روایت مادرانه از ۳ شهید و ۲ جانباز بروجردی/ مادری که اجازه نداد در تشییع ۳ فرزند شهیدش عزاداری کنند
به گزارش ، مادر که باشی دنیا جمع میشود در وسعت دلواپسیها و شب نخوابیهایت تا فرزندی بزرگ کنی که روزی عصای دستت شود و در کنارش با غرور و افتخار قدم بزنی و دستت را بگیرد و تو بگویی این پسر رشید من است اما امان از روزی که آن فرزندت ستارهای شود در آسمان کشورت و از او تنها سوسوی درخشان نامش برایت به یادگار بماند.
اصلاً فرق مادران شهدا با دیگر مادران خلاصه میشود در اینکه مادر شهید پیش از آنکه مادر شهید شود خودش شهید میشود و مگر میشود قد کشیدن فرزندانت را نظارهگر باشی و در اوج آرزوهایت برای آنها، دستهگلهایت را پرپرزده بر روی دستانت استقبال کنی آنهم نه یکی، دوتا بلکه سه دستهگل شهید.
سخت است سخن گفتن از آنان که ندیدهایم و مدام فریاد بزنیم که آنان افتخاری در دل تاریخ بودهاند بلکه باید دید این افتخار در دامن چه مادرانی بهدستآمده است اصلاً حالا که از مقابل تابلویی مزین به نام شهیدان که بر ابتدایی کوچهای نقش بسته است میگذرم سؤالی در ذهنم میگذرد که سیمای ملکوتی چه انسانهایی نمای این کوچه شده است.
مقابل منزل مادر شهیدان حسینی نسب که میرسم میاندیشم آن روزها که صدای اللهاکبر با عمق احساسی وصفناپذیر از سینه مردمانی ستم دیده پایههای ظلم را میلرزاند و دشمنان را از جبهههای نبرد تار و مار میکرد شهرمان از شجاعت آلالههای شهید خود همچون برادران شهید حسینی نسب دلگرم بود.
بانو کبری گودرزی مادر سه شهید به نامهای سید عباس، سید حسن و سید علی و نیز مادر دو جانباز به نامهای سید حسین و سید مرتضی حسینی نسب است. خانوادهای که پنج فرزند پسر و دو فرزند دختر آنها همگی بهصورت مستقیم سهمی در دوران دفاع مقدس داشتهاند سه شهید و دو جانباز و دو بانوی ایثارگر گواه این مدعاست.
به منزل این مادر صبور رفتهایم تا در گپ و گفتی صمیمی پای صحبتهای مادری بنشینیم که سالهاست درد فراق سه فرزند شهیدش را تحمل کرده است. گفتوگویی که در ادامه میخوانید حاصل دیدار خبرنگار تسنیم در بروجرد با مادر شهیدان حسینی نسب است.
از آن مادران صبوری است که هر چه از او بگویم کم است سه فرزند جوانش را درراه دفاع از آرمانهای انقلاب تقدیم کرده است اما همچنان صبور و نستوه هرگاه از او میپرسم چه حسی پس از رسیدن خبر شهادت سه فرزندت داشتهای باصلابت و مهربانی میگوید: در آن لحظات تنها خدا را شکر میکردم که توانستم چنین فرزندانی را تربیت کنم چون از همان ابتدایی که آنها را شیر میدادم از خدا میخواستم فرزندانم را درراه خودش هدایت کند چراکه آنها سید اولاد پیغمبر بودند و دوست داشتم راه حق را بروند هیچگاه دررفتن به جبهه مانع آنها نشدم.
مادر سه شهید و دو جانباز
مادر شهیدان حسینی نسب میافزاید: شهید سید حس اولین فرزندم در سال ۶۰ در حمله دارخوین در سن ۲۷ سالگی، سید عباس سال ۶۱ در عملیات فتح المبین در سن ۲۳ سالگی و سید علی سال ۶۴ در فاو و عملیات والفجر در سن ۲۲ سالگی به شهادت رسیدند و دو فرزند دیگرم به نامهای سید حسین دریکی از عملیاتهای کردستان مورد اصابت ترکش و خمپاره قرارگرفته و پسر آخرم به نام سید مرتضی نیز در همان منطقه توسط موج انفجار دچار مجروحیت شده و هر دو جانباز هستند.
همسرش ۱۵ سال پیش از دنیا رفته است و او اینک بهتنهایی بار سالها فراق فرزندانش را به دوش میکشد میگوید همسرش نیز از رزمندگان جبهه بوده اصلاً او باب رفتن به جبهه را برای اولین بار در خانه بازکرده، آذوقه و ذخیره برای رزمندگان به جبههها میبرده است میگوید: در فراق فرزندان شهیدش خیلی بیتابی میکرد تا اینکه به زیارتخانه خدا و ائمه بقیع مشرف شد درآنجا پس از مشاهده غربت ائمه بقیع دلش آرام میگیرد و از حجم بیتابیهایش کمتر میشود.
یک پلاک و چندپاره استخوان حاصل سالها انتظار سید علی
مادر شهیدان حسینی نسب ۹ سال در فراق سید علی فرزند آخرش که پس از شهادت مفقودالاثر میشود به انتظار نشسته است او دراینباره بیان میکند: سید علی بعد از اتمام دوران تحصیلش در مقطع راهنمایی خواست که همچون پدر و برادرانش به جبهه برود اما سپاه بروجرد این اجازه را به او نداده بود برای همین او عازم اهواز شد تا ازآنجا به جبههها اعزام شود. سه سال جبهه بود پس از سه سال لباس سربازی پوشید و دو سال سربازیاش را در جبههها گذراند وقتی به شهادت رسید پیکرش را برایمان نیاوردند اصلاً هرکسی خبری از او میآورد یکی میگفت مجروح و اسیرشده دیگری میگفت شهید شده و ما هرلحظه منتظر بودیم تا خبری از سید علی به دستمان برسد دوست نداشتم اسیر شود و زیردست دشمن بیفتند دوست داشتم برگردد. گاهی نیمههای شب صدای در خانه که میآمد به امید اینکه سید علی برگشته است با اشتیاق از خواب بلند میشدم و همسرم وقتی این حالت مرا میدید شروع میکرد به گریه کردن.
انگار که گوشه قلبش هنوز هم منتظر آمدن سید علی باشد از نذرونیازهایش برای پیدا شدن فرزند دردانهاش میگوید: برای سید علی خیلی اذیت شدم هم من هم پدرش ۹ سال منتظر آمدنش بودیم و دعا و نذرونیاز میکردیم که برگردد تا اینکه عاقبت یک پلاک و چندپاره استخوانش را برایمان آوردند و گفتند این سید علی است.
به اینجا که میرسد صدایش میلرزد مادر است دیگر باید چقدر شیر زن باشی که وقتی پس از سالها چشمانتظاری و دوری دردانهات قنداقهاش کنند و به آغوشت بدهند بگویند این پسر توست! همان پسری که وقتی میرفت برای بوسیدنش تمامقد مجبور به ایستادن روی پنجههایت شدی.
آرزوهای یک مادر برای فرزندانش
چه آرزوها برای فرزندانش داشته مثل همه مادران آرزو داشته است پسرانش را داماد کند و آنها را در رخت دامادی ببیند. از سه فرزند شهیدش تنها سید عباس ازدواجکرده و دو فرزند از خود به یادگار گذاشته است درباره ازدواج فرزندانش اینچنین عنوان میکند: سید حسن محافظ شهید رجایی بود پس از شهادت این شهید بزرگوار او به بروجرد برگشت به او گفتیم بمان و به استخدام یک دستگاه و یا ادارهای دربیا تا برایت زن بگیریم و این پیراهن مشکی را از تنت بیرون بیاور دست گذاشت روی سرش و گفت زن من اینجاست با پیروزی زن میگیرم بعد هم به جبهه رفت و در کنار دوست و همرزم شهیدش یدالله گودرزی از شهدای بروجردی مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و همانطور که دستانش را روی سرش گذاشته بود به شهادت رسید.
از آخرین بارهایی که فرزندانش را دیده است اینگونه یاد میکند: سید عباس آخرین بار که میخواست به جبهه اعزام شود امانت بچههایش را به ما داد که به آنها توجه کنیم. سید حسن با آرامش و خوشحالی رفت. سید علی هم با خوشحالی رفت و آخرین بار آمد دم در وقتی میخواست برود به او گفتم بمان تا زن برایت بگیرم به شوخی و خنده به من گفت میخواهی خودت را هم ببرم جبهه؟ گفتم بله میآیم و غذا برایتان درست میکنم خندهای کرد و رفت. باعث نگرانی من نبود که فرزندانم رفتند و مطمئناً این امر خدا بود که من به زبان نیاوردم که اصلاً چرا رفتید چون راه آنها حق بود اگر بهجز این بود ناراحت میشدم.
بااینکه دین خود را به انقلاب با شهادت سه فرزند برومندش ادا کرده دو فرزند جانباز دیگر نیز پس از آنها تقدیم به ارزشهای انقلاب و دفاع از کشور کرده است: پس از شهادت سه فرزندم سید حسین به جبهه رفت سید حسین در مناطق عملیاتی کردستان مورد اصابت ترکش و خمپاره قرار گرفت و مجروح شد همان سال که با وضعیت جراحتی که داشت به خانه برگشت من در بستر بیماری بودم وقتی از در وارد شد دیگر جان و رمقی نداشت خیلی نگرانش بودم ترکشها مانده بود و خدا دوباره او را به ما بخشید.
سید مرتضی هم در کردستان بهواسطه موج انفجار مجروح شد وقتی در آن عملیات حمله صورت میگیرد فرمانده عملیات خود را روی سید مرتضی میاندازد و میگوید دیگر نمیخواهم جنازه تو را برای خانوادهات ببرند. در آن هنگام به ما گفتند پسر کوچک سید شهید شده است خیلی نگرانش بودم تا اینکه روزی با گردانی که در آن عضو بود مجروح برگشت و از دیدنش و اینکه زنده برگشته بود خیلی خوشحال شدم.
مادری که فرزندانش را برای رفتن به جبهه تشویق میکرد
مادر است گاهی هم نگرانیهایی دارد شبیه نگرانیهای همه مادران اصلاً خصلت مادر بودن و ذاتش با همین نگرانیها آمیخته است اما جنس مادران شهدا فرق میکند مادر شهیدان حسینی نسب خود فرزندانش را برای رفتن به جبهه و دفاع از کشور تشویق کرده است و دراینباره میگوید: هیچگاه مانع رفتن آنها به جبهه نشدم بههرحال هرکسی وقتی در سختی قرار بگیرد وقتی ببیند مملکتش را دشمن میگیرد مجبور است که برای دفاع خود را آماده کند حتی الآن هم حاضر هستم فرزندانم را برای رفتن به جبهه تشویق کنم.
هیچگاه از رفتن و نبودنشان ناشکری نکردم و حرفی نزدم چون خدا خودش به من صبر داده بود و ناراحت نبودم حتی بر اساس رسم روستاهای ما که زنان در عزاداریها موها و صورت خود را با ناخن میکَنَند من اجازه ندادم که این کار را در مراسم ترحیم فرزندانم انجام دهند. میگفتند چرا نگذاشتی عزاداری کنیم سید حسن داماد بوده، میگفتم کسی حق ندارد موی سرخود را بکند حتی میگفتم خرج مراسم فاتحه آنها را برای رزمندگان جبههها ببرند.
همه شهدا ویژگیهای خاص اخلاقی دارند که مادرانشان بیش از دیگران این ویژگیها را میبینند و میشناسند مادر شهیدان حسینی نسب هم از آن دسته مادرانی است که فرزندان خود را مقید به آداب اسلامی و انجام واجبات بار آورده است و در این خصوص بیان میکند:همه فرزندانم اهل نماز اول وقت بودند و در کارهای منزل به من و پدرشان کمک میکردند بسیار کمتوقع، آرام و صبور بودند و در میان فامیل و محله زبانزد بودند.
از دلتنگیهایش برای فرزندانش اینگونه یاد میکند: گاهی که دلتنگشان میشوم به آنها التماس دعا میگویم و از آنها میخواهم دعا کنند خداوند به ما صبر بدهد وجدشان کمکمان کنند.
دغدغههای مادر شهیدان حسینی نسب
دغدغههایش برای خودش نیست او دغدغه وضعیت فرهنگی شهرش را دارد و این امر او را آزردهخاطر کرده است و بیان میکند: وقتی میبینم بدحجابی اینقدر زیاد شده و کسی هم نیست جلوی آنها را بگیرد ناراحت میشوم جوانان عزیز ما رفتند و سینه سپر کردند و با دشمن جنگیدند برای آزادی مملکت.
همه خواستههای مادر ۳ شهید و دو جانباز از مقام معظم رهبری
تابهحال دو بار به دیدار رهبر معظم انقلاب رفته است؛ یک دیدار عمومی و یک دیدار خصوصی، دراینباره میگوید: دوست دارم اگر قسمت شود و آقا از ما دعوت کنند بار دیگر به محضر ایشان بروم و به ایشان بگویم ما خانواده شهدا کسی نیست که درد و دلمان را به او بگوییم اگر هم بخواهیم نامه بدهیم به رهبر انقلاب معلوم نیست کی بررسی شود، حرف دل ما این است که به این اوضاع که باعث ناراحتی ما شده و مسئولان شهر هم این وضعیت فرهنگی شهر را میبینند بیشتر رسیدگی کنند تا تسلایی باشد برای خانواده شهدا.
اگر سرتاپای وجودمان از یادآوری نامشان بلرزد، سزاست چراکه راه بیانتهای شهادت مردانی بزرگ میطلبد و این عزیزان برای ما مظهر واقعی اخلاص هستند پس به شکرانه این رشادتها و برای احترام به ساحت مطهرشان در طول خیابانهای آرام شهر گام برمیداریم و در هر قدم خویش برای روح بلندشان صلواتی نثار میکنیم.
روایت مادرانه از ۳ شهید و ۲ جانباز بروجردی/ مادری که اجازه نداد در تشییع ۳ فرزند شهیدش عزاداری کنند
به گزارش ، مادر که باشی دنیا جمع میشود در وسعت دلواپسیها و شب نخوابیهایت تا فرزندی بزرگ کنی که روزی عصای دستت شود و در کنارش با غرور و افتخار قدم بزنی و دستت را بگیرد و تو بگویی این پسر رشید من است اما امان از روزی که آن فرزندت ستارهای شود در آسمان کشورت و از او تنها سوسوی درخشان نامش برایت به یادگار بماند.
اصلاً فرق مادران شهدا با دیگر مادران خلاصه میشود در اینکه مادر شهید پیش از آنکه مادر شهید شود خودش شهید میشود و مگر میشود قد کشیدن فرزندانت را نظارهگر باشی و در اوج آرزوهایت برای آنها، دستهگلهایت را پرپرزده بر روی دستانت استقبال کنی آنهم نه یکی، دوتا بلکه سه دستهگل شهید.
سخت است سخن گفتن از آنان که ندیدهایم و مدام فریاد بزنیم که آنان افتخاری در دل تاریخ بودهاند بلکه باید دید این افتخار در دامن چه مادرانی بهدستآمده است اصلاً حالا که از مقابل تابلویی مزین به نام شهیدان که بر ابتدایی کوچهای نقش بسته است میگذرم سؤالی در ذهنم میگذرد که سیمای ملکوتی چه انسانهایی نمای این کوچه شده است.
(image)
مقابل منزل مادر شهیدان حسینی نسب که میرسم میاندیشم آن روزها که صدای اللهاکبر با عمق احساسی وصفناپذیر از سینه مردمانی ستم دیده پایههای ظلم را میلرزاند و دشمنان را از جبهههای نبرد تار و مار میکرد شهرمان از شجاعت آلالههای شهید خود همچون برادران شهید حسینی نسب دلگرم بود.
بانو کبری گودرزی مادر سه شهید به نامهای سید عباس، سید حسن و سید علی و نیز مادر دو جانباز به نامهای سید حسین و سید مرتضی حسینی نسب است. خانوادهای که پنج فرزند پسر و دو فرزند دختر آنها همگی بهصورت مستقیم سهمی در دوران دفاع مقدس داشتهاند سه شهید و دو جانباز و دو بانوی ایثارگر گواه این مدعاست.
به منزل این مادر صبور رفتهایم تا در گپ و گفتی صمیمی پای صحبتهای مادری بنشینیم که سالهاست درد فراق سه فرزند شهیدش را تحمل کرده است. گفتوگویی که در ادامه میخوانید حاصل دیدار خبرنگار تسنیم در بروجرد با مادر شهیدان حسینی نسب است.
از آن مادران صبوری است که هر چه از او بگویم کم است سه فرزند جوانش را درراه دفاع از آرمانهای انقلاب تقدیم کرده است اما همچنان صبور و نستوه هرگاه از او میپرسم چه حسی پس از رسیدن خبر شهادت سه فرزندت داشتهای باصلابت و مهربانی میگوید: در آن لحظات تنها خدا را شکر میکردم که توانستم چنین فرزندانی را تربیت کنم چون از همان ابتدایی که آنها را شیر میدادم از خدا میخواستم فرزندانم را درراه خودش هدایت کند چراکه آنها سید اولاد پیغمبر بودند و دوست داشتم راه حق را بروند هیچگاه دررفتن به جبهه مانع آنها نشدم.
(image)
مادر سه شهید و دو جانباز
مادر شهیدان حسینی نسب میافزاید: شهید سید حس اولین فرزندم در سال ۶۰ در حمله دارخوین در سن ۲۷ سالگی، سید عباس سال ۶۱ در عملیات فتح المبین در سن ۲۳ سالگی و سید علی سال ۶۴ در فاو و عملیات والفجر در سن ۲۲ سالگی به شهادت رسیدند و دو فرزند دیگرم به نامهای سید حسین دریکی از عملیاتهای کردستان مورد اصابت ترکش و خمپاره قرارگرفته و پسر آخرم به نام سید مرتضی نیز در همان منطقه توسط موج انفجار دچار مجروحیت شده و هر دو جانباز هستند.
همسرش ۱۵ سال پیش از دنیا رفته است و او اینک بهتنهایی بار سالها فراق فرزندانش را به دوش میکشد میگوید همسرش نیز از رزمندگان جبهه بوده اصلاً او باب رفتن به جبهه را برای اولین بار در خانه بازکرده، آذوقه و ذخیره برای رزمندگان به جبههها میبرده است میگوید: در فراق فرزندان شهیدش خیلی بیتابی میکرد تا اینکه به زیارتخانه خدا و ائمه بقیع مشرف شد درآنجا پس از مشاهده غربت ائمه بقیع دلش آرام میگیرد و از حجم بیتابیهایش کمتر میشود.
یک پلاک و چندپاره استخوان حاصل سالها انتظار سید علی
مادر شهیدان حسینی نسب ۹ سال در فراق سید علی فرزند آخرش که پس از شهادت مفقودالاثر میشود به انتظار نشسته است او دراینباره بیان میکند: سید علی بعد از اتمام دوران تحصیلش در مقطع راهنمایی خواست که همچون پدر و برادرانش به جبهه برود اما سپاه بروجرد این اجازه را به او نداده بود برای همین او عازم اهواز شد تا ازآنجا به جبههها اعزام شود. سه سال جبهه بود پس از سه سال لباس سربازی پوشید و دو سال سربازیاش را در جبههها گذراند وقتی به شهادت رسید پیکرش را برایمان نیاوردند اصلاً هرکسی خبری از او میآورد یکی میگفت مجروح و اسیرشده دیگری میگفت شهید شده و ما هرلحظه منتظر بودیم تا خبری از سید علی به دستمان برسد دوست نداشتم اسیر شود و زیردست دشمن بیفتند دوست داشتم برگردد. گاهی نیمههای شب صدای در خانه که میآمد به امید اینکه سید علی برگشته است با اشتیاق از خواب بلند میشدم و همسرم وقتی این حالت مرا میدید شروع میکرد به گریه کردن.
انگار که گوشه قلبش هنوز هم منتظر آمدن سید علی باشد از نذرونیازهایش برای پیدا شدن فرزند دردانهاش میگوید: برای سید علی خیلی اذیت شدم هم من هم پدرش ۹ سال منتظر آمدنش بودیم و دعا و نذرونیاز میکردیم که برگردد تا اینکه عاقبت یک پلاک و چندپاره استخوانش را برایمان آوردند و گفتند این سید علی است.
به اینجا که میرسد صدایش میلرزد مادر است دیگر باید چقدر شیر زن باشی که وقتی پس از سالها چشمانتظاری و دوری دردانهات قنداقهاش کنند و به آغوشت بدهند بگویند این پسر توست! همان پسری که وقتی میرفت برای بوسیدنش تمامقد مجبور به ایستادن روی پنجههایت شدی.
آرزوهای یک مادر برای فرزندانش
چه آرزوها برای فرزندانش داشته مثل همه مادران آرزو داشته است پسرانش را داماد کند و آنها را در رخت دامادی ببیند. از سه فرزند شهیدش تنها سید عباس ازدواجکرده و دو فرزند از خود به یادگار گذاشته است درباره ازدواج فرزندانش اینچنین عنوان میکند: سید حسن محافظ شهید رجایی بود پس از شهادت این شهید بزرگوار او به بروجرد برگشت به او گفتیم بمان و به استخدام یک دستگاه و یا ادارهای دربیا تا برایت زن بگیریم و این پیراهن مشکی را از تنت بیرون بیاور دست گذاشت روی سرش و گفت زن من اینجاست با پیروزی زن میگیرم بعد هم به جبهه رفت و در کنار دوست و همرزم شهیدش یدالله گودرزی از شهدای بروجردی مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و همانطور که دستانش را روی سرش گذاشته بود به شهادت رسید.
از آخرین بارهایی که فرزندانش را دیده است اینگونه یاد میکند: سید عباس آخرین بار که میخواست به جبهه اعزام شود امانت بچههایش را به ما داد که به آنها توجه کنیم. سید حسن با آرامش و خوشحالی رفت. سید علی هم با خوشحالی رفت و آخرین بار آمد دم در وقتی میخواست برود به او گفتم بمان تا زن برایت بگیرم به شوخی و خنده به من گفت میخواهی خودت را هم ببرم جبهه؟ گفتم بله میآیم و غذا برایتان درست میکنم خندهای کرد و رفت. باعث نگرانی من نبود که فرزندانم رفتند و مطمئناً این امر خدا بود که من به زبان نیاوردم که اصلاً چرا رفتید چون راه آنها حق بود اگر بهجز این بود ناراحت میشدم.
بااینکه دین خود را به انقلاب با شهادت سه فرزند برومندش ادا کرده دو فرزند جانباز دیگر نیز پس از آنها تقدیم به ارزشهای انقلاب و دفاع از کشور کرده است: پس از شهادت سه فرزندم سید حسین به جبهه رفت سید حسین در مناطق عملیاتی کردستان مورد اصابت ترکش و خمپاره قرار گرفت و مجروح شد همان سال که با وضعیت جراحتی که داشت به خانه برگشت من در بستر بیماری بودم وقتی از در وارد شد دیگر جان و رمقی نداشت خیلی نگرانش بودم ترکشها مانده بود و خدا دوباره او را به ما بخشید.
سید مرتضی هم در کردستان بهواسطه موج انفجار مجروح شد وقتی در آن عملیات حمله صورت میگیرد فرمانده عملیات خود را روی سید مرتضی میاندازد و میگوید دیگر نمیخواهم جنازه تو را برای خانوادهات ببرند. در آن هنگام به ما گفتند پسر کوچک سید شهید شده است خیلی نگرانش بودم تا اینکه روزی با گردانی که در آن عضو بود مجروح برگشت و از دیدنش و اینکه زنده برگشته بود خیلی خوشحال شدم.
(image)
مادری که فرزندانش را برای رفتن به جبهه تشویق میکرد
مادر است گاهی هم نگرانیهایی دارد شبیه نگرانیهای همه مادران اصلاً خصلت مادر بودن و ذاتش با همین نگرانیها آمیخته است اما جنس مادران شهدا فرق میکند مادر شهیدان حسینی نسب خود فرزندانش را برای رفتن به جبهه و دفاع از کشور تشویق کرده است و دراینباره میگوید: هیچگاه مانع رفتن آنها به جبهه نشدم بههرحال هرکسی وقتی در سختی قرار بگیرد وقتی ببیند مملکتش را دشمن میگیرد مجبور است که برای دفاع خود را آماده کند حتی الآن هم حاضر هستم فرزندانم را برای رفتن به جبهه تشویق کنم.
هیچگاه از رفتن و نبودنشان ناشکری نکردم و حرفی نزدم چون خدا خودش به من صبر داده بود و ناراحت نبودم حتی بر اساس رسم روستاهای ما که زنان در عزاداریها موها و صورت خود را با ناخن میکَنَند من اجازه ندادم که این کار را در مراسم ترحیم فرزندانم انجام دهند. میگفتند چرا نگذاشتی عزاداری کنیم سید حسن داماد بوده، میگفتم کسی حق ندارد موی سرخود را بکند حتی میگفتم خرج مراسم فاتحه آنها را برای رزمندگان جبههها ببرند.
همه شهدا ویژگیهای خاص اخلاقی دارند که مادرانشان بیش از دیگران این ویژگیها را میبینند و میشناسند مادر شهیدان حسینی نسب هم از آن دسته مادرانی است که فرزندان خود را مقید به آداب اسلامی و انجام واجبات بار آورده است و در این خصوص بیان میکند:همه فرزندانم اهل نماز اول وقت بودند و در کارهای منزل به من و پدرشان کمک میکردند بسیار کمتوقع، آرام و صبور بودند و در میان فامیل و محله زبانزد بودند.
از دلتنگیهایش برای فرزندانش اینگونه یاد میکند: گاهی که دلتنگشان میشوم به آنها التماس دعا میگویم و از آنها میخواهم دعا کنند خداوند به ما صبر بدهد وجدشان کمکمان کنند.
(image)
دغدغههای مادر شهیدان حسینی نسب
دغدغههایش برای خودش نیست او دغدغه وضعیت فرهنگی شهرش را دارد و این امر او را آزردهخاطر کرده است و بیان میکند: وقتی میبینم بدحجابی اینقدر زیاد شده و کسی هم نیست جلوی آنها را بگیرد ناراحت میشوم جوانان عزیز ما رفتند و سینه سپر کردند و با دشمن جنگیدند برای آزادی مملکت.
همه خواستههای مادر ۳ شهید و دو جانباز از مقام معظم رهبری
تابهحال دو بار به دیدار رهبر معظم انقلاب رفته است؛ یک دیدار عمومی و یک دیدار خصوصی، دراینباره میگوید: دوست دارم اگر قسمت شود و آقا از ما دعوت کنند بار دیگر به محضر ایشان بروم و به ایشان بگویم ما خانواده شهدا کسی نیست که درد و دلمان را به او بگوییم اگر هم بخواهیم نامه بدهیم به رهبر انقلاب معلوم نیست کی بررسی شود، حرف دل ما این است که به این اوضاع که باعث ناراحتی ما شده و مسئولان شهر هم این وضعیت فرهنگی شهر را میبینند بیشتر رسیدگی کنند تا تسلایی باشد برای خانواده شهدا.
اگر سرتاپای وجودمان از یادآوری نامشان بلرزد، سزاست چراکه راه بیانتهای شهادت مردانی بزرگ میطلبد و این عزیزان برای ما مظهر واقعی اخلاص هستند پس به شکرانه این رشادتها و برای احترام به ساحت مطهرشان در طول خیابانهای آرام شهر گام برمیداریم و در هر قدم خویش برای روح بلندشان صلواتی نثار میکنیم.
روایت مادرانه از ۳ شهید و ۲ جانباز بروجردی/ مادری که اجازه نداد در تشییع ۳ فرزند شهیدش عزاداری کنند
اتوبیوگرافی
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، وبگاه آمریکایی «میدل ایست» در مطلبی پیرامون اینکه آیا آمریکا با برجام به اهداف خود رسیده است یا خیر، نوشت: در حالیکه آمریکا بر این باور است که با توافق هستهای با تهران به موفقیت بزرگی رسیده، اما اینکه این مورد را موفقیت راهبردی انگاشت،سخت است. این توافق موجب پایان ۳۵ سال خصومت با ایران و یافتن دوست در آن کشور نشده، در عوض برجام منجر به از دست دادن دوستان بسیاری در منطقه برای آمریکا شده است. بر این اساس، گرایش ایران نزدیکتر شدن به مسکو تا واشنگتن است. به یقین ایرانیها و روسها اختلافاتی دارند اما اگر واشنگتن فشاری را بر ایران به هر دلیلی وارد کند، آنها میدانند که دوستی را در مسکو دارند.ایرانیها هرگز پل بین خود و «پوتین» رییس جمهور روسیه را لرزان نمینمایند. این وبگاه تحلیلی نوشت: این تصویر واضحتر نیز میشود به ویژه هنگامیکه ما شاهدیم آمریکا خاورمیانه را از دست داده و در عوض روسیه به عنوان یک قدرت میانجیگر مهم در منطقه پدیدار می شود. اندیشکده «کیتو» نیز در تحلیلی نوشت: اگر آمریکا برجام را لغو و تحریمهای ضد ایرانی را از سر گیرد، تهران نیز تعهدی به ادامه اجرا نخواهد داشت و احتمالا متحدان اصلی واشنگتن نیز بار دیگر حاضر به همراهی با تحریمهای جدید نیستند. این اندیشکده در بخشی از یادداشت خود در مورد ایران به واکاوی عملکرد ایران و آمریکا پیش و پس از توافق هستهای پرداخت و به دولت بعدی آمریکا توصیه کرد تعامل را در دستور کار خود در قبال ایران قرار دهد. در ادامه این مطلب است: گرچه توافق هستهای ایران توافقی کامل نیست، اما آمریکا باید به اجرای تمام مفاد اصلی آن توجه نماید، مفادی که شامل تحمیل محدودیتهای قابلتوجه در برنامه هستهای ایران میباشد. راهبرد فشار به احتمال فراوان نمیتواند مانع ایران در حمایت از شبه نظامیان شیعه در خاورمیانه شود. سیاست تعاملی پایدار با ایران میتواند موجب افزایش هرچه بیشتر اعتماد و استفاده از راهحلهای مسالمتآمیز برای بحرانهای جاری خاورمیانه گردد. بر اساس این گزارش، دولت بعدی آمریکا علاوه بر لزوم برعهدهگرفتن مسئولیت برجام، باید تصمیم گیرد که در قبال عملکرد ایران در خاورمیانه چه واکنشی نشان دهد. ایران همچنان سیاستهایی را در دستور کار خود دارد که برخلاف منافع آمریکاست. حمایت از شیعیان، حوثیها در یمن و همچنین پشتیبانی از دولت «بشار اسد» رییس جمهور سوریه از آن جمله میباشد. شاید بتوان نگرانکنندهترین مورد را حمایت تهران از نابودی اسرائیل از طریق حمایت از حماس و حزبالله_که هر دو در فهرست گروههای تروریستی آمریکا قرار دارند، دانست. اندیشکده کیتو در خاتمه نوشت: هم اعمال تحریمهای جدید و هم تغییر در توافق بطور کلی مغایر اهداف و منافع منطقهای واشنگتن میباشد. آمریکا نمیتواند قطعنامه دوطرفه مربوط به جنگ یمن یا سوریه را نقض و یا بدون مشارکت ایران داعش را شکست دهد. راهاندازی جنگ سیاسی علیه ایران میتواند مهر تائیدی بر برخی گفتههای داخلی ایران مبنی بر تلاش آمریکا برای براندازی حکومت ایران باشد و اصلاحطلبان این کشور را نیز تضعیف نماید.
به گزارش خبرنگار اعزامی افق از ریو، در دهمین روز بازیهای المپیک ۲۰۱۶ ریو کاروان ایران در سه رشته والیبال، وزنهبرداری و کشتی فرنگی نماینده دارد.
در والیبال تیم ملی کشورمان که صعودش به دور دوم و جمع هشت تیم برتر المپیک را قطعی کرده است در آخرین دیدار مرحله گروهی از ساعت ۲۲:۳۰ به مصاف روسیه خواهد رفت. ایران در حال حاضر با ۷ امتیاز در رده چهارم گروه خود قرار دارد.
کشتی فرنگی:
حبیب الله اخلاقی در وزن ۸۵ کیلوگرم کشتی فرنگی در دور اول به مصاف زکریاس برگ از سوئد میرود. در صورت پیروزی در دور بعد با برنده دیدار چاکوتادزه از روسیه و سامان طهماسبی از آذربایجان مبارزه خواهد کرد.
بشیر باباجانزاده نیز در وزن ۱۳۰ کیلوگرم در کشتی اول خود با منگ کیانگ از چین روبه رو میشود و در صورت برتری برابر این حریف با برنده تینالیف از قزاقستان و ادوارد پاپ از آلمان کشتی میگیرد.
رقابتهای کشتی فرنگی از ساعت ۱۷:۳۰ آغاز میشود.
وزنهبرداری:
محمدرضا براری هم در وزن ۱۰۵ کیلوگرم وزنهبرداری به مصاف رقبای خود میرود. مسابقه او ساعت ۲:۳۰ بامداد سهشنبه برگزار میشود.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، وبگاه آمریکایی «میدل ایست» در مطلبی پیرامون اینکه آیا آمریکا با برجام به اهداف خود رسیده است یا خیر، نوشت: در حالیکه آمریکا بر این باور است که با توافق هستهای با تهران به موفقیت بزرگی رسیده، اما اینکه این مورد را موفقیت راهبردی انگاشت،سخت است. این توافق موجب پایان ۳۵ سال خصومت با ایران و یافتن دوست در آن کشور نشده، در عوض برجام منجر به از دست دادن دوستان بسیاری در منطقه برای آمریکا شده است. بر این اساس، گرایش ایران نزدیکتر شدن به مسکو تا واشنگتن است. به یقین ایرانیها و روسها اختلافاتی دارند اما اگر واشنگتن فشاری را بر ایران به هر دلیلی وارد کند، آنها میدانند که دوستی را در مسکو دارند.ایرانیها هرگز پل بین خود و «پوتین» رییس جمهور روسیه را لرزان نمینمایند. این وبگاه تحلیلی نوشت: این تصویر واضحتر نیز میشود به ویژه هنگامیکه ما شاهدیم آمریکا خاورمیانه را از دست داده و در عوض روسیه به عنوان یک قدرت میانجیگر مهم در منطقه پدیدار می شود. اندیشکده «کیتو» نیز در تحلیلی نوشت: اگر آمریکا برجام را لغو و تحریمهای ضد ایرانی را از سر گیرد، تهران نیز تعهدی به ادامه اجرا نخواهد داشت و احتمالا متحدان اصلی واشنگتن نیز بار دیگر حاضر به همراهی با تحریمهای جدید نیستند. این اندیشکده در بخشی از یادداشت خود در مورد ایران به واکاوی عملکرد ایران و آمریکا پیش و پس از توافق هستهای پرداخت و به دولت بعدی آمریکا توصیه کرد تعامل را در دستور کار خود در قبال ایران قرار دهد. در ادامه این مطلب است: گرچه توافق هستهای ایران توافقی کامل نیست، اما آمریکا باید به اجرای تمام مفاد اصلی آن توجه نماید، مفادی که شامل تحمیل محدودیتهای قابلتوجه در برنامه هستهای ایران میباشد. راهبرد فشار به احتمال فراوان نمیتواند مانع ایران در حمایت از شبه نظامیان شیعه در خاورمیانه شود. سیاست تعاملی پایدار با ایران میتواند موجب افزایش هرچه بیشتر اعتماد و استفاده از راهحلهای مسالمتآمیز برای بحرانهای جاری خاورمیانه گردد. بر اساس این گزارش، دولت بعدی آمریکا علاوه بر لزوم برعهدهگرفتن مسئولیت برجام، باید تصمیم گیرد که در قبال عملکرد ایران در خاورمیانه چه واکنشی نشان دهد. ایران همچنان سیاستهایی را در دستور کار خود دارد که برخلاف منافع آمریکاست. حمایت از شیعیان، حوثیها در یمن و همچنین پشتیبانی از دولت «بشار اسد» رییس جمهور سوریه از آن جمله میباشد. شاید بتوان نگرانکنندهترین مورد را حمایت تهران از نابودی اسرائیل از طریق حمایت از حماس و حزبالله_که هر دو در فهرست گروههای تروریستی آمریکا قرار دارند، دانست. اندیشکده کیتو در خاتمه نوشت: هم اعمال تحریمهای جدید و هم تغییر در توافق بطور کلی مغایر اهداف و منافع منطقهای واشنگتن میباشد. آمریکا نمیتواند قطعنامه دوطرفه مربوط به جنگ یمن یا سوریه را نقض و یا بدون مشارکت ایران داعش را شکست دهد. راهاندازی جنگ سیاسی علیه ایران میتواند مهر تائیدی بر برخی گفتههای داخلی ایران مبنی بر تلاش آمریکا برای براندازی حکومت ایران باشد و اصلاحطلبان این کشور را نیز تضعیف نماید.
به گزارش خبرنگار اعزامی افق از ریو، در دهمین روز بازیهای المپیک ۲۰۱۶ ریو کاروان ایران در سه رشته والیبال، وزنهبرداری و کشتی فرنگی نماینده دارد.
در والیبال تیم ملی کشورمان که صعودش به دور دوم و جمع هشت تیم برتر المپیک را قطعی کرده است در آخرین دیدار مرحله گروهی از ساعت ۲۲:۳۰ به مصاف روسیه خواهد رفت. ایران در حال حاضر با ۷ امتیاز در رده چهارم گروه خود قرار دارد.
کشتی فرنگی:
حبیب الله اخلاقی در وزن ۸۵ کیلوگرم کشتی فرنگی در دور اول به مصاف زکریاس برگ از سوئد میرود. در صورت پیروزی در دور بعد با برنده دیدار چاکوتادزه از روسیه و سامان طهماسبی از آذربایجان مبارزه خواهد کرد.
بشیر باباجانزاده نیز در وزن ۱۳۰ کیلوگرم در کشتی اول خود با منگ کیانگ از چین روبه رو میشود و در صورت برتری برابر این حریف با برنده تینالیف از قزاقستان و ادوارد پاپ از آلمان کشتی میگیرد.
رقابتهای کشتی فرنگی از ساعت ۱۷:۳۰ آغاز میشود.
وزنهبرداری:
محمدرضا براری هم در وزن ۱۰۵ کیلوگرم وزنهبرداری به مصاف رقبای خود میرود. مسابقه او ساعت ۲:۳۰ بامداد سهشنبه برگزار میشود.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، وبگاه آمریکایی «میدل ایست» در مطلبی پیرامون اینکه آیا آمریکا با برجام به اهداف خود رسیده است یا خیر، نوشت: در حالیکه آمریکا بر این باور است که با توافق هستهای با تهران به موفقیت بزرگی رسیده، اما اینکه این مورد را موفقیت راهبردی انگاشت،سخت است. این توافق موجب پایان ۳۵ سال خصومت با ایران و یافتن دوست در آن کشور نشده، در عوض برجام منجر به از دست دادن دوستان بسیاری در منطقه برای آمریکا شده است. بر این اساس، گرایش ایران نزدیکتر شدن به مسکو تا واشنگتن است. به یقین ایرانیها و روسها اختلافاتی دارند اما اگر واشنگتن فشاری را بر ایران به هر دلیلی وارد کند، آنها میدانند که دوستی را در مسکو دارند.ایرانیها هرگز پل بین خود و «پوتین» رییس جمهور روسیه را لرزان نمینمایند. این وبگاه تحلیلی نوشت: این تصویر واضحتر نیز میشود به ویژه هنگامیکه ما شاهدیم آمریکا خاورمیانه را از دست داده و در عوض روسیه به عنوان یک قدرت میانجیگر مهم در منطقه پدیدار می شود. اندیشکده «کیتو» نیز در تحلیلی نوشت: اگر آمریکا برجام را لغو و تحریمهای ضد ایرانی را از سر گیرد، تهران نیز تعهدی به ادامه اجرا نخواهد داشت و احتمالا متحدان اصلی واشنگتن نیز بار دیگر حاضر به همراهی با تحریمهای جدید نیستند. این اندیشکده در بخشی از یادداشت خود در مورد ایران به واکاوی عملکرد ایران و آمریکا پیش و پس از توافق هستهای پرداخت و به دولت بعدی آمریکا توصیه کرد تعامل را در دستور کار خود در قبال ایران قرار دهد. در ادامه این مطلب است: گرچه توافق هستهای ایران توافقی کامل نیست، اما آمریکا باید به اجرای تمام مفاد اصلی آن توجه نماید، مفادی که شامل تحمیل محدودیتهای قابلتوجه در برنامه هستهای ایران میباشد. راهبرد فشار به احتمال فراوان نمیتواند مانع ایران در حمایت از شبه نظامیان شیعه در خاورمیانه شود. سیاست تعاملی پایدار با ایران میتواند موجب افزایش هرچه بیشتر اعتماد و استفاده از راهحلهای مسالمتآمیز برای بحرانهای جاری خاورمیانه گردد. بر اساس این گزارش، دولت بعدی آمریکا علاوه بر لزوم برعهدهگرفتن مسئولیت برجام، باید تصمیم گیرد که در قبال عملکرد ایران در خاورمیانه چه واکنشی نشان دهد. ایران همچنان سیاستهایی را در دستور کار خود دارد که برخلاف منافع آمریکاست. حمایت از شیعیان، حوثیها در یمن و همچنین پشتیبانی از دولت «بشار اسد» رییس جمهور سوریه از آن جمله میباشد. شاید بتوان نگرانکنندهترین مورد را حمایت تهران از نابودی اسرائیل از طریق حمایت از حماس و حزبالله_که هر دو در فهرست گروههای تروریستی آمریکا قرار دارند، دانست. اندیشکده کیتو در خاتمه نوشت: هم اعمال تحریمهای جدید و هم تغییر در توافق بطور کلی مغایر اهداف و منافع منطقهای واشنگتن میباشد. آمریکا نمیتواند قطعنامه دوطرفه مربوط به جنگ یمن یا سوریه را نقض و یا بدون مشارکت ایران داعش را شکست دهد. راهاندازی جنگ سیاسی علیه ایران میتواند مهر تائیدی بر برخی گفتههای داخلی ایران مبنی بر تلاش آمریکا برای براندازی حکومت ایران باشد و اصلاحطلبان این کشور را نیز تضعیف نماید.
موزیک سرا
«نمیخواهیم» قبول کنیم که «طب سنتی» درمانگر است
به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران افق «پویا»؛ طی سالیان اخیر، میزان ابتلا به سرطان بهدلایل مختلف در کشورمان روندی صعودی داشته و متأسفانه در مواردی سرعت رشد سرطان نگرانکننده بوده است اما در نوع مواجهه با این مسئله، نگاههای متفاوتی در مسئولان امر وجود دارد.
برخی از مسئولان امر معتقدند اعلام آمار رسمی و واقعی میزان ابتلا به سرطان و مرگومیر ناشی از آن بهدلیل بار روانی سنگین آن باعث ایجاد تبعات شدید و غیرقابل کنترل در سطح جامعه میشود اما دیدگاه دیگری قائل به این مسئله است که برای ورود صحیح و همهجانبه به مسئله سرطان و جلوگیری از سرعت رشد آن، ناچار به ارائه اخبار و اطلاعات کامل و دقیق به عموم مردم از وضعیت فعلی خود در حوزه سرطان هستیم چرا که قدم اول برای پیشگیری، داشتن اطلاعات کامل و همهجانبه عموم مردم از اصل سرطان، میزان و درصد ابتلا به آن است و از این طریق بهراحتی میتوان توده مردم را نسبت به اهمیت موضوع حساس و بهتبع آن مجاب به رعایت و بهکار بستن اصول صحیح تغذیه و سبک صحیح زندگی کرد.
از سوی دیگر برخی از منتقدان نظام سلامت کشور بر این باورند که نوع نگاه مسؤلان حوزه سلامت به بیماریها و سرطان، صرفاً متمرکز بر مقوله «درمان» بوده و نگاه و اقدام راهبردی در حوزه «پیشگیری» از ابتلا به سرطان در سطح کلان نظام سلامت کشور وجود نداشته است؛ این طیف از منتقدان، صرف تمرکز مجموعه نظام سلامت کشور بر افزایش تختهای بیمارستانی برای مواجهه با افزایش بیماریهای مختلف و بهویژه در سرطان را ناقص، ناکافی و حتی اشتباه میدانند و معتقدند در صورتی که بهصورت ریشهای و مبنایی به این مسئله نگاه نشود و بر اصل پیشگیری تمرکز نشود، بهصرف گسترش تختهای بیمارستانی، کار چندانی از پیش نخواهد رفت و در صورت عدم کنترل سرعت رشد سرطان، این مسئله میتواند تبدیل به یک بحران برای جامعه و کشور شود.
از دیگر موضوعات مؤثر در مسئله سرطان که طی ماههای اخیر بهشدت مورد توجه رسانهها و افکار عمومی قرار گرفته است، مسئله «محصولات دستکاری شده ژنتیکی» یا همان محصولات تراریخته و اثر آنها بر سلامت مردم و بهویژه برخی عوارض مصرف این محصولات در افزایش احتمال ابتلا به سرطان بوده است چرا که پس از رسانهای شدن برخی ابعاد پنهان محصولات تراریخته، متأسفانه مشخص شد این محصولات در حجم و تنوع بالایی برای سالیان درازی در حال واردات به کشورمان بوده است و هیچ نظارت خاصی نیز برای تشخیص تراریختگی و سلامت این محصولات در مبادی ورودی و گمرکات کشور در کار نبوده و این محصولات بهعنوان محصولات غذایی سالم و معمولی وارد چرخه توزیع و مصرف مردم کشورمان شده است.
بهگونهای که معاون پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک طی گفتوگویی با تسنیم اعلام کرد«آزمایشگاهی برای تشخیص تراریختگی محصولات وارداتی در گمرکات مستقر نیست»؛ قطعاً نوع تغذیه و سلامت محصولات غذایی نقش تعیینکنندهای در میزان سلامت مردم و در امان ماندن از ابتلا به بیماریها مختلف و بهویژه سرطان دارد که این مسئله باید بهصورت ویژه و پررنگ در نظام سلامت کشور و در حوزه تصمیمگیریها کلان مسئولان امر مورد توجه قرار گیرد.
برای بررسی جوانب مختلف مسئله سرطان، چرایی افزایش ابتلا به آن در سطح کشور، راهکارهای عملی مقابله با سرطان، چرایی عدم استفاده از ظرفیت و توانمندی طب سنتی برای پیشگیری و درمان سرطان، چرایی عدم تمایل پزشکان برای استفاده از تجربیات اساتید و بزرگان طب سنتی و آشنایی با روشهای درمانی این طب، وضعیت توانمندیهای کشور در حوزه درمان سرطان، نقد نگاههای حاکم در مسئولان امر در مقابله با این مسئله و … بهسراغدکتر کامبیز هسراک؛ متخصص ژنتیک مولکولی و مسئول بخش ژنتیک پاتوبیولوژی بیمارستان بقیهالله(عج) رفتیم که بخش نخست این گفتوگو با عنوان«سرطان در مرحله اولیه، تظاهرات بالینی ندارد/ بانک اطلاعاتی برای «تشخیص تراریختگی» محصولات وارداتی نداریم» منتشر شد.
در ادامه مشروح بخش دوم و پایانی این گفتوگو تقدیم مخاطبان ارجمند تسنیم میشود:
افق: جناب آقای دکتر! نحوه مواجهه با بیماریهایی مانند دیابت، بیماریهای کلیوی و … در طب نوین مشخص است اما در طب سنتی، نحوه درمان این نوع بیماریها، بسیار متفاوت و سادهتر است؛ طب سنتی در بسیاری از موارد حتی توانسته بیماریهای صعبالعلاجی که طب نوین از درمان آنها عاجز بوده را درمان کند، عجیب اینکه متخصصان طب نوین هیچ تعامل و تمایلی برای اطلاع از شیوههای درمان در طب سنتی ندارند به طور مثال طب نوین برای درمان بیماری بواسیر در موارد حاد، عمل جراحی تجویز میکند که البته در بسیاری از موارد، این بیماری یک سال پس از جراحی، بازمیگردد اما در طب سنتی، حادترین نوع بواسیر با درمانهای سادهای مانند حجامتهای خاص و زالودرمانی کاملاً درمان میشود؛ با این اوصاف، چرا پزشکان متخصص، مسرّانه به سراغ آشنایی با شیوههای درمانی طب سنتی نمیروند؛ آیا شما در حوزه تخصصی خود یعنی سرطان، به شیوههای درمان طب سنتی توجهی داشتهاید؟
خیر، اصلا؛ به خاطر اینکه من علم طب سنتی را ندارم و ترجیح میدهم آن چیزی که ملموس باشد را انجام دهم به عنوان مثال ما یک علمی داریم به نام هومیوپاتی «Homeopathy» که ترجمه فارسی آن «همساندرمانی» میشود؛ در این علم گفته میشود که اگر کسی سرطان صعبالعلاج دارد، میتوان با یک مولکول قند یا نمک او را درمان کرد؛ بنده به مدت دو سال دوره این رشته را دیدم و بعد از دو سال هیچ چیزی متوجه نشدم، این علم به شدت، تمامی متخصصان حوزه بالینی را محکوم میکند یعنی اگر اساتید من متوجه شوند که دوره هومیوپاتی دیدهام، دیگر اجازه کار به من نمیدهند.
افق: هومیوپاتی در کدام حوزه درمان قرار میگیرد، آیا رشته دانشگاهی دارد؛ اساتید آن چه کسانی هستند؟
یک رشته کاملا جداست؛ رشته دانشگاهی ندارد و دارای یک دوره دو ساله است که دانشگاههای تهران و شهید بهشتی آن را برگزار میکنند؛ اساتید این دورهها، اساتید اصلی و صاحبنظر دانشگاه تهران هستند که در رشته درمانی هومیوپاتی فعالیت میکنند.
افق: یعنی با هومیوپاتی، امکان درمان سرطان نیز وجود دارد؟
با این روش امکان درمان هر بیماری وجود دارد البته درمان دارویی انجام نمیدهند بلکه معتقدند که بیمار میتواند با مصرف دو یا سه هفته از آبی که مثلاً یک مولکول نمک در آن انداخته و رقیق شده است، درمان شود اما من نمیتوانم این موضوع را درک کنم.
افق: آیا بیمارانی هستند که با این روش درمان شده باشند؟
بله؛ برخی بیماران با این روش درمان شدهاند اما من نمیتوانم این مسئله را قبول کنم؛ نمیتوانم قبول کنم که به عنوان مثال به جای تجویز یک قرص دگزاماتازون به بیماری که درد دارد، بگویم این درد را تحمل کن و بعد از دو هفته با مصرف این یک قطره آب درمان میشوی البته یکی از بیمارانی که با این روش درمان شد، مادر خودم بود اما این موضوع برای من قابل قبول نیست و نمیتوانم آن را بپذیرم.
مادر من کمر درد خیلی شدیدی داشت و این اتفاق زمانی بود که من دانشجو بودم؛ اگر در حال حاضر این اتفاق میافتاد به هیچ عنوان این کار را نمیکردم چون این روشِ درمان را اصلا قبول ندارم؛ وقتی مادرم را به مطب بردیم چند بطری آب به ما دادند و گفتند با خوردن این آبها، امشب دردشان بسیار زیاد میشود، در روز بعد دچار توهم میشود و پس از آن رو به بهبودی میرود و درمان میشود؛ همین طور هم شد و جالب است نه تنها من بلکه مادرم هم دیگر این موضوع را قبول نمیکند.
افق: دقیقاً نکته جالب همین جاست؛ چرا متخصصان این رشته با هم تعامل نمیکنند؟
دلیل مسئله این است که ما بازار علمی خودمان را و آنها بازار علمی خودشان را دارند به عنوان مثال من نمیتوانم یک بیمار را متقاعد کنم که به جای شیمیدرمانی، انوع عرقیجات گیاهی بخورد تا درمان شود؛ این موضوع باعث از دست دادن اعتبارم میشود و طب سنتی هم همین اعتقاد را دارد و میگوید به جای داروی شیمیایی، داروهای سنتی به بیمار میدهم و برای خود اعتبار کسب میکنم یعنی اعتبار و حیثیت شغلی خودمان را به خطر نمیاندازیم.
افق: آقای دکتر! گاهی برخی از بیماران که مبتلا به بیماری صعبالعلاجی هستند در طب نوین درمان نمیشوند اما همان بیمار در طب سنتی با روشهای این طب کاملاً درمان میشود؛ آیا در این موارد باز هم به خطر انداختن اعتبار خودتان در قبال نجات جان یک انسان و رهایی او از بیماری را معقول نمیدانید؟
خیر! در این موارد علم ما در حوزه علمی خودمان است یعنی من ترجیح میدهم اصول علمی موجود در حوزه علمی خودم را برای بیمار انجام دهم تا اینکه او را به جایی دیگر بفرستم تا اصول دیگری را برای بیمار انجام دهند مثلا اگر بخواهم برای بیمارم آزمایشی را انجام دهم، ترجیح میدهم آن آزمایش را در حوزه علمی خودم انجام دهم تا اینکه مریض را به یک مرکز طب سنتی بفرستم.
افق: اما در بسیاری از موارد برعکس این اتفاق که شما میگویید رخ داده است یعنی بیماران با مراجعه به مراکز طب سنتی درمان شدهاند، در حالی که متخصصان طب نوین آنها را جواب کرده بودند.
این مسئله موردی است؛ آنقدر که ما در طب نوین درمان میکنیم طب سنتی درمان نمیکند البته دلیلش این است که ما مریض بیشتری داریم یعنی باید برای مقایسه درصد گرفته شود اما اساتید طب سنتی هم به هیچ عنوان حاضر به مناظره با طب نوین نیستند.
افق: مناظره بین متخصصان طب سنتی و طب نوین در عرصه عمل، چندین سال است که در جریان است یعنی شما گاهی بیماری را جواب میکنید اما با مراجعه به طب سنتی درمان میشود به عنوان مثال زخم دیابت در طب نوین چه درمانی دارد؟
برخی از زخمهای دیابتی درمان میشود بهخصوص با دارویی که در حال تولید آن هستیم اما در مراحل آخر که زخم به رنگ سیاه تغییر میکند، درمان ندارد و منجر به قطع عضو میشود.
افق: آقای دکتر! همین زخم حادی که شما اشاره کردید با سیاه شدن عضو، منجر به قطع عضو میشود در طب سنتی کاملاً قابل درمان است و به هیچ عنوان در طب سنتی به دلیل حتی حادترین زخمهای دیابتی نیز عضو بیمار را قطع نمیکنند و با روشهای خاص خود آن عضو بیمار به حالت اول بازمیگردد؛ حال بهطور مثال یک پزشک متخصص در حوزه دیابت، وقتی این موارد را میبیند چرا باز از یادگیری روشهای طب سنتی ابا دارد؟!
در واقع ما با پروسه فعالیت طب سنتی آشنا نیستیم و اگر از بحث یادگیری نیز بگذریم، وقت، حوصله و درک آن را نداریم؛ من در کودکی از ناحیه گردن به پایین به وسیله آبجوش دچار سوختگی شدم و به هر پزشکی که مراجعه کردیم بلااستثناء گفتند که این پوست کاملاً سوخته و اثر آن باقی میماند اما وقتی مرا نزد یک طبیب طب سنتی بردند، یک پماد گیاهی داد و هر هفته دو بار این پماد را به تمام بدن من میزدند و پوست بدن من در حال حاضر کاملا خوب و طبیعی است و اثری از سوختگی وجود ندارد اما همین پزشک زمانی که مادر من زخم دیابت گرفت برای دفعه اول آن را درمان کرد اما برای دفعه دوم که به او مراجعه کردیم نتوانست این زخم را درمان کند و لازم است بگویم پدر من با اینکه وکیل دادگستری است در بحث طب سنتی بسیار فعالیت کرده است و کتابی در بحث طب سنتی نیست که مطالعه نکرده باشد.
اجازه بدهید طبیبان طب سنتی، کار سنتی کنند و متخصصان طب نوین هم کار کلینیک و آکادمیک انجام دهند چون هر دو گروه در حوزههای خود دارای تعصب هستند.
افق: آیا قبول دارید که در مواردی که ذکر شد، متخصصان طب نوین با تعصب نامعقول در مقابل توانمندی طب سنتی سنتی موضع میگیرند و متخصصان این حوزه دوست ندارند که به قدرت درمانگری طب سنتی اعتراف کنند؟
بله! دقیقاً دوست نداریم؛ «نمیخواهیم» و نمیتوانیم قبول کنیم.
افق: ریشه این «نمیخواهیم» در چیست؟
برای متخصصی که ۲۳ سال درس خوانده، کار دشواری است که بیمار را مثلاً با زیتون درمان کند و این موضوع قابل قبول نیست؛ این مسئله را من برای خودم میگویم و به بقیه دوستان کاری ندارم؛ ما موارد متعددی از درمانگری طب سنتی را دیدهایم و سراغ داریم اما قبول نمیکنیم؛ پدربزرگ من ۱۲۸ سال از خدا عمر گرفت و در تمام این سالها یک قرص هم نخورد و تا زمانی که زنده بود باقالیپلو با گوشت میخورد، پدرم هم همینگونه است و شاید در این ۶۷ سال، دو بار دارو مصرف کرده باشد و فقط از طب سنتی استفاده میکند.
افق: با این وجود شما سالمتر هستید یا پدرتان؟
قطعا پدرم؛ با اینکه ۶۷ سال سن دارد، دردهایی که من در حال حاضر دارم را ندارد؛ زمانی که میگوییم غذای سالم بخورید تا سرطان نگیرید، پس قبول داریم که غذای سالم باید بخوریم و سنت را قبول میکنیم اما نمیتوانیم قبول کنیم این سنت، درمانگر است؛ در کتب طب نوین آمده که طب سنتی درمان نمیکند بلکه پیشگیری میکند و ما نمیتوانیم بپذیریم که طب سنتی درمانگر باشد.
افق: دقیقاً این اعتراف شما مبنی بر اینکه «نمیپذیریم طب سنتی درمانگر باشد» را میتوان در بدنه وزارت بهداشت حس کرد؛ جریانی تلاش دارد تا به جامعه اینگونه القاء کند که طب سنتی خوب است اما قدرت درمان ندارد و فقط در حوزه پیشگیری کارآمد است؛ زمانی که طب سنتی وارد حوزه درمان میشود، بهشدت حالت تهاجمی علیه آن گرفته میشود و حتی تا پلمب کردن مهمترین مرکز ترویج طب سنتی در کشور نیز پیش میروند؛ این جریان به شدت اصرار دارد که بگوید طب سنتی فقط در حد یک سری توصیههای عمومی تغذیهای و بهداشتی سنتی خلاصه میشود! نظر شما در این خصوص چیست؟
جواب فرمایش شما میشود شعر حضرت حافظ که «مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز / ورنه در مجلس رندان خبری نیست که نیست»
افق: در پایان اگر نکته یا صحبت خاصی دارید، بفرمایید.
در بحث ژنتیک سرطان، بیمارانی که مراجعه میکنند از لحاظ مالی فشار سنگینی را متحمل میشوند؛ انشاالله از لحاظ کمکهای درمانی، گشایشهای خوبی در حوزه سرطان ایجاد شود؛ در بیمارستان بقیهالله کمکهای خوبی را میتوانیم به بیماران سرطانی انجام دهیم؛ بیمارستان زیر نظر بیمه نیروهای مسلح است و خدمات کاملی به خانواده نیروهای مسلح ارائه میشود همچنین با قراردادهای بسته شده با تأمین اجتماعی، شهروندان و بیماران دیگر هم میتوانند از این خدمات استفاده کنند.
«نمیخواهیم» قبول کنیم که «طب سنتی» درمانگر است
به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران افق «پویا»؛ طی سالیان اخیر، میزان ابتلا به سرطان بهدلایل مختلف در کشورمان روندی صعودی داشته و متأسفانه در مواردی سرعت رشد سرطان نگرانکننده بوده است اما در نوع مواجهه با این مسئله، نگاههای متفاوتی در مسئولان امر وجود دارد.
برخی از مسئولان امر معتقدند اعلام آمار رسمی و واقعی میزان ابتلا به سرطان و مرگومیر ناشی از آن بهدلیل بار روانی سنگین آن باعث ایجاد تبعات شدید و غیرقابل کنترل در سطح جامعه میشود اما دیدگاه دیگری قائل به این مسئله است که برای ورود صحیح و همهجانبه به مسئله سرطان و جلوگیری از سرعت رشد آن، ناچار به ارائه اخبار و اطلاعات کامل و دقیق به عموم مردم از وضعیت فعلی خود در حوزه سرطان هستیم چرا که قدم اول برای پیشگیری، داشتن اطلاعات کامل و همهجانبه عموم مردم از اصل سرطان، میزان و درصد ابتلا به آن است و از این طریق بهراحتی میتوان توده مردم را نسبت به اهمیت موضوع حساس و بهتبع آن مجاب به رعایت و بهکار بستن اصول صحیح تغذیه و سبک صحیح زندگی کرد.
از سوی دیگر برخی از منتقدان نظام سلامت کشور بر این باورند که نوع نگاه مسؤلان حوزه سلامت به بیماریها و سرطان، صرفاً متمرکز بر مقوله «درمان» بوده و نگاه و اقدام راهبردی در حوزه «پیشگیری» از ابتلا به سرطان در سطح کلان نظام سلامت کشور وجود نداشته است؛ این طیف از منتقدان، صرف تمرکز مجموعه نظام سلامت کشور بر افزایش تختهای بیمارستانی برای مواجهه با افزایش بیماریهای مختلف و بهویژه در سرطان را ناقص، ناکافی و حتی اشتباه میدانند و معتقدند در صورتی که بهصورت ریشهای و مبنایی به این مسئله نگاه نشود و بر اصل پیشگیری تمرکز نشود، بهصرف گسترش تختهای بیمارستانی، کار چندانی از پیش نخواهد رفت و در صورت عدم کنترل سرعت رشد سرطان، این مسئله میتواند تبدیل به یک بحران برای جامعه و کشور شود.
از دیگر موضوعات مؤثر در مسئله سرطان که طی ماههای اخیر بهشدت مورد توجه رسانهها و افکار عمومی قرار گرفته است، مسئله «محصولات دستکاری شده ژنتیکی» یا همان محصولات تراریخته و اثر آنها بر سلامت مردم و بهویژه برخی عوارض مصرف این محصولات در افزایش احتمال ابتلا به سرطان بوده است چرا که پس از رسانهای شدن برخی ابعاد پنهان محصولات تراریخته، متأسفانه مشخص شد این محصولات در حجم و تنوع بالایی برای سالیان درازی در حال واردات به کشورمان بوده است و هیچ نظارت خاصی نیز برای تشخیص تراریختگی و سلامت این محصولات در مبادی ورودی و گمرکات کشور در کار نبوده و این محصولات بهعنوان محصولات غذایی سالم و معمولی وارد چرخه توزیع و مصرف مردم کشورمان شده است.
بهگونهای که معاون پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک طی گفتوگویی با تسنیم اعلام کرد«آزمایشگاهی برای تشخیص تراریختگی محصولات وارداتی در گمرکات مستقر نیست»؛ قطعاً نوع تغذیه و سلامت محصولات غذایی نقش تعیینکنندهای در میزان سلامت مردم و در امان ماندن از ابتلا به بیماریها مختلف و بهویژه سرطان دارد که این مسئله باید بهصورت ویژه و پررنگ در نظام سلامت کشور و در حوزه تصمیمگیریها کلان مسئولان امر مورد توجه قرار گیرد.
برای بررسی جوانب مختلف مسئله سرطان، چرایی افزایش ابتلا به آن در سطح کشور، راهکارهای عملی مقابله با سرطان، چرایی عدم استفاده از ظرفیت و توانمندی طب سنتی برای پیشگیری و درمان سرطان، چرایی عدم تمایل پزشکان برای استفاده از تجربیات اساتید و بزرگان طب سنتی و آشنایی با روشهای درمانی این طب، وضعیت توانمندیهای کشور در حوزه درمان سرطان، نقد نگاههای حاکم در مسئولان امر در مقابله با این مسئله و … بهسراغدکتر کامبیز هسراک؛ متخصص ژنتیک مولکولی و مسئول بخش ژنتیک پاتوبیولوژی بیمارستان بقیهالله(عج) رفتیم که بخش نخست این گفتوگو با عنوان«سرطان در مرحله اولیه، تظاهرات بالینی ندارد/ بانک اطلاعاتی برای «تشخیص تراریختگی» محصولات وارداتی نداریم» منتشر شد.
در ادامه مشروح بخش دوم و پایانی این گفتوگو تقدیم مخاطبان ارجمند تسنیم میشود:
افق: جناب آقای دکتر! نحوه مواجهه با بیماریهایی مانند دیابت، بیماریهای کلیوی و … در طب نوین مشخص است اما در طب سنتی، نحوه درمان این نوع بیماریها، بسیار متفاوت و سادهتر است؛ طب سنتی در بسیاری از موارد حتی توانسته بیماریهای صعبالعلاجی که طب نوین از درمان آنها عاجز بوده را درمان کند، عجیب اینکه متخصصان طب نوین هیچ تعامل و تمایلی برای اطلاع از شیوههای درمان در طب سنتی ندارند به طور مثال طب نوین برای درمان بیماری بواسیر در موارد حاد، عمل جراحی تجویز میکند که البته در بسیاری از موارد، این بیماری یک سال پس از جراحی، بازمیگردد اما در طب سنتی، حادترین نوع بواسیر با درمانهای سادهای مانند حجامتهای خاص و زالودرمانی کاملاً درمان میشود؛ با این اوصاف، چرا پزشکان متخصص، مسرّانه به سراغ آشنایی با شیوههای درمانی طب سنتی نمیروند؛ آیا شما در حوزه تخصصی خود یعنی سرطان، به شیوههای درمان طب سنتی توجهی داشتهاید؟
خیر، اصلا؛ به خاطر اینکه من علم طب سنتی را ندارم و ترجیح میدهم آن چیزی که ملموس باشد را انجام دهم به عنوان مثال ما یک علمی داریم به نام هومیوپاتی «Homeopathy» که ترجمه فارسی آن «همساندرمانی» میشود؛ در این علم گفته میشود که اگر کسی سرطان صعبالعلاج دارد، میتوان با یک مولکول قند یا نمک او را درمان کرد؛ بنده به مدت دو سال دوره این رشته را دیدم و بعد از دو سال هیچ چیزی متوجه نشدم، این علم به شدت، تمامی متخصصان حوزه بالینی را محکوم میکند یعنی اگر اساتید من متوجه شوند که دوره هومیوپاتی دیدهام، دیگر اجازه کار به من نمیدهند.
افق: هومیوپاتی در کدام حوزه درمان قرار میگیرد، آیا رشته دانشگاهی دارد؛ اساتید آن چه کسانی هستند؟
یک رشته کاملا جداست؛ رشته دانشگاهی ندارد و دارای یک دوره دو ساله است که دانشگاههای تهران و شهید بهشتی آن را برگزار میکنند؛ اساتید این دورهها، اساتید اصلی و صاحبنظر دانشگاه تهران هستند که در رشته درمانی هومیوپاتی فعالیت میکنند.
افق: یعنی با هومیوپاتی، امکان درمان سرطان نیز وجود دارد؟
با این روش امکان درمان هر بیماری وجود دارد البته درمان دارویی انجام نمیدهند بلکه معتقدند که بیمار میتواند با مصرف دو یا سه هفته از آبی که مثلاً یک مولکول نمک در آن انداخته و رقیق شده است، درمان شود اما من نمیتوانم این موضوع را درک کنم.
افق: آیا بیمارانی هستند که با این روش درمان شده باشند؟
بله؛ برخی بیماران با این روش درمان شدهاند اما من نمیتوانم این مسئله را قبول کنم؛ نمیتوانم قبول کنم که به عنوان مثال به جای تجویز یک قرص دگزاماتازون به بیماری که درد دارد، بگویم این درد را تحمل کن و بعد از دو هفته با مصرف این یک قطره آب درمان میشوی البته یکی از بیمارانی که با این روش درمان شد، مادر خودم بود اما این موضوع برای من قابل قبول نیست و نمیتوانم آن را بپذیرم.
مادر من کمر درد خیلی شدیدی داشت و این اتفاق زمانی بود که من دانشجو بودم؛ اگر در حال حاضر این اتفاق میافتاد به هیچ عنوان این کار را نمیکردم چون این روشِ درمان را اصلا قبول ندارم؛ وقتی مادرم را به مطب بردیم چند بطری آب به ما دادند و گفتند با خوردن این آبها، امشب دردشان بسیار زیاد میشود، در روز بعد دچار توهم میشود و پس از آن رو به بهبودی میرود و درمان میشود؛ همین طور هم شد و جالب است نه تنها من بلکه مادرم هم دیگر این موضوع را قبول نمیکند.
افق: دقیقاً نکته جالب همین جاست؛ چرا متخصصان این رشته با هم تعامل نمیکنند؟
دلیل مسئله این است که ما بازار علمی خودمان را و آنها بازار علمی خودشان را دارند به عنوان مثال من نمیتوانم یک بیمار را متقاعد کنم که به جای شیمیدرمانی، انوع عرقیجات گیاهی بخورد تا درمان شود؛ این موضوع باعث از دست دادن اعتبارم میشود و طب سنتی هم همین اعتقاد را دارد و میگوید به جای داروی شیمیایی، داروهای سنتی به بیمار میدهم و برای خود اعتبار کسب میکنم یعنی اعتبار و حیثیت شغلی خودمان را به خطر نمیاندازیم.
افق: آقای دکتر! گاهی برخی از بیماران که مبتلا به بیماری صعبالعلاجی هستند در طب نوین درمان نمیشوند اما همان بیمار در طب سنتی با روشهای این طب کاملاً درمان میشود؛ آیا در این موارد باز هم به خطر انداختن اعتبار خودتان در قبال نجات جان یک انسان و رهایی او از بیماری را معقول نمیدانید؟
خیر! در این موارد علم ما در حوزه علمی خودمان است یعنی من ترجیح میدهم اصول علمی موجود در حوزه علمی خودم را برای بیمار انجام دهم تا اینکه او را به جایی دیگر بفرستم تا اصول دیگری را برای بیمار انجام دهند مثلا اگر بخواهم برای بیمارم آزمایشی را انجام دهم، ترجیح میدهم آن آزمایش را در حوزه علمی خودم انجام دهم تا اینکه مریض را به یک مرکز طب سنتی بفرستم.
افق: اما در بسیاری از موارد برعکس این اتفاق که شما میگویید رخ داده است یعنی بیماران با مراجعه به مراکز طب سنتی درمان شدهاند، در حالی که متخصصان طب نوین آنها را جواب کرده بودند.
این مسئله موردی است؛ آنقدر که ما در طب نوین درمان میکنیم طب سنتی درمان نمیکند البته دلیلش این است که ما مریض بیشتری داریم یعنی باید برای مقایسه درصد گرفته شود اما اساتید طب سنتی هم به هیچ عنوان حاضر به مناظره با طب نوین نیستند.
افق: مناظره بین متخصصان طب سنتی و طب نوین در عرصه عمل، چندین سال است که در جریان است یعنی شما گاهی بیماری را جواب میکنید اما با مراجعه به طب سنتی درمان میشود به عنوان مثال زخم دیابت در طب نوین چه درمانی دارد؟
برخی از زخمهای دیابتی درمان میشود بهخصوص با دارویی که در حال تولید آن هستیم اما در مراحل آخر که زخم به رنگ سیاه تغییر میکند، درمان ندارد و منجر به قطع عضو میشود.
افق: آقای دکتر! همین زخم حادی که شما اشاره کردید با سیاه شدن عضو، منجر به قطع عضو میشود در طب سنتی کاملاً قابل درمان است و به هیچ عنوان در طب سنتی به دلیل حتی حادترین زخمهای دیابتی نیز عضو بیمار را قطع نمیکنند و با روشهای خاص خود آن عضو بیمار به حالت اول بازمیگردد؛ حال بهطور مثال یک پزشک متخصص در حوزه دیابت، وقتی این موارد را میبیند چرا باز از یادگیری روشهای طب سنتی ابا دارد؟!
در واقع ما با پروسه فعالیت طب سنتی آشنا نیستیم و اگر از بحث یادگیری نیز بگذریم، وقت، حوصله و درک آن را نداریم؛ من در کودکی از ناحیه گردن به پایین به وسیله آبجوش دچار سوختگی شدم و به هر پزشکی که مراجعه کردیم بلااستثناء گفتند که این پوست کاملاً سوخته و اثر آن باقی میماند اما وقتی مرا نزد یک طبیب طب سنتی بردند، یک پماد گیاهی داد و هر هفته دو بار این پماد را به تمام بدن من میزدند و پوست بدن من در حال حاضر کاملا خوب و طبیعی است و اثری از سوختگی وجود ندارد اما همین پزشک زمانی که مادر من زخم دیابت گرفت برای دفعه اول آن را درمان کرد اما برای دفعه دوم که به او مراجعه کردیم نتوانست این زخم را درمان کند و لازم است بگویم پدر من با اینکه وکیل دادگستری است در بحث طب سنتی بسیار فعالیت کرده است و کتابی در بحث طب سنتی نیست که مطالعه نکرده باشد.
اجازه بدهید طبیبان طب سنتی، کار سنتی کنند و متخصصان طب نوین هم کار کلینیک و آکادمیک انجام دهند چون هر دو گروه در حوزههای خود دارای تعصب هستند.
افق: آیا قبول دارید که در مواردی که ذکر شد، متخصصان طب نوین با تعصب نامعقول در مقابل توانمندی طب سنتی سنتی موضع میگیرند و متخصصان این حوزه دوست ندارند که به قدرت درمانگری طب سنتی اعتراف کنند؟
بله! دقیقاً دوست نداریم؛ «نمیخواهیم» و نمیتوانیم قبول کنیم.
افق: ریشه این «نمیخواهیم» در چیست؟
برای متخصصی که ۲۳ سال درس خوانده، کار دشواری است که بیمار را مثلاً با زیتون درمان کند و این موضوع قابل قبول نیست؛ این مسئله را من برای خودم میگویم و به بقیه دوستان کاری ندارم؛ ما موارد متعددی از درمانگری طب سنتی را دیدهایم و سراغ داریم اما قبول نمیکنیم؛ پدربزرگ من ۱۲۸ سال از خدا عمر گرفت و در تمام این سالها یک قرص هم نخورد و تا زمانی که زنده بود باقالیپلو با گوشت میخورد، پدرم هم همینگونه است و شاید در این ۶۷ سال، دو بار دارو مصرف کرده باشد و فقط از طب سنتی استفاده میکند.
افق: با این وجود شما سالمتر هستید یا پدرتان؟
قطعا پدرم؛ با اینکه ۶۷ سال سن دارد، دردهایی که من در حال حاضر دارم را ندارد؛ زمانی که میگوییم غذای سالم بخورید تا سرطان نگیرید، پس قبول داریم که غذای سالم باید بخوریم و سنت را قبول میکنیم اما نمیتوانیم قبول کنیم این سنت، درمانگر است؛ در کتب طب نوین آمده که طب سنتی درمان نمیکند بلکه پیشگیری میکند و ما نمیتوانیم بپذیریم که طب سنتی درمانگر باشد.
افق: دقیقاً این اعتراف شما مبنی بر اینکه «نمیپذیریم طب سنتی درمانگر باشد» را میتوان در بدنه وزارت بهداشت حس کرد؛ جریانی تلاش دارد تا به جامعه اینگونه القاء کند که طب سنتی خوب است اما قدرت درمان ندارد و فقط در حوزه پیشگیری کارآمد است؛ زمانی که طب سنتی وارد حوزه درمان میشود، بهشدت حالت تهاجمی علیه آن گرفته میشود و حتی تا پلمب کردن مهمترین مرکز ترویج طب سنتی در کشور نیز پیش میروند؛ این جریان به شدت اصرار دارد که بگوید طب سنتی فقط در حد یک سری توصیههای عمومی تغذیهای و بهداشتی سنتی خلاصه میشود! نظر شما در این خصوص چیست؟
جواب فرمایش شما میشود شعر حضرت حافظ که «مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز / ورنه در مجلس رندان خبری نیست که نیست»
افق: در پایان اگر نکته یا صحبت خاصی دارید، بفرمایید.
در بحث ژنتیک سرطان، بیمارانی که مراجعه میکنند از لحاظ مالی فشار سنگینی را متحمل میشوند؛ انشاالله از لحاظ کمکهای درمانی، گشایشهای خوبی در حوزه سرطان ایجاد شود؛ در بیمارستان بقیهالله کمکهای خوبی را میتوانیم به بیماران سرطانی انجام دهیم؛ بیمارستان زیر نظر بیمه نیروهای مسلح است و خدمات کاملی به خانواده نیروهای مسلح ارائه میشود همچنین با قراردادهای بسته شده با تأمین اجتماعی، شهروندان و بیماران دیگر هم میتوانند از این خدمات استفاده کنند.
«نمیخواهیم» قبول کنیم که «طب سنتی» درمانگر است
شهر خبر
با این آدم ها هیچ گاه به استقلال بر نمی گردم/ مبلغ قراردادهایی که اعلام شد واقعی نیست
علی فتح الله زاده در رابطه با وضعیت این روزهای استقلال و حواشی پیرامون مدیریت این باشگاه صحبتهایی را انجام داد که در ادامه مشروح آن را می خوانید:
*این روزها از استقلال انتقادات زیادی می شود چون در ۲ هفته فقط یک امتیاز آورده است؟
از الان زود است از استقلال انتقاد کنیم. هنوز کلی امتیاز مانده و طبق گفته خود منصوریان استقلال بدنسازی سنگینی کرده و زمان نیاز دارد تا بدن ها به شرایط ایده آل باز گردد. در اهواز هوا خیلی گرم بود اما باید بگویم دوندگی بازیکنان خیلی خوب بود. از استقلال باید حمایت شود.
*اما انتقادات فراوانی به عملکرد منصوریان شده و حتی عده ای اعتقاد دارند استقلال در بحران قرار دارد.
واقعا باید بگویم این نهایت بی انصافی است. شما بیست هفته صدر جدول باش اما در نهایت اگر قهرمانی را از دست بدهی چه فایده ای دارد. این هم در حالی است که عیار یک تیم را همیشه با قهرمانی می سنجند. به نظرم در حق سرمربی استقلال ظلم می شود و خیلی ها می خواهند تقصیرات خود را گردن منصوریان بیندازند. استقلال منصوریان نیاز به زمان دارد.
*با گذشت دو هفته کدام تیم ها را خوب دیدید؟
فکر می کنم تیم ها خیلی نزدیک به هم هستند و رقابت تنگاتنگی بین آنها وجود دارد. ماشین سازی، تراکتور، ذوب آهن، سپاهان در کنار استقلال و پرسپولیس همه مدعیان قهرمانی هستند.
*این روزها هر روز شایعه تغییرات مدیریتی در استقلال شنیده می شود.
باید بگویم اگر واقعا می خواهیم مدیرعامل را عوضش کنیم یک دفعه این کار را انجام دهیم نه اینکه هر روز بگوییم مدیرعامل تغییر می کند اما در عمل این چنین نباشد. این شایعه تغییراتی عنان کار را از مدیریت می گیرد و او تمرکز لازم را برای کار در تیم از دست می دهد.
*در دو، سه سال گذشته وزارت ورزش برای دو تیم استقلال و پرسپولیس سرپرست می گذارد و خبری از مدیرعامل نیست.
این کار هم خوب نیست. باشگاه باید مدیرعامل داشته باشد و ما باید تابع قانون باشیم و قانون به ما می گوید این اتفاق باید بیفتد و دو تیم مدیرعامل داشته باشند. به نظر من مدیرعاملی استقلال و پرسپولیس کمتر از مدیریت یک وزارتخانه نیست.
*همیشه به شما حمله می کردند که قراردادهای میلیاردی می بندید اما به نظر می رسد امسال نیز قراردادهای میلیاردی زیاد است؟
خدا را شکر گذشت زمان همه چیز را ثبت می کند. بازیکنانی که ما با آنها قرارداد میلیاردی می بستیم بیرون ایران سه برابر پیشنهاد داشتند. جواد نکونامی را به استقلال آوردیم که از اوساسونا آمده بود. حتی بعد از رفتن از استقلال باز به اوساسونا و حتی لیگ کویت با بهترین مبالغ رفت. همین آندویی را به استقلال آوردیم که همین الان یکی از گران ترین بازیکنان لیگ ایران است. البته باید بگویم لیستی هم که اعلام شد واقعی نیست و قراردادها خیلی بیشتر از این چیزی است که اعلام شده است.
*شما با شفاف سازی قراردادهای بازیکنان موافقید؟
من چون خودم همیشه شفاف بودم مشکلی با این قضیه نداشتم. البته خیلی هم خوب نیست که روی قرارداد بازیکنان زوم کنیم. شما به این موضوع دقت کنید. فوتبالیست شش سال بازی می کند و نهایت شش میلیارد می گیرد. آن را باید تقسیم بر ۳۰ سال کند. البته این را هم در نظر بگیرید چون این پول ها از منابع دولتی تامین میشود باید در آن شفاف سازی صورت بگیرد.
*اگر به شما پیشنهاد مدیرعاملی استقلال را بدهند قبول می کنید؟
خیر. با این آدم ها هیچ گاه به استقلال بر نمی گردم چون وقتی با کسی که صحبت می کنید او باید بفهمد درباره چه چیزی صحبت می کنید.
*در چند روز گذشته شما در حمایت از یک شخص که گفته بود قبلا یک بازیکن دوپینگ کرده، مصاحبه ای را انجام دادید.
متاسفم که این گونه برداشت شد. شما بروید مصاحبه مرا ببینید. خبرنگار اسم بازیکنی را آورد من در جواب اسم او پاسخ دادم. متاسفانه بعضی ها خودشان را به خواب خرگوشی زدند. در رابطه با آن مصاحبه باید بگویم کسانی که این مسائل را عنوان می کنند باید مدرک رو کنند و خوب نیست با آبروی افراد بازی شود.
*جواد نکونام هم از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. ممکن است برای بازی خداحافظی او پیش قدم شوید؟
من که کاره ای نیستم. اما دوست دارم برای جواد نکونام عزیز که کاپیتان محبوب تیم ملی ایران بوده و افتخار باشگاه استقلال است بازی خداحافظی بگذاریم. من هم در این مراسم شرکت خواهم کرد. البته به غیر از نکونام چند بازیکن خوب دیگر استقلال نیز هم مراسم تجلیل بگذاریم.
۱۱۶
کاپ
با این آدم ها هیچ گاه به استقلال بر نمی گردم/ مبلغ قراردادهایی که اعلام شد واقعی نیست
علی فتح الله زاده در رابطه با وضعیت این روزهای استقلال و حواشی پیرامون مدیریت این باشگاه صحبتهایی را انجام داد که در ادامه مشروح آن را می خوانید:
*این روزها از استقلال انتقادات زیادی می شود چون در ۲ هفته فقط یک امتیاز آورده است؟
از الان زود است از استقلال انتقاد کنیم. هنوز کلی امتیاز مانده و طبق گفته خود منصوریان استقلال بدنسازی سنگینی کرده و زمان نیاز دارد تا بدن ها به شرایط ایده آل باز گردد. در اهواز هوا خیلی گرم بود اما باید بگویم دوندگی بازیکنان خیلی خوب بود. از استقلال باید حمایت شود.
*اما انتقادات فراوانی به عملکرد منصوریان شده و حتی عده ای اعتقاد دارند استقلال در بحران قرار دارد.
واقعا باید بگویم این نهایت بی انصافی است. شما بیست هفته صدر جدول باش اما در نهایت اگر قهرمانی را از دست بدهی چه فایده ای دارد. این هم در حالی است که عیار یک تیم را همیشه با قهرمانی می سنجند. به نظرم در حق سرمربی استقلال ظلم می شود و خیلی ها می خواهند تقصیرات خود را گردن منصوریان بیندازند. استقلال منصوریان نیاز به زمان دارد.
*با گذشت دو هفته کدام تیم ها را خوب دیدید؟
فکر می کنم تیم ها خیلی نزدیک به هم هستند و رقابت تنگاتنگی بین آنها وجود دارد. ماشین سازی، تراکتور، ذوب آهن، سپاهان در کنار استقلال و پرسپولیس همه مدعیان قهرمانی هستند.
*این روزها هر روز شایعه تغییرات مدیریتی در استقلال شنیده می شود.
باید بگویم اگر واقعا می خواهیم مدیرعامل را عوضش کنیم یک دفعه این کار را انجام دهیم نه اینکه هر روز بگوییم مدیرعامل تغییر می کند اما در عمل این چنین نباشد. این شایعه تغییراتی عنان کار را از مدیریت می گیرد و او تمرکز لازم را برای کار در تیم از دست می دهد.
*در دو، سه سال گذشته وزارت ورزش برای دو تیم استقلال و پرسپولیس سرپرست می گذارد و خبری از مدیرعامل نیست.
این کار هم خوب نیست. باشگاه باید مدیرعامل داشته باشد و ما باید تابع قانون باشیم و قانون به ما می گوید این اتفاق باید بیفتد و دو تیم مدیرعامل داشته باشند. به نظر من مدیرعاملی استقلال و پرسپولیس کمتر از مدیریت یک وزارتخانه نیست.
*همیشه به شما حمله می کردند که قراردادهای میلیاردی می بندید اما به نظر می رسد امسال نیز قراردادهای میلیاردی زیاد است؟
خدا را شکر گذشت زمان همه چیز را ثبت می کند. بازیکنانی که ما با آنها قرارداد میلیاردی می بستیم بیرون ایران سه برابر پیشنهاد داشتند. جواد نکونامی را به استقلال آوردیم که از اوساسونا آمده بود. حتی بعد از رفتن از استقلال باز به اوساسونا و حتی لیگ کویت با بهترین مبالغ رفت. همین آندویی را به استقلال آوردیم که همین الان یکی از گران ترین بازیکنان لیگ ایران است. البته باید بگویم لیستی هم که اعلام شد واقعی نیست و قراردادها خیلی بیشتر از این چیزی است که اعلام شده است.
*شما با شفاف سازی قراردادهای بازیکنان موافقید؟
من چون خودم همیشه شفاف بودم مشکلی با این قضیه نداشتم. البته خیلی هم خوب نیست که روی قرارداد بازیکنان زوم کنیم. شما به این موضوع دقت کنید. فوتبالیست شش سال بازی می کند و نهایت شش میلیارد می گیرد. آن را باید تقسیم بر ۳۰ سال کند. البته این را هم در نظر بگیرید چون این پول ها از منابع دولتی تامین میشود باید در آن شفاف سازی صورت بگیرد.
*اگر به شما پیشنهاد مدیرعاملی استقلال را بدهند قبول می کنید؟
خیر. با این آدم ها هیچ گاه به استقلال بر نمی گردم چون وقتی با کسی که صحبت می کنید او باید بفهمد درباره چه چیزی صحبت می کنید.
*در چند روز گذشته شما در حمایت از یک شخص که گفته بود قبلا یک بازیکن دوپینگ کرده، مصاحبه ای را انجام دادید.
متاسفم که این گونه برداشت شد. شما بروید مصاحبه مرا ببینید. خبرنگار اسم بازیکنی را آورد من در جواب اسم او پاسخ دادم. متاسفانه بعضی ها خودشان را به خواب خرگوشی زدند. در رابطه با آن مصاحبه باید بگویم کسانی که این مسائل را عنوان می کنند باید مدرک رو کنند و خوب نیست با آبروی افراد بازی شود.
*جواد نکونام هم از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. ممکن است برای بازی خداحافظی او پیش قدم شوید؟
من که کاره ای نیستم. اما دوست دارم برای جواد نکونام عزیز که کاپیتان محبوب تیم ملی ایران بوده و افتخار باشگاه استقلال است بازی خداحافظی بگذاریم. من هم در این مراسم شرکت خواهم کرد. البته به غیر از نکونام چند بازیکن خوب دیگر استقلال نیز هم مراسم تجلیل بگذاریم.
۱۱۶
کاپ
با این آدم ها هیچ گاه به استقلال بر نمی گردم/ مبلغ قراردادهایی که اعلام شد واقعی نیست
ورزش و زندگی