به گزارش جهان به نقل از فارس، روزنامه واشنکتن پست در گزارشی درباره رقابتهای انتخاباتی آمریکا نوشت، بالاخره رای دهندگان ایالت ایندیانا هفته گذشته چیزی که ماهها منتظرش بودیم را به طور موثری مشخص کردند.
انتخابات سال 2016 احتمالا هیلاری کلینتون، که در بین اکثر رای دهندگان منفور است را در مقابل دونالد ترامپ که در میان بخش دیگر و بیشتری از رای دهندگان منفور است را مقابل هم قرار خواهد داد.
این گزارش افزود؛ اگر ظهور و روند پیشرفت ترامپ هیچ سابقه آشکاری ندارد هیچ انتخاباتی هم تا کنون مثل این نبوده است. کلینتون که سابقه بدی در وزارت خارجه آمریکا نداشت و بعضی از دموکراتها متقاعد شده بودند که به راحتی انتخابات را خواهد بُرد اکنون موقعیتیش بدتر از موقعیت جورج بوش در انتخابات سال 2004 است. دونالد ترامپ حتی نامحبوتر از کلینتون است جاییکه طیف وسیعی از غیرسفیدها نظر کاملا منفی به وی دارند که از زمان مبارزات انتخاباتی «بری گلدواتر» در سال 1964 بی سابقه است.
سناتور «بن ساسه» از ایالت نبراسکا در این زمینه میگوید که در تاریخ انتخابات آمریکا تاکنون کاندیدایی نبوده است که بیش از نیمی از رای دهندگان به وی نظر منفی داشته باشند. وی میگوید که در شهر من زباله سوزهایی هستند که از این دو نفر محبوبتر هستند!
واشنگتن پست در ادامه مینویسد؛ شما از صحبتهای طرفداران هر نامزد میتوانید این را بفهمید که آنها فقط این واقعیت را درک میکنند که رای میدهند چون از نامزد دیگر متنفر هستند و بسیاری از مردم به این انتخابات با ترس و نگرانی نکاه میکنند که آیا شرکت کنند یا نه..
دیگر روزنامه مهم و پرتیراژ آمریکایی نیز هفته گذشته به بررسی رقابت میان 2 نامزد نامحبوب در انتخابات آمریکا پرداخت.
نیویورک تایمز با اشاره به احتمال رقابت کلینتون و ترامپ در انتخابات نهایی نوشت؛ «پس از پیروزی قاطعانه آقای ترامپ در ایندیانا، رویارویی دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون در انتخابات سراسری، اگرچه قطعی نشده اما بسیار محتمل است».
در گزارش این روزنامه آمده است: «آیا آقای ترامپ میتواند از خانم کلینتون سبقت بگیرد؟ قطعا میتواند. خانم کلینتون خیلی نامحبوب است. البته شاید اکثریت آمریکاییها شاید او را دوست نداشته باشند اما آنها میگویند از ترامپ میترسند».
«بزرگترین مشکل ترامپ آن است که او نامحبوب ترین نامزد یک حزب بزرگ در طول تاریخ مدرن خواهد بود چرا که نزدیک به دو سوم شرکت کنندگان در نظرسنجیها میگویند نظر نامطلوبی نسبت به او دارند».
رقابت منفورترینها در انتخابات 2016 آمریکا
به گزارش جهان به نقل از فارس، روزنامه واشنکتن پست در گزارشی درباره رقابتهای انتخاباتی آمریکا نوشت، بالاخره رای دهندگان ایالت ایندیانا هفته گذشته چیزی که ماهها منتظرش بودیم را به طور موثری مشخص کردند.
انتخابات سال 2016 احتمالا هیلاری کلینتون، که در بین اکثر رای دهندگان منفور است را در مقابل دونالد ترامپ که در میان بخش دیگر و بیشتری از رای دهندگان منفور است را مقابل هم قرار خواهد داد.
این گزارش افزود؛ اگر ظهور و روند پیشرفت ترامپ هیچ سابقه آشکاری ندارد هیچ انتخاباتی هم تا کنون مثل این نبوده است. کلینتون که سابقه بدی در وزارت خارجه آمریکا نداشت و بعضی از دموکراتها متقاعد شده بودند که به راحتی انتخابات را خواهد بُرد اکنون موقعیتیش بدتر از موقعیت جورج بوش در انتخابات سال 2004 است. دونالد ترامپ حتی نامحبوتر از کلینتون است جاییکه طیف وسیعی از غیرسفیدها نظر کاملا منفی به وی دارند که از زمان مبارزات انتخاباتی «بری گلدواتر» در سال 1964 بی سابقه است.
سناتور «بن ساسه» از ایالت نبراسکا در این زمینه میگوید که در تاریخ انتخابات آمریکا تاکنون کاندیدایی نبوده است که بیش از نیمی از رای دهندگان به وی نظر منفی داشته باشند. وی میگوید که در شهر من زباله سوزهایی هستند که از این دو نفر محبوبتر هستند!
واشنگتن پست در ادامه مینویسد؛ شما از صحبتهای طرفداران هر نامزد میتوانید این را بفهمید که آنها فقط این واقعیت را درک میکنند که رای میدهند چون از نامزد دیگر متنفر هستند و بسیاری از مردم به این انتخابات با ترس و نگرانی نکاه میکنند که آیا شرکت کنند یا نه..
دیگر روزنامه مهم و پرتیراژ آمریکایی نیز هفته گذشته به بررسی رقابت میان 2 نامزد نامحبوب در انتخابات آمریکا پرداخت.
نیویورک تایمز با اشاره به احتمال رقابت کلینتون و ترامپ در انتخابات نهایی نوشت؛ «پس از پیروزی قاطعانه آقای ترامپ در ایندیانا، رویارویی دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون در انتخابات سراسری، اگرچه قطعی نشده اما بسیار محتمل است».
در گزارش این روزنامه آمده است: «آیا آقای ترامپ میتواند از خانم کلینتون سبقت بگیرد؟ قطعا میتواند. خانم کلینتون خیلی نامحبوب است. البته شاید اکثریت آمریکاییها شاید او را دوست نداشته باشند اما آنها میگویند از ترامپ میترسند».
«بزرگترین مشکل ترامپ آن است که او نامحبوب ترین نامزد یک حزب بزرگ در طول تاریخ مدرن خواهد بود چرا که نزدیک به دو سوم شرکت کنندگان در نظرسنجیها میگویند نظر نامطلوبی نسبت به او دارند».
ترامپ و ساندرز پیروز ایندیانا شدند/کروز از انتخابات کنار کشید
به گزارش گروه بینالملل ، میلیونر نیویورکی که هیچگاه منصبی دولتی نداشته است به صورت مداوم از پیشبینیهای تحلیلگران مبنی بر اینکه مبارزات انتخاباتی وی سرانجام مطلوبی نخواهد داشت، انتقاد کرده است. وی تاکنون علیرغم اظهارات جنجالبرانگیز موفق عمل کرده است.
اکنون این ستاره سابق برنامههای تلویزیونی میتواند خود را برای مبارزه نهایی با هیلاری کلینتون، که انتظار میرود رقیب وی شود، در ۸ نوامبر آماده سازد. پیشروی کلینتون به سمت نامزدی دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری با شکست از ساندرز در ایندیانا، کندتر شده است.
ترامپ احتمالا نامزدی خود را در ۷ ژوئن، زمانی که انتخابات مقدماتی کالیفرنیا برگزار میشود، قطعی سازد. اگرچه جان کاسیچ، فرماندار اوهایو، وعده داده که در رقابت با ترامپ باقی خواهد ماند.
ترامپ انتخابات مقدماتی ایندیانا را یک «پیروزی عظیم» نامیده و بلافاصله حملات را متوجه هیلاری کرد. وی گفت: «اکنون سراغ هیلاری کلینتون میرویم. او یک رئیسجمهور عالی نخواهد بود، او یک رئیسجمهور خوب نخواهد بود، او یک رئیسجمهور ضعیف خواهد بود. کلینتون از تجارت سر در نمیآورد.»
ستاد انتخاباتی وزیر سابقه پیشین آمریکا نیز تصمیم وی برای رویارویی با ترامپ را در بیانیههای که جان پودستا، مشاور ارشد کلینتون، منتشر ساخت نشان داد. در این بیانیه گفته شده که ترامپ قصد دارد «قلدری کرده و آمریکا را دچار اختلاف سازد.»
وی گفت: «دونالد ترامپ در جریان مبارزات انتخاباتی نشان داده که از خلق و خوی لازیم برای هدایت ملت ما و جهان آزاد برخوردار نیست. با توجه به اهمیت بسیار زیاد این امر، دونالد ترامپ ریسک خیلی بزرگی است.»
خبرگزاری آسوشیتدپرس میگوید ترامپ با این پیروزی توانست ۱۰۴۷ نمایندگی حزبی از ۱۲۳۷ نمایندگی حزبی لازم برای کسب نامزدی حزب را بدست آورد. این در حالی است که کاسیچ تنها ۱۵۳ نمایندگی حزبی دارد. کروز پیش از ترک رقابتها ۵۶۵ نمایندگی داشت.
در طرف دموکراتها نیز کلینتون ۲۲۰۲ از ۲۳۸۳ نمایندگی لازم برای کاندیداتوری حزب را کسب کرده است در حالیکه ساندرز دارای ۱۴۰۰ نمایندگی حزبی است.
ترامپ و ساندرز پیروز ایندیانا شدند/کروز از انتخابات کنار کشید
به گزارش گروه بینالملل ، میلیونر نیویورکی که هیچگاه منصبی دولتی نداشته است به صورت مداوم از پیشبینیهای تحلیلگران مبنی بر اینکه مبارزات انتخاباتی وی سرانجام مطلوبی نخواهد داشت، انتقاد کرده است. وی تاکنون علیرغم اظهارات جنجالبرانگیز موفق عمل کرده است.
اکنون این ستاره سابق برنامههای تلویزیونی میتواند خود را برای مبارزه نهایی با هیلاری کلینتون، که انتظار میرود رقیب وی شود، در ۸ نوامبر آماده سازد. پیشروی کلینتون به سمت نامزدی دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری با شکست از ساندرز در ایندیانا، کندتر شده است.
(image)
ترامپ احتمالا نامزدی خود را در ۷ ژوئن، زمانی که انتخابات مقدماتی کالیفرنیا برگزار میشود، قطعی سازد. اگرچه جان کاسیچ، فرماندار اوهایو، وعده داده که در رقابت با ترامپ باقی خواهد ماند.
ترامپ انتخابات مقدماتی ایندیانا را یک «پیروزی عظیم» نامیده و بلافاصله حملات را متوجه هیلاری کرد. وی گفت: «اکنون سراغ هیلاری کلینتون میرویم. او یک رئیسجمهور عالی نخواهد بود، او یک رئیسجمهور خوب نخواهد بود، او یک رئیسجمهور ضعیف خواهد بود. کلینتون از تجارت سر در نمیآورد.»
ستاد انتخاباتی وزیر سابقه پیشین آمریکا نیز تصمیم وی برای رویارویی با ترامپ را در بیانیههای که جان پودستا، مشاور ارشد کلینتون، منتشر ساخت نشان داد. در این بیانیه گفته شده که ترامپ قصد دارد «قلدری کرده و آمریکا را دچار اختلاف سازد.»
وی گفت: «دونالد ترامپ در جریان مبارزات انتخاباتی نشان داده که از خلق و خوی لازیم برای هدایت ملت ما و جهان آزاد برخوردار نیست. با توجه به اهمیت بسیار زیاد این امر، دونالد ترامپ ریسک خیلی بزرگی است.»
خبرگزاری آسوشیتدپرس میگوید ترامپ با این پیروزی توانست ۱۰۴۷ نمایندگی حزبی از ۱۲۳۷ نمایندگی حزبی لازم برای کسب نامزدی حزب را بدست آورد. این در حالی است که کاسیچ تنها ۱۵۳ نمایندگی حزبی دارد. کروز پیش از ترک رقابتها ۵۶۵ نمایندگی داشت.
در طرف دموکراتها نیز کلینتون ۲۲۰۲ از ۲۳۸۳ نمایندگی لازم برای کاندیداتوری حزب را کسب کرده است در حالیکه ساندرز دارای ۱۴۰۰ نمایندگی حزبی است.
ترامپ و ساندرز پیروز ایندیانا شدند/کروز از انتخابات کنار کشید
به گزارش جهان به نقل از کافه حقوق؛ عباسعلی کدخدایی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و مشاور عالی دبیر شورای نگهبان است. وی که عضو سابق شورای نگهبان، سخنگو و معاون اجرایی و امور انتخابات این نهاد بوده است بطور کامل با فرآیند انتخابات و نظارت بر آن آشنا و خلاءهای موجود در این عرصه را می شناسند. در دوره مسئولیت ایشان در این شورا نیز حوادث مهمی از جمله فتنه 88 و انتخابات ریاست جمهوری سال 92 اتفاق افتاد که از جهات متعدد حائز اهمیت بوده است. با توجه به برگزاری انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی فرصتی دست داد تا با این استاد حقوق عمومی به گفتگو بنشینیم و از خلأهای قانونی در عرصه انتخابات و روند تأیید صلاحیت ها سؤالاتی بپرسیم. سؤالاتی که ایشان با صبر و حوصله مثالزدنی به آنها پاسخ دادند. کدخدایی در این گفتگو از نقص قوانین انتخابات در کشور، ناکارآمدی احزاب موجود، لزوم ساماندهی احزاب و چارچوب مندی کاندیداها در آنها، تبیین فرآیند نظارت بر انتخابات و مسئولیت های شورای نگهبان در این خصوص میگوید.
* در زمان انتخابات (مجلس و ریاست جمهوری و شوراها) تعداد کثیری از افراد برای نامزد شدن اقدام میکنند و از آنجا که فرایند ثبت نام نیز بسیار ساده است، طبیعتاً تعداد افراد ثبت نام شده بسیار بیشتر از افرادی می شود که احراز صلاحیت میشوند. به نظر میرسد علت این مسئله این باشد که زمان ثبت نام کاندیداها به لحاظ قانونی سخت گیری لازم صورت نمیگیرد و همین امر باعث می شود هزینه رد صلاحیت بسیاری از کسانی که شرایط اولیه ثبت نام را هم نداشتند بالا رفته و زحمت رسیدگی به صلاحیت کاندیداهای واجد شرایط را بیشتر کند. آیا شما در این خصوص خلاء و نقصی در قانون یا اجرا حس می کنید یا خیر؟
بحث انتخابات مسائل مختلفی دارد و این مدتی که از انقلاب سپری شده است تجربیات مختلفی را از اتفاقات مختلف در کشور داشتهایم. قوانین ما هم در طول سالهای گذشته مورد جرح و تعدیل واقع شده است من اگر بخواهم پاسخ سؤال شما را روشنتر بیان کنم ابتدا باید چارچوب کلیتری را عرض کنم تا ببینیم چرا اتفاقاتی این گونه رخ میدهد. یعنی یک ثبت نام حداکثری- در حالی که نیاز مجلس که حدود 300 نماینده دارد و یا ریاست جمهوری که یک نفر نیاز است دهها برابر این تعداد ثبت نام میکنند که هم هزینههایی را برای نظام جمهوری اسلامی ایران و برای داوطلبین و ارگانهای مختلف دارد که اینها پیامدهای خوبی نیست.
بخشی از نظام انتخاباتی باید اصلاح شود
بخشی از نظام انتخاباتی ما قوانین مؤثر و آینده نگر نیستند که این باید اصلاح شود. البته وقتی مجلس نتوانست در این زمینه کار اساسی انجام دهد خوشبختانه مقام معظم رهبری این موضوع را به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع دادهاند و مجمع تشخیص مصلحت نظام در صدد تعیین سیاستهای کلی انتخابات است که امیدواریم با تعیین آن سیاستها مجلس هم راهش را بهتر پیدا کند و قوانین انتخاباتی را وضع کند که مطلوب نظام اسلامی همراه با رعایت اقتضائات موجود باشد.
بخشی از آن برگشت به مکانیزمی است که ما در روند انتخابات در نظر گرفتهایم و از آن جا که نظام ما از ابتدا یک نظام مردمی بوده است و حضور مردم خیلی پررنگ بوده است همیشه این نگرانی بوده است که در صورت تغییر مکانیزم موجود سبب کمرنگ شدن حضور مردم میشود. از جمله این موارد همین بحث احزاب است که همیشه ما اظهار نظرات متعددی را پیرامون آن داشتهایم.
متاسفانه احزاب موثری نداریم
وضعیت ما در مورد احزاب به درستی روشن نیست. احزاب اگر به درستی تعریف شوند و به درستی در سطوح مختلف حضور داشته باشند میتوانند کمک موثری هم به نامزدها و هم به دستگاههایی که متولی امر انتخابات هستند و هم در روشنگری مردم مفید واقع شوند. اگر چه ما قانون احزاب داریم و تعدادی از احزاب نیز ثبت شده است اما متاسفانه ما احزاب موثری نداریم زیرا از یک طرف مردم نتوانستند رابطه خوبی را با احزاب برقرار کنند و هم ما لوازم این کار را فراهم نکردهایم چون اگر حزب میخواهد کاندیدایی را معرفی کند اینها هنگامی که به مجلس وارد میشوند اینکه در آنجا بین منتخبین و احزاب چه رابطهای وجود دارد معلوم نیست، چه اثری دارد این فعالیت حزب، معلوم نیست. ابتدا باید این مساله روشن شود ما ابتدا قوانین مورد نیاز در مورد احزاب را باید به گونهای در نظر بگیریم که بتوانند فعالیت موثری را داشته باشند و مثلاً در مجلس بتوانند سهمی را داشته باشند اگر اکثریت و یا اقلیت را دارند. بنابراین ما تکلیف خود را نسبت به احزاب روشن نکردهایم.
وقتی قانون مکتوبی را نداریم و احزاب موثری را نداریم؛ مسئولین و نهادهای متولی انتخاب ما چه از لحاظ نظارتی و اجرا ناچار هستند در میدان باشند و براساس همین قوانین ناقص و همین قوانین ناکارآمد اقداماتی را انجام دهند که البته تبعاتی نیز دارد. طبیعتاً در جامعهای مانند جامعه ما که از لحاظ سیاسی بالنده است و مردم در صحنه حضور دارند ما نمیتوانیم با ابزارهای حداقلی در رابطه با حضور مردم و نامزدها تصمیم گیری کنیم. ناچاریم که اینها را توسعه دهیم مثلاً وزارت کشور بحثهای اجرای انتخابات را با ساز و کارهای گستردهتری در نظر بگیرد، شورای نگهبان یک سازوکارهای وسیعتری را پیش بینی کند که این مصلحت نیست بلکه معتقدیم که نهادهای ذیربط در امور تصدی باید وظایفشان تفویض شود به نهادهای مردمی و شبه مردمی مانند احزاب که آنها خودشان بتوانند بر اساس منافع نظام تصمیم بگیرند.
* یعنی نمایندگان را احزاب معرفی کنند؟
یکی از راههای آن همین است اگر نظام ما حزبی شود مجلس برای احزاب سهمی داشته باشد اینکه ما چرا از ابتدا جلوی این ثبت نامهای بی رویه را نمیگیریم طبق قانون این امکان وجود ندارد و هر کس شرایط حداقلی را دارد میتواند ثبت نام کند.
غالب این ثبت نامها برای حضور در مرحله انتخابات نیست به دلایل دیگری است
ولی همه هم امروزه اذعان دارند غالب این ثبت نامها برای حضور در مرحله انتخابات نیست به دلایل دیگری است. نهایتاً شورای نگهبان و نهادهای نظارتی ناچارند که صلاحیتشان را تأیید نکنند و اینها به عنوان رد صلاحیت شده در افکار عمومی شناخته میشوند در حالی که شرایط ثبت نام را هم نداشتهاند. در حالی که ما اگر ابزارهایی را داشته باشیم که پیشاپیش این آگاهی را به مردم بدهد که کسی که بتواند مدیریت کند و افرادی که در حوزههای سیاسی فعالیت دارند و شایستگیهای اولیه را دارند ثبت نام کنند این موضوع سبب میشود تا ما ثبتنام حداکثری و بی رویه نداشته باشیم و مشکل حل خواهد شد.
* با توجه به اینکه ملاکهایی که در قانون آمده است حداقلی است، آیا کسانی که تأیید صلاحیت میشوند میتوانند همه صلاحیت های ناشی از امر نمایندگی را به خوبی انجام دهند؟
در عرایض قبلی هم اشاره کردم که ما یک شرایطی را در قانون انتخابات قرار دادهایم؛ مواد 28، 29 و 30 قانون انتخابات در مجلس که مرتب اینها توسط نمایندگان دورههای مختلف تغییر میکند (این هم یک مشکل دیگری است) به آن اشاره دارد اما نکته مهمتر این است که ما فردی که برای آن پست مشخص مورد نیاز است را انتخاب نمیکنیم.
* منظور شما مردم است؟
به هر حال به دلیل اینکه که صلاحیت فرد تأیید میشود مردم به آن رأی میدهند که یک بخشی همین است که انتخابات، انتخاباتی کاملاً مردمی است و البته این روزها تحت تأثیر تبلیغات و الزاماً شایستگیها را مدنظر قرار نمیدهند و چون این شایستگیها الزاماً مدنظر قرار نمیگیرد نمیتوانیم بگوییم تمام کسانی که در این پستها قرار میگیرند همه افراد مطلوبی هستند.
* ما نمیتوانیم در قوانین به گونهای پیشبینی کنیم که افرادی که انتخاب میشوند افرادی مؤثر باشند؟
اینکه عرض کردم شایستگیهای لازم را داشته باشند یعنی اینکه فراتر از شرایط اولیه سن و داشتن مدرک تحصیلی و فقدان سوء سابقه است که با این سه شرط خیلیها تأیید میشوند و رأی میگیرند ولی وقتی در مجلس میروند چقدر میتوانند برای کشور مؤثر باشند؟ احزاب علاوه بر اینکه به پالایش اولیه کمک میکنند و از ثبت نامهای بی رویه جلوگیری کنند افرادی را هم معرفی میکنند که حداقلهایی در زمینههای سیاسی و شایستگیها دارند.
قانون نظارت بر نمایندگان مجلس اجرایی نشده است
احزاب حیات خلوتی است که افراد در آنجا تمرین سیاست میکنند و سیاستورز میشوند و بعد در یک نهاد سیاسی و تقنینی شروع به کار میکنند که این میتواند بسیار به انتخاب افراد شایسته کمک کند و اگر احزاب، احزاب موثری باشند در طول مسئولیت فرد منتخب از او مراقبت میکنند و نظارت بر آنها دارند. الان ما این را نداریم و کسی بر نمایندگان نظارت نمیکند. قانونی چند وقت پیش با تاکید مقام معظم رهبری در مجلس تحت عنوان «قانون نظارت بر نمایندگان مجلس» شکل گرفت. عملکرد این قانون چیست و چقدر به مردم گزارش داده شده است؟ هیچ گونه گزارشی داده نشده است. احزاب به صورت غیر محسوس در رویه و عمل این نظارت را انجام میدهند و فرد نماینده نیز به صورت طبیعی مراقب فعالیت و شایستگیهایش هست.
* پیش از این هم در رابطه با تغییر نظام سیاسی از نیمه ریاستی- نیمه پارلمانی به پارلمانی صحبت هایی مطرح شده بود. به نظر شما این تغییر چقدر میتواند به حل مشکلات و موانع موجود در انتخابات کمک کند؟
به صورت قطعی نمیتوان صحبت کرد و منوط به متغیرهای زیاد و مولفههای متعددی است که مسائل مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اجرایی و حقوقی تأثیر خواهد داشت و ما نمیتوانیم به صورت مطلق بگوییم که ما اگر نظاممان را از شکل فعلی به پارلمانی محض بردیم پس همه مشکلات ما حل خواهد شد خیر. باید کارشناسان ضعفها را بررسی کنند و ما آن ضعفها را برطرف کنیم. اگر به اینجا رسیدیم که شکل و ساختار نظام را تغییر دهیم و یا شیوههای جدید را اتخاذ کنیم میتوانیم به سراغ آن مورد برویم. اینکه نظام پارلمانی از نظام دیگری بهتر باشد و یا نظام ریاستی از دیگر نوع نظامها بهتر است اینگونه نیست. نظام پارلمانی نمونهاش در انگلستان است و نظام ریاستی نیز در امریکا بارزترین نمونه آن وجود دارد. آیا نظام پارلمانی برای امریکا و یا برعکس استفاده کردن نظام ریاستی در انگلستان مناسب است؟ یقیناً درست نیست زیرا شرایط و اقتضائات هر جامعه ای متفاوت است. بنابراین باید براساس نیازهای آن جامعه و به صورت استقرایی کار کنیم.
* بحث کارآمدی کاندیداها شد. شما موافق هستید که کارآمدی هم به عنوان یکی از شاخصه های ارزیابی کاندیداها در قانون بیاید؟
به نظر من کارآمدی و شایستگیها با قانون درست نمیشود ممکن است یک شرایط حداقلی ذکر شود مثلاً در بحث کارآمدی میگوییم تخصص که این در مورد مجلس آمده است و یا کارشناسی ارشد که به نوعی آمده است. در دوره اول مجلس تنها سواد خواندن و نوشتن لازم بود ولی در حال حاضر مساله داشتن کارشناسی ارشد و 5 سال سابقه کار را مطرح کرده است خیلیها این شرایط را دارند اما آیا کسانی که این شرایط دارند الزاماً میتوانند نماینده خوبی باشند و میتوانند در مقام ریاست جمهوری و یا شورای شهر خوب عمل کنند؟ شایستگی و کارآمدی خودش را در طول یک دوره فعالیت سیاسی نشان میدهد و احزاب همان پایگاه اولی است که فرد شایستگی خود را در آنجا نشان میدهد و اگر شرایط لازم را داشت آن وقت به بیرون حزب عرضه میشود که این خیلی مؤثر است. ما الان با این مواجه هستیم که مقامات انتخابی ما غالباً تجربه سیاست ورزی نداشتند و از یک پست اجرایی به نمایندگی و دیگر بخشهای انتخابی منتقل شدهاند.
* چقدر شورای نگهبان در مسئله انتخابات مسئولیتهای اجرایی یا نظارتی دارد؟ چقدر در قانون شفاف است که شورای نگهبان تا چه میزانی می تواند وارد مسائل اجرایی شود یا خیر؟ منشاء نگرانی هایی که اخیراً در این حوزه مطرح شده است کجاست؟
من اشاره کردم که در حوزه انتخابات ما قوانین مؤثر و کارآمدی نداریم و قوانین ما اشکالات متعددی دارد اما آنچه ممکن است این است که بعد نظارت یک نظارت عام و مؤثر و جامع را برای شورای نگهبان در نظر گرفتهاند و البته شورای نگهبان در تلاش است که در حوزههای اجرا وارد نشود.
وضعیت شورای نگهبان مانند دو مرجع رسیدگی قضایی است که یکی دادگاه بدوی و دیگری دادگاه تجدید نظر باشد. در دادگاه تجدید نظر گفته شده است آراء دادگاه بدوی قابل نقض است. پس میتواند یک موقعی اعلام کند که آن رأی نقض میشود دوباره رسیدگی کنید. این موضوع را ما در رابطه با هیئتهای نظارت و هیئتهای اجرایی در کشور داریم. گاهی اوقات به دادگاه تجدید نظر گفته میشود خود راسا رسیدگی کن و رسیدگی ماهوی کن، پس این رسیدگی ماهوی صورت میگیرد. قانون این امکان را فراهم کرده است که بحث نظارت نظارت جامع و موثری است یعنی اگر شورای نگهبان ببیند که هیئتهای اجرایی کار خود را به درستی انجام ندادهاند میتواند ورود کند و تصمیم گیری نماید این موضوع با اجازه قانون صورت گرفته است و دیگر گفته نمیشود این اجرا است.
* اصولاً چه کسی گفته است وزارت کشور فقط باید اجرا را داشته باشد؟
از همان باب نظارت است که شورای نگهبان وارد شده است حال کسی ممکن است بگوید این ورود شورای نگهبان به اجرا است که اینگونه نیست. ضمن اینکه ما پایبند به قانون هستیم قانون گفته است بررسی صلاحیت نامزدهای مجلس خبرگان رهبری با فقهای شورای نگهبان است این موضوع کاملاً اجرایی است اما این را قانون تفویض کرده است و ما نمیتوانیم بگوییم شورای نگهبان نباید ورود پیدا کند. پس تکلیف قانون چیست؟ قانون این وظیفه را برعهده فقهای شورای نگهبان قرار داده است. قانون به هیئت های نظارت و هیئتهای مرکزی نظارت گفته است که اگر هیئتهای اجرایی تصمیمشان درست نبود شما ورود پیدا کنید و ما نمیتوانیم جدل کنیم که شورای نگهبان فقط نظارت و وزارت کشور تنها اجرا کند. اگر این تردید مطرح شود در موضوع وزارت کشور نیز مطرح خواهد شد. اصولاً چه کسی گفته است وزارت کشور فقط باید اجرا را داشته باشد؟ در قانون اساسی که نیامده است.
اما در قوانین عادی گفته است ممکن است فردا فردی بگوید وزارت آموزش و پرورش امور اجرایی انتخابات را انجام دهد و چرا آموزش و پرورش انجام ندهد؟ به این سبب که قانون گفته است وزارت کشور این مسئولیت را انجام میدهد. اگر ازاین مجادلات بخواهیم طرح کنیم نسبت به اجرا نیز مطرح میشود. نظارت شورای نگهبان در اصل 99 ذکر شده است آن نظارت را قوانین عادی تفسیر کرده است و قوانین عادی مقرر میدارند شورای نگهبان هیئتهای نظارتش بررسی کنند اگر هیئت اجرایی نظر صحیحی نداد بررسی کنید شما نظر صحیح را بدهید حال میخواهید بگویید این اجرا است؟ این را قانون تصریح دارد یا اینکه نظارت است؟ نظارت را نیز قانون میگوید.
* آقای دکتر فکر میکنم قانون این موضوع را به شکل شفاف بیان نکرده و به همین میزان اکتفا شده که هیئت های نظارتی خودشان میتوانند تصمیم بگیرند. البته معنی ضمنی این مورد این است که لوازم تصمیم گیری را هم مهیا کند ولی این بطور شفاف بیان نشده. شاید به همین خاطر است که در مورد دفاتر نظارتی شورای نگهبان هم جای مجادله وجود دارد.
در مورد دفاتر نظارتی که میفرمایید باید عرض کنم که اعضای شورای نگهبان 12 نفر هستند. چگونه 8 هزار نفر را میتوانند بررسی کنند یا کمتر از این 2 هزار نفر را چگونه میتوانند بررسی کنند؟ از قدیم هم همین بوده است هیئتهایی را شورای نگهبان در موقع انتخابات تعیین میکردند و اینها انتخابات را برگزار میکردند این هیئتها همچنان باقی هستند و تغییری نکردهاند برای اداره این هیئتها چند نفر در هر استانی حضور دارند و به این هیئتها کمک میکنند.
این در بودجه کل کشور آمده است سازمان برنامه و بودجه در واقع این را تصویب کرده و همه براساس بودجههای جاری کشور صورت میگیرد که در واقع مصوبه مجلس را دارد بنابراین این هم قانون است و قانونگذار وجود این دفاتر را قبول کرده است.
* جای سوال است که چرا دستگاههای اجرایی هیچگاه برای اصلاح قانون انتخابات اقدامی نکردند؟
شورای نگهبان مرتب با دستگاههای مختلف با دیوان محاسبات، وزارت کشور، وزارت آموزش و پرورش ارتباط دارد و در رابطه با دفاتر مکاتبه دارد اگر قانونی نبود که ورود نمیکردند. هزینههای شورای نگهبان مانند هزینههای دستگاههای اجرایی باید قبل از همه طی یک موافقت نامهای با سازمان برنامه و بودجه به امضای طرفین برسد اگر این کار صورت نگیرد خلاف قانون است. هزینه این دفاتر به صورت جزیی و ریز به امضای سازمان برنامه و بودجه که دولتی است و شورای نگهبان میرسد بنابراین این قانونی است که صورت میپذیرد. اینکه گفته میشود قانونی نیست اینها بیشتر فضا سازی سیاسی است و منطق قوی در پشت آن نیست. اما اینکه قوانین دارای اشکالاتی است درست است و ما هم می گوییم که این مشکل وجود دارد یک مشکل بزرگ ما اصلاح قوانین انتخاباتی است که مشکل دارد. اینکه قانون اشکال دارد من قبول دارم و باید اصلاح شود لیکن توجه داشته باشید که ادوار مختلف و دستگاههای اجرایی هیچگاه برای اصلاح قانون انتخابات اقدام جامع و موثری نکردهاند که این جای سؤال دارد.
* یکی از مسائل دیگری که در خصوص بررسی صلاحیت ها وجود دارد این است که شورای نگهبان در بررسی صلاحیتها (خبرگان، مجلس و شوراها) مصالح را در نظر میگیرد و یا خیر، تنها به آنچه که در قانون بیان شده اکتفا می کند و طبق مُرّ قانون صلاحیتها را بررسی میکند؟ البته موضوع این نیست که مصالح چیزهایی باشد که در ذهن اعضا باشد بلکه منظور همان مصالح کلی کشور است که در قانون نیامده است؛ آیا شورای نگهبان هم آن مصالح را در ذیل این قانون در نظر میگیرد؟مطلب دیگر اینکه در زمان انتخابات و همزمان با عدم تأیید صلاحیت برخی از کاندیدا مردم سؤال میکنند که این کاندیدا بر چه مکانیسمی تشخیص داده میشوند که مثلاً التزام به ولایت فقیه ندارند یا واجد محورهای دیگر نیستند. آیا مکانیسم و ضابطه مشخصی برای تشخیص این موارد وجود دارد که بین اعضا متفق باشد یا خیر؟
به نظر من این که روشن است ما شرایطی را در قانون داریم و شورای نگهبان موظف است بر اساس این بندهای قانونی تصمیم گیری کند و اظهار نظر نماید و لاغیر. اما اینکه چه کسی این را تشخیص دهد هیئتهای نظارت، هیئت مرکزی و شورای نگهبان است. حال شما اسم این را مصلحت میگذارید و این مصلحت است خب این نظر شما است. اما اینکه بگویید خلاف قانون عمل کنند اینگونه نیست. همه کسانی که در شورای نگهبان پرونده آنها مطرح میشود باید اعلام شود اگر صلاحیت کسی تأیید نشده است بر اساس چه بندی از قانون صورت گرفته است. وقتی کسی صلاحیتش تأیید نمیشود به وزارت کشور و فرمانداریها اعلام میکنند و فرمانداری طی یک فرم رسمی در آن نوشته است که صلاحیت شما بنابر نظر هیئت نظارت و با استناد مثلاً به بند 3 یا 2 و یا 4 ماده 28 قانون انتخابات تأیید نمیشود. به همه نامزدها این ابلاغ میشود اما نکته مهم این است که نامزدها می گویند مستندات این را به من بگویید. خب مستندات این خیلی زیاد است که اگر مراجعه کنند به آنها گفته میشود. اما وقتی به آنها گفته میشود میگویند ما این را قبول نداریم که باید گفت تشخیص این با هیئت نظارت و هیئت مرکزی و شورای نگهبان است. من یک زمانی عضو شورای نگهبان بودم و حق رأی داشتم و تشخیص من این بوده است که شخصی صلاحیت دارد یا صلاحیت ندارد الان که عضو نیستم حق ندارم اظهارنظر کنم.
* اگر فردی رد صلاحیت و یا تأیید صلاحیت شود و اینکه آیا در پی این موضوع هزینهای را به نظام تحمیل خواهد کرد یا خیر نیز در احراز صلاحیت مؤثر است؟
آن یک بحث کلان است که اگر بخواهید از این دید نگاه کنید مجلس نگاهش مصلحتی است، دولت نگاهش مصلحتی است و مجمع تشخیص نیز مصلحتی تصمیم میگیرد چون طبیعی است که مصالح کلان نظام همیشه مدنظر است. اگر مصلحت را بگویید منافع ملی است درست است ولی اگر مصلحت را اختلاف سلیقه شخصی بگیریم مثلاً من به فردی علاقه دارم و دیگری ندارد این که مصلحت نیست و چنین چیزی در شورای نگهبان اصلاً مطرح نیست.
اگر فردی شرایط قانونی را نداشته باشد به هیچ وجه تأیید صلاحیت نمیشود
* اگر منافع ملی ایجاب کند شخصی تأیید صلاحیت شود درحالیکه ملاکهای ذکر شده در قانون را دارا نباشد آیا او تأیید صلاحیت می شود یا خیر؟
خیر اگر فردی شرایط قانونی را نداشته باشد به هیچ وجه تأیید صلاحیت نمیشود. چون همه اینها معطوف به یک روش خاص است یعنی شرایط را که در قانون آوردهاند برخی از احراز این شرایط را برعهده هیئت نظارت و هیئت مرکزی شورای نگهبان گذاشتهاند. در شورای نگهبان یا هیئتهای نظارت فرد باید رأی هم بیاورد اگر رأی نداشت معلوم است که اعضای شورای نگهبان موافق نیستند که ایشان آن شرایط را دارد یا عکس آن. پس باید فرد شرایط را داشته باشد و شرایط تشخیص با یک نفر نیست.
مثلاً یک زمانی در دادگاه یک قاضی داریم که وقتی یک فرد متهم را پیش قاضی میآورند و بعد از اینکه رسیدگی انجام میشود قاضی میگوید به تشخیص من این فرد مجرم است و چون مجرم است به استناد بندهای موجود در قانون مجازات باید این فرد مجازات شود. ولی در شورای نگهبان ما علاوه بر اینکه شرایط قانونی را بررسی میکنند و مستندات را بررسی میشود نهایتاً اعلام میگردد رأی بدهید ببینیم این فرد صلاحیت دارد یا ندارد که آن رأی است که در مرحله نهایی باید تصمیم گیری شود در آن رأی گیری هر فردی ممکن است به دلایلی به آن فرد رأی مثبت یا منفی دهد این دلایل آن فرد را عضو دیگر ممکن است نداشته باشد ممکن است نظرش خلاف نظر فرد دیگر از اعضا باشد بنابراین در رأی آن عضو نوع نگاه و میزان اطلاع تأثیر میگذارد. پس آن رأیگیری است که مصالح کشور و منافع کشور و شرایط قانونی دایر مدار این میشود که آن رأی لازم را هم داشته باشد و چون یک نفر نیست و شورایی تصمیمگیری میشود و قانون میگوید نظر شورا لازم الاجرا است. اختلاف سلیقه شخصی ورود پیدا نمیکند و تشخیص اعضا نهایتاً به وسیله رأی آنها اعلام میشود و جمع این آراء است که تکلیف و منافع و مصالح را روشن میکند غیر از این باشد که در حوزه اختیارات حکومتی ولی فقیه قرار میگیرد مثلاً در دورههایی تشخیص شورای نگهبان برای عدم صلاحیت تعدادی از افراد بوده است و تأیید هم نشدند ولی مقام معظم رهبری فرمودند این افراد نیز صلاحیت برای این دوره از انتخابات را داشته باشند. این میشود آن مصلحتی که مدنظر شما است.
* به نظر شما ضابطه تشخیص صلاحیتهای افراد توسط اعضای شورای نگهبان چیست؟ آیا همه اعضا بر اساس ضابطه های یکسان تطبیق افراد را با ملاک ها می سنجند یا خیر؟ و اگر خیر آیا بهتر نیست ملاکها کمی تر شود به شکلی اگر هرکسی در آن موضع قرار گرفت تا حد زیادی بتواند تصمیم مشابه بگیرد؟
ببینید اینها امور اعتباری و کیفی است ما هم بر این نظر هستیم که تا جایی که امکان دارد این امور را قانونگذار کمّی کند ولی کمی هم که بشود تشخیص آن بر عهده آن عضوی است که در آن جلسه است. مثلاً در خصوص ملاک مدیر و مدبر بودن می شود سوابق مدیریت فرد را در سطوح مختلف در نظر بگیریم. این که نیازی به تشخیص ندارد و با توجه به سطح و میزان خدمت افرادی که ثبت نام کردهاند کاملاً روشن است.
ببنید به عنوان مثال اگر موضوع مدیریت 5 ساله فرد در نظر گرفته شود حال این مدیریت مثبت بوده است یا منفی بوده است؟ ممکن است فردی از نزدیک با آن مدیر آشنا باشد و مدیریت او را تأیید نکند ولی فرد دیگری ممکن است این مساله را نداند و دو گونه رأی ممکن است داده شود یکی منفی و دیگری مثبت. چون امور اعتباری است تشخیص آن با یک فرد است و این چالش وجود دارد و هرچه کمیتر شود روشنتر میشود اما تمام نمیشود. مانند تشخیص قاضی است که بر مجرمیت فردی حکم میدهد و نهایتاً مجازات تعیین میکند ممکن است به شعبه دیگری داده شود آن فرد دیگر مجازات نشود و او را تبرئه کند در حالی که قانون و مستندات یکی است اما استدلال دو قاضی متفاوت است. اینجا نمیتوان گفت رأی هردو قاضی اشتباه است و یا باید مرجع دیگری را تعیین کنیم و بلکه باید به قانون تمکین کرد.
سخنان کدخدایی درباره قانون انتخابات
به گزارش جهان به نقل از کافه حقوق؛ عباسعلی کدخدایی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و مشاور عالی دبیر شورای نگهبان است. وی که عضو سابق شورای نگهبان، سخنگو و معاون اجرایی و امور انتخابات این نهاد بوده است بطور کامل با فرآیند انتخابات و نظارت بر آن آشنا و خلاءهای موجود در این عرصه را می شناسند. در دوره مسئولیت ایشان در این شورا نیز حوادث مهمی از جمله فتنه 88 و انتخابات ریاست جمهوری سال 92 اتفاق افتاد که از جهات متعدد حائز اهمیت بوده است. با توجه به برگزاری انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی فرصتی دست داد تا با این استاد حقوق عمومی به گفتگو بنشینیم و از خلأهای قانونی در عرصه انتخابات و روند تأیید صلاحیت ها سؤالاتی بپرسیم. سؤالاتی که ایشان با صبر و حوصله مثالزدنی به آنها پاسخ دادند. کدخدایی در این گفتگو از نقص قوانین انتخابات در کشور، ناکارآمدی احزاب موجود، لزوم ساماندهی احزاب و چارچوب مندی کاندیداها در آنها، تبیین فرآیند نظارت بر انتخابات و مسئولیت های شورای نگهبان در این خصوص میگوید.
* در زمان انتخابات (مجلس و ریاست جمهوری و شوراها) تعداد کثیری از افراد برای نامزد شدن اقدام میکنند و از آنجا که فرایند ثبت نام نیز بسیار ساده است، طبیعتاً تعداد افراد ثبت نام شده بسیار بیشتر از افرادی می شود که احراز صلاحیت میشوند. به نظر میرسد علت این مسئله این باشد که زمان ثبت نام کاندیداها به لحاظ قانونی سخت گیری لازم صورت نمیگیرد و همین امر باعث می شود هزینه رد صلاحیت بسیاری از کسانی که شرایط اولیه ثبت نام را هم نداشتند بالا رفته و زحمت رسیدگی به صلاحیت کاندیداهای واجد شرایط را بیشتر کند. آیا شما در این خصوص خلاء و نقصی در قانون یا اجرا حس می کنید یا خیر؟
بحث انتخابات مسائل مختلفی دارد و این مدتی که از انقلاب سپری شده است تجربیات مختلفی را از اتفاقات مختلف در کشور داشتهایم. قوانین ما هم در طول سالهای گذشته مورد جرح و تعدیل واقع شده است من اگر بخواهم پاسخ سؤال شما را روشنتر بیان کنم ابتدا باید چارچوب کلیتری را عرض کنم تا ببینیم چرا اتفاقاتی این گونه رخ میدهد. یعنی یک ثبت نام حداکثری- در حالی که نیاز مجلس که حدود 300 نماینده دارد و یا ریاست جمهوری که یک نفر نیاز است دهها برابر این تعداد ثبت نام میکنند که هم هزینههایی را برای نظام جمهوری اسلامی ایران و برای داوطلبین و ارگانهای مختلف دارد که اینها پیامدهای خوبی نیست.
بخشی از نظام انتخاباتی باید اصلاح شود
بخشی از نظام انتخاباتی ما قوانین مؤثر و آینده نگر نیستند که این باید اصلاح شود. البته وقتی مجلس نتوانست در این زمینه کار اساسی انجام دهد خوشبختانه مقام معظم رهبری این موضوع را به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع دادهاند و مجمع تشخیص مصلحت نظام در صدد تعیین سیاستهای کلی انتخابات است که امیدواریم با تعیین آن سیاستها مجلس هم راهش را بهتر پیدا کند و قوانین انتخاباتی را وضع کند که مطلوب نظام اسلامی همراه با رعایت اقتضائات موجود باشد.
بخشی از آن برگشت به مکانیزمی است که ما در روند انتخابات در نظر گرفتهایم و از آن جا که نظام ما از ابتدا یک نظام مردمی بوده است و حضور مردم خیلی پررنگ بوده است همیشه این نگرانی بوده است که در صورت تغییر مکانیزم موجود سبب کمرنگ شدن حضور مردم میشود. از جمله این موارد همین بحث احزاب است که همیشه ما اظهار نظرات متعددی را پیرامون آن داشتهایم.
متاسفانه احزاب موثری نداریم
وضعیت ما در مورد احزاب به درستی روشن نیست. احزاب اگر به درستی تعریف شوند و به درستی در سطوح مختلف حضور داشته باشند میتوانند کمک موثری هم به نامزدها و هم به دستگاههایی که متولی امر انتخابات هستند و هم در روشنگری مردم مفید واقع شوند. اگر چه ما قانون احزاب داریم و تعدادی از احزاب نیز ثبت شده است اما متاسفانه ما احزاب موثری نداریم زیرا از یک طرف مردم نتوانستند رابطه خوبی را با احزاب برقرار کنند و هم ما لوازم این کار را فراهم نکردهایم چون اگر حزب میخواهد کاندیدایی را معرفی کند اینها هنگامی که به مجلس وارد میشوند اینکه در آنجا بین منتخبین و احزاب چه رابطهای وجود دارد معلوم نیست، چه اثری دارد این فعالیت حزب، معلوم نیست. ابتدا باید این مساله روشن شود ما ابتدا قوانین مورد نیاز در مورد احزاب را باید به گونهای در نظر بگیریم که بتوانند فعالیت موثری را داشته باشند و مثلاً در مجلس بتوانند سهمی را داشته باشند اگر اکثریت و یا اقلیت را دارند. بنابراین ما تکلیف خود را نسبت به احزاب روشن نکردهایم.
وقتی قانون مکتوبی را نداریم و احزاب موثری را نداریم؛ مسئولین و نهادهای متولی انتخاب ما چه از لحاظ نظارتی و اجرا ناچار هستند در میدان باشند و براساس همین قوانین ناقص و همین قوانین ناکارآمد اقداماتی را انجام دهند که البته تبعاتی نیز دارد. طبیعتاً در جامعهای مانند جامعه ما که از لحاظ سیاسی بالنده است و مردم در صحنه حضور دارند ما نمیتوانیم با ابزارهای حداقلی در رابطه با حضور مردم و نامزدها تصمیم گیری کنیم. ناچاریم که اینها را توسعه دهیم مثلاً وزارت کشور بحثهای اجرای انتخابات را با ساز و کارهای گستردهتری در نظر بگیرد، شورای نگهبان یک سازوکارهای وسیعتری را پیش بینی کند که این مصلحت نیست بلکه معتقدیم که نهادهای ذیربط در امور تصدی باید وظایفشان تفویض شود به نهادهای مردمی و شبه مردمی مانند احزاب که آنها خودشان بتوانند بر اساس منافع نظام تصمیم بگیرند.
* یعنی نمایندگان را احزاب معرفی کنند؟
یکی از راههای آن همین است اگر نظام ما حزبی شود مجلس برای احزاب سهمی داشته باشد اینکه ما چرا از ابتدا جلوی این ثبت نامهای بی رویه را نمیگیریم طبق قانون این امکان وجود ندارد و هر کس شرایط حداقلی را دارد میتواند ثبت نام کند.
غالب این ثبت نامها برای حضور در مرحله انتخابات نیست به دلایل دیگری است
ولی همه هم امروزه اذعان دارند غالب این ثبت نامها برای حضور در مرحله انتخابات نیست به دلایل دیگری است. نهایتاً شورای نگهبان و نهادهای نظارتی ناچارند که صلاحیتشان را تأیید نکنند و اینها به عنوان رد صلاحیت شده در افکار عمومی شناخته میشوند در حالی که شرایط ثبت نام را هم نداشتهاند. در حالی که ما اگر ابزارهایی را داشته باشیم که پیشاپیش این آگاهی را به مردم بدهد که کسی که بتواند مدیریت کند و افرادی که در حوزههای سیاسی فعالیت دارند و شایستگیهای اولیه را دارند ثبت نام کنند این موضوع سبب میشود تا ما ثبتنام حداکثری و بی رویه نداشته باشیم و مشکل حل خواهد شد.
* با توجه به اینکه ملاکهایی که در قانون آمده است حداقلی است، آیا کسانی که تأیید صلاحیت میشوند میتوانند همه صلاحیت های ناشی از امر نمایندگی را به خوبی انجام دهند؟
در عرایض قبلی هم اشاره کردم که ما یک شرایطی را در قانون انتخابات قرار دادهایم؛ مواد 28، 29 و 30 قانون انتخابات در مجلس که مرتب اینها توسط نمایندگان دورههای مختلف تغییر میکند (این هم یک مشکل دیگری است) به آن اشاره دارد اما نکته مهمتر این است که ما فردی که برای آن پست مشخص مورد نیاز است را انتخاب نمیکنیم.
* منظور شما مردم است؟
به هر حال به دلیل اینکه که صلاحیت فرد تأیید میشود مردم به آن رأی میدهند که یک بخشی همین است که انتخابات، انتخاباتی کاملاً مردمی است و البته این روزها تحت تأثیر تبلیغات و الزاماً شایستگیها را مدنظر قرار نمیدهند و چون این شایستگیها الزاماً مدنظر قرار نمیگیرد نمیتوانیم بگوییم تمام کسانی که در این پستها قرار میگیرند همه افراد مطلوبی هستند.
* ما نمیتوانیم در قوانین به گونهای پیشبینی کنیم که افرادی که انتخاب میشوند افرادی مؤثر باشند؟
اینکه عرض کردم شایستگیهای لازم را داشته باشند یعنی اینکه فراتر از شرایط اولیه سن و داشتن مدرک تحصیلی و فقدان سوء سابقه است که با این سه شرط خیلیها تأیید میشوند و رأی میگیرند ولی وقتی در مجلس میروند چقدر میتوانند برای کشور مؤثر باشند؟ احزاب علاوه بر اینکه به پالایش اولیه کمک میکنند و از ثبت نامهای بی رویه جلوگیری کنند افرادی را هم معرفی میکنند که حداقلهایی در زمینههای سیاسی و شایستگیها دارند.
قانون نظارت بر نمایندگان مجلس اجرایی نشده است
احزاب حیات خلوتی است که افراد در آنجا تمرین سیاست میکنند و سیاستورز میشوند و بعد در یک نهاد سیاسی و تقنینی شروع به کار میکنند که این میتواند بسیار به انتخاب افراد شایسته کمک کند و اگر احزاب، احزاب موثری باشند در طول مسئولیت فرد منتخب از او مراقبت میکنند و نظارت بر آنها دارند. الان ما این را نداریم و کسی بر نمایندگان نظارت نمیکند. قانونی چند وقت پیش با تاکید مقام معظم رهبری در مجلس تحت عنوان «قانون نظارت بر نمایندگان مجلس» شکل گرفت. عملکرد این قانون چیست و چقدر به مردم گزارش داده شده است؟ هیچ گونه گزارشی داده نشده است. احزاب به صورت غیر محسوس در رویه و عمل این نظارت را انجام میدهند و فرد نماینده نیز به صورت طبیعی مراقب فعالیت و شایستگیهایش هست.
* پیش از این هم در رابطه با تغییر نظام سیاسی از نیمه ریاستی- نیمه پارلمانی به پارلمانی صحبت هایی مطرح شده بود. به نظر شما این تغییر چقدر میتواند به حل مشکلات و موانع موجود در انتخابات کمک کند؟
به صورت قطعی نمیتوان صحبت کرد و منوط به متغیرهای زیاد و مولفههای متعددی است که مسائل مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اجرایی و حقوقی تأثیر خواهد داشت و ما نمیتوانیم به صورت مطلق بگوییم که ما اگر نظاممان را از شکل فعلی به پارلمانی محض بردیم پس همه مشکلات ما حل خواهد شد خیر. باید کارشناسان ضعفها را بررسی کنند و ما آن ضعفها را برطرف کنیم. اگر به اینجا رسیدیم که شکل و ساختار نظام را تغییر دهیم و یا شیوههای جدید را اتخاذ کنیم میتوانیم به سراغ آن مورد برویم. اینکه نظام پارلمانی از نظام دیگری بهتر باشد و یا نظام ریاستی از دیگر نوع نظامها بهتر است اینگونه نیست. نظام پارلمانی نمونهاش در انگلستان است و نظام ریاستی نیز در امریکا بارزترین نمونه آن وجود دارد. آیا نظام پارلمانی برای امریکا و یا برعکس استفاده کردن نظام ریاستی در انگلستان مناسب است؟ یقیناً درست نیست زیرا شرایط و اقتضائات هر جامعه ای متفاوت است. بنابراین باید براساس نیازهای آن جامعه و به صورت استقرایی کار کنیم.
* بحث کارآمدی کاندیداها شد. شما موافق هستید که کارآمدی هم به عنوان یکی از شاخصه های ارزیابی کاندیداها در قانون بیاید؟
به نظر من کارآمدی و شایستگیها با قانون درست نمیشود ممکن است یک شرایط حداقلی ذکر شود مثلاً در بحث کارآمدی میگوییم تخصص که این در مورد مجلس آمده است و یا کارشناسی ارشد که به نوعی آمده است. در دوره اول مجلس تنها سواد خواندن و نوشتن لازم بود ولی در حال حاضر مساله داشتن کارشناسی ارشد و 5 سال سابقه کار را مطرح کرده است خیلیها این شرایط را دارند اما آیا کسانی که این شرایط دارند الزاماً میتوانند نماینده خوبی باشند و میتوانند در مقام ریاست جمهوری و یا شورای شهر خوب عمل کنند؟ شایستگی و کارآمدی خودش را در طول یک دوره فعالیت سیاسی نشان میدهد و احزاب همان پایگاه اولی است که فرد شایستگی خود را در آنجا نشان میدهد و اگر شرایط لازم را داشت آن وقت به بیرون حزب عرضه میشود که این خیلی مؤثر است. ما الان با این مواجه هستیم که مقامات انتخابی ما غالباً تجربه سیاست ورزی نداشتند و از یک پست اجرایی به نمایندگی و دیگر بخشهای انتخابی منتقل شدهاند.
* چقدر شورای نگهبان در مسئله انتخابات مسئولیتهای اجرایی یا نظارتی دارد؟ چقدر در قانون شفاف است که شورای نگهبان تا چه میزانی می تواند وارد مسائل اجرایی شود یا خیر؟ منشاء نگرانی هایی که اخیراً در این حوزه مطرح شده است کجاست؟
من اشاره کردم که در حوزه انتخابات ما قوانین مؤثر و کارآمدی نداریم و قوانین ما اشکالات متعددی دارد اما آنچه ممکن است این است که بعد نظارت یک نظارت عام و مؤثر و جامع را برای شورای نگهبان در نظر گرفتهاند و البته شورای نگهبان در تلاش است که در حوزههای اجرا وارد نشود.
وضعیت شورای نگهبان مانند دو مرجع رسیدگی قضایی است که یکی دادگاه بدوی و دیگری دادگاه تجدید نظر باشد. در دادگاه تجدید نظر گفته شده است آراء دادگاه بدوی قابل نقض است. پس میتواند یک موقعی اعلام کند که آن رأی نقض میشود دوباره رسیدگی کنید. این موضوع را ما در رابطه با هیئتهای نظارت و هیئتهای اجرایی در کشور داریم. گاهی اوقات به دادگاه تجدید نظر گفته میشود خود راسا رسیدگی کن و رسیدگی ماهوی کن، پس این رسیدگی ماهوی صورت میگیرد. قانون این امکان را فراهم کرده است که بحث نظارت نظارت جامع و موثری است یعنی اگر شورای نگهبان ببیند که هیئتهای اجرایی کار خود را به درستی انجام ندادهاند میتواند ورود کند و تصمیم گیری نماید این موضوع با اجازه قانون صورت گرفته است و دیگر گفته نمیشود این اجرا است.
* اصولاً چه کسی گفته است وزارت کشور فقط باید اجرا را داشته باشد؟
از همان باب نظارت است که شورای نگهبان وارد شده است حال کسی ممکن است بگوید این ورود شورای نگهبان به اجرا است که اینگونه نیست. ضمن اینکه ما پایبند به قانون هستیم قانون گفته است بررسی صلاحیت نامزدهای مجلس خبرگان رهبری با فقهای شورای نگهبان است این موضوع کاملاً اجرایی است اما این را قانون تفویض کرده است و ما نمیتوانیم بگوییم شورای نگهبان نباید ورود پیدا کند. پس تکلیف قانون چیست؟ قانون این وظیفه را برعهده فقهای شورای نگهبان قرار داده است. قانون به هیئت های نظارت و هیئتهای مرکزی نظارت گفته است که اگر هیئتهای اجرایی تصمیمشان درست نبود شما ورود پیدا کنید و ما نمیتوانیم جدل کنیم که شورای نگهبان فقط نظارت و وزارت کشور تنها اجرا کند. اگر این تردید مطرح شود در موضوع وزارت کشور نیز مطرح خواهد شد. اصولاً چه کسی گفته است وزارت کشور فقط باید اجرا را داشته باشد؟ در قانون اساسی که نیامده است.
اما در قوانین عادی گفته است ممکن است فردا فردی بگوید وزارت آموزش و پرورش امور اجرایی انتخابات را انجام دهد و چرا آموزش و پرورش انجام ندهد؟ به این سبب که قانون گفته است وزارت کشور این مسئولیت را انجام میدهد. اگر ازاین مجادلات بخواهیم طرح کنیم نسبت به اجرا نیز مطرح میشود. نظارت شورای نگهبان در اصل 99 ذکر شده است آن نظارت را قوانین عادی تفسیر کرده است و قوانین عادی مقرر میدارند شورای نگهبان هیئتهای نظارتش بررسی کنند اگر هیئت اجرایی نظر صحیحی نداد بررسی کنید شما نظر صحیح را بدهید حال میخواهید بگویید این اجرا است؟ این را قانون تصریح دارد یا اینکه نظارت است؟ نظارت را نیز قانون میگوید.
* آقای دکتر فکر میکنم قانون این موضوع را به شکل شفاف بیان نکرده و به همین میزان اکتفا شده که هیئت های نظارتی خودشان میتوانند تصمیم بگیرند. البته معنی ضمنی این مورد این است که لوازم تصمیم گیری را هم مهیا کند ولی این بطور شفاف بیان نشده. شاید به همین خاطر است که در مورد دفاتر نظارتی شورای نگهبان هم جای مجادله وجود دارد.
در مورد دفاتر نظارتی که میفرمایید باید عرض کنم که اعضای شورای نگهبان 12 نفر هستند. چگونه 8 هزار نفر را میتوانند بررسی کنند یا کمتر از این 2 هزار نفر را چگونه میتوانند بررسی کنند؟ از قدیم هم همین بوده است هیئتهایی را شورای نگهبان در موقع انتخابات تعیین میکردند و اینها انتخابات را برگزار میکردند این هیئتها همچنان باقی هستند و تغییری نکردهاند برای اداره این هیئتها چند نفر در هر استانی حضور دارند و به این هیئتها کمک میکنند.
این در بودجه کل کشور آمده است سازمان برنامه و بودجه در واقع این را تصویب کرده و همه براساس بودجههای جاری کشور صورت میگیرد که در واقع مصوبه مجلس را دارد بنابراین این هم قانون است و قانونگذار وجود این دفاتر را قبول کرده است.
* جای سوال است که چرا دستگاههای اجرایی هیچگاه برای اصلاح قانون انتخابات اقدامی نکردند؟
شورای نگهبان مرتب با دستگاههای مختلف با دیوان محاسبات، وزارت کشور، وزارت آموزش و پرورش ارتباط دارد و در رابطه با دفاتر مکاتبه دارد اگر قانونی نبود که ورود نمیکردند. هزینههای شورای نگهبان مانند هزینههای دستگاههای اجرایی باید قبل از همه طی یک موافقت نامهای با سازمان برنامه و بودجه به امضای طرفین برسد اگر این کار صورت نگیرد خلاف قانون است. هزینه این دفاتر به صورت جزیی و ریز به امضای سازمان برنامه و بودجه که دولتی است و شورای نگهبان میرسد بنابراین این قانونی است که صورت میپذیرد. اینکه گفته میشود قانونی نیست اینها بیشتر فضا سازی سیاسی است و منطق قوی در پشت آن نیست. اما اینکه قوانین دارای اشکالاتی است درست است و ما هم می گوییم که این مشکل وجود دارد یک مشکل بزرگ ما اصلاح قوانین انتخاباتی است که مشکل دارد. اینکه قانون اشکال دارد من قبول دارم و باید اصلاح شود لیکن توجه داشته باشید که ادوار مختلف و دستگاههای اجرایی هیچگاه برای اصلاح قانون انتخابات اقدام جامع و موثری نکردهاند که این جای سؤال دارد.
* یکی از مسائل دیگری که در خصوص بررسی صلاحیت ها وجود دارد این است که شورای نگهبان در بررسی صلاحیتها (خبرگان، مجلس و شوراها) مصالح را در نظر میگیرد و یا خیر، تنها به آنچه که در قانون بیان شده اکتفا می کند و طبق مُرّ قانون صلاحیتها را بررسی میکند؟ البته موضوع این نیست که مصالح چیزهایی باشد که در ذهن اعضا باشد بلکه منظور همان مصالح کلی کشور است که در قانون نیامده است؛ آیا شورای نگهبان هم آن مصالح را در ذیل این قانون در نظر میگیرد؟مطلب دیگر اینکه در زمان انتخابات و همزمان با عدم تأیید صلاحیت برخی از کاندیدا مردم سؤال میکنند که این کاندیدا بر چه مکانیسمی تشخیص داده میشوند که مثلاً التزام به ولایت فقیه ندارند یا واجد محورهای دیگر نیستند. آیا مکانیسم و ضابطه مشخصی برای تشخیص این موارد وجود دارد که بین اعضا متفق باشد یا خیر؟
به نظر من این که روشن است ما شرایطی را در قانون داریم و شورای نگهبان موظف است بر اساس این بندهای قانونی تصمیم گیری کند و اظهار نظر نماید و لاغیر. اما اینکه چه کسی این را تشخیص دهد هیئتهای نظارت، هیئت مرکزی و شورای نگهبان است. حال شما اسم این را مصلحت میگذارید و این مصلحت است خب این نظر شما است. اما اینکه بگویید خلاف قانون عمل کنند اینگونه نیست. همه کسانی که در شورای نگهبان پرونده آنها مطرح میشود باید اعلام شود اگر صلاحیت کسی تأیید نشده است بر اساس چه بندی از قانون صورت گرفته است. وقتی کسی صلاحیتش تأیید نمیشود به وزارت کشور و فرمانداریها اعلام میکنند و فرمانداری طی یک فرم رسمی در آن نوشته است که صلاحیت شما بنابر نظر هیئت نظارت و با استناد مثلاً به بند 3 یا 2 و یا 4 ماده 28 قانون انتخابات تأیید نمیشود. به همه نامزدها این ابلاغ میشود اما نکته مهم این است که نامزدها می گویند مستندات این را به من بگویید. خب مستندات این خیلی زیاد است که اگر مراجعه کنند به آنها گفته میشود. اما وقتی به آنها گفته میشود میگویند ما این را قبول نداریم که باید گفت تشخیص این با هیئت نظارت و هیئت مرکزی و شورای نگهبان است. من یک زمانی عضو شورای نگهبان بودم و حق رأی داشتم و تشخیص من این بوده است که شخصی صلاحیت دارد یا صلاحیت ندارد الان که عضو نیستم حق ندارم اظهارنظر کنم.
* اگر فردی رد صلاحیت و یا تأیید صلاحیت شود و اینکه آیا در پی این موضوع هزینهای را به نظام تحمیل خواهد کرد یا خیر نیز در احراز صلاحیت مؤثر است؟
آن یک بحث کلان است که اگر بخواهید از این دید نگاه کنید مجلس نگاهش مصلحتی است، دولت نگاهش مصلحتی است و مجمع تشخیص نیز مصلحتی تصمیم میگیرد چون طبیعی است که مصالح کلان نظام همیشه مدنظر است. اگر مصلحت را بگویید منافع ملی است درست است ولی اگر مصلحت را اختلاف سلیقه شخصی بگیریم مثلاً من به فردی علاقه دارم و دیگری ندارد این که مصلحت نیست و چنین چیزی در شورای نگهبان اصلاً مطرح نیست.
اگر فردی شرایط قانونی را نداشته باشد به هیچ وجه تأیید صلاحیت نمیشود
* اگر منافع ملی ایجاب کند شخصی تأیید صلاحیت شود درحالیکه ملاکهای ذکر شده در قانون را دارا نباشد آیا او تأیید صلاحیت می شود یا خیر؟
خیر اگر فردی شرایط قانونی را نداشته باشد به هیچ وجه تأیید صلاحیت نمیشود. چون همه اینها معطوف به یک روش خاص است یعنی شرایط را که در قانون آوردهاند برخی از احراز این شرایط را برعهده هیئت نظارت و هیئت مرکزی شورای نگهبان گذاشتهاند. در شورای نگهبان یا هیئتهای نظارت فرد باید رأی هم بیاورد اگر رأی نداشت معلوم است که اعضای شورای نگهبان موافق نیستند که ایشان آن شرایط را دارد یا عکس آن. پس باید فرد شرایط را داشته باشد و شرایط تشخیص با یک نفر نیست.
مثلاً یک زمانی در دادگاه یک قاضی داریم که وقتی یک فرد متهم را پیش قاضی میآورند و بعد از اینکه رسیدگی انجام میشود قاضی میگوید به تشخیص من این فرد مجرم است و چون مجرم است به استناد بندهای موجود در قانون مجازات باید این فرد مجازات شود. ولی در شورای نگهبان ما علاوه بر اینکه شرایط قانونی را بررسی میکنند و مستندات را بررسی میشود نهایتاً اعلام میگردد رأی بدهید ببینیم این فرد صلاحیت دارد یا ندارد که آن رأی است که در مرحله نهایی باید تصمیم گیری شود در آن رأی گیری هر فردی ممکن است به دلایلی به آن فرد رأی مثبت یا منفی دهد این دلایل آن فرد را عضو دیگر ممکن است نداشته باشد ممکن است نظرش خلاف نظر فرد دیگر از اعضا باشد بنابراین در رأی آن عضو نوع نگاه و میزان اطلاع تأثیر میگذارد. پس آن رأیگیری است که مصالح کشور و منافع کشور و شرایط قانونی دایر مدار این میشود که آن رأی لازم را هم داشته باشد و چون یک نفر نیست و شورایی تصمیمگیری میشود و قانون میگوید نظر شورا لازم الاجرا است. اختلاف سلیقه شخصی ورود پیدا نمیکند و تشخیص اعضا نهایتاً به وسیله رأی آنها اعلام میشود و جمع این آراء است که تکلیف و منافع و مصالح را روشن میکند غیر از این باشد که در حوزه اختیارات حکومتی ولی فقیه قرار میگیرد مثلاً در دورههایی تشخیص شورای نگهبان برای عدم صلاحیت تعدادی از افراد بوده است و تأیید هم نشدند ولی مقام معظم رهبری فرمودند این افراد نیز صلاحیت برای این دوره از انتخابات را داشته باشند. این میشود آن مصلحتی که مدنظر شما است.
* به نظر شما ضابطه تشخیص صلاحیتهای افراد توسط اعضای شورای نگهبان چیست؟ آیا همه اعضا بر اساس ضابطه های یکسان تطبیق افراد را با ملاک ها می سنجند یا خیر؟ و اگر خیر آیا بهتر نیست ملاکها کمی تر شود به شکلی اگر هرکسی در آن موضع قرار گرفت تا حد زیادی بتواند تصمیم مشابه بگیرد؟
ببینید اینها امور اعتباری و کیفی است ما هم بر این نظر هستیم که تا جایی که امکان دارد این امور را قانونگذار کمّی کند ولی کمی هم که بشود تشخیص آن بر عهده آن عضوی است که در آن جلسه است. مثلاً در خصوص ملاک مدیر و مدبر بودن می شود سوابق مدیریت فرد را در سطوح مختلف در نظر بگیریم. این که نیازی به تشخیص ندارد و با توجه به سطح و میزان خدمت افرادی که ثبت نام کردهاند کاملاً روشن است.
ببنید به عنوان مثال اگر موضوع مدیریت 5 ساله فرد در نظر گرفته شود حال این مدیریت مثبت بوده است یا منفی بوده است؟ ممکن است فردی از نزدیک با آن مدیر آشنا باشد و مدیریت او را تأیید نکند ولی فرد دیگری ممکن است این مساله را نداند و دو گونه رأی ممکن است داده شود یکی منفی و دیگری مثبت. چون امور اعتباری است تشخیص آن با یک فرد است و این چالش وجود دارد و هرچه کمیتر شود روشنتر میشود اما تمام نمیشود. مانند تشخیص قاضی است که بر مجرمیت فردی حکم میدهد و نهایتاً مجازات تعیین میکند ممکن است به شعبه دیگری داده شود آن فرد دیگر مجازات نشود و او را تبرئه کند در حالی که قانون و مستندات یکی است اما استدلال دو قاضی متفاوت است. اینجا نمیتوان گفت رأی هردو قاضی اشتباه است و یا باید مرجع دیگری را تعیین کنیم و بلکه باید به قانون تمکین کرد.
با توجه به اهمیت نظارت بر انتخابات و نقش تعیین کننده گزارشهای مردمی در حفظ سلامت انتخابات و صیانت از آرای ملت، بدین وسیله هیات مرکزی نظارت بر انتخابات مرحله دوم دهمین دوره مجلس شورای اسلامی آمادگی خود را جهت دریافت گزارشهای مستند و مستدل عموم مردم از طرق زیر اعلام مینماید:
1) شماره تلفن های 64362722-64362723
2) تلفن گویا به شماره 66401012 جهت دریافت پیامهای صوتی و نمابر.
3) آدرس پستی: تهران، خیابان امام خمینی(ره)،روبروی دانشکده افسری امام علی(ع)، خیابان فلسطین جنوبی، شورای نگهبان.
هیات مرکزی نظارت بر انتخابات مرحله دوم دهمین دوره مجلس شورای اسلامی
اطلاعیه شماره 2 هیات مرکزی نظارت بر انتخابات
به گزارش جهان، متن این اطلاعیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
با توجه به اهمیت نظارت بر انتخابات و نقش تعیین کننده گزارشهای مردمی در حفظ سلامت انتخابات و صیانت از آرای ملت، بدین وسیله هیات مرکزی نظارت بر انتخابات مرحله دوم دهمین دوره مجلس شورای اسلامی آمادگی خود را جهت دریافت گزارشهای مستند و مستدل عموم مردم از طرق زیر اعلام مینماید:
1) شماره تلفن های 64362722-64362723
2) تلفن گویا به شماره 66401012 جهت دریافت پیامهای صوتی و نمابر.
3) آدرس پستی: تهران، خیابان امام خمینی(ره)،روبروی دانشکده افسری امام علی(ع)، خیابان فلسطین جنوبی، شورای نگهبان.
هیات مرکزی نظارت بر انتخابات مرحله دوم دهمین دوره مجلس شورای اسلامی
به اطلاع هموطنان عزیز میرساند با توجه به آغاز انتخابات مرحله دوم دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در ۵۵ حوزه انتخابیه در ۲۱ استان کشور، هیاتهای نظارت و ناظرین شعب اخذ رای بر صحت جریان انتخابات، نظارت داشته و از آراء مردم عزیز ایران اسلامی صیانت خواهند نمود. فلذا هیچ شخص یا مجموعهای تحت عنوان نظارت و یا هر عنوان دیگر حق دخالت در امر نظارت بر انتخابات را نخواهد داشت.
هیات مرکزی نظارت بر انتخابات مرحله دوم دهمین دوره مجلس شورای اسلامی
اطلاعیه شماره (۱) هیات نظارت بر انتخابات
به گزارش جهان، در این اطلاعیه آمده است:
به اطلاع هموطنان عزیز میرساند با توجه به آغاز انتخابات مرحله دوم دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در ۵۵ حوزه انتخابیه در ۲۱ استان کشور، هیاتهای نظارت و ناظرین شعب اخذ رای بر صحت جریان انتخابات، نظارت داشته و از آراء مردم عزیز ایران اسلامی صیانت خواهند نمود. فلذا هیچ شخص یا مجموعهای تحت عنوان نظارت و یا هر عنوان دیگر حق دخالت در امر نظارت بر انتخابات را نخواهد داشت.
هیات مرکزی نظارت بر انتخابات مرحله دوم دهمین دوره مجلس شورای اسلامی
به گزارش جهان به نقل از پایگاه اطلاعرسانی وزارت کشور، ستاد انتخابات کشور در اطلاعیه شماره 103 این ستاد اعلام کرد: رأی دهندگان در مرحله دوم منحصراً در حوزه انتخابیهای که در مرحله اول رأی دادهاند میتوانند رأی بدهند.
متن اطلاعیه شماره 103 ستاد انتخابات کشور به این شرح است:
«به اطلاع کلیه هموطنان عزیز میرساند بر اساس تبصره 4 ماده 9 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی رأی دهندگان در مرحله دوم منحصراً در حوزه انتخابیهای که در مرحله اول رأی دادهاند میتوانند رأی بدهند و کسانی که در مرحله اول در هیچ یک از حوزههای انتخاباتی رأی نداده باشند نیز میتوانند در انتخابات شرکت کرده و رأی خود را به نامزد مورد نظر بدهند».
شرایط رای دادن در دور دوم انتخابات
به گزارش جهان به نقل از پایگاه اطلاعرسانی وزارت کشور، ستاد انتخابات کشور در اطلاعیه شماره 103 این ستاد اعلام کرد: رأی دهندگان در مرحله دوم منحصراً در حوزه انتخابیهای که در مرحله اول رأی دادهاند میتوانند رأی بدهند.
متن اطلاعیه شماره 103 ستاد انتخابات کشور به این شرح است:
«به اطلاع کلیه هموطنان عزیز میرساند بر اساس تبصره 4 ماده 9 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی رأی دهندگان در مرحله دوم منحصراً در حوزه انتخابیهای که در مرحله اول رأی دادهاند میتوانند رأی بدهند و کسانی که در مرحله اول در هیچ یک از حوزههای انتخاباتی رأی نداده باشند نیز میتوانند در انتخابات شرکت کرده و رأی خود را به نامزد مورد نظر بدهند».
به گزارش جهان به نقل از فارس، حجتالاسلام محمود علوی طی سخنانی با اشاره به تلاش دشمنان برای فروپاشی جمهوری اسلامی ایران اظهار داشت: آن زمانی که موفق به اینکار نشدند، سعی کردند پر و بال نظام ما را بزنند و مشاهده کردند که ایران الگوبخش و الهامبخش نسل جوان در لبنان شد و حزبالله شکل گرفت.
وی افزود: دیدند در سوریه نظام حکومتی آن کشور فرهنگ انقلاب اسلامی را پذیرفت و دوش تا دوش انقلاب اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس از ایران حمایت کرد و هر آنچه میتوانست در جهت مساعدت به ایران تلاش کرد.
وزیر اطلاعات ادامه داد: در دوران مرحوم حافظ اسد موشکهایی که از سوریه در اختیار ایران قرار گرفت و برای جمهوری اسلامی ایران قدرت بازدارندگی در برابر رژیم بعث عراق را فراهم کرد.
علوی تاکید کرد: اینها حرکت انقلابی بود که در زمان حافظ اسد صورت گرفت و بعد از آن فرزند خلفش آقای بشاراسد همین مسیر مقاومت را دنبال کرد و در جنگ 33 روزه که اسرائیل با هدف نابودی حزبالله از زمین، دریا و هوا به لبنان مظلوم حملهور شد، آقای بشاراسد بود که مردانه و جوانمردانه به حمایت از حزبالله برخاست و از اینکه دشمن بخواهد حزبالله را به محاصره دربیاورد، جلوگیری کرد و حزبالله با 33 روز مقاومت سیلی فراموش نشدنی به صهیونیستها نواخت.
وی افزود: همان روز مشخص شد که دشمنان درصدد توطئه علیه محور مقاومت و از بین بردن نظام و حکومت انقلابی سوریه برآمدند که بتوانند حزبالله را در لبنان محاصره کنند و البته تلاشهای زیادی از نظر سیاسی کردند تا اقای بشاراسد را از محور مقاومت جدا کنند.
وزیر اطلاعات گفت: آقای بشاراسد را به برخی کشورهای عربی دعوت کردند و به ایشان یک سلسله قولها و وعدههایی از جمله کمکهای مالی و امثال اینها دادند به شرط اینکه از ایران و حزبالله و محور مقاومت جدا شوند که البته بشاراسد مرد و مردانه ایستاد و گفت برای من اینها ارزشی ندارد و افتخار من است که در محور مقاومت نقشآفرینی کنم.
علوی با بیان اینکه پیدا بود از همان روز علیه این حاکمیت وارد عمل میشوند، تصریح کرد: به بهانه اینکه در سوریه انقلاب مردمی مانند انقلاب تونس و مصر و … که در آن بیداری اسلامی صورت گرفته یک عده تروریست آوردند در جهت از بین بردن حاکمیت سوریه و به جان مردم سوریه انداختند.
وی اضافه کرد: کسانی که فقط یک مقصد سیاسی نداشتند و دشمنی آنها با بشاراسد نبود لذا دشمنی آنها با محور مقاومت و اسلام ناب محمدی بود.
وزیر اطلاعات گفت: اینجاست که جمهوری اسلامی مردانه پا در صحنه میگذارد و از محور مقاومت حمایت میکند. وظیفه و رسالت وجدانی خودش را حمایت از نظامی میداند که در روزهای سخت دفاع مقدس مردانه در حمایت از ایران گذرانده است.
علوی افزود: امروز هم جمهوری اسلامی ایران در حمایت از هم پیمانان خودش سستی نمیکند در حالیکه هم پیمانان غرب در منطقه از جمله حسنیمبارک، زینالعابدین بنعلی و … پس از دیگری رفتند اما همپیمانان ایران امروز مقتدرتر از هر زمان در این عرصه مقاومت کرده و حماسه میآفریند.
وی خاطرنشان کرد: از هر سو و از هر نقطهای عناصر تکفیری را با هر انگیزهای با پول و فریب و نیرنگ روانه سوریه کردند. با این القائات که در سوریه عرصه جهاد است. آنهم عرصه جهاد کشتن مسلمان. کشتن شیعه و سنی، این چه تعبیر نادرسی از جهاد است؟ خون مسلمان ریختن چه نوع جهادی است؟ البته به لطف پروردگار مردم مسلمان سوریه مقاومت کردند و آقای بشاراسد با شجاعت مقاومت کرد.
وزیر اطلاعات تصریح کرد: وقتی سردار رشید اسلام سردار حاج قاسم سلیمانی به آقای بشاراسد پیشنهاد داد به خاطر اینکه شما خیالتان از خانوادهتان راحت باشد اجازه دهید خانواده را به ایران منتقل و جای مناسبی را برایشان پیشبینی کنیم تا در امن و امان باشد تا خیال شما هم از خانوادهتان راحت باشد و بتوانید جبهههای نبرد را مدیریت کنید که در جواب آقای بشاراسد گفته بود خانواده من با دیگر خانوادههای سوری فرقی نمیکند. همین جا در سوریه میمانند و به خانواده شهدا سر میزنند و به امور خانواده شهدا رسیدگی میکنند.
علوی تاکید کرد: یک رئیسجمهور با این صلابت و یک مرد با این قدرت مقاومت میتواند وضعیت جبهههای نبرد را عوض کند حتی اگر تمام دنیا پشت سر نیروهای تروریستی که مقابل او هستند، قرار بگیرد.
وی در ادامه سخنان خود با اشاره به حضور داوطلبانه مسلمانان در سوریه برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) گفت: نیروهای عاشق شهادت از عراق تحت عنوان نیروهای ابوالفضل وارد سوریه شدند و از حرم مطهر حضرت زینب و رقیه (ع) حراست و دفاع کردند. در شرایطی که دشمن در چند صد متری حرم حضرت زینب رسیده بود و با خمپاره مورد هدف قرار میداد و منجر به شهادت عزیزان زوار میشد.
وزیر اطلاعات ادامه داد: همچنین دلدادگان اهل بیت، عاشقان حضرت زینب (س) عزیزانمان از افغانستان در قالب نیروهای فاطمیون حضور یافتهاند و همچنین عزیزانی از پاکستان و همه جا عاشقانه، داوطلبانه بر اساس باورهای ایمانی خود رهسپار شدند و نیروهای تکفیری را سنگر به سنگر به عقب راندند و امروز حامیان آنها که در میز مذاکره حضور پیدا میکنند سبوعانه از عرصه مذاکره هم عقبنشینی میکنند و میز مذاکره را ترک میکنند و این به معنی پذیرفتن شکست توسط کسانی است که به عنوان جبهه معارض خود را مطرح میکنند.
علوی خاطرنشان کرد: امروز این عزیزان 2 هزار کیلومتر دورتر به جنگ با دشمنان رفتند که اگر در آن نقطه مقابل نمیکردیم بایددر کرمانشاه، ایلام و همدان با آنها مقابله میکردیم و امروز امنیت در جمهور اسلامی را مدیون شهدای مدافع حرم هستیم.
وی تاکید کرد:امروز یکی از مراکز توطئه علیه ایران و برای به چالش کشیدن امنیت کشورمان در رقه سوریه و در مراکز فرماندهی داعش جنایتکار است که تا الان تلاشهای بیشماری کردند و تیمهای ترور را عازم جمهوری اسلامی ایران کردند اما به لطف پروردگار و اشراف اطلاعاتی دستگاههای اطلاعاتی کشور و با همدلی و وحدتی که بین دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی، قضایی، سپاه و بسیج ارتش و سایر دستگاهها وجود دارد نتوانستند کاری از پیش ببرند.
وزیر اطلاعات افزود: اشراف اطلاعاتی امروز دستگاه اطلاعاتی مانند راداری است که نقطه کور ندارد و به لطف پروردگار هر یک از تیمهای تروریستی که عازم ایران کردند تحت اشراف اطلاعاتی سربازان امام زمان (عج) قرار گرفته و با ضربه نیروهای اطلاعاتی به هلاکت رسیده و یا دستگیر شدند.
علوی با اشاره به اقدامات خرابکارانه تیمهای تروریستی در زمان انتخابات گفت: 2 روز قبل از انتخابات یعنی 5 اسفند ماه، همچنین در روز انتخابات یعنی 7 اسفند ماه و حتی 2 روز پس از انتخابات تیمهای ترور توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) شناسایی و مورد ضربه قرار گرفته و تعدادی آنها کشته و برخی دستگیر شدند و کارگاه عظیم بمبسازی آنها هم در اختیار سربازان گنام امام زمان (عج) گرفتند.
وی تصریح کرد: آنها که نسبت به جمهوری اسلامی ایران بیکار نمینشینند و تمام تلاششان را به کار گرفتند که امنیت ایران را به چالش بکشند اما به لطف خدا تا الان تیرشان به سنگ خورده و خواهد خورد.
وزیر اطلاعات بیان کرد:ما تا زمانی که دشمن را در نقاط دوردست زمینگیر کنیم اینجا سربازان امام زمان با اشراف اطلاعاتی تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا از انجام اینگونه خرابکاریها جلوگیری کرده و خنثی کنند و به تعبیر رهبری امنیت بیبدیل را برای جمهوری اسلامی ایران به ارمغان بیاورند.
علوی در پایان خاطرنشان کرد: امروز شما میبینید دور و بر ما کشورهایی مانند عربستان، کویت، عراق، سوریه، لبنان، ترکیه، مصر، پاکستان، افغانستان و حتی پاریس و بلژیک صدای انفجار شنیده شد اما با عنایت حق تعالی و اشراف اطلاعاتی، ایران اسلامی از یک امنیت بیبدیل برخوردار است.
انهدام تیمهای ترور در زمان انتخابات مجلس
به گزارش جهان به نقل از فارس، حجتالاسلام محمود علوی طی سخنانی با اشاره به تلاش دشمنان برای فروپاشی جمهوری اسلامی ایران اظهار داشت: آن زمانی که موفق به اینکار نشدند، سعی کردند پر و بال نظام ما را بزنند و مشاهده کردند که ایران الگوبخش و الهامبخش نسل جوان در لبنان شد و حزبالله شکل گرفت.
وی افزود: دیدند در سوریه نظام حکومتی آن کشور فرهنگ انقلاب اسلامی را پذیرفت و دوش تا دوش انقلاب اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس از ایران حمایت کرد و هر آنچه میتوانست در جهت مساعدت به ایران تلاش کرد.
وزیر اطلاعات ادامه داد: در دوران مرحوم حافظ اسد موشکهایی که از سوریه در اختیار ایران قرار گرفت و برای جمهوری اسلامی ایران قدرت بازدارندگی در برابر رژیم بعث عراق را فراهم کرد.
علوی تاکید کرد: اینها حرکت انقلابی بود که در زمان حافظ اسد صورت گرفت و بعد از آن فرزند خلفش آقای بشاراسد همین مسیر مقاومت را دنبال کرد و در جنگ 33 روزه که اسرائیل با هدف نابودی حزبالله از زمین، دریا و هوا به لبنان مظلوم حملهور شد، آقای بشاراسد بود که مردانه و جوانمردانه به حمایت از حزبالله برخاست و از اینکه دشمن بخواهد حزبالله را به محاصره دربیاورد، جلوگیری کرد و حزبالله با 33 روز مقاومت سیلی فراموش نشدنی به صهیونیستها نواخت.
وی افزود: همان روز مشخص شد که دشمنان درصدد توطئه علیه محور مقاومت و از بین بردن نظام و حکومت انقلابی سوریه برآمدند که بتوانند حزبالله را در لبنان محاصره کنند و البته تلاشهای زیادی از نظر سیاسی کردند تا اقای بشاراسد را از محور مقاومت جدا کنند.
وزیر اطلاعات گفت: آقای بشاراسد را به برخی کشورهای عربی دعوت کردند و به ایشان یک سلسله قولها و وعدههایی از جمله کمکهای مالی و امثال اینها دادند به شرط اینکه از ایران و حزبالله و محور مقاومت جدا شوند که البته بشاراسد مرد و مردانه ایستاد و گفت برای من اینها ارزشی ندارد و افتخار من است که در محور مقاومت نقشآفرینی کنم.
علوی با بیان اینکه پیدا بود از همان روز علیه این حاکمیت وارد عمل میشوند، تصریح کرد: به بهانه اینکه در سوریه انقلاب مردمی مانند انقلاب تونس و مصر و … که در آن بیداری اسلامی صورت گرفته یک عده تروریست آوردند در جهت از بین بردن حاکمیت سوریه و به جان مردم سوریه انداختند.
وی اضافه کرد: کسانی که فقط یک مقصد سیاسی نداشتند و دشمنی آنها با بشاراسد نبود لذا دشمنی آنها با محور مقاومت و اسلام ناب محمدی بود.
وزیر اطلاعات گفت: اینجاست که جمهوری اسلامی مردانه پا در صحنه میگذارد و از محور مقاومت حمایت میکند. وظیفه و رسالت وجدانی خودش را حمایت از نظامی میداند که در روزهای سخت دفاع مقدس مردانه در حمایت از ایران گذرانده است.
علوی افزود: امروز هم جمهوری اسلامی ایران در حمایت از هم پیمانان خودش سستی نمیکند در حالیکه هم پیمانان غرب در منطقه از جمله حسنیمبارک، زینالعابدین بنعلی و … پس از دیگری رفتند اما همپیمانان ایران امروز مقتدرتر از هر زمان در این عرصه مقاومت کرده و حماسه میآفریند.
وی خاطرنشان کرد: از هر سو و از هر نقطهای عناصر تکفیری را با هر انگیزهای با پول و فریب و نیرنگ روانه سوریه کردند. با این القائات که در سوریه عرصه جهاد است. آنهم عرصه جهاد کشتن مسلمان. کشتن شیعه و سنی، این چه تعبیر نادرسی از جهاد است؟ خون مسلمان ریختن چه نوع جهادی است؟ البته به لطف پروردگار مردم مسلمان سوریه مقاومت کردند و آقای بشاراسد با شجاعت مقاومت کرد.
وزیر اطلاعات تصریح کرد: وقتی سردار رشید اسلام سردار حاج قاسم سلیمانی به آقای بشاراسد پیشنهاد داد به خاطر اینکه شما خیالتان از خانوادهتان راحت باشد اجازه دهید خانواده را به ایران منتقل و جای مناسبی را برایشان پیشبینی کنیم تا در امن و امان باشد تا خیال شما هم از خانوادهتان راحت باشد و بتوانید جبهههای نبرد را مدیریت کنید که در جواب آقای بشاراسد گفته بود خانواده من با دیگر خانوادههای سوری فرقی نمیکند. همین جا در سوریه میمانند و به خانواده شهدا سر میزنند و به امور خانواده شهدا رسیدگی میکنند.
علوی تاکید کرد: یک رئیسجمهور با این صلابت و یک مرد با این قدرت مقاومت میتواند وضعیت جبهههای نبرد را عوض کند حتی اگر تمام دنیا پشت سر نیروهای تروریستی که مقابل او هستند، قرار بگیرد.
وی در ادامه سخنان خود با اشاره به حضور داوطلبانه مسلمانان در سوریه برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) گفت: نیروهای عاشق شهادت از عراق تحت عنوان نیروهای ابوالفضل وارد سوریه شدند و از حرم مطهر حضرت زینب و رقیه (ع) حراست و دفاع کردند. در شرایطی که دشمن در چند صد متری حرم حضرت زینب رسیده بود و با خمپاره مورد هدف قرار میداد و منجر به شهادت عزیزان زوار میشد.
وزیر اطلاعات ادامه داد: همچنین دلدادگان اهل بیت، عاشقان حضرت زینب (س) عزیزانمان از افغانستان در قالب نیروهای فاطمیون حضور یافتهاند و همچنین عزیزانی از پاکستان و همه جا عاشقانه، داوطلبانه بر اساس باورهای ایمانی خود رهسپار شدند و نیروهای تکفیری را سنگر به سنگر به عقب راندند و امروز حامیان آنها که در میز مذاکره حضور پیدا میکنند سبوعانه از عرصه مذاکره هم عقبنشینی میکنند و میز مذاکره را ترک میکنند و این به معنی پذیرفتن شکست توسط کسانی است که به عنوان جبهه معارض خود را مطرح میکنند.
علوی خاطرنشان کرد: امروز این عزیزان 2 هزار کیلومتر دورتر به جنگ با دشمنان رفتند که اگر در آن نقطه مقابل نمیکردیم بایددر کرمانشاه، ایلام و همدان با آنها مقابله میکردیم و امروز امنیت در جمهور اسلامی را مدیون شهدای مدافع حرم هستیم.
وی تاکید کرد:امروز یکی از مراکز توطئه علیه ایران و برای به چالش کشیدن امنیت کشورمان در رقه سوریه و در مراکز فرماندهی داعش جنایتکار است که تا الان تلاشهای بیشماری کردند و تیمهای ترور را عازم جمهوری اسلامی ایران کردند اما به لطف پروردگار و اشراف اطلاعاتی دستگاههای اطلاعاتی کشور و با همدلی و وحدتی که بین دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی، قضایی، سپاه و بسیج ارتش و سایر دستگاهها وجود دارد نتوانستند کاری از پیش ببرند.
وزیر اطلاعات افزود: اشراف اطلاعاتی امروز دستگاه اطلاعاتی مانند راداری است که نقطه کور ندارد و به لطف پروردگار هر یک از تیمهای تروریستی که عازم ایران کردند تحت اشراف اطلاعاتی سربازان امام زمان (عج) قرار گرفته و با ضربه نیروهای اطلاعاتی به هلاکت رسیده و یا دستگیر شدند.
علوی با اشاره به اقدامات خرابکارانه تیمهای تروریستی در زمان انتخابات گفت: 2 روز قبل از انتخابات یعنی 5 اسفند ماه، همچنین در روز انتخابات یعنی 7 اسفند ماه و حتی 2 روز پس از انتخابات تیمهای ترور توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) شناسایی و مورد ضربه قرار گرفته و تعدادی آنها کشته و برخی دستگیر شدند و کارگاه عظیم بمبسازی آنها هم در اختیار سربازان گنام امام زمان (عج) گرفتند.
وی تصریح کرد: آنها که نسبت به جمهوری اسلامی ایران بیکار نمینشینند و تمام تلاششان را به کار گرفتند که امنیت ایران را به چالش بکشند اما به لطف خدا تا الان تیرشان به سنگ خورده و خواهد خورد.
وزیر اطلاعات بیان کرد:ما تا زمانی که دشمن را در نقاط دوردست زمینگیر کنیم اینجا سربازان امام زمان با اشراف اطلاعاتی تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا از انجام اینگونه خرابکاریها جلوگیری کرده و خنثی کنند و به تعبیر رهبری امنیت بیبدیل را برای جمهوری اسلامی ایران به ارمغان بیاورند.
علوی در پایان خاطرنشان کرد: امروز شما میبینید دور و بر ما کشورهایی مانند عربستان، کویت، عراق، سوریه، لبنان، ترکیه، مصر، پاکستان، افغانستان و حتی پاریس و بلژیک صدای انفجار شنیده شد اما با عنایت حق تعالی و اشراف اطلاعاتی، ایران اسلامی از یک امنیت بیبدیل برخوردار است.
شکایت کاندیدای رد صلاحیت شده ریاست انتخابات فدراسیون فوتبال
به گزارش ، انتخابات فدراسیون فوتبال در حالی قرار است در اردیبهشت ماه برگزار شود که از بین کاندیدا، صلاحیت مهدی تاج، عزیزالله محمدی و مصطفی آجرلو تایید شده است و شهاب الدین عزیزی خادم تنها نامزد رد صلاحیت شده میباشد.
عزیزی خادم که عزمش را برای حضور در انتخابات جزم کرده، به خاطر رد صلاحیتش به کمیته سه نفره شکایت کرده و منتظر است تا مشکلاتش برای انتخابات فدراسیون فوتبال برطرف شود.
شکایت کاندیدای رد صلاحیت شده ریاست انتخابات فدراسیون فوتبال
به گزارش ، انتخابات فدراسیون فوتبال در حالی قرار است در اردیبهشت ماه برگزار شود که از بین کاندیدا، صلاحیت مهدی تاج، عزیزالله محمدی و مصطفی آجرلو تایید شده است و شهاب الدین عزیزی خادم تنها نامزد رد صلاحیت شده میباشد.
عزیزی خادم که عزمش را برای حضور در انتخابات جزم کرده، به خاطر رد صلاحیتش به کمیته سه نفره شکایت کرده و منتظر است تا مشکلاتش برای انتخابات فدراسیون فوتبال برطرف شود.
شکایت کاندیدای رد صلاحیت شده ریاست انتخابات فدراسیون فوتبال
به گزارش گروه بینالملل ، مراکز رأی گیری از ساعت هفت صبح امروز (چهارشنبه) به روی مردم سوریه گشوده شده است تا نمایندگان خود را از میان ۳۵۰۰ کاندیدا برای دومین مجلس قانون گذاری (پس از تغییر قانون اساسی در فوریه ۲۰۱۲) انتخاب کنند.
بنا به گفته کمیته عالی انتخابات سوریه، ۷۳۰۰ مرکز رأیدهی تدارک دیده شده است تا ۲۵۰ کرسی پارلمان با رأی مردم مشخص شود.
اما انتخابات در سایه حضور تروریستها چگونه برگزار میشود؟
در این انتخابات، به علت حضور تروریستها و جنگ داخلی، انتخاب نماینده از مناطقی که تروریستها در آن حضور دارند به شیوهای جدید انجام میگیرد. به این صورت که به عنوان مثال کاندیداهای شهر رقه که داعش بر آن مسلط است، به دمشق آمده و در این شهر برای رقه کاندید شدهاند.
کمیته عالی انتخابات، اعلام کرده است که مراکز انتخاباتی استان «ادلب» که تقریبا به طور کامل در تسلط تروریستهاست در استانهای «دمشق»، «حماه»، «لاذقیه»، «حلب» و «طرطوس» دایر شده است.
مراکز انتخاباتی استان رقه نیز در استانهای «دمشق»، «حماه»، «لاذقیه» «طرطوس» و «الحسکه» دایر شده است.
انتخاب نماینده برخی از مناطق استان حلب که هنوز در تسلط تروریستهاست در شهرهای تازه آزاد شده این استان و همچنین در استانهای دمشق و الحسکه انجام میشود.
در استان درعا، انتخاب نماینده مناطق تحت اشغال تروریستها، در دیگر مناطق آزاد شده این استان و همچنین در استانهای دمشق، ریف دمشق و السویدا انجام میگیرد.
انتخابات مناطق تحت اشغال تروریستها در استان دیرالزور نیز در مناطق آزاد شده این استان و همچنین در استانهای دمشق و الحسکه صورت میگیرد.
طبق قانون، رأیدهی تا ساعت ۷ غروب امروز ادامه دارد و در صورت لزوم کمیته عالی انتخابات میتواند تا حداکثر پنج ساعت آن را تمدید کند.
انتخابات و شرایط فعلی سوریه
این دومین انتخاباتی پارلمانی است که از بعد شروع بحران در سال ۲۰۱۱ برگزار میشود. برگزاری انتخابات در زمانی صورت میگیرد که فردا (پنج شنبه) هیأت مذاکره کننده سوری برای مذاکرات غیر مستقیم با معارضان به ژنو خواهد رفت. مذاکراتی که در آن معارضان بر برکناری بی قید و شرط بشار اسد تأکید میکنند اما دولت سوریه میگوید همه چیز باید از صندوقهای رأی و به وسیله رأی مردم مشخص نشود. بنابراین برگزاری این انتخابات در این برهه پیام دیپلماتیک بسیار قوی برای کشورها و گروههای معارض دارد.
به همین دلیل، معارضان از مدتها پیش سعی در نا مشروع جلوه دادن و تحریم انتخابات کردهاند و «جرج صبرا» عضو ارشد مذاکره کننده معارضان سوریه، این انتخابات را مسخره و نمیادین توصیف کرده است.
اما دولت سوریه و کشورهای همسو با آن همچون روسیه اعلام کردهاند که این انتخابات بر اساس قانون اساسی منتخب مردم انجام میگیرد. انتخاباتی که بر اساس تعدد احزاب برگزار میشود.
انتهای پیام/د
همه چیز درباره انتخابات پارلمانی سوریه+تصاویر
(image)
به گزارش گروه بینالملل ، مراکز رأی گیری از ساعت هفت صبح امروز (چهارشنبه) به روی مردم سوریه گشوده شده است تا نمایندگان خود را از میان ۳۵۰۰ کاندیدا برای دومین مجلس قانون گذاری (پس از تغییر قانون اساسی در فوریه ۲۰۱۲) انتخاب کنند.
بنا به گفته کمیته عالی انتخابات سوریه، ۷۳۰۰ مرکز رأیدهی تدارک دیده شده است تا ۲۵۰ کرسی پارلمان با رأی مردم مشخص شود.
اما انتخابات در سایه حضور تروریستها چگونه برگزار میشود؟
در این انتخابات، به علت حضور تروریستها و جنگ داخلی، انتخاب نماینده از مناطقی که تروریستها در آن حضور دارند به شیوهای جدید انجام میگیرد. به این صورت که به عنوان مثال کاندیداهای شهر رقه که داعش بر آن مسلط است، به دمشق آمده و در این شهر برای رقه کاندید شدهاند.
کمیته عالی انتخابات، اعلام کرده است که مراکز انتخاباتی استان «ادلب» که تقریبا به طور کامل در تسلط تروریستهاست در استانهای «دمشق»، «حماه»، «لاذقیه»، «حلب» و «طرطوس» دایر شده است.
مراکز انتخاباتی استان رقه نیز در استانهای «دمشق»، «حماه»، «لاذقیه» «طرطوس» و «الحسکه» دایر شده است.
انتخاب نماینده برخی از مناطق استان حلب که هنوز در تسلط تروریستهاست در شهرهای تازه آزاد شده این استان و همچنین در استانهای دمشق و الحسکه انجام میشود.
در استان درعا، انتخاب نماینده مناطق تحت اشغال تروریستها، در دیگر مناطق آزاد شده این استان و همچنین در استانهای دمشق، ریف دمشق و السویدا انجام میگیرد.
انتخابات مناطق تحت اشغال تروریستها در استان دیرالزور نیز در مناطق آزاد شده این استان و همچنین در استانهای دمشق و الحسکه صورت میگیرد.
طبق قانون، رأیدهی تا ساعت ۷ غروب امروز ادامه دارد و در صورت لزوم کمیته عالی انتخابات میتواند تا حداکثر پنج ساعت آن را تمدید کند.
انتخابات و شرایط فعلی سوریه
این دومین انتخاباتی پارلمانی است که از بعد شروع بحران در سال ۲۰۱۱ برگزار میشود. برگزاری انتخابات در زمانی صورت میگیرد که فردا (پنج شنبه) هیأت مذاکره کننده سوری برای مذاکرات غیر مستقیم با معارضان به ژنو خواهد رفت. مذاکراتی که در آن معارضان بر برکناری بی قید و شرط بشار اسد تأکید میکنند اما دولت سوریه میگوید همه چیز باید از صندوقهای رأی و به وسیله رأی مردم مشخص نشود. بنابراین برگزاری این انتخابات در این برهه پیام دیپلماتیک بسیار قوی برای کشورها و گروههای معارض دارد.
به همین دلیل، معارضان از مدتها پیش سعی در نا مشروع جلوه دادن و تحریم انتخابات کردهاند و «جرج صبرا» عضو ارشد مذاکره کننده معارضان سوریه، این انتخابات را مسخره و نمیادین توصیف کرده است.
اما دولت سوریه و کشورهای همسو با آن همچون روسیه اعلام کردهاند که این انتخابات بر اساس قانون اساسی منتخب مردم انجام میگیرد. انتخاباتی که بر اساس تعدد احزاب برگزار میشود.
واکنش ابوترابیفرد به اهانت و تندروی نماینده حامی دولت در مورد انتخابات
به گزارش خبرنگار پارلمانی ، حجتالاسلام محمد باقری بناب نماینده مردم بناب در مجلس شورای اسلامی که در انتخابات دهمین دوره مجلس پیروز نشده بود، در نطق میاندستور خود در صحن علنی مجلس گفت: انتخابات در بناب یکی از افتضاحات بود.
این نماینده حامی دولت بر همین اساس ادعا کرد: مردم در بناب دیدند که پولهای بابک زنجانی چطور نتیجه انتخابات را تغییر داد. در انتخابات “جمعه سیاه” نزدیک به ۳۰ هزار رأی خرید و فروش شد.
به گزارش تسنیم، محمدحسن ابوترابیفرد نایبرئیس اول مجلس شورای اسلامی که ریاست صحن علنی را بهعهده داشت، در واکنش به این سخنان تأکید کرد: اگر همکاران محترم نماینده بر انتخابات یک حوزه انتخابیه نقدی دارند، نباید واژه “جمعه سیاه” را به کار برند. روز انتخابات یکی از روزهای اوج و اقتدار نظام جمهوری اسلامی است.
وی ادامه داد: مشارکت بیش از ۶۲ درصد ملت ایران در یک انتخابات، آن هم با بالاترین انضباط و مشارکت مردم و با الهام و پیروی از رهنمودهای مقام معظم رهبری، اساس اقتدار نظام جمهوری اسلامی است بنابراین باید در بیان واژهها دقت شود.
واکنش ابوترابیفرد به اهانت و تندروی نماینده حامی دولت در مورد انتخابات
به گزارش خبرنگار پارلمانی ، حجتالاسلام محمد باقری بناب نماینده مردم بناب در مجلس شورای اسلامی که در انتخابات دهمین دوره مجلس پیروز نشده بود، در نطق میاندستور خود در صحن علنی مجلس گفت: انتخابات در بناب یکی از افتضاحات بود.
این نماینده حامی دولت بر همین اساس ادعا کرد: مردم در بناب دیدند که پولهای بابک زنجانی چطور نتیجه انتخابات را تغییر داد. در انتخابات “جمعه سیاه” نزدیک به ۳۰ هزار رأی خرید و فروش شد.
به گزارش تسنیم، محمدحسن ابوترابیفرد نایبرئیس اول مجلس شورای اسلامی که ریاست صحن علنی را بهعهده داشت، در واکنش به این سخنان تأکید کرد: اگر همکاران محترم نماینده بر انتخابات یک حوزه انتخابیه نقدی دارند، نباید واژه “جمعه سیاه” را به کار برند. روز انتخابات یکی از روزهای اوج و اقتدار نظام جمهوری اسلامی است.
وی ادامه داد: مشارکت بیش از ۶۲ درصد ملت ایران در یک انتخابات، آن هم با بالاترین انضباط و مشارکت مردم و با الهام و پیروی از رهنمودهای مقام معظم رهبری، اساس اقتدار نظام جمهوری اسلامی است بنابراین باید در بیان واژهها دقت شود.
واکنش ابوترابیفرد به اهانت و تندروی نماینده حامی دولت در مورد انتخابات