پوشش خبری عجیب بخش فارسی صدای اسرائیل لحظاتی بعد از حمله تروریستی در تهران

پوشش خبری عجیب بخش فارسی صدای اسرائیل لحظاتی بعد از حمله تروریستی در تهران

به گزارش جهان نیوز؛ «ریچارد سیلور اشتین» تحلیلگر و روزنامه نگار آمریکایی در مطلبی پیرامون ماجرای حمله عناصر وابسته به داعش در تهران در چهارشنبه گذشته به پوشش خبری بخش تعطیل شده فارسی صدای اسرائیل از حوادث تهران اشاره کرد.
سیلور اشتین در این تحلیل می‌نویسد: پخش برنامه فارسی صدای اسرائیل نزدیک به یک ماه قبل در نتیجه تغییر مدل خبری متوقف شد. این در حالی بود که «منشه امیر» سردبیر فارسی زبان این بخش خبری مخالف قطع برنامه‌ها بود اما درست لحظاتی بعد از حملات تروریستی در تهران بخش فارسی صدای اسرائیل که وزارت جنگ این رژیم آن را حمایت مالی می‌کند، به ناگهان برنامه خود را از سرگرفت.
این تحلیلگر آمریکایی تاکید می‌کند که این فعل و انفعال در اسرائیل نمی‌تواند تصادفی باشد.
سیلور اشتین به سخنان چند سال قبل «معیر داگان» رئیس وقت موساد، سازمان جاسوسی اسرائیل پرداخت که گفته بود تل آویو قصد بهره‌برداری از مسائل قومی داخل ایران و درگیری، ترور و حملات را دارد.

منبع: فارس

پوشش خبری عجیب بخش فارسی صدای اسرائیل لحظاتی بعد از حمله تروریستی در تهران

به گزارش جهان نیوز؛ «ریچارد سیلور اشتین» تحلیلگر و روزنامه نگار آمریکایی در مطلبی پیرامون ماجرای حمله عناصر وابسته به داعش در تهران در چهارشنبه گذشته به پوشش خبری بخش تعطیل شده فارسی صدای اسرائیل از حوادث تهران اشاره کرد.
سیلور اشتین در این تحلیل می‌نویسد: پخش برنامه فارسی صدای اسرائیل نزدیک به یک ماه قبل در نتیجه تغییر مدل خبری متوقف شد. این در حالی بود که «منشه امیر» سردبیر فارسی زبان این بخش خبری مخالف قطع برنامه‌ها بود اما درست لحظاتی بعد از حملات تروریستی در تهران بخش فارسی صدای اسرائیل که وزارت جنگ این رژیم آن را حمایت مالی می‌کند، به ناگهان برنامه خود را از سرگرفت.
این تحلیلگر آمریکایی تاکید می‌کند که این فعل و انفعال در اسرائیل نمی‌تواند تصادفی باشد.
سیلور اشتین به سخنان چند سال قبل «معیر داگان» رئیس وقت موساد، سازمان جاسوسی اسرائیل پرداخت که گفته بود تل آویو قصد بهره‌برداری از مسائل قومی داخل ایران و درگیری، ترور و حملات را دارد.

منبع: فارس

پوشش خبری عجیب بخش فارسی صدای اسرائیل لحظاتی بعد از حمله تروریستی در تهران

دستگیری ۶ نفر از عوامل مرتبط با حادثه تروریستی

دستگیری ۶ نفر از عوامل مرتبط با حادثه تروریستی

به گزارش جهان نیوز به نقل از نسیم آنلاین، علی اکبر گروسی، رئیس کل دادگستری استان کردستان از دستگیری 66 متهم در روزهای پس از حادثه تروریستی تهران خبر داد و گفت: با رصد دقیق اطلاعاتی و امنیتی ماموران، ۶ نفر از افرادی که ارتباط قطعی با عوامل حادثه تروریستی روز چهارشنبه تهران داشتند شناسایی و دستگیر شدند.

وی گفت: این افراد در حال حاضر در بازداشت بوده و تعدادی نیز در این زمینه شناسایی و تحت تعقیب قرار دارند و به زودی دستگیر خواهند شد.

این مقام قضایی گفت: علما و مردم استان کردستان از وقوع حادثه تروریستی در تهران بسیار آزرده خاطر شده و بیش از پیش در جهت شناسایی این مزدوران همکاری می‌کنند. بخصوص مردم شهرهای مرزی در این خصوص همکاری بسیار خوبی با ماموران دارند که قابل تقدیر است.

رئیس کل دادگستری کردستان در پایان گفت: بحمدالله با تلاش شبانه روزی ماموران امنیتی فضای امن و ایمنی در استان کردستان حاکم است و هرگونه تحرکی توسط ماموران رصد و پیگیری خواهد شد.

کلمه های کلیدی

دستگیری ۶ نفر از عوامل مرتبط با حادثه تروریستی

به گزارش جهان نیوز به نقل از نسیم آنلاین، علی اکبر گروسی، رئیس کل دادگستری استان کردستان از دستگیری 66 متهم در روزهای پس از حادثه تروریستی تهران خبر داد و گفت: با رصد دقیق اطلاعاتی و امنیتی ماموران، ۶ نفر از افرادی که ارتباط قطعی با عوامل حادثه تروریستی روز چهارشنبه تهران داشتند شناسایی و دستگیر شدند.

وی گفت: این افراد در حال حاضر در بازداشت بوده و تعدادی نیز در این زمینه شناسایی و تحت تعقیب قرار دارند و به زودی دستگیر خواهند شد.

این مقام قضایی گفت: علما و مردم استان کردستان از وقوع حادثه تروریستی در تهران بسیار آزرده خاطر شده و بیش از پیش در جهت شناسایی این مزدوران همکاری می‌کنند. بخصوص مردم شهرهای مرزی در این خصوص همکاری بسیار خوبی با ماموران دارند که قابل تقدیر است.

رئیس کل دادگستری کردستان در پایان گفت: بحمدالله با تلاش شبانه روزی ماموران امنیتی فضای امن و ایمنی در استان کردستان حاکم است و هرگونه تحرکی توسط ماموران رصد و پیگیری خواهد شد.

کلمه های کلیدی

دستگیری ۶ نفر از عوامل مرتبط با حادثه تروریستی

بزرگترین حق اطاعت انسان از خداوند است

بزرگترین حق اطاعت انسان از خداوند است

 

به گزارش جهان نیوز به نقل از تسنیم ، آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی در جلسه درس اخلاق خود که در دفتر مقام معظم رهبری برگزار شد با تأکید بر مطالبه حق از سوی انسان اظهار داشت: این مطالبه‌گری تنها در رابطه با حق انسان بر انسان مطرح است و در رابطه انسان با خداوند صدق نمی‌کند.

وی با اشاره به صفات رحمانیت و رحیمیت خداوند گفت: خداوند در قرآن کریم این حق را به مؤمنان داده که آن‌ها همواره پیروز در امور باشند، و این مسئله از باب رحمت او است که برخی امور را خودش علیه خودش قرار دهد.

رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به صفت مالک بودن خداوند بر همه امور اشاره کرد و افزود: به دلیل اینکه خداوند مالکیت همه امور را به عهده دارد، پس هیچ‌کس بر خداوند حقی ندارد و نمی‌توانیم ادعا کنیم که انسان تسلطی بر خداوند ندارد.

آیت‌الله مصباح یزدی با تأکید بر اینکه انسان به‌صورت مستقل از خداوند دارای مالکیت نیست، تصریح کرد: حق تسلط قانونی بر یک‌چیز است و در آن نوعی تسلط و مالکیت بر چیزهای خارجی به اثبات می‌رسد و انسان وقتی مالک چیزی شد دیگر انسان دیگر نمی‌تواند ادعای مالکیت آن شی را داشته باشد.

وی با بیان اینکه انسان چیزی از خود ندارد که ادعای مالکیت آن را داشته باشد و همه امور و اشیاء از آن خداوند است خاطرنشان کرد: حتی ورود انسان به بهشت برین نیز از الطاف خداوندی و یک نوع قرارداد بین خدا و بنده است.
استاد برجسته حوزه علمیه قم به رساله حقوق از امام سجاد(ع) اشاره کرد و گفت: در این رساله امام سجاد(ع) به انواع حق‌های خداوند بر انسان پرداخته است و پاسخگوی سوالاتی است که مردم درباره آن دارند.

آیت‌الله مصباح یزدی به شرایط عقد نکاح اشاره کرد و گفت: اجرای شرعی و قانونی شرایط ضمن عقد بر همسر واجب است و همسر می‌تواند بعد از ازدواج آن را مطالبه‌گری کند.

وی بزرگترین حق خداوند بر انسان را اطاعت دانست و گفت: انسان باید همواره اطاعت از خداوند را جزو اصول خود در زندگی قرار دهد چرا که این حق اصل و مبنای حقوق دیگر است و به‌جای اطاعت از شیطان باید به عبادت خداوند پرداخت.
رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با اشاره به نابرابر بودن حقوق و یکسان نبودن آن خاطرنشان کرد: حتی در سکون آدمی نیز خداوند بر انسان حقی دارد و به دلیل نابرابری حقوق، برخی از حقوق بزرگ‌تر از حقوق دیگر است.

 

بزرگترین حق اطاعت انسان از خداوند است

 

به گزارش جهان نیوز به نقل از تسنیم ، آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی در جلسه درس اخلاق خود که در دفتر مقام معظم رهبری برگزار شد با تأکید بر مطالبه حق از سوی انسان اظهار داشت: این مطالبه‌گری تنها در رابطه با حق انسان بر انسان مطرح است و در رابطه انسان با خداوند صدق نمی‌کند.

وی با اشاره به صفات رحمانیت و رحیمیت خداوند گفت: خداوند در قرآن کریم این حق را به مؤمنان داده که آن‌ها همواره پیروز در امور باشند، و این مسئله از باب رحمت او است که برخی امور را خودش علیه خودش قرار دهد.

رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به صفت مالک بودن خداوند بر همه امور اشاره کرد و افزود: به دلیل اینکه خداوند مالکیت همه امور را به عهده دارد، پس هیچ‌کس بر خداوند حقی ندارد و نمی‌توانیم ادعا کنیم که انسان تسلطی بر خداوند ندارد.

آیت‌الله مصباح یزدی با تأکید بر اینکه انسان به‌صورت مستقل از خداوند دارای مالکیت نیست، تصریح کرد: حق تسلط قانونی بر یک‌چیز است و در آن نوعی تسلط و مالکیت بر چیزهای خارجی به اثبات می‌رسد و انسان وقتی مالک چیزی شد دیگر انسان دیگر نمی‌تواند ادعای مالکیت آن شی را داشته باشد.

وی با بیان اینکه انسان چیزی از خود ندارد که ادعای مالکیت آن را داشته باشد و همه امور و اشیاء از آن خداوند است خاطرنشان کرد: حتی ورود انسان به بهشت برین نیز از الطاف خداوندی و یک نوع قرارداد بین خدا و بنده است.
استاد برجسته حوزه علمیه قم به رساله حقوق از امام سجاد(ع) اشاره کرد و گفت: در این رساله امام سجاد(ع) به انواع حق‌های خداوند بر انسان پرداخته است و پاسخگوی سوالاتی است که مردم درباره آن دارند.

آیت‌الله مصباح یزدی به شرایط عقد نکاح اشاره کرد و گفت: اجرای شرعی و قانونی شرایط ضمن عقد بر همسر واجب است و همسر می‌تواند بعد از ازدواج آن را مطالبه‌گری کند.

وی بزرگترین حق خداوند بر انسان را اطاعت دانست و گفت: انسان باید همواره اطاعت از خداوند را جزو اصول خود در زندگی قرار دهد چرا که این حق اصل و مبنای حقوق دیگر است و به‌جای اطاعت از شیطان باید به عبادت خداوند پرداخت.
رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با اشاره به نابرابر بودن حقوق و یکسان نبودن آن خاطرنشان کرد: حتی در سکون آدمی نیز خداوند بر انسان حقی دارد و به دلیل نابرابری حقوق، برخی از حقوق بزرگ‌تر از حقوق دیگر است.

 

بزرگترین حق اطاعت انسان از خداوند است

رونمایی از تخلفات دانشگاه آزاد در دوره گذشته

رونمایی از تخلفات دانشگاه آزاد در دوره گذشته

 

به گزارش جهان نیوز به نقل از تسنیم،”ناصر اقبالی” عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی با داشتن 27 سال سابقه آموزشی و علمی در این دانشگاه، جزو با سابقه‌ترین مدیران دانشگاه آزاد اسلامی محسوب می‌شود.

وی دکترای تخصصی خود را در حوزه جغرافیا با گرایش برنامه‌ریزی شهری و منطقه‌ای در سال 1377 اخذ کرد و با درجه دانشیار پایه 27 مسئولیت‌های مختلفی را در این دانشگاه بر عهده داشته است.

اقبالی که بیشتر با نام مرکز آزمون دانشگاه آزاد اسلامی شناخته می‌شود، طراح و مجری چند طرح مهم در این دانشگاه است. “طرح بومی‌سازی” و” پذیرش بدون کنکور” حاصل ذهن خلاقانه این عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی است.

ریاست واحد اهواز، ریاست دانشکده علوم‌اجتماعی تهران مرکز، ریاست منطقه شرق کشور در دانشگاه آزاد اسلامی و موسس مرکز آموزش بین‌‌المللی دانشگاه آزاد از جمله سوابق وی در این دانشگاه است.

 در کارنامه وی مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی و نماینده دانشگاه آزاد اسلامی در وزارت علوم و عضو شورای پذیرش دانشجوی کشور است.

همزمان با برملا شدن دلایل عزل رئیس سابق این دانشگاه و تخلفات مدیریت 4 سال اخیر دانشگاه آزاد اسلامی که به گفته برخی باعث عقب‌گرد دانشگاه آزاد شد، با این مدیر با سابقه چالش‌های دانشگاه آزاد در چهار سال گذشته و تهدیدات و فرصت‌های پیش روی بزرگ‌ترین دانشگاه حضوری جهان را به گفت‌وگو نشستیم، اگرچه به سختی و به واسطه یکی از دوستان توانستیم با وی وقت مصاحبه را هماهنگ کنیم.

اقبالی در این مصاحبه، صادقانه، جسورانه و مسئولانه نکات مهمی را درباره وضعیت دانشگاه آزاد بیان کرد. برای گفت‌وگو‌های بعدی نیز از وی قول گرفتیم.

آنچه در ادامه می‌آید حاصل گفت‌وگوی یک ساعته خبرنگار با وی است.

*: با توجه به سابقه حضور شما در دانشگاه آزاد اسلامی، تحلیلی از وضعیت این دانشگاه در 4 سال گذشته بیان کنید؟

اقبالی: دانشگاه آزاد اسلامی در سال 1361 به همت 6 نفر از موسسانی که مقامات عالیه کشور بودند و اسامی آنها در ثبت شرکت‌ها به ثبت رسیده با سرمایه حضرت امام(ره) شروع به کار کرد.

این دانشگاه با درآمدی که از شهریه دانشجویان کسب می‌کرد به حیات و توسعه خود ادامه داد. با توجه به شرایط جمعیتی و اجتماعی کشور در دهه 60 استقبال خوبی از دانشگاه آزاد اسلامی صورت گرفت، به طوری که در دو دهه 60 و 70 در اکثر نقاط ایران، مرکزی را تاسیس کرد و به توسعه خود ادامه داد.

دانشجویان با پرداخت شهریه، ضمن پرداخت هزینه تحصیل خود، زمینه توسعه آینده دانشگاه آزاد را نیز فراهم می‌کردند. توسعه و پیشرفت دانشگاه آزاد اسلامی تا دهه سوم تاسیس نیز ادامه پیدا کرد. این توسعه تا سال 92 نیز همچنان ادامه یافت و حتی تغییر رئیس دانشگاه و فعالیت یک سال و چند ماهه آن در زمان ریاست اسبق دانشگاه آزاد اسلامی نتوانست روند توسعه قبلی را که با پتانسیل قوی شروع شده بود، متوقف یا خللی در آن ایجاد کند.

**دانشگاه آزاد از سال 92 به بعد با مشکلات مدیریتی مواجه شد
با این وجود از سال 92 با تغییر مدیریتی که در دانشگاه آزاد اسلامی رخ داد، تغییرات بسیار عمده‌ای در شیوه اداره و توسعه دانشگاه آزاد اسلامی به وجود آمد که تبدیل به چالش‌های مهمی برای کشور شد، به طوری که در نیمه دوم مدیریت چهار ساله گذشته، برخی از واحدهای دانشگاهی در هم ادغام و در حقیقت منحل شدند.

در این ایام، دانشگاهی که در اوج عزت، توسعه و گسترش بود، درگیر مشکلاتی شد که به حضیض سازمانی خود رسید. همه این مسائل ناشی از تغییراتی بود که مدیریت جدید در شیوه اداره دانشگاه ایجاد کرد، تا جایی که انگار تمام مدل‌ها و شیوهایی که در گذشته در اداره دانشگاه به کار می‌رفت، اشتباه بود و باید طرح جدیدی را برای مدیریت دانشگاه در پیش گرفت. طرح جدید، مشکلات و مصائب زیادی را برای دانشگاه ایجاد کرد و بستر مناسبی را برای سوء استفاده‌های مالی، اداری و آموزشی فراهم ساخت.

**اعتراض‌های مجلس و وزارت علوم درباره دانشگاه آزاد سیاسی نبود
در 4 سال گذشته، دانشگاه آزاد اسلامی به سمتی رفت که دو مجموعه مهم علمی و آموزشی کشور که بیشترین تعامل و ارتباط را با دانشگاه آزاد داشتند، یعنی وزارت علوم و کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی به دلیل عملکرد نامناسب مدیریت دانشگاه، مقابل آن قرار گرفتند.

در حقیقت عملکرد دانشگاه مورد تایید آنان نبود و این مسئله فراسوی مسائل سیاسی کشور بود، زیرا مجلس گذشته تقریبا مجلسی اصولگرا بود و دولت قبلی هم مانند دولت فعلی یک دولت اصلاح‌طلب تعریف می‌شد، اینکه هر دو این نهادها با دانشگاه آزاد اسلامی دچار مشکل شدند، حاکی از این بود که مشکل آنها با دانشگاه آزاد اصولا مشکل سیاسی نبود، بلکه کاملا مدیریتی بود و ادعای برخوردهای سیاسی، دادن آدرس غلط و فرار از پاسخ به سوء مدیریت است.

در همین راستا، مجلس شورای اسلامی، مهمترین ابزار مدیریتی دانشگاه، یعنی آزمون‌های دوره کارشناسی‌ارشد و دکتری را همراه با پذیرش مستقل دانشجو در این مقاطع از دانشگاه آزاد اسلامی گرفت و به سازمان سنجش دولت اصلاح‌طلب سپرد. در واقع اگر نیت برخورد با دانشگاه سیاسی بود که این اقدام توجیهی ندارد.

**حتی وزارت علوم دولت اصلاح‌طلب هم با سیاست‌های رئیس سابق مخالفت می‌کرد
حجم گزارش‌های مختلفی که در طول این سال‌ها توسط مطبوعات و رسانه‌های تصویری، صدا و سیما و شبکه‌های اجتماعی درباره دانشگاه آزاد تهیه شد، در هیچ یک از تاریخ سنوات دانشگاه آزاد دیده نشد.

نتیجه آنکه، مخالفت مجلس و نیز وزارت علوم که بیش از 5 هزار رشته محل دانشگاه آزاد را تایید نکرد و به آن ایراد گرفت کاملا به دلایل مدیریتی و نشان‌دهنده ضعف و ناکارآمدی بود که در 4 سال گذشته گریبان‌ دانشگاه آزاد اسلامی را گرفت.
**سوءمدیریت و فساد در مدیریت گذشته، گریبان‌ واحدهای دانشگاهی را گرفته بود
در چنین شرایطی فضای یاس و نامیدی بر خانواده دانشگاه آزاد اسلامی که شامل مجموعه دانشجویان، چند ده هزار نفر عضو هیئت‌علمی و کارکنان می‌شود، مستولی شد، از طرفی دانشگاه مورد تایید و حمایت هیچ کدام از نهادهای قانونی و حاکمیتی نبود، بلکه همواره مورد ایراد و نقد بود و از طرف دیگر مشکلات اقتصادی ناشی از سوءمدیریت و فساد موجود گریبان‌گیر واحدهای دانشگاهی شده بود.

**با حضور دکتر ولایتی، امیدی در بدنه دانشگاه آزاد ایجاد شد

تا اینکهبا صدور حکم ریاست هیئت موسس دانشگاه برای جناب آقای دکتر ولایتی از سوی مقام معظم رهبری یک دریچه امیدی برای این اقشار که در حقیقت صاحبان اصلی این دانشگاه هستند به وجود آمد و از این جهت مورد استقبال واقع شد تا انشاءالله با اصلاح سیستم مدیریتی و نظارت عالیه، سایر بخش‌های دولتی و مجلس نیز دانشگاه را بیش از گذشته حمایت کنند.

*: با توجه به مسائل گفته شده، ضعف مدیریتی چقدر می‌تواند در عملکرد این دانشگاه تاثیر داشته باشد؟

اقبالی: دانشگاه آزاد اسلامی در 400 نقطه کشور، مراکز و واحدهای آموزش عالی و در 100 نقطه آموزشکده تحصیلات فنی دارد، در واقع در 500 نقطه کشور توسعه پیدا کرده و در سراسر کشور از شرقی‌ترین تا غربی‌ترین و شمالی‌ترین تا جنوبی‌ترین بخش کشور گسترش یافته است.

دانشگاه آزاد اسلامی اقوام و اقشار مختلف و به خصوص جوانان را در خود جای داده، مجری حدود 27 هزار رشته محل در سطح کشور است و حدود 480 مدرسه نیز در این دانشگاه فعالیت می‌کنند، بیش از یک و نیم میلیون دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی هستند. با وجود اقشار تحصیل کرده و فرهیخته در این دانشگاه، پژوهشکده‌های مختلف و گستردگی دانشگاه آزاد، ظرفیت و شرایط موجود می‌تواند هم فرصت و هم تهدید برای کشور تعریف شود.

**حضور مدیری ناکارآمد در دانشگاه آزاد این فرصت را به تهدید تبدیل می‌کند
گستردگی فضاهای دانشگاه آزاد، طیف‌های مختلف جمعیتی، تنوع رشته‌ها و مقاطع با حضور یک مدیریت کارآمد، لایق و پاک دست می‌تواند به یک فرصت مناسب برای گسترش علم، دانش و توسعه نقاط کم برخوردار کشور تعریف شود.
**دانشگاه آزاد در دوره گذشته به سمت تهدید حرکت کرد
بر عکس اگر شاهد حضور مدیریت نابخردانه، متاثر از حلقه‌های قومی و خانوادگی و روابط دوستی با رویکرد فساد، سوء استفاده از موقعیت‌های شغلی در مجموعه مدیریت دانشگاه باشیم همین شاخص‌ها و ویژگی‌ها (گستردگی، وسعت و تنوع) می‌تواند به عاملی برای تهدید کشور تبدیل شود، همان‌طور که دانشگاه آزاد اسلامی در چند سال گذشته به سمت تهدید حرکت می‌کرد.

انعکاس اخباری که در مطبوعات نشان‌دهنده بی‌نظمی‌ها و رانت‌های  دانشگاه بود، عامل بی‌ثباتی، تخریب و تهدید دانشگاه آزاد اسلامی بود که امیدوارم در سال‌های آتی دیگر شاهد چنین رویکردی نباشیم.

*: چالش‌ها و مشکلاتی که مدیریت دانشگاه آزاد در چهار سال گذشته با آن مواجه بود، چه مسائلی بود؟
**مقبولیت و اعتبار دانشگاه آزاد طی چهار سال گذشته کاهش پیدا کرد
اقبالی: یکی از مشکلاتی که در چهار سال گذشته دانشگاه آزاد اسلامی را دچار چالش‌های مدیریتی، آموزشی، مالی و سیاسی کرد، کاهش مقبولیت اجتماعی بود، در حالی که دانشگاه آزاد اسلامی در بین اقشار مختلف جایگاه اجتماعی نسبتا مناسبی داشت، این مقبولیت و اعتبار طی چهار سال گذشته در انظار عمومی کاهش پیدا کرد.

**مدیران غیرآموزشی در دوره گذشته دانشگاه را اداره می‌کردند
یکی از عوامل مهم آن به کارگیری مدیران غیرآموزشی در سطح میانی و عالی سازمان مرکزی دانشگاه بود. در طی این مدت افرادی که ناآشنا به امور آموزش عالی بودند یا اینکه در آموزش عالی خودگران، شبیه دانشگاه آزاد اسلامی تجربه‌ای نداشتند، مدیریت دانشگاه آزاد را به مدت چند سال در اختیار گرفتند و صدمات جبران‌ناپذیری به دانشگاه وارد کردند.

دومین مسئله عدم تعامل مناسب بین دانشگاه آزاد، وزارت علوم، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و مجلس شورای اسلامی بود. دانشگاه آزاد به هر حال بایستی با این دو دستگاه کاملا هماهنگ باشد، به خصوص با وزارت علوم، چون اکثر رشته‌های ما رشته‌های غیرپرشکی است و از نظر تنوع و تکثر، گرایش‌ها و مقاطع رشته‌های پزشکی میزان و سهم کمی از رشته‌های دانشگاه آزاد را به خود اختصاص دادند.
با این وجود در 4 سال گذشته، دانشگاه آزاد بیشترین درگیری را با این دو نهاد داشت، همان‌طور که گفته شد، برگزاری آزمون‌ها از دانشگاه آزاد گرفته شد. در سطح تحصیلات تکمیلی، ارشد و دکتری هم برگزاری آزمون و پذیرش دانشجو از دانشگاه آزاد گرفته شد.

در این دوره یک آسیب مهم دیگری نیز به دانشگاه آزاد اسلامی وارد شد و آن این بود که در طول سی سال گذشته ریل‌گذاری، هدف‌گذاری و سیاست پذیرش دانشجو در دانشگاه آزاد براساس پذیرش مقاطع کاردانی و کارشناسی بود، در حالی که به سرعت و در مدت کوتاهی در مدیریت جدید استراتژی پذیرش به سمت تحصیلات تکمیلی و به خصوص دکتری رفت.

**استراتژی غلط رئیس سابق دانشگاه در راستای پذیرش دانشجو در دوره تحصیلات تکمیلی
این امر باعث شد دانشگاه آزاد چند آسیب جدی ببیند؛ با توجه به اینکه بسیاری از واحدهای دانشگاهی در سطح کشور شرایط و امکانات لازم را برای برگزاری دوره‌های دکتری نداشتند و حتی برخی از آنان مجری دوره‌های کارشناسی و کارشناسی‌ارشد همان رشته نیز نبودند، با این حال مشمول دوره دکتری شدند، با پذیرش دانشجویان دکتری در این‌گونه واحدها اعتبار اجتماعی و علمی دانشگاه در سطح کشور زیر سوال رفت. مجلس و وزارت علوم موضع گرفتند و این تغییر مسیر به دانشگاه بسیار صدمه زد. این اتفاق با تحلیل‌های نادرست از سوی افراد ناآشنا با سیستم رخ داد.
**دلیل زیان‌ده شدن برخی واحدهای دانشگاه در دوره گذشته چه بود؟

از طرفی دیگر با توجه به اینکه در این چهار سال پذیرش مقاطع کاردانی و کارشناسی تحت‌الشعاع قرار گرفت، نقش و سهم‌مان در بازار آموزش عالی این مقاطع کم شد و این باعث شد واحدها و مراکز شهرستانی دانشگاه آزاد که بیشترین پذیرش‌شان از طریق کاردانی و کارشناسی بود دچار لطمات جبران‌ناپذیری شوند، به طوری که برخی از حقوق پرداختی کارکنان و هیئت علمی خود نیز باز ماندند و زیان‌ده شدند.

**سهم‌ دانشگاه آزاد در 4 سال گذشته در بازار آموزش عالی کم شد
تغییر ناگهانی سیاست‌های پذیرش دانشجو به‌ همراه افزایش شهریه که متاسفانه آن هم به صورت غیرکارشناسی به دانشگاه تحمیل شد، به کاهش سهم ما در مارکتینگ بازار شدت بیشتری داد و مشکلاتی حیاتی برای دانشگاه ایجاد کرد. در چند سال گذشته، قبل از مدیریت قبلی دانشگاه آزاد اسلامی شهریه دانشجویان افزایش پیدا نکرده بود. ما هم به عنوان مدیران ارشد دانشگاه اعتقاد داشتیم برای اینکه در بازار آموزش عالی بمانیم، نباید افزایش شهریه داشته باشیم.

**رئیس سابق در اقدامی خلاف، شهریه‌های ثابت دانشجویان را افزایش داد

در سال‌های اخیر متاسفانه نه تنها شهریه متغیر را افزایش دادند، بلکه شاهد افزایش شهریه ثابت دانشجویان که امری کاملا خلاف بود شدیم. امری که در سی سال گذشته رخ نداده بود.
**با افزایش شهریه‌، دانشجویان دانشگاه آزاد به سمت دانشگاه‌های دیگر رفتند
این مسئله باعث شد سهم دانشگاه آزاد در پذیرش دانشجو نابرابر شود، داوطلبانی که دانشگاه آزاد را در اولویت پذیرش خود داشتند با توجه به افزایش شهریه به سمت دانشگاه‌های دیگر رفتند. در شهرستان‌ها این موضوع به‌ دلیل پایین بودن درآمد خانوار از شدت بیشتری برخوردار شد.
**ساخت و سازهای جدید دانشگاه، عامل تشدید بحران‌ها در دوره گذشته بود

از جمله مواردی که موجب شد دانشگاه در این سال‌ها بسیار متضرر شود و اگر هم بحران‌هایی را داشت در این چهار سال این بحران‌ها تشدید شود، توسعه فیزیکی و ساخت و سازهای جدید دانشگاه بود. گزارش‌های قبلی حاکی از این بود که از سال 91 توسعه فیزیکی در دانشگاه آزاد باید متوقف شود. دلیل آن هم این بود که برنامه‌های بومی گزینی دانشگاه در حال به ثمر رسیدن بود.

در برخی استان‌ها بیش از 90 درصد داوطلبان مقاطع کاردانی و کارشناسی در محل استان اقامت‌شان پذیرفته شده بودند، این موضوع همراه با تغییر ساخت سنی جمعیت داوطلبان به سمت تحصیلات تکمیلی نشان می‌داد، دانشگاه آزاد به جای اینکه به سمت ساختمان‌سازی برود، باید به سمت ساماندهی فضاهای موجود و تغییر کاربری‌ها حرکت می‌کرد.
در یکی از مراکز استان‌ها از 16 طبقه خوابگاهی تنها سه طبقه مورد استفاده قرار می‌گرفت، در این شرایط بایستی توسعه را متوقف می‌کردند، در حالی که خلاف گزارشات و مشهودات در این 4 سال، ساخت و سازها ادامه پیدا کرد. آن طور که گزارش می‌شود در این دانشگاه بین 850 تا 900 هزار متر مربع طی سال‌های گذشته توسعه داشتیم که رقم آن احتمالا بالای 2 هزار میلیارد است، این نشان می‌دهد در خوشبینانه‌ترین نظر، روش‌های اتخاذ شده در مدیریت اخیر بدون مطالعات مربوط به منافع و آینده‌نگری دانشگاه بوده است.

**کارگاره‌ها و آزمایشگاه‌هایی خریداری کردند که رشته تحصیلی مورد نیاز در آن واحد وجود نداشت
دانشگاهی که به قول خودشان با مشکلات مالی روبروست، نباید به سمت توسعه فیزیکی برود. این هزینه‌ها در کنار توسعه آزمایشگاه‌ها و کارگاه‌ها بدون مطالعه انجام شد، به طوری که حتی در برخی واحدهای دانشگاه‌ها، کارگاره‌ها و آزمایشگاه‌هایی خریداری شدند که رشته تحصیلی مورد نیاز در آن وجود نداشته و یا در اولویت نبودند. این اقدامات وضعیت نامناسبی را پیش روی دانشگاه آزاد اسلامی قرار داد؛ منابعی که باید صرف وضعیت موجود و ترمیم آن می‌شد، به سمتی رفت که به نابودی منابع دانشگاه منتج شد.

**پست‌های سازمان مرکزی در 4 سال گذشته بین 4 تا 5 برابر افزایش یافت

در همین راستا گسترش سازمان مرکزی را هم باید اضافه کرد. در دوره‌ای که باید به سمت سیاست‌های انقباضی و چابک‌سازی حرکت کرد، هر چند شعارش را هم دادند، بر عکس آن عمل کردند.

**برای اینکه حقوق افراد را بالا ببرند، احکام مشاوره‌های صوری صادر می‌کردند
آنچه گفته می‌شود این است که پست‌های سازمانی سازمان مرکزی دانشگاه آزاد بین 4 تا 5 برابر طی چهار سال گذشته افزایش پیدا کرد. در کنار گسترش سازمان مرکزی، افزایش حق سرپرستی که یک کار کاملا غیرکارشناسی بود و به نوعی استفاده از منابع دانشگاه به سمت رفاه مدیریتی بود باعث شد به حجم سازمان مرکزی که یک حجم کوچکی بود، اضافه شود.
**حاضرم با میرزاده درباره عملکرد 4 ساله‌اش مناظره کنم

در سازمان مرکزی دانشگاه برای آنکه بتوانند افرادی را بیاوردند، معاونت‌های جدید ایجاد کردند. احکام مشاوره‌های صوری صادر کردند که بتوانند حقوق و مزایای افراد را بالاتر بپردازند.
می‌شود در فرصت دیگری درباره این مسائل بیشتر صحبت کرد. از آنجا که رئیس قبلی دانشگاه آزاد (میرزاده) اعلام کرده که می‌خواهد درباره مسائل دانشگاه مناظره کند، من آمادگی لازم را برای مناظره درباره وضعیت مدیریتی ایشان و چالش‌ها و مشکلاتی که در طول 4 سال مدیریت وی برای دانشگاه آزاد ایجاد شد را دارم.

**پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد دانشگاه در مهر 96 کمتر از 500 هزار دانشجو جذب کند؛ این به خاطر سیاست‌های نادرست مدیریت سابق است
متاسفانه در این مدت حدود 10 هزار رشته‌ محل ایجاد کردند. آمار نشان می‌دهد دانشگاه آزاد در سال 91 و 92 حدود 17 هزار رشته محل داشته و توانسته بیش از 600 هزار دانشجو را جذب کند، در حالی که این رشته محل‌ها از 17 هزار به 27 هزار رشته محل تغییر پیدا کرده است. پیش‌بینی‌ها این است که دانشگاه آزاد در مهر 96 کمتر از 500 هزار دانشجو جذب خواهد کرد. این مسئله به دلیل عملکرد و سیاست‌های نادرست مدیریت دانشگاه آزاد در سال‌های گذشته است.
**10 هزار رشته محل اضافه کردند، اما نتیجه عکس داد و پذیرش دانشجو کمتر شد

حدود 10 هزار رشته محل اضافه شده، در حالی که طبیعتا باید راندمان و نتیجه کار بالا رود، اما روند پذیرش دانشجو در دانشگاه آزاد کمتر شده است. در حقیقت طبق معادله منطقی با افزایش رشته محل، دانشگاه آزاد اسلامی بایستی در سال 96 بیش از 950 هزار دانشجو داشته باشد. با وجود اینکه دانشگاه در سال 95، 550 هزار دانشجو جذب کرد، پیش‌بینی ما این است در مهر 96 این رقم به کمتر از 500 هزار دانشجو برسد.

**هزینه دانشگاه را برای رشته‌هایی صرف کردند که هیچ نیازی به آنها نداشتند
به عبارت دیگر هزینه دانشگاه برای رشته‌هایی صرف شده که دانشگاه هیچ نیازی به آنها نداشته است. دانشگاه آزاد اسلامی نیاز به ساماندهی رشته‌ها داشت، نه افزایش رشته محل‌های جدید، متاسفانه 5 هزار رشته محل از رشته محل‌های جدید هم مورد اشکال است، اما آنچه مشخص است، این است که این مسئله نه تنها برای دانشگاه سود نداشت، بلکه کاملا ضرر و نقصان به همراه داشت.

*: با توجه به کاهش جذب دانشجو در دانشگاه آزاد اسلامی، این دانشگاه در جذب دانشجو به چه سالی عقب‌گرد داشته است؟
**دانشگاه آزاد را در پذیرش دانشجو به سال 89 عقب راندند
اقبالی: دانشگاه آزاد اسلامی در این سال‌ها از نظر تعداد جذب دانشجو به سال 89 یعنی قبل از سال 91 و 90 عقب‌گرد داشت.
**با استفاده از حلقه‌های دوستی و فامیلی، کارمند و عضو هیئت‌علمی استخدام کردند/ بیشترین استخدام‌های بی‌ضابطه در تهران

با این وجود در شرایطی که باید به سمت کاهش هزینه‌ها می‌رفتیم، متاسفانه استخدام هیئت علمی و کارکنان در این مدت به شدت افزایش پیدا کرد. افرادی به خیل جمعیت دانشگاه آزاد اضافه شدند که نیازی به افزایش آنها نبود. این کار متاسفانه در تهران شدت بیشتری داشت، در این استخدام‌ها عمدتا مسائل حلقه‌های دوستی، فامیلی و قومی رواج داشته ودر صورت صحت کل پذیرش‌ها زیر سوال می‌رود.
موضوع دیگری که در سنوات اخیر فراگیر شده و اخبار متواتری از آن منتشر شده، عدم انضباط مالی و اعمال نظر در خرید و فروش‌ها در سطوح مختلف سازمان مرکزی و بدنه دانشگاه است.

**تاکید رئیس هیئت موسس و هیئت‌امنای دانشگاه به دقت در هزینه‌ کرد این دانشگاه
این امر بسیاری از کارکنان و اعضای هئیت‌علمی را دچار نگرانی و ناراحتی کرد. امیدوار هستیم نهادهای مستقل و قضایی کشور به این موضوع کاملا رسیدگی کنند. دانشگاه آزاد اسلامی هم بایستی اسلامی باشد و هم به دلیل اینکه درآمدش از شهریه داطلبان است، مردمی باشد. بایستی در هزینه کردن آن دقت کافی شود، همان‌طور که ریاست جدید هیئت‌امنای دانشگاه آزاد به آن تاکید کردند.
**هزینه‌های نجومی برای کارگاه‌ها و آزمایشگاه‌های ملی روی دست دانشگاه آزاد ماند

در این مدت فضاهای کارگاهی و آزمایشگاهی نیز به شدت و با ولع خیلی زیادی توسعه پیدا کرد. تجهیز آزمایشگاه‌ها به توسعه فیزیکی تبدیل شد و هزینه‌های نجومی به عنوان کارگاه‌های ملی و آزمایشگاه‌های ملی روی دست دانشگاه آزاد گذاشته شد که هیچ کدام از نظر آموزشی توجیه ندارد.
در تمام دنیا وسایل مربوط به آزمایشگاه‌ها و کارگاه‌ها وسایل لوکس و گران قیمتی نیستند، البته باید وسایل ماندگار و پایداری باشند، اما در مجموع لوکس‌گرایی مورد پسند آموزش عالی در سطح جهان نیست. در کنار این موضوع سفرهای استانی، نشست‌ها و برگزاری جلسات متعدد با هزینه‌های زیاد را هم باید اضافه کرد که قابل بررسی است.

*: مسئله واحدهای برون مرزی دانشگاه آزاد چه بود؟
**در دانشگاه بدون نیازسنجی به توسعه واحدهای برون مرزی روی آوردند
اقبالی: در دانشگاه بدون نیازسنجی به توسعه واحدهای برون مرزی روی آوردند، علت و علل واقعی آن هنوز بر ما پوشیده است، اما گزارش‌هایی که ما در آن زمان داشتیم این بود که حتی واحد آکسفورد و لبنان ما دچار مشکلاتی از نظر مالی و خودکفایی هستند. مراکز دانشگاه آزاد باید خودگران باشند، اینها مغایر این مسئله بودند.گزارش‌های موجود مبنی بر این بود که به جز یک مرکز خارجی که آن هم در بیشتر موارد مشکل داشت تنها واحد امارات بود که در مقاطعی هزینه‌های خود را پوشش می‌داد. با این وجود در زمینه مراکز خارجی هم شاهد افزایش مراکز در روسیه، ایتالیا و البته کمی تردید دارم در آلمان بودیم. توسعه این مراکز بدون مطالعه، باعث افزایش بار مالی دانشگاه شد، در کنار این مسائل شخصی و خانوادگی هم مطرح بوده که باید در نوع خودش مورد قضاوت و بررسی قرار گیرد.

**مدیریت گذشته شرکت‌های تجاری راه انداخته بود/ اعضای هیئت مدیره شرکت‌ها افراد خاصی هستند

شعاری که در این مدت دادند و شعار کاملا گمراه‌کننده‌ای بود که باید از ریشه مورد تجدید نظر قرار گیرد، توسعه و تجهیز شرکت‌های تجاری به منظور عدم وابستگی به شهریه دانشجوست. اینکه دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان نهادی آموزشی مالیات نمی‌پردازد، چگونه می‌تواند اقدام به تاسیس شرکت‌های تجاری کند؟ مسئله‌ای است که در جای خود باید بحث و شفاف‌سازی شود، اعضای هیئت مدیره این شرکت‌ها نیز محدود و معدود به افراد خاصی هستند که جای سوال دارد و هزینه‌هایی شده که باید مجددا بررسی، ممیزی و حسابرسی شود.
اگر از دانشگاه سرمایه‌هایی به اینها منتقل شده، باید مشخص شده و تا ریال آخر مورد تفحص و بررسی قرار گیرد. شائبه‌هایی ایجاد شده، از جمله اینکه ممکن است این شرکت‌ها در اثر هدایت حلقه‌های دوستی و خانوادگی، ایجاد شده باشند که می بایست به افکارعمومی پاسخگو باشند.

*: بعد از اینکه رئیس اسبق دانشگاه آزاد (فرهاد دانشجو) عزل شد، ظاهرا سازمان بازرسی برای نظارت به دانشگاه آزاد فعالیت‌هایی را در این دانشگاه آغاز می‌کند، اما آقای میرزاده پس از حضور در دانشگاه آزاد مانع این مسئله می‌شوند، چرا بازرسی از دانشگاه آزاد متوقف شد؟

اقبالی:سال‌ها بود که در دانشگاه آزاد اسلامی یک ناظر، یک سازمان و نهاد بازرسی مستقل از دانشگاه وجود نداشت. سازمان بازرسی کل کشور به‌ نظرم از سال 91 به این موضوع وارد شد و با توجه به گستردگی که دانشگاه داشت برای خود ماموریتی ایجاد کرد تا به صورت موردی و ادواری دانشگاه را مورد بازرسی قرار دهد. مدیران وقت دانشگاه آزاد از این مسئله به چند دلیل استقبال کردند.

اینکه یک نهاد مستقل که جنبه حکومتی و دولتی دارد قصد داشت از دانشگاه بازرسی کند و عیب‌ها و نقص‌هایی را که شاید مسئولان نمی‌دیدند به آنها اعلام می‌کرد که مسئله مثبتی برای مدیریت پاسخگو و پاک دست است.
** سازمان بازرسی کل کشور سال 92 با فشارهای صورت گرفته بازرسی‌های خود را در دانشگاه آزاد متوقف کرد
دومین عامل مهم این بود که این سازمان به صورت رایگان این کار را برای دانشگاه آزاد انجام می‌داد، لذا مدیران وقت دانشگاه آزاد اسلامی کاملا از این موضوع استقبال کردند. متاسفانه از مهرماه سال 92 سازمان بازرسی کل کشور با اقدامات و فشارهایی که صورت گرفت بازرسی‌های خود را متوقف کرد و هیچ‌گاه مدیریت وقت توضیحی در مورد آن به مردم نداد.

شاید عدم حضور این سازمان موجب شد مشکلات و شائبه‌های این دانشگاه بیشتر شود. قطعا اگر سازمان بازرسی کل کشور مطابق رویه‌اش برای کنترل، نظارت و تهیه گزارش‌ها حضور پیدا می‌کرد، ممکن بود مدیریت دانشگاه به این وضع دچار نشود که در حقیقت با مسائل متعدد مالی و اتهامات اقتصادی روبرو شود.
موضوع دیگری هم که باید اشاره کرد، افزایش حقوق‌ و دستمزد مدیران در سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی بود. این موضوع باید ضمن ارج نهادن به خدمات و زحمات مدیران دلسوز و متعهد، کاملا مورد بررسی قرار گیرد.

**مدیران سابق اگر حقوق نجومی دریافت کردند باید به دانشگاه پس دهند
اگر حقوق مدیران دانشگاه آزاد اسلامی و سازمان مرکزی در مدت چهار سال گذشته در تعریف حقوق بگیران نجومی قرار می‌گیرد، بایستی تماما به دانشگاه آزاد برگشت داده شود و مطابق فرمانی که حضرت آقا در این زمینه دادند، افرادی که حقوق‌های نجومی دریافت کردند باید آن را به بیت‌المال بازگردانند و دیگر سمت و مسئولیتی به آنان واگذار نشود.
در شرایطی که یک استاد تمام دانشگاه آزاد حداکثر حقوقی معادل 7 و یا 8 میلیون تومان دریافت کند، حق مسئولیت و مزایای برخی مدیران خاص معادل سه استاد تمام باشد. این مسئله اصلا توجیه‌پذیر نیست. چنین حقوق‌هایی جز تحقیر کردن مقام اساتید چیز دیگری به دنبال ندارد.

*: به نظر شما مسئولان فعلی دانشگاه آزاد برای اینکه از تهدیدات، معضلات و مشکلاتی که طی چهار سال گذشته ایجاد شده خارح شوند چه اقدامات علمی و آموزشی باید انجام دهند؟
**مدیریت جدید باید وضعیت دانشگاه را از لحاظ مدیریتی اصلاح کند
اقبالی:اولا باید وضعیت دانشگاه را از لحاظ مدیریتی اصلاح کنند. یک نظام مدیریتی باید در مسند امور قرار گیرد که هدف آن بهره‌گیری از نیروهای متخصص موجود در دانشگاه آزاد اسلامی باشد.
در دانشگاه آزاد اسلامی ده‌ها هزار نفر اعضای هیئت علمی وجود دارند که پتانسیل مهمی برای دانشگاه به شمار می‌روند. مدیریت آموزش عالی در دانشگاه آزاد متفاوت با نظام‌‌های دانشگاهی دولتی است، لذا باید از این فرصت بهره گرفت.

دوم اینکه از هزینه‌هایی که موجب اتلاف نیرو و هزینه است، جلوگیری شود. افق دانشگاه آزاد اسلامی افق بلندی است، همان‌طور که دانشگاه آزاد اسلامی از ابتدا یک دانشگاه مردمی بوده، نباید هزینه‌های زیادی را به دانشجویان درباره شهریه تحمیل کنیم. خوشبختانه در مصاحبه‌هایی که مسئولان جدید دانشگاه داشتند، متوجه شدم سیاست آقای ولایتی هم همین مسئله است و ما نیز از آن استقبال می‌کنیم، رئیس هیئت‌امنای دانشگاه از ابتدا روی مسئله مهمی دست گذاشتند.

کمک کنیم دانشگاه به شکل مردمی خودش برگردد تا دانشجویان و داوطلبان در دانشگاه‌های کشور، دانشگاه آزاد را در اولویت تحصیل خود قرار دهند و به صورتی توان مالی این افراد را تقویت کنیم. آنچه در اولویت است، فضای فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی است. این دانشگاه باید نشان‌دهنده ارزش‌های فرهنگی جامعه باشد، قطعا می‌تواند این نقش خود را در این زمینه به خوبی در سال‌های آینده نشان دهد.
**ارزیابی مدیریت چهار سال گذشته دانشگاه آزاد در اختلافات سیاسی گم نشود

*: اگر مطلب ناگفته‌‌ای هست در آخر بفرمائید؟

اقبالی:نباید نتایج و ارزیابی مدیریت چهار ساله گذشته دانشگاه آزاد اسلامی تحت تاثیر گرد و غبارهای ناشی از اختلافات سیاسی پنهان شود. دراین فضای غبارآلود، هم آنهایی‌ که در حیف و میل اموال دانشگاه آزاد بدون واهمه دست داشتند و هم خدمتگذاران پاک دست دانشگاه دیده نخواهند شد و پنهان می‌شوند. نباید تحلیل مدیریت سال‌های گذشته را سیاسی کنیم و اجازه دهیم افراد از موقعیت‌ها و جناح‌های سیاسی خود برای پوشاندن تخلفات مالی و سوء استفاده‌های مالی خود بهره گیرند.
توصیه من به برادران، خواهران و مدیرانی که واقعا دنبال شفاف‌سازی هستند، این است که مسائل دانشگاه را به
مسائل سیاسی گره نزدند. اجازه دهند کار پیش رود و افرادی که مشکلاتی برای دانشگاه آزاد ایجاد کردند، پاسخگوی اعمال خود در دادگاه صالحه باشند، البته درباره دانشگاه آزاد اسلامی زوایای مختلف دیگری در حوزه‌های آموزشی و پرسنلی و مالی وجود دارد که در آینده می‌توان درباره آنها سخن گفت.
 

رونمایی از تخلفات دانشگاه آزاد در دوره گذشته

 

به گزارش جهان نیوز به نقل از تسنیم،”ناصر اقبالی” عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی با داشتن 27 سال سابقه آموزشی و علمی در این دانشگاه، جزو با سابقه‌ترین مدیران دانشگاه آزاد اسلامی محسوب می‌شود.

وی دکترای تخصصی خود را در حوزه جغرافیا با گرایش برنامه‌ریزی شهری و منطقه‌ای در سال 1377 اخذ کرد و با درجه دانشیار پایه 27 مسئولیت‌های مختلفی را در این دانشگاه بر عهده داشته است.

اقبالی که بیشتر با نام مرکز آزمون دانشگاه آزاد اسلامی شناخته می‌شود، طراح و مجری چند طرح مهم در این دانشگاه است. “طرح بومی‌سازی” و” پذیرش بدون کنکور” حاصل ذهن خلاقانه این عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی است.

ریاست واحد اهواز، ریاست دانشکده علوم‌اجتماعی تهران مرکز، ریاست منطقه شرق کشور در دانشگاه آزاد اسلامی و موسس مرکز آموزش بین‌‌المللی دانشگاه آزاد از جمله سوابق وی در این دانشگاه است.

 در کارنامه وی مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی و نماینده دانشگاه آزاد اسلامی در وزارت علوم و عضو شورای پذیرش دانشجوی کشور است.

همزمان با برملا شدن دلایل عزل رئیس سابق این دانشگاه و تخلفات مدیریت 4 سال اخیر دانشگاه آزاد اسلامی که به گفته برخی باعث عقب‌گرد دانشگاه آزاد شد، با این مدیر با سابقه چالش‌های دانشگاه آزاد در چهار سال گذشته و تهدیدات و فرصت‌های پیش روی بزرگ‌ترین دانشگاه حضوری جهان را به گفت‌وگو نشستیم، اگرچه به سختی و به واسطه یکی از دوستان توانستیم با وی وقت مصاحبه را هماهنگ کنیم.

اقبالی در این مصاحبه، صادقانه، جسورانه و مسئولانه نکات مهمی را درباره وضعیت دانشگاه آزاد بیان کرد. برای گفت‌وگو‌های بعدی نیز از وی قول گرفتیم.

آنچه در ادامه می‌آید حاصل گفت‌وگوی یک ساعته خبرنگار با وی است.

*: با توجه به سابقه حضور شما در دانشگاه آزاد اسلامی، تحلیلی از وضعیت این دانشگاه در 4 سال گذشته بیان کنید؟

اقبالی: دانشگاه آزاد اسلامی در سال 1361 به همت 6 نفر از موسسانی که مقامات عالیه کشور بودند و اسامی آنها در ثبت شرکت‌ها به ثبت رسیده با سرمایه حضرت امام(ره) شروع به کار کرد.

این دانشگاه با درآمدی که از شهریه دانشجویان کسب می‌کرد به حیات و توسعه خود ادامه داد. با توجه به شرایط جمعیتی و اجتماعی کشور در دهه 60 استقبال خوبی از دانشگاه آزاد اسلامی صورت گرفت، به طوری که در دو دهه 60 و 70 در اکثر نقاط ایران، مرکزی را تاسیس کرد و به توسعه خود ادامه داد.

دانشجویان با پرداخت شهریه، ضمن پرداخت هزینه تحصیل خود، زمینه توسعه آینده دانشگاه آزاد را نیز فراهم می‌کردند. توسعه و پیشرفت دانشگاه آزاد اسلامی تا دهه سوم تاسیس نیز ادامه پیدا کرد. این توسعه تا سال 92 نیز همچنان ادامه یافت و حتی تغییر رئیس دانشگاه و فعالیت یک سال و چند ماهه آن در زمان ریاست اسبق دانشگاه آزاد اسلامی نتوانست روند توسعه قبلی را که با پتانسیل قوی شروع شده بود، متوقف یا خللی در آن ایجاد کند.

**دانشگاه آزاد از سال 92 به بعد با مشکلات مدیریتی مواجه شد
با این وجود از سال 92 با تغییر مدیریتی که در دانشگاه آزاد اسلامی رخ داد، تغییرات بسیار عمده‌ای در شیوه اداره و توسعه دانشگاه آزاد اسلامی به وجود آمد که تبدیل به چالش‌های مهمی برای کشور شد، به طوری که در نیمه دوم مدیریت چهار ساله گذشته، برخی از واحدهای دانشگاهی در هم ادغام و در حقیقت منحل شدند.

در این ایام، دانشگاهی که در اوج عزت، توسعه و گسترش بود، درگیر مشکلاتی شد که به حضیض سازمانی خود رسید. همه این مسائل ناشی از تغییراتی بود که مدیریت جدید در شیوه اداره دانشگاه ایجاد کرد، تا جایی که انگار تمام مدل‌ها و شیوهایی که در گذشته در اداره دانشگاه به کار می‌رفت، اشتباه بود و باید طرح جدیدی را برای مدیریت دانشگاه در پیش گرفت. طرح جدید، مشکلات و مصائب زیادی را برای دانشگاه ایجاد کرد و بستر مناسبی را برای سوء استفاده‌های مالی، اداری و آموزشی فراهم ساخت.

**اعتراض‌های مجلس و وزارت علوم درباره دانشگاه آزاد سیاسی نبود
در 4 سال گذشته، دانشگاه آزاد اسلامی به سمتی رفت که دو مجموعه مهم علمی و آموزشی کشور که بیشترین تعامل و ارتباط را با دانشگاه آزاد داشتند، یعنی وزارت علوم و کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی به دلیل عملکرد نامناسب مدیریت دانشگاه، مقابل آن قرار گرفتند.

در حقیقت عملکرد دانشگاه مورد تایید آنان نبود و این مسئله فراسوی مسائل سیاسی کشور بود، زیرا مجلس گذشته تقریبا مجلسی اصولگرا بود و دولت قبلی هم مانند دولت فعلی یک دولت اصلاح‌طلب تعریف می‌شد، اینکه هر دو این نهادها با دانشگاه آزاد اسلامی دچار مشکل شدند، حاکی از این بود که مشکل آنها با دانشگاه آزاد اصولا مشکل سیاسی نبود، بلکه کاملا مدیریتی بود و ادعای برخوردهای سیاسی، دادن آدرس غلط و فرار از پاسخ به سوء مدیریت است.

در همین راستا، مجلس شورای اسلامی، مهمترین ابزار مدیریتی دانشگاه، یعنی آزمون‌های دوره کارشناسی‌ارشد و دکتری را همراه با پذیرش مستقل دانشجو در این مقاطع از دانشگاه آزاد اسلامی گرفت و به سازمان سنجش دولت اصلاح‌طلب سپرد. در واقع اگر نیت برخورد با دانشگاه سیاسی بود که این اقدام توجیهی ندارد.

**حتی وزارت علوم دولت اصلاح‌طلب هم با سیاست‌های رئیس سابق مخالفت می‌کرد
حجم گزارش‌های مختلفی که در طول این سال‌ها توسط مطبوعات و رسانه‌های تصویری، صدا و سیما و شبکه‌های اجتماعی درباره دانشگاه آزاد تهیه شد، در هیچ یک از تاریخ سنوات دانشگاه آزاد دیده نشد.

نتیجه آنکه، مخالفت مجلس و نیز وزارت علوم که بیش از 5 هزار رشته محل دانشگاه آزاد را تایید نکرد و به آن ایراد گرفت کاملا به دلایل مدیریتی و نشان‌دهنده ضعف و ناکارآمدی بود که در 4 سال گذشته گریبان‌ دانشگاه آزاد اسلامی را گرفت.
**سوءمدیریت و فساد در مدیریت گذشته، گریبان‌ واحدهای دانشگاهی را گرفته بود
در چنین شرایطی فضای یاس و نامیدی بر خانواده دانشگاه آزاد اسلامی که شامل مجموعه دانشجویان، چند ده هزار نفر عضو هیئت‌علمی و کارکنان می‌شود، مستولی شد، از طرفی دانشگاه مورد تایید و حمایت هیچ کدام از نهادهای قانونی و حاکمیتی نبود، بلکه همواره مورد ایراد و نقد بود و از طرف دیگر مشکلات اقتصادی ناشی از سوءمدیریت و فساد موجود گریبان‌گیر واحدهای دانشگاهی شده بود.

**با حضور دکتر ولایتی، امیدی در بدنه دانشگاه آزاد ایجاد شد

تا اینکهبا صدور حکم ریاست هیئت موسس دانشگاه برای جناب آقای دکتر ولایتی از سوی مقام معظم رهبری یک دریچه امیدی برای این اقشار که در حقیقت صاحبان اصلی این دانشگاه هستند به وجود آمد و از این جهت مورد استقبال واقع شد تا انشاءالله با اصلاح سیستم مدیریتی و نظارت عالیه، سایر بخش‌های دولتی و مجلس نیز دانشگاه را بیش از گذشته حمایت کنند.

*: با توجه به مسائل گفته شده، ضعف مدیریتی چقدر می‌تواند در عملکرد این دانشگاه تاثیر داشته باشد؟

اقبالی: دانشگاه آزاد اسلامی در 400 نقطه کشور، مراکز و واحدهای آموزش عالی و در 100 نقطه آموزشکده تحصیلات فنی دارد، در واقع در 500 نقطه کشور توسعه پیدا کرده و در سراسر کشور از شرقی‌ترین تا غربی‌ترین و شمالی‌ترین تا جنوبی‌ترین بخش کشور گسترش یافته است.

دانشگاه آزاد اسلامی اقوام و اقشار مختلف و به خصوص جوانان را در خود جای داده، مجری حدود 27 هزار رشته محل در سطح کشور است و حدود 480 مدرسه نیز در این دانشگاه فعالیت می‌کنند، بیش از یک و نیم میلیون دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی هستند. با وجود اقشار تحصیل کرده و فرهیخته در این دانشگاه، پژوهشکده‌های مختلف و گستردگی دانشگاه آزاد، ظرفیت و شرایط موجود می‌تواند هم فرصت و هم تهدید برای کشور تعریف شود.

**حضور مدیری ناکارآمد در دانشگاه آزاد این فرصت را به تهدید تبدیل می‌کند
گستردگی فضاهای دانشگاه آزاد، طیف‌های مختلف جمعیتی، تنوع رشته‌ها و مقاطع با حضور یک مدیریت کارآمد، لایق و پاک دست می‌تواند به یک فرصت مناسب برای گسترش علم، دانش و توسعه نقاط کم برخوردار کشور تعریف شود.
**دانشگاه آزاد در دوره گذشته به سمت تهدید حرکت کرد
بر عکس اگر شاهد حضور مدیریت نابخردانه، متاثر از حلقه‌های قومی و خانوادگی و روابط دوستی با رویکرد فساد، سوء استفاده از موقعیت‌های شغلی در مجموعه مدیریت دانشگاه باشیم همین شاخص‌ها و ویژگی‌ها (گستردگی، وسعت و تنوع) می‌تواند به عاملی برای تهدید کشور تبدیل شود، همان‌طور که دانشگاه آزاد اسلامی در چند سال گذشته به سمت تهدید حرکت می‌کرد.

انعکاس اخباری که در مطبوعات نشان‌دهنده بی‌نظمی‌ها و رانت‌های  دانشگاه بود، عامل بی‌ثباتی، تخریب و تهدید دانشگاه آزاد اسلامی بود که امیدوارم در سال‌های آتی دیگر شاهد چنین رویکردی نباشیم.

*: چالش‌ها و مشکلاتی که مدیریت دانشگاه آزاد در چهار سال گذشته با آن مواجه بود، چه مسائلی بود؟
**مقبولیت و اعتبار دانشگاه آزاد طی چهار سال گذشته کاهش پیدا کرد
اقبالی: یکی از مشکلاتی که در چهار سال گذشته دانشگاه آزاد اسلامی را دچار چالش‌های مدیریتی، آموزشی، مالی و سیاسی کرد، کاهش مقبولیت اجتماعی بود، در حالی که دانشگاه آزاد اسلامی در بین اقشار مختلف جایگاه اجتماعی نسبتا مناسبی داشت، این مقبولیت و اعتبار طی چهار سال گذشته در انظار عمومی کاهش پیدا کرد.

**مدیران غیرآموزشی در دوره گذشته دانشگاه را اداره می‌کردند
یکی از عوامل مهم آن به کارگیری مدیران غیرآموزشی در سطح میانی و عالی سازمان مرکزی دانشگاه بود. در طی این مدت افرادی که ناآشنا به امور آموزش عالی بودند یا اینکه در آموزش عالی خودگران، شبیه دانشگاه آزاد اسلامی تجربه‌ای نداشتند، مدیریت دانشگاه آزاد را به مدت چند سال در اختیار گرفتند و صدمات جبران‌ناپذیری به دانشگاه وارد کردند.

دومین مسئله عدم تعامل مناسب بین دانشگاه آزاد، وزارت علوم، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و مجلس شورای اسلامی بود. دانشگاه آزاد به هر حال بایستی با این دو دستگاه کاملا هماهنگ باشد، به خصوص با وزارت علوم، چون اکثر رشته‌های ما رشته‌های غیرپرشکی است و از نظر تنوع و تکثر، گرایش‌ها و مقاطع رشته‌های پزشکی میزان و سهم کمی از رشته‌های دانشگاه آزاد را به خود اختصاص دادند.
با این وجود در 4 سال گذشته، دانشگاه آزاد بیشترین درگیری را با این دو نهاد داشت، همان‌طور که گفته شد، برگزاری آزمون‌ها از دانشگاه آزاد گرفته شد. در سطح تحصیلات تکمیلی، ارشد و دکتری هم برگزاری آزمون و پذیرش دانشجو از دانشگاه آزاد گرفته شد.

در این دوره یک آسیب مهم دیگری نیز به دانشگاه آزاد اسلامی وارد شد و آن این بود که در طول سی سال گذشته ریل‌گذاری، هدف‌گذاری و سیاست پذیرش دانشجو در دانشگاه آزاد براساس پذیرش مقاطع کاردانی و کارشناسی بود، در حالی که به سرعت و در مدت کوتاهی در مدیریت جدید استراتژی پذیرش به سمت تحصیلات تکمیلی و به خصوص دکتری رفت.

**استراتژی غلط رئیس سابق دانشگاه در راستای پذیرش دانشجو در دوره تحصیلات تکمیلی
این امر باعث شد دانشگاه آزاد چند آسیب جدی ببیند؛ با توجه به اینکه بسیاری از واحدهای دانشگاهی در سطح کشور شرایط و امکانات لازم را برای برگزاری دوره‌های دکتری نداشتند و حتی برخی از آنان مجری دوره‌های کارشناسی و کارشناسی‌ارشد همان رشته نیز نبودند، با این حال مشمول دوره دکتری شدند، با پذیرش دانشجویان دکتری در این‌گونه واحدها اعتبار اجتماعی و علمی دانشگاه در سطح کشور زیر سوال رفت. مجلس و وزارت علوم موضع گرفتند و این تغییر مسیر به دانشگاه بسیار صدمه زد. این اتفاق با تحلیل‌های نادرست از سوی افراد ناآشنا با سیستم رخ داد.
**دلیل زیان‌ده شدن برخی واحدهای دانشگاه در دوره گذشته چه بود؟

از طرفی دیگر با توجه به اینکه در این چهار سال پذیرش مقاطع کاردانی و کارشناسی تحت‌الشعاع قرار گرفت، نقش و سهم‌مان در بازار آموزش عالی این مقاطع کم شد و این باعث شد واحدها و مراکز شهرستانی دانشگاه آزاد که بیشترین پذیرش‌شان از طریق کاردانی و کارشناسی بود دچار لطمات جبران‌ناپذیری شوند، به طوری که برخی از حقوق پرداختی کارکنان و هیئت علمی خود نیز باز ماندند و زیان‌ده شدند.

**سهم‌ دانشگاه آزاد در 4 سال گذشته در بازار آموزش عالی کم شد
تغییر ناگهانی سیاست‌های پذیرش دانشجو به‌ همراه افزایش شهریه که متاسفانه آن هم به صورت غیرکارشناسی به دانشگاه تحمیل شد، به کاهش سهم ما در مارکتینگ بازار شدت بیشتری داد و مشکلاتی حیاتی برای دانشگاه ایجاد کرد. در چند سال گذشته، قبل از مدیریت قبلی دانشگاه آزاد اسلامی شهریه دانشجویان افزایش پیدا نکرده بود. ما هم به عنوان مدیران ارشد دانشگاه اعتقاد داشتیم برای اینکه در بازار آموزش عالی بمانیم، نباید افزایش شهریه داشته باشیم.

**رئیس سابق در اقدامی خلاف، شهریه‌های ثابت دانشجویان را افزایش داد

در سال‌های اخیر متاسفانه نه تنها شهریه متغیر را افزایش دادند، بلکه شاهد افزایش شهریه ثابت دانشجویان که امری کاملا خلاف بود شدیم. امری که در سی سال گذشته رخ نداده بود.
**با افزایش شهریه‌، دانشجویان دانشگاه آزاد به سمت دانشگاه‌های دیگر رفتند
این مسئله باعث شد سهم دانشگاه آزاد در پذیرش دانشجو نابرابر شود، داوطلبانی که دانشگاه آزاد را در اولویت پذیرش خود داشتند با توجه به افزایش شهریه به سمت دانشگاه‌های دیگر رفتند. در شهرستان‌ها این موضوع به‌ دلیل پایین بودن درآمد خانوار از شدت بیشتری برخوردار شد.
**ساخت و سازهای جدید دانشگاه، عامل تشدید بحران‌ها در دوره گذشته بود

از جمله مواردی که موجب شد دانشگاه در این سال‌ها بسیار متضرر شود و اگر هم بحران‌هایی را داشت در این چهار سال این بحران‌ها تشدید شود، توسعه فیزیکی و ساخت و سازهای جدید دانشگاه بود. گزارش‌های قبلی حاکی از این بود که از سال 91 توسعه فیزیکی در دانشگاه آزاد باید متوقف شود. دلیل آن هم این بود که برنامه‌های بومی گزینی دانشگاه در حال به ثمر رسیدن بود.

در برخی استان‌ها بیش از 90 درصد داوطلبان مقاطع کاردانی و کارشناسی در محل استان اقامت‌شان پذیرفته شده بودند، این موضوع همراه با تغییر ساخت سنی جمعیت داوطلبان به سمت تحصیلات تکمیلی نشان می‌داد، دانشگاه آزاد به جای اینکه به سمت ساختمان‌سازی برود، باید به سمت ساماندهی فضاهای موجود و تغییر کاربری‌ها حرکت می‌کرد.
در یکی از مراکز استان‌ها از 16 طبقه خوابگاهی تنها سه طبقه مورد استفاده قرار می‌گرفت، در این شرایط بایستی توسعه را متوقف می‌کردند، در حالی که خلاف گزارشات و مشهودات در این 4 سال، ساخت و سازها ادامه پیدا کرد. آن طور که گزارش می‌شود در این دانشگاه بین 850 تا 900 هزار متر مربع طی سال‌های گذشته توسعه داشتیم که رقم آن احتمالا بالای 2 هزار میلیارد است، این نشان می‌دهد در خوشبینانه‌ترین نظر، روش‌های اتخاذ شده در مدیریت اخیر بدون مطالعات مربوط به منافع و آینده‌نگری دانشگاه بوده است.

**کارگاره‌ها و آزمایشگاه‌هایی خریداری کردند که رشته تحصیلی مورد نیاز در آن واحد وجود نداشت
دانشگاهی که به قول خودشان با مشکلات مالی روبروست، نباید به سمت توسعه فیزیکی برود. این هزینه‌ها در کنار توسعه آزمایشگاه‌ها و کارگاه‌ها بدون مطالعه انجام شد، به طوری که حتی در برخی واحدهای دانشگاه‌ها، کارگاره‌ها و آزمایشگاه‌هایی خریداری شدند که رشته تحصیلی مورد نیاز در آن وجود نداشته و یا در اولویت نبودند. این اقدامات وضعیت نامناسبی را پیش روی دانشگاه آزاد اسلامی قرار داد؛ منابعی که باید صرف وضعیت موجود و ترمیم آن می‌شد، به سمتی رفت که به نابودی منابع دانشگاه منتج شد.

**پست‌های سازمان مرکزی در 4 سال گذشته بین 4 تا 5 برابر افزایش یافت

در همین راستا گسترش سازمان مرکزی را هم باید اضافه کرد. در دوره‌ای که باید به سمت سیاست‌های انقباضی و چابک‌سازی حرکت کرد، هر چند شعارش را هم دادند، بر عکس آن عمل کردند.

**برای اینکه حقوق افراد را بالا ببرند، احکام مشاوره‌های صوری صادر می‌کردند
آنچه گفته می‌شود این است که پست‌های سازمانی سازمان مرکزی دانشگاه آزاد بین 4 تا 5 برابر طی چهار سال گذشته افزایش پیدا کرد. در کنار گسترش سازمان مرکزی، افزایش حق سرپرستی که یک کار کاملا غیرکارشناسی بود و به نوعی استفاده از منابع دانشگاه به سمت رفاه مدیریتی بود باعث شد به حجم سازمان مرکزی که یک حجم کوچکی بود، اضافه شود.
**حاضرم با میرزاده درباره عملکرد 4 ساله‌اش مناظره کنم

در سازمان مرکزی دانشگاه برای آنکه بتوانند افرادی را بیاوردند، معاونت‌های جدید ایجاد کردند. احکام مشاوره‌های صوری صادر کردند که بتوانند حقوق و مزایای افراد را بالاتر بپردازند.
می‌شود در فرصت دیگری درباره این مسائل بیشتر صحبت کرد. از آنجا که رئیس قبلی دانشگاه آزاد (میرزاده) اعلام کرده که می‌خواهد درباره مسائل دانشگاه مناظره کند، من آمادگی لازم را برای مناظره درباره وضعیت مدیریتی ایشان و چالش‌ها و مشکلاتی که در طول 4 سال مدیریت وی برای دانشگاه آزاد ایجاد شد را دارم.

**پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد دانشگاه در مهر 96 کمتر از 500 هزار دانشجو جذب کند؛ این به خاطر سیاست‌های نادرست مدیریت سابق است
متاسفانه در این مدت حدود 10 هزار رشته‌ محل ایجاد کردند. آمار نشان می‌دهد دانشگاه آزاد در سال 91 و 92 حدود 17 هزار رشته محل داشته و توانسته بیش از 600 هزار دانشجو را جذب کند، در حالی که این رشته محل‌ها از 17 هزار به 27 هزار رشته محل تغییر پیدا کرده است. پیش‌بینی‌ها این است که دانشگاه آزاد در مهر 96 کمتر از 500 هزار دانشجو جذب خواهد کرد. این مسئله به دلیل عملکرد و سیاست‌های نادرست مدیریت دانشگاه آزاد در سال‌های گذشته است.
**10 هزار رشته محل اضافه کردند، اما نتیجه عکس داد و پذیرش دانشجو کمتر شد

حدود 10 هزار رشته محل اضافه شده، در حالی که طبیعتا باید راندمان و نتیجه کار بالا رود، اما روند پذیرش دانشجو در دانشگاه آزاد کمتر شده است. در حقیقت طبق معادله منطقی با افزایش رشته محل، دانشگاه آزاد اسلامی بایستی در سال 96 بیش از 950 هزار دانشجو داشته باشد. با وجود اینکه دانشگاه در سال 95، 550 هزار دانشجو جذب کرد، پیش‌بینی ما این است در مهر 96 این رقم به کمتر از 500 هزار دانشجو برسد.

**هزینه دانشگاه را برای رشته‌هایی صرف کردند که هیچ نیازی به آنها نداشتند
به عبارت دیگر هزینه دانشگاه برای رشته‌هایی صرف شده که دانشگاه هیچ نیازی به آنها نداشته است. دانشگاه آزاد اسلامی نیاز به ساماندهی رشته‌ها داشت، نه افزایش رشته محل‌های جدید، متاسفانه 5 هزار رشته محل از رشته محل‌های جدید هم مورد اشکال است، اما آنچه مشخص است، این است که این مسئله نه تنها برای دانشگاه سود نداشت، بلکه کاملا ضرر و نقصان به همراه داشت.

*: با توجه به کاهش جذب دانشجو در دانشگاه آزاد اسلامی، این دانشگاه در جذب دانشجو به چه سالی عقب‌گرد داشته است؟
**دانشگاه آزاد را در پذیرش دانشجو به سال 89 عقب راندند
اقبالی: دانشگاه آزاد اسلامی در این سال‌ها از نظر تعداد جذب دانشجو به سال 89 یعنی قبل از سال 91 و 90 عقب‌گرد داشت.
**با استفاده از حلقه‌های دوستی و فامیلی، کارمند و عضو هیئت‌علمی استخدام کردند/ بیشترین استخدام‌های بی‌ضابطه در تهران

با این وجود در شرایطی که باید به سمت کاهش هزینه‌ها می‌رفتیم، متاسفانه استخدام هیئت علمی و کارکنان در این مدت به شدت افزایش پیدا کرد. افرادی به خیل جمعیت دانشگاه آزاد اضافه شدند که نیازی به افزایش آنها نبود. این کار متاسفانه در تهران شدت بیشتری داشت، در این استخدام‌ها عمدتا مسائل حلقه‌های دوستی، فامیلی و قومی رواج داشته ودر صورت صحت کل پذیرش‌ها زیر سوال می‌رود.
موضوع دیگری که در سنوات اخیر فراگیر شده و اخبار متواتری از آن منتشر شده، عدم انضباط مالی و اعمال نظر در خرید و فروش‌ها در سطوح مختلف سازمان مرکزی و بدنه دانشگاه است.

**تاکید رئیس هیئت موسس و هیئت‌امنای دانشگاه به دقت در هزینه‌ کرد این دانشگاه
این امر بسیاری از کارکنان و اعضای هئیت‌علمی را دچار نگرانی و ناراحتی کرد. امیدوار هستیم نهادهای مستقل و قضایی کشور به این موضوع کاملا رسیدگی کنند. دانشگاه آزاد اسلامی هم بایستی اسلامی باشد و هم به دلیل اینکه درآمدش از شهریه داطلبان است، مردمی باشد. بایستی در هزینه کردن آن دقت کافی شود، همان‌طور که ریاست جدید هیئت‌امنای دانشگاه آزاد به آن تاکید کردند.
**هزینه‌های نجومی برای کارگاه‌ها و آزمایشگاه‌های ملی روی دست دانشگاه آزاد ماند

در این مدت فضاهای کارگاهی و آزمایشگاهی نیز به شدت و با ولع خیلی زیادی توسعه پیدا کرد. تجهیز آزمایشگاه‌ها به توسعه فیزیکی تبدیل شد و هزینه‌های نجومی به عنوان کارگاه‌های ملی و آزمایشگاه‌های ملی روی دست دانشگاه آزاد گذاشته شد که هیچ کدام از نظر آموزشی توجیه ندارد.
در تمام دنیا وسایل مربوط به آزمایشگاه‌ها و کارگاه‌ها وسایل لوکس و گران قیمتی نیستند، البته باید وسایل ماندگار و پایداری باشند، اما در مجموع لوکس‌گرایی مورد پسند آموزش عالی در سطح جهان نیست. در کنار این موضوع سفرهای استانی، نشست‌ها و برگزاری جلسات متعدد با هزینه‌های زیاد را هم باید اضافه کرد که قابل بررسی است.

*: مسئله واحدهای برون مرزی دانشگاه آزاد چه بود؟
**در دانشگاه بدون نیازسنجی به توسعه واحدهای برون مرزی روی آوردند
اقبالی: در دانشگاه بدون نیازسنجی به توسعه واحدهای برون مرزی روی آوردند، علت و علل واقعی آن هنوز بر ما پوشیده است، اما گزارش‌هایی که ما در آن زمان داشتیم این بود که حتی واحد آکسفورد و لبنان ما دچار مشکلاتی از نظر مالی و خودکفایی هستند. مراکز دانشگاه آزاد باید خودگران باشند، اینها مغایر این مسئله بودند.گزارش‌های موجود مبنی بر این بود که به جز یک مرکز خارجی که آن هم در بیشتر موارد مشکل داشت تنها واحد امارات بود که در مقاطعی هزینه‌های خود را پوشش می‌داد. با این وجود در زمینه مراکز خارجی هم شاهد افزایش مراکز در روسیه، ایتالیا و البته کمی تردید دارم در آلمان بودیم. توسعه این مراکز بدون مطالعه، باعث افزایش بار مالی دانشگاه شد، در کنار این مسائل شخصی و خانوادگی هم مطرح بوده که باید در نوع خودش مورد قضاوت و بررسی قرار گیرد.

**مدیریت گذشته شرکت‌های تجاری راه انداخته بود/ اعضای هیئت مدیره شرکت‌ها افراد خاصی هستند

شعاری که در این مدت دادند و شعار کاملا گمراه‌کننده‌ای بود که باید از ریشه مورد تجدید نظر قرار گیرد، توسعه و تجهیز شرکت‌های تجاری به منظور عدم وابستگی به شهریه دانشجوست. اینکه دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان نهادی آموزشی مالیات نمی‌پردازد، چگونه می‌تواند اقدام به تاسیس شرکت‌های تجاری کند؟ مسئله‌ای است که در جای خود باید بحث و شفاف‌سازی شود، اعضای هیئت مدیره این شرکت‌ها نیز محدود و معدود به افراد خاصی هستند که جای سوال دارد و هزینه‌هایی شده که باید مجددا بررسی، ممیزی و حسابرسی شود.
اگر از دانشگاه سرمایه‌هایی به اینها منتقل شده، باید مشخص شده و تا ریال آخر مورد تفحص و بررسی قرار گیرد. شائبه‌هایی ایجاد شده، از جمله اینکه ممکن است این شرکت‌ها در اثر هدایت حلقه‌های دوستی و خانوادگی، ایجاد شده باشند که می بایست به افکارعمومی پاسخگو باشند.

*: بعد از اینکه رئیس اسبق دانشگاه آزاد (فرهاد دانشجو) عزل شد، ظاهرا سازمان بازرسی برای نظارت به دانشگاه آزاد فعالیت‌هایی را در این دانشگاه آغاز می‌کند، اما آقای میرزاده پس از حضور در دانشگاه آزاد مانع این مسئله می‌شوند، چرا بازرسی از دانشگاه آزاد متوقف شد؟

اقبالی:سال‌ها بود که در دانشگاه آزاد اسلامی یک ناظر، یک سازمان و نهاد بازرسی مستقل از دانشگاه وجود نداشت. سازمان بازرسی کل کشور به‌ نظرم از سال 91 به این موضوع وارد شد و با توجه به گستردگی که دانشگاه داشت برای خود ماموریتی ایجاد کرد تا به صورت موردی و ادواری دانشگاه را مورد بازرسی قرار دهد. مدیران وقت دانشگاه آزاد از این مسئله به چند دلیل استقبال کردند.

اینکه یک نهاد مستقل که جنبه حکومتی و دولتی دارد قصد داشت از دانشگاه بازرسی کند و عیب‌ها و نقص‌هایی را که شاید مسئولان نمی‌دیدند به آنها اعلام می‌کرد که مسئله مثبتی برای مدیریت پاسخگو و پاک دست است.
** سازمان بازرسی کل کشور سال 92 با فشارهای صورت گرفته بازرسی‌های خود را در دانشگاه آزاد متوقف کرد
دومین عامل مهم این بود که این سازمان به صورت رایگان این کار را برای دانشگاه آزاد انجام می‌داد، لذا مدیران وقت دانشگاه آزاد اسلامی کاملا از این موضوع استقبال کردند. متاسفانه از مهرماه سال 92 سازمان بازرسی کل کشور با اقدامات و فشارهایی که صورت گرفت بازرسی‌های خود را متوقف کرد و هیچ‌گاه مدیریت وقت توضیحی در مورد آن به مردم نداد.

شاید عدم حضور این سازمان موجب شد مشکلات و شائبه‌های این دانشگاه بیشتر شود. قطعا اگر سازمان بازرسی کل کشور مطابق رویه‌اش برای کنترل، نظارت و تهیه گزارش‌ها حضور پیدا می‌کرد، ممکن بود مدیریت دانشگاه به این وضع دچار نشود که در حقیقت با مسائل متعدد مالی و اتهامات اقتصادی روبرو شود.
موضوع دیگری هم که باید اشاره کرد، افزایش حقوق‌ و دستمزد مدیران در سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی بود. این موضوع باید ضمن ارج نهادن به خدمات و زحمات مدیران دلسوز و متعهد، کاملا مورد بررسی قرار گیرد.

**مدیران سابق اگر حقوق نجومی دریافت کردند باید به دانشگاه پس دهند
اگر حقوق مدیران دانشگاه آزاد اسلامی و سازمان مرکزی در مدت چهار سال گذشته در تعریف حقوق بگیران نجومی قرار می‌گیرد، بایستی تماما به دانشگاه آزاد برگشت داده شود و مطابق فرمانی که حضرت آقا در این زمینه دادند، افرادی که حقوق‌های نجومی دریافت کردند باید آن را به بیت‌المال بازگردانند و دیگر سمت و مسئولیتی به آنان واگذار نشود.
در شرایطی که یک استاد تمام دانشگاه آزاد حداکثر حقوقی معادل 7 و یا 8 میلیون تومان دریافت کند، حق مسئولیت و مزایای برخی مدیران خاص معادل سه استاد تمام باشد. این مسئله اصلا توجیه‌پذیر نیست. چنین حقوق‌هایی جز تحقیر کردن مقام اساتید چیز دیگری به دنبال ندارد.

*: به نظر شما مسئولان فعلی دانشگاه آزاد برای اینکه از تهدیدات، معضلات و مشکلاتی که طی چهار سال گذشته ایجاد شده خارح شوند چه اقدامات علمی و آموزشی باید انجام دهند؟
**مدیریت جدید باید وضعیت دانشگاه را از لحاظ مدیریتی اصلاح کند
اقبالی:اولا باید وضعیت دانشگاه را از لحاظ مدیریتی اصلاح کنند. یک نظام مدیریتی باید در مسند امور قرار گیرد که هدف آن بهره‌گیری از نیروهای متخصص موجود در دانشگاه آزاد اسلامی باشد.
در دانشگاه آزاد اسلامی ده‌ها هزار نفر اعضای هیئت علمی وجود دارند که پتانسیل مهمی برای دانشگاه به شمار می‌روند. مدیریت آموزش عالی در دانشگاه آزاد متفاوت با نظام‌‌های دانشگاهی دولتی است، لذا باید از این فرصت بهره گرفت.

دوم اینکه از هزینه‌هایی که موجب اتلاف نیرو و هزینه است، جلوگیری شود. افق دانشگاه آزاد اسلامی افق بلندی است، همان‌طور که دانشگاه آزاد اسلامی از ابتدا یک دانشگاه مردمی بوده، نباید هزینه‌های زیادی را به دانشجویان درباره شهریه تحمیل کنیم. خوشبختانه در مصاحبه‌هایی که مسئولان جدید دانشگاه داشتند، متوجه شدم سیاست آقای ولایتی هم همین مسئله است و ما نیز از آن استقبال می‌کنیم، رئیس هیئت‌امنای دانشگاه از ابتدا روی مسئله مهمی دست گذاشتند.

کمک کنیم دانشگاه به شکل مردمی خودش برگردد تا دانشجویان و داوطلبان در دانشگاه‌های کشور، دانشگاه آزاد را در اولویت تحصیل خود قرار دهند و به صورتی توان مالی این افراد را تقویت کنیم. آنچه در اولویت است، فضای فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی است. این دانشگاه باید نشان‌دهنده ارزش‌های فرهنگی جامعه باشد، قطعا می‌تواند این نقش خود را در این زمینه به خوبی در سال‌های آینده نشان دهد.
**ارزیابی مدیریت چهار سال گذشته دانشگاه آزاد در اختلافات سیاسی گم نشود

*: اگر مطلب ناگفته‌‌ای هست در آخر بفرمائید؟

اقبالی:نباید نتایج و ارزیابی مدیریت چهار ساله گذشته دانشگاه آزاد اسلامی تحت تاثیر گرد و غبارهای ناشی از اختلافات سیاسی پنهان شود. دراین فضای غبارآلود، هم آنهایی‌ که در حیف و میل اموال دانشگاه آزاد بدون واهمه دست داشتند و هم خدمتگذاران پاک دست دانشگاه دیده نخواهند شد و پنهان می‌شوند. نباید تحلیل مدیریت سال‌های گذشته را سیاسی کنیم و اجازه دهیم افراد از موقعیت‌ها و جناح‌های سیاسی خود برای پوشاندن تخلفات مالی و سوء استفاده‌های مالی خود بهره گیرند.
توصیه من به برادران، خواهران و مدیرانی که واقعا دنبال شفاف‌سازی هستند، این است که مسائل دانشگاه را به
مسائل سیاسی گره نزدند. اجازه دهند کار پیش رود و افرادی که مشکلاتی برای دانشگاه آزاد ایجاد کردند، پاسخگوی اعمال خود در دادگاه صالحه باشند، البته درباره دانشگاه آزاد اسلامی زوایای مختلف دیگری در حوزه‌های آموزشی و پرسنلی و مالی وجود دارد که در آینده می‌توان درباره آنها سخن گفت.
 

رونمایی از تخلفات دانشگاه آزاد در دوره گذشته

دفاتر نمایندگان فردا تحویل داده می شود/ ملاقاتهای مردمی از یکشنبه

دفاتر نمایندگان فردا تحویل داده می شود/ ملاقاتهای مردمی از یکشنبه

به گزارش جهان نیوز به نقل از مهر، ابوالفضل حسن بیگی اظهار داشت: تعمیرات دفاتر نمایندگان تا روز یکشنبه به پایان می رسد قسمت عمده تخریب مربوط به بخشی از ساختمان است که حمله انتحاری صورت گرفته است.

نماینده مردم دامغان در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: روز یکشنبه دفاتر نمایندگان به آن ها تحویل داده می شود و طبق اعلام هیات رئیسه از روز یکشنبه ملاقات های مردمی برقرار خواهد شد.

نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی اظهار داشت: روز قبل از حادثه با وزیر اطلاعات در کمیسیون امنیت ملی جلسه داشتیم.تلاش داریم روز یکشنبه هم با وزیر اطلاعات جلسه داشته باشیم تا در جریان جزئیات دستگیری های اخیر تیم های تروریستی قرار بگیریم.

دفاتر نمایندگان فردا تحویل داده می شود/ ملاقاتهای مردمی از یکشنبه

به گزارش جهان نیوز به نقل از مهر، ابوالفضل حسن بیگی اظهار داشت: تعمیرات دفاتر نمایندگان تا روز یکشنبه به پایان می رسد قسمت عمده تخریب مربوط به بخشی از ساختمان است که حمله انتحاری صورت گرفته است.

نماینده مردم دامغان در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: روز یکشنبه دفاتر نمایندگان به آن ها تحویل داده می شود و طبق اعلام هیات رئیسه از روز یکشنبه ملاقات های مردمی برقرار خواهد شد.

نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی اظهار داشت: روز قبل از حادثه با وزیر اطلاعات در کمیسیون امنیت ملی جلسه داشتیم.تلاش داریم روز یکشنبه هم با وزیر اطلاعات جلسه داشته باشیم تا در جریان جزئیات دستگیری های اخیر تیم های تروریستی قرار بگیریم.

دفاتر نمایندگان فردا تحویل داده می شود/ ملاقاتهای مردمی از یکشنبه

تروریست ها با فاصله ۲۰ متری از جلوی درب صحن رد شدند/ به هر کسی که می‌دیدند، شلیک می‌کردند

تروریست ها با فاصله ۲۰ متری از جلوی درب صحن رد شدند/ به هر کسی که می‌دیدند، شلیک می‌کردند

در این حوادث تروریستی دو تیم از تروریستها با نفوذ به ساختمان مراجعات مردمی مجلس شورای اسلامی و محوطه حرم امام راحل با نیروهای امنیتی درگیر می‌شوند که بعضی از آنان با انفجار جلیقه انتحاری و بعضی هم در درگیری با نیروهای امنیتی به هلاکت رسیدند. در این حملات تروریستی متاسفانه ۱۷ نفر از هموطنانمان به شهادت رسیدند و شماری هم مجروح شدند.

به گزارش افق نیوز، در ادامه روایت هایی که امروز درباره حادثه حمله به مجلس شورای اسلامی منتشر شده آمده است.

من فقط اشهد را گفتم و به امام حسین و اهل بیت (ع) توسل کردم
مسئول دفتر علاء‌الدین بروجردی نماینده بروجرد که در زمان وقوع حادثه تروریستی مجلس به دلیل کمین یکی از تروریست ها، ۴ ساعت در اتاقش محبوس شده بود، روایتش از حمله تروریستی را تعریف کرد و گفت که اگر شهید فلاح از نیروهای خدماتی مجلس نبود بیشتر کارکنان و مسئولان دفاتر طبقه چهارم به شهادت می رسیدند.
http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1396/03/17/13960317001546636324554964492371_26781_PhotoT.jpg
حسام خوشبین فر اتفاقات روز حادثه تروریستی مجلس را به شرح زیر تعریف و تشریح کرد:
بنده در تمامی این اتفاقات در اتاقم مشغول بودم، ‌با تلفن صحبت می کردم و باز هم فکر نمی کردم که حمله شده چون در ابتدا تیراندازی ها پشت سر هم نبود و با خودم تصور می کردم که قسمی از مجلس در حال تعمیرات است. در این هنگام آقای فلاح؛ آبدارچی مجلس از راه پله طبقه سه وارد اتاق بنده در طبقه ۴ شد و گفت که حمله تروریستی شده، در اتاق را قفل و موبایلت را بی صدا کن و صدای تلفن ها را قطع کن. من هم همین کار را کردم. شهید فلاح بعد در راهروی طبقه ۴ به بقیه بچه ها هم با فریاد گفت که حمله تروریستی شده، شوخی نگیرید و در اتاق هایتان بروید. شهید فلاح در همین زمان که می خواست از راه پله برود با یکی از تروریست ها روبرو می‌شود فکر می کند که یک نفر به مجلس حمله کرده پس می خواهد اسلحه اش را بگیرد اما تروریست دیگر او را به رگبار می بندد. اگر شهید فلاح نبود تعداد زیادی از کارمندان و مسئولان دفاتر نمایندگی در طبقه چهارم شهید می شدند. او بود که با از خودگذشتگی همه ما را از حمله تروریستی مطلع کرد و ما نجات جانمان را مدیون اش هستیم.

من از ساعت ۱۰ و ربع تا ۲ ظهر داخل اتاق در بسته خود را محبوس کرده بودم. آن طرف در یکی از تروریست ها بود که در ابتدای راهروی یعنی مقابل دفتر ما کمین کرده بود. موقعیت دفتر آقای بروجردی طوری است که بین پاگرد و ابتدای راهرو قرار دارد. اگر تروریست ها میخواستند فرار کنند باید از راه پله و اتاق آقای بروجردی فرار می کردند و راه دیگری نبود به خاطر همین یکی از آن‌ها سه ساعت پشت در من بود و من صدای حرف زدنشان و حتی ناسزا گفتنشان را آن هم به زبان فارسی می شنیدم.  معجزه خدا این بود که این تروریست در اتاق را نشکست. فقط امتحان کرد دید که اتاق قفل است و بعد هیچ کار دیگری نکرد. من فقط اشهد را گفتم و به امام حسین و اهل بیت (ع) توسل کردم البته با فردی تماس گرفتم که به من روحیه بسیاری داد. ما در بروجرد مداحی به نام آقای ترابی داریم که بنده ارادت خاصی به او دارم، در تماسی به او گفتم به مجلس حمله شده که در واکنش بهم گفت قدرت شش ماهه امام حسین(ع) از همه عالم بیشتر است بعد هم برایم حضرت علی اصغر نذر کرد، شوخی می کرد و روحیه می داد و مدام در تماس بود. او فردی بود که بسیار به من روحیه داد. در طول زمانی که من در اتاق بودم آقای بروجردی زنگ می زد و شرایط را می پرسید و از من می خواست زیر میز خود را مخفی کنم.
http://cdn.isna.ir/d/2017/06/07/4/57501131.jpg
ساعت ۲ که صدای تیراندازی زیاد شد و بچه های سپاه به طبقه چهارم یورش آوردند. در این هنگام این تروریست خواست که در اتاق من را بشکند که بچه های سپاه به کمک آمدند و این تروریست سمت دیگر راهروی طبقه چهار پشت سرویس بهداشتی پناه گرفت و تیراندازی می کرد. در این هنگام یکی از بچه های سپاه در اتاق آمد و پرسید که کسی هست. من خودم را نشان دادم و از من خواست از اتاق خارج شوم او با از خودگذشتگی خود را سپر من قرار داد و خواست که از راه پله به سمت پایین بروم. در آنجا بود که محل شهادت شهید فلاح را دیدم و بسیار منقلب شدم. البته که وقتی خواستم از اتاق بیرون بیام آن تروریست شلیک کرد که جای گلوله ها در انتهای راهرو و نزدیک دفتر ما وجود دارد. به هر صورت با رشادت بچه های سپاه من به طبقه همکف رفتم. در آنجا با سردار عزیزی روبرو شدم. او از من پرسید که آیا آن‌ها به زبان فارسی صحبت می کردند من هم گفتم آن‌ها کلا تمامی صحبت ها حتی فحش هایی که لایق خودشان بود را به فارسی می گفتند. وقتی که وارد هم کف شدم دو جنازه شهید را دیدم که در حال انتقال به بیرون بودند. در نهایت نیز به سمت کمیسیون‌های مجلس رفتم که آقای بروجردی را دیدم. او من را بغل کرد و خدا روشکر گفت و در کمیسیون امنیت ملی نماز جماعت خواندیم. آن طرف ماجرا مادر و پدرم که خبر تیراندازی در مجلس را شنیده بودند به دم در مجلس می آیند که نیروهای امنیتی اجازه ورود به آن‌ها را  نمی دهند. مادرم با شنیدن هر صدای تیر احساس می‌کرد که تروریست ها من را هدف گرفته اند و حالش هر لحظه بدتر می‌شود. در نهایت که به او خبر سلامتی ام را می دهم به دلیل حال بد در بیمارستان برای ساعاتی بستری شد.

روایت یکی از مراجعه کنندگان به مجلس
مریم شهریاری به همراه خواهرش روز چهارشنبه برای دیدار با یکی از نمایندگان و بیان مشکلات‌شان به مجلس شورای اسلامی رفته بود که در این حمله تروریستی به شدت آسیب دید. او تا لحظه ورود به ساختمان مجلس تصور نمی‌کرد فردی که در پوشش خانم پشت سر او وارد می‌شود، یکی از همان تروریست‌هایی است که او را به رگبار گلوله می‌بندد. مریم شهریاری از چندین ناحیه مورد اصابت گلوله قرار گرفته و به شدت مجروح شده است. او درباره این حادثه گفت: چهارشنبه صبح به همراه خواهرم برای پیگیری مشکل بیمه‌مان به مجلس شورای اسلامی مراجعه کردیم تا با یکی از نمایندگان مجلس در این باره صحبت کنیم که این حادثه برایم اتفاق افتاد. از ایست بازرسی زنان که عبور کردیم یک نفر از آنها با پوشش زنانه پشت سر ما بود و از همان لحظه ورود تیراندازی را آغاز کردند، مردم نیز با شنیدن صدای تیر فرار می‌کردند و آنها هم بدون وقفه به سوی مردم شلیک می‌کردند.
http://www.mizanonline.ir/files/fa/news/1396/3/17/1163693_822.jpg
او که به شدت در این حادثه تروریستی مجروح شده بود، خاطرنشان کرد: ما جلوی آنها بودیم و هیچ راه فراری نداشتیم نه دیوار و نه صندلی بود که بتوانیم به آن پناه ببریم و به سمت خروجی‌ها هم نمی‌توانستیم برویم و تنها توانستیم با خواهرم روی زمین دراز بکشیم. آنها هر کسی را که می‌دیدند، تیرباران می‌کردند و فرقی نمی‌کرد در حال فرار باشد یا زیر صندلی پناه گرفته باشد. هر کسی را که می‌دیدند به سمت او شلیک می‌کردند. ناگهان نگاهشان به ما افتاد و وقتی دیدند ما زنده هستیم، ما را گلوله باران کردند به طوری که ما در گلوله غرق شدیم. آنها فکر می‌کردند ما کشته شدیم. برای همین دیگر به سمت ما شلیک نکردند و از ما عبور کردند. ما تمام تلاش‌مان را می‌کردیم تا بیهوش نشویم. خواهرم با فریاد کمک می‌خواست تا این که آمبولانس رسید. در این مدت متاسفانه شاهد کشته شدن مردم بیگناه بودیم و لحظات بسیار بدی را پشت سر گذاشتیم.

فضا کاملا مه‌آلود بود؛ حدود نیم متر در آب بودیم
یکی از ماموران یگان حفاظت ویژه نیز که در این حادثه تروریستی مجروح شده است، با اشاره به روز حادثه بیان کرد: بلافاصله بعد از اعلام عملیات خود را به مجلس رساندیم و در طبقه چهارم مجلس با آنها درگیر شدیم که یکی از آنها عملیات انتحاری انجام داد و دو نفر دیگر آنها حدود سه الی چهار ساعت تیراندازی می‌کردند و با هم درگیر بودیم. پس از عملیات انتحاری لوله آب سیستم ضدحریق سالن ترکید و آب در ساختمان جاری شد به طوری که ما حدود نیم متر در آب بودیم. فقط برق‌ها را قطع کردند تا با برق‌گرفتگی مواجه نشویم. پس از قطع برق دید خیلی کمتر شده بود و تیراندازی شدت گرفت به طوری که فضا کاملا مه‌آلود بود و در همین حین نیز یک گلوله به من اصابت کرد اما خدا را شکر همه آنها را به درک واصل کردیم.»

روایتی نماینده آمل از حادثه تروریستی مجلس
نماینده مردم آمل در مجلس با محکوم کردن حادثه تروریسی آمریکایی – تکفیری و شهید و زخمی شدن جمعی از هموطنان، جزییاتی از این اقدام شوم را روایت کرد.

عزت الله یوسفیان ملا اظهار داشت:  مجلس تنها جایی است که مردم به راحتی می توانند در آنجا رفت و آمد داشته باشند و روزانه مردم و مسئولان زیادی به آنجا مراجعه می کنند. وی یاد و خاطره شهدای حادثه تروریستی را گرامیداشت و افزود: تروریست فکر می کردند با حضور در مجلس و ترور نمایندگان، در شهرها اتفاقی می افتد و با چادر زنانه وارد مجلس شدند.

به گفته وی، تروریست ها که سه نفر بودند با پوشش زنانه وارد مجلس شدند و یک زن نیز آنان را از بیرون راهنمایی می کرد. نماینده مردم آمل در مجلس با با بیان اینکه تروریست ها در ابتدای ورود به مجلس پاسدار حفاظت را شهید کردند، ادامه داد: این افراد در مرحله بعدی از جلوی درب ورودی صحن مجلس رد شدند و فکر نمی کردند اینجا صحن مجلس است و با فاصله ۲۰ متری از جلوی درب صحن رد شدند.
http://www.mizanonline.ir/files/fa/news/1396/3/17/1163656_583.jpg
یوسفیان ملا گفت: این افراد در ادامه کار خود تا انتهای سالن رفتند و پس از آنکه متوجه درب صحن مجلس نشدند دوباره برگشتند و از پله ها بالا رفتند و به سمت هرکسی که می دیدند شلیک می کردند. وی با اشاره به اینکه نیروی های امنیتی بعد از حضور تروریست ها در طبقات بالای مجلس به محل حادثه آمدند، ادامه داد:با حضور نیروهای امنیتی، تروریست ها دیگر نتوانستند به سمت پایین بیایند.

یوسفیان ملا خاطرنشان کرد: خداوند کمک کرد که این حادثه در روزهای ملاقات عمومی اتفاق نیفتاد و در صورت وقوع، احتمال افزایش شمار شهدا دور از ذهن نبود.

روایت یک شاهد عینی از لحظات پر التهاب حضور تروریست‌ها در مجلس
محمد اصولی مشاور و رئیس دفتر نماینده بستان آباد که از شاهدان عینی این حادثه تروریستی بوده، می گوید:

مشغول کار بودم که صداهائی به گوشم رسید. انگار داشتند آهن خالی میکردند. برادرم تماس گرفت و گفت:
– تو کجائی رسانه ها می‌گویند به مجلس حمله کرده‌اند
آری صداها صدای خالی کردن آهن نبود بلکه صدای شلیک ممتد گلوله بود. با یکی از همکاران تماس گرفتم که گفت:
–  بله درست است چند نفر حمله کرده‌اند. لحظاتی قبل در پاگرد آنها را دیدم. درب را ببند و از اتاق بیرون نیا.

درب را از پشت قفل کردم. لحظاتی بعد صدای شلیک گلوله‌ها به نحوی بود که فکر می‌کردم تروریستها اتاق به اتاق جلو می‌آیند و بچه‌ها را شهید می‌کنند. درب را از پشت بستم اما به نظرم کافی نبود؛ چون احساس می‌کردم می‌توانند با یک لگد درب را بازکنند. کمدی توی اتاق بود که کشیدم پشت در. حال، داخل اتاق داشتم دنبال جای امنی می‌گشتم که اگر در را شکستند و کمد را به نحوی کنار زدند آنجا کمین کنم. به دنبال وسیله ای هم می‌گشتم که اگر وارد شدند به سمتشان پرتاب کنم یا هرچیزی که بشود آنها را دور کرد. راستش را بخواهید تنها چیزی را که مناسب دیدم سوراخکن روی میز بود که گفتم غنیمت است.

بی خبر از بیرون بودم و همین دلهره را دو چندان می‌کرد. حالا در این گیر و دار همه به یادم افتاده بودند؛ از نزدیک‌ترین افراد خانواده تا قدیمی‌ترین رفقا. همشان نگران شده بودند و مدام حالم را می پرسیدند و من هم مجبور بودم جواب تلفن‌ها و پیامک‌ها را بدهم چون اگر جواب نمی‌دادم نگران می‌شدند.
http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1396/03/17/13960317001546636324555020742409_63045_PhotoT.jpg
لحظات سخت می‌گذشت. تک و تنها در یک اتاق و بی خبر از اوضاع بیرون. از پنجره هر از گاهی محوطه مجلس را نگاه میکردم و نیروهای ویژه سپاه را می‌دیدم که به صورت پنهانی به ساختمان نزدیک می‌شوند. نیروهای ویژه و آمبولانس و آتش نشانی هم دور مجلس را گرفته بودند. صدای شلیک گلوله هاهم که هراز گاهی نزدیک می‌شد و گاهی دور.

حدود ساعت ۱۲ بود و در حالیکه صدای شلیک گلوله ها کمتر شده بود صدای افرادی به گوش می‌رسید. گوشم را چسباندم به در تا ببینم صدای چه کسانی است و چه می‌گویند. هرچه تلاش کردم متوجه محتوای صحبتها نشدم تا اینکه صدا نزدیک‌تر شد.

– «بیایید بیرون بچه های سپاه هستیم؛ بیایید بیرون».
اعتماد کردن کار سختی بود. با خود گفتم نکند تروریستها هستند که مهماتشان تمام شده و می‌خواهند از بچه ها گروگان بگیرند. خواستم در را باز نکنم اما با خودم گفتم اگر واقعاً از بچه‌های سپاه باشند چه. اگر با آنها نروم و اینجا بمانم ممکن است وضعیت بدتر شود. در همین فکرها بودم که در را کوبیدند().

۵ ساعت بیم و امید در بهارستان
سیدامیرعباس هاشمی، مشاور و مسئول دفتر جواد کاظم نسب، نماینده اهواز یکی از ۸ نفر محبوس شده در اتاقی در طبقه چهارم ساختمان مجلس است، ساختمانی که روز چهارشنبه ساعت ۱۰ به رگبار مهاجمان داعشی بسته شد. روایت ۵ ساعت حبس با ۷ نفر در یک اتاق در کنار تروریست های داعش را از زبان او می‌خوانید:

دفتر ما و آقای تاجگردون در طبقه چهارم روبه‌روی یکدیگر است. خانم معتمدی که همراه ما در اتاق بودند مسئول دفتر آقای تاجگردون هستند. از همان اول تیر اندازی که همکار پاسدارمان را در طبقه اول شهید کردند و پیش‌تر از اینکه تروریست‌ها به طبقه چهارم برسند، کارکنان حفاظت و حراست سریع اطلاع دادند که وضعیت امنیتی است، به اتاق‌ها بروید و درها را قفل کنید. ما به اتاق‌ رفتیم و درها را قفل کردیم ولی فکر نمی‌کردیم که حادثه تروریستی باشد. فکر می‌کردیم که فردی با نماینده یا مسئولی خصومت شخصی داشته و برای انتقام گیری آمده است.

در دفتر ۸ نفر بودیم. دفتر ما به خاطر اینکه دو اتاق تو در تو دارد بهترین جا برای پناه گرفتن بود در حالی که سایر اتاق‌ها این طور نیست. ما درها را قفل کردیم و بعد از اینکه دیدیم حجم تیراندازی‌ها بسیار زیاد است همراه دیگران فایل‌ها، کمد، میز و هر چه که بود را پشت در ورودی و پشت در اتاق گذاشتیم.
http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1396/3/17/6331435_121.jpg
نزدیک به۵ ساعت از ۱۰ تا ۳ در این اتاق حبس بودیم و صدای تیر اندازی را می‌شنیدیم. تروریست‌ها مرتب به در لگد می‌زدند و درها را به رگبار می‌بستند که درها را باز کنند. چون اتاق ما انتهای راهرو بود و به سازمان مدیریت و محلی که مردم و نیروهای سپاه کمین کرده بودند مشرف بود، بهترین جا برای پناه گرفتنشان بود و به همین خاطر مدام برای ورود به اتاق تلاش می‌کردند. آن لحظات قابل وصف نیست. ما حتی صدای پایشان را هم می‌شنیدیم. حرف نمی‌زدند، خیلی به ندرت چند کلمه‌ای بینشان رد و بدل می‌شد که فارسی یا عربی بودنش برای ما قابل تشخیص نبود.

ما نا امید بودیم و منتظر یک معجزه که از اتاق سالم بیرون بیاییم. خانم معتمدی که باردار هم بود خیلی بی‌تابی می‌کرد، هم برای خانواده و هم برای بچه‌ کوچکش که مدرسه بود. چندین بار خواست که از پنجره خود را به بیرون پرت کند که ما منصرفش کردیم. بیشتر نگرانی ما به خاطر او بود. چندین بار از هوش رفت و فشارش افتاد. به خاطر همین چندین بار از آقای تاجگردون خواستیم که به وسیله نردبان آتش‌نشانی او را به بیرون منتقل کنیم که نیروهای امنیتی جلسه‌ای تشکیل دادند و به ما اطلاع دادند که این کار به مصلحت نیست. واقعا حال بدی داشت و حالا هم به خاطر وضعیت روحیش در بیمارستان بستری است.

تقریبا نیروهای سپاه پای پنجره اتاق ما، پشت نرده‌ها بودند و نیروهای تک تیرانداز سپاه و نیروی انتظامی روبه‌روی پنجره ما و در ساختمان دبیرخانه مجلس کمین کرده بودند و ما می‌ترسیدیم که به جای تروریست‌ها به ما شلیک کنند. کتاب قطوری در قفسه کتاب‌ها به چشمم خورد. آن را برداشتم و روی آن نوشتم که ما ۸ نفریم که در اتاق گیر افتاده‌ایم و یک خانم باردار هم همراه ماست. شماره تلفنم را زیرش نوشتم و از بالا برایشان پرتاب کردم. همین کار باعث شد آنها مرتب با من در تماس باشند، آن هم فقط از طریق پیامک. وقتی که نیروهای سپاه و امنیت وارد ساختمان شدند اطلاع دادند که نگران نباشید. در این میان دکتر تاجگردون، دکتر وکیلی و آقای کاظم نسب نیز با ما در ارتباط بودند و به ما اطمینان می‌دادند که زنده از اتاق بیرون خواهیم رفت.

با هم با ایما و اشاره حرف می‌زدیم. کاری از دستمان بر نمی‌آمد جز دعا کردن. یکی نشسته نماز می‌خواند و دیگری زیر لب ذکر می‌گفت.
http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1396/3/17/6330342_226.jpg
از ۸ نفری که در اتاق بودیم ۶ نفر سردفتران و کادر اداری و ۲ نفر هم ارباب رجوع میانمان بود. این ۲ نفر خیلی بی‌تابی می‌کردند. ما می‌دانستیم که مجلس یک محیط امنیتی است و برای ما قابل لمس بود که ممکن است با این حوادث روبه‌رو شویم. این ۲ نفر از ما می‌خواستند که با نماینده‌ها ارتباط برقرار کنیم و برای نجات و خروج از اتاق بیشتر به نیروهای امنیتی فشار بیاوریم.

هر چه نیروهای سپاه و امنیت به طبقات بالا نزدیک‌تر می‌شدند صدای تیراندازی بیشتر می‌شد. افکار مختلفی از ذهنمان می‌گذشت. احتمال می‌دادیم که تروریست‌ها در طبقه اول مواد منفجره کار گذاشته باشند و بخواهند که ساختمان را منفجر کنند. صدای انفجار را که شنیدیم ترس‌مان بیشتر شد. سقف کاذب اتاق ریخت، تاسیسات ترکید و اتاق پر از آب شد. کفش‌هایمان کاملا در آب بود. فکر کردیم که تروریست‌ها عمدا این کار را کرده‌اند تا با اتصال جریان برق به آب کف اتاق ما را بکشند، به همین خاطر روی میزها نشستیم تا زمانی که نیروهای سپاه پیام دادند که ما به طبقه سوم ساختمان رسیده‌ایم و بین طبقه سه و چهار درگیر هستیم. نگران نباشید. با ما درگیر هستند و کاری با شما ندارند. ما امیدوار شدیم. نزدیک ساعت ۳ بعد از ظهر بود که رمزی را که قبل‌تر اعلام کرده بودند تا با اعلام آن در را باز کنیم گفتند و ما در کمال ناباوری در اتاق را باز کردیم. اولین صحنه روبه‌روی ما جسد خونین یکی از این تروریست‌ها بود که جلوی در اتاق ما افتاده بود.

اتاقی که در کنار اتاق ما قرار دارد، دفتر آقای کاتب عضو هیات رئیسه است چند نفر از همکاران در آن اتاق بودند. همان ابتدا با مشت زدن به دیوار از آنها خبر گرفتیم و آنها هم با مشت پاسخمان را دادند. می‌دانم که مسئول دفتر نماینده دزفول، پسر نماینده بهبهان و مسئول دفتر آقای کاتب در اتاق کناری ما بودند.
در زمان حمله خبرهایی که در رسانه‌ها منتشر می‌شد حکایت از گروگان‌گیری برخی از کادر اداری مجلس داشت. آیا از آن با خبرید؟

ما از بیرون خبر نداشتیم ولی بعید می‌دانم که کسی را گروگان گرفته بودند. افرادی مثل شهید زارعی مسئول دفتر و شهید تقوی از اعضای دفتر نماینده مردم شاهین‌شهر، برخوار و میمه و شهید جعفرزاده مسئول آقای خادمی نماینده ایذه که در اتاق تنها بودند توسط تروریست‌ها به شهادت رسیدند. ما که تعدادمان زیاد بود فرصت و توان داشتیم که وسایل بیشتری را پشت در بگذاریم ولی آنهایی که تنها در اتاق بودند نتوانسته بودند جلوی در را ببندند.

منبع:

تروریست ها با فاصله ۲۰ متری از جلوی درب صحن رد شدند/ به هر کسی که می‌دیدند، شلیک می‌کردند

در این حوادث تروریستی دو تیم از تروریستها با نفوذ به ساختمان مراجعات مردمی مجلس شورای اسلامی و محوطه حرم امام راحل با نیروهای امنیتی درگیر می‌شوند که بعضی از آنان با انفجار جلیقه انتحاری و بعضی هم در درگیری با نیروهای امنیتی به هلاکت رسیدند. در این حملات تروریستی متاسفانه ۱۷ نفر از هموطنانمان به شهادت رسیدند و شماری هم مجروح شدند.

به گزارش افق نیوز، در ادامه روایت هایی که امروز درباره حادثه حمله به مجلس شورای اسلامی منتشر شده آمده است.

من فقط اشهد را گفتم و به امام حسین و اهل بیت (ع) توسل کردم
مسئول دفتر علاء‌الدین بروجردی نماینده بروجرد که در زمان وقوع حادثه تروریستی مجلس به دلیل کمین یکی از تروریست ها، ۴ ساعت در اتاقش محبوس شده بود، روایتش از حمله تروریستی را تعریف کرد و گفت که اگر شهید فلاح از نیروهای خدماتی مجلس نبود بیشتر کارکنان و مسئولان دفاتر طبقه چهارم به شهادت می رسیدند.
(image)
حسام خوشبین فر اتفاقات روز حادثه تروریستی مجلس را به شرح زیر تعریف و تشریح کرد:
بنده در تمامی این اتفاقات در اتاقم مشغول بودم، ‌با تلفن صحبت می کردم و باز هم فکر نمی کردم که حمله شده چون در ابتدا تیراندازی ها پشت سر هم نبود و با خودم تصور می کردم که قسمی از مجلس در حال تعمیرات است. در این هنگام آقای فلاح؛ آبدارچی مجلس از راه پله طبقه سه وارد اتاق بنده در طبقه ۴ شد و گفت که حمله تروریستی شده، در اتاق را قفل و موبایلت را بی صدا کن و صدای تلفن ها را قطع کن. من هم همین کار را کردم. شهید فلاح بعد در راهروی طبقه ۴ به بقیه بچه ها هم با فریاد گفت که حمله تروریستی شده، شوخی نگیرید و در اتاق هایتان بروید. شهید فلاح در همین زمان که می خواست از راه پله برود با یکی از تروریست ها روبرو می‌شود فکر می کند که یک نفر به مجلس حمله کرده پس می خواهد اسلحه اش را بگیرد اما تروریست دیگر او را به رگبار می بندد. اگر شهید فلاح نبود تعداد زیادی از کارمندان و مسئولان دفاتر نمایندگی در طبقه چهارم شهید می شدند. او بود که با از خودگذشتگی همه ما را از حمله تروریستی مطلع کرد و ما نجات جانمان را مدیون اش هستیم.

من از ساعت ۱۰ و ربع تا ۲ ظهر داخل اتاق در بسته خود را محبوس کرده بودم. آن طرف در یکی از تروریست ها بود که در ابتدای راهروی یعنی مقابل دفتر ما کمین کرده بود. موقعیت دفتر آقای بروجردی طوری است که بین پاگرد و ابتدای راهرو قرار دارد. اگر تروریست ها میخواستند فرار کنند باید از راه پله و اتاق آقای بروجردی فرار می کردند و راه دیگری نبود به خاطر همین یکی از آن‌ها سه ساعت پشت در من بود و من صدای حرف زدنشان و حتی ناسزا گفتنشان را آن هم به زبان فارسی می شنیدم.  معجزه خدا این بود که این تروریست در اتاق را نشکست. فقط امتحان کرد دید که اتاق قفل است و بعد هیچ کار دیگری نکرد. من فقط اشهد را گفتم و به امام حسین و اهل بیت (ع) توسل کردم البته با فردی تماس گرفتم که به من روحیه بسیاری داد. ما در بروجرد مداحی به نام آقای ترابی داریم که بنده ارادت خاصی به او دارم، در تماسی به او گفتم به مجلس حمله شده که در واکنش بهم گفت قدرت شش ماهه امام حسین(ع) از همه عالم بیشتر است بعد هم برایم حضرت علی اصغر نذر کرد، شوخی می کرد و روحیه می داد و مدام در تماس بود. او فردی بود که بسیار به من روحیه داد. در طول زمانی که من در اتاق بودم آقای بروجردی زنگ می زد و شرایط را می پرسید و از من می خواست زیر میز خود را مخفی کنم.
(image)
ساعت ۲ که صدای تیراندازی زیاد شد و بچه های سپاه به طبقه چهارم یورش آوردند. در این هنگام این تروریست خواست که در اتاق من را بشکند که بچه های سپاه به کمک آمدند و این تروریست سمت دیگر راهروی طبقه چهار پشت سرویس بهداشتی پناه گرفت و تیراندازی می کرد. در این هنگام یکی از بچه های سپاه در اتاق آمد و پرسید که کسی هست. من خودم را نشان دادم و از من خواست از اتاق خارج شوم او با از خودگذشتگی خود را سپر من قرار داد و خواست که از راه پله به سمت پایین بروم. در آنجا بود که محل شهادت شهید فلاح را دیدم و بسیار منقلب شدم. البته که وقتی خواستم از اتاق بیرون بیام آن تروریست شلیک کرد که جای گلوله ها در انتهای راهرو و نزدیک دفتر ما وجود دارد. به هر صورت با رشادت بچه های سپاه من به طبقه همکف رفتم. در آنجا با سردار عزیزی روبرو شدم. او از من پرسید که آیا آن‌ها به زبان فارسی صحبت می کردند من هم گفتم آن‌ها کلا تمامی صحبت ها حتی فحش هایی که لایق خودشان بود را به فارسی می گفتند. وقتی که وارد هم کف شدم دو جنازه شهید را دیدم که در حال انتقال به بیرون بودند. در نهایت نیز به سمت کمیسیون‌های مجلس رفتم که آقای بروجردی را دیدم. او من را بغل کرد و خدا روشکر گفت و در کمیسیون امنیت ملی نماز جماعت خواندیم. آن طرف ماجرا مادر و پدرم که خبر تیراندازی در مجلس را شنیده بودند به دم در مجلس می آیند که نیروهای امنیتی اجازه ورود به آن‌ها را  نمی دهند. مادرم با شنیدن هر صدای تیر احساس می‌کرد که تروریست ها من را هدف گرفته اند و حالش هر لحظه بدتر می‌شود. در نهایت که به او خبر سلامتی ام را می دهم به دلیل حال بد در بیمارستان برای ساعاتی بستری شد.

روایت یکی از مراجعه کنندگان به مجلس
مریم شهریاری به همراه خواهرش روز چهارشنبه برای دیدار با یکی از نمایندگان و بیان مشکلات‌شان به مجلس شورای اسلامی رفته بود که در این حمله تروریستی به شدت آسیب دید. او تا لحظه ورود به ساختمان مجلس تصور نمی‌کرد فردی که در پوشش خانم پشت سر او وارد می‌شود، یکی از همان تروریست‌هایی است که او را به رگبار گلوله می‌بندد. مریم شهریاری از چندین ناحیه مورد اصابت گلوله قرار گرفته و به شدت مجروح شده است. او درباره این حادثه گفت: چهارشنبه صبح به همراه خواهرم برای پیگیری مشکل بیمه‌مان به مجلس شورای اسلامی مراجعه کردیم تا با یکی از نمایندگان مجلس در این باره صحبت کنیم که این حادثه برایم اتفاق افتاد. از ایست بازرسی زنان که عبور کردیم یک نفر از آنها با پوشش زنانه پشت سر ما بود و از همان لحظه ورود تیراندازی را آغاز کردند، مردم نیز با شنیدن صدای تیر فرار می‌کردند و آنها هم بدون وقفه به سوی مردم شلیک می‌کردند.
(image)
او که به شدت در این حادثه تروریستی مجروح شده بود، خاطرنشان کرد: ما جلوی آنها بودیم و هیچ راه فراری نداشتیم نه دیوار و نه صندلی بود که بتوانیم به آن پناه ببریم و به سمت خروجی‌ها هم نمی‌توانستیم برویم و تنها توانستیم با خواهرم روی زمین دراز بکشیم. آنها هر کسی را که می‌دیدند، تیرباران می‌کردند و فرقی نمی‌کرد در حال فرار باشد یا زیر صندلی پناه گرفته باشد. هر کسی را که می‌دیدند به سمت او شلیک می‌کردند. ناگهان نگاهشان به ما افتاد و وقتی دیدند ما زنده هستیم، ما را گلوله باران کردند به طوری که ما در گلوله غرق شدیم. آنها فکر می‌کردند ما کشته شدیم. برای همین دیگر به سمت ما شلیک نکردند و از ما عبور کردند. ما تمام تلاش‌مان را می‌کردیم تا بیهوش نشویم. خواهرم با فریاد کمک می‌خواست تا این که آمبولانس رسید. در این مدت متاسفانه شاهد کشته شدن مردم بیگناه بودیم و لحظات بسیار بدی را پشت سر گذاشتیم.

فضا کاملا مه‌آلود بود؛ حدود نیم متر در آب بودیم
یکی از ماموران یگان حفاظت ویژه نیز که در این حادثه تروریستی مجروح شده است، با اشاره به روز حادثه بیان کرد: بلافاصله بعد از اعلام عملیات خود را به مجلس رساندیم و در طبقه چهارم مجلس با آنها درگیر شدیم که یکی از آنها عملیات انتحاری انجام داد و دو نفر دیگر آنها حدود سه الی چهار ساعت تیراندازی می‌کردند و با هم درگیر بودیم. پس از عملیات انتحاری لوله آب سیستم ضدحریق سالن ترکید و آب در ساختمان جاری شد به طوری که ما حدود نیم متر در آب بودیم. فقط برق‌ها را قطع کردند تا با برق‌گرفتگی مواجه نشویم. پس از قطع برق دید خیلی کمتر شده بود و تیراندازی شدت گرفت به طوری که فضا کاملا مه‌آلود بود و در همین حین نیز یک گلوله به من اصابت کرد اما خدا را شکر همه آنها را به درک واصل کردیم.»

روایتی نماینده آمل از حادثه تروریستی مجلس
نماینده مردم آمل در مجلس با محکوم کردن حادثه تروریسی آمریکایی – تکفیری و شهید و زخمی شدن جمعی از هموطنان، جزییاتی از این اقدام شوم را روایت کرد.

عزت الله یوسفیان ملا اظهار داشت:  مجلس تنها جایی است که مردم به راحتی می توانند در آنجا رفت و آمد داشته باشند و روزانه مردم و مسئولان زیادی به آنجا مراجعه می کنند. وی یاد و خاطره شهدای حادثه تروریستی را گرامیداشت و افزود: تروریست فکر می کردند با حضور در مجلس و ترور نمایندگان، در شهرها اتفاقی می افتد و با چادر زنانه وارد مجلس شدند.

به گفته وی، تروریست ها که سه نفر بودند با پوشش زنانه وارد مجلس شدند و یک زن نیز آنان را از بیرون راهنمایی می کرد. نماینده مردم آمل در مجلس با با بیان اینکه تروریست ها در ابتدای ورود به مجلس پاسدار حفاظت را شهید کردند، ادامه داد: این افراد در مرحله بعدی از جلوی درب ورودی صحن مجلس رد شدند و فکر نمی کردند اینجا صحن مجلس است و با فاصله ۲۰ متری از جلوی درب صحن رد شدند.
(image)
یوسفیان ملا گفت: این افراد در ادامه کار خود تا انتهای سالن رفتند و پس از آنکه متوجه درب صحن مجلس نشدند دوباره برگشتند و از پله ها بالا رفتند و به سمت هرکسی که می دیدند شلیک می کردند. وی با اشاره به اینکه نیروی های امنیتی بعد از حضور تروریست ها در طبقات بالای مجلس به محل حادثه آمدند، ادامه داد:با حضور نیروهای امنیتی، تروریست ها دیگر نتوانستند به سمت پایین بیایند.

یوسفیان ملا خاطرنشان کرد: خداوند کمک کرد که این حادثه در روزهای ملاقات عمومی اتفاق نیفتاد و در صورت وقوع، احتمال افزایش شمار شهدا دور از ذهن نبود.

روایت یک شاهد عینی از لحظات پر التهاب حضور تروریست‌ها در مجلس
محمد اصولی مشاور و رئیس دفتر نماینده بستان آباد که از شاهدان عینی این حادثه تروریستی بوده، می گوید:

مشغول کار بودم که صداهائی به گوشم رسید. انگار داشتند آهن خالی میکردند. برادرم تماس گرفت و گفت:
– تو کجائی رسانه ها می‌گویند به مجلس حمله کرده‌اند
آری صداها صدای خالی کردن آهن نبود بلکه صدای شلیک ممتد گلوله بود. با یکی از همکاران تماس گرفتم که گفت:
–  بله درست است چند نفر حمله کرده‌اند. لحظاتی قبل در پاگرد آنها را دیدم. درب را ببند و از اتاق بیرون نیا.

درب را از پشت قفل کردم. لحظاتی بعد صدای شلیک گلوله‌ها به نحوی بود که فکر می‌کردم تروریستها اتاق به اتاق جلو می‌آیند و بچه‌ها را شهید می‌کنند. درب را از پشت بستم اما به نظرم کافی نبود؛ چون احساس می‌کردم می‌توانند با یک لگد درب را بازکنند. کمدی توی اتاق بود که کشیدم پشت در. حال، داخل اتاق داشتم دنبال جای امنی می‌گشتم که اگر در را شکستند و کمد را به نحوی کنار زدند آنجا کمین کنم. به دنبال وسیله ای هم می‌گشتم که اگر وارد شدند به سمتشان پرتاب کنم یا هرچیزی که بشود آنها را دور کرد. راستش را بخواهید تنها چیزی را که مناسب دیدم سوراخکن روی میز بود که گفتم غنیمت است.

بی خبر از بیرون بودم و همین دلهره را دو چندان می‌کرد. حالا در این گیر و دار همه به یادم افتاده بودند؛ از نزدیک‌ترین افراد خانواده تا قدیمی‌ترین رفقا. همشان نگران شده بودند و مدام حالم را می پرسیدند و من هم مجبور بودم جواب تلفن‌ها و پیامک‌ها را بدهم چون اگر جواب نمی‌دادم نگران می‌شدند.
(image)
لحظات سخت می‌گذشت. تک و تنها در یک اتاق و بی خبر از اوضاع بیرون. از پنجره هر از گاهی محوطه مجلس را نگاه میکردم و نیروهای ویژه سپاه را می‌دیدم که به صورت پنهانی به ساختمان نزدیک می‌شوند. نیروهای ویژه و آمبولانس و آتش نشانی هم دور مجلس را گرفته بودند. صدای شلیک گلوله هاهم که هراز گاهی نزدیک می‌شد و گاهی دور.

حدود ساعت ۱۲ بود و در حالیکه صدای شلیک گلوله ها کمتر شده بود صدای افرادی به گوش می‌رسید. گوشم را چسباندم به در تا ببینم صدای چه کسانی است و چه می‌گویند. هرچه تلاش کردم متوجه محتوای صحبتها نشدم تا اینکه صدا نزدیک‌تر شد.

– «بیایید بیرون بچه های سپاه هستیم؛ بیایید بیرون».
اعتماد کردن کار سختی بود. با خود گفتم نکند تروریستها هستند که مهماتشان تمام شده و می‌خواهند از بچه ها گروگان بگیرند. خواستم در را باز نکنم اما با خودم گفتم اگر واقعاً از بچه‌های سپاه باشند چه. اگر با آنها نروم و اینجا بمانم ممکن است وضعیت بدتر شود. در همین فکرها بودم که در را کوبیدند().

۵ ساعت بیم و امید در بهارستان
سیدامیرعباس هاشمی، مشاور و مسئول دفتر جواد کاظم نسب، نماینده اهواز یکی از ۸ نفر محبوس شده در اتاقی در طبقه چهارم ساختمان مجلس است، ساختمانی که روز چهارشنبه ساعت ۱۰ به رگبار مهاجمان داعشی بسته شد. روایت ۵ ساعت حبس با ۷ نفر در یک اتاق در کنار تروریست های داعش را از زبان او می‌خوانید:

دفتر ما و آقای تاجگردون در طبقه چهارم روبه‌روی یکدیگر است. خانم معتمدی که همراه ما در اتاق بودند مسئول دفتر آقای تاجگردون هستند. از همان اول تیر اندازی که همکار پاسدارمان را در طبقه اول شهید کردند و پیش‌تر از اینکه تروریست‌ها به طبقه چهارم برسند، کارکنان حفاظت و حراست سریع اطلاع دادند که وضعیت امنیتی است، به اتاق‌ها بروید و درها را قفل کنید. ما به اتاق‌ رفتیم و درها را قفل کردیم ولی فکر نمی‌کردیم که حادثه تروریستی باشد. فکر می‌کردیم که فردی با نماینده یا مسئولی خصومت شخصی داشته و برای انتقام گیری آمده است.

در دفتر ۸ نفر بودیم. دفتر ما به خاطر اینکه دو اتاق تو در تو دارد بهترین جا برای پناه گرفتن بود در حالی که سایر اتاق‌ها این طور نیست. ما درها را قفل کردیم و بعد از اینکه دیدیم حجم تیراندازی‌ها بسیار زیاد است همراه دیگران فایل‌ها، کمد، میز و هر چه که بود را پشت در ورودی و پشت در اتاق گذاشتیم.
(image)
نزدیک به۵ ساعت از ۱۰ تا ۳ در این اتاق حبس بودیم و صدای تیر اندازی را می‌شنیدیم. تروریست‌ها مرتب به در لگد می‌زدند و درها را به رگبار می‌بستند که درها را باز کنند. چون اتاق ما انتهای راهرو بود و به سازمان مدیریت و محلی که مردم و نیروهای سپاه کمین کرده بودند مشرف بود، بهترین جا برای پناه گرفتنشان بود و به همین خاطر مدام برای ورود به اتاق تلاش می‌کردند. آن لحظات قابل وصف نیست. ما حتی صدای پایشان را هم می‌شنیدیم. حرف نمی‌زدند، خیلی به ندرت چند کلمه‌ای بینشان رد و بدل می‌شد که فارسی یا عربی بودنش برای ما قابل تشخیص نبود.

ما نا امید بودیم و منتظر یک معجزه که از اتاق سالم بیرون بیاییم. خانم معتمدی که باردار هم بود خیلی بی‌تابی می‌کرد، هم برای خانواده و هم برای بچه‌ کوچکش که مدرسه بود. چندین بار خواست که از پنجره خود را به بیرون پرت کند که ما منصرفش کردیم. بیشتر نگرانی ما به خاطر او بود. چندین بار از هوش رفت و فشارش افتاد. به خاطر همین چندین بار از آقای تاجگردون خواستیم که به وسیله نردبان آتش‌نشانی او را به بیرون منتقل کنیم که نیروهای امنیتی جلسه‌ای تشکیل دادند و به ما اطلاع دادند که این کار به مصلحت نیست. واقعا حال بدی داشت و حالا هم به خاطر وضعیت روحیش در بیمارستان بستری است.

تقریبا نیروهای سپاه پای پنجره اتاق ما، پشت نرده‌ها بودند و نیروهای تک تیرانداز سپاه و نیروی انتظامی روبه‌روی پنجره ما و در ساختمان دبیرخانه مجلس کمین کرده بودند و ما می‌ترسیدیم که به جای تروریست‌ها به ما شلیک کنند. کتاب قطوری در قفسه کتاب‌ها به چشمم خورد. آن را برداشتم و روی آن نوشتم که ما ۸ نفریم که در اتاق گیر افتاده‌ایم و یک خانم باردار هم همراه ماست. شماره تلفنم را زیرش نوشتم و از بالا برایشان پرتاب کردم. همین کار باعث شد آنها مرتب با من در تماس باشند، آن هم فقط از طریق پیامک. وقتی که نیروهای سپاه و امنیت وارد ساختمان شدند اطلاع دادند که نگران نباشید. در این میان دکتر تاجگردون، دکتر وکیلی و آقای کاظم نسب نیز با ما در ارتباط بودند و به ما اطمینان می‌دادند که زنده از اتاق بیرون خواهیم رفت.

با هم با ایما و اشاره حرف می‌زدیم. کاری از دستمان بر نمی‌آمد جز دعا کردن. یکی نشسته نماز می‌خواند و دیگری زیر لب ذکر می‌گفت.
(image)
از ۸ نفری که در اتاق بودیم ۶ نفر سردفتران و کادر اداری و ۲ نفر هم ارباب رجوع میانمان بود. این ۲ نفر خیلی بی‌تابی می‌کردند. ما می‌دانستیم که مجلس یک محیط امنیتی است و برای ما قابل لمس بود که ممکن است با این حوادث روبه‌رو شویم. این ۲ نفر از ما می‌خواستند که با نماینده‌ها ارتباط برقرار کنیم و برای نجات و خروج از اتاق بیشتر به نیروهای امنیتی فشار بیاوریم.

هر چه نیروهای سپاه و امنیت به طبقات بالا نزدیک‌تر می‌شدند صدای تیراندازی بیشتر می‌شد. افکار مختلفی از ذهنمان می‌گذشت. احتمال می‌دادیم که تروریست‌ها در طبقه اول مواد منفجره کار گذاشته باشند و بخواهند که ساختمان را منفجر کنند. صدای انفجار را که شنیدیم ترس‌مان بیشتر شد. سقف کاذب اتاق ریخت، تاسیسات ترکید و اتاق پر از آب شد. کفش‌هایمان کاملا در آب بود. فکر کردیم که تروریست‌ها عمدا این کار را کرده‌اند تا با اتصال جریان برق به آب کف اتاق ما را بکشند، به همین خاطر روی میزها نشستیم تا زمانی که نیروهای سپاه پیام دادند که ما به طبقه سوم ساختمان رسیده‌ایم و بین طبقه سه و چهار درگیر هستیم. نگران نباشید. با ما درگیر هستند و کاری با شما ندارند. ما امیدوار شدیم. نزدیک ساعت ۳ بعد از ظهر بود که رمزی را که قبل‌تر اعلام کرده بودند تا با اعلام آن در را باز کنیم گفتند و ما در کمال ناباوری در اتاق را باز کردیم. اولین صحنه روبه‌روی ما جسد خونین یکی از این تروریست‌ها بود که جلوی در اتاق ما افتاده بود.

اتاقی که در کنار اتاق ما قرار دارد، دفتر آقای کاتب عضو هیات رئیسه است چند نفر از همکاران در آن اتاق بودند. همان ابتدا با مشت زدن به دیوار از آنها خبر گرفتیم و آنها هم با مشت پاسخمان را دادند. می‌دانم که مسئول دفتر نماینده دزفول، پسر نماینده بهبهان و مسئول دفتر آقای کاتب در اتاق کناری ما بودند.
در زمان حمله خبرهایی که در رسانه‌ها منتشر می‌شد حکایت از گروگان‌گیری برخی از کادر اداری مجلس داشت. آیا از آن با خبرید؟

ما از بیرون خبر نداشتیم ولی بعید می‌دانم که کسی را گروگان گرفته بودند. افرادی مثل شهید زارعی مسئول دفتر و شهید تقوی از اعضای دفتر نماینده مردم شاهین‌شهر، برخوار و میمه و شهید جعفرزاده مسئول آقای خادمی نماینده ایذه که در اتاق تنها بودند توسط تروریست‌ها به شهادت رسیدند. ما که تعدادمان زیاد بود فرصت و توان داشتیم که وسایل بیشتری را پشت در بگذاریم ولی آنهایی که تنها در اتاق بودند نتوانسته بودند جلوی در را ببندند.

منبع:

تروریست ها با فاصله ۲۰ متری از جلوی درب صحن رد شدند/ به هر کسی که می‌دیدند، شلیک می‌کردند

ناراحتی آرش برهانی از خوشحالی پرسپولیسی ها از باخت سنگین استقلال

ناراحتی آرش برهانی از خوشحالی پرسپولیسی ها از باخت سنگین استقلال

آرش برهانی، چند ساعت بعد از اینکه عکس و خبر سرمربیگری‌‌اش در تیم داماش تهران منتشر شد به تلویزیون رفت تا کارشناسی بدترین بازی تاریخ استقلال را انجام دهد.
افق ،آرش برهانی در گفتگویی عنوان کرد شب بسیار سختی را پشت ‌سر گذاشته است. همچنین به دفاع از اظهاراتش در برنامه فوتبال برتر پرداخت که چرا گفته بود «منصوریان مربی باهوشی است؟»

 

عجب شبی کارشناس بازی استقلال شدی؟

در واقع شب تلخی بود. امیدوارم دیگر چنین شبی را نبینم. من اعراب کشورمان را خیلی دوست دارم و ارادت ویژه‌ای هم به همه عزیزان هموطنم دارم ولی وقتی بحث به آن سوی آب‌های خلیج همیشه فارس‌مان می‌کشد اصلاً دوست ندارم به آنها ببازیم. حتی مساوی کنیم. البته خودم در یکی، ۲ بازی رودرروی نمایندگان‌شان باخته‌ام ولی همواره سعی کردم آبرومندانه بازی را به پایان برسانم. همیشه در این قبیل بازی‌ها ۲ برابر دویده‌ام.

 

فکر می‌کنی دلیل این شکست چه بود؟

قبل از هر چیز یک نفر این سؤال را پاسخ بدهد که آیا بازی استقلال ملی نبود؟ آیا بازتاب باخت ۶ بر یک استقلال از این سر آسیا تا اروپا و آمریکا نرفت؟ اگر این بازی ملی نبود بازی‌های جام جهانی‌ جوانان ملی بود؟ تیمی که رفت و حذف شد و حتی اگر بالا هم می‌رفت هرگز انعکاس خبری‌‌اش یک‌دهم این شکست خجالت‌آور نبود؟ چرا استقلال نباید در چنین شب مهمی برای حفظ آبروی ایران و باشگاهش از مهره تأثیرگذارش استفاده کند؟ عِرق ملی یعنی این؟ تیمی که هافبک وسط ندارد باید امید نورافکنی که در طول نیم‌فصل مؤثرترین نفر در این پست برایش بوده را از دست بدهد؟ نورافکن سرمایه چند ساله استقلال برای چنین شبی بود ولی در یک اقدام غیرحرفه‌ای از محصول باشگاه استفاده نشد که مجید حسینی جایش بازی کند؟ هنوز این موضوع را درک نکرده‌ام.

 

خب چرا آن شب در تلویزیون این حرف‌ها را نزدی؟

زدن این حرف‌ها در شبی که تلخ‌ترین شب برای مردم ایران بود حکم نمک روی زخم پاشیدن را داشت.

 

عنوان شده بود تو کارشناسی خوبی نکردی چون با کادر فنی استقلال رودربایستی داری؟

من در آن شرایط چه حرفی می‌توانستم بزنم؟ ما در استودیو شوکه بودیم و از طرفی چون ۱۰ سال است با این هواداران زندگی کرده‌ام می‌دانم مردم در چنین شرایطی چه حسی دارند. اگر من هم می‌خواستم داغ این شکست را سنگین‌تر کنم که نمی‌شد. من مراعات حال مردم را کردم. از طرفی ممکن بود حرفی از سر احساس عنوان می‌شد اما حالا که مردم آرام‌تر شده‌اند می‌توان منطقی‌تر حرف زد. باخت بدی بود که در دل تاریخ ثبت شد.

 

یک جمله جالب آن شبت این بود که بین ۲ نیمه گفتی منصوریان مربی باهوشی است و در نیمه دوم کاری می‌کند که نتیجه برگردد! روی چه اصلی این حرف را زدی؟

این حرف من به اتفاقات بازی رفت برمی‌گردد. وقتی منصوریان در کنفرانس آخر بازی گفت: «ما مالکیت توپ را به حریف دادیم تا از فضاها استفاده کنیم» من به شخصه سورپرایز شدم! فکر نمی‌کردم کسی در آزادی جلوی ۷۰، ۸۰ هزار تماشاگر بین این همه روش برای بازی، چنین روشی را اتخاذ کند! از طرفی وقتی تیمی نتیجه می‌گیرد نمی‌توان درباره تاکتیک بازی‌‌اش ایرادی گرفت وگرنه دیدیم که در بازی قبل روی اشتباه مدافع حریف صاحب ضربه پنالتی شدیم. به این دلایل تیم که به رختکن رفت من قاطعانه فکر کردم علی آقا(منصوریان) حتماً برای برگرداندن بازی، فکر و تاکتیک دیگری رو خواهد کرد تا بازی را برگرداند.

 

در این یکی، ۲ روز چه موضوعی بیشتر از هر چیز ناراحتت کرده است؟

قطعاً بیشتر از باخت استقلال نبوده ولی اینکه این باخت اسباب کری‌خوانی دوستان پرسپولیسی شده ناراحتم. استقلال در یک بازی بین المللی باخته و باخت با ۶ گل به یک تیم اماراتی نه‌تنها افتخار ندارد بلکه گریه دارد. آنچه افتخار دارد قهرمانی و جام و ستاره گرفتن است نه کوچک کردن هموطن پیش اعراب حاشیه خلیج فارس.

جام

ناراحتی آرش برهانی از خوشحالی پرسپولیسی ها از باخت سنگین استقلال

آرش برهانی، چند ساعت بعد از اینکه عکس و خبر سرمربیگری‌‌اش در تیم داماش تهران منتشر شد به تلویزیون رفت تا کارشناسی بدترین بازی تاریخ استقلال را انجام دهد.
افق ،آرش برهانی در گفتگویی عنوان کرد شب بسیار سختی را پشت ‌سر گذاشته است. همچنین به دفاع از اظهاراتش در برنامه فوتبال برتر پرداخت که چرا گفته بود «منصوریان مربی باهوشی است؟»

 

عجب شبی کارشناس بازی استقلال شدی؟

در واقع شب تلخی بود. امیدوارم دیگر چنین شبی را نبینم. من اعراب کشورمان را خیلی دوست دارم و ارادت ویژه‌ای هم به همه عزیزان هموطنم دارم ولی وقتی بحث به آن سوی آب‌های خلیج همیشه فارس‌مان می‌کشد اصلاً دوست ندارم به آنها ببازیم. حتی مساوی کنیم. البته خودم در یکی، ۲ بازی رودرروی نمایندگان‌شان باخته‌ام ولی همواره سعی کردم آبرومندانه بازی را به پایان برسانم. همیشه در این قبیل بازی‌ها ۲ برابر دویده‌ام.

 

فکر می‌کنی دلیل این شکست چه بود؟

قبل از هر چیز یک نفر این سؤال را پاسخ بدهد که آیا بازی استقلال ملی نبود؟ آیا بازتاب باخت ۶ بر یک استقلال از این سر آسیا تا اروپا و آمریکا نرفت؟ اگر این بازی ملی نبود بازی‌های جام جهانی‌ جوانان ملی بود؟ تیمی که رفت و حذف شد و حتی اگر بالا هم می‌رفت هرگز انعکاس خبری‌‌اش یک‌دهم این شکست خجالت‌آور نبود؟ چرا استقلال نباید در چنین شب مهمی برای حفظ آبروی ایران و باشگاهش از مهره تأثیرگذارش استفاده کند؟ عِرق ملی یعنی این؟ تیمی که هافبک وسط ندارد باید امید نورافکنی که در طول نیم‌فصل مؤثرترین نفر در این پست برایش بوده را از دست بدهد؟ نورافکن سرمایه چند ساله استقلال برای چنین شبی بود ولی در یک اقدام غیرحرفه‌ای از محصول باشگاه استفاده نشد که مجید حسینی جایش بازی کند؟ هنوز این موضوع را درک نکرده‌ام.

 

خب چرا آن شب در تلویزیون این حرف‌ها را نزدی؟

زدن این حرف‌ها در شبی که تلخ‌ترین شب برای مردم ایران بود حکم نمک روی زخم پاشیدن را داشت.

 

عنوان شده بود تو کارشناسی خوبی نکردی چون با کادر فنی استقلال رودربایستی داری؟

من در آن شرایط چه حرفی می‌توانستم بزنم؟ ما در استودیو شوکه بودیم و از طرفی چون ۱۰ سال است با این هواداران زندگی کرده‌ام می‌دانم مردم در چنین شرایطی چه حسی دارند. اگر من هم می‌خواستم داغ این شکست را سنگین‌تر کنم که نمی‌شد. من مراعات حال مردم را کردم. از طرفی ممکن بود حرفی از سر احساس عنوان می‌شد اما حالا که مردم آرام‌تر شده‌اند می‌توان منطقی‌تر حرف زد. باخت بدی بود که در دل تاریخ ثبت شد.

 

یک جمله جالب آن شبت این بود که بین ۲ نیمه گفتی منصوریان مربی باهوشی است و در نیمه دوم کاری می‌کند که نتیجه برگردد! روی چه اصلی این حرف را زدی؟

این حرف من به اتفاقات بازی رفت برمی‌گردد. وقتی منصوریان در کنفرانس آخر بازی گفت: «ما مالکیت توپ را به حریف دادیم تا از فضاها استفاده کنیم» من به شخصه سورپرایز شدم! فکر نمی‌کردم کسی در آزادی جلوی ۷۰، ۸۰ هزار تماشاگر بین این همه روش برای بازی، چنین روشی را اتخاذ کند! از طرفی وقتی تیمی نتیجه می‌گیرد نمی‌توان درباره تاکتیک بازی‌‌اش ایرادی گرفت وگرنه دیدیم که در بازی قبل روی اشتباه مدافع حریف صاحب ضربه پنالتی شدیم. به این دلایل تیم که به رختکن رفت من قاطعانه فکر کردم علی آقا(منصوریان) حتماً برای برگرداندن بازی، فکر و تاکتیک دیگری رو خواهد کرد تا بازی را برگرداند.

 

در این یکی، ۲ روز چه موضوعی بیشتر از هر چیز ناراحتت کرده است؟

قطعاً بیشتر از باخت استقلال نبوده ولی اینکه این باخت اسباب کری‌خوانی دوستان پرسپولیسی شده ناراحتم. استقلال در یک بازی بین المللی باخته و باخت با ۶ گل به یک تیم اماراتی نه‌تنها افتخار ندارد بلکه گریه دارد. آنچه افتخار دارد قهرمانی و جام و ستاره گرفتن است نه کوچک کردن هموطن پیش اعراب حاشیه خلیج فارس.

جام

ناراحتی آرش برهانی از خوشحالی پرسپولیسی ها از باخت سنگین استقلال

روایتی از ساعات پایانی زندگی پیر جماران

روایتی از ساعات پایانی زندگی پیر جماران

به گزارش جهان نیوز به نقل از جام جم آنلاین، دکتر احمد زرگر در مقدمه مصاحبه ضمن تبریک حلول ماه مبارک رمضان و قبولی طاعات خوانندگان روزنامه وزین جام جم، فرا رسیدن بیست و هشتمین سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را به عموم هموطنان تسلیت گفت.
وقتی صحبت از حضرت امام خمینی (ره) شد تو گویی که انگار تا چند روز پیش در بالین ایشان مشغول پرستاری بوده، معلوم بود همچنان درد فراغ دارد از برای کوچ ملکوتی پیر جماران.
سر گپ و گفت را با آقای دکتر اینطور آغاز کردم که مهمترین عارضه ای که امام قبل از عروج ملکوتی خود از آن رنج می برد چه بود؟
رو به من کرد و گفت مجموعه اطلاعاتی که مردم از دوم خرداد سال 68 نسبت به بیماری امام داشتند بیشتر در خصوص ناراحتی گوارشی ایشان بوده و اینکه عموما مردم تصور می کنند جراجی معده ایشان تنها اقدام درمانی تیم پزشکی بود.
اما واقعیت آن است که پیر خمین در طول عمر پر برکت خود از عارضه قلبی رنج می بردند.
ایشان بعد از ورودشان دچار عارضه قلبی شدند، از این رو دوباره به تهران عزیمت کرده و در بیمارستان شهید رجایی بستری شدند.
پزشک معالج امام آقای دکتر عارفی متخصص قلب و عروق بودند. بنابراین بعد از ترخیص از بیمارستان و به مرور یک تیم پزشکی تحت نظارت وی در منزل امام واقع در جماران مستقر شد که حقیر هم افتخار حضور در تیم پرستاری این مجموعه را داشتم.
در روزهای اول با امکانات ابتدایی و در حدی که کنترل فشار و ضربان نبض و قلب حضرت امام کنترل شود در حسینیه جماران شروع بکار درمان نمودیم.
زمانی که قلب امت ایستاد
بعد از عملیات فاو در سال 65 بیماری قلبی امام خمینی جدی تر شد بگونه ای که ایشان در منزل دچار ایست قلبی شدند ولی خوشبختانه توسط کادر درمان احیای قلبی شدند.
پس از این واقعه بنیانگذار جمهوری اسلامی در درمانگاهی جماران که برای سیر روال درمان ایشان پیش بینی شده بود بستری شدند.
چرا بخاطر وخامت حال امام ایشان در بیمارستانی مثل شهید رجایی بستری نشدند؟
سوال خوبی بود. در مقطعی که امام خمینی(ره) در بیمارستان بستری شدند خیل عظیمی از مردم برای عیادت و دعا برای ایشان در محل بستری امام راحل تجمع کرده و عملا در روند درمان ایشان اخلال ایجاد می شد.
از طرفی اگر یک بخشی مجزا برای امام اختصاص می دادیم یک تزاحمی در بیمارستان شهید رجایی اتفاق می افتاد.
مجموعه این عوامل موجب شد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران ضمن حفاظت فیزیکی از امام یک چتر درمانی هم فراهم کند.
نا گفته نماند اگر به ایشان گفته می شد یک بیمارستان اختصاصی برایشان احدث شود، قطعا ایشان با این امر مخالفت می کردند.
لذا قرار شد برای مراجعات معمولی محافظان بیت یک درمانگاهی ایجاد گردد که عندالزوم در اختیار حضرت امام نیز قرار گیرد.
این درمانگاه دارای چه ویژگیهایی بود؟ آیا از امکانات مطلوب برای مراقبت امام برخوردار بود؟
درمانگاه جمع و جور و کوچکی بود اما به لحاظ امکانات مشتمل بر آزمایشگاه، رادیولوژی و داروخانه بود و به سبب عارضه قلبی امام این درمانگاه مجهز به اتاق آنژیوگرافی و هم اتاق عمل بود.
قلب فقرای اصفهانی در درمانگاه امام می تپید
حسنی که مدیران درمانی حضرت امام داشتند این بود که درمانگاه را فقط برای درمان ایشان استفاده نمی کردند و در بین اعضای تیم پزشکی بنام دکتر پور مقدس، ضمن افتخار حضور در تیم پزشکی امام بیماران مستمند اصفهانی را به تهران منتقل کرده و در مرکز درمانی جماران تحت آنژیوگرافی و معالجه هم قرار می دادند. البته این کار بصورت محرمانه صورت می گرفت و خود بیماران معمولا متوجه نمی شدند در کجا تحت درمان قرار می گیرند و فقط می دانستند در درمانگاه سپاه معالجه می شوند.
با این کار دیگر درمانگاه منحصر به امام نبود و بعد از ایشان هم بلا استفاده نمی ماند. در حال حاضر بیش از 300 پرونده آنژیوگرافی بیماران بستری در درمانگاه جماران موجود است.
اما در طول این مدت چند بار امام مراجعه به درمانگاه داشتند. مثلا ناخن شست پای امام را کشیدند و یا وقتی که دچار ایست قلبی شده بودند. در همین حال ایشان نسبت به اینکه مبادا رسانه های بیگانه متوجه موضوع بیماری شوند، نزد سید احمد آقا فرزند برومند خود تاکید کرده بودند.
یادگار امام ضمن اطمینان بخشی به حضرت امام گفتند که این درمانگاه متعلق به سپاه است و الان هم در اختیار شما قرار داده اند.
این مسایل گذشت و خرداد سال 68 بود که امام در این درمانگاه جراحی شدند.
گلایه امام از مشکلات گوارشی
چند روز قبل از این بنده شیفت بودم. حضرت امام با زنگ تیم پرستاری را احضار فرمودند که کارهای معمول پرستاری انجام شود که من به حضور ایشان مشرف شدم. بعد از اتمام کار ایشان نسبت به مشکلات گوارشی خودشان ابراز گلایه کردند و من هم موضوع را به کادر پزشکی اطلاع دادم.
سپس یکسری آزمایش از امام گرفته شد و تصمیم بر آن شد که آندوسکوپی انجام شود و نتیجه آن حکایت از کانسر و وجود توده سرطانی در معده حضرت امام داشت.
به خوبی یاد دارم امام برای دوم اجازه ندادند از ایشان آندوسکوپی انجام شود. کسی دلش نمی خواست که بر اساس پاسخ پاتولوژی علت بیماری امام سرطان باشد.
چهره درهم دکتر عارفی پزشک امام
دکتر عارفی از حضرت امام خواهش کردند که اجازه دهند برای بار دوم آندوسکوپی شوند که امام در پاسخ فرمودند مگر اینکه من بمیرم ما اجازه این کار را به شما نمی دهم.
دکتر عارفی با چهره ای غم زده در کنار ایستادند که حضرت امام دکتر عارفی را صدا زدند و خطاب به وی فرمودند من شما را خیلی دوست دارم و به نوعی از آقای عارفی دلجویی نمودند و ایشان هم دست امام را بوسیدند.
حیات پرستاران در گرو ریتم قلبی امام خوبان
در طول بیماری حضرت امام ما از دستگاهی استفاده می کردیم بنام تکه متری که هر آن ضربان قبل ایشان را به ما مخابره و مانیتور می کرد.
ریتم قلبی باید به‌صورت سینوسی، منظم و نرمال عمل می‌کرد و در صورت بی‌نظمی نشان از شرایط نامساعد قلبی داشت. در طول هفته دستگاه به امام وصل بود و در روزهای خاصی همچون سه‌شنبه و جمعه تعویض می‌شد و یک ساعت در هفته بین ساعت 8 تا 9 صبح چسب‌های دستگاه‌ از بدن امام برداشته می‌شد تا ایشان بتوانند استحمام کنند.
واقعیت این است که ما هم با این دستگاه زندگی می کردیم. دوشنبه ها سه شنبه ها و پنچ شنبه ها ساعاتی بود که ما با زنگ امام خدمت ایشان می رسیدیم تا جای چسب ها را عوض کنیم یا مثلا چون پوست امام خشک می شد به بدنشان پماد مرطوب کننده بمالیم. ولی باقی اوقات ما امام را ملاقات نمی کردیم و عملا با این دستگاه زندگی می کردیم.
کادر پزشکی و پرستاری ابدا صبحانه و نهار خوردن ایشان را نمی دید چرا که همواره در کنار خانواده بودند.
ولی باید بگویم آن موقع که حضرت امام یک ساعت قبل از نماز صبح برای شب زنده داری از خواب بیدار می شدند ما متوجه این موضوع می شدیم بخصوص اینکه جنگ شهرها و ما در زیر پله محل زندگی امام مستقر شده بودیم.
امام منضبط و دقیق همچون ساعت
یکی از مسائلی که مردم در ارتباط با حضرت امام (ره) شنیده‌اند، نظم ایشان است و ما این موضوع را به چشم، حین مراقبت از ایشان، مشاهده کردیم. برای استحمام سه دقیقه مانده به هشت صبح روز جمعه دستگاه مانیتور قطع و سه دقیقه مانده به ساعت 9 وصل می‌شد. همیشه به همین روال بود و امام نیز به‌صورت منظم یک ساعت قبل از اذان صبح از خواب بیدار می‌شدند و داروهایشان را هم به موقع و سر وقت مصرف می‌کردند.

ریتم عاشقی
هنگام نماز ظهر یک اتفاقی برای قلب حضرت امام می افتاد. ریتم طبیعی ایشان مشکلی پیدا می کرد و تا پایان نماز ضربان قلب پایین بود. در این خصوص دو نظریه مطرح است: یکی اینکه سطح سرمی دارویی امام کاهش پیدا کرده و دیگر اینکه مسایل معنوی موجب کاهش تپش قلب و آرامش ایشان می شود. معتقدم تئوری دوم یعنی موضوعات عرفانی هنگام نماز عامل این تغییر ریتم بود.
آیا خانواده و نزدیکان اطلاع داشتند که شما پرستار حضرت امام هستید؟
خیر تنها همسر و برادرم در جریان بودند و بقیه وابستگان خبر نداشتند. چون احتمال داشت این خبر سینه به سینه به دیگران منتقل شود مردم تصور کنند که امام بیمار است و این به فضای منفی که دشمن دامن می زد کمک می کرد.
بعضا شایعه می شد که امام شش ماه دیگر زنده هستند و اخباری از این دست توسط رسانه های بیگانه در فضای سیاسی می پیچید. از این رو بهتر بود موضوعات درمانی امام از اذهان مخفی می ماند.
در سالهای پایانی حیات امام خمینی(ره) زمانی که مردم به دیدارشان می رفتند، دیگر از سخنرانی و نصایح پدرانه پیر خمین خبری نبود و صرفا یک دیداری صورت می گرفت. آیا این امر ناشی از بیماری ایشان بود؟
خیر. این تصور و تحلیل من است که عامل این موضوع بیماری نبود. شاید دلیل عدم سخنرانی امام در دیدار مردمی خود در جماران این بود که (خواص) حرف امام را گوش نمی کردند.
اواخر عمر با برکت امام مجموعه اتفاقاتی افتاد که واقعا امام را رنجیده خاطر کرد و اگر در خصوص اینها انسان سخن به میان نیاورد در حق امام اجحاف نموده است.
یکی از مواردی که در طول این مدت دایما رخ می داد صحبتهایی بود که در ارتباط با بحث ولایت فقیه مطرح می شد.
برخی اوقات سوالات شرعی مطرح می شد که امام به آن پاسخ می دادند. از جمله بازی شطرنج بود که در آن مقطع عنوان شد بازی شطرنج از قالب قمار خارج شده و حضرت امام هم به این شرط بازی را مباح اعلام کردند.
از دیگر مسایلی که در آن دوران مورد مناقشه بود این بود که مسجدی در وسط محل احداث اتوبان شهید محلاتی واقع شده بود که امام جماعت آن اجازه تخریب این مسجد را نمی داد.
این مسئله هم از امام کسب تکلیف شد و ایشان در پاسخ فرمودند اگر عبور و مرور مسلمین و مسلمات آسان می شود مسجد را بردارید.
آنچه مسئولین باید به عمل می کردند و نکردند
از امام سوال کردند که بعد از جنگ رسیدگی به اقتصاد کشور مهم است یا فرهنگ، ایشان گفتند فرهنگ اما دیدیم که به فرهنگ عمل نشد.
در زمینه توسعه صنعت و کشاورزی از حضرت امام کسب تکلیف شد که کدام حوزه نیازمند توجه و فعالیت بیشتر است، پاسخ دادند بخش کشاورزی که باز هم دیدیم به کشاورزی هم اهمیت داده نشد.
اما وقتی به امام گفتند عکس شهدای هفتم تیر در حاشیه اتوبان تهران-قم نصب شده و این تصاویر باعث حواس پرتی رانندگان می شود و شما در این مورد چه دستور می فرمایید، حضرت امام فرمودند عکسها را بردارید و در نهایت مسئولین آنها را از اتوبان جمع آوری کردند.
حالا… هدف از طرح این موضوعات چه بود؟! می خواهم به شما عرض کنم آن مواردی که به تخریب مسجد و برداشتن تصاویر شهدا ختم می شد بخوبی رسیدگی و انجام شد ولی توسعه کشاورزی، توجه به فرهنگ مغفول ماند.
پس از مجموعه این عوامل نتیجه می گیریم گوش شنوایی نداریم و البته این بدان معنا نیست که امام با مردم قهر کردند. ایشان همواره دوستدار آحاد جامعه بودند و در وصیت نامه خود هم تاکید داشتند این مردم مردمی هستند که از جماعت صدر اسلام هم بهتر هستند.

آن دو شبی که خواب را از چشمان امام گرفت
حضرت امام برخی از اوقات شبها نمی خوابیدند. در چنین مواقعی پرسنلی که با امام ارتباط تنگاتنگی داشتند اینطور تصور می کردند که عملیات نظامی در شرف انجام است و در آن شبهایی ایشان نمی خوابند مشغول دعا برای رزمندگان اسلام هستند.
بنابراین هر شبی که ضربان قلب امام افت نداشت و ریتم خواب نمی گرفت و داروی ساعت ده شب خودشان را میل می کردند، فردای آن روز ما منتظر بودیم که مارش عملیات از طریق رادیو و تلویزیون به صدا در آید که چنین هم می شد.
اما ما دو شب را بخاطر داریم که حضرت امام به خواب نرفتند و هیچ عملیاتی هم رخ نداد. یکی از شبها امام مشغول تنظیم نسخه اول وصیت نامه سیاسی عبادی خودشان بودند و اعضا مجلس خبرگان مرحوم آیت الله مشگینی که رییس مجلس خبرگان بودند را صدا زدند و وصیت نامه به ایشان داده شد. وصیت نامه هم به آستان قدس رضوی منتقل و در آنجا نگهداری شد.
ولی یک شب دیگری هم بود که امام تا صبح نخوابیدند. شبی که آقای منتظری را سمت قایم مقام رهبری عزل کرده بودند و ما ناراحتی امام را در این موضوع شهادت می دهیم.
بعدازظهر همان روز هم امام دچار مشکل قلبی بودند یعنی نوع ضربان قلبی که از ابتدای نماز شروع و با پایان نماز تمام می شد در آن روز تمام نشد. فکر می کنم پنجم فروردین سال 68 بود که ضربان قلبشان آرام نگرفت.
ما دکتر طباطبایی متخصص قلب و عروق که برادر خانم حاج احمد آقا هم بودند را در جریان قرار دایدم. آقای طباطبایی از امام سئوال کردند آیا شما حالتان خوب نیست؟ امام فرمودند خیر من قدری ناراحت هستم. آقای طباطبایی هم به ایشان گفتند که ما مراقب شما هستیم و امام هم برای او دعا کرد.
آقای طباطبایی در جمع پرستاران ابراز کردند که امام ناراحت موضوعی هستند و ما باید مراقب باشیم.
پس شبی که امام نخوابیدند و ما منتظر انجام عملیات بودیم، در اصل عملیاتی رخ نداد، بلکه نامه6/1/68 حضرت امام خوانده شد، با این مضمون که والله از اول من با نخست وزیری بازرگان موافق نبودم و… بعد هم حکم عزل آقای منتظری را صادر کردند و حاصل عمر خودشان را برکنار نمودند.
سانسور کتاب طبیب دلها
نوار قلبی امام توسط کادر پرستاری رکورد و در قالب گزارش مکتوب هم در نسخه اول کتابی بنام طبیب دلها اثر دکتر حسن عارفی به چاپ رسیده است و گزارشها در ضمیمه آمده است ولی در چاپ دوم اینچنین نشد.
حال این پرسش به ذهن متباتر می شود به چه دلیل گزارش ریتم قلبی امام در آن شب بخصوص(عزل منتظری) در نسخه دوم حذف شد؟ آیا پای آقای منتظری در میان بود؟ چه کسانی از عزل منتظری ناراحت بودند که آن موقع پیوست را حدف می کنند و الان هر از چند گاه دنبال زنده کردن مسئله هستند.
آنچه برای شما توضیح دادم پشت صحنه ای از واقعیات بود که برایتان نقل کردم. به هر حال بد نیست مردم در جریان این مطالب قرار گیرند. مردم باید بدانند بالاخره آقای منتظری خون به دل امام کردند و ایشان بخاطر عزل قایم مقام خود بسیار ناراحت بودند.
از دیدار ادوارد شوارد نادزه وزیر خارجه شوروی سابق با حضرت امام بگویید این ملاقات چگونه و در چه فضایی صورت گرفت؟
امام خمینی نامه ای با مضامین عرفانی و ایدئولوژیک توسط مرحومه سرکار خانم دباغ، آیت الله جودای آملی و آقای محمد جواد لاریجانی برای گورباچف رهبر شوروی سابق فرستادند.
در این نامه تاریخی امام اعلام کردند کمونیست به تاریخ سپرده شد و از این به بعد باید در موزه ها به دنبال آن گشت.
قدری طول کشید تا پاسخ نامه از سوی گورباچوف داده شود، ولی در نهایت قبل از فروپاشی شوروی توسط وزیر خارجه وقت این کشور، جواب نامه تقدیم امام شد.
روزی که دیدار انجام شد من شیفت بودم. مشاهده کردیم برای یک لحظه ضربان امام به عدد 100 افزایش یافت، علت را نفهمیدیم اما اگر الان رنگ و روی نوارهای قلب ایشان نرفته باشد ساعت – تاریخ و روز ضربان قلب را می توان استخراج کرد و زمانی را که امام مشغول ملاقات با وزیر خارجه شوروی بودند را می شود قرینه سازی کرد.
اما می رسیم به زمان ورود فرستاده گورباچف به جماران. در این لحظه حاج سید احمد آقا از حضرت امام اجازه می خواهند که امام (همیشه امام صدا می زدند و پدر خطاب نمی کردند) آیا اجازه می دهید برای استقبال از میهمانان برویم و ایشان فرمودند بله.
با دیدن امام استکان چای در دستان وزیر خارجه شوروی لرزید
وقتی حاج سید احمد آقا برای استقبال به محوطه جماران رفتند در بازگشت دیدند امام داخل اتاق نیستند. همه جا را گشتند و لحظاتی میهمانان نشستند، به یکباره امام داخل اتاق ملاقات آمدند و حاظران زیر پای ایشان بلند شدند.
تصویر جلوس حضرت امام روی کاناپه و دیدار با وزیر خارجه شوروی برای مردم کاملا آشناست.
حاج عیسی ( مستخدم امام) تعریف می کرد در حین ملاقات ادوارد شوارد نادزه با امام، از شدت اضطراب و تاثیر گذاری هیبت امام استکان چای در دستان شوارد نادزه می لرزید.
بعد از اینکه آقای شوارد نادزه حرفهای خود را در جمع مطرح می کند، امام خطاب به وی می فرمایند شما از سخنان من چیزی متوجه نشدید، من می خواستم یک دنیای جدیدی پیش روی گورباچف باز کنم و این اتفاق نیافتاد.

نقش دیپلماسی عزت در سیره امام
بعد از اینکه میهمانان شوروی جماران را ترک کردند، حاج سید احمد آقا از امام سوال کردند در موقع ورود میهمانان شما کجا بودید؟ امام در پاسخ گفت یک لحظه با خودم فکر کردم که من نماینده اسلام هستم و وزیر خارجه شوروی نماینده کفر، اگر در اتاق حضور داشتم به رسم ادب باید به پای او بلند می شدم و اینگونه به اسلام توهین می شد لذا از اتاق بیرون رفتم تا موقع ورود، ایشان به پای نماینده اسلام بلند شود.
رفتار هوشمندانه امام در برابر نماینده شوروی را چطور ارزیابی می کنید؟
این حرکت یک عمل بی بدیل سیاسی و رفتاری شرافتمندانه و عزتمندانه از سوی نماینده اسلام بود.
حال پرسش اینجاست آیا امروز در سیاست خارجی ما این مسایل رعایت می شود؟ آیا عزت- حکمت و مصلحت و ابعاد سه گانه ای که مقام معظم رهبری از آن بعنوان مولفه های سیاست خارجی یاد می کنند در حال حاضر در شئونات دیپلماسی ما بدرستی لحاظ می شود یا اینکه به دنبال کسب لبخند آنهایی هستیم که پنچه های فولادی خودشان را پشت دستکش مخملی پنهان کرده اند.
ماجرای سیلی بر صورت سفیر شوروی
خیلی برای مردم ما مهم است که از دیگاه و مشی سیاست خارجی حضرت امام مطلع شوند. حافظه تاریخی مردم خوب به یاد دارد وقتی به سفیر ما در شوروی اهانت شد امام دستور دادند سفیر شوروی را احضار کنید و عین سیلی را به او بزنید که چنین اتفاقی هم افتاد.
همانطور که می دانید ساده زیستی یکی از جنبه های مهم امام خمینی بود. الان ما در جامعه شاهد حقوق های نجومی برخی مدیران و مسئولین دولتی هستیم. با توجه به اینکه شما شاهد حشر و نشر مسولان وقت با حضرت امام بودید، چه بعدی از زندگی مقامات دولتی بیشتر نمایان بود، واقعا ساده زیست بودند و یا به تجملات زندگی هم می پرداختند و بطور کلی توصیه امام به مسئولان نسبت به سبک زندگی آنها چه بود؟
در این خصوص من به نقل از مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) از زمان دانشجوی ام خاطره ای برای شما تعریف کنم که در مسجد دانشگاه تهران در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان شنیدم .
روزی حضرت امام بین مسئولین در مورد زی طلبگی صحبتهایی بیان فرمودند. بعد از اینکه امام فرمایشات خودشان را پایان می دهند حضرت آقا به نزد امام رفته و از ایشان سوال می کنند که اگر منظور از زی طلبگی زندگی ماست بنده حاضرم به خانه قبلی خود در خیابان ایران برگشته و با پیکان شخصی خودم آمد و شد کرده و از محل فعلی ریاست جمهوری نقل مکان کنم. اما امام در پاسخ به حضرت آقا مطالبی فرمودند با مضمون خیر، حفظ جان شما برای ما واجب است.
ولی در پاسخ به پرسش شما اگر بخواهم برداشت شخصی خودم را عنوان کنم این است که باید لوازم و مایحتاج اداره یک نهاد برای مسئول محیا باشد ولی این امکانات باید در محل کار خلاصه شود و در زندگی شخصی مسئول باید ابعاد ساده زیستی را رعایت کند.
لذا وقتی حضرت امام از زی طلبگی صحبت می کنند یعنی کسانی باید در راس امور گذاشته شوند که ساده زیستی و دوری از تجمل را سرلوحه کار خویش قرار دهند و حتی سطح زندگی خودشان را به پایین ترین سطح زندگی مردم برسانند.
در کل باید بگویم آقایان قبلا بیشتر زی طلبگی را مراعات می کردند.
جوراب استارلایت نماد ویژه خواری دهه شصت
زمانی که کارخانه استارلایت تعطیل و بنام ستاره تغییر نام داد امتیاز آن به یکی از مسئولین داده شد.
همان موقع سر و صداها درآمد و روزنامه ها شروع به اعتراض کردند که چرا برخی وارد معاشرات تجملی می شوند. یک شاعر انقلابی بنام آقای غزوه شعری تحت عنوان مولا ویلا نداشت سرایید که در آن مقطع ورد زبان بچه های حزب الله شده بود.
باید بگویم امام به برخی از مسئولین در آن مقطع پیرامون اجتناب از زندگی تجملاتی هشدار می دادند و الان هم مقام معظم رهبری دولتمردان را به دوری از زرق و برق دنیوی نصیحت می کنند که متاسفانه مورد توجه قرار نمی گیرد.
مدت زمانی که در معیت امام بودید آیا از ایشان خواستید شما را در موردی خاص نصیحت کنند؟
البته سعی می کردیم چندان مزاحم امام نشویم چون فکر می کردیم هر کدام از ما حتی برای چند دقیقه بخواهد با امام گفتگو کند وقت زیادی از ایشان گرفته می شد.
اما در یکی از روزها که کار من نزد امام تمام شد دو زانو خدمت ایشان نشستم و گفتم امروز روز اول ماه مبارک رمضان است لطفا ما را یک نصحیت بفرمایید.
حضرت امام یک لبخندی زدند و فرمودند همه ماه مبارک رمضان نصیحت است. عرض کردم نصیحت در خور حال بفرمایید. امام فرمودند ادعیه ماه مبارک را زیاد بخوانید. همان سال توفیق زیادی داشتم دعای سحر و دیگر ادعیه ایام ماه مبارک را بخوانم.
ماه رمضان سال بعد بود که باز هم در روز سوم یا چهارم به حضور ایشان شرف یاب شدم و به امام عرض داشتم که به رسم پارسال ما را نصیحتی کنند. ایشان گفتند ذکر خدا را در این ماه فراموش نکنید و منظور امام هم دعای صرف نبود بلکه در تمام کارها به یاد خدا بود.
چه خاطره ای از سید احمد آقا که از فرزندان و نزدیکان امام بودند دارید؟
بعد از رحلت امام ایشان همه پرستارها را یکجا جمع کردند و ضمن تقدیر و تشکر ما را از اهل بیت خود دانستند و این نزد ما از بالاترین ارزش هاست. چنانچه اگر قرار باشد روزی خداوند ما را مورد ماخذه و حسابرسی قرار دهد ما همین حرف حاج احمد آقا را حجت خود قرار می دهیم و از امام خمینی طلب آمرزش و شفاعت داریم.
حاج عیسی و روز قیامت
خاطره دیگر ی که من به نقل از حاج سید احمد آقا نقل می کنم این بود که امام حاج عیسی مستخدم خود را خیلی دوست داشتند و به او محبت می کردند. ایشان تعریف کردند روزی من ( سید احمد) خدمت امام بودم که از حاج عیسی تجلیل کردند و فرمودند این حاج عیسی آنقدر خوبه که ای کاش من حاج عیسی بودم.
یکبار هم در حضور آقای قرائتی حضرت امام از حاج عیسی تعریف کرده بودند و گفته بودند این حاح عیسی آنقدر خوبه که من دوست دارم روز قیامت با او محشور شوم.
از اتاق لاکچری امام تا جوراب های پر از وصله پینه
می خواستم اشاره بیشتری به ساده زیستی حضرت امام داشته باشم. اینکه مردم شنیدند امام یک لیوان آب را دور نمی ریخت و روی آن یک کاغذ می گذاشت تا باز استفاده کند دروغ نیست . اینکه ایشان دو جوراب سرمه ای و مشکی داشتند و هر دو وصله و پینه داشت افسانه نیست.
اینکه در جنگ شهرها امام به محل امن نرفتند و فرمودند اینقدر اینجا می مانم تا یک موشک به فرق سر من بخورد تا مانند دیگر مردم شهید شوم رویا پردازی نیست. یک روزی حاج عیسی خیار خریداری کرده بود امام ایراد می گیرند و می گویند چه کسی گفته خیار خرید کنی باید پس بدهی اوج رفتار مردمی ایشان را نشان می دهد. یعنی دقیقا زمانی که مردم در تنگنا بودند.
وقتی شما وارد اتاق امام می شدید به غیر از فرش و کانپه معمولی و میز تحریر هیچ چیز تجملاتی دیگری مشاهده نمی کردید و امام از ابتدایی ترین لوازم زندگی بهره می بردند. این موضوع هم افسانه نیست.
گاها برای مقامات عالی رتبه هدیه فرستاده می شود آیا برای حضرت امام هم هدایایی از این دست ارسال شده بود؟
من اطلاعی ندارم ولی خبر داشتم بعضا شهرستانی ها بخاطر عشق و علاقه ای که به حضرت امام داشتند محصولات کشاورزی برای ایشان می آورند. اما یک روز در شهریور سال 67 بود که وقتی هیات وزیران به خدمت امام رسیدند یکی از آقایان وزرا ادکلنی به ایشان هدیه دادند که امام ادکلن را گرفتند و یک نگاهی کردند و گفتند بدهید به یکی از آقایان اطبا.
همان جا آرزو کردم تا کاش من پزشک بودم و افتخار گرفتن هدیه از دست امام نصیب من می شد.

لحظات پایانی حیات امام شما کجا بودید و چطور از شرایط نامساعد ایشان با خبر شدید؟
تاریخ فوت امام سیزدهم خرداد ساعت 10:20 شب بود اما چون از خبر ارتحال ایشان از اخبار 7 صبح فردا پخش شد مردم تاریخ 14 خرداد را تاریخ فوت امام قلمداد می کنند.
در آن موقع دوازدهم خرداد من کشیک شیفت شب بودم. امام در روز جمعه حالشان نسبتا خوب بود بطوری که پزشکان به ایشان اجازه دادند یک هواخوری روی تخت در حیاط داشته باشند.
در همان وقت آیت الله هاشمی آمدند نزد امام و برای حضور در خطبه های نماز جمعه کسب اجازه کنند. امام از آقای هاشمی خواستند تا در خطبه ها از مردم بخواهند دعا کنند تا خداوند ایشان را به حضور بپذیرند.
آقای هاشمی مسئله را در نماز جمعه جور دیگری مطرح کردند البته ایشان امانت داری کردند ولی به گونه ای مطرح کردند تا مردم زیاد ناراحت نشوند.
شب آخر عمر امام، آقا خیلی بی قراری می کردند و بارها بارها از حقیر تقاضای آب فرمودند و چند بار تقاضا کردند بالش زیر سرشان جا به جا شود.
خبر وخامت حال امام را از اخبار شنیدم
فکر می کنم ده شبی بود که من به خانه نرفته بودم. یک روز صبح به بنده مرخصی داده شد که برای استراحت به منزل بروم. منزل من هم بیست کیلومتر خارج از تهران بود و به تلفن هم دسترسی نداشتم . ساعت 20:30 شب بود که از طریق اخبار مطلع شدم حال امام رو به وخامت است.
وقتی خبر را شنیدم بلافاصله حرکت کردم که ساعت 10:30 بود به جماران رسیدم و وقتی که وارد شدم کار از کار گذشته بود و خیلی از مسئولین و علما در حیاط نشسته بودند.
اولین جمله ای که شنیدم از مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی بود که گفتند اگر این خبر امشب از جماران بیرون برود ما فردا مملکت را نخواهیم داشت. حضرت آقا هم خیلی ناراحت بودند به یک درخت چناری با اندوه فراوان تکیه داده و آقای قرائتی هم ایشان را دلداری می دادند.
من رفتم بالای پیکر حضرت امام چون خیلی دوست داشتم صورت ایشان را ببوسم و فکر نمی کردم روزی بر پیکر مطهرشان بوسه زنم. قرآن بالای سرشان تلاوت کردم که در واقع زمان خداحافظی بنده با امام همان موقع بود.
تشییعی آرام همچون جدش زهرا
صدای شیون زنان می آمد سکاندار آن شب غم ناک آیت الله هاشمی بودند و از اهل بیت تقاضا کردند که آرام تر گریه کنند. من شاهد تشییع جنازه شبانه امام بودم که خیلی آرام و بدون لا اله الا الله در سکوت شب مثل جده سادات حضرت زهرا(س) تشییع شدند.

روایتی از ساعات پایانی زندگی پیر جماران

به گزارش جهان نیوز به نقل از جام جم آنلاین، دکتر احمد زرگر در مقدمه مصاحبه ضمن تبریک حلول ماه مبارک رمضان و قبولی طاعات خوانندگان روزنامه وزین جام جم، فرا رسیدن بیست و هشتمین سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را به عموم هموطنان تسلیت گفت.
وقتی صحبت از حضرت امام خمینی (ره) شد تو گویی که انگار تا چند روز پیش در بالین ایشان مشغول پرستاری بوده، معلوم بود همچنان درد فراغ دارد از برای کوچ ملکوتی پیر جماران.
سر گپ و گفت را با آقای دکتر اینطور آغاز کردم که مهمترین عارضه ای که امام قبل از عروج ملکوتی خود از آن رنج می برد چه بود؟
رو به من کرد و گفت مجموعه اطلاعاتی که مردم از دوم خرداد سال 68 نسبت به بیماری امام داشتند بیشتر در خصوص ناراحتی گوارشی ایشان بوده و اینکه عموما مردم تصور می کنند جراجی معده ایشان تنها اقدام درمانی تیم پزشکی بود.
اما واقعیت آن است که پیر خمین در طول عمر پر برکت خود از عارضه قلبی رنج می بردند.
ایشان بعد از ورودشان دچار عارضه قلبی شدند، از این رو دوباره به تهران عزیمت کرده و در بیمارستان شهید رجایی بستری شدند.
پزشک معالج امام آقای دکتر عارفی متخصص قلب و عروق بودند. بنابراین بعد از ترخیص از بیمارستان و به مرور یک تیم پزشکی تحت نظارت وی در منزل امام واقع در جماران مستقر شد که حقیر هم افتخار حضور در تیم پرستاری این مجموعه را داشتم.
در روزهای اول با امکانات ابتدایی و در حدی که کنترل فشار و ضربان نبض و قلب حضرت امام کنترل شود در حسینیه جماران شروع بکار درمان نمودیم.
زمانی که قلب امت ایستاد
بعد از عملیات فاو در سال 65 بیماری قلبی امام خمینی جدی تر شد بگونه ای که ایشان در منزل دچار ایست قلبی شدند ولی خوشبختانه توسط کادر درمان احیای قلبی شدند.
پس از این واقعه بنیانگذار جمهوری اسلامی در درمانگاهی جماران که برای سیر روال درمان ایشان پیش بینی شده بود بستری شدند.
چرا بخاطر وخامت حال امام ایشان در بیمارستانی مثل شهید رجایی بستری نشدند؟
سوال خوبی بود. در مقطعی که امام خمینی(ره) در بیمارستان بستری شدند خیل عظیمی از مردم برای عیادت و دعا برای ایشان در محل بستری امام راحل تجمع کرده و عملا در روند درمان ایشان اخلال ایجاد می شد.
از طرفی اگر یک بخشی مجزا برای امام اختصاص می دادیم یک تزاحمی در بیمارستان شهید رجایی اتفاق می افتاد.
مجموعه این عوامل موجب شد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران ضمن حفاظت فیزیکی از امام یک چتر درمانی هم فراهم کند.
نا گفته نماند اگر به ایشان گفته می شد یک بیمارستان اختصاصی برایشان احدث شود، قطعا ایشان با این امر مخالفت می کردند.
لذا قرار شد برای مراجعات معمولی محافظان بیت یک درمانگاهی ایجاد گردد که عندالزوم در اختیار حضرت امام نیز قرار گیرد.
این درمانگاه دارای چه ویژگیهایی بود؟ آیا از امکانات مطلوب برای مراقبت امام برخوردار بود؟
درمانگاه جمع و جور و کوچکی بود اما به لحاظ امکانات مشتمل بر آزمایشگاه، رادیولوژی و داروخانه بود و به سبب عارضه قلبی امام این درمانگاه مجهز به اتاق آنژیوگرافی و هم اتاق عمل بود.
قلب فقرای اصفهانی در درمانگاه امام می تپید
حسنی که مدیران درمانی حضرت امام داشتند این بود که درمانگاه را فقط برای درمان ایشان استفاده نمی کردند و در بین اعضای تیم پزشکی بنام دکتر پور مقدس، ضمن افتخار حضور در تیم پزشکی امام بیماران مستمند اصفهانی را به تهران منتقل کرده و در مرکز درمانی جماران تحت آنژیوگرافی و معالجه هم قرار می دادند. البته این کار بصورت محرمانه صورت می گرفت و خود بیماران معمولا متوجه نمی شدند در کجا تحت درمان قرار می گیرند و فقط می دانستند در درمانگاه سپاه معالجه می شوند.
با این کار دیگر درمانگاه منحصر به امام نبود و بعد از ایشان هم بلا استفاده نمی ماند. در حال حاضر بیش از 300 پرونده آنژیوگرافی بیماران بستری در درمانگاه جماران موجود است.
اما در طول این مدت چند بار امام مراجعه به درمانگاه داشتند. مثلا ناخن شست پای امام را کشیدند و یا وقتی که دچار ایست قلبی شده بودند. در همین حال ایشان نسبت به اینکه مبادا رسانه های بیگانه متوجه موضوع بیماری شوند، نزد سید احمد آقا فرزند برومند خود تاکید کرده بودند.
یادگار امام ضمن اطمینان بخشی به حضرت امام گفتند که این درمانگاه متعلق به سپاه است و الان هم در اختیار شما قرار داده اند.
این مسایل گذشت و خرداد سال 68 بود که امام در این درمانگاه جراحی شدند.
گلایه امام از مشکلات گوارشی
چند روز قبل از این بنده شیفت بودم. حضرت امام با زنگ تیم پرستاری را احضار فرمودند که کارهای معمول پرستاری انجام شود که من به حضور ایشان مشرف شدم. بعد از اتمام کار ایشان نسبت به مشکلات گوارشی خودشان ابراز گلایه کردند و من هم موضوع را به کادر پزشکی اطلاع دادم.
سپس یکسری آزمایش از امام گرفته شد و تصمیم بر آن شد که آندوسکوپی انجام شود و نتیجه آن حکایت از کانسر و وجود توده سرطانی در معده حضرت امام داشت.
به خوبی یاد دارم امام برای دوم اجازه ندادند از ایشان آندوسکوپی انجام شود. کسی دلش نمی خواست که بر اساس پاسخ پاتولوژی علت بیماری امام سرطان باشد.
چهره درهم دکتر عارفی پزشک امام
دکتر عارفی از حضرت امام خواهش کردند که اجازه دهند برای بار دوم آندوسکوپی شوند که امام در پاسخ فرمودند مگر اینکه من بمیرم ما اجازه این کار را به شما نمی دهم.
دکتر عارفی با چهره ای غم زده در کنار ایستادند که حضرت امام دکتر عارفی را صدا زدند و خطاب به وی فرمودند من شما را خیلی دوست دارم و به نوعی از آقای عارفی دلجویی نمودند و ایشان هم دست امام را بوسیدند.
حیات پرستاران در گرو ریتم قلبی امام خوبان
در طول بیماری حضرت امام ما از دستگاهی استفاده می کردیم بنام تکه متری که هر آن ضربان قبل ایشان را به ما مخابره و مانیتور می کرد.
ریتم قلبی باید به‌صورت سینوسی، منظم و نرمال عمل می‌کرد و در صورت بی‌نظمی نشان از شرایط نامساعد قلبی داشت. در طول هفته دستگاه به امام وصل بود و در روزهای خاصی همچون سه‌شنبه و جمعه تعویض می‌شد و یک ساعت در هفته بین ساعت 8 تا 9 صبح چسب‌های دستگاه‌ از بدن امام برداشته می‌شد تا ایشان بتوانند استحمام کنند.
واقعیت این است که ما هم با این دستگاه زندگی می کردیم. دوشنبه ها سه شنبه ها و پنچ شنبه ها ساعاتی بود که ما با زنگ امام خدمت ایشان می رسیدیم تا جای چسب ها را عوض کنیم یا مثلا چون پوست امام خشک می شد به بدنشان پماد مرطوب کننده بمالیم. ولی باقی اوقات ما امام را ملاقات نمی کردیم و عملا با این دستگاه زندگی می کردیم.
کادر پزشکی و پرستاری ابدا صبحانه و نهار خوردن ایشان را نمی دید چرا که همواره در کنار خانواده بودند.
ولی باید بگویم آن موقع که حضرت امام یک ساعت قبل از نماز صبح برای شب زنده داری از خواب بیدار می شدند ما متوجه این موضوع می شدیم بخصوص اینکه جنگ شهرها و ما در زیر پله محل زندگی امام مستقر شده بودیم.
امام منضبط و دقیق همچون ساعت
یکی از مسائلی که مردم در ارتباط با حضرت امام (ره) شنیده‌اند، نظم ایشان است و ما این موضوع را به چشم، حین مراقبت از ایشان، مشاهده کردیم. برای استحمام سه دقیقه مانده به هشت صبح روز جمعه دستگاه مانیتور قطع و سه دقیقه مانده به ساعت 9 وصل می‌شد. همیشه به همین روال بود و امام نیز به‌صورت منظم یک ساعت قبل از اذان صبح از خواب بیدار می‌شدند و داروهایشان را هم به موقع و سر وقت مصرف می‌کردند.

ریتم عاشقی
هنگام نماز ظهر یک اتفاقی برای قلب حضرت امام می افتاد. ریتم طبیعی ایشان مشکلی پیدا می کرد و تا پایان نماز ضربان قلب پایین بود. در این خصوص دو نظریه مطرح است: یکی اینکه سطح سرمی دارویی امام کاهش پیدا کرده و دیگر اینکه مسایل معنوی موجب کاهش تپش قلب و آرامش ایشان می شود. معتقدم تئوری دوم یعنی موضوعات عرفانی هنگام نماز عامل این تغییر ریتم بود.
آیا خانواده و نزدیکان اطلاع داشتند که شما پرستار حضرت امام هستید؟
خیر تنها همسر و برادرم در جریان بودند و بقیه وابستگان خبر نداشتند. چون احتمال داشت این خبر سینه به سینه به دیگران منتقل شود مردم تصور کنند که امام بیمار است و این به فضای منفی که دشمن دامن می زد کمک می کرد.
بعضا شایعه می شد که امام شش ماه دیگر زنده هستند و اخباری از این دست توسط رسانه های بیگانه در فضای سیاسی می پیچید. از این رو بهتر بود موضوعات درمانی امام از اذهان مخفی می ماند.
در سالهای پایانی حیات امام خمینی(ره) زمانی که مردم به دیدارشان می رفتند، دیگر از سخنرانی و نصایح پدرانه پیر خمین خبری نبود و صرفا یک دیداری صورت می گرفت. آیا این امر ناشی از بیماری ایشان بود؟
خیر. این تصور و تحلیل من است که عامل این موضوع بیماری نبود. شاید دلیل عدم سخنرانی امام در دیدار مردمی خود در جماران این بود که (خواص) حرف امام را گوش نمی کردند.
اواخر عمر با برکت امام مجموعه اتفاقاتی افتاد که واقعا امام را رنجیده خاطر کرد و اگر در خصوص اینها انسان سخن به میان نیاورد در حق امام اجحاف نموده است.
یکی از مواردی که در طول این مدت دایما رخ می داد صحبتهایی بود که در ارتباط با بحث ولایت فقیه مطرح می شد.
برخی اوقات سوالات شرعی مطرح می شد که امام به آن پاسخ می دادند. از جمله بازی شطرنج بود که در آن مقطع عنوان شد بازی شطرنج از قالب قمار خارج شده و حضرت امام هم به این شرط بازی را مباح اعلام کردند.
از دیگر مسایلی که در آن دوران مورد مناقشه بود این بود که مسجدی در وسط محل احداث اتوبان شهید محلاتی واقع شده بود که امام جماعت آن اجازه تخریب این مسجد را نمی داد.
این مسئله هم از امام کسب تکلیف شد و ایشان در پاسخ فرمودند اگر عبور و مرور مسلمین و مسلمات آسان می شود مسجد را بردارید.
آنچه مسئولین باید به عمل می کردند و نکردند
از امام سوال کردند که بعد از جنگ رسیدگی به اقتصاد کشور مهم است یا فرهنگ، ایشان گفتند فرهنگ اما دیدیم که به فرهنگ عمل نشد.
در زمینه توسعه صنعت و کشاورزی از حضرت امام کسب تکلیف شد که کدام حوزه نیازمند توجه و فعالیت بیشتر است، پاسخ دادند بخش کشاورزی که باز هم دیدیم به کشاورزی هم اهمیت داده نشد.
اما وقتی به امام گفتند عکس شهدای هفتم تیر در حاشیه اتوبان تهران-قم نصب شده و این تصاویر باعث حواس پرتی رانندگان می شود و شما در این مورد چه دستور می فرمایید، حضرت امام فرمودند عکسها را بردارید و در نهایت مسئولین آنها را از اتوبان جمع آوری کردند.
حالا… هدف از طرح این موضوعات چه بود؟! می خواهم به شما عرض کنم آن مواردی که به تخریب مسجد و برداشتن تصاویر شهدا ختم می شد بخوبی رسیدگی و انجام شد ولی توسعه کشاورزی، توجه به فرهنگ مغفول ماند.
پس از مجموعه این عوامل نتیجه می گیریم گوش شنوایی نداریم و البته این بدان معنا نیست که امام با مردم قهر کردند. ایشان همواره دوستدار آحاد جامعه بودند و در وصیت نامه خود هم تاکید داشتند این مردم مردمی هستند که از جماعت صدر اسلام هم بهتر هستند.

آن دو شبی که خواب را از چشمان امام گرفت
حضرت امام برخی از اوقات شبها نمی خوابیدند. در چنین مواقعی پرسنلی که با امام ارتباط تنگاتنگی داشتند اینطور تصور می کردند که عملیات نظامی در شرف انجام است و در آن شبهایی ایشان نمی خوابند مشغول دعا برای رزمندگان اسلام هستند.
بنابراین هر شبی که ضربان قلب امام افت نداشت و ریتم خواب نمی گرفت و داروی ساعت ده شب خودشان را میل می کردند، فردای آن روز ما منتظر بودیم که مارش عملیات از طریق رادیو و تلویزیون به صدا در آید که چنین هم می شد.
اما ما دو شب را بخاطر داریم که حضرت امام به خواب نرفتند و هیچ عملیاتی هم رخ نداد. یکی از شبها امام مشغول تنظیم نسخه اول وصیت نامه سیاسی عبادی خودشان بودند و اعضا مجلس خبرگان مرحوم آیت الله مشگینی که رییس مجلس خبرگان بودند را صدا زدند و وصیت نامه به ایشان داده شد. وصیت نامه هم به آستان قدس رضوی منتقل و در آنجا نگهداری شد.
ولی یک شب دیگری هم بود که امام تا صبح نخوابیدند. شبی که آقای منتظری را سمت قایم مقام رهبری عزل کرده بودند و ما ناراحتی امام را در این موضوع شهادت می دهیم.
بعدازظهر همان روز هم امام دچار مشکل قلبی بودند یعنی نوع ضربان قلبی که از ابتدای نماز شروع و با پایان نماز تمام می شد در آن روز تمام نشد. فکر می کنم پنجم فروردین سال 68 بود که ضربان قلبشان آرام نگرفت.
ما دکتر طباطبایی متخصص قلب و عروق که برادر خانم حاج احمد آقا هم بودند را در جریان قرار دایدم. آقای طباطبایی از امام سئوال کردند آیا شما حالتان خوب نیست؟ امام فرمودند خیر من قدری ناراحت هستم. آقای طباطبایی هم به ایشان گفتند که ما مراقب شما هستیم و امام هم برای او دعا کرد.
آقای طباطبایی در جمع پرستاران ابراز کردند که امام ناراحت موضوعی هستند و ما باید مراقب باشیم.
پس شبی که امام نخوابیدند و ما منتظر انجام عملیات بودیم، در اصل عملیاتی رخ نداد، بلکه نامه6/1/68 حضرت امام خوانده شد، با این مضمون که والله از اول من با نخست وزیری بازرگان موافق نبودم و… بعد هم حکم عزل آقای منتظری را صادر کردند و حاصل عمر خودشان را برکنار نمودند.
سانسور کتاب طبیب دلها
نوار قلبی امام توسط کادر پرستاری رکورد و در قالب گزارش مکتوب هم در نسخه اول کتابی بنام طبیب دلها اثر دکتر حسن عارفی به چاپ رسیده است و گزارشها در ضمیمه آمده است ولی در چاپ دوم اینچنین نشد.
حال این پرسش به ذهن متباتر می شود به چه دلیل گزارش ریتم قلبی امام در آن شب بخصوص(عزل منتظری) در نسخه دوم حذف شد؟ آیا پای آقای منتظری در میان بود؟ چه کسانی از عزل منتظری ناراحت بودند که آن موقع پیوست را حدف می کنند و الان هر از چند گاه دنبال زنده کردن مسئله هستند.
آنچه برای شما توضیح دادم پشت صحنه ای از واقعیات بود که برایتان نقل کردم. به هر حال بد نیست مردم در جریان این مطالب قرار گیرند. مردم باید بدانند بالاخره آقای منتظری خون به دل امام کردند و ایشان بخاطر عزل قایم مقام خود بسیار ناراحت بودند.
از دیدار ادوارد شوارد نادزه وزیر خارجه شوروی سابق با حضرت امام بگویید این ملاقات چگونه و در چه فضایی صورت گرفت؟
امام خمینی نامه ای با مضامین عرفانی و ایدئولوژیک توسط مرحومه سرکار خانم دباغ، آیت الله جودای آملی و آقای محمد جواد لاریجانی برای گورباچف رهبر شوروی سابق فرستادند.
در این نامه تاریخی امام اعلام کردند کمونیست به تاریخ سپرده شد و از این به بعد باید در موزه ها به دنبال آن گشت.
قدری طول کشید تا پاسخ نامه از سوی گورباچوف داده شود، ولی در نهایت قبل از فروپاشی شوروی توسط وزیر خارجه وقت این کشور، جواب نامه تقدیم امام شد.
روزی که دیدار انجام شد من شیفت بودم. مشاهده کردیم برای یک لحظه ضربان امام به عدد 100 افزایش یافت، علت را نفهمیدیم اما اگر الان رنگ و روی نوارهای قلب ایشان نرفته باشد ساعت – تاریخ و روز ضربان قلب را می توان استخراج کرد و زمانی را که امام مشغول ملاقات با وزیر خارجه شوروی بودند را می شود قرینه سازی کرد.
اما می رسیم به زمان ورود فرستاده گورباچف به جماران. در این لحظه حاج سید احمد آقا از حضرت امام اجازه می خواهند که امام (همیشه امام صدا می زدند و پدر خطاب نمی کردند) آیا اجازه می دهید برای استقبال از میهمانان برویم و ایشان فرمودند بله.
با دیدن امام استکان چای در دستان وزیر خارجه شوروی لرزید
وقتی حاج سید احمد آقا برای استقبال به محوطه جماران رفتند در بازگشت دیدند امام داخل اتاق نیستند. همه جا را گشتند و لحظاتی میهمانان نشستند، به یکباره امام داخل اتاق ملاقات آمدند و حاظران زیر پای ایشان بلند شدند.
تصویر جلوس حضرت امام روی کاناپه و دیدار با وزیر خارجه شوروی برای مردم کاملا آشناست.
حاج عیسی ( مستخدم امام) تعریف می کرد در حین ملاقات ادوارد شوارد نادزه با امام، از شدت اضطراب و تاثیر گذاری هیبت امام استکان چای در دستان شوارد نادزه می لرزید.
بعد از اینکه آقای شوارد نادزه حرفهای خود را در جمع مطرح می کند، امام خطاب به وی می فرمایند شما از سخنان من چیزی متوجه نشدید، من می خواستم یک دنیای جدیدی پیش روی گورباچف باز کنم و این اتفاق نیافتاد.

نقش دیپلماسی عزت در سیره امام
بعد از اینکه میهمانان شوروی جماران را ترک کردند، حاج سید احمد آقا از امام سوال کردند در موقع ورود میهمانان شما کجا بودید؟ امام در پاسخ گفت یک لحظه با خودم فکر کردم که من نماینده اسلام هستم و وزیر خارجه شوروی نماینده کفر، اگر در اتاق حضور داشتم به رسم ادب باید به پای او بلند می شدم و اینگونه به اسلام توهین می شد لذا از اتاق بیرون رفتم تا موقع ورود، ایشان به پای نماینده اسلام بلند شود.
رفتار هوشمندانه امام در برابر نماینده شوروی را چطور ارزیابی می کنید؟
این حرکت یک عمل بی بدیل سیاسی و رفتاری شرافتمندانه و عزتمندانه از سوی نماینده اسلام بود.
حال پرسش اینجاست آیا امروز در سیاست خارجی ما این مسایل رعایت می شود؟ آیا عزت- حکمت و مصلحت و ابعاد سه گانه ای که مقام معظم رهبری از آن بعنوان مولفه های سیاست خارجی یاد می کنند در حال حاضر در شئونات دیپلماسی ما بدرستی لحاظ می شود یا اینکه به دنبال کسب لبخند آنهایی هستیم که پنچه های فولادی خودشان را پشت دستکش مخملی پنهان کرده اند.
ماجرای سیلی بر صورت سفیر شوروی
خیلی برای مردم ما مهم است که از دیگاه و مشی سیاست خارجی حضرت امام مطلع شوند. حافظه تاریخی مردم خوب به یاد دارد وقتی به سفیر ما در شوروی اهانت شد امام دستور دادند سفیر شوروی را احضار کنید و عین سیلی را به او بزنید که چنین اتفاقی هم افتاد.
همانطور که می دانید ساده زیستی یکی از جنبه های مهم امام خمینی بود. الان ما در جامعه شاهد حقوق های نجومی برخی مدیران و مسئولین دولتی هستیم. با توجه به اینکه شما شاهد حشر و نشر مسولان وقت با حضرت امام بودید، چه بعدی از زندگی مقامات دولتی بیشتر نمایان بود، واقعا ساده زیست بودند و یا به تجملات زندگی هم می پرداختند و بطور کلی توصیه امام به مسئولان نسبت به سبک زندگی آنها چه بود؟
در این خصوص من به نقل از مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) از زمان دانشجوی ام خاطره ای برای شما تعریف کنم که در مسجد دانشگاه تهران در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان شنیدم .
روزی حضرت امام بین مسئولین در مورد زی طلبگی صحبتهایی بیان فرمودند. بعد از اینکه امام فرمایشات خودشان را پایان می دهند حضرت آقا به نزد امام رفته و از ایشان سوال می کنند که اگر منظور از زی طلبگی زندگی ماست بنده حاضرم به خانه قبلی خود در خیابان ایران برگشته و با پیکان شخصی خودم آمد و شد کرده و از محل فعلی ریاست جمهوری نقل مکان کنم. اما امام در پاسخ به حضرت آقا مطالبی فرمودند با مضمون خیر، حفظ جان شما برای ما واجب است.
ولی در پاسخ به پرسش شما اگر بخواهم برداشت شخصی خودم را عنوان کنم این است که باید لوازم و مایحتاج اداره یک نهاد برای مسئول محیا باشد ولی این امکانات باید در محل کار خلاصه شود و در زندگی شخصی مسئول باید ابعاد ساده زیستی را رعایت کند.
لذا وقتی حضرت امام از زی طلبگی صحبت می کنند یعنی کسانی باید در راس امور گذاشته شوند که ساده زیستی و دوری از تجمل را سرلوحه کار خویش قرار دهند و حتی سطح زندگی خودشان را به پایین ترین سطح زندگی مردم برسانند.
در کل باید بگویم آقایان قبلا بیشتر زی طلبگی را مراعات می کردند.
جوراب استارلایت نماد ویژه خواری دهه شصت
زمانی که کارخانه استارلایت تعطیل و بنام ستاره تغییر نام داد امتیاز آن به یکی از مسئولین داده شد.
همان موقع سر و صداها درآمد و روزنامه ها شروع به اعتراض کردند که چرا برخی وارد معاشرات تجملی می شوند. یک شاعر انقلابی بنام آقای غزوه شعری تحت عنوان مولا ویلا نداشت سرایید که در آن مقطع ورد زبان بچه های حزب الله شده بود.
باید بگویم امام به برخی از مسئولین در آن مقطع پیرامون اجتناب از زندگی تجملاتی هشدار می دادند و الان هم مقام معظم رهبری دولتمردان را به دوری از زرق و برق دنیوی نصیحت می کنند که متاسفانه مورد توجه قرار نمی گیرد.
مدت زمانی که در معیت امام بودید آیا از ایشان خواستید شما را در موردی خاص نصیحت کنند؟
البته سعی می کردیم چندان مزاحم امام نشویم چون فکر می کردیم هر کدام از ما حتی برای چند دقیقه بخواهد با امام گفتگو کند وقت زیادی از ایشان گرفته می شد.
اما در یکی از روزها که کار من نزد امام تمام شد دو زانو خدمت ایشان نشستم و گفتم امروز روز اول ماه مبارک رمضان است لطفا ما را یک نصحیت بفرمایید.
حضرت امام یک لبخندی زدند و فرمودند همه ماه مبارک رمضان نصیحت است. عرض کردم نصیحت در خور حال بفرمایید. امام فرمودند ادعیه ماه مبارک را زیاد بخوانید. همان سال توفیق زیادی داشتم دعای سحر و دیگر ادعیه ایام ماه مبارک را بخوانم.
ماه رمضان سال بعد بود که باز هم در روز سوم یا چهارم به حضور ایشان شرف یاب شدم و به امام عرض داشتم که به رسم پارسال ما را نصیحتی کنند. ایشان گفتند ذکر خدا را در این ماه فراموش نکنید و منظور امام هم دعای صرف نبود بلکه در تمام کارها به یاد خدا بود.
چه خاطره ای از سید احمد آقا که از فرزندان و نزدیکان امام بودند دارید؟
بعد از رحلت امام ایشان همه پرستارها را یکجا جمع کردند و ضمن تقدیر و تشکر ما را از اهل بیت خود دانستند و این نزد ما از بالاترین ارزش هاست. چنانچه اگر قرار باشد روزی خداوند ما را مورد ماخذه و حسابرسی قرار دهد ما همین حرف حاج احمد آقا را حجت خود قرار می دهیم و از امام خمینی طلب آمرزش و شفاعت داریم.
حاج عیسی و روز قیامت
خاطره دیگر ی که من به نقل از حاج سید احمد آقا نقل می کنم این بود که امام حاج عیسی مستخدم خود را خیلی دوست داشتند و به او محبت می کردند. ایشان تعریف کردند روزی من ( سید احمد) خدمت امام بودم که از حاج عیسی تجلیل کردند و فرمودند این حاج عیسی آنقدر خوبه که ای کاش من حاج عیسی بودم.
یکبار هم در حضور آقای قرائتی حضرت امام از حاج عیسی تعریف کرده بودند و گفته بودند این حاح عیسی آنقدر خوبه که من دوست دارم روز قیامت با او محشور شوم.
از اتاق لاکچری امام تا جوراب های پر از وصله پینه
می خواستم اشاره بیشتری به ساده زیستی حضرت امام داشته باشم. اینکه مردم شنیدند امام یک لیوان آب را دور نمی ریخت و روی آن یک کاغذ می گذاشت تا باز استفاده کند دروغ نیست . اینکه ایشان دو جوراب سرمه ای و مشکی داشتند و هر دو وصله و پینه داشت افسانه نیست.
اینکه در جنگ شهرها امام به محل امن نرفتند و فرمودند اینقدر اینجا می مانم تا یک موشک به فرق سر من بخورد تا مانند دیگر مردم شهید شوم رویا پردازی نیست. یک روزی حاج عیسی خیار خریداری کرده بود امام ایراد می گیرند و می گویند چه کسی گفته خیار خرید کنی باید پس بدهی اوج رفتار مردمی ایشان را نشان می دهد. یعنی دقیقا زمانی که مردم در تنگنا بودند.
وقتی شما وارد اتاق امام می شدید به غیر از فرش و کانپه معمولی و میز تحریر هیچ چیز تجملاتی دیگری مشاهده نمی کردید و امام از ابتدایی ترین لوازم زندگی بهره می بردند. این موضوع هم افسانه نیست.
گاها برای مقامات عالی رتبه هدیه فرستاده می شود آیا برای حضرت امام هم هدایایی از این دست ارسال شده بود؟
من اطلاعی ندارم ولی خبر داشتم بعضا شهرستانی ها بخاطر عشق و علاقه ای که به حضرت امام داشتند محصولات کشاورزی برای ایشان می آورند. اما یک روز در شهریور سال 67 بود که وقتی هیات وزیران به خدمت امام رسیدند یکی از آقایان وزرا ادکلنی به ایشان هدیه دادند که امام ادکلن را گرفتند و یک نگاهی کردند و گفتند بدهید به یکی از آقایان اطبا.
همان جا آرزو کردم تا کاش من پزشک بودم و افتخار گرفتن هدیه از دست امام نصیب من می شد.

لحظات پایانی حیات امام شما کجا بودید و چطور از شرایط نامساعد ایشان با خبر شدید؟
تاریخ فوت امام سیزدهم خرداد ساعت 10:20 شب بود اما چون از خبر ارتحال ایشان از اخبار 7 صبح فردا پخش شد مردم تاریخ 14 خرداد را تاریخ فوت امام قلمداد می کنند.
در آن موقع دوازدهم خرداد من کشیک شیفت شب بودم. امام در روز جمعه حالشان نسبتا خوب بود بطوری که پزشکان به ایشان اجازه دادند یک هواخوری روی تخت در حیاط داشته باشند.
در همان وقت آیت الله هاشمی آمدند نزد امام و برای حضور در خطبه های نماز جمعه کسب اجازه کنند. امام از آقای هاشمی خواستند تا در خطبه ها از مردم بخواهند دعا کنند تا خداوند ایشان را به حضور بپذیرند.
آقای هاشمی مسئله را در نماز جمعه جور دیگری مطرح کردند البته ایشان امانت داری کردند ولی به گونه ای مطرح کردند تا مردم زیاد ناراحت نشوند.
شب آخر عمر امام، آقا خیلی بی قراری می کردند و بارها بارها از حقیر تقاضای آب فرمودند و چند بار تقاضا کردند بالش زیر سرشان جا به جا شود.
خبر وخامت حال امام را از اخبار شنیدم
فکر می کنم ده شبی بود که من به خانه نرفته بودم. یک روز صبح به بنده مرخصی داده شد که برای استراحت به منزل بروم. منزل من هم بیست کیلومتر خارج از تهران بود و به تلفن هم دسترسی نداشتم . ساعت 20:30 شب بود که از طریق اخبار مطلع شدم حال امام رو به وخامت است.
وقتی خبر را شنیدم بلافاصله حرکت کردم که ساعت 10:30 بود به جماران رسیدم و وقتی که وارد شدم کار از کار گذشته بود و خیلی از مسئولین و علما در حیاط نشسته بودند.
اولین جمله ای که شنیدم از مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی بود که گفتند اگر این خبر امشب از جماران بیرون برود ما فردا مملکت را نخواهیم داشت. حضرت آقا هم خیلی ناراحت بودند به یک درخت چناری با اندوه فراوان تکیه داده و آقای قرائتی هم ایشان را دلداری می دادند.
من رفتم بالای پیکر حضرت امام چون خیلی دوست داشتم صورت ایشان را ببوسم و فکر نمی کردم روزی بر پیکر مطهرشان بوسه زنم. قرآن بالای سرشان تلاوت کردم که در واقع زمان خداحافظی بنده با امام همان موقع بود.
تشییعی آرام همچون جدش زهرا
صدای شیون زنان می آمد سکاندار آن شب غم ناک آیت الله هاشمی بودند و از اهل بیت تقاضا کردند که آرام تر گریه کنند. من شاهد تشییع جنازه شبانه امام بودم که خیلی آرام و بدون لا اله الا الله در سکوت شب مثل جده سادات حضرت زهرا(س) تشییع شدند.

روایتی از ساعات پایانی زندگی پیر جماران

پاسخ وزیر نفت به سخنان ابراهیم رئیسی درباره کرسنت: از مشاورت بپرس در شورای امنیت ملی چه گذشت

پاسخ وزیر نفت به سخنان ابراهیم رئیسی درباره کرسنت: از مشاورت بپرس در شورای امنیت ملی چه گذشت

وزیر نفت روز گذشته درگفت‎و‎گویی کوتاه درواکنش به سخنان ابراهیم رئیسی درباره پرونده کرسنت، اظهارکرد: این نامزد انتخاباتی از جلیلی مشاور ارشد خود بخواهد که توضیح دهد درجلسه آذرماه ۱۳۹۱ شورایعالی امنیت ملی درباره پرونده کرسنت چه گذشته، چه حرف‌هایی رد و بدل شده و چه تصمیم‌هایی اتخاذ شده است.

به گزارش افق نیوز،وی ادامه داد: همین طور از جلیلی بخواهند در باره نامه ای که در۲۵ اسفندماه سال ۸۸ به رئیس جمهوری وقت در باره کرسنت نوشته است و پاسخ رئیس دولت دهم نیز توضیح دهد تا شاید این نامزد انتخاباتی دربیان هرحرفی کمی محتاط تر عمل کنند.

وزیرنفت درپاسخ به این پرسش که رئیسی نامزد دوازدهمین دوره انتخابات ادعا کرده اند دولت یازدهم به دنبال مذاکره با کرسنت بوده، اظهارکرد: خوب است رئیسی در این باره نیز ازمشاور ارشدشان بپرسند که چه کسی دنبال مذاکره بوده و در چه زمانی و چه مرجعی چنین موردی را تصویب کرده است تا بطورمکرر دچار اشتباه در گفتار نشوند.

زنگنه افزود: البته اگر جلیلی نیز چیزی به خاطرشان نیامد ما آماده ایم که بخشی از این اطلاعات را برای یادآوری ایشان و استحضار ملت ایران منتشر کنیم، اما بعید است که جلیلی ماجرا به خاطر نیاورند.

وزیرنفت اضافه کرد: ما نیز مانند این نامزد انتخاباتی معتقدیم دیناری نباید به کرسنت پرداخت شود، اما به رئیسی توصیه می کنیم از اعضای فعال ستاد خود مانند زاکانی و بذرپاش بپرسند که آن اعداد نجومی را که برخلاف منافع ملی معتقدند به عنوان خسارت باید به کرسنت پرداخت شود، به تحریک چه کسانی و با چه هدفی بیان کرده و می کنند؟

زنگنه درباره این ادعای رئیسی که گفته است «دولت عده ای را که در پرونده کرسنت محکوم و انفصال از خدمت شده اند دوباره به کار گرفته است» نیز گفت: مگر می شود کسی از خدمت منفصل شده باشد و دوباره بتوان او را در دولت به‌ کار گرفت؟ این سخنان نسنجیده توسط کدام دستگاه رسمی نظام تایید شده است؟ کدام حکم قضایی به ما ابلاغ شده که اجرا نکرده ایم؟

وی گفت: این پرونده هنوز مفتوح بوده و توسط ذینفعان تقاضای اعاده دادرسی شده و پرونده در مسیر رسیدگی است و هنوز هیچ حکمی هم به ما ابلاغ نشده و عجیب است که رئیسی به عنوان فردی که سال ها در کسوت قضاوت بوده این چنین سخنی می گوید! آیا ایشان این چنین می خواهد از حرمت اشخاص که پاسداری از آن در قانون اساسی از وظایف رئیس جمهوری است، صیانت کند؟

این عضو کابینه دولت یازدهم ادامه داد: خوب است نامزد دوازدهمین دوره ریاست به این پرسش پاسخ دهد که چگونه وقتی حکمی درباره فردی صادر نشده ایشان خود را محق می داند او را محکوم و از خدمت منفصل کند؟

وزیر نفت گفت: ما به جد مدعی هستیم که عده ای در دوره گذشته مانند موضوع پرونده هسته ای، درکرسنت هم با بی تدبیری عمل کرده و کشور را گرفتار معضلی کرده اند که باید آن را حل کنیم.

زنگنه اضافه کرد: رئیسی حتما به خاطر دارند که تیم قوی دیپلماتیک مورد نظرشان به ریاست جلیلی هفت سال پرونده کرسنت را هم مدیریت کرد که البته نتیجه اش محکومیت شرکت نفت در داوری به عدم اجرای قرارداد شد، البته اگر این نامزد انتخباتی با این توضیحات موضوع برایشان روشن نشد بازهم ایشان را به صورت جلسه مذاکرات جلسه آذرماه ۱۳۹۱شورایعالی امنیت ملی ارجاع می دهیم.

وی تصریح کرد: به زودی مطالب بیشتری را درباره این پرونده درمصاحبه مفصلی بیان خواهم کرد و پرده از روی بسیاری مسائل که در این سال‌ها با سکوت فداکارانه این دولت برای حفظ منافع ملی مکتوم مانده، در حد ممکن و البته با رعایت منافع ملی بر خواهم داشت.

منبع:

پاسخ وزیر نفت به سخنان ابراهیم رئیسی درباره کرسنت: از مشاورت بپرس در شورای امنیت ملی چه گذشت

وزیر نفت روز گذشته درگفت‎و‎گویی کوتاه درواکنش به سخنان ابراهیم رئیسی درباره پرونده کرسنت، اظهارکرد: این نامزد انتخاباتی از جلیلی مشاور ارشد خود بخواهد که توضیح دهد درجلسه آذرماه ۱۳۹۱ شورایعالی امنیت ملی درباره پرونده کرسنت چه گذشته، چه حرف‌هایی رد و بدل شده و چه تصمیم‌هایی اتخاذ شده است.

به گزارش افق نیوز،وی ادامه داد: همین طور از جلیلی بخواهند در باره نامه ای که در۲۵ اسفندماه سال ۸۸ به رئیس جمهوری وقت در باره کرسنت نوشته است و پاسخ رئیس دولت دهم نیز توضیح دهد تا شاید این نامزد انتخاباتی دربیان هرحرفی کمی محتاط تر عمل کنند.

وزیرنفت درپاسخ به این پرسش که رئیسی نامزد دوازدهمین دوره انتخابات ادعا کرده اند دولت یازدهم به دنبال مذاکره با کرسنت بوده، اظهارکرد: خوب است رئیسی در این باره نیز ازمشاور ارشدشان بپرسند که چه کسی دنبال مذاکره بوده و در چه زمانی و چه مرجعی چنین موردی را تصویب کرده است تا بطورمکرر دچار اشتباه در گفتار نشوند.

زنگنه افزود: البته اگر جلیلی نیز چیزی به خاطرشان نیامد ما آماده ایم که بخشی از این اطلاعات را برای یادآوری ایشان و استحضار ملت ایران منتشر کنیم، اما بعید است که جلیلی ماجرا به خاطر نیاورند.

وزیرنفت اضافه کرد: ما نیز مانند این نامزد انتخاباتی معتقدیم دیناری نباید به کرسنت پرداخت شود، اما به رئیسی توصیه می کنیم از اعضای فعال ستاد خود مانند زاکانی و بذرپاش بپرسند که آن اعداد نجومی را که برخلاف منافع ملی معتقدند به عنوان خسارت باید به کرسنت پرداخت شود، به تحریک چه کسانی و با چه هدفی بیان کرده و می کنند؟

زنگنه درباره این ادعای رئیسی که گفته است «دولت عده ای را که در پرونده کرسنت محکوم و انفصال از خدمت شده اند دوباره به کار گرفته است» نیز گفت: مگر می شود کسی از خدمت منفصل شده باشد و دوباره بتوان او را در دولت به‌ کار گرفت؟ این سخنان نسنجیده توسط کدام دستگاه رسمی نظام تایید شده است؟ کدام حکم قضایی به ما ابلاغ شده که اجرا نکرده ایم؟

وی گفت: این پرونده هنوز مفتوح بوده و توسط ذینفعان تقاضای اعاده دادرسی شده و پرونده در مسیر رسیدگی است و هنوز هیچ حکمی هم به ما ابلاغ نشده و عجیب است که رئیسی به عنوان فردی که سال ها در کسوت قضاوت بوده این چنین سخنی می گوید! آیا ایشان این چنین می خواهد از حرمت اشخاص که پاسداری از آن در قانون اساسی از وظایف رئیس جمهوری است، صیانت کند؟

این عضو کابینه دولت یازدهم ادامه داد: خوب است نامزد دوازدهمین دوره ریاست به این پرسش پاسخ دهد که چگونه وقتی حکمی درباره فردی صادر نشده ایشان خود را محق می داند او را محکوم و از خدمت منفصل کند؟

وزیر نفت گفت: ما به جد مدعی هستیم که عده ای در دوره گذشته مانند موضوع پرونده هسته ای، درکرسنت هم با بی تدبیری عمل کرده و کشور را گرفتار معضلی کرده اند که باید آن را حل کنیم.

زنگنه اضافه کرد: رئیسی حتما به خاطر دارند که تیم قوی دیپلماتیک مورد نظرشان به ریاست جلیلی هفت سال پرونده کرسنت را هم مدیریت کرد که البته نتیجه اش محکومیت شرکت نفت در داوری به عدم اجرای قرارداد شد، البته اگر این نامزد انتخباتی با این توضیحات موضوع برایشان روشن نشد بازهم ایشان را به صورت جلسه مذاکرات جلسه آذرماه ۱۳۹۱شورایعالی امنیت ملی ارجاع می دهیم.

وی تصریح کرد: به زودی مطالب بیشتری را درباره این پرونده درمصاحبه مفصلی بیان خواهم کرد و پرده از روی بسیاری مسائل که در این سال‌ها با سکوت فداکارانه این دولت برای حفظ منافع ملی مکتوم مانده، در حد ممکن و البته با رعایت منافع ملی بر خواهم داشت.

منبع:

پاسخ وزیر نفت به سخنان ابراهیم رئیسی درباره کرسنت: از مشاورت بپرس در شورای امنیت ملی چه گذشت