توصیه کاپیتان سابق استقلال به مظلومی؛ فقط نترس، همین!

توصیه کاپیتان سابق استقلال به مظلومی؛ فقط نترس، همین!

داریوش یزدانی با توجه به نزدیک شدن فینال جام حذفی و رویارویی استقلال مقابل ذوب آهن، در صفحه اجتماعی خود توصیه هایی خطاب به سرمربی تیم محبوبش داشته است.

یزدانی نوشت: «آقاى مظلومى امیدوارم که در فینال جام حذفى با آرامش کامل کنار تیم باشید و در طول بازى تنها به فکر اتخاذ تصمیمات صحیح باشید نه در گیر کلماتى چون پیروزى و یا شکست.

توجه بی حد و حصر به نتیجه کار که پیروزى و یا شکست است، ترس شما را در مرحله مهم تصمیم گیری افزایش می دهد و اصولا ترس از شکست مانع گرفتن تصمیم های صحیح می شود.»

۱۰۹

توصیه کاپیتان سابق استقلال به مظلومی؛ فقط نترس، همین!

داریوش یزدانی با توجه به نزدیک شدن فینال جام حذفی و رویارویی استقلال مقابل ذوب آهن، در صفحه اجتماعی خود توصیه هایی خطاب به سرمربی تیم محبوبش داشته است.

یزدانی نوشت: «آقاى مظلومى امیدوارم که در فینال جام حذفى با آرامش کامل کنار تیم باشید و در طول بازى تنها به فکر اتخاذ تصمیمات صحیح باشید نه در گیر کلماتى چون پیروزى و یا شکست.

توجه بی حد و حصر به نتیجه کار که پیروزى و یا شکست است، ترس شما را در مرحله مهم تصمیم گیری افزایش می دهد و اصولا ترس از شکست مانع گرفتن تصمیم های صحیح می شود.»

۱۰۹

توصیه کاپیتان سابق استقلال به مظلومی؛ فقط نترس، همین!

آهنگ جدید

توهین روزنامه اصلاح طلب به منتخبان خبره ملت/ رئیس شدن، فقط برای منتخب انتهای لیست اصلاحات خوب است!

توهین روزنامه اصلاح طلب به منتخبان خبره ملت/ رئیس شدن، فقط برای منتخب انتهای لیست اصلاحات خوب است!

گروه سیاست جهان نیوز ـ یک روز پس از رأی منتخبان ملت به آیت الله احمد جنتی به عنوان رئیس مجلس خبرگان رهبری، رسانه های مجازی و مکتوب اصلاح طلب با قیاس گیری از رای دبیر شورای نگهبان در تهران و کسب رای اکثریت وی در مجلس خبرگان رهبری، آن را ناعادلانه و عاملی برای نشنیدن صدای رای مردم در مجلس خبرگان رهبری دانسته اند!

پیش از برگزاری مراسم افتتاحیه مجلس خبرگان دوره پنجم، رسانه‌های اصلاح‌طلب تلاش زیادی کردند تا با جنجال‌های رسانه‌ای انتخابات خبرگان را به عرصه رقابت‌های جناحی تبدیل کنند و تحلیل‌های متعددی را درباره ریاست خبرگان مطرح کردند که هیچ‌کدام از آنها درست از آب درنیامد.

نمونه مهدی کروبی، ابطال کننده ادعاهای اصلاح طلبان

یکی از استدلال های رسانه های اصلاح طلب در مذمت رأی آوردن آیت الله جنتی به عنوان رئیس، ورود ایشان به عنوان نفر آخر منتخبان مردم تهران به مجلس خبرگان رهبری بود. این رسانه ها می گویند چرا باید کسی که نفر آخر شده است رئیس شود و این انتخاب را دهن کجی به رأی مردم تلقی کردند.

اما این اتفاق نمونه مشابهی داشته است که نمایندگان اصلاح طلب آن را رقم زده اند. مهدی کروبی هم به همین ترتیب رئیس مجلس ششم شد.

مهدی کروبی در انتخابات مجلس ششم از سوی مجمع روحانیون مبارز کاندیدا گردید و  با ۸۹۲٬۶۴۰ رای رتبه 25 را در تهران به دست آورد، ولی در نهایت با رای نمایندگان در مجلس ششم بر صندلی ریاست تکیه زد.

آن زمان رقیب اصلاح طلبان اخلاق انتخاباتی و سیاسی را زیر پا نگذاشتند و با افکار عمومی بازی نکردند اما امروز یک سلیقه سیاسی که همیشه دوست دارد پیروز میدان باشد و آزمون خود را با کارنامه مردودی در تحمل شکست پس داده است، بار دیگر کم طاقتی خود را با کنایه های غیر اخلاقی به آیت الله جنتی به نمایش می گذارد.

هم نوایی روزنامه اصلاح طلب با رسانه های ضد انقلاب

بی بی سی در گزارشی در خصوص فرآیند رای آوری آیت الله احمد جنتی می آورد:”احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان در ایران، به عنوان رئیس جدید مجلس خبرگان رهبری انتخاب شده است. جنتی با کسب ۵۱ رأی انتخاب شد. ابراهیم امینی و محمود هاشمی شاهرودی دیگر نامزدها به ترتیب ٢١ و ١٣ رأی کسب کردند. جنتی، که از او با عنوان یک روحانی تندرو اصولگرا نام برده می‌شود، از نامزدهای تهران برای نمایندگی خبرگان بود که به عنوان نفر آخر از این حوزه به مجلس راه یافت. محمد یزدی، رئیس قبلی خبرگان، نتوانست در این دوره به عضویت این نهاد انتخاب شود. رفسنجانی، رئیس اسبق مجلس خبرگان و نماینده اول تهران در این مجلس، برای تصدی ریاست خبرگان نامزد نشده بود.”

صدای آمریکا نیز در گزارش کوتاه خود می نویسد:” احمد جنتی که رتبه آخر انتخابات مجلس خبرگان در شهر تهران را کسب کرده بود، به عنوان رئیس جدید مجلس خبرگان  انتخاب شد.

 جنتی که منصوب آیت الله خامنه ای به عنوان دبیر شورای نگهبان است،توانست ۵۱ رای از ۸۶ رای را به خود اختصاص دهد. مجلس خبرگان رهبری ۸۸ عضو دارد. او که اسفند امسال ۹۰ ساله می شود، دو سال می تواند ریاست این مجلس را داشته باشد. رفسنجانی که با حدود یک میلیون رای بیشتر از احمد جنتی رتبه اول در انتخابات مجلس خبرگان در شهر تهران را بدست آورد، برای ریاست مجلس نامزد نشد.

رقبای جنتی برای تصدی ریاست خبرگان، امینی و هاشمی شاهرودی بودند که به ترتیب ۲۱ و ۱۳ رای آوردند.”

توهین روزنامه اصلاح طلب به منتخبان خبره ملت به خاطر برگزیدن آیت الله جنتی

چند روزنامه اصلاح طلب نیز امروز با تیترهایی اینگونه القا کردند که منتخب آخر تهران، ریاست مجلس خبرگان را از آن خود کرد.

روزنامه “قانون” در گزارشی با عنوان توهین آمیز “آخرِ اول” به قلم فرزند معنوی وزیر اطلاعات! می آورد:” حواس‌ها پرت منازعات بر سر رياست مجلس بود. كمتر كسي به اين موضوع مهم اهميت مي‌داد. گويي خبرگان مردم به سايه رفته‌است! ناگهان با مصاحبه يكي از چهره‌هاي محافظه‌كار، نظرها جلب شد. گزينه‌ها از آيت‌ا… اميني گرفته تا  آيت‌ا… جنتي معرفي شدند. هر كدام نامزد يك جريان بودند ولي در اين بين تفاوتي مهم وجود داشت. گزينه اول از طيفي بيرون آمده بود كه خود را پيروز مي‌دانست و  گزينه دوم، تنها بازمانده ليستي بود كه تمام سعي خود را كرد تا در تهران موفق شود ولي به جايي نرسيد.افكار عمومي تصور مي‌كردند با توجه به اينكه ليستي تنها در تهران توانسته رقباي خود را پشت سر بگذارد، پس تمام 88 كرسي اين مجلس در اختيار آنهاست، اما اين تصور از اساس درست نبود!”

این روزنامه اصلاح طلب که پشتوانه یکی از وزرای امنیتی کابینه را به همراه داشته و سابقه توقیف نیز در کارنامه خود دارد، در لفافه به تقسیم دموکراسی به خوب و بد می پردازد و در واقع انتخابات را وقتی خوب می داند که به نفع جریان اصلاحات تمام شود:”به گفته‌هاشمي، براي آن روز نيازي نيست افراد رئيس باشند ولي نكته مهمي كه در اين روزها ديده نمي‌شود و نخبگان سياسي نيز توجهي به آن ندارند، سرخوردگي بدنه اجتماعي است كه احساس مي‌كرد، بايد تغييراتي ملموس در اين انتخابات صورت گيرد. ولي وقتي نماينده مورد حمايت‌هاشمي، يعني اميني در انتخابات 95 وارد گود مي شود و با رايي كمتر از‌هاشمي در انتخابات 93 بازي را واگذار مي‌كند، يعني اوضاع نه تنها با گذشته تفاوتي نكرده بلكه با اين آمار اوضاع از قبل نيز بيشتر به نفع ياران جنتي است.”

اما این گزارش با خروج از چهارچوب اخلاقی در بند پایانی، رأی مردم را به تهرانی و شهرستانی تقسیم کرده و با توهین ضمنی به رأی مردم غیر مرکزنشین در استان ها به منتخبان خود در مجلس خبرگان رهبری می آورد:”بايد اشاره شود اگر يزدي و مصباح را مردم تهران از مجلس خبرگان كنار زدند، ولي چندين مصباح و يزدي ديگر را مردم شهرستان‌ها وارد اين مجلس كرده‌اند. اين موضوع به راحتي معادلات جرياني كه دل به تغيير در شاكله خبرگان بسته بودند را نقش بر آب كرد و بايد براي رسيدن به اهدافي كه در سر داشتند، راهبردي ديگر بينديشند، چرا كه ديگر نه 7 اسفندي در كار است، نه بدنه اجتماعي كه به راحتي گزينه‌هاي مد نظر را انتخاب كنند. حتي اين نكته را نيز فراموش نكنيم كه شايد ديگر‌هاشمي نيز در ميان نباشد كه به راحتي و با درايت خود بتواند، مردم را مجاب كند تا به چهره‌هايي راي دهند كه علقه‌اي به آنها ندارند و بخشي از خواسته‌هاي آنها با پيشينه برخي بزرگان متفاوت بوده است و تنها به دليل قرار گرفتن نام آنها در كنار‌هاشمي، روحاني و خميني، راه براي ابقاي دوباره آنها باز شد.”

اثبات مجدد کم ظرفیتی جریان اصلاح طلب در پذیرش شکست

اتفاقات متعدد سیاسی در کشور نشان می دهد، نگاه برخی اصلاح طلبان از روزنامه نگاران و تحلیل گران آنان گرفته تا رسانه های پرشمار مجازی و مکتوب، به رای مردم، به خوب و بد تقسیم می شود و در مرام سیاسی شان رای مردم و دموکراسی قابلیت تقسیم به مثبت و منفی را دارد.

نمونه های پرشماری وجود دارد که نشان می دهد رای مردم در مجالس شورای اسلامی و خبرگان رهبری، لزوما تامین کننده خواست آنان برای در اختیار گرفتن صندلی نخست این مجالس نبوده است. با منطق این روزهای اصلاح طلبان باید دکتر طیب نیا وزیر اقتصاد دولت روحانی نیز با توجه به رای اعتماد بالای خود در مجلس نهم، جایگاه معاون اولی دولت را از آن خود کند.

افزایش ظرفیت در زمان هایی که شکست بر یک جریان سیاسی وارد می شود، مدت هاست که توسط اصلاح طلبان تمرین نشده و آزمون شکست خورده سال 88 به خوبی روشن کننده این مثال است.

توهین روزنامه اصلاح طلب به منتخبان خبره ملت/ رئیس شدن، فقط برای منتخب انتهای لیست اصلاحات خوب است!

گروه سیاست جهان نیوز ـ یک روز پس از رأی منتخبان ملت به آیت الله احمد جنتی به عنوان رئیس مجلس خبرگان رهبری، رسانه های مجازی و مکتوب اصلاح طلب با قیاس گیری از رای دبیر شورای نگهبان در تهران و کسب رای اکثریت وی در مجلس خبرگان رهبری، آن را ناعادلانه و عاملی برای نشنیدن صدای رای مردم در مجلس خبرگان رهبری دانسته اند!

پیش از برگزاری مراسم افتتاحیه مجلس خبرگان دوره پنجم، رسانه‌های اصلاح‌طلب تلاش زیادی کردند تا با جنجال‌های رسانه‌ای انتخابات خبرگان را به عرصه رقابت‌های جناحی تبدیل کنند و تحلیل‌های متعددی را درباره ریاست خبرگان مطرح کردند که هیچ‌کدام از آنها درست از آب درنیامد.

نمونه مهدی کروبی، ابطال کننده ادعاهای اصلاح طلبان

یکی از استدلال های رسانه های اصلاح طلب در مذمت رأی آوردن آیت الله جنتی به عنوان رئیس، ورود ایشان به عنوان نفر آخر منتخبان مردم تهران به مجلس خبرگان رهبری بود. این رسانه ها می گویند چرا باید کسی که نفر آخر شده است رئیس شود و این انتخاب را دهن کجی به رأی مردم تلقی کردند.

اما این اتفاق نمونه مشابهی داشته است که نمایندگان اصلاح طلب آن را رقم زده اند. مهدی کروبی هم به همین ترتیب رئیس مجلس ششم شد.

مهدی کروبی در انتخابات مجلس ششم از سوی مجمع روحانیون مبارز کاندیدا گردید و  با ۸۹۲٬۶۴۰ رای رتبه 25 را در تهران به دست آورد، ولی در نهایت با رای نمایندگان در مجلس ششم بر صندلی ریاست تکیه زد.

آن زمان رقیب اصلاح طلبان اخلاق انتخاباتی و سیاسی را زیر پا نگذاشتند و با افکار عمومی بازی نکردند اما امروز یک سلیقه سیاسی که همیشه دوست دارد پیروز میدان باشد و آزمون خود را با کارنامه مردودی در تحمل شکست پس داده است، بار دیگر کم طاقتی خود را با کنایه های غیر اخلاقی به آیت الله جنتی به نمایش می گذارد.

هم نوایی روزنامه اصلاح طلب با رسانه های ضد انقلاب

بی بی سی در گزارشی در خصوص فرآیند رای آوری آیت الله احمد جنتی می آورد:”احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان در ایران، به عنوان رئیس جدید مجلس خبرگان رهبری انتخاب شده است. جنتی با کسب ۵۱ رأی انتخاب شد. ابراهیم امینی و محمود هاشمی شاهرودی دیگر نامزدها به ترتیب ٢١ و ١٣ رأی کسب کردند. جنتی، که از او با عنوان یک روحانی تندرو اصولگرا نام برده می‌شود، از نامزدهای تهران برای نمایندگی خبرگان بود که به عنوان نفر آخر از این حوزه به مجلس راه یافت. محمد یزدی، رئیس قبلی خبرگان، نتوانست در این دوره به عضویت این نهاد انتخاب شود. رفسنجانی، رئیس اسبق مجلس خبرگان و نماینده اول تهران در این مجلس، برای تصدی ریاست خبرگان نامزد نشده بود.”

صدای آمریکا نیز در گزارش کوتاه خود می نویسد:” احمد جنتی که رتبه آخر انتخابات مجلس خبرگان در شهر تهران را کسب کرده بود، به عنوان رئیس جدید مجلس خبرگان  انتخاب شد.

 جنتی که منصوب آیت الله خامنه ای به عنوان دبیر شورای نگهبان است،توانست ۵۱ رای از ۸۶ رای را به خود اختصاص دهد. مجلس خبرگان رهبری ۸۸ عضو دارد. او که اسفند امسال ۹۰ ساله می شود، دو سال می تواند ریاست این مجلس را داشته باشد. رفسنجانی که با حدود یک میلیون رای بیشتر از احمد جنتی رتبه اول در انتخابات مجلس خبرگان در شهر تهران را بدست آورد، برای ریاست مجلس نامزد نشد.

رقبای جنتی برای تصدی ریاست خبرگان، امینی و هاشمی شاهرودی بودند که به ترتیب ۲۱ و ۱۳ رای آوردند.”

توهین روزنامه اصلاح طلب به منتخبان خبره ملت به خاطر برگزیدن آیت الله جنتی

چند روزنامه اصلاح طلب نیز امروز با تیترهایی اینگونه القا کردند که منتخب آخر تهران، ریاست مجلس خبرگان را از آن خود کرد.

روزنامه “قانون” در گزارشی با عنوان توهین آمیز “آخرِ اول” به قلم فرزند معنوی وزیر اطلاعات! می آورد:” حواس‌ها پرت منازعات بر سر رياست مجلس بود. كمتر كسي به اين موضوع مهم اهميت مي‌داد. گويي خبرگان مردم به سايه رفته‌است! ناگهان با مصاحبه يكي از چهره‌هاي محافظه‌كار، نظرها جلب شد. گزينه‌ها از آيت‌ا… اميني گرفته تا  آيت‌ا… جنتي معرفي شدند. هر كدام نامزد يك جريان بودند ولي در اين بين تفاوتي مهم وجود داشت. گزينه اول از طيفي بيرون آمده بود كه خود را پيروز مي‌دانست و  گزينه دوم، تنها بازمانده ليستي بود كه تمام سعي خود را كرد تا در تهران موفق شود ولي به جايي نرسيد.افكار عمومي تصور مي‌كردند با توجه به اينكه ليستي تنها در تهران توانسته رقباي خود را پشت سر بگذارد، پس تمام 88 كرسي اين مجلس در اختيار آنهاست، اما اين تصور از اساس درست نبود!”

این روزنامه اصلاح طلب که پشتوانه یکی از وزرای امنیتی کابینه را به همراه داشته و سابقه توقیف نیز در کارنامه خود دارد، در لفافه به تقسیم دموکراسی به خوب و بد می پردازد و در واقع انتخابات را وقتی خوب می داند که به نفع جریان اصلاحات تمام شود:”به گفته‌هاشمي، براي آن روز نيازي نيست افراد رئيس باشند ولي نكته مهمي كه در اين روزها ديده نمي‌شود و نخبگان سياسي نيز توجهي به آن ندارند، سرخوردگي بدنه اجتماعي است كه احساس مي‌كرد، بايد تغييراتي ملموس در اين انتخابات صورت گيرد. ولي وقتي نماينده مورد حمايت‌هاشمي، يعني اميني در انتخابات 95 وارد گود مي شود و با رايي كمتر از‌هاشمي در انتخابات 93 بازي را واگذار مي‌كند، يعني اوضاع نه تنها با گذشته تفاوتي نكرده بلكه با اين آمار اوضاع از قبل نيز بيشتر به نفع ياران جنتي است.”

اما این گزارش با خروج از چهارچوب اخلاقی در بند پایانی، رأی مردم را به تهرانی و شهرستانی تقسیم کرده و با توهین ضمنی به رأی مردم غیر مرکزنشین در استان ها به منتخبان خود در مجلس خبرگان رهبری می آورد:”بايد اشاره شود اگر يزدي و مصباح را مردم تهران از مجلس خبرگان كنار زدند، ولي چندين مصباح و يزدي ديگر را مردم شهرستان‌ها وارد اين مجلس كرده‌اند. اين موضوع به راحتي معادلات جرياني كه دل به تغيير در شاكله خبرگان بسته بودند را نقش بر آب كرد و بايد براي رسيدن به اهدافي كه در سر داشتند، راهبردي ديگر بينديشند، چرا كه ديگر نه 7 اسفندي در كار است، نه بدنه اجتماعي كه به راحتي گزينه‌هاي مد نظر را انتخاب كنند. حتي اين نكته را نيز فراموش نكنيم كه شايد ديگر‌هاشمي نيز در ميان نباشد كه به راحتي و با درايت خود بتواند، مردم را مجاب كند تا به چهره‌هايي راي دهند كه علقه‌اي به آنها ندارند و بخشي از خواسته‌هاي آنها با پيشينه برخي بزرگان متفاوت بوده است و تنها به دليل قرار گرفتن نام آنها در كنار‌هاشمي، روحاني و خميني، راه براي ابقاي دوباره آنها باز شد.”

اثبات مجدد کم ظرفیتی جریان اصلاح طلب در پذیرش شکست

اتفاقات متعدد سیاسی در کشور نشان می دهد، نگاه برخی اصلاح طلبان از روزنامه نگاران و تحلیل گران آنان گرفته تا رسانه های پرشمار مجازی و مکتوب، به رای مردم، به خوب و بد تقسیم می شود و در مرام سیاسی شان رای مردم و دموکراسی قابلیت تقسیم به مثبت و منفی را دارد.

نمونه های پرشماری وجود دارد که نشان می دهد رای مردم در مجالس شورای اسلامی و خبرگان رهبری، لزوما تامین کننده خواست آنان برای در اختیار گرفتن صندلی نخست این مجالس نبوده است. با منطق این روزهای اصلاح طلبان باید دکتر طیب نیا وزیر اقتصاد دولت روحانی نیز با توجه به رای اعتماد بالای خود در مجلس نهم، جایگاه معاون اولی دولت را از آن خود کند.

افزایش ظرفیت در زمان هایی که شکست بر یک جریان سیاسی وارد می شود، مدت هاست که توسط اصلاح طلبان تمرین نشده و آزمون شکست خورده سال 88 به خوبی روشن کننده این مثال است.

توهین روزنامه اصلاح طلب به منتخبان خبره ملت/ رئیس شدن، فقط برای منتخب انتهای لیست اصلاحات خوب است!

car

نگاهی به درماندگی آمریکا در سوریه/ چرا ترامپ فقط منتقد اوباما است نه مخالف اصول سیاست خارجه او!

نگاهی به درماندگی آمریکا در سوریه/ چرا ترامپ فقط منتقد اوباما است نه مخالف اصول سیاست خارجه او!

گروه بین الملل جهان نیوزـ در میان جامعه تحلیلی همچنان تلاش برای بدست آوردن چارچوب احتمالی سیاست خارجه دونالد ترامپ از میان اظهاراتش به نتیجه خاصی منتهی نشده است. البته این هم به دلیل این است که سخنان وی داری تناقض بوده و از چارچوب خاصی پیروی نمی کند. ترامپ نکته استراتژیکی در اظهاراتش بیان نمی کند که از اظهاراتش بتواند یک چارچوب کلی درآورد. اظهارات گاه تند و تیز وی درباره برخی پرونده های بین المللی تنها یک سخن عجولانه و هجومی محسوب می شود و یک چارچوب و استراتژی مشخص را دنبال نمی کند. همچنانکه وی اگر در یک پرونده بین المللی اظهاراتی تهاجمی بیان می کند درست در یک پرونده دیگر که حتی اهمیت بیشتری از آن دارد از یک سیاست منفعلانه حمایت می کند!

حتی شاید این سخن که سیاست خارجه وی اگر به کاخ سفید راه یابد تهاجمی خواهد بود نیز برآورد دقیقی نیست. زیرا ترامپ تقریبا در بسیاری از پرونده های مهم سیاست خارجه آمریکا همانند پرونده هسته ای ایران، کره شمالی و حتی چین بیان نکرده که اگر سیاست های اوباما را در اینباره قبول ندارد در عوض ان چه برنامه ای خواهد داشت؟ در همین اظهارات گاه تند و تهاجمی وی هیچ برنامه و اصول مشخصی دیده نمی شود الا مخالفت خوانی با اوباما.

اما یکی از پرونده های مهمی که هر کاندیدای ریاست جمهوری در آمریکا باید درباره آن سخن بگویید و اظهاراتش درباره این پرونده بخش زیادی از نوع سیاست خارجه آمریکا در قبال حتی خاورمیانه مشخص خواهد کرد، پرونده سوریه می باشد.

دونالد ترامپ نامزد احتمالی جمهوری خواهان در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا گفت اگر رئیس جمهور آمریکا شود تلاش خود را بر از بین بردن سازمان (تکفیری صهیونیستی) داعش متمرکز خواهد کرد و اقدام نظامی بر ضد بشار اسد رئیس جمهور سوریه انجام نخواهد داد.

ترامپ در مصاحبه ای که با شبکه «ام اس ان بی سی» آمریکا انجام داد، افزود: هیچ نیروی آمریکایی به عراق یا لیبی اعزام نخواهد کرد و در خارج از سوریه باقی خواهد ماند و به نفع یا بر ضد بشار اسد جنگ نخواهد کرد.

وی افزود: آمریکا مشکلات بزرگتری از مسئله بشار اسد دارد و ارتش آمریکا را برای نابودی داعش خواهد فرستاد.

وی همچنین از تصمیم آمریکا برای ورود به عراق در سال 2003 انتقاد و آن را تصمیمی «بد» توصیف کرد.

ترامپ همچنین با انتقاد از روش باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا که نیروهای آمریکایی را از عراق خارج کرد، این تصمیم را موجب ایجاد داعش دانست.

عدم دخالت نظامی علیه سوریه یعنی اذعان دوباره یکی از مهمترین چهره های آمریکایی برای اینکه آمریکا دیگر در موقعیت جنگی نمی تواند قرار بگیرد.

یکی از اصلی ترین پایه های سیاست خارجه اوباما در قبال سوریه و خاورمیانه نیز همین بود که هزینه بالای جنگ برای آمریکا دیگر صرفه نداشته و اوباما حتی به قیمت ناراضی شدن متحدینی همچون عربستان هیچگاه زیر بار دخالت نظامی در سوریه نرفت. به همین دلیل وقتی ترامپ هم نمی خواهد – بخوانید نمی تواند- از گزینه نظامی در مهمترین پرونده خاورمیانه استفاده کند، چارچوب سیاست خارجه وی بسیار شبیه اوباما خواهد شد با این تفاوت که لفاظی و اظهارات تند و تیزش بیشتر می باشد!

به تعبیر دیگر دونالد ترامپ تنها یک منتقد تبلیغاتی اوباما است نه حتی مخالف چارچوب حقیقی سیاست خارجه اوباما. ترامپ اظهاراتش بیش از هر کاندیدای دیگری در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تبلیغاتی تر – توخالی تر-  است و بی جهت نیست که وی در میانه حتی رسانه های آمریکایی نیز یکی از پوپولیست ترین چهرهای خواهان ریاست جمهوری آمریکا در سالهای اخیر لقب گرفته است.

نگاهی به درماندگی آمریکا در سوریه/ چرا ترامپ فقط منتقد اوباما است نه مخالف اصول سیاست خارجه او!

گروه بین الملل جهان نیوزـ در میان جامعه تحلیلی همچنان تلاش برای بدست آوردن چارچوب احتمالی سیاست خارجه دونالد ترامپ از میان اظهاراتش به نتیجه خاصی منتهی نشده است. البته این هم به دلیل این است که سخنان وی داری تناقض بوده و از چارچوب خاصی پیروی نمی کند. ترامپ نکته استراتژیکی در اظهاراتش بیان نمی کند که از اظهاراتش بتواند یک چارچوب کلی درآورد. اظهارات گاه تند و تیز وی درباره برخی پرونده های بین المللی تنها یک سخن عجولانه و هجومی محسوب می شود و یک چارچوب و استراتژی مشخص را دنبال نمی کند. همچنانکه وی اگر در یک پرونده بین المللی اظهاراتی تهاجمی بیان می کند درست در یک پرونده دیگر که حتی اهمیت بیشتری از آن دارد از یک سیاست منفعلانه حمایت می کند!

حتی شاید این سخن که سیاست خارجه وی اگر به کاخ سفید راه یابد تهاجمی خواهد بود نیز برآورد دقیقی نیست. زیرا ترامپ تقریبا در بسیاری از پرونده های مهم سیاست خارجه آمریکا همانند پرونده هسته ای ایران، کره شمالی و حتی چین بیان نکرده که اگر سیاست های اوباما را در اینباره قبول ندارد در عوض ان چه برنامه ای خواهد داشت؟ در همین اظهارات گاه تند و تهاجمی وی هیچ برنامه و اصول مشخصی دیده نمی شود الا مخالفت خوانی با اوباما.

اما یکی از پرونده های مهمی که هر کاندیدای ریاست جمهوری در آمریکا باید درباره آن سخن بگویید و اظهاراتش درباره این پرونده بخش زیادی از نوع سیاست خارجه آمریکا در قبال حتی خاورمیانه مشخص خواهد کرد، پرونده سوریه می باشد.

دونالد ترامپ نامزد احتمالی جمهوری خواهان در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا گفت اگر رئیس جمهور آمریکا شود تلاش خود را بر از بین بردن سازمان (تکفیری صهیونیستی) داعش متمرکز خواهد کرد و اقدام نظامی بر ضد بشار اسد رئیس جمهور سوریه انجام نخواهد داد.

ترامپ در مصاحبه ای که با شبکه «ام اس ان بی سی» آمریکا انجام داد، افزود: هیچ نیروی آمریکایی به عراق یا لیبی اعزام نخواهد کرد و در خارج از سوریه باقی خواهد ماند و به نفع یا بر ضد بشار اسد جنگ نخواهد کرد.

وی افزود: آمریکا مشکلات بزرگتری از مسئله بشار اسد دارد و ارتش آمریکا را برای نابودی داعش خواهد فرستاد.

وی همچنین از تصمیم آمریکا برای ورود به عراق در سال 2003 انتقاد و آن را تصمیمی «بد» توصیف کرد.

ترامپ همچنین با انتقاد از روش باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا که نیروهای آمریکایی را از عراق خارج کرد، این تصمیم را موجب ایجاد داعش دانست.

عدم دخالت نظامی علیه سوریه یعنی اذعان دوباره یکی از مهمترین چهره های آمریکایی برای اینکه آمریکا دیگر در موقعیت جنگی نمی تواند قرار بگیرد.

یکی از اصلی ترین پایه های سیاست خارجه اوباما در قبال سوریه و خاورمیانه نیز همین بود که هزینه بالای جنگ برای آمریکا دیگر صرفه نداشته و اوباما حتی به قیمت ناراضی شدن متحدینی همچون عربستان هیچگاه زیر بار دخالت نظامی در سوریه نرفت. به همین دلیل وقتی ترامپ هم نمی خواهد – بخوانید نمی تواند- از گزینه نظامی در مهمترین پرونده خاورمیانه استفاده کند، چارچوب سیاست خارجه وی بسیار شبیه اوباما خواهد شد با این تفاوت که لفاظی و اظهارات تند و تیزش بیشتر می باشد!

به تعبیر دیگر دونالد ترامپ تنها یک منتقد تبلیغاتی اوباما است نه حتی مخالف چارچوب حقیقی سیاست خارجه اوباما. ترامپ اظهاراتش بیش از هر کاندیدای دیگری در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تبلیغاتی تر – توخالی تر-  است و بی جهت نیست که وی در میانه حتی رسانه های آمریکایی نیز یکی از پوپولیست ترین چهرهای خواهان ریاست جمهوری آمریکا در سالهای اخیر لقب گرفته است.

نگاهی به درماندگی آمریکا در سوریه/ چرا ترامپ فقط منتقد اوباما است نه مخالف اصول سیاست خارجه او!

موزیک سرا

از جذب جاسم کرار بی خبرم / فقط با خسوس و ابراهیم زاده توافق نهایی صورت گرفته

از جذب جاسم کرار بی خبرم / فقط با خسوس و ابراهیم زاده توافق نهایی صورت گرفته

حسن آذرنیا در خصوص شرایط تیم فوتبال گسترش فولاد تبریز در بازار نقل و انتقالات تابستانی اظهار داشت: «نقل و انتقالات فصل به تازگی شروع شده است و آقای کمالوند می خواهد به ما برنامه بدهد که چه بازیکنانی باید به تیم اضافه شوند و چه بازیکنانی باید از تیم بروند، بعد از گرفتن لیست از آقای کمالوند به جذب بازیکن اقدام خواهیم کرد.»

وی درباره بازیکنان خروجی تیم گفت: «هنوز بازیکنی مشخص نشده است که بخواهد از تیم برود و ما منتظر آقای کمالوند هستیم تا لیست را بدهند.»

سرپرست باشگاه گسترش فولاد تبریز درباره بازیکنان اضافه شده به تیم گفت: «در حال حاضر با خسوس و منصور ابراهیم زاده به توافق ۱۰۰ درصدی رسیدیم و وضعیت چاگو هنوز مشخص نیست و تمام نشده است.»

آذرنیا در پایان در واکنش به خبر پیوستن جاسم کرار هافبک پرحاشیه ی عراقی افزود: «هر کسی را که آقای کمالوند به ما بگوید برای جذبش اقدام می کنیم و برای پیشرفت تیم سعی می کنیم آن ها را جذب کنیم. من هنوز آقای کمالوند را ندیده ام و از این موضوع بی خبرم، اگر سرمربی تیم بخواهد این بازیکن به تیم اضافه شود باید به باشگاه اطلاع بدهد تا باشگاه برای جذب این بازیکن اقدام کند، هنوز این اتفاق نیافتاده است و اگر اتفاقی در این خصوص بیافتد طی یکی دو روز آینده رسانه ای خواهد شد.»

از جذب جاسم کرار بی خبرم / فقط با خسوس و ابراهیم زاده توافق نهایی صورت گرفته

حسن آذرنیا در خصوص شرایط تیم فوتبال گسترش فولاد تبریز در بازار نقل و انتقالات تابستانی اظهار داشت: «نقل و انتقالات فصل به تازگی شروع شده است و آقای کمالوند می خواهد به ما برنامه بدهد که چه بازیکنانی باید به تیم اضافه شوند و چه بازیکنانی باید از تیم بروند، بعد از گرفتن لیست از آقای کمالوند به جذب بازیکن اقدام خواهیم کرد.»

وی درباره بازیکنان خروجی تیم گفت: «هنوز بازیکنی مشخص نشده است که بخواهد از تیم برود و ما منتظر آقای کمالوند هستیم تا لیست را بدهند.»

سرپرست باشگاه گسترش فولاد تبریز درباره بازیکنان اضافه شده به تیم گفت: «در حال حاضر با خسوس و منصور ابراهیم زاده به توافق ۱۰۰ درصدی رسیدیم و وضعیت چاگو هنوز مشخص نیست و تمام نشده است.»

آذرنیا در پایان در واکنش به خبر پیوستن جاسم کرار هافبک پرحاشیه ی عراقی افزود: «هر کسی را که آقای کمالوند به ما بگوید برای جذبش اقدام می کنیم و برای پیشرفت تیم سعی می کنیم آن ها را جذب کنیم. من هنوز آقای کمالوند را ندیده ام و از این موضوع بی خبرم، اگر سرمربی تیم بخواهد این بازیکن به تیم اضافه شود باید به باشگاه اطلاع بدهد تا باشگاه برای جذب این بازیکن اقدام کند، هنوز این اتفاق نیافتاده است و اگر اتفاقی در این خصوص بیافتد طی یکی دو روز آینده رسانه ای خواهد شد.»

از جذب جاسم کرار بی خبرم / فقط با خسوس و ابراهیم زاده توافق نهایی صورت گرفته

آهنگ جدید

تمام بازیکنان پرسپولیس فقط با نظر برانکو جذب می‌شوند

تمام بازیکنان پرسپولیس فقط با نظر برانکو جذب می‌شوند

علی‌اکبر طاهری درباره ناراحتی علی پروین و علی دایی به خاطر شوخی که در جشن پرسپولیس با آنها شد اظهار کرد: من شب گذشته با آقای پروین صحبت کردم و او چیزی از ناراحتی‌اش به من نگفت. نمی‌دانم چرا بعضی از دوستان به دنبال ایجاد حاشیه و مشکل برای تیم هستند. روز گذشته اتفاقی در مهمانی ما رخ داد که جزو برنامه‌های ما نبود. ما این مسئله را حتی شب گذشته از طریق سایت باشگاه رسما اعلام کردیم و در همان سایت باشگاه هم به خاطر ناراحتی به وجود آمده عذرخواهی کردیم. فکر نمی‌کنم دیگر مشکلی وجود داشته باشد.

 

او در ادامه درباره جذب علیرضا بیرانوند هم گفت: بیرانوند با نظر برانکو جذب شده و صحبت از اینکه او در لیست برانکو نبوده کاملا خنده‌دار است. مگر می‌شو ما بازیکنی را جذب کنیم که در لیست سرمربی تیم‌مان نباشد؟

 

طاهری در پاسخ به این سوال که تیم را برای قهرمانی می‌بندید؟ گفت: با توجه به لیست برانکو تیمی را می‌بندیم که به لیگ یک سقوط نکنیم! (با خنده). می‌خواهیم با قدرت در فصل آینده لیگ حضور داشته باشیم و برنامه ما حضور موفق در آسیا خواهد بود. با برنامه‌ریزی درست در فصل نقل و انتقالات حاضر خواهیم شد.

 

او در پایان در پاسخ به این سوال که چرا پیشکسوتان به مهمانی باشگاه دعوت نشدند گفت: قرار بر این بود که یک مهمانی کوچک گرفته شود. اگر قرار بود همه پیشکسوتان دعوت شوند، باید مراسم بزرگتری می‌گرفتیم.

 

ایسنا

تمام بازیکنان پرسپولیس فقط با نظر برانکو جذب می‌شوند

علی‌اکبر طاهری درباره ناراحتی علی پروین و علی دایی به خاطر شوخی که در جشن پرسپولیس با آنها شد اظهار کرد: من شب گذشته با آقای پروین صحبت کردم و او چیزی از ناراحتی‌اش به من نگفت. نمی‌دانم چرا بعضی از دوستان به دنبال ایجاد حاشیه و مشکل برای تیم هستند. روز گذشته اتفاقی در مهمانی ما رخ داد که جزو برنامه‌های ما نبود. ما این مسئله را حتی شب گذشته از طریق سایت باشگاه رسما اعلام کردیم و در همان سایت باشگاه هم به خاطر ناراحتی به وجود آمده عذرخواهی کردیم. فکر نمی‌کنم دیگر مشکلی وجود داشته باشد.

 

او در ادامه درباره جذب علیرضا بیرانوند هم گفت: بیرانوند با نظر برانکو جذب شده و صحبت از اینکه او در لیست برانکو نبوده کاملا خنده‌دار است. مگر می‌شو ما بازیکنی را جذب کنیم که در لیست سرمربی تیم‌مان نباشد؟

 

طاهری در پاسخ به این سوال که تیم را برای قهرمانی می‌بندید؟ گفت: با توجه به لیست برانکو تیمی را می‌بندیم که به لیگ یک سقوط نکنیم! (با خنده). می‌خواهیم با قدرت در فصل آینده لیگ حضور داشته باشیم و برنامه ما حضور موفق در آسیا خواهد بود. با برنامه‌ریزی درست در فصل نقل و انتقالات حاضر خواهیم شد.

 

او در پایان در پاسخ به این سوال که چرا پیشکسوتان به مهمانی باشگاه دعوت نشدند گفت: قرار بر این بود که یک مهمانی کوچک گرفته شود. اگر قرار بود همه پیشکسوتان دعوت شوند، باید مراسم بزرگتری می‌گرفتیم.

 

ایسنا

تمام بازیکنان پرسپولیس فقط با نظر برانکو جذب می‌شوند

خرید بک لینک

عکس

فقط سه بازی کامل / ماجراهای عجیب ستاره “پرسپولیسی”

فقط سه بازی کامل / ماجراهای عجیب ستاره “پرسپولیسی”

پیام صادقیان فصل عجیبی را پشت سر می‌گذارد. ستاره پیشین ذوب‌آهن که در پرسپولیس اسم و رسمی برای خودش دست و پا کرد و به محبوبیت رسید، بعد از دو فصل حضور در جمع سرخپوشان ابتدای لیگ امسال به نفت تهران پیوست. در حقیقت پرسپولیسی‌ها او را نخواستند و پیام شاگرد منصوریان شد تا نشان بدهد قضاوت برانکو در مورد او اشتباه بوده است. منصوریان و صادقیان هر دو از احیای پیام حرف می‌زدند؛ اتفاقی که در نهایت رخ نداد تا این بازیکن در تعطیلات بین دو نیم‌فصل راهی صبای قم شود. او امیدوار بود علی دایی که با جذب این بازیکن برای پرسپولیس در ابتدای لیگ سیزدهم کمک بزرگی به وی کرده بود، این بار هم او را به مرز آمادگی برساند، اما فعلا صبا هم تجربه موفقی برای پیام نبوده است. صادقیان البته بد بازی نمی‌کند، اما تیم‌های او در این فصل چنان که باید نتیجه نگرفته‌اند. از همه جالب‌تر اینکه نفت با پیام حال و روز خوشی نداشت، اما بدون او روزهای بهتری را تجربه می‌کند؛ درست برعکس اتفاقی که برای صبای قم رخ داد!

 

آمار عجیب

صادقیان در پایان هفته هفدهم از نفت تهران جدا شد. در آن زمان تیم منصوریان با ۲۵امتیاز در رده هشتم جدول قرار داشت. این تیم به طور میانگین از هر بازی «۱٫۴۷» امتیاز به دست آورده بود که دور از انتظار به نظر می‌رسید. از زمان جدا شدن پیام، وضعیت کمی برای نفت بهتر شده است. این تیم تهرانی که البته اخیرا مشکلات اقتصادی و مدیریتی‌اش شدت گرفته،  از ۷بازی آخرش ۱۳امتیاز گرفته و سروسامانی به وضعیت خودش در جدول رده‌بندی داده است. میانگین امتیازگیری نفت بدون پیام، فعلا «۱٫۸۵» بوده که رشد قابل توجهی را نشان می‌دهد. درست عکس این اتفاق اما برای صبای قم رخ داد. صبا در پایان هفته هفدهم با ۲۸امتیاز روی پله ششم جدول رده‌بندی ایستاده بود. به عبارت دیگر شاگردان دایی بدون صادقیان از هر بازی به طور متوسط «۱٫۶۴» امتیاز گرفته بودند. این تیم اما در هفت مسابقه اخیرش فقط ۴امتیاز به دست آورده که میانگین اسفبار «۰٫۵۷» صدم به ازای هر مسابقه را نشان می‌دهد. تیم علی دایی هنوز با پیام صادقیان موفق به کسب پیروزی در هیچ مسابقه‌ای نشده است!

 

فقط سه بازی کامل

از قرار معلوم مربیان صادقیان هم در این فصل چندان از او راضی نبودند. امسال چه منصوریان و چه علی دایی آنقدرها روی پیام حساب نکرده‌اند؛ چه اینکه او در لیگ سیزدهم فقط سه بازی ۹۰دقیقه‌ای را تجربه کرده است. صادقیان دو بار با لباس نفت در برابر استقلال تهران و استقلال صنعتی خوزستان به طور کامل به بازی گرفته شد و یک بار هم در قالب تیم صبا ۹۰دقیقه برابر راه‌آهن بازی کرد.

بانک ورزش

فقط سه بازی کامل / ماجراهای عجیب ستاره “پرسپولیسی”

پیام صادقیان فصل عجیبی را پشت سر می‌گذارد. ستاره پیشین ذوب‌آهن که در پرسپولیس اسم و رسمی برای خودش دست و پا کرد و به محبوبیت رسید، بعد از دو فصل حضور در جمع سرخپوشان ابتدای لیگ امسال به نفت تهران پیوست. در حقیقت پرسپولیسی‌ها او را نخواستند و پیام شاگرد منصوریان شد تا نشان بدهد قضاوت برانکو در مورد او اشتباه بوده است. منصوریان و صادقیان هر دو از احیای پیام حرف می‌زدند؛ اتفاقی که در نهایت رخ نداد تا این بازیکن در تعطیلات بین دو نیم‌فصل راهی صبای قم شود. او امیدوار بود علی دایی که با جذب این بازیکن برای پرسپولیس در ابتدای لیگ سیزدهم کمک بزرگی به وی کرده بود، این بار هم او را به مرز آمادگی برساند، اما فعلا صبا هم تجربه موفقی برای پیام نبوده است. صادقیان البته بد بازی نمی‌کند، اما تیم‌های او در این فصل چنان که باید نتیجه نگرفته‌اند. از همه جالب‌تر اینکه نفت با پیام حال و روز خوشی نداشت، اما بدون او روزهای بهتری را تجربه می‌کند؛ درست برعکس اتفاقی که برای صبای قم رخ داد!

 

آمار عجیب

صادقیان در پایان هفته هفدهم از نفت تهران جدا شد. در آن زمان تیم منصوریان با ۲۵امتیاز در رده هشتم جدول قرار داشت. این تیم به طور میانگین از هر بازی «۱٫۴۷» امتیاز به دست آورده بود که دور از انتظار به نظر می‌رسید. از زمان جدا شدن پیام، وضعیت کمی برای نفت بهتر شده است. این تیم تهرانی که البته اخیرا مشکلات اقتصادی و مدیریتی‌اش شدت گرفته،  از ۷بازی آخرش ۱۳امتیاز گرفته و سروسامانی به وضعیت خودش در جدول رده‌بندی داده است. میانگین امتیازگیری نفت بدون پیام، فعلا «۱٫۸۵» بوده که رشد قابل توجهی را نشان می‌دهد. درست عکس این اتفاق اما برای صبای قم رخ داد. صبا در پایان هفته هفدهم با ۲۸امتیاز روی پله ششم جدول رده‌بندی ایستاده بود. به عبارت دیگر شاگردان دایی بدون صادقیان از هر بازی به طور متوسط «۱٫۶۴» امتیاز گرفته بودند. این تیم اما در هفت مسابقه اخیرش فقط ۴امتیاز به دست آورده که میانگین اسفبار «۰٫۵۷» صدم به ازای هر مسابقه را نشان می‌دهد. تیم علی دایی هنوز با پیام صادقیان موفق به کسب پیروزی در هیچ مسابقه‌ای نشده است!

 

فقط سه بازی کامل

از قرار معلوم مربیان صادقیان هم در این فصل چندان از او راضی نبودند. امسال چه منصوریان و چه علی دایی آنقدرها روی پیام حساب نکرده‌اند؛ چه اینکه او در لیگ سیزدهم فقط سه بازی ۹۰دقیقه‌ای را تجربه کرده است. صادقیان دو بار با لباس نفت در برابر استقلال تهران و استقلال صنعتی خوزستان به طور کامل به بازی گرفته شد و یک بار هم در قالب تیم صبا ۹۰دقیقه برابر راه‌آهن بازی کرد.

بانک ورزش

فقط سه بازی کامل / ماجراهای عجیب ستاره “پرسپولیسی”

فروش بک لینک

عدم برنامه‌ریزی دولت در پسابرجام فقط به نفع خارجی‌هاست، مصداقش نیز افزایش ورود ماشین‌های لوکس به کشور است

عدم برنامه‌ریزی دولت در پسابرجام فقط به نفع خارجی‌هاست، مصداقش نیز افزایش ورود ماشین‌های لوکس به کشور است

گروه اقتصاد جهان نیوز ـ  حسین راغفر، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا با بیان اینکه در طول سال های گذشته نتوانسته ایم برای کشور یک برنامه خوب بنویسیم، معتقد است: در طول سال های گذشته هر آنچه که تحت عنوان برنامه نوشته شده متاسفانه برنامه نبوده است. آنچه که دولت نوشته برنامه اقتصادی نبوده بلکه یکسری آمال و آرزوست. این رویه در تمامی برنامه ها بوده و در برنامه ششم نیز به طرز محسوس تری موجوئد است. وی با انتقاد از نگاه بیش از حد ِ دولت به خارج گفت: عدم برنامه ریزی دولت در پساتحریم فقط به نفع خارجی ها است و باعث خواهد شد ما واردات را از آنها افزایش دهیم. مصداقش هم افزایش واردات ماشینهای لوکس با قیمت نازل تر از گذشته است! این اقتصاددان در ادامه از تدوین کنندگان برنامه در کشور به خصوص برنامه ششم خواست که برنامه را بر اساس “برجام” ننویسند. گفتگوی تفصیلی حسین راغفر اقتصاددان بخوانید.
 
 
با نگاه به برنامه پنجم و آسیب شناسی آن، به نظر شما دولت برنامه ششم را در چه فرآیندی باید بنویسد؟ هرچند دولت پیش نویس هایی را نوشته است اما از قرار معلوم این فرضیات خیلی هم به مذاق منتقدان خوش نیامده است. به نظر جنابعالی ضرورت ها و نکاتی که باید در برنامه ششم در نظر گرفته شود چه مواردی است؟

 متاسفانه باید اذعان کنم که در طول سال های گذشته هر آنچه که در قالب برنامه نوشته شده، اصلا برنامه نبوده است. آنچه که دولت نوشته برنامه اقتصادی نبوده، بلکه یکسری آمال و آرزوست. این رویه در تمامی برنامه ها بوده و متاسفانه در برنامه ششم هم هست. برنامه نیازمند یکسری منابع است که در برنامه دولت این منابع دیده نمی شود.  در حال حاضر در خصوص برنامه های دولت حرف هایی گفته می شود که تحقق این برنامه ها نیازمند به منابع است که اکثر مواقع این حرف ها قابل تامین شدن نیست. به طور مثال در برنامه ششم فقط اصول راهنمای برنامه ششم 80 بند را تشکیل می دهد که اگر قرار باشد هر کدام از این حکم اجرایی 10 بند نیز به آن اضافه شود رقم آن به 800 بند می رسد.

دولت عملا برای این برنامه ها پولی ندارد و از طرفی مجلس نیز نمی‌توان بر چنین برنامه هایی نظارت داشته باشد.

لذا عملا این پروژه محدود شده و بعد از آن نیز به اتمام می رسد. مشکل اساسی این برنامه ها پروژه بودن آنها است که تحقق عملی آنها هیچ وقت امکان پذیر نبوده است که اگر به دولت گفته شود چرا این برنامه انجام نشد می گوید بودجه نداشتم و فرد دیگری نمی تواند دلیلی را مطرح کند. زیرا واقعیت این است که این ها برنامه نیست.

برنامه ها باید دارای محورهای مشخص و بر روی حوزه های محدودی متمرکز باشند و از سویی همه منابع معطوف و تحقق بر روی موضوعات و پروژه های خاص شود. منتهی وقتی چنین امری تحقق نمی یابد انتخاب به عهده مجریان واگذار می شود و مجریان نیز تحت فشارهای مختلف سیاسی قرار می گیرند که از جمله آنها می توان به توابع نمایندگان اشاره نمود، که همه این مسائل دست به دست هم می دهند تا هیچ برنامه و جهت گیری خاصتی در برنامه ها صورت نگیرد.

مشکل اصلی کشور ما این است که برنامه نویسی بلد نیستم یا برنامه هیچ جایگاهی بر ساختارهای سیاسی و اقتصادی کشور ندارد به عبارتی دیگر از روی رفع تکلیف یک چیزی نوشته می شود؟

 متاسفانه در کشور هیچ‌گاه برنامه توسعه نداشته‌ایم. البته با تمامی همه ضعف ها و چالش هایی که در برنامه نویسی وجود دارد، همین برنامه ای هم که نوشته می شود بهتر از بی‌برنامگی است. در فضای عمومی جامعه به ویژه در بین برخی از سیاست مداران این موضوع فرض شده که ساختن کارخانه و ساخت‏ و‏ساز محور برنامه‌های توسعه کشور است و می‌توان با ساخت‏ و‏ساز توسعه پیدا کرد. قبل از انقلاب برنامه‌های عمرانی داشتیم؛ یعنی بحث ساخت‏ و‏ساز و عمران مترادف با توسعه در نظر گرفته می شد. این تلقی بعد از انقلاب هم ادامه پیدا کرده است. به اعتقاد من موفق‌ترین برنامه قبل از انقلاب، برنامه سوم بود که به جنبه‌های اجتماعی هم توجه داشت. به طور کلی برنامه نویسی بیشتر به صورت یک تکلیف اداری در کشور است. واقعیت این است که این نوشته ها برنامه نیست، زیرا برای نوشتن یک برنامه پنج یا شش محور اصلی را باید در نظر گرفت.

به طور مثال در صنعت نفت و گاز که یکی از محورهای اصلی آن بحث انرژی است که باید هدف گذاری و مشخص شود تا به ما بفهماند یک سال دیگر باید در چه جایگاهی قرار گیریم.

در حال حاضر بیش از 107 سال است که در کشور نفت استخراج می کنیم اما هنوز ما به یک جایگاهی در بین شرکت های مختلف دنیا نرسیده ایم و علت آن این است که دولت ها یک نقشه راهی برای این صنعت مهم مملکت ندارند. بنابراین برنامه ها باید طوری تنظیم شوند که گام به گام برنامه های کشور را مشخص کنند تا مردم این کشور از لحاظ اقتصادی بدانند درطی 15 سال آینده در چه جایگاهی قرار خواهند گرفت، باید چگونه به آن جایگاه رسید، این برنامه ها چه شاخص های کمی دارد، چگونه باید این برنامه ها سال به سال تحقق پیدا کند و اگر یک مقطعی وجود داشته باشد تا برنامه 5 ساله آن، 5 ساله باشد و همین طور در صنایع اصلی دیگر مانند صنایع نساجی، بخش کشاورزی، بخش تامین غذا، صنایع فولاد و بخش الکترونیک است که برنامه نباید بیش از 5 یا 6 محور را تحقق ببخشد.

بنابراین پیشرفت این برنامه باعث پیشرفت حوزه های دیگرِ صنعت می شود و از سویی زمینه ای برای پرسود کردن فعالیت ها و تقاضای کافی در بازار ایجاد کند. آن موقع بخش خصوصی نیز وارد آن می شود. البته دولت نیز در این حوزه باید حمایت کند و بخش خصوصی نیز باید راهنمایی کند، چارچوب های را بدهد، اهداف را به طور کمی تعین کند، بعد از تحقق آنها را دنبال کند. دولت نیز برای تحقق این کار باید از بخش خصوصی حمایت های مادی و معنوی کند و از آنها تعهد بگیرد که ادامه این حمایت ها منوط بر تحقق اهداف کمی سال به سال و یا 6 ماه یک سال است و ارزیابی حمایت ها براساس این موارد باشد. متاسفانه در کشور ما هیچ کدام از این موارد تحقق نیافته است و علت آن عدم وجود استراتژی توسعه در کشور است. بنابراین ما نمی دانیم باید چه کاری را انجام دهیم.

با توجه به تغییراتی که در بخش اقتصاد و سیاست ایران شکل گرفته به نظر جنابعالی اگر دولت بخواهد در برنامه ششم چند محور را انجام دهد باید به چه نکاتی توجه کند؟

 جهت گیری برنامه ششم باید به سمت تولید باشد، تا آنجا که بنده میدانم این گونه نیست. از طرف دیگر اگر نگارش برنامه ششم حول محور شرایط پساتحریم و برجام صورت پذیرد، اشتباه است.

دولت باید در برنامه ششم توسعه تصمیمات خیلی سختی را بگیرد و تکلیف قانون بهبود فضای کسب و کار را روشن کند و قوای دیگر هم باید در این زمینه به دولت کمک کنند. به نظر من از جمله محورهای مهمی که باید در برنامه مورد توجه قرار گیرد، حمایت از بنگاه های کوچک و متوسط و حمایت از صنایع اصلی کشور است. البته نباید این ها به عهده خودشان واگذاشته شوند.

به طور مثال باید در صنعت نساجی اهداف جدیدی تعین شود. زیرا زنجیره تولید نساجی یک زنجیره طولانی است که از تولید پنبه، پرورش کرم ابریشم وتولید ابریشم آغاز می شود و بعد به الیافت، پارچه و بعد از آن نیز به مد و لباس تبدیل می شود. بنابراین این چرخه خیلی طولانی است با ارزش افزوده فوق العاده ای زیاد که شغل های بسیاری را نیز خلق می کند. لذا در این مورد قاچاق بسیار زیادی صورت می گیرد. برای این که برنامه ششم موفق باشد باید روی صنعت و تولید تاکیدات موکدی داشته باشد، آن هم نه برای همه صنایع، بلکه برای صنایعی که نه نقش پیش بنده و محوری را ایفا می کنند.

یکی دیگر از موضوعات مهم این است که هدف گذاری دولت در برنامه ششم باید بر روی تامین اشتغال و رشد اشتغال باشد. بنابراین فرصت اشتغالی باید با کمترین هزینه شغل پایدار شکل گیرد تا بتواند در تعریف این اهداف و در جهت آنها قرار گیرد.

برنامه های ما باید مبتنی بر استراتژی توسعه صنعتی باشد و برای دسترسی به آن اهداف توسعه صنعتی و مساله نیروی کار نقش بسیار کلیدی و تعیین کننده ای دارد تا براساس آن بررسی شود که نیروی کار ماهر، ساده و یا اشکال دیگر چه نیازهایی دارند؟ برای ایجاد بعضی از مشاغل در صنایع پتروشیمی  ممکن است نزدیک 1 میلیارد تومان پول لازم شود. بنابراین خلق شغل در صنایع های دیگر می تواند ارزانتر صورت گیرد. صنایع غذایی مثل صنایع فناوری محصولات غذای که سالانه مقدار زیادی از میوه، سیب زمینی و دیگر محصولات غذایی دیگر که در کشور ما تلف می شود که فرآوری این محصولات با هدف صادرات یا تامین نیازهای داخلی شود و می تواند از جمله هدف هایی را داشته باشد که اشتغال زایی زیادی را دارند و از طرفی نیاز خلق شغل در این صنایع، به هزینه بری زیاد سرمایه در صنایع پیشرفت نیست.

دولت باید در این زمینه ها به بخش خصوصی کمک کند تا این گردگیری ها باعث شود بخش خصوصی کار کند اما دولت باید برنامه روشنی بر این منظور داشته باشد و اهداف این برنامه ها به صورت کمی باید تعین، مشخص و روشن شود. یکی دیگر ازاهدافی که دولت باید در خصوص هر کدام از صنایعی که تعریف می کند در نظر بگیرد ارتقاء بهره وری است. متاسفانه بحث صنعت خودرو را نگاه کنید، مدتی است به شدت رها شده و همین رهاشدگی، امروزه ما را شاهد ورود خودروهای خارجی با قیمت خیلی نازل کرده است.

لذا فقدان برنامه ریزی دولت در پساتحریم، فرصتی را که برای حضور غربی ها در کشور ایجاد نموده است فقط به نفع آنها رقم خواهد زد.
علی رغم شعارهایی که در کشور داده می شود تحولی که ما در صنایع خودروسازی شاهد آن هستیم به اسم خودرو سازی که عمده این محصولات مونتاژ است نشان دهنده آن است که یک بازار بزرگی را در داخل کشور سامان می دهد که عملا اتفاق خاصی در کشور تاکنون نیفتاده است.

دولت باید برنامه روشنی داشته باشد تا مشخص شود در صنعت خودرو سازی  چه زمانی کشور ما می تواند یک ماشین ملی با  کیفیت و استاندارهای قابل قبول جهانی و با تجربه های قابل حضور در بازارهای جهانی تعریف و تولید کند. متاسفانه هیچ کدام از این برنامه ها مشخص نیست، به همین دلیل نیز می تواند تحت تاثیر نوسانات رفت و آمدها و انفعالات قرار بگیرد که این مسائل عوارض بسیار جدی برای کشور در پی خواهد داشت.

با توجه به شناختی که از عملکرد تیم اقتصادی دولت دارید، دولت و تیم اقتصادی اش چه میزان به باید ها و نبایدهایی که شما فرمودید، ملزم است و در نگارش برنامه به آن توجه می نماید؟

 در حال حاضر آنچه که تهیه شده تکرار برنامه های گذشته است و با برنامه های گذشته هیچ تفاوتی ندارد. به نظر من از این برنامه نیز برنامه قابل قبولی بیرون نخواهد آمد و بنده به این برنامه امیدوار نیستم.

در اجرای برنامه یا در نوشتن برنامه؟
  آنچه که تاکنون وجود دارد تکرار برنامه گذشته است. یک برنامه جامع که برای اجرای آن پولی نداریم و این که کدام قسمت از برنامه ها باید اجراء شود همه “دل بخواهی” خواهد بود و در آخر اهدافی که می خواهد تحقق پیداکند معلوم نیست چه اهدافی است. بنابراین به همان سال های گذشته برمی گردیم.
منبع:نسیم

عدم برنامه‌ریزی دولت در پسابرجام فقط به نفع خارجی‌هاست، مصداقش نیز افزایش ورود ماشین‌های لوکس به کشور است

گروه اقتصاد جهان نیوز ـ  حسین راغفر، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا با بیان اینکه در طول سال های گذشته نتوانسته ایم برای کشور یک برنامه خوب بنویسیم، معتقد است: در طول سال های گذشته هر آنچه که تحت عنوان برنامه نوشته شده متاسفانه برنامه نبوده است. آنچه که دولت نوشته برنامه اقتصادی نبوده بلکه یکسری آمال و آرزوست. این رویه در تمامی برنامه ها بوده و در برنامه ششم نیز به طرز محسوس تری موجوئد است. وی با انتقاد از نگاه بیش از حد ِ دولت به خارج گفت: عدم برنامه ریزی دولت در پساتحریم فقط به نفع خارجی ها است و باعث خواهد شد ما واردات را از آنها افزایش دهیم. مصداقش هم افزایش واردات ماشینهای لوکس با قیمت نازل تر از گذشته است! این اقتصاددان در ادامه از تدوین کنندگان برنامه در کشور به خصوص برنامه ششم خواست که برنامه را بر اساس “برجام” ننویسند. گفتگوی تفصیلی حسین راغفر اقتصاددان بخوانید.
 
 
با نگاه به برنامه پنجم و آسیب شناسی آن، به نظر شما دولت برنامه ششم را در چه فرآیندی باید بنویسد؟ هرچند دولت پیش نویس هایی را نوشته است اما از قرار معلوم این فرضیات خیلی هم به مذاق منتقدان خوش نیامده است. به نظر جنابعالی ضرورت ها و نکاتی که باید در برنامه ششم در نظر گرفته شود چه مواردی است؟

 متاسفانه باید اذعان کنم که در طول سال های گذشته هر آنچه که در قالب برنامه نوشته شده، اصلا برنامه نبوده است. آنچه که دولت نوشته برنامه اقتصادی نبوده، بلکه یکسری آمال و آرزوست. این رویه در تمامی برنامه ها بوده و متاسفانه در برنامه ششم هم هست. برنامه نیازمند یکسری منابع است که در برنامه دولت این منابع دیده نمی شود.  در حال حاضر در خصوص برنامه های دولت حرف هایی گفته می شود که تحقق این برنامه ها نیازمند به منابع است که اکثر مواقع این حرف ها قابل تامین شدن نیست. به طور مثال در برنامه ششم فقط اصول راهنمای برنامه ششم 80 بند را تشکیل می دهد که اگر قرار باشد هر کدام از این حکم اجرایی 10 بند نیز به آن اضافه شود رقم آن به 800 بند می رسد.

دولت عملا برای این برنامه ها پولی ندارد و از طرفی مجلس نیز نمی‌توان بر چنین برنامه هایی نظارت داشته باشد.

لذا عملا این پروژه محدود شده و بعد از آن نیز به اتمام می رسد. مشکل اساسی این برنامه ها پروژه بودن آنها است که تحقق عملی آنها هیچ وقت امکان پذیر نبوده است که اگر به دولت گفته شود چرا این برنامه انجام نشد می گوید بودجه نداشتم و فرد دیگری نمی تواند دلیلی را مطرح کند. زیرا واقعیت این است که این ها برنامه نیست.

برنامه ها باید دارای محورهای مشخص و بر روی حوزه های محدودی متمرکز باشند و از سویی همه منابع معطوف و تحقق بر روی موضوعات و پروژه های خاص شود. منتهی وقتی چنین امری تحقق نمی یابد انتخاب به عهده مجریان واگذار می شود و مجریان نیز تحت فشارهای مختلف سیاسی قرار می گیرند که از جمله آنها می توان به توابع نمایندگان اشاره نمود، که همه این مسائل دست به دست هم می دهند تا هیچ برنامه و جهت گیری خاصتی در برنامه ها صورت نگیرد.

مشکل اصلی کشور ما این است که برنامه نویسی بلد نیستم یا برنامه هیچ جایگاهی بر ساختارهای سیاسی و اقتصادی کشور ندارد به عبارتی دیگر از روی رفع تکلیف یک چیزی نوشته می شود؟

 متاسفانه در کشور هیچ‌گاه برنامه توسعه نداشته‌ایم. البته با تمامی همه ضعف ها و چالش هایی که در برنامه نویسی وجود دارد، همین برنامه ای هم که نوشته می شود بهتر از بی‌برنامگی است. در فضای عمومی جامعه به ویژه در بین برخی از سیاست مداران این موضوع فرض شده که ساختن کارخانه و ساخت‏ و‏ساز محور برنامه‌های توسعه کشور است و می‌توان با ساخت‏ و‏ساز توسعه پیدا کرد. قبل از انقلاب برنامه‌های عمرانی داشتیم؛ یعنی بحث ساخت‏ و‏ساز و عمران مترادف با توسعه در نظر گرفته می شد. این تلقی بعد از انقلاب هم ادامه پیدا کرده است. به اعتقاد من موفق‌ترین برنامه قبل از انقلاب، برنامه سوم بود که به جنبه‌های اجتماعی هم توجه داشت. به طور کلی برنامه نویسی بیشتر به صورت یک تکلیف اداری در کشور است. واقعیت این است که این نوشته ها برنامه نیست، زیرا برای نوشتن یک برنامه پنج یا شش محور اصلی را باید در نظر گرفت.

به طور مثال در صنعت نفت و گاز که یکی از محورهای اصلی آن بحث انرژی است که باید هدف گذاری و مشخص شود تا به ما بفهماند یک سال دیگر باید در چه جایگاهی قرار گیریم.

در حال حاضر بیش از 107 سال است که در کشور نفت استخراج می کنیم اما هنوز ما به یک جایگاهی در بین شرکت های مختلف دنیا نرسیده ایم و علت آن این است که دولت ها یک نقشه راهی برای این صنعت مهم مملکت ندارند. بنابراین برنامه ها باید طوری تنظیم شوند که گام به گام برنامه های کشور را مشخص کنند تا مردم این کشور از لحاظ اقتصادی بدانند درطی 15 سال آینده در چه جایگاهی قرار خواهند گرفت، باید چگونه به آن جایگاه رسید، این برنامه ها چه شاخص های کمی دارد، چگونه باید این برنامه ها سال به سال تحقق پیدا کند و اگر یک مقطعی وجود داشته باشد تا برنامه 5 ساله آن، 5 ساله باشد و همین طور در صنایع اصلی دیگر مانند صنایع نساجی، بخش کشاورزی، بخش تامین غذا، صنایع فولاد و بخش الکترونیک است که برنامه نباید بیش از 5 یا 6 محور را تحقق ببخشد.

بنابراین پیشرفت این برنامه باعث پیشرفت حوزه های دیگرِ صنعت می شود و از سویی زمینه ای برای پرسود کردن فعالیت ها و تقاضای کافی در بازار ایجاد کند. آن موقع بخش خصوصی نیز وارد آن می شود. البته دولت نیز در این حوزه باید حمایت کند و بخش خصوصی نیز باید راهنمایی کند، چارچوب های را بدهد، اهداف را به طور کمی تعین کند، بعد از تحقق آنها را دنبال کند. دولت نیز برای تحقق این کار باید از بخش خصوصی حمایت های مادی و معنوی کند و از آنها تعهد بگیرد که ادامه این حمایت ها منوط بر تحقق اهداف کمی سال به سال و یا 6 ماه یک سال است و ارزیابی حمایت ها براساس این موارد باشد. متاسفانه در کشور ما هیچ کدام از این موارد تحقق نیافته است و علت آن عدم وجود استراتژی توسعه در کشور است. بنابراین ما نمی دانیم باید چه کاری را انجام دهیم.

با توجه به تغییراتی که در بخش اقتصاد و سیاست ایران شکل گرفته به نظر جنابعالی اگر دولت بخواهد در برنامه ششم چند محور را انجام دهد باید به چه نکاتی توجه کند؟

 جهت گیری برنامه ششم باید به سمت تولید باشد، تا آنجا که بنده میدانم این گونه نیست. از طرف دیگر اگر نگارش برنامه ششم حول محور شرایط پساتحریم و برجام صورت پذیرد، اشتباه است.

دولت باید در برنامه ششم توسعه تصمیمات خیلی سختی را بگیرد و تکلیف قانون بهبود فضای کسب و کار را روشن کند و قوای دیگر هم باید در این زمینه به دولت کمک کنند. به نظر من از جمله محورهای مهمی که باید در برنامه مورد توجه قرار گیرد، حمایت از بنگاه های کوچک و متوسط و حمایت از صنایع اصلی کشور است. البته نباید این ها به عهده خودشان واگذاشته شوند.

به طور مثال باید در صنعت نساجی اهداف جدیدی تعین شود. زیرا زنجیره تولید نساجی یک زنجیره طولانی است که از تولید پنبه، پرورش کرم ابریشم وتولید ابریشم آغاز می شود و بعد به الیافت، پارچه و بعد از آن نیز به مد و لباس تبدیل می شود. بنابراین این چرخه خیلی طولانی است با ارزش افزوده فوق العاده ای زیاد که شغل های بسیاری را نیز خلق می کند. لذا در این مورد قاچاق بسیار زیادی صورت می گیرد. برای این که برنامه ششم موفق باشد باید روی صنعت و تولید تاکیدات موکدی داشته باشد، آن هم نه برای همه صنایع، بلکه برای صنایعی که نه نقش پیش بنده و محوری را ایفا می کنند.

یکی دیگر از موضوعات مهم این است که هدف گذاری دولت در برنامه ششم باید بر روی تامین اشتغال و رشد اشتغال باشد. بنابراین فرصت اشتغالی باید با کمترین هزینه شغل پایدار شکل گیرد تا بتواند در تعریف این اهداف و در جهت آنها قرار گیرد.

برنامه های ما باید مبتنی بر استراتژی توسعه صنعتی باشد و برای دسترسی به آن اهداف توسعه صنعتی و مساله نیروی کار نقش بسیار کلیدی و تعیین کننده ای دارد تا براساس آن بررسی شود که نیروی کار ماهر، ساده و یا اشکال دیگر چه نیازهایی دارند؟ برای ایجاد بعضی از مشاغل در صنایع پتروشیمی  ممکن است نزدیک 1 میلیارد تومان پول لازم شود. بنابراین خلق شغل در صنایع های دیگر می تواند ارزانتر صورت گیرد. صنایع غذایی مثل صنایع فناوری محصولات غذای که سالانه مقدار زیادی از میوه، سیب زمینی و دیگر محصولات غذایی دیگر که در کشور ما تلف می شود که فرآوری این محصولات با هدف صادرات یا تامین نیازهای داخلی شود و می تواند از جمله هدف هایی را داشته باشد که اشتغال زایی زیادی را دارند و از طرفی نیاز خلق شغل در این صنایع، به هزینه بری زیاد سرمایه در صنایع پیشرفت نیست.

دولت باید در این زمینه ها به بخش خصوصی کمک کند تا این گردگیری ها باعث شود بخش خصوصی کار کند اما دولت باید برنامه روشنی بر این منظور داشته باشد و اهداف این برنامه ها به صورت کمی باید تعین، مشخص و روشن شود. یکی دیگر ازاهدافی که دولت باید در خصوص هر کدام از صنایعی که تعریف می کند در نظر بگیرد ارتقاء بهره وری است. متاسفانه بحث صنعت خودرو را نگاه کنید، مدتی است به شدت رها شده و همین رهاشدگی، امروزه ما را شاهد ورود خودروهای خارجی با قیمت خیلی نازل کرده است.

لذا فقدان برنامه ریزی دولت در پساتحریم، فرصتی را که برای حضور غربی ها در کشور ایجاد نموده است فقط به نفع آنها رقم خواهد زد.
علی رغم شعارهایی که در کشور داده می شود تحولی که ما در صنایع خودروسازی شاهد آن هستیم به اسم خودرو سازی که عمده این محصولات مونتاژ است نشان دهنده آن است که یک بازار بزرگی را در داخل کشور سامان می دهد که عملا اتفاق خاصی در کشور تاکنون نیفتاده است.

دولت باید برنامه روشنی داشته باشد تا مشخص شود در صنعت خودرو سازی  چه زمانی کشور ما می تواند یک ماشین ملی با  کیفیت و استاندارهای قابل قبول جهانی و با تجربه های قابل حضور در بازارهای جهانی تعریف و تولید کند. متاسفانه هیچ کدام از این برنامه ها مشخص نیست، به همین دلیل نیز می تواند تحت تاثیر نوسانات رفت و آمدها و انفعالات قرار بگیرد که این مسائل عوارض بسیار جدی برای کشور در پی خواهد داشت.

با توجه به شناختی که از عملکرد تیم اقتصادی دولت دارید، دولت و تیم اقتصادی اش چه میزان به باید ها و نبایدهایی که شما فرمودید، ملزم است و در نگارش برنامه به آن توجه می نماید؟

 در حال حاضر آنچه که تهیه شده تکرار برنامه های گذشته است و با برنامه های گذشته هیچ تفاوتی ندارد. به نظر من از این برنامه نیز برنامه قابل قبولی بیرون نخواهد آمد و بنده به این برنامه امیدوار نیستم.

در اجرای برنامه یا در نوشتن برنامه؟
  آنچه که تاکنون وجود دارد تکرار برنامه گذشته است. یک برنامه جامع که برای اجرای آن پولی نداریم و این که کدام قسمت از برنامه ها باید اجراء شود همه “دل بخواهی” خواهد بود و در آخر اهدافی که می خواهد تحقق پیداکند معلوم نیست چه اهدافی است. بنابراین به همان سال های گذشته برمی گردیم.
منبع:نسیم

عدم برنامه‌ریزی دولت در پسابرجام فقط به نفع خارجی‌هاست، مصداقش نیز افزایش ورود ماشین‌های لوکس به کشور است

بک لینک

بالا رفتن از پله فقط ضرر ندارد

به گزارش جهان به نقل از مهر، به گفته محققان کانادایی، تناسب اندام بیش از مطالعه بر داشتن ذهنی سالم تر در ایام پیری نقش دارد.

یافته های محققان دانشگاه کونکوردیا مونترال نشان می دهد تحصیلات و فعالیت فیزیکی بر تفاوت بین پیش بینی سن فیزیولوژیکی و سن تقویمی تاثیر دارد و افراد می توانند با انجام کارهایی به جوان نگه داشتن مغزشان کمک کنند.

جیسون استفنر، سرپرست تیم تحقیق، در این باره می گوید: «این موضوع بسیار ترغیب کننده است چراکه اثبات می کند یک کار ساده نظیر بالارفتن از پله ها می تواند یک عامل دخالتی در جهت تقویت سلامت مغز باشد.»

محققان با استفاده از اسکن ام آر آی 330 فرد سالم در رده سنی 19 تا 79 سال، سلامت فیزیکی مغز آنان را بررسی کردند. محققان دریافتند افرادی که پله های بیشتری را بالا می رفتند و دارای سطح تحصیلات بیشتری بودند، دارای مغزی جوان تری بودند.

به گفته محققان، بالا رفتن از پله، فعالیتی است که اغلب افراد در هر سنی که باشند، معمولا به طور روزانه آن را انجام می دهند. این نوع فعالیت بدنی تاثیر بسیار زیادی بر جوان ماندن مغز و اجتناب از ابتلا به بیماری های شناختی و مغزی ایفا می کند.

دانلود فیلم جدید

خبر اسلامی

فقط تندر_۹۰ پارس خودرو موفق به کسب ۴ستاره ی کیفیت شد

به گزارش افق و نقل از سایپانیوز، شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران در شکل جدید ارزیابی خود، خودروهای داخلی را با توجه به دریافت ستاره طبقه‌بندی می‌کند، به این معنی که هرچه کیفیت بالاتر باشد، خودروها ستاره بیشتری دریافت خواهند کرد.

بر این اساس خودروها در ۵ رده قیمتی تقسیم بندی شده است.

در تازه ترین گزارش این شرکت که مربوط به بهمن ماه سال جاری است، که در گروه قیمتی ۷۵ تا ۱۰۰ میلیون تومان، سراتو به عنوان با کیفیت ترین خودرو این کلاس قیمتی عنوان شده و توانسته دو ستاره کیفیت را دریافت کند.

در کلاس قیمتی ۵۰ تا ۷۵ میلیون تومانی، خودرو برلیانس H330  و H320 نیز با دارابودن دو ستاره کیفی توانسته اند در رده دوم و سوم این گروه قرار بگیرند.

در کلاس قیمتی ۲۵ تا ۵۰ میلیون تومانی که متنوع ترین گروه از نظر تعداد خودروهای تولیدی با ۱۹ نوع خودرو است تندر ۹۰ پارس خودرو توانسته بهترین ارزیابی کیفی را با دریافت ۴ ستاره کسب کند. بعد از آن نیز خودرو پارس تندر در رده دوم این گروه قرار گرفته و از خودروهای هم نوع تولید شده در سایر شرکت ها به لحاظ کیفی جلو زده است.

در کلاس قیمتی پایین تر از ۲۵ میلیون تومان نیز پراید ۱۳۱ پارس خودرو توانسته بهترین کیفیت را دریافت کند و بعد از آن خودروهای تیبا، سایپا ۱۳۱ و سایپا ۱۳۲ نیز عناوین بعدی را به خود اختصاص داده اند.

برپایه این گزارش،رضایت مشتریان ازکیفیت اولیه خودرو ها با ۵ شاخص و در ۲۴ خصوصیت مورد ارزیابی قرار می گیرد.

گفتنی است این شاخص ها شامل: بدنه، نیرو محرکه و سوخت رسانی، تعلیق و انتقال قدرت، ایمنی، تهویه مطبوع و وسایل برقی است که تندر ۹۰پارس خودرو توانست با کسب بیشترین امتیاز، ۴ستاره کیفیت را ازآن خود کند.

[del.icio.us] [Facebook] [Google] [Technorati] [Twitter] [Yahoo!] [Email]

اسکای نیوز

قدیر نیوز

واکنش عارف به حضور فقط یک اقتصاددان در لیست اصلاحات!

به گزارش جهان، محمدرضا عارف سرلیست ائتلاف اصلاح‌طلبان و حامیان دولت در پاسخ به سؤال فارس، که چرا در لیست اصلاح‌طلبان افراد شاخص اقتصادی حضور ندارند، گفت: من خودم رئیس سازمان مدیریت بودم. اقتصاد را می‌دانم بنابراین منتقدان ما کل لیست اصلاح‌طلبان کشور را ببینند.

وی افزود: بنا نیست که نماینده مجلس در همه زمینه‌ها تخصص داشته باشد چرا که مجلس نیاز به اتاق فکر و ظرفیت‌هایی دارد که از همه کارشناسان کشور بتواند حداکثر استفاده را صورت دهد و ما نیز این کار را خواهیم کرد.

سرلیست ائتلاف اصلاح‌طلبان و حامیان دولت اظهار داشت: مهمترین مسئله امروز مردم معیشت و اقتصاد است.

عارف گفت: درصد بسیاری از جامعه امروز زیر خط فقر نسبی هستند بنابراین به طور طبیعی ما نیز اولویت خود را معیشت مردم قرار داده‌ایم.

عارف دومین اولویت در جامعه را اشتغال به خصوص اشتغال جوانان تحصیلکرده دانست و گفت: امروز اعتیاد در جامعه وضعیتی خانمان برانداز دارد و ما نیز رفع آن را در اولویت می‌گذاریم و خوشبختانه با توجه به اینکه برنامه ششم را باید مجلس دهم بررسی و تدوین کند و برنامه چهارم و پنجم مغفول مانده شد، بنابراین باید اشتغال، معیشت و اعتیاد را در اولویت برنامه ششم قرار دهیم تا رشد بالای اقتصادی که در سند چشم‌انداز باید به 8 درصد برسد را تحقق بخشیم.

 

شهر خبر

آگهی استخدام