توانمندیهای سینما در این حوزه و از همه مهمتر اعتقاد به سینمای مردمی دارد و توان خود را در این زمنیه نشان داده است. 

 

مدیری که جوهر فرهنگی او بیش از جوهر سیاسی‌اش باشد، سینماگران او را به عنوان مدیری سینمایی بشناسند، از نیروی جوانی بهره مند باشد و از همه مهم تر فهم درست و دقیقی از نیازها و اقتضائات سینمای منطبق با منافع ملی داشته باشد، گوهری است که وزیر ارشاد دولت دوازدهم لازم است به کشف آن نائل آید.
سینمای ایران نیازمند پرهیز از رویکردهای مبتنی بر رشد سینمای جشنواره‌ای و اتخاذ نگاه به درون است. مدیر جدید سازمان سینمایی باید برای صنعتی کردن سینمای کشور راه سینمای جشنواره‌ای در کشور را به سمت سینمای مردمی تغییر دهد.
 
لازم است که سینماگر ایرانی به جای جوایز خارجی به پول بلیت مردم کشور خود چشم بدوزد و جایزه جشنواره‌های خارجی برای او از اهمیتی اولیه برخوردار نباشد. فیلمساز ایرانی باید به این رشد برسد که جایزه اصلی را باید از دست مردم کشور خود دریافت کند و اقبال ملی به فیلم او از هر جایزه دیگری ارزشمندتر است.
این گرایش در سینما احتیاج به سیاستگذاری و نگاه تحول خواه یک مدیر کارآمد و توانا دارد تا راه سینمای منطبق با منافع ملی را هموار کند و بستری برای سینماگران بسازد که در آن دست به تولیداتی بزنند که مخاطب انبوه را با سینمای ایران آشتی بدهند. برای نیل به این مقصود وزیر ارشاد دولت دوازدهم باید انتخابی هوشمندانه و سرنوشت‌ساز را رقم بزند.

 

چه کسی سکاندار سینمای ایران می‌شود؟

بازیکنان تیم‌ملی چه واکنشی به محرومیت مسعود و احسان نشان می‌دهند؟

بازیکنان تیم‌ملی چه واکنشی به محرومیت مسعود و احسان نشان می‌دهند؟

محرومیت مسعود شجاعی و احسان حاج صفی از بازی های ملی، قابل پیش بینی به نظر می رسد.
به گزارش   افق نیوز ، این دو مقابل نماینده رژیم اشغالگر قدس بازی کردند و به گفته داورزنی، از خط قرمزها گذشتند. حالا این دو بازیکن دیگر اجازه حضور در بازی های ملی را ندارند و معلوم نیست این محرومیت تا چه زمان خواهد بود. حالا باید دید واکنش بازیکنان تیم ملی به این محرومیت چیست؟ همه آنها گفته بودند کنار این دو بازیکن خواهند بود و تنهایشان نمی گذارند. آیا قرار است آنها واکنشی نشان دهند؟ آیا کی روش پیغام تازه ای برای تمام بازیکنانش خواهد داشت؟!
منبع: 

بازیکنان تیم‌ملی چه واکنشی به محرومیت مسعود و احسان نشان می‌دهند؟

محرومیت مسعود شجاعی و احسان حاج صفی از بازی های ملی، قابل پیش بینی به نظر می رسد.
به گزارش   افق نیوز ، این دو مقابل نماینده رژیم اشغالگر قدس بازی کردند و به گفته داورزنی، از خط قرمزها گذشتند. حالا این دو بازیکن دیگر اجازه حضور در بازی های ملی را ندارند و معلوم نیست این محرومیت تا چه زمان خواهد بود. حالا باید دید واکنش بازیکنان تیم ملی به این محرومیت چیست؟ همه آنها گفته بودند کنار این دو بازیکن خواهند بود و تنهایشان نمی گذارند. آیا قرار است آنها واکنشی نشان دهند؟ آیا کی روش پیغام تازه ای برای تمام بازیکنانش خواهد داشت؟!
منبع: 

بازیکنان تیم‌ملی چه واکنشی به محرومیت مسعود و احسان نشان می‌دهند؟